ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«ایران» از تحلیل اشتباه و بیاطلاعی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور سابق گزارش میدهد
فرافکنی با ادعای دیپلماسی سردرگم
گروه سیاسی/ شاید اگر امریکا در ایران سفارتخانه داشت امروز یکی از کارویژههای خود را در تأثیرگذاری روی اذهان نخبگان و مردم قرار میداد تا شرکای تهران بهعنوان دشمن و دشمنان ایران به نام دوست معرفی شوند و پروژه خنثیسازی تحریمها در چهارچوب همکاری با کشورهای متحد همچون دولت گذشته پیگیری نشود. این اتفاق بهخوبی میتواند خودتحریمی داخلی را به تحریم یکجانبه امریکا اضافه کند و کلنگی شدن اقتصاد ایران و بازماندن ایران از مسیر توسعه و پیشرفت را آنگونه که در دهه نود رقم خورد به ارمغان بیاورد.
یک مطلب انحرافی
اکنون حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در دولت روحانی در مطلبی با عنوان «سه گامِ دیپلماتیک روسیه برای انحراف برجام» با تبرئه کردن امریکا در مسأله بدعهدی در ماجرای برجام، روسیه را مقصر این مسأله معرفی کرده و چهرهای سادهلوحانه از دیپلماسی هوشمندانه ایران به نمایش گذاشته است. ابوطالبی در این نوشتار با بیان این ادعا که «برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در حال تبدیل شدن به یک بحران در عرصه امنیت بینالملل برای ایران است» مقصر آن را روسیه معرفی کرد.
وی به سبک اتهامات زرد از سوی حامیان دولت سابق در فضای مجازی، روسیه را سخنگوی مذاکرات معرفی کرده و مدعی شد: «روسیه با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتوگوها به نتیجه برسد؛ تا از یک سو در عرصه تحریم در صحنه سیاسی جهان تنها نماند و از سوی دیگر بهرهگیری از روشهای مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه را کاهش دهد.»
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور سابق با بیان اینکه روسیه تلاش داشته چین و ایران را در جبهه خود علیه اوکراین قرار دهد، مدعی شد: «روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد و آنچه را که ایران مانند گذشته میتوانست بهعنوان یک مسأله مذاکراتی به نتیجه برساند به امنیت بینالملل پیوند زد.»
وی در پایان پیشبینی کرد این روند به محکومیت ایران منتهی میشود: «چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱ و توسط مکانیسم ماشه، صرفاً ایران را به فصل هفتم منشور بازمیگرداند و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج مینماید! آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارتهای کشور عمیقتر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟» در این خصوص چند نکته قابل تأمل است.
یک یادداشت و چند مغالطه
یک؛ این یادداشت معتقد است موضوع اتهامی به ایران با کلیدواژه ارسال پهپاد به روسیه میتواند به فعالسازی مکانیزم ماشه منتهی شود. این اتفاق به دلایلی که توضیح داده خواهد شد امکانپذیر نیست و بیشتر نشان دهنده آن است که معاون سیاسی دولت سابق نه تنها برجام که تاکنون قطعنامه 2231 را هم مطالعه نکرده است. سابقه دولتمردان گذشته نیز تأییدکننده این مسأله است که آنها اساساً ارتباطی با متون حقوقی نداشته و ساختههای ذهنی منفک از متن را به عنوان واقعیت و تحلیل ارائه میدهند.
دو؛ برای ارتباط برقرار کردن بین مسأله پهپادی ایران با قطعنامه 2231 ابتدا اوکراین باید ثابت کند که ایران به روسیه برای حمله به کییف پهپاد فروخته است. در مرحله بعد کشورهای غربی باید ارتباط این معامله را با قطعنامه 2231 مشخص کنند. طبق این قطعنامه از سال 2020 تحریم تسلیحاتی ایران پایان یافته است و تنها سلاحهایی که تسهیل کننده استفاده از سلاحهای کشتار جمعی باشد ممنوعیت معاملاتی دارند. پهپاد به جهت محدودیت برد تاکنون در این دستهبندی جای نگرفته و ارتباطی با محدودیت قطعنامه مذکور ندارد.
سه؛ ادعای مانع شدن روسیه برای توافق نیز از جمله ادعاهایی است که حتی امریکاییها آن را رد کردهاند. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا در جلسه استماع در مجلس نمایندگان در اردیبهشت امسال تصریح کرد که «روسیه در کنار چین و اتحادیه اروپا به پیشرفت مذاکرات با ایران در وین کمک میکند و مسکو مانعی برای بازگشت دوجانبه به برجام نیست.» در رفت و برگشت پیشنویسهای توافق احتمالی به عنوان آخرین تعاملات رسمی دیپلماتیک نیز تنها خواستههای ایران و امریکا رد و بدل میشد که امریکاییها در نهایت به آخرین متن ارسال شده توسط تهران پاسخ ندادند. در این مراودات نیز نه روسیه که امریکا به دلیل تعلل و نزدیکی انتخابات کنگره تاکنون از پاسخ طفره رفته است.
چهار؛ در حالی که امریکا مقصر اصلی خروج از توافق بوده و اکنون نیز از عدم تصمیمگیری سیاسی رنج میبرد اتهام به کشورهایی که در شرایط تحریمی بستر لازم برای همکاری را دارند آدرس غلط دادن به جامعه است. امریکا چه در دوره بایدن چه در دوره ترامپ یا اوباما مظهر اصلی بدعهدی و خیانت بوده است اما دولتمردان سابق اکنون گفتن این واقعیت را ضربه به گفتمانی میدانند که قبلاً نمایندگی کردهاند. این درحالی است که حمید ابوطالبی به عنوان معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در مهر سال 1396 و پیش از خروج امریکا از برجام از تبدیل این توافق به بهانهای برای تشدید اختلافات از سوی امریکا سخن گفت و نوشته بود: «با بازگشت زورگویی یکجانبه در عرصه بینالملل، جبههبندی و خطکشیهای تازه ضرورت بیشتری یافت، جهان ناامنتر و نگرانی خردمندان بیشتر شد، زیرا برجام که تفاهمی برای آرامش صحنه بینالملل و دوجانبه بود، به بهانهای جهت تشدید اختلاف تبدیل گردید؛ گامی که امریکا درحال برداشتن آن است.» حتی میتوان به جرأت گفت برخورد ایالات متحده با حمید ابوطالبی، خود نمود واقعی از خباثت امریکاییها دارد؛ این کشور در سال 93 که توافق ژنو امضا شده بود و رؤسای جمهور ایران و امریکا برای اولینبار با یکدیگر گفتوگوی تلفنی کرده بودند با دیپورت کردن حمید ابوطالبی به عنوان نزدیکترین چهره سیاسی به حسن روحانی که قرار بود نماینده ایران در سازمان ملل باشد غیرقابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد و نشان دادند تن دادن به خواستههای آنها نیز کمکی به حل منازعه نخواهد کرد.
پنج؛ امریکا که در رسیدن به راهبرد خود در دولت سیزدهم یعنی دستیابی به برجامی «قویتر و طولانیتر» شکست خورد و حتی از ارائه تضامین لازم برای عدم بدعهدی مجدد سر باز زد عملاً پشت فرمان خودرویی نشست که دونالد ترامپ مسیر آن را مشخص کرده و او آن را فاجعهآمیز خوانده بود. اکنون این کشور تصور میکند با پهپادهراسی و حمایت از اغتشاشگران میتواند آنچه با تحریمها به دست نیاورده را از ایران به عنوان امتیاز دریافت نماید. نادیده گرفتن این سناریو و تاختن به کشورهایی غیر از امریکا، انگلیس و فرانسه چیزی جز تسهیل مسیر ساخته شده توسط اتاقهای فکر واشنگتن نیست.
شش؛ معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور درحالی دولت را متهم به «دیپلماسی سردرگم» میکند که همچنان آثار سردرگمی و مسیر اشتباه دولت گذشته بر زندگی مردم ایران سایه انداخته و هر از چندگاهی برخی مسئولان سابق به آن اشاره میکنند. چند روز قبل بود که رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در مصاحبهای به انفعال و سردرگمی دولت روحانی در فردای خروج از برجام پرداخته و عدم اقدام متقابل در برابر امریکا را نقطه ضعف دولت معرفی کرده بود. دیپلماسی معقولانه تهران، امروز در حال ترمیم روابط با کشورهایی است که در یک دهه گذشته نادیده گرفته شده بودند. احیای دیپلماسی اقتصادی، افزایش فروش نفت، استفاده از خطوط ترانزیتی و بازپسگیری اهمیت ژئوپلیتیک ایران، جذب سرمایه خارجی بیش از دوره برجام و… از جمله شواهدی است که همین مسأله را ثابت میکند.
بــــرش
نگرانی صهیونیستها از روابط رو به رشد ایران و روسیه
«یائیر لاپید» نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی در گفت وگو با شبکه روس زبان «آر تی وی آی «(RTVI) تلاش کرد تا سیاست همیشگی سران این رژیم در ایران هراسی را دنبال کرده و روابط ایران و روسیه را به زعم خود «یک مشکل جدی برای جهان» معرفی کند. به گزارش ایرنا؛ لاپید در همین راستا مدعی شد: «روابط روسیه و ایران مشکلی جدی نه تنها برای اسرائیل، بلکه برای اوکراین، اروپا و سراسر جهان است...»
لاپید که هم اکنون با تنش روز افزون در روابط با روسیه با توجه به جانبداری تل آویو از غرب در بحران اوکراین روبرو است، حمایت از اوکراین را در جهت حفظ منافع و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی دانست.
یک مطلب انحرافی
اکنون حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در دولت روحانی در مطلبی با عنوان «سه گامِ دیپلماتیک روسیه برای انحراف برجام» با تبرئه کردن امریکا در مسأله بدعهدی در ماجرای برجام، روسیه را مقصر این مسأله معرفی کرده و چهرهای سادهلوحانه از دیپلماسی هوشمندانه ایران به نمایش گذاشته است. ابوطالبی در این نوشتار با بیان این ادعا که «برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در حال تبدیل شدن به یک بحران در عرصه امنیت بینالملل برای ایران است» مقصر آن را روسیه معرفی کرد.
وی به سبک اتهامات زرد از سوی حامیان دولت سابق در فضای مجازی، روسیه را سخنگوی مذاکرات معرفی کرده و مدعی شد: «روسیه با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتوگوها به نتیجه برسد؛ تا از یک سو در عرصه تحریم در صحنه سیاسی جهان تنها نماند و از سوی دیگر بهرهگیری از روشهای مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه را کاهش دهد.»
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور سابق با بیان اینکه روسیه تلاش داشته چین و ایران را در جبهه خود علیه اوکراین قرار دهد، مدعی شد: «روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد و آنچه را که ایران مانند گذشته میتوانست بهعنوان یک مسأله مذاکراتی به نتیجه برساند به امنیت بینالملل پیوند زد.»
وی در پایان پیشبینی کرد این روند به محکومیت ایران منتهی میشود: «چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱ و توسط مکانیسم ماشه، صرفاً ایران را به فصل هفتم منشور بازمیگرداند و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج مینماید! آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارتهای کشور عمیقتر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟» در این خصوص چند نکته قابل تأمل است.
یک یادداشت و چند مغالطه
یک؛ این یادداشت معتقد است موضوع اتهامی به ایران با کلیدواژه ارسال پهپاد به روسیه میتواند به فعالسازی مکانیزم ماشه منتهی شود. این اتفاق به دلایلی که توضیح داده خواهد شد امکانپذیر نیست و بیشتر نشان دهنده آن است که معاون سیاسی دولت سابق نه تنها برجام که تاکنون قطعنامه 2231 را هم مطالعه نکرده است. سابقه دولتمردان گذشته نیز تأییدکننده این مسأله است که آنها اساساً ارتباطی با متون حقوقی نداشته و ساختههای ذهنی منفک از متن را به عنوان واقعیت و تحلیل ارائه میدهند.
دو؛ برای ارتباط برقرار کردن بین مسأله پهپادی ایران با قطعنامه 2231 ابتدا اوکراین باید ثابت کند که ایران به روسیه برای حمله به کییف پهپاد فروخته است. در مرحله بعد کشورهای غربی باید ارتباط این معامله را با قطعنامه 2231 مشخص کنند. طبق این قطعنامه از سال 2020 تحریم تسلیحاتی ایران پایان یافته است و تنها سلاحهایی که تسهیل کننده استفاده از سلاحهای کشتار جمعی باشد ممنوعیت معاملاتی دارند. پهپاد به جهت محدودیت برد تاکنون در این دستهبندی جای نگرفته و ارتباطی با محدودیت قطعنامه مذکور ندارد.
سه؛ ادعای مانع شدن روسیه برای توافق نیز از جمله ادعاهایی است که حتی امریکاییها آن را رد کردهاند. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا در جلسه استماع در مجلس نمایندگان در اردیبهشت امسال تصریح کرد که «روسیه در کنار چین و اتحادیه اروپا به پیشرفت مذاکرات با ایران در وین کمک میکند و مسکو مانعی برای بازگشت دوجانبه به برجام نیست.» در رفت و برگشت پیشنویسهای توافق احتمالی به عنوان آخرین تعاملات رسمی دیپلماتیک نیز تنها خواستههای ایران و امریکا رد و بدل میشد که امریکاییها در نهایت به آخرین متن ارسال شده توسط تهران پاسخ ندادند. در این مراودات نیز نه روسیه که امریکا به دلیل تعلل و نزدیکی انتخابات کنگره تاکنون از پاسخ طفره رفته است.
چهار؛ در حالی که امریکا مقصر اصلی خروج از توافق بوده و اکنون نیز از عدم تصمیمگیری سیاسی رنج میبرد اتهام به کشورهایی که در شرایط تحریمی بستر لازم برای همکاری را دارند آدرس غلط دادن به جامعه است. امریکا چه در دوره بایدن چه در دوره ترامپ یا اوباما مظهر اصلی بدعهدی و خیانت بوده است اما دولتمردان سابق اکنون گفتن این واقعیت را ضربه به گفتمانی میدانند که قبلاً نمایندگی کردهاند. این درحالی است که حمید ابوطالبی به عنوان معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در مهر سال 1396 و پیش از خروج امریکا از برجام از تبدیل این توافق به بهانهای برای تشدید اختلافات از سوی امریکا سخن گفت و نوشته بود: «با بازگشت زورگویی یکجانبه در عرصه بینالملل، جبههبندی و خطکشیهای تازه ضرورت بیشتری یافت، جهان ناامنتر و نگرانی خردمندان بیشتر شد، زیرا برجام که تفاهمی برای آرامش صحنه بینالملل و دوجانبه بود، به بهانهای جهت تشدید اختلاف تبدیل گردید؛ گامی که امریکا درحال برداشتن آن است.» حتی میتوان به جرأت گفت برخورد ایالات متحده با حمید ابوطالبی، خود نمود واقعی از خباثت امریکاییها دارد؛ این کشور در سال 93 که توافق ژنو امضا شده بود و رؤسای جمهور ایران و امریکا برای اولینبار با یکدیگر گفتوگوی تلفنی کرده بودند با دیپورت کردن حمید ابوطالبی به عنوان نزدیکترین چهره سیاسی به حسن روحانی که قرار بود نماینده ایران در سازمان ملل باشد غیرقابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد و نشان دادند تن دادن به خواستههای آنها نیز کمکی به حل منازعه نخواهد کرد.
پنج؛ امریکا که در رسیدن به راهبرد خود در دولت سیزدهم یعنی دستیابی به برجامی «قویتر و طولانیتر» شکست خورد و حتی از ارائه تضامین لازم برای عدم بدعهدی مجدد سر باز زد عملاً پشت فرمان خودرویی نشست که دونالد ترامپ مسیر آن را مشخص کرده و او آن را فاجعهآمیز خوانده بود. اکنون این کشور تصور میکند با پهپادهراسی و حمایت از اغتشاشگران میتواند آنچه با تحریمها به دست نیاورده را از ایران به عنوان امتیاز دریافت نماید. نادیده گرفتن این سناریو و تاختن به کشورهایی غیر از امریکا، انگلیس و فرانسه چیزی جز تسهیل مسیر ساخته شده توسط اتاقهای فکر واشنگتن نیست.
شش؛ معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور درحالی دولت را متهم به «دیپلماسی سردرگم» میکند که همچنان آثار سردرگمی و مسیر اشتباه دولت گذشته بر زندگی مردم ایران سایه انداخته و هر از چندگاهی برخی مسئولان سابق به آن اشاره میکنند. چند روز قبل بود که رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در مصاحبهای به انفعال و سردرگمی دولت روحانی در فردای خروج از برجام پرداخته و عدم اقدام متقابل در برابر امریکا را نقطه ضعف دولت معرفی کرده بود. دیپلماسی معقولانه تهران، امروز در حال ترمیم روابط با کشورهایی است که در یک دهه گذشته نادیده گرفته شده بودند. احیای دیپلماسی اقتصادی، افزایش فروش نفت، استفاده از خطوط ترانزیتی و بازپسگیری اهمیت ژئوپلیتیک ایران، جذب سرمایه خارجی بیش از دوره برجام و… از جمله شواهدی است که همین مسأله را ثابت میکند.
بــــرش
نگرانی صهیونیستها از روابط رو به رشد ایران و روسیه
«یائیر لاپید» نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی در گفت وگو با شبکه روس زبان «آر تی وی آی «(RTVI) تلاش کرد تا سیاست همیشگی سران این رژیم در ایران هراسی را دنبال کرده و روابط ایران و روسیه را به زعم خود «یک مشکل جدی برای جهان» معرفی کند. به گزارش ایرنا؛ لاپید در همین راستا مدعی شد: «روابط روسیه و ایران مشکلی جدی نه تنها برای اسرائیل، بلکه برای اوکراین، اروپا و سراسر جهان است...»
لاپید که هم اکنون با تنش روز افزون در روابط با روسیه با توجه به جانبداری تل آویو از غرب در بحران اوکراین روبرو است، حمایت از اوکراین را در جهت حفظ منافع و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی دانست.
حسن رحیمپور ازغدی :
الآن جنگ کلمات است
گروه سیاسی / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به برنامهریزی شده بودن اغتشاشات اخیر، گفت: کاملاً معلوم است که یک ائتلاف جهانی از آل سعود، امریکا و رژیم صهیونیستی تا تجزیهطلبان داخلی و سفارتخانههای چند کشور اروپایی برای این ماجرا کنار هم قرار گرفته بودند.
حسن رحیمپور ازغدی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی در تحلیل خود از حوادث اخیر با بیان اینکه مسأله حجاب بیشتر بهانه بود، گفت: آنچه اتفاق افتاد یک طرحی آماده بوده برای ایجاد درگیریهای خشن در سطح خیابان و جامعه و کشیده شود به سطح دانشگاه و کوچه و بازار، استفاده از جریانهای تجزیهطلب در غرب و جنوب کشور و حملات مسلحانه به مردم.
وی با بیان اینکه هیچ کشوری در جهان به جز ایران اصل نظام و قانون اساسی را به رأی مردم نگذاشته است، تصریح کرد: هیچ کشوری اجازه نمیدهد افرادی که نظام و قانون آن کشور را قبول ندارند، وارد حاکمیت و حکومت شوند؛ این به معنی خودزنی حکومت است. وی با اشاره به ادعاهای کذب کشورهای غربی در دفاع از جمهوریت و دموکراسی با بیان اینکه دم از جمهوری میزنند اما خودشان سلطنتی هستند، افزود: امریکا مدعی جمهوری است ولی حتی یک بار قانون اساسی خودش را به رأی مردم نگذاشته است و رئیس جمهور امریکا همین الان هم با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود.
رحیمپور ازغدی با اشاره به ضعف عملکردی رسانهای در ماجرای اخیر، اظهار کرد: نهادهای حاکمیتی ما هنوز هم اهمیت رسانه را نفهمیدهاند و متوجه نیستند که الآن جنگ کلمات است و نوع ارائه مطلب و زمان آن، بسیار مهم است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه فحشهای چاله میدانی در دانشگاه صنعتی شریف سابقه نداشته و از همین امر میشود فهمید که بحث یک مطالبه سیاسی و دانشجویی نیست و همین امر یک شکست بزرگ برای کسانی است که حرفی برای گفتن ندارند، تصریح کرد: جریان دانشجویی انقلاب اسلامی باید به جای دفاع یا حمله مذبوحانه به عملکرد دستگاههای حاکمیتی، کارنامه جمعی آنها را بررسی کند؛ تفاوت نقد دانشگاهی با نقد کوچه و خیابان این است که در نقد دانشجویی باید علاوه بر انتقاد، راهکارهای اصلاح نیز ارائه شود.
وی با اشاره به اینکه ما آماج سلطه رسانهای غرب قرار گرفتهایم، گفت: سلطه رسانهای غرب یک شبه به وجود نیامده ولی الآن با وجود فضای مجازی و نسل جوان، با یک مقدار، آموزش، خلاقیت و سواد، میتوانیم از پس آن بربیاییم.
حسن رحیمپور ازغدی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی در تحلیل خود از حوادث اخیر با بیان اینکه مسأله حجاب بیشتر بهانه بود، گفت: آنچه اتفاق افتاد یک طرحی آماده بوده برای ایجاد درگیریهای خشن در سطح خیابان و جامعه و کشیده شود به سطح دانشگاه و کوچه و بازار، استفاده از جریانهای تجزیهطلب در غرب و جنوب کشور و حملات مسلحانه به مردم.
وی با بیان اینکه هیچ کشوری در جهان به جز ایران اصل نظام و قانون اساسی را به رأی مردم نگذاشته است، تصریح کرد: هیچ کشوری اجازه نمیدهد افرادی که نظام و قانون آن کشور را قبول ندارند، وارد حاکمیت و حکومت شوند؛ این به معنی خودزنی حکومت است. وی با اشاره به ادعاهای کذب کشورهای غربی در دفاع از جمهوریت و دموکراسی با بیان اینکه دم از جمهوری میزنند اما خودشان سلطنتی هستند، افزود: امریکا مدعی جمهوری است ولی حتی یک بار قانون اساسی خودش را به رأی مردم نگذاشته است و رئیس جمهور امریکا همین الان هم با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود.
رحیمپور ازغدی با اشاره به ضعف عملکردی رسانهای در ماجرای اخیر، اظهار کرد: نهادهای حاکمیتی ما هنوز هم اهمیت رسانه را نفهمیدهاند و متوجه نیستند که الآن جنگ کلمات است و نوع ارائه مطلب و زمان آن، بسیار مهم است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه فحشهای چاله میدانی در دانشگاه صنعتی شریف سابقه نداشته و از همین امر میشود فهمید که بحث یک مطالبه سیاسی و دانشجویی نیست و همین امر یک شکست بزرگ برای کسانی است که حرفی برای گفتن ندارند، تصریح کرد: جریان دانشجویی انقلاب اسلامی باید به جای دفاع یا حمله مذبوحانه به عملکرد دستگاههای حاکمیتی، کارنامه جمعی آنها را بررسی کند؛ تفاوت نقد دانشگاهی با نقد کوچه و خیابان این است که در نقد دانشجویی باید علاوه بر انتقاد، راهکارهای اصلاح نیز ارائه شود.
وی با اشاره به اینکه ما آماج سلطه رسانهای غرب قرار گرفتهایم، گفت: سلطه رسانهای غرب یک شبه به وجود نیامده ولی الآن با وجود فضای مجازی و نسل جوان، با یک مقدار، آموزش، خلاقیت و سواد، میتوانیم از پس آن بربیاییم.
«ایران» از ماهیت تجمع اپوزیسیون ضدایرانی ساکن در اروپا گزارش میدهد
فروریختن دیوار توهم در برلین
گروه سیاسی/ برنامهریزیهای گسترده و هزینهکردهای کلان برای برپایی یک نمایش ضدایرانی در برلین، به یک شکست تمامعیار بدل شد. درحالی که برخی چهرههای رسانهای ضدانقلاب در یک کنایه سیاسی از این رویداد با عنوان فروریختن دوباره دیوار برلین یاد میکردند، اما این رؤیاهای براندازانه آنان بود که بر سرشان آوار شد. از روزهای گذشته بسیاری از تلویزیونهای ضدایرانی فارسیزبان به همراه شبکههای سازمانی منافقین و دیگر گروهکهای اپوزیسیون، در همدستی آشکار و پنهان، تلاش همهجانبهای برای گردهم آوردن پناهندگان سیاسی، اخلاقی و اعتقادی خارجنشین و براندازان در یکی از میادین شهر برلین در آلمان مصروف کردند. در این مسیر، از ترفندهای متعدد و ابزارهای بسیاری بهره برده شد که کمک به تأمین هزینههای بلیت قطار و هواپیما، اجاره اتوبوس، گروهبندیهای درونشبکهای و راهاندازی اردوهای سیاسی و آلمانگردی از جمله آنها بود.
چند هزار نفر؟
گروههای اپوزیسیون قصد داشتند با استفاده از این ابزارها، جمع گستردهای از ایرانیان ساکن در اروپا را دور هم جمع کنند تا به اصطلاح خود، یک نمایش ضدایرانی گسترده در برلین به راه بیندازند. برنامهریزان پشت صحنه حتی به این هم فکر کرده بودند که زمان برگزاری این تجمع طوری انتخاب شود تا حاضران بتوانند با خیالی آسوده به شهرها و محل کارهای خود برگردند. به همین دلیل بود که شنبه برای این موعود خیالی انتخاب شد تا پس از تعطیلی روز یکشنبه و آغاز روز دوشنبه، مشکلی برای حاضران ایجاد نشود. اما همه این تلاشها، اعم از برنامهریزیهای شبکهای و حضور اتوبوسی و تبلیغات وسیع رسانهای به یک شکست مفتضحانه منجر شد. زیرا اردوکشی ضدانقلاب و برانداز و اپوزیسیون که با حمایتهای آشکار و پنهان سلطنتطلبها و سازمان منافقین انجام شد، حتی نتوانست جمعیتی را دور خود جمع کند که این جمعیت بتواند میدان اصلی برگزاری تجمع را پر کند. هرچند در پوشش خبری این تجمع تلاش شد جمعیت زیاد نشان داده شود، اما تصاویر به اندازه کافی گویای یک شکست تمامعیار است.
به این ترتیب، در ادامه مهار آشوب و اغتشاش در داخل کشور، این تجمع نصف و نیمه هم، شکست بیرونی، در کنار سلسله شکستهای داخلی را برای براندازان و ضدانقلاب رقم زد و به این ترتیب سرخوردگی و ناکامی آنان را سنگینتر کرد.
امریکا را ناامید کردند!
ناکامی در این وزنکشی سیاسی درحالی صورت گرفت که این گروهکها، حمایت تبلیغاتی همه رسانههای ضدایرانی فارسیزبان و غیرفارسیزبان را نیز در اختیار داشتند. مضافاً بر اینکه در قیاس با جمعیت ایرانیانی که امروز در اروپا زندگی میکنند، میتوان به سادگی فهمید که دست جریانهای اپوزیسیون تا چه اندازه خالی است. در کنار این، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که بسیاری از حاضران در این تجمع را کسانی تشکیل میدادند که پرونده پناهندگی خود را با استفاده از کیسهای امنیتی کسب کرده بودند. پناهندگان تروریست، یعنی کسانی که بهدلیل همکاری با سازمان منافقین یا سایر گروهکهای ضدانقلاب محکوم شده و با در دست داشتن مدارک به اروپا فرار کرده بودند، بخش دیگری از جمعیت حاضر در این تجمع را تشکیل میدادند. به عبارت دیگر، آنچه روز گذشته مطابق نمادها، پرچمها و شعارها در برلین دیده شد، قدرتنمایی و وزنکشی امثال کسانی بودند که تا پیش از این یا بهواسطه شراکت در جنایات رژیم پهلوی در حق مردم ایران از کشور گریختند، یا حامی تجزیه ایرانند و یا همچون منافقین دستشان به خون هموطنانشان آغشته است. البته به این جمعیت، باید اروپاییانی را هم اضافه کرد که یا بهدلیل دریافت مبالغی از سوی سازمان منافقین یا بهدلیل قرارگرفتن تحت تأثیر تبلیغات فراگیر ضدایرانی رسانههای غربی و یا حتی برای تماشا و سرگرمی در این تجمع حضور داشتند. نکته جالب توجه آنکه رسانه های معاند از حضور پناهندگان اوکراینی در آلمان در این مراسم خبر دادند.
نقش فراموشنشدنی آلمان
هرچند این تجمع در نهایت به قمپز یا همان درکردن توپ توخالی اپوزیسیون برانداز تبدیل شد، اما در کنار این مسأله حاشیهای، نکته مهمتر، محل برگزاری تجمع، یعنی کشور آلمان است. پیشتر اعلام شده بود که سفارتخانه آلمان نقش ویژهای در هماهنگی سفارتخانهها برای ساماندهی اغتشاشها در ایران برعهده داشته است. تجمع شکستخورده روز گذشته هم نشان داد که آلمان تلاش دارد این پیام سیاسی را به ایران مخابره کند که این کشور قصد دارد به مرکزیت تجمع و برنامهریزی اپوزیسیون برانداز علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. اما اتفاق روز گذشته در برلین نشان داد که حتی یک دستگاه سیاسی و امنیتی با پشتوانه دولت آلمان هم نمیتواند وزن درخوری مقابل اراده ملت ایران، حتی در کشور خودش خلق کند.
چند هزار نفر؟
گروههای اپوزیسیون قصد داشتند با استفاده از این ابزارها، جمع گستردهای از ایرانیان ساکن در اروپا را دور هم جمع کنند تا به اصطلاح خود، یک نمایش ضدایرانی گسترده در برلین به راه بیندازند. برنامهریزان پشت صحنه حتی به این هم فکر کرده بودند که زمان برگزاری این تجمع طوری انتخاب شود تا حاضران بتوانند با خیالی آسوده به شهرها و محل کارهای خود برگردند. به همین دلیل بود که شنبه برای این موعود خیالی انتخاب شد تا پس از تعطیلی روز یکشنبه و آغاز روز دوشنبه، مشکلی برای حاضران ایجاد نشود. اما همه این تلاشها، اعم از برنامهریزیهای شبکهای و حضور اتوبوسی و تبلیغات وسیع رسانهای به یک شکست مفتضحانه منجر شد. زیرا اردوکشی ضدانقلاب و برانداز و اپوزیسیون که با حمایتهای آشکار و پنهان سلطنتطلبها و سازمان منافقین انجام شد، حتی نتوانست جمعیتی را دور خود جمع کند که این جمعیت بتواند میدان اصلی برگزاری تجمع را پر کند. هرچند در پوشش خبری این تجمع تلاش شد جمعیت زیاد نشان داده شود، اما تصاویر به اندازه کافی گویای یک شکست تمامعیار است.
به این ترتیب، در ادامه مهار آشوب و اغتشاش در داخل کشور، این تجمع نصف و نیمه هم، شکست بیرونی، در کنار سلسله شکستهای داخلی را برای براندازان و ضدانقلاب رقم زد و به این ترتیب سرخوردگی و ناکامی آنان را سنگینتر کرد.
امریکا را ناامید کردند!
ناکامی در این وزنکشی سیاسی درحالی صورت گرفت که این گروهکها، حمایت تبلیغاتی همه رسانههای ضدایرانی فارسیزبان و غیرفارسیزبان را نیز در اختیار داشتند. مضافاً بر اینکه در قیاس با جمعیت ایرانیانی که امروز در اروپا زندگی میکنند، میتوان به سادگی فهمید که دست جریانهای اپوزیسیون تا چه اندازه خالی است. در کنار این، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که بسیاری از حاضران در این تجمع را کسانی تشکیل میدادند که پرونده پناهندگی خود را با استفاده از کیسهای امنیتی کسب کرده بودند. پناهندگان تروریست، یعنی کسانی که بهدلیل همکاری با سازمان منافقین یا سایر گروهکهای ضدانقلاب محکوم شده و با در دست داشتن مدارک به اروپا فرار کرده بودند، بخش دیگری از جمعیت حاضر در این تجمع را تشکیل میدادند. به عبارت دیگر، آنچه روز گذشته مطابق نمادها، پرچمها و شعارها در برلین دیده شد، قدرتنمایی و وزنکشی امثال کسانی بودند که تا پیش از این یا بهواسطه شراکت در جنایات رژیم پهلوی در حق مردم ایران از کشور گریختند، یا حامی تجزیه ایرانند و یا همچون منافقین دستشان به خون هموطنانشان آغشته است. البته به این جمعیت، باید اروپاییانی را هم اضافه کرد که یا بهدلیل دریافت مبالغی از سوی سازمان منافقین یا بهدلیل قرارگرفتن تحت تأثیر تبلیغات فراگیر ضدایرانی رسانههای غربی و یا حتی برای تماشا و سرگرمی در این تجمع حضور داشتند. نکته جالب توجه آنکه رسانه های معاند از حضور پناهندگان اوکراینی در آلمان در این مراسم خبر دادند.
نقش فراموشنشدنی آلمان
هرچند این تجمع در نهایت به قمپز یا همان درکردن توپ توخالی اپوزیسیون برانداز تبدیل شد، اما در کنار این مسأله حاشیهای، نکته مهمتر، محل برگزاری تجمع، یعنی کشور آلمان است. پیشتر اعلام شده بود که سفارتخانه آلمان نقش ویژهای در هماهنگی سفارتخانهها برای ساماندهی اغتشاشها در ایران برعهده داشته است. تجمع شکستخورده روز گذشته هم نشان داد که آلمان تلاش دارد این پیام سیاسی را به ایران مخابره کند که این کشور قصد دارد به مرکزیت تجمع و برنامهریزی اپوزیسیون برانداز علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. اما اتفاق روز گذشته در برلین نشان داد که حتی یک دستگاه سیاسی و امنیتی با پشتوانه دولت آلمان هم نمیتواند وزن درخوری مقابل اراده ملت ایران، حتی در کشور خودش خلق کند.
دیگه چه خبر؟
شهادت سرباز دهه هشتادی در تایباد
خبر اول اینکه، امیر سرتیپ رضا آذریان روز شنبه درباره درگیری با اشرار و دستگیری قاچاقچیان گفت: دلاورمردان ارتش عصر جمعه با انجام گشت و کمین در منطقه تپه سنجدی در نوار مرزی تایباد مانع از ورود متجاوزان مرزی و اتباع غیرمجاز به کشور شدند.
به گزارش ایرنا فرمانده قرارگاه منطقهای شمال شرق نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه در جریان این کمین ۱۰ نفر از متجاوزان دستگیر شدند، افزود: در هنگام انتقال این افراد، گروهی از اشرار و قاچاقچیان روی نیروهای ارتش آتش گشودند که منجر به شهادت یکی از سربازان جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.
امیر آذریان اظهار داشت: در این درگیری یکی از اشرار به هلاکت رسید و بقیه اشرار به آن سوی مرز متواری شدند و افراد دستگیر شده نیز به پشت مرز منتقل شدند.
وی افزود: سرباز وظیفه احمد لطفی در جریان گشت و کمین جانانه در منطقه تپه سنجدی در نوار مرزی تایباد مانع از ورود متجاوزان مرزی و اتباع غیرمجاز به کشور شد و در نهایت به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید احمد لطفی ۲۱ ساله از شهرستان زابل در تیپ ۳۷۷ شهید پرویز حِبرانی مستقر در مرز دوغارون مشغول به خدمت بود که عصر جمعه در درگیری با اشرار و قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
رضا پهلوی مایه تمسخر همه شد
خبر دیگر اینکه، رضا پهلوی روز جمعه نشست خبری به بهانه اغتشاشات اخیر با حضور رسانههای فارسی زبان بیگانه برگزار کرد که خود مایه تمسخر شد.
در این نشست که با حضور رسانه ضدایرانی بی بی سی، ایران اینترنشنال و صدای امریکا برگزار شده بود یک سؤال غیربرنامهریزی شده رضا پهلوی را شوکه کرد. یک خبرنگار با پرسیدن سؤالی درخصوص کودتای امریکایی انگلیسی 28مرداد که پدر وی را برای سالها به تخت دیکتاتوری و سلطنت رسانده بود از حمایت خارجیها از اغتشاشات در ایران گفت که ربع پهلوی از آن عصبانی شد. او با انکار دخالت بیگانگان و بدون اشاره به کودتای 28مرداد مدعی شد کشورهای بیگانه از آشوبگران حمایت نمیکنند.
قبلاً هم رضا پهلوی در مؤسسه هودسون امریکا در پاسخ به سؤالی که از او پرسیده بود چه زمانی وی و دیگر اعضای خانوادهاش به خاطر کودتای 28 مرداد از مردم ایران عذرخواهی میکند جوابی عجیب داد و گفته بود: «من قضاوت در مورد این را که چه بود به تاریخدانان میسپارم ولی معمولاً کودتا از پایین به بالاست نه بالا به پایین» و بعد در توجیه برکناری مصدق گفت: «اگر تغییر هر نخستوزیر کودتاست پس هر بار که (زمان شاه) نخستوزیر عوض شده است، کودتا بوده پس ما یک سال در میان کودتا داشتهایم!» این توجیه مضحک در حالی است که اتفاقاً کودتا همیشه از بالا به پایین صورت میگیرد و تنها انقلاب است که از پایین به بالا تغییرات را رقم میزند اما آقای شاهزاده همین مسائل ساده را هم نمیداند.
فشار اقتصادی در غرب
انگیزه اصلی تجمع براندازان
شنیدیم که، یک مستندساز ایرانی در تحلیلی از دلایل اغلب ایرانیان ساکن اروپا و کانادا برای حضور در تجمعهای خیابانی با بهانه اعتراض به فوت مهسا امینی پرده برداشت.
این مستندساز که پیشتر نیز در اروپا سکونت داشته در رشته توئیتی در این باره نوشت: فشارهای اقتصادی در اروپا و کانادا در سه سال اخیر و به طور چشمگیر در چند ماه اخیر به اوج رسیده و در نتیجه کنشهای سیاسی این تجمع کنندگان معطوف به انگیزههای اقتصادی است.
او با اشاره به سرخوردگی این مهاجران که حقوق ناکافیشان باعث شده عملاً ظاهر جذاب غرب برایشان رنگ ببازد، ادامه داد: «مشاهدات میدانی و گفتوگوهایم با ایرانیهای معترض در چندین شهر اروپا مرا به این باور قطعی رساند که اظهار دلسوزیشان به هیچ عنوان برای فوت مهسا امینی نیست. اینها به این دلیل تجمع میکنند که از حقوق کم و کار طاقت فرسا خسته شدهاند و تصور میکنند در صورت تغییر نظام میتوانند به ایران برگردند و از رانت پوشالی «ایرانی نخبه خارج از کشور» استفاده کنند و جایگاههای شغلی بهتری نسبت به چیزی که الان در غرب هستند، پیدا کنند. آنها به براندازی نظام به عنوان روزنهای برای خلاصی از اقتصاد ناپایدار اروپا و کانادا نگاه میکنند.»
بازی توئیتر به نفع ایجاد ناآرامی در ایران
با خبر شدیم که، شبکه اجتماعی توئیتر قوانین خود را به نفع پشتیبانی از اغتشاشات ایران زیر پا میگذارد. یک پژوهشگر فضای مجازی و رسانه با اشاره به اینکه توئیتر پای ثابت ناآرامیها در کشورهای مختلف جهان و ایران است درباره دوگانه توئیتر برای دستیابی به این هدف و بر اساس بررسی فنی هشتگ مهسا امینی در این شبکه اجتماعی نوشت: مطابق قانون توئیتر هر حساب کاربری میتواند در هر ساعت حداکثر ۱۰۰توئیت و ریتوئیت ارسال کند اما ترند شدن (داغ شدن) هشتگ مهسا امینی با اکانتهای روباتیک انجام شده و بهطور نمونه ۵۰ روبات فعال در این کمپین در مدت زمان ترند بودن این هشتگ بین ۴ تا ۵ هزار ریتوئیت انجام دادهاند.
سید علیرضا آلداوود همچنین براساس بررسی فنی حسابهای کاربری که طی روزهای گذشته به نحو تأثیرگذاری به داغ کردن هشتگ مهسا امینی پرداختند، نوشت: در میان این حسابها با برخی کاربران معلومالحال مواجه هستیم که در مقاطع حساس هیچوقت دنبال منافع مردم ایران نبوده و همواره حامی تحریم علیه مردم ایران بودند. پژوهشگر فضای مجازی در نهایت استانداردهای دوگانه توئیتر و حمایت آشکارش از اغتشاشات در ایران را بهکارگیری توئیتر به عنوان سلاح جنگ شناختی ترکیبی از سوی امریکاییها علیه ایران ارزیابی کرد.
همبستگی المیادین با ایران در برابر تحریمها
دست آخر اینکه، «غسان بن جدو» مدیر شبکه خبری المیادین لبنان در بیانیهای از رسانههای ایرانی در مقابل تحریم کانادا اعلام حمایت و همبستگی کرد.
کانادا چهارشنبه ۲۷ مهر، شش فرد و چهار نهاد را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران در فهرست تحریمی خود قرار داد.
خبر اول اینکه، امیر سرتیپ رضا آذریان روز شنبه درباره درگیری با اشرار و دستگیری قاچاقچیان گفت: دلاورمردان ارتش عصر جمعه با انجام گشت و کمین در منطقه تپه سنجدی در نوار مرزی تایباد مانع از ورود متجاوزان مرزی و اتباع غیرمجاز به کشور شدند.
به گزارش ایرنا فرمانده قرارگاه منطقهای شمال شرق نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه در جریان این کمین ۱۰ نفر از متجاوزان دستگیر شدند، افزود: در هنگام انتقال این افراد، گروهی از اشرار و قاچاقچیان روی نیروهای ارتش آتش گشودند که منجر به شهادت یکی از سربازان جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.
امیر آذریان اظهار داشت: در این درگیری یکی از اشرار به هلاکت رسید و بقیه اشرار به آن سوی مرز متواری شدند و افراد دستگیر شده نیز به پشت مرز منتقل شدند.
وی افزود: سرباز وظیفه احمد لطفی در جریان گشت و کمین جانانه در منطقه تپه سنجدی در نوار مرزی تایباد مانع از ورود متجاوزان مرزی و اتباع غیرمجاز به کشور شد و در نهایت به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید احمد لطفی ۲۱ ساله از شهرستان زابل در تیپ ۳۷۷ شهید پرویز حِبرانی مستقر در مرز دوغارون مشغول به خدمت بود که عصر جمعه در درگیری با اشرار و قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
رضا پهلوی مایه تمسخر همه شد
خبر دیگر اینکه، رضا پهلوی روز جمعه نشست خبری به بهانه اغتشاشات اخیر با حضور رسانههای فارسی زبان بیگانه برگزار کرد که خود مایه تمسخر شد.
در این نشست که با حضور رسانه ضدایرانی بی بی سی، ایران اینترنشنال و صدای امریکا برگزار شده بود یک سؤال غیربرنامهریزی شده رضا پهلوی را شوکه کرد. یک خبرنگار با پرسیدن سؤالی درخصوص کودتای امریکایی انگلیسی 28مرداد که پدر وی را برای سالها به تخت دیکتاتوری و سلطنت رسانده بود از حمایت خارجیها از اغتشاشات در ایران گفت که ربع پهلوی از آن عصبانی شد. او با انکار دخالت بیگانگان و بدون اشاره به کودتای 28مرداد مدعی شد کشورهای بیگانه از آشوبگران حمایت نمیکنند.
قبلاً هم رضا پهلوی در مؤسسه هودسون امریکا در پاسخ به سؤالی که از او پرسیده بود چه زمانی وی و دیگر اعضای خانوادهاش به خاطر کودتای 28 مرداد از مردم ایران عذرخواهی میکند جوابی عجیب داد و گفته بود: «من قضاوت در مورد این را که چه بود به تاریخدانان میسپارم ولی معمولاً کودتا از پایین به بالاست نه بالا به پایین» و بعد در توجیه برکناری مصدق گفت: «اگر تغییر هر نخستوزیر کودتاست پس هر بار که (زمان شاه) نخستوزیر عوض شده است، کودتا بوده پس ما یک سال در میان کودتا داشتهایم!» این توجیه مضحک در حالی است که اتفاقاً کودتا همیشه از بالا به پایین صورت میگیرد و تنها انقلاب است که از پایین به بالا تغییرات را رقم میزند اما آقای شاهزاده همین مسائل ساده را هم نمیداند.
فشار اقتصادی در غرب
انگیزه اصلی تجمع براندازان
شنیدیم که، یک مستندساز ایرانی در تحلیلی از دلایل اغلب ایرانیان ساکن اروپا و کانادا برای حضور در تجمعهای خیابانی با بهانه اعتراض به فوت مهسا امینی پرده برداشت.
این مستندساز که پیشتر نیز در اروپا سکونت داشته در رشته توئیتی در این باره نوشت: فشارهای اقتصادی در اروپا و کانادا در سه سال اخیر و به طور چشمگیر در چند ماه اخیر به اوج رسیده و در نتیجه کنشهای سیاسی این تجمع کنندگان معطوف به انگیزههای اقتصادی است.
او با اشاره به سرخوردگی این مهاجران که حقوق ناکافیشان باعث شده عملاً ظاهر جذاب غرب برایشان رنگ ببازد، ادامه داد: «مشاهدات میدانی و گفتوگوهایم با ایرانیهای معترض در چندین شهر اروپا مرا به این باور قطعی رساند که اظهار دلسوزیشان به هیچ عنوان برای فوت مهسا امینی نیست. اینها به این دلیل تجمع میکنند که از حقوق کم و کار طاقت فرسا خسته شدهاند و تصور میکنند در صورت تغییر نظام میتوانند به ایران برگردند و از رانت پوشالی «ایرانی نخبه خارج از کشور» استفاده کنند و جایگاههای شغلی بهتری نسبت به چیزی که الان در غرب هستند، پیدا کنند. آنها به براندازی نظام به عنوان روزنهای برای خلاصی از اقتصاد ناپایدار اروپا و کانادا نگاه میکنند.»
بازی توئیتر به نفع ایجاد ناآرامی در ایران
با خبر شدیم که، شبکه اجتماعی توئیتر قوانین خود را به نفع پشتیبانی از اغتشاشات ایران زیر پا میگذارد. یک پژوهشگر فضای مجازی و رسانه با اشاره به اینکه توئیتر پای ثابت ناآرامیها در کشورهای مختلف جهان و ایران است درباره دوگانه توئیتر برای دستیابی به این هدف و بر اساس بررسی فنی هشتگ مهسا امینی در این شبکه اجتماعی نوشت: مطابق قانون توئیتر هر حساب کاربری میتواند در هر ساعت حداکثر ۱۰۰توئیت و ریتوئیت ارسال کند اما ترند شدن (داغ شدن) هشتگ مهسا امینی با اکانتهای روباتیک انجام شده و بهطور نمونه ۵۰ روبات فعال در این کمپین در مدت زمان ترند بودن این هشتگ بین ۴ تا ۵ هزار ریتوئیت انجام دادهاند.
سید علیرضا آلداوود همچنین براساس بررسی فنی حسابهای کاربری که طی روزهای گذشته به نحو تأثیرگذاری به داغ کردن هشتگ مهسا امینی پرداختند، نوشت: در میان این حسابها با برخی کاربران معلومالحال مواجه هستیم که در مقاطع حساس هیچوقت دنبال منافع مردم ایران نبوده و همواره حامی تحریم علیه مردم ایران بودند. پژوهشگر فضای مجازی در نهایت استانداردهای دوگانه توئیتر و حمایت آشکارش از اغتشاشات در ایران را بهکارگیری توئیتر به عنوان سلاح جنگ شناختی ترکیبی از سوی امریکاییها علیه ایران ارزیابی کرد.
همبستگی المیادین با ایران در برابر تحریمها
دست آخر اینکه، «غسان بن جدو» مدیر شبکه خبری المیادین لبنان در بیانیهای از رسانههای ایرانی در مقابل تحریم کانادا اعلام حمایت و همبستگی کرد.
کانادا چهارشنبه ۲۷ مهر، شش فرد و چهار نهاد را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران در فهرست تحریمی خود قرار داد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
فرافکنی با ادعای دیپلماسی سردرگم
-
الآن جنگ کلمات است
-
فروریختن دیوار توهم در برلین
-
دیگه چه خبر؟
اخبارایران آنلاین