قتل برادرزن به خاطر 300 هزار تومان
گروه حوادث/ نگهبان ساختمان نیمه کاره پس از آنکه برادرزن خود را به خاطر اختلاف 300 هزار تومانی به قتل رساند از محل متواری شد.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، عصر پنجشنبه 18 مهر مأموران کلانتری 126 تهرانپارس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل مرد جوانی خبر دادند.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد عامل قتل نگهبان 42 ساله یک ساختمان نوساز بوده که با برادرزنش به خاطر 300 هزارتومان اختلاف مالی داشته و هنگامی که برادرزنش با دوست خود به ملاقات او رفته بود با یکدیگر درگیر شده و پس از کشتن وی پا به فرار گذاشته است. ردیابیها برای دستگیری متهم از سوی پلیس ادامه دارد.
زائر دوچرخه سوار یزدی در کربلا بر اثر تصادف جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، سید حسین شجاع الساداتی یکی از زائران یزدی که با دوچرخه از مرز به کربلا رفته بود بر اثر تصادف با کامیون جان خود را از دست داد.
بنا به وصیت خود مرحوم، پیکر وی در نجف به خاک سپرده شد.
گروه حوادث/ کودک 8 ساله که به جای شربت آلبالو به اشتباه شیشه متادون را سرکشیده بود جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، صبح پنجشنبه 18 مهر مأموران کلانتری 112 ابوسعید در تماس با بازپرس کشیک قتل از مرگ پسر 8 ساله در یکی از بیمارستانهای پایتخت خبر دادند.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که این پسربچه برای نوشیدن شربت آلبالو به سراغ یخچال رفته اما شیشه شربت متادون را خورده است. پس از اینکه پسرک دچار تهوع و بدحالی شد خانوادهاش، او را از قرچک ورامین به بیمارستان تهران منتقل کردند اما اقدامات درمانی مؤثر واقع نشد و پسربچه جان باخت. تحقیقات از خانواده این کودک به دستور بازپرس جنایی
ادامه دارد.
سرقتهای عجیب سارقان اسیدی و تحصیلکرده
گروه حوادث- مرجان همایونی/ چهارمین مرحله از طرح کاشف پلیس با دستگیری 187 سارق و زورگیر در پایتخت اجرا شد. در میان دستگیرشدگان، سارقانی هستند که با شگردهای عجیب، خشن و مسلحانه هزاران نفر را قربانی اهداف پلید خود کردهاند.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، در این طرح 11 باند زورگیری، کیفقاپی و سرقت تحت عنوان مأمور، 15 باند سرقت منازل و اماکن، 10 باند سرقت خودرو و لوازم خودرو، 2 باند جعل و کلاهبرداری، 3 اسیدپاش، یک گروه سارق مسلح و 12 محکوم متواری دستگیر شدند. از میان متهمان 119 نفر سابقه دار هستند که در مجموع به 3 هزار فقره سرقت تاکنون اعتراف کردهاند.
سرقت برای پرداخت پول اسلحه
بهزاد، سردسته باند سرقت مسلحانه است وی در گفتوگو با خبرنگار «ایران» از جزئیات سرقتهایش میگوید.
چه شد که تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتی؟
من 10 سال و 5 ماه به خاطر کیف قاپی زندان بودم. وقتی آزاد شدم، تصمیم گرفتم که این 10 سال عقب ماندن از زندگی را جبران کنم. به همین خاطر وقتی یکی از بچه محلهایمان که قاچاقچی موادمخدر و اسلحه است پیشنهاد سرقت داد قبول کردم. سرقت مسلحانه از جاهای خاص مثل طلافروشیها. ما قرار بود چهار محل را سرقت کنیم. از من خواست به همراه دو نفر از سارقان سابقه دار و حرفهای سرقتها را انجام دهم.
سرقتی هم انجام دادید؟
این سرقتهایی که شاهین میگفت را نه. اما سه سرقت مسلحانه بدون اینکه با شاهین هماهنگ کنم و 10 سرقت لوازم داخل خودرو انجام دادم.
چگونه سرقت میکردی؟
شب قبل از سرقت «اسید» مصرف کردم. اسید یک ماده مخدر و شبیه کاغذ است. بعد از مصرف آن حالم بد شد. فردای آن روز سوار بر خودروی پژو 405ام بودم که دختری را بهعنوان مسافر سوار کردم. بعد از طی مسافتی اسلحه را به سمت او گرفتم و گفتم هرچه دارد به من بدهد. دختر جوان ترسیده بود و النگویش را به من داد. اما متوجه شدم قلابی بوده است. سرقت دوم را دو روز بعد انجام دادم. مرد جوانی در خیابان سپهبد قرنی در حال عبور بود و قصد داشت سوار خودرواش شود. با اسلحه به سمتش رفتم و باهم درگیر شدیم و در این میان تیری به کتف او اصابت کرد. من که ترسیده بودم بدون آنکه از او سرقت کنم از محل فرار کردم. سومین مورد را همان شب در بلوار فرحزاد انجام دادم دو تا دختر سوار بر خودروی 207شان شدند. اسلحه را به سمتشان گرفتم و کیفشان را سرقت کردم. از شانس بدم داخل کیف آنها هم چیزی نبود. سه سرقت مسلحانه انجام دادم بدون آنکه یک ریال پول بهدست بیاورم.
سرقتهای داخل خودروات چگونه بود؟
با پیچ گوشتی صندوق عقب خودروهای پراید را باز کرده و هر چه لوازم داخل آن بود را سرقت میکردم.
با لوازم سرقتی چه میکردی؟
به شاهین میدادم. قرارمان این بود که من هر چه سرقت میکنم به شاهین بدهم و او آنها را به جای هزینه اسلحهای که برایم خریده است بردارد.
اسلحه را چند خریده بود؟
18 میلیون تومان.
ادعای عجیب مترجم تحصیلکرده
30 سال دارد، به اتهام سرقت 50 میلیون تومان پول از دختر جوانی بازداشت شده است. ماجرای سرقتش عجیب و شنیدنی است.
در هتل چکار میکردید؟
من فوق لیسانس هتلداری دارم و مترجم هستم. برای انجام یک کار ترجمه از یکی از شهرهای جنوبی به تهران آمدم و در هتل ساکن بودم که با دختر جوانی آشنا شدم. البته او خودش مرا به شام دعوت کرد.
شما هم نقشه سرقت از او را کشیدید؟
من خودم را توریست عربی معرفی کردم و با کمک نرم افزارهای ترجمه با او صحبت میکردم. او که نمیدانست من فارسی بلد هستم به یکی از دوستانش زنگ زد و گفت سوژه خوبی برای سرکیسه کردن پیدا کردهام. میخواهم پولهایش را بالا بکشم. من هم که این حرفها را شنیدم تصمیم گرفتم به او درس خوبی بدهم.
و کارتش را سرقت کردی؟
کارت از دستش افتاد زیر میز و متوجه نشد. من هم با کارتش چند قطعه سکه طلا خریدم. من وضع مالی خوبی دارم و پدرم تاجر است. مدتی هم در امارات و قطر سکونت داشتم و به زبان عربی و انگلیسی هم تسلط کامل دارم. نیازی به این پولها نداشتم ولی وقتی از نقشه او با خبر شدم تصمیم گرفتم که
ادبش کنم.
آرایشگری که همدست سارقان بود
شریک دزد است و رفیق قافله، آرایشگر بوده اما با مشتریهای پولدار آرایشگاه طرح دوستی میریخت و مشخصات آنها را به سارقان میداد.
چرا با سارقان همدستی میکردی؟
به خاطر پول. من با مشتریانم طرح دوستی میریختم و آمار آنها را به همدستانم میدادم و آنها هم نقشه سرقت از خانهها را اجرا میکردند.
سابقه داری؟
من سابقه ندارم، اما همدستانم سابقه دار هستند و سردسته این باند یک ماه بود که از زندان آزاد شده بود.
چقدر از سرقتها گیرت آمد؟
همدستانم از 4 خانه سرقت کردند و سهم من از این سرقتها 3 میلیارد تومان بود.
جراحی کیسه صفرا به قیمت جان پدر تمام شد
زهره صفاری
خبرنگار
مرد 89 ساله که برای جراحی کیسه صفرا به بیمارستان رفته بود با اشتباه پزشک دچار پارگی روده و عفونت شدید شد و جان باخت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل سال 95 بود که «حشمت» به دلیل بزرگ شدن سنگ کیسه صفرایش مدام دل درد داشت و به پزشک مراجعه می کرد اما با توجه به سنش پزشک معالج از انجام جراحی خودداری کرده و برایش دارو تجویز می کرد.
در یکی از شب ها که «حشمت» میهمان خانه پسر بزرگش بود، ناگهان دوباره دل درد به سراغش آمد و به ناچار او را به بیمارستان منتقل کردند. با توجه به وضعیت جسمانی «حشمت»، پزشکان دستور انتقال سریع او را به اتاق عمل دادند. از آنجا که جداره داخلی کیسه صفرا دچار چسبندگی شده بود، پزشکان در جراحی اول نتوانستند سنگ را خارج کنند. اما به خاطر عفونت شدیدی که شکم بیمار را گرفته بود باید به سرعت جراحی تکرار می شد. بنابراین وقتی پیرمرد برای دومین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت پزشکان تصمیم گرفتند، سنگ را نیز بردارند اما این جراحی باعث پارگی روده و گسترش عفونت شد و پدربزرگ هرگز به هوش نیامد.
شکایت فرزندان پیرمرد
پس از مرگ حشمت فرزندانش به دادسرای جرایم پزشکی و دارویی(ناحیه 19) تهران رفتند. پرونده در شعبه اول بازپرسی تشکیل شد و به دستور بازپرس برای تعیین علت دقیق مرگ به کمیسیون پزشکی فرستاده شد. نخستین جلسه کمیسیون پزشکی برگزار شد و پس از بررسی مدارک و شنیدن اظهارات طرفین، کارشناسان با توجه به شرایط بالینی بیمار، جراحی را ضروری اعلام کردند. اما اقدامات درمانی نامناسب تشخیص داده شد . بدین ترتیب پزشک معالج را به علت تأخیر در تشخیص درمانی به میزان یک درصد و مسئول فنی بیمارستان را به علت تأخیر در درمان به میزان 5 درصد مقصر شناختند.
با اعتراض طرفین، پرونده به کمیسیون 5 و 7 نفره نیز فرستاده شد و این بار پزشک معالج و مسئول فنی به طور مشترک به میزان 4 درصد مقصر اعلام شدند. این رأی با اعتراض خانواده «حشمت» به کمیسیون 9 نفره رسید و اعضا، پزشک معالج را به دلیل اقدام نادرست درمانی در مرحله اول جراحی و لزوم تکرار آن به میزان 2 درصد و مسئول فنی بیمارستان را 8 درصد در مرگ پدربزرگ مقصر اعلام کردند. بدین ترتیب کیفرخواست پرونده با عنوان مشارکت در قتل غیرعمدی ناشی از قصور پزشکی برای رسیدگی به شعبه 1043 دادگاه کیفری 2(مجتمع شهید قدوسی) به ریاست قاضی محبوب افراسیاب ارسال شد. قاضی پرونده پس از بررسی مدارک و شنیدن اظهارات خانواده پیرمرد و کادر درمانی، پزشک معالج را به پرداخت 10 میلیون تومان پول نقد جایگزین یک سال حبس از جنبه عمومی جرم و پرداخت بهای ریالی 2 درصد دیه مرد مسلمان از جنبه خصوصی و مسئول فنی را نیز علاوه بر یک سال حبس تعزیری، به پرداخت بهای ریالی 8 درصد دیه مرد مسلمان محکوم کرد.
دام مسافرکش قلابی برای زنان
گروه حوادث / مسافرکش قلابی که با جلب اعتماد زنان جوان اقدام به سرقت اموالشان میکرد از سوی پلیس آگاهی دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از 18 تیر سالجاری با شکایت زن جوانی در کلانتری 164 قائم در دستور کار مأموران قرار گرفت. این زن در جزئیات ماجرای سرقت اموالش گفت: چندی قبل در خیابان رسالت خودروی سواری پژو 206 خاکستری رنگی را بهصورت دربستی کرایه کردم. راننده که مرد جوانی بود در بین راه شماره تلفنش را به من داد تا در مواقع نیاز به خودروی دربستی با او تماس بگیرم. حدود 2 هفته بعد برای خرید با شماره تلفن راننده تماس گرفتم و از وی خواستم تا من را به یک فروشگاه ببرد. آن راننده بموقع رسید و من را به مقصد رساند و پس از خرید هم من را به منزلم بازگرداند حتی کمک کرد تا خریدهایم را به داخل منزلم ببرم. ساعتی پس از رفتن راننده پیامکی از بانکم دریافت کردم که نشان میداد مبلغ 2 میلیون و 500هزار تومان از حسابم برداشت شده است در حالی که تعجب کرده بودم همان موقع کارت عابربانکم را جست وجو کردم و متوجه شدم که کارت در داخل کیفم نیست.
سرهنگ کارآگاه «قاسم دست خال» رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی در رابطه با شناسایی و دستگیری این سارق عنوان کرد: پس ازشکایت این زن جوان به پایگاه یکم پلیس آگاهی کار شناسایی و دستگیری متهم آغاز شد و اکیپی از کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی به محلهای تردد و توقف خودروی مذکور مراجعه و در تحقیقات میدانی پلاک انتظامی خودرو شناسایی شد.
وی در ادامه افزود: در تحقیقات پلیسی مالک خودرو شناسایی اما مدعی شد خودرواش به مدت یک ماه در اختیار یکی از دوستانش قرار داشته و وی با آن مسافرکشی میکرده است. در گام بعدی متهم اصلی پرونده شناسایی و با دستور قضایی دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد.
رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی ضمن اشاره به اینکه پروندههای مشابه دیگری نیز در این پایگاه علیه متهم پرونده کشف شده، خاطرنشان کرد: پس از تحقیقات تکمیلی متهم به دادسرا تحویل شد.
مقاومت پیرزن، سارق را به دام انداخت
گروه حوادث / درگیری پیرزن شجاع با سارقان طلاهایش در خانه به دستگیری یکی از سارقان ختم شد.به گزارش خبرنگار «ایران»، چند روز قبل ساکنان یک ساختمان با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفته و از وقوع درگیری در خانه پیرزن همسایه خبر دادند. بدین ترتیب مأموران کلانتری 170 کهریزک راهی محل شده و در همین هنگام جوانی 25 ساله را دیدند که از پنجره ساختمان به پایین پرید بعد از آن، 2 نفر دیگر هم از در ساختمان خارج شدند که با اقدام سریع مأموران یکی از متهمان دستگیر ولی 2 متهم دیگر از محل متواری شدند.
با حضور مأموران در محل، زن سالخورده به مأموران گفت: در داخل خانه بودم که 3 جوان با شکستن پنجره پشتی وارد ساختمان شدند و از من خواستند که همه طلا و جواهراتم را به آنها بدهم. در ابتدا مقاومت کردم تا مانع سرقت شوم ولی سارقان با تهدید سلاح سرد همه طلا و جواهراتم را که بیش از 70 میلیون تومان ارزش داشت، سرقت کردند و بعد از آن هم به سرعت از خانه خارج شدند.
سرهنگ ابراهیم شریفی مقدم - کلانتر محله کهریزک- با بیان اینکه در بازرسی از متهم طلاهای سرقتی کشف شد، گفت: با تنظیم صورتجلسهای اموال سرقتی تحویل مالباخته شد و پیگیری برای دستگیری دو سارق دیگر این پرونده ادامه دارد.
سفر به انگلیس به خرج روزنامه کیهان
محمد بلوری
روزنامه نگار پیشکسوت
قسمت نوزدهم/
همانگونه که اشاره کردم نیمههای سال 56 در دوره نخستوزیری دکتر جمشید آموزگار، از طرف ساواک و وزیر اطلاعات و جهانگردی، من و 10 نفر دیگر از روزنامهنگاران ممنوعالقلم شناخته شدیم و به روزنامهها دستور داده شد ما را اخراج کنند و با قطع حقوق و دستمزد به مطبوعات راهمان ندهند.
هرچند این دستور بهصورت تلفنی به مدیران و سردبیران روزنامهها اعلام شده بود ولی لازمالاجرا تلقی میشد.
پس از یک هفته بیکاری، مدیر روزنامه پیغام فرستاد که به دیدنش بروم. مصباحزاده در این دیدار به دلجویی گفت: هرچند ساواک دستور داده ضمن اخراجت حقوق و مزایایت هم پرداخت نشود اما نگران نباش ماه به ماه به همان میزان پولی بدون ضبط در دفاتر روزنامه دریافت خواهی کرد تا از نظر مالی دچار مضیقه نشوی.
گفتم: ممنون آقای دکتر اما از خانهنشینی حوصلهام سرمیرود چون ممنوعالقلم بودن یعنی روی ورق پارهای هم اجازه ندارم چیزی بنویسم!
در جوابم گفت: مطمئناً این ممنوعیت برای همیشه ادامه نخواهد داشت. بالاخره روزی برطرف میشود. پیشنهاد میکنم در این مدت بفرستیمت به خارج تا انگلیسیات را کامل کنی و وقتی اجازه برگشت به روزنامه گرفتی، چیزی هم یاد گرفته باشی، پیشنهاد میکنم بروی به انگلیس در آنجا آشنایانی هستند که کمکت کنند. خرج اقامت و هزینه تحصیلت را هم دستور میدهم دور از چشم ساواک برایت بفرستند.
گفتم: همسر و دو بچهام را چه کنم.
گفت: بچههایت را میسپاری دست خواهرزنهایت، میدانم که با هم در یک خانه زندگی میکنید. اما بشرطی که زنت را با خود ببری که در غربت مواظبت باشد.
با لبخند معنیداری ادامه داد: هرچند میدانم اهل شیطنت نیستی!
به این ترتیب در مدت چهل و هشت ساعت مشکل گذرنامه و بلیت پرواز من و همسرم آماده شد و بسوی لندن پرواز کردیم.
هرچند بیکار و ممنوع القلم شده بودم اما حقوق ماهیانه برای من و همسرم درنظر گرفته بود که از طریق بانک حواله میکرد و مبلغی هم برای فرزندان خردسالم در تهران میپرداخت.
این کمک هزینههای دور از چشم ساواک بهخاطر این بود که روزنامهها، گرانبهاترین سرمایه را نه ساختمان چند صد میلیونی، یا ماشین چاپ آخرین مدل بلکه خبرنگاران و کارکنان باتجربه فنی میدانستند و حاضر نمیشدند آنها را به آسانی از دست بدهند. به یاد دارم یک روز مدیر روزنامه کیهان میگفت میتواند در مدت یک ماه، عظیمترین و مدرنترین ماشین چاپ چند رنگ و ابزارآلات فنی را به هر قیمتی که باشد از آلمان بخرد و در تهران به کار بیندازد ولی برای تربیت یک روزنامهنگار با تجربه باید حداقل 10 سال یا بیشتر هزینه کند.
بنابراین خبرنگار با تجربه با ارزشترین مهره برای هر روزنامه است، این روزنامهنگاران با تجربه هستند که میتوانند تیراژ یک روزنامه را با جهشی قابل توجه بالا ببرند و خوانندگانی برای روزنامه فراهم آورند.
به همین خاطر مدیران روزنامهها در گذشته به هر بهایی که بود، خبرنگاران ماهر و باتجربهشان را از دست نمیدادند و حتی روزنامه نگارانی را که به سن بازنشستگی میرسیدند ازدست نمیدادند و از تجربههای گرانبهای آنها بهره میبردند، اولاً این روزنامهنگاران انتقال دهنده تجربههای ناب این حرفه به خبرنگاران جوان بودهاند و انتقال تجربه یکی از عوامل پیشرفت و موفقیت در کار روزنامهنگاری است.
همچنین از میان همین روزنامهنگاران باتجربه مقالهنویسان و صاحبنظرانی در رشتههای مختلف تربیت میشدند که به روزنامهها اعتبار خاص میبخشیدند. درحالی که امروزه در برخی از مطبوعات برای سبکبارتر کردن نیروی انسانی ضرورت برنامه بازنشستگی را پیش میکشند و به این ترتیب کارآمدترین نیروهای فنی و روزنامهنگاری را از عرصه فعالیت حذف میکنند.
سرقت 270 میلیونی کارگر طلافروشی
گروه حوادث / سارقی که از کارگاه طلاسازی بیش از 270 میلیون تومان سرقت کرده بود، دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، اواخر شهریور سال جاری مالک یکی از کارگاههای طلاسازی خیابان مفتح با مراجعه به کلانتری 107 فلسطین از سرقت حدود 270 میلیون تومان طلا از کارگاهش خبر داد. با ثبت اظهارات شاکی، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی قرار گرفت و برای تحقیقات بیشتر تیمی از کارآگاهان به محل سرقت مراجعه کردند که پس از بررسی صحنه احتمال همکاری یکی از کارگران کارگاه با سارق یا سارقان قوت گرفت . در ادامه مشخص شد یکی از کارگران پس از وقوع سرقت غیبت کرده و به محل کارش نرفته است بدین ترتیب فرضیه دخالت او در این سرقت پررنگ تر شد. با توجه به اینکه محل سکونت متهم نامعلوم بود پلیس با بررسیهای مختلف در نهایت موفق شد او را در مخفیگاهش دستگیر کند. متهم در ابتدا منکر هرگونه دخالت در سرقت بود ولی در ادامه بازجوییهای تخصصی کارآگاهان، لب به اعتراف گشود و گفت: طلاها را طی چند مرحله سرقت کرده و به مالخری در مرکز شهر فروخته است که با هماهنگی مقام قضایی متهم دوم پرونده نیز دستگیر و برای تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت. سرهنگ کامیار چهری ، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی افزود: در تحقیقات تکمیلی، مالخر طلاهای سرقتی نیز به خرید طلاها اعتراف و اظهار کرد: طلاهای سرقتی را به صورت آب شده به فروش رسانده و در نهایت هر 2 متهم با دستور دادیار شعبه سوم دادسرای ناحیه 15تهران روانه زندان شدند.
دستگیری دزد نقابدار دفاتر آژانس هواپیمایی
گروه حوادث / سارق نقابدار که با گذاشتن کلاه گیس به دفاتر آژانس هواپیمایی دستبرد میزد در بازجوییها مدعی شد با پولهای سرقتی برای خود خانه اجاره کرده است. سردار کیوان ظهیری رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ در خصوص این خبر گفت: اوایل مهر امسال مأموران کلانتری 105 سنایی در جریان چند فقره سرقت از چندین دفتر آژانس هواپیمایی قرار گرفتند و تیمی از مأموران تجسس کلانتری برای تحقیقات پلیسی و دستگیری عامل یا عاملان این سرقتها وارد عمل شدند. وی در ادامه خاطرنشان کرد: مأموران در گام نخست پی بردند که سارق یا سارقان پس از تعطیلی دفاتر آژانس هواپیمایی با استفاده از ابزارهای خاص اقدام به تخریب قفل و کرکرههای فلزی دفاتر کرده و رایانههای دستی و ارزهای داخل آژانس را سرقت کردهاند. با توجه به شباهت نحوه سرقتها موضوع سریالی بودن آنها قوت گرفت و بدین ترتیب تیم پلیسی به سراغ دوربینهای مداربسته محلهای سرقت رفتند و چهره سارق شناسایی شد.
سرانجام روز سهشنبه 16 مهر نگهبان یکی از آژانسهای هواپیمایی در تماس با پلیس 110 از رفت و آمد مرد مرموزی که شبیه به سارق نقابدار بود خبر داد. بلافاصله مأموران کلانتری 105 سنایی در محل حاضر شدند و سارق را در یکی از کوچههای فرعی بازداشت کردند. وی اضافه کرد: متهم در ابتدا خود را بیگناه معرفی میکرد اما وقتی در برابر تصاویر دوربین مداربسته قرار گرفت به ناچار اعتراف و عنوان کرد که ارزها را فروخته و با آن خانهای اجاره کرده است. با هماهنگی مقام قضایی و بازرسی از محل سکونت این سارق 17 لپتاپ و دو گوشی تلفن همراه کشف شد.