اروپا و امریکا به پایان قرنطینه و بازگشت به اجتماع میاندیشند
بازگشت به جامعه با احتیاط
وصال روحانی
مترجم
جامعه غرب و البته بخشی از شرقیها که ضربههای سنگینی از ویروس کرونا خوردهاند حالا در این اندیشهاند که چگونه دربهای جامعه خود را از نو بگشایند و به قرنطینهای پایان بخشند که خود با هدف کاستن از دامنه نفوذ این بیماری بهراه انداخته بودند.
کارشناسان بر این باورند پس از کشتارهای چند هفته اخیر کرونا در ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، آلمان و بریتانیا در قاره اروپا و هجوم گازانبری این کسالت مهلک به امریکا و تلفات بیشمار در آنجا، ماه ژوئن (10خرداد تا 10 تیر) زمانی است که فقط اوج این بیماری پایان خواهد گرفت و این جوامع قدری نفس خواهند کشید. با این حال باید راه حلهایی علمی یافت تا این بیماری دوباره برنگردد و تابستان را نیز برای مردم دهشتبار نکند. در این ارتباط میتوان به حرفهای توماس فرایدن، مسئول پیشین مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای امریکا و جاشوا شارفشتاین معاون بنیاد بهداشت عمومی و مسئولیتهای اجتماعی امریکا که از فراز و فرودهای اپیدمیهای مسری و تأثیر شگرف آن بر جوامع مطلعاند رجوع کرد و به نقاطی روشن نایل آمد.
به گزارش سایت اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا، فرایدن در میزگردی در این اندیشکده گفت: مهم این است که سنگ بنای روال عادیسازی و بازگشت به گذشته در روزها و ساعاتی باشد که مطمئن شویم سیل قربانیان وارد یک شیب محسوس شدهاند. بازگشایی مشاغل و اجتماعات آسان است اما هرگونه شتاب در آن فاجعهوار خواهد بود. در هفتههای اخیر حتی شبکههای بهداشت و کادرهای درمانی در خطر مرگ قرار داشتند و در نتیجه قرنطینه و درخانه ماندن تنها راه موجود بود اما در ماه ژوئن میتوان به راهکارهای تازهای رسید که البته با عنصر احتیاط همراه باشد. بنابراین نباید دستاوردهای چند هفته اخیر را بهخطر انداخت. کرونا هنوز ضعیف نشده و همچنان فعال است. ویژگی منحصر بهفرد آن سرعت در سرایت است و در نتیجه هر قدم خطا و توأم با عجله در این راه به مثابه خودکشی خواهد بود. بهنظر من چهار هفته بعدی در روند مهار کرونا حیاتی خواهد بود و شمار مبتلایان قطعاً کاهش خواهد یافت اما باید سیاستی در بازگرداندن افراد به سرکارهایشان بهکار گرفته شود که موجب ازدحام عمومی نشود که عامل اصلی قدرت گرفتن کرونا بوده است.
«شارفشتاین» نیز که بر این باور است که برخی سطحینگریها بویژه در امریکا عامل اصلی رسیدن قربانیان در این کشور به عددی بالای 50 هزار نفر و رسیدن بیماران به رقمی نزدیک به900 هزار نفر بوده است، در بخشی دیگر از این میزگرد گفت: اسباب تأسف است که بسیاری از مردم در امریکا بهجای اینکه بهافزایش مراقبتهای درمانی خود بیندیشند در این فکرند که چرا سالنهای آرایش یا زمینهای تنیسشان بهراه نمیافتد و چرا کنسرتهای موسیقیشان تعطیل شده است. پلاکارد «تعطیل» روی درب ورودی رستورانهای گرانقیمت لسآنجلس آنها را عصبانی کرده اما اصلاً به آمار کشته شدههای کرونا که هرشب از تلویزیونهایشان پخش میشود توجهی نمیکنند، احتیاط برای آنها بیمعنا است و میخواهند همان زندگی سریع و پرشور قبلی خود را داشته باشند.
شکست آشکار بشر
فرایدن همچنین میگوید مهمترین مسأله پیدا کردن فرمولها و مکانیسمهایی است که زنجیره ارتباط کرونا با سلولهای انسانی را قطع یا تضعیف کند ولی پزشکان هنوز راه حلی نیافتهاند و به همین سبب فقط مشغول ارائه راههایی برای پیشگیری بودهاند و به محض اینکه ویروس وارد بدن انسانی میشود، شکست را پذیرفته و فقط به جداسازی فرد بیمار از سایرین اهتمام میورزند. از زمان سر برآوردن کرونا در ایالت ووهان چین که در ماه دسامبر 2019 (آذر 1398) بود و چینیها آن را یک ماه پنهان نگه داشتند 4 ماه و اندی میگذرد و انسان هنوز نتوانسته است راهی را پیدا کند که پساز ابتلای انسانها به این بیماری با ضرباتی کاری قدرتش را زایل و آن را سریعاً درمان کند. دستیابی به پلاسمای بدن بیمار و انتقال آن به بیماران جدید راهی بالنسبه خوب است و ایام درمان را قدری کوتاه میسازد اما برای جهانی که در امور تکنولوژی به پیشرفتهای شگرفی در سالهای اخیر رسیده این میزان ترقی در کوبیدن کرونا نه یک پیروزی ستودنی بلکه یک شکست آشکار است. قریب به پنج ماه پس از ظهور مرگبار کرونا تکرار دائمی شعارهای قبلی درخصوص لزوم خانهنشینی انسانها و نرفتن به اجتماعات و معرفی آن بهعنوان تنها راه مبتلا نشدن به معنای قبول یک شکست بزرگ و رسمی در مقابل کرونا و فقدان علم بشر برای برخورد سریع با بلیههای جدیدی است که زندگیهای مدرن اما سرشار از بیمسئولیتی ایجاد کرده و در آینده هم ایجاد خواهد کرد.
شارفشتاین با اشاره به دشواریهای پس از پایان قرنطینهها میگوید: اینکه آدمها در غرب و شرق اروپا در ماه ژوئن به سر کار خویش برگردند خوب است اما باید دید هدف چیست. اگر فقط میخواهیم جهان را دوباره امن و پایان صوری حیات کرونا را اعلام کنیم، کار بدی نیست اما بیشتر به یک خودفریبی میماند. سیستم بهداشت عمومی در کشورهای بزرگ غربی که پیشتر هیچ تست بزرگی نداده بود در اولین آزمایشهای بزرگش به شدت سرافکنده شده و دولتهایی که ادعاهای زیادی در این زمینه داشتند حالا باید اعتراف کنند که هیچ تدبیر مؤثری ندارند. نگاهی به بیمارستانهای انباشته از مبتلایان کرونا در اروپای غربی و همینطور امریکا بیندازند تا مطمئن شوند چطور متولیان سلامتی در این کشورها حرفهای بیپایه میزدند و از توفیقهای موهومی میگفتند که در سیستمهای بهداشت و درمان خود به آن نایل آمدهاند. ما با دولتها و آدمهایی طرف هستیم که اگر جهان بدون بحران باشد زبانشان در تمجید از خویش بلند است اما با آمدن اولین طوفان واقعی پنهان و فراری میشوند.
به سوی قبرستانی عمومی
فرایدن هم نگران بازگشایی مدارس است و مطمئن است اگر مدارس و سایر واحدهای تحصیلی در اروپا از ماه ژوئن باز شوند یک خودزنی بزرگ و وحشتناک از سوی دولتهای متبوعه خواهد بود. وی میافزاید: میتوان بازگشایی ادارات را البته با رعایت فاصلهگذاریهای فردی پذیرفت اما بحث مدارس و دانشگاهها بحثی به کلی متفاوت و موضوعی است که اگر بد هدایت شود اروپای غربی و امریکا را به قبرستانی عمومی و بیحد و مرز تبدیل خواهد کرد. دولتهای غربی حتی در غربالگری انسانها و تشخیص سریع بیماریها در افراد ناموفق بودهاند و حال چطور میخواهند آموزشگاهها را که محصلان را در فواصلی بسیار نزدیک به یکدیگر به آموزش وامیدارند از نو فعال کنند و از این بابت خسران عظیم تازهای را متحمل نشوند. در استرالیا هم به سبب پراکندگی جمعیتی اندک در یک مساحت بزرگ شمار قربانیان به خودی خود کم بوده اما دولت مرکزی در کانبرا هم با خوشفکری بیشتری عمل کرده و از اشتباهات بزرگ مبرا بوده است. شارفشتاین اعتقاد دارد وقتی رفتن به یک آرایشگاه هم خطرناک است و امکان دارد کوتاه کردن مو هم به سبب آلوده بودن وسایل اصلاح موجب ابتلا به کرونا و مرگ شود انسانها باید دریابند موضوع بسیار حساستر و خطیرتر از آنی است که میپندارند و نباید از سر بیتفاوتی و مسخرهبازی با آن برخورد کنند. وی میافزاید: دیدیم که سبکسریها و غرورهای مسخره با امریکا و کشورهای معروف اروپای غربی در هفتههای اخیر چه کرد و انبانی از کشتهها را روی هم چید و بیماران را در درمانگاهها انباشته ساخت. آیا سیگنالها و نشانهها به اندازه کافی گویا نیستند؟ بازگشایی ادارات و مشاغل در ماههای ژوئن خوب است زیرا کرونا در آن زمان ضعیفتر از امروز خواهد بود اما اگر نیروی کار در بازگشتش به ادارات رسمی و مشاغل خصوصی مختلف به درستی هدایت و مدیریت نشوند و مدارس هم باز شوند، فاجعهای بزرگتر از فجایع ماههای آوریل و مه(فروردین و اردیبهشت) شکل خواهد گرفت. به هوش باشیم.
«نه» قاطع اسرائیلیها به طرحهای «بی بی»
زهره صفاری
خبرنگار
بیش از 2 هزار نفر از ساکنان خشمگین اراضی اشغالی در اعتراض به تشکیل دولت ائتلافی و تصویب اجرای طرح الحاق کرانه باختری، شامگاه شنبه علیه نخستوزیر رژیم صهیونیستی به خیابانها آمدند. بهگزارش شبکه خبری «الجزیره»، معترضان که با ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در میدان «رابین» شهر تل آویو ایستاده بودند، با در دست داشتن پرچمهای سیاه رنگی خواستار برکناری «بنیامین نتانیاهو» از نخستوزیری و بازنگری در میزان اختیارات او در وزارت دادگستری اسرائیل شدند. طبق توافقی که عصر دوشنبه رهبر حزب لیکود با بنی گانتس، رهبر آبی و سفیدها برای تشکیل دولت ائتلافی به امضا رساندند، نخستوزیری و حق وتوی احکام دادگستری تا مدت زمان مشخصی در اختیار نتانیاهو خواهد بود و پساز او، بنی گانتس نخستوزیر خواهد شد. همچنین مجوز اجرای طرح الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی از اوایل ژوئن نیز به حکم دادگاه عالی موکول شد که بدون شک با اختیارات جدید نتانیاهو در وزارت دادگستری، اجرای آن با حمایت امریکا در زمان مشخص محقق میشود. این امتیازات در حالی بهطرفین داده شده که جلسه محاکمه نتانیاهو بهدلیل همهگیری ویروس کرونا ماه آینده انجام خواهد شد که مسلماً با توجه به اختیارات نخستوزیر برای وتوی احکام قضایی، پرونده جرایم او نیز برای همیشه بسته میشود. در این شرایط به نوشته «تایمز اسرائیل»، تظاهرکنندگان این ائتلاف و ابقای نتانیاهو را مغایر با اصول دموکراسی و قوانین اسرائیل دانسته و رهبر آبی و سفیدها را نیز برای تن دادن به این توافق محکوم کردند. «کارمی گیلون»، مدیر سابق سازمان امنیت اسرائیل(شین بت) در جمع تظاهرکنندگان گفت: «نتانیاهو تنها نخستوزیر اسرائیل است که مسئولیت رفتار و تصمیماتش را نمیپذیرد. این ائتلاف، کنست را نیز نابود میکند و52 عضو دولت اختیار کشور را در دست میگیرند.»
رویارویی دو متحد متجاوز به یمن
ندا آکیش
خبرنگار
شورای انتقالی جنوب یمن که یک گروه جدایی طلب تحت حمایت امارات است، صبح دیروز یکشنبه در بیانیهای در مناطق تحت کنترل خود اعلام خودمختاری کرد، اقدامی که واکنش فوری دولت مستعفی یمن را که تحت حمایت عربستان است، برانگیخت و دولت مستعفی هشدار داد، این اقدام میتواند«پیامدهای فاجعه بار» داشته باشد.
به گزارش الجزیره، شورای انتقالی جنوب یمن در این بیانیه ضمن اعلام وضعیت اضطراری در جنوب یمن گفت، این شورا از نیمه شب شنبه 25 آوریل 2020 شهر بندری استراتژیک عدن و دیگر استانهای جنوبی را بهصورت «خودمختاری» اداره میکند. این شورا همچنین دولت مستعفی یمن را که تحت حمایت عربستان سعودی است به سوءمدیریت و فساد متهم کرد.
شورای انتقالی جنوب یمن در صفحه فیسبوک خود نیز نوشت: این شورا کنترل تمام ساختمانهای دولتی عدن، بانکها، بنادر و فرودگاه عدن را برعهده گرفته است و این اقدامها که به دستور رهبری شورای انتقالی انجام شده بهخاطر ناکامیها و فساد دولت به اصطلاح قانونی که سیاست گرسنگی دادن به مردم و مطیع کردن مردم را پیش میبرد، است.
این اتفاق که آشکارترین گواه شکاف بین امارات و عربستان، دو متحد سابق در تجاوز نظامی به یمن، است میتواند به پیچیدهتر شدن بحران جنگ یمن بینجامد زیرا از مارس 2015 تا سال 2017 جدایی طلبان تحت حمایت امارات و نیروهای وفادار به منصور هادی، رئیس جمهوری مستعفی یمن که تحت حمایت عربستان است، با هم متحد بودند و علیه نیروهای مردمی انصارالله یمن میجنگیدند اما در سال 2017 شورای انتقالی جنوب یمن با حمایت امارات شکل گرفت و رو در روی دولت مستعفی یمن ایستاد. در آگوست سال گذشته میلادی هم پس از یک دوره جنگ و درگیری شدید بین دو متحد سابق، این شورا موفق شد کنترل عدن را به دست بگیرد. در نوامبر 2019 دولت مستعفی یمن و شورای انتقالی جنوب یمن با میانجیگری عربستان و پس از یکسری مذاکرات در ریاض پایتخت عربستان به توافق رسیدند که جنگ علیه یکدیگر را متوقف کنند. این آتش بس شکننده بین دولت مستعفی و شورای انتقالی بارها نقض شد و در نهایت بامداد دیروز یکشنبه شورای انتقالی با اعلام خودمختاری در جنوب یمن از توافق خارج شد و نشان داد که این توافق از ابتدا پایه و اساس محکمی نداشته است.
محمد الحدرامی، وزیر خارجه دولت مستعفی یمن در واکنش به اقدام شورای انتقالی گفت، این شورا با اعلام خودمختاری رسماً اعلام کرد که از توافق ریاض بهطور کامل خارج شده و به راهکار نظامی روی آورده است. او افزود: این به اصطلاح شورای انتقالی باید خودش به تنهایی پیامدهای خطرناک و فاجعه بار چنین اقدامی را برعهده بگیرد.
به عقیده بسیاری از ناظران بینالمللی، این اقدام جدایی طلبان جنوب یمن نگرانیها از افزایش بیش از پیش ناآرامیها در یمن آن هم در شرایطی که بیم شیوع ویروس کرونا در این کشور فقیر و جنگ زده میرود، بالا برده است. از سال 2015 تاکنون در پی تجاوز نظامی ائتلاف متجاوز عربی به رهبری عربستان و امارات، بیش از 100 هزار نفر در یمن جان خود را از دست دادهاند و تمام زیرساختهای این کشور از بین رفته و یمن در آستانه قحطی قرار گرفته است.
واکنش به محدودیت علیه رسانههای ایرانی از سوی امریکا
مصداق نقض حقوق بشر و آزادی بیان
وزارت خارجه اقدام وزارت خزانهداری امریکا در ایجاد محدودیت برای رسانههای ایران را محکوم کرد. در ادامه رویکرد خصمانه امریکا علیه ایران و وضع تحریمها، حالا دامنه این اعمال فشارها و محدودسازیها به رسانههای ایران هم رسیده است.
پیش از این وزارت خزانهداری امریکا دامنه سایت خبرگزاری فارس را مسدود کرده بود و اخیراً دامنه سایت رسمی روزنامه ایران به آدرس iran-newspaper.com هم توسط دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری امریکا (اوفک) مصادره و مسدود شده است.
البته این اقدام مخالف آزادی بیان به سایتهای دیگر نشریات مؤسسه ایران، ایراندیلی، الوفاق، ایران ورزشی و ایران سپید نیز تعمیم داده شده است.در حال حاضر سایت روزنامه ایران با آدرس irannewspaper.ir در دسترس است و پیگیریهای حقوقی برای رفع انسداد و مصادره دامنه سایت در جریان است. دیروز وزارت خارجه هم در واکنش به ایجاد محدودیت وزارت خزانهداری امریکا علیه رسانههای ایران در حساب توئیتری خود نوشت: «جمهوری اسلامی ایران قویاً تصمیم خزانهداری امریکا در مسدودسازی دسترسی به دامنه اینترنتی رسانههای ایرانی را که مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر و آزادی بیان است، محکوم میکند.
اقدام این رژیم در ساکت کردن جریان رسانهای بدیل، امریکا را به نقضکننده اصلی نظم قانونمحور بینالملل تقلیل داده است.» فعالان و کارشناسان رسانهای هم این حرکت امریکا را اقدامی در جهت ادعای این کشور مبنی بر حمایت از گردش آزاد اطلاعات و آزادی بیان ارزیابی کردند.
«مهدی شفیعی» مدیر عامل مؤسسه ایران نیز گفت: دامنه رسمی سایت روزنامه ایران به آدرس iran-newspaper.com توسط دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری امریکا (اوفک) مصادره و مسدود شد. وی ادامه داد: البته خوشبختانه ما به سرعت آدرس جدیدی را جایگزین کردیم و نگرانی از این بابت وجود ندارد. البته موضوع در حال پیگیری حقوقی و سیاسی است.
اقدام مغایر اصول بینالمللی
مهدی فرقانی
رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از مهمترین اخباری که در چند روز گذشته در رسانهها مطرح شد، خبر مسدود و مصادره شدن سایت «روزنامه ایران» بود. اتفاقی که هرچند، برای اولین بار نیست که گریبانگیر رسانههای ایرانی میشود اما از سوی کشوری اتفاق افتاد که نه تنها مدعی آزادی مطبوعات است بلکه ادعا میکند به آزادی بیان احترام میگذارد. بههمین علت، این اقدام نه تنها در عرصه داخلی محکوم و مورد نکوهش است، بلکه در بعد بینالمللی نیز غیرقابل قبول است. حرکت آنها علاوه بر اینکه مخاطبان رسانهها در ایران و جهان را از دریافت و مراجعه به سایت «روزنامه ایران» محروم میکند، مانع دسترسی آزاد به اطلاعات نیز میشود. هر حرکتی که در جهت محدودیت دسترسی آزاد به اطلاعات صورت گیرد مغایر ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی و سیاسی است و توسط هیچ نهاد و سازمان و کشوری قابل توجیه نیست. این اقدام دولت امریکا نشان میدهد که آنها علاوه بر خصومت با نظام جمهوری اسلامی ایران با مخاطبان و مردم آن هم مشکل دارند. همچنین معتقدم این کار، به نوعی حقوق فردی و اجتماعی مخاطبان را نیز زیر پا میگذارد و مغایر با تمام قوانین و تعهدات بینالمللی است.
حرکت علیه مردم
علیاکبر قاضیزاده
استاد علوم ارتباطات
مسدود کردن سایت رسانههای ایرانی از جمله سایت «روزنامه ایران» و هر نوع اقدامی که باعث لطمه به آگاهیرسانی مطبوعات شود، حرکتی علیه مجموعه مردم است. بنابراین، اقدام اخیر خزانهداری امریکا در مسدود کردن سایتهای مؤسسه «ایران»، به نوعی ایستادن روبهروی ملت ایران محسوب میشود. هرچند که من اعتقاد دارم این رفتار بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی برای دولت امریکا دارد اما از هر جهت که به آن نگاه شود، نوعی مبارزه با مردم و آگاهیرسانی است. امریکا با هر هدف و نیتی هم که سایت «روزنامه ایران» را مسدود کرده باشد کار آن محکوم است و ایران باید اقدامات قانونی لازم در این باره را دنبال کند. این رفتار اگر در آینده ادامه داشته باشد و گریبان سایتهای دیگری از جمله همشهری، اعتماد، دنیای اقتصاد و... را بگیرد به یک مسأله بسیار جدی تبدیل خواهد شد و بهصورت آشکار نشان میدهد، آنها آزادیهای به حق ملت ایران را نشانه گرفتهاند.
سند واقعی تناقض امریکایی
اکبر نصراللهی
رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد
ادامه از صفحه اول/ در همین راستا لازم است چند نکته را درباره اقداماتی که در بالا به آن اشاره شد یادآوری کنم:
۱. مسدودیت سایت رسانههای ایرانی توسط امریکا، نقض ماده۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در این ماده به حق آزادی، تولید و انتشار اخبار و ضرورت به رسمیت شناختن آن تأکید شده است. این اقدامات در حالی توسط امریکاییها در حال انجام است که آنها همیشه در مقاطع مختلف ادعا میکنند طرفدار جریان آزاد اطلاعات و بیطرفی هستند و مدام سنگ حقوق بشر را به سینه میزنند.
۲. در اینجا باید بدانیم که تحریم سایتهای رسانههای ایرانی از جمله «روزنامه ایران»، «خبرگزاری فارس» و «سایت آپارات» اقدام غیرقابل پیشبینیای از سوی دولت امریکا نبود و آنها آخرین قربانیهای این اقدامات نیستند. در آینده نزدیک بهطور قطع شاهد مسدود شدن سایتها و خبرگزاریهای مستقل و غیرمستقل دیگری نیز خواهیم بود. رفتارهایی که کاملاً از سوی دولت ترامپ قابل انتظار و پیشبینی است. دراینجا میتوان نتیجه گرفت که آنها تنها در ظاهر از ادبیات و واژههای زیبا استفاده میکنند اما در رفتار طور دیگری عمل میکنند و به نوعی دچار تعارض و دروغگویی هستند.
در مورد اینکه این فشارها چه تأثیری بر رسانههای ما میگذارد هم باید بگویم که قطعاً تأثیرگذار است و یک نوع پارازیت برای آنها محسوب میشود و روند اطلاعرسانی را دچار مشکل میکند اما آنچه مسلم است، هیچ دستگاه و کشوری نمیتواند جلوی تولید اخبار را در داخل و خارج از کشور بگیرد. این مسدودسازیها اگرچه نگرانکننده و ناخوشایند است ولی به نوعی فرصتی محسوب میشود برای آشکار کردن ماهیت و چهره واقعی امریکاییها و آگاه کردن جهانیان از تناقضات رفتاری آنها. در این برهه زمانی کسانی که رشته و تخصصشان مرتبط با رسانه نیست و افرادی که طرفدار دولت امریکا هستند حتماً متوجه دروغگویی آشکار آنها خواهند شد. بنابراین، معتقدم این موضوع برای ما فرصت است، چرا که اگر ما ۴ یا ۱۰ سال قبل میخواستیم به دروغگویی آنها اشاره کنیم شاید حتی افراد تحصیلکرده هم این حرف را نمیپذیرفتند.
ادامه در صفحه 14