گالف نیوز(امارات)
روسیه و انگلیس توافق کردند واکسن های کرونای تولید شده دو کشور در جهت اثرپذیری بیشتر در پروسه ای به صورت مشترک مورد آزمایش قرار گیرند. برای اجرای این مرحله آزمایشی، داوطلبان بالای 18 سال برگزیده شده اند و قرار است این تحقیقات با همکاری آسترازنکا و آکسفورد انگلیس و شرکت تولید واکسن اسپوتنیک روسیه پیش از پایان سال کلید بخورد.
ایندیپندنت(انگلیس)
در فاصله کمتر از دو روز تا پایان ضرب الاجل برگزیت، «بوریس جانسون»، توافق نکردن اتحادیه اروپا در حوزه تجاری را فوق العاده خواند. این در حالی است که سران اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و فرانسه حتی حاضر به پاسخگویی به تماس های نخست وزیر انگلیس نیستند و روابط بعد از برگزیت را در هاله ای از ابهام قرار داده اند.
هشت صبح(افغانستان)
ترور 6 خبرنگار تنها در یک ماه، جامعه رسانه ای افغانستان را به واکنش واداشته و خطر ترور هدفمند را مطرح کرده است. براساس گزارش ها در سال های گذشته خبرنگارانی در انفجارهای پراکنده جانشان را از دست می دادند اما در سال جاری سوژه ها انتخاب می شوند. پیش تر نیز نهادهای حقوق بشری درباره این حملات هدفمند هشدار داده بودند.
با انتخاب کابینهای سرشار از تکنوکراتهای پیر و خالی از رقبای جوان
بایدن، جاده صافکن «کاملا هریس» میشود!
کریستوفر کادلاگو و ناتاشا کورسکی
مترجم: وصال روحانی
«جو بایدن» از میان بیش از 10 رقیب اصلی دموکرات خود که با او رقابت کردند، حتی یک نفر را هم برای عضویت در کابینهاش انتخاب نکرده و این میتواند به نفع معاون او «کاملا هریس» تمام شود که براساس بسیاری از گمانهزنیها دیر یا زود به ریاست جمهوری امریکا ارتقا خواهد یافت.
انتخابهای «بایدن» برای پستهای مختلف وزارتی و حکومتی، مشتی سیاستمداران امتحان پسداده و تکنوکراتهای قدیمی و پیر هستند و این در تضاد آشکار با سیاستهای دونالد ترامپ و باراک اوباماست که به جوانترها و خلاقترها روی میآوردند و به نظر میرسید که نگاهشان به فردا است. با شرایط فعلی اگر بایدن 78 ساله تصمیم بگیرد در سال 2024 برای یک دوره چهار ساله دیگر رئیس جمهور نشود، هریس 55 ساله نه با کابینهای مملو از مخالفان قدرتمند خویش بلکه با گروهی سیاستمدار رام و «از دور خارج شده» مواجه خواهد شد که به سادگی میتواند کنارشان بگذارد و افرادی جوانتر و سرحالتر و همسو با خود را جانشین آنان سازد.
«او» ماندگار نیست؟
بعضیها معتقدند «بایدن» به سبب ضعف بنیه جسمانی و برخی خللهای هوشی و ذهنی مرتبط با سن بالا شاید تا پایان دوره اول ریاست جمهوریاش هم ماندگار نباشد ولی زمان جدایی او هر موقع برسد، «هریس» این دلگرمی را دارد که مقدمات به قدرت رسیدن خود را از قبل جور کرده است. براساس این فرضیه، از چهار ماه پیش که «بایدن» اعلام کرد «هریس» فرد منتخب او برای معاونتش در کاخ سفید در صورت پیروزی بر ترامپ است، او زمینهچینیها را برای خالی شدن صحنه از هرگونه عنصر قدرتمند دیگر در کابینه بایدن آغاز کرد. در صورتی که کابینه بایدن دارای وزرایی میشد که سایر زبدههای حزب دموکرات هستند، این بیم وجود داشت که آنها در اواسط یا اواخر دوره نخست ریاست جمهوری بایدن از کابینه خارج و به رقیب سرسخت او برای انتخابات 2024 تبدیل شوند و آگاهیهای کافی را از چگونگی عملکرد مکانیسمهای بایدن به قصد غلبه بر او در انتخابات درونحزبی دموکراتها هم داشته باشند. «مری آن مارش» یک استراتژیست مرتبط با حزب دموکرات که اهل ایالت ماساچوست امریکاست، میگوید: «تیم انتخابی بایدن نه یک تیم متشکل از رقبا بلکه تیمی همراه و دلسوز و بدون آینده است که نه هریس و نه هیچ فرد دیگری آنها را برای ادامه حضور در کابینه برنخواهد گزید. اوباما در سال 2008 تیمی سرشار از رقبای درجه اول خود فراهم آورد زیرا میخواست اتاق فکرش قوی باشد و ترامپ نیز از برخی جهات راه او را رفت. بایدن 180 درجه با آنها متفاوت است. او دنبال جنگهای داخلی و رقابتهای درونگروهی نیست و کسانی را دعوت به کار کرده است که رام و آراماند و به دلیل سوابق طولانیشان کارها را به سرعت ساماندهی میکنند. در عین حال کار و روش بایدن عملاً یک نوع جاده صافکنی برای هریس است زیرا وقتی او جای بایدن را بگیرد، حتی یک رقیب را در هیأت دولت مخالف و همپا با خود نخواهد دید و به آسانی صحنه را قبضه خواهد کرد.»
تیمی مخصوص هریس
حتی عملکرد هریس از زمان انتصابش به عنوان معاون رئیس جمهوری امریکا نشانگر صحت ایدههایی است که درمورد زمان و چگونگی ارتقای او به پست اول بر سر زبانهاست. هریس طی این مدت به جای کامل کردن کارهای بایدن و مدیریت کردن کاخ سفید مشغول چیدن یک تیم دوم و جمعآوری افرادی بوده که فقط با او هماهنگ هستند و بهنظر میرسد که سربازان ارشد دولت بعدی به ریاست هریس خواهند بود. او البته از همراهی با بایدن و افراد منتخب وی ابایی نداشته اما در یک دیدگاه وسیعتر با آدمهایی کار کرده که میداند در فردایی نه چندان دور ابتدا سردار وی خواهند بود و نه بایدن. بین وظایف محوله به هریس در ماههای اخیر و وظایف ارجاع شده به بایدن در زمان ریاست جمهوری اوباما نیز دنیایی تفاوت وجود دارد. اوباما از بایدن خواسته بود که اقتصاد ویران شده امریکا را بازیابی و تقویت کند و به سبب داشتن دوستانی نزدیک در مجلس سنای امریکا جناح سست او را در این مجلس تقویت کند اما بایدن هیچ وظیفه مشخصی را به هریس نسپرده و این خود هریس است که ریاست غیررسمی کارگروه مبارزه با کرونا را در دولت جدید در دست گرفته است. هریس البته بدون رویکرد به وزرای پیشنهادی بایدن به مسائل موجود در زمینه بهداشت عمومی، اقتصاد، نابرابری نژادی و تغییرات آب و هوایی هم ورود کرده و مشغول ساماندهی آنهاست و با اینکه از هرگونه مداخله افراد منتخب بایدن در همین امور استقبال کرده اما خط اختصاصی خود را طی کرده و گویی از حالا برای 2024 و حتی زودتر از آن برنامهریزی و اقدام میکند.
از شایعات تا واقعیتها
بایدن هنوز وقت دارد که برای کامل شدن کابینهاش به تعدادی از سیاستمداران زبدهتر که در آینده کاندیدای پست ریاست جمهوری سال 2024 شوند روی بیاورد که اریک گارستی شهردار شهر کلیدی لسآنجلس در ایالت کالیفرنیای امریکا یکی از آنهاست. این سیاستمدار پرسابقه مایل است در زمینههای اقتصادی در دولت بایدن فعالیت و پست وزیر اقتصاد و دارایی را تصاحب کند. ولی شاید بایدن از او در پست مدیر ارشد ساماندهی وضعیت آب و هوایی و اقلیمی امریکا بهره گیرد و نماینده اصلی امریکا در اجتماعات بینالمللی در این خصوص هم باشد. شایعات دیگر میگویند ایده بهکارگیری پیت بوتچیچ فرماندار سابق ایندیانا و دوال پاتریک فرماندار پیشین ایالت ماساچوست هم به مغز بایدن خطور کرده و شاید پاتریک دادستان کل امریکا شود اما این شایعات در حد حرف و شایعه باقی مانده است. آنچه قطعیت یافته، انتصاب سوزان رایس به عنوان رئیس شورای سیاستگذاریهای داخلی کاخ سفید است که اواخر هفته پیش صورت گرفته و رایس کسی است که پیشینه کار در هیأت دولت اوباما و بیل کلینتون را هم دارد و از کاندیداهای احراز پست معاونت بایدن برای این دوره هم بوده که در نهایت زیر سایه «کاملا هریس» ماند.
گرویدن کارکشتهها به سوی دو مجلس
هرچه هست، فقدان شخصیتهای مقتدر و صاحب شانس برای انتخابات 2024 بهترین وسیله و زمینهها در دستهای هریس است تا هر وقت صحنهگردان اصلی شد، هیچکس از درون دایره نزدیکان، مقابلش قد علم نکند. در این هم شکی نیست که دموکراتها به رغم فتح مجدد کاخ سفید توسط بایدن نمایش ضعیفی در انتخابات مجلس نمایندگان و مجلس سنای امریکا داشته و سرنوشت آنها در رقابت با جمهوریخواهان بر کسب اکثریت در این مجالس نیز به مویی بند است. با این اوصاف آدمهای قوی و اسم و رسمدار حزب دموکرات به جای گرویدن به کابینه بایدن بیشتر به سوی تثبیت خود در مجالس کشور سوق داده شدهاند و صحنه برای هریس خالیتر از همیشه خواهد بود. اگر بافت فعلی باقی بماند و بایدن تا سال 2028 هم دوام بیاورد، زمینه برای یک ریاست جمهوری کمدردسر در آن تاریخ فراروی هریس فراهم خواهد بود و امثال برنی سندرز و الیزابت وارن رقبای اصلی امسال بایدن هم صرفاً مرده یا افراد مسنی خواهند بود که در گوشهای نشسته و فقط ایام بازنشستگی خود را میگذرانند و خطری برای هریس سرحال و کارکشته دستکم در صحنههای درونحزبی و بدون احتساب شرایط موجود در حزب رقیب (جمهوریخواه) نخواهند بود.
منبع: Politico
صدراعظم بعدی آلمان؛ «مرکل» بدون «آنگلا»
جوزف چوف / استاد دانشگاه استنفورد
مترجم: زهره صفاری
اتحادیه دموکرات مسیحی؛ حزب «آنگلا مرکل»، 50 سال بر جمهوری فدرال آلمان سلطه داشته است. بنابراین بدون شک در پاییز آینده و با پایان حضور 16 ساله قدرتمندترین زن آلمان در کرسی صدراعظمی، جانشین او نیز کسی خارج از دایره حزب متبوعش نخواهد بود. اما چه کسانی از این بخت برخوردارند؟
ظرف چند هفته آینده سی و سومین کنوانسیون حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) برای تعیین رهبر بعدی تشکیل خواهد شد. نام هرکس به عنوان برگزیده این کنوانسیون بیرون آید، نامزد اصلی حزب برای صدراعظمی آلمان و به تبع آن با احتمال قوی مسئول تشکیل دولت بعدی این کشور نیز خواهد بود.
در این میان، اما نام سه کاندیدای مرد مطرح شده است. نفر اول؛ «آرمین لاشت»، رئیس فعلی شورای وزیران نورداین-وستفالن و یکی از مقامات برتر حزب که بیشترین کاریزما را برای جانشینی مرکل دارد. نفر دوم «فردریش مرتس» که با دو دهه سابقه در رأس حزب کارگران و پیشتازی در رأس حزب راست میانه اتحادیه دموکرات مسیحی، پس از کنار گذاشته شدن توسط مرکل، با پیوستن به بخش خصوصی توانست سرمایهای برای بازگشت به رقابت قدرت جمعآوری کند و سومین نامزد نیز «نوربرت روتگن»، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان مرکزی آلمان است. او مدتی کوتاه به عنوان وزیر محیط زیست مرکل فعالیت داشت اما او نیز مورد غضب صدراعظم قرار گرفت و برکنار شد.
اینکه با توجه به شرایط کرونا این کنوانسیون حضوری یا مجازی برگزار شود مشخص نیست اما آنچه مسلم است این جلسه در تاریخی اواسط ژانویه خواهد بود و با نگاهی به سوابق سه نامزد، «لاشت» را میتوان کاندیدای مورد وثوق مرکل دانست. با این حال هیچ یک از سه نامزد پیشرو در نظرسنجیها پیشتازی قابل توجهی ندارند، چراکه «مرتس» 27 درصد، «روتگن» 16 درصد و «لاشت» 21 درصد آرای نظرسنجیها را به خود اختصاص دادهاند و تنها سیستم سیاسی حامیشان، آنها را در اوج رقابت نگه داشته است.
در طول نیمه اول قرن بیستم میلادی، آلمان جذابترین کشور جهان به شمار میرفت و در عین حال در داخل با تحولات سیاسی وسیع، تهدیدی مرگبار برای همسایگانش محسوب میشد. اما پس از گذر از دو جنگ جهانی، ویژگی تهاجمی آن اندکی فرونشست و سیستم سیاسی تا حدودی به ثبات رسید.
با این شرایط نباید از انتخابات درون حزبی اتحادیه دموکرات مسیحی توقع صحنههایی شبیه کنوانسیون ریاست جمهوری حزب دموکرات امریکا در سال جاری را داشت؛ جایی که «برنی سندرز» از ورمونت و «الیزابت وارن» از ماساچوست نامزدهای حزب را تحت فشار گذاشته بودند. از طرفی آلمان، «دونالد ترامپ» را هم ندارد و سیاست این کشور براساس «هر چه پیش آید» ادامه خواهد یافت.
اما «لاشت» که به دلیل سوابق کاریاش در اداره 16 بخش پرجمعیت آلمان بر دو رقیبش برتری دارد با شعار «چهار سال دیگر با مرکلیسم» اعلام کرده که آلمان تحت صدارت او نه در بعد داخلی و نه خارجی تغییر محسوسی نخواهد داشت. «مرتس» با اینکه با هرگونه تغییر ناگهانی مخالف است اما حرکت آلمان را لاک پشتی دانسته و در هر دو بعد داخلی و خارجی شرایط را نیازمند بازنگری میداند و در نهایت «روتگن» جوانترین نامزد حزب با تکیه بر سوابق خود در حوزه سیاست خارجی جسورانهتر عمل کرده و اقدامات سختتری را در رابطه با روسیه و چین در نظر گرفته است و کارشناسان، آلمان با هدایت او را نه در مسیر پیروی کامل و نه خروج مطلق از عصر مرکل عنوان کردهاند.
بنابراین با روی کارآمدن هر یک از این گزینهها، ثبات در سیستم سیاسی آلمان دستخوش تلاطم شدیدی نخواهد شد، چراکه در میان نامهای مطرح شده نه افرادی مانند مارین لوپن راستگرای فرانسوی حضور دارد و نه از ماتئو سالوینی ایتالیایی یا جرمی کوربین انگلیسی خبری هست.
در هر صورت برنده انتخابات حزب اتحادیه دموکرات مسیحی و بعد از آن صدراعظمی، چارهای جز بازی دادن به احزاب دیگر نیز نخواهد داشت. بنابراین تعادل قدرت در این کشور برقرار خواهد ماند. وضعیتی که در شرایط بحرانی جهان به خاطر کرونا برای میانههای کندرو بدترین دستاورد نخواهد بود.
گرچه این سه نفر، مطرحترین کاندیداها به شمار میروند اما نامزدهای محتمل برای صدراعظمی آلمان به همینها ختم نمیشود و این روزها نام دو گزینه دیگر نیز مطرح شده است که مسیر حزبی را طی نکردهاند اما به واسطه وقایع اخیر نامشان در ذهن مردم نهادینه شده و شانس بالایی برای شکست سه گزینه اول حزب دارند. به عبارت دیگر اگر حزب از «لاشت»، «مرتس» و «روتگن» دست بکشد و رو به نامهای مطرح در ذهن عامه مردم بیاورد، شانس اول با «ینس اشپان»، وزیر بهداشت دولت مرکل است که به لطف کرونا این روزها نامش به عنوان مقامی خستگیناپذیر هر روز در اخبار مطرح است و بعد از او «مارکوس شودر» رهبر حزب اتحادیه سوسیالیستهای مسیحی است که به واسطه حضور متعدد در برنامههای تلویزیونی برای عامه مردم شخصیتی شناخته شده است.
با همه اینها نباید فراموش کرد هیچ یک از این 5 نامزد یارای مقابله با سیاستهای «موتی»(مرکل) و میراث او را ندارند و بنابراین صدراعظم بعدی بدون شک «مرکل»ی بدون «آنگلا» خواهد بود.
منبع: projectSyndicate
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
حمله به مواضع امریکا در عراق
وقتی که برانسون و ترامپ در حال صحبت بودند خبرنگاران و عکاسان نیز وارد شدند. در پایان این ملاقات، کشیش برانسون در نزدیکی صندلی ترامپ زانو زد و دست خود را روی شانه ترامپ گذاشت و برای او دعا کرد. لازم به گفتن نیست که این حرکت یک صحنه خوب را برای عکس گرفتن رقم زد. به این ترتیب پرونده برانسون بسته شد ولی روابط دوجانبه با ترکیه نیز به پایینترین سطح خود تنزل کرد.
البته پیش از آزادی برانسون، شرایط در سوریه رو به وخامت میرفت. ما در ماه سپتامبر نگران بودیم که اسد برای حملهای وحشیانه به استان ادلب در شمال غرب سوریه برنامهریزی میکند، استانی که از مدتها قبل به پناهگاهی امن برای مخالفان تبدیل شده بود. ادلب اکنون مأمن صدها هزار نفر از آوارگان سوری و همچنین تروریستهای افراطی بود و نیروهای نظامی ترکیه نیز حضور فعالی در آنجا داشتند تا مانع از هرگونه تهاجم رژیم اسد شوند. روسیه و ایران تقریباً قطع به یقین به اسد کمک میکردند و باعث خونریزی و هرج و مرج بیشتر میشدند و این شرایط باعث میشد که سیل عظیمی از آوارگان به سمت ترکیه سرازیر شود. در میان آوارگان مشروع و واقعی، هزاران نفر از تروریستها نیز فرار میکردند و بسیاری از آنها راهی کشورهای اروپایی میشدند که مقصد ایدهآل آنها محسوب میشد. من بویژه نگران بودم که شاید اسد دوباره از سلاحهای شیمیایی استفاده کند و به همین دلیل به طور اضطراری از وزارت دفاع خواستم درباره پاسخ نظامی احتمالی امریکا در صورت وقوع حمله شیمیایی بررسیهای لازم را انجام دهد (امیدوار بودم که این بار هم بریتانیا و فرانسه با ما همراه شوند.) اصلاً دلم نمیخواست که همچون ماه آوریل دوباره از آمادگیهای لازم دور باشیم و به نوعی غافلگیر شویم. اگر پاسخ امریکا ضرورت پیدا کند، این بار نباید اقدام تلافی جویانه ما فقط به کاستن از ظرفیتها و تواناییهای مربوط به تسلیحات شیمیایی سوریه محدود شود بلکه باید برای همیشه تمایل و اراده رژیم اسد را برای استفاده از چنین سلاحهایی تغییر دهد. متیس وزیر دفاع این بار ستاد مشترک ارتش را آزاد گذاشته بود تا هر آنچه را که لازم میدانند، انجام دهند. برنامهریزی و آماده سازیهای فشردهای بر اساس گزینههای مختلف، اهداف احتمالی و با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود (نظیر ضرورت پیشگیری از تلفات غیرنظامی) در حال انجام بود. احساسم این بود که بر خلاف ماه آوریل، اگر این بار حتی اتفاق بدتری نیز بیفتد ما از آمادگی لازم برای ارائه گزینههای مختلف به ترامپ برخورداریم تا رئیس جمهوری بتواند از میان گزینههای پیشنهادی ما بهترینها را انتخاب کند.
همزمان اسرائیل هم بیکار ننشسته بود و به طور مکرر به نقل و انتقال سلاح و تجهیزات توسط ایرانیها حمله میکرد که خود این مسأله میتوانست تهدیدآمیز باشد. اسرائیل کانالهای ارتباطی خاص خود را با مسکو داشت، چون نتانیاهو بهدنبال اهداف و نیروهای روسی نبود بلکه فقط ایرانیها و تروریستها را هدف قرار میداد. مشکل واقعی روسیه متحدان سوری آن کشور بودند که یک هواپیمای جاسوسی روسی را (به اشتباه) در اواسط ماه سپتامبر سرنگون کرده بودند. این اتفاق نیز باعث شد که روسیه فوراً بخشهایی از سامانه دفاع هوایی اس 300 خود را تحویل سوریها بدهد که بشدت باعث نگرانی اسرائیل میشد.
روز شنبه هشتم سپتامبر شبه نظامیان شیعه در عراق که بدون تردید توسط ایران تجهیز میشوند، به سفارت امریکا در بغداد و کنسولگری ما در بصره حمله کردند و ایران نیز چندین هدف را در نزدیکی اربیل در کردستان عراق با موشک هدف قرار داد. وقوع این حملات فقط چند روز قبل از سالگرد حملات 11 سپتامبر و همچنین با توجه به حملات سال 2012 به مجموعه دیپلماتیک ما در بنغازی لیبی، نگران کننده بود و باعث میشد ما بهصورت راهبردی درباره واکنشهای احتمالی خود فکر کنیم، اما این کار را نکردیم. کلی به من گفت که ترامپ پس از یک برنامه انتخاباتی بار دیگر تأکید کرد که میخواهد به طور کلی از خاورمیانه خارج شود. کشته شدن سربازان امریکایی که فی نفسه بسیار غمانگیز بود موضوع خروج از خاورمیانه را تسریع میکرد و اگر ما به دقت همه جوانب این موضوع را بررسی نکنیم، نه تنها در بلند مدت به ضرر خود ما بلکه همچنین به ضرر اسرائیل و متحدان عرب ما تمام خواهد شد. به هر حال تا روز دوشنبه واکنش ما تا سطح صدور یک بیانیه احتمالی در محکومیت دست داشتن ایران در این حملات تنزل پیدا کرد. متیس حتی با چنین بیانیهای هم مخالف بود و همچنان استدلال میکرد که ما به طور قطع و یقین مطمئن نیستیم که گروههای شبه نظامی شیعه به ایران وابسته هستند و این نوع بحثها فقط ساده لوحی او را نشان میداد. این بیتصمیمی تا روز سهشنبه ادامه یافت تا اینکه متیس با عجله جلسهای را با حضور ترامپ، پنس، پمپئو، کلی و من درخواست کرد تا این بیانیه یک پاراگرافی را بررسی کنیم. این جلسه در اتاق بیضی کاخ سفید تشکیل شد که در هر حال از نظر بسیاری از افراد بسیار دیرهنگام بود. این شیوه نشانگر سیاست انسدادگرایانه و اشکال تراشانه متیس در کار بود: عدم واکنش سریع و فعالانه و شاید حتی عدم صدور یک بیانیه مطبوعاتی در پاسخ به حملات صورت گرفته به پرسنل و تأسیسات دیپلماتیک امریکا. واقعاً ایران و نیروهای شبه نظامی قرار بود چه درسی از این واکنش کاملاً انفعالی ما بگیرند؟
همان گونه که پیشبینی میشد در هفتههای بعد تهدیدات تازهای از سوی گروههای شبه نظامی شیعه علیه منافع امریکا به وقوع پیوست و دو حمله راکتی دیگر به ساختمان کنسولگری امریکا در بصره انجام شد.