با تصویب مجلس شورای ملی و سنا
نفت ملی شد
لیلا ابراهیمیان/ بیستونهم اسفندماه 1329 بود که مجلس سنای ایران طرح ملیشدن صنعت نفت را تصویب کرد. این طرح ابتدا با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت مجلس شانزدهم در صحن علنی مجلس ارائه شد و یکهفته بعد، یعنی در بیستوچهارم اسفندماه تصویب شد تا پنج روز بعد با تأیید سنا به قانون مبدل شود.
مدتها بود که گره نفت به کار سیاست داخلی و خارجی ایران افتاده بود و از زمان جنگ جهانی دوم این گره روزانه سفتتر میشد؛ روزی اتحاد جماهیر شوروی بهدنبال نفت شمال بود و قوامالسلطنه در میان مسکو و تهران بازیگری میکرد و روز دیگر انگلیس به فکر نفت جنوب بود و این مشکلات روزی به چالش اصلی ساعد مراغهای (نخستوزیر وقت) بدل شده بود و روز دیگر رزمآرا. البته در این بین کمپانی نفت ایران و انگلیس هم که بهدنبال تأمین منافع بیشترش بود و حتی با پایان جنگ جهانی دوم، نفت ایران بیشتر برایش مزه کرده بود؛ سرسختی میکرد. وزیر خارجه بریتانیا درباره رفتار آنها گفته بود: «این سیاست به یک انفجار خواهد انجامید» اما ویلیام فریزر، رئیس هیأت مدیره کمپانی با بیتوجهی به این صحبتها، فقط درآمدهای بیشتر شرکتش را میدید. در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ مذاکراتی بین نویل گس، از مقامات شرکت نفت ایران و انگلیس و عباسقلی گلشائیان، وزیر دارایی دولت محمد ساعد انجام شد و حاصل آن قراردادی بود معروف به قرارداد الحاقی گس- گلشائیان.با این قرارداد، حق امتیاز ایران از نفت جنوب افزایش مییافت ولی قرارداد ۱۹۳۳ تغییری نمیکرد. این قرارداد مخالفانی داشت؛ محمد مصدق اگرچه در دوره پانزدهم در مجلس حضور نداشت ولی به کمک نمایندگانی از جبهه ملی مثل حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائریزاده توانسته بود از تصویب آن جلوگیری کند؛ آخرین روز مجلس پانزدهم که قرار بود این قرارداد امضا شود، مکی هفت ساعت با تن تبدار سخنرانی کرد تا این قرارداد به تصویب نرسد و عمر مجلس پانزدهم به پایان رسد. شاه در این دوره به مقامات بریتانیا اطمینان میداد که اگر با اصلاحات او و افزایش اختیاراتش موافقت کنند قرارداد الحاقی نیز به تصویب خواهد رسید. از طرفی در بیستمویکم آبانماه 1328 جبهه ملی ایران تشکیل شد تا نقش مؤثری در صحنه سیاست ایران و در سرنوشت نفت بازی کنند؛ اندیشه ملی کردن نفت از همین جا کلید خورد. البته به نوشته محمدعلی موحد در کتاب «خواب آشفته نفت» اندیشه ملی کردن نفت اولین بار در مردادماه 1327 توسط عباس اسکندری(نماینده مجلس) مطرح شد اما کسی آن را جدی نگرفت، مدتی بعد لایحه نفت به بنبست رسید. یک سال بعد غلامحسین رحیمیان، نماینده قوچان پانزدهم خردادماه 1328 گفت:«چرا لغو قرارداد را به دنیا اعلام نمیکنید؟ چرا لایحه ملی کردن نفت را به مجلس پیشنهاد نمیکنید؟» در نهایت پیشنهاد ملی کردن نفت برای اولین بار در چهارم آذرماه 1329 در جلسهای که جبهه ملی در خانه نریمان (از اعضای مؤسس جبهه ملی) تشکیل داد، به تصویب اعضا رسید. البته این فکر در کمیسیون ویژه نفت که در مجلس شانزدهم با حمایت اعضای جبهه ملی که اقلیت پر قدرتی را در مجلس تشکیل داده بودند، پیش از آن مطرح شده بود. حائریزاده (نماینده مجلس) در چهارمین جلسه این کمیسیون در سوم مهرماه 1329 گفت:«انگلستان امروز بانکها را ملی میکند، ملی شدن یعنی دولتی شدن، یعنی از دست شرکتها و کمپانیهای خصوصی گرفتن، اگر راه حکمیت و راههای دیگری نداشته باشیم، باید صنایع نفت خودمان را ملی کنیم.»
در میانه التهابهای پاییز و زمستان سال 1329 که بخصوص با انتخاب رزم آرا بهعنوان نخستوزیر شعله گرفته بود، قصه تلاش برای ملی کردن نفت بخصوص از سوی جبهه ملی و شخص دکتر مصدق و البته با حمایت آیتالله کاشانی ادامه داشت تا اینکه در کمیسیون نفت مجلس متن تصمیم خود را منتشر کرد:«نظر به اینکه پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آن جایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص صنعت نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دوماه تمدید مینماید.» بعد از آن مجلس و سنا با تأیید نظر کمیسیون دو تبصره بر آن اضافه کردند که به موجب آن به کمیسیون اجازه داد در صورت لزوم از نظر کارشناسان داخلی و خارجی استفاده کند و به نمایندگان مجلس اجازه دادند پیشنهادات خود را ظرف مدت 15 روز به کمیسیون ارائه دهند.اما آن روزها حوادث سریع ورق میخورد؛ این بار رزمآرا نخستوزیر ترور شد(16 اسفند 1329) و پس از کشته شدن او، شاه بدون کسب رأی تمایل مجلس، حسین علاء را به نخستوزیری برگزید. آشفتگی عجیبی بر وضعیت سیاسی کشور سایه انداخته بود ولی این باعث نمیشد اعضای جبهه ملی و نمایندگان موافق ملی کردن نفت دست از پیگیری خواسته خود بردارند؛ طرح ملی شدن صنعت نفت با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت مجلس شانزدهم در صحن علنی مجلس ارائه شد و یک هفته بعد، یعنی در بیستوچهارم اسفندماه به تصویب رسید و در نهایت روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ از سوی مجلس سنا تأیید و نهایی شد. روزی که در تاریخ معاصر ایران و در بین حوادث قرن 14 بهعنوان یکی از مهمترین رویدادها شناخته میشود.مجلس سنا در آن تاریخ گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را به این شرح تصویب کرد:«به نام سعادت ملت ایران و به منظور تأمین صلح جهان، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.»35 روز بعد از این مصوبه، کمیسیون نفت در ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ گزارشی ۹ مادهای برای اجرایی شدن قانون به مجلس تقدیم کرد و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران عملاً به ثمر نشست. پس از این پیروزی بزرگ مصدق که به نخستوزیری رسید، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را در سرلوحه برنامه دولت خود قرارداد. با تصویب قانون ملی شدن نفت شرکت سابق نفت ایران و انگلیس خلع ید اعلام شد.
نخستوزیر ترور شد
قتل رزم آرا از زبان خلیل طهماسبی
سپهبد حاجعلی رزمآرا (متولد ۱۲۸۰) نخستوزیر وقت، روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد شاه، توسط خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام ترور شد. او از روز پنجم تیر ۱۳۲۹ که به نخستوزیری رسید، برنامه دولت خود را بر تصویب قرارداد الحاقی نفت (گس- گلشائیان) در مجلس شورای ملی قرار داد، اما با مخالفت گروههای ملی و مذهبی، مجبور به استرداد لایحه از مجلس شد. قتل رزمآرا به روند ملی شدن صنعت نفت ایران سرعت بخشید و دو هفته پس از این حادثه، این لایحه در پایان سال ۱۳۲۹ در مجلس به تصویب رسید. آنچه میخوانید چگونگی قتل رزم آرا از زبان خلیل طهماسبی است که در پی میآید:
«... میدانید که تنها محرک من در این عمل وجدان و دینم بود، من در عین حال متأسفم که چرا میبایستی رزم آرا خیانت کرده باشد تا من مجبور شوم او را معدوم سازم. شب آن روز به خانه نرفته بودم، از ابتدا سعی داشتم این عمل را طوری انجام دهم که موجب گرفتاری دیگران نگردد به همین جهت شناسنامه و دفترچه خاتمه خدمتم را سوزاندم، صبح همان روز وارد مسجد شاه شدم هنوز صبحانه نخورده بودم دیدم خبری نیست به بازار رفتم قدری نان و شیرینی خریده آمدم روی یکی از سکوهای مسجد شاه نشستم و آن را خوردم. کم کم جمعیت جمع شدند در این هنگام بعضی از دوستانم نزدیک من میآمدند ولی من با بهانههایی از آنها جدا میشدم زیرا آنها نمیدانستند که من مصمم به انجام چه کاری هستم. ساعت ده و بیست دقیقه بود که جمعیت زیاد شد و صفهایی ترتیب دادند من خود را وارد صف کردم، با آنکه مأموران تأمینات در صف مردم خیلی زیاد بودند ولی من با آرامش کامل منتظر ورود رزم آرا و انجام وظیفه خود بودم. در این ساعت دفتری [سرتیپ محمد دفتری - ریاست شهربانی] وارد مسجد شد و من وقتی که او را تنها دیدم خیلی متأثر شدم زیرا نمیتوانستم کارم را تکمیل کنم و او را هم مطابق نقشه خود نابود سازم. دفتری از مسجد خارج شد و بیست دقیقه به یازده مانده بود که رزم آرا وارد مسجد شد. من خود را مهیا کردم، هنگامی که رزم آرا نزدیک شد آهسته دستم را بغل بردم... تا اسلحه را از بغل بیرون کشیدم، رزم آرا دو قدم از من دور شده بود ترسیدم که خدای ناکرده از دستم فرار کند، فوراً از میان صف بیرون آمدم و اولین تیر را به سرش خالی کردم، رزم آرا فقط حرکت خفیفی به دستهایش داد که من بلافاصله دومین و سومین تیر را خالی کردم که رزم آرا افتاد.
من میخواستم از کشته شدن او اطمینان حاصل کنم ولی تیر چهارم در لوله گیر کرده بود و من نگران بودم که مبادا او نمرده باشد چون کاردی با خود همراه داشتم خواستم با کارد کار او را بسازم ولی تا رفتم دست به کارد ببرم به من حمله ور شدند و دیگر نفهمیدم که چه شد ولی بعداً متوجه شدم که سرم را شکستهاند.در آن روز من تنها وحشتم این بود که مبادا رزم آرا کشته نشده باشد و وضعی ایجاد کند که هرگونه آزادی از ایران رخت بربندد و رهبران ملت به دست او نابود شوند و زمانی آرامش خود را بهدست آوردم که از معدوم شدن رزم آرا اطمینان کامل حاصل کردم.»
روزنامه شاهد – چهارشنبه 28 آبان 1331
تعیین دستمزد پزشکان و جراحان
کمیسیون تعیین دستمزد و پایمزد آقایان پزشکان و جراحان در حضور آقای وزیر بهداری و با شرکت آقای دکتر نفیسی معاون وزارت بهداری و آقایان دکتر موید حکمت مدیر کل معاونت عمومی، پروفسور یحیی عدل، پروفسور شمس، پروفسور جمشید اعلم، دکتر رضا نوروزی و دکتر محمد مصدق تشکیل گردید و پساز مذاکرات مفصل این تصمیمات اتخاذ شد:
حداقل دستمزد آقایان پزشکان و جراحان بیست ریال و حداکثر 100 ریال.
حداقل پایمزد آقایان پزشکان و جراحان پنجاه ریال و حداکثر 300 ریال.
پایمزد آقایان پزشکان و جراحان در حومه و خارج از آن بسته به رضایت طرفین است. بهای رادیوسکوپی، رادیوگرافی و رادیوتراپی نیز به این شرح تعیین شده است:
بهای رادیوگرافی ریه از دویست تا سیصد ریال. بهای رادیوسکوپی از هفتاد تا یکصد ریال. بهای رادیوگرافی ریه توأم با رادیوسکوپی از دویستوپنجاه تا سیصد ریال.
بهای رادیوگرافی و رادیوسکوپی معده از دویستوپنجاه تا سیصد ریال.
بهای رادیوگرافی قطاری فقط دویستوپنجاه ریال.
بهای کلیشههای اضافی بسته به ابعاد فیلمها خواهد بود که در نرخ شکستگیها بهاین ترتیب تعیین میشود: بهای رادیوسکوپی معده یکصدوپنجاه ریال
بهای رادیوگرافی کلیه خوابیده از دویست تا سیصد ریال.
بهای پیلوگرافی برای عکسهای بعدی از یکصدوهشتاد تا دویستوپنجاه ریال.
بهای شکستگیها بسته به ابعاد فیلمهاست بهاین قرار:
بهای فیلم 13 در 18 یکصدوبیست ریال. بهای فیلم 18 در 24 یکصدوپنجاه ریال.
بهای فیلم 24 در 30 دویست ریال. بهای فیلم 30 در 40 سیصد ریال.
قیمتهای این فیلمها مربوط به عکسبرداری شکستگیهای دست و پا از روبهرو و نیم رخ در یک فیلم است و قیمت سایر رادیوگرافیها اضافه بر حساب ابعاد گفته شده خواهد بود. معالجه کچلی با برق بهطور کلی سیصد ریال.
رادیوتراپی عمیق برحسب مقدار اشعه ایکس اشعهای که برای معالجه لازم است قیمت هر واحد اشعه بین پنجاه دینار تا یک ریال.
این قیمتها مربوط به دستگاههایی است که جامع شرایط فنی امروز باشد.
روزنامه کوشش- چهارشنبه - 29 آذر 1329
برچیدن شعب بانک انگلیس در ایران
چون اخیراً به مناسبت تصمیمی که بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه برای برچیدن شعب خود در مشهد و همدان اتخاذ نموده، برای بازرگانان این نقاط ایجاد نگرانی شده است که شاید در امور تجاری و معاملاتی برای آنها دشواریهایی فراهم گردد. بانک ملی برای روشن شدن اذهان عمومی اطلاع میدهد که برچیده شدن شعب بانک مزبور در این نقاط هرچند اسباب تأسف است ولی نباید تولید هیچگونه نگرانی نماید.
چنانچه در ظرف دوسال اخیر که بانک نامبرده شعب خود را در نقاط دیگر کشور برچیده است در همه جا شعب بانک ملی ایران حوائج بازرگانان محترم را چه در معاملات داخلی و چه در معاملات خارجی و ارزی مرتفع ساختهاند و اینک نیز بههم میهنان عزیز اطمینان میدهد که بانک ملی و شعب آن در تمام شهرهای ایران و نمایندگیهای آن در کلیه مراکز مهم دنیا برای همهگونه معاملات داخلی و خارجی مجهز است و سیاست اعتباری آن نیز که بهمنظور تسهیل امور بازرگانی و مساعدت با تجار کشور تعقیب میشود نیازمندی های اعتباراتی بازرگانان و مشتریان خود را کاملاً تأمین خواهد نمود که به هیچوجه سکتهای به مورد معاملاتی داخلی و خارجی کشور وارد نیاید و موردی برای نگرانی باقی نماند.
روزنامه کوشش- پنجشنبه 28 دی 1329
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
یک پزشک دانشمند از دست رفت
لقمان الدوله به لقمان پیوست
ساعت 10 صبح روز عاشورا دکتر حسین لقمان ادهم (لقمان الدوله) پس از دو ماه بستری بودن و استیلای ضعف زندگی را بدرود گفتند.مرحوم لقمان الدوله یکی از افراد شریف و پیشقدم خانوادهای است که عمر خود را در رشته طبابت و بهداشت مردم صرف کردهاند. مرحوم لقمان الدوله نیز مانند سایر اعضای خانواده محترم خود و برادران ارجمندش آقای دکتر حسن ادهم (حکیمالدوله) و آقای دکتر عباس ادهم (اعلمالملک) داییزاده خود آقای دکتر سعدمالک «لقمانالملک» در رشته پزشکی مقام شامخی داشت و اکثر از پزشکان جوان ما تربیت شدگان ایشان به شمار میروند.دکتر لقمانالدوله ادهم مردی خلیق، بلندهمت، خیرخواه، خوش محضر و واجد صفات ممتازی بود که آن مرحوم را در نظر تمام کسانی که ایشان را میشناختند عزیز و محترم ساخته و از صمیم قلب او را دوست میداشتند.
روزنامه کوشش- سهشنبه 2 آبان 1329
اعضای برجسته حزب با کامیون ارتش گریختند
فرار بزرگ از زندان قصر
10 نفر از سران و اعضای برجسته حزب توده ایران، دکتر نورالدین کیانوری، دکتر مرتضی یزدی، دکترحسین جودت، خسرو روزبه، مهندس علی علوی، عبدالحسین نوشین، اکبر شاندرمنی، محمود بقراطی، احمد قاسمی و صمد حکیمی که اوایل آذر ماه سال 1329 پرونده آنها در محاکم نظامی تحت بررسی بود، شامگاه جمعه 24 آذر همان سال با طراحی نقشهای توسط دکتر غلامحسین فروتن مسئول سازمان افسری حزب، از زندان قصر فرار کردند. بهدنبال این ماجرا، اداره کل شهربانی اقدام به صدور اطلاعیهای کرد:
ë اعلامیه اداره کل شهربانی راجع به فرار زندانیان توده
ساعت ۳۰/۲۰ روز جمعه ۲4 /9 /1329 یک دستگاه کامیون که دارای روپوش و علائم مشخصه ارتش وعدهای که ملبس به لباس نظامی بوده و یک نفر آنها با درجه سرهنگ ۲ آرتش [ارتش] و بقیه گروهبانی ارتش را دارا بودهاند، به درب زندان قصر آمده طبق مقررات به افسر نگهبان زندان مراجعه و با مذاکراتی که با ستوان ۱ [حسین] قبادی افسر نگهبان مینمایند، وارد محوطه زندان شده و سپس به درب زندان شماره ۲ سیاسی رفته و 10 نفر از زندانیان سیاسی را ستوان یکم [رفعت] محمدزاده افسر نگهبان زندان مذکور، طبق دستور ستوان ۱ قبادی به خارج آورده و به کامیون سوار و از زندان خارج میشوند. ستوان ۱ قبادی و ستوان ۱ محمدزاده افسران نگهبان نیز به همراهی آنهاحرکت و به معاونین خود دستور میدهند تا مراجعت آنها مراقب باشند.معاونین این دو افسر نگهبان چون چند ساعتی گذشته و خبری از آنها دریافت نمینمایند مراتب را به مقامات بالاتر گزارش و بلافاصله موضوع تحت تعقیب و فرار مسلم میشود که روی خیانت این دو افسر و تباتی این عمل انجام و 10 نفر از زندانیان سیاسی را از زندان خارج ساختهاند. بلافاصله در تهران و در خارج اقدامات لازم برای دستگیری زندانیان و مرتکبین این عمل خیانتکارانه شروع گردید.
رئیس شهربانی کل کشور- سرتیپ محمد دفتری
روزنامه «داد» - یکشنبه 26 آذر 1329
درگذشت وثوقالدوله
آقای حسن وثوق «وثوق الدوله» نخستوزیر سابق مقارن ظهر دیروز دار فانی را بدرود گفتند.ساعت 9 صبح امروز مراسم تشییع آن مرحوم از مسجد مجد بهعمل میآید و بامداد روز پنجشنبه (فردا) مجلس ترحیم رسمی از طرف دولت در مسجد شاه منعقد خواهد شد.
روزنامه کوشش- چهارشنبه 18 بهمن 1329
مکانی به قدمت 70 سال
پارک شهر تهران افتتاح شد
بنا به دعوتی که از طرف شهردار تهران بعمل آمده بود از ساعت سه بعدازظهر دیروز عده زیادی از رجال و مدیران جراید برای شرکت در مراسم افتتاح پارک شهر در میدان سنگلج حاضر شده بودند.مقارن ساعت 5/3 بعدازظهر والاحضرت شمس پهلوى به محوطه پارک وارد شدند و بلافاصله بازدید ساختمان های مختلفی که در میدان سنگلج بنا شده بود آغاز گردید. آنگاه والاحضرت و سایر مدعوین در محل مخصوصی که قبلاً تهیه شده بود گرد آمدند و دکتر مهدی نامدار شهردار تهران پس از اعلام برنامه افتتاح از حضور والاحضرت و سایر مدعوین تشکر نمود. سپس از قسمتهای مختلف پارک و وسایل بازی کودکان بازدید شد.بعد آقای دکتر صورتگر سخنرانی مبسوطی ایراد کرد و آقای دکتر عباس نفیسی نیز ضمن بیاناتی فواید پارک را از نظر بهداشتی مخصوصاً تأثیر آن در روحیه و رشد جسم اطفال متذکر شد. در خاتمه آقای حسین علاء نخستوزیر، ضمن چند کلمه گفت خیلی خوشوقتم که در موقع زمامداری این جانب پارک شهر تهران با حضور والاحضرت افتتاح میشود.ساعت 5/4 بعدازظهر مراسم افتتاح پارک پایان یافت و از این پس برای استفاده اهالی شهر آماده میباشد.
روزنامه آتش – شنبه 26 اسفند 1329