ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شوهر قاتل بالای چوبه دار
گروه حوادث/ مرد معتاد به خاطر اینکه نمیتوانست مهریه همسرش را بدهد او را به قتل رساند اما خودش نیز پس از 4 سال به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ماجرای این جنایت از صبح یکشنبه 28 آذر سال 95 رقم خورد. وقتی ساکنان ساختمانی در غرب پایتخت متوجه سر و صدا و درگیری زوج همسایه شدند از خانه هایشان بیرون دویدند اما ناگهان با پیکر خونین زن جوان که ساکن واحد شماره 3 بود در راهرو رو به رو شدند. همسرش نیز که چاقوی دسته زردی در دست داشت بالای سرش ایستاده بود.
تماس همسایهها با مأموران کلانتری و اورژانس آنها را به ساختمان محل درگیری کشاند و بلافاصله مرد جوان بازداشت و همسرش نیز به بیمارستان منتقل شد. اما شدت جراحات وارده باعث شد تا زن جوان ساعاتی بعد با وجود تلاش کادر درمانی تسلیم مرگ شود.
پس از مرگ مهناز، تحقیقات از همسر او بهنام سیاوش درباره جزئیات این جنایت آغاز شد. متهم 39 ساله در تحقیقات به قتل همسرش با ضربات متعدد چاقو اعتراف کرد و انگیزه خود از جنایت را اینطور بیان کرد: 13 سال قبل با مهناز آشنا شدم و ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مشترک اختلاف داشتیم حتی با وجود به دنیا آمدن فرزندمان نه تنها مشکلاتمان کمتر نشد بلکه هر روز اختلافهایمان بیشتر میشد.
متهم ادامه داد: همسرم خیلی از من ایراد میگرفت حرفها و رفتارش مرا آزار میداد. همین مشکلات باعث شد معتاد شوم و قرص هم مصرف میکنم. میخواستم زنم را طلاق بدهم اما مهریهاش 1360 سکه طلا بود و من نمیتوانستم مهریهاش را بدهم به همین خاطر به زندگی ادامه دادم تا اینکه روز حادثه ساعت 7 صبح دوباره شروع به اعتراض کرد که چرا سرکار نمیروم مدام میگفت برو از خانه بیرون و من که دیگر تحمل حرفهایش را نداشتم با او درگیر شدم میخواستم با چاقو او را بزنم که از خانه خارج شد.من هم دنبالش کردم و در راهرو او را زدم.
با اعتراف مرد جوان به جنایت او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. متهم جوان در دادگاه به دفاع از خود پرداخت اما باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، اعترافات او به قتل، بازسازی صحنه جنایت، اظهارات شاهدان و مدارک موجود در صحنه، قضات دادگاه کیفری او را به قصاص محکوم کردند.
با تأیید این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور، مرد همسرکش سحرگاه چهارشنبه گذشته در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته و پرونده این جنایت با مرگ وی بسته شد.
متهم قبل از دستگیری اسید خورد
گروه حوادث/ مرد جوان که به دنبال مشاجره شدید با همسرش او را به قتل رسانده و فرار کرده بود وقتی خود را در دام پلیس دید با خوردن اسید قصد خودکشی داشت.
سرهنگ کارآگاه جعفر رحمتی، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان در تشریح این خبر گفت: رسیدگی به این قتل از هفته گذشته با کشف جسد زنی 39 ساله در یکی از محلههای خیابان فرودگاه زنجان آغاز شد.
بعد از اینکه مشخص شد این زن به دست شوهرش خفه شده است، ردیابیها برای دستگیری مرد جوان آغاز شد و کارآگاهان دریافتند قاتل در یک مغازه مخفی شده است؛ اما وقتی برای دستگیری او راهی محل شدند، متهم که پلیس را در یک قدمی خود میدید با خوردن اسید اقدام به خودکشی کرد،با این حال مأموران با دستگیری قاتل بلافاصله پس از اطلاع از خوردن اسید وی را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند که با اقدامات بموقع پزشکان از مرگ حتمی نجات یافت و هم اکنون تحت درمان و مراقبت است و حال عمومی وی رضایتبخش اعلام شده است.
سرهنگ رحمتی با تأکید بر اینکه متهم به قتل همسرش اعتراف کرده است، سن قاتل و مقتول را ۳۹سال اعلام و اظهار کرد: پلیس در تحقیقات خود پی برد که این زوج جوان همواره خشونت کلامی و مشاجره لفظی با یکدیگر داشتند و این موضوع همیشه به سمت خشونت فیزیکی کشیده که این بار به قتل همسر بر اثر خفگی منجر شده است.
سرهنگ کارآگاه جعفر رحمتی، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان در تشریح این خبر گفت: رسیدگی به این قتل از هفته گذشته با کشف جسد زنی 39 ساله در یکی از محلههای خیابان فرودگاه زنجان آغاز شد.
بعد از اینکه مشخص شد این زن به دست شوهرش خفه شده است، ردیابیها برای دستگیری مرد جوان آغاز شد و کارآگاهان دریافتند قاتل در یک مغازه مخفی شده است؛ اما وقتی برای دستگیری او راهی محل شدند، متهم که پلیس را در یک قدمی خود میدید با خوردن اسید اقدام به خودکشی کرد،با این حال مأموران با دستگیری قاتل بلافاصله پس از اطلاع از خوردن اسید وی را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند که با اقدامات بموقع پزشکان از مرگ حتمی نجات یافت و هم اکنون تحت درمان و مراقبت است و حال عمومی وی رضایتبخش اعلام شده است.
سرهنگ رحمتی با تأکید بر اینکه متهم به قتل همسرش اعتراف کرده است، سن قاتل و مقتول را ۳۹سال اعلام و اظهار کرد: پلیس در تحقیقات خود پی برد که این زوج جوان همواره خشونت کلامی و مشاجره لفظی با یکدیگر داشتند و این موضوع همیشه به سمت خشونت فیزیکی کشیده که این بار به قتل همسر بر اثر خفگی منجر شده است.
مرد خیاط زنش را کور کرد
گروه حوادث/ مرد خیاط در جریان درگیری باهمسرش بهخاطر ضربههایی که به سر وی وارد کرده بود باعث نابینایی یکی از چشمهای زن جوان شد. بهگزارش خبرنگار حوادث«ایران»، رسیدگی به این پرونده از یک سال و نیم قبل و بهدنبال مراجعه زن جوانی به دادسرای البرز آغاز شد. مرضیه که یکی از چشمهایش را بسته بود به بازپرس گفت: شوهرم با ضربههایی که به سرم وارد کرده باعث کوری چشم چپم شده است حالا به اینجا آمدهام تا از او شکایت کنم.
وقتی زن جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد نتیجه بررسیها نشان میداد علت نابینایی چشم مرضیه ضربه محکم به ناحیه چپ سر و در نهایت عفونت درونی چشم و نابینایی شده است.
پس از طرح شکایت، شوهرش به نام سیروس به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی بازداشت شد و صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی قیومی تحت محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رئیس دادگاه متن کیفرخواست را بیان کرد. سپس شاکی در جایگاه ایستاد و با طرح شکایت به دادرسان دادگاه گفت: من 14سال قبل با این مرد که خیاط است ازدواج کردم دراین مدت با هم اختلافات زیادی داشتیم و او بارها مرا کتک زده بود. گاهی سرم میشکست گاهی چشمام کبود میشد او بشدت بداخلاق و عصبانی است روز حادثه هم دوباره مشاجره کردیم او خیلی عصبانی بود و به من حمله کرد و با مشت و لگد به جانم افتاد. از آن روز به بعد من بشدت سردرد داشتم تا اینکه چشمانم تار شد وقتی نزد پزشک رفتم آنجا به من گفتند بهخاطر پارگی برخی رگهای داخلی چشم چپم عفونت کرده و باید چشم را تخلیه کنند.... پس از آن شکایت کردم و حالا از قضات دادگاه میخواهم که او را قصاص کنند.
پس از پایان اظهارات شاکی متهم به دستور رئیس دادگاه پشت میز محاکمه ایستاد و درباره اتهام اش به قضات دادگاه گفت: من قبول دارم که باعث نابینایی چشم همسرم شدم و حالا بشدت پشیمانم من رفتارهای بدی داشتم وقتی عصبانی میشدم رفتارم دست خودم نبود اما آقای قاضی من همسرم را دوست دارم حاضرم یکی از چشمانم قصاص شود اما از او بخواهید که مرا رها نکند. پس از پایان جلسه قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
نگاه کارشناس
قاضی محمد قیومی
اختلافات خانوادگی بین همه زوجها کم و بیش وجود دارد اما آنچه که بسیار قابل توجه است نحوه برخورد با این مشکلات است. اختلاف سلیقه نباید باعث درگیری و حتی مشاجره شود باید با آن عاقلانه برخورد کرد رفتارهای احساسی که غالباً با خشونت همراه است نتایج جبرانناپذیری را به همراه دارد. اگر توانایی کنترل خشم خود را نداریم باید این موضوع را جدی بگیریم وبا استفاده از راهنماییهای یک مشاور این امر مهم را یاد بگیریم.
کنترل خشم نه تنها در خانواده بلکه در جامعه نیز بسیار مهم است بخش اعظم پروندههای قتل ناشی از ناتوانی در کنترل خشم است که نیاز به مهارت و کنترل دارد.
بازداشت مأموران قلابی مبارزه با کرونا
گروه حوادث/ مردان تبهکار که با عنوان مأمور مبارزه با کرونا و به بهانه ضد عفونی کردن وارد خانههای مردم شده و اموال آنان را سرقت میکردند از سوی پلیس دستگیر شدند. سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی در اینباره گفت: اسفند سال گذشته و همزمان با آغاز بیماری کرونا چهار نفر تحت پوشش انجمنهای مردمیاری و به بهانه سمپاشی و ضد عفونی کردن برای مقابله با ویروس کرونا به خانهای در غرب تهران رفتند و سپس با تهدید سلاح کمری و سلاح سرد، با بستن دست و پای اهالی ساختمان اقدام به سرقت مسلحانه و ربودن طلا و پولهای نقد از مالباختگان به ارزش تقریبی یکصد و پنجاه میلیون تومان و خودرو سواری پژو پارس متعلق به صاحبخانه کردند. وی ادامه داد: تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی در صحنه حاضر شد و پس از تحقیقات میدانی و بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته مستقر در مسیر ورود و خروج سارقان چهار جوان را دیدند که در حوالی خانه پرسه میزدند و سپس سوار بر یک دستگاه خودرو سواری تیبا محل را ترک کردند. بنابراین به عنوان قویترین فرضیه پلیسی با بهرهگیری از امکانات نوین مخابراتی و اقدامهای پلیسی شناسایی و دستگیری متهمان در دستور کار قرار گرفت که در نهایت با چهار عملیات پلیسی منسجم و همزمان هر چهار متهم در محدوده پیکانشهر و مسعودیه شناسایی و دستگیر شدند. در بازرسی از خانه متهمان یک قبضه سلاح غیرواقعی طرح لاما، مقادیری قطعات لوازم خودرو که احتمالاً مسروقه بودند و مقادیری از طلاهای مالباختگان به ارزش تقریباً پنجاه میلیون تومان و خودرو سواری پژو پارس مسروقه کشف و ضبط شد. این مقام انتظامی افزود: در ادامه رسیدگی، برای دستگیری سایر همدستان احتمالی، با اقدامات فنی و تعقیب، یک متهم دیگر که متواری شده بود نیز مورد رصد اطلاعاتی قرار گرفت، که با ایجاد یک قرار صوری، در نهایت وی نیز در خیابان وحدت اسلامی دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد و به طرحریزی سرقت و مشارکت در جرم اعتراف کرد. معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی خاطرنشان کرد: تحقیقات پلیسی برای شناسایی و کشف دیگر جرایم ارتکابی احتمالی و دستگیری سایر متهمان ادامه دارد.
متهم به قتل در دادگاه:
اگر نمیکشتم ، کشته میشدم
گروه حوادث/ مرد جوانی که مدعی است برای دفاع از خودش مرتکب قتل شده وقتی حکم قصاصش در دیوان عالی کشور نقض شد بار دیگر در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل تابستان سال ۹۸ به دنبال کشف جسد مردی ناشناس در منطقه پردیس مأموران برای بررسی صحنه جرم راهی محل شدند نخستین بررسیها نشان میداد که وی بر اثر پارگی شاهرگ گردنش کشته شده است. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس تحقیقاتش را برای شناسایی عامل قتل ادامه داد. یک روز بعد از این ماجرا مرد و زن سالخوردهای به پلیس آگاهی رفتند و اعلام کردند که پسر30 سالهشان به نام خسرو ناپدید شده است. مشخصات خسرو با جسد مرد ناشناس مطابقت داشت. به این ترتیب آنها به سردخانه پزشکی قانونی رفتند و جسد پسرشان را شناسایی کردند. در بررسیها روشن شد مقتول به مواد مخدر اعتیاد داشت و با افراد خلافکار در ارتباط بوده است. این موضوع سرنخی شد تا مأموران به سراغ افرادی که با او در ارتباط بودند رفته و آنها را بازداشت کنند. ولی بررسی فهرست مکالمات تلفنی قربانی، نشان داد که او با شخصی به نام مهدی بیشتر در ارتباط بوده که مأموران برای بازجویی او را بازداشت کردند.
نقض حکم قصاص
مهدی پس از دستگیری مدعی شد که در دفاع از خودش ناچار به قتل شده است. متهم خرداد سال جاری محاکمه و به قصاص محکوم شد اما با اعتراض او به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و با طرح ایراداتی چون ادعای متهم مبنی بر دفاع مشروع حکم شکسته شد. به این ترتیب مهدی بار دیگر در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. در ابتدای این جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند و سپس متهم گفت: من و خسرو هر دو معتاد بودیم و مدتی بود که بر سر خرید و فروش مواد مخدر با هم اختلاف و درگیری داشتیم. آخرین بار در حاشیه پردیس با هم قرار گذاشتیم تا اختلافمان را حل کنیم. اما خسرو به یکباره با گرزی که همراه داشت به من حمله کرد و من هم از ترس جانم خواستم فرار کنم که او دنبالم دوید و راهم را سد کرد به همین خاطر و برای دفاع از خودم چاقو کشیدم اما نمیدانم چطور شد که چاقو ناخواسته به گردن او خورد و بعد از آن هم از ترس فرار کردم. باور کنید اگر او را نزده بودم او من را می کشت. پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
وسوسه سرقت توبه سارق را شکست
گروه حوادث/ هیجان و تفریح انگیزه مرد جوانی بود که با همدستی دوستش خودروی تیبا را سرقت کرده بود. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ششم مهر، مرد جوانی هراسان و زخمی به یکی از کلانتریهای پایتخت رفت. او که بسیار ترسیده بود و حال خوبی نداشت، از سرقت خودرواش توسط دو زورگیر خبر داد و گفت: با خودروام مسافرکشی میکنم. در میدان آزادی دو مرد جوان را که میخواستند به شهریار بروند دربستی سوار کردم. یکی از آنها روی صندلی جلو و دومی پشت سرم روی صندلی عقب نشست. هنوز مسافتی نرفته بودم که ناگهان مسافر جوانی که روی صندلی عقب بود چاقویی روی پهلویم گذاشت. به ناچار مجبور شدم در کنار بزرگراه توقف کنم، آنها مرا بشدت کتک زدند و تهدید کردند که اگر هرچه پول نقد دارم به آنها ندهم زنده نخواهم ماند. حتی 200 هزار تومانی را که همراهم بود سرقت کرده و بعد هم از ماشین مرا به بیرون انداخته و خودروام را سرقت کردند. با کمک رانندههای عبوری خودم را به کلانتری رساندم.
تعقیب و گریز
با شکایت مرد جوان به نام امیر تحقیقات برای دستگیری مردان سارق به دستور بازپرس ایرد موسی از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت آغاز شد. شماره پلاک خودروی مرد جوان به تمامی واحدهای گشت اعلام شد و سه روز بعد از این سرقت جنجالی، مأموران حین گشت به خودروی تیبایی با یک سرنشین مشکوک شدند. در استعلام شماره پلاک خودروی تیبا مشخص شد سرقتی است مأموران دستور ایست دادند اما راننده بدون توجه به هشدارهای پلیسی اقدام به فرار کرد. بدینترتیب تعقیب و گریز آغاز شد. مأموران چندین بار به تیبا سوار دستور ایست داده و درنهایت لاستیکهای ماشین را نشانه گرفتند. با اینکه لاستیکها مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود اما سارق تیبا به فرارش ادامه داد و با چندین خودروی عبوری تصادف کرده و درنهایت تعادل خودرو را از دست داده و وارد پیاده رو شد. بدین ترتیب سارق دستگیر شد و به سرقت با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد.
گفتوگو با متهم
چرا خودرو را سرقت کردید؟ برای هیجان و تفریح. البته این ایده من نبود، دوست جدیدم که سابقه کارهای خلاف دارد این ایده را مطرح کرد.
با او چطور آشنا شدی؟ چند روز قبل برای هواخوری به یکی از پارکهای جنوب تهران رفتم. آنجا با پرهام که سارق سابقهدار بود آشنا شدم و پیشنهاد داد که خودرو سرقت کنیم و در خیابانهای پایتخت پرسه بزنیم. میگفت با خودروهای سرقتی در خیابانها میگردیم و تفریح میکنیم و چون ماشین برای خودمان نیست اگر هم جریمه شویم اتفاقی نمیافتد. از پیشنهادش بدم نیامد و تصمیم گرفتم با او در سرقت خودرو شریک شوم.
سابقه داری؟ سال 94 به خاطر سرقت خودرو به زندان افتادم و 6 ماه حبس کشیدم. اما بعد از آن دور خلاف را خط کشیدم و در یک شرکت بیمه مشغول به کار بودم. دلم نمیخواست کار خلاف انجام دهم اما وسوسههای رفیق جدیدم باعث شد تا توبهام را بشکنم.
بعد از سرقت چه کردید؟ سه روز ماشین دست دوستم بود و روز حادثه به من داد تا من هم کمی با آن تفریح کنم که دستگیر شدم.
مردی با چشمان حادثه ساز
هجوم دوباره سگ های هار
محمد بلوری/ روزنامه نگار
در کوچههای خلوت مرادآباد نسیمی به نرمی میوزد و نوارهای کاغذی که رمالها و طالعبینها با خطوط کج و معوج در باطل کردن طلسم هجوم سگهای هار و جادوی چشمهای بدشگون برشاخههای درختان آویختهاند، رقصان و پیچان درباد میرقصند. تا عصر هفتمین روزی که از هجوم سگهای وحشی خبری نبود، مردم آبادی در این مدت، کمکم خطر چنین یورشهایی را از یاد میبردند و پیر و جوان با آرامش خاطر در رفت و آمد بودند. در میدان بزرگ بچهها سرخوشانه، شوق بازی داشتند، پسرکها در پی هم میدویدند و دختر بچهها، لیلی کنان از میان مربعهای خط کشی شده میپریدند و گرگم بههوا بازی میکردند. دستهای از زنان هم در حاشیه میدان، بساط کوچه نشینیشان بر سر یک گذر را جمعوجور میکردند، گوشه چادر نمازشانرا به نیش دندان میگرفتند تا خشنود از غیبت و بهتان و بدگویی و نصیحت، به خانهها برگردند و شتابزده بروند تا آنچه برای شام شب بار گذاشتهاند، روی اجاق ته نگیرد. میدان اصلی مرادآباد داشت خلوت میشد، پسر جوانی با رقصاندن چوب مخصوص چوپانی، گله کوچکی از گوسفندان را که از چرای روزانهشان بر میگشتند به آغل بر میگرداند و با سوتی که زبان مشترک او و گلهاش بود، به گوسفندان تأکید میکرد که در گذر از میدان شتاب کنند و در این شتاب سینههای پرشیر و ورم کرده شان زیر شکمها تاب میخورد و این برههای کوچک بودند که سراسیمه میدویدند تا از مادران جدا نیفتند. خورشید همچون سینی گداخته بهرنگ نارنجی، در خط افق شعلهور، در آب های مواج فرو میرفت و آخرین انوار گلرنگش را که انگار تکه پارههای حریر دامن نوعروس بر فراز شاخ و برگ درختان بلند گیر کرده است، بر میچید. چشم تنگ غروب داشت هم میآمد و سایه ها از بلندیهایی چون منارهها و گلدستههای مسجد روی زمین چنان کش میآمدند تا محو شوند. در این هنگام، کمکم از فاصلهای نه چندان دور، صدای همهمه مردمی هراسان به گوش میرسید که داشت اوج میگرفت و در این میان فریادهای وحشت زده زنانی بر میخاست و رفتهرفته این فریادها دامنه گستردهتری پیدا میکرد. آنهایی که در میدان بزرگ آبادی در رفت و آمد بودند، میدیدند زنها و مردهایی از خانهها به روی بامها میدوند و با نگاههایی جوینده و پرسان، وحشت زده به کوچهای اشاره میکنند که به میدان بزرگ میرسد:
- آری... سگها هجوم آوردهاند، دارند به طرف میدان حمله میکنند.
در میدان، مردم هراسان و سر در گم به جنبوجوش میافتند تا پیش از رسیدن گله سگهای وحشی به خانهها یا به کوچههای اطراف پناه ببرند. گاه زن و مرد به پسر بچهها یا دختر خردسالی که میرسند، آنها را از زیر دست و پا میقاپند و در آغوش میگیرند تا این کودکان وحشت زده و گریان را به محل امنی برسانند.
برخی از ساکنان خانهها در اطراف میدان درهای ورودی را میگشایند تا هرچه بیشتر به فراریها پناه بدهند. زنها و دخترانی که در پای درخت پیر حاجت پای بساط دعانویسها و رمالهای دورهگرد به بختگشایی و گرفتن دعایی برای جلب عشق و مهر شوهران نشسته بودند هراسان پراکنده میشدند و به دکانها پناه میبردند. در این فضای پر وحشت، این گوسفندان و برههای رها شده بودند که با فرار چوپان نوجوان درمیدان سرگردان مانده بودند و با بوی سگهای وحشی، پریشان و سرگشته به هر طرف میدویدند و برههای شیرخوارشان را بهدنبال خود میکشیدند تا راه فراری بجویند. در این گیر و دار، سگها زوزهکشان در حالی که دندانهایشان حریصانه نمایان بود و از گوشه لبهایشان آب دهان لزجی سرازیر شده بود، از کوچه به میدان ریختند با بوی اشتها آور گوسفندان که تحریکشان کرده بود، بهطرف گله پریشان و وحشت زده هجوم بردند و شروع به دریدن آنها کردند. هرسگی که با نیش دندانهایش بره ناتوانی را از جمع گله بیرون میکشید چند سگ به طرفش هجوم میآوردند و جدال خونینی آغاز میشد. گوسفندها که چشمهایشان از درد یا وحشت ورم کرده بود به هرطرف میدویدند تا راه نجاتی پیدا کنند... ادامه دارد
در کوچههای خلوت مرادآباد نسیمی به نرمی میوزد و نوارهای کاغذی که رمالها و طالعبینها با خطوط کج و معوج در باطل کردن طلسم هجوم سگهای هار و جادوی چشمهای بدشگون برشاخههای درختان آویختهاند، رقصان و پیچان درباد میرقصند. تا عصر هفتمین روزی که از هجوم سگهای وحشی خبری نبود، مردم آبادی در این مدت، کمکم خطر چنین یورشهایی را از یاد میبردند و پیر و جوان با آرامش خاطر در رفت و آمد بودند. در میدان بزرگ بچهها سرخوشانه، شوق بازی داشتند، پسرکها در پی هم میدویدند و دختر بچهها، لیلی کنان از میان مربعهای خط کشی شده میپریدند و گرگم بههوا بازی میکردند. دستهای از زنان هم در حاشیه میدان، بساط کوچه نشینیشان بر سر یک گذر را جمعوجور میکردند، گوشه چادر نمازشانرا به نیش دندان میگرفتند تا خشنود از غیبت و بهتان و بدگویی و نصیحت، به خانهها برگردند و شتابزده بروند تا آنچه برای شام شب بار گذاشتهاند، روی اجاق ته نگیرد. میدان اصلی مرادآباد داشت خلوت میشد، پسر جوانی با رقصاندن چوب مخصوص چوپانی، گله کوچکی از گوسفندان را که از چرای روزانهشان بر میگشتند به آغل بر میگرداند و با سوتی که زبان مشترک او و گلهاش بود، به گوسفندان تأکید میکرد که در گذر از میدان شتاب کنند و در این شتاب سینههای پرشیر و ورم کرده شان زیر شکمها تاب میخورد و این برههای کوچک بودند که سراسیمه میدویدند تا از مادران جدا نیفتند. خورشید همچون سینی گداخته بهرنگ نارنجی، در خط افق شعلهور، در آب های مواج فرو میرفت و آخرین انوار گلرنگش را که انگار تکه پارههای حریر دامن نوعروس بر فراز شاخ و برگ درختان بلند گیر کرده است، بر میچید. چشم تنگ غروب داشت هم میآمد و سایه ها از بلندیهایی چون منارهها و گلدستههای مسجد روی زمین چنان کش میآمدند تا محو شوند. در این هنگام، کمکم از فاصلهای نه چندان دور، صدای همهمه مردمی هراسان به گوش میرسید که داشت اوج میگرفت و در این میان فریادهای وحشت زده زنانی بر میخاست و رفتهرفته این فریادها دامنه گستردهتری پیدا میکرد. آنهایی که در میدان بزرگ آبادی در رفت و آمد بودند، میدیدند زنها و مردهایی از خانهها به روی بامها میدوند و با نگاههایی جوینده و پرسان، وحشت زده به کوچهای اشاره میکنند که به میدان بزرگ میرسد:
- آری... سگها هجوم آوردهاند، دارند به طرف میدان حمله میکنند.
در میدان، مردم هراسان و سر در گم به جنبوجوش میافتند تا پیش از رسیدن گله سگهای وحشی به خانهها یا به کوچههای اطراف پناه ببرند. گاه زن و مرد به پسر بچهها یا دختر خردسالی که میرسند، آنها را از زیر دست و پا میقاپند و در آغوش میگیرند تا این کودکان وحشت زده و گریان را به محل امنی برسانند.
برخی از ساکنان خانهها در اطراف میدان درهای ورودی را میگشایند تا هرچه بیشتر به فراریها پناه بدهند. زنها و دخترانی که در پای درخت پیر حاجت پای بساط دعانویسها و رمالهای دورهگرد به بختگشایی و گرفتن دعایی برای جلب عشق و مهر شوهران نشسته بودند هراسان پراکنده میشدند و به دکانها پناه میبردند. در این فضای پر وحشت، این گوسفندان و برههای رها شده بودند که با فرار چوپان نوجوان درمیدان سرگردان مانده بودند و با بوی سگهای وحشی، پریشان و سرگشته به هر طرف میدویدند و برههای شیرخوارشان را بهدنبال خود میکشیدند تا راه فراری بجویند. در این گیر و دار، سگها زوزهکشان در حالی که دندانهایشان حریصانه نمایان بود و از گوشه لبهایشان آب دهان لزجی سرازیر شده بود، از کوچه به میدان ریختند با بوی اشتها آور گوسفندان که تحریکشان کرده بود، بهطرف گله پریشان و وحشت زده هجوم بردند و شروع به دریدن آنها کردند. هرسگی که با نیش دندانهایش بره ناتوانی را از جمع گله بیرون میکشید چند سگ به طرفش هجوم میآوردند و جدال خونینی آغاز میشد. گوسفندها که چشمهایشان از درد یا وحشت ورم کرده بود به هرطرف میدویدند تا راه نجاتی پیدا کنند... ادامه دارد
همسریابی ترفند جدید کلاهبرداران در فضای مجازی
گروه حوادث/ همسریابی، خرید و فروش کالا یا داروهای کمیاب و غیرمجاز یا ارائه خدمات خاص در فضای مجازی از ترفندهای کلاهبرداران و مجرمان برای سوءاستفاده از کاربران شبکههای اجتماعی است که با این تبلیغات مردم را سرکیسه یا از دختران و پسران جوان سوءاستفاده میکنند.
این موارد و دهها مورد کلاهبرداری و اخاذی و سرقت که در این فضای پرمخاطب رخ میدهد باعث شده که آمار پروندههای قضایی که برای رسیدگی به پلیس فتا فرستاده میشود رشد چشمگیری پیدا کند. به همین منظور معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا به شهروندان هشدار داد هنگام استفاده از فضای مجازی اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید تا در دام کلاهبرداران و مجرمان نیفتید. سرهنگ رامین پاشایی در این باره گفت: برخی افراد با راهاندازی سایتها و صفحات متعدد در شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای غیربومی تحت عنوان «همسریابی و صیغه یابی» از متقاضیان اخاذی و کلاهبرداری مالی میکنند. لازم به یادآوری است که تاکنون هیچ گونه مجوزی از سوی نهادهای مرتبط از جمله وزارت ورزش و جوانان برای فعالیت سایتهای مجاز همسریابی در کشور صادر نشده است و فقط چند سایت و مؤسسه، مجوز ارائه خدمات مشاورهای در خصوص همسریابی، همسان گزینی و سایر خدمات مشاورهای را دارند. معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا درباره نحوه فعالیت این سایتها گفت: آنها معمولاً به دو روش کلاهبرداری میکنند؛ در نوع اول ضمن تبلیغات دروغین با فریب متقاضیان و دریافت مبالغ مختلف از طعمههای خود کلاهبرداری مالی میکنند و هیچ گونه خدمات خاصی به آنان ارائه نمیدهند. در نوع دوم که به شکل گروهی و با کمک چند زن و مرد انجام میشود با اغفال متقاضیان و جلب اعتماد آنان، پس از تهیه و دریافت تصویر خصوصی و شخصی قربانیان، با تهدید به افشا و انتشار تصاویر آنان بحث اخاذی مالی و سایر سوءاستفادههای دیگر را نیز مطرح میکنند. البته با رصد فضای مجازی و دریافت شکایت و گزارشهای متعدد مردمی برای برخورد با این سایتها و افراد سودجو که امنیت کاربران و خانوادهها را در فضای مجازی تهدید میکنند، تاکنون ضمن اقدامات پیش دستانه و شناسایی مجرمان در این حوزه با هماهنگی مقام قضایی تعدادی از این افراد مجرم دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدهاند. معاون اجتماعی پلیس فتا گفت: با توجه به آسیبهای روحی و روانی ارتباطات فضای مجازی که میتواند تهدید کننده امنیت کاربران باشد، آنها نباید به هیچ عنوان فریب وعدههای دروغین افراد ناشناس در فضای مجازی را بخورند، چرا که میتوانند با هویت جعلی و دروغین مخاطرات زیادی برای فرد و خانواده او ایجاد کنند. سرهنگ پاشایی برطرف کردن خلأهای قانونی و مشخص شدن زمینههای ارائه خدمات از سوی مراکز مجازی را یکی از نیازهای لازم و ضروری ارائه خدمات قانونی در فضای مجازی برشمرد و تصریح کرد: در نبود ساز و کارهای قانونی، فرصت مناسبی برای جولان افراد سودجو و کلاهبردار که گاهی اوقات با جعل نام و عنوان مراکز مذهبی، فرهنگی و سایر شخصیتهای شناخته شده مبادرت به کلاهبرداری میکنند، فراهم شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
شوهر قاتل بالای چوبه دار
-
متهم قبل از دستگیری اسید خورد
-
مرد خیاط زنش را کور کرد
-
بازداشت مأموران قلابی مبارزه با کرونا
-
اگر نمیکشتم ، کشته میشدم
-
وسوسه سرقت توبه سارق را شکست
-
هجوم دوباره سگ های هار
-
همسریابی ترفند جدید کلاهبرداران در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین