مدیریت شهری مرکز مازندران باز هم وارد دوره بلاتکلیفی شد
شهرداری ساری در اسارت حاشیهها
گروه ایران زمین: شهردار تازه به میدان آمده ساری که کمی بیشتر از یک سال در این سمت بود به همراه معاون مالی اش راهی را پیمود که تعدادی از مدیران شهری و اعضای شورای شهر ساری قبلتر از آنها پیموده بودند: زندان؛ گویی قرار نیست شهرداری ساری از زمانی که عمارت قدیمی سبزه میدان را ترک کرد و به ساختمان مجلل کنونی منتقل شد، روزی خوش داشته باشد. شهرداری ساری از نهادهای عمومی پرحجمی است که 7 هزار پرسنل دارد و از این تعداد 5 هزار نفر مازاد بر نیاز این مجموعهاند. در واقع 70 درصد بیش از میزان نیاز به استخدام این سازمان درآمدهاند. در سال جاری 70 درصد بودجه شهرداری صرف پرداخت حقوق شده است که باعث شده بدهیهای کلان شهرداری بهخاطر اجرای پروژهها افزایش یابد . همین ساختار عریض و طویل و پر ایراد باعث شده مدیریت شهری ساری طی چند سال اخیر بهدلیل ماجراهای متعدد و گوناگون به یکی از پرحاشیهترین گروههای مدیریت شهری در کشور تبدیل شود؛ حاشیههایی که از دوره چهارم شورای اسلامی در این شهر آغاز شده بود، اما از اواخر شورای چهارم شکلی جدیتر به خود گرفت. به گزارش ایرنا، انتخابات شورای پنجم شهر ساری و ورود مستقیم شهردار وقت مرکز استان به انتخابات و معرفی کردن نامزدهای پیشنهادی مورد حمایت شهردار که روندی خلاف قانون محسوب میشود، نگاهها به مدیریت شهری در ساری را بیشتر از قبل حساس کرد. پس از آن هم ماجرای عجیب و پر سر و صدای تخلف در انتخابات شورای شهر ساری و اعلام ابطال آن و در نهایت هم تأیید این انتخابات پرحاشیه خبر از ادامهدار بودن این حاشیهها میداد.
اما در میانههای عمر شورای پنجم بود که خبر تخلف اقتصادی در یکی از سازمانهای زیرمجموعه یی که شهرداری ساری به طور رسمی اعلام شد؛ حاشیههایی که در مرکز مازندران وارد فاز جدیدی گردید و به مرور دامنه اخبار مرتبط با تخلفهای مالی مدیران شهرداری ساری بیشتر و بیشتر شد.
جدال طولانی برای انتخاب شهردار جدید
با استعفای مهدی عبوری از شهرداری ساری در فروردین ۱۳۹۸ و انتصاب او به سمت معاون منابع انسانی وزارت راه و شهرسازی از سوی محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی که مدتی استاندار مازندران بود، جدال بر سر انتخاب شهردار جدید پس از ۶ سال تصدیگری عبوری در شهرداری ساری آغاز شد. ماجرایی طولانی و پرحاشیه که در نهایت به معرفی پرسشبرانگیز عبدالحمید فرزانه بازنشسته با حدود ۳۷ سال سابقه بهعنوان شهردار ساری به وزارت کشور برای مدتی پایان یافت. اما تأیید نشدن شهردار پیشنهادی باز هم حاشیهها را به مدیریت شهری ساری بازگرداند و این بار عباس رجبی که از مدیران شهرداری در دوره مهدی عبوری بود بهعنوان شهردار مرکز مازندران معرفی شد.
رجبی بلافاصله پس از روی کارآمدن و در نخستین روز فعالیت خود دست به تغییرات گستردهای در شهرداری ساری زد و ۱۲ مدیر و معاون را در یک روز تغییر داد تا اعلام کند قصد دارد روند مدیریتی شهرداری را به طور کامل تغییر دهد و به نوعی از حاشیههای به جا مانده دوران شهردار پیشین نیز خود و تیمش را جدا کند. او در روز معارفهاش نیز از تحول در نظام مالی شهرداری ساری خبر داد و تأکید کرد تلاش همراه با سلامت در سایه قانونگرایی سرلوحه برنامههایش برای مدیریت شهری مرکز مازندران است. از آن زمان حامیان شهردار پیشین به مخالفان رجبی تبدیل شدند و عدهای از مخالفان مهدی عبوری نیز در زمین تیم جدید مدیریت شهری قرار گرفتند تا از او حمایت کنند.
از اوایل امسال که دامنه دستگیریها و بازداشتهای مربوط به پرونده تخلف مالی شهرداری ساری گستردهتر شد و کار به بازداشت اعضای شورای شهر کشید، مخالفان گروه قبلی مدیریت شهری که موافقان دوره کنونی شهرداری ساری هستند حمایتشان از رجبی و همراهانش را پررنگتر کردند. اما در مقابل نیز مخالفان رجبی و حامیان عبوری از رکود فعالیتهای عمرانی و ضعف در مدیریت شهری نسبت به دوره گذشته انتقاد میکردند. با این حال ورود جدی نهادهای امنیتی به پرونده تخلف شهرداری ساری و بازداشت پنج تن از اعضای شورای شهر طی چند ماه اخیر، در عین حال که شوکی برای شهروندان مرکز استان بود، امیدواری به برخورد با فساد را بیشتر کرد. تا این که دامنه بازداشتها از مدیران مرتبط با دوره قبلی به مدیران کنونی شهرداری نیز رسید و در نهایت خود شهردار نیز بازداشت شد تا اندک امید ایجاد شده در شهروندان مرکز استان نیز بخشکد و حالا حامیان هر دو گروه مدیریت شهری، مسئولان مورد حمایت خود را در یک جایگاه می بینند؛ جایگاه متهمان فساد مالی! این مختصری از روند تخریب اعتماد عمومی در بزرگترین شهر مازندران بود که طبیعتاً حاصل نبود نظارت کافی بر فعالیت مدیران شهری در زمان فعالیت آنها و تأخیر در ورود به پروندههای فساد اداری و مالی است؛ روندی که سبحان بخشی یکی از اعضای تازهوارد شده به شورای شهر ساری پس از دستگیری شهردار ساری در جلسه علنی شورای مرکز استان آن را در طول تاریخ انقلاب کمنظیر و شاید بیسابقه خوانده است. نکته مهم دیگری که در ماجرای تخلفات مالی شهرداری و تعدادی از اعضای شورای شهر ساری به چشم میآید، ضعف در اطلاعرسانی و سرعت پایین بیان رخدادها از سوی مسئولان است. تقریباً در همه بازداشتهای انجام شده مربوط به این پرونده، ابتدا خبرها در منابع غیررسمی و فضای مجازی منتشر شد و مدتی بعد در رسانههای رسمی به آن واکنش نشان داده شد و آخرین قطعه پازل اطلاعرسانی مربوط به این موضوع را مسئولان با اظهارنظر درباره آن تکمیل کردند. تقریباً در هیچ کدام از موارد مربوط به پروندههای مالی مناطق مختلف مازندران، مسئولان مربوطه اظهارنظر شفاف و بموقعی نداشتند تا از بروز و افزایش ابهامات موجود جلوگیری کنند. تلاشهای روزنامه ایران هم برای پیگیری این موضوع از طریق دادگستری استان مازندران و استانداری ثمری نداشت.
خاموشی آتش 8 روزه
باران نجات دهنده توسکستان شد
گروه ایران زمین – باران مستمر روز یکشنبه آتش مناطق جنگلی توسکستان در شرق گرگان را که از هشت روز پیش آغاز شده بود، به طور کامل خاموش کرد.
طبق اعلام مدیر کل مدیریت بحران استانداری گلستان، چندین اکیپ امدادی که صبح یکشنبه از کانون آتش در ارتفاعات جنگلی توسکستان به مقر فرماندهی عملیات برگشتند، گزارش دادند هیچ آتشی در جنگلهای توسکستان وجود ندارد و همه کانونهای آتش پس از تلاش چند روزه نیروهای مردمی و البته با بارش باران مهار شد.
سیدرضا قادری افزود: به سبب مه شدید و بارش باران امکان اعزام تیمهای پایش به ارتفاعات توسکستان وجود ندارد اما صبح دوشنبه سه گروه برای بررسی عرصههای جنگلی و ارزیابی خسارت آتش راهی این منطقه میشوند. به گفته وی با بهبود شرایط جوی تلاش برای تعیین دقیق مساحت آتشسوزی و علت اصلی وقوع آن آغاز خواهد شد. آتش از یکشنبه ۱۱ آبان جنگلهای پهنبرگ توسکستان گرگان را فراگرفت و آرام آرام به سمت ارتفاعات پنبولچال و مازوآروم و سپس گنجدره، دمبلیان، دره دوک، گجه مازروم و روغنخانه گسترش یافت و در این مدت علاوه بر سوزاندن گونههای علف کف جنگل و بوتههای فوربی (نیمه چوبی) تعدادی از تنههای درختان جنگلی را خاکستر کرد.
دود آتش در ریههای تنفسی ایران
جنگلهای هیرکانی کمتر از دو درصد وسعت ایران بزرگ را تشکیل میدهد. تنها هفت درصد جغرافیای ایران جنگلی است. همین دو عدد نشان میدهد چرا آتش توسکستان تا مغز استخوان هر ایرانی آگاه به ارزشهای این رویشگاه جنگلی را میسوزاند. این دو درصد سپر حفاظتی استانهای شمالی در برابر حوادث طبیعی چون سیلاب؛ شمالیترین ریه تنفسی ایران است. طبیعی است هر زخمی که بر پیکره زرد و سرخ پاییز هیرکانی میافتد، نفس میلیونها ایرانی بگیرد. ۹۸ درصد جنگلهای هیرکانی در ایران و کمتر از دو درصد آن در جمهوری آذربایجان تنها بازمانده این میراث بشری طبیعی است. محمد درویش، رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو در گفتوگو با «ایران» رویشگاههای سرخدار در هیرکانی را گونهای آندمیک و منحصر به ایران میداند. او از سوختن پایههای ۵۰۰ ساله سرخدارها در توسکستان به عنوان اتفاقی تلخ یاد میکند و اعتقاد دارد خسارتهای هنگفتی به کشور میزند. قدمت درختان سرخدار در هیرکانی تا 2000 سال برآورد میشود... اما آتش توسکستان تنها تهدید سرخدارها نیست. ارزش بالای چوب سرخدار هم از سوی دیگر این گونه ارزشمند را تهدید میکند. بنابراین میتوان درک کرد که چرا سوختن یک درخت سرخدار در میان درختان توسکا و بلوط زخم عمیقتری به افکار عمومی میزند. متخصصان از درختان سرخدار داروی درمان سرطان تولید کردهاند. درویش هم میگوید: «همکاران ما در پژوهشکده دانشگاه شهید بهشتی از درخت سرخدار داروی درمانام اس و تسکین دهنده درد تولید کردهاند. درویش میگوید: «سوختن این رویشگاهها پدیدهای تقریباً جبرانناپذیر است و خسارتهای آن برخلاف صحبت برخی از مدیران قابل جبران نیست.» او میگوید: «اینکه میگویند آتشسوزی در جنگلها پدیدهای طبیعی است و خودش آتش میگیرد و خاموش میشود نظریه درستی نیست. با توجه به وسعت کم جنگلها باید خیلی نگران جنگلهای هیرکانی بود.» درویش حق دارد. ایران سرزمینی خشک و نیمه خشک است؛ هیرکانی نگین سبز آن در وسعتی کمتر از دو درصد است. او مانند بسیاری از کارشناسان آرزومند تشکیل یگان هوایی اطفای حریق جنگلها در کشور است. درویش میگوید: «اگر یگان هوایی اطفای حریق وجود داشته باشد آتشسوزیها با امکانات بهتر و در زمان کمتری خاموش می شود.»