ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جهانگیری در تماسهای تلفنی با مراجع عظام تقلید:
برای عبور از بحرانها نیازمند انسجام و همدلی هستیم
گروه سیاسی/ روز گذشته اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری با مراجع عظام تقلید در قم به صورت تلفنی گفتوگو کرد. مطابق گزارش پایگاه اطلاع رسانی معاون اول رئیس جمهوری، کرونا و دشواریهای ناشی از آن، تحریمها و فشارهایی که از این جهت بر دولت و ملت وارد میشود و در نهایت، برگزار نشدن مراسم اربعین در شرایط کرونایی امسال از محورهای این گفتوگوهای تلفنی بوده است. مراجع عظام تقلید هم در این تماسها، پس از استماع گزارشهای جهانگیری، خواستار توجه بیشتر دولت برای حل مشکلات اقتصادی بودهاند. همچنین آیتالله العظمی صافی گلپایگانی دولت را به گسترش مناسبات خارجی هم توصیه کرد. معاون اول رئیس جمهوری در تماس با آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اینکه مردم امروز به دلیل شرایط کرونایی و فشار تحریمهای ظالمانه و ضدانسانی امریکا در سختی و مشقت هستند، گفت: امروز برای مقابله با مشکلات و عبور از بحرانهای پیش رو نیازمند انسجام و همدلی هستیم.
جهانگیری ایام اربعین حسینی را تسلیت گفت و افزود: امسال به دلیل شرایط کرونا و برای اجرای دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با این بیماری، همه مردم مجبور هستند مراسم اربعین را به گونهای دیگر برگزار کنند.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: مسئولان اجرایی کشور همواره قدردان رهنمودها و سخنان راهگشای مراجع تقلید بودهاند و سخنان مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید بویژه در ایام شیوع کرونا باعث شد جایگاه ویژه و حرمت جان انسان در مذهب شیعه بیش از پیش نمایان شود.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در این تماس تلفنی با تأکید بر اینکه در شرایط شیوع کرونا هر آنچه مصلحت باشد و دستورالعملهای بهداشتی ایجاب کند باید از سوی همگان رعایت شود، ابراز امیدواری کرد: با رعایت دستورالعملهای بهداشتی و درمانی شاهد از بین رفتن بیماری کرونا باشیم.
وی همچنین بر ضرورت تلاش برای بهبود وضعیت معشتی مردم تأکید و خاطرنشان کرد: پس از مسأله کرونا، مهمترین موضوع معیشت مردم است که لازم است دولت و مسئولان تمام تلاش خود را برای کمک به اقشار ضعیف جامعه انجام دهند.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله صافی گلپایگانی، با بیان اینکه امریکاییها فشارها و تحریمهای بی سابقهای را علیه ملت ایران اعمال کردهاند، گفت: هدف آنها فروپاشی اقتصاد ایران بود، اما دولت با برنامهریزی اجازه نداد که آنها به اهداف خود دست پیدا کنند و خوشبختانه به فضل الهی اقتصاد کشور همچنان سر پا ایستاده است.
جهانگیری ایام اربعین سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) را تسلیت گفت و از عدم امکان حضور در راهپیمایی اربعین به دلیل شیوع بیماری کرونا ابراز تأسف کرد.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین با اشاره به اینکه در حال حاضر تحریمهای ظالمانه امریکا و مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا دو مشکل اصلی در کشور هستند، گفت: امیدواریم با همراهی دولت و ملت و دعای خیر علما و مراجع تقلید بتوانیم از مشکلات و فشارهای بی سابقه با سربلندی عبور کنیم.
جهانگیری از رهنمودهای مراجع عظام تقلید بخصوص در ایام شیوع کرونا قدردانی کرد و گفت: دولت همواره توجه ویژهای به رهنمودهای راهگشای مراجع عظام تقلید در امور مختلف داشته است.
آیتالله صافی گلپایگانی نیز در این تماس تلفنی با اشاره به گلایههای مردم نسبت به وضعیت معیشتی گفت: گرانی و فشارهای اقتصادی مردم را رنج میدهد که لازم است برای کاهش این فشارها برنامهریزی و اقدامات لازم انجام شود. او با تأکید بر اینکه باید راهکارهایی اجرایی نسبت به حل مشکلات کشور اقدام شود، گفت: حل مشکلات پیش رو نیازمند بهکارگیری درایت و راهکارهای عقلانی است که امیدوارم با تلاشها و پیگیری مسئولین شاهد حل این مشکلات باشیم. آیتالله صافی گلپایگانی همچنین بر ضرورت توجه مسئولان به گسترش تعامل با دنیا تأکید و اظهار کرد: افزایش تعاملات بینالمللی و استفاده از ظرفیتهای کشورهای خارجی نیز میتواند در حل مشکلات کشور مؤثر باشد.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله علوی گرگانی از مراجع عظام تقلید هم ضمن تسلیت ایام اربعین حسینی گفت: سخنان و رهنمودهای مراجع عظام تقلید همواره در مسائل مختلف بویژه زمان شیوع کرونا و تحریمهای ظالمانه امریکا، برای دولت راهگشا بوده است.
او اظهار امیدواری کرد با تلاشهای دولت، دعای علما و مراجع تقلید و مشارکت مردم بتوانیم در مدیریت بیماری کرونا و مقابله با تحریمها موفق شویم. آیتالله علوی گرگانی نیز در این تماس تلفنی با قدردانی از اقدامات و تلاشهای دولت گفت: همواره دعاگوی دولت و مسئولان هستم تا بتوانند به وظایف خود در مسیر خدمترسانی به جامعه عمل کنند. او از جهانگیری خواست سلام ایشان را به رئیس جمهوری ابلاغ کند و برای دولت و خدمتگزاران مردم آرزوی توفیق و سلامتی کرد.
جهانگیری در تماس تلفنی با آیتالله جوادی آملی هم با بیان اینکه در شرایط فعلی از یکسو تحریمهای ظالمانه و از سوی دیگر بیماری کرونا کشور را با مشکل مواجه کرده است، گفت: نتیجه این مشکلات فشار جدی بر مردم کشور است، اما دولت تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا بتواند این مشکلات را مرتفع کند. او ضمن تسلیت ایام اربعین حسینی افزود: متأسفانه امسال مانند سالهای گذشته امکان حضور در راهپیمایی اربعین وجود ندارد و باید به شکلی دیگر این مراسم را برپا کنیم.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه علما و مراجع تقلید همواره پشتوانهای برای عبور از مشکلات کشور بودهاند، از سخنان و رهنمودهای راهگشای آیتالله جوادی آملی قدردانی کرد و گفت: در طول تاریخ مراجع تقلید همواره پناهگاهی برای مردم بودهاند و رهنمودهای آنها در مسائل و مشکلات مختلف راهگشا بوده است.
آیتالله جوادی آملی نیز در این تماس تلفنی با اشاره به برخی آیات قرآن، گفت: وعده خداوند در قرآن این است که همواره پس از سختیها و مشکلات، آسانی خواهد بود که البته عبور از مشکلات نیازمند برنامهریزی و مدیریت صحیح است.
او با انتقاد از برخی غفلتها در سالهای گذشته که منجر به سوءاستفاده و اختلاس از بیتالمال شده بود، تصریح کرد: باید نسبت به حقوق مردم و بیتالمال سختگیری داشته باشیم و در عین حال مسیر را برای فعالیت اقتصادی و کسبوکارهای مردم تسهیل کنیم. آیتالله جوادی آملی بر ضرورت حمایت و تقویت دانشمندان و نخبگان کشور تأکید کرد و افزود: باید مشکلات پیش روی دانشمندان و صاحبان علم و دانش در کشور را برطرف کنیم چرا که با حمایت از آنها بسترهای لازم برای توسعه علمی و دستیابی به اهداف و موفقیتهایی نظیر واکسن کرونا فراهم خواهد شد.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله شهرستانی نماینده حضرت آیتالله سیستانی، این مرجع تقلید را نماد عقلانیت و درایت مرجعیت دانست و ابراز امیدواری کرد که با رهنمودهای ایشان و سایر مراجع عظام تقلید بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم.
او با اشاره به اینکه طی سالهای اخیر همواره در مراسم راهپیمایی اربعین شرکت کردهام، گفت: امسال به دلیل شرایط سخت بیماری کرونا، این توفیق را نداریم و ناچار هستیم همانند سایر مردم به دلیل رعایت دستورالعملهای بهداشتی مراسم اربعین را به شکلی دیگر و بدون حضور در این راهپیمایی برگزار کنیم. معاون اول رئیس جمهوری همچنین با اشاره به فشارها و مشکلات ناشی از تحریمها تصریح کرد: تحریمهای ظالمانه و ناجوانمردانه امریکا فشارهای سنگینی را بر معیشت مردم وارد کرده که امیدواریم بتوانیم با تلاشهای مضاعف، مشارکت مردم و دعای مراجع عظام تقلید این مشکلات را از پیش روی کشور برداریم. آیتالله شهرستانی نیز در این تماس تلفنی ضمن قدردانی از تلاشهای دولت برای مقابله با تحریمها و مدیریت بیماری کرونا ابراز امیدواری کرد: هرچه زودتر شاهد از بین رفتن بیماری کرونا باشیم و بتوانیم توفیق زیارت حرم امام حسین(ع) را پیدا کنیم.
جهانگیری در گفتوگو با آیتالله العظمی سبحانی نیز دکتر با اشاره به اینکه امسال به دلیل شرایط کرونایی مردم مجبور هستند مراسم اربعین را به شکلی متفاوت از سالهای گذشته برگزار کنند، گفت: مردم امروز در شرایط سخت معیشتی و فشارهای ناشی از تحریم و کرونا قرار دارند و دولت مصمم است با رهنمودهای علما و مراجع تقلید بر این مشکلات فائق آید.
او همچنین گزارشی از عملکرد دولت در مقابله با تحریمها و مدیریت بیماری کرونا ارائه و اظهار کرد: دولت همواره از سخنان راهگشای مراجع تقلید در مقابله با کرونا استفاده کرده است.
آیتالله سبحانی نیز در این تماس تلفنی با قدردانی از تلاشهای دولت، بر ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم تأکید کرد و گفت: وظیفه همگان است که به دستورالعملهای بهداشتی و درمانی به صورت جدی توجه کنند.
این مرجع تقلید افزود: در شرایط فعلی مرجع اصلی تصمیمگیریها، جامعه پزشکی و ستاد ملی مقابله با کرونا است و لازم است با تشدید مراقبتها و محدودیتها از افزایش ابتلا به بیماری کرونا جلوگیری شود.
آیتالله سبحانی ادامه داد: در شرایط فعلی و به دلیل شیوع کرونا حضور در پیاده روی اربعین جایز نیست و در این خصوص اطلاعیهای در روزهای آینده صادر خواهم کرد. جهانگیری عصر دیروز در گفتوگوی تلفنی با آیتالله العظمی مظاهری هم با اشاره به اینکه کشور ما علاوه بر کرونا با تحریمهای ظالمانه امریکا روبهرو است، تأکید کرد: دولت هر آنچه در توان دارد برای مقابله با این مشکلات به کار گرفته است.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: دولت با اهتمام ویژه نسبت به کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم در تلاش است تا بر مشکلات و مسائل پیش رو فائق آید و امریکاییها را از رفتار خصمانه و اعمال فشارها و تحریمهای ظالمانه پشیمان کند.
آیتالله مظاهری نیز با بیان اینکه مشکلات اقتصادی و گرانی بیش از هر چیز دیگر مردم را آزرده و گلایهمند کرده است، بر لزوم تلاش شبانه روزی مسئولان برای حل این مشکلات تأکید کرد و گفت: البته دولت تمام تلاش خود را به کار بسته است اما لازم است با اهتمام ویژه نسبت به اصلاح وضعیت اقتصادی و از بین بردن گرانی در جامعه اقدام شود.
آیتالله مظاهری همچنین با بیان اینکه همواره دعاگوی دولت هستم تا بتواند مشکلات کشور را حل و فصل کند، افزود: شرایط اقتصادی امروز کشور نگران کننده است اما امیدوارم دولت بتواند بر مشکلات کشور غلبه کند.
جهانگیری ایام اربعین حسینی را تسلیت گفت و افزود: امسال به دلیل شرایط کرونا و برای اجرای دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با این بیماری، همه مردم مجبور هستند مراسم اربعین را به گونهای دیگر برگزار کنند.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: مسئولان اجرایی کشور همواره قدردان رهنمودها و سخنان راهگشای مراجع تقلید بودهاند و سخنان مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید بویژه در ایام شیوع کرونا باعث شد جایگاه ویژه و حرمت جان انسان در مذهب شیعه بیش از پیش نمایان شود.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در این تماس تلفنی با تأکید بر اینکه در شرایط شیوع کرونا هر آنچه مصلحت باشد و دستورالعملهای بهداشتی ایجاب کند باید از سوی همگان رعایت شود، ابراز امیدواری کرد: با رعایت دستورالعملهای بهداشتی و درمانی شاهد از بین رفتن بیماری کرونا باشیم.
وی همچنین بر ضرورت تلاش برای بهبود وضعیت معشتی مردم تأکید و خاطرنشان کرد: پس از مسأله کرونا، مهمترین موضوع معیشت مردم است که لازم است دولت و مسئولان تمام تلاش خود را برای کمک به اقشار ضعیف جامعه انجام دهند.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله صافی گلپایگانی، با بیان اینکه امریکاییها فشارها و تحریمهای بی سابقهای را علیه ملت ایران اعمال کردهاند، گفت: هدف آنها فروپاشی اقتصاد ایران بود، اما دولت با برنامهریزی اجازه نداد که آنها به اهداف خود دست پیدا کنند و خوشبختانه به فضل الهی اقتصاد کشور همچنان سر پا ایستاده است.
جهانگیری ایام اربعین سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) را تسلیت گفت و از عدم امکان حضور در راهپیمایی اربعین به دلیل شیوع بیماری کرونا ابراز تأسف کرد.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین با اشاره به اینکه در حال حاضر تحریمهای ظالمانه امریکا و مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا دو مشکل اصلی در کشور هستند، گفت: امیدواریم با همراهی دولت و ملت و دعای خیر علما و مراجع تقلید بتوانیم از مشکلات و فشارهای بی سابقه با سربلندی عبور کنیم.
جهانگیری از رهنمودهای مراجع عظام تقلید بخصوص در ایام شیوع کرونا قدردانی کرد و گفت: دولت همواره توجه ویژهای به رهنمودهای راهگشای مراجع عظام تقلید در امور مختلف داشته است.
آیتالله صافی گلپایگانی نیز در این تماس تلفنی با اشاره به گلایههای مردم نسبت به وضعیت معیشتی گفت: گرانی و فشارهای اقتصادی مردم را رنج میدهد که لازم است برای کاهش این فشارها برنامهریزی و اقدامات لازم انجام شود. او با تأکید بر اینکه باید راهکارهایی اجرایی نسبت به حل مشکلات کشور اقدام شود، گفت: حل مشکلات پیش رو نیازمند بهکارگیری درایت و راهکارهای عقلانی است که امیدوارم با تلاشها و پیگیری مسئولین شاهد حل این مشکلات باشیم. آیتالله صافی گلپایگانی همچنین بر ضرورت توجه مسئولان به گسترش تعامل با دنیا تأکید و اظهار کرد: افزایش تعاملات بینالمللی و استفاده از ظرفیتهای کشورهای خارجی نیز میتواند در حل مشکلات کشور مؤثر باشد.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله علوی گرگانی از مراجع عظام تقلید هم ضمن تسلیت ایام اربعین حسینی گفت: سخنان و رهنمودهای مراجع عظام تقلید همواره در مسائل مختلف بویژه زمان شیوع کرونا و تحریمهای ظالمانه امریکا، برای دولت راهگشا بوده است.
او اظهار امیدواری کرد با تلاشهای دولت، دعای علما و مراجع تقلید و مشارکت مردم بتوانیم در مدیریت بیماری کرونا و مقابله با تحریمها موفق شویم. آیتالله علوی گرگانی نیز در این تماس تلفنی با قدردانی از اقدامات و تلاشهای دولت گفت: همواره دعاگوی دولت و مسئولان هستم تا بتوانند به وظایف خود در مسیر خدمترسانی به جامعه عمل کنند. او از جهانگیری خواست سلام ایشان را به رئیس جمهوری ابلاغ کند و برای دولت و خدمتگزاران مردم آرزوی توفیق و سلامتی کرد.
جهانگیری در تماس تلفنی با آیتالله جوادی آملی هم با بیان اینکه در شرایط فعلی از یکسو تحریمهای ظالمانه و از سوی دیگر بیماری کرونا کشور را با مشکل مواجه کرده است، گفت: نتیجه این مشکلات فشار جدی بر مردم کشور است، اما دولت تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا بتواند این مشکلات را مرتفع کند. او ضمن تسلیت ایام اربعین حسینی افزود: متأسفانه امسال مانند سالهای گذشته امکان حضور در راهپیمایی اربعین وجود ندارد و باید به شکلی دیگر این مراسم را برپا کنیم.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه علما و مراجع تقلید همواره پشتوانهای برای عبور از مشکلات کشور بودهاند، از سخنان و رهنمودهای راهگشای آیتالله جوادی آملی قدردانی کرد و گفت: در طول تاریخ مراجع تقلید همواره پناهگاهی برای مردم بودهاند و رهنمودهای آنها در مسائل و مشکلات مختلف راهگشا بوده است.
آیتالله جوادی آملی نیز در این تماس تلفنی با اشاره به برخی آیات قرآن، گفت: وعده خداوند در قرآن این است که همواره پس از سختیها و مشکلات، آسانی خواهد بود که البته عبور از مشکلات نیازمند برنامهریزی و مدیریت صحیح است.
او با انتقاد از برخی غفلتها در سالهای گذشته که منجر به سوءاستفاده و اختلاس از بیتالمال شده بود، تصریح کرد: باید نسبت به حقوق مردم و بیتالمال سختگیری داشته باشیم و در عین حال مسیر را برای فعالیت اقتصادی و کسبوکارهای مردم تسهیل کنیم. آیتالله جوادی آملی بر ضرورت حمایت و تقویت دانشمندان و نخبگان کشور تأکید کرد و افزود: باید مشکلات پیش روی دانشمندان و صاحبان علم و دانش در کشور را برطرف کنیم چرا که با حمایت از آنها بسترهای لازم برای توسعه علمی و دستیابی به اهداف و موفقیتهایی نظیر واکسن کرونا فراهم خواهد شد.
معاون اول رئیس جمهوری در تماس تلفنی با آیتالله شهرستانی نماینده حضرت آیتالله سیستانی، این مرجع تقلید را نماد عقلانیت و درایت مرجعیت دانست و ابراز امیدواری کرد که با رهنمودهای ایشان و سایر مراجع عظام تقلید بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم.
او با اشاره به اینکه طی سالهای اخیر همواره در مراسم راهپیمایی اربعین شرکت کردهام، گفت: امسال به دلیل شرایط سخت بیماری کرونا، این توفیق را نداریم و ناچار هستیم همانند سایر مردم به دلیل رعایت دستورالعملهای بهداشتی مراسم اربعین را به شکلی دیگر و بدون حضور در این راهپیمایی برگزار کنیم. معاون اول رئیس جمهوری همچنین با اشاره به فشارها و مشکلات ناشی از تحریمها تصریح کرد: تحریمهای ظالمانه و ناجوانمردانه امریکا فشارهای سنگینی را بر معیشت مردم وارد کرده که امیدواریم بتوانیم با تلاشهای مضاعف، مشارکت مردم و دعای مراجع عظام تقلید این مشکلات را از پیش روی کشور برداریم. آیتالله شهرستانی نیز در این تماس تلفنی ضمن قدردانی از تلاشهای دولت برای مقابله با تحریمها و مدیریت بیماری کرونا ابراز امیدواری کرد: هرچه زودتر شاهد از بین رفتن بیماری کرونا باشیم و بتوانیم توفیق زیارت حرم امام حسین(ع) را پیدا کنیم.
جهانگیری در گفتوگو با آیتالله العظمی سبحانی نیز دکتر با اشاره به اینکه امسال به دلیل شرایط کرونایی مردم مجبور هستند مراسم اربعین را به شکلی متفاوت از سالهای گذشته برگزار کنند، گفت: مردم امروز در شرایط سخت معیشتی و فشارهای ناشی از تحریم و کرونا قرار دارند و دولت مصمم است با رهنمودهای علما و مراجع تقلید بر این مشکلات فائق آید.
او همچنین گزارشی از عملکرد دولت در مقابله با تحریمها و مدیریت بیماری کرونا ارائه و اظهار کرد: دولت همواره از سخنان راهگشای مراجع تقلید در مقابله با کرونا استفاده کرده است.
آیتالله سبحانی نیز در این تماس تلفنی با قدردانی از تلاشهای دولت، بر ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم تأکید کرد و گفت: وظیفه همگان است که به دستورالعملهای بهداشتی و درمانی به صورت جدی توجه کنند.
این مرجع تقلید افزود: در شرایط فعلی مرجع اصلی تصمیمگیریها، جامعه پزشکی و ستاد ملی مقابله با کرونا است و لازم است با تشدید مراقبتها و محدودیتها از افزایش ابتلا به بیماری کرونا جلوگیری شود.
آیتالله سبحانی ادامه داد: در شرایط فعلی و به دلیل شیوع کرونا حضور در پیاده روی اربعین جایز نیست و در این خصوص اطلاعیهای در روزهای آینده صادر خواهم کرد. جهانگیری عصر دیروز در گفتوگوی تلفنی با آیتالله العظمی مظاهری هم با اشاره به اینکه کشور ما علاوه بر کرونا با تحریمهای ظالمانه امریکا روبهرو است، تأکید کرد: دولت هر آنچه در توان دارد برای مقابله با این مشکلات به کار گرفته است.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: دولت با اهتمام ویژه نسبت به کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم در تلاش است تا بر مشکلات و مسائل پیش رو فائق آید و امریکاییها را از رفتار خصمانه و اعمال فشارها و تحریمهای ظالمانه پشیمان کند.
آیتالله مظاهری نیز با بیان اینکه مشکلات اقتصادی و گرانی بیش از هر چیز دیگر مردم را آزرده و گلایهمند کرده است، بر لزوم تلاش شبانه روزی مسئولان برای حل این مشکلات تأکید کرد و گفت: البته دولت تمام تلاش خود را به کار بسته است اما لازم است با اهتمام ویژه نسبت به اصلاح وضعیت اقتصادی و از بین بردن گرانی در جامعه اقدام شود.
آیتالله مظاهری همچنین با بیان اینکه همواره دعاگوی دولت هستم تا بتواند مشکلات کشور را حل و فصل کند، افزود: شرایط اقتصادی امروز کشور نگران کننده است اما امیدوارم دولت بتواند بر مشکلات کشور غلبه کند.
مهرداد خوشبخت از «آبادان یازده 60» به «ایران» میگوید
اینجا آبادان است و آبادان میماند
نرگس عاشوری
خبرنگار
شهری را تصور کنید که رادیو تنها رسانهاش است و در شرایط بحران وسیله مردم برای دلگرم شدن از خبرها. «آبادان یازده 60» قصه همین رسانه است و مجاهدت کارکنان رادیو نفت آبادان برای حفظ رادیو و مخابره اخبار به منظور مقاومت مردم. چهارمین تجربه بلند سینمایی مهرداد خوشبخت، کارگردان آبادانیالاصل که برای اولین بار در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر از آن رونمایی شد همزمان با هفته دفاع مقدس روی پرده سینماها آمده است. با او به این بهانه به گفتوگو نشستهایم.
آبادان یازده 60 سراغ سوژه و رخدادی رفته که برای اولین بار به شکل ویژه به نسبت رسانه و جنگ و تأثیر آن میپردازد. این اتفاق برای اهالی رسانه جذاب بود. نظر خودتان در این باره چیست؟
مشاغل زیادی در جنگ نقش مؤثری داشتند اما به آنها نپرداختهایم. ساخت فیلم تاریخی فقط با هدف ثبت تاریخی نیست باید ما به ازای این زمانی هم داشته باشد. آبادان یازده 60 قصه تلاش گروهی کوچک در آبادان است برای حفظ روحیه مردم شهر؛ درست یک خط پشت خرمشهری که سقوط کرده است. تلاش گروهی که نقش مؤثری در جلوگیری از سقوط شهر دارند با امکانات محدودی که یک میکروفن است و یک آنتن محلی. آنها با همین رسانه محدود کار بزرگی انجام میدهند. در حالی که امروز با وجود دسترسی آسان به رسانههای گسترده این کارکرد را نداریم. اشکال کار کجاست؟
اهمیت رادیو در یک اتفاق تاریخی دیگر و در کودتای ناکام 25 مرداد هم مشهود میشود.
اتفاقاً در فیلم اشارهای به این پیام بیبیسی که کد شروع عملیات کودتاست، داریم. این ماجرا از زبان ادیک بیان میشود که بر خلاف رسم معمول به جای این که اعلام شود ساعت 12 و نیم شب است، عنوان میشود که ساعت دقیقاً 12 و نیم شب است. این کد آغاز کودتا بود.
فیلم در فضا و لوکیشن بسته روایت میشود، در استودیو رادیو. این مسأله چه محدودیت یا فرصتهایی برای شما ایجاد کرد؟
لوکیشن ما از رادیو نفت آبادان بزرگتر است. چون تمام اتفاقات داخلی، دکور است. از اول قرار بود فیلم در لوکیشن محدود؛ یک راهرو، یک استودیو و یک اتاق باشد. برای این که حس کارکنان رادیو را منتقل کنیم. در ایام جنگ با وجود نگرانی از حضور عراقیها، کارکنان رادیو را ترک نکردند. در حالی که رادیو آبادان نزدیک اروندرود است و کافی بود دو غواص عراقی به این سوی مرز بیایند و سرشان را ببرند.
تمام قصه فیلم واقعی است یا بخشی از آن بر خیال نویسنده بنا شده است؟ برای تحقیق و پژوهش با افراد زیادی مصاحبه کردید.
بله به آبادان رفتیم و با کارکنان رادیو و آدمهایی که از بیرون با رادیو ارتباط داشتند (بچههای داوطلب، سپاه و...) گفت وگو کردیم. بیس اصلی قصه وجود نداشت و یک سری موقعیت و اتفاقاتی را که برای کاراکترها افتاده بود در قالب قصه دراماتیک کردیم. ممکن است برخی اتفاقات پس و پیش شده باشد. مثلاً وصل کردن سیم در سکانس پایانی به این شکل نبود. این کابل بارها توسط خمسه خمسه قطع و توسط بچههای مخابرات تعمیر شده بود.
شما آبادانی هستید. بر اساس تجربه شخصی سراغ رادیو نفت ملی رفتید یا آشنایی با کتاب «فرکانس یازده 60» این وسوسه را برایتان ایجاد کرد.
طرح فیلمنامه را نوشته بودم که به واسطه محققمان خانم تینا میرکریمی با نویسنده کتاب آقای صابری آشنا شدم که تشکیل شده بود از مصاحبههای مفصل با کارکنان رادیو نفت ملی آبادان. کتاب بعد از ساخت فیلم چاپ شد. البته قبل از آن آقای صابری پی دی اف کتاب را در اختیار ما قرار داد. من 11 ساله بودم که جنگ شروع شد و از همان ایام شاهد تأثیر رادیو نفت ملی در زندگی اطرافیانمان بود. رادیو همیشه روشن بود و تمام اطلاعات شهری؛ این که ارزاق کجاست، راه دریافت بنزین چطور است، کدام منطقه برویم و کدام منطقه پرخطر است از طریق رادیو اطلاعرسانی میشد. حتی آموزشهای اولیه به مردم مثلاً این که وقتی صدای خمپاره میآید دراز بکشید از طریق رادیو منتقل شد. کمبود امکانات و نبود بیسیم دوربرد هم به وسیله رادیو برطرف میشد. بخشی از اتفاقات شهر با رادیو هدایت میشد البته بعد از مدتی پی بردند این نوع اطلاعرسانی میتواند به دشمن گرا هم بدهد و بعد از آن برخی اطلاعات کدگذاری شد.
حضور یک شخصیت ارمنی با بازی حسن معجونی یکی از جذابیتهای فیلم بود. چه شد به این کاراکتر و حضورش در قصه توجه کردید.
ادیک تجمیعی از چند کاراکتر است. اتفاقاً یکی از آنها که در روزهای اول جنگ شهید شد تمام خانوادهاش از آبادان رفته بود اما خودش به اصرار در شهر مانده بود. برای همه آدمهای رادیو و برای مردم آبادان و تمام کاراکترهای مرتبط با رادیو، قصههای فراوان و جذابی وجود داشت که نمیشد همه آن را در یک فیلم تعریف کرد.
اتفاقاً فیلم دچار پرگویی و کمگویی نمیشود و انگار نسبت به اندازه دیالوگها حساس بودید. به نظر میرسد این اتفاق برای پرهیز از افتادن در دام شعارزدگی است.
به خاطر تجربه تدوین، تدوین را از همان فیلمنامه شروع کردم و مراقب بودم که ریتم قصه کند نشود و دچار زیادهگویی نشوم.در ابتدا با خانم نسیم خراشادیزاده روی طرحم کار کردیم و بعد در پیش تولید و نگارش فیلمنامه نهایی آقای حسین ترابنژاد لطف کرد و همکارم شدند. برداشت شما هم درست است 70 درصد فیلمهای جنگی دچار مشکل شعارزدگی هستند چون روی نکات مثبت اغراق شده قهرمانان تمرکز میکنند، شخصیتها شبیه فرشتهها میشوند نه آدمهای زمینی و به همین خاطر برای نسل جوان باورپذیر نیستند. برای من خیلی مهم بود که نسل جدید با فضای جنگ آشنا شود و فیلم را تا آخر ببیند. آدمهای قصه ما عصبانی میشوند، سر هم داد میزنند و این اتفاق آنها را باورپذیر میکند. فیلم جمعی از انواع آدمهایی است که درگیر جنگ بودند از مذهبی تندرو و معتدل تا ارمنی و طاغوتی. نمونه کلونی کوچکی از تمام آدمهایی که در آبادان و خرمشهر درگیر جنگ بودند. خیلیها لباس نظامی و اسلحه نداشتند اما جنگ آنها را مجبور کرد تا برای حفظ سرزمین و اعتقاداتشان جنگجو شوند.
کشمکش بین رئیس رادیو و فرمانده نقطه کانونی قصه است، محدودیت یا ممیزی در پرداخت به این جدال نداشتید.
به هیچ وجه. این فیلم سختی یک فیلم جنگی را داشت اما به لحاظ تهیهکننده و سرمایهگذار و ممیزی از راحتترین فیلمهای من بود.عوامل پشت دوربین و بازیگران هم بسیار سختی کشیدند چون کمتر کسی پای فیلم جنگی میآید. اوج برخلاف ظاهر بیرونیاش واقعاً حمایت کرد و به لحاظ اجرایی و فیلمنامه دستم را باز گذاشت هرچند بودجه ما هم محدود بود. باور من این بود که دوره حاجی و سید گذشته و باید به ناگفتههای جنگ و قهرمان جنگ بپردازیم. ادیک روی پشت بام مشروب قائم کرده. اگر درگیر خودسانسوری و سانسور بودیم سراغ این سکانس نمیرفتیم.
جمله کلیدی فیلم «اینجا آبادان است و آبادان میماند»؛ برای خودتان که بچه آبادان هستید و از نزدیک شاهد شرایط قبل و بعد از جنگ، چقدر واقعی است.
این جمله برگرفته از حس و حال فیلم است. فضای پیش تولید و حس و حال آدمهای آنجا ما را به زمان جنگ برد و این جمله روحیه دهنده که تم فیلم است شکل گرفت. «آبادان یازده 60» راجع به بیسرزمینی است. ما مقاومت کردیم برای این که بیسرزمین نشویم. همیشه دلم برای مهاجرانی که راه برگشت ندارند، میسوزد. همانطور که در فیلم هم میبینیم همه ما طاغوتی، نمازخوان و نمازنخوان از یک سرزمین دفاع کردیم پس چرا الان جداسازی میکنیم. چرا یادمان میرود که برای چه همه دفاع کردیم. برای این که بیسرزمین نشویم.
آبادان، آبادان ماند؛ آباد؟
در اول فیلم خانمی به رادیو زنگ میزند و میپرسد آب کی وصل میشود. 40 سال از آن ماجرا گذشته. هنوز آبادان آب ندارد. هنوز باران که میبارد زندگی مردم مختل میشود. سر همین فیلم، فیلمبرداری ما چند روز تعطیل شد به خاطر این که باران بارید و تمام فاضلاب سمت شهر سرازیر شد. مردم آبادان، همینهایی که جنگیدند و این سرزمین را نگه داشتند آب ندارند اما برخی بر این کوخها کاخ میسازند. وضعیت اکثر مناطق مرزی همین است. فرقی نمیکند. حالا که ایام حرف زدن از رشادت مردم این مناطق است اجازه دهید از درد آنها هم بگوییم.
خبرنگار
شهری را تصور کنید که رادیو تنها رسانهاش است و در شرایط بحران وسیله مردم برای دلگرم شدن از خبرها. «آبادان یازده 60» قصه همین رسانه است و مجاهدت کارکنان رادیو نفت آبادان برای حفظ رادیو و مخابره اخبار به منظور مقاومت مردم. چهارمین تجربه بلند سینمایی مهرداد خوشبخت، کارگردان آبادانیالاصل که برای اولین بار در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر از آن رونمایی شد همزمان با هفته دفاع مقدس روی پرده سینماها آمده است. با او به این بهانه به گفتوگو نشستهایم.
آبادان یازده 60 سراغ سوژه و رخدادی رفته که برای اولین بار به شکل ویژه به نسبت رسانه و جنگ و تأثیر آن میپردازد. این اتفاق برای اهالی رسانه جذاب بود. نظر خودتان در این باره چیست؟
مشاغل زیادی در جنگ نقش مؤثری داشتند اما به آنها نپرداختهایم. ساخت فیلم تاریخی فقط با هدف ثبت تاریخی نیست باید ما به ازای این زمانی هم داشته باشد. آبادان یازده 60 قصه تلاش گروهی کوچک در آبادان است برای حفظ روحیه مردم شهر؛ درست یک خط پشت خرمشهری که سقوط کرده است. تلاش گروهی که نقش مؤثری در جلوگیری از سقوط شهر دارند با امکانات محدودی که یک میکروفن است و یک آنتن محلی. آنها با همین رسانه محدود کار بزرگی انجام میدهند. در حالی که امروز با وجود دسترسی آسان به رسانههای گسترده این کارکرد را نداریم. اشکال کار کجاست؟
اهمیت رادیو در یک اتفاق تاریخی دیگر و در کودتای ناکام 25 مرداد هم مشهود میشود.
اتفاقاً در فیلم اشارهای به این پیام بیبیسی که کد شروع عملیات کودتاست، داریم. این ماجرا از زبان ادیک بیان میشود که بر خلاف رسم معمول به جای این که اعلام شود ساعت 12 و نیم شب است، عنوان میشود که ساعت دقیقاً 12 و نیم شب است. این کد آغاز کودتا بود.
فیلم در فضا و لوکیشن بسته روایت میشود، در استودیو رادیو. این مسأله چه محدودیت یا فرصتهایی برای شما ایجاد کرد؟
لوکیشن ما از رادیو نفت آبادان بزرگتر است. چون تمام اتفاقات داخلی، دکور است. از اول قرار بود فیلم در لوکیشن محدود؛ یک راهرو، یک استودیو و یک اتاق باشد. برای این که حس کارکنان رادیو را منتقل کنیم. در ایام جنگ با وجود نگرانی از حضور عراقیها، کارکنان رادیو را ترک نکردند. در حالی که رادیو آبادان نزدیک اروندرود است و کافی بود دو غواص عراقی به این سوی مرز بیایند و سرشان را ببرند.
تمام قصه فیلم واقعی است یا بخشی از آن بر خیال نویسنده بنا شده است؟ برای تحقیق و پژوهش با افراد زیادی مصاحبه کردید.
بله به آبادان رفتیم و با کارکنان رادیو و آدمهایی که از بیرون با رادیو ارتباط داشتند (بچههای داوطلب، سپاه و...) گفت وگو کردیم. بیس اصلی قصه وجود نداشت و یک سری موقعیت و اتفاقاتی را که برای کاراکترها افتاده بود در قالب قصه دراماتیک کردیم. ممکن است برخی اتفاقات پس و پیش شده باشد. مثلاً وصل کردن سیم در سکانس پایانی به این شکل نبود. این کابل بارها توسط خمسه خمسه قطع و توسط بچههای مخابرات تعمیر شده بود.
شما آبادانی هستید. بر اساس تجربه شخصی سراغ رادیو نفت ملی رفتید یا آشنایی با کتاب «فرکانس یازده 60» این وسوسه را برایتان ایجاد کرد.
طرح فیلمنامه را نوشته بودم که به واسطه محققمان خانم تینا میرکریمی با نویسنده کتاب آقای صابری آشنا شدم که تشکیل شده بود از مصاحبههای مفصل با کارکنان رادیو نفت ملی آبادان. کتاب بعد از ساخت فیلم چاپ شد. البته قبل از آن آقای صابری پی دی اف کتاب را در اختیار ما قرار داد. من 11 ساله بودم که جنگ شروع شد و از همان ایام شاهد تأثیر رادیو نفت ملی در زندگی اطرافیانمان بود. رادیو همیشه روشن بود و تمام اطلاعات شهری؛ این که ارزاق کجاست، راه دریافت بنزین چطور است، کدام منطقه برویم و کدام منطقه پرخطر است از طریق رادیو اطلاعرسانی میشد. حتی آموزشهای اولیه به مردم مثلاً این که وقتی صدای خمپاره میآید دراز بکشید از طریق رادیو منتقل شد. کمبود امکانات و نبود بیسیم دوربرد هم به وسیله رادیو برطرف میشد. بخشی از اتفاقات شهر با رادیو هدایت میشد البته بعد از مدتی پی بردند این نوع اطلاعرسانی میتواند به دشمن گرا هم بدهد و بعد از آن برخی اطلاعات کدگذاری شد.
حضور یک شخصیت ارمنی با بازی حسن معجونی یکی از جذابیتهای فیلم بود. چه شد به این کاراکتر و حضورش در قصه توجه کردید.
ادیک تجمیعی از چند کاراکتر است. اتفاقاً یکی از آنها که در روزهای اول جنگ شهید شد تمام خانوادهاش از آبادان رفته بود اما خودش به اصرار در شهر مانده بود. برای همه آدمهای رادیو و برای مردم آبادان و تمام کاراکترهای مرتبط با رادیو، قصههای فراوان و جذابی وجود داشت که نمیشد همه آن را در یک فیلم تعریف کرد.
اتفاقاً فیلم دچار پرگویی و کمگویی نمیشود و انگار نسبت به اندازه دیالوگها حساس بودید. به نظر میرسد این اتفاق برای پرهیز از افتادن در دام شعارزدگی است.
به خاطر تجربه تدوین، تدوین را از همان فیلمنامه شروع کردم و مراقب بودم که ریتم قصه کند نشود و دچار زیادهگویی نشوم.در ابتدا با خانم نسیم خراشادیزاده روی طرحم کار کردیم و بعد در پیش تولید و نگارش فیلمنامه نهایی آقای حسین ترابنژاد لطف کرد و همکارم شدند. برداشت شما هم درست است 70 درصد فیلمهای جنگی دچار مشکل شعارزدگی هستند چون روی نکات مثبت اغراق شده قهرمانان تمرکز میکنند، شخصیتها شبیه فرشتهها میشوند نه آدمهای زمینی و به همین خاطر برای نسل جوان باورپذیر نیستند. برای من خیلی مهم بود که نسل جدید با فضای جنگ آشنا شود و فیلم را تا آخر ببیند. آدمهای قصه ما عصبانی میشوند، سر هم داد میزنند و این اتفاق آنها را باورپذیر میکند. فیلم جمعی از انواع آدمهایی است که درگیر جنگ بودند از مذهبی تندرو و معتدل تا ارمنی و طاغوتی. نمونه کلونی کوچکی از تمام آدمهایی که در آبادان و خرمشهر درگیر جنگ بودند. خیلیها لباس نظامی و اسلحه نداشتند اما جنگ آنها را مجبور کرد تا برای حفظ سرزمین و اعتقاداتشان جنگجو شوند.
کشمکش بین رئیس رادیو و فرمانده نقطه کانونی قصه است، محدودیت یا ممیزی در پرداخت به این جدال نداشتید.
به هیچ وجه. این فیلم سختی یک فیلم جنگی را داشت اما به لحاظ تهیهکننده و سرمایهگذار و ممیزی از راحتترین فیلمهای من بود.عوامل پشت دوربین و بازیگران هم بسیار سختی کشیدند چون کمتر کسی پای فیلم جنگی میآید. اوج برخلاف ظاهر بیرونیاش واقعاً حمایت کرد و به لحاظ اجرایی و فیلمنامه دستم را باز گذاشت هرچند بودجه ما هم محدود بود. باور من این بود که دوره حاجی و سید گذشته و باید به ناگفتههای جنگ و قهرمان جنگ بپردازیم. ادیک روی پشت بام مشروب قائم کرده. اگر درگیر خودسانسوری و سانسور بودیم سراغ این سکانس نمیرفتیم.
جمله کلیدی فیلم «اینجا آبادان است و آبادان میماند»؛ برای خودتان که بچه آبادان هستید و از نزدیک شاهد شرایط قبل و بعد از جنگ، چقدر واقعی است.
این جمله برگرفته از حس و حال فیلم است. فضای پیش تولید و حس و حال آدمهای آنجا ما را به زمان جنگ برد و این جمله روحیه دهنده که تم فیلم است شکل گرفت. «آبادان یازده 60» راجع به بیسرزمینی است. ما مقاومت کردیم برای این که بیسرزمین نشویم. همیشه دلم برای مهاجرانی که راه برگشت ندارند، میسوزد. همانطور که در فیلم هم میبینیم همه ما طاغوتی، نمازخوان و نمازنخوان از یک سرزمین دفاع کردیم پس چرا الان جداسازی میکنیم. چرا یادمان میرود که برای چه همه دفاع کردیم. برای این که بیسرزمین نشویم.
آبادان، آبادان ماند؛ آباد؟
در اول فیلم خانمی به رادیو زنگ میزند و میپرسد آب کی وصل میشود. 40 سال از آن ماجرا گذشته. هنوز آبادان آب ندارد. هنوز باران که میبارد زندگی مردم مختل میشود. سر همین فیلم، فیلمبرداری ما چند روز تعطیل شد به خاطر این که باران بارید و تمام فاضلاب سمت شهر سرازیر شد. مردم آبادان، همینهایی که جنگیدند و این سرزمین را نگه داشتند آب ندارند اما برخی بر این کوخها کاخ میسازند. وضعیت اکثر مناطق مرزی همین است. فرقی نمیکند. حالا که ایام حرف زدن از رشادت مردم این مناطق است اجازه دهید از درد آنها هم بگوییم.
گزارش میدانی «ایران» از ازدحام بیماران در دو بیمارستان مختص کرونا در تهران
بیمارستانها دیگر طاقت ندارند
- «ایران» گزارش میدهد: تهران نیمهتعطیل شد، بازگشت محدودیتها و تعطیلیهای کرونایی همراه با جریمه
- روحانی: تشکر عملی مردم از کادر درمانی، استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی و دستورالعمل های بهداشتی است
- ضروری است مراقبت ها و نظارت ها در روند مقابله با کرونا، تشدید شده و چاره ای نداریم که برای متخلفان، جریمه تعیین کنیم
فریبا خان احمدی
خبرنگار
مدتی است که منابع رسمی از افزایش آمار ابتلا به ویروس کرونا در تهران و قرمز شدن پایتخت خبر میدهند. بنابر اعلام ستاد ملی مقابله با کرونای تهران، تعداد تختهای بستری ویژه مبتلایان کووید 19 در بیمارستانهای پایتخت پر شده و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی و مدیران بیمارستانها مجبورند ناوگان بیشتری را وارد مدار کنند؛ این یعنی تختهای بیمارستانی در جدال با کرونا کم آوردهاند و با ادامه افزایش تعداد مبتلایان، بخشهای غیرکرونایی پس از دو ماه از فروکش کردن ویروس کرونا دوباره به بخش عفونی و کرونا تغییر کاربری خواهند داد. با این همه این روزها تعطیلات پیش رو هم به نگرانی مسئولان وزارت بهداشت افزوده است تا جایی که معاون درمان این وزارتخانه نسبت به اوجگیری مجدد کرونا به دلیل تعطیلات پیشرو هشدار میدهد. به همین بهانه خبرنگار ما درباره وضعیت اشغال تختها در بخشهای کرونا، آیسییو و ازدحام و شلوغی واحدهای تریاژ و اورژانس دو بیمارستان مسیح دانشوری و امام خمینی (ره)گزارشی تهیه کرده است که میخوانید:
اشغال تمام تختهای بیمارستانی
سه کانکس بزرگ در انتهای ضلع شمال شرقی بیمارستان مسیح دانشوری جایی است که تریاژ بیماران مشکوک به کرونا از آنجا آغاز میشود. شرح حال اولیه بیماران از کانکس شماره یک شروع میشود. دو پرستار زن و مرد داخل این کانکسها نشستهاند. یکی شرح حال مریض را مینویسد و دیگری سطح اکسیژن خون بیمار را اندازه میگیرد. مرحله دوم ویزیت در کانکس شماره 2 انجام میشود. جایی که محل استقرار پزشک است. عدهای با نظر پزشک راهی خانه میشوند و تعدادی هم با چند برگه کاغذی برای تشکیل پرونده و بستری راهی بخش 3 یا 4 میشوند. اطلاعات اولیه بیمارانی که نیاز به تست پیسیآر دارند در کانکس شماره سه ثبت میشود. محرم جلوی باجه نوبت دهی منتظر ایستاده است. او و مادرش از اسلامشهر به اینجا آمدهاند. با دست مادرش را نشانم میدهد. صدیقه مادر محرم چادر مشکیاش را روی صورتش کشیده و روی نیمکت فلزی چمباتمه زده است. محرم میگوید: «آنقدر مریض زیاد است که بخش تخت خالی ندارد. از ساعت4 صبح اینجا معطل تخت هستیم. هر مرضی که بگین مادرم داره. دیابت، فشار خون و.... اولش رفتیم بیمارستان امام حسین(ع) تخت نداشتند. رفتیم چمران، فرستادند اینجا. وضعیت اصلاً عادی نیست. خود من امروز سه تا بیمارستان سر زدم تخت ندارند. بیمارستانها کم آوردهاند.» ونهای سبز رنگ مراجعهکنندگان را به سمت تریاژ هدایت میکنند. مرد میانسالی دست دختر 14 سالهاش را گرفته. پدر ماسک پارچهای دارد دختر بدون ماسک است. نرگس کرونا مثبت است. پدر و دختر از ون که پیاده میشوند یکراست میروند سمت کانکس شماره یک تا پرستار اکسیژن خونش را اندازه بگیرد. پرستار عدد 96 را روی پروندهاش مینویسد سپس ارجاع میدهد به کانکس بعدی. پزشک شرح حال نرگس را میبیند. یک نسخه دارویی هم برایشان مینویسد و از آنها میخواهد دو هفته کامل از قرنطینه خارج نشوند.» ساعت هنوز 11 صبح نشده که ونها یکی پس از دیگری از راه میرسند. هر بار 3 تا 5 مسافر از ون پیاده میشوند. اینها همان مبتلایان خانوادگی هستند که یک جا کرونا گرفتهاند و خانوادگی به تریاژ بیمارستان آمدهاند. یکی از آنها که حال و روزش بهتر از 3 نفر دیگر است یکراست میرود سراغ پرستاران در کانکس شماره یک. پرونده بیمارش را نشان میدهد و لحظهای بعد صدای داد و بیداد فضای تریاژ را پر میکند. پرستار با آرامش توضیح میدهد: «اگر بخش جا داشته باشد بستری میکنند اینجا منتظر بمانید تا تخت خالی شود.» تأیید موارد ابتلای بیماران مشکوک به کرونا از کانکس شماره یک شروع میشود. مراجعهکنندگانی که تست پیسیآر ندادهاند ابتدا باید آنجا پذیرش شوند و در صورت مثبت بودن تست به دو کانکس دیگر ارجاع داده میشوند. این نقطه از تریاژ بیشتر محل رفتوآمد جوانترها و خانوادههاست.
ابتلا به کرونا در سفر
برخیها حتی از شروع علائمشان چند روزی هم سپری شده اما مسأله را خیلی جدی نگرفتهاند. مرتضی و همسرش 10 روز قبل از آنکه علائمشان شروع شود سفر چند روزهای به کیش داشتهاند. او احتمال میدهد کرونا را از فرودگاه گرفته باشد: «فرودگاه خیلی شلوغ بود. چند کانتر اضافی برای مسافران کیش باز کرده بودند اما مردم فاصله اجتماعی را رعایت نمیکردند. در هواپیما هم 70 درصد مسافرها ماسکشان را برداشته بودند البته مهماندارها مدام هشدار میدادند اما کسی گوشش به این حرفها بدهکار نبود. جزیره هم شلوغ بود. بالاخره ما هم رفته بودیم تفریح کنیم و ناهار و شام را در رستوران میخوردیم.ما بسیار رعایت میکردیم وفکر نمیکردیم کرونا بگیریم. الان نگران پدر و مادرمان هستیم چون بعد از سفر کیش رفتیم آنها را هم دیدیم.» پشت سر مرتضی و همسرش زن و شوهرهای زیادی همراه فرزندانشان منتظر نامنویسی برای تست پیسیآر هستند. صدای سرفههای خشک در تریاژ یک لحظه هم قطع نمیشود. مسئول این بخش چند لوله محتوای آب مقطر را تحویل مرتضی و همسرش میدهد. «اول چند تا سرفه میکنی این محلول را ته حلقتان میریزید عین آب نمک 15 ثانیه قرقره میکنید بر میگردانید داخل لوله و اینجا میآورید.» سر صحبت را که با او باز میکنم میگویم همه مبتلایان جوان هستند درسته؟ جواب تست همهشان هم مثبت است. آنهایی هم که منفیاند بیشتر کسانیاند که دوباره آمدهاند ببینند منفی شدهاند یا نه. و دیگر اینکه گواهی برای محل کارشان میخواهند. از ساعت 8 صبح تا 11 صبح 25 نفر برای تست پیسیآر مراجعه کردهاند. الا دو نفر که آنها هم مبتلایان قلبیاند که منفی شدهاند همگی کرونا مثبتاند. این کانکس 24 ساعته است در هر شیفت حداقل 300 تا 400 نفر مراجعه میکنند که جواب تست 90 درصدشان مثبت است. آقایان بیشتر برای تست مراجعه میکنند آن هم بهخاطر اینکه محل کارشان باید نتیجه تست را اطلاع دهند. در هر حال مردم هنوز یاد نگرفتهاند شرایط قرنطینه را رعایت کنند. این همه رسانهها درباره علائم کرونا هشدار میدهند اما خانوادهها شرایط ایزوله را رعایت نمیکنند برای همین هم شما نگاه کنید اغلب زن و شوهر باهم میآیند و عمدتاً نیز هر دو جواب تستشان مثبت است.» امیر از خدمه بیمارستان مسیح دانشوری است. او میگوید با زیاد شدن تعداد مبتلایان بیمارستانها شرایط نامساعدتری پیدا کردهاند. او به مشقت پرسنل بیمارستان و کمبود تختهای بستری اشاره میکند: «تختها همه پر شده. پزشک و پرستار خسته و بیرمق شدهاند. مثل ماههای اول انرژی ندارند. بیش از 80 درصد پرسنل اینجا کرونا گرفتند. همراهان مریضها میآیند اینجا و در به در دنبال تخت هستند. مریض بدحال باشد و سیتی اسکن ریهاش هم درگیری بالای ریه را نشان دهد چارهای ندارند باید بستری کنند. مرگ و میر در میان آنهایی که پیرترند بیشتر است. البته اینجا جوانهایی هم داریم که فوت میکنند. مردم باید ماسک بزنند ما خودمون اینجا روزانه با چند تن زباله عفونی سر و کار داریم داخل بخشهای عفونی و آیسییوها را ضدعفونی میکنیم روزی چند مرتبه ملافههای بیماران را تعویض میکنیم. اینجا اوج خطر است برای همین سعی میکنیم زیاد با کسی رفت و آمد نکنیم تا اگر ناقل بیماری بودیم به کسی انتقالش ندهیم.» مجید 42 ساله یکی از نیروهای خدماتی است. از او درباره وضعیت داخل بخشهای بستری بیماران کرونایی میپرسم: «خانم اوضاع اصلاً خوب نیست. مردم رعایت نمیکنند. اینجا تختها پر است با این حال بیماران بدحال را برنمیگردانند. مجبورند بستری کنند برای همین چندتا بخش بیمارستان را به بیماران کرونایی اختصاص دادند.
صف طولانی تست کرونا
اینجا روی پیشانی هیچ کسی ننوشتهاند که «کرونا دارم». بیش از 90 درصد کسانی که تریاژ هستند کرونا مثبتاند. کسانی که تا صدای نفسهایشان را از نزدیک نشنوید یا تک سرفههای خشکشان را نبینید باورتان نمیشود که مبتلای به کووید 19 هستند. این یکی از نگرانکنندهترین تصاویری است که همچنان در حال تکثیر و تکرار است. صفهای طولانی افراد دارای علامت و بیعلامت برای انجام تست کرونا روز به روز در مراکز درمانی طویلتر میشود. برای همین پزشکان اورژانس مدام به بیماران توصیه میکنند شرایط ایزوله را رعایت کنند تا مبادا اعضای دیگر خانواده را دچار بیماری کنند. مراجعهکنندگان مختلف از کودک و نوجوانان تا بزرگسال و سالمند هر روز در صفهای طولانی 30 تا 40 نفره میایستند تا از آنها تست گرفته و مشخص شود مبتلا هستند یا نه. این ماجرا زمانی خطرناک میشود که به گفته پزشک تریاژ بیمارستان مسیح دانشوری هر کدام از آنها به صورت بالقوه ناقل و مبتلای به بیماری هستند و پیش از مراجعه به بیمارستان هم با افرادی در ارتباط بودهاند و این زنجیره انتقال بیماری تمام آن چیزی است که ایران را در رتبههای نخست افزایش آمار فوتیها قرار داده است چرا که زنجیره ابتلا بسیار گستردهتر از این تعدادی است که برای انجام تست مراجعه میکنند. توصیهها اینجا کمی تغییر کرده است. دستورالعملهای بهداشتی که از روز نخست شیوع کرونا اعلام شده اینجا هم مدام تکرار میشود. حالا همه روی الزام ماسک زدن متفق القولند اما پزشکان و پرستاران اینجا خواهش میکنند مبتلایان خودشان را قرنطینه کنند تا زنجیره انتقال در خانوادهشان قطع شود.
سیل بیماران کرونایی در بیمارستان امام خمینی(ره)
خیابان اصلی بیمارستان امام خمینی را که بالا بروید میرسید به یک سربالایی که در ضلع شمالی آن رفتوآمد بیمارانی را میبینید که در چهرهشان التهاب و اضطراب موج میزند. اورژانس بیمارستان امام پر التهابتر از هفتههای اخیر است و در سالنها و اتاقهایش دائم پزشکانی را میتوان دید که در حرکت و تکاپو هستند.
همه رهگذران اینجا نشانی تریاژ کرونا را میشناسند و دستکم یکبار پایشان به اتاق بزرگی که تنها یک نفر اجازه ورود به آنجا را دارد، باز شده است. جمعیتی حدود 50 نفر در حیاط اورژانس ایستادهاند. حدود چند نفری هم پشت در تریاژ صف کشیده اند. هر بیماری که وارد تریاژ میشود باید علائمش بررسی شود. اینجا اندازهگیری سطح اکسیژن خون مهمترین فیلتر همه کسانی است که با نگرانی از شروع تنگی نفس به بیمارستان امام آمدهاند. هر فردی که سطح اکسیژن خونش پایینتر از 80 گزارش شود از صف خارج میشود و برای بستری به اورژانس فرستاده میشود. تریاژ که در نزدیکی ورودی اورژانس قرار دارد دائم از بیمار پر و خالی میشود. دختر جوانی که ماسک پارچهای مشکی به صورتش زده میگوید: «هفته گذشته با تور رفتیم شمال. نشانه خاصی از بیماری ندارم. یککم بیحال بودم آمدم تست بدم. بعد با پوزخندی که میزند میگوید: «اینجوری که اینجا غلغله است آدم کرونا میگیرد.» پرستاران که در محوطه اورژانس و بخش در رفتوآمد هستند، میگویند: «بیمارستان امام از بار زیاد بیماران کرونایی منفجر میشود. با وجود آنکه 4 بخش را به این بیماران اختصاص دادهاند و بیش از 60 درصد تختها در سیطره بیماران کووید 19 است اما همچنان کمبود تخت به نارضایتیها دامن زده است.» وضعیت در بخشهای آیسییو نیز هیچ تعریفی ندارد. تختها پر شدهاند و تختهای جایگزین به محض اضافه شدنشان اشغال شدهاند.
همراهان بیماران میگویند بیمارستان همه تلاشش را میکند تا مریض بدحال بدون تخت آیسییو نماند. آقای زرگری که برادر 52 سالهاش در بخش آیسییو بستری است میگوید: «تخت آیسییو سخت گیرمان آمد بالاخره نمیگذارند مریض بدحال روی دست بماند. همین چند شب پیش آمدند و تجهیزات ابتدایی آیسییو را به برخی بخشها اضافه کردند تا مریضها سرگردان نمانند. اوضاع برای کادر درمان سخت شده ما میبینیم که از جان و دل مایه میگذارند اما یک روزی همینها خسته میشوند و کسی نمیتواند جلوی این سیل بیماران را بگیرد.»
خبرنگار
مدتی است که منابع رسمی از افزایش آمار ابتلا به ویروس کرونا در تهران و قرمز شدن پایتخت خبر میدهند. بنابر اعلام ستاد ملی مقابله با کرونای تهران، تعداد تختهای بستری ویژه مبتلایان کووید 19 در بیمارستانهای پایتخت پر شده و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی و مدیران بیمارستانها مجبورند ناوگان بیشتری را وارد مدار کنند؛ این یعنی تختهای بیمارستانی در جدال با کرونا کم آوردهاند و با ادامه افزایش تعداد مبتلایان، بخشهای غیرکرونایی پس از دو ماه از فروکش کردن ویروس کرونا دوباره به بخش عفونی و کرونا تغییر کاربری خواهند داد. با این همه این روزها تعطیلات پیش رو هم به نگرانی مسئولان وزارت بهداشت افزوده است تا جایی که معاون درمان این وزارتخانه نسبت به اوجگیری مجدد کرونا به دلیل تعطیلات پیشرو هشدار میدهد. به همین بهانه خبرنگار ما درباره وضعیت اشغال تختها در بخشهای کرونا، آیسییو و ازدحام و شلوغی واحدهای تریاژ و اورژانس دو بیمارستان مسیح دانشوری و امام خمینی (ره)گزارشی تهیه کرده است که میخوانید:
اشغال تمام تختهای بیمارستانی
سه کانکس بزرگ در انتهای ضلع شمال شرقی بیمارستان مسیح دانشوری جایی است که تریاژ بیماران مشکوک به کرونا از آنجا آغاز میشود. شرح حال اولیه بیماران از کانکس شماره یک شروع میشود. دو پرستار زن و مرد داخل این کانکسها نشستهاند. یکی شرح حال مریض را مینویسد و دیگری سطح اکسیژن خون بیمار را اندازه میگیرد. مرحله دوم ویزیت در کانکس شماره 2 انجام میشود. جایی که محل استقرار پزشک است. عدهای با نظر پزشک راهی خانه میشوند و تعدادی هم با چند برگه کاغذی برای تشکیل پرونده و بستری راهی بخش 3 یا 4 میشوند. اطلاعات اولیه بیمارانی که نیاز به تست پیسیآر دارند در کانکس شماره سه ثبت میشود. محرم جلوی باجه نوبت دهی منتظر ایستاده است. او و مادرش از اسلامشهر به اینجا آمدهاند. با دست مادرش را نشانم میدهد. صدیقه مادر محرم چادر مشکیاش را روی صورتش کشیده و روی نیمکت فلزی چمباتمه زده است. محرم میگوید: «آنقدر مریض زیاد است که بخش تخت خالی ندارد. از ساعت4 صبح اینجا معطل تخت هستیم. هر مرضی که بگین مادرم داره. دیابت، فشار خون و.... اولش رفتیم بیمارستان امام حسین(ع) تخت نداشتند. رفتیم چمران، فرستادند اینجا. وضعیت اصلاً عادی نیست. خود من امروز سه تا بیمارستان سر زدم تخت ندارند. بیمارستانها کم آوردهاند.» ونهای سبز رنگ مراجعهکنندگان را به سمت تریاژ هدایت میکنند. مرد میانسالی دست دختر 14 سالهاش را گرفته. پدر ماسک پارچهای دارد دختر بدون ماسک است. نرگس کرونا مثبت است. پدر و دختر از ون که پیاده میشوند یکراست میروند سمت کانکس شماره یک تا پرستار اکسیژن خونش را اندازه بگیرد. پرستار عدد 96 را روی پروندهاش مینویسد سپس ارجاع میدهد به کانکس بعدی. پزشک شرح حال نرگس را میبیند. یک نسخه دارویی هم برایشان مینویسد و از آنها میخواهد دو هفته کامل از قرنطینه خارج نشوند.» ساعت هنوز 11 صبح نشده که ونها یکی پس از دیگری از راه میرسند. هر بار 3 تا 5 مسافر از ون پیاده میشوند. اینها همان مبتلایان خانوادگی هستند که یک جا کرونا گرفتهاند و خانوادگی به تریاژ بیمارستان آمدهاند. یکی از آنها که حال و روزش بهتر از 3 نفر دیگر است یکراست میرود سراغ پرستاران در کانکس شماره یک. پرونده بیمارش را نشان میدهد و لحظهای بعد صدای داد و بیداد فضای تریاژ را پر میکند. پرستار با آرامش توضیح میدهد: «اگر بخش جا داشته باشد بستری میکنند اینجا منتظر بمانید تا تخت خالی شود.» تأیید موارد ابتلای بیماران مشکوک به کرونا از کانکس شماره یک شروع میشود. مراجعهکنندگانی که تست پیسیآر ندادهاند ابتدا باید آنجا پذیرش شوند و در صورت مثبت بودن تست به دو کانکس دیگر ارجاع داده میشوند. این نقطه از تریاژ بیشتر محل رفتوآمد جوانترها و خانوادههاست.
ابتلا به کرونا در سفر
برخیها حتی از شروع علائمشان چند روزی هم سپری شده اما مسأله را خیلی جدی نگرفتهاند. مرتضی و همسرش 10 روز قبل از آنکه علائمشان شروع شود سفر چند روزهای به کیش داشتهاند. او احتمال میدهد کرونا را از فرودگاه گرفته باشد: «فرودگاه خیلی شلوغ بود. چند کانتر اضافی برای مسافران کیش باز کرده بودند اما مردم فاصله اجتماعی را رعایت نمیکردند. در هواپیما هم 70 درصد مسافرها ماسکشان را برداشته بودند البته مهماندارها مدام هشدار میدادند اما کسی گوشش به این حرفها بدهکار نبود. جزیره هم شلوغ بود. بالاخره ما هم رفته بودیم تفریح کنیم و ناهار و شام را در رستوران میخوردیم.ما بسیار رعایت میکردیم وفکر نمیکردیم کرونا بگیریم. الان نگران پدر و مادرمان هستیم چون بعد از سفر کیش رفتیم آنها را هم دیدیم.» پشت سر مرتضی و همسرش زن و شوهرهای زیادی همراه فرزندانشان منتظر نامنویسی برای تست پیسیآر هستند. صدای سرفههای خشک در تریاژ یک لحظه هم قطع نمیشود. مسئول این بخش چند لوله محتوای آب مقطر را تحویل مرتضی و همسرش میدهد. «اول چند تا سرفه میکنی این محلول را ته حلقتان میریزید عین آب نمک 15 ثانیه قرقره میکنید بر میگردانید داخل لوله و اینجا میآورید.» سر صحبت را که با او باز میکنم میگویم همه مبتلایان جوان هستند درسته؟ جواب تست همهشان هم مثبت است. آنهایی هم که منفیاند بیشتر کسانیاند که دوباره آمدهاند ببینند منفی شدهاند یا نه. و دیگر اینکه گواهی برای محل کارشان میخواهند. از ساعت 8 صبح تا 11 صبح 25 نفر برای تست پیسیآر مراجعه کردهاند. الا دو نفر که آنها هم مبتلایان قلبیاند که منفی شدهاند همگی کرونا مثبتاند. این کانکس 24 ساعته است در هر شیفت حداقل 300 تا 400 نفر مراجعه میکنند که جواب تست 90 درصدشان مثبت است. آقایان بیشتر برای تست مراجعه میکنند آن هم بهخاطر اینکه محل کارشان باید نتیجه تست را اطلاع دهند. در هر حال مردم هنوز یاد نگرفتهاند شرایط قرنطینه را رعایت کنند. این همه رسانهها درباره علائم کرونا هشدار میدهند اما خانوادهها شرایط ایزوله را رعایت نمیکنند برای همین هم شما نگاه کنید اغلب زن و شوهر باهم میآیند و عمدتاً نیز هر دو جواب تستشان مثبت است.» امیر از خدمه بیمارستان مسیح دانشوری است. او میگوید با زیاد شدن تعداد مبتلایان بیمارستانها شرایط نامساعدتری پیدا کردهاند. او به مشقت پرسنل بیمارستان و کمبود تختهای بستری اشاره میکند: «تختها همه پر شده. پزشک و پرستار خسته و بیرمق شدهاند. مثل ماههای اول انرژی ندارند. بیش از 80 درصد پرسنل اینجا کرونا گرفتند. همراهان مریضها میآیند اینجا و در به در دنبال تخت هستند. مریض بدحال باشد و سیتی اسکن ریهاش هم درگیری بالای ریه را نشان دهد چارهای ندارند باید بستری کنند. مرگ و میر در میان آنهایی که پیرترند بیشتر است. البته اینجا جوانهایی هم داریم که فوت میکنند. مردم باید ماسک بزنند ما خودمون اینجا روزانه با چند تن زباله عفونی سر و کار داریم داخل بخشهای عفونی و آیسییوها را ضدعفونی میکنیم روزی چند مرتبه ملافههای بیماران را تعویض میکنیم. اینجا اوج خطر است برای همین سعی میکنیم زیاد با کسی رفت و آمد نکنیم تا اگر ناقل بیماری بودیم به کسی انتقالش ندهیم.» مجید 42 ساله یکی از نیروهای خدماتی است. از او درباره وضعیت داخل بخشهای بستری بیماران کرونایی میپرسم: «خانم اوضاع اصلاً خوب نیست. مردم رعایت نمیکنند. اینجا تختها پر است با این حال بیماران بدحال را برنمیگردانند. مجبورند بستری کنند برای همین چندتا بخش بیمارستان را به بیماران کرونایی اختصاص دادند.
صف طولانی تست کرونا
اینجا روی پیشانی هیچ کسی ننوشتهاند که «کرونا دارم». بیش از 90 درصد کسانی که تریاژ هستند کرونا مثبتاند. کسانی که تا صدای نفسهایشان را از نزدیک نشنوید یا تک سرفههای خشکشان را نبینید باورتان نمیشود که مبتلای به کووید 19 هستند. این یکی از نگرانکنندهترین تصاویری است که همچنان در حال تکثیر و تکرار است. صفهای طولانی افراد دارای علامت و بیعلامت برای انجام تست کرونا روز به روز در مراکز درمانی طویلتر میشود. برای همین پزشکان اورژانس مدام به بیماران توصیه میکنند شرایط ایزوله را رعایت کنند تا مبادا اعضای دیگر خانواده را دچار بیماری کنند. مراجعهکنندگان مختلف از کودک و نوجوانان تا بزرگسال و سالمند هر روز در صفهای طولانی 30 تا 40 نفره میایستند تا از آنها تست گرفته و مشخص شود مبتلا هستند یا نه. این ماجرا زمانی خطرناک میشود که به گفته پزشک تریاژ بیمارستان مسیح دانشوری هر کدام از آنها به صورت بالقوه ناقل و مبتلای به بیماری هستند و پیش از مراجعه به بیمارستان هم با افرادی در ارتباط بودهاند و این زنجیره انتقال بیماری تمام آن چیزی است که ایران را در رتبههای نخست افزایش آمار فوتیها قرار داده است چرا که زنجیره ابتلا بسیار گستردهتر از این تعدادی است که برای انجام تست مراجعه میکنند. توصیهها اینجا کمی تغییر کرده است. دستورالعملهای بهداشتی که از روز نخست شیوع کرونا اعلام شده اینجا هم مدام تکرار میشود. حالا همه روی الزام ماسک زدن متفق القولند اما پزشکان و پرستاران اینجا خواهش میکنند مبتلایان خودشان را قرنطینه کنند تا زنجیره انتقال در خانوادهشان قطع شود.
سیل بیماران کرونایی در بیمارستان امام خمینی(ره)
خیابان اصلی بیمارستان امام خمینی را که بالا بروید میرسید به یک سربالایی که در ضلع شمالی آن رفتوآمد بیمارانی را میبینید که در چهرهشان التهاب و اضطراب موج میزند. اورژانس بیمارستان امام پر التهابتر از هفتههای اخیر است و در سالنها و اتاقهایش دائم پزشکانی را میتوان دید که در حرکت و تکاپو هستند.
همه رهگذران اینجا نشانی تریاژ کرونا را میشناسند و دستکم یکبار پایشان به اتاق بزرگی که تنها یک نفر اجازه ورود به آنجا را دارد، باز شده است. جمعیتی حدود 50 نفر در حیاط اورژانس ایستادهاند. حدود چند نفری هم پشت در تریاژ صف کشیده اند. هر بیماری که وارد تریاژ میشود باید علائمش بررسی شود. اینجا اندازهگیری سطح اکسیژن خون مهمترین فیلتر همه کسانی است که با نگرانی از شروع تنگی نفس به بیمارستان امام آمدهاند. هر فردی که سطح اکسیژن خونش پایینتر از 80 گزارش شود از صف خارج میشود و برای بستری به اورژانس فرستاده میشود. تریاژ که در نزدیکی ورودی اورژانس قرار دارد دائم از بیمار پر و خالی میشود. دختر جوانی که ماسک پارچهای مشکی به صورتش زده میگوید: «هفته گذشته با تور رفتیم شمال. نشانه خاصی از بیماری ندارم. یککم بیحال بودم آمدم تست بدم. بعد با پوزخندی که میزند میگوید: «اینجوری که اینجا غلغله است آدم کرونا میگیرد.» پرستاران که در محوطه اورژانس و بخش در رفتوآمد هستند، میگویند: «بیمارستان امام از بار زیاد بیماران کرونایی منفجر میشود. با وجود آنکه 4 بخش را به این بیماران اختصاص دادهاند و بیش از 60 درصد تختها در سیطره بیماران کووید 19 است اما همچنان کمبود تخت به نارضایتیها دامن زده است.» وضعیت در بخشهای آیسییو نیز هیچ تعریفی ندارد. تختها پر شدهاند و تختهای جایگزین به محض اضافه شدنشان اشغال شدهاند.
همراهان بیماران میگویند بیمارستان همه تلاشش را میکند تا مریض بدحال بدون تخت آیسییو نماند. آقای زرگری که برادر 52 سالهاش در بخش آیسییو بستری است میگوید: «تخت آیسییو سخت گیرمان آمد بالاخره نمیگذارند مریض بدحال روی دست بماند. همین چند شب پیش آمدند و تجهیزات ابتدایی آیسییو را به برخی بخشها اضافه کردند تا مریضها سرگردان نمانند. اوضاع برای کادر درمان سخت شده ما میبینیم که از جان و دل مایه میگذارند اما یک روزی همینها خسته میشوند و کسی نمیتواند جلوی این سیل بیماران را بگیرد.»
آل کثیر محروم شد، پهلوان اخراج شد پرسپولیس فینالیست آسیا شد
آل غیرت
گروه ورزش/ مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا در حالی دیروز با انجام بازی پرسپولیس و النصر عربستان در ورزشگاه جاسم بن حمد دوحه پیگیری شد که دو تیم در شرایطی نابرابر به مصاف هم رفتند. پیش از بازی در حکمی شوکه کننده و عجیب، کنفدراسیون فوتبال آسیا عیسی آل کثیر را 6 ماه محروم کرد تا سرخپوشان بدون بهترین گلزن خود و البته شرایط روحی تضعیف شده به میدان بروند. در این شرایط یحیی گلمحمدی در تغییری اجباری، مهدی عبدی را در نوک خط حمله جایگزین آل کثیر کرد. پس از حملات نصف و نیمه النصریها در دقایق ابتدایی، پرسپولیس هم دقیقه 18 فرصت خوبی به دست آورد ولی پاس به عقب عبدی و شوت زمینی بشار رسن قدرت لازم را نداشت و از کنار دروازه النصر عبور کرد. در ادامه حملات تیم سعودی نتیجه داد و دقیقه 36 محمدتقی الجعفری داور سنگاپوری خطای پنالتی بشار روی خالد الغنام را اعلام کرد. با وجود نظر بازیکنان پرسپولیس بویژه شجاع خلیلزاده برای بازبینی صحنه از طریق VAR، اما داور این کار را انجام نداد. در این شرایط، عبدالرزاق حمدالله مراکشی پشت توپ ایستاد و با ضربه چیپ دروازه حامد لک را باز کرد تا النصر پیش بیفتد. گرچه برتری عربستانیها دقایق زیادی دوام نداشت چرا که دقیقه 42 وحید امیری با سماجت توپ را از بازیکن النصر گرفت و به رسن پاس داد و هافبک عراقی سرخپوشان هم با ارسال تماشایی مهدی عبدی را در موقعیت گلزنی قرار داد. مهدی عبدی هم با ضربه سر دیدنی گل تساوی را به ثمر رساند تا پرسپولیس بازنده به رختکن نرود.
النصریها نیمه دوم را هم هجومی آغاز کردند و دقیقه 47 ضربه ایستگاهی تماشایی عبدالرزاق حمدالله به تیر افقی دروازه پرسپولیس اصابت کرد. بازیکنان النصر اعتقاد داشتند توپ برگشتی به دست مدافع پرسپولیس برخورد کرده که داور پس از مشورت با کمک داوران ویدئویی تصمیم به ادامه بازی و خطا به سود پرسپولیس گرفت. دقیقه 60 کار تیمی بازیکنان پرسپولیس نزدیک بود با گل همراه شود که پاس رو به جلوی امیری، ارسال احمد نوراللهی و ضربه آکروباتیک رسن را مدافعان النصر دفع کردند. در دقایق 73 و 76 باز هم حمدالله فرصتهای بسیار خوبی برای گلزنی به دست آورد ولی یکبار ضربه سر و بار دیگر شوت او از کنار دروازه پرسپولیس به بیرون رفت. دقیقه 79 پاس رو به جلوی احسان پهلوان و ارسال زیبای سعید آقایی با ضربه برگردان ناقص محمدحسین کنعانیزادگان در محوطه جریمه النصر همراه و توپ توسط مدافعان حریف دفع شد. النصریها در ادامه به حملات خود افزودند ولی ضربات مارتینز و حمدالله در دقایق 81 و 82 به شکل خطرناکی به بیرون رفت و در ادامه هم پرسپولیس بازی را مدیریت کرد تا بازی در 90 دقیقه مساوی به پایان برسد.
وحید امیری هم (1+90) از داور کارت زرد گرفت تا دو اخطاره شود و فینال را از دست بدهد. با شروع وقتهای اضافه اول باز هم این النصر بود که به سمت دروازه پرسپولیس حمله کرد ولی دقیقه 93 ضربه احمد یحیی به بیرون رفت. دقیقه 96 گل محمدی 2 تعویض همزمان انجام داد و میلاد سرلک را به جای نوراللهی و آرمان رمضانی را هم به جای عبدی به میدان فرستاد. دقیقه 99 هم مهدی شیری جایگزین رسن شد. دقیقه 102 اتفاق بد برای پرسپولیس افتاد و پهلوان با دریافت کارت زرد دوم اخراج شد. دقیقه 105 هم ضربه یحیی را لک با واکنشی خوب دفع کرد. دقیقه 106 سیامک نعمتی به قلب دفاع النصر زد و با حرکت در عرض سعی در قرار گرفتن مقابل دروازه این تیم داشت که شوت او پس از برخورد به مایکون راهی کرنر شد. دقیقه 114 علی شجاعی به جای آقایی به زمین آمد که بسیار خسته شده و عضلات پاهایش گرفته بود.
در ضربات پنالتی کنعانی زادگان، نعمتی، سرلک و خلیل زاده پنالتیهای خود را گل کردند و در سمت مقابل هم عبدالله مادور، مارتینز و عبدالرحمن العبید گل زدند ولی حامد لک ضربه مایکون را مهار کرد. در ادامه شجاعی پنالتی پنجم را گل کرد تا پرسپولیس در ضربات پنالتی 5-3 برنده شود و در مجموع با پیروزی 6-4 برای دومین بار به فینال لیگ قهرمانان آسیا صعود کند و افتخاری بزرگ را برای فوتبال ایران رقم بزند.
ضرورت تعیین ابزارهای مجازات
تقی آزاد ارمکی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
افزایش آمار مبتلایان و مرگ و میر ناشی از کرونا در یک هفته اخیر مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا را بر آن داشت تا جرایمی را برای افرادی که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند اتخاذ کنند، بنابر این مسأله عمدهای که با آن روبهرو هستیم، رعایت نکردن قوانین توسط مردم و بقای بیماری در کشور است. این مسأله به چند عامل بستگی دارد، ذات بیماری، نظام پزشکی که نتوانسته راه درمانی پیدا کند و در نهایت رعایت نکردن مقررات و مراقبتهای لازم درخصوص مقابله با بیماری. وقتی آن به آن، بیماری، جلوههای جدیدی از خود نمایان میسازد، قطعاً لازم است که نظام مراقبت و درمان، طراحی شود اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده و همین امر نیز سبب شد که همه تصور کنیم بیماری بزودی ریشهکن میشود، ولی اینگونه نشد، هرچند این ضعف عمده حتی در کشورهای دیگر از جمله کشورهای اروپایی نیز وجود داشت. چنانچه پدیده کرونا کوتاه مدت بود، مانند روزهای نخست که تصور میکردند، دوره بیماری زود تمام میشود، باز هم نیاز بود که نظام بهداشت ساماندهی شود. در نهایت عدم رعایت و مراقبت نکردن مردم هم، امکان شیوع بیماری را فراهم میکند. به معنای عام، افراد در شهرها و روستاها میتوانند، چرخه انتقال را حفظ کنند. در این میان، آنچه مورد نیاز است، نظام ساماندهی، نظارت، کنترل و مجازات است، تمامی این 4 مرحله باید در امتداد یکدیگر و توأمان وجود داشته باشند. متأسفانه ما این مراحل را نداشتیم، اگر، این 4 مورد، توأمان و پیوسته وجود داشته باشند، مشکلات با سرعت بیشتری مرتفع خواهند شد اما چنانچه هرکدام از موارد یاد شده وجود نداشته باشند، منجر به خشونت خواهد شد، چون ابعاد جدیدی از مشکلات بروز کرده و دردسرهای جدیدی ایجاد میشود، به عنوان مثال درخصوص برخورد با معتادان، زمانی که با معتادان به صورت ضربتی برخورد شد، شاهد افزایش پدیده اعتیاد بودیم، در مورد بیماری کرونا نیز وضعیت همین است.
هر کدام از مراحل یاد شده نیز به ابزارهایی نیاز دارد، به لحاظ سازمانی، مجموعه نیروها و میزان تکنولوژی و اهداف باید مشخص باشند. در خصوص مجازاتها هم، پیچیدهترین سازماندهی مورد نیاز است. در کل دنیا، حوزه پلیس و امنیت جزو پیچیدهترین سازمانها هستند، این در حالی است که سازمان دانشگاه، سازمان پیچیدهای نیست، در واقع جلوگیری از خشونت، سازماندهی پیچیدهای را میطلبد، اینجا است که میتوانیم بگوییم، به دلیل نداشتن ابزارهای لازم به حکم پلیس نیاز پیدا کردهایم. باید ابزارهای لازم، امکان وجود داشته باشند، به عنوان نمونه یکی از ابزارهای مورد نیاز، این است که مردم کارت شناسایی به نوعی الکترونیکی داشته باشند و بتوان بهراحتی هر فرد متخلفی را از طریق همان کارت شخصی جریمه کرد، بدون اینکه به زور و خشونت متوسل شد و مانند جریمه کردن الکترونیکی خودروها، به تناسب جرم بتوان مجازات تعیین کرد. از طرفی باید جرایم مشخص باشند، مثلاً فردی که ماسک نمیزند چون ماسک به همراه ندارد با فردی که کلاً معترض است و نمیخواهد ماسک بزند و مقاومت میکند، باید در قانون مشخص باشند و مجازاتهای آنها نیز معلوم باشد اما حالا در هیچکدام از نظامهای حقوقی و قضایی صحبتی در خصوص این مسائل نشده است. از جنبه دیگر هم باید نیروهای توانمند، مسئولیتپذیر با قدرت و آگاهی بالا و آموزش دیده درخصوص برخورد با جرایم مورد نظر، وجود داشته باشند. باید توجه داشت که فقط اعلام اعمال مجازات نمیتواند بازدارنده باشد و برعکس سبب میشود مردم با مسأله جدی برخورد نکنند، پس قبل از هر کاری لازم است که ابزارهای مورد نظر در خصوص مجازاتها، فراهم شود.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را
می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
درخصوص پیام مردمی منتشر شده در مورخ 20/6/99 با موضوع شهر نیاز به نظافت کلی دارد: بر اساس گزارش کارشناسی معاونت خدمات شهری و محیط زیست منطقه 13، علاوه بر رفت و روب کلیه معابر سطح محدوده منطقه به صورت شبانه، این عملیات در ساعات معینی از روز به صورت شیفتبندی و پستبندی شده در سطح معابر انجام میشود. گفتنی است، شهرداری منطقه 13 با بهکارگیری بیش از 350 نفر کارگر و ماشینآلات مخصوص نسبت به پاکسازی، نظافت و لایروبی آنها اقدام مینماید و از ابتدای شیوع ویروس کرونا نسبت به ضدعفونی و گندزدایی معابر و اماکن عمومی نظیر ایستگاههای اتوبوس، بوستانها و... اهتمام داشته است.
کیانوش جعفری / رئیس روابط عمومی شهرداری منطقه 13
نظــــــر مـــردم
چرا از شادمانی دیگران از روی شایعات و حسادت اندوهگین میشویم/ نادر شایان از شهرضا: آن دوستان عزیزی که بدون هیچ تحقیقی پیام دادهاند که بازنشستگان کشوری از اول سال تاکنون 3 بار همسان سازی شدهاند بدانند آواز دهل شنیدن از دور خوش است و من با لیسانس مشاوره و30 سال خدمت حکمم 3 میلیون و صد هزار تومان است، چرا از شادمانی دیگران از روی شایعات و حسادت اندوهگین میشویم، رزق و روزی را از خدا بخواهیم و همدیگر را آزرده خاطر نکنیم، با سپاس فراوان.
استخدام جوانان بیکار در نیروی انتظامی/ آقای رنجبر: با توجه به بیکاری جوانان تحصیلکرده و افزایش سرقتها و بزهکاریها، چرا نیروی انتظامی نیروی جوان استخدام نمیکند. که با این کار هم تعدادی از جوانان مشغول بکار میشوند و هم آرامش مردم تأمین میگردد.
می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
درخصوص پیام مردمی منتشر شده در مورخ 20/6/99 با موضوع شهر نیاز به نظافت کلی دارد: بر اساس گزارش کارشناسی معاونت خدمات شهری و محیط زیست منطقه 13، علاوه بر رفت و روب کلیه معابر سطح محدوده منطقه به صورت شبانه، این عملیات در ساعات معینی از روز به صورت شیفتبندی و پستبندی شده در سطح معابر انجام میشود. گفتنی است، شهرداری منطقه 13 با بهکارگیری بیش از 350 نفر کارگر و ماشینآلات مخصوص نسبت به پاکسازی، نظافت و لایروبی آنها اقدام مینماید و از ابتدای شیوع ویروس کرونا نسبت به ضدعفونی و گندزدایی معابر و اماکن عمومی نظیر ایستگاههای اتوبوس، بوستانها و... اهتمام داشته است.
کیانوش جعفری / رئیس روابط عمومی شهرداری منطقه 13
نظــــــر مـــردم
چرا از شادمانی دیگران از روی شایعات و حسادت اندوهگین میشویم/ نادر شایان از شهرضا: آن دوستان عزیزی که بدون هیچ تحقیقی پیام دادهاند که بازنشستگان کشوری از اول سال تاکنون 3 بار همسان سازی شدهاند بدانند آواز دهل شنیدن از دور خوش است و من با لیسانس مشاوره و30 سال خدمت حکمم 3 میلیون و صد هزار تومان است، چرا از شادمانی دیگران از روی شایعات و حسادت اندوهگین میشویم، رزق و روزی را از خدا بخواهیم و همدیگر را آزرده خاطر نکنیم، با سپاس فراوان.
استخدام جوانان بیکار در نیروی انتظامی/ آقای رنجبر: با توجه به بیکاری جوانان تحصیلکرده و افزایش سرقتها و بزهکاریها، چرا نیروی انتظامی نیروی جوان استخدام نمیکند. که با این کار هم تعدادی از جوانان مشغول بکار میشوند و هم آرامش مردم تأمین میگردد.
گفت و گوی « ایران» با کاظم پالیزدار، دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی
واقعیت تحریم های 91 و 99
■ در سال 91 گرچه تحریم شدیم، اما تحریمکنندگان راههایی را برای ما باز گذاشته بودند؛ راههایی مانند اینکه میتوانید روزانه یک میلیون بشکه نفت خام صادر کنید
■ بخش خصوصی در تحریمهای جدید کاملاً رصد میشود
مرتضی گل پور
خبرنگار حوزه دولت
منتقدان دولت از مشکلات اقتصادی شکوه میکنند، اما همان طور که علی ربیعی سخنگوی دولت گفته است، در بیان این نقدها هیچ اشارهای به اثرات جنگ اقتصادی تمام عیار نمیکنند. یک علت این نادیدهانگاری میتواند رقابتهای سیاسی باشد، به این معنی که با برجستهسازی ضعفهای مدیریتی و نادیده گرفتن فشار تحریمها، از یک شرایط خطیر ملی برای بهرهبرداری جناحی استفاده میشود. با کمی تسامح میتوان گفت علت دیگر، فقدان آگاهی درباره ابعاد تروریسم اقتصادی است که امریکا بر ملت ما تحمیل کرده است. شاید به همین دلیل بود که رئیس جمهوری در یکی از سخنرانیهای اخیر خود، تأکید کرد که تحریمهای اخیر امریکا، هیچ شباهتی به تحریمهای سالهای 91 و 92 ندارد و ما این بار، نه با تحریم، بلکه با جنگ اقتصادی رو به رو هستیم. اما نکته اینجاست که وقتی منتقدان نخواهند واقعیت این جنگ را بپذیرند، قطعاً الزامات آن، یعنی همراهی با دولت در این نبرد نفسگیر را هم نخواهند پذیرفت. درباره ابعاد جنگ اقتصادی اخیر و تفاوت آن با تحریمهای سالهای 89 تا 92 و نیز تفاوت شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران با سالهای دفاع مقدس، با کاظم پالیزدار گفت و گو کردهایم. پالیزدار دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی و همزمان عضو ستاد تدابیر ویژه نیز هست که مسئولیت مقابله با تحریمها را برعهده دارد. دیدگاه او درباره تفاوت تحریمهای اخیر و دوره گذشته از این رو اهمیت دارد که او در سال 92 نیز از نزدیک با این مسأله درگیر بوده است. دیدگاههای او در این باره را میخوانید.
٭٭٭
رئیس جمهوری یا برخی دیگر از اعضای دولت، میگویند دشواریها و فشارهای اقتصادی امروز حتی از دوران دفاع مقدس هم بیشتر و سختتر است. چرا شرایط امروز ما با شرایط 8 ساله جنگ تحمیلی تفاوت دارد؟
به باور من، نه فقط مسأله تحریمها، بلکه حتی میتوان شرایط ناشی از کرونا را با شرایط دوران دفاع مقدس مقایسه کرد تا دریابیم که امروز در چه شرایط دشواری قرار داریم. میپذیریم که کرونا مسألهای جهانی است، اما اثرات آن روی اقتصاد کشورهای معمولی، در حال توسعه و توسعه یافته که تحریم نیستند با کشوری مانند ما، کاملاً متفاوت است. مضافاً اینکه در زمینه تلفات انسانی ناشی از کرونا نیز امروز پس از 7 ماه از شیوع، میزان مرگ ناشی از این ویروس به 26 هزار نفر رسیده است. طبیعتاً این میزان تلفات در بحثهای انسانی و اقتصادی اثرات ملموسی خواهد گذاشت و اتفاقات ناگواری را به دنبال خواهد داشت. گذشته از اینها، کرونا به لحاظ عملیات اقتصادی نیز مشکلات قابل توجهی را برای کشور ایجاد کرد. مانند اینکه چند ماه مرزهای ما بسته بود و امکان صادرات یا واردات وجود نداشت که این امر فشار زیادی بر اقتصاد کشور وارد کرد. اینکه به رغم همه تلاشهای مسئولان، هنوز هم شاهد بهم ریختگی در اقتصاد هستیم، ناشی از اثرات کرونا و نیز تحریم یا جنگ اقتصادی است.
تفاوت شرایط امروز تحریمها با فشارهای اقتصادی یا نظامی دوران جنگ چیست؟
به باور ما هر دو جنگ است، اما با ابعاد و اجزایی متفاوت. ببینید! در دوران دفاع مقدس ما شاهد حملات نظامی، موشکباران و بمباران بودیم یا در جبههها شهید میدادیم و کشور هم با محدودیتهایی روبهرو بود، اما کشور ایران در سال 59 که جنگ آغاز شد، به وسعت و گستردگی امروز نبود، جمعیت انسانی ما به این اندازه نبود و شرایط زندگی جامعه هم به صورت دیگری بود. در آن زمان مردم با محدودیتهای اقتصادی آشنا بودند و تقاضاهای آنان هم به اندازه امروز نبود و به همین دلیل محدودیتها را بیشتر میپذیرفتیم و بهتر میشد امور کشور را در زمان جنگ مدیریت و کنترل کرد. اما ما امروز با جامعهای روبهرو هستیم که دستکم در زمینه فناوری بسیار پیشرفت کرده است، یا به رغم محدودیتهای ساختاری که در کشور بوده و هست، سطح زندگی مردم همسطح بسیاری از کشورهای خوب دنیا است. یا در گذشته اینترنت و گوشی همراه نبود. مصرف برق، سرانه مصرف خانوار، سطح توقعات و انتظارات، میزان تولید و استفاده از خودرو و سایر امور مربوط به زندگی، امروز نسبت به سالهای دفاع مقدس تفاوت فاحش دارد. همه اینها باعث میشود دریابیم امروز دیگر نمیتوان با محدودیتهایی چون محدودیتهای دوران دفاع مقدس زندگی یا کشور را اداره کرد. کسانی که جنگ را درک کردهاند، متوجه این محدودیتها میشوند و شاید راحت تر بتوانند با آنها کنار بیایند، اما نسلهای بعدی نمیتوانند کنار بیایند، زیرا تجربه آن را ندارند و برایشان قابل درک و فهم نیست، بویژه اینکه خود را با دنیای بیرون هم مقایسه میکنند.
وضعیت ارزی یا اقتصادی کشور در زمان جنگ و امروز چه تفاوتهایی با هم دارند؟
تا اینجا متوجه شدهایم که مجموعه مسائل مانند کرونا یا گسترش نیازمندیهای جامعه در کنار هم قرار گرفته و باعث شدهاند کار خیلی سخت شود. البته اذعان داریم که این نیازمندیها بحق است و باید آنها را تأمین کرد، اما این واقعیت هم هست که این نیازمندیها در دوران دفاع مقدس یا نبود یا اگر بود، محدود بود. اما درباره شرایط اقتصادی، ما در اوج دفاع مقدس هم نفت خود را صادر میکردیم. یا با وجود اینکه بخش عمدهای از مرزهای ما یعنی در غرب کشور به دلیل جنگ مسدود بود، اما باز هم صادرات ما جریان داشت، یا با همه مشکلات جنگ، کشتیهای ما در دریاها و بنادر تردد میکردند و بنادر ما محدود نشده بودند. اما امروز نه تنها بنادر ما تحریم هستند، بلکه کشتیهای کشورهای دیگر حق پهلو گرفتن در بنادر ما را ندارند، یا اینکه حتی کشتیهای ما را به بنادر دیگر راه نمی دهند. مثالی دیگر؛ در سالهای دفاع مقدس، هیچ گاه حسابهای بانکی ما در خارج از کشور مسدود نبود و بانکهای ما فعالیت میکردند، اما امروز حسابهای بانکی ما مسدود هستند تا جایی که ترامپ در آخرین حرکت خود اعلام کرد میخواهد همه روزنههایی را که ممکن است راه فراری برای کشور باشد، ببندد. مجموعه این عوامل باعث شده است که ما شرایط نشأت گرفته از تحریمهای یکجانبه امریکا را شرایط جنگی میدانیم، زیرا محدودیتهای اقتصادی ایجاد شده برای ما از دوران دفاع مقدس به مراتب بیشتر است. مضافاً اینکه در آن دوران، مردم به صورت روزمره جریان داشتن جنگ را لمس میکردند، اما جنگ امروز را لمس نمیکنند، زیرا در مرزهای ما امنیت به صورت کامل برقرار است و ما با حمله نظامی مواجه نیستیم، اما در همین شرایط، تردد و جابه جایی پول، کالا و سرمایه به سادگی میسر نیست.
آقای روحانی تحریمهای اخیر را با تحریمهای سالهای 90 و 91 متفاوت دانستند. این تفاوت ناشی از چیست؟
در سالهای 90 و 91 گرچه تحریم شدیم، اما تحریم کنندگان راههایی را برای ما باز گذاشته بودند؛ راههایی مانند اینکه میتوانید روزانه یک میلیون بشکه نفت خام صادر کنید، هرچند صادرات ما قبل از تحریمها نزدیک به 3 میلیون بشکه در روز بود. همچنین برخی کشورها را آزاد گذاشته و (به ایران) گفته بودند میتوانید به سادگی با این کشورها رابطه تجاری و اقتصادی داشته باشید، کالا بدهید و کالا بگیرید، نفت بدهید و کالا بگیرید یا اینکه حسابهای شما با این کشورها و بانکهای آنها کار کند. یعنی در تحریمهای سالهای 90 و 91 که تحریمهایی مبتنی بر قطعنامههای سازمان ملل بود، کاملاً فضا را مسدود نکردند و نبستند، اما امروز همه مسیرها و راهها برای ما بسته شده است. در این شرایط برای اینکه بتوانیم این مسیرها را باز و اثرات تحریمها را خنثی کنیم، باید برای تأمین کالا یا خدمات هزینه بیشتری را پرداخت کنیم، یعنی هزینه نقل و انتقال کالاها و پول ما به مراتب بیشتر از شرایط عادی است. در حوزه داخلی هم میتوان به نقدینگی فزاینده اشاره کرد که از گذشته به ارث رسیده است. در کنار این فشارهای اقتصادی، دشمن به عملیات روانی هم روی آورده است تا فشارها را بر مردم بیشتر و آنان را نگران کند. اینها عواملی است که به صورت توأمان عمل کرده و کشور را دستخوش شرایط دشواری کرده است.
اشاره کردید که در تحریمهای گذشته برخی راههای ارتباط اقتصادی باز مانده بود، اما اخیراً ترامپ اعلام کرده که میخواهد بانکهای ما را هم تحریم و عملاً مجاری ارتباط اقتصادی ما را ببندد، امروز در صحنه عمل تحریمها، چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
در تحریمهای سالهای 89 تا 92، بانک مرکزی ایران تحریم نبود. همچنین باوجود اینکه تحریمهای آن زمان سازمان مللی بود، بنگاههای اقتصادی کشورهای مختلف، ولو با مسیرهای انحرافی و راههای مختلف، با ما و هم بانکهای ما کار میکردند. یا در آن دوره، سوئیفت قطع بود، اما به روشهای دیگری کار پیش میرفت. اما امروز شرایط به گونهای است که هرچند صرفاً دولت امریکا ما را تحریم کرده است، اما در عمل این تحریمهای یکجانبه به این صورت درآمده است که وقتی ما اقدامی انجام میدهیم تا با یک بنگاه یا شرکتی در جهان مراوده داشته باشیم تا کالایی را وارد یا صادر کنیم، سفیر امریکا مستقیماً با مدیر آن شرکت یا آن بانک ارتباط برقرار و تهدید کرده و میگوید اگر با ایران کار کنید یا قرارداد خود را عملیاتی کنید، ما شما را دچار مشکلات میکنیم، یا به شما ضرر و زیان وارد میکنیم. یک مثال عینی بزنم. در موضوع خاصی در یک کشور ثالث اروپایی، یک بانک کوچک و غیرمطرح میخواست با ما کار کند. سفیر امریکا در آن کشور، مستقیماً به دفتر مدیرعامل این بانک رفت و به او گفت حق نداری با ایران کار کنی و در این صورت تو را تحریم میکنیم. رئیس بانک پاسخ داد که بانک من کوچک است و من با امریکا مراوده اقتصادی ندارم، پس تحریمهای شما بی اثر است و من با ایران کار میکنم. اما سفیر امریکا گفت شاید بانک تو کاری نداشته باشد، اما شخص تو یا خانواده تو با امریکا کار دارد و وقتی که میخواهید به امریکا سفر کنید، در این صورت تو و خانوادهات را محدود و تحریم میکنیم. این یک مثال نشان میدهد که امریکاییها تا چه اندازه بنگاهها و افرادی را که میخواهند با ایران کار کنند تهدید کرده و تحت فشار میگذارند. به عبارت دیگر امریکاییها در تحریمهای اخیر تا آنجا پیش میروند که مسائل را از دایره حقوقی خارج کرده، آنها را شخصی میکنند و به آن جنبه حقیقی میدهند. به طرفهای ما میگویند شخص تو، خانواده و فرزندان تو را تحریم میکنیم و اجازه نمی دهیم وارد امریکا شوید یا از منافع امریکا بهره ببرید. این مسأله را به حوزههای دیگر هم میتوانیم تعمیم بدهیم.
تا چه میزان ادعای امریکا مبنی بر ایجاد مانع برای دسترسی ایران به 150 میلیارد دلار درآمد ارزی در سالهای گذشته را دقیق و درست میدانید؟
این ادعا به سادگی قابل ارزیابی است. به این ترتیب که ما سالانه 100 میلیارد دلار درآمد داشتیم که از این میزان، 40 تا 50 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات نفت خام و بقیه مربوط به فرآوردههای نفتی، پتروشیمیها و صادرات غیرنفتی بود. امروز چه مدت است که صادرات نفت ما ممنوع شده است؟ در این مدت نمی توانیم نفت چندانی بفروشیم. درآمد ما بسیار محدود شده و فروش نفت ما به مراتب از سالهای 90 و 91 کمتر است. این درحالی است که کشور ما با صادرات روزانه 8/2 میلیون بشکه امورات خود را میگذراند که این میزان در سال 90 و 91 به 900 هزار تا یک میلیون بشکه در روز رسید و امروز صادرات ما به مراتب از این میزان هم کمتر شده است. البته در شرایطی که امریکا تلاش کرد صادرات نفت ما صفر شود، همین که وزارت نفت بتواند مقدار اندکی نفت هم بفروشد قابل توجه است، اما درآمد این بخش هم قابل توجه نیست.
جنگ اقتصادی دو سو دارد؛ یک سو امریکا که جنگ را بر ما تحمیل کرده است و طرف دیگر ما که مقاومت میکنیم. هزینههای این مقاومت چیست و ما اساساً چطور مقاومت میکنیم؟
فهم مسأله ساده است. ببینید! در سالهای 95 و 96، یعنی پس از برجام صادرات و فرآیندهای اقتصادی کشور ما به شرایط عادی بازگشته بود. اساساً اینکه در سال 97 توانستیم در مقابل فشارها دوام بیاوریم، در سال 98 کمتر دوام بیاوریم و امسال به نسبت دو سال قبل از آن با مشکل مواجه شدیم که ناشی از اثرات مثبت سالهای 94 تا 96 بود، درغیر این صورت اگر در این سالها هم با شرایط سالهای 91 و 92 رو به رو میبودیم، قطعاً امروز شرایط ما دشوارتر بود. در این میان نکتهای وجود دارد مبنی براینکه وقتی درآمد شما به عنوان سرپرست خانوار به یکباره کاهش یابد، اثر آن را بر اهالی خانه میبینید. مگر غیر از این است که جامعه ما هم یک خانواده بزرگ است؟ ما میگوییم درآمدهای ما کاهش پیدا کرده است، طبیعتاً اثر آن را در همه حوزههای اقتصادی یا درآمدی مردم میبینید. بنابراین امکان پذیر نیست که درآمدهای کشور به یک چندم کاهش یابد، اما کشور مانند گذشته اداره شود. تحریمهایی که از سال 97 بر ما اعمال شد، در دنیا بی نظیر است و نمونه آن وجود ندارد.
دولت امریکا به تازگی اعلام کرد قصد دارد بانکهای خصوصی ما را هم هدف قرار دهد.
البته همین حالا نیز این بانکها تحریم هستند و این حرفها مانور ترامپ است. تصور نکنید که امروز بانکهای ما میتوانند به سادگی کار کنند، بلکه صرفاً میتوانند مبالغ جزئی را جابه جا کنند. البته راهکارهای دیگری هم پیدا خواهد شد، اما این بانکها الان هم با مشکلاتی روبهرو هستند. اکنون به کشورهای همسایه کالاهایی صادر میکنیم، این کشورهای همسایه هم قبول دارند که به ما بدهکارند، اما به خاطر تحریمهای امریکا نمیتوانند بدهی خود را به ما بدهند. چه بسا اگر یکی از این کشورهای همسایه (غیر از کره جنوبی) بدهی خود را به ایران پرداخت کند، بخش عمدهای از مشکلات ما در تأمین کالاهای اساسی حل میشود و اساساً تا پایان سال مشکلی نخواهیم داشت.
یکی از مسائل مطرح شده این است که چرا دولت ابعاد این تحریمها، جنگ اقتصادی یا فشار حداکثری را تشریح نمیکند. زیرا جریانهای سیاسی هنوز به این مسأله اذعان ندارند، آیا از ابعاد مسأله اطلاع ندارند؟
در جنگهای عادی مردم اثرات جنگ را میبینند و متوجه موضوع میشوند، اما این جنگ اقتصادی، جنگ خاموش است. دولت همه تلاش خود را میکند تا مردم متوجه ابعاد مسأله نشده و نگران نشوند، اما به این معنی نیست که نخبگان سیاسی از مسأله آگاه نباشند. رجل سیاسی، مقامهای عالی رتبه یا جریانهای سیاسی ابعاد این جنگ را میشناسند، زیرا ما در جلسات صحبت میکنیم، اما خوششان میآید که آنان هم در این شرایط به کسی که روی زمین افتاده است، ضربهای بزنند.
از نظر همکاری و همراهی سایر بخش ها با دولت در این نبرد اقتصادی وضعیت به چه صورت است؟
طبیعتاً در این شرایط هم کسانی هستند که دنبال منافع خودشان هستند؛ برخی از اینها دنبال منافع شخصی و برخی هم دنبال منافع بنگاهی خود هستند. به عنوان مثال فردی مدیر یک بنگاه اقتصادی است و خودش نفع شخصی مستقیم ندارد، اما به ماجرا هم نگاه ملی ندارد، بلکه نگاه بخشی و حوزه ای دارد.
بنابراین اتحاد ملی در مقابله مؤثر و موفق با تحریمها اثرگذار خواهد بود. به این معنی که اگر دست به دست هم بدهیم و صادقانه عمل کنیم، با درآمد غیرنفتی هم مشکلی برای رفع تحریمها نخواهیم داشت، اما همیشه شاهد این همدلی نیستیم. مثالی بزنم. در سال 97 مدیر یک مجموعه پالایشگاهی نزد من آمد و در گفتوگوی خود، افتخار میکرد که توانسته است در شرایط تحریمی، دولت و گمرک را دور بزند و از این محل میزان قابل توجهی سود را متوجه بنگاه خود کند که بنگاه او هم یک بنگاه بورسی بود. اگر این نگاه بخشی همه گیر شود، شاهد فاجعهای برای کشور خواهیم بود.
گفتید که رجل سیاسی در زمینه جنگ اقتصادی اطلاع دارند، پس چرا درباره میزان و گستردگی این جنگ اظهارنظری نمیکنند؟
برای اینکه نمیخواهند اظهارنظر کنند. نمیتوان کتمان کرد که در مواردی شاید در عمل به دولت کمک کنند، اما در زبان کار دیگری میکنند و همیشه دولت را نقد میکنند.
دو قوه دیگر، در رأس خود، با دولت همکاری خوبی دارند، بویژه قوه قضائیه که در موارد زیادی همراهی خوبی با دولت دارد. درباره قوه مقننه هم میتوان گفت که مجلس قبل خوب بود، اما در مجلس جدید هنوز به زمان نیاز داریم، زیرا نمایندگانی هستند که هنوز با ابعاد مسائل حاکمیتی آشنا نیستند، چون تجربه اول آنان است، تصور ذهنی دیگری از مسائل داشتند و الان دارند با مسائل به صورت عینی روبهرو میشوند. تا آنان با مسائل آشنا شوند، مقداری زمان میبرد. اما بخشهایی از قوه قضائیه انصافاً بسیار خوب همکاری و کار میکنند. تعامل ما با قوه قضائیه در این شرایط بسیار خوب بوده است.
امریکا بنادر، کشتیها، فولاد، نفت، بانک مرکزی و سایر بانکهای ما را هم تحریم کرده است. بخش خصوصی چطور؟
بخش خصوصی هم کاملاً رصد میشوند. مثلاً اخیراً شرکت ماموت که تحریم شد، یک شرکت صد درصد خصوصی است. امریکاییها دارند فضا را بشدت محدود میکنند. هر چیزی که احساس کند میتواند جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارد، از اعمال آن دریغ نمیکند. تحلیل شخصی من این است که این فشارها تا آبان ادامه خواهد داشت.
«ایران» از جهش بورس گزارش میدهد
بازگشت امید به بورس؟
پنج اتفاق مهم، جهش دیروز بورس را رقم زد
گروه اقتصادی/ بورس بعد از مدتها بیرمقی، جان گرفت و به رنگ سبز رسید. به گونهای که شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات روز گذشته با جهش 42 هزار و 722 واحد روبهرو شد.
چند وقتی است که وضعیت قرمز بورس استوری و پُست سهامداران در فضای مجازی است و گلایههای متعددی مطرح است که چرا بورس مانند ماههای گذشته به سیر صعودی خود ادامه نمیدهد؟
طی دو ماه اخیر و به اذعان فعالان بازار در اکثر سهمها ریزش بالای 60 درصد از سقفهای قبلی سهامها اتفاق افتاده است و حتی برخی از سهامداران اصل پول خود را از دست دادند. در این میان آنهایی که سهمهای خود را نگه داشتند رنگ سبز بورس باعث غافلگیریشان شد و آنهایی هم که با سقوط بورس فروشنده شده بودند اکنون پشیمان از فروش هستند.
آنگونه که کارشناسان عنوان میکنند، ریزش بورس طی چند وقت اخیر باعث شده برخی از تازه واردها که هیجانی خرید و فروش میکنند از این بازار بروند و افرادی که قدیمی یا ریسکپذیر هستند در بورس بمانند.
آنها پیشبینی میکنند که در نیمه دوم سالجاری بورس روال طبیعیتر به خود خواهد گرفت و نوسان در این حوزه به حداقل میرسد.
روز گذشته ارزش معاملات بورس 10.7 میلیارد تومان بود که نسبت به هفتههای گذشته رشد خوبی پیدا کرده است، براساس روندی که امروز بورس طی کرد، بهنام نیکفر عضو اتاق بازرگانی ایران گفت که بورس به شرایط عادی باز میگردد و سودهای منطقی خواهد داد. هر چند که در بورس زیان هم در سهامها وجود دارد که نمیتوان از آن بهعنوان یک بحران یاد کرد؛ هر فردی که وارد بورس میشود باید بداند که این بازار همیشه مثبت نیست و در برخی از زمانها و با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور سهامها افت میکند.
او ادامه داد: «زمانی که بورس مثبت میشود سهامداران به آینده این بخش امیدوار میشوند و میخواهند سرمایه خود را افزایش دهند. در این میان توصیه میکنم که افراد و بخصوص کسانی که به تازگی وارد بورس شدند با دقت نسبت به خرید سهامها اقدام کنند و در هر مرحله از خرید، ریسک منفی شدن سهم خود را پیشبینی کنند. در این شرایط بورس هم به ثبات میرسد چرا که با هر افتی سقوط بورس رخ نمیدهد.»
آنگونه که فارس گزارش داده است، روز گذشته معاملهگران در بورس تهران بیش از 6.8 میلیارد سهام، حق تقدم و اوراق مالی در قالب 1.3 میلیون نوبت معامله و به ارزش 6 هزار و 937 میلیارد تومان داد و ستد کردند.
حال اگر ارزش معاملات فرابورس را هم که به 3 هزار و 842 میلیارد تومان رسید در نظر بگیریم، معاملهگران در بورس اوراق و فرابورس بیش از 10 هزار و 779 میلیارد تومان داد و ستد کردند.
روز گذشته همه شاخصهای بورس رشد کردند، به گونهای که شاخص کل بورس و شاخص قیمت با معیار وزنی ـ ارزشی نسبت به روز گذشته معاملاتی 2.8 درصد رشد کردند. همچنین شاخص کل بورس با معیار هموزن و شاخص قیمت با معیار هموزن هر کدام 78 صدم درصد افزایش یافتند. شاخص آزاد شناور 2.8 درصد رشد کرد، شاخص بازار اول بورس 3.5 درصد افزایش یافت و شاخص بازار دوم بورس 1.8 درصد افزایش یافت.
پنج اتفاق مهم، جهش دیروز بورس را رقم زد
در همین حال در معاملات روز شنبه ۵ اتفاق برجسته شد که مهمترین آن رشد قیمت ۵۱ درصد شرکتهای بورسی بود؛ رشدی که بر اثر آن شاخص کل ۴۲ هزار واحد بالا آمد.
به گزارش اقتصادنیوز، در بورس دیروز 5 اتفاق برجسته بود؛ نخست ارزش معاملات بازار 19 درصد افت کرد، دوم؛ صفهای خرید 81 درصد بیشتر شدند، سوم؛ صفهای فروش 32.5 درصد کمتر شدند، چهارم؛ 646 هزار میلیارد تومان پول حقیقی وارد بازار شد و در آخر ارزش بازار 51 درصد شرکتهای بورس افزایش پیدا کرد، یعنی نصف به علاوه یک بازار سبز شد.
همچنین در معاملات دیروز، رقم خالص ورود پول حقیقی به بازار 646 میلیارد تومان بود تا پس از 10 روز معاملاتی که بورس با خروج پول حقیقی همراه بود، خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی مثبت شود.
در پایان معاملات دیروز 166 نماد صف خرید داشتند تا ارزش صفهای خرید بازار یک هزار و 937 میلیارد تومان باشد. ارزش صفهای خرید بازار امروز نسبت به روز معاملاتی قبل، 81 درصد افزایش داشت. تعداد نمادهایی که صف فروش داشتند 164نماد بود که ارزش صفهای فروش بازار 3 هزار و 307 میلیارد تومان بود. بازار نسبت به روز چهارشنبه با افت 32.5 درصدی صف فروش همراه بود.
حقیقیها شاخص را بالا کشیدند
از سوی دیگر معاملهگران حقیقی دیروز 87 درصد خریدها را انجام دادند و 13 درصد خریدهای بازار توسط حقوقیها انجام شد. در سمت عرضه، 80 درصد فروشها توسط حقیقیها و 20 درصد توسط حقوقیها انجام شد. در معاملات سه نماد تأثیرگذار بر شاخص نیز، سهامداران حقیقی هم بیشتر خریدند و هم بیشتر فروختند. سه نماد شاخصساز روز شنبه، فولاد (فولاد مبارکه اصفهان)، فملی (ملی صنایع مس ایران) و فارس (صنایع پتروشیمی خلیج فارس) بودند. در معاملات نماد فولاد، 95 درصد خریدها و 71 درصد فروشها را معاملهگران حقیقی انجام دادند، 90 درصد خریدها و 63 درصد فروشهای نماد فملی نیز به حقیقیها تعلق داشت و 86 درصد خریدها و 73 درصد فروشهای نماد فارس را نیز معاملهگران حقیقی انجام دادند.
دولت بدنبال رونق بازار سرمایه است
در این میان ایلنا به نقل از فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد نوشت: دولت از طریق ادامه اجرای برنامههای توسعه، بازار سرمایه را رونق میبخشد، از اینرو همه شرکتها طبق مصوبه ۲۰ شهریور شورای عالی بورس، ملزم به بازارگردانی حرفهای شدهاند اما شاید برخی بنگاهها مایل نباشند ولی مهم این است که هر شرکتی دارای بازار گردانی مشخص باشد.
او ادامه داد: خوشبختانه بانکها، شرکتهای تابعه سازمان تأمین اجتماعی، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و سایر نهادهای بزرگ به مرور این مصوبه را به اجرا گذاشتهاند و امید میرود در آینده نزدیک ثمرات این تصمیم به بار بنشیند.دژپسند درباره شاخص بورس که طی حدود دو ماه با ریزش ۶۰۰ هزار واحدی و زیان تا ۷۰ درصدی سهام برخی شرکتها همراه شده، گفت: وضعیت بورس نباید تنها با رشد یا کاهش شاخص سنجیده شود.وی ادامه داد: بازار سرمایه با توجه به مواردی چون افزایش تعداد فعالان، رشد ارزش معاملات و گسترش ابزارها، حکایت از تعمیق و روند رو به رشد دارد و با توجه به میزان گسترش و عمق در حال نزدیک شدن به معیارهای بورس مدرن است. شاخص بورس هم تابع عواملی است که در صورت مقایسه دو روز پایانی این هفته، لزوماً در حال کاهش نیست.
وزیر اقتصاد با اعلام تأمین کسری دولت با استفاده از ظرفیتهای بورس و با فروش ۹۰ و ۳۳ هزار میلیارد تومان اوراق خزانه و عرضه سهام توضیح داد: البته تأمین مالی، هدف دوم واگذاری داراییهای دولت بوده و هدف اصلی، گسترش حضور مردم در اقتصاد، باز کردن میدان برای حضور بخش خصوصی، شفافسازی واگذاری شرکتهای دولتی و توسعه و تعمیق بازار سرمایه بوده و عرضه صندوق سرمایهگذاری چهار پالایشگاه در همین راستا بود که با استقبال ۴ میلیون نفری همراه شد.
براساس این گزارش، روز گذشته نمادهای شاخصساز شامل فولاد مبارکه، ملی مس ایران، پتروشیمی خلیج فارس، معدنی گل گهر، هلدینگ نفت و گاز و پتروشیمی تأمین، پالایش نفت اصفهان و سرمایهگذاری غدیر به ترتیب بیشترین اثر افزایشی در شاخص کل بورس را داشتند.
چند وقتی است که وضعیت قرمز بورس استوری و پُست سهامداران در فضای مجازی است و گلایههای متعددی مطرح است که چرا بورس مانند ماههای گذشته به سیر صعودی خود ادامه نمیدهد؟
طی دو ماه اخیر و به اذعان فعالان بازار در اکثر سهمها ریزش بالای 60 درصد از سقفهای قبلی سهامها اتفاق افتاده است و حتی برخی از سهامداران اصل پول خود را از دست دادند. در این میان آنهایی که سهمهای خود را نگه داشتند رنگ سبز بورس باعث غافلگیریشان شد و آنهایی هم که با سقوط بورس فروشنده شده بودند اکنون پشیمان از فروش هستند.
آنگونه که کارشناسان عنوان میکنند، ریزش بورس طی چند وقت اخیر باعث شده برخی از تازه واردها که هیجانی خرید و فروش میکنند از این بازار بروند و افرادی که قدیمی یا ریسکپذیر هستند در بورس بمانند.
آنها پیشبینی میکنند که در نیمه دوم سالجاری بورس روال طبیعیتر به خود خواهد گرفت و نوسان در این حوزه به حداقل میرسد.
روز گذشته ارزش معاملات بورس 10.7 میلیارد تومان بود که نسبت به هفتههای گذشته رشد خوبی پیدا کرده است، براساس روندی که امروز بورس طی کرد، بهنام نیکفر عضو اتاق بازرگانی ایران گفت که بورس به شرایط عادی باز میگردد و سودهای منطقی خواهد داد. هر چند که در بورس زیان هم در سهامها وجود دارد که نمیتوان از آن بهعنوان یک بحران یاد کرد؛ هر فردی که وارد بورس میشود باید بداند که این بازار همیشه مثبت نیست و در برخی از زمانها و با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور سهامها افت میکند.
او ادامه داد: «زمانی که بورس مثبت میشود سهامداران به آینده این بخش امیدوار میشوند و میخواهند سرمایه خود را افزایش دهند. در این میان توصیه میکنم که افراد و بخصوص کسانی که به تازگی وارد بورس شدند با دقت نسبت به خرید سهامها اقدام کنند و در هر مرحله از خرید، ریسک منفی شدن سهم خود را پیشبینی کنند. در این شرایط بورس هم به ثبات میرسد چرا که با هر افتی سقوط بورس رخ نمیدهد.»
آنگونه که فارس گزارش داده است، روز گذشته معاملهگران در بورس تهران بیش از 6.8 میلیارد سهام، حق تقدم و اوراق مالی در قالب 1.3 میلیون نوبت معامله و به ارزش 6 هزار و 937 میلیارد تومان داد و ستد کردند.
حال اگر ارزش معاملات فرابورس را هم که به 3 هزار و 842 میلیارد تومان رسید در نظر بگیریم، معاملهگران در بورس اوراق و فرابورس بیش از 10 هزار و 779 میلیارد تومان داد و ستد کردند.
روز گذشته همه شاخصهای بورس رشد کردند، به گونهای که شاخص کل بورس و شاخص قیمت با معیار وزنی ـ ارزشی نسبت به روز گذشته معاملاتی 2.8 درصد رشد کردند. همچنین شاخص کل بورس با معیار هموزن و شاخص قیمت با معیار هموزن هر کدام 78 صدم درصد افزایش یافتند. شاخص آزاد شناور 2.8 درصد رشد کرد، شاخص بازار اول بورس 3.5 درصد افزایش یافت و شاخص بازار دوم بورس 1.8 درصد افزایش یافت.
پنج اتفاق مهم، جهش دیروز بورس را رقم زد
در همین حال در معاملات روز شنبه ۵ اتفاق برجسته شد که مهمترین آن رشد قیمت ۵۱ درصد شرکتهای بورسی بود؛ رشدی که بر اثر آن شاخص کل ۴۲ هزار واحد بالا آمد.
به گزارش اقتصادنیوز، در بورس دیروز 5 اتفاق برجسته بود؛ نخست ارزش معاملات بازار 19 درصد افت کرد، دوم؛ صفهای خرید 81 درصد بیشتر شدند، سوم؛ صفهای فروش 32.5 درصد کمتر شدند، چهارم؛ 646 هزار میلیارد تومان پول حقیقی وارد بازار شد و در آخر ارزش بازار 51 درصد شرکتهای بورس افزایش پیدا کرد، یعنی نصف به علاوه یک بازار سبز شد.
همچنین در معاملات دیروز، رقم خالص ورود پول حقیقی به بازار 646 میلیارد تومان بود تا پس از 10 روز معاملاتی که بورس با خروج پول حقیقی همراه بود، خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی مثبت شود.
در پایان معاملات دیروز 166 نماد صف خرید داشتند تا ارزش صفهای خرید بازار یک هزار و 937 میلیارد تومان باشد. ارزش صفهای خرید بازار امروز نسبت به روز معاملاتی قبل، 81 درصد افزایش داشت. تعداد نمادهایی که صف فروش داشتند 164نماد بود که ارزش صفهای فروش بازار 3 هزار و 307 میلیارد تومان بود. بازار نسبت به روز چهارشنبه با افت 32.5 درصدی صف فروش همراه بود.
حقیقیها شاخص را بالا کشیدند
از سوی دیگر معاملهگران حقیقی دیروز 87 درصد خریدها را انجام دادند و 13 درصد خریدهای بازار توسط حقوقیها انجام شد. در سمت عرضه، 80 درصد فروشها توسط حقیقیها و 20 درصد توسط حقوقیها انجام شد. در معاملات سه نماد تأثیرگذار بر شاخص نیز، سهامداران حقیقی هم بیشتر خریدند و هم بیشتر فروختند. سه نماد شاخصساز روز شنبه، فولاد (فولاد مبارکه اصفهان)، فملی (ملی صنایع مس ایران) و فارس (صنایع پتروشیمی خلیج فارس) بودند. در معاملات نماد فولاد، 95 درصد خریدها و 71 درصد فروشها را معاملهگران حقیقی انجام دادند، 90 درصد خریدها و 63 درصد فروشهای نماد فملی نیز به حقیقیها تعلق داشت و 86 درصد خریدها و 73 درصد فروشهای نماد فارس را نیز معاملهگران حقیقی انجام دادند.
دولت بدنبال رونق بازار سرمایه است
در این میان ایلنا به نقل از فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد نوشت: دولت از طریق ادامه اجرای برنامههای توسعه، بازار سرمایه را رونق میبخشد، از اینرو همه شرکتها طبق مصوبه ۲۰ شهریور شورای عالی بورس، ملزم به بازارگردانی حرفهای شدهاند اما شاید برخی بنگاهها مایل نباشند ولی مهم این است که هر شرکتی دارای بازار گردانی مشخص باشد.
او ادامه داد: خوشبختانه بانکها، شرکتهای تابعه سازمان تأمین اجتماعی، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و سایر نهادهای بزرگ به مرور این مصوبه را به اجرا گذاشتهاند و امید میرود در آینده نزدیک ثمرات این تصمیم به بار بنشیند.دژپسند درباره شاخص بورس که طی حدود دو ماه با ریزش ۶۰۰ هزار واحدی و زیان تا ۷۰ درصدی سهام برخی شرکتها همراه شده، گفت: وضعیت بورس نباید تنها با رشد یا کاهش شاخص سنجیده شود.وی ادامه داد: بازار سرمایه با توجه به مواردی چون افزایش تعداد فعالان، رشد ارزش معاملات و گسترش ابزارها، حکایت از تعمیق و روند رو به رشد دارد و با توجه به میزان گسترش و عمق در حال نزدیک شدن به معیارهای بورس مدرن است. شاخص بورس هم تابع عواملی است که در صورت مقایسه دو روز پایانی این هفته، لزوماً در حال کاهش نیست.
وزیر اقتصاد با اعلام تأمین کسری دولت با استفاده از ظرفیتهای بورس و با فروش ۹۰ و ۳۳ هزار میلیارد تومان اوراق خزانه و عرضه سهام توضیح داد: البته تأمین مالی، هدف دوم واگذاری داراییهای دولت بوده و هدف اصلی، گسترش حضور مردم در اقتصاد، باز کردن میدان برای حضور بخش خصوصی، شفافسازی واگذاری شرکتهای دولتی و توسعه و تعمیق بازار سرمایه بوده و عرضه صندوق سرمایهگذاری چهار پالایشگاه در همین راستا بود که با استقبال ۴ میلیون نفری همراه شد.
براساس این گزارش، روز گذشته نمادهای شاخصساز شامل فولاد مبارکه، ملی مس ایران، پتروشیمی خلیج فارس، معدنی گل گهر، هلدینگ نفت و گاز و پتروشیمی تأمین، پالایش نفت اصفهان و سرمایهگذاری غدیر به ترتیب بیشترین اثر افزایشی در شاخص کل بورس را داشتند.
بررسی میزان تأثیرگذاری درگیریهای آذری-ارمنی بر بازار انرژی
«بازار نفت»سردرگم در میان قره باغ وکرونای ترامپ
عطیه لباف
خبرنگار
در روزهای اخیر درگیریها بر سر قرهباغ کوهستانی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بالا گرفته که ادامه جنگی است که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1991 آغاز شد و بیش از 30 هزار نفر کشته و یک میلیون نفر آواره بر جا گذاشت. علی رغم چندین دهه میانجیگری کشورها در این خصوص میان این دو کشور هیچ توافقنامه صلحی امضا نشده و آخرین درگیریها هم از 27 سپتامبر آغاز شده است.
اما این بار درگیریها با بسیاری از درگیریهای قبلی از زمان پایان جنگ در سال 1994، هم از نظر مقیاس و هم از نظر خطر ژئوپلیتیک فرق دارد. این بار ترکیه به عنوان متحدجمهوری آذربایجان، پشتوانهای بیقید و شرط به آن داده و به طور قابل توجهی نقش خود را در این درگیریها افزایش داده است. هرچند که ترکیه برخی از این حمایتها را تکذیب میکند. برای مثال ترکیه ادعای ارمنستان، وزارت خارجه روسیه و امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه مبنی بر اعزام جنگجویان جهادی از سوریه به منطقه درگیری را رد کرد. اما با وجود آن، تحلیلها و داده کاویها نشان میدهد که ترکها به واسطه برخی عوامل از جمله وجوه مشترک با آذریها و از آن مهمتر اختلافاتی که با ارمنیها دارند، در این مدت حمایتهای ویژهای از جمهوری آذربایجان انجام دادهاند.
در همین حال برخی میگویند که برای ترکیه علاوه بر مسائل ژئوپلیتیکی، وابستگی به انرژی تولیدی در جمهوری آذربایجان بویژه گاز نیز اهمیت دارد و میخواهد که از تأمینکننده بخشی از انرژی مصرفی خود حمایت کند. این موضوع در کنار احتمال حمله ارمنستان به خطوط انتقال نفت و گاز در منطقه قفقاز وجود دارد. هرچند که تاکنون هیچ تهدیدی در این خصوص از سوی ارمنیها طرح نشده اما بازهم این درگیریهای آذری- ارمنی میتواند عواقبی در بازار انرژی داشته باشد و از این نظر برای تحلیلگران انرژی مهم تلقی میشود. اما این درگیری چگونه و چقدر بر بازار انرژی اثر میگذارد؟
مهمترین تغییر قیمتی هفتگی بازار نفت
مناقشات جمهوری آذربایجان و ارمنستان در یک هفته اخیر اوج گرفت و تحلیلهایی در مورد تأثیر آن بر بازار نفت منتشر شد اما درحالی که تحلیلگران در انتظار یک شوک احتمالی جدید بودند؛ بررسی قیمتها و عوامل مؤثر بر آنها نشان میدهد که این موضوع برای بازار چندان شوکهکننده نبود و در مقابل اعلام مثبت شدن تست کرونای دونالد ترامپ، روند کاهشی قیمت نفت را در معاملات روز جمعه تشدید کرد. به طوری که قیمتها در پایان معاملات هفتگی به زیر 40 دلار در بشکه سقوط کرد. در پایان، قیمتها برای نفت خام شاخص برنت 39.27 دلار در بشکه و نفت خام شاخص غرب تگزاس WTI نیز 37.05 دلار در بشکه رسید.
در این خصوص فریدون برکشلی، رئیس دفتر مطالعات انرژی وین به «ایران» میگوید: «واکنش بازار به علائم بیماری دونالد ترامپ، خیلی جدی بود. کسالت رئیس جمهور امریکا، افق گستردهای از سناریوسازی را پیش روی بازار باز میکند. اما مسأله قره باغ، برای بازار انرژی فاقد پتانسیل یک تحول مهم است.»
او ادامه میدهد: «بازار باور ندارد که در بدترین شرایط هم یک کاهش عمده و قریبالوقوع در پیش است. جمهوری آذربایجان هم یک بازیگر عمده نیست. البته، در صورت تداوم و ورود قدرتهای بزرگ، شرایط فرق خواهد کرد.»
برکشلی با اشاره به اینکه بازار نگرش یا افق پردازی بحران در عرضه خود را از دست داده است، تصریح میکند: «این درگیریها عواقب ژئوپلیتیک مهمی دارد و ترکیه نیز بر همین اساس حضورش را در این زمینه پررنگ کرده است. ترکیه در حال حاضر جبهههای متعددی باز کرده، از لیبی، مدیترانه شرقی، سوریه و عراق گرفته تا شمال غربی ایران یعنی قرهباغ. با ادامه این روند، احتمالاً این کشور در آینده یک تهدید جدی به شمار خواهد رفت.»
قفقاز زیر آتش ارمنستان؟
جمهوری آذربایجان چهاردهمین دارنده ذخایر هیدروکربوری جهان است که در سالهای اخیر با توسعه میادین در دریای خرز به تولید مؤثری از نفت و گاز رسیده و صادراتی به اروپا و آسیا داشته است. اما اکنون نگرانی از تسلط ارمنستان بر مناطقی که خطوط لوله جمهوری آذربایجان از آنجا میگذرد، یک مسأله مهم است.
به عبارت دیگر، منطقه طاووس در قفقاز، منطقهای راهبردی برای جمهوری آذربایجان است که دروازه این جمهوری به گرجستان و از آنجا به ترکیه محسوب میشود. خط لوله گاز تاناپ که گاز طبیعی میدان گازی شاه دنیز در دریای خزر را از طریق گرجستان به ترکیه و از آنجا به اروپا میرساند از این منطقه رد میشود. همچنین خط لوله نفت باکو ــ تفلیس ــ جیحان نیز از همین منطقه رد میشود. به همین خاطر گفته میشود که اگر ارمنستان بتواند به کوهستانهای منطقه طاووس مسلط شود خواهد توانست ترانزیت انرژی از جمهوری آذربایجان به ترکیه را متوقف کند و این جمهوری را با بحران اقتصادی مواجه سازد.
البته بازارهای انرژی به رغم احتمال حمله به خط لوله انتقال نفت باکو-تفلیس-جیحان، در برابر این جنگ واکنش آرام نشان دادهاند. ظرفیت این خط لوله 1.2میلیون بشکه در روز است، اما به طور معمول فقط در نیمی از این سطح کار میکند.
در همین حال مازاد قابل توجه عرضه انرژی در بازار جهانی در میان تقاضای نرم به سبب شیوع ویروس کرونا، از اهمیت این موضوع کاسته است. از این رو به نظر نمیرسد تهدید به توقف برای جابهجایی قیمت نفت کافی باشد. خط لوله قفقاز جنوبی نیز 9.2 میلیارد متر مکعب (325 میلیارد فوت مکعب) گاز طبیعی به ترکیه در سال 2019 تحویل داده است و قرار است تأمین انرژی یونان و ایتالیا به میزان حداکثر 3 درصد از کل تأمین نیاز اتحادیه اروپا را در سال آینده انجام دهد اما باز هم تقاضا در حال حاضر ضعیف است و این مسأله خیلی مهم نیست.
با این حال نرسی قربان، کارشناس بینالملل انرژی در گفتوگو با «ایران» بیان میکند: «ارمنستان در درگیری 30 ساله خود با جمهوری آذربایجان هنوز به خطوط لوله این کشور حمله نکرده و الان هم تهدیدی انجام نداده است. لذا بازار نگران کسری عرضه آن هم در شرایطی که با مازاد مواجه است، نیست.»
او با اشاره به اینکه منطقه قفقاز یک گلوگاه مهم انتقال نفت و گاز است، ادامه میدهد: «دعوای میان این دو کشور سابقهدار است اما به هر حال، هر جنگی برای بازار انرژی یک تهدید به شمار میرود و اگر اتفاق مهمی رخ دهد، ممکن است آثار آن نمایان شود.»
چرا ترکیه درگیر است؟
ترکیه مرز بستهای در سمت ارمنستان دارد و هیچ رابطه دیپلماتیکی با این کشور ندارد. بخشی از آن به دلیل درگیری قره باغ و بخشی به دلیل تنش گستردهتر در مورد نسل کشی 1915 است. در مقابل، جمهوری آذربایجان از طریق خطوط لولهای که در 10 مایلی (16 کیلومتری) مرز جمهوری آذربایجان و ارمنستان و 30 مایلی منطقه درگیری عبور میکنند، گاز طبیعی و نفت خام ترکیه را تأمین میکند. در نتیجه، ترکیه مدت طولانی است که در بحث قرهباغ با جمهوری آذربایجان همسو شده است. این حمایتها تا همین اواخر محدود به لفاظیها بود. اما در ماه جولای، پس از درگیری قبلی ارمنستان و آذریها، ارتش ترکیه تمرینات مشترکی را با جمهوری آذربایجان انجام داد. اهداف دقیق «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه نامشخص است، اما به گفته «نرسی قربان» میتواند انرژی نیز در کنار زبان و سایر همبستگیهای دو کشور در شکلگیری این اتحاد مؤثر باشد.
البته جمهوری آذربایجان برای حفط برتری خود در بازار انرژی نیازمند توسعه میادین نفتی و گازی است. چراکه حجم تولید در حال کاهش است و اگر طرحهای توسعهای انجام نشود ممکن است که این موقعیت به خطر بیافتد.
یکی از میادین مشترک این کشور با ایران در دریای خزر، بلوک البرز نام دارد که فروردین ماه سال 1397 برای توسعه مشترک آن میان ایران و جمهوری آذربایجان تفاهمنامه همکاری به امضا رسید و اجرای این پروژه در کنار دیگر طرحهای توسعهای میتواند به آذریها در حفط موقعیتشان در بازار انرژی کمک کند. ضمن آنکه فصل جدیدی در فعالیتهای حوزه انرژی ایران در دریای خزر و همینطور حقوق رژیمی ایران در این دریاچه باشد.
خاطرات روزهای مدیریت بانکی به روایت سه نفر از رؤسای اسبق بانک مرکزی
از درخواست احمدینژاد تا برخورد با مؤسسات غیرمجاز
همراه با گفتارهایی از ولی الله سیف، ابراهیم شیبانی و طهماسب مظاهری
گروه اقتصادی/ بانک مرکزی ایران در ساحت نهاد ناظر بر خدمات مالی و بانکداری ایرانی در ۱۸ مرداد ۱۳۳۹ با سرمایه اولیه ۶٬۳ میلیارد ریال آغاز به کار کرد. از آن زمان تاکنون کرسی ریاستش 20 مرتبه جایش را به دیگری داده، از ابراهیم کاشانی به عنوان اولین سکاندار تا عبدالناصر همتی که اکنون بر مسند نشسته است. از میان این 20 مدیر که هر یک زاویه نگاه مختلفی داشتهاند، تجربیات، خاطرات و سیاستهای هر کدام از آنها در برهههای زمانی بسیار خواندنی است. برای مثال حسنعلی مهران که در اواسط دهه 1350 - ایامی که رونق درآمدهای نفتی به ایران سرازیر شد- رئیس کل بانک مرکزی بود در خاطراتش از تجربیات برخورد با تورم و نیز استقلال تصمیمگیریها سخن میگوید. مرحوم محسن نوربخش، رئیس کل بانک مرکزی دوران جنگ و هاشمی و خاتمی هم اگر زنده بود، بدون شک از آن دوران خاطرات خوبی داشت بویژه آنکه تک نرخی کردن ارز و صندوق ذخیره ارزی از یادگارهای زمان نوربخش است. اخیراً مجله بانک اقدام به مصاحبه با رؤسای کل اسبق بانک مرکزی کرده که خاطرات جالبی از زمان خود در برخورد با بحرانهای پولی، ارزی و بانکی داشتند. در اینجا ما سه نفر از آنها را انتخاب کردهایم. انتخاب ابراهیم شیبانی، طهماسب مظاهری و ولیالله سیف از آن سو بود که دوره مدیریتشان با دهه 80 و 90 شمسی مصادف شد که هم زمان با روی کار آمدن دولت نهم و دهم و اعمال تحریمها برگ جدیدی از دفتر تاریخ اقتصاد کشور ورق خورد.
ولیالله سیف، نخستین رئیس کل بانک مرکزی در دولت رئیس جمهوری حسن روحانی است. او که یکی از تجربیات موفق در دوره مدیریتش را میتوان کنترل قیمت ارز دانست، در رابطه با چگونگی تحقق این دستاورد میگوید: در شروع دولت یازدهم نسبت به آینده مراودات تجاری، مالی و پولی کشور پیشبینیهای مثبتی ایجاد شده بود. در چنین فضایی طبیعی است که سوداگران جانب احتیاط را نگه دارند، سرعت جریان خروجی سرمایه کند شود و ارز به عنوان ابزار حفظ ارزش دارایی جایگاه خود را از دست بدهد. این امر منجر به کاهش تقاضاهای سوداگرانه و فروکش کردن تمایل برای خروج ارز شد اما وجود هزاران ثبت سفارش واردات در صف انتظار تخصیص ارز در مرکز به اصطلاح مبادلات ارزی و حضور دهها کشتی در بنادر و آبهای ایران، در انتظار تخصیص ارز و تخلیه کالا، سیگنال منفی و ناامیدکننده به بازار میداد. بنابراین مدیریت و سر و سامان دادن به تخصیص ارز در مرکز مبادلات ارزی با هدف کاهش مدت انتظار دستور کار قرار گرفت. بر اساس اقدامات انجام شده بتدریج شاهد کوتاهتر شدن صف تخصیص ارز بودیم به نحوی که ظرف کمتر از سه ماه کاملاً به روز شد. یکی دیگر از تمهیداتی که به عمل آمد جلب اعتماد و همکاری صادرکنندگان کالاهای غیرنفتی بود به نحوی که ارز حاصل از صادرات را تحت نظارت و زمانبندی بانک مرکزی عرضه کنند.
سیف در بیان خاطرات خود به یکی از مهمترین چالشهای بانک مرکزی در دوران ریاستش یعنی برخورد با مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز اشاره میکند و میگوید: «در ابتدا شناخت دقیقی از گستردگی و پیچیدگی فعالیتهای غیرمجاز این مؤسسات در بازار پول وجود نداشت. آنها بتدریج از دهه 80 به بعد تحت حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم رشد کرده بودند. در آن مقطع بانک مرکزی با مسئولیت سنگینی مواجه بود. اهمیت این موضوع به قدری بود که در جلسه آشنایی قبل از انتصاب، خدمت آقای رئیس جمهور، مأموریت ساماندهی بازار غیرمتشکل پولی و جلوگیری از فعالیتهای مخرب در فضای اقتصادی آن روز را به عنوان اصلیترین وظیفه برای بانک مرکزی مطرح کردم که مورد تأیید ایشان نیز قرار گرفت. متعاقباً و بعد از انتصاب که به مناسبت مسئولیت جدید، توفیق ملاقات خدمت مقام معظم رهبری را داشتم، معظم له اولین نکته مهمی را که به عنوان مأموریت اصلی بانک مرکزی در این دوره مطرح فرمودند، همین موضوع بود. در این شرفیابی معظم له اشاره داشتند که اگرچه در مسیر انجام این مأموریت مهم موانع و مشکلات زیادی وجود دارد ولی بانک مرکزی با استفاده از همه ظرفیتها باید در این دوره آن را به نتیجه مطلوب برساند. این تعیین تکلیف باعث اطمینان خاطر و عزم قویتر در پیگیری این هدف مهم در دوره مسئولیتم شد. در آن زمان برآوردها حاکی از آن بود که حدود 20 الی 25 درصد نقدینگی کشور نزد مؤسساتی است که بدون مجوز و خارج از نظارت بانک مرکزی در اقصی نقاط کشور پدید آمده و با کمترین دانش حرفهای بانکداری، تحت حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم برخی مسئولان و دستگاهها، بازار پول و سایر بازارها را مورد تهدید قرار میدهند. آمار فعالیت آنها در آمارهای پولی و بانکی کشور انعکاسی نداشت و این امر باعث عدم دقت و شفافیت در گزارشها و آمار پولی و بانکی کشور نیز میشد. نکته بسیار مهم اینکه به دلیل فعالیت غیرحرفهای و نرخهای سود بالا به سپردهگذاران از یک طرف و بازدهی بسیار پایین سرمایهگذاریها از طرف دیگر، فعالیتهای آنها با زیانهای جدی روبهرو بود و ادامه فعالیت، هر روز زیان بیشتری را تولید میکرد و در نهایت منجر به عدم توانایی هرچه بیشتر در ایفای تعهدات به سپردهگذاران میشد. شرایط آنها به نحوی بود که هر روز برای پاسخگویی به سپردهگذاران، نیازمند سپردههای جدید بیشتری بودند و برای جذب این حجم از سپرده باید نرخهای سود بالاتری را به سپردهگذاران وعده میدادند و این خود منجر به مسابقه نرخ سود و بی انضباطی در بازار پول میشد.
سیف هر چند که در پایان در برخورد با آنها و ساماندهی این مؤسسات موفق شد اما آثار بی انضباطی پولی این مؤسسات هنوز گریبانگیر اقتصاد ایران است.
طهماسب مظاهری یکی از چهرههای متفاوت که در هر سه جایگاه مدیریتی اقتصاد یعنی سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد حضور فعال داشته، در رابطه با مهمترین دستاورد خود در دوران ریاستش که در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد بود، میگوید: موفق شدم برای دولت و نظام این مسأله را روشن کنم که چاپ پول خلق ثروت نیست. برای اینکه همین حرف بسیار ساده را تبیین کنم زمان بسیاری صرف شد. نکته دیگر این بود که توانستم بر این مسأله که منابع بانکی کشور در اختیار دولت نیست، پافشاری کنم. این در حالی بود که در دولت خلاف این اعتقاد وجود داشت. در آن دوره که من در بانک مرکزی بودم، دولت اعتقاد داشت که بانکهای دولتی متعلق به دولت است و بنابراین پولهایی که در بانکهای دولتی وجود دارد هم به دولت اختصاص دارد. ما اعتقاد داشتیم که هم بانکهای دولتی و هم منابع این بانکها متعلق به مردم است. دولت هم سهامدار بانکهای دولتی است و رابطه سهامدار با بانک باید یک رابطه قانونی باشد و این رابطه به معنی آن نیست که دولت مالک پولی که در بانکهای دولتی سپردهگذاری شده باشد. یکی دیگر از دستاوردهای بانک مرکزی در دوران مدیریت من، مقاومت در برابر مصرف بیرویه منابع ارزی بود. در آن دوره من موفق شدم تا آخرین لحظهای که در بانک مرکزی حضور داشتم، در مقابل درخواستهای غیراصولی برای برداشت از منابع ارزی کشور مقاومت داشته باشم و از پرداخت منابع ارزی به دوستان و آشنایان بشدت جلوگیری کنم. دلیل اصلی جدایی من از دولت هم پافشاری بر همین مسأله بود.
کار دیگری که در آن دوره در بانک مرکزی انجام شد، برخورد با مؤسسات مالی و اعتباری غیرمتشکل، تعاونیها و مؤسسات قرضالحسنه غیرمجاز بود. در آن زمان ما جلوی رشد این مؤسسات را گرفتیم. متأسفانه در شش سال بعد دولت، این مؤسسات بشدت رشد پیدا کرد و ما نتایج مخرب آن را در سالهای اخیر شاهد بودیم.
بحث مهم دیگری که ما پیگیری کردیم، مقابله با روال ناصحیح خلق پول بود. در آن دوره نه تنها بانک مرکزی پول چاپ میکرد، بلکه بانکهای تجاری هر کدام در اندازه خودشان خلق پول میکردند. در آن زمان وضعیت به شکلی بود که حتی شعب بانکها با چک پولهایی که در اختیار مردم میگذاشتند، اقدام به خلق پول میکردند. ما توانستیم بهرغم مشکلات موجود، این وضعیت را که مشکلات جدی برای مردم ایجاد کرده بود سامان دهیم و از رشد نقدینگی شدیدی که حاصل این روند بود، جلوگیری کنیم. برای این منظور ما ابتدا از دولت درخواست کردیم که اسکناس درشتتر چاپ کنیم اما دولت نسبت به این مسأله مقاومت کرد بنابراین ایران چکهای 50 هزار تومانی را با همان مقرراتی که شامل اسکناس میشد، جایگزین چکپولهایی که در طرحها و رنگهای مختلف وجود داشت و باعث مشکلاتی همچون جعل میشد کنیم و در نهایت میتوان به پروژه شبکه شتاب اشاره کرد که در دوره ما اجرایی شد و باعث شد که مردم بتوانند مبادلات مالی خود را به سادگی انجام دهند.
ابراهیم شیبانی، رئیس کل بانک مرکزی در دولت خاتمی و احمدینژاد، تجربه کار با دو دولت را در کارنامه دارد که در منش و روش تفاوتهای آشکاری با هم داشته و دارند. خود در وصف تفاوتهای این دو دوره از منظر سیاستگذاری دولتها و تأثیر سیاست اقتصادی رئیس دولت بر سیاست بانک مرکزی میگوید:
دوره آقای خاتمی، دوره اعتماد بود چرا که ایشان به خوبی من را میشناخت و آگاه بود که من به هیچ جایی وابستگی سیاسی ندارم و ایشان به نظرات کارشناسی من متکی بود و دستاوردهای مناسبی هم در این دوره حاصل شد. در زمان آقای احمدینژاد که تمامی وزرا عوض شدند، به من که رسید در اولین دیدار به ایشان گفتم که شما 300 میلیون به بانک مرکزی بدهکار هستید. با این حال من در حال رفتن هستم ولی این پول باید به بانک برگردانده شود اما ایشان بنده را ابقا کردند. در همان دوره برخی وزرا میگفتند که اگر سود بانکی کاهش یابد، بسیاری از قیمتها پایین میآید. اگرچه این مسأله در مورد افزایش توان تولید درست بود اما وجوه دیگر این اتفاق از دید آنها پنهان بود و من مخالف بودم. هنوز هم بر این باور هستم چرا که سود بالا را به سرعت نمیتوان کاهش داد چرا که بشدت بازارهای دیگر همچون مسکن، سکه و... را تحت تأثیر قرار میدهد.
آقای احمدینژاد با من بسیار مهربانانه رفتار میکرد، هنوز هم همین حالت وجود دارد اما من نظر کارشناسی خود را صراحتاً اعلام میکردم. ایشان به من اعتماد داشت اما تصور میکرد که من اشتباه میکنم چرا که اطراف ایشان افرادی بودند که میگفتند چنین عملی شدنی است. علاوه بر آن، واحدهای زودبازده که آقای جهرمی به آنها معتقد بود، با مخالفت من روبهرو شد چراکه معتقد بودم پولها به هدر میرود و چنین نیز شد. آقای احمدینژاد حدود دو سال من را تحمل کرد و پس از آن من سه بار استعفا دادم.او در برشی دیگر از خاطرات دوران مدیریتش درباره اصرار به تأسیس برخی بانکها میگوید: آقای قالیباف در زمان ریاست نیروی انتظامی، مجوز بانک قوامین را میخواست. من گفتم که نمیتوانم چنین کاری کنم. ایشان شخص خوشاخلاق و مؤدبی است.
نمایندگان مجلس نیز فشار آوردند و باز هم من مخالفت کردم و عصبانی شدم و درحالی که در حال نوشیدن چای بودم، گفتم آقای قالیباف براحتی نوشیدن همین چای، استعفا میدهم و میروم که نمایندگان به شوخی گفتند چای را از دست ایشان بگیرید. بار دیگر نیز در دوره شهرداری آقای احمدینژاد روزی ایشان به بانک مرکزی آمد و بسیار اصرار کرد برای تأسیس بانک شهر و من مدعی بودم که بانک خصوصی امکان فعالیت دارد اما بانکهای وابسته به نهادها، نمیتوانند مجوز تأسیس بگیرند. ایشان از این موضع من ناراحت شد و در همان هنگام که ما درحال ساخت ساختمان جدید بانک مرکزی در عباسآباد بودیم، فردای آن روز خبر آمد که چند کارگر بیل به دست همراه با چند کامیون خاک، کلیه ورودیهای منتهی به ساختمان بانک مرکزی را بستهاند و دعوا از همانجا شروع شد. ما درحالی که داشتیم به قوه قضائیه شکایت میکردیم، ایشان به ریاست جمهوری رسید.
ژاپن استفاده از تلفن همراه در پیادهروها را ممنوع کرد
میثم لطفی
خبرنگار
برای نخستین بار در جهان، مقامات شهر «یاماتو» در ژاپن قانونی را وضع کردند که به موجب آن استفاده از تلفن همراه هنگام پیاده روی در خیابانها ممنوع است. گردشگرانی که این روزها به شهر یاماتو سفر میکنند، هنگام پیاده شدن از ایستگاه قطار این شهر تابلوهای بزرگی را پیش روی خود میبینند که روی آن در مورد ممنوعیت جدید استفاده از تلفن همراه خبر داده است. روی این تابلوها نوشته شده «استفاده از تلفن همراه در تمام مسیرهای پیاده روی اطراف جادههای عمومی، میادین و پارکهای محلی ممنوع است» و در حالی که تنها مدت کوتاهی از زمان اجرای این قانون در شهر یاماتو میگذرد، شهروندان از آن استقبال کردهاند.
این طرح ابتکاری همان اتفاقی است که مقامات محلی با خوشحالی از آن یاد میکنند و در کنفرانسهای مطبوعاتی اخیر اعلام کردند اجرای آن برای دیگر شهرها هم مورد نیاز است. ژاپنیها میگویند طرح جدید به مردم کمک میکند با خیال راحت در خیابانها حرکت کنند و از فضای پیرامون خود لذت ببرند ولی چرا یاماتو قصد دارد رفتار ساکنان خود را تغییر دهد و این اتفاق چه مزایایی به همراه خواهد داشت؟
این جا موبایل ممنوع
این روزها خیابانهای ژاپن تعداد زیاد افرادی را در خود جا داده است که با سرهای خمیده به سمت گوشی تلفن همراه مشغول پیاده روی هستند و در بسیاری از موارد هنگام عبور از خیابان توجهی به علائم رانندگی ندارند. به همین خاطر در بسیاری از خیابانهای اصلی شهرهای بزرگ ژاپن تابلوهایی با علامتگذاری مخصوص نصب شده است. این تابلوها که با رنگ سبز و قرمز مشخص شدهاند پیادهروها را به دو قسمت تقسیم میکنند. در یک قسمت از پیادهرو کلمه sumãtofon به معنی «تلفن همراه» و با رنگ قرمز نوشته شده است که نشان میدهد افرادی که قصد دارند حین راه رفتن در گوشی خود گشت وگذار کنند باید از این قسمت پیادهرو حرکت کنند. در بخش دیگر کلمه aruki به رنگ سبز و به معنی «راه رفتن» نوشته شده است که نشان میدهد افراد بدون داشتن تلفن همراه در دست، بهتر است از این قسمت عبور کنند ولی شرایط در شهر یاماتو به گونهای دیگر تعریف شده است.
ژانویه امسال مقامات «یاماتو» مطالعهای را در مورد دو مکان شلوغ در این شهر انجام دادند و متوجه شدند 12 درصد از شش هزار عابر پیاده ثبت شده در این اماکن، هنگام راه رفتن تلفن همراه خود را در دست دارند و در حال تماشای نمایشگر دستگاه موبایلی هستند.
«ساتورو اوهیکی» شهردار یاماتو بهعنوان مهمترین شخصی که قانون جدید را به تصویب رساند طی یک کنفرانس مطبوعاتی در این خصوص گفت: «این اتفاق بسیار خطرناک است. ایده اولیه برای تقسیمبندی پیادهرو کارآمد بود، ولی هم اکنون نیازمند آن هستیم که بهصورت کاربردیتر عمل کنیم. چندی پیش طرح اولیه برای ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در پیادهروها را مطرح کردیم. در نظرسنجیهای بعدی مشخص شد هشت نفر از هر 10 شهروند یاماتو از این ایده حمایت میکنند و بنابراین تصمیم نهایی بر آن شد که استفاده از گوشی هنگام پیادهروی ممنوع شود.»
در نخستین روزهای اجرای قانون ممنوعیت استفاده از گوشی هنگام پیادهروی، این شهر تعداد معدودی از مأموران با جلیقههای ویژه را در اختیار گرفت تا تابلوهای هشدار دهنده برای عدم استفاده از موبایل را در دست بگیرند و توضیحات لازم را در اختیار شهروندان بگذارند. این افراد همچنین لوحهای فشرده حاوی قوانین جدید را در اختیار مردم قرار دادند. با وجود این، هم اکنون که همهگیری ویروس کرونا مردم را نگران کرده است مدیران این شهر بهدنبال نیروهای متخصص میگردند تا ضمن اعلام توصیههای بهداشتی، موارد لازم برای عدم استفاده از گوشی هوشمند را هم به آنها گوشزد کنند.
البته باید توجه داشت که پیش از این هم شهرهای دیگر برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی، محدودیتهایی را برای استفاده از تلفن همراه حین پیادهروی اعمال کرده بودند. بهعنوان مثال مدیران شهر ایلسان کره جنوبی به تازگی چراغهای چشمکزن و پرتوهای لیزری را در گذرگاههای جادهای نصب کردهاند که در مورد استفاده از موبایل در فضاهای شلوغ هشدار میدهد. در شهر چونگکینگ چین نیز برای افرادی که مشغولیات زیادی با گوشی خود دارند مسیرهای ویژه در نظر گرفته شده است و برخی کشورهای غربی هم گامهایی در این زمینه برداشتهاند. در هاوایی امریکا جایگاههای ویژه در اماکن شلوغ نصب شده است که افراد با تلفن همراه خود میتوانند بدون هرگونه نگرانی در آن بنشینند ولی شهر یاماتو به شهروندان خود اعلام کرده است که اجازه استفاده از گوشی در مسیرهای پیادهروی را ندارند و البته در فاز نخست اجرای این قانون هیچ گونه جریمهای برای افراد متخلف در نظر گرفته نشده است.
معتادان موبایلی
سازمان بهداشت جهانی (WHO) براساس آخرین بررسیهای خود تخمین زده است که استفاده از تلفن همراه احتمال بروز حوادث رانندگی را چهار برابر افزایش میدهد. مقامات بلندپایه در استرالیا نیز اعلام کردند 9 درصد از تمام تصادفات جادهای منجر به مرگ بهدلیل حواس پرتی راننده و استفاده همزمان از تلفن همراه رخ میدهد. در کشور ژاپن نیز شرکت مخابراتی «انتیتی دوکومو» در یک مطالعه مجزا به این نتیجه رسید که عابران پیاده، هنگام خیره شدن به نمایشگر تلفن همراه 95 درصد توجه خود به محیط پیرامون و خطرات احتمالی در خیابان را از دست میدهند.
از ژاپن بهعنوان کشوری با فرهنگ جمع گرایانه یاد میشود و عبارت wa در زبان ژاپنی به معنی «هارمونی» این مسأله را بیان میکند که نظر یک گروه مهمتر از بیان نظرات فردی است. به همین دلیل است که در جریان همهگیری ویروس کرونا تمامی شهروندان این کشور با ماسک در خیابانها تردد میکردند و دولت ژاپن چندی پیش اعلام کرد در برخی شهرها حتی یک نفر بدون ماسک در خیابانها دیده نشده است.
همچنین این مسأله واضح است که شهروندان ژاپنی بهخوبی از خطرات مربوط به استفاده از تلفنهای همراه هنگام راه رفتن آگاه هستند. براساس نتایج حاصل از نظرسنجی که سال گذشته در این کشور انجام شد، 96.6 درصد از 562 کاربر ژاپنی صاحب تلفن همراه اعلام کردند که استفاده از این دستگاه موبایلی حین راه رفتن در خیابان خطرناک است، 13.2 درصد توضیح دادند که به خاطر این رفتار با حوادث مختلف از جمله تصادف مواجه شدند و 9.5 درصد هم اظهار داشتند که به خاطر راه رفتن با موبایل در خیابانها دچار جرح و آسیبدیدگی شدند.
شرکت «انتیتی دوکومو» یک شبیهسازی رایانهای انجام داده است تا نشان دهد اگر 1500 نفر از ایستگاه قطار شیبویای شهر توکیو خارج شوند و در گذرگاه مقابل آن که شلوغترین مسیر پیادهروی جهان محسوب میشود با تلفن همراه خود مشغول باشند چه اتفاقی میافتد. نتایج این شبیهسازی نشان داد دوسوم این افراد نمیتوانند بدون بروز حادثه از این گذرگاه عبور کنند، برای 446 نفر از آنها برخورد انسان با انسان رخ میدهد و 103 نفر از آنها به زمین پرتاب میشوند.
ممنوعیتی که هم اکنون برای استفاده از تلفن همراه در مسیرهای پیادهروی شهر یاماتو اعمال شده است همه گروههای سنی از جوانان تا کهنسالان ساکن این شهر را تحت پوشش قرار میدهد.
اوهکی شهردار یاماتو بر این باور است که این قانون به همه شهروندان کمک میکند تا تلفن همراه را بهعنوان ابزاری که میتواند به دیگران هم آسیب برساند، در اماکن شلوغ کنار بگذارند و رفتارهای خود را مطابق با هنجارهای اجتماعی تنظیم کنند. در کل باید توجه داشت این قانون به گونهای طراحی نشده است که در فاصله زمانی چند روز نتیجه آن نمایان شود و ژاپنیها معتقدند که از این طریق میتوانند فرهنگ استفاده بهتر از تلفن همراه را به نسل بعد آموزش دهند. ضریب نفوذ تلفن همراه در کشور ژاپن 91 درصد اعلام شده است و پیشبینی میشود در سال 2025 میلادی از هر 100 ژاپنی 95 نفر آنها گوشی هوشمند داشته باشند. همچنین احتمال میرود جمعیت کشور ژاپن از 126 میلیون نفر اعلام شده در سال 2019 میلادی به 124 میلیون نفر در سال 2024 کاهش یابد.
راهکارهایی برای کاهش آسیب های ناشی از کف روبی دریا
صید میان آبی جایگزین « ترال» می شود؟
زهره توکلی
خبرنگار
صید ترال یا کفروب تنها روشی است که برای صید میگو در دریا استفاده میشود که به گفته کارشناسان محیط زیست این روش می تواند به دریا و آبزیان آسیبهای جبرانناپذیر وارد کند اما از آنجا که هم اکنون روش دیگری برای صید میگو وجود ندارد تنها رعایت برخی نکات و توجه به روشهای بازدارنده می تواند به کاهش این آسیبها کمک کند.
سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری شیلات استان بوشهر در این باره به «ایران» گفت: صید میگو که لزوماً با روش ترال انجام میشود و روش دیگری وجود ندارد میتواند برای بستر دریا آسیب زا باشد لذا برای برون رفت از این وضعیت، مدیریت صید برای این صیدها و تور ترال تعریف کردیم تا آبزیان کوچک و ریزی که قابلیت تجاری ندارند اما با استفاده از روش ترال به ناچار وارد تور صید میشوند راه فراری به بیرون از تور داشته باشند.
غلامرضا جعفر ابراهیمی افزود: همچنین به صیادان توصیه کردهایم که هرچیزی که وارد تور میشود و میتواند به دریا آسیب بزند اعم از گرگورها و تورهای فرسوده و... که در دریا ریخته شده را جمعآوری کنند و به ساحل بیاورند و پلاستیک و بطریهای نوشیدنی و... را که با خودشان به همراه دارند در دریا رها نکنند.
روش صید میان آبی جایگزینی برای روش ترال
وی در خصوص روش جایگزین روش صید ترال نیز گفت: قرار شد روش صید میان آبی را محققان در مرکز تحقیقات شیلات برای صید میگو انجام بدهند که به صورت پایلوت انجام شود که هنوز این روش محقق نشده چون این روش نیازمند ابزار لازم و شناورهای خاص و... است که ما هنوز آنها را در اختیار نداریم.
ابراهیمی ادامه داد: در روش صید میان آبی، میگوها در مسیر حرکتشان به سمت ساحل و قبل از اینکه به کف دریا برسند، باید صید شوند تا به کف دریا، سایر آبزیان و زیستگاه آنها آسیب وارد نشود.
سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری شیلات استان بوشهر تأکید کرد: از یک طرف روش ترال آسیب زاست اما از طرف دیگر میگوی باارزشی که عمده آن نیز در آبهای استان بوشهر یافت میشود و بازارپسند و ارزآور محسوب میشود و ارزش صادراتی دارد، باید صید شود بنابراین تنها راه کنونی رعایت قوانین و استانداردهاست.
ابراهیمی با اشاره به اینکه در کشورهای دیگر هم از همین روش ترال برای صید میگو استفاده میشود ابراز امیدواری کرد که صید میگو به سمت استفاده از روش میان آبی سوق داده شود.
جریمه متخلفان صید میگو به ارزش یک میگو نیست
وی با اشاره به قوانین برخورد با صیادان متخلف میگو که شامل 3 ماه تعلیق پروانه است که هم برای ناخدا و هم شناور اعمال میشود، گفت: مسئولان استان بوشهر بخصوص شورای تأمین استان با توجه به تخلفات در زمینه صید ترال نظرشان این بود که جریمه مضاعف هم برای این دسته از صیادان در نظر گرفته شود که علاوه بر تعلیق 3ماهه پروانه، برای بار نخست اعمال قطع 3 ماه سهمیه سوخت یارانهای و برای بار دوم قطع 6ماه سوخت یارانهای برای صیادان متخلف اعمال می شود، که در کاهش بروز تخلفات بسیار مؤثر بوده است چراکه شناوری که نتواند 6 ماه سوخت یارانهای بگیرد عملاً نمیتواند وارد دریا شود چون تهیه سوخت آزاد هم برای شناوران به صرفه نیست.ابراهیمی ادامه داد: با وجود این قوانین، بهدنبال آن هستیم که بخش جریمه نقدی قوانین اصلاح شود چون مربوط به سال 75 بوده و بسیار ناچیز است.البته اخیراً برای صید لاک پشت و کوسه جریمه سنگینی در نظر گرفتند اما اگر شناوری در زمینه میگو تخلف کند نهایت تا یک میلیون تومان جریمه میکنند در صورتی این جریمه حتی ارزش یک دانه میگو را ندارد چون هرمیگو قابلیت سالانه 600 هزار تا یک میلیون تخمریزی دارد که امیدوارم این قانون اصلاح شود.
سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری شیلات استان بوشهر درباره همکاری نیروی دریایی سپاه با شیلات در خصوص دستگیری متخلفان افزود: دریابانی و نیروی دریایی سپاه هم با وجود اینکه در شرح وظایف آنها نیست با یگان حفاظت منابع آبزیان هماهنگی تنگاتنگی دارند و متخلفان صید ترال را متوقف می کنند و تحویل یگان میدهند تا مراحل قانونی آن طی شود.
تجهیز تمامی شناورها به سیستم ردیاب تا پایان امسال
ابراهیمی ادامه داد: برای مقابله با تخلفات صیادی ما با کمبود نیرو مواجه هستیم. 245 هزار کیلومتر مربع وسعت دریاست و تعداد شناورها و نیروهای گشت باید بیشتر شوند تا بتوانیم در این زمینه دریا را کنترل کنیم. البته شیلات دارد به سمتی میرود که سیستم ردیابی را روی شناورها نصب کنند تا شیوه کنترل بهتر شود.
وی اظهار داشت: میتوان از طریق این سیستم ردیاب، در داخل سازمان شیلات تخلفات را مدیریت کرد چون اگر شناورهای لنج هر لحظه از مسیر یا حوزه خودشان خارج شوند، این انحراف مسیر به آنها اطلاع داده میشود البته هم اکنون این شیوه در مورد کشتیها اجرا میشود.ابراهیمی ادامه داد: امسال تا پایان سال باید تمامی شناورهای لنج به این سیستم ردیاب مجهز بشوند که اگر این اتفاق بیفتد کمک شایانی به پیشگیری از تخلفات صیادی خواهد کرد.
سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری شیلات استان بوشهر اظهار داشت:تاکنون حدود 465 فروند شناور در این طرح ثبتنام و هزینه نصب را نیز واریز کردند که برای حدود 24 فروند شناور سیستم ردیاب نصب شده و قرار است تا پایان سال تمامی شناورها به این سیستم مجهز شوند. ابراهیمی، مشکل عمده شیلات را وجود قایقهای صیادی بدون شناسنامه و هویت اعلام کرد و گفت: تعداد این قایقها کم نیست و هرسال هم به آنها اضافه می شود. این قایقها ممکن است حرفه اصلیشان صیادی نباشد و بهصورت تفریحی به صید بپردازند اما بدون مجوز وارد دریا میشوند و هیچ کدام از قوانین را رعایت نمیکنند و از بنادر و مناطقی هم وارد دریا میشوند که مأموری در آن نقاط وجود ندارد و بدون پرداخت عوارض و تعرفهها صیادی میکنند و این امر موجب ضایع شدن حقوق صیادان قانونمند و دارای مجوز و دلزدگی آنها شده است.
رعایت استانداردهای صید تنها راه کاهش آسیب به دریا
معاون فرماندهی یگان حفاظت منابع آبزیان شیلات استان بوشهر نیز در خصوص صید میگو به روش ترال گفت: صید میگو در سال، فقط در یک مقطع زمان کوتاه مثلاً 40 تا 45 روز انجام میشود که این زمان با تشخیص کارشناسان تحقیقاتی پژوهشکده میگو انجام میشود چون از قبل گشتهای تحقیقاتی را انجام داده و تشخیص دادهاند که میگوها به مرحله بهرهبرداری رسیده و باید برداشت شود.غلامرضا آغاجری افزود: برداشت میگو در زمان اعلام شده از سوی کارشناسان، باعث میشود که فضا برای تخمریزی مجدد میگو فراهم و برای بهرهبرداری سال آینده آماده شود. وی با اشاره به قوانین برخورد با خاطیان صید میگو اظهار داشت: در نظر گرفتن 3ماه محرومیت از صید برای متخلفان، موجب کاهش صیادی غیرمجاز شده است اما مسلماً در واقعیت این تخلفات هیچ وقت به صفر نمیرسد.آغاجری در خصوص راههای کاهش صیادی غیرمجاز گفت: در این زمینه بارها برای صیادان کلاسهای آموزشی برگزار شده که تأثیرگذار هم بوده چون در حال حاضر تعداد صیادان غیرمجاز بسیار کم شده است.وی ادامه داد: بهدلیل خاص بودن روش ترال، باید ادواتی که برای صید میگو استفاده میشود حتماً استاندارد باشد و فقط در مناطقی که شیلات مشخص میکند صید انجام شود و در مناطق ممنوعه و حفاظت شده و زیستگاههای حفاظت شده و ممنوعه صیادی نشود.
پرونده ثبت ملی کوه شاهوار تا یک ماه دیگر به وزارت میراث فرهنگی میرود
درخشش الماس سمنان در چشم شاهرودیها
زهرا کشوری
خبرنگار
شاهرودیها و بسطامیها مدتها بود منتظر شنیدن این خبر خوب بودند. معدنکاوی در مرتفعترین کوه سمنان مدتی است که متوقف شده اما مردم پای کوه شاهوار و دشت بسطام منتظر خبر شیرین تری بودند؛ خبر ثبت ملی کوه شاهوار در فهرست میراث ملی. ثبت ملی شاهوار تنها خیال خرسهای قهوهای و پلنگهای شاهوار را راحت نمیکند، فقط آرامش را برای قوچ و میشهایش به ارمغان نمیآورد بلکه دشت ۸ هزارساله بسطامی را جانی دوباره میبخشد و اذهان بزرگتر ین جمعیت کشاورزی و دامداری را بابت آب آرام میکند. شاید امنیت آنقدر به دشت بسطام برگردد که این دشت بعد از دو دهه دوباره شاهد حضور آهوهایی باشد که با یوزپلنگهای سفر کرده، بدوند. ۲۰ سال است که دشت نشینان بسطامی ردی از آهو و یوزپلنگهای دشت را در پای شاهوار پیدا نمیکنند. ثبت ملی کوه شاهوار ماندگاری ۶ رودبار دائمی شاهوار را تضمین میکند چون ثبت ملی، چتر حمایتی خود را روی کوه شاهوار میکشاند و دستگاههای مختلف را موظف میکند با توجه به نظرات کارشناسی با شاهوار برخورد کنند و هر جا ثبت ملی ورود آنها را ممنوع کرده، رعایت کنند. شاهوار مهمترین منبع آب شیرین است که شرق سمنان را سیراب میکند. اصلاً «شاهرود» نام از رود بزرگی میگیرد که از شاهوار بهسمت دشت بسطامی و شاهرود میرفته است. هرچند محمد درویش کارشناس نام آشنای محیط زیست در گفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد بارگذاریهای بسیار و تخریب محیط زیست باعث شده تا از آن شاهرود پرآب تاریخی امروز چیزی باقی نماند. اما شاهوار بهگفته او مهمترین عامل تغذیه سفرههای زیرزمینی و تضمین کننده تنوع زیستی در «زون سپر» حدفاصل جنگلهای هیرکانی و بیابان کویری حاج علی قلی است. او میگوید: «شاهوار مرز بین جنگل و کویر است. به این مناطق «اکوتون» میگویند. اکوتونها معمولاً تنوع زیستی خارقالعادهای دارند. تنوع زیستی که هم مناطق مرطوب و خشک را شامل میشود و هم مناطق میانبند را. درویش به نقش کوه شاهوار در تعدیل هوای منطقه اشاره میکند و میگوید: «اگر شاهوار نبود تفاوت دمای شبانه روز شاهرود چنان بود که هرگز چنین جمعیتی نمیتوانستند در شاهرود زندگی کنند.» شاهرود تا پیش از اضافه شدن جمعیت مهاجر به سمنان، پرجمعیتترین شهر استان سمنان بود. درویش شاهوار را الماس سمنان میداند و میگوید: «متأسفانه با فعالیتهای افسار گسیخته معدنکاوی به بهانه مشکلات، دارند الماس سمنان را تاراج میکنند.» براساس گزارش شورای تأمین، معدنکاوان در کوه شاهوار ۱۷ تخلف قانونی را مرتکب شدهاند. همین تخلفها هم باعث شد تا این شورا با توجه به اعتراض مردم شاهرود، دستور توقف هرگونه فعالیت مدنی در منبع آب شاهرودیها را بدهد. امیرحسین ولیان دبیر تشکلهای زیست محیطی شاهرود در گفتوگو با «ایران» اهمیت کوه شاهرود را تنها در جاری شدن حداقل هفت رودخانه دائمی نمیداند. او میگوید: «فراتر از حجم آب روان، حجم آبی است که منابع زیرزمینی دشت بسطامی را تغذیه میکند و بعد هم به سفرههای زیرزمینی شاهرود میرسد. «او عدم ارتقای کوه شاهوار به منطقه حفاظت شده را بهدلیل دیدگاه شکاربانی مسئولان وقت در دهه ۴۰ و ۵۰ میداند و میگوید: «شاهوار مرتفعترین کانون آبساز فلات ایران است و بنابراین باید با تبدیل آن به منطقه حفاظت شده، اجازه تغییر کاربری به آن ندهند.» ولیان شاهوار را اصلیترین محل تمرکز جمعیت، کشاورزی و دامداری سمنان میداند و از شاهوار بهعنوان رویشگاه برخی از گونههای منحصر به فرد گیاهی یاد میکند. گیاه شناسان جهان شاهوار را بهعنوان یک ذخیرهگاه ژنتیکی میشناسند. بهگفته ولیان، حداقل سه گونه گیاهی در این منطقه کشف و با پسوند «شاهواریکا» به ثبت رسیده است که در جای دیگری دیده نمیشود. اگر کوه شاهوار در فهرست میراث ملی قرار بگیرد، دومین اثری است که بعد از جنگل ابر بهدنبال تلاشهای مردمی در سمنان زیر چتر حمایتی قانون میراث ملی میرود. ثبت ملی جنگل ابر باعث شد، سایه سنگین جادهسازی که به تخریب بخشی از این اکوسیستم ارزشمند منجر میشد برای همیشه از سر جنگلهای باستانی هیرکانی، کم شود. جنگل ابر در پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی نیز وجود دارد. در داستان ثبت ملی کوه شاهوار هم حضور مردمی پررنگ است.
مدیر موزه آب شاهرود به ایرنا میگوید: برای نخستین بار در کشور، بخش خصوصی با تکیه بر توان و تخصص کارشناسان خبره شاهرودی بهصورت رایگان مطالعات پرونده ثبتی قله شاهوار را در ۹۱ صفحه انجام و به اداره میراث فرهنگی شاهرود پیشنهاد داده است.
بهگفته عبدالحسین برنجی، این مطالعات در زمینه موضوعات زمینشناسی، محیط زیست، گیاه شناسی، منابع آبی، ویژگیهای جغرافیایی به همراه تهیه نقشه منطقه و همچنین ارتباط جوامع محلی و فرهنگ مردم منطقه با این کوه انجام شده است.
حمیدرضا حسنی مدیر اداره میراث فرهنگی شاهرود هم در گفتوگو با «ایران» از بسته شدن پرونده معدنکاران بهدنبال حضور دادستانی مرکز در شاهوار خبر میدهد و میگوید: «در مرحله تدوین پرونده ثبت ملی شاهوار در این میراث ملی هستیم.» مصطفی یغماییان معاون میراث فرهنگی سمنان نیز در گفتوگو با «ایران» احتمال میدهد پرونده ثبت ملی شاهوار تا یک ماه دیگر برای بررسی به وزارت میراث فرهنگی در عمارت آزادی برود. او اعتقاد دارد که این ثبت ملی، تکلیف همه را در برخورد با شاهوار روشن میکند و همگی را به رعایت بحثهای کارشناسی در شاهوار موظف میکند.
حجاب راهکار فرهنگی میطلبد
ابوالحسن نواب
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب
حدود صد سال پیش در کشور ترکیه، کمال آتاتورک حرکتی برای ملغی کردن حجاب آغاز نمود که حتی مرزهای این کشور را درنوردید و به ممالک اسلامی دیگر همچون ایران نیز رسید. در حدود این یک قرن، کشور ترکیه بر پایه حکومتی که بر مبنای قانون اساسی لائیک که مسأله دین جایی در آن ندارد اداره شده. قانونی که قرار بود موضوع دین و نمود و دخالت اجتماعی آن را در این کشور به حداقل برساند. در عین حال از دهه 50 میلادی به بعد هم امواج مختلف و قدرتمند تبلیغات سبک زندگی غربی روز به روز بیشتر زندگی را در اقصی نقاط دنیا تحت تأثیر خود قرار داد و در قرن جدید نیز این امواج بشدت تقویت شدهاند. اما حاصل در کشور ترکیه با یک قانون لائیک چه بوده؟ آمارها امروز از رشد فزاینده گرایش به حجاب در این کشور سخن میگویند. یعنی در کشوری که مطلقاً هیچ گونه اجبار و یا امتیازی در پذیرش پوشش حجاب وجود ندارد.
واقعیت این است که اولین پیشنیاز نگاه به حوزه حجاب این است که بپذیریم این مسأله یک مسأله فرهنگی است. تجربه یاد شده از کشور ترکیه و تجربهای که خود ما در ایران از حجاب در 40 سال اخیر و حتی در دوره کشف حجاب رضاخان داریم به وضوح ثابت میکند که سیاستهای سلبی و غیرفرهنگی الزاماً تأثیری در این حوزه ندارند و اگر هم تأثیری باشد، بلندمدت نیست. چرا که اقناع افراد در چنین فرآیندی یک حلقه مفقوده مهم است که در نهایت با تجمیع آن باعث میشود بعد از چندی با جامعه آماری بزرگی در میان مردم مواجه شویم که نسبت به انجام یا ترک یک رفتار فرهنگی، اقناع نشدهاند. چنین جامعه آماری اندک اندک یکدیگر را در محیط اجتماعی پیدا میکنند و وقتی با اقدامات سلبی مواجه میشوند و خود را نیز زیاد میبینند، احساس میکنند که نیازمند یک رفتار متقابل و متضاد نیرویی هستند که آنها را مجبور به انجام کاری میکند. این درست آغاز تولد یک دو قطبی اجتماعی بر سر یک مسأله فرهنگی است که میتواند ابعادی خشن نیز پیدا کند.
اگر بپذیریم که جامعه ما نیازمند اتفاقی در حوزه حجاب و پوشش اسلامی است، باید ضرورت مشارکت جامعه در این برنامه را هم قبول کنیم و این همانجایی است که روشن میشود اقدامات غیرفرهنگی دارای کارآمدی لازم نیستند. در حوزه حجاب بسیار شنیده میشود که برخی از دلسوزان از «کم کاری» سخن گفته و تأکید دارند که باید کوشش بیشتری در این زمینه صورت بگیرد. اما تجربه 4 دهه اخیر به ما میگوید که مسأله فقط «کم کاری» نیست، بلکه تشخیص اشتباه در جنس این موضوع و در ادامه پیریزی برنامههای اجرایی بر اساس همین تشخیص اشتباه، بخش زیادی از مشکل را ایجاد کردهاند. با این توصیف اگر بر تشخیص و برنامهریزی اشتباه خود اصرار کنیم، هیچ نوع پرکاری و صرف هزینه و وقت هم نمیتواند راهگشا باشد. چرا که قدمهای نخست سیاستگذاری در این حوزه دچار اشکال بودهاند.
به طور کلی باید گفت که درخصوص مسأله حجاب دو اشتباه بزرگ در سیاستگذاری ما صورت گرفته؛ اول اینکه مسأله به معنای واقعی کلمه یک مسأله فرهنگی دیده نشده و بنابراین راهحل آن نیز در موارد زیادی غیر فرهنگی و مبتنی بر رفتارهای پلیسی و برخوردهای قضایی است که قدرت اقناعکنندگی ندارند. اما مسأله دوم این است که در منظومه قواعد زندگی اجتماعی بر اساس چارچوبهای دینی، دچار نوعی عدم تعادل و توازن شدهایم. به طوری که جامعه از خود میپرسد آیا منکراتی مانند دروغ، ریا، حق خوری، مفاسد اجتماعی، خویشاوندسالاری و... ضرورت بیشتری برای برخورد و توجه دارند یا مسأله حجاب؟ این سؤال برای جامعهای که روز به روز بیشتر مسأله تبعیض را احساس میکند و با مشکلات اقتصادی و معیشتی و منزلتی دست و پا میزند، یک سؤال حیاتی و مهم است. به عبارتی اگر راهکارهای مقابله با بدحجابی را کاملاً بر اساس مبانی فرهنگی تنظیم و تدوین کنیم اما باز برای این سؤال پاسخی نداشته باشیم، بعید است که به موفقیتی برای بهبود اوضاع در این حوزه برسیم. سخن کوتاه این است که باید بپذیریم تجربه ما خصوصاً در برخورد قهری با مسأله حجاب و تشدید آن به هیچ عنوان تجربه موفقی نبوده و حتی در بسیاری از موارد نتیجه عکس داده و باعث دین گریزی شهروندان شده. به همین اعتبار هیچ زمان دیگری نیز این مسیر پاسخ نخواهد داد و باید به فکر تغییر این مسیر و همین طور اصلاح دیدگاهمان درخصوص مسأله حجاب باشیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
برای عبور از بحرانها نیازمند انسجام و همدلی هستیم
-
اینجا آبادان است و آبادان میماند
-
بیمارستانها دیگر طاقت ندارند
-
آل غیرت
-
ضرورت تعیین ابزارهای مجازات
-
سلام ایران
-
واقعیت تحریم های 91 و 99
-
بازگشت امید به بورس؟
-
«بازار نفت»سردرگم در میان قره باغ وکرونای ترامپ
-
از درخواست احمدینژاد تا برخورد با مؤسسات غیرمجاز
-
ژاپن استفاده از تلفن همراه در پیادهروها را ممنوع کرد
-
صید میان آبی جایگزین « ترال» می شود؟
-
درخشش الماس سمنان در چشم شاهرودیها
-
حجاب راهکار فرهنگی میطلبد
اخبارایران آنلاین