ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«ایران» از تخریب سازماندهی شده سیاست خارجی دولت سیزدهم توسط جریان غربگرا گزارش میدهد
بازندگی انزواطلبان
گروه سیاسی/ پروژه انزوای ایران در جهان ازجمله علاقهمندیهایی است که جریان اپوزیسیون آن را پیگیری میکند و ناکام میماند. از یکسو در تجمعهای خود از لزوم تحریم ایران و افزایش فشارها سخن میگویند و از سویی دیگر با ایجاد کمپینهایی خواهان حذف ایران از جام جهانی، اخراج سفرای تهران از کشورهای جهان و... هستند. این رخداد البته واکنشی به سیاست خارجی فعال دولت سیزدهم قلمداد میشود. ایران در یک سال گذشته توانسته است دیپلماسیای را پیش ببرد که نهتنها کشورهای همسایه و آسیایی از آن استقبال کردهاند که حتی کشورهای غربی نیز مجبور به ماندن در میز مذاکرات و همچنین عدم توانایی اعلام شکست مذاکرات شدهاند. آنها بهواسطه قدرت روزافزون صنعت هستهای کشورمان با وجود آنکه بارها ضربالاجلهایی را برای اعلام پایان زمان توافق معرفی کردهاند، اکنون با پیامهای متعدد از ضرورت توافق سخن گفته و برای احیای برجام پس از انتخابات کنگره برای خود برنامهریزی کردهاند.
چه کسانی در داخل همکاری میکنند؟
با این حال برخی سیاسیون دولت سابق و رسانههای نزدیک و وابسته به آنها تلاش دارند تا خواسته یا ناخواسته جورچین دشمن را تکمیل کرده و سیاست خارجی کارآمد دولت سیزدهم را به چالش بکشند. نگاهی به رسانهها و شخصیتهای دولت قبل در این خصوص نشان میدهد، آنها برای آنکه تصویر غربگرا و نزدیک به امریکای خود را از ذهنیت مردم پاک کنند، تلاش دارند تا تصویری شرقزده و وابسته به روسیه از رویکرد کنونی دولت معرفی و به اصطلاح فرار رو به جلو کنند.
روزنامه اعتماد و سازندگی بهعنوان رسانههای اصلاحطلبان و کارگزاران روز گذشته همزمان تخریب روابط ایران و روسیه و همچنین ترسیم فضایی ترسناک از روابط عادی دو کشور در نظام بینالملل را در پیش گرفتند. در خصوص محتوای این گزارشها چند نکته قابل تأمل است:
یک؛ روزنامه اعتماد پس از آنکه مدعی شد جنگ اوکراین به ضرر ایران در حال چرخش است، نوشت: «گفته میشود امریکا و سه کشور اروپایی موضوع پهپاد را «نقض قطعنامه ۲۲۳۱» تفسیر و پیشنهاد تشکیل «کمیته تحقیق سازمان ملل» را مطرح کردهاند. توفیق غرب در پیشبرد این راهبرد که روسیه و ایران با آن مخالفت کردهاند، «فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران» در توافق برجام را «موجه و قانونی» خواهد کرد که نتیجه لاجرم آن، قرار گرفتن مجدد ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل و احیای قطعنامههای ششگانه شورا خواهد بود. برخلاف خوشبینی اصولگرایان و دلبستگان به همسایه شمالی، در صورت ارتقای پرونده هستهای به این سطح، روسیه و چین نیز حتی در صورت تمایل، قادر به استفاده از حق وتو نخواهند بود.» این ادعا در حالی است که اساساً مکانیسم خسارتبار ماشه که ذیل برجام در دولت سابق به کشور تحمیل شد و اصلاحطلبان در خصوص آن سکوت کرده بودند، تنها با ادعای نقض برجام و تعهدات موجود در آن قابلیت فعال شدن دارد. ادعای فروش پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین حتی اگر با سندسازی هم اثبات شود بهدلیل آنکه تنها مرتبط با قطعنامه 2231 است و هیچ ارتباطی با برجام ندارد، قابلیت فعالسازی مکانیسم برجامی ماشه علیه ایران را ندارد. مشخص نیست چرا اصلاحطلبان که در روزهای اخیر این گزاره اشتباه را تکرار کرده اند تا به حال زحمت خواندن برجام و قطعنامه 2231 را به خود ندادهاند؟!
تحلیل جناحی مذاکرات!
دو؛ روزنامه سازندگی نیز تیتر «رفیق ناباب» را با تصویر رئیس جمهور روسیه انتخاب کرد و به روابط تهران و مسکو پرداخت؛ گزارشی که بیبیسی فارسی با خرسندی از آن یاد کرد. این روزنامه در گزارش خود مدعی شد: «شکی نیست که روسها بازی ناجوانمردانهای را با ما در پیش گرفتهاند؛ بازی سیاسی که برای آنها منافع زیادی دارد، اما برای ما از همه طرف باخت خواهد بود.» به نظر میرسد این ادعا در ادامه ادعایی است که در یک سال گذشته اصلاحطلبان برای تحلیل مذاکرات استفاده کردهاند. آنها مدعی میشوند که روسها مانع توافق احیای برجام شدهاند. این ادعا البته آنقدر بی ربط است که حتی امریکاییها و اروپاییها نیز آن را مطرح نکردهاند. بخوبی مشخص است که مسائلی مانند بسته نشدن پرونده ایران توسط آژانس و عدم اراده امریکا برای ارائه تضامین لازم به ایران از جمله دلایلی بوده که مانع از حصول توافق شده و البته همچنان تلاش طرفها برای حل این موانع ادامه دارد.
روسستیزی برای مقابله با استکبارستیزی؟
سه؛ سازندگی مدعی است «فرصت تأمین گاز مورد نیاز اروپا توسط ایران با موذیگری روسها از بین رفت و اکنون ما ماندهایم و زمستانی سخت و روابطی که رو به سردی میرود و اقتصادی که بزودی باید شوکهای جدید ناشی از تحریمهای جدید را تحمل کند.» ادعای از دست رفتن فرصت فروش گاز به اروپا در حالی است که اساساً در کوتاه مدت فروش گاز ایران به اروپا امکانپذیر نیست. درحالی این رسانه تلاش دارد تا وانمود نماید ایران میتوانسته برای زمستان اروپا گاز تأمین کند و از آن صرف نظر کرده که چنین مسألهای به لحاظ فنی قابلیت تحقق ندارد و مسأله کمبود گاز برای زمستان امسال به دلیل بی توجهی دولت سابق به مسائل زیرساختی همچنان ادامه دارد. نکته جالب آنکه حامیان دولت سابق که با بی تدبیری میخهای متعددی به تابوت صادرات گاز ایران به کشورهای همسایه مانند پاکستان، هند، عمان، کویت، ترکیه، عراق، ترکمنستان و امارات زدهاند امروز از عدم صادرات گاز به اروپا ابراز نگرانی میکنند.
ادعای شکاف انداختن بین اروپا و امریکا
چهار؛ در ادامه همین ادعاهای ساختگی این روزنامه به دستاوردسازی برای دولت گذشته پرداخته و آمده است: «میتوان گفت ایران سالها [در دولت روحانی] زحمت کشیده بود تا اغلب کشورهای اروپایی را از امریکا جدا کند و با این سیاست آنها به آغوش امریکا رفتند و بیش از گذشته به آن کشور وابسته شدند، اگر دیر بجنبیم این سوسوی کم رمق نیز خاموش خواهد شد» رسانه وابسته به حزب کارگزاران درحالی مدعی است که در دولت گذشته کشورهای اروپایی از امریکا جدا شده بودند که دولت قبل برای اجرای نمادین وعده توخالی اینستکس به فشار ایمیلی به اروپا مشغول بود و در نهایت نیز آنها هیچ اقدامی برای مقابله با یکجانبهگرایی امریکا در فشار علیه ایران انجام ندادند. دولت سابق برخلاف خطوط قرمز ارائه شده توسط رهبرانقلاب به ادامه انجام تعهدات برجامی خود پایبند بود. از همین رو سخن گفتن از شکاف بین اروپا و امریکا در شرایطی که اروپا به لحاظ سیاسی و همچنین تأمین منابع انرژی بشدت وابسته به امریکاست، توهمی است که با متن واقعیات بینالملل همخوانی ندارد.
برای انزوای ایران
پنج؛ شرقستیزی کور و حمله به دیپلماسی فعالی که تنها در یک سال توانسته کرونا را از زندگی مردم حذف کند، قفل سالها نشستن پشت درهای بسته سازمان همکاریهای شانگهای را بشکند و با افزایش فروش نفت و احیای ظرفیت ترانزیتی کشور راه را برای عبور از دیپلماسی محدود به برجام باز کند به هیچ عنوان نمیتواند در چارچوب منافع ملی تعریف شود. پیش از این نیز نگاه یکجانبه به غرب هزینههای زیادی به کشور تحمیل کرد.
بــــرش
یک مقام امریکایی اعلام کرد
وزارت خارجه امریکا نگران تعمیق اتحاد میان تهران و مسکو است
«جنیفر گاویتو» معاون وزیر خارجه امریکا در امور خاورمیانه دیروز - سهشنبه - در بیانیهای اعلام کرد که دولت این کشور از «تعمیق اتحاد» بین روسیه و ایران نگران است. به گزارش اسپوتنیک، این مقام سیاست خارجی امریکا در ادامه برخی فضاسازیها، در سمیناری در شورای آتلانتیک در واشنگتن گفت: «ما نگران تعمیق اتحاد روسیه و ایران هستیم.» گاویتو گفت: «همانطور که رئیس جمهور امریکا در ماه جولای گفت، ما خاورمیانه را رها نخواهیم کرد و خلأ برای پر کردن آن توسط چین، روسیه یا ایران باقی نمیگذاریم.» وی مدعی شد که کشورش در پی تنشزدایی با ایران است.
چه کسانی در داخل همکاری میکنند؟
با این حال برخی سیاسیون دولت سابق و رسانههای نزدیک و وابسته به آنها تلاش دارند تا خواسته یا ناخواسته جورچین دشمن را تکمیل کرده و سیاست خارجی کارآمد دولت سیزدهم را به چالش بکشند. نگاهی به رسانهها و شخصیتهای دولت قبل در این خصوص نشان میدهد، آنها برای آنکه تصویر غربگرا و نزدیک به امریکای خود را از ذهنیت مردم پاک کنند، تلاش دارند تا تصویری شرقزده و وابسته به روسیه از رویکرد کنونی دولت معرفی و به اصطلاح فرار رو به جلو کنند.
روزنامه اعتماد و سازندگی بهعنوان رسانههای اصلاحطلبان و کارگزاران روز گذشته همزمان تخریب روابط ایران و روسیه و همچنین ترسیم فضایی ترسناک از روابط عادی دو کشور در نظام بینالملل را در پیش گرفتند. در خصوص محتوای این گزارشها چند نکته قابل تأمل است:
یک؛ روزنامه اعتماد پس از آنکه مدعی شد جنگ اوکراین به ضرر ایران در حال چرخش است، نوشت: «گفته میشود امریکا و سه کشور اروپایی موضوع پهپاد را «نقض قطعنامه ۲۲۳۱» تفسیر و پیشنهاد تشکیل «کمیته تحقیق سازمان ملل» را مطرح کردهاند. توفیق غرب در پیشبرد این راهبرد که روسیه و ایران با آن مخالفت کردهاند، «فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران» در توافق برجام را «موجه و قانونی» خواهد کرد که نتیجه لاجرم آن، قرار گرفتن مجدد ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل و احیای قطعنامههای ششگانه شورا خواهد بود. برخلاف خوشبینی اصولگرایان و دلبستگان به همسایه شمالی، در صورت ارتقای پرونده هستهای به این سطح، روسیه و چین نیز حتی در صورت تمایل، قادر به استفاده از حق وتو نخواهند بود.» این ادعا در حالی است که اساساً مکانیسم خسارتبار ماشه که ذیل برجام در دولت سابق به کشور تحمیل شد و اصلاحطلبان در خصوص آن سکوت کرده بودند، تنها با ادعای نقض برجام و تعهدات موجود در آن قابلیت فعال شدن دارد. ادعای فروش پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین حتی اگر با سندسازی هم اثبات شود بهدلیل آنکه تنها مرتبط با قطعنامه 2231 است و هیچ ارتباطی با برجام ندارد، قابلیت فعالسازی مکانیسم برجامی ماشه علیه ایران را ندارد. مشخص نیست چرا اصلاحطلبان که در روزهای اخیر این گزاره اشتباه را تکرار کرده اند تا به حال زحمت خواندن برجام و قطعنامه 2231 را به خود ندادهاند؟!
تحلیل جناحی مذاکرات!
دو؛ روزنامه سازندگی نیز تیتر «رفیق ناباب» را با تصویر رئیس جمهور روسیه انتخاب کرد و به روابط تهران و مسکو پرداخت؛ گزارشی که بیبیسی فارسی با خرسندی از آن یاد کرد. این روزنامه در گزارش خود مدعی شد: «شکی نیست که روسها بازی ناجوانمردانهای را با ما در پیش گرفتهاند؛ بازی سیاسی که برای آنها منافع زیادی دارد، اما برای ما از همه طرف باخت خواهد بود.» به نظر میرسد این ادعا در ادامه ادعایی است که در یک سال گذشته اصلاحطلبان برای تحلیل مذاکرات استفاده کردهاند. آنها مدعی میشوند که روسها مانع توافق احیای برجام شدهاند. این ادعا البته آنقدر بی ربط است که حتی امریکاییها و اروپاییها نیز آن را مطرح نکردهاند. بخوبی مشخص است که مسائلی مانند بسته نشدن پرونده ایران توسط آژانس و عدم اراده امریکا برای ارائه تضامین لازم به ایران از جمله دلایلی بوده که مانع از حصول توافق شده و البته همچنان تلاش طرفها برای حل این موانع ادامه دارد.
روسستیزی برای مقابله با استکبارستیزی؟
سه؛ سازندگی مدعی است «فرصت تأمین گاز مورد نیاز اروپا توسط ایران با موذیگری روسها از بین رفت و اکنون ما ماندهایم و زمستانی سخت و روابطی که رو به سردی میرود و اقتصادی که بزودی باید شوکهای جدید ناشی از تحریمهای جدید را تحمل کند.» ادعای از دست رفتن فرصت فروش گاز به اروپا در حالی است که اساساً در کوتاه مدت فروش گاز ایران به اروپا امکانپذیر نیست. درحالی این رسانه تلاش دارد تا وانمود نماید ایران میتوانسته برای زمستان اروپا گاز تأمین کند و از آن صرف نظر کرده که چنین مسألهای به لحاظ فنی قابلیت تحقق ندارد و مسأله کمبود گاز برای زمستان امسال به دلیل بی توجهی دولت سابق به مسائل زیرساختی همچنان ادامه دارد. نکته جالب آنکه حامیان دولت سابق که با بی تدبیری میخهای متعددی به تابوت صادرات گاز ایران به کشورهای همسایه مانند پاکستان، هند، عمان، کویت، ترکیه، عراق، ترکمنستان و امارات زدهاند امروز از عدم صادرات گاز به اروپا ابراز نگرانی میکنند.
ادعای شکاف انداختن بین اروپا و امریکا
چهار؛ در ادامه همین ادعاهای ساختگی این روزنامه به دستاوردسازی برای دولت گذشته پرداخته و آمده است: «میتوان گفت ایران سالها [در دولت روحانی] زحمت کشیده بود تا اغلب کشورهای اروپایی را از امریکا جدا کند و با این سیاست آنها به آغوش امریکا رفتند و بیش از گذشته به آن کشور وابسته شدند، اگر دیر بجنبیم این سوسوی کم رمق نیز خاموش خواهد شد» رسانه وابسته به حزب کارگزاران درحالی مدعی است که در دولت گذشته کشورهای اروپایی از امریکا جدا شده بودند که دولت قبل برای اجرای نمادین وعده توخالی اینستکس به فشار ایمیلی به اروپا مشغول بود و در نهایت نیز آنها هیچ اقدامی برای مقابله با یکجانبهگرایی امریکا در فشار علیه ایران انجام ندادند. دولت سابق برخلاف خطوط قرمز ارائه شده توسط رهبرانقلاب به ادامه انجام تعهدات برجامی خود پایبند بود. از همین رو سخن گفتن از شکاف بین اروپا و امریکا در شرایطی که اروپا به لحاظ سیاسی و همچنین تأمین منابع انرژی بشدت وابسته به امریکاست، توهمی است که با متن واقعیات بینالملل همخوانی ندارد.
برای انزوای ایران
پنج؛ شرقستیزی کور و حمله به دیپلماسی فعالی که تنها در یک سال توانسته کرونا را از زندگی مردم حذف کند، قفل سالها نشستن پشت درهای بسته سازمان همکاریهای شانگهای را بشکند و با افزایش فروش نفت و احیای ظرفیت ترانزیتی کشور راه را برای عبور از دیپلماسی محدود به برجام باز کند به هیچ عنوان نمیتواند در چارچوب منافع ملی تعریف شود. پیش از این نیز نگاه یکجانبه به غرب هزینههای زیادی به کشور تحمیل کرد.
بــــرش
یک مقام امریکایی اعلام کرد
وزارت خارجه امریکا نگران تعمیق اتحاد میان تهران و مسکو است
«جنیفر گاویتو» معاون وزیر خارجه امریکا در امور خاورمیانه دیروز - سهشنبه - در بیانیهای اعلام کرد که دولت این کشور از «تعمیق اتحاد» بین روسیه و ایران نگران است. به گزارش اسپوتنیک، این مقام سیاست خارجی امریکا در ادامه برخی فضاسازیها، در سمیناری در شورای آتلانتیک در واشنگتن گفت: «ما نگران تعمیق اتحاد روسیه و ایران هستیم.» گاویتو گفت: «همانطور که رئیس جمهور امریکا در ماه جولای گفت، ما خاورمیانه را رها نخواهیم کرد و خلأ برای پر کردن آن توسط چین، روسیه یا ایران باقی نمیگذاریم.» وی مدعی شد که کشورش در پی تنشزدایی با ایران است.
رابرت مالی در گفتوگو با شبکه سعودی ایران اینترنشنال از همراهی کردن با خواسته مجری این شبکه درباره پرداختن به موضوع براندازی در ایران طفره رفت
امریکا فهمید ضدانقلاب نفهمید!
گــــــــــروه سیاســــــی/ موضـــــــعگیری مداخلهجویانه «رابرت مالی» نماینده ویژه امریکا در امور ایران، چنان که باید به هدف جریانهای برانداز و اقلیت اپوزیسیون ایران نزدیک نبود تا راهاندازی کارزار اینترنتی برای کنار گذاشتن این مسئول امریکایی در دستور کار فعالان وابسته به محافل غربی قرار بگیرد! یکی از فعالان رسانهای بدنام به همین بهانه با راهاندازی کارزاری اینترنتی، خواهان حذف «رابرت مالی» به بهانه ارائه تصویر نادرست از اعتراضها در ایران و تلاش برای مذاکره با جمهوری اسلامی شده است.
عصبانیت از کارفرما!
ماجرا از این قرار است که «رابرت مالی» چند روز پیش در توئیتی به تجمعات ایرانیان خارج کشور در دفاع از اغتشاشات اشاره کرد و راهپیمایان را کسانی خواند که حمایت خود را از مردم ایران نشان میدهند و با تظاهرات مسالمتآمیز، از دولت خواستار احترام به کرامتشان و رعایت حقوق بشر هستند، فارغ از آنکه «مالی» اساساً حق اظهارنظر درباره یک رویداد داخلی مربوط به ایران را نداشت، اما این پیام بهزعم اقلیتهای معاند به اندازهای تند نبود که از فحوای آن هدف فروپاشی جمهوری اسلامی دنبال شود. این همان هدفی است که جریانهای برانداز برای محقق کردن آن از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند؛ از راهاندازی کمپین برای ترغیب امریکا به تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران گرفته تا تحت فشار قرار دادن مسئولان این کشور برای اتخاذ مواضع سختتر که خواستهای کمتر از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را دنبال نکند. به همین دلیل بود که حامیان تحریم و فروپاشی ایران موضع نماینده ویژه امریکا در امور ایران را تأمینکننده این هدف تلقی نکردند. از اینرو در متن فراخوان کارزار اعتراضی که با اشاره به اظهارنظر اخیر «مالی» منتشر شده، آمده است: «رابرت مالی در آخرین توئیت خود در روز ۳۰ مهر، تظاهرات اخیر مردم ایران را به درخواست آنان برای رعایت حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی توسط حکومت ایران تقلیل داد؛ ادعایی که خواست مردم ایران برای تغییر حکومت ایران را نادیده میگیرد.»
بازجویی ناکام اینترنشنال
جالب آنکه فعالان ضد ایرانی در حالی به راهاندازی این کارزار اقدام کردهاند که در عین حال مدعی شدهاند «مالی» در گفتوگو با رسانه «ایراناینترنشنال» اشتباه خود را در استفاده از کلمات نادرست پذیرفته اما خطاب به پرسش آن گفته است: «من و دولت امریکا این وظیفه را نداریم که بگوییم تظاهراتکنندگان در ایران چه میخواهند و خواستههایشان چیست.» فارغ از آنکه این مقام امریکایی در این گفتوگو هیچ اشارهای به بروز اشتباه در پیام توئیتری خود نکرده است، بازهم به مصاحبهگر یادآور شده که بهعنوان نماینده امریکا نمیتوانسته خواسته مشخص مدنظر براندازها را به نیابت از همه مردم ایران تکرار کند، چراکه قطعاً تجربه بیشتری از اپوزیسیون متوهم در مواجهه با ایران دارد.
سوای حمایت صریح امریکا در هفتههای اخیر از اغتشاشگران در ایران، واکنش این فعالان رسانهای به موضعگیری «رابرت مالی» نشان میدهد این جریانها با وجود شعارهای فریبنده در دفاع از دموکراسی و آزادی بیان تا چه اندازه آماده هستند خواستههای نامشروع خود را حتی به قیمت زیر پا گذاشتن همان شعارهای توخالی به دیگران ولو کارفرمایان خود تحمیل کنند. کسانی که اگر فرصت پیدا کنند، پیراهن بهانه خود را از هر آنچه به چنگ آورند، میدوزند و کلاه فریبکاریشان را اگر طلبید از نمد حمایت از حقوق ملت ایران میسازند.
عصبانیت از کارفرما!
ماجرا از این قرار است که «رابرت مالی» چند روز پیش در توئیتی به تجمعات ایرانیان خارج کشور در دفاع از اغتشاشات اشاره کرد و راهپیمایان را کسانی خواند که حمایت خود را از مردم ایران نشان میدهند و با تظاهرات مسالمتآمیز، از دولت خواستار احترام به کرامتشان و رعایت حقوق بشر هستند، فارغ از آنکه «مالی» اساساً حق اظهارنظر درباره یک رویداد داخلی مربوط به ایران را نداشت، اما این پیام بهزعم اقلیتهای معاند به اندازهای تند نبود که از فحوای آن هدف فروپاشی جمهوری اسلامی دنبال شود. این همان هدفی است که جریانهای برانداز برای محقق کردن آن از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند؛ از راهاندازی کمپین برای ترغیب امریکا به تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران گرفته تا تحت فشار قرار دادن مسئولان این کشور برای اتخاذ مواضع سختتر که خواستهای کمتر از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را دنبال نکند. به همین دلیل بود که حامیان تحریم و فروپاشی ایران موضع نماینده ویژه امریکا در امور ایران را تأمینکننده این هدف تلقی نکردند. از اینرو در متن فراخوان کارزار اعتراضی که با اشاره به اظهارنظر اخیر «مالی» منتشر شده، آمده است: «رابرت مالی در آخرین توئیت خود در روز ۳۰ مهر، تظاهرات اخیر مردم ایران را به درخواست آنان برای رعایت حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی توسط حکومت ایران تقلیل داد؛ ادعایی که خواست مردم ایران برای تغییر حکومت ایران را نادیده میگیرد.»
بازجویی ناکام اینترنشنال
جالب آنکه فعالان ضد ایرانی در حالی به راهاندازی این کارزار اقدام کردهاند که در عین حال مدعی شدهاند «مالی» در گفتوگو با رسانه «ایراناینترنشنال» اشتباه خود را در استفاده از کلمات نادرست پذیرفته اما خطاب به پرسش آن گفته است: «من و دولت امریکا این وظیفه را نداریم که بگوییم تظاهراتکنندگان در ایران چه میخواهند و خواستههایشان چیست.» فارغ از آنکه این مقام امریکایی در این گفتوگو هیچ اشارهای به بروز اشتباه در پیام توئیتری خود نکرده است، بازهم به مصاحبهگر یادآور شده که بهعنوان نماینده امریکا نمیتوانسته خواسته مشخص مدنظر براندازها را به نیابت از همه مردم ایران تکرار کند، چراکه قطعاً تجربه بیشتری از اپوزیسیون متوهم در مواجهه با ایران دارد.
سوای حمایت صریح امریکا در هفتههای اخیر از اغتشاشگران در ایران، واکنش این فعالان رسانهای به موضعگیری «رابرت مالی» نشان میدهد این جریانها با وجود شعارهای فریبنده در دفاع از دموکراسی و آزادی بیان تا چه اندازه آماده هستند خواستههای نامشروع خود را حتی به قیمت زیر پا گذاشتن همان شعارهای توخالی به دیگران ولو کارفرمایان خود تحمیل کنند. کسانی که اگر فرصت پیدا کنند، پیراهن بهانه خود را از هر آنچه به چنگ آورند، میدوزند و کلاه فریبکاریشان را اگر طلبید از نمد حمایت از حقوق ملت ایران میسازند.
گزارش «ایران» از انعکاس مغرضانه اظهارات وزیر علوم توسط برخی رسانهها
تحریف حرفه ای!
امیر فرشباف
روزنامهنگار
در حاشیه جلسه 30 مهرماه شورای هدایت استعدادهای درخشان بود که محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم در جمع خبرنگاران از اجرای طرح استادمحوری در انتخاب استعدادهای درخشان و ایجاد دفتر تعامل نیروهای مسلح در دانشگاهها با هدف بررسی تقاضای سرباز نخبگان، پیگیری امریههای پسا دکتری و کسری خدمت سربازی و همچنین تسهیل قراردادهای استادان با صنایع دفاعی خبر داد و افزود: «با توجه به تسهیلات جدیدی که ستاد کل نیروهای مسلح به جامعه دانشگاهیان فرهیخته اختصاص خواهد داد امریه فناوری، امریه پسا دکتری، کسر خدمت مربوط به رسالههای دکتری و کارشناسی ارشد، قراردادهای پژوهشی با صنعت دفاعی و پیگیری معافیت دانشجویان برای سربازی تسهیل میشود.»
پس از انتشار این خبر، موجی از گمانهزنیها و بعضاً اتهامات از سوی رسانهها و شخصیتهای وابسته به جریانهای معاند و تجدیدنظرطلب مبنی بر «حضور نظامیان در دانشگاهها» به راه افتاد. درحالی که اصل خبر، معطوف به تسهیل یک سلسله روندهای دست و پاگیر اداری قدیمی از یک سو و ارائه خدمات جدیدتر به دانشجویان و اساتید از سوی دیگر بود و مهمتر اینکه همان طور که وزیر علوم در صحبتهایش به آن اشاره کرد، گشایش این دفتر تعامل، خود امر جدیدی نیست و پیش از این نیز صورتی از این خدمات در دانشگاهها وجود داشته، ضمن اینکه قرار است یک کارشناس اداری از ستاد کل نیروهای مسلح متولی این امور باشد. زلفیگل این موضوع را این گونه بیان کرد: «این مورد تازهای نیست و قبلاً هم وجود داشته است. قرار است یک کارشناس اداری که استخدام ستاد کل نیروهای مسلح باشد، در دانشگاه حضور یابد و تقاضای سرباز نخبگان، امریههای پسادکتری و کسری خدمت سربازی همچنین قراردادهای استادان با صنایع دفاعی را پیگیری و تسهیل کند که وقت و انرژی دانشجویان هدر نرود.» با این حال رسانههای معاند و جریان تجدیدنظرطلب و برخی چهرههای بدسابقه با سوءاستفاده از وضعیت موجود سعی در برهم زدن آرامش روانی جامعه و تبدیل فضای علمی دانشگاه به یک محیط ملتهب و ناامن دارند. این گروهها با القای کلیدواژههای «پادگانی شدن دانشگاه» و «حضور نظامیان در دانشگاهها» این روند عملیات روانی را کلید زدند. در فضای رسانههای داخلی، روزنامههای اصلاحطلب جهان صنعت و شرق نسبت به این خبر واکنش نشان دادند.
جهان صنعت با تیتر «دانشگاه یا پادگان؟!» سعی کرد از زوایای حقوقی و روانشناسانه به این ماجرا ورود کند و برای این کار ابتدا سراغ یک وکیل به نام مصطفی نیلی رفت؛ فردی که سابقه بازداشت داشته و همین چند روز گذشته بود که همراه چند وکیل دیگر، تجمعی محدود جلوی ساختمان کانون وکلای دادگستری تهران را از طریق شبکه مجازی ایجاد و سازماندهی کردند. نیلی در اظهاراتش به قانون ممنوعیت ورود نیروهای مسلح به دانشگاهها استناد میکند و بدون اشاره به ماهیت علمی و اداری طرح تأسیس دفتر تعامل، اظهار داشت: «هنوز مشخص نیست دفاتر نیروهای مسلح در دانشگاهها قرار است چه کاری انجام دهند.
مگر دانشگاه پادگان است؟بنده ربط دانشگاه با نیروهای مسلح را متوجه نمیشوم. اینکه اعلام کردند با راهاندازی این دفاتر، کسری خدمت سربازی یا تحصیل سربازان دانشجو تسهیل میشود، هیچ ارتباطی با دفاتر ندارد. چرا نیروی مسلح در یک مکان علمی دفتر تأسیس میکند؟! هنوز فرایند خروجی آن مشخص نیست. مجوز ورود را رئیس دانشگاه صادر میکند اما حضور آنها جنبه علمی ندارد.» در بخش دیگر این گزارش سعی میشود برای این خبر، ابعاد روانشناختی هم بازتولید شود و برای این هدف سراغ یک روانشناس رفته و ماجرا را از این زاویه بازخوانی میکند. در بخشی از اظهارات فرد مصاحبهشونده با «جهان صنعت» که توأم با شتابزدگی و بیخبری از اصل ماجرا است، آمده است: «عملکرد وزیر علوم نشانگر عدم شناخت او نسبت به جامعه است. اگر هدف زلفیگل از راهاندازی این دفاتر، مرعوب کردن دانشجویان است، رفتار ایشان اشتباه است، زیرا تأثیر این دفاتر بر دانشجویان منفی است. تبعات این دفاتر بر دانشجویان احساس عدم امنیت، لجبازی، انزجار، ادامه واکنشهای تند و تشدید ناآرامیها است.»
گزارش روزنامه شرق نیز در حالت خوشبینانه محتوای خاصی نداشت جز تقلیل مسأله به کسری خدمت و تحریف اصل رخداد و حمله به نیروهای حافظ امنیت؛ رویکردی که یکی از خطوط ثابت در تولیدات این روزنامه است. در بخشی از گزارش روز دوشنبه با عنوان کنایهآمیز «تصمیم تاریخی زلفیگل» آمده است:
«درست در دورانی که کشور به حساسیتزدایی و آرامش نیاز دارد، وزیر علوم به دنبال قانونیکردن ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه سربازی و امریه دانشجویان است. درحالیکه بیش از یک ماه است کشور با اعتراضات مردمی و دانشجویی مواجه است که دانشجوی بازداشتی هم کم نداشته و خاطره تلخ حمله به دانشگاه شریف همچنان ذهن افکار عمومی را آزار میدهد، ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه صدور امریه سربازی چگونه میتواند باورپذیر باشد؟ اصلاً چه لزومی برای ورود نظامیان به دانشگاهها است وقتی امور نظام وظیفه سالها است بخوبی در نهادهای مربوطه انجام شده است و مهمتر اینکه نیمی و حتی بیشتر از نیمی از دانشجویان را دختران تشکیل میدهند که اصلاً مشکل سربازی ندارند؟ ...با توجه به وقایع اخیر و حمله برخی نیروها به دانشگاه صنعتی شریف که در نوع خود بیسابقه بود، زنگ هشدار امنیتی شدن فضای علمی دانشگاهها به صدا درآمده است.»
اینکه اشخاص، جریانها و رسانههایی در کشور با استفاده از امکانات رسمی و مالی کشور، چنین واضح، رخدادی در راستای گشایش گرههای دیوانسالارانه قدیمی و تعمیق ارتباط علوم و صنایع را همسو با جریانهای ضدایرانی در خارج از کشور تحریف میکنند، علتش مشخص است،آنها قصد دارند فضای علمی و آموزشی را تبدیل به میدان منازعات سیاسی خود کنند.
روزنامهنگار
در حاشیه جلسه 30 مهرماه شورای هدایت استعدادهای درخشان بود که محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم در جمع خبرنگاران از اجرای طرح استادمحوری در انتخاب استعدادهای درخشان و ایجاد دفتر تعامل نیروهای مسلح در دانشگاهها با هدف بررسی تقاضای سرباز نخبگان، پیگیری امریههای پسا دکتری و کسری خدمت سربازی و همچنین تسهیل قراردادهای استادان با صنایع دفاعی خبر داد و افزود: «با توجه به تسهیلات جدیدی که ستاد کل نیروهای مسلح به جامعه دانشگاهیان فرهیخته اختصاص خواهد داد امریه فناوری، امریه پسا دکتری، کسر خدمت مربوط به رسالههای دکتری و کارشناسی ارشد، قراردادهای پژوهشی با صنعت دفاعی و پیگیری معافیت دانشجویان برای سربازی تسهیل میشود.»
پس از انتشار این خبر، موجی از گمانهزنیها و بعضاً اتهامات از سوی رسانهها و شخصیتهای وابسته به جریانهای معاند و تجدیدنظرطلب مبنی بر «حضور نظامیان در دانشگاهها» به راه افتاد. درحالی که اصل خبر، معطوف به تسهیل یک سلسله روندهای دست و پاگیر اداری قدیمی از یک سو و ارائه خدمات جدیدتر به دانشجویان و اساتید از سوی دیگر بود و مهمتر اینکه همان طور که وزیر علوم در صحبتهایش به آن اشاره کرد، گشایش این دفتر تعامل، خود امر جدیدی نیست و پیش از این نیز صورتی از این خدمات در دانشگاهها وجود داشته، ضمن اینکه قرار است یک کارشناس اداری از ستاد کل نیروهای مسلح متولی این امور باشد. زلفیگل این موضوع را این گونه بیان کرد: «این مورد تازهای نیست و قبلاً هم وجود داشته است. قرار است یک کارشناس اداری که استخدام ستاد کل نیروهای مسلح باشد، در دانشگاه حضور یابد و تقاضای سرباز نخبگان، امریههای پسادکتری و کسری خدمت سربازی همچنین قراردادهای استادان با صنایع دفاعی را پیگیری و تسهیل کند که وقت و انرژی دانشجویان هدر نرود.» با این حال رسانههای معاند و جریان تجدیدنظرطلب و برخی چهرههای بدسابقه با سوءاستفاده از وضعیت موجود سعی در برهم زدن آرامش روانی جامعه و تبدیل فضای علمی دانشگاه به یک محیط ملتهب و ناامن دارند. این گروهها با القای کلیدواژههای «پادگانی شدن دانشگاه» و «حضور نظامیان در دانشگاهها» این روند عملیات روانی را کلید زدند. در فضای رسانههای داخلی، روزنامههای اصلاحطلب جهان صنعت و شرق نسبت به این خبر واکنش نشان دادند.
جهان صنعت با تیتر «دانشگاه یا پادگان؟!» سعی کرد از زوایای حقوقی و روانشناسانه به این ماجرا ورود کند و برای این کار ابتدا سراغ یک وکیل به نام مصطفی نیلی رفت؛ فردی که سابقه بازداشت داشته و همین چند روز گذشته بود که همراه چند وکیل دیگر، تجمعی محدود جلوی ساختمان کانون وکلای دادگستری تهران را از طریق شبکه مجازی ایجاد و سازماندهی کردند. نیلی در اظهاراتش به قانون ممنوعیت ورود نیروهای مسلح به دانشگاهها استناد میکند و بدون اشاره به ماهیت علمی و اداری طرح تأسیس دفتر تعامل، اظهار داشت: «هنوز مشخص نیست دفاتر نیروهای مسلح در دانشگاهها قرار است چه کاری انجام دهند.
مگر دانشگاه پادگان است؟بنده ربط دانشگاه با نیروهای مسلح را متوجه نمیشوم. اینکه اعلام کردند با راهاندازی این دفاتر، کسری خدمت سربازی یا تحصیل سربازان دانشجو تسهیل میشود، هیچ ارتباطی با دفاتر ندارد. چرا نیروی مسلح در یک مکان علمی دفتر تأسیس میکند؟! هنوز فرایند خروجی آن مشخص نیست. مجوز ورود را رئیس دانشگاه صادر میکند اما حضور آنها جنبه علمی ندارد.» در بخش دیگر این گزارش سعی میشود برای این خبر، ابعاد روانشناختی هم بازتولید شود و برای این هدف سراغ یک روانشناس رفته و ماجرا را از این زاویه بازخوانی میکند. در بخشی از اظهارات فرد مصاحبهشونده با «جهان صنعت» که توأم با شتابزدگی و بیخبری از اصل ماجرا است، آمده است: «عملکرد وزیر علوم نشانگر عدم شناخت او نسبت به جامعه است. اگر هدف زلفیگل از راهاندازی این دفاتر، مرعوب کردن دانشجویان است، رفتار ایشان اشتباه است، زیرا تأثیر این دفاتر بر دانشجویان منفی است. تبعات این دفاتر بر دانشجویان احساس عدم امنیت، لجبازی، انزجار، ادامه واکنشهای تند و تشدید ناآرامیها است.»
گزارش روزنامه شرق نیز در حالت خوشبینانه محتوای خاصی نداشت جز تقلیل مسأله به کسری خدمت و تحریف اصل رخداد و حمله به نیروهای حافظ امنیت؛ رویکردی که یکی از خطوط ثابت در تولیدات این روزنامه است. در بخشی از گزارش روز دوشنبه با عنوان کنایهآمیز «تصمیم تاریخی زلفیگل» آمده است:
«درست در دورانی که کشور به حساسیتزدایی و آرامش نیاز دارد، وزیر علوم به دنبال قانونیکردن ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه سربازی و امریه دانشجویان است. درحالیکه بیش از یک ماه است کشور با اعتراضات مردمی و دانشجویی مواجه است که دانشجوی بازداشتی هم کم نداشته و خاطره تلخ حمله به دانشگاه شریف همچنان ذهن افکار عمومی را آزار میدهد، ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه صدور امریه سربازی چگونه میتواند باورپذیر باشد؟ اصلاً چه لزومی برای ورود نظامیان به دانشگاهها است وقتی امور نظام وظیفه سالها است بخوبی در نهادهای مربوطه انجام شده است و مهمتر اینکه نیمی و حتی بیشتر از نیمی از دانشجویان را دختران تشکیل میدهند که اصلاً مشکل سربازی ندارند؟ ...با توجه به وقایع اخیر و حمله برخی نیروها به دانشگاه صنعتی شریف که در نوع خود بیسابقه بود، زنگ هشدار امنیتی شدن فضای علمی دانشگاهها به صدا درآمده است.»
اینکه اشخاص، جریانها و رسانههایی در کشور با استفاده از امکانات رسمی و مالی کشور، چنین واضح، رخدادی در راستای گشایش گرههای دیوانسالارانه قدیمی و تعمیق ارتباط علوم و صنایع را همسو با جریانهای ضدایرانی در خارج از کشور تحریف میکنند، علتش مشخص است،آنها قصد دارند فضای علمی و آموزشی را تبدیل به میدان منازعات سیاسی خود کنند.
دیگه چه خبر؟
وزیر دفاع اسبق امریکا با گزینههایش زیر خاک رفت
خبر اول اینکه، اشتون کارتر، از وزرای اوباما که همواره گزینه تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را مطرح میکرد، با گزینههایش زیر خاک رفت. منابع خبری اعلام کردند «اشتون کارتر» وزیر دفاع امریکا در دولت اوباما، در سن ۶۸ سالگی مرده است. وی از جمله کسانی بود که همواره دست چدنی و چهره جنگطلب امریکا را که زیر دستکش مخملی دولت به اصطلاح دموکرات اوباما پنهان شده بود، آشکار میکرد. از جمله اینکه کارتر در سخنان خود، با جمله معروف «همه گزینهها درباره ایران روی میز است» در دوران وزارت خود طی فوریه ۲۰۱۵ تا ژانویه ۲۰۱۷ میلادی، کشورمان را تهدید به حمله نظامی میکرد.
برگزاری تجمعات هنجارشکنانه در چند دانشگاه
خبر دیگر اینکه،روز گذشته در برخی دانشگاههای کشور تجمعات پراکنده و محدودی برگزار شد که در اغلب موارد با شعارهای هنجارشکنانه و بعضاً ضد اخلاقی همراه بود. رسانههای ضدایرانی تلاش کردند با انتشار تصاویر بسته، این حرکتها را به کلیت دانشگاه نسبت بدهند که البته موفق نبودند. در برخی از این دانشگاهها از جمله شریف، دانشجویان غذاهای خود را بیرون از سلف و به صورت مختلط و روی یک سفره خوردند. دانشگاه تربیت مدرس، شاهد برگزاری تجمع حدود 50 نفره، همراه با شعارهای ساختارشکنانه بود. در شهید بهشتی، جمعی از دانشجویان شعارهای ضداخلاقی سر دادند که با خوشحالی کانالها و شبکههای ضدایرانی همراه شد. در دانشگاه الزهرا، هنجارشکنان نتوانستند همراهی دیگر دانشجویان را جلب کنند. در نوشیروانی بابل، به جای تجمع اعتراضی، جریان هنجارشکن به حضور مختلط در سلف دانشگاه بسنده کردند. در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، جمع چند ده نفره دانشجویان حاضر در تجمع سعی کردند با حضور در خیابان و بستن مسیر حرکت خودروها، ترافیک ایجاد کنند. در دانشگاههای چمران اهواز، علوم پزشکی همدان، علامه طباطبایی تهران، آزاد کرمان، شهرکرد و آزاد شهرقدس هم چنین جمعهای کوچکی شکل گرفت.
تحریف نشست بهادریجهرمی در رسانههای معاند
شنیدیم که، رسانههای ضدایرانی فارسیزبان با نحوه پوشش نشست سخنگوی دولت با دانشجویان دانشگاه قم، بار دیگر دروغ بودن حرفهایگری خود را نشان دادند. نحوه پوشش این نشست نشان داد اتفاقاً سانسور و انتشار گزینشی و جهتدار رویدادها، حرفه اصلی این شبهرسانهها بویژه در قبال اکثریت دانشجویان دانشگاهها است. نشست گفتوشنود علی بهادریجهرمی با دانشجویان دانشگاه قم، پرشور و توأم با نشاط سیاسی بود. هرچند برخی سعی در ایجاد حاشیه داشتند، اما غلبه با اکثریتی بود که اهل گفتوگو بودند، اما در تمام روز گذشته که تصاویر، فیلمها و محتوای این نشست منتشر شد، این رسانهها فقط بخش کوتاهی را منتشر کردند که در آن عدهای قلیل با سر دادن شعار قصد برهم زدن این نشست را داشتند. به نظر میرسد علت سانسور محتوای اصلی و فضای غالب در این رسانهها، برآورده نشدن آرزوی آنها باشد؛ آرزوی اینکه جنجالسازی دانشگاه خواجه نصیر در دانشگاه قم هم تکرار شود، اما وقتی آرزویشان برآورده نشد، به تحریف و سانسور متوسل شدند. البته این رفتار غیرحرفهای و دور از حقیقت این رسانهها، امری مسبوق به سابقه در غرب است و به نظر میرسد این رسانههای به ظاهر ایرانی هم از فضای فرهنگی و رسانهای که در آن حضور دارند، تأثیر پذیرفتهاند. سخنگوی دولت نیز روز گذشته در این باره اشاره کرد که «دیکتاتوری رسانهای یعنی حذف تصویر سردار قهرمان مبارزه با تروریسم از صفحات اینستاگرام و بازنشر وسیع پاره کردن گلوی مأمور نیروی انتظامی در همان شبکهها.» و باید اضافه کرد که دیکتاتوری رسانهای شبکههای معاند فارسیزبان یعنی اینکه از جنجال دانشگاه خواجه نصیر فریاد شوق سر میدهند اما از متانت دانشگاه قم به خشم و انکار روی میآورند.
اعتراف شادی صدر به هدف اصلی تجمع ضدایرانی برلین
با خبر شدیم که، درحالی که تا همین دیروز، برخی تلاش داشتند یک چهره جنبشی و مستقل و اجتماعی از اجتماع ضدایرانی برلین ارائه کنند، شادی صدر ضدانقلاب فراری آشکار کرد که هدف از این تجمع، همراهی با جریانات داخل ایران نبوده، بلکه دعوت کشورهای غربی به حمله و بمباران ایران بوده است. این ضدانقلاب فراری، این آرزوی خود را به صراحت در یک توئیت ابراز کرد و نوشت: «اگر دعواها سر ترکیب سخنرانی تظاهرات 100-80هزار نفری برلین تمام شده، بگویم که کارکرد اصلی آن تظاهرات، نه دامن زدن به بحثهای درون جامعه ایرانی، بلکه قدرتنمایی به دولتهای غربی و تکان دادنشان برای اقداماتی که باید بکنند، بوده. این کارکرد خوشبختانه تماماً محقق شده.» یک کاربر هم در واکنش به این توئیت شادی صدر نوشته «هر کودکی میداند «اقدام» یعنی چه. شما با شرکت در تظاهرات ارتجاعی برلین از تحریم و جنگ علیه ایران حمایت کردهاید.» به عبارت دیگر، به نظر میرسد ضدانقلاب فراری که در غرب زندگی میکند، از تأثیر اغتشاشات و براندازی از درون ناامید شده و حالا از هر اقدامی استفاده میکند تا غرب را به حمله و جنگ با ایران تشویق کند. آنچه در این میان باقی میماند، ادعای صلحطلبی این چهرههای جنگطلب نیست، بلکه ادعای ایرانی بودن آنها است، به این معنی که چطور میتوان ایرانی بود، اما برای کسب قدرت، حتی به بمباران مردم و شهرهای کشور، آن هم از سوی غرب، دل بست؟
عقبنشینی پلیس!
خبر رسیده که، روز گذشته ویدئویی از سوی شبکه سعودی اینترنشنال منتشر شد که تصویربردار از زاویهای مناسب در حال فیلمبرداری است؛ در این ویدئو یک زن خود را مقابل مأموران یگان ویژه پلیس قرار میدهد و با صدای بلند خطاب به یک نیروی حافظ امنیت چندین بار فریاد میزند: «بزن بزن! ترسوی بزدل بزن!» بلافاصله پلیس با هوشیاری و خویشتنداری پروژه تهیه کلیپ از آنچه بعداً قرار بود در این رسانه با تیتر بدرفتاری پلیس با یک زن منتشر شود، جلوگیری میکند. پس از شکست این پروژه، رسانه تروریستی اینترنشنال تیتر گرفت: «شجاعت زن، مأموران پلیس را مجبور به عقبنشینی کرد.»
توصیف فعال رسانهای امریکایی از تجمعات کالیفرنیا
دست آخر اینکه، فعال رسانهای امریکایی به هجمهها درباره اظهاراتش درباره تجمع براندازان در کالیفرنیا واکنش نشان داد. «جکسون هینکل» که توئیتری است امریکایی خطاب به اکانتهای جعلی و حملهکنندگان به وی در توئیتر نوشت: «یک پیام دارم برای هزاران نفری که درباره رویدادهای جاری در ایران به من پیام میدهند: من از هیچیک از شما احمقها عذرخواهی نمیکنم. رویدادهای امروز تجسم بیرمقی از ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد) است؛ یک انقلاب رنگی با هدایت «سیا» با هدف تغییر رژیم». او پیش از این با انتشار ویدئویی از تجمع بقایای سلطنتطلبان در امریکا علیه ایران، گفته بود: «اگر به دنبال بهترین راه برای خرابکردن آخر هفته زیبای خود در کالیفرنیا هستید، به این تظاهرات مورد حمایت سیا درباره اعتراضات ایران بروید. این احمقها را ببینید!»
خبر اول اینکه، اشتون کارتر، از وزرای اوباما که همواره گزینه تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را مطرح میکرد، با گزینههایش زیر خاک رفت. منابع خبری اعلام کردند «اشتون کارتر» وزیر دفاع امریکا در دولت اوباما، در سن ۶۸ سالگی مرده است. وی از جمله کسانی بود که همواره دست چدنی و چهره جنگطلب امریکا را که زیر دستکش مخملی دولت به اصطلاح دموکرات اوباما پنهان شده بود، آشکار میکرد. از جمله اینکه کارتر در سخنان خود، با جمله معروف «همه گزینهها درباره ایران روی میز است» در دوران وزارت خود طی فوریه ۲۰۱۵ تا ژانویه ۲۰۱۷ میلادی، کشورمان را تهدید به حمله نظامی میکرد.
برگزاری تجمعات هنجارشکنانه در چند دانشگاه
خبر دیگر اینکه،روز گذشته در برخی دانشگاههای کشور تجمعات پراکنده و محدودی برگزار شد که در اغلب موارد با شعارهای هنجارشکنانه و بعضاً ضد اخلاقی همراه بود. رسانههای ضدایرانی تلاش کردند با انتشار تصاویر بسته، این حرکتها را به کلیت دانشگاه نسبت بدهند که البته موفق نبودند. در برخی از این دانشگاهها از جمله شریف، دانشجویان غذاهای خود را بیرون از سلف و به صورت مختلط و روی یک سفره خوردند. دانشگاه تربیت مدرس، شاهد برگزاری تجمع حدود 50 نفره، همراه با شعارهای ساختارشکنانه بود. در شهید بهشتی، جمعی از دانشجویان شعارهای ضداخلاقی سر دادند که با خوشحالی کانالها و شبکههای ضدایرانی همراه شد. در دانشگاه الزهرا، هنجارشکنان نتوانستند همراهی دیگر دانشجویان را جلب کنند. در نوشیروانی بابل، به جای تجمع اعتراضی، جریان هنجارشکن به حضور مختلط در سلف دانشگاه بسنده کردند. در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، جمع چند ده نفره دانشجویان حاضر در تجمع سعی کردند با حضور در خیابان و بستن مسیر حرکت خودروها، ترافیک ایجاد کنند. در دانشگاههای چمران اهواز، علوم پزشکی همدان، علامه طباطبایی تهران، آزاد کرمان، شهرکرد و آزاد شهرقدس هم چنین جمعهای کوچکی شکل گرفت.
تحریف نشست بهادریجهرمی در رسانههای معاند
شنیدیم که، رسانههای ضدایرانی فارسیزبان با نحوه پوشش نشست سخنگوی دولت با دانشجویان دانشگاه قم، بار دیگر دروغ بودن حرفهایگری خود را نشان دادند. نحوه پوشش این نشست نشان داد اتفاقاً سانسور و انتشار گزینشی و جهتدار رویدادها، حرفه اصلی این شبهرسانهها بویژه در قبال اکثریت دانشجویان دانشگاهها است. نشست گفتوشنود علی بهادریجهرمی با دانشجویان دانشگاه قم، پرشور و توأم با نشاط سیاسی بود. هرچند برخی سعی در ایجاد حاشیه داشتند، اما غلبه با اکثریتی بود که اهل گفتوگو بودند، اما در تمام روز گذشته که تصاویر، فیلمها و محتوای این نشست منتشر شد، این رسانهها فقط بخش کوتاهی را منتشر کردند که در آن عدهای قلیل با سر دادن شعار قصد برهم زدن این نشست را داشتند. به نظر میرسد علت سانسور محتوای اصلی و فضای غالب در این رسانهها، برآورده نشدن آرزوی آنها باشد؛ آرزوی اینکه جنجالسازی دانشگاه خواجه نصیر در دانشگاه قم هم تکرار شود، اما وقتی آرزویشان برآورده نشد، به تحریف و سانسور متوسل شدند. البته این رفتار غیرحرفهای و دور از حقیقت این رسانهها، امری مسبوق به سابقه در غرب است و به نظر میرسد این رسانههای به ظاهر ایرانی هم از فضای فرهنگی و رسانهای که در آن حضور دارند، تأثیر پذیرفتهاند. سخنگوی دولت نیز روز گذشته در این باره اشاره کرد که «دیکتاتوری رسانهای یعنی حذف تصویر سردار قهرمان مبارزه با تروریسم از صفحات اینستاگرام و بازنشر وسیع پاره کردن گلوی مأمور نیروی انتظامی در همان شبکهها.» و باید اضافه کرد که دیکتاتوری رسانهای شبکههای معاند فارسیزبان یعنی اینکه از جنجال دانشگاه خواجه نصیر فریاد شوق سر میدهند اما از متانت دانشگاه قم به خشم و انکار روی میآورند.
اعتراف شادی صدر به هدف اصلی تجمع ضدایرانی برلین
با خبر شدیم که، درحالی که تا همین دیروز، برخی تلاش داشتند یک چهره جنبشی و مستقل و اجتماعی از اجتماع ضدایرانی برلین ارائه کنند، شادی صدر ضدانقلاب فراری آشکار کرد که هدف از این تجمع، همراهی با جریانات داخل ایران نبوده، بلکه دعوت کشورهای غربی به حمله و بمباران ایران بوده است. این ضدانقلاب فراری، این آرزوی خود را به صراحت در یک توئیت ابراز کرد و نوشت: «اگر دعواها سر ترکیب سخنرانی تظاهرات 100-80هزار نفری برلین تمام شده، بگویم که کارکرد اصلی آن تظاهرات، نه دامن زدن به بحثهای درون جامعه ایرانی، بلکه قدرتنمایی به دولتهای غربی و تکان دادنشان برای اقداماتی که باید بکنند، بوده. این کارکرد خوشبختانه تماماً محقق شده.» یک کاربر هم در واکنش به این توئیت شادی صدر نوشته «هر کودکی میداند «اقدام» یعنی چه. شما با شرکت در تظاهرات ارتجاعی برلین از تحریم و جنگ علیه ایران حمایت کردهاید.» به عبارت دیگر، به نظر میرسد ضدانقلاب فراری که در غرب زندگی میکند، از تأثیر اغتشاشات و براندازی از درون ناامید شده و حالا از هر اقدامی استفاده میکند تا غرب را به حمله و جنگ با ایران تشویق کند. آنچه در این میان باقی میماند، ادعای صلحطلبی این چهرههای جنگطلب نیست، بلکه ادعای ایرانی بودن آنها است، به این معنی که چطور میتوان ایرانی بود، اما برای کسب قدرت، حتی به بمباران مردم و شهرهای کشور، آن هم از سوی غرب، دل بست؟
عقبنشینی پلیس!
خبر رسیده که، روز گذشته ویدئویی از سوی شبکه سعودی اینترنشنال منتشر شد که تصویربردار از زاویهای مناسب در حال فیلمبرداری است؛ در این ویدئو یک زن خود را مقابل مأموران یگان ویژه پلیس قرار میدهد و با صدای بلند خطاب به یک نیروی حافظ امنیت چندین بار فریاد میزند: «بزن بزن! ترسوی بزدل بزن!» بلافاصله پلیس با هوشیاری و خویشتنداری پروژه تهیه کلیپ از آنچه بعداً قرار بود در این رسانه با تیتر بدرفتاری پلیس با یک زن منتشر شود، جلوگیری میکند. پس از شکست این پروژه، رسانه تروریستی اینترنشنال تیتر گرفت: «شجاعت زن، مأموران پلیس را مجبور به عقبنشینی کرد.»
توصیف فعال رسانهای امریکایی از تجمعات کالیفرنیا
دست آخر اینکه، فعال رسانهای امریکایی به هجمهها درباره اظهاراتش درباره تجمع براندازان در کالیفرنیا واکنش نشان داد. «جکسون هینکل» که توئیتری است امریکایی خطاب به اکانتهای جعلی و حملهکنندگان به وی در توئیتر نوشت: «یک پیام دارم برای هزاران نفری که درباره رویدادهای جاری در ایران به من پیام میدهند: من از هیچیک از شما احمقها عذرخواهی نمیکنم. رویدادهای امروز تجسم بیرمقی از ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد) است؛ یک انقلاب رنگی با هدایت «سیا» با هدف تغییر رژیم». او پیش از این با انتشار ویدئویی از تجمع بقایای سلطنتطلبان در امریکا علیه ایران، گفته بود: «اگر به دنبال بهترین راه برای خرابکردن آخر هفته زیبای خود در کالیفرنیا هستید، به این تظاهرات مورد حمایت سیا درباره اعتراضات ایران بروید. این احمقها را ببینید!»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بازندگی انزواطلبان
-
امریکا فهمید ضدانقلاب نفهمید!
-
تحریف حرفه ای!
-
دیگه چه خبر؟
اخبارایران آنلاین