گرسنگی کودکانه، فریاد خاموش
هیوا مسیح
شاعر، نویسنده
و پژوهشگر ادبی
گرسنگی عادت ناخواسته بشری با فقرگرسنگی فرق دارد، فقیر با گرسنه فرق دارد. اگرچه هر دو آن دیگری را تداعی میکند. فقر نداشتن است و گرسنگی ستم و استبداد. آنکه فقیر است امید نجاتش هست اما گرسنه را امید نجاتی نیست وقتی تنهاست و هیچ راهی برای به توان رسیدنش وجود ندارد. زیرا گرسنگی فرسودگی بشری است که نهایت فقر است. در فقر و فقیر احتمال فساد و تباهی هست حتی خونریزی زیرا فقیر میخواهد خود را از وضعیت موجود نابرابر نجات دهد او برای این کار توانی دارد تا اندک اندک خوراکی از راه سرقت و... بیابد اما انسان گرسنه در وضعیت تسلیم محض قرار دارد. زیرا همه آنچه بودگی او را معنا میبخشد از دست میرود ، او امید به دست دیگری دارد نه به توان خویش. زیرا گرسنگی نخستین چیزی را که از آدمی میدزدد اراده است.
گرسنگی میراث شوم بشری است که از قدرت و ثروت تعدادی معدود و محدود پدید آمده است و حالا دیگر پدیده نمایشی و عادت شدهای است که در عکس عکاسان و مجلات و کارت پستالهای یونیسف و خبرها صورتی رمانتیک به خود گرفته است. سرتاسر این کره خاکی کوچک ما از آفریقا تا آسیا و حتی بخشهایی از امریکا و اروپا تصاویری از انسان گرسنه میبینیم. حتی عکاسانی برای شکار لحظه جانکاه گرسنگان از مسابقات عکاسی جایزه گرفتهاند و برای هرچه بهتر نشان دادن فقر و گرسنگی سعی کردهاند به بهترین کمپوزیسیون دست بیابند. عکس کودکان گرسنه در سانچیو کره شمالی هم یکی از آنهاست. چرخش از پشت و تاریکی تا نمای روبهرو، رنگ آبی پنجره ظلمت گرسنگی را ربوده و از دندههای استخوانی کودک تنها و هیبت نحیف او تندیسی زیبا آفریده است. من احساس و رنج، درد و اندوه و تسلیم بودن محض و تباهی انسانی را نمیبینم. گرسنگی را میبینم. گرسنه نمیشوم. تشنه نمیشوم اشک نمیریزم. صدای طوفانی شکم خالی کودکان را که به غرش دور ابرهای در تاریکی شب میماند نمیشنوم.
عکاس چیدمانی از تنهایی کودکان را در فضایی سمبلیک به تصویر کشیده، اگر توضیح زیر عکس را نخوانیم همچون هزاران تصویر زیبای فقر و گرسنگی دیگر است که ما را به سوی اثری هنرمندانه میبرد تا به فراسوی تصویر، یعنی به مرگ ناشی از گرسنگی؛ به فرار عدالت و آزادی از وجود و جان انسانی؛ تو گویی این عکس گرسنگی را به سخره گرفته تا از آن تابلویی هنرمندانه خلق کند،که موفق نیز بوده. بدون شک این عکس توان همیاری سازمان ملل را برنینگیخته است، اما ممکن است کمک کرده باشد از ظلمت درون اتاق به آبی امید شکلی تازه از مفهومی کهن یعنی گرسنگی معنایی خلق کند یا در تصمیم گیرندگان کمکرسانی این مفهوم را تداعی کند. عکاسی که از جان و جوهره گرسنگی انسان تصویری ماندگار خلق کند نایاب است.
تا به امروز تنها عکسی که با تکیه بر حقیقت گرسنگی توانست بر جهان تأثیر بگذارد، عکس آن کودک خردسال آفریقایی است که در واپسین لحظات حیات خویش در تسلیم شدگی و ناتوانی محض در خود مچاله شده و چند قدم این سوتر لاشخور بزرگی در انتظار مرگ او بی رحمانه و صبور ایستاده است. آنگاه که هنر در عرصه دردهای بشری به سوی زیبایی شناسی رفته باخته حتی اگر جایزهای هم کسب کرده باشد. گرسنگی را نمیتوان به تصویر کشید فقط میتوان آن را زیست، سپس در حقیقت زندگی یافته قدرت و ثروت و خودخواهی بشری را نشانه رفت، تاریخ را نشانه رفت. وجدان را نشانه رفت. من اما همچنان از دنیای بیکودک میترسم چه با این عکس چه بیآن. گرسنگی فریاد خاموش خدا از درون انسانهاست تا یکدیگر را ببینیم و دست گیریم.