مردی که کل اسرائیل برای کشتن او به صف شده بود

فریاد طلوع

نام «بهاء ابوالعطاء» با شلیک هر موشک و با هر عملیات جهادی، در رسانه‌های صهیونیستی تکرار می‌شد. تا اینکه همه متوجه شدند که اشغالگران در حال تدارک عملیات خیانت و ترور فرمانده ابوسلیم است. وقتی این موضوع را برای شهید ابوسلیم مطرح کردند، خندید و ساکت شد. او چندان به این تهدیدها اهمیت نمی داد، هرچند آنها را جدی می‌گرفت و به تحقیر اشغالگران و رهبران آن ادامه می‌داد. ابوسلیم، «بنیامین نتانیاهو» را مجبور به فرار از ترس موشک‌ها کرد. همزمان با فرار و مخفی‌شدن نتانیاهو، توده‌های مردم فلسطین، شهید ابوالعطاء را به نشانه تجلیل از او و قدردانی از حرفه جهادی‌اش بر دوش خود بلند کردند. دشمن تمرکز زیادی بر فرمانده ابوسلیم داشت و او را در زمره «بمب‌های ساعتی» طبقه‌بندی می‌کرد و او را یک رهبر غیرعادی غیر قابل مهار می‌دانست و خطرناک‌ترین مرد فلسطینی توصیف می‌کرد. رسانه‌های اشغالگر گزارش‌های بیشتری را به شهید ابوالعطاء، وضعیت نظامی و خطر او اختصاص دادند و هواداران خود را آماده کردند که ترور ابوالعطاء آسان نخواهد بود تا اینکه کار به جایی رسید که برخی گزارش‌ها می‌گفتند: «ترور ابوالعطاء یک عملیات انتقامجویانه شخصی بین او و نتانیاهو خواهد بود زیرا ابوالعطاء او را بسیار تحقیر کرد زیرا این فرمانده مقاومت، ترس را کشته بود و آن را به سخره می‌گرفت.»

مکتب بهاء ابوالعطاءء
دکتر «جمیل علیان» از فرماندهان جنبش جهاد ‌اسلامی با توجه به سابقه طولانی مبارزاتی و سرشار از دستاوردهای راهبردی خود به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار ابوالعطاء در مصاحبه‌ای گفت: «در مكتب بهاء ابوالعطاء، امکان وجود «فلسطینی» و «اسرائیلی» در یک میدان یا یک مکان جز در رابطه جنگ وجود نداشت و این همان چیزی است که ابوالعطاء روی آن تمرکز کرد و باعث شد در سراسر فلسطین و حتی خارج از آن گسترش یابد. این الگو و این مکتب که امروزه در نوار غزه بسیار رواج یافته است، حتی اگر فرمانده‌اش شهید شده باشد، صدها و حتی هزاران نفر از جهاد اسلامی هستند که از مکتب این رهبر فارغ‌التحصیل شده‌اند که این، خود به معنای آگاهی و شناخت «دشمن» است.»
 دکتر علیان ادامه داد: «شبانه‌روز به‌رغم خستگی، سر از پا نمی‌شناخت و گاهی دو سه روز نمی‌خوابید. او در تولیدات نظامی و توانمندی موشکی و افزایش دقت آن‌ها سرعت بالایی داشت و بزرگترین دغدغه او این بود که در بحبوحه محاصره نوار غزه، همه ابزارهای نیرو را فراهم کند و به تولید و ابداع اشکال فنی و نظامی نبرد، به‌ویژه در زمینه توسعه موشکی، زیر نظر واحد تولیدی در گردان‌های قدس بپردازد، بر این باور بود که همه توانمندی‌های مردم فلسطین، باید در راستای مقابله با اشغالگران به‌خط شود و معتقد بود هر گلوله‌ای که شلیک می‌شود باید سر اشغالگران را هدف بگیرد.
 فرمانده ابوالعطاء که به‌شدت مشتاق توانمندسازی مقاومت بود توانست سازوکار نظامی را در گردان‌های القدس ایجاد کند. او در توسعه سرمایه‌های انسانی نیز تلاش کرد و نخبگانی را پرورش داد که عملیات ویژه انجام می‌دادند. شاید بسیاری از دستاوردهای او بعدها از سوی گردان‌های القدس آشکار شود.
ساعت نهم
شهید ابوالعطاء در طول دوران جهادی‌اش، توانست نتایج واقعی را در تیپ‌ها و جنبش‌هایی که اشغالگران را ترسانده بود، به دست آورد که او آن را به عنوان «نهم» یاد می‌کنند.
 اشغالگران عادت کرده بودند که هر شب ساعت 9 در واکنش به تجاوزات و حملات اشغالگران به فلسطینیان در جریان فعالیت‌های «راهپیمایی بازگشت و شکست محاصره» هدف موشک‌های ابوالعطاء قرار گیرند.
 اشغالگران، پس از مدتی به بزرگی فرمانده ابوالعطاء و خطر شدید او پی بردند، به‌طوری که نام او را «ترور» گذاشتند. او به‌ویژه برای شهرک‌های اطراف نوار غزه به «بمب ساعتی» معروف بود و نام او از سوی رژیم صهیونیستی، در میان سه شخصیت خطرناکی که باید از بین بروند قرار گرفت: «بهاء ابوالعطاء، قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله».
دستاورد بزرگ فرمانده
 زمانی که گردان‌های القدس در نبرد «بنیان المرسوس» برای مقابله با تجاوزات اشغالگران به غزه در سال 2014 در حال جنگ بودند، ابوالعطاء، «اقدامی خلاقانه» به خرج داد. این در حالی است که مقاومت تحت نظارت فرماندهی‌اش، تمام اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین را تحت تأثیر قرار داد و این نتیجه اقدام نظامی کیفی بهاء ابوالعطاء و برادرانش در گردان القدس بود.
 در آن زمان ابوالعطاء مسوولیت منطقه شمالی نوار غزه را بر عهده داشت که بیشترین مسوولیت را در رویارویی‌ها بر عهده داشت؛، زیرا با مناطق «عسقلان» و «سدیروت» آشنا بود و برای آن‌ها راهبرد ویژه داشت. او بسیاری از عملیات‌ها را مدیریت و موشک‌ها را هدایت می‌کرد. با برنامه‌ریزی دقیق و نظارت میدانی ابوالعطاء در نبرد، اشغالگران مجبور به عقب‌نشینی تا فاصله بیش از 7 تا 10 کیلومتری از مرزهای نوار غزه شدند که مهم‌ترین دستاورد بزرگ ابوالعطاء و نیروهایش بود. این در حالی بود که اشغالگران به دنبال این بودند که جنگ زمینی در نوار غزه را کلید بزنند.

نقش مؤثر منطقه‌ای
سردار بهاء ابوالعطاءء نامی بود که از آسمان فلسطین هم فراتر رفت. نام او حتی پس از شهادتش در سفرهای فلسطینیان به لبنان و جمهوری اسلامی ایران نیز تکرار شد و نیز در اعترافات اشغالگران که گفته بودند: «اگر بخواهیم محور مقاومت را در سه نفر تعریف کنیم باید از این سه تن نام ببریم: قاسم سلیمانی در ایران، عماد مغنیه در لبنان، بهاء ابوالعطاء در فلسطین.»
 هنگامی که هیأت مذاکره‌کننده مصری به نوار غزه وارد شدند، مقامات سازمان اطلاعات مصر برای مذاکره از طریق میانجی‌گری بین جنبش جهاد اسلامی و اشغالگران، اصرار داشتند که با فرمانده ابوالعطاء دیدار کنند.
 شاید در میان مصری‌ها این احساس وجود داشت که این فرمانده، «فردی سرسخت» است و هیچ‌کس نمی‌تواند او را دور بزند یا توانایی‌های او را محاصره کند. رسانه‌های عبری همچنین اذعان می‌کردند که اگر مذاکره‌کننده مصری می‌خواهد به یک «توافق» در مورد «نوعی آتش‌بس» بین جنبش و طرف مقابل برسد، باید با ابوالعطاء مذاکره می‌کرد.

فریاد طلوع: پاسخ به ترور رهبر
 پس از اینکه یگان‌های ارتش اشغالگر صهیونیستی، ابوالعطاء را با موشک‌های هوا به زمین که منزلش را در محله الشجاعیه غزه هدف قرار داد، ترور کردند، گردان‌های القدس یک رزمایش پلکانی را آغاز کرد که آن را «فریاد طلوع» نامید. پاسخ به این ترور، رگبارهای موشکی «براق 120» بود که شهرک‌ها و مناطق اشغالی را مورد اصابت قرار داد. این حملات، پیام‌های نظامی و راهبردی متعددی را از جمله به قدس اشغالی، حضره، تل‌آویو، عسقلان و نتیفوت ارسال کرد که نشان می‌دهد ترور فرمانده، عزم گردان‌های القدس و جنبش جهاد اسلامی را خدشه‌دار نمی‌کند و آن‌ها قادر به شروع حمله و مدیریت نبرد هستند.

پیام به خانواده شهید سلیمانی
دختر شهید بهاء ابوالعطاء، پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی برای «زینب» دختر او، پیامی ویدئویی فرستاد و گفت: «من دختر فرمانده شهید، بهاء ابوالعطاء هستم. به خانواده سپهبد قاسم سلیمانی تسلیت گفته و همچنین شهادت او را به آن‌ها تبریک می‌گویم. به دخترش زینب تسلیت عرض می‌کنم و می‌گویم که خون پدرم و پدرت امانتی در دست رهبران فلسطینی و ایرانی است. زیرا قاسم سلیمانی از ملت فلسطین، پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می‌کرد.»

از جان ما چه می‌خواهند؟
لیان دختر ۱۰ ساله شهید ابوالعطاء می‌گوید که پدرش را زیاد ندیده بوده و مادرش از او خواسته که خوب درس بخواند تا روز بعد پدرش را ببیند و با او جشن تولد بگیرد اما او با گریه می‌گوید: «صدای انفجار را شنیدم و بدون اینکه کسی صدایم را بشنود شروع به صدا زدن مادر، پدر و برادرانم کردم تا اینکه برادرم اسماعیل آمد و مرا از خانه به بیمارستان برد. من مدام سراغ پدرم را می‌گرفتم ولی کسی جوابم را نمی‌داد. پدرم آمده بود تا مادرم را با خود ببرد، او همیشه می‌گفت: «من برای پدرت غصه نمی‌خورم چون با او شهید می‌شوم.»
 لیان با پدر شهیدش خداحافظی کرد و فریاد زد: «از ما چه می‌خواهند؟ از ما چه می‌خواهند؟ پدرم برای تولد من آمده بود.»
 مادر شهید ابوالعطاء می‌گوید که پسرش با اینکه بیش از یک بار از ترور جان سالم به در برده بود، از اسرائیل نمی‌ترسید. او تأکید می‌کند که پسرش در دل‌ها زنده است و خواهرش هم در روز شهادت او فرزندی به دنیا آورد که نام او را «بهاء» گذاشت. او گفت: «بهاء، قلب و روح و ذهن من است و همه او را دوست دارند.»


منابع:
• آخرین خبر، پیام دختر فرمانده شهید فلسطینی برای «زینب سلیمانی»، 20 دی 1398
• وكالة معا الاخباریة، لماذا توجه أبو العطا لمنزله لیلة الاغتیال؟، 17 نوامبر 2019.م
• الخنادق، الشهید بهاء أبوالعطاء: قائداً بهذا المستوى!، 12 دسامبر 2021.م
• المجموعة اللبنانیة للإعلام، قناة المنار، الذكرى الثالثة لاستشهاد قائد أركان المقاومة بهاء أبو العطا “رجل التاسعة” الذی زلزل الاحتلال، ۱۲ نوامبر ۲۰۱9.م
 

جستجو
آرشیو تاریخی