ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور با خانواده شهید آرمان علیوردی به صورت تلفنی گفتوگو کرد
امنیت، خط قرمز ملت و دولت ایران است
گفتوگوی تلفنی با خانواده شهید علیوردی
رئیسجمهور عصر روز گذشته با خانواده شهید آرمان علیوردی، به صورت تلفنی گفتوگو کرد.
آیتالله رئیسی، ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید آرمان علیوردی، از رشادت و بصیرت آن شهید بزرگوار تمجید کرد و گفت: شهادت این جوان برومند، نماد از جانگذشتگی برای صیانت از امنیت و آرامش کشور است و مردم قدر چنین مجاهدتی را میدانند. رئیسجمهور، امنیت و آرامش کشور را ثمره خون دهها و صدها شهید همچون شهید علیوردی دانست و افزود: امنیت، خط قرمز دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران است و به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد، طراحی دشمن برای خدشهدار کردن این سرمایه ملی و ارزشمند عملی شود. آیتالله رئیسی حضور غیرتمندانه شهید علیوردی و امثال او در صحنه دفاع از امنیت را الهامبخش و روشنگر خواند و گفت: خون این شهید بزرگوار و سایر شهدای مدافع امنیت، با آشکار کردن ماهیت واقعی بدخواهان کشور، رشد بصیرت و آگاهی بیشتر مردم را در پی خواهد داشت.
رئیسجمهور عصر روز گذشته با خانواده شهید آرمان علیوردی، به صورت تلفنی گفتوگو کرد.
آیتالله رئیسی، ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید آرمان علیوردی، از رشادت و بصیرت آن شهید بزرگوار تمجید کرد و گفت: شهادت این جوان برومند، نماد از جانگذشتگی برای صیانت از امنیت و آرامش کشور است و مردم قدر چنین مجاهدتی را میدانند. رئیسجمهور، امنیت و آرامش کشور را ثمره خون دهها و صدها شهید همچون شهید علیوردی دانست و افزود: امنیت، خط قرمز دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران است و به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد، طراحی دشمن برای خدشهدار کردن این سرمایه ملی و ارزشمند عملی شود. آیتالله رئیسی حضور غیرتمندانه شهید علیوردی و امثال او در صحنه دفاع از امنیت را الهامبخش و روشنگر خواند و گفت: خون این شهید بزرگوار و سایر شهدای مدافع امنیت، با آشکار کردن ماهیت واقعی بدخواهان کشور، رشد بصیرت و آگاهی بیشتر مردم را در پی خواهد داشت.
«ایران» نحوه شهادت آرمان علیوردی و حمزه علینژاد از مدافعان امنیت را بررسی میکند ؛
روایت شهادت و مظلومیت
شهادت یک مأمور انتظامی در ایرانشهر
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان خبر داد یک مأمور انتظامی عصر یکشنبه در مسیر خیرآباد - ایرانشهر در درگیری با اشرار مسلح به شهادت رسید. در این حادثه متأسفانه سه نفر دیگر از مأموران انتظامی مجروح شدند.
گروه سیاسی/ قریب به 35 شهید مدافع امنیت در اغتشاشهای اخیر، نشان دهنده شدت خشونت بهکار رفته از سوی آشوبگران است، آشوبگرانی که اگر در آشوبهای گذشته در لفافه، این بار با صراحت و آشکارا از ضرورت استفاده از ابزارهای خشونت و کشتار همچون کوکتل مولوتف صحبت میکردند. در مقابل، اینکه در سوی آشوبگران، نه با کشته، بلکه با کشته سازیها روبهرو بودیم، نشان دهنده مظلومیت و نیز شیوه مواجهه مدافعان امنیت با اغتشاشها است. به عبارت دیگر، مدافعان امنیت همه تلاش و همت خود را بهکار بستهاند تا با کمترین آسیب به طرف مقابل، آشوبها را مهار و خیابانهای شهر را برای مردم امن کنند، ولو اینکه در این مسیر، جانهای پاک بسیاری هم قربانی شده باشد. چرا که این، شیوه متفاوت برخورد با اغتشاش، در ایران اسلامی و سایر کشورها است. از اینرو است که مظلومیت شهدای مدافع امنیت در جمهوری اسلامی، ویژگیهای منحصر به فردی دارد. به عنوان مثال، شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی که 4 آبان ماه در شهرک اکباتان تهران یک ساعت و نیم به اسارت درآمد و یکی دو روز بعد بر اثر جراحت و شدت ضربهها به شهادت رسید، از این جمله است. یک روز پس از هجوم اغتشاشگران به شهید علی وردی، یعنی پنجشنبه 5 آبان ماه، در سوی دیگر ایران، نیروهای مدافع امنیت شهید دیگری تقدیم نظام و ملت کردند. شهید بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد به همراه همسر و فرزند سه ساله خود در حال تردد بود که هدف حمله اغتشاشگران قرار گرفت و به شهادت رسید. نحوه شهادت این بسیجی مدافع امنیت، نشان میدهد که او، صرفاً به جرم صیانت از امنیت مردم، نشان شده بود و زمانی که همراه خانواده خود درحال تردد بود، مورد حمله واقع شد. این امر یادآور نحوه شهادت دو جوان بسیجی، در شهر آمل است که در زمانی که پس از اغتشاشها، درحال تردد بودند، با اسلحه کمری ترور شدند. هرچند در آینده و پس از خاموشی نهایی اغتشاشها میتوان تصویر دقیقتری از شهامت، شجاعت و مظلومیت شهدای مدافع امنیت به دست داد، اما تا همین جا، این چهرهها، جلوههای بدیعی از حماسه آفریدند.
روایتی از مظلومیت و شهادت طلبه بسیجی آرمان علیوردی
آنچه بر شهید مظلوم آرمان علیوردی رفت، سند تمامعیاری است از مظلومیت نیروهای حافظ امنیت که جان خود را بر سر آرمان خویش گذاشتند و مظلومانه به شهادت رسیدند. شهید علیوردی که طلبه بسیجی بود، چهارم آبانماه، در شهرک اکباتان در محاصره اغتشاشگران به شهادت رسید. آشوبگران، وی را که از دوستانش جدا مانده بود تنها یافته، به نوعی او را اسیر کردند و پس از کشاندنش به گوشهای، با هرچه در دست داشتند به او حمله بردند؛ برخی دشنام میدادند، برخی با مشت و لگد به او میزدند و برخی هم با نارنجک دستساز به این شهید حمله بردند. عامل حمله با نارنجک دستساز به این شهید، در نهایت از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد. گویا شدت انفجار نارنجکی که بهکار برده یا این فرد ساخته بود به گونهای بود که حتی خود وی نیز مصدوم شده و انگشت او را قطع کرده بود. براساس آتش ناشی از این نارنجک بود که در فیلم لحظه اسارت این شهید، او چهرهای سوخته داشت. در فیلم صدای «بکشش، بزنش، دستش را ببند» شنیده میشود. اما در پایان، این اغتشاشگران نبودند که به آرزوی خود، مبنی بر کشتن آرمان علیوردی رسیدند، بلکه این شهید مظلوم بود که در نهایت به آرزوی شهادت خود رسید.
مطابق روایت یکی از دوستان او، اغتشاشگران در لحظه اسارت از این شهید مظلوم خواسته بودند که به رهبر انقلاب توهین کند، اما خودداری شهید آرمان علیوردی از این اقدام بود که باعث خشونتورزی بیشتر از سوی آشوبگران شد. یکی از دوستان این شهید، در مراسمی که در خانه پدری او برگزار شده بود، گفت: «ما همرزمان آرمان شرمندهایم. آرمان را غریب گیر آوردهاند. کاش من و همرزمان ما تیکهتیکه میشدیم. اینها مرد نیستند رودررو بایستند. کاش مرد بودند و بچههای ما را جداجدا گیر نمیآوردند.» مادر شهید روایت کرد که در روزهای اغتشاش از او خواسته بود که در خانه بماند، اما آرمان علیوردی آرزوی شهادت داشت و به مادرش گفت: «میروم از کشورم و از ناموسم دفاع کنم، نمیخواهم ولایت فقیه را تنها بگذارم.» اما 4 آبانماه که برای مقابله با اغتشاشگران به شهرک اکباتان رفته بود، به این آرزوی خود رسید. به گواه یکی از دوستانش «این شهید را غریب گیر آورده بودند، گفتند باید به مقام معظم رهبری اهانت کنی، در فیلم مشخص است که وقتی از او میخواهند به آقا دشنام بدهد، هنوز ایستاده است، اما وقتی دیدند که دشنام نمیدهد آنها مثل داعشیها به او حمله کردند. این شهید مظلوم نزدیک به یک ساعت و نیم زیر ضربهها، اهانتها، حملهها و آتش زدنهای آشوبگران بود، تنهای تنها، همچون تنهایی و غربت سالار شهیدان.»
آیین تشییع این طلبه بسیجی و شهید مدافع امنیت روز گذشته با حضور گسترده و باشکوه مردم مؤمن، شهیدپرور و انقلابی تهران و جمعی از علما، روحانیون، طلاب و مسئولان در منطقه شهران تهران برگزار شد. تشییعکنندگان، پیکر مطهر این طلبه بسیجی را با شعارهای «لا اله الا الله»، «الله اکبر»، «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر منافق»، «مرگ بر فتنهگر» و «این گل پرپر ما هدیه به رهبر ما» بدرقه کردند. پیکر مطهر این شهید به قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س) منتقل شد و در جوار شهدا آرام گرفت.
شهادت بسیجی مدافع امنیت در رشت
شهید بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد شامگاه پنجشنبه درحالی که به همراه همسر و کودک سه ساله خود در حال تردد در خیابان بود، مورد هدف اغتشاشگران قرار گرفته و به مقام رفیع شهادت نایل آمد. همچنین فرزند و همسر این شهید هم دچار جراحت شدند. یک منبع آگاه درباره نحوه شهادت این بسیجی به فارس گفت: شهید علینژاد شامگاه پنجشنبه بعد از حضور در منزل پدری خود در حاجی بکنده خشکبیجار، با فرزند سه ساله و همسر خود به سمت منزل خودشان حرکت میکنند که پیش از ورود به منزل ، یکی از اغتشاشگران از فاصله سه متری چندین تیر را از اسلحه نیمه اتوماتیک به سمت آنان شلیک میکند. به گفته این منبع آگاه، همسر این شهید درحال باز کردن قفل در خانه بود که با صدای شلیک متوجه اصابت گلوله به شهید علینژاد میشود؛ تیرهای نخست به سر و صورت این شهید گرانقدر برخورد میکند. شهید علینژاد همزمان برای در امان ماندن فرزند خردسالش او را به آغوش میکشد و جان او را نجات میدهد. ضاربین در ادامه چندین گلوله نیز به سمت همسر شهید شلیک و او را مجروح میکنند و بلافاصله از محل متواری میشوند. براساس این گزارش، با رسیدن نیروی امدادی، حمزه علینژاد به همراه همسر و فرزند سه سالهاش به بیمارستان منتقل میشوند اما حمزه علینژاد به دلیل شدت جراحات به شهادت میرسد. همسر و فرزند این شهید در حال حاضر در بیمارستان بستری هستند؛ فرزند سه ساله شهید به دلیل اصابت یکی از گلولهها به پایش در بیمارستان تحت نظر است. به گفته این منبع آگاه، این عمل جنایتکارانه قطعاً کار منافقین بوده و حرکت تروریستی بوده است ولی تا شناسایی عاملین این حادثه نمیتوان نظر قطعی داد. تلاشها برای دستگیری ضاربین با قوت در حال انجام است. سرهنگ احمد رضا منشوری، معاون هماهنگ کننده سپاه گیلان نیز بااشاره به اینکه طی ۴۲ روز گذشته در جریان اغتشاشات برخی از اغتشاشگران سعی در ایجاد ناامنی در کشور داشتند ولی نیروهای حافظ امنیت و بسیجی با حضور خود و به خطر انداختن جان خود اجازه ندادند امنیت مردم به خطر بیفتد گفت: ساعت ۸:۳۰ مورخ ۹ آبانماه پیکر این بسیجی شهید از مقابل سپاه ناحیه رشت (پل عراق) به سمت میدان فرهنگ و میدان شهرداری (شهدای سرپل ذهاب) تشییع میشود، مراسم تدفین وی نیز ساعت۱۴ روز دوشنبه در روستای حاجی بکنده خشکبیجار برگزار میشود.
روایتی از مظلومیت و شهادت طلبه بسیجی آرمان علیوردی
آنچه بر شهید مظلوم آرمان علیوردی رفت، سند تمامعیاری است از مظلومیت نیروهای حافظ امنیت که جان خود را بر سر آرمان خویش گذاشتند و مظلومانه به شهادت رسیدند. شهید علیوردی که طلبه بسیجی بود، چهارم آبانماه، در شهرک اکباتان در محاصره اغتشاشگران به شهادت رسید. آشوبگران، وی را که از دوستانش جدا مانده بود تنها یافته، به نوعی او را اسیر کردند و پس از کشاندنش به گوشهای، با هرچه در دست داشتند به او حمله بردند؛ برخی دشنام میدادند، برخی با مشت و لگد به او میزدند و برخی هم با نارنجک دستساز به این شهید حمله بردند. عامل حمله با نارنجک دستساز به این شهید، در نهایت از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد. گویا شدت انفجار نارنجکی که بهکار برده یا این فرد ساخته بود به گونهای بود که حتی خود وی نیز مصدوم شده و انگشت او را قطع کرده بود. براساس آتش ناشی از این نارنجک بود که در فیلم لحظه اسارت این شهید، او چهرهای سوخته داشت. در فیلم صدای «بکشش، بزنش، دستش را ببند» شنیده میشود. اما در پایان، این اغتشاشگران نبودند که به آرزوی خود، مبنی بر کشتن آرمان علیوردی رسیدند، بلکه این شهید مظلوم بود که در نهایت به آرزوی شهادت خود رسید.
مطابق روایت یکی از دوستان او، اغتشاشگران در لحظه اسارت از این شهید مظلوم خواسته بودند که به رهبر انقلاب توهین کند، اما خودداری شهید آرمان علیوردی از این اقدام بود که باعث خشونتورزی بیشتر از سوی آشوبگران شد. یکی از دوستان این شهید، در مراسمی که در خانه پدری او برگزار شده بود، گفت: «ما همرزمان آرمان شرمندهایم. آرمان را غریب گیر آوردهاند. کاش من و همرزمان ما تیکهتیکه میشدیم. اینها مرد نیستند رودررو بایستند. کاش مرد بودند و بچههای ما را جداجدا گیر نمیآوردند.» مادر شهید روایت کرد که در روزهای اغتشاش از او خواسته بود که در خانه بماند، اما آرمان علیوردی آرزوی شهادت داشت و به مادرش گفت: «میروم از کشورم و از ناموسم دفاع کنم، نمیخواهم ولایت فقیه را تنها بگذارم.» اما 4 آبانماه که برای مقابله با اغتشاشگران به شهرک اکباتان رفته بود، به این آرزوی خود رسید. به گواه یکی از دوستانش «این شهید را غریب گیر آورده بودند، گفتند باید به مقام معظم رهبری اهانت کنی، در فیلم مشخص است که وقتی از او میخواهند به آقا دشنام بدهد، هنوز ایستاده است، اما وقتی دیدند که دشنام نمیدهد آنها مثل داعشیها به او حمله کردند. این شهید مظلوم نزدیک به یک ساعت و نیم زیر ضربهها، اهانتها، حملهها و آتش زدنهای آشوبگران بود، تنهای تنها، همچون تنهایی و غربت سالار شهیدان.»
آیین تشییع این طلبه بسیجی و شهید مدافع امنیت روز گذشته با حضور گسترده و باشکوه مردم مؤمن، شهیدپرور و انقلابی تهران و جمعی از علما، روحانیون، طلاب و مسئولان در منطقه شهران تهران برگزار شد. تشییعکنندگان، پیکر مطهر این طلبه بسیجی را با شعارهای «لا اله الا الله»، «الله اکبر»، «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر منافق»، «مرگ بر فتنهگر» و «این گل پرپر ما هدیه به رهبر ما» بدرقه کردند. پیکر مطهر این شهید به قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س) منتقل شد و در جوار شهدا آرام گرفت.
شهادت بسیجی مدافع امنیت در رشت
شهید بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد شامگاه پنجشنبه درحالی که به همراه همسر و کودک سه ساله خود در حال تردد در خیابان بود، مورد هدف اغتشاشگران قرار گرفته و به مقام رفیع شهادت نایل آمد. همچنین فرزند و همسر این شهید هم دچار جراحت شدند. یک منبع آگاه درباره نحوه شهادت این بسیجی به فارس گفت: شهید علینژاد شامگاه پنجشنبه بعد از حضور در منزل پدری خود در حاجی بکنده خشکبیجار، با فرزند سه ساله و همسر خود به سمت منزل خودشان حرکت میکنند که پیش از ورود به منزل ، یکی از اغتشاشگران از فاصله سه متری چندین تیر را از اسلحه نیمه اتوماتیک به سمت آنان شلیک میکند. به گفته این منبع آگاه، همسر این شهید درحال باز کردن قفل در خانه بود که با صدای شلیک متوجه اصابت گلوله به شهید علینژاد میشود؛ تیرهای نخست به سر و صورت این شهید گرانقدر برخورد میکند. شهید علینژاد همزمان برای در امان ماندن فرزند خردسالش او را به آغوش میکشد و جان او را نجات میدهد. ضاربین در ادامه چندین گلوله نیز به سمت همسر شهید شلیک و او را مجروح میکنند و بلافاصله از محل متواری میشوند. براساس این گزارش، با رسیدن نیروی امدادی، حمزه علینژاد به همراه همسر و فرزند سه سالهاش به بیمارستان منتقل میشوند اما حمزه علینژاد به دلیل شدت جراحات به شهادت میرسد. همسر و فرزند این شهید در حال حاضر در بیمارستان بستری هستند؛ فرزند سه ساله شهید به دلیل اصابت یکی از گلولهها به پایش در بیمارستان تحت نظر است. به گفته این منبع آگاه، این عمل جنایتکارانه قطعاً کار منافقین بوده و حرکت تروریستی بوده است ولی تا شناسایی عاملین این حادثه نمیتوان نظر قطعی داد. تلاشها برای دستگیری ضاربین با قوت در حال انجام است. سرهنگ احمد رضا منشوری، معاون هماهنگ کننده سپاه گیلان نیز بااشاره به اینکه طی ۴۲ روز گذشته در جریان اغتشاشات برخی از اغتشاشگران سعی در ایجاد ناامنی در کشور داشتند ولی نیروهای حافظ امنیت و بسیجی با حضور خود و به خطر انداختن جان خود اجازه ندادند امنیت مردم به خطر بیفتد گفت: ساعت ۸:۳۰ مورخ ۹ آبانماه پیکر این بسیجی شهید از مقابل سپاه ناحیه رشت (پل عراق) به سمت میدان فرهنگ و میدان شهرداری (شهدای سرپل ذهاب) تشییع میشود، مراسم تدفین وی نیز ساعت۱۴ روز دوشنبه در روستای حاجی بکنده خشکبیجار برگزار میشود.
آیت الله رئیسی در دیدار رؤسای دانشگاههای کشور:
دانشگاه محل گفتوگو درباره رخدادهای اخیر باشد
گروه سیاسی/ رئیسجمهور، دانشگاه را بهترین جایگاه برای بحث و گفتوگو درباره رخدادهای اخیر و ارائه راهکار دانست و گفت که سیاسی بودن از الزامات فضای دانشگاهی است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی شامگاه شنبه در دیدار رؤسای دانشگاههای سراسر کشور، دانشگاهها را مراکز پرنشاط و پویایی دانست که با تولید علم و ارتقای توانمندیهای علمی برای کشور قدرت تولید کرده و دشمنان ایران را ناکام گذاشتهاند.
سیاسی بودن از الزامات فضای دانشگاه است
آیتالله رئیسی سیاسی بودن را از الزامات فضای دانشگاه دانست و تأکید کرد: سیاسی بودن دانشگاه یعنی اینکه دانشگاه باید بیشتر و بهتر از هر بخش دیگری جامعه و نیازهای آن را بشناسد و برای خدمت به مردم اولویتهایش را با نظام مسائل کشور منطبق کند. رئیسجمهور گریزی هم به رخدادهای روزهای اخیر کشور و از جمله در دانشگاهها زد و دانشگاه را بهترین جایگاه برای بحث و گفتوگو درباره رخدادهای اخیر و ارائه راهکار دانست و افزود: شرط مهم این گفتوگوها فهم درست مسائل است؛ اگر مسائل بخوبی تحلیل نشده یا تحلیلها بیش از آنکه از حقیقت نشأت گرفته باشند، تحت تأثیر فضاسازیها و جوسازیهای رسانهای و مجازی باشند، راهکارهای ارائه شده راه به خطا خواهند برد.
نزدیک شدن صادرات نفت به آمار قبل از تحریمها
رئیسجمهور درباره پیشرفتهای کشور که موجب ناکامی دشمن شد به ذکر مثالهایی پرداخت و گفت: دشمن به صراحت اعلام کرد که تلاش خواهد کرد فروش نفت ایران را به صفر برساند، اما در حال حاضر صادرات نفت کشور به آمار قبل از تحریمها نزدیک شده است. ارتقای رتبه علمی دانشگاههای کشور نیز قابل توجه است و برخلاف خواست و تلاش دشمن برای منزوی کردن کشور، ارتباطات با همسایگان و کشورهای منطقه در حال گسترش است.
رتبهبندی معلمان بعد از ۱۱ سال معطلی، وضعیت حقوق کارگران و بازنشستگان در سال جاری، رشد تا ۵ برابری حجم روابط تجارت خارجی ایران و نزدیک شدن تراز تجاری کشور به مثبت شدن، افزایش سهم ایران از ترانزیت، اقتصاد و پیشرفت علمی و فناوری منطقه از دیگر مثالهای رئیسجمهور در بیان مصادیق پیشرفتهای اخیر کشور بود.
رئیسجمهور افزود: البته در کنار این پیشرفتها، وجود برخی کمبودها و مشکلات در رفع گرههای ذهنی در دانشگاهیان و برخی اقشار ایجاب میکند دانشگاه جهاد تبیین را یکی از مهمترین اولویتهای خود بداند.رئیسی با تأکید بر اینکه اولین و مهمترین راهکار تقویت نظم و آرامش در دانشگاهها، تبیین و رفع گرههای ذهنی دانشجویان و اساتید است، سازکارها و ظرفیتهای درون دانشگاه را برای حفظ نظم، انضباط و آرامش کافی دانست. دشمن میخواهد دانشگاه محل اغتشاش و ایجاد ناآرامی و بیاخلاقی باشد. باید در مقابل خواست این دشمن با قدرت و با کمک اساتید و دانشجویان با بصیرت ایستادگی کرده و دشمن را ناکام گذاشت.در این نشست و پیش از سخنان رئیسجمهور تعدادی از رؤسای دانشگاههای سراسر کشور نیز به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
تأمین امنیت؛ پیام حضور مردم در تشییع شهدا
رئیس جمهور روز گذشته در جلسه هیأت دولت، با تسلیت شهادت جمعی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ شیراز، از حضور پرشکوه آحاد مردم در آیین تشییع و تکریم مقام این شهیدان در شهرهای مختلف قدردانی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی حادثه تلخ شیراز را عینیت یافتن بخشی از هدف دشمن در ایجاد ناامنی و اختلال در زندگی مردم از طریق ناآرامی، فتنهگری و ترور دانست و با اشاره به افزایش نفرت عمومی نسبت به تروریستها و اغتشاشگران افزود: مسئولان مکلف هستند همه تلاش خود را برای حفظ آرامش و امنیت کشور و خدمترسانی به مردم و رفع موانعی که مخل کسب و کار و تحصیل و زندگی روزمره آنان میشود، بکار گیرند. رئیس جمهور پیام حضور مردم در خیابانهای شیراز و دیگر شهرهای کشور را علاوه بر محکومیت حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ، مقابله قاطع با تروریستها و تأمین و تضمین امنیت کشور دانست. آیتالله رئیسی با بیان اینکه مهمترین وظیفه مسئولان برای مقابله با توطئههای دشمن کار و تلاش بیوقفه و بموقع برای حل مشکلات مردم و پیشرفت کشور است، زمان شناسی را از لوازم اصلی مسئولیت دانست و افزود: همه دستگاهها مکلفند وظایفشان را در زمان مناسب انجام دهند تا هم کار انجام شده نتیجه بهتری برای مردم داشته باشد و هم تأخیر در انجام وظایف موجب از دست رفتن فرصتها نشود.وی در بخش دیگری از سخنانش بر اجرای کامل قوانین تأکید کرد و با اشاره به مطالبه مردم و سازمانهای مردم نهاد برای حل معضل آلودگی هوا، همه دستگاههای ذیربط را ملزم به اجرای بیقید و شرط قانون هوای پاک کرد.آیتالله رئیسی در این نشست با اشاره به گزارش معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، از اقدامات صورت گرفته برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و همچنین همکاری این معاونت با وزارت آموزش و پرورش برای تجهیز مدارس دخترانه قدردانی کرد.
گفتوگوی تلفنی با خانواده شهید علیوردی
رئیسجمهور عصر روز گذشته با خانواده شهید آرمان علیوردی، به صورت تلفنی گفتوگو کرد.
آیتالله رئیسی، ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید آرمان علیوردی، از رشادت و بصیرت آن شهید بزرگوار تمجید کرد و گفت: شهادت این جوان برومند، نماد از جانگذشتگی برای صیانت از امنیت و آرامش کشور است و مردم قدر چنین مجاهدتی را میدانند. رئیسجمهور، امنیت و آرامش کشور را ثمره خون دهها و صدها شهید همچون شهید علیوردی دانست و افزود: امنیت، خط قرمز دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران است و به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد، طراحی دشمن برای خدشهدار کردن این سرمایه ملی و ارزشمند عملی شود. آیتالله رئیسی حضور غیرتمندانه شهید علیوردی و امثال او در صحنه دفاع از امنیت را الهامبخش و روشنگر خواند و گفت: خون این شهید بزرگوار و سایر شهدای مدافع امنیت، با آشکار کردن ماهیت واقعی بدخواهان کشور، رشد بصیرت و آگاهی بیشتر مردم را در پی خواهد داشت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی شامگاه شنبه در دیدار رؤسای دانشگاههای سراسر کشور، دانشگاهها را مراکز پرنشاط و پویایی دانست که با تولید علم و ارتقای توانمندیهای علمی برای کشور قدرت تولید کرده و دشمنان ایران را ناکام گذاشتهاند.
سیاسی بودن از الزامات فضای دانشگاه است
آیتالله رئیسی سیاسی بودن را از الزامات فضای دانشگاه دانست و تأکید کرد: سیاسی بودن دانشگاه یعنی اینکه دانشگاه باید بیشتر و بهتر از هر بخش دیگری جامعه و نیازهای آن را بشناسد و برای خدمت به مردم اولویتهایش را با نظام مسائل کشور منطبق کند. رئیسجمهور گریزی هم به رخدادهای روزهای اخیر کشور و از جمله در دانشگاهها زد و دانشگاه را بهترین جایگاه برای بحث و گفتوگو درباره رخدادهای اخیر و ارائه راهکار دانست و افزود: شرط مهم این گفتوگوها فهم درست مسائل است؛ اگر مسائل بخوبی تحلیل نشده یا تحلیلها بیش از آنکه از حقیقت نشأت گرفته باشند، تحت تأثیر فضاسازیها و جوسازیهای رسانهای و مجازی باشند، راهکارهای ارائه شده راه به خطا خواهند برد.
نزدیک شدن صادرات نفت به آمار قبل از تحریمها
رئیسجمهور درباره پیشرفتهای کشور که موجب ناکامی دشمن شد به ذکر مثالهایی پرداخت و گفت: دشمن به صراحت اعلام کرد که تلاش خواهد کرد فروش نفت ایران را به صفر برساند، اما در حال حاضر صادرات نفت کشور به آمار قبل از تحریمها نزدیک شده است. ارتقای رتبه علمی دانشگاههای کشور نیز قابل توجه است و برخلاف خواست و تلاش دشمن برای منزوی کردن کشور، ارتباطات با همسایگان و کشورهای منطقه در حال گسترش است.
رتبهبندی معلمان بعد از ۱۱ سال معطلی، وضعیت حقوق کارگران و بازنشستگان در سال جاری، رشد تا ۵ برابری حجم روابط تجارت خارجی ایران و نزدیک شدن تراز تجاری کشور به مثبت شدن، افزایش سهم ایران از ترانزیت، اقتصاد و پیشرفت علمی و فناوری منطقه از دیگر مثالهای رئیسجمهور در بیان مصادیق پیشرفتهای اخیر کشور بود.
رئیسجمهور افزود: البته در کنار این پیشرفتها، وجود برخی کمبودها و مشکلات در رفع گرههای ذهنی در دانشگاهیان و برخی اقشار ایجاب میکند دانشگاه جهاد تبیین را یکی از مهمترین اولویتهای خود بداند.رئیسی با تأکید بر اینکه اولین و مهمترین راهکار تقویت نظم و آرامش در دانشگاهها، تبیین و رفع گرههای ذهنی دانشجویان و اساتید است، سازکارها و ظرفیتهای درون دانشگاه را برای حفظ نظم، انضباط و آرامش کافی دانست. دشمن میخواهد دانشگاه محل اغتشاش و ایجاد ناآرامی و بیاخلاقی باشد. باید در مقابل خواست این دشمن با قدرت و با کمک اساتید و دانشجویان با بصیرت ایستادگی کرده و دشمن را ناکام گذاشت.در این نشست و پیش از سخنان رئیسجمهور تعدادی از رؤسای دانشگاههای سراسر کشور نیز به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
تأمین امنیت؛ پیام حضور مردم در تشییع شهدا
رئیس جمهور روز گذشته در جلسه هیأت دولت، با تسلیت شهادت جمعی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ شیراز، از حضور پرشکوه آحاد مردم در آیین تشییع و تکریم مقام این شهیدان در شهرهای مختلف قدردانی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی حادثه تلخ شیراز را عینیت یافتن بخشی از هدف دشمن در ایجاد ناامنی و اختلال در زندگی مردم از طریق ناآرامی، فتنهگری و ترور دانست و با اشاره به افزایش نفرت عمومی نسبت به تروریستها و اغتشاشگران افزود: مسئولان مکلف هستند همه تلاش خود را برای حفظ آرامش و امنیت کشور و خدمترسانی به مردم و رفع موانعی که مخل کسب و کار و تحصیل و زندگی روزمره آنان میشود، بکار گیرند. رئیس جمهور پیام حضور مردم در خیابانهای شیراز و دیگر شهرهای کشور را علاوه بر محکومیت حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ، مقابله قاطع با تروریستها و تأمین و تضمین امنیت کشور دانست. آیتالله رئیسی با بیان اینکه مهمترین وظیفه مسئولان برای مقابله با توطئههای دشمن کار و تلاش بیوقفه و بموقع برای حل مشکلات مردم و پیشرفت کشور است، زمان شناسی را از لوازم اصلی مسئولیت دانست و افزود: همه دستگاهها مکلفند وظایفشان را در زمان مناسب انجام دهند تا هم کار انجام شده نتیجه بهتری برای مردم داشته باشد و هم تأخیر در انجام وظایف موجب از دست رفتن فرصتها نشود.وی در بخش دیگری از سخنانش بر اجرای کامل قوانین تأکید کرد و با اشاره به مطالبه مردم و سازمانهای مردم نهاد برای حل معضل آلودگی هوا، همه دستگاههای ذیربط را ملزم به اجرای بیقید و شرط قانون هوای پاک کرد.آیتالله رئیسی در این نشست با اشاره به گزارش معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، از اقدامات صورت گرفته برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و همچنین همکاری این معاونت با وزارت آموزش و پرورش برای تجهیز مدارس دخترانه قدردانی کرد.
گفتوگوی تلفنی با خانواده شهید علیوردی
رئیسجمهور عصر روز گذشته با خانواده شهید آرمان علیوردی، به صورت تلفنی گفتوگو کرد.
آیتالله رئیسی، ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید آرمان علیوردی، از رشادت و بصیرت آن شهید بزرگوار تمجید کرد و گفت: شهادت این جوان برومند، نماد از جانگذشتگی برای صیانت از امنیت و آرامش کشور است و مردم قدر چنین مجاهدتی را میدانند. رئیسجمهور، امنیت و آرامش کشور را ثمره خون دهها و صدها شهید همچون شهید علیوردی دانست و افزود: امنیت، خط قرمز دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران است و به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد، طراحی دشمن برای خدشهدار کردن این سرمایه ملی و ارزشمند عملی شود. آیتالله رئیسی حضور غیرتمندانه شهید علیوردی و امثال او در صحنه دفاع از امنیت را الهامبخش و روشنگر خواند و گفت: خون این شهید بزرگوار و سایر شهدای مدافع امنیت، با آشکار کردن ماهیت واقعی بدخواهان کشور، رشد بصیرت و آگاهی بیشتر مردم را در پی خواهد داشت.
66 نماینده مجلس در گفتوگو با «ایران» مطرح کردند
ضربه به تولید با استیضاح فاطمی امین
« ایران» در هفته جاری به سراغ برخی نمایندگان مجلس رفته و نظر آنها را درباره تغییر احتمالی وزیر صمت و تبعات این تغییر پرسیده است. آنها معتقدند استیضاح فاطمیامین در حال حاضر اشتباه است و میتواند کل تولید کشور را در سالهای آینده
با مخاطره مواجه کند. این 66 نماینده مجلس به همکاران مجلسی شان توصیه میکنند که الان وقت استیضاح نیست
طی حدود 14 ماه گذشته از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم و معرفی سیدرضا فاطمیامین بهعنوان وزیر صمت به مجلس و سپس رأی نمایندگان به وی، اقدامات قابل توجهی در حوزه صنعت، معدن و تجارت اتفاق افتاده است؛ از ساماندهی عرضه و تقاضا در بازار خودرو تا پیگیری و به سرانجام رساندن موضوع واردات خودروهای خارجی که این روزها در دست انجام است تا بهبود شرایط سرمایهگذاری در بخش صنعت و اقدامات صورت گرفته به منظور تقویت تولید و افزایش صادرات غیرنفتی. با این حال، برخی مخالفتها از ابتدا با کار فاطمیامین همراه بوده و همواره زمزمه استیضاح وی توسط نمایندگان مجلس شنیده میشد. در هفتههای اخیر، مخالفان ادامه فعالیت فاطمیامین در وزارت صمت توانستند موضوع استیضاح وی را به صحن علنی مجلس بکشانند که البته از حقوق نمایندگی مردم در مجلس و از اختیارات تکتک نمایندگان مجلس است، با این حال پرسوجو از بسیاری نمایندگان مجلس حاکی از مخالفت صریح اکثریت مجلس با استیضاح فاطمیامین است و عموم نمایندگان مجلس با توجه به شرایط فشارهای خارجی موجود بر اقتصاد ایران و لزوم آرامش در انجام مسئولیتهای سنگین وزارت صمت، با استیضاح و اعمال تغییرات در این وزارتخانه بهصراحت مخالف هستند.
چه کسانی به دنبال آشوب در ایران هستند؟
تروریست هامشغول کارند
«ایران» از نقش کاخ سفید در اغتشاشات اخیر گزارش میدهد
ویرانسازی با دستفرمان «سیا»
گروه سیاسی/ ششم آبان ماه بود که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه مشترکی به تبیین سه مقطه پیش، حین و پساآشوبهای اخیر در کشورمان پرداخت. اما پرداختن به تنها قسمتهایی از این بیانیه توسط بعضی از رسانهها منجر به کمتر دیده شدن تصویر کلان و مهم ارائه شده در آن گشت. «ایران» در این گزارش تلاش دارد با پرداختن به قسمتهای کمتر دیده شده تلاشهای سازماندهی شده علیه ایران توسط دشمنان مردم ایران را به تصویر بکشد.
در قسمتهای ابتدایی بیانیه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه از «بسترها و زمینههای برخی نارضایتیهای موجود در جامعه» برای سوء استفاده دشمنان گفته شده و آمده است که سرویسهای بیگانه حتیالمقدور پروژههای اطلاعاتی خود را بر سوءاستفاده از این بسترها و زمینهها استوار میسازند. گرچه این بیانیه به مصادیق این بسترها اشاره نکردهاند اما به وجود آمدن بستر مناسب در برهههایی از زمان بر هیچ کس پوشیده نیست و اهمیت دادن نهادهای اطلاعاتی به این مسائل گویای جامعنگری در نهادهای بالادستی کشور است. با وجود این دو نهاد اطلاعاتی کشور با رصدهای دقیق و مستمر اطلاعاتی در بیش از یک سال گذشته، همچنین مستندات موجود از مقطع اغتشاشات اخیر مصادیق فراوان و استنادات غیرقابل انکاری از نقشآفرینی همهجانبه امریکا در طراحی، اجرا و استمرار غائله مذکور داشتهاند. از همین رو تمرکز مبنایی بیانیه منتشر شده به صراحت خود این دو نهاد اطلاعاتی بر نقش رژیم امریکا و همپیمانان این رژیم استوار است و جزئیاتی قابل تأمل را مطرح کرده است.
دستگاه جاسوسی امریکا محور توطئه
همان گونه که قابل حدس است آژانس اطلاعات مرکزی امریکا نقش اصلی را برای ایجاد بلوا در ایران برعهده داشته و همکاری سرویس اطلاعات خارجی انگلیس و رژیم صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی سعودیها نقش تکمیل کننده را داشتهاند. جالب آنکه این سرویسها با همکاری تنگاتنگ با گروههای تروریستی به عنوان یکی از ابزارهای خود طراحی مدنظر را به پیش میبرند.
طبق این بیانیه دستگاههای جاسوسی مورد اشاره تلاش داشتند تا در مقاطع مختلف بنا به بهانههای ایجاد شده آغاز آشوب را کلید بزنند. مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملّی مردمیسازی یارانهها در اوایل سال جاری و پروژه امریکایی کشف حجاب در 21 تیرماه گذشته و... همه از مقاطعی بوده است که ناکام ماندهاند.
از «سازمانهای همدستان» تا نشست اسلو
با وجود این ناکامیها سرویسهای خارجی تلاش داشتند تا زمینههای آشوب را به وجود بیاورند. اقداماتی مانند تأسیس شبکه «سازمانهای همدستان» برای نفوذ در بخشهای اجتماعی کشور از جمله آنهاست. در پرتو این سازمان سرویسها با پوشش فعالیتهای حقوق بشری و ترویج دموکراسی سعی در جذب عناصر مستعد برای به انحراف کشاندن مطالبات مردمی، ایجاد مطالبات کاذب و تحریک عمومی تلاش داشتند که با شناسایی بخشهایی از این شبکه در سطوح و اصناف مختلف و ضربه به زنجیره تأمین مالی و عناصر نفوذی آنها در رسانهها مورد برخورد واقع شدند.
امریکاییها در بحران سازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز در ماههای اخیر تحرکات بالایی داشته است. برگزاری نشست حقوق بشری اسلو که از سوم تا پنجم خردادماه با همکاری مشترک واشنگتن و مؤسسات صهیونیستی برگزار شد نمونه این رخداد است. بر اساس گزارش نهادهای اطلاعاتی در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور که از سخنرانان این نشست بود، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای از جمله حادثه متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تأکید میشود که این خود نشان از آن دارد که این قبیل نشستها با پوششهای مربوط به زن و حقوق بشر تدارک دیده شده و صرفاً هدف به آشوب کشاندن کشور را پی میگیرد.
دورههای «آموزش مربیان جنگهای ترکیبی»
سرویسهای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان پیشگامان جنگ ترکیبی علیه ایران با دورههایی به آموزش و جذب نیرو در این حوزه اقدام میکنند. مؤسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای به اصطلاح غیردولتی پوششهایی هستند که برای این اقدام به کار گرفته میشود. کشورهای همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا و جزیره سیشل (در اقیانوس هند) از جمله کشورهایی بودهاند که غالباً به دلیل عدم نیاز به ویزا برای عناصر داخلی سرویسها در ایران به عنوان میزبان این دورهها انتخاب شدهاند.
وحشت ترامپ از حضور در نشست منافقین
در این گزارش با اشاره به همکاریهای تنگاتنگ مقامات امریکایی با فرقه منافقین به ماجرای واهمه دونالد ترامپ در نشست اخیر این سازمان تروریستی نیز اشاره شده و آمده است: «برای سال جاری از رئیس جمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضور در جمع کفتارهای آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضای گروهک منافقین، برخی حوادثِ روی داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلبانی و احتمال وجود تهدید جدی به جان آن قاتل، حضور وی (ترامپ) در آن مراسم منتفی و اصولاً برگزاری مراسم مورد نظر آنها لغو گردید!»
کمک 53 میلیون دلاری بدون تشریفات به جریان آشوب
در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در بخش مربوط به «مرحله حین آشوبها» و در تشریح بخشی از حمایتهای مادی و سری سازمان سیا آمده است: «طبق اطلاعات کاملاً موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه سالیانه اختصاص داده شده برای سازمانهای سابقالاشاره، اخیراً و پس از آغاز آشوبها در ایران، بودجه کمکی معادل حدود 53 میلیون دلار دیگر، با ترک تشریفات
اداری- مالی در دو مرحله به آن سازمانها اختصاص داده و توصیه کرده است که این بودجه در درجه اول برای امور به اصطلاح رسانهای و تقویت ابزارهای اینترنتی به منظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزینه شود!»
این اطلاعات در کنار اقدامات امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزههای فناوری و رسانه در ماههای اخیر نشان میدهد که این کشور سرمایهگذاری عظیمی در جنگ ترکیبی کنونی با تکیه بر رسانه داشته است. طبق این گزارش، بر اساس پایش توئیتر فقط در بازه زمانی 20 شهریور 1401 تا 20 مهر 1401 بیش از 50 هزار کاربر جدید فارسی زبان با هویتهای جعلی در توئیتر ساخته شده است تا علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهارهزار کاربر فارسی زبان در توئیتر ایجاد میشده است. همچنین، توئیتر با حداقل 10 برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری محدودیتهای دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجستهسازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان در سراسر جهان را اعمال کرد.
حضور سیا در اربیل
در این گزارش همچنین اطلاعاتی جزئی از حضور اعضای تیم سیا با پوشش وزارت خارجه امریکا در 29 شهریور و همچنین 15 مهر امسال در اربیل عراق آمده است. مأموران سازمان جاسوسی امریکا با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم به «حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق از سرکرده آن گروهک به نام مصطفی هجری خواستهاند تا در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. همچنین هیأت سازمان جاسوسی امریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدانپناه ملاقات کرده و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران پرداختند. آنها به وی قول کمکهای بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم کند و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند.
شکست پروژه ویران شهری
در پایان بیانیه این دو نهاد اطلاعاتی جمعبندی قابل تأملی آمده است: «اذعان داریم که دشمن مزاحمت ایجاد نمود، خسارت وارد کرد، تعدادی از جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید، اما با اتقان کامل میگوییم او نتوانست به هیچ یک از اهداف اصلیِ از پیش تعیین شده خود دست یابد. این ارزیابی مستدل و قطعی ماست که از قضای روزگار، دشمن امریکایی و انگلیس خبیث نیز بدان اذعان دارند اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آن را ندارند.» این جمعبندی گویای آن است که دلارهای امریکایی و صهیونیستی و پولپاشیهای فراوان نتوانسته مردم ایران را به تکمیل کننده پازل ناامنسازی ایران بکشاند.
گروه سیاست / در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه که اخیراً منتشر شد، آمده است که «اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است... تماس آمریکاییها با گروهک جنایتپیشه و شخص عبدالمالک ریگی معدوم در گذشته تا ارتباطات این روزها با گروهکهای مختلف تروریستی که نام اقوام شریف ایرانی کرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود مینهند اما جملگی آن گروهکها، دشمنان آن اقوام عزیز غیورِ گرامی بوده و تجزیهطلبانی هستند که مأموریت آمریکا و اذنابش را دنبال میکنند...». در این مطلب، به معرفی تنها برخی از گروهکهای تروریستی که در طول سالهای اخیر نقش فعالی در طراحی توطئه و خرابکاری در مناطق مختلف ایران داشتهاند، پرداخته شده است.
حـوزه سیستـان و بلوچستـان
جندالله
«جندالله» نام گروهی است که سال 1382 زیر لوای حمایت از حقوق مذهبی و قومی بلوچها و با تفکر وهابی و سلفیگری، با این استدلال که راه مبارزه سیاسی بسته شده، خط مشی خود را مقابله مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. پایهریزی این گروه با «عبدالمجید ریگی» معروف به «عبدالمالک» بود که ضمن ارتباط گیری با نیروهای اطلاعاتی امریکایی و صهیونیستها در منطقه و کسب وعده دریافت انواع کمکها از جمله پایگاه نظامی، از تمام توان خود بهره برد تا بهعنوان بزرگترین منبع ایجاد رعب و وحشت در جنوب شرقی کشور شناخته شود.
سابقه: انتشار ویدیوهای هولناک از اقدامات جنایتکارانه جندالله، گروگانگیری افراد نظامی و غیرنظامی برای باجگیری و حضور در رسانههای فارسی زبان خارجی همچون «صدای امریکا» تحت عناوینی «رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران» بخشهای گوناگون برنامه عبدالمالک برای تبدیل شدن به یک تروریست مخوف و نامدار بود. حمله تاسوکی و کشتار مسافران، حملات پراکنده به نظامیان و غیرنظامیان در خاش، زاهدان، سرباز، سراوان و دیگر شهرهای استان سیستان، ترور چهرههای مذهبی و مسئولان استانی و یورشهای انتحاری به مکانهای مذهبی همچون حمله به مسجد «علی بن ابی طالب» زاهدان در خردادماه 78 گوشهای از اقدامات جندالله بود که دهها نفر را به خاک و خون کشید. چند ماه پس از این رخداد یعنی اسفندماه 88 بود که خبر دستگیری ریگی در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی امنیتی منتشر شد؛ رخدادی که ضربهای مهلک بر این گروه بود و در نهایت به اعدام ریگی در خردادماه 89 منتهی شد. بازماندههای جندالله هر چند کوشیدند تا عملیاتی را تحت عنوان انتقام اعدام عبدالمالک و برادرش عبدالحمید به انجام رسانند اما در نهایت این گروه تروریستی دچار فروپاشی شد.
انصار الفرقان
چهار سال پس از اعدام ریگی یعنی در سال 1393، ادغام گروهکهای تروریستی «حرکت انصار ایران» و «حزب الفرقان» منجر به تأسیس تشکیلاتی جدید با عنوان «انصار الفرقان» به سرکردگی «جلیل قنبرزهی» شد. جلیل قنبرزهی سرکرده گروهک انصار الفرقان ازمنابع مالی کشورهای عربی حمایت میشد و جلسات زیادی با نیروهای امریکایی مستقر درافغانستان جهت ضربه زدن به ایران داشت. بر اساس اسناد اطلاعاتی، تروریستهای جندالله مالک ریگی، جیش الظلم و تیمهای تکفیری زاییده اقدامات وبرنامهریزیهای این جنایتکار معدوم بوده است.
سابقه: در این سالها جنایات زیادی از جمله انفجار در مراسم تاسوعای حسینی چابهار، اعزام عوامل انتحاری برای مساجد، شهادت جمعی از کارکنان ناجا، قتل، قاچاق مواد مخدر و دهها جنایت دیگر در جنوب شرق ایران انجام داده است. سرکرده انصار الفرقان نیز البته سرنوشتی بهتر از ریگی نداشت زیرا در خردادماه 96 در درگیری با نیروهای سپاه پاسداران به هلاکت رسید. پس از آن بود که این گروه بدون داشتن سرکردهای مشخص دست به عملیات کور در منطقه زد تا شاید بتواند خود را احیا سازد.
حرکت انصار ایران
حرکت انصار ایران یک گروهک تروریستی منشعب از گروهک جندالله (جندالشیطان) است. اصلیترین عملیات تروریستی این گروهک ترور مولوی اهل سنت مصطفی جنگیزهی است. سرکرده این گروهها شفیعمحمد میری، عضو جداشده از گروهک تروریستی جندالله است. شفیع از اعضای اصلی و سابق گروهک تروریستی جندالله است که در پی اختلاف با عبدالرئوف ریگی، برادر عبدالمالک ریگی و ابراهیم عزیزی (سلمان) از اعضای اصلی گروهک تروریستی جندالشیطان، از آنها جدا شده و با همکاری القاعده و طالبان درصدد اثبات خود به گروهک جندالشیطان با انجام اقدام تروریستی علیه ایران است.
سابقه: آنها در سایتها و وبلاگهای خود بیانیههایی در خصوص تهدید نظام به انجام عملیاتهای تروریستی و تصاویری مربوط به ساخت بمب توسط اعضای این گروهک در وبلاگ مذکور درج کردهاند.
حزب الفرقان
گروهک تروریستی حزب الفرقان سال 1375 توسط عناصر وابسته به وهابیت اعلام موجودیت و هدف اصلی خود را مبارزه مسلحانه با نظام مقدس جمهوری اسلامی اعلام کرد. گروهک تروریستی مذکور که از هم پیمانان و پشتیبانان گروهک تروریستی جندالله بود پیش از این با پشتیبانی بعضی کشورهای مرتجع منطقه، عملیات تروریستی متعددی در قالب بمبگذاری، ترور، گروگانگیری و راهبندی مسلحانه در مناطق مرزی شرق کشور انجام داده است.
سابقه: این گروه تاکنون اقدامات ضد امنیتی را در استانهای سیستان و بلوچستان وجنوب خراسان انجام داده است که اعم فعالیتهای آنها عبارت است ازبمبگذاری، ترور، گروگانگیری، آدم ربایی، درگیری با مأموران گشتی و پاسگاههای مرزی، راهبندی مسلحانه، سرقت اموال دولتی و جاسوسی برای طالبان علیه جمهوری اسلامی ایران.
جیش النصر
پس از دستگیری عبدالمالک ریگی از سوی نیروهای نظامی ایران، اختلافات میان گروه جیشالعدل در خصوص در اختیار گرفتن منابع مالی این گروهک که از قاچاق مواد مخدر بهدست میآید، بالا گرفت که همین امر منتج به ایجاد گروهک جدیدی به نام جیشالنصر شد. درگیری میان این دو گروهک تروریستی موجب هلاکت عناصری از گروهک جیشالعدل توسط گروهک جیشالنصر شد. گفتنی است اشرار گروهک تروریستی جیشالعدل سال گذشته اقدام به ربودن پنج مرزبان ایران در مرزهای مشترک استان سیستان و بلوچستان ایران با پاکستان کرده بودند که با اقدامات صورت گرفته از سوی ایران، چهار نفر از مرزبانان آزاد شدند.
جیشالعدل
سازمان «جیشالعدل» یکی از سازمانهای مسلح مخالف جمهوری اسلامی که در مناطق بلوچستان علیه رژیم جمهوری اسلامی مسلحانه مبارزه میکند، در اطلاعیهای اعلام کرده «جیشالنصر» که پیشتر توسط گروهی از این تشکیلات جدا شده بود بار دیگر نیروهایش در «جیشالعدل» ادغام شدند. این ادغام همراه با اعلام انحلال «جیشالنصر» در سال 2016 انجام گرفته است. عبدالرئوف ریگی برادر عبدالمالک ریگی پس از مرگ برادرش و با همراهی دیگر اعضای گروهک «جندالله»، گروهک تروریستی جدیدی به نام «جیشالعدل» را تأسیس کرد، اگرچه در سال گذشته، از این گروه نیز جدا شد و گروهک تروریستی تازهای به نام «جیشالنصر» را تأسیس کرد.
سابقه: آنها در برخورد با نیروهای نظامی عموماً به شکل انتحاری و پیشبینی نشدهای جنایت میکنند. منهای چند عملیات رودررو عموماً با کمینهای مرگبار به استقبال نیروهای نظامی و مردم میروند. جیشالعدل وابسته به القاعده پیش از گروگانگیری پنج مرزبان، 14 نفر از حافظان مرزهای ایران را در آبان ماه 92 به شهادت رساند. آخرین اقدام آنها حمله مسلحانه به نمازگزاران روز جمعه زاهدان و کشته شدن دهها نفر از آنها در مهر 1401 است.
سپاه صحابه ایران
گروهک سپاه صحابه وابسته به گروهک تروریستی جندالله، اواخر سال 1389 با هدف فرافکنی و فرار از عواقب اقدامهای تروریستی تشکیل شد. این گروهک پس از صدور اطلاعیهای موجودیت خود را اعلام کرد و بعد از آن قتل چند نفر و همچنین انفجار خط لوله گاز قم را پذیرفته است. رهبری این گروهک را در سطح جهانی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه بخصوص در کشور پاکستان بر عهده دارند که با اهداف از پیش طراحیشده و بهطور سازمانیافته به هدایت گروهک مشغول هستند. سرکرده اصلی گروهک شخصی با نام محمدگل شهبخش، داماد خدابخش شهبخش(معدوم)، شرور و قاچاقچی پشتیبانیکننده گروهک تروریستی جندالله است که با سوءاستفاده از توان طایفهای در استان، تعدادی از افراد متدین را شهید کرد. این گروهک در امر قاچاق مواد مخدر نیز فعال است.
حـوزه خوزستـان
گروهک سازمان حزم
عادل سویدی و حبیب نبگان از عناصر تجزیهطلب و تروریست عرب خوزستان و مقیم کشورهای هلند و دانمارک، اوایل سال 2010 میلادی همزمان با سالروز تولد جمال عبدالناصر در قاهره مقر اصلی آنها، طی یک کنفرانس رسانهای تأسیس گروهی به نام سازمان ملی آزادیبخش اهواز (حزم) را اعلام کردند. این گروهک ائتلاف چهار تشکل، سازمان ملی اهواز (عربستان)، مقاومت ملی آزادیبخش اهواز، جبهه العربیه لتحریر الاهواز، حرکه النضال العربی لتحریر الاهواز و یکصدوبیست نفر از به اصطلاح مبارزان عرب دیگر است. عادل سویدی هدف این گروهک را مبارزه با ادامه اشغال سرزمین عربی اهواز دانست که از سال 1925 به دست اشغالگران فارس افتاد و اعلام کرد آنان سعی در گسترش فرهنگ خود در اهواز دارند.
سابقه: میتوان به مبارزات سیاسی و حملات مسلحانه اشاره داشت. مقاومت اعضای سازمان تنها به عملیاتهای مسلحانه محدود نمیشود، بلکه شامل مبارزات فرهنگی نیز میشود. بعد از چند ماه تشکیلات جبهه العربیه لتحریر الاهواز در اطلاعیهای جدایی خود را از این تشکیلات اعلام کرد.
حزب تضامن الدیمقراطی الاهوازی
بنیانگذار این گروهک منصور اهوازی، ساکن و پناهنده اجتماعی انگلستان است. او در سال 1378 بههمراه تعدادی از افراد خوزستانی مقیم لندن با ایجاد تشکلی به نام المنتدی الاهوازی فعالیت سیاسی خود را آغاز و ضمن برقراری ارتباط اینترنتی و ارسال اعلامیه به داخل کشور، در گسترش افکار تجزیهطلبانه قومی در بین جوانان عرب خوزستان فعالیت میکند. در سال 2003 (1381) با هماهنگی، هدایت و حمایت کشور انگلیس به همراه تعدادی در حدود 30 نفر از عناصر ایرانی مقیم لندن، تشکلی تحت نام تضامن الاهوازی با هدف تحریک جوانان به شورش و مبارزه علیه اهداف جمهوری اسلامی ایران و تجزیهطلبی استان خوزستان ایجاد و در این راستا مکاتبات و ارتباطاتی با سازمانهای بینالمللی برقرار کرد.
حرکة النضال العربی لتحریر الاهواز
از جمله معروفترین و خشنترین گروههای تروریستی خلق عرب و نژادپرست «حرکة النضال العربی لتحریر الاهواز»، جنبش عربی آزادیبخش اهواز و بازوی نظامی جبهه التحریر(عراق) است که در سال 1376 تأسیس شد و دارای مشی مسلحانه و بشدت ضدایران و ضدغیرعرب هستند. در چهل سال گذشته در همه بحرانهایی که در مناطق مختلف عربنشین ایران بهوقوع پیوست، ریشههای این گروه وجود داشته و نقشآفرینی کردهاند. حتی در انفجار و عملیاتهای تروریستی سالهای اخیر در اهواز، نقش «گروه الاهوازیه» کاملاً آشکار است. بعد از حمله ناتو به عراق و حضور ارتش انگلیس در بصره، نقش این گروه در جنوب ایران پررنگتر شد و سازماندهی آنها توسط انگلیس کاملاً مشهود است. گروه الاهوازیه با کمک مالی مستقیم دولتهای عربی در منطقه که سیاستهای ایرانستیزانه را پیگیری میکنند در حال برنامهریزی برای جدایی خوزستان از ایران هستند. آنها اعتقاد دارند که باید مبارزه مسلحانه تا نابودی فارسها (غیرعربها) و آزادی عربستان (استانهای خوزستان، بوشهر و هرمزگان و جزایر خلیجفارس) بیرحمانه ادامه داشته باشد. جزایر سهگانه ابوموسی و تنب را نیز بخشی از خاک اعراب میدانند و علاوه بر آن در نقشههای خود عنوان خلیج عربی را به جای خلیجفارس برگزیدهاند.
سابقه: تشکیلات تروریستی مذکور اقدام به بمبگذاریهایی چون بمبگذاری در فرمانداری اهواز، سازمان مدیریت و برنامهریزی، سازمان مسکن و شهرسازی، شرکت طرح توسعه نیشکر خوزستان کردند. پس از انجام این عملیاتهای تروریستی با اقدامات نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای این گروه بازداشت شدند و اعضای آن در کشورهای هلند، دانمارک و سوئد مستقر شدند در حال حاضر این افراد در برخی از تجمعهای تجزیهطلبانه در خارج از کشور شرکت دارند و هنوز دست از اقدامات کور و مسلحانه خود برنداشته اند. صبح ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در جریان برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز، در پی حمله تروریستی، چند فرد مسلح مراسم رژه را به رگبار بستند. تعداد کشتهشدگان ۲۵ نفر و مجروحان این حادثه بین ۶۵ تا ۷۰ نفر اعلام شد. در پی این عملیات «حبیب فرجالله چعب» ملقب به «حبیب اسیود»، سرکرده گروهک تروریستی الاهوازیه دستگیر شد. به اعتراف او فردی صهیونیست که ساکن امریکا و اسرائیلی است، به عنوان وکیل، کارهای حقوق بشری گروهک تروریستی حرکة النضال را انجام میداد.
حرکة التحریر الوطنی الاهواز
این تشکیلات به سرکردگی فردی به نام سیدطاهر آلنعمه در سال 1376 فعالیت خود را آغاز کرد. از اهداف مهم این تشکیلات که در کانادا مستقر و در اروپا و سوریه فعال است، استقلال خوزستان و اعلام قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران است. این گروه دارای یک برنامه ماهوارهای است که بهمنظور دامنزدن به اغتشاشات استان و همچنین خط دهی به عناصر خلق عربی بهمنظور اقدامات خرابکارانه، شناسایی عناصر حزباللهی، اطلاعاتی، نظامی برای ترور آنها، اغتشاش، سرقت از بانکها، تخریب اموال عمومی و... راهاندازی شده است.
جبهه دموکراتیک خلق عرب اهواز
این گروهک در سال 1379 در کشور انگلستان توسط محمود مزرعه با هدف تجزیه استان خوزستان از طریق مشی مسلحانه تأسیس شد. این تشکیلات دارای دو سایت اینترنتی است که از این طریق اقدام به صدور بیانیه، اطلاعیه تجزیه طلبانه و... تحریک علیه جمهوری اسلامی ایران مینماید. محدودۀ فعالیت این گروهک در کانادا، هلند، بلژیک، ترکیه و سوریه است. صلاح مزرعه مسئول جبهه در کانادا، از عمروموسی دبیرکل اتحادیه عرب درخواست میکند تا یک کرسی برای مردم عرب خوزستان در اتحادیه عرب تعلق گیرد که محقق نمیشود. این گروهک در اغتشاشات و حوادث تروریستی 1384 که استان خوزستان را درگیر کرد، با ارسال محمولههای تبلیغاتی اطلاعیه و بیانیههایی با مضمون تجزیهطلبانه قومی و همچنین 11 فقره بمب منفجر کردند که دهها کشته بر جای گذاشت. آنها همچنین در به هوا فرستادن پرچم و آرم الاهواز به آسمان توسط بالون در مناطق عربنشین و آشوب شهر اهواز دست داشتهاند. آنها همچنان به اقدامات خرابکارانه و تشویق به اعتصاب دست میزنند.
المنظمه العربیه لتحریر الاهواز
این تشکیلات توسط فردی به نام فالح نیکوسرشت، فالح عبدالله المنصوری، با هدایت سرویس عراق در کشور هلند با هدف استقلال و تجزیه خوزستان تشکیل شد و در کشورهای هلند و کانادا و سوریه فعالیت دارد. این تشکیلات کلیۀ اقدامات تروریستی سالهای اخیر را طی اطلاعیههای جداگانه که در سایتهای اینترنتی منتشر میکرد به عهده میگرفت. تشکیلات مذکور دارای یک سایت اینترنتی است که با شانتاژهای تبلیغاتی و خبری و رسانهای نقش عمدهای در تشدید اغتشاشات سالهای اخیر ایفا کرد. با وجود اینکه سرکرده این تشکیلات در سال 1385 به ایران مسترد شد اما هنوز به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
حزب النهضة العربی الاهواز
سید ایوب (صباح) موسوی سرکرده گروهک تروریستی موسوم به «حزب النهضه العربی الاهواز» است. وی اولین کسی است که در اطلاعیهای مسئولیت بمبگذاریهای خوزستان درسال 1384 که منجر به شهادت و مجروحیت بیش از 350 نفر شد را به عهده گرفته است. یاد شده در دهه 90 گروهی تروریستی موسوم به «حرکة العداله» را راه اندازی کرد. وی علیرغم پسوند ساداتی خود به وهابیت روی آورده است. یاد شده ارتباط تنگاتنگی با گروههای سلفی منطقه دارد و سفرهایی برای هماهنگی این نشست به بحرین و عربستان سعودی و ترکیه داشته است.
حـوزه کردستـان
حزب آزادی کردستان
گروه تروریستی پاک مخفف (پارت آزادی کردستان) در خرداد1370 توسط فردی به نام سعید یزدانپناه تأسیس شد که بعدها توسط برادرش در سلیمانیه عراق کشته شد. پاک بهدنبال جداکردن کردستان از ایران از طریق مسلحانه و روشهای تروریستی و تشکیل کشور کردستان از کردستانهای ایران، عراق و ترکیه و سوریه است. از سال 2006 علی قاضی محمد به رهبری حزب برگزیده و حسین یزدانپناه جانشین وی شد که بهنظر میرسد دلیل چنین جابهجایی استفاده از اسم و اعتبار وی بهعنوان فرزند قاضی محمد است. حسین یزدان پناه تا زمان سقوط رژیم صدام، در خدمت سازمان اطلاعات حزب بعث عراق (استخبارات) بوده است. نیروهای آنها لباس نظامیان امریکایی را برتن دارند و در استانهایی مثل ایلام یا جنوب کرمانشاه تحت یک گروه و نیروهایی که از شمال کرمانشاه یا کردستان میباشند تحت عنوان گروه دیگری در پاک فعالیت دارند. حضور گسترده نیروهای مستشار امریکایی و تحویل بسیار گسترده تجهیزاتی ازقبیل موشکهای ضدزرهی و ضدهوایی و امثالهم به گروه پاک و نیز آموزش گسترده آنان توسط نیروهای مستشار امریکا، آلمان و انگلیس، بههمراه بهرهگیری از اعضای قدیمی پکک نشاندهنده آن است که برنامهای درازمدت برای تحرکات این گروه تروریستی تدارک دیده شده است.
سابقه: حادثه تروریستی دالاهو در تاریخ 20 تیر1395 است که طی آن آقای حشمتالله فلاحتپیشه نماینده مردم اسلامآباد غرب، فرماندار و مدیر شیلات استان و برخی مسئولان استانی هدف ترور واقع شده که منجر به شهادت راننده فرماندار و مدیر شبکه بهداشت دالاهو شد.
گروهک تروریستی کومله
اولین محفل کومله در سال 1348 توسط فؤاد مصطفی سلطانی، عبدالله مهتدی، محمد حسین کریمی و صدیق کمانگر در تهران با هدف ایجاد تشکیلات سراسری حزب کمونیست به وجود آمد. فاصله سالهای 1353 تا 1356 را میتوان دوران رکود فعالیتهای این گروه دانست. در بهمن 1357 به مناسبت کشته شدن محمدحسین کریمی، گروه با عنوان سازمان انقلابی زحمتکشان (کومله) اعلام موجودیت کرد و در کردستان ایران دست به فعالیت مسلحانه علیه انقلاب زد. این گروه از ادغام سه گروه ایجاد شد:
1- گروه انقلابی زحمتکشان کردستان ایران
2- گروه شیرین بهاره که چاوه (فرزند امام جمعه مریوان)، فؤاد مصطفی سلطانی (فرزند خان روستای آلمانه) و صدیق کمانگر (یک مالک کامیارانی) از مهمترین و مشهورترین اعضای این گروه میباشند.
3- اتحادیه کشاورزان که محمد حسین کریمی که رابطه خوبی با شیوخ داشت، در سقز، این اتحادیه را تأسیس کرد. پس از کشته شدن وی در بهمن ۱۳۵۷، شیخ عزالدین حسینی (امام جمعه مهاباد) رهبری این گروه را برعهده گرفت. این گروه اکنون در شمالغرب ایران (کردستان، آذربایجانغربی، کرمانشاه) فعالیت میکند و رهبران آن در سوئد، آلمان، انگلیس ساکن هستند.
سابقه: اقدامات گروهک کومله جنگ مسلحانه و ترور و در کنار آن فعالیتهای رسانهای است. همچنین دارای سوابق زیادی از اقدامات جنایتکارانهای چون سر بریدن، مثله کردن و زنده سوزاندن در منطقه کردستان و آذربایجانغربی حتی علیه مردم عادی و حتی روستاهای کردنشین است. این گروه با همکاری موساد در ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در تأسیسات هستهای نقش داشته است. در فتنه اخیر، نیروهای کومله قصد حمله نظامی به غرب کشور را داشتند که با حملات سپاه علیه مواضع گروهکهای تروریستی کُرد در شمال عراق خنثی شد.
حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)
حزب حیات آزاد کردستان که با نام مخفف پژاک معروف است از جمله گروهکهای شبه نظامی تروریستی فعال در منطقه کردستان ایران و خواهان تحقق ایده تشکیل حکومت کردستان بزرگ است. این گروهک بنا بر اعتقادات خود که برگرفته از اندیشههای رهبر در حبس پ.ک.ک (حزب کارگران کرد ترکیه) عبدالله اوجالان (ملقب به آپو) است، معتقد است برای نیل به اهدافش یعنی آزادی و دموکراسی کردستان، راهحلهای سیاسی و اعتراضات مدنی بیفایده است و باید دست به حرکات مسلحانه زد. این گروهک فعالیتهای غیررسمی خود را از سالهای 1377 و بهطور رسمی 1382 اعلام موجودیت کرد. مقر آنها در آلمان است. خشونت و اقدامات تروریستی گروهک پژاک به حدی است که موجب نارضایتی مردم و حتی دیگر گروهها چون حزب دموکرات و کومله در کردستان همراه شد زیرا آنها اقدامات این گروه را ضربه به دیگر فعالیتهای مدنی و سیاسی میدانستند. هرچند در ظاهر وزارت دارایی امریکا نام این گروهک را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داده است، اما اسناد و ادعاهای منتشر شده حکایت از همکاری دولت امریکا با این گروهک دارد.
سابقه: فعالیتهای گروهک تروریستی پژاک چون انفجارها، ترورهای بیهدف و اقدامات کور مسلحانه، در اواخر دهه 80 و اوایل 90 بسیار گسترش یافت و دامنه ناامنی به شهرهای مرزی غرب کشور نیز کشیده شد که منجر به از دست رفتن فرصتهای اقتصادی شده است. این گروهک در سالهای اخیر طیف وسیعی از اقدامات تروریستی از جمله ترور شهروندان، ربایش کودکان و تبدیل آنان به کودک سرباز، حمله به مرزبانان، اخاذی از سرمایهگذاران، صاحبان کارگاههای تولیدی، معادن، هتلها، اخاذی از کولبران، تهدید شهروندان و... را انجام داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز طی عملیاتهای هماهنگ سپاه پاسداران و دیگر نیروهای نظامی و امنیتی فعال در منطقه غرب و شمالغرب تمامی پایگاههای پژاک هدف حملات دقیق قرار داد و اعضای این گروهک مجبور به فرار از خاک ایران و پناه گرفتن در کردستان عراق شدند اما همچنان دست به اقدامات تروریستی در نقاط صفر مرزی علیه مرزبانان جمهوری اسلامی ایران میزنند. این گروهک در آشوبهای اخیر در منطقه خوزستان در تلاش برای اقدامات مسلحانه بودند که با حمله سپاه پاسداران مواضع آنها در منطقه چومان در نوار مرزی ایران و عراق خنثی شد.
حزب دموکرات کردستان ایران
یکی از اصلیترین گروههایی که در روزهای اخیر مقرهای حزبیاش تحت حملات موشکهای ایران قرار گرفته، حزب دموکرات کردستان ایران است. در پی انقلاب اسلامی ایران، در بهمنماه ۱۳۵۷ و پیش از روی کار آمدن دولت موقت، حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمان قاسملو، فعالیت آشکار خود را از سر گرفت. این حزب همراه سازمان مجاهدین خلق در حمله عراق به ایران مشارکت و جنایات صدام خصوصاً حمله شیمیایی او را انکار کردند. رهبر این گروه در سال 1368 در وین پایتخت اتریش ترور شد. این گروه در سال 1385 پس از انتخاب مصطفی هجری، به دبیرکلی دچار انشعاب شد و شاخه اصلی با عنوان حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) با دبیرکلی مصطفی هجری و حزب دموکرات کردستان (حدک) به ترتیب با دبیرکلی مصطفی حسنزاده و خالد عزیزی به فعالیت ادامه دادند. دوماه پیش حدک و حدکا مجدداً با نام حدکا متحد شدند و مصطفی هجری دبیرکل و خالد عزیزی معاون او شد. این گروه در سرکوب کردهای عراق نیز با رژیم صدام همکاری کرده است. حدکا در کارنامه خود ترور و کشتار نیروهای نظامی و غیرنظامی فراوان بویژه کردهای شیعه و سنی را که با ایران همکاری کردهاند، دارد. در سال 1397 این گروهک عملیاتی را علیه یکی از پاسگاههای مرزی سپاه اجرا کرد که موجب شهادت چند نفر از پاسداران انقلاب اسلامی شد. در همان سال نیروی هوافضای سپاه مقر فرماندهی را که «قلعه دموکرات» نام دارد، هدف قرار داد. طی دو سال گذشته آنها در حاشیه مرزها پایگاههای عملیاتی را بهمنظور تردد راحت به داخل کشورمان جهت انجام اقدامات تروریستی، احداث کرده بودند. همکاری این حزب با رژیم صهیونیستی موجب شد که در چند ماه گذشته عملیاتی را به قصد خرابکاری در مراکز هستهای در استان اصفهان، طرحریزی کنند که توسط وزارت اطلاعات خنثی شد. این گروهکها اخیراً با سوءاستفاده از فضای به وجود آمده، سعی داشتند شهرهای مرزی کشور را به آشوب بکشند که حمله سپاه به مقر آنها در اقلیم کردستان عراق راه آنها را سد میکند. چنانکه گفته شد، کادر رهبری حزب دموکرات کردستان از کشور گریختند و تا امروز نیز مرکزیت این حزب در خارج از ایران است. آنان در خارج از ایران در فعالیتهایی مانند شرکت در تظاهرات مختلف علیه جمهوری اسلامی شرکت داشتهاند.
در قسمتهای ابتدایی بیانیه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه از «بسترها و زمینههای برخی نارضایتیهای موجود در جامعه» برای سوء استفاده دشمنان گفته شده و آمده است که سرویسهای بیگانه حتیالمقدور پروژههای اطلاعاتی خود را بر سوءاستفاده از این بسترها و زمینهها استوار میسازند. گرچه این بیانیه به مصادیق این بسترها اشاره نکردهاند اما به وجود آمدن بستر مناسب در برهههایی از زمان بر هیچ کس پوشیده نیست و اهمیت دادن نهادهای اطلاعاتی به این مسائل گویای جامعنگری در نهادهای بالادستی کشور است. با وجود این دو نهاد اطلاعاتی کشور با رصدهای دقیق و مستمر اطلاعاتی در بیش از یک سال گذشته، همچنین مستندات موجود از مقطع اغتشاشات اخیر مصادیق فراوان و استنادات غیرقابل انکاری از نقشآفرینی همهجانبه امریکا در طراحی، اجرا و استمرار غائله مذکور داشتهاند. از همین رو تمرکز مبنایی بیانیه منتشر شده به صراحت خود این دو نهاد اطلاعاتی بر نقش رژیم امریکا و همپیمانان این رژیم استوار است و جزئیاتی قابل تأمل را مطرح کرده است.
دستگاه جاسوسی امریکا محور توطئه
همان گونه که قابل حدس است آژانس اطلاعات مرکزی امریکا نقش اصلی را برای ایجاد بلوا در ایران برعهده داشته و همکاری سرویس اطلاعات خارجی انگلیس و رژیم صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی سعودیها نقش تکمیل کننده را داشتهاند. جالب آنکه این سرویسها با همکاری تنگاتنگ با گروههای تروریستی به عنوان یکی از ابزارهای خود طراحی مدنظر را به پیش میبرند.
طبق این بیانیه دستگاههای جاسوسی مورد اشاره تلاش داشتند تا در مقاطع مختلف بنا به بهانههای ایجاد شده آغاز آشوب را کلید بزنند. مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملّی مردمیسازی یارانهها در اوایل سال جاری و پروژه امریکایی کشف حجاب در 21 تیرماه گذشته و... همه از مقاطعی بوده است که ناکام ماندهاند.
از «سازمانهای همدستان» تا نشست اسلو
با وجود این ناکامیها سرویسهای خارجی تلاش داشتند تا زمینههای آشوب را به وجود بیاورند. اقداماتی مانند تأسیس شبکه «سازمانهای همدستان» برای نفوذ در بخشهای اجتماعی کشور از جمله آنهاست. در پرتو این سازمان سرویسها با پوشش فعالیتهای حقوق بشری و ترویج دموکراسی سعی در جذب عناصر مستعد برای به انحراف کشاندن مطالبات مردمی، ایجاد مطالبات کاذب و تحریک عمومی تلاش داشتند که با شناسایی بخشهایی از این شبکه در سطوح و اصناف مختلف و ضربه به زنجیره تأمین مالی و عناصر نفوذی آنها در رسانهها مورد برخورد واقع شدند.
امریکاییها در بحران سازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز در ماههای اخیر تحرکات بالایی داشته است. برگزاری نشست حقوق بشری اسلو که از سوم تا پنجم خردادماه با همکاری مشترک واشنگتن و مؤسسات صهیونیستی برگزار شد نمونه این رخداد است. بر اساس گزارش نهادهای اطلاعاتی در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور که از سخنرانان این نشست بود، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای از جمله حادثه متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تأکید میشود که این خود نشان از آن دارد که این قبیل نشستها با پوششهای مربوط به زن و حقوق بشر تدارک دیده شده و صرفاً هدف به آشوب کشاندن کشور را پی میگیرد.
دورههای «آموزش مربیان جنگهای ترکیبی»
سرویسهای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان پیشگامان جنگ ترکیبی علیه ایران با دورههایی به آموزش و جذب نیرو در این حوزه اقدام میکنند. مؤسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای به اصطلاح غیردولتی پوششهایی هستند که برای این اقدام به کار گرفته میشود. کشورهای همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا و جزیره سیشل (در اقیانوس هند) از جمله کشورهایی بودهاند که غالباً به دلیل عدم نیاز به ویزا برای عناصر داخلی سرویسها در ایران به عنوان میزبان این دورهها انتخاب شدهاند.
وحشت ترامپ از حضور در نشست منافقین
در این گزارش با اشاره به همکاریهای تنگاتنگ مقامات امریکایی با فرقه منافقین به ماجرای واهمه دونالد ترامپ در نشست اخیر این سازمان تروریستی نیز اشاره شده و آمده است: «برای سال جاری از رئیس جمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضور در جمع کفتارهای آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضای گروهک منافقین، برخی حوادثِ روی داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلبانی و احتمال وجود تهدید جدی به جان آن قاتل، حضور وی (ترامپ) در آن مراسم منتفی و اصولاً برگزاری مراسم مورد نظر آنها لغو گردید!»
کمک 53 میلیون دلاری بدون تشریفات به جریان آشوب
در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در بخش مربوط به «مرحله حین آشوبها» و در تشریح بخشی از حمایتهای مادی و سری سازمان سیا آمده است: «طبق اطلاعات کاملاً موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه سالیانه اختصاص داده شده برای سازمانهای سابقالاشاره، اخیراً و پس از آغاز آشوبها در ایران، بودجه کمکی معادل حدود 53 میلیون دلار دیگر، با ترک تشریفات
اداری- مالی در دو مرحله به آن سازمانها اختصاص داده و توصیه کرده است که این بودجه در درجه اول برای امور به اصطلاح رسانهای و تقویت ابزارهای اینترنتی به منظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزینه شود!»
این اطلاعات در کنار اقدامات امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزههای فناوری و رسانه در ماههای اخیر نشان میدهد که این کشور سرمایهگذاری عظیمی در جنگ ترکیبی کنونی با تکیه بر رسانه داشته است. طبق این گزارش، بر اساس پایش توئیتر فقط در بازه زمانی 20 شهریور 1401 تا 20 مهر 1401 بیش از 50 هزار کاربر جدید فارسی زبان با هویتهای جعلی در توئیتر ساخته شده است تا علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهارهزار کاربر فارسی زبان در توئیتر ایجاد میشده است. همچنین، توئیتر با حداقل 10 برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری محدودیتهای دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجستهسازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان در سراسر جهان را اعمال کرد.
حضور سیا در اربیل
در این گزارش همچنین اطلاعاتی جزئی از حضور اعضای تیم سیا با پوشش وزارت خارجه امریکا در 29 شهریور و همچنین 15 مهر امسال در اربیل عراق آمده است. مأموران سازمان جاسوسی امریکا با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم به «حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق از سرکرده آن گروهک به نام مصطفی هجری خواستهاند تا در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. همچنین هیأت سازمان جاسوسی امریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدانپناه ملاقات کرده و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران پرداختند. آنها به وی قول کمکهای بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم کند و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند.
شکست پروژه ویران شهری
در پایان بیانیه این دو نهاد اطلاعاتی جمعبندی قابل تأملی آمده است: «اذعان داریم که دشمن مزاحمت ایجاد نمود، خسارت وارد کرد، تعدادی از جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید، اما با اتقان کامل میگوییم او نتوانست به هیچ یک از اهداف اصلیِ از پیش تعیین شده خود دست یابد. این ارزیابی مستدل و قطعی ماست که از قضای روزگار، دشمن امریکایی و انگلیس خبیث نیز بدان اذعان دارند اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آن را ندارند.» این جمعبندی گویای آن است که دلارهای امریکایی و صهیونیستی و پولپاشیهای فراوان نتوانسته مردم ایران را به تکمیل کننده پازل ناامنسازی ایران بکشاند.
گروه سیاست / در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه که اخیراً منتشر شد، آمده است که «اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است... تماس آمریکاییها با گروهک جنایتپیشه و شخص عبدالمالک ریگی معدوم در گذشته تا ارتباطات این روزها با گروهکهای مختلف تروریستی که نام اقوام شریف ایرانی کرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود مینهند اما جملگی آن گروهکها، دشمنان آن اقوام عزیز غیورِ گرامی بوده و تجزیهطلبانی هستند که مأموریت آمریکا و اذنابش را دنبال میکنند...». در این مطلب، به معرفی تنها برخی از گروهکهای تروریستی که در طول سالهای اخیر نقش فعالی در طراحی توطئه و خرابکاری در مناطق مختلف ایران داشتهاند، پرداخته شده است.
حـوزه سیستـان و بلوچستـان
جندالله
«جندالله» نام گروهی است که سال 1382 زیر لوای حمایت از حقوق مذهبی و قومی بلوچها و با تفکر وهابی و سلفیگری، با این استدلال که راه مبارزه سیاسی بسته شده، خط مشی خود را مقابله مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. پایهریزی این گروه با «عبدالمجید ریگی» معروف به «عبدالمالک» بود که ضمن ارتباط گیری با نیروهای اطلاعاتی امریکایی و صهیونیستها در منطقه و کسب وعده دریافت انواع کمکها از جمله پایگاه نظامی، از تمام توان خود بهره برد تا بهعنوان بزرگترین منبع ایجاد رعب و وحشت در جنوب شرقی کشور شناخته شود.
سابقه: انتشار ویدیوهای هولناک از اقدامات جنایتکارانه جندالله، گروگانگیری افراد نظامی و غیرنظامی برای باجگیری و حضور در رسانههای فارسی زبان خارجی همچون «صدای امریکا» تحت عناوینی «رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران» بخشهای گوناگون برنامه عبدالمالک برای تبدیل شدن به یک تروریست مخوف و نامدار بود. حمله تاسوکی و کشتار مسافران، حملات پراکنده به نظامیان و غیرنظامیان در خاش، زاهدان، سرباز، سراوان و دیگر شهرهای استان سیستان، ترور چهرههای مذهبی و مسئولان استانی و یورشهای انتحاری به مکانهای مذهبی همچون حمله به مسجد «علی بن ابی طالب» زاهدان در خردادماه 78 گوشهای از اقدامات جندالله بود که دهها نفر را به خاک و خون کشید. چند ماه پس از این رخداد یعنی اسفندماه 88 بود که خبر دستگیری ریگی در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی امنیتی منتشر شد؛ رخدادی که ضربهای مهلک بر این گروه بود و در نهایت به اعدام ریگی در خردادماه 89 منتهی شد. بازماندههای جندالله هر چند کوشیدند تا عملیاتی را تحت عنوان انتقام اعدام عبدالمالک و برادرش عبدالحمید به انجام رسانند اما در نهایت این گروه تروریستی دچار فروپاشی شد.
انصار الفرقان
چهار سال پس از اعدام ریگی یعنی در سال 1393، ادغام گروهکهای تروریستی «حرکت انصار ایران» و «حزب الفرقان» منجر به تأسیس تشکیلاتی جدید با عنوان «انصار الفرقان» به سرکردگی «جلیل قنبرزهی» شد. جلیل قنبرزهی سرکرده گروهک انصار الفرقان ازمنابع مالی کشورهای عربی حمایت میشد و جلسات زیادی با نیروهای امریکایی مستقر درافغانستان جهت ضربه زدن به ایران داشت. بر اساس اسناد اطلاعاتی، تروریستهای جندالله مالک ریگی، جیش الظلم و تیمهای تکفیری زاییده اقدامات وبرنامهریزیهای این جنایتکار معدوم بوده است.
سابقه: در این سالها جنایات زیادی از جمله انفجار در مراسم تاسوعای حسینی چابهار، اعزام عوامل انتحاری برای مساجد، شهادت جمعی از کارکنان ناجا، قتل، قاچاق مواد مخدر و دهها جنایت دیگر در جنوب شرق ایران انجام داده است. سرکرده انصار الفرقان نیز البته سرنوشتی بهتر از ریگی نداشت زیرا در خردادماه 96 در درگیری با نیروهای سپاه پاسداران به هلاکت رسید. پس از آن بود که این گروه بدون داشتن سرکردهای مشخص دست به عملیات کور در منطقه زد تا شاید بتواند خود را احیا سازد.
حرکت انصار ایران
حرکت انصار ایران یک گروهک تروریستی منشعب از گروهک جندالله (جندالشیطان) است. اصلیترین عملیات تروریستی این گروهک ترور مولوی اهل سنت مصطفی جنگیزهی است. سرکرده این گروهها شفیعمحمد میری، عضو جداشده از گروهک تروریستی جندالله است. شفیع از اعضای اصلی و سابق گروهک تروریستی جندالله است که در پی اختلاف با عبدالرئوف ریگی، برادر عبدالمالک ریگی و ابراهیم عزیزی (سلمان) از اعضای اصلی گروهک تروریستی جندالشیطان، از آنها جدا شده و با همکاری القاعده و طالبان درصدد اثبات خود به گروهک جندالشیطان با انجام اقدام تروریستی علیه ایران است.
سابقه: آنها در سایتها و وبلاگهای خود بیانیههایی در خصوص تهدید نظام به انجام عملیاتهای تروریستی و تصاویری مربوط به ساخت بمب توسط اعضای این گروهک در وبلاگ مذکور درج کردهاند.
حزب الفرقان
گروهک تروریستی حزب الفرقان سال 1375 توسط عناصر وابسته به وهابیت اعلام موجودیت و هدف اصلی خود را مبارزه مسلحانه با نظام مقدس جمهوری اسلامی اعلام کرد. گروهک تروریستی مذکور که از هم پیمانان و پشتیبانان گروهک تروریستی جندالله بود پیش از این با پشتیبانی بعضی کشورهای مرتجع منطقه، عملیات تروریستی متعددی در قالب بمبگذاری، ترور، گروگانگیری و راهبندی مسلحانه در مناطق مرزی شرق کشور انجام داده است.
سابقه: این گروه تاکنون اقدامات ضد امنیتی را در استانهای سیستان و بلوچستان وجنوب خراسان انجام داده است که اعم فعالیتهای آنها عبارت است ازبمبگذاری، ترور، گروگانگیری، آدم ربایی، درگیری با مأموران گشتی و پاسگاههای مرزی، راهبندی مسلحانه، سرقت اموال دولتی و جاسوسی برای طالبان علیه جمهوری اسلامی ایران.
جیش النصر
پس از دستگیری عبدالمالک ریگی از سوی نیروهای نظامی ایران، اختلافات میان گروه جیشالعدل در خصوص در اختیار گرفتن منابع مالی این گروهک که از قاچاق مواد مخدر بهدست میآید، بالا گرفت که همین امر منتج به ایجاد گروهک جدیدی به نام جیشالنصر شد. درگیری میان این دو گروهک تروریستی موجب هلاکت عناصری از گروهک جیشالعدل توسط گروهک جیشالنصر شد. گفتنی است اشرار گروهک تروریستی جیشالعدل سال گذشته اقدام به ربودن پنج مرزبان ایران در مرزهای مشترک استان سیستان و بلوچستان ایران با پاکستان کرده بودند که با اقدامات صورت گرفته از سوی ایران، چهار نفر از مرزبانان آزاد شدند.
جیشالعدل
سازمان «جیشالعدل» یکی از سازمانهای مسلح مخالف جمهوری اسلامی که در مناطق بلوچستان علیه رژیم جمهوری اسلامی مسلحانه مبارزه میکند، در اطلاعیهای اعلام کرده «جیشالنصر» که پیشتر توسط گروهی از این تشکیلات جدا شده بود بار دیگر نیروهایش در «جیشالعدل» ادغام شدند. این ادغام همراه با اعلام انحلال «جیشالنصر» در سال 2016 انجام گرفته است. عبدالرئوف ریگی برادر عبدالمالک ریگی پس از مرگ برادرش و با همراهی دیگر اعضای گروهک «جندالله»، گروهک تروریستی جدیدی به نام «جیشالعدل» را تأسیس کرد، اگرچه در سال گذشته، از این گروه نیز جدا شد و گروهک تروریستی تازهای به نام «جیشالنصر» را تأسیس کرد.
سابقه: آنها در برخورد با نیروهای نظامی عموماً به شکل انتحاری و پیشبینی نشدهای جنایت میکنند. منهای چند عملیات رودررو عموماً با کمینهای مرگبار به استقبال نیروهای نظامی و مردم میروند. جیشالعدل وابسته به القاعده پیش از گروگانگیری پنج مرزبان، 14 نفر از حافظان مرزهای ایران را در آبان ماه 92 به شهادت رساند. آخرین اقدام آنها حمله مسلحانه به نمازگزاران روز جمعه زاهدان و کشته شدن دهها نفر از آنها در مهر 1401 است.
سپاه صحابه ایران
گروهک سپاه صحابه وابسته به گروهک تروریستی جندالله، اواخر سال 1389 با هدف فرافکنی و فرار از عواقب اقدامهای تروریستی تشکیل شد. این گروهک پس از صدور اطلاعیهای موجودیت خود را اعلام کرد و بعد از آن قتل چند نفر و همچنین انفجار خط لوله گاز قم را پذیرفته است. رهبری این گروهک را در سطح جهانی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه بخصوص در کشور پاکستان بر عهده دارند که با اهداف از پیش طراحیشده و بهطور سازمانیافته به هدایت گروهک مشغول هستند. سرکرده اصلی گروهک شخصی با نام محمدگل شهبخش، داماد خدابخش شهبخش(معدوم)، شرور و قاچاقچی پشتیبانیکننده گروهک تروریستی جندالله است که با سوءاستفاده از توان طایفهای در استان، تعدادی از افراد متدین را شهید کرد. این گروهک در امر قاچاق مواد مخدر نیز فعال است.
حـوزه خوزستـان
گروهک سازمان حزم
عادل سویدی و حبیب نبگان از عناصر تجزیهطلب و تروریست عرب خوزستان و مقیم کشورهای هلند و دانمارک، اوایل سال 2010 میلادی همزمان با سالروز تولد جمال عبدالناصر در قاهره مقر اصلی آنها، طی یک کنفرانس رسانهای تأسیس گروهی به نام سازمان ملی آزادیبخش اهواز (حزم) را اعلام کردند. این گروهک ائتلاف چهار تشکل، سازمان ملی اهواز (عربستان)، مقاومت ملی آزادیبخش اهواز، جبهه العربیه لتحریر الاهواز، حرکه النضال العربی لتحریر الاهواز و یکصدوبیست نفر از به اصطلاح مبارزان عرب دیگر است. عادل سویدی هدف این گروهک را مبارزه با ادامه اشغال سرزمین عربی اهواز دانست که از سال 1925 به دست اشغالگران فارس افتاد و اعلام کرد آنان سعی در گسترش فرهنگ خود در اهواز دارند.
سابقه: میتوان به مبارزات سیاسی و حملات مسلحانه اشاره داشت. مقاومت اعضای سازمان تنها به عملیاتهای مسلحانه محدود نمیشود، بلکه شامل مبارزات فرهنگی نیز میشود. بعد از چند ماه تشکیلات جبهه العربیه لتحریر الاهواز در اطلاعیهای جدایی خود را از این تشکیلات اعلام کرد.
حزب تضامن الدیمقراطی الاهوازی
بنیانگذار این گروهک منصور اهوازی، ساکن و پناهنده اجتماعی انگلستان است. او در سال 1378 بههمراه تعدادی از افراد خوزستانی مقیم لندن با ایجاد تشکلی به نام المنتدی الاهوازی فعالیت سیاسی خود را آغاز و ضمن برقراری ارتباط اینترنتی و ارسال اعلامیه به داخل کشور، در گسترش افکار تجزیهطلبانه قومی در بین جوانان عرب خوزستان فعالیت میکند. در سال 2003 (1381) با هماهنگی، هدایت و حمایت کشور انگلیس به همراه تعدادی در حدود 30 نفر از عناصر ایرانی مقیم لندن، تشکلی تحت نام تضامن الاهوازی با هدف تحریک جوانان به شورش و مبارزه علیه اهداف جمهوری اسلامی ایران و تجزیهطلبی استان خوزستان ایجاد و در این راستا مکاتبات و ارتباطاتی با سازمانهای بینالمللی برقرار کرد.
حرکة النضال العربی لتحریر الاهواز
از جمله معروفترین و خشنترین گروههای تروریستی خلق عرب و نژادپرست «حرکة النضال العربی لتحریر الاهواز»، جنبش عربی آزادیبخش اهواز و بازوی نظامی جبهه التحریر(عراق) است که در سال 1376 تأسیس شد و دارای مشی مسلحانه و بشدت ضدایران و ضدغیرعرب هستند. در چهل سال گذشته در همه بحرانهایی که در مناطق مختلف عربنشین ایران بهوقوع پیوست، ریشههای این گروه وجود داشته و نقشآفرینی کردهاند. حتی در انفجار و عملیاتهای تروریستی سالهای اخیر در اهواز، نقش «گروه الاهوازیه» کاملاً آشکار است. بعد از حمله ناتو به عراق و حضور ارتش انگلیس در بصره، نقش این گروه در جنوب ایران پررنگتر شد و سازماندهی آنها توسط انگلیس کاملاً مشهود است. گروه الاهوازیه با کمک مالی مستقیم دولتهای عربی در منطقه که سیاستهای ایرانستیزانه را پیگیری میکنند در حال برنامهریزی برای جدایی خوزستان از ایران هستند. آنها اعتقاد دارند که باید مبارزه مسلحانه تا نابودی فارسها (غیرعربها) و آزادی عربستان (استانهای خوزستان، بوشهر و هرمزگان و جزایر خلیجفارس) بیرحمانه ادامه داشته باشد. جزایر سهگانه ابوموسی و تنب را نیز بخشی از خاک اعراب میدانند و علاوه بر آن در نقشههای خود عنوان خلیج عربی را به جای خلیجفارس برگزیدهاند.
سابقه: تشکیلات تروریستی مذکور اقدام به بمبگذاریهایی چون بمبگذاری در فرمانداری اهواز، سازمان مدیریت و برنامهریزی، سازمان مسکن و شهرسازی، شرکت طرح توسعه نیشکر خوزستان کردند. پس از انجام این عملیاتهای تروریستی با اقدامات نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای این گروه بازداشت شدند و اعضای آن در کشورهای هلند، دانمارک و سوئد مستقر شدند در حال حاضر این افراد در برخی از تجمعهای تجزیهطلبانه در خارج از کشور شرکت دارند و هنوز دست از اقدامات کور و مسلحانه خود برنداشته اند. صبح ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در جریان برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز، در پی حمله تروریستی، چند فرد مسلح مراسم رژه را به رگبار بستند. تعداد کشتهشدگان ۲۵ نفر و مجروحان این حادثه بین ۶۵ تا ۷۰ نفر اعلام شد. در پی این عملیات «حبیب فرجالله چعب» ملقب به «حبیب اسیود»، سرکرده گروهک تروریستی الاهوازیه دستگیر شد. به اعتراف او فردی صهیونیست که ساکن امریکا و اسرائیلی است، به عنوان وکیل، کارهای حقوق بشری گروهک تروریستی حرکة النضال را انجام میداد.
حرکة التحریر الوطنی الاهواز
این تشکیلات به سرکردگی فردی به نام سیدطاهر آلنعمه در سال 1376 فعالیت خود را آغاز کرد. از اهداف مهم این تشکیلات که در کانادا مستقر و در اروپا و سوریه فعال است، استقلال خوزستان و اعلام قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران است. این گروه دارای یک برنامه ماهوارهای است که بهمنظور دامنزدن به اغتشاشات استان و همچنین خط دهی به عناصر خلق عربی بهمنظور اقدامات خرابکارانه، شناسایی عناصر حزباللهی، اطلاعاتی، نظامی برای ترور آنها، اغتشاش، سرقت از بانکها، تخریب اموال عمومی و... راهاندازی شده است.
جبهه دموکراتیک خلق عرب اهواز
این گروهک در سال 1379 در کشور انگلستان توسط محمود مزرعه با هدف تجزیه استان خوزستان از طریق مشی مسلحانه تأسیس شد. این تشکیلات دارای دو سایت اینترنتی است که از این طریق اقدام به صدور بیانیه، اطلاعیه تجزیه طلبانه و... تحریک علیه جمهوری اسلامی ایران مینماید. محدودۀ فعالیت این گروهک در کانادا، هلند، بلژیک، ترکیه و سوریه است. صلاح مزرعه مسئول جبهه در کانادا، از عمروموسی دبیرکل اتحادیه عرب درخواست میکند تا یک کرسی برای مردم عرب خوزستان در اتحادیه عرب تعلق گیرد که محقق نمیشود. این گروهک در اغتشاشات و حوادث تروریستی 1384 که استان خوزستان را درگیر کرد، با ارسال محمولههای تبلیغاتی اطلاعیه و بیانیههایی با مضمون تجزیهطلبانه قومی و همچنین 11 فقره بمب منفجر کردند که دهها کشته بر جای گذاشت. آنها همچنین در به هوا فرستادن پرچم و آرم الاهواز به آسمان توسط بالون در مناطق عربنشین و آشوب شهر اهواز دست داشتهاند. آنها همچنان به اقدامات خرابکارانه و تشویق به اعتصاب دست میزنند.
المنظمه العربیه لتحریر الاهواز
این تشکیلات توسط فردی به نام فالح نیکوسرشت، فالح عبدالله المنصوری، با هدایت سرویس عراق در کشور هلند با هدف استقلال و تجزیه خوزستان تشکیل شد و در کشورهای هلند و کانادا و سوریه فعالیت دارد. این تشکیلات کلیۀ اقدامات تروریستی سالهای اخیر را طی اطلاعیههای جداگانه که در سایتهای اینترنتی منتشر میکرد به عهده میگرفت. تشکیلات مذکور دارای یک سایت اینترنتی است که با شانتاژهای تبلیغاتی و خبری و رسانهای نقش عمدهای در تشدید اغتشاشات سالهای اخیر ایفا کرد. با وجود اینکه سرکرده این تشکیلات در سال 1385 به ایران مسترد شد اما هنوز به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
حزب النهضة العربی الاهواز
سید ایوب (صباح) موسوی سرکرده گروهک تروریستی موسوم به «حزب النهضه العربی الاهواز» است. وی اولین کسی است که در اطلاعیهای مسئولیت بمبگذاریهای خوزستان درسال 1384 که منجر به شهادت و مجروحیت بیش از 350 نفر شد را به عهده گرفته است. یاد شده در دهه 90 گروهی تروریستی موسوم به «حرکة العداله» را راه اندازی کرد. وی علیرغم پسوند ساداتی خود به وهابیت روی آورده است. یاد شده ارتباط تنگاتنگی با گروههای سلفی منطقه دارد و سفرهایی برای هماهنگی این نشست به بحرین و عربستان سعودی و ترکیه داشته است.
حـوزه کردستـان
حزب آزادی کردستان
گروه تروریستی پاک مخفف (پارت آزادی کردستان) در خرداد1370 توسط فردی به نام سعید یزدانپناه تأسیس شد که بعدها توسط برادرش در سلیمانیه عراق کشته شد. پاک بهدنبال جداکردن کردستان از ایران از طریق مسلحانه و روشهای تروریستی و تشکیل کشور کردستان از کردستانهای ایران، عراق و ترکیه و سوریه است. از سال 2006 علی قاضی محمد به رهبری حزب برگزیده و حسین یزدانپناه جانشین وی شد که بهنظر میرسد دلیل چنین جابهجایی استفاده از اسم و اعتبار وی بهعنوان فرزند قاضی محمد است. حسین یزدان پناه تا زمان سقوط رژیم صدام، در خدمت سازمان اطلاعات حزب بعث عراق (استخبارات) بوده است. نیروهای آنها لباس نظامیان امریکایی را برتن دارند و در استانهایی مثل ایلام یا جنوب کرمانشاه تحت یک گروه و نیروهایی که از شمال کرمانشاه یا کردستان میباشند تحت عنوان گروه دیگری در پاک فعالیت دارند. حضور گسترده نیروهای مستشار امریکایی و تحویل بسیار گسترده تجهیزاتی ازقبیل موشکهای ضدزرهی و ضدهوایی و امثالهم به گروه پاک و نیز آموزش گسترده آنان توسط نیروهای مستشار امریکا، آلمان و انگلیس، بههمراه بهرهگیری از اعضای قدیمی پکک نشاندهنده آن است که برنامهای درازمدت برای تحرکات این گروه تروریستی تدارک دیده شده است.
سابقه: حادثه تروریستی دالاهو در تاریخ 20 تیر1395 است که طی آن آقای حشمتالله فلاحتپیشه نماینده مردم اسلامآباد غرب، فرماندار و مدیر شیلات استان و برخی مسئولان استانی هدف ترور واقع شده که منجر به شهادت راننده فرماندار و مدیر شبکه بهداشت دالاهو شد.
گروهک تروریستی کومله
اولین محفل کومله در سال 1348 توسط فؤاد مصطفی سلطانی، عبدالله مهتدی، محمد حسین کریمی و صدیق کمانگر در تهران با هدف ایجاد تشکیلات سراسری حزب کمونیست به وجود آمد. فاصله سالهای 1353 تا 1356 را میتوان دوران رکود فعالیتهای این گروه دانست. در بهمن 1357 به مناسبت کشته شدن محمدحسین کریمی، گروه با عنوان سازمان انقلابی زحمتکشان (کومله) اعلام موجودیت کرد و در کردستان ایران دست به فعالیت مسلحانه علیه انقلاب زد. این گروه از ادغام سه گروه ایجاد شد:
1- گروه انقلابی زحمتکشان کردستان ایران
2- گروه شیرین بهاره که چاوه (فرزند امام جمعه مریوان)، فؤاد مصطفی سلطانی (فرزند خان روستای آلمانه) و صدیق کمانگر (یک مالک کامیارانی) از مهمترین و مشهورترین اعضای این گروه میباشند.
3- اتحادیه کشاورزان که محمد حسین کریمی که رابطه خوبی با شیوخ داشت، در سقز، این اتحادیه را تأسیس کرد. پس از کشته شدن وی در بهمن ۱۳۵۷، شیخ عزالدین حسینی (امام جمعه مهاباد) رهبری این گروه را برعهده گرفت. این گروه اکنون در شمالغرب ایران (کردستان، آذربایجانغربی، کرمانشاه) فعالیت میکند و رهبران آن در سوئد، آلمان، انگلیس ساکن هستند.
سابقه: اقدامات گروهک کومله جنگ مسلحانه و ترور و در کنار آن فعالیتهای رسانهای است. همچنین دارای سوابق زیادی از اقدامات جنایتکارانهای چون سر بریدن، مثله کردن و زنده سوزاندن در منطقه کردستان و آذربایجانغربی حتی علیه مردم عادی و حتی روستاهای کردنشین است. این گروه با همکاری موساد در ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در تأسیسات هستهای نقش داشته است. در فتنه اخیر، نیروهای کومله قصد حمله نظامی به غرب کشور را داشتند که با حملات سپاه علیه مواضع گروهکهای تروریستی کُرد در شمال عراق خنثی شد.
حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)
حزب حیات آزاد کردستان که با نام مخفف پژاک معروف است از جمله گروهکهای شبه نظامی تروریستی فعال در منطقه کردستان ایران و خواهان تحقق ایده تشکیل حکومت کردستان بزرگ است. این گروهک بنا بر اعتقادات خود که برگرفته از اندیشههای رهبر در حبس پ.ک.ک (حزب کارگران کرد ترکیه) عبدالله اوجالان (ملقب به آپو) است، معتقد است برای نیل به اهدافش یعنی آزادی و دموکراسی کردستان، راهحلهای سیاسی و اعتراضات مدنی بیفایده است و باید دست به حرکات مسلحانه زد. این گروهک فعالیتهای غیررسمی خود را از سالهای 1377 و بهطور رسمی 1382 اعلام موجودیت کرد. مقر آنها در آلمان است. خشونت و اقدامات تروریستی گروهک پژاک به حدی است که موجب نارضایتی مردم و حتی دیگر گروهها چون حزب دموکرات و کومله در کردستان همراه شد زیرا آنها اقدامات این گروه را ضربه به دیگر فعالیتهای مدنی و سیاسی میدانستند. هرچند در ظاهر وزارت دارایی امریکا نام این گروهک را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داده است، اما اسناد و ادعاهای منتشر شده حکایت از همکاری دولت امریکا با این گروهک دارد.
سابقه: فعالیتهای گروهک تروریستی پژاک چون انفجارها، ترورهای بیهدف و اقدامات کور مسلحانه، در اواخر دهه 80 و اوایل 90 بسیار گسترش یافت و دامنه ناامنی به شهرهای مرزی غرب کشور نیز کشیده شد که منجر به از دست رفتن فرصتهای اقتصادی شده است. این گروهک در سالهای اخیر طیف وسیعی از اقدامات تروریستی از جمله ترور شهروندان، ربایش کودکان و تبدیل آنان به کودک سرباز، حمله به مرزبانان، اخاذی از سرمایهگذاران، صاحبان کارگاههای تولیدی، معادن، هتلها، اخاذی از کولبران، تهدید شهروندان و... را انجام داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز طی عملیاتهای هماهنگ سپاه پاسداران و دیگر نیروهای نظامی و امنیتی فعال در منطقه غرب و شمالغرب تمامی پایگاههای پژاک هدف حملات دقیق قرار داد و اعضای این گروهک مجبور به فرار از خاک ایران و پناه گرفتن در کردستان عراق شدند اما همچنان دست به اقدامات تروریستی در نقاط صفر مرزی علیه مرزبانان جمهوری اسلامی ایران میزنند. این گروهک در آشوبهای اخیر در منطقه خوزستان در تلاش برای اقدامات مسلحانه بودند که با حمله سپاه پاسداران مواضع آنها در منطقه چومان در نوار مرزی ایران و عراق خنثی شد.
حزب دموکرات کردستان ایران
یکی از اصلیترین گروههایی که در روزهای اخیر مقرهای حزبیاش تحت حملات موشکهای ایران قرار گرفته، حزب دموکرات کردستان ایران است. در پی انقلاب اسلامی ایران، در بهمنماه ۱۳۵۷ و پیش از روی کار آمدن دولت موقت، حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمان قاسملو، فعالیت آشکار خود را از سر گرفت. این حزب همراه سازمان مجاهدین خلق در حمله عراق به ایران مشارکت و جنایات صدام خصوصاً حمله شیمیایی او را انکار کردند. رهبر این گروه در سال 1368 در وین پایتخت اتریش ترور شد. این گروه در سال 1385 پس از انتخاب مصطفی هجری، به دبیرکلی دچار انشعاب شد و شاخه اصلی با عنوان حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) با دبیرکلی مصطفی هجری و حزب دموکرات کردستان (حدک) به ترتیب با دبیرکلی مصطفی حسنزاده و خالد عزیزی به فعالیت ادامه دادند. دوماه پیش حدک و حدکا مجدداً با نام حدکا متحد شدند و مصطفی هجری دبیرکل و خالد عزیزی معاون او شد. این گروه در سرکوب کردهای عراق نیز با رژیم صدام همکاری کرده است. حدکا در کارنامه خود ترور و کشتار نیروهای نظامی و غیرنظامی فراوان بویژه کردهای شیعه و سنی را که با ایران همکاری کردهاند، دارد. در سال 1397 این گروهک عملیاتی را علیه یکی از پاسگاههای مرزی سپاه اجرا کرد که موجب شهادت چند نفر از پاسداران انقلاب اسلامی شد. در همان سال نیروی هوافضای سپاه مقر فرماندهی را که «قلعه دموکرات» نام دارد، هدف قرار داد. طی دو سال گذشته آنها در حاشیه مرزها پایگاههای عملیاتی را بهمنظور تردد راحت به داخل کشورمان جهت انجام اقدامات تروریستی، احداث کرده بودند. همکاری این حزب با رژیم صهیونیستی موجب شد که در چند ماه گذشته عملیاتی را به قصد خرابکاری در مراکز هستهای در استان اصفهان، طرحریزی کنند که توسط وزارت اطلاعات خنثی شد. این گروهکها اخیراً با سوءاستفاده از فضای به وجود آمده، سعی داشتند شهرهای مرزی کشور را به آشوب بکشند که حمله سپاه به مقر آنها در اقلیم کردستان عراق راه آنها را سد میکند. چنانکه گفته شد، کادر رهبری حزب دموکرات کردستان از کشور گریختند و تا امروز نیز مرکزیت این حزب در خارج از ایران است. آنان در خارج از ایران در فعالیتهایی مانند شرکت در تظاهرات مختلف علیه جمهوری اسلامی شرکت داشتهاند.
واقعیت سرمایهگذاری خارجی در ایران در نیم سال ۱۴۰۱
یادداشت
مسعود براتی
معاون سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی
هفته گذشته و بعد از انتشار گزارش وزارت صمت درباره آمار سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت در نیم سال اول ۱۴۰۱، موجی از خبرها و تحلیلهای رسانهای پیرامون آن شکل گرفت. نمایان بود که این گزارش برای برخی از جریانهای سیاسی در داخل کشور و برخی از جریانها در خارج کشور جذاب بوده است.
در گزارش مذکور بیان شده بود که در نیم سال اول ۱۴۰۱ نسبت به نیم سال ۱۴۰۰ میزان سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت ۸۳ درصد کاهش داشته است و از ۲.۲۱۵ میلیارد دلار به ۳۸۲ میلیون دلار رسیده است. این آمار برای آنان که میخواهند تصویر ایران را خسته، منزوی و ناموفق نشان دهند بسیار جذاب است. خصوصاً آن دسته از جریانهایی که معتقدند بدون مذاکره و توافق با غربیها نمیتوان هیچ گرهی از مشکلات کشور را باز کرد و تنها مسیر توسعه کشور، از توافق با امریکا میگذرد. یک رسانه داخلی تیتر زده بود کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی در ایران. یکی دیگر به طعنه نوشته بود که «خنثیسازی تحریم به روایت آمار» و دیگری با عکسی از بازار ارز هرات، رتبه اول کشور افغانستان در سرمایهگذاری در بخش صنعت ایران را به سخره گرفته بود.
واقعیت ماجرا چیست؟ آیا سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش داشته است؟ آیا راهبرد خنثیسازی تحریم در موضوع سرمایهگذاری خارجی ناموفق بوده است؟
واقعیت این است که خلاف روایتهای انجام شده راهبرد خنثیسازی تحریم در حوزه سرمایهگذاری خارجی موفق بوده و حتی توانسته نسبت به سالهای گذشته بهتر عمل کند. براساس گزارش رسمی سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در یک سال ابتدایی دولت سیزدهم حجم مجوزهای معتبر نسبت به سال آخر دولت دوازدهم بیش از دو برابر شده و رشد ۱۰۰ درصدی را تجربه کرده است. پس چرا گزارش وزارت صمت تصویر متفاوتی را ترسیم میکند. آیا آمار منتشر شده نادرست است؟ دو نکته مهم برای ایجاد تصویر درست از واقعیت سرمایهگذاری خارجی در ایران لازم است مورد توجه قرار گیرد.
یک. در گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت صرفاً سرمایهگذاریهای مصوب بخش صنعت مورد توجه قرار گرفته و طرحهای سرمایهگذاری در سایر بخشها از جمله نفت و گاز، خدمات، کشاورزی، ساختمان، تأمین آب، برق، گاز، حمل و نقل و ارتباطات دیده نشده است. البته گزارش وزارت صمت هم این ادعا را ندارد که تمامی طرحهای سرمایهگذاری را شامل شده است اما برخی رسانهها به نوعی تیتر زدهاند که مخاطب تلقی میکند این آمار برای کل سرمایهگذاری خارجی در ایران است. برای مثال این گونه تیتر انتخاب کردهاند «سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش داشته است (اعتماد آنلاین)». این در حالی است که در ۶ ماهه نخست سال جاری تنها دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار (۲.۷ میلیارد دلار) مصوبه معتبر سرمایهگذاری خارجی در حوزه نفت و گاز مربوط به سرمایهگذاریهای روسیه در ایران به تصویب هیأت سرمایهگذاری خارجی رسیده است. طرحهای سرمایهگذاری روسیه در بخش نفت و گاز ایران وارد مراحل اجرایی شده و بخشی از سرمایه مورد اشاره نیز وارد کشور شده است و طرحهای مورد اشاره به عنوان «مصوبات معتبر» هیأت سرمایهگذاری خارجی محاسبه شده است. لذا با احتساب این ارقام مصوبات معتبر هیأت سرمایهگذاری خارجی در نیمه نخست سال جاری به بیش از سه میلیارد دلار بالغ میشود.
دو. آمار سرمایهگذاری در بخش صنعت، معدن و تجارت در نیمه اول سال ۱۴۰۰ حاوی یک خطای محاسباتی آماری است. این خطا ناشی از محاسبه صرف مجوزهای صادر شده برای سرمایهگذاری خارجی است و مجوزهای ابطال شده از آن کسر نشده است. با این توضیح که پس از صدور مجوز از سوی هیأت سرمایهگذاری خارجی که دبیرخانه آن سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران است، متقاضی ۶ ماه فرصت دارد تا طرح مورد نظر را آغاز کرده و بخشی از سرمایه خود را چه به صورت منابع مالی، تجهیزات و یا مواد اولیه وارد کشور نماید. اگر متقاضی سرمایهگذاری خارجی نتواند یا منصرف شود، مجوز او باطل خواهد شد. اما در سالهای گذشته صرفاً مجوزهای صادر شده مبنای اعلام آمار قرار میگرفت و توجهی به مجوزهای ابطال شده نمیشد. در حالی که آمار مجوزهای معتبر که حاصل کسر مجوزهای ابطال شده از کل مجوزهای صادر شده است، اهمیت داشته و کارشناسان و تصمیمگیران باید آن را مدنظر قرار بدهند. برای مثال در سال ۱۳۹۵ که اولین سال اجرای توافق برجام بود، حجم مجوزهای صادر شده ۱۰.۴ میلیارد دلار بوده اما حجم مجوزهای ابطال شده ۸.۷ میلیارد دلار بوده و تنها ۱.۷ میلیارد دلار از مجوزها معتبر بودند. برای سال ۹۶ نیز همین وضعیت را مشاهده میکنیم. حجم مجوزهای صادر شده ۱۰.۸ میلیارد دلار بوده و ۸.۲ میلیارد دلار آن باطل شده و تنها ۲.۶ میلیارد دلار آن معتبر بودهاند. این تفاوت در مجوز صادر شده و مجوز معتبر سبب ادراکسازی غلط برای کارشناسان و تصمیمگیران خواهد شد.
از ابتدای دولت سیزدهم سازمان سرمایهگذاری به عنوان متولی رسمی انتشار آمار مربوط به سرمایهگذاری خارجی الگوی آماردهی را بر اساس نکته مهم فوقالذکر اصلاح کرد. اما در آمار منتشر شده از سوی وزارت صمت این اصلاح صورت نگرفته است و کماکان یک طرح ابطال شده که در نیمه اول سال ۱۴۰۰ از هیأت سرمایهگذاری مجوز گرفته بود، در این آمار وجود دارد. این طرح مربوط به یک مجوز جذب سرمایه از کشور غنا میباشد که با بررسیهای به عمل آمده روشن شد طرف غنایی علیرغم محاسبات اولیه، امکان تأمین منابع مالی برای این سرمایهگذاری در ایران را ندارد. بنابراین مجوز مربوطه توسط هیأت سرمایهگذاری ابطال شده است. این طرح بالغ بر دو میلیارد دلار بوده است و اگر این عدد را از آمار مربوط به نیمه اول سال ۱۴۰۰ کسر کنیم، میزان سرمایهگذاری خارجی معتبر در بخش صنعت چیزی کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار خواهد شد. در نتیجه مشاهده میشود که روند مجوزهای معتبر در بخش صنعت، معدن و تجارت روند رو به رشد است.در پایان این نکته را باید تأکید کرد که جذب سرمایه خارجی یکی از سختترین و پیچیدهترین کارها در حوزه دیپلماسی اقتصادی است و در صورتی که نگاه واقعگرایانه به صحنه بینالملل داشت و متناسب با این واقعیتها، انتخابهای درست در عرصه سیاست خارجی داشت، میتوان سرمایه خارجی را به کشور جذب کرد.
این موضوع را نیز باید در نظر داشت که دیپلماسی فعال اقتصادی دولت سیزدهم و همچنین تحولات مهم بینالمللی که حکایت از تغییرات اساسی در نظام بینالملل دارد، فرصتهای بسیاری را ایجاد کرده است که در یک سال پیشرو بیش از یک سال گذشته به ثمر خواهد نشست و نتایج آنها را مشاهده خواهیم کرد.
مسعود براتی
معاون سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی
هفته گذشته و بعد از انتشار گزارش وزارت صمت درباره آمار سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت در نیم سال اول ۱۴۰۱، موجی از خبرها و تحلیلهای رسانهای پیرامون آن شکل گرفت. نمایان بود که این گزارش برای برخی از جریانهای سیاسی در داخل کشور و برخی از جریانها در خارج کشور جذاب بوده است.
در گزارش مذکور بیان شده بود که در نیم سال اول ۱۴۰۱ نسبت به نیم سال ۱۴۰۰ میزان سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت ۸۳ درصد کاهش داشته است و از ۲.۲۱۵ میلیارد دلار به ۳۸۲ میلیون دلار رسیده است. این آمار برای آنان که میخواهند تصویر ایران را خسته، منزوی و ناموفق نشان دهند بسیار جذاب است. خصوصاً آن دسته از جریانهایی که معتقدند بدون مذاکره و توافق با غربیها نمیتوان هیچ گرهی از مشکلات کشور را باز کرد و تنها مسیر توسعه کشور، از توافق با امریکا میگذرد. یک رسانه داخلی تیتر زده بود کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی در ایران. یکی دیگر به طعنه نوشته بود که «خنثیسازی تحریم به روایت آمار» و دیگری با عکسی از بازار ارز هرات، رتبه اول کشور افغانستان در سرمایهگذاری در بخش صنعت ایران را به سخره گرفته بود.
واقعیت ماجرا چیست؟ آیا سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش داشته است؟ آیا راهبرد خنثیسازی تحریم در موضوع سرمایهگذاری خارجی ناموفق بوده است؟
واقعیت این است که خلاف روایتهای انجام شده راهبرد خنثیسازی تحریم در حوزه سرمایهگذاری خارجی موفق بوده و حتی توانسته نسبت به سالهای گذشته بهتر عمل کند. براساس گزارش رسمی سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در یک سال ابتدایی دولت سیزدهم حجم مجوزهای معتبر نسبت به سال آخر دولت دوازدهم بیش از دو برابر شده و رشد ۱۰۰ درصدی را تجربه کرده است. پس چرا گزارش وزارت صمت تصویر متفاوتی را ترسیم میکند. آیا آمار منتشر شده نادرست است؟ دو نکته مهم برای ایجاد تصویر درست از واقعیت سرمایهگذاری خارجی در ایران لازم است مورد توجه قرار گیرد.
یک. در گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت صرفاً سرمایهگذاریهای مصوب بخش صنعت مورد توجه قرار گرفته و طرحهای سرمایهگذاری در سایر بخشها از جمله نفت و گاز، خدمات، کشاورزی، ساختمان، تأمین آب، برق، گاز، حمل و نقل و ارتباطات دیده نشده است. البته گزارش وزارت صمت هم این ادعا را ندارد که تمامی طرحهای سرمایهگذاری را شامل شده است اما برخی رسانهها به نوعی تیتر زدهاند که مخاطب تلقی میکند این آمار برای کل سرمایهگذاری خارجی در ایران است. برای مثال این گونه تیتر انتخاب کردهاند «سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش داشته است (اعتماد آنلاین)». این در حالی است که در ۶ ماهه نخست سال جاری تنها دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار (۲.۷ میلیارد دلار) مصوبه معتبر سرمایهگذاری خارجی در حوزه نفت و گاز مربوط به سرمایهگذاریهای روسیه در ایران به تصویب هیأت سرمایهگذاری خارجی رسیده است. طرحهای سرمایهگذاری روسیه در بخش نفت و گاز ایران وارد مراحل اجرایی شده و بخشی از سرمایه مورد اشاره نیز وارد کشور شده است و طرحهای مورد اشاره به عنوان «مصوبات معتبر» هیأت سرمایهگذاری خارجی محاسبه شده است. لذا با احتساب این ارقام مصوبات معتبر هیأت سرمایهگذاری خارجی در نیمه نخست سال جاری به بیش از سه میلیارد دلار بالغ میشود.
دو. آمار سرمایهگذاری در بخش صنعت، معدن و تجارت در نیمه اول سال ۱۴۰۰ حاوی یک خطای محاسباتی آماری است. این خطا ناشی از محاسبه صرف مجوزهای صادر شده برای سرمایهگذاری خارجی است و مجوزهای ابطال شده از آن کسر نشده است. با این توضیح که پس از صدور مجوز از سوی هیأت سرمایهگذاری خارجی که دبیرخانه آن سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران است، متقاضی ۶ ماه فرصت دارد تا طرح مورد نظر را آغاز کرده و بخشی از سرمایه خود را چه به صورت منابع مالی، تجهیزات و یا مواد اولیه وارد کشور نماید. اگر متقاضی سرمایهگذاری خارجی نتواند یا منصرف شود، مجوز او باطل خواهد شد. اما در سالهای گذشته صرفاً مجوزهای صادر شده مبنای اعلام آمار قرار میگرفت و توجهی به مجوزهای ابطال شده نمیشد. در حالی که آمار مجوزهای معتبر که حاصل کسر مجوزهای ابطال شده از کل مجوزهای صادر شده است، اهمیت داشته و کارشناسان و تصمیمگیران باید آن را مدنظر قرار بدهند. برای مثال در سال ۱۳۹۵ که اولین سال اجرای توافق برجام بود، حجم مجوزهای صادر شده ۱۰.۴ میلیارد دلار بوده اما حجم مجوزهای ابطال شده ۸.۷ میلیارد دلار بوده و تنها ۱.۷ میلیارد دلار از مجوزها معتبر بودند. برای سال ۹۶ نیز همین وضعیت را مشاهده میکنیم. حجم مجوزهای صادر شده ۱۰.۸ میلیارد دلار بوده و ۸.۲ میلیارد دلار آن باطل شده و تنها ۲.۶ میلیارد دلار آن معتبر بودهاند. این تفاوت در مجوز صادر شده و مجوز معتبر سبب ادراکسازی غلط برای کارشناسان و تصمیمگیران خواهد شد.
از ابتدای دولت سیزدهم سازمان سرمایهگذاری به عنوان متولی رسمی انتشار آمار مربوط به سرمایهگذاری خارجی الگوی آماردهی را بر اساس نکته مهم فوقالذکر اصلاح کرد. اما در آمار منتشر شده از سوی وزارت صمت این اصلاح صورت نگرفته است و کماکان یک طرح ابطال شده که در نیمه اول سال ۱۴۰۰ از هیأت سرمایهگذاری مجوز گرفته بود، در این آمار وجود دارد. این طرح مربوط به یک مجوز جذب سرمایه از کشور غنا میباشد که با بررسیهای به عمل آمده روشن شد طرف غنایی علیرغم محاسبات اولیه، امکان تأمین منابع مالی برای این سرمایهگذاری در ایران را ندارد. بنابراین مجوز مربوطه توسط هیأت سرمایهگذاری ابطال شده است. این طرح بالغ بر دو میلیارد دلار بوده است و اگر این عدد را از آمار مربوط به نیمه اول سال ۱۴۰۰ کسر کنیم، میزان سرمایهگذاری خارجی معتبر در بخش صنعت چیزی کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار خواهد شد. در نتیجه مشاهده میشود که روند مجوزهای معتبر در بخش صنعت، معدن و تجارت روند رو به رشد است.در پایان این نکته را باید تأکید کرد که جذب سرمایه خارجی یکی از سختترین و پیچیدهترین کارها در حوزه دیپلماسی اقتصادی است و در صورتی که نگاه واقعگرایانه به صحنه بینالملل داشت و متناسب با این واقعیتها، انتخابهای درست در عرصه سیاست خارجی داشت، میتوان سرمایه خارجی را به کشور جذب کرد.
این موضوع را نیز باید در نظر داشت که دیپلماسی فعال اقتصادی دولت سیزدهم و همچنین تحولات مهم بینالمللی که حکایت از تغییرات اساسی در نظام بینالملل دارد، فرصتهای بسیاری را ایجاد کرده است که در یک سال پیشرو بیش از یک سال گذشته به ثمر خواهد نشست و نتایج آنها را مشاهده خواهیم کرد.
افزایش صعودی موارد ابتلا به آنفلوانزا در کشور
گروههای پرخطر واکسن بزنند
امسال پیک آنفلوانزا از حدود پنج هفته گذشته و از اوایل مهرماه شروع شده و البته شروعش نسبت به سالهای قبل حداقل یک ماه زودتر بوده است
گروه اجتماعی/ درحالی که موارد ابتلا به ویروس آنفلوانزا در کشور روند صعودی را دنبال میکند خبر خوش کرونایی این است که همزمان با فصل سرما و شیوع فراگیر ویروس آنفلوانزا تعداد قربانیان کرونا پس از چهار ماه قرار گرفتن در آستانه عدد صفر و ثبت مکرر اعداد دو و تکرقمی در نهایت روز 8 آبان صفر شد و مجدداً «روز صفر کرونا» پس از ماهها به تقویم آمار مرگومیر کرونا اضافه شد. آمار کرونا با اجرای واکسیناسیون سراسری نزولی شده است بهطوری که بنابر اعلام وزارت بهداشت، در طول 24 ساعت منتهی به روز گذشته، هیچ یک از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در کشور جان خود را از دست ندادند. همچنین از ظهر روز 7 آبان تا ظهر روز گذشته 8 آبانماه 1401 و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۷۳ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی و ۴۰ نفر از آنها بستری شدند.
در میان روند نزولی شاخصهای کرونا، کاهش قابل ملاحظه بیماران بدحال در بخشهای مراقبتهای ویژه نیز امیدبخش است. در حال حاضر ۱۲۹ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. گرچه طبق اعلام وزارت بهداشت هنوز برای اعلام وقوع پیکهای شدید بیماری در فصول سرد سال زود است اما پیشبینیها بر این است احتمال ایجاد پیک شدیدی از بیماری کرونا بعید است. وضعیت نقشه کرونایی کشور نیز بدین قرار است که در حال حاضر ۳ شهرستان در وضعیت قرمز، ۱۷ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۲۱۸ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۱۰ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۵۴ میلیون و ۹۷۲ هزار و ۸۰۱ دوز رسید.
متخصصان حوزه بهداشت و درمان از افزایش موارد ابتلا به آنفلوانزا در پیک ابتلا به این بیماری نگرانند. موارد ابتلا در برخی استانها از کووید۱۹ هم پیشی گرفته و در دو هفته اخیر میزان مراجعه افراد با علائم شبهآنفلوانزا از جمله تب، سردرد، سرفه، بیحالی و تهوع افزایش قابل توجهی یافته است. به تأکید متخصصان سطح ایمنی جامعه جهانی با شیوع پاندمی کووید۱۹ نسبت به آنفلوانزا کاهش پیدا کرده و حالا با توجه به افزایش ناگهانی و سریع موارد ابتلا و همزمانی دو اپیدمی (آنفلوانزا و کرونا) این بیماری را باید امسال پردردسرتر و با افزایش موارد ابتلای بیشتری از سالهای گذشته در نظر گرفت. پیش از پاندمی کووید19، همیشه موارد شناسایی بیماران مبتلا به آنفلوانزا از اواخر شهریور ماه آغاز میشد و بهصورت تدریجی در اواخر آذر به یک پیک میرسید اما امسال و در این دو هفته موارد ابتلا بهصورت قابل توجهی افزایش داشته است. این نکته را دکتر شهنام عرشی سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت بیان کرده و با اشاره به شروع زودتر از موعد پیک آنفلوانزا در سال جاری، گفته است که امسال پیک آنفلوانزا از حدود پنج هفته گذشته و از اوایل مهرماه شروع شده و البته شروعش نسبت به سالهای قبل حداقل یک ماه زودتر بوده است. او البته تأکید میکند که معمولاً هر سال یک پیک از آنفلوانزا بیشتر نداریم که بعد از سه یا چهار ماه نیز موارد بیماری فروکش میکند. همچنین در حال حاضر فعلاً اکثر موارد آنفلوانزا از نوع تیپ A است.
همزمان با شروع فصل و افزایش موجی از بیماریهای تنفسی در این میان خبرهای رسیده از مراکز درمانی کشور نشان میدهد که امسال درگیری کودکان با ویروس آنفلوانزا افزایش قابل توجهی داشته است. پیشتر روزنامه ایران در گزارشی علل افزایش ابتلای کودکان به ویروسهای تنفسی از جمله آنفلوانزا را بررسی کرده بود بهطوریکه طبق اعلام مسئولان وزارت بهداشت، گردش بالای سویههای مختلف ویروس آنفلوانزا و نیز کاهش ایمنی طبیعی کودکان نسبت به ویروسهای تنفسی در طول پاندمی از عوامل درگیری بالای کودکان به آنفلوانزا است.
سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت با اشاره به پیک آنفلوانزا و روند افزایشی آن در کشور و با بیان اینکه تا این مقطع زمانی، آنفلوانزا در گروههای کودکان شیوع بیشتری داشته است، بر لزوم رعایت موارد بهداشت فردی و بویژه تزریق واکسن در گروههای پرخطر تأکید کرد. توصیه متخصصان بر تزریق واکسن آنفلوانزا از سوی گروههای پر خطر از جمله کودکان، زنان باردار، بیماران دارای بیماریهای زمینهای و افراد بالای 60 سال است. آن طور که معاون بهداشت وزارت بهداشت اعلام کرده است، واکسن آنفلوانزا به میزان قابل قبولی برای گروههای پر خطر در دسترس است.
دکتر کمال حیدری توصیه کرد که گروههای هدف شامل افراد بالای 60 سال، افراد دارای بیماریهای زمینهای، بیماریهای مزمن قلبی – عروقی، ریوی، دیابت و مبتلایان نقص سیستم ایمنی و...، نسبت به تزریق واکسن اقدام کنند.
طبق اعلام دکتر شهنام عرشی، امسال کودکان به دلیل بازگشایی مدارس و کاهش موارد بهداشت فردی از جمله فاصلهگذاری اجتماعی، پوشش ماسک و بهداشت دستها مستعد ابتلا به بیماریهای تنفسی هستند. در همین زمینه روز گذشته مدیر کل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش اظهار کرد: طی هماهنگیهایی که با وزارت بهداشت داشتیم، در حال حاضر تعطیلی مدارس در دستور کار نیست.
اعظم گودرزی به ایسنا گفت: دستورالعملی پیرامون رعایت نکات بهداشت فردی و مواردی که باید در مدرسه رعایت شود با همکاری و هماهنگی معاونت بهداشت وزارت بهداشت تنظیم کردهایم که در حال مستندسازی برای ابلاغ به تمام ادارات کل آموزش و پرورش استانها است که بر اساس آن مراکز آموزشی رعایت بهداشت فردی و نکات بهداشتی را جدیتر بگیرند.
گودرزی در پاسخ به اینکه «بنابراین فعلاً مدرسهای مجاز به تعطیلی به علت آنفلوانزا نیست» اظهار کرد: خیر، فعلاً دستورالعملی مبنی بر تعطیلی مدارس ابلاغ نکردهایم و در جلساتی هم که با وزارت بهداشت داشتیم فعلاً تعطیلی مجاز نیست و دستورالعملی هم که ابلاغ خواهیم کرد، در راستای رعایت نکات بهداشتی خواهد بود.
گفتنی است، سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت با تأکید بر لزوم رعایت موارد بهداشت فردی و بویژه پوشش ماسک و واکسیناسیون در گروههای در معرض خطر، در عین حال درباره کودکان گفت: توصیه اساسی در این گروه سنی آن است که اگر کودکی دچار سرماخوردگی شد و مدت بیماری بیش از یکی - دو روز به طول انجامید و مخصوصاً در موارد شدید بیماری، حتماً در اولین فرصت به متخصصان مربوطه مراجعه شود و از خوددرمانی و تجویز خودسرانه دارو خودداری شود.
در میان روند نزولی شاخصهای کرونا، کاهش قابل ملاحظه بیماران بدحال در بخشهای مراقبتهای ویژه نیز امیدبخش است. در حال حاضر ۱۲۹ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. گرچه طبق اعلام وزارت بهداشت هنوز برای اعلام وقوع پیکهای شدید بیماری در فصول سرد سال زود است اما پیشبینیها بر این است احتمال ایجاد پیک شدیدی از بیماری کرونا بعید است. وضعیت نقشه کرونایی کشور نیز بدین قرار است که در حال حاضر ۳ شهرستان در وضعیت قرمز، ۱۷ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۲۱۸ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۱۰ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۵۴ میلیون و ۹۷۲ هزار و ۸۰۱ دوز رسید.
متخصصان حوزه بهداشت و درمان از افزایش موارد ابتلا به آنفلوانزا در پیک ابتلا به این بیماری نگرانند. موارد ابتلا در برخی استانها از کووید۱۹ هم پیشی گرفته و در دو هفته اخیر میزان مراجعه افراد با علائم شبهآنفلوانزا از جمله تب، سردرد، سرفه، بیحالی و تهوع افزایش قابل توجهی یافته است. به تأکید متخصصان سطح ایمنی جامعه جهانی با شیوع پاندمی کووید۱۹ نسبت به آنفلوانزا کاهش پیدا کرده و حالا با توجه به افزایش ناگهانی و سریع موارد ابتلا و همزمانی دو اپیدمی (آنفلوانزا و کرونا) این بیماری را باید امسال پردردسرتر و با افزایش موارد ابتلای بیشتری از سالهای گذشته در نظر گرفت. پیش از پاندمی کووید19، همیشه موارد شناسایی بیماران مبتلا به آنفلوانزا از اواخر شهریور ماه آغاز میشد و بهصورت تدریجی در اواخر آذر به یک پیک میرسید اما امسال و در این دو هفته موارد ابتلا بهصورت قابل توجهی افزایش داشته است. این نکته را دکتر شهنام عرشی سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت بیان کرده و با اشاره به شروع زودتر از موعد پیک آنفلوانزا در سال جاری، گفته است که امسال پیک آنفلوانزا از حدود پنج هفته گذشته و از اوایل مهرماه شروع شده و البته شروعش نسبت به سالهای قبل حداقل یک ماه زودتر بوده است. او البته تأکید میکند که معمولاً هر سال یک پیک از آنفلوانزا بیشتر نداریم که بعد از سه یا چهار ماه نیز موارد بیماری فروکش میکند. همچنین در حال حاضر فعلاً اکثر موارد آنفلوانزا از نوع تیپ A است.
همزمان با شروع فصل و افزایش موجی از بیماریهای تنفسی در این میان خبرهای رسیده از مراکز درمانی کشور نشان میدهد که امسال درگیری کودکان با ویروس آنفلوانزا افزایش قابل توجهی داشته است. پیشتر روزنامه ایران در گزارشی علل افزایش ابتلای کودکان به ویروسهای تنفسی از جمله آنفلوانزا را بررسی کرده بود بهطوریکه طبق اعلام مسئولان وزارت بهداشت، گردش بالای سویههای مختلف ویروس آنفلوانزا و نیز کاهش ایمنی طبیعی کودکان نسبت به ویروسهای تنفسی در طول پاندمی از عوامل درگیری بالای کودکان به آنفلوانزا است.
سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت با اشاره به پیک آنفلوانزا و روند افزایشی آن در کشور و با بیان اینکه تا این مقطع زمانی، آنفلوانزا در گروههای کودکان شیوع بیشتری داشته است، بر لزوم رعایت موارد بهداشت فردی و بویژه تزریق واکسن در گروههای پرخطر تأکید کرد. توصیه متخصصان بر تزریق واکسن آنفلوانزا از سوی گروههای پر خطر از جمله کودکان، زنان باردار، بیماران دارای بیماریهای زمینهای و افراد بالای 60 سال است. آن طور که معاون بهداشت وزارت بهداشت اعلام کرده است، واکسن آنفلوانزا به میزان قابل قبولی برای گروههای پر خطر در دسترس است.
دکتر کمال حیدری توصیه کرد که گروههای هدف شامل افراد بالای 60 سال، افراد دارای بیماریهای زمینهای، بیماریهای مزمن قلبی – عروقی، ریوی، دیابت و مبتلایان نقص سیستم ایمنی و...، نسبت به تزریق واکسن اقدام کنند.
طبق اعلام دکتر شهنام عرشی، امسال کودکان به دلیل بازگشایی مدارس و کاهش موارد بهداشت فردی از جمله فاصلهگذاری اجتماعی، پوشش ماسک و بهداشت دستها مستعد ابتلا به بیماریهای تنفسی هستند. در همین زمینه روز گذشته مدیر کل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش اظهار کرد: طی هماهنگیهایی که با وزارت بهداشت داشتیم، در حال حاضر تعطیلی مدارس در دستور کار نیست.
اعظم گودرزی به ایسنا گفت: دستورالعملی پیرامون رعایت نکات بهداشت فردی و مواردی که باید در مدرسه رعایت شود با همکاری و هماهنگی معاونت بهداشت وزارت بهداشت تنظیم کردهایم که در حال مستندسازی برای ابلاغ به تمام ادارات کل آموزش و پرورش استانها است که بر اساس آن مراکز آموزشی رعایت بهداشت فردی و نکات بهداشتی را جدیتر بگیرند.
گودرزی در پاسخ به اینکه «بنابراین فعلاً مدرسهای مجاز به تعطیلی به علت آنفلوانزا نیست» اظهار کرد: خیر، فعلاً دستورالعملی مبنی بر تعطیلی مدارس ابلاغ نکردهایم و در جلساتی هم که با وزارت بهداشت داشتیم فعلاً تعطیلی مجاز نیست و دستورالعملی هم که ابلاغ خواهیم کرد، در راستای رعایت نکات بهداشتی خواهد بود.
گفتنی است، سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت با تأکید بر لزوم رعایت موارد بهداشت فردی و بویژه پوشش ماسک و واکسیناسیون در گروههای در معرض خطر، در عین حال درباره کودکان گفت: توصیه اساسی در این گروه سنی آن است که اگر کودکی دچار سرماخوردگی شد و مدت بیماری بیش از یکی - دو روز به طول انجامید و مخصوصاً در موارد شدید بیماری، حتماً در اولین فرصت به متخصصان مربوطه مراجعه شود و از خوددرمانی و تجویز خودسرانه دارو خودداری شود.
«ایران» از تأثیر قدرت نظامی حزب الله در عقب راندن رژیم صهیونیستی پیرامون تعیین مرز دریایی گزارش می دهد
موشک نان میدهد
گروه سیاست / بار دیگر صحنه نظام بینالملل ثابت کرد که اگر با عینک رئالیستی (واقعگرایانه) به این نظام نگاه کنیم، آنچه اولویت دارد منافع ملی است.
قدرت، محور است هرچند قدرت ابعاد مختلفی را در بر میگیرد، اما قدرت نظامی یک پشتوانه بسیار قوی در یک نظام بینالملل آنارشیک (فاقد قدرت فائقه) است.
این مفروضات رئالیستی قابلیت کاربرد در محیط آنارشیک منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) را دارد؛ محیطی که دو کلیدواژه اصلی آن امنیت و ژئوپلیتیک است. خاورمیانه محیطی دارد که با توجه به نقش بازیگران فرامنطقهای (روسیه، امریکا، فرانسه) از یکسو و قدرتهای منطقهای (ایران، ترکیه، عربستان) از سویی دیگر، منافع ملی را در رأس اولویتها قرار میدهد.
برای نمونه میتوان کشور لبنان را در قالب این منطق تحلیل کرد. از زمان شکلگیری رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی جنگهای مختلفی را از سال ١٩٤٨ تا ١٩٧٣ با رژیم صهیونیستی داشتند که سرانجام این جنگها از دست دادن بخشهایی از سرزمین خود و همچنین ایجاد موج سرخوردگی در بین ملتهای عرب بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی روح جدیدی در فرایند مبارزاتی علیه رژیم صهیونیستی شکل گرفت. یعنی درست در زمانی که رژیمهای عربی برای پذیرش این رژیم جدید دست به دامان کمپ دیوید شدند، نوع جدیدی از مبارزه تعریف شد در حالی که رژیم جدید خود را قدرت اول منطقه میدانست و فقط به فلسطین قانع نبود.
جنگ سال 1982
در سال ١٩٨٢ رژیم صهیونیستی به بهانههای واهی یورش به لبنان را آغاز کرد و تا بیروت پایتخت این کشور پیش رفت.
اما همین رژیم که در جنگهای مختلف کشورهای عربی را شکست داده بود در 25 مه سال 2000، پس از 22 سال اشغال، ناگزیر به عقبنشینی از مناطق جنوب لبنان شد. این عقبنشینی بهدلیل حملات سخت از سوی محور مقاومت اسلامی لبنان و حزبالله صورت گرفت، البته منطقه مزارع شبعا که به سه بخش فلسطینی، سوریهای و لبنانی تقسیم میشود، همچنان در اشغال تلآویو باقی ماند.
«ایهود باراک» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی درباره تصمیم به خروج خفتبار نظامیان اسرائیل از جنوب لبنان گفت: «ما باید یا فرزندانمان را در لبنان دفن کنیم یا کاری [فرار] که کمترین ضرر را دارد انتخاب کنیم.»
مسأله اساسی برای تلآویو این است که پس از یوم النکبة (شکلگیری رژیم صهیونیستی) تا 25 مه سال 2000، این اولین عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی بوده است و اسرائیل بعد از این عقبنشینی دیگر نتوانست در جنگهای خود پیروزی قابلتوجهی را به دست آورد.
سرهنگ «نوام بن تسفی» فرمانده ارتش صهیونیستی با اشاره به شکست اسرائیل در جنوب لبنان، گفت: ما بیست و پنجم ماه مه سال 2000 از جنوب لبنان عقبنشینی نکردیم، بلکه فرار کردیم. وی که آخرین افسر صهیونیستی بود که فرماندهی منطقه غربی در جنوب لبنان (منطقه بنت جبیل) را عهدهدار بود، گفت: توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه «فرار» است. خروج ما از جنوب لبنان عقبنشینی و تاکتیک نبود، بلکه فرار از این منطقه بود، نه کمتر نه بیشتر.
سرتیپ «موشه کابلنسکی» فرمانده تیپ الجلیل در آن زمان، گفت: عقبنشینی ارتش اسرائیل جایگاه و اعتبار حزبالله را دوچندان کرد.
«گابی اشکنازی» فرمانده منطقه شمالی در زمان عقبنشینی از جنوب لبنان خاطرنشان کرد: حزبالله این عقبنشینی را شکست بزرگی برای اسرائیل دانست.
اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیلیها به عملیات لیتانی در ماه مارس 1978 بازمیگشت. در آن زمان 25 هزار نظامی اسرائیلی به خاک لبنان یورش برده و پایگاههای مبارزان فلسطینی در لبنان را تخریب کردند. سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 425 از اسرائیل خواست هرچه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند و یک نیروی پاسدار صلح را در خاک لبنان مستقر کرد، اما رژیم صهیونیستی به این مطالبات تن نداد.
در ششم ژوئن 1982 ارتش رژیم صهیونیستی تهاجم گستردهای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز کرد و بسرعت و بدون درگیری تا دروازههای بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی را (پس از بیتالمقدس) بهمحاصره خود درآورد.
اما خروج نظامیان صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 سرآغاز یک معادله جدید در نزاع بین رژیم صهیونیستی و مجاهدان لبنانی و فلسطینی بود. پس از سخنرانی معروف «بنت جبیل» در جنوب لبنان و فرار ارتش رژیم صهیونیستی در 25 مه سال ۲۰۰۰ از اراضی لبنان در آن هنگام «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان تأکید کرد، اسرائیل اگرچه از نیروی (ویرانگر و غیرانسانی) هستهای برخوردار است و بهترین و پیشرفتهترین نیروی هوایی را در منطقه دارد، اما با این حال از خانه عنکبوت سستتر است. از آن زمان معادله جدیدی ایجاد شد و این معادله عبارت از این بود که دیگر رژیم صهیونیستی توانایی اشغال کشورهای مسلمان و بخصوص لبنان را ندارد. این معادله در سال 2006 و در جنگ 33 روزه تثبیت شد که سرانجام رژیم صهیونیستی به آتشبس مقابل حزبالله لبنان تن داد؛ حزباللهی که در سال 2000 اسرائیل را مجبور به فرار از جنوب لبنان کرد در سال 2006 نبرد را به خاک سرزمینهای اشغالی کشید و سخن از حیفا و مابعد حیفا کرد. رژیم صهیونیستی آن ارتشی که هیچ کشوری در منطقه حریف آن نمیشود، رنگ باخته بود و گروههای فلسطینی در نبردهای مختلف خود از جنگ 22 روزه غزه تا جنگ سه روز اخیر، همواره آتشبس را با زور نظامی بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردند. اما کار به اینجا ختم نشد، در معادلات پس از آن هم همواره حزبالله حتی اگر در سوریه مورد حملات رژیم صهیونیستی قرار میگرفت به این رژیم پاسخ میداد و یک بازدارندگی را در برابر این رژیم ایجاد کرد.
توافق گازی کاریش و قانا
در همین اواخر مسأله تعیین استخراج گاز از میدان گازی کاریش باعث شد بار دیگر حزبالله وارد عمل شود و معادله سهگانه مردم، ارتش و مقاومت را در برابر رژیم صهیونیستی به کرسی بنشاند. این همان رژیمی است که طی سالهای قبل از 2000 به هر جا که میخواست حمله میکرد و به هیچ کس پاسخگو نبود، اما اکنون معادله کاملاً فرق کرده است. سرانجام بعد از مناقشات زیاد و رد و بدل شدن مطالبات دو طرف، دولت لبنان با پشتوانه مقاومت توانست احیای حق کند و با رژیم صهیونیستی بر سر تعیین استخراج مناطق گازی دوطرفه توافق کند.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان هم شامگاه پنجشنبه 5 آبانماه سالجاری این توافق را یک پیروزی بسیار بزرگ برای دولت، ملت و مقاومت لبنان توصیف کرد و گفت که هرگونه سخن درباره عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بیپایه و اساس است و سند این توافق در نزد لبنان حاوی امضای اسرائیل نیست و مسئولان لبنانی با دقت عمل کردند تا شبهه سازش پیش نیاید و هیچ تضمین امنیتی برای اسرائیل حاصل نشده است.
طبق نسخه توافقی، میدان گازی «قانا» در اختیار لبنان قرار میگیرد، در عوض میدان کاریش هم به طور کامل به رژیم صهیونیستی واگذار خواهد شد.
روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی به قلم «عدنان نجیبالدین» با عنوان بررسی جزئیات ترسیم و تقسیم میدانهای دریایی تأکید کرد که فارغ از توافق حاصل شده فعلی بر سر میادین نفتی در شرق مدیترانه، مقاومت به آزادسازی همه آبهای سرزمینی لبنان متعهد است. نویسنده درباره نقش مقاومت لبنان در توافق دریایی در شرایطی که دستاوردهای بزرگی را برای آزادسازی جنوب لبنان و بازگرداندن حاکمیت دولت بر آن با بیرون راندن رژیم اشغالگر صهیونیستی را در کارنامه خود دارد، گفت: سید مقاومت تأکید کرد که پشت دولت میایستد تا حقوق خود را به دست آورد، بدون اینکه خطوط و مرزهایی را با رژیم اسرائیل به رسمیت بشناسد و موجودیت آن را قانونی بداند، زیرا این رژیم، رژیم متجاوز و غاصب سرزمینی است که اصلاً به آن تعلق ندارد. به نظر میرسد که با این توافق، حزبالله هم از ایجاد یک جنگ داخلی با توجه به شرایط خاص و نظام طایفهای لبنان جلوگیری کرد و هم ارزش و جایگاه دولت لبنان را محترم شمرد.
سخن پایانی
حزبالله به توانایی و قدرتی رسیده است که میتواند در برابر رژیم صهیونیستی بازدارندگی ایجاد کند؛ رژیمی را که به هیچ کس پاسخگو نبود اکنون پاسخگوی اعمال و رفتار خود کند و در نبردهای مختلف این رژیم را شکست دهد. این همان قدرتی بود که در سال 2000 ابتدا رژیم صهیونیستی را مجبور به عقبنشینی (فرار) از جنوب لبنان کرد و در سال 2006 معادله جدیدی را وضع کرد و در سال 2022 این رژیم را ابتدا از استخراج گاز از کاریش محروم و سپس این رژیم را پاسخگوی حقوق لبنانیها کرد. سؤال اساسی این است که مقاومت لبنان چگونه به این توانایی و قدرت رسید؟ توانایی و قدرت حزبالله که از قدرت نظامی طی سالهای گذشته به دست آورده بود و پشتوانه مردمی این مقاومت توانست طی 40 سال گذشته برای خود ایجاد کند. باید گفت که مذاکره هم نیاز به پشتیبانی دارد و اگر پشتیبانی نظامی حزبالله از دولت لبنان نبود نه فقط میدان گازی قانا بلکه جنوب لبنان هم امروز در اختیار اسرائیل بود و با مذاکره نمیتوانستند سرزمین خود را پس بگیرند.
قدرت، محور است هرچند قدرت ابعاد مختلفی را در بر میگیرد، اما قدرت نظامی یک پشتوانه بسیار قوی در یک نظام بینالملل آنارشیک (فاقد قدرت فائقه) است.
این مفروضات رئالیستی قابلیت کاربرد در محیط آنارشیک منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) را دارد؛ محیطی که دو کلیدواژه اصلی آن امنیت و ژئوپلیتیک است. خاورمیانه محیطی دارد که با توجه به نقش بازیگران فرامنطقهای (روسیه، امریکا، فرانسه) از یکسو و قدرتهای منطقهای (ایران، ترکیه، عربستان) از سویی دیگر، منافع ملی را در رأس اولویتها قرار میدهد.
برای نمونه میتوان کشور لبنان را در قالب این منطق تحلیل کرد. از زمان شکلگیری رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی جنگهای مختلفی را از سال ١٩٤٨ تا ١٩٧٣ با رژیم صهیونیستی داشتند که سرانجام این جنگها از دست دادن بخشهایی از سرزمین خود و همچنین ایجاد موج سرخوردگی در بین ملتهای عرب بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی روح جدیدی در فرایند مبارزاتی علیه رژیم صهیونیستی شکل گرفت. یعنی درست در زمانی که رژیمهای عربی برای پذیرش این رژیم جدید دست به دامان کمپ دیوید شدند، نوع جدیدی از مبارزه تعریف شد در حالی که رژیم جدید خود را قدرت اول منطقه میدانست و فقط به فلسطین قانع نبود.
جنگ سال 1982
در سال ١٩٨٢ رژیم صهیونیستی به بهانههای واهی یورش به لبنان را آغاز کرد و تا بیروت پایتخت این کشور پیش رفت.
اما همین رژیم که در جنگهای مختلف کشورهای عربی را شکست داده بود در 25 مه سال 2000، پس از 22 سال اشغال، ناگزیر به عقبنشینی از مناطق جنوب لبنان شد. این عقبنشینی بهدلیل حملات سخت از سوی محور مقاومت اسلامی لبنان و حزبالله صورت گرفت، البته منطقه مزارع شبعا که به سه بخش فلسطینی، سوریهای و لبنانی تقسیم میشود، همچنان در اشغال تلآویو باقی ماند.
«ایهود باراک» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی درباره تصمیم به خروج خفتبار نظامیان اسرائیل از جنوب لبنان گفت: «ما باید یا فرزندانمان را در لبنان دفن کنیم یا کاری [فرار] که کمترین ضرر را دارد انتخاب کنیم.»
مسأله اساسی برای تلآویو این است که پس از یوم النکبة (شکلگیری رژیم صهیونیستی) تا 25 مه سال 2000، این اولین عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی بوده است و اسرائیل بعد از این عقبنشینی دیگر نتوانست در جنگهای خود پیروزی قابلتوجهی را به دست آورد.
سرهنگ «نوام بن تسفی» فرمانده ارتش صهیونیستی با اشاره به شکست اسرائیل در جنوب لبنان، گفت: ما بیست و پنجم ماه مه سال 2000 از جنوب لبنان عقبنشینی نکردیم، بلکه فرار کردیم. وی که آخرین افسر صهیونیستی بود که فرماندهی منطقه غربی در جنوب لبنان (منطقه بنت جبیل) را عهدهدار بود، گفت: توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه «فرار» است. خروج ما از جنوب لبنان عقبنشینی و تاکتیک نبود، بلکه فرار از این منطقه بود، نه کمتر نه بیشتر.
سرتیپ «موشه کابلنسکی» فرمانده تیپ الجلیل در آن زمان، گفت: عقبنشینی ارتش اسرائیل جایگاه و اعتبار حزبالله را دوچندان کرد.
«گابی اشکنازی» فرمانده منطقه شمالی در زمان عقبنشینی از جنوب لبنان خاطرنشان کرد: حزبالله این عقبنشینی را شکست بزرگی برای اسرائیل دانست.
اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیلیها به عملیات لیتانی در ماه مارس 1978 بازمیگشت. در آن زمان 25 هزار نظامی اسرائیلی به خاک لبنان یورش برده و پایگاههای مبارزان فلسطینی در لبنان را تخریب کردند. سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 425 از اسرائیل خواست هرچه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند و یک نیروی پاسدار صلح را در خاک لبنان مستقر کرد، اما رژیم صهیونیستی به این مطالبات تن نداد.
در ششم ژوئن 1982 ارتش رژیم صهیونیستی تهاجم گستردهای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز کرد و بسرعت و بدون درگیری تا دروازههای بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی را (پس از بیتالمقدس) بهمحاصره خود درآورد.
اما خروج نظامیان صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 سرآغاز یک معادله جدید در نزاع بین رژیم صهیونیستی و مجاهدان لبنانی و فلسطینی بود. پس از سخنرانی معروف «بنت جبیل» در جنوب لبنان و فرار ارتش رژیم صهیونیستی در 25 مه سال ۲۰۰۰ از اراضی لبنان در آن هنگام «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان تأکید کرد، اسرائیل اگرچه از نیروی (ویرانگر و غیرانسانی) هستهای برخوردار است و بهترین و پیشرفتهترین نیروی هوایی را در منطقه دارد، اما با این حال از خانه عنکبوت سستتر است. از آن زمان معادله جدیدی ایجاد شد و این معادله عبارت از این بود که دیگر رژیم صهیونیستی توانایی اشغال کشورهای مسلمان و بخصوص لبنان را ندارد. این معادله در سال 2006 و در جنگ 33 روزه تثبیت شد که سرانجام رژیم صهیونیستی به آتشبس مقابل حزبالله لبنان تن داد؛ حزباللهی که در سال 2000 اسرائیل را مجبور به فرار از جنوب لبنان کرد در سال 2006 نبرد را به خاک سرزمینهای اشغالی کشید و سخن از حیفا و مابعد حیفا کرد. رژیم صهیونیستی آن ارتشی که هیچ کشوری در منطقه حریف آن نمیشود، رنگ باخته بود و گروههای فلسطینی در نبردهای مختلف خود از جنگ 22 روزه غزه تا جنگ سه روز اخیر، همواره آتشبس را با زور نظامی بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردند. اما کار به اینجا ختم نشد، در معادلات پس از آن هم همواره حزبالله حتی اگر در سوریه مورد حملات رژیم صهیونیستی قرار میگرفت به این رژیم پاسخ میداد و یک بازدارندگی را در برابر این رژیم ایجاد کرد.
توافق گازی کاریش و قانا
در همین اواخر مسأله تعیین استخراج گاز از میدان گازی کاریش باعث شد بار دیگر حزبالله وارد عمل شود و معادله سهگانه مردم، ارتش و مقاومت را در برابر رژیم صهیونیستی به کرسی بنشاند. این همان رژیمی است که طی سالهای قبل از 2000 به هر جا که میخواست حمله میکرد و به هیچ کس پاسخگو نبود، اما اکنون معادله کاملاً فرق کرده است. سرانجام بعد از مناقشات زیاد و رد و بدل شدن مطالبات دو طرف، دولت لبنان با پشتوانه مقاومت توانست احیای حق کند و با رژیم صهیونیستی بر سر تعیین استخراج مناطق گازی دوطرفه توافق کند.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان هم شامگاه پنجشنبه 5 آبانماه سالجاری این توافق را یک پیروزی بسیار بزرگ برای دولت، ملت و مقاومت لبنان توصیف کرد و گفت که هرگونه سخن درباره عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بیپایه و اساس است و سند این توافق در نزد لبنان حاوی امضای اسرائیل نیست و مسئولان لبنانی با دقت عمل کردند تا شبهه سازش پیش نیاید و هیچ تضمین امنیتی برای اسرائیل حاصل نشده است.
طبق نسخه توافقی، میدان گازی «قانا» در اختیار لبنان قرار میگیرد، در عوض میدان کاریش هم به طور کامل به رژیم صهیونیستی واگذار خواهد شد.
روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی به قلم «عدنان نجیبالدین» با عنوان بررسی جزئیات ترسیم و تقسیم میدانهای دریایی تأکید کرد که فارغ از توافق حاصل شده فعلی بر سر میادین نفتی در شرق مدیترانه، مقاومت به آزادسازی همه آبهای سرزمینی لبنان متعهد است. نویسنده درباره نقش مقاومت لبنان در توافق دریایی در شرایطی که دستاوردهای بزرگی را برای آزادسازی جنوب لبنان و بازگرداندن حاکمیت دولت بر آن با بیرون راندن رژیم اشغالگر صهیونیستی را در کارنامه خود دارد، گفت: سید مقاومت تأکید کرد که پشت دولت میایستد تا حقوق خود را به دست آورد، بدون اینکه خطوط و مرزهایی را با رژیم اسرائیل به رسمیت بشناسد و موجودیت آن را قانونی بداند، زیرا این رژیم، رژیم متجاوز و غاصب سرزمینی است که اصلاً به آن تعلق ندارد. به نظر میرسد که با این توافق، حزبالله هم از ایجاد یک جنگ داخلی با توجه به شرایط خاص و نظام طایفهای لبنان جلوگیری کرد و هم ارزش و جایگاه دولت لبنان را محترم شمرد.
سخن پایانی
حزبالله به توانایی و قدرتی رسیده است که میتواند در برابر رژیم صهیونیستی بازدارندگی ایجاد کند؛ رژیمی را که به هیچ کس پاسخگو نبود اکنون پاسخگوی اعمال و رفتار خود کند و در نبردهای مختلف این رژیم را شکست دهد. این همان قدرتی بود که در سال 2000 ابتدا رژیم صهیونیستی را مجبور به عقبنشینی (فرار) از جنوب لبنان کرد و در سال 2006 معادله جدیدی را وضع کرد و در سال 2022 این رژیم را ابتدا از استخراج گاز از کاریش محروم و سپس این رژیم را پاسخگوی حقوق لبنانیها کرد. سؤال اساسی این است که مقاومت لبنان چگونه به این توانایی و قدرت رسید؟ توانایی و قدرت حزبالله که از قدرت نظامی طی سالهای گذشته به دست آورده بود و پشتوانه مردمی این مقاومت توانست طی 40 سال گذشته برای خود ایجاد کند. باید گفت که مذاکره هم نیاز به پشتیبانی دارد و اگر پشتیبانی نظامی حزبالله از دولت لبنان نبود نه فقط میدان گازی قانا بلکه جنوب لبنان هم امروز در اختیار اسرائیل بود و با مذاکره نمیتوانستند سرزمین خود را پس بگیرند.
دولت از منابع پایدار استفاده میکند
افزایش حقوق بدون تورم
گروه اقتصادی/ همانهایی که هشت سال در برابر آب شدن سفره مردم روزه گرفته بودند، حالا نگران تأمین منابع لایحه افزایش حقوق کارکنان و بازنشستگان کشوری هستند؛ عملکرد یک ساله این دولت در کسب درآمدهای پایدارغیرتورمی پاسخ این دولت به همانهایی است که این نوع درآمدها را به برجام گره زده بودند.
برخلاف دولت قبل که در آن بیشترین فشارها به قشر کمدرآمد و متوسط جامعه آمد، دولت سیزدم تمام تلاش خود را بر کمک به اقشار کمدرآمد با شیوههای غیرتورمی به کار بسته است؛ محض نمونه لایحه متناسبسازی حقوق کارکنان و بازنشستگان کشوری و لشکری که دیروز در صحن علنی مجلس به تصویب رسید، از محل منابع پایدار که به تورم نمیانجامد تأمین میشود.
کمتر از یک ماه پیش بود، لایحه متناسبسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان کشوری و لشکری به مجلس ارائه شد. پس از آن هجمههایی علیه دولت در اینباره به راه افتاد؛ «افزایش چند برابری کسری بودجه و رشد بیسابقه تورم درکشور». این جمله ترجیعبند مخالفانی شد که به گفته دولت همواره دنبال بهانهجویی هستند. نشان به آن نشان اگر دولت با درک درست شرایط، این لایحه را ارائه نمیکرد، همانها که هشت سال در برابر آب شدن سفره مردم روزه گرفته بودند ژست حمایت از کارمند و بازنشسته میگرفتند؛ حالا که دولت بموقع قدم برداشته نگران تأمین منابع این لایحه هستند. انگار یک بام و دو هوای انگارههای آنها تمامی ندارد.نکته قابل تأمل آنکه دولت در این لایحه افزایش حقوق را به صورت پلکانی دیده ،به طوریکه حقوقهای پایینتر، افزایش بیشتری خواهند داشت که این روش منجر به عدالت بیشتر در پرداخت حقوقها خواهد شد.
اینکه چرا دولت سیزدهم با گذشت هفت ماه از سال جاری اقدام به افزایش حقوق کارکنان و بازنشستگان کرده و چگونه به درآمدهای پایدار دست یافته میتوان در گزارشهای سازمان برنامه جستوجو کرد؛ گزارشهایی که نشان میدهد اوضاع و احوال اقتصاد کشور در هنگام روی کار آمدن دولت سیزدهم چگونه بوده و در حال حاضر چه وضعی دارد.
دلایل افزایش حقوق
دولت سیزدهم در شرایطی روی کار آمد که کشور از یک سو با فشار بیسابقه اقتصادی به اقشار کم درآمد و متوسط روبهرو بود و از سوی دیگر حجم عظیمی از بدهی و کسری بودجه اقتصاد را به مخاطره انداخته بود؛ بدهی 535 هزار میلیارد تومانی اوراق مشارکت، باقی ماندن 60 هزار میلیارد تومان تخصیص بدون اعتبار در خزانه و کسری 480 هزار میلیارد تومانی بودجه بخشی از مشکلات مالی است که دولت با آن روبهرو بود، از سوی دیگر فشار اقتصادی بر بدنه عامه مردم افزایش یافته بود.
ضریب جینی به عنوان شاخص توزیع درآمد از 365 هزارم در سال 1391 به 401 هزارم در سال 1399 رسید؛ یعنی افزایش 5.9 درصدی شکاف طبقاتی در دولت گذشته رخ داده است که بالاترین میزان در دهههای اخیر است. سهم 20 درصد فقیرترین جمعیت خانوارهای کشور از کل هزینه خانوارها در پایان دولت دهم 67 هزارم بود، اما در دولت تدبیر به 58 هزارم سقوط کرد، یعنی سهم فقرا در 8 سال دولتهای یازدهم و دوازدهم مرتباً کوچک و کوچکتر شد. از سوی دیگر، پولدارترین قشر جامعه در دولت روحانی پولدارتر از گذشته شدند. سهم دهک دهم از کل هزینه خانوارها که در پایان دولت دهم به 289 هزارم کاهش یافته بود در دولت روحانی به 314 هزارم افزایش یافت.
شاخصهای دیگر توزیع درآمد نسبت هزینه دهکهای ثروتمند به دهکهای فقیر است که تمامی این در دولت روحانی به شدت به نفع ثروتمندان تغییر کردهاند. نسبت هزینه 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین جمعیت در سال 1391 برابر با 10.79 برابر فقیرترین دهک جامعه هزینه میکرد، اما این نسبت در سال 1399 به نزدیک 14 برابر افزایش یافت، یعنی پولدارها، پولدارتر و فقرا فقیرتر شدند. در چنین شرایطی دولت سیزدهم در مرحله اول اقدام به کنترل تورم از طریق توجه به عواملی که به رشد پایه پولی و حجم نقدینگی میشود اقدام کرد و از سوی دیگر با طرح عادلانه کردن یارانهها سعی بر ترمیم شکاف عمیق ایجاد شده در دولت قبل کرد.
بر این اساس دولت سیزدهم در اولین بودجه خود حداقل حقوق کارمندان را 39 درصد افزایش داد و بقیه کارمندان نیز به تناسب دریافتی شامل حداقل رشد 10 درصدی حقوق شدند، به عبارت دیگر دولت سیزدهم به جای تکرار سیکل معیوب دولتهای گذشته، یعنی افزایش حقوق از محل درآمدهای ناپایدار و تحمیل تورمهای بالا به کل جامعه به دنبال کنترل تورم و افزایش واقعی قدرت خرید مردم بود؛ اما دو موضوع موجب شد رئیسجمهور دستور تهیه لایحه متناسبسازی حقوق را صادر کند؛ اول اینکه در ابتدای امسال به دنبال جنگ روسیه و اوکراین و موج تورمی در کالاهای اساسی و افزایش نرخ حمل و نقل و انرژی شاهد تورم در همه جای دنیا بودیم. در همین راستا اغلب کشورهای عربی شاهد رکودهای سنگین تورم بودند و برخی کشورها برای حمایت از مردم در این شرایط تصمیمات جدید اتخاذ کردند.
موضوع دوم اینکه بهدنبال افزایش 57 درصدی محاسبه حداقل حقوق مشمولان قانون کار، اختلاف فاحشی میان دریافتی کارکنان دولت و کارگران ایجاد شد، به نحوی که حداقل حقوق دریافتی کارگران دارای یک فرزند به 6 میلیون و 300 تومان رسید، ولی حداقل دریافتی کارمندان دولت با شرایط مذکور، 5 میلیون و 600 هزار تومان شد.
روایتی از نحوه دستیابی به درآمدهای پایدار
دولت نهتنها برای این لایحه متناسبسازی حقوق بلکه برای ایجاد منابع جهت تحرک اقتصادی و کمک به طرحهای پیشران از ماهها پیش کمیتهای تحت ریاست معاون اول رئیسجمهور تشکیل داده تا بر مبنای ظرفیتهای قانونی تلاش دولت بر رشد درآمدهای پایدار متمرکز شود.
عملکرد پنج ماه بودجه هم از مؤثر بودن این جلسات حکایت دارد؛ در پنج ماه ابتدایی سال منابع درآمدی دولت به 412 هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال گذشته 56.5 درصد رشد دارد، همچنین درآمدهای عمومی به عنوان پایدارترین جزء با تمرکز دولت بر مقابله با فرار مالیاتی به جای افزایش بار مالیاتی بخش مولد اقتصاد، میزان درآمدهای مالیاتی هم رشد قابل ملاحظه 73 درصدی داشته و به 200 هزار میلیارد تومان رسیده است. در این مدت منابع فروش نفت و فرآوردههای نفتی به رقم 114 هزار میلیارد تومان رسیده است. این آمار نشان میدهد که دولت سیزدهم هم توانسته نسبت به دولت قبل نفت بیشتری صادر کند هم اینکه پول فروش آن به کشور بازگشته که به معنای موفقیت دولت در دور زدن تحریمهای نفتی است.
دولت در کنار تلاش برای اداره کشور و ایجاد رونق اقتصادی با ابزارهای غیرتورمی همچنان مجبور به آواربرداری و بازپرداخت بدهیهای سنگین ایجاد شده در دولت قبل است. در پنج ماه نخست تملک داراییهای مالی که بیشتر ناشی از بازخرید اوراق منتشر شده قبل است 251 درصد رشد کرده به عبارت دیگر دولت سیزدهم در 5 ماه نخست امسال 55 هزار تومان از بدهی دولت قبل را تسویه کرده است. این در حالی است که در همین مدت انتشار منابع حاصل از واگذاری داراییهای مالی یا همان انتشار اوراق بیش از 51 درصد کاهش پیدا کرده است.
پیگیری تحقق فروش اموال و داراییهای مازاد، جلوگیری از فرار مالیاتی، کمک به رشد درآمدهای اختصاصی دستگاهها، رشد تجارت و بهبود درآمدهای ناشی از حقوق گمرکی از جمله مواردی است که دولت برای افزایش درآمدها مد نظر قرار داده است. از سوی دیگر در صورتی که این تلاشها هم کافی نباشد دولت هنوز از ظرفیت قانونی فروش اوراق استفاده نکرده که این موضوع به عنوان سیاست احتیاطی مد نظر است.
توزیع متوازن پرداخت حقوقها
همچنین با تصویب این لایحه و با هدف افزایش عدالت در پرداختها، دستگاههایی که فوقالعاده ویژه کارکنانشان زیر 35 درصد است، در صورت وجود منابع درآمدی در دستگاه مذکور تا سقف 35 درصد افزایش حقوق خواهند داشت، البته در این لایحه به قانون جمعیت و حمایت از خانواده نیز توجه شده است، به نحوی که متناسب با تعداد فرزندان کارکنان افزایش حقوق در نظر گرفته شده است. دولت در این لایحه افزایش حقوق به صورت پلکانی دیده بهطوریکه حقوقهای پایینتر، افزایش بیشتری خواهند داشت که این روش منجر به عدالت بیشتر در پرداخت حقوقها خواهد شد.
واضح است که سیاستگذاریهای دولت در راستای افزایش رفاه اجتماعی است؛ با نگرش رویکرد دولت به دهکهای کم درآمد و حقوقبگیری است که به دلیل عدم توازن نامناسب در پرداختها، معیشت آنها به دلیل افزایش بیسابقه نرخ تورم در این سالها به مخاطره افتاده است. پس دولت،رفاه بیتورمی را در دستور کار خود قرار داده است.
برخلاف دولت قبل که در آن بیشترین فشارها به قشر کمدرآمد و متوسط جامعه آمد، دولت سیزدم تمام تلاش خود را بر کمک به اقشار کمدرآمد با شیوههای غیرتورمی به کار بسته است؛ محض نمونه لایحه متناسبسازی حقوق کارکنان و بازنشستگان کشوری و لشکری که دیروز در صحن علنی مجلس به تصویب رسید، از محل منابع پایدار که به تورم نمیانجامد تأمین میشود.
کمتر از یک ماه پیش بود، لایحه متناسبسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان کشوری و لشکری به مجلس ارائه شد. پس از آن هجمههایی علیه دولت در اینباره به راه افتاد؛ «افزایش چند برابری کسری بودجه و رشد بیسابقه تورم درکشور». این جمله ترجیعبند مخالفانی شد که به گفته دولت همواره دنبال بهانهجویی هستند. نشان به آن نشان اگر دولت با درک درست شرایط، این لایحه را ارائه نمیکرد، همانها که هشت سال در برابر آب شدن سفره مردم روزه گرفته بودند ژست حمایت از کارمند و بازنشسته میگرفتند؛ حالا که دولت بموقع قدم برداشته نگران تأمین منابع این لایحه هستند. انگار یک بام و دو هوای انگارههای آنها تمامی ندارد.نکته قابل تأمل آنکه دولت در این لایحه افزایش حقوق را به صورت پلکانی دیده ،به طوریکه حقوقهای پایینتر، افزایش بیشتری خواهند داشت که این روش منجر به عدالت بیشتر در پرداخت حقوقها خواهد شد.
اینکه چرا دولت سیزدهم با گذشت هفت ماه از سال جاری اقدام به افزایش حقوق کارکنان و بازنشستگان کرده و چگونه به درآمدهای پایدار دست یافته میتوان در گزارشهای سازمان برنامه جستوجو کرد؛ گزارشهایی که نشان میدهد اوضاع و احوال اقتصاد کشور در هنگام روی کار آمدن دولت سیزدهم چگونه بوده و در حال حاضر چه وضعی دارد.
دلایل افزایش حقوق
دولت سیزدهم در شرایطی روی کار آمد که کشور از یک سو با فشار بیسابقه اقتصادی به اقشار کم درآمد و متوسط روبهرو بود و از سوی دیگر حجم عظیمی از بدهی و کسری بودجه اقتصاد را به مخاطره انداخته بود؛ بدهی 535 هزار میلیارد تومانی اوراق مشارکت، باقی ماندن 60 هزار میلیارد تومان تخصیص بدون اعتبار در خزانه و کسری 480 هزار میلیارد تومانی بودجه بخشی از مشکلات مالی است که دولت با آن روبهرو بود، از سوی دیگر فشار اقتصادی بر بدنه عامه مردم افزایش یافته بود.
ضریب جینی به عنوان شاخص توزیع درآمد از 365 هزارم در سال 1391 به 401 هزارم در سال 1399 رسید؛ یعنی افزایش 5.9 درصدی شکاف طبقاتی در دولت گذشته رخ داده است که بالاترین میزان در دهههای اخیر است. سهم 20 درصد فقیرترین جمعیت خانوارهای کشور از کل هزینه خانوارها در پایان دولت دهم 67 هزارم بود، اما در دولت تدبیر به 58 هزارم سقوط کرد، یعنی سهم فقرا در 8 سال دولتهای یازدهم و دوازدهم مرتباً کوچک و کوچکتر شد. از سوی دیگر، پولدارترین قشر جامعه در دولت روحانی پولدارتر از گذشته شدند. سهم دهک دهم از کل هزینه خانوارها که در پایان دولت دهم به 289 هزارم کاهش یافته بود در دولت روحانی به 314 هزارم افزایش یافت.
شاخصهای دیگر توزیع درآمد نسبت هزینه دهکهای ثروتمند به دهکهای فقیر است که تمامی این در دولت روحانی به شدت به نفع ثروتمندان تغییر کردهاند. نسبت هزینه 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین جمعیت در سال 1391 برابر با 10.79 برابر فقیرترین دهک جامعه هزینه میکرد، اما این نسبت در سال 1399 به نزدیک 14 برابر افزایش یافت، یعنی پولدارها، پولدارتر و فقرا فقیرتر شدند. در چنین شرایطی دولت سیزدهم در مرحله اول اقدام به کنترل تورم از طریق توجه به عواملی که به رشد پایه پولی و حجم نقدینگی میشود اقدام کرد و از سوی دیگر با طرح عادلانه کردن یارانهها سعی بر ترمیم شکاف عمیق ایجاد شده در دولت قبل کرد.
بر این اساس دولت سیزدهم در اولین بودجه خود حداقل حقوق کارمندان را 39 درصد افزایش داد و بقیه کارمندان نیز به تناسب دریافتی شامل حداقل رشد 10 درصدی حقوق شدند، به عبارت دیگر دولت سیزدهم به جای تکرار سیکل معیوب دولتهای گذشته، یعنی افزایش حقوق از محل درآمدهای ناپایدار و تحمیل تورمهای بالا به کل جامعه به دنبال کنترل تورم و افزایش واقعی قدرت خرید مردم بود؛ اما دو موضوع موجب شد رئیسجمهور دستور تهیه لایحه متناسبسازی حقوق را صادر کند؛ اول اینکه در ابتدای امسال به دنبال جنگ روسیه و اوکراین و موج تورمی در کالاهای اساسی و افزایش نرخ حمل و نقل و انرژی شاهد تورم در همه جای دنیا بودیم. در همین راستا اغلب کشورهای عربی شاهد رکودهای سنگین تورم بودند و برخی کشورها برای حمایت از مردم در این شرایط تصمیمات جدید اتخاذ کردند.
موضوع دوم اینکه بهدنبال افزایش 57 درصدی محاسبه حداقل حقوق مشمولان قانون کار، اختلاف فاحشی میان دریافتی کارکنان دولت و کارگران ایجاد شد، به نحوی که حداقل حقوق دریافتی کارگران دارای یک فرزند به 6 میلیون و 300 تومان رسید، ولی حداقل دریافتی کارمندان دولت با شرایط مذکور، 5 میلیون و 600 هزار تومان شد.
روایتی از نحوه دستیابی به درآمدهای پایدار
دولت نهتنها برای این لایحه متناسبسازی حقوق بلکه برای ایجاد منابع جهت تحرک اقتصادی و کمک به طرحهای پیشران از ماهها پیش کمیتهای تحت ریاست معاون اول رئیسجمهور تشکیل داده تا بر مبنای ظرفیتهای قانونی تلاش دولت بر رشد درآمدهای پایدار متمرکز شود.
عملکرد پنج ماه بودجه هم از مؤثر بودن این جلسات حکایت دارد؛ در پنج ماه ابتدایی سال منابع درآمدی دولت به 412 هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال گذشته 56.5 درصد رشد دارد، همچنین درآمدهای عمومی به عنوان پایدارترین جزء با تمرکز دولت بر مقابله با فرار مالیاتی به جای افزایش بار مالیاتی بخش مولد اقتصاد، میزان درآمدهای مالیاتی هم رشد قابل ملاحظه 73 درصدی داشته و به 200 هزار میلیارد تومان رسیده است. در این مدت منابع فروش نفت و فرآوردههای نفتی به رقم 114 هزار میلیارد تومان رسیده است. این آمار نشان میدهد که دولت سیزدهم هم توانسته نسبت به دولت قبل نفت بیشتری صادر کند هم اینکه پول فروش آن به کشور بازگشته که به معنای موفقیت دولت در دور زدن تحریمهای نفتی است.
دولت در کنار تلاش برای اداره کشور و ایجاد رونق اقتصادی با ابزارهای غیرتورمی همچنان مجبور به آواربرداری و بازپرداخت بدهیهای سنگین ایجاد شده در دولت قبل است. در پنج ماه نخست تملک داراییهای مالی که بیشتر ناشی از بازخرید اوراق منتشر شده قبل است 251 درصد رشد کرده به عبارت دیگر دولت سیزدهم در 5 ماه نخست امسال 55 هزار تومان از بدهی دولت قبل را تسویه کرده است. این در حالی است که در همین مدت انتشار منابع حاصل از واگذاری داراییهای مالی یا همان انتشار اوراق بیش از 51 درصد کاهش پیدا کرده است.
پیگیری تحقق فروش اموال و داراییهای مازاد، جلوگیری از فرار مالیاتی، کمک به رشد درآمدهای اختصاصی دستگاهها، رشد تجارت و بهبود درآمدهای ناشی از حقوق گمرکی از جمله مواردی است که دولت برای افزایش درآمدها مد نظر قرار داده است. از سوی دیگر در صورتی که این تلاشها هم کافی نباشد دولت هنوز از ظرفیت قانونی فروش اوراق استفاده نکرده که این موضوع به عنوان سیاست احتیاطی مد نظر است.
توزیع متوازن پرداخت حقوقها
همچنین با تصویب این لایحه و با هدف افزایش عدالت در پرداختها، دستگاههایی که فوقالعاده ویژه کارکنانشان زیر 35 درصد است، در صورت وجود منابع درآمدی در دستگاه مذکور تا سقف 35 درصد افزایش حقوق خواهند داشت، البته در این لایحه به قانون جمعیت و حمایت از خانواده نیز توجه شده است، به نحوی که متناسب با تعداد فرزندان کارکنان افزایش حقوق در نظر گرفته شده است. دولت در این لایحه افزایش حقوق به صورت پلکانی دیده بهطوریکه حقوقهای پایینتر، افزایش بیشتری خواهند داشت که این روش منجر به عدالت بیشتر در پرداخت حقوقها خواهد شد.
واضح است که سیاستگذاریهای دولت در راستای افزایش رفاه اجتماعی است؛ با نگرش رویکرد دولت به دهکهای کم درآمد و حقوقبگیری است که به دلیل عدم توازن نامناسب در پرداختها، معیشت آنها به دلیل افزایش بیسابقه نرخ تورم در این سالها به مخاطره افتاده است. پس دولت،رفاه بیتورمی را در دستور کار خود قرار داده است.
سودجویان با پر کردن تالابهای خشکشده در سواحل خزر آنها را به تصرف درمیآورند
خشکخواری تالابهای ساحلی
حمیده گودرزی
خبرنگار
استفاده از خاک تالابهای ساحلی به دلیل مرغوبیتی که دارند، سالهاست مورد توجه کشاورزان است. بنابراین وقتی بر اثر عوامل طبیعی همچون گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، تالابی خشک میشود یا رو به خشکی میرود خاستگاه جدیدی میشود برای افراد سودجو تا برای کشاورزی یا ساماندهی کاربریهای خود این اراضی را تحت تصرف خود درآورند. این افراد در برخی مناطق برای رسیدن به اهداف خود دست از تقلا برنداشته و با آتشافروزی یا پر کردن تالابها با استفاده از ماسههای اطراف و روشهای دیگر، اقدام به خشک کردن این اراضی میکنند.
یک عضو هیأت مدیره انجمن مهندسی سواحل و سازههای دریایی، با ابراز تأسف از افزایش تصرفات غیرقانونی اراضی تالابهای کشور میافزاید: «در حال حاضر در بخش وسیعی از تالاب بینالمللی انزلی و مناطقی در آبکنار، تالاب بینالمللی پارک ملی بوجاق، تالابهای زیباکنار، کیاشهر، بوجاق و تالابهای متمرکز در نواحی جنوب شرقی دریاچه خزر از خلیج گرگان گرفته تا تالابهای میانکاله و گمیشان، شاهد چنین تصرفات غیرقانونی هستیم و متأسفانه آنچه که در تالابهای کشور بخصوص استانهای شمالی رخ میدهد، باعث از بین رفتن اکوسیستم تالابها و آسیب جدی به جامعه اقتصادی و اجتماعی شده است. لذا نیاز است تا سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و سایر سازمانها مطابق قانون اراضی مستحدث ساحلی مصوب سال 1354 که محدوده و حریم و حد بستر تالابها را بهصراحت تعیین کرده، نسبت به حفاظت حریم و بستر تالابها اقدام کنند. همچنین واحدهای قضایی مستقر در استانهای ساحلی هم به لحاظ قانونی باید از این نهادها حمایت کنند و چنانچه این اقدامات رعایت نشد باید از طریق قوه قضائیه و جوامع مردمنهاد اقدامهای لازم صورت گیرد.»
دکتر همایون خوشروان در ادامه با بیان اینکه هم اکنون در عصر آنتروپوسین یا عصر جدید زمینشناختی قرار داریم که از سال 1945 آغاز شده و انسان برای نخستین بار یکجانشینی را اختیار کرده و در محیطهای اجتماعی آثار خود را بر جای گذاشته است، میافزاید: «هم اکنون در شرایطی قرار گرفتهایم که گرمایش زمین در حال نابود کردن عمده تالابهای کره زمین است و تأثیرات آن را که باعث خشکسالی در برخی مناطق قاره سبز یا اروپا شده است نیز میتوان بهوضوح دید. حال آنکه وضعیت منابع آبی کشور ما به دلیل قرار گرفتن در مدار 20 تا 40 درجه، بهمراتب بدتر از سایر کشورها است. بنابراین چنانچه نتوانیم از تالابها بخوبی مراقبت کنیم، منابع آبی که برای مصارف کشاورزی و تأمین منابع غذایی استفاده میشود و در نهایت آخرین ظرفیتهای تنفس حیات و محیط زیست را از دست خواهیم داد. بنابراین اعتقادم این است، به بهانه اینکه تالابی خشک شده نباید اجازه تصرف در آن را داد. چرا که هر 30 سال یکبار در ایران دوره ترسالی و خشکسالی داریم و وقتی تالابی خشک میشود نباید نگران باشیم. باید تا زمان بازگشت آب، تالاب را حفظ کنیم.»
این درحالی است که رئیس اداره حفاظت و احیای تالابهای حفاظت محیط زیست گیلان نیز با تأیید این موضوع که برخی افراد برای رسیدن به اهداف خود با آتشافروزی و سایر روشها اقدام به خشک کردن تالابها میکنند، میگوید: «اگرچه هر از گاهی شاهد این اقدامهای غیرقانونی افراد سودجو هستیم اما به دلیل پایشهایی که بطور مرتب در محدوده تالابهای شمال غرب کشور انجام میشود، مانع رسیدن به اهداف این افراد میشویم. مگر آنکه تصرفات به طور مخفیانه صورت گرفته باشد که بلافاصله به محض اطلاع اقدامهای لازم جهت آزادسازی اراضی انجام خواهد شد. البته گزارشهای مردمی هم در این زمینه میتواند به ما جهت رفع سریعتر این تصرفات کمک بسیار خوبی کند.»
دکتر عباس عاشوری همچنین درباره آخرین وضعیت حفاظتی تالابهای استان گیلان میگوید: «در حال حاضر تالاب امیرکلایه با یک پاسگاه، پارک ملی بوجاق با دو پاسگاه، تالاب انزلی با 5 پاسگاه و تالاب جوکندان با یک پاسگاه به همراه محیطبانانشان و ادارات حفاظت محیط زیست مستقر در شهرستانها به همراه محیطبانانشان از تالابهای غرب استان حراست و محافظت میکنند تا تصرفی در این اراضی صورت نگیرد.»
وی در ادامه با اشاره به خطر خشک شدن تالابهای استان گیلان میافزاید: «تالابهای انزلی، بوجاق و جوکندان با وجود آنکه جزو تالابهای ساحلی هستند اما از یکسو تحت تأثیر پسروی و کاهش سطح تراز آب دریای خزر قرار دارند و از سوی دیگر نیز با کاهش بارش و افزایش تبخیر روبهرو هستند که برای ممانعت از خشک شدنشان باید کمترین میزان آب را در درون آنها داشته باشیم. این در حالی است که آب موجود در تالابهای امیرکلایه لاهیجان و استیل آستارا نیز ضمن آنکه تحت تأثیر شرایط جوی کشور در حال تبخیر است بخش زیادی از آن هم برای کشاورزی استفاده میشود که نیاز است با رعایت الگوی مصرف منتظر بمانیم تا در فصل بارندگیها مجدداً تالابها پرآب شوند.»
از سویی دیگر دبیر شبکه سازمانهای مردمنهاد حفاظت محیط زیست استان گیلان با بیان اینکه بحث حفاظت از تالابها موضوعی نیست که بطور صرف وظیفه یک دستگاه یا یک نهاد باشد، بلکه با توجه به چالشها و موضوعات خاصی که تالابها دارند صاحبان مشاغل و دستگاههای بسیاری از جمله ماهیگیران و اداره شیلات تا بخش اکوتوریسم و گردشگری که مسئولیت آن با اداره کل گردشگری است و همچنین دهیاریها، بخشداریها، شهرداریها و حتی وزارت کشور و البته منابع طبیعی که سند تالابها به نامش است تا ادارات آب منطقهای و محیط زیست و... مسئول حفاظت از تالابها هستند، میگوید: «یکی از موضوعات مهمی که درباره تالابهای گیلان بویژه تالاب انزلی باید در نظر گرفته شود، مطابقت آنها با تحولات استان است. یعنی همه نگاهها و پیشنهادهای توسعهای در استان باید در راستای احیای تالابها باشد، اما متأسفانه با وجود تلاشهایی که تاکنون در این زمینه انجام دادهایم نه تنها وضعیت تالابها بهتر نشده بلکه بغرنجتر شده است. لذا درخواست ما به عنوان شبکه مردمنهاد این است که یکبار برای همیشه وضعیت حد بستر تالابها مشخص شود. کما اینکه سازمانهای آب منطقهای، محیط زیست و منابع طبیعی هر کدام به عنوان ذینفعان تالابها یک گفتمان و حد بستری دارند و بارها درخواست کردهایم که در نشستی این مشکل را حل کنیم. اما این عدم مطابقت حد بستر خودش به تنهایی مشکلساز شده و فضایی برای استفاده حداکثری سودجویان ایجاد کرده است. البته در آخرین جلسهای که داشتهایم راهحلهایی از سوی سازمان آب منطقهای ارائه شده و استاندار گیلان هم دستورات لازم را صادر کرده است.»
خبرنگار
استفاده از خاک تالابهای ساحلی به دلیل مرغوبیتی که دارند، سالهاست مورد توجه کشاورزان است. بنابراین وقتی بر اثر عوامل طبیعی همچون گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، تالابی خشک میشود یا رو به خشکی میرود خاستگاه جدیدی میشود برای افراد سودجو تا برای کشاورزی یا ساماندهی کاربریهای خود این اراضی را تحت تصرف خود درآورند. این افراد در برخی مناطق برای رسیدن به اهداف خود دست از تقلا برنداشته و با آتشافروزی یا پر کردن تالابها با استفاده از ماسههای اطراف و روشهای دیگر، اقدام به خشک کردن این اراضی میکنند.
یک عضو هیأت مدیره انجمن مهندسی سواحل و سازههای دریایی، با ابراز تأسف از افزایش تصرفات غیرقانونی اراضی تالابهای کشور میافزاید: «در حال حاضر در بخش وسیعی از تالاب بینالمللی انزلی و مناطقی در آبکنار، تالاب بینالمللی پارک ملی بوجاق، تالابهای زیباکنار، کیاشهر، بوجاق و تالابهای متمرکز در نواحی جنوب شرقی دریاچه خزر از خلیج گرگان گرفته تا تالابهای میانکاله و گمیشان، شاهد چنین تصرفات غیرقانونی هستیم و متأسفانه آنچه که در تالابهای کشور بخصوص استانهای شمالی رخ میدهد، باعث از بین رفتن اکوسیستم تالابها و آسیب جدی به جامعه اقتصادی و اجتماعی شده است. لذا نیاز است تا سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و سایر سازمانها مطابق قانون اراضی مستحدث ساحلی مصوب سال 1354 که محدوده و حریم و حد بستر تالابها را بهصراحت تعیین کرده، نسبت به حفاظت حریم و بستر تالابها اقدام کنند. همچنین واحدهای قضایی مستقر در استانهای ساحلی هم به لحاظ قانونی باید از این نهادها حمایت کنند و چنانچه این اقدامات رعایت نشد باید از طریق قوه قضائیه و جوامع مردمنهاد اقدامهای لازم صورت گیرد.»
دکتر همایون خوشروان در ادامه با بیان اینکه هم اکنون در عصر آنتروپوسین یا عصر جدید زمینشناختی قرار داریم که از سال 1945 آغاز شده و انسان برای نخستین بار یکجانشینی را اختیار کرده و در محیطهای اجتماعی آثار خود را بر جای گذاشته است، میافزاید: «هم اکنون در شرایطی قرار گرفتهایم که گرمایش زمین در حال نابود کردن عمده تالابهای کره زمین است و تأثیرات آن را که باعث خشکسالی در برخی مناطق قاره سبز یا اروپا شده است نیز میتوان بهوضوح دید. حال آنکه وضعیت منابع آبی کشور ما به دلیل قرار گرفتن در مدار 20 تا 40 درجه، بهمراتب بدتر از سایر کشورها است. بنابراین چنانچه نتوانیم از تالابها بخوبی مراقبت کنیم، منابع آبی که برای مصارف کشاورزی و تأمین منابع غذایی استفاده میشود و در نهایت آخرین ظرفیتهای تنفس حیات و محیط زیست را از دست خواهیم داد. بنابراین اعتقادم این است، به بهانه اینکه تالابی خشک شده نباید اجازه تصرف در آن را داد. چرا که هر 30 سال یکبار در ایران دوره ترسالی و خشکسالی داریم و وقتی تالابی خشک میشود نباید نگران باشیم. باید تا زمان بازگشت آب، تالاب را حفظ کنیم.»
این درحالی است که رئیس اداره حفاظت و احیای تالابهای حفاظت محیط زیست گیلان نیز با تأیید این موضوع که برخی افراد برای رسیدن به اهداف خود با آتشافروزی و سایر روشها اقدام به خشک کردن تالابها میکنند، میگوید: «اگرچه هر از گاهی شاهد این اقدامهای غیرقانونی افراد سودجو هستیم اما به دلیل پایشهایی که بطور مرتب در محدوده تالابهای شمال غرب کشور انجام میشود، مانع رسیدن به اهداف این افراد میشویم. مگر آنکه تصرفات به طور مخفیانه صورت گرفته باشد که بلافاصله به محض اطلاع اقدامهای لازم جهت آزادسازی اراضی انجام خواهد شد. البته گزارشهای مردمی هم در این زمینه میتواند به ما جهت رفع سریعتر این تصرفات کمک بسیار خوبی کند.»
دکتر عباس عاشوری همچنین درباره آخرین وضعیت حفاظتی تالابهای استان گیلان میگوید: «در حال حاضر تالاب امیرکلایه با یک پاسگاه، پارک ملی بوجاق با دو پاسگاه، تالاب انزلی با 5 پاسگاه و تالاب جوکندان با یک پاسگاه به همراه محیطبانانشان و ادارات حفاظت محیط زیست مستقر در شهرستانها به همراه محیطبانانشان از تالابهای غرب استان حراست و محافظت میکنند تا تصرفی در این اراضی صورت نگیرد.»
وی در ادامه با اشاره به خطر خشک شدن تالابهای استان گیلان میافزاید: «تالابهای انزلی، بوجاق و جوکندان با وجود آنکه جزو تالابهای ساحلی هستند اما از یکسو تحت تأثیر پسروی و کاهش سطح تراز آب دریای خزر قرار دارند و از سوی دیگر نیز با کاهش بارش و افزایش تبخیر روبهرو هستند که برای ممانعت از خشک شدنشان باید کمترین میزان آب را در درون آنها داشته باشیم. این در حالی است که آب موجود در تالابهای امیرکلایه لاهیجان و استیل آستارا نیز ضمن آنکه تحت تأثیر شرایط جوی کشور در حال تبخیر است بخش زیادی از آن هم برای کشاورزی استفاده میشود که نیاز است با رعایت الگوی مصرف منتظر بمانیم تا در فصل بارندگیها مجدداً تالابها پرآب شوند.»
از سویی دیگر دبیر شبکه سازمانهای مردمنهاد حفاظت محیط زیست استان گیلان با بیان اینکه بحث حفاظت از تالابها موضوعی نیست که بطور صرف وظیفه یک دستگاه یا یک نهاد باشد، بلکه با توجه به چالشها و موضوعات خاصی که تالابها دارند صاحبان مشاغل و دستگاههای بسیاری از جمله ماهیگیران و اداره شیلات تا بخش اکوتوریسم و گردشگری که مسئولیت آن با اداره کل گردشگری است و همچنین دهیاریها، بخشداریها، شهرداریها و حتی وزارت کشور و البته منابع طبیعی که سند تالابها به نامش است تا ادارات آب منطقهای و محیط زیست و... مسئول حفاظت از تالابها هستند، میگوید: «یکی از موضوعات مهمی که درباره تالابهای گیلان بویژه تالاب انزلی باید در نظر گرفته شود، مطابقت آنها با تحولات استان است. یعنی همه نگاهها و پیشنهادهای توسعهای در استان باید در راستای احیای تالابها باشد، اما متأسفانه با وجود تلاشهایی که تاکنون در این زمینه انجام دادهایم نه تنها وضعیت تالابها بهتر نشده بلکه بغرنجتر شده است. لذا درخواست ما به عنوان شبکه مردمنهاد این است که یکبار برای همیشه وضعیت حد بستر تالابها مشخص شود. کما اینکه سازمانهای آب منطقهای، محیط زیست و منابع طبیعی هر کدام به عنوان ذینفعان تالابها یک گفتمان و حد بستری دارند و بارها درخواست کردهایم که در نشستی این مشکل را حل کنیم. اما این عدم مطابقت حد بستر خودش به تنهایی مشکلساز شده و فضایی برای استفاده حداکثری سودجویان ایجاد کرده است. البته در آخرین جلسهای که داشتهایم راهحلهایی از سوی سازمان آب منطقهای ارائه شده و استاندار گیلان هم دستورات لازم را صادر کرده است.»
رونمایی از زمان انتقال طارمی به آرسنال
شنبه شب مسابقات فوتبال در قاره اروپا پیگیری شد و تیم پورتو در چهارچوب هفته یازدهم لیگ پرتغال به مصاف سانتاکلارا رفت و به تساوی 1-1 رضایت داد. مهدی طارمی 90 دقیقه در ترکیب پورتو حضور داشت و نتوانست گلی برای تیمش به ثمر رساند. پورتو با این تساوی 22 امتیازی شد و در فاصله 6 امتیازی بنفیکای صدرنشین قرار گرفت. در روزهای گذشته صحبتهای زیادی در خصوص احتمال حضور مهاجم تیم ملی ایران در تیمهای آرسنال و چلسی مطرح شد. بر همین اساس نشریه «آبولا» پرتغال در گزارشی اعلام کرد که به نظر میرسد انتقال طارمی به آرسنال در ژانویه محقق میشود. طبق ادعای این نشریه، باشگاه آرسنال در حال مذاکره رسمی با پورتو است تا این ستاره ایرانی را به خدمت بگیرد. در این بین گزارش آبولا کاملاً مخالف خبر اختصاصی نشریه «اوجوگو» پرتغال است. این نشریه از اقدام رسمی باشگاه پورتو برای تمدید قرارداد ستاره ایرانی تا سال 2026 خبر داد. در این بین پورتو سهشنبه در آخرین بازی از مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا میزبان اتلتیکومادرید است. بر همین اساس باشگاه پورتو پوستری زیبا از این بازی منتشر کرد که به صفحه اصلی توئیتر این باشگاه تبدیل شد. در این پوستر ستاره تیم ملی کشورمان سوار بر اژدها 3 بازیکن کلیدی اتلتیکو یعنی گریژمان، ویتسل و ژائو فلیکس را در دام خود گرفتار کرده است. در حال حاضر پورتو با 9 امتیاز و یک امتیاز اختلاف نسبت به کلوب بروژ در رده دوم قرار دارد و پیروزی این تیم در این بازی باعث صعود اژدها از مرحله گروهی میشود.
«ایران» از مهمترین تصمیمات دولت در تحقق خودکفایی تولید گندم گزارش میدهد
یک قدم تا خودکفایی گندم
نفیسه امامی
خبرنگار
یکی از اقدامات مهم دولت سیزدهم در حوزه امنیت غذایی را در اولویت قرار دادن خودکفایی در تولید محصولات با اهمیتی همچون گندم باید قلمداد کرد. دولت با همین هدف در گام نخست با تعیین نرخ منطقی 11 هزار و 500 تومانی در خرید تضمینی گندم اعتماد کشاورزان را جلب کرد و بتدریج قدم در کاهش وابستگی به واردات و تحقق خودکفایی در تولید گندم گذاشت.
متأسفانه در دولت قبل بهدلیل پایین بودن قیمت خرید تضمینی و تأخیر در اعلام نرخ آن میزان خرید گندم توسط دولت کاهش یافت و کشاورزان انگیزه چندانی برای تولید این محصول استراتژیک نداشتند. مقایسهای در نرخهای خرید تضمینی از سه سال گذشته تا سال 1401 گویای رشد بیش از دو برابری فقط در سالجاری است به طوری که نرخ خرید تضمینی گندم در سال 1398 ، 1700 تومان، سال 1399، 2500 تومان، سال 1400 ،5000 تومان و در سال 1401 به 11 هزار و 500 تومان رسید. این در حالی است که در سالهای 1396 و 1397 نرخ خرید تضمینی گندم 1300 تومان بود که با هیچ افزایشی هم همراه نبوده است.
وزارت جهاد کشاورزی سیاستگذاری برای دستیابی به خودکفایی پایدار در تولید گندم را تا سه سال آینده در دستور کار خود قرار داده است و به همین منظور هم گزارههایی از جمله کاهش 46 درصدی قیمت کود برای افزایش میزان مصرف کود پایه توسط کشاورزان، اعلام قیمت تضمینی خرید گندم سال آینده تا مردادماه، اجرای کشت قراردادی گندم در 250 هزار هکتار از اراضی کشاورزی و پرداخت بموقع مطالبات گندمکاران را در پیش گرفته است.
برآوردها حاکی از آن است که سطح زیرکشت گندم دیم با افزایش ۵۰۰ هزار هکتاری به ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار و سطح زیرکشت گندم آبی به ۲ میلیون هکتار برسد. وزارت جهاد کشاورزی اجرای کشت قراردادی گندم در بیش از ۱۵۲ هزار هکتار با حدود ۱۲ هزار کشاورز در ۷ استان را در دست اقدام دارد که در قالب این طرح بیش از ۳۵۶ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری شده است.
رشد 130 درصدی نرخ خرید تضمینی گندم
دولت در اقدامی هوشمندانه نرخ خرید تضمینی گندم را در سال 1400 از 5 هزار تومان در سال 1399 به 11 هزار و 500 تومان رساند که حاکی از رشد بیش از دو برابری بود. همین افزایش قیمت منطقی نرخ خرید تضمینی گندم در مقایسه با سال قبل از آن باعث رشد 60 درصدی خرید گندم توسط دولت از کشاورزان شد. دولت در سال 99 در حدود 4 میلیون و 500 هزار تن گندم از کشاورزان خریداری کرده بود و امسال این میزان به حدود 7 میلیون و 500 هزار تن رسید.
با افزایش نرخ خرید تضمینی، میزان پرداخت مطالبات گندمکاران نیز افزایش یافت و از 22 هزار میلیارد تومان در سال قبل به 83 هزار میلیارد تومان در سالجاری رسید که رشد 263 درصدی در مقایسه با سال 1400 را نشان میدهد. طبق اعلام مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران، 83 هزار میلیارد تومان پرداخت شده به گندمکاران شامل مجموع خرید تضمینی گندم طی 5 سال قبل علاوهبر هزار میلیارد تومان بیشتر است که رشد 4 برابری را نشان میدهد.
توجیه اقتصادی کشاورزی با تعیین نرخ خرید تضمینی گندم
علی قلی ایمانی نایب رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران در گفتوگو با «ایران»، تعیین نرخ مناسب خرید تضمینی برای گندم را باعث بالارفتن انگیزه کشاورزان در تولید گندم عنوان کرد و افزود: «تعیین قیمت مناسب باعث شد تا کشاورزی توجیه اقتصادی پیدا کند. نرخ 11 هزار و 500 تومان باعث تشویق کشاورزان به تولید گردید و بهرهوری در استفاده از آب و کود را نیز به همراه داشت. در سالهای قبل کشاورز گندم میکاشت اما نفع زیادی از برداشت آن نمیکرد ولی با تعیین نرخ مناسب، منافع کشاورز هم تأمین گردید.»
وی اضافه کرد: «دولت قبل در سال 99 یارانه کود را از 4200 تومان به نرخ نیمایی تغییر داد که باعث شد نرخ نهادهها چند برابر شود درحالی که تغییری هم در نرخ خرید تضمینی ایجاد نکرد. در این شرایط کشاورز هم زمین زراعی خود را بدون کود کشت میکرد درحالی که کود شیمیایی در حدود 50 تا 60 درصد در عملکرد زمینهای کشاورزی مؤثر است، اما به علت کاهش استفاده از کود شیمیایی بهرهوری در تولید گندم کاهش پیدا کرد.»
ایمانی با بیان اینکه وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1400-1401 برنامهریزی جدی برای استفاده از روش دیم کرده بود، گفت: «با این روش عملکرد در واحد سطح افزایش پیدا کرد زیرا در شرایطی که سطح زمینهای زراعی افزایش پیدا نکرده و بارش هم با کاهش روبهرو بود، تولید افزایش یافت. دولت برای سالجاری یارانه حمایتی هزار و 500 تومانی را برای کشاورزان تعیین کرده است تا قیمت کود برای آنها متعادل گردد و بارقه امیدی برای کشاورزان ایجاد کند تا در سال بعد هم با افزایش خرید تضمینی گندم روبهرو باشیم.»
مدیرعامل بنیاد ملی گندمکاران ایران با اظهار امیدواری از رسیدن به خودکفایی در تولید گندم افزود: «ما در سال زراعی گذشته 11 میلیون تن تولید گندم داشتهایم و چنانچه حمایتهای دولت تداوم داشته باشد میتوانیم از عملکرد سال قبل فراتر حرکت کنیم و به مرز خودکفایی نزدیک شویم.»
کاهش 3 میلیون تنی واردات گندم
با توجه به عدم تکافوی تولید داخلی گندم و برای تأمین نیاز داخلی و حفظ ذخایر استراتژیک، بخشی از گندم مورد نیاز کشور از محل واردات تأمین میشود. بر همین اساس و طبق اعلام آخرین آمار گمرک در پایان شش ماهه امسال 2 میلیون و 700 هزار تن گندم به ارزش یک میلیارد و 190 میلیون تومان به کشور وارد شده است. این در حالی است که در سال گذشته در حدود 7 میلیون تن گندم به کشور وارد شده بود و برآورد میشود با افزایش ۶۰ درصدی خرید تضمینی گندم امسال ۲ تا ۳ میلیون تن گندم به کشور وارد شود. دولت با عبور از آمارهای پایین تولید و خرید تضمینی گندم در سال گذشته، خرید تضمینی را افزایش داد و باعث بالا رفتن انگیزه گندمکاران در فروش گندمهایشان به جای دلالان به دولت شد. متأسفانه به علت منطقی نبودن نرخ خرید تضمینی در سالهای اخیر میزان واردات گندم به کشور بعد از خودکفایی در تولید گندم در سال 1397، در روندی رو به رشد قرار گرفت و از 548 هزار تن در سال 1398 به 3 میلیون و 300 هزار تن در سال 1399 و 7 میلیون تن در سال 1400 رسید که نشان دهنده جهش در روند واردات گندم به کشور است.
هدایت گندم به سیلوهای دولتی با نرخ مناسب خرید تضمینی
اسماعیل اسفندیاریپور کارشناس کشاورزی در گفتوگو با «ایران» نیز مهمترین نقش در موفقیت خرید تضمینی گندم در سال گذشته را تعیین نرخ خرید دولتی گندم عنوان کرد و گفت: «گندم قوت غالب مردم محسوب میشود و نرخ مناسب خرید دولتی باعث شد گندم کمتری برای خوراک دام و طیور استفاده شود. ضمن اینکه سال گذشته وضعیت بهتری در بارش وجود داشت و به غیر از چند استان بارندگی نسبت به سالهای قبل بهتر بود.»
وی ادامه داد: «نرخ خرید تضمینی در سال گذشته که 11 هزار و 500 تومان تعیین گردید، نقش بارزی برای هدایت گندم به سیلوهای دولتی ایفا کرد. این اتفاق باعث شد کشور بتدریج به خودکفایی در تولید گندم نزدیک شود و امنیت غذایی کشور را تأمین کند.» اسفندیاریپور با تأکید بر اینکه قیمتهای داخلی نباید تفاوت خیلی زیادی با نرخ خرید گندم در کشورهای همسایه داشته باشد، گفت: «با نبود فاصله زیاد قیمتی گندم ایران با سایر کشورها، قاچاق گندم بسیار کاهش خواهد یافت که این اتفاق نیز در سال گذشته رخ داد، زیرا با تعیین قیمت مناسب خرید تضمینی، کشاورز به جای دلالان گندم خود را به دولت فروخت.»
رضایت کشاورزان از نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم
قیمت خرید تضمینی گندم برای سال زراعی 1402-1401 با هدف حمایت از تولید و ترغیب کشاورزان به ازای هر کیلوگرم 11 هزار و ۵۰۰ تومان به اضافه هزار و ۵۰۰ تومان یارانه کشت هزینه کود و بذر اعلام شد و بر این اساس نرخ خرید تضمینی گندم 13 هزار تومان تعیین گردید.
دولت در سال زراعی 1402-1401 هم با تعیین مبلغ 13 هزار تومان برای خرید تضمینی گندم توانست رضایت گندمکاران را جلب نماید. برآورد میشود سال آینده میزان خرید تضمینی گندم به بیش از ۹ میلیون تن برسد و در صورت داشتن بارشی مانند امسال به خودکفایی برسیم. ضمن اینکه با توجه به کاشت 2 میلیون هکتار گندم آبی و 5 میلیون هکتار گندم دیم برای سال زراعی جاری از لحاظ کیفی و راندمان تولید سال آینده شاهد بهبود تولید گندم خواهیم بود.
عطاءالله هاشمی، رئیس بنیاد ملی گندمکاران نیز با ابراز رضایت کشاورزان از نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم به «ایران» گفت: «قیمت خرید تضمینی گندم با نرخ 13 هزار تومان برای سال زراعی 1402-1401 توسط شورای قیمتگذاری با اتخاذ سیاستهای حمایتی از کشاورزان انجام گرفته است. این نرخ خرید بعد از برگزاری جلسات متعدد تخصصی و دریافت نظرات کارشناسی از سوی متخصصان این حوزه انجام شد و مبلغ 13 هزار تومان تعیین گردید.» وی تصریح کرد: «تعیین نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم مورد رضایت کشاورزان است زیرا قیمتهای جهانی کاهش داشتهاند و میتواند جوابگوی هزینههای آنان باشد.»
رئیس بنیاد ملی گندمکاران با اشاره به بروز تنشهای بینالمللی در بالا رفتن نرخهای جهانی محصولات غذایی گفت: «قیمت گندم در سال زراعی 1401-1400 بهدلیل جنگ اوکراین و بالا رفتن قیمتها در بازار بیش از تورم تعیین شد اما نرخ امسال نیز متناسب با تورم موجود در جامعه است. امیدواریم همسو با این اعلام قیمت، تعیین بموقع نرخ خرید تضمینی گندم و اجرای سیاست جهش تولید در مزارع دیم با حمایت ستاد اجرایی فرمان امام خمینی(ره) در سال آینده به خودکفایی در تولید گندم دست پیدا کنیم.»
خبرنگار
یکی از اقدامات مهم دولت سیزدهم در حوزه امنیت غذایی را در اولویت قرار دادن خودکفایی در تولید محصولات با اهمیتی همچون گندم باید قلمداد کرد. دولت با همین هدف در گام نخست با تعیین نرخ منطقی 11 هزار و 500 تومانی در خرید تضمینی گندم اعتماد کشاورزان را جلب کرد و بتدریج قدم در کاهش وابستگی به واردات و تحقق خودکفایی در تولید گندم گذاشت.
متأسفانه در دولت قبل بهدلیل پایین بودن قیمت خرید تضمینی و تأخیر در اعلام نرخ آن میزان خرید گندم توسط دولت کاهش یافت و کشاورزان انگیزه چندانی برای تولید این محصول استراتژیک نداشتند. مقایسهای در نرخهای خرید تضمینی از سه سال گذشته تا سال 1401 گویای رشد بیش از دو برابری فقط در سالجاری است به طوری که نرخ خرید تضمینی گندم در سال 1398 ، 1700 تومان، سال 1399، 2500 تومان، سال 1400 ،5000 تومان و در سال 1401 به 11 هزار و 500 تومان رسید. این در حالی است که در سالهای 1396 و 1397 نرخ خرید تضمینی گندم 1300 تومان بود که با هیچ افزایشی هم همراه نبوده است.
وزارت جهاد کشاورزی سیاستگذاری برای دستیابی به خودکفایی پایدار در تولید گندم را تا سه سال آینده در دستور کار خود قرار داده است و به همین منظور هم گزارههایی از جمله کاهش 46 درصدی قیمت کود برای افزایش میزان مصرف کود پایه توسط کشاورزان، اعلام قیمت تضمینی خرید گندم سال آینده تا مردادماه، اجرای کشت قراردادی گندم در 250 هزار هکتار از اراضی کشاورزی و پرداخت بموقع مطالبات گندمکاران را در پیش گرفته است.
برآوردها حاکی از آن است که سطح زیرکشت گندم دیم با افزایش ۵۰۰ هزار هکتاری به ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار و سطح زیرکشت گندم آبی به ۲ میلیون هکتار برسد. وزارت جهاد کشاورزی اجرای کشت قراردادی گندم در بیش از ۱۵۲ هزار هکتار با حدود ۱۲ هزار کشاورز در ۷ استان را در دست اقدام دارد که در قالب این طرح بیش از ۳۵۶ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری شده است.
رشد 130 درصدی نرخ خرید تضمینی گندم
دولت در اقدامی هوشمندانه نرخ خرید تضمینی گندم را در سال 1400 از 5 هزار تومان در سال 1399 به 11 هزار و 500 تومان رساند که حاکی از رشد بیش از دو برابری بود. همین افزایش قیمت منطقی نرخ خرید تضمینی گندم در مقایسه با سال قبل از آن باعث رشد 60 درصدی خرید گندم توسط دولت از کشاورزان شد. دولت در سال 99 در حدود 4 میلیون و 500 هزار تن گندم از کشاورزان خریداری کرده بود و امسال این میزان به حدود 7 میلیون و 500 هزار تن رسید.
با افزایش نرخ خرید تضمینی، میزان پرداخت مطالبات گندمکاران نیز افزایش یافت و از 22 هزار میلیارد تومان در سال قبل به 83 هزار میلیارد تومان در سالجاری رسید که رشد 263 درصدی در مقایسه با سال 1400 را نشان میدهد. طبق اعلام مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران، 83 هزار میلیارد تومان پرداخت شده به گندمکاران شامل مجموع خرید تضمینی گندم طی 5 سال قبل علاوهبر هزار میلیارد تومان بیشتر است که رشد 4 برابری را نشان میدهد.
توجیه اقتصادی کشاورزی با تعیین نرخ خرید تضمینی گندم
علی قلی ایمانی نایب رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران در گفتوگو با «ایران»، تعیین نرخ مناسب خرید تضمینی برای گندم را باعث بالارفتن انگیزه کشاورزان در تولید گندم عنوان کرد و افزود: «تعیین قیمت مناسب باعث شد تا کشاورزی توجیه اقتصادی پیدا کند. نرخ 11 هزار و 500 تومان باعث تشویق کشاورزان به تولید گردید و بهرهوری در استفاده از آب و کود را نیز به همراه داشت. در سالهای قبل کشاورز گندم میکاشت اما نفع زیادی از برداشت آن نمیکرد ولی با تعیین نرخ مناسب، منافع کشاورز هم تأمین گردید.»
وی اضافه کرد: «دولت قبل در سال 99 یارانه کود را از 4200 تومان به نرخ نیمایی تغییر داد که باعث شد نرخ نهادهها چند برابر شود درحالی که تغییری هم در نرخ خرید تضمینی ایجاد نکرد. در این شرایط کشاورز هم زمین زراعی خود را بدون کود کشت میکرد درحالی که کود شیمیایی در حدود 50 تا 60 درصد در عملکرد زمینهای کشاورزی مؤثر است، اما به علت کاهش استفاده از کود شیمیایی بهرهوری در تولید گندم کاهش پیدا کرد.»
ایمانی با بیان اینکه وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1400-1401 برنامهریزی جدی برای استفاده از روش دیم کرده بود، گفت: «با این روش عملکرد در واحد سطح افزایش پیدا کرد زیرا در شرایطی که سطح زمینهای زراعی افزایش پیدا نکرده و بارش هم با کاهش روبهرو بود، تولید افزایش یافت. دولت برای سالجاری یارانه حمایتی هزار و 500 تومانی را برای کشاورزان تعیین کرده است تا قیمت کود برای آنها متعادل گردد و بارقه امیدی برای کشاورزان ایجاد کند تا در سال بعد هم با افزایش خرید تضمینی گندم روبهرو باشیم.»
مدیرعامل بنیاد ملی گندمکاران ایران با اظهار امیدواری از رسیدن به خودکفایی در تولید گندم افزود: «ما در سال زراعی گذشته 11 میلیون تن تولید گندم داشتهایم و چنانچه حمایتهای دولت تداوم داشته باشد میتوانیم از عملکرد سال قبل فراتر حرکت کنیم و به مرز خودکفایی نزدیک شویم.»
کاهش 3 میلیون تنی واردات گندم
با توجه به عدم تکافوی تولید داخلی گندم و برای تأمین نیاز داخلی و حفظ ذخایر استراتژیک، بخشی از گندم مورد نیاز کشور از محل واردات تأمین میشود. بر همین اساس و طبق اعلام آخرین آمار گمرک در پایان شش ماهه امسال 2 میلیون و 700 هزار تن گندم به ارزش یک میلیارد و 190 میلیون تومان به کشور وارد شده است. این در حالی است که در سال گذشته در حدود 7 میلیون تن گندم به کشور وارد شده بود و برآورد میشود با افزایش ۶۰ درصدی خرید تضمینی گندم امسال ۲ تا ۳ میلیون تن گندم به کشور وارد شود. دولت با عبور از آمارهای پایین تولید و خرید تضمینی گندم در سال گذشته، خرید تضمینی را افزایش داد و باعث بالا رفتن انگیزه گندمکاران در فروش گندمهایشان به جای دلالان به دولت شد. متأسفانه به علت منطقی نبودن نرخ خرید تضمینی در سالهای اخیر میزان واردات گندم به کشور بعد از خودکفایی در تولید گندم در سال 1397، در روندی رو به رشد قرار گرفت و از 548 هزار تن در سال 1398 به 3 میلیون و 300 هزار تن در سال 1399 و 7 میلیون تن در سال 1400 رسید که نشان دهنده جهش در روند واردات گندم به کشور است.
هدایت گندم به سیلوهای دولتی با نرخ مناسب خرید تضمینی
اسماعیل اسفندیاریپور کارشناس کشاورزی در گفتوگو با «ایران» نیز مهمترین نقش در موفقیت خرید تضمینی گندم در سال گذشته را تعیین نرخ خرید دولتی گندم عنوان کرد و گفت: «گندم قوت غالب مردم محسوب میشود و نرخ مناسب خرید دولتی باعث شد گندم کمتری برای خوراک دام و طیور استفاده شود. ضمن اینکه سال گذشته وضعیت بهتری در بارش وجود داشت و به غیر از چند استان بارندگی نسبت به سالهای قبل بهتر بود.»
وی ادامه داد: «نرخ خرید تضمینی در سال گذشته که 11 هزار و 500 تومان تعیین گردید، نقش بارزی برای هدایت گندم به سیلوهای دولتی ایفا کرد. این اتفاق باعث شد کشور بتدریج به خودکفایی در تولید گندم نزدیک شود و امنیت غذایی کشور را تأمین کند.» اسفندیاریپور با تأکید بر اینکه قیمتهای داخلی نباید تفاوت خیلی زیادی با نرخ خرید گندم در کشورهای همسایه داشته باشد، گفت: «با نبود فاصله زیاد قیمتی گندم ایران با سایر کشورها، قاچاق گندم بسیار کاهش خواهد یافت که این اتفاق نیز در سال گذشته رخ داد، زیرا با تعیین قیمت مناسب خرید تضمینی، کشاورز به جای دلالان گندم خود را به دولت فروخت.»
رضایت کشاورزان از نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم
قیمت خرید تضمینی گندم برای سال زراعی 1402-1401 با هدف حمایت از تولید و ترغیب کشاورزان به ازای هر کیلوگرم 11 هزار و ۵۰۰ تومان به اضافه هزار و ۵۰۰ تومان یارانه کشت هزینه کود و بذر اعلام شد و بر این اساس نرخ خرید تضمینی گندم 13 هزار تومان تعیین گردید.
دولت در سال زراعی 1402-1401 هم با تعیین مبلغ 13 هزار تومان برای خرید تضمینی گندم توانست رضایت گندمکاران را جلب نماید. برآورد میشود سال آینده میزان خرید تضمینی گندم به بیش از ۹ میلیون تن برسد و در صورت داشتن بارشی مانند امسال به خودکفایی برسیم. ضمن اینکه با توجه به کاشت 2 میلیون هکتار گندم آبی و 5 میلیون هکتار گندم دیم برای سال زراعی جاری از لحاظ کیفی و راندمان تولید سال آینده شاهد بهبود تولید گندم خواهیم بود.
عطاءالله هاشمی، رئیس بنیاد ملی گندمکاران نیز با ابراز رضایت کشاورزان از نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم به «ایران» گفت: «قیمت خرید تضمینی گندم با نرخ 13 هزار تومان برای سال زراعی 1402-1401 توسط شورای قیمتگذاری با اتخاذ سیاستهای حمایتی از کشاورزان انجام گرفته است. این نرخ خرید بعد از برگزاری جلسات متعدد تخصصی و دریافت نظرات کارشناسی از سوی متخصصان این حوزه انجام شد و مبلغ 13 هزار تومان تعیین گردید.» وی تصریح کرد: «تعیین نرخ 13 هزار تومانی خرید تضمینی گندم مورد رضایت کشاورزان است زیرا قیمتهای جهانی کاهش داشتهاند و میتواند جوابگوی هزینههای آنان باشد.»
رئیس بنیاد ملی گندمکاران با اشاره به بروز تنشهای بینالمللی در بالا رفتن نرخهای جهانی محصولات غذایی گفت: «قیمت گندم در سال زراعی 1401-1400 بهدلیل جنگ اوکراین و بالا رفتن قیمتها در بازار بیش از تورم تعیین شد اما نرخ امسال نیز متناسب با تورم موجود در جامعه است. امیدواریم همسو با این اعلام قیمت، تعیین بموقع نرخ خرید تضمینی گندم و اجرای سیاست جهش تولید در مزارع دیم با حمایت ستاد اجرایی فرمان امام خمینی(ره) در سال آینده به خودکفایی در تولید گندم دست پیدا کنیم.»
آنهایی که برای تهیه لباس خارجی به آب و آتش میزنند
ب مثل برند
ترانه بنی یعقوب
گزارشنویس
چرا تب خرید پوشاک از ترکیه هر روز داغتر میشود؟ لباس ایرانی کیفیت ندارد یا قیمتها مناسب نیست؟ هرچه هست آیا واقعاً کار باید به جایی بکشد که سفارش بدهند و هزینه باربری و جابهجایی را تقبل کنند یا سختی سفر و هزینههایش را به جان بخرند تا فقط لباس و کیف و کفش ترک بخرند؟ خروج این همه پول از کشور چه ضرری به تولیدکننده و مصرف کننده داخلی میزند و چگونه باعث این چرخه معیوب میشود؟
سحر از طرف خانوادهاش برای خرید همه اعضای خانواده انتخاب میشود چون به راه و چاه سفر آشناست و میداند از کجا و چطور خرید کند. خانواده پولی در اختیار او گذاشتهاند تا برای همهشان خرید کند. برای همین است که در طول سفر مدام مجبور است با خانواده تماس بگیرد و برخی کالاها را با آنها چک کند. میگوید گوشهای مینشستم و با تک تک آنها تماس میگرفتم و جنس نشان میدادم و دوباره سایز لباس و کفش را چک میکردم: «راستش را بخواهی یک مدت ما از سایتهایی که جنس میآورند، خرید میکردیم. بعد متوجه شدیم چقدر در هزینه باربری و فرستادن پول پیک و... متضرر میشویم چون کسی که جنس را میآورد به جز اینکه هزینه باربری را براساس وزن کالا دریافت میکند، هزینه پیک را هم از مشتری میگیرد و آن کسی که برای ما جنس میآورد، خانهاش کرج بود و برای همین هزینه پیک هم میدادیم. گاهی برای چند آدرس چند بار هزینه پیک پرداخت میکردیم برای همین حساب و کتاب کردیم که اگر همه با هم جمع شویم و پول هزینه سفر یک نفر را تأمین کنیم، بیشتر سود میکنیم.»
اما سفرهزینه زیادی دارد و تازه به اندازه 30 کیلو بیشترهم نمیتوان بار آورد. آیا سحر و خانوادهاش به این هم فکر کردهاند؟ میگوید: «راستش بعضی برندها اصلاً دیگر اینجا پیدا نمیشوند، مثل کتونیهای ورزشی. اگر هم پیدا شود و کسی برایت بیاورد باید قیمت بیشتری بابت خریدشان پرداخت کنی. درعین اینکه جنسهای ایرانی با کیفیت پایینتر قیمت بالاتری دارند. مثلاً کافی است به چند تا از همین چرم فروشیهای معروف بروی و قیمت کیف و کفششان را بپرسی؛ میبینی دقیقاً با قیمت بالا میفروشند در حالی که دقیقاً همین جنسها در ترکیه نصف قیمت است. همین شد که تصمیم گرفتیم برای خرید یک نفر از اعضای خانواده را به سفر بفرستیم که این بار نوبت من شد. هم فال است هم تماشا. هرچند اعصاب خردیهای خودش را هم دارد چون باید حواست به سایز و سلیقه همه باشد. بعضی اوقات هم سفارش فرد همان چیزی که میخواهد نمیشود که آن وقت میتوان آن را به دوست و آشنا یا کس دیگری فروخت.»
مونا هم یکی دیگر از کسانی است که خرید سالانهاش را در ترکیه انجام میدهد. 12-10 میلیون خرج میکند و دو سه روزه به ترکیه میرود و برمیگردد. چرا؟ چون معتقد است، جنسهای ایرانی با کیفیتی که دارند اصلاً به قیمت واقعیشان نمیارزند: «همین سه ماه پیش یک کفش دو میلیونی که از یک برند مشهور چرم ایرانی خریده بودم از وسط به دو نیم تقسیم شد. درحالی که با این پول میتوانم کفشی بخرم که دستکم پنج سال استفاده کنم. شاید هزینه و فایده سفر به نظر خیلیها به صرفه نباشد اما به لحاظ روانی حس بهتری دارم اینکه همان کالایی را خریدهام که دوست دارم و احساس میکنم سرم کلاه نرفته است. خیلیها را میشناسم که هدفشان از سفر به ترکیه فقط و فقط خرید است.»
امیر هم از آنهایی است که چند بار در سال به ترکیه میرود و برای دوستانش خرید میکند، اما سفر او یک جور تجارت شخصی هم هست. او میگوید: «من قیمت جنس را کمی بالاتر میبرم و به دوستانم میفروشم تا خرج سفرم هم دربیاید. مشکل اصلی ما با جنسهای ایرانیای است که کیفیت لازم را ندارند. هنوز پوشاک ما تنوع لازم را ندارد و کیف و کفش هم همین طور. هر ساله تعداد زیادی به ترکیه میروند چون خرید دارند و با اینکه میدانم این به نفع فروشنده ایرانی نیست، اما چارهای نداریم. من و دوستانم اهل ورزش و کوهنوردی هستیم و کفشهایی که برای این کار لازم داریم الان داخل کشور قیمت بسیار بسیار بالایی دارند.»
حسین جعفری، طراح و فروشنده لباس با اظهار تأسف از اینکه تعداد زیادی از مردم هنوز فکر میکنند جنس خارجی بهتر است، تأکید میکند: «من هنوز قبول ندارم مسأله، کیفیت باشد چون میبینم خیلی از جنسهای ایرانی کیفیت خوب و مناسبی دارند. من خودم به عنوان یک طراح لباس هیچ وقت لباس خارجی نپوشیدهام. آن برندهایی که مردم برای خریدشان به ترکیه می روند نازلترین کیفیت را دارد و با تولید انبوه و عمر کمی که دارد مدت استفادهشان هم اندک است اما در ذهن مردم جا افتاده که این جنسها کیفیت بهتری دارد. این موضوع ذهنی است و واقعیت ندارد. درباره کیف و کفش نمیتوانم با قطعیت نظر بدهم چون پروسه تولید آنها با لباس متفاوت است. هنوز توی ذهن خیلی از مردم جنس خارجی یا برند ارزش بیشتری دارد و برای همین حاضرند کلی خرج سفر کنند و برخی برندها هم از این شرایط سوءاستفاده میکنند.»
این طراح لباس ادامه میدهد: «من طرفدار لباس ایرانی و پارچه ایرانی هستم و همیشه در طراحی کارهایم ملیت و فرهنگ خودمان را در نظر میگیرم. برخی از مدلهای خارجی اصلاً با فرهنگ ما تناسبی ندارد. اگر هم مردم از کیفیت لباس ایرانی گلایه دارند، مطمئن باشند این مشکل از طراحی یا خرج کار نیست بلکه به دلیل کیفیت نامناسب پارچه و اقلام وابسته وارداتی است. در بازار پارچههای تقلبی زیاد شده و گاهی پارچه ظاهر قشنگی دارد اما کیفیت ندارد. همین طور پارچههایی که در انبارها مانده و دلالها نگه داشتهاند تا گران شود بعد توزیع کنند، شرایط نگهداری خوبی ندارند و مردم از همانها میخرند و استفاده میکنند. بعد خریدار میبیند آن لباس زود گشاد میشود یا سوراخ میشود و قاعدتاً نتیجه میگیرد جنس ایرانی خوب نیست! باید کمی واقع بین باشیم و شرایط تولید کننده ایرانی را هم در نظر بگیریم.»
سحر همایونی دیگر طراح لباس و صاحب یک برند ایرانی درباره دلایل گرانی برندهای ایرانی و گرایش مردم به اجناس ترک میگوید: «واقعیت این است که جنسهای ترک و برندهای تولید انبوه قیمت ارزانتری نسبت به تولیدات ما دارند و در این باره تردیدی نیست. بنابراین کسی که دو دوتا چهارتای ساده هم که میکند، میبیند برایش بهصرفهتر است که از سایتهایی که این روزها برای خودشان کسب و کار درست کردهاند و از ترکیه جنس میآورند، خرید کند. حالا من وارد مقوله سفر نمیشوم چون سفر خودش کلی هزینه دارد و گاهی هم دیدهام کسانی که به قصد خرید میروند، هزینه اضافه بار زیادی را هم متحمل میشوند. اما باید بگویم بهتر است خریدار ایرانی آنقدر راحت ما «تولیدکنندگان لباس داخل» را قضاوت نکند. چون پارچه ایرانی خودش قصه طولانی دارد که موجب میشود جنس ایرانی گرانتر از جنس تولید انبوه خارجی از آب دربیاید. این روزها پارچه ایرانی با کیفیت بسیار کم و محدود عرضه میشود و بازار پارچه هم مافیای پیچیده خودش را دارد؛ گروهی که واردات را در دست دارند و تعیین کننده قیمت هستند. ما هم وقتی بین پارچههای ایرانی کیفیت مناسب را پیدا نکنیم مجبوریم سراغ پارچه وارداتی برویم. قیمت پارچه وارداتی هم به قیمت ارز وابسته است. بنابراین اگر ارز بالا برود، قیمت پارچه هم بالا میرود. درحالی که فروشنده خارجی اصلاً این مشکلات و مسائل را ندارد. البته در کنار همه اینها باید بگویم خیلی از کسانی که هنوز برند میپوشند مقهور نام آن برند هم هستند. گاهی میبینم مثلاً لباسی که من تولید میکنم از نظر کیفیت و ظاهر هیچ کم از همتای خارجیاش ندارد، اما باز هم برندپوشها ترجیح میدهند یک برند خارجی را انتخاب کنند. آن عده شاید هیچ وقت ایرانی پوش نشوند اما عدهای هستند که اگر جنس با کیفیت و با قیمت مناسب دستشان بدهی اصلاً سراغ خرید این جور کالاها نمیروند. ما باید دنبال تأمین رضایت آن عده باشیم.»
به گفته او نقش تبلیغات را هم نباید نادیده گرفت. عدهای که دائم به سفر میروند درباره کیفیت چیزهایی که خریدهاند، تبلیغ میکنند درحالی که شاید آن اجناس کیفیت خوبی نداشته باشند. بسیاری از برندهایی که ایرانیها در ترکیه از آنها خرید میکنند اجناس نازلی عرضه میکنند، اما مردم از آنجایی که با برندهای خوب آشنایی ندارند مسحور نام همان چند برند میشوند. کالاهای برخی از این برندها حتی در اروپا هم به اجناس یک بار مصرف معروفند اما در کنار گرانی جنس ایرانی و تبلیغات میتوان به مردم حق داد که این گونه بیمحابا پولشان را در این برندها هدر بدهند. رنج سفر را به جان بخرند و کلی هزینه کنند و در عین حال فکر کنند سود کردهاند. تنها راه حل این مشکل این است که برای تولیدکننده ایرانی کاری کنیم تا لباس ارزان قیمت و با کیفیت بهتر تولید کند. این تنها راه جلوگیری از دست رفتن سرمایههای کشور است.
گزارشنویس
چرا تب خرید پوشاک از ترکیه هر روز داغتر میشود؟ لباس ایرانی کیفیت ندارد یا قیمتها مناسب نیست؟ هرچه هست آیا واقعاً کار باید به جایی بکشد که سفارش بدهند و هزینه باربری و جابهجایی را تقبل کنند یا سختی سفر و هزینههایش را به جان بخرند تا فقط لباس و کیف و کفش ترک بخرند؟ خروج این همه پول از کشور چه ضرری به تولیدکننده و مصرف کننده داخلی میزند و چگونه باعث این چرخه معیوب میشود؟
سحر از طرف خانوادهاش برای خرید همه اعضای خانواده انتخاب میشود چون به راه و چاه سفر آشناست و میداند از کجا و چطور خرید کند. خانواده پولی در اختیار او گذاشتهاند تا برای همهشان خرید کند. برای همین است که در طول سفر مدام مجبور است با خانواده تماس بگیرد و برخی کالاها را با آنها چک کند. میگوید گوشهای مینشستم و با تک تک آنها تماس میگرفتم و جنس نشان میدادم و دوباره سایز لباس و کفش را چک میکردم: «راستش را بخواهی یک مدت ما از سایتهایی که جنس میآورند، خرید میکردیم. بعد متوجه شدیم چقدر در هزینه باربری و فرستادن پول پیک و... متضرر میشویم چون کسی که جنس را میآورد به جز اینکه هزینه باربری را براساس وزن کالا دریافت میکند، هزینه پیک را هم از مشتری میگیرد و آن کسی که برای ما جنس میآورد، خانهاش کرج بود و برای همین هزینه پیک هم میدادیم. گاهی برای چند آدرس چند بار هزینه پیک پرداخت میکردیم برای همین حساب و کتاب کردیم که اگر همه با هم جمع شویم و پول هزینه سفر یک نفر را تأمین کنیم، بیشتر سود میکنیم.»
اما سفرهزینه زیادی دارد و تازه به اندازه 30 کیلو بیشترهم نمیتوان بار آورد. آیا سحر و خانوادهاش به این هم فکر کردهاند؟ میگوید: «راستش بعضی برندها اصلاً دیگر اینجا پیدا نمیشوند، مثل کتونیهای ورزشی. اگر هم پیدا شود و کسی برایت بیاورد باید قیمت بیشتری بابت خریدشان پرداخت کنی. درعین اینکه جنسهای ایرانی با کیفیت پایینتر قیمت بالاتری دارند. مثلاً کافی است به چند تا از همین چرم فروشیهای معروف بروی و قیمت کیف و کفششان را بپرسی؛ میبینی دقیقاً با قیمت بالا میفروشند در حالی که دقیقاً همین جنسها در ترکیه نصف قیمت است. همین شد که تصمیم گرفتیم برای خرید یک نفر از اعضای خانواده را به سفر بفرستیم که این بار نوبت من شد. هم فال است هم تماشا. هرچند اعصاب خردیهای خودش را هم دارد چون باید حواست به سایز و سلیقه همه باشد. بعضی اوقات هم سفارش فرد همان چیزی که میخواهد نمیشود که آن وقت میتوان آن را به دوست و آشنا یا کس دیگری فروخت.»
مونا هم یکی دیگر از کسانی است که خرید سالانهاش را در ترکیه انجام میدهد. 12-10 میلیون خرج میکند و دو سه روزه به ترکیه میرود و برمیگردد. چرا؟ چون معتقد است، جنسهای ایرانی با کیفیتی که دارند اصلاً به قیمت واقعیشان نمیارزند: «همین سه ماه پیش یک کفش دو میلیونی که از یک برند مشهور چرم ایرانی خریده بودم از وسط به دو نیم تقسیم شد. درحالی که با این پول میتوانم کفشی بخرم که دستکم پنج سال استفاده کنم. شاید هزینه و فایده سفر به نظر خیلیها به صرفه نباشد اما به لحاظ روانی حس بهتری دارم اینکه همان کالایی را خریدهام که دوست دارم و احساس میکنم سرم کلاه نرفته است. خیلیها را میشناسم که هدفشان از سفر به ترکیه فقط و فقط خرید است.»
امیر هم از آنهایی است که چند بار در سال به ترکیه میرود و برای دوستانش خرید میکند، اما سفر او یک جور تجارت شخصی هم هست. او میگوید: «من قیمت جنس را کمی بالاتر میبرم و به دوستانم میفروشم تا خرج سفرم هم دربیاید. مشکل اصلی ما با جنسهای ایرانیای است که کیفیت لازم را ندارند. هنوز پوشاک ما تنوع لازم را ندارد و کیف و کفش هم همین طور. هر ساله تعداد زیادی به ترکیه میروند چون خرید دارند و با اینکه میدانم این به نفع فروشنده ایرانی نیست، اما چارهای نداریم. من و دوستانم اهل ورزش و کوهنوردی هستیم و کفشهایی که برای این کار لازم داریم الان داخل کشور قیمت بسیار بسیار بالایی دارند.»
حسین جعفری، طراح و فروشنده لباس با اظهار تأسف از اینکه تعداد زیادی از مردم هنوز فکر میکنند جنس خارجی بهتر است، تأکید میکند: «من هنوز قبول ندارم مسأله، کیفیت باشد چون میبینم خیلی از جنسهای ایرانی کیفیت خوب و مناسبی دارند. من خودم به عنوان یک طراح لباس هیچ وقت لباس خارجی نپوشیدهام. آن برندهایی که مردم برای خریدشان به ترکیه می روند نازلترین کیفیت را دارد و با تولید انبوه و عمر کمی که دارد مدت استفادهشان هم اندک است اما در ذهن مردم جا افتاده که این جنسها کیفیت بهتری دارد. این موضوع ذهنی است و واقعیت ندارد. درباره کیف و کفش نمیتوانم با قطعیت نظر بدهم چون پروسه تولید آنها با لباس متفاوت است. هنوز توی ذهن خیلی از مردم جنس خارجی یا برند ارزش بیشتری دارد و برای همین حاضرند کلی خرج سفر کنند و برخی برندها هم از این شرایط سوءاستفاده میکنند.»
این طراح لباس ادامه میدهد: «من طرفدار لباس ایرانی و پارچه ایرانی هستم و همیشه در طراحی کارهایم ملیت و فرهنگ خودمان را در نظر میگیرم. برخی از مدلهای خارجی اصلاً با فرهنگ ما تناسبی ندارد. اگر هم مردم از کیفیت لباس ایرانی گلایه دارند، مطمئن باشند این مشکل از طراحی یا خرج کار نیست بلکه به دلیل کیفیت نامناسب پارچه و اقلام وابسته وارداتی است. در بازار پارچههای تقلبی زیاد شده و گاهی پارچه ظاهر قشنگی دارد اما کیفیت ندارد. همین طور پارچههایی که در انبارها مانده و دلالها نگه داشتهاند تا گران شود بعد توزیع کنند، شرایط نگهداری خوبی ندارند و مردم از همانها میخرند و استفاده میکنند. بعد خریدار میبیند آن لباس زود گشاد میشود یا سوراخ میشود و قاعدتاً نتیجه میگیرد جنس ایرانی خوب نیست! باید کمی واقع بین باشیم و شرایط تولید کننده ایرانی را هم در نظر بگیریم.»
سحر همایونی دیگر طراح لباس و صاحب یک برند ایرانی درباره دلایل گرانی برندهای ایرانی و گرایش مردم به اجناس ترک میگوید: «واقعیت این است که جنسهای ترک و برندهای تولید انبوه قیمت ارزانتری نسبت به تولیدات ما دارند و در این باره تردیدی نیست. بنابراین کسی که دو دوتا چهارتای ساده هم که میکند، میبیند برایش بهصرفهتر است که از سایتهایی که این روزها برای خودشان کسب و کار درست کردهاند و از ترکیه جنس میآورند، خرید کند. حالا من وارد مقوله سفر نمیشوم چون سفر خودش کلی هزینه دارد و گاهی هم دیدهام کسانی که به قصد خرید میروند، هزینه اضافه بار زیادی را هم متحمل میشوند. اما باید بگویم بهتر است خریدار ایرانی آنقدر راحت ما «تولیدکنندگان لباس داخل» را قضاوت نکند. چون پارچه ایرانی خودش قصه طولانی دارد که موجب میشود جنس ایرانی گرانتر از جنس تولید انبوه خارجی از آب دربیاید. این روزها پارچه ایرانی با کیفیت بسیار کم و محدود عرضه میشود و بازار پارچه هم مافیای پیچیده خودش را دارد؛ گروهی که واردات را در دست دارند و تعیین کننده قیمت هستند. ما هم وقتی بین پارچههای ایرانی کیفیت مناسب را پیدا نکنیم مجبوریم سراغ پارچه وارداتی برویم. قیمت پارچه وارداتی هم به قیمت ارز وابسته است. بنابراین اگر ارز بالا برود، قیمت پارچه هم بالا میرود. درحالی که فروشنده خارجی اصلاً این مشکلات و مسائل را ندارد. البته در کنار همه اینها باید بگویم خیلی از کسانی که هنوز برند میپوشند مقهور نام آن برند هم هستند. گاهی میبینم مثلاً لباسی که من تولید میکنم از نظر کیفیت و ظاهر هیچ کم از همتای خارجیاش ندارد، اما باز هم برندپوشها ترجیح میدهند یک برند خارجی را انتخاب کنند. آن عده شاید هیچ وقت ایرانی پوش نشوند اما عدهای هستند که اگر جنس با کیفیت و با قیمت مناسب دستشان بدهی اصلاً سراغ خرید این جور کالاها نمیروند. ما باید دنبال تأمین رضایت آن عده باشیم.»
به گفته او نقش تبلیغات را هم نباید نادیده گرفت. عدهای که دائم به سفر میروند درباره کیفیت چیزهایی که خریدهاند، تبلیغ میکنند درحالی که شاید آن اجناس کیفیت خوبی نداشته باشند. بسیاری از برندهایی که ایرانیها در ترکیه از آنها خرید میکنند اجناس نازلی عرضه میکنند، اما مردم از آنجایی که با برندهای خوب آشنایی ندارند مسحور نام همان چند برند میشوند. کالاهای برخی از این برندها حتی در اروپا هم به اجناس یک بار مصرف معروفند اما در کنار گرانی جنس ایرانی و تبلیغات میتوان به مردم حق داد که این گونه بیمحابا پولشان را در این برندها هدر بدهند. رنج سفر را به جان بخرند و کلی هزینه کنند و در عین حال فکر کنند سود کردهاند. تنها راه حل این مشکل این است که برای تولیدکننده ایرانی کاری کنیم تا لباس ارزان قیمت و با کیفیت بهتر تولید کند. این تنها راه جلوگیری از دست رفتن سرمایههای کشور است.
آرتین! ببین برایت باران شدهست ایران
حادثه تروریستی شاهچراغ واکنش اهالی فرهنگ و هنر را هم به دنبال داشته؛ از طراحانی که قلم به دست گرفته و در سوگ شهدای این واقعه دست به خلق اثر زدند تا هنرمندان سینما و تلویزیون که در شبکههای اجتماعی در نکوهش این واقعه نوشتند و از طرفی شاعرانی که با سرودههای خود سهمی در این سوگواری ایفا کردند.
عکس: شیوا عطاران / ایرنا
صفحه 23 را بخوانید
عکس: شیوا عطاران / ایرنا
صفحه 23 را بخوانید
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
امنیت، خط قرمز ملت و دولت ایران است
-
روایت شهادت و مظلومیت
-
دانشگاه محل گفتوگو درباره رخدادهای اخیر باشد
-
ضربه به تولید با استیضاح فاطمی امین
-
تروریست هامشغول کارند
-
واقعیت سرمایهگذاری خارجی در ایران در نیم سال ۱۴۰۱
-
گروههای پرخطر واکسن بزنند
-
موشک نان میدهد
-
افزایش حقوق بدون تورم
-
خشکخواری تالابهای ساحلی
-
رونمایی از زمان انتقال طارمی به آرسنال
-
یک قدم تا خودکفایی گندم
-
ب مثل برند
-
آرتین! ببین برایت باران شدهست ایران
اخبارایران آنلاین