ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام جواد(ع): مؤمن درهرحال نیازمند سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۸)
تقریظ رهبرمعظم انقلاب بر کتاب «مربعهای قرمز»
متن تقریظ رهبر انقلاب آیتالله خامنهای بر کتاب «مربعهای قرمز» در مراسم نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در قطعه شهدای گمنام بهشتزهرا(س) رونمایی شد؛ در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «مربعهای قرمز» نوشته زینب عرفانیان براساس خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از سالهای دفاع مقدس، آمده است: «بسمهتعالی؛ بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانهگرمیهای آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحه لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده خوش قلم و چیرهدست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانیهای راوی باشد. نقطه برجسته کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع میشناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمایی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماماً مطالعه شد.»
تئاتر آنلاین، جایگزینی برای جشنواره تئاتر کودک و نوجوان
حسن دادشکر
پیشکسوت تئاترکودک و نوجوان
تئاتر آنلاین در سطح بینالمللی تجربه جدیدی است و مختص کشور ما نیست اما آنچه که مقررات بهداشتی کشور تعیین میکند در اولویت است و باید آن را فصلالخطاب برگزار کردن یا نکردن جشنوارهها، از جمله جشنواره تئاتر کودک و نوجوان قرار دهد. به عقیده من شرایط اگر همینطور که امروز هست ادامه پیدا کند بهتر است این جشنواره برگزار نشود و برگزاری را به زمانی موکول کنیم که این خطر به طور کامل از سر کشور و هموطنان ما رخت بربسته باشد و مردم بتوانند کودکان خود را در شرایط کاملاً امن و ایمنی پای جشنواره و تئاترهای عروسکی بنشانند. در خصوص حوزه کودک و نوجوان بحث کمی ویژهتر است و نمیشود بگوییم با رعایت پروتکلهای بهداشتی مثل ماسک زدن، میتوانیم جشنواره را برگزار کنیم. خود من با همه تعصبی که روی تئاتر ایران (چه بزرگسال و چه کودک و نوجوان) دارم اما باید این را هم بگویم که برگزاری تئاتر در این شرایط جور عجیبی است و مثلاً شما وقتی دستتان را روی صورتت بگذارید فرزند شما، شما را نمیشناسد و میخواهد دستتان را از روی صورت بردارید تا شما را بهصورت کامل ببیند. دیدن و رفتن به جشنواره با ماسک هم برای کودکان چنین حکمی دارد و چرا باید به هر دلیلی چنین جشنوارهای برگزار کنیم که کودک با ترس و واهمه برود کار ببینید. پس عقل حکم میکند این جشنوارهها در چنین شرایطی برگزار نشود و بهجای آنها کارهای دیگری میشود انجام داد که هم خلأ این جشنوارهها را برای کودکان و نوجوانان پر کند و هم اینکه به کمک کودکانی برویم که چندین ماه است خوراک مناسب فرهنگی نداشتهاند. شش ماه گذشته است و ما تقریباً هیچ پیشبینی برای چنین روزهایی نداشتهایم و بچهها را رها کردیم جلوی تلویزیون و شبکههای کارتونی ماهوارهای. امروز میتوانیم مثل کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و چند جای اندک دیگر، رو به تئاتر آنلاین بیاوریم و از صداوسیما هم اگر نام ملی رویش گذاشتهایم امروز انتظار داریم که بهصورت جدی به این بحث ورود کند. من تقریباً همه روزه، تمام برنامههای کودک را از شبکههای مختلف استانی میبینم و متأسفانه باید اذعان کنم که ذرهای در هیچکدام آنها کار تازه و نویی که کودک را به خود جلب کند نمیبینیم و همچنان داریم مثل دهه 60 برنامهسازی میکنیم و اصلاً حواسمان به ضرورتهای جامعه امروزی و بستری که کودکان و نوجوانان ما در آن رشد میکنند نداریم. واقعاً این مسأله تأمین و تهیه و تولید خوراکهای فرهنگی و هنری برای کودکان و نوجوانان ما بحثی جدی است که کمتر به آن توجه میکنیم و شاید در آینده نزدیک متوجه ضرر و زیانی که در این حوزه میبینیم خواهیم شد. در مجموع باید تأکید کنم که میتوانیم بودجهای را که قرار است برای جشنواره تئاتر کودک و نوجوان هزینه شود صرف کارهایی کنیم که هم خلاقانه و جدید هستند و هم بهصورت جدی کودکان ما را زیرسایه سرگرمی و آموزش درست قرار دهد. یکی از روشهایی که در کشور ما نوپاست و نیاز جدی به حمایت دارد تئاترهای آنلاین است که پیشتر به آن اشاره شد و حیاتی است که جدیتر گرفته شود و بسترهای لازم برای آن فراهم شود و همگی دستبهدست هم بدهند تا این شیوه را به وجوه استانداردش نزدیک کرد تا هم بچهها بستگیهای فرهنگی خود را حفظ کنند و هم تئاتر را از یاد نبرند.
برای کودک پدیده مرگ را به انتظار بدل نکنیم
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
کودک معمولاً حرف بزرگترها را باور و به آنها اعتماد میکند و زمانی که این اعتماد و باور از بین برود و خدشه دار بشود، ساختن بنای سالم اعتماد و اطمینان دشوار خواهد بود. متأسفانه یکی از دروغهایی که بزرگترها به کودکان و خردسالان در مواجهه با پدیده مرگ اطرافیان میگویند، مطرح کردن سفر فرد متوفی است و اینجاست که ناخواسته حس انتظار را هم در کودک ایجاد میکنیم. بچهها با نگاهی کنجکاوانه به جهان اطراف، مدام در حال جستوجو هستند و از حالات اطرافیان حسهایی را درک میکنند.
کودکان سؤال میپرسند و این پرسشها به گذر آنها از مراحل مختلف رشد کمک میکند؛ بچهها ممکن است ناخواسته شاهد صحنه مرگ و ناظر صحنه خشونت باشند یا کسی را از دست بدهند. شاید صحبت کردن برای کودک در مورد مفهوم زنده بودن و زندگی آسانتر باشد اما درکنارش توضیح درباره مرگ گاهی برای بزرگترها دشوار است. برخی از بزرگترها فکر میکنند حرف زدن درباره مرگ میتواند به کودک صدمه بزند. گاهی مربیان و والدین نمیدانند باید از کجا شروع کنند، چطور توضیح بدهند و به کجا ختم کنند و گاهی از توضیحات ادامهدار کودکان وحشت دارند. مسلماً صحبت کردن با کودک با بهرهگیری از مثالهایی در طبیعت و زندگی حیوانات، استفاده از کتابهای مرتبط با این موضوع کار را آسانتر میکند. اینکه اول کودک متوجه شود زنده بودن یعنی چه و اینکه بدن انسان یا هر موجودی تا وقتی زنده است کار میکند و تواناییهایی دارد و به مرور ممکن است فرسوده یا خراب بشود (مثل وسایل خانه یا اسباب بازیهایی که به تعمیر احتیاج دارند) و گاهی آن وسیله ممکن است دیگر هرگز تعمیر نشود و از کار بیفتد.
باید برای کودک توضیح داد گاهی این از کار افتادن و نبودن ممکن است حس ترس و ناراحتی داشته باشد و اجازه بدهیم درباره حسش صحبت کند اما به او این اطمینان را بدهیم که همیشه کسانی هستند که از او مراقبت کنند و در کنار آنها حس خوب داشته باشد. این گفتوگوها میتواند باعث آرامش بشود وکمی تسکین دهنده باشد.
در گذر از دوران سوگ (همانطور که در یادداشت قبل اشاره شد) کودک ممکن است تغییر خلقی و رفتاری پیدا کند، اینجا مسئولیت بزرگترهاست که به آنها اطمینان بدهند، صبوری کنند، در آغوششان بگیرند و بگذارند بچهها احساساتشان را بیان کنند. برای تسکین حال کودک میتوان به او پیشنهاداتی داد مثلاً کاشتن گلدان یا درخت به یاد فرد از دست رفته و البته مراقبت از آن بر عهده کودک گذاشته شود. حتی ساختن کاردستی و نقاشی به یاد عزیزی که از دست رفته یا نامه نوشتن و هر کار خلاقه دیگری میتواند باعث تخلیه کودک شود تا حس بهتری پیدا کند.
گاهی باید به بچهها آموزش داد در مواجهه با دوستی که سوگوار است چه رفتاری داشته باشند و به آنها همراهی و همدلی را آموزش داد.
دو کتاب مرگ چیست از مجموعه گاستون پسر کنجکاو و چگونه زندگی و مرگ را بشناسیم (انتشارات قدیانی) دراین زمینه کتاب مناسبی است.
این کتابها برای مربیان، معلمان و والدین و بزرگترهایی که با بچهها در ارتباط هستند میتواند در چگونگی گفتوگو پیرامون مرگ و پیشبرد موضوع کمک کند تا جوابی برای سؤالات بچهها پیدا کرد.
یادمان باشد آشنا کردن بچهها با واقعیتها حتماً نیاز به گفتوگو دارد، اینکه اطلاع و مهارت خودمان را افزایش بدهیم و هرگز به آنها دروغ نگوییم و آنها را در انتظارهایی غلط نگه نداریم جزو شروط افزاریش مهارتی آنهاست.
استیصال در آغوش جنگ
نمایش «کسوف» ایوب آقاخانی که نسیم ادبی و حمیدرضا آذرنگ در آن ایفای نقش میکنند داستان عشق و دردی است که در بحبوحه جنگ اتفاق میافتد و راوی یک مرد افغان است که همزمان با جنگ افغانستان و آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق به ایران میآید و با دختری بهنام ثریا ازدواج میکند و بعد از مدتی که کارت اقامت او در ایران باطل میشود تصمیم میگیرد به همراه همسر خود به کشورش برگردد اما مشکلاتی گریبان او را میگیرد که مجبورش میکند در منطقه صفر مرزی چادر بزند.
در سراسر این نمایش که در بستر جنگ اتفاق میافتد و ماجراهایش شکل میگیرند، گزارههایی همچون مهاجرت مطرح میشود و شرایط دشوار زیست اجتماعی یک تبعه افغان در ایران که هیچ نمیخواهد جز آسایش و زندگی. در روابط این زن و مرد و آنچه آنها را در بزنگاههای مختلف داستان بالا و پایین میکند وجه انسانی رابطه این دو علیحدهتر از همه چیز پیشروی مخاطبی قرار میگیرد که خود را درگیر زندگی از هم گسسته و پریشان دو آواره میبیند و با آنها همذات پنداری میکند و نگران سرنوشت آنهاست.
در واقع این نمایش را باید، روایت درد دانست و استیصالی که از ابتدا تا انتهای آن، شخصیتهای اصلیاش را لحظهای وانمیگذارد تا به جهانی بدون جنگ فکر کنند و حتی رؤیایی برای آن داشته باشند. متن، متن بسیار موفق و به اصطلاح روپایی است که مخاطب را لحظهای به حال خود رها نمیکند و بازیها نیز در این نمایش، بسیار قابل قبول و پخته از آب درآمدهاند و هیچ جزئی از آنها زیاده یا سوار بر متن نیست. نمایش با سؤال و جواب بازجو و شخصیت «میمند» شروع میشود و آذرنگ که سالهاست نشان داده در خلق یک شخصیت متفاوت موفق عمل میکند و این نبوغ را با لحن و لهجه مناسب و بهاندازه در خدمت شخصیت قرار میدهد این بار هم از این عهده برآمده و توانسته شخصیت ساده مرد افغان را درست به تصویر بکشد. نسیم ادبی هم در موفقترین شکل ممکن بازی درست و به اندازهای ارائه میدهد تا در نهایت «کسوف» نمایشی شود که میتوان آن را به دیگرانی پیشنهاد داد. این نمایش را میتوانید در پلتفرمهایی مثل فیلیمو تماشا کنید.
به نام تاریخ
31 شهریور
آخرین روز تابستان مصادف است با آغاز هفته دفاع مقدس. سال 1362 و همزمان با این روز نخستین جشنواره فیلم دفاع مقدس توسط بنیاد فرهنگی روایت فتح برگزار شد؛ جشنوارهای که اکنون با نام جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت فعالیت میکند و یکی از قدیمیترین جشنوارههای سینمایی ایران و منطقه است.
تولدها
پرویز یاحقی: نوازنده برجسته ویلن اگر زنده بود امروز 85 ساله میشد. پرویز یاحقی بهدلیل زندگی در کنار دایی اش حسین یاحقی، از کودکی با موسیقی آشنا شد و مدتی شاگرد ابوالحسن صبا بود. با تبحر در نواختن ویلن از 9 سالگی نوازنده رادیو شد و نخستین آهنگش را برای غلامحسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ آن زمان نواخت. حسین یاحقی از بزرگترین و بهترین بداهه نوازان موسیقی ایرانی است که سبکش بر بسیاری از نوازندگان تأثیر گذاشت. از او که برای بسیاری از خوانندگان مشهور ایرانی نواخت و آهنگسازی کرد ترانههایی مانند «بیداد زمان»، «نیاز»، «امید جان» و «ای فتنه کجایی» به جا مانده است و کسانی چون اسدالله ملک، سیاوش زندگانی، مجتبی میرزاده و صدرا فلاحی در نواختن ویلن از او تأثیر پذیرفتند. پرویز یاحقی سال 1385 درگذشت.
استیون کینگ: نویسنده مشهور داستانهای ترسناک جهان سال 1947 در چنین روزی به دنیا آمد. استیون کینگ که در ایران بهنام استفان کینگ هم شناخته میشود در کودکی دوستش را بر اثر تصادف با قطار از دست داد؛ اتفاقی که گفته میشود تأثیر زیادی بر او گذاشته و الهام بخش بعضی از آثار ترسناک او بوده است. بعد از پایان دبیرستان نوشتن داستان کوتاه را آغاز کرد و آنها را به مجلههای مختلف فروخت تا زندگی اش را بگذراند. بخشی از این داستانها در مجموعه «شیفت شب» منتشر شدهاند. مدتی بعد او نوشتن رمان را آغاز کرد و آثارش بهدلیل ماجراهای هیجان انگیز و ترسناک و تخیلی بسیار مورد توجه قرار گرفت و او را به یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر تبدیل کرد. از سال 1971 تاکنون مجموع آثار او بیش از 350 میلیون نسخه فروش داشته و بسیاری از آنها تبدیل به فیلم و سریال شدهاند. داستانهایی مانند «میزری»، «درخشش»، «رستگاری در شاوشنگ» و «مسیر سبز». «بیگانه»، «آن» و «آتش افروز» هم از دیگر آثار اوست. کینگ تاکنون 15 بار جایزه برم استوکر، 6 بار جایزه انجمن فانتزی بریتانیا، یک بار جایزه هوگو، 5 بار جایزه لوکس، 4 بار جایزه جهان فانتزی و یک بار جایزه گرند مستر را به دست آورده و سال 2003 بنیاد کتابهای ملی امریکا بهدلیل نقشش در زبان و فرهنگ امریکایی به او یک مدال افتخار داد. او سال 2015 مدال ملی هنر را هم از بنیاد ملی هنر امریکا گرفت.
سالروز تولد لئونارد کوهن خواننده کانادایی، حمیدرضا اردلان آهنگساز، محمد قوچانی روزنامه نگار، اریک فن اشتروهایم کارگردان اتریشی، فریبا خادمی داستان نویس، معصومه شیخ مرادی شاعر، رضا علی اکبری شاعر، فرهاد کریمی شاعر، مرتضی لطفی شاعر، میثم نبی داستان نویس، علی عابدی کارگردان، احسان ملکی کارگردان و علی اصحابی خواننده هم امروز است.
درگذشت ها
نادر گلچین: خواننده موسیقی سنتی ایران سال 1396 در چنین روزی درگذشت. نادر گلچین متولد 1315 بود و بهدلیل علاقه زیاد به موسیقی از 12 سالگی با رادیو رشت همکاری میکرد و به این ترتیب بهعنوان خواننده محلی گیلان شناخته شد. پس از اینکه به تهران آمد کارش را با ارکستر محمود تاج بخش آغاز کرد و تا سال 1354 با ارکسترهای فرامرز پایور، عباس خوشدل، عبدالکریم مهرافشان، عماد رام و مصطفی کمال پورتراب همکاری کرد. از سال 1350 کار در رادیو ایران را آغاز کرد و در برنامههای موسیقی این شبکه رادیویی بسیار فعال بود. سبک و صدای خاص گلچین باعث شد مورد توجه قرار بگیرد و بازسازی آهنگ «آمد نوبهار» که در رادیو اجرا شد به یاد شنوندگان ماند. صدای گلچین با ساختار ارکستری هماهنگی زیادی داشت و همین تواناییها باعث شد با آهنگسازان بنامی مانند فریدون شهبازیان، عماد رام، همایون خرم و فرامرز پایور همکاری کند. او در طول سالها فعالیتش بیش از 300 آواز و آهنگ اجرا کرد که بسیاری از این تصنیفها بعدها توسط خوانندگانی مانند عبدالحسین مختاباد و محمد اصفهانی بازخوانی شد. تصنیفهایی مانند «ناوک مژگان»، «نوای کاروان»، «من دیگه بچه نمیشم»، «نفس باد صبا» و «کوچه باغ راز» از او به یادگار مانده است.
اسکندر ختلانی شاعر تاجیک و پریدخت اقبالپور بازیگر هم در چنین روزی درگذشتند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کنکور
نتایــــــج اولیـــــــه و رتبههای سختترین و عجیبترین کنکور سراسری اعلام شد و این خبر باعث شد کنکور پرکاربردترین هشتگ روز شبکههای اجتماعی در ایران شود. کنکوریها از رتبهای که کسب کردند با خوشحالی یا ناراحتی نوشتند و از حال و هوایشان. کاربرانی هم به کسانی که موفق نشدهاند توصیه میکردند که خودشان را نبازند و از خانوادهها میخواستند مراقب حال کنکوریهای ناموفق باشند: «11 نفر از دانشآموزان یک مدرسه در سراوان سیستان وبلوچستان رتبه زیر هزار کنکور رو آوردن، یک نفر هم در زابل رتبه 9 کنکور ریاضی رو آورده.»، «توی تاریخ بنویسید؛ کنکور ۹۹ کنکوری بود که: 1.یه هفته مونده بهش تعویق شد و روز بعد تعویق رو کنسل کردن 2.سختترین و غیر استاندارترین کنکور ۱۳ سال اخیر بود 3.نفرات برترش رو ساعت ۳ نصف شب اعلام کردن 4.دیگه حتی اگه نتایج اصلی رو هم ۵ صبح بدن من اصلاً تعجب نمیکنم.»، «نگران کنکور نباشین. همه دردسرها از دور بزرگتر هستن. عمر شما طولانی است و کنکور فقط یک مرحلهاش، تازه اونم قابل تکرار. روحیه رو حفظ کنین و لبخند بزنین که مهمترین چیزه»، «حالا از فردا نصفیا میخوان بگن: جواب کنکور اومد، سربازی قبول شدم»، «سازمان سنجش بیخوابی زده به سرش. آخه ۴ صبح وقت اعلام نتایجه؟»، «ولی سختتر از دیدن رتبه کنکور جواب دادن سیل زنگهای فامیلِ سختتر از اون اینکه باید با خنده جواب بدی یه جوری که نفهمن مجبوری جوابشونو بدی.اسیر شدیم.»افسردگی گرفتم وقتی فهمیدم هیچی قبول نشدم»، «بذارین یه عالمه از بابام تشکر کنم که خیلی منطقی بغلم کرد گفت فدای سرت که اون چیزی که میخواستی نشد. اصلاً انتظارشو نداشتم»، «یه کاربری هست تو یه سال گذشته محال بود روزی بیام توئیتر و نبینم ۴-۵ تا توئیت نزده. الان فهمیدم کنکوری بوده. حالا جالبیش اینه بهخاطر رتبه داغونش داره نظام آموزشی رو لعنت میکنه. منِ درس نخونش سال کنکور گوشیم تعطیل بود»، «دیگران کنکور دادند، رتبهشان را نپرسیدیم. ما کنکور دادیم، دیگران رتبهمان را نپرسند»، «خواستم بگم که صبح شده این شب. یکی از آرزوها تیک خورد»، «رتبهام اومد و خونه رو گذاشتم رو سرم. حس بد چند وقتمو قشنگ شست برد»، «اگر ما ایرانیا ۵ تا خاطره بد مشترک داشته باشیم بیتردید یکیش کنکوره»، «کنکور غلطترین نوع سنجش علم آدم هاست. یادتون نره هیچ عددی نمیتونه توصیفتون کنه. یادتون نره شما ورای اعدادین. هر جایی که قبول شدین یا هر رتبه ای که آوردین حس کنید تاپترین جای ممکن درس میخونید و تلاش کنید»، «لطفاً اگر تو خانواده تون کنکوری دارید یکسری مسائل رو حداقل تا آخر این هفته رعایت کنید: در مورد کنکور حرف نزنید. از رتبه حرف نزنید. تشویق کنید بابت زحماتش. اصلاً دلداری الکی ندید و سعی کنید کمی به تفریح بپردازید باهاشون و بگید هدف اینه که خستگی از تنشون در کنید»، «ما اینجا غر زدناتون رو درباره کنکور تحمل نکردیم که بعدش بیایید بگید رتبه یه چیز شخصیه».
دردسرهای سریال «دل»
سریالهای شبکه نمایش خانگی جای خودشان را میان مخاطبان پیدا کردهاند اما گاهی سریالهایی مانند «دل» باعث میشوند مخاطبان از آنها انتقاد کنند. «دل» سریال پربینندهای است اما ریتم کند آن و منطق ماجراهایش مسألهای است که هر هفته صدای مخاطبان را در میآورد اما آخرین قسمت این سریال در این زمینه رکورد زد و اینکه سعید راد پس از بیرون آمدن از کما با پرستاران و پزشکها درگیر شد شوخیها و انتقادهای زیادی همراه داشت که بسیاری از آنها را در شبکههای اجتماعی خواندیم. سعید راد پساز این انتقادها گفتوگویی انجام داد و گفت از بازی در این سریال پشیمان است و قسمت هفتم متوجه اشتباهش شده اما به علت اخلاق حرفهای در پروژه مانده و البته گفت خودش اصلاً سریال را ندیده است. حرفهای سعید راد بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشت: «سعید راد چقدر حرفهای عذرخواهی کرد واقعاً سلبریتیها و مسئولان ما بهجای هزارجور صغری و کبری و دلیل و برهان آوردن اگر یاد میگرفتن برای کار اشتباهی که کردن معذرتخواهی کنن و سعی در جبران آن کار داشته باشند همه چیز گل و بلبل میشد.»، «سعید راد یه مصاحبه کرده. کاری به قبل و بعدش ندارم، ولی خوب شیر رو باز کرده روی همه توی سریال. همینقدر رک بودن خوبه. ممکنه بگین چرا قبلش نگفته؟ چون حرفهایه و کوچکترین حرفی میزد شانتاژ علیه گروه و... محسوب میشد.»، «شمارو به دیدن این قسمت سریال «دل» دعوت میکنم. علم پزشکی کمر راست نمیکنه دیگه. طرف یه ماه تو کما بود یهوووو پاشد سرم و اکسیژنو همه چیو کند بدو بدو اومد بیرون همه پرسنل رو هم زد»، «خدایی سریال دل شبیه این رمانایه که تو دوران تباهیت میخوندیم»، «سریال دل رو قشنگ میشه بهعنوان شکنجه استفاده کرد.»، «سعیدراد از بازی تو سریال دل پشیمون شده و این حرفها رو زده آخه شما با این تجربه و سن و سال جز انگیزه مالی جذب چه چیز این پروژه شدی که الان آرسن لوپن بازی در میاری و سنگ مردم روبه سینه میزنی.آقای راد کاش بعد از دهه ۶۰دیگه فیلم بازی نمیکردی و میذاشتی همون خاطرات خوبت باقی بمونند.»، «سریال تموم شده و همه تهوع گرفتن تازه سعید راد یادش افتاده اشتباه کرده دل بازی کرده!»، «سعید راد قرارداد بسته و بازی کرده حالا میگه نباید تو سریال دل بازی میکردم. نخوندی فیلمنامه رو؟»، «خود بازیگر سریال دل گفته من این سریال رو نمیبینم، اون وقت یه عده میرن پول میدن هفتهای یه ساعت افتضاح منوچهر هادی رو ببینن.»، «طرف یه ویدیو انتقادی درباره سریال دل ساخته و ریتم کند سریال رو با اشاره به یه سری جزئیات مسخره کرده. بعد منوچهر هادی برای اینکه بگه من با جنبهام، همون رو تو صفحه خودش منتشر کرده. باجنبه! ناراحت نمیشی اگه ما هم ازت بخوایم که دیگه سریال نسازی؟ میشه اینم تو صفحهات منتشر کنی؟»، «حیف عمرهایی که پای دیدن این سریال دل حروم شد، این قسمت که فیلم هندی باید پیشش لنگ مینداخت»، «پیشنهاد میکنم دوستان بهجای عجله برای ساختن مجموعهای دیگر، کمی به خودشون و ما استراحت بدن و بیشتر مطالعه کنن...محترمانه با شعور و جیب مخاطب برخورد کنن».
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
تقریظ رهبرمعظم انقلاب بر کتاب «مربعهای قرمز»
-
تئاتر آنلاین، جایگزینی برای جشنواره تئاتر کودک و نوجوان
-
برای کودک پدیده مرگ را به انتظار بدل نکنیم
-
استیصال در آغوش جنگ
-
به نام تاریخ
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین