ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم(ص): سه چیز است که هرکس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند: بردبارى که بهوسیله آن جهالت نادان را دفع کند، اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگى کند و پارسایى که او را از نافرمانى خدا باز دارد. خصال، ج1، ص 146
علیرضا اسماعیلی: امیدواریم بزودی خبر خوش کاغذ دولتی را به ناشران بدهیم
اهالی نشر مطمئن باشند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همه تلاش خود را میکند تا ناشران همانند سال گذشته بتوانند از کاغذ دولتی بهرهمند شوند. ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکاتبات خود را با دولت و دفتر دکتر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری برای انجام کارهای اولیه انجام دادهایم و بهنظر میرسد در این زمینه، پالسهای مثبتی وجود دارد که منتظر اعلام نتیجه نهایی از سوی آنها هستیم. کاغذهای مرحله قبل که ناشران درخواست داده بودند، اکنون در حال توزیع است و برای مرحله جدید توزیع کاغذ نیز امیدواریم با اقداماتی که انجام دادهایم، بزودی موفق شویم. امیدواری ما این است که بزودی خبر خوش را به ناشران و اهالی نشر بدهیم.
بخشی از سخنان مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با ایبنا
بخشی از سخنان مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با ایبنا
صدا و سیما از مردم دورتر میشود
ندا انتظامی
دبیر گروه فرهنگی
در تازهترین نظرسنجی مرکز تحقیقات صدا و سیما، ادعا شده که تلویزیون محبوبتر از شبکههای اجتماعی است. روایت مرکز تحقیقات صداوسیما مدعی است که 45.9 درصد مردم در فصل تابستان تلویزیون دیدهاند و پس از آن اینترنت با حدود 25 درصد، شبکههای اجتماعی 14 درصد، رادیو 6 درصد و روزنامه و مجلات با حدود 1٫5 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
تابستان امسال محمدرضا طلایی، رئیس کمیسیون فناوری اطلاعات اتاق بازرگانی، آماری را اعلام کرد که حاکی از استقبال مخاطبان از فضای مجازی بود. او در دهمین جلسه کمیسیون فناوری اطلاعات و ارتباطات اتاق ایران گفت که طبق آمار از میان جمعیت ۸۴ میلیون نفری کشور، حدود ۵۹ میلیون کاربر اینترنت وجود دارد که ۳۳ میلیون نفرشان کاربر شبکههای اجتماعی هستند و رشد کاربران نسبت به دوره مشابه در سال ۲۰۱۹ حدود ۲٫۵ درصد است. او این آمار را نشاندهنده پتانسیل بسیار بالای توسعه فضای مجازی خواند. پارسال هم ایسپا، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، اعلام کرد که طبق نظرسنجی تلفنی ۷۰ درصد مردم ایران، حداقل از یکی از شبکههای اجتماعی مجازی استفاده میکنند.
مقایسه این آمارها نشان میدهد که مرکز نظر سنجی صدا و سیما با مخاطب خود را نمیشناسند و به همین دلیل مردم به سمت شبکههای مجازی یا پلتفرمهایی راهنمایی میشوند که توانستهاند بخوبی مخاطبان خود را جلب کنند.
طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما در پاسخ به اینکه «اگر قرار باشد فقط یک شبکه سیما را انتخاب کنید کدام شبکه را انتخاب میکنید» 25٫4 درصد شبکه سه سیما را انتخاب کردهاند. این در حالی است که چندی پیش مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه اعلام کرد برخلاف تلاشهایش رضا عطاران حاضر به بازگشت به تلویزیون نشده است. عطاران که سریالهای محبوب و پرتماشاگر «متهم گریخت»، «خانه به دوش» و «بزنگاه» را ساخته حالا حاضر نیست به شبکه سه برگردد. و البته این همان شبکهای است که خود را از حضور عادل فردوسیپور و برنامه بسیار پرمخاطبش محروم کرده است. عطاران و فردوسیپور از برنامهسازهای موفق تلویزیون بودند و عدم پخش آثارشان ریزش چشمگیر مخاطب را بهدنبال داشته است. همانطور که از برخورد مسئولان سازمان با این دو چهره مشهود است، صداوسیما یا از میزان و نوع علاقهمندی مخاطبان بیخبر است یا اساساً مسألهاش جلب رضایت مخاطب نیست!
طبق این نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما در تابستان که کرونا مردم را خانهنشین کرده بود و انتظار میرفت مخاطب تلویزیون هم افزایش یابد، 33.7 درصد مردم به اخبار صداوسیما را دنبال کردند و از میان این مخاطبان، در بین بخشهای مختلف خبری سیما، بخش خبری 20:30 شبکه دو با 34.7 درصد مخاطب، بیشترین میزان بیننده پیگیر را داشته است. حالا اگر به بودجهای که امسال برای صداوسیما تصویب شده نگاهی بینداریم شاهد خواهیم بود که سهم سازمان صداوسیما در بودجه 1400 برای تولید برنامههای صوتی و تصویری 2 هزار و 619 میلیارد تومان است که نسبت به سال گذشته حدود 50 درصد افزایش داشته است. پارسال بودجه سازمان ۱۷۴۵میلیارد تومان بوده است.
رقم بودجه سازمان در سال 1398، 1842 میلیارد تومان، سال 1397، 1646 میلیارد تومان و سال 1396، 1598 میلیارد تومان بوده است. به عبارت دیگر تنها سال 99 بودجه صداوسیما میزان بسیار ناچیزی کم شده، در حالی که هر سال بودجه این نهاد افزایش یافته است.
باید گفت که شیب افزایش بودجه سازمان با نظر مردم هم گرایی ندارد و عملکرد صدا و سیما باعث نشده است که میزان علاقه مردم به تلویزیون بیشتر شود. تا وقتی استاندارهای حرفهای رسانهای در صداو سیما رعایت نشود و رضایت عموم مردم هدف تصمیمگیرندگان اصلی سازمان نباشد طبیعی است که مردم از تلویزیون دور و دورتر میشوند و بودجه این نهاد هدر میرود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#اردوغان
واکنشها به شعرخوانی اردوغان ادامه دارد و همچنان کاربران ایرانی به اینکه او با خواندن شعر «ارس» تلویحاً از تجزیه آذربایجان حرف زده معترضند. پس از گذشت یکی دو روز حالا واکنش چهرهها به این مسأله مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از کاربران معتقدند نمایندگان مجلس پاسخ مناسبی نشان ندادهاند. اینکه وزارت امور خارجه ترکیه سفیر ایران را احضار و به واکنش ایرانیها اعتراض کرد هم موضوعی است که مورد توجه قرار گرفت و دربارهاش نوشتند: «شاید از اسب افتاده باشیم اما از اصل، هرگز. بهعنوان یک تبریزی و کوچکترین عضو ملت ایران میگویم. مطمئناً این روزهای سخت برای ایران هم خواهد گذشت»، «جالبه سفیر ایران در ترکیه به وزارت امور خارجه ترکیه احضار شد و مورد بازخواست قرار گرفت»، «طنز تلخ روزگار! ایران سفیر ترکیه را احضار کرده ترکیه علاوه براینکه جواب نداده سفیر ایران تو آنکارا رو احضار کرده گفته اردوغان حرفی نزده!»، «ترکیه سفیر ایران رو احضار کرد! یعنی کلمات قادر به توصیف این همه وقاحت نیست»، «مصداق کامل دست پیش گرفتن که پس نیفتن. ترکیه سفیر ایران را احضار کرد؟!»، «اردوغان یا تاریخ نمیداند یا کم حافظه است. هم ماجرای آذربایجان را نمیداند و هم کودتا علیه خودش را فراموش کرده.»، «شما رو نمیدونم اما من از این به بعد تا مدت زیادی هیچ کالای ترکی نمیخرم!»، «آقای اردوغان بهتره نگاهی بندازید به کسانی که چشم به سرزمین ما داشتند. ببینید سرنوشت اونا چی شد؟ »، «شما شعرت رو قبل از خواب برای خودت تکرار کن شاید تونستی تو خواب ببینی که آذربایجان تجزیه شده»، «نمیدانم چرا پای تمامیت ارضی ایران که به میان میآید، مجلس اصولگرا و چهرههای مدعی انقلابیگری سکوت میکنند؟ بس کنید این سیاست ضدملی یک بام و دوهوا را! بگذارید بدانند در این فقره، شوخی در کار نیست»، «احمد علیرضا بیگی نماینده اصولگرای تبریز در واکنش به سخنان ضد تمامیت ارضی ایران توسط رجب اردوغان، نه تنها سخنان اردوغان را محکوم نکرد بلکه دستگاه دیپلماسی کشور را متهم کرد.»، «آمار بگیریم، اونقدری که نمایندگان مجلس انقلابی از اردوغان دفاع کردهاند و ازش سلب تقصیر، مجلس ترکیه یا مقامات آذربایجان دفاع کردهاند؟»، «وقتی نماینده مردم تبریز دستگاه دیپلماسی کشور رو باعث و بانی سیاست توسعه طلبانه اردوغان میدونه نبایدم انتظاری داشت. نماینده مجلس ضامن منافع اردوغان در کشورن نه تمامیت ارضی ایران.»، «یه نماینده مجلس هم داریم که روزی صد تا توئیت بر ضد ملیگرایی ایرانی میزد اما حالا که چیزی نمونده اردوغان خودش بیاد بگه غلط کردم هنوز صداش درنیومده.»، «رؤیاپردازی اردوغان برای تشکیل امپراطوری عثمانی تمامی ندارد. حمایت از تکفیریها در بحران سوریه و عراق و حالا هم سخنان تفرقهانگیز در مورد تمامیت ارضی ایران.»
گریمهایی که گران تمام شد
روز جمعه اعلام شد که فاطمه خویشوند که در اینستاگرام به سحر تبر معروف بود به جرم هنجارشکنی بواسطه گریمهای ترسناک در فضای اینستاگرام به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. خیلیها کارهای او را نمیپسندیدند اما از حکمی هم که برایش صادر شده تعجب میکردند. بهنظر کاربران زیادی او بیشتر نیاز به درمانهای روانشناسانه دارد تا حبس: «سحر تبر ۱۰ سال حبس گرفت. پدر رومینا اشرفی ۹ سال حبس گرفت.»، «سحر تبر (فاطمه خویشوند)، دوران دبیرستان رو توی مدرسهای که من تحصیل کردم درس میخوند و مدیر مدرسه ما بهدلیل متفاوت بودن عقاید فاطمه بهش اجازه درس خوندن نداد و اخراجش کرد. و این غم خیلی بزرگیه که به جوون ۲۰ سالمون ۱۰ سال حبس بدن.»، «کسایی که سحرتبر رو مسخره میکردن و خودشون بزرگش کردن و اسمشو سر زبونها انداختن الان دارن برای محکوم شدنش دلسوزی میکنن»، «اگر احتمال میدادید دچار اختلال روانیه باید تحت درمان باشه نه اینکه ۱۰ سال حکم زندان بگیره»، «برای سحر تبر ۱۰ سال حبس بریدن. بهتر بود به جاش بستری تو بیمارستان روانی میبریدن»، «کسی که بیمار روانیه نیاز به تراپیست داره نه ۱۰ سال زندان. شما با زندان فرستادن این آدم یک بیمار روانی خطرناکتری رو تحویل جامعه میدید.»، «هرچی فکر میکنم نمیتونم بفهمم چرا سحر تبر به ۱۰ سال زندان باید محکوم بشه؟!»، «من از سحر تبر هم خوشم نمیاد ولی 10 سال حبس حقش نیست. تناسب بین جرم و مجازات کجا رفته؟»، «به یک آدمی که مشخصه اختلال روانی داره چرا باید 10 سال حبس بدن! بهنظرم فوقش باید در جهت درمان بیماریش حکم صادر میکرد»، «همیشه با کارا و رفتارای سحرتبر مخالف بودم و زیادم ازش خوشم نمیومد ولی انصافاً ۱۰ سااااال؟ به زبون آسونه بهترین سالهای جوونیش به جرم چارتا گیریم و فتوشاپ؟»، «سحرتبر به گفته بسیاری از تراپیستها باید درمان میشد و شما بهتر از ما میدانید که زندان محل درمان نیست! زندانی کردن امثال سحرتبر یک جور گریز از وظایف اجتماعی است.»
باشو؛ موزهای زیر آسمان خدا
ارمغان بهداروند
شاعر
«سیاه که هیسی، لالم که هیسی، اسمم که ناری... هر آدمیزایی یه اسمی داره، اونی که ناره غول صحرایه!» «نایی جان» مهربانزنِ شمالی فیلم «باشو غریبه کوچک» هیچ فکر نمیکرد که این دیالوگِ او با «باشو»، پیشبینی فردا و فرداهای بازیگر باشو: «عدنان عفراوی» باشد که آن روزها نه نقشش، که خودش را و مصایب همولایتیهایش را بازی میکرد. خوزستانی که در محاصره جنگ بود وُ روز خوش به چشم نمیدید. آن پسرک سیاهِ لالِ بیاسم، تولدِ خوزستانِ آن روزها در «سینما» یا بهتر بگویم در «سینمای بیضایی» بود. جنگزدهای که به جنگل پناه برده بود؛ به سبزهسرزمینی که هیچ به آنچه که چشمش دیده بود، شباهت نداشت. باشو؛ نامهای از خوزستان به همه ایرانزمین بود که به وقت نوشته شده بود وُ به مقصد رسیده بود. دستخطی خوانا که اگر چه از معرکه جنگ جان به در برده بود اما به صلح بیشتر شباهت داشت، به مدارا، به دیگردوستی. «نایی جان» این قصه، تمامتر، باشو را روایت کرده است: «برای نوشتن این نامه نزد همسایه نرفتم، این نامه را پسر من مینویسد که نام او باشوست، ایشان در همه کارها ما را کمک میکند و نانی که میخورد از کاری که میکند کمتر است و آن نان را من از لقمه خودم میدهم! او مثل همه بچهها، فرزند آفتاب و زمین است و کمِ کم، از شیش تا حرفی که میزند سه تا حرف آن مرا حالی میشود.»
«عدنان عفراوی» این بخت را داشته است که در خاطره جمعی ما ثبت شود و بیآن که بداند و بخواهد، تندیس زندهای از خوزستان باشد که یادآور آوارگیها و خاطره دستوُدلبازی مردمانِ مهربانِ ایران - این جغرافیای جان- است. باشو همه این سالها به قولِ «ناری»: «نانی که خورده است از کاری که کرده، کمتر است». همه این سالها، به بهانههایی، حال وُ احوال باشو را «خبر» کردهاند تا فراموش نشود. سیهچردهای که حتی بساط سیگارفروشیاش توانسته است در کنارِ «کارون» وُ «پل سفید» وُ «نخل» وُ «ریل» وُ «نفت» به یکی از جاذبههای اهواز بدل شود. موزهای زیر آسمانِ خدا که سایهای بر سر ندارد.
خوزستانِ این روزها به مصیبتِ سیل چندان بیشباهت به روزهای جنگ نیست. هنرمندان دور و نزدیک به اهواز از «شهردار» خواستهاند که بساط سیگارفروشی «عدنان» را به دکه روزنامه بدل کند. خُنُکا این غیرت که همه این سالها نالیده است و راه به جایی نبرده است. من اما میخواهم بگویم «باشو» بازمانده سینمای دهه شصت است و شاید به امضای وزیر هنر بتواند از غریبگی
به درآید. به قول حضرت حافظ:
هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
شاعر
«سیاه که هیسی، لالم که هیسی، اسمم که ناری... هر آدمیزایی یه اسمی داره، اونی که ناره غول صحرایه!» «نایی جان» مهربانزنِ شمالی فیلم «باشو غریبه کوچک» هیچ فکر نمیکرد که این دیالوگِ او با «باشو»، پیشبینی فردا و فرداهای بازیگر باشو: «عدنان عفراوی» باشد که آن روزها نه نقشش، که خودش را و مصایب همولایتیهایش را بازی میکرد. خوزستانی که در محاصره جنگ بود وُ روز خوش به چشم نمیدید. آن پسرک سیاهِ لالِ بیاسم، تولدِ خوزستانِ آن روزها در «سینما» یا بهتر بگویم در «سینمای بیضایی» بود. جنگزدهای که به جنگل پناه برده بود؛ به سبزهسرزمینی که هیچ به آنچه که چشمش دیده بود، شباهت نداشت. باشو؛ نامهای از خوزستان به همه ایرانزمین بود که به وقت نوشته شده بود وُ به مقصد رسیده بود. دستخطی خوانا که اگر چه از معرکه جنگ جان به در برده بود اما به صلح بیشتر شباهت داشت، به مدارا، به دیگردوستی. «نایی جان» این قصه، تمامتر، باشو را روایت کرده است: «برای نوشتن این نامه نزد همسایه نرفتم، این نامه را پسر من مینویسد که نام او باشوست، ایشان در همه کارها ما را کمک میکند و نانی که میخورد از کاری که میکند کمتر است و آن نان را من از لقمه خودم میدهم! او مثل همه بچهها، فرزند آفتاب و زمین است و کمِ کم، از شیش تا حرفی که میزند سه تا حرف آن مرا حالی میشود.»
«عدنان عفراوی» این بخت را داشته است که در خاطره جمعی ما ثبت شود و بیآن که بداند و بخواهد، تندیس زندهای از خوزستان باشد که یادآور آوارگیها و خاطره دستوُدلبازی مردمانِ مهربانِ ایران - این جغرافیای جان- است. باشو همه این سالها به قولِ «ناری»: «نانی که خورده است از کاری که کرده، کمتر است». همه این سالها، به بهانههایی، حال وُ احوال باشو را «خبر» کردهاند تا فراموش نشود. سیهچردهای که حتی بساط سیگارفروشیاش توانسته است در کنارِ «کارون» وُ «پل سفید» وُ «نخل» وُ «ریل» وُ «نفت» به یکی از جاذبههای اهواز بدل شود. موزهای زیر آسمانِ خدا که سایهای بر سر ندارد.
خوزستانِ این روزها به مصیبتِ سیل چندان بیشباهت به روزهای جنگ نیست. هنرمندان دور و نزدیک به اهواز از «شهردار» خواستهاند که بساط سیگارفروشی «عدنان» را به دکه روزنامه بدل کند. خُنُکا این غیرت که همه این سالها نالیده است و راه به جایی نبرده است. من اما میخواهم بگویم «باشو» بازمانده سینمای دهه شصت است و شاید به امضای وزیر هنر بتواند از غریبگی
به درآید. به قول حضرت حافظ:
هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
خودتان تجربهاش کنید
سام کلانتری
مستندساز
دو پیشنهاد سینمایی و کتاب دارم. پیشنهاد سینمایی من آخرین اثری است که خودم آن را تماشا کردهام. سریال جانشین (Succession) اثر جسی آرمسترانگ. مجموعه تلویزیونی درام که بشدت جذاب است. این سریال روابط پیچیده خانوادهای امریکایی برای در دست گرفتن امپراطوری رسانهای جهانی را روایت میکند. در سریال جانشین (Succession) میبینید که این خانواده برای رسیدن به قدرت چه اتفاقاتی را پشت سر میگذارند و با چه چالشهایی مواجه میشوند و چگونه در دنیای فریبنده و بیرحمی که پاشنه در آن تنها روی پول میچرخد، راه خود را ادامه خواهند داد. تاکنون دو فصل از این سریال برای شبکه HBO تولید و پخش شده است.
اما کتاب پیشنهادی من برای این روزها خواندن رمان «گیت دخانی، گزارش پنج دیدار»، سید علی میرفتاح است. کتابی کم حجم که این استعداد و توانایی را دارد که خواننده را درگیر خود کند. فضای فانتزی جذابی دارد. برای توضیحات تکمیلی به متن نوشته پشت کتاب با این عبارات استناد میکنم که «گیت دخانی، دروازهای است به جهان ماورا که در زمانی معین و در بعضی از نقاط زمین قرار دارد. »همین جملات آنقدر ابهام دارد که هر ذهن کنجکاوی را برای خواندن آن وسوسه کند. در این داستان، نویسندهای برای نوشتن فیلمنامهای دلهرهآور به کلبهای جنگلی در ارتفاعات میرود و بقیه اتفاقات که باید خودتان بخوانید. اطلاعات بیشتر درباره این کتاب ارائه نمیکنم و پیشنهاد میکنم خواندن آن را تجربه کنید.
به نام تاریخ
23 آذر
به روزهای پایانی آذر نزدیک میشویم، ۲۶۹ روز از سال سخت کرونایی گذشته و به پایان آن ۹۷ روز مانده است. مروری داریم بر تولدها و درگذشتهای این روز.
تولدها
منیژه آرمین: نویسنده ایرانی سال 1324 در چنین روزی به دنیا آمد. منیژه آرمین از کودکی همراه خانواده در مجالس مثنوی خوانی شرکت میکرد و بههمین دلیل با ادبیات و البته وزنهای مثنوی بخوبی آشنایی داشت. از او کتابهایی مانند «16 سال»، «سرود اروند رود»، «شباویز»، «شب و قلندر»، «بوی خاک»، «ای کاش گل سرخ نبود» و «کیمیاگران نقش» منتشر شده و سال 1364 از آرمین در بخش ادبیات دفاع مقدس تجلیل شد. او در کنار نویسندگی مجسمهسازی و سفالگری را هم دنبال کرده و عضو شورای سیاستگذاری دوسالانه هشتم سفال و دبیر نمایشگاه ملی بزرگ زنان سفالگر ایران بوده است.
جیمی فاکس: بازیگر امریکایی سال 1967 به دنیا آمد. جیمی فاکس که از کودکی پیانو مینواخت و در مدرسه نمایشهای کوتاه اجرا میکرد، رشته موسیقی کلاسیک و آهنگسازی را در دانشگاه خواند اما از سال 1989 بهصورت جدیتر سراغ بازیگری رفت. ابتدا بهعنوان کمدین کار میکرد ،اما سال 1992 در فیلم «اسباب بازی ها» بازی کرد و با رابین ویلیامز همبازی شد، پس از آن در فیلمهای «اعتیاد به سفید بزرگ»، «طعمه»، «علی»، «سایه» بازی کرد و با فیلم «ری» و بازی در نقش ری چارلز نوازنده مشهور امریکایی به شهرت بسیاری دست پیدا کرد و جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را هم در سال 2004 برد. او آن سال در فیلم «وثیقه» هم همراه تام کروز بازی کرده بود و برای این فیلم هم نامزد اسکار شد و در واقع دومین مرد تاریخ سینماست که در یک سال دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است؛ رکوردی که پیش از او متعلق به آل پاچینو بود. «میامی وایس»، «دختران رویایی»، «پادشاهی»، «شهروند مطیع قانون»، «موعد مقرر»، «روز والنتاین»، «رئیسهای وحشتناک»، «ریو»، «جنگوی آزاد شده»، «سقوط کاخ سفید»، «مرد عنکبوتی شگفت انگیز»، «بی خواب»، «رابین هود»، «فقط رحمت» و «پروژه قدرت» دیگر فیلمهایی است که جیمی فاکس در آنها بازی کرده است. او در این سالها آلبومهای موسیقی هم منتشر کرد و دومین آلبومش در سال 2005 جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی بود.
کارلو گوتزی: نمایشنامه نویس و نویسنده ایتالیایی سال 1720 در چنین روزی به دنیا آمد. او ابتدا شعر میسرود و شاعر محبوب و شناخته شدهای هم بود ،اما برای اینکه به آثار بعضی نمایشنامه نویسان دوران خودش مانند پیترو کیاری و کارلو گولدونی معترض بود و آثار آنها را سطح پایین میدانست شروع به نوشتن نمایشنامه کرد تا ثابت کند نظراتش درباره آنها درست است. او تلاش کرد با درهم آمیختن واقعیت و تخیل نمایشنامههایی در قالب دوگانه تراژدی-کمدی بنویسند و اولین نمایشنامهاش با نام «عشق به سه پرتقال» با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد و پس از آن بیشتر بهعنوان نمایشنامه نویس فعالیت کرد. نمایشنامه «توراندخت» یکی از آثار محبوب و شناخته شده اوست که شباهت زیادی هم به یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی دارد. کارلو گوتزی از چهرههای مطرح سنت نمایشی کمدیا دلارته محسوب میشود؛ نوعی از نمایشهای مبتنی بر تئاتر بداههسازی که از سده 16 میلادی در ایتالیا شکل گرفت. او سال 1806 درگذشت.
اسدالله یکتا بازیگر، شیام بنگال فیلمساز هندی و فرزاد آبادی شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
واسیلی کاندینسکی: نقاش روس و یکی از معروفترین هنرمندان سده بیستم میلادی سال 1944 در چنین روزی درگذشت. واسیلی کاندینسکی متولد 1866 بود و در جوانی تازه یک شغل حقوقی پیدا کرده بود که آن را رها کرد تا نقاش شود و به مونیخ آلمان رفت تا هنر و نقاشی را دنبال کند. او از سال 1908 و در سفر به جنوب مونیخ جذب فرهنگ عامه شد و نشانههای آن را در آثارش میشود دید. او از مفاهیم انتزاعی در کارهایش استفاده میکرد و 10 تابلو با نام «ترکیب بندی» دارد که از آثار شاخص سبک انتزاعی است و در واقع نخستین نقاشیهای مدرن انتزاعی را خلق کرده است. کاندینسکی کتابی بهنام «معنویت در هنر» دارد که به نیاز انسان هنرمند به نقاشی کردن درباره ارتباطش با جهان و نیاز به استفاده از یک شیوه بیان انتزاعی پرداخته که از کتابهای مطرح هنر نقاشی است. «نقطه و خط تا صفحه» دیگر کتاب او در این زمینه است. علاوه بر این کتاب «خاطرات» او که در سال 1913 در برلین منتشر شد بسیار مورد توجه قرار گرفت.
جاهد جهانشاهی نویسنده و انوشیروان ارجمند بازیگر هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
«آرگوسی» قدیمیترین کتابفروشی شهر نیویورک و از قدیمیترین کتابفروشیهای جهان سال ۱۹۲۵ توسط لوئیس کوهن تأسیس شد و اکنون این کتابفروشی ۹۵ ساله شده است. «آرگوسی» از زمان تأسیس تاکنون مشتریان مشهوری داشته است؛ از چهرههای سیاسی گرفته تا هنرمندان برجسته امریکایی؛ چهرههایی مانند فرانکلین دلانو روزولت، سی و دومین رئیسجمهوری امریکا که کتابهایی از فهرستهای قدیمی سفارش میداد و ژاکلین کندی، همسر رئیسجمهوری جان اف. کندی، سی و پنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده امریکا که برای تأمین کتابخانه کاخ سفید به کمک نیاز داشت از مشتریان «آرگوسی» بودند. بیل کلینتون، مایکل جکسون، استفن سوندهایم (آهنگساز و ترانهسرای امریکایی)، پرنسس گریس (بازیگر امریکایی)، سالی فیلد (بازیگر امریکایی)، دناتلا ورساچه (طراح مد ایتالیایی)، اوریانا فالاچی (روزنامهنگار و نویسنده ایتالیایی) و کوین راد (بیست و ششمین نخستوزیر استرالیا) هم از دیگر مشتریان قدیمیترین کتابفروشی نیویورک بودهاند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علیرضا اسماعیلی: امیدواریم بزودی خبر خوش کاغذ دولتی را به ناشران بدهیم
-
صدا و سیما از مردم دورتر میشود
-
شهروند مجـــازی
-
باشو؛ موزهای زیر آسمان خدا
-
خودتان تجربهاش کنید
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین