درباره فیلم اجتماعی و ملودرام جدید جاد آپاتو
تنهاییهای آشکار و نهان یک مادر و فرزند
«پادشاه جزیره استیتن» عنوان فیلم تازهای است که جاد آپاتو کارگردان امریکایی ساخته و مثل سایر کارهای او فیلمی اجتماعی و ملودرام و با رگههای طنز آشکار و نهان است و به تبع آن فیلمهای مطرح قبلی وی همچون «بیهوش شده»، «این 40 سالگی است» و «مردم مسخره» را به یاد میآورد. تفاوتی که فیلم جدید آپاتو با کارهای پیشین وی دارد، این است که به گونهای مبتنی بر زندگی واقعی بازیگر نقش نخست خود یعنی پیت دیویدسون است که شهرتاش از حضور در برنامه تلویزیونی و پرطرفدار و کمدی و قدیمی «نمایش زنده شنبه شب» میآید. دیویدسون که سناریو را با مشارکت دوست دیرینش دیو سایروس نوشته، در این فیلم ایفاگر نقش مرد 24 سالهای بهنام اسکات کارلین است.
کارلین از زمان مرگ پدرش که در 7 سالگی وی حادث شد، عملاً هیچ کار قابل ذکری در زندگیاش انجام نداده و در خانه مادریاش کنار وی زندگی میکند. مادر او که مارژی نام دارد و ایفای نقش او با ماریزا تومی (برنده جایزه اسکار سال 1992) است، به شغل پرستاری مشغول و آماده سفر دخترش کلیر (با بازی مود آپاتو) است. کلیر میخواهد به کالج برود و دیگر نمیتواند کنار خانوادهاش روزگار بگذراند. تشابهها بین این آدمها با بازیگران ایفاکننده این نقشها بویژه در مورد پیت دیویدسون کاملاً محسوس است. طبق سناریو، پدر اسکات کارلین یک آتشنشان بوده که هنگام خدمت کشته شده است و از قضا پدر دیویدسون نیز در زندگی واقعیاش آتشنشانی بود که هنگام تلاش برای اطفای آتشسوزی برخاسته از واقعه 11 سپتامبر در برجهای دوقلوی شهر نیویورک در سال 2001 جان سپرد. اسکات براساس داستان فیلم از بیماری کرون رنج میبرد که نوعی اختلال شخصیتی است و با وجود این بهشدت عشق نقاشی و خالکوبی روی بدن دارد و دومی را هم در صورت اجرای صحیح یک هنر متعالی میانگارد. مجموعه این عناصر و احساسها یکبار دیگر فیلمی را از جاد آپاتو روبهروی بینندگان قرار داده که صمیمی و گرم نشان میدهد و به همین سبب مردم با آن همذاتپنداری کرده و به تماشای آن حتی در روزهای کرونایی جهان اشتیاق نشان دادهاند.
راضی ناراضی!
مارژی از زندگی خود و وابستگانش حتی با اینکه از سطح متوسط فراتر نمیرود، راضی است و اعتقاد دارد بلندپروازیهای بیش از این جایز نیست اما پنهان نمیکند که از تنهایی و نداشتن همدمهایی همسن با خود رنج میبرد و ترجیح میداد که در این سن رو به افزایش و در گذر از میانسالی به سمت پیری، شریک و شوهری میداشت تا بر وی تکیه کند، او نمیداند با پسرش اسکات چه کند. با مردی که هنوز با دوستان زمان نوجوانیاش رفت و آمد دارد و آرزویش دایر کردن مکانی است که هم حکم یک کافه و رستوران را داشته باشد و هم آرایشگاهی که در آن به سفارش مشتریان و درخواستکنندگان خالکوبیهایی روی آنان صورت گیرد. با این حال ارتباط خوبی بین آنها وجود دارد تا اینکه سرانجام روزی مردی جدید (با بازی بیل بر) که او هم یک آتشنشان است، وارد زندگی مارژی میشود و علاقهای بین آنها شکل میگیرد و قرار به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک میگذارند و این به معنای حذف کم و بیش اسکات از زندگی مارژی یا حداقل تبدیل شدن او به فردی دارای اهمیت درجه چندم در زندگی مادرش است. چیزی که اسکات در ابتدا برای فهم و تحمل و فرو رفتن در قالب آن مشکلات عدیدهای دارد.
در مسیری مشابه
از این منظر و با توجه به آن چه از اسکات کارلین و اطرافیان وی در «پادشاه جزیره استیتن» میبینیم، این فیلم و بخصوص کاراکتر اول آن فرق چندانی با فیلمها و کاراکترهایی مانند «Knocked Up» یا «مجرد 40 ساله» ندارد و زمینه و حال و هوا و آدمهای این فیلمها همگی در یک مسیر گام برمیدارند و بهدنبال گمشدههایی میگردند که میدانند چیست اما برای کشف و لمس آنها مشکل دارند و سدهای آشکار و پنهان مقابل آنها بسیارند. دیویدسون کوشیده است برای حل مشکل فوق و کاملاً شبیه نشدن موضوع این فیلم به سایر کارهای جاد آپاتو حداکثر تلاش خود را صورت دهد و شاید موفق هم بوده باشد زیرا با همت وی کاراکتر اسکات کارلین جدیتر و تلختر از چیزی نشان میدهد که در فیلمهای «Knocked Up» و «مجرد 40ساله» مشاهده شده بود و ست روگن و استیو کارل که ایفاگر نقشهای اصلی آن فیلمها بودند، در قیاس با پیت دیویدسون ملایمتر و شوختر بودند و خبری از حقایق تلخی که در «جزیره استیتن» قابل رؤیت است، در آن فیلمها نبود. در فیلمی که آتشنشانها حرف اول را در آن میزنند، فرد دیگری از این حرفه نیز با بازی استیو بوسکمی کهنهکار وارد متن اتفاقات میشود و اسکات کارلین برای حل مشکلات و رفع تنهایی خود به وی رجوع میکند و در چنین ساعات و دقایقی اسکات فکر میکند که به پدرش روی آورده زیرا عادات و رفتار این آتشنشان به پدر مرحوم وی بسیار شبیه است.
و یک افسوس...
مجموعه این اتفاقات از «پادشاه جزیره استیتن» فیلم قابل اعتنایی ساخته است و اگر کمبود و افسوسی وجود داشته باشد، صرفنظر از برخی حفرهها و عیبها در بطن داستان این نکته است که فیلم به سبب استمرار مشکلات و محدودیتهای برخاسته از بسط کرونا نه بهصورت اکران وسیع بلکه در قالب VOD (سفارش ویدئویی) یا Streaming (دانلود روی برخی سایتها) در اختیار مردم در غرب گذاشته شده و درنتیجه بینندگان آن بسیار کمتر از چیزی بودهاند که در صورت اکران گسترده در سطح امریکای شمالی و سایر نقاط دنیا میتوانستند باشند.
* منبع: People Magazine
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه