ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت علی علیه السلام
نسبت به مردم، زیاد خردهگیری نکنید و قدر خود را با کنارهگیری از کارهای پست بالا برید.
نگاه نکردن به مسائل پیرامون، مشکل جدی سینماست
پوران درخشنده:درست است که سینما سرگرمی است اما در کنارش باید حرفی برای گفتن داشته باشد. متأسفانه امروز کمتر به این مسائل و دغدغهها میپردازیم و میبینم که فیلمهایی ساخته میشوند تا صرفاً ساخته شوند اما دغدغهمند نیستند. یکی از این مسائل بیتوجهی به موضوعاتی است که مهم است به آنان پرداخته شود و به جای آن رفتن به سمت کارهایی که سهل و آسان میتواند جواب بدهد و گیشه را داشته باشد، تمرکز یافته است؛ در حقیقت نگاه نکردن به دنیای پیرامونمان و اینکه چه مشکلاتی وجود دارد و چه مسائلی هست، مشکلی جدی است.
از گفتههای این فیلمساز پیشکسوت سینما با ایرنا
از گفتههای این فیلمساز پیشکسوت سینما با ایرنا
درخشان، اما بیحاشیه
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
از میان بازیگران سینما، چهرههای شناخته شده و محبوب تعداد کمی گرفتار حاشیه نشدهاند. اغلب رویدادها، موضعگیریهای شتابزده و گاه احساساتی بازیگران را در پی دارد و کمتر اتفاق افتاده بازیگری از گزند این حاشیهها و پیامدهای منفیاش که به واسطه فضای مجازی، پررنگتر شده، در امان مانده باشد. مصطفی زمانی از آن دست بازیگران است که با نوعی پرهیز، خودش را از حاشیهها دور نگه داشته است. او که با سریال «یوسف پیامبر» به شهرت رسید، حدود دو دهه در سینمای ایران حضور داشته و تداوم این پرهیزکاری و دور بودن از حاشیهها در این مدت نسبتاً طولانی نشان دهنده روحیه خاص اوست. زمانی بازیگر خوبی است، نقشهای متعدد و متنوعی دارد. شاید بیش از بعضی بازیگران ستایش شده این سالها، تجربهگری کرده و حتی در آثار متوسط و ضعیف، حضوری قابل قبول داشته، اما احتمالاً به دلیل همین روحیه خاص و دور بودن از مصاحبه و نمایشگری در رسانهها، حتی بازیهای خوبش کمتر دیده شده است.
جوانِ چشم روشنی که میتوانست گزینه بازی در نقشهای عاشقانه باشد، در این سالها با کارگردانهای مختلفی همکاری کرده و معمولاً در هر نقش، حتی اگر درخشان نبوده، قانعکننده بوده است. او اصراری برای بازی در نقشهای مثبت نداشته و در کارنامهاش نقش منفی (سارا و آیدا)، هم دیده میشود. زمانی به واسطه چهره تلخش گزینه مناسبی برای بازی در نقش ضد قهرمان یا جوانان عاصی به آخر خط رسیده است. آنچه در «جیب بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی) و سریال «نهنگ آبی» (فریدون جیرانی) بازی کرد از بهترینهای کارنامه اوست.
این روزها، زمانی فیلم «بدون قرار قبلی» (بهروز شعیبی) را روی پرده دارد. به دلیل اهمیت و حضور شخصیت یاسمن در قصه، اغلب تماشاگران یا حتی رسانهها و عوامل فیلم درباره بازی پگاه آهنگرانی و نقش یاسمن صحبت میکنند، اما مصطفی زمانی است که مثل همیشه نقشی کوتاه را با کیفیتی بازی کرده که در ذهن تماشاگر فیلم میماند. نقش مهندس، ابهامهایی دارد که میتوانست این شخصیت را الکن و اضافی کند، اما جنس بازی زمانی که بدون اغراق و جلوهگری است، مهندس را به شخصیتی دوست داشتنی و محبوب تبدیل میکند، حتی بیش از وکیل (صابر ابر) که وجهه تعیین کنندهتری در روایت و قصه دارد. گرمای حضور زمانی است که مهندس را تبدیل به نقطهای جذاب در سفر یاسمن (پگاه آهنگرانی) به مشهد کرده و در انتها او را به تکیهگاه زن جوان تبدیل میکند.
آنچه بر مصطفی زمانی و بازیگرانی شبیه او میگذرد، نشان دهنده این است که با وجود انتقادهای فراوان به اظهار نظرهای متعدد و اغلب غلط و بی موقع بازیگرها یا سایر چهرههای مشهور و محبوب، این «در چشم بودن» یا «به چشم آمدن» پاداشهای پرشماری دارد که آنها را تشویق به ادامه این مسیر میکند. بازیگرانی مثل مصطفی زمانی، پارسا پیروزفر، سعید پورصمیمی و... که کمتر در معرض دید و ابراز وجود هستند و بیش از هر چیز با کیفیت نقشآفرینی و انتخابهایشان مسیر و علاقهشان را نشان میدهند در طول زمان، معمولاً زیر سایه بازیگرها و چهرههایی قرار میگیرند که با اعتماد به نفسی مثال زدنی، اعمال و رفتار اشتباه و اظهار نظرهای پرت و پلا یا منفعتطلبانهشان را توجیه کرده و خود را به هر نحو در صدر اخبار و تمرکز رسانهای قرار میدهند.
روزنامهنگار
از میان بازیگران سینما، چهرههای شناخته شده و محبوب تعداد کمی گرفتار حاشیه نشدهاند. اغلب رویدادها، موضعگیریهای شتابزده و گاه احساساتی بازیگران را در پی دارد و کمتر اتفاق افتاده بازیگری از گزند این حاشیهها و پیامدهای منفیاش که به واسطه فضای مجازی، پررنگتر شده، در امان مانده باشد. مصطفی زمانی از آن دست بازیگران است که با نوعی پرهیز، خودش را از حاشیهها دور نگه داشته است. او که با سریال «یوسف پیامبر» به شهرت رسید، حدود دو دهه در سینمای ایران حضور داشته و تداوم این پرهیزکاری و دور بودن از حاشیهها در این مدت نسبتاً طولانی نشان دهنده روحیه خاص اوست. زمانی بازیگر خوبی است، نقشهای متعدد و متنوعی دارد. شاید بیش از بعضی بازیگران ستایش شده این سالها، تجربهگری کرده و حتی در آثار متوسط و ضعیف، حضوری قابل قبول داشته، اما احتمالاً به دلیل همین روحیه خاص و دور بودن از مصاحبه و نمایشگری در رسانهها، حتی بازیهای خوبش کمتر دیده شده است.
جوانِ چشم روشنی که میتوانست گزینه بازی در نقشهای عاشقانه باشد، در این سالها با کارگردانهای مختلفی همکاری کرده و معمولاً در هر نقش، حتی اگر درخشان نبوده، قانعکننده بوده است. او اصراری برای بازی در نقشهای مثبت نداشته و در کارنامهاش نقش منفی (سارا و آیدا)، هم دیده میشود. زمانی به واسطه چهره تلخش گزینه مناسبی برای بازی در نقش ضد قهرمان یا جوانان عاصی به آخر خط رسیده است. آنچه در «جیب بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی) و سریال «نهنگ آبی» (فریدون جیرانی) بازی کرد از بهترینهای کارنامه اوست.
این روزها، زمانی فیلم «بدون قرار قبلی» (بهروز شعیبی) را روی پرده دارد. به دلیل اهمیت و حضور شخصیت یاسمن در قصه، اغلب تماشاگران یا حتی رسانهها و عوامل فیلم درباره بازی پگاه آهنگرانی و نقش یاسمن صحبت میکنند، اما مصطفی زمانی است که مثل همیشه نقشی کوتاه را با کیفیتی بازی کرده که در ذهن تماشاگر فیلم میماند. نقش مهندس، ابهامهایی دارد که میتوانست این شخصیت را الکن و اضافی کند، اما جنس بازی زمانی که بدون اغراق و جلوهگری است، مهندس را به شخصیتی دوست داشتنی و محبوب تبدیل میکند، حتی بیش از وکیل (صابر ابر) که وجهه تعیین کنندهتری در روایت و قصه دارد. گرمای حضور زمانی است که مهندس را تبدیل به نقطهای جذاب در سفر یاسمن (پگاه آهنگرانی) به مشهد کرده و در انتها او را به تکیهگاه زن جوان تبدیل میکند.
آنچه بر مصطفی زمانی و بازیگرانی شبیه او میگذرد، نشان دهنده این است که با وجود انتقادهای فراوان به اظهار نظرهای متعدد و اغلب غلط و بی موقع بازیگرها یا سایر چهرههای مشهور و محبوب، این «در چشم بودن» یا «به چشم آمدن» پاداشهای پرشماری دارد که آنها را تشویق به ادامه این مسیر میکند. بازیگرانی مثل مصطفی زمانی، پارسا پیروزفر، سعید پورصمیمی و... که کمتر در معرض دید و ابراز وجود هستند و بیش از هر چیز با کیفیت نقشآفرینی و انتخابهایشان مسیر و علاقهشان را نشان میدهند در طول زمان، معمولاً زیر سایه بازیگرها و چهرههایی قرار میگیرند که با اعتماد به نفسی مثال زدنی، اعمال و رفتار اشتباه و اظهار نظرهای پرت و پلا یا منفعتطلبانهشان را توجیه کرده و خود را به هر نحو در صدر اخبار و تمرکز رسانهای قرار میدهند.
مروری بر یک تفاوت مهم
از وابستگی تا دلبستگی
آزاده سهرابی
روانشناس
یکی از نیازهای مهم انسان بودن در یک ارتباط است. صمیمیت یکی از نیازهای روانی بهنجار و سالم در انسان است. چه بسا در بسیاری از روزهای زندگی هر کدام از ما به دنبال پیدا کردن و ایجاد رابطهای صمیمی با دیگری هستیم. صمیمیت است که میتواند ما را در بحرانها مورد حمایت قرار دهد و افراد صمیمی زندگی ما میتوانند با دادن همدلی و درک، ما را از چالشها بیرون بکشند ، یا در مسیر موفقیتها حضورشان به ما دلگرمی بدهد. انسان بینیاز از صمیمیت، انسانی بهنجار نیست، اما در مسیر صمیمیت ممکن است مدلهایی مختلف از ارتباط شکل بگیرد که مرزهای پر رنگی با هم دارند اما با وجود این با هم اشتباه گرفته میشوند. دو مدل مهم ارتباطی که شاید دانستن تفاوت آن برای هر فرد مهم باشد، تفاوت دلبستگی و وابستگی است.
اگر شما به فردی به لحاظ عاطفی دلبستگی فراوان دارید که بدون آن فرد تصور زندگی کردن برایتان دشوار است، زندگی شما بدون حضور آن فرد مختل میشود، زندگی روانی شما بدون حضور آن فرد تهدید میشود، شما در یک رابطه، وابسته و بیمار هستید. اصولاً افراد وابسته تصور زندگی بدون یک فرد دیگر را نمیتوانند داشته باشند ،چون به خاطر عدم شناخت تواناییهای خود و مشکل در تصمیمگیری نیازمند شدید به دیگری هستند. عموماً افراد وابسته نظر و دیدگاههای خود را به خاطر آن دیگری که با او در رابطه و وابسته هستند تغییر میدهند و همین تغییر و تهی شدن از خود، باعث ایجاد احساس ناارزشمندی، ایجاد حسادت، احساس حقارت، از دست دادن هویت و... میشود. برای همین است که وقتی تصور کند فردی را که به او وابسته است از دست میدهد دچار اضطراب فراوان میشود.
از سوی دیگر در رابطه دلبسته ایمن احساسی توأم با استقلال و هویت و ابراز وجود حضور دارد. ترس و ناایمنی در آن جایی ندارد. در رابطه ،تنشی وجود ندارد ،چون هر دو طرف در این رابطه میدانند میتوانند نظر و دیدگاه خود را داشته باشند و هویت خود را حفظ کنند و در رابطه بمانند. عموماً خشم در این رابطه جایی ندارد و ابراز احساسات دچار سرکوب نمیشود. در رابطه دلبسته ترس از دست دادن نیست چون دو طرف میدانند همبستگی عمیقی بینشان وجود دارد؛ میل به تماس نزدیک و صمیمی با فرد دیگر در فضای مملو از اعتماد و باور تعریفی است که از صمیمیت میکنند. اعتماد و باور دو عنصری است که در وابستگی به ندرت وجود دارد، اما در رابطه دلبسته از ارکان مهم است. نکته مهم این است که افراد وابسته دچار اضطرابهای پیدا و پنهان بسیاری هستند و برای همین از درمانهای مهم وابستگی، درمان اضطراب است.
شاید کلیدیترین نکته در بحث صمیمیت که در آن ارتباط از نوع دلبسته وجود دارد نه وابستگی، این است که عموماً این الگوی ارتباطی در کودکی آموخته میشود. کودکان در ارتباط با فرد دلبسته اصلی در دوران کودکی خود- عموماً مادر- الگوی دلبستگی ایمن یا دلبستگیهای ناایمن و وابستگی را کسب میکنند و در طول زندگی آن را در ارتباط با افراد دیگر زندگی خود تکرار میکنند. مادران بیثبات به لحاظ روانی و نوع تعامل با کودک، مادران سرد و بیعاطفه، مادرانی که نمیتوانند به قدر کافی اطمینان بخش و امن باشند، میتوانند الگوی وابستگی را در کودکانشان شکل بدهند، کودکانی که در بزرگسالی برای رهایی از این الگو باید تلاشهای بسیاری انجام دهند که از دام آن رها شوند که مهم ترین آن خودشناسی است.
روانشناس
یکی از نیازهای مهم انسان بودن در یک ارتباط است. صمیمیت یکی از نیازهای روانی بهنجار و سالم در انسان است. چه بسا در بسیاری از روزهای زندگی هر کدام از ما به دنبال پیدا کردن و ایجاد رابطهای صمیمی با دیگری هستیم. صمیمیت است که میتواند ما را در بحرانها مورد حمایت قرار دهد و افراد صمیمی زندگی ما میتوانند با دادن همدلی و درک، ما را از چالشها بیرون بکشند ، یا در مسیر موفقیتها حضورشان به ما دلگرمی بدهد. انسان بینیاز از صمیمیت، انسانی بهنجار نیست، اما در مسیر صمیمیت ممکن است مدلهایی مختلف از ارتباط شکل بگیرد که مرزهای پر رنگی با هم دارند اما با وجود این با هم اشتباه گرفته میشوند. دو مدل مهم ارتباطی که شاید دانستن تفاوت آن برای هر فرد مهم باشد، تفاوت دلبستگی و وابستگی است.
اگر شما به فردی به لحاظ عاطفی دلبستگی فراوان دارید که بدون آن فرد تصور زندگی کردن برایتان دشوار است، زندگی شما بدون حضور آن فرد مختل میشود، زندگی روانی شما بدون حضور آن فرد تهدید میشود، شما در یک رابطه، وابسته و بیمار هستید. اصولاً افراد وابسته تصور زندگی بدون یک فرد دیگر را نمیتوانند داشته باشند ،چون به خاطر عدم شناخت تواناییهای خود و مشکل در تصمیمگیری نیازمند شدید به دیگری هستند. عموماً افراد وابسته نظر و دیدگاههای خود را به خاطر آن دیگری که با او در رابطه و وابسته هستند تغییر میدهند و همین تغییر و تهی شدن از خود، باعث ایجاد احساس ناارزشمندی، ایجاد حسادت، احساس حقارت، از دست دادن هویت و... میشود. برای همین است که وقتی تصور کند فردی را که به او وابسته است از دست میدهد دچار اضطراب فراوان میشود.
از سوی دیگر در رابطه دلبسته ایمن احساسی توأم با استقلال و هویت و ابراز وجود حضور دارد. ترس و ناایمنی در آن جایی ندارد. در رابطه ،تنشی وجود ندارد ،چون هر دو طرف در این رابطه میدانند میتوانند نظر و دیدگاه خود را داشته باشند و هویت خود را حفظ کنند و در رابطه بمانند. عموماً خشم در این رابطه جایی ندارد و ابراز احساسات دچار سرکوب نمیشود. در رابطه دلبسته ترس از دست دادن نیست چون دو طرف میدانند همبستگی عمیقی بینشان وجود دارد؛ میل به تماس نزدیک و صمیمی با فرد دیگر در فضای مملو از اعتماد و باور تعریفی است که از صمیمیت میکنند. اعتماد و باور دو عنصری است که در وابستگی به ندرت وجود دارد، اما در رابطه دلبسته از ارکان مهم است. نکته مهم این است که افراد وابسته دچار اضطرابهای پیدا و پنهان بسیاری هستند و برای همین از درمانهای مهم وابستگی، درمان اضطراب است.
شاید کلیدیترین نکته در بحث صمیمیت که در آن ارتباط از نوع دلبسته وجود دارد نه وابستگی، این است که عموماً این الگوی ارتباطی در کودکی آموخته میشود. کودکان در ارتباط با فرد دلبسته اصلی در دوران کودکی خود- عموماً مادر- الگوی دلبستگی ایمن یا دلبستگیهای ناایمن و وابستگی را کسب میکنند و در طول زندگی آن را در ارتباط با افراد دیگر زندگی خود تکرار میکنند. مادران بیثبات به لحاظ روانی و نوع تعامل با کودک، مادران سرد و بیعاطفه، مادرانی که نمیتوانند به قدر کافی اطمینان بخش و امن باشند، میتوانند الگوی وابستگی را در کودکانشان شکل بدهند، کودکانی که در بزرگسالی برای رهایی از این الگو باید تلاشهای بسیاری انجام دهند که از دام آن رها شوند که مهم ترین آن خودشناسی است.
نگاهی گذرا به آثار نمایشگاه گروهی «هنر و تعامل»
نمایشگاهی با تکنیکهای متنوع
سید نظامالدین امامیفر
استاد دانشگاه
روز جمعه 27 خرداد ماه نمایشگاه «هنر و تعامل» در گالری همه افتتاح شد؛ یک نمایشگاه گروهی که بین هنرمندان ایران، هند و چند کشور دیگر برگزار شد. این نمایشگاه با همکاری گالری مایانک هند «آقای مایانک» و کیوریتورهای ایرانی عبدالرضا رابطی و فرانک محبی تا 6 تیرماه ادامه خواهد داشت. آقای رابطی آثاری را در چند سبک مختلف در این نمایشگاه جمعآوری کرده است. از استادان بنامی همچون محمدرضا آتشزاد، دکتر مهران هوشیار، محمدرضا احمدیان فر و همچنین از بنده و سایر هنرمندان آثار به نمایش گذاشته شده است. نمایشگاه متنوعی است که آثار با تکنیکهایی از سطوح مختلف اجرا شده و بیشتر گرایش هنرمندان به سمت نوعی از انتزاع رفته است. شاید دلیل گرایش بیشتر هنرمندان بخصوص جوانترها به سمت کار انتزاعی جهت گیریهایی است که در کشور به هنرمندان دیکته میشود و آنها هم به سمت سبک انتزاعی گرایش پیدا میکنند. این نمایشگاه هم عصارهای از این دیدگاه است.
در این رویداد بزرگ در مجموع آثار87 هنرمند در رشتههای نقاشی، مجسمه و عکاسی به نمایش گذاشته شده است. 56 هنرمند از ایران، 16 هنرمند از هند و 15 هنرمند از کشورهای مختلف در این رویداد حضور دارند. تنوع آثار در این نمایشگاه بوضوح به چشم میخورد. ترکیب آثار بین حجم و نقاشی است و البته آثار نقاشی بیشتر از حجم است. در این بین اگر بخواهم آثار هنرمندان هندی را تفسیر کنم باید بگویم که بیشتر به وجه تزئینی پرداختهاند. هنرمندان هندی فوقالعاده رنگهای جذاب و اشباع شده در آثارشان به کار میبرند و این در حالی است که هنرمندان ایران بیشتر به وضعیت اجتماعی نگاه میکنند و نقاشیهایشان بیشتر درونی شده است و این تأثیرپذیری بوضوح در نقاشیهایشان و استفاده از رنگهای تیره به چشم میخورد.
نمایشگاه گروهی هنر و تعامل
گالری همه
از 27 خرداد ماه تا 6 تیرماه
استاد دانشگاه
روز جمعه 27 خرداد ماه نمایشگاه «هنر و تعامل» در گالری همه افتتاح شد؛ یک نمایشگاه گروهی که بین هنرمندان ایران، هند و چند کشور دیگر برگزار شد. این نمایشگاه با همکاری گالری مایانک هند «آقای مایانک» و کیوریتورهای ایرانی عبدالرضا رابطی و فرانک محبی تا 6 تیرماه ادامه خواهد داشت. آقای رابطی آثاری را در چند سبک مختلف در این نمایشگاه جمعآوری کرده است. از استادان بنامی همچون محمدرضا آتشزاد، دکتر مهران هوشیار، محمدرضا احمدیان فر و همچنین از بنده و سایر هنرمندان آثار به نمایش گذاشته شده است. نمایشگاه متنوعی است که آثار با تکنیکهایی از سطوح مختلف اجرا شده و بیشتر گرایش هنرمندان به سمت نوعی از انتزاع رفته است. شاید دلیل گرایش بیشتر هنرمندان بخصوص جوانترها به سمت کار انتزاعی جهت گیریهایی است که در کشور به هنرمندان دیکته میشود و آنها هم به سمت سبک انتزاعی گرایش پیدا میکنند. این نمایشگاه هم عصارهای از این دیدگاه است.
در این رویداد بزرگ در مجموع آثار87 هنرمند در رشتههای نقاشی، مجسمه و عکاسی به نمایش گذاشته شده است. 56 هنرمند از ایران، 16 هنرمند از هند و 15 هنرمند از کشورهای مختلف در این رویداد حضور دارند. تنوع آثار در این نمایشگاه بوضوح به چشم میخورد. ترکیب آثار بین حجم و نقاشی است و البته آثار نقاشی بیشتر از حجم است. در این بین اگر بخواهم آثار هنرمندان هندی را تفسیر کنم باید بگویم که بیشتر به وجه تزئینی پرداختهاند. هنرمندان هندی فوقالعاده رنگهای جذاب و اشباع شده در آثارشان به کار میبرند و این در حالی است که هنرمندان ایران بیشتر به وضعیت اجتماعی نگاه میکنند و نقاشیهایشان بیشتر درونی شده است و این تأثیرپذیری بوضوح در نقاشیهایشان و استفاده از رنگهای تیره به چشم میخورد.
نمایشگاه گروهی هنر و تعامل
گالری همه
از 27 خرداد ماه تا 6 تیرماه
خوانش تطبیقی بین بلیت تئاتر و سینما
یک بام و دو هوا
سید رضا صائمی
منتقد سینما
از جمله دلایل کسادی گیشههای سینما و افت مخاطب و فروش فیلمهای سینمایی، گران شدن بهای بلیت عنوان میشود که البته تحلیل غلطی هم نیست، بویژه اینکه سینما رفتن صرفاً فیلم دیدن نیست که با قیمت بلیت سنجیده شود. بلکه یک آیین است که در آن هزینههای دیگری هم باید لحاظ شود. از جمله هزینه رفت و برگشت سینما در کنار هزینه خوراک احتمالی که ممکن است خریده شود. این هزینهها در پردیسهای سینمایی به واسطه همسایگی با مراکز خرید ممکن است بیشتر هم باشد، اما از آن سو هم شاهدیم که با وجود گران شدن نجومی برخی تئاترها و نمایشنامهها که حالا چندسالی است که به تئاترهای لاکچری مشهور شده باز هم با صندلیهای پر مواجه میشود یا استقبال از کنسرتهای موسیقی با بلیت های بالا همچنان شلوغ است یا دست کم خلوت نیست. این در حالی است که تفاوت بین بلیت 45 هزارتومانی سینما با مثلاً بلیت 700 هزار تومانی یک تئاتر لاکچری بسیار زیاد است و به نظر میرسد در این شرایط نباید در سینما شاهد کاهش تماشاگر باشیم. تفاوت مواجهه مخاطبان سینما و تئاتر یا موسیقی از حیث بودجه و هزینه مصرف این کالاهای فرهنگی، پارادوکسی عجیب را شکل میدهد که درک آن نیازمند رمزگشایی و تحلیل جامعهشناختی است و در واقع به نقدی فرامتنی محتاج است.
به نظر میرسد آنچه در گیشه سینما در حال رخ دادن است، با مؤلفههای اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم ارتباط بیشتری دارد تا آنچه در تئاتر و موسیقی و مخاطبان کلیشهای آن میبینیم. به این معنا که سینما هنر عام تری است که طیفهای بیشتری از طبقات اجتماعی را به خود جلب میکند و اکنون با توجه به بحرانهای اقتصادی و مشکلات معیشتی آن قشر از طبقه متوسط و فرودست جامعه که یکی از مهمترین تفریحاتش انتخاب سینما بود مجبور شده تا هزینه سینما رفتن را به عنوان یک کالای فرهنگی و فانتزی از سبد هزینه خانوار حذف کند اما تئاتر و موسیقی به دلیل اینکه اغلب به طبقه ثروتمند و به اصطلاح بورژوازی جامعه تعلق داشت همچنان بازار خود را حفظ کرده است. برای طبقه پولدار خرید بلیت 700هزار تومانی و حتی بیشتر چندان هزینه گزافی نیست ضمن اینکه آنها برای حفظ پرستیژ روشنفکری و هنردوستی خود هم که شده هزینه میکنند. گرچه این به معنای تقلیل مخاطبان تئاتر و موسیقی به مرفهان اهل تفاخر و تظاهر نیست و چه بسیار از همین قشر که آگاهانه و از سر دغدغههای هنری به تماشای تئاتر یا رفتن به کنسرت موسیقی همت میکنند اما به هر حال حضور در این محافل برای بسیاری از اقشار مرفه جنبه فرهنگی و اجتماعی داشته و به تمایزگذاری طبقاتی آنها به عنوان طبقه بالای جامعه کمک میکند. شاید گزافه نباشد که بگوییم در شرایط کنونی حفظ گیشه تئاتر و موسیقی از نیاز به حفظ پرستیژ طبقاتی اقشار مرفه جامعه صورت میگیرد و این لزوماً به معنای رشد و اعتلای هنری در سطح جامعه و مصرف کنندگان کالاهای هنری نیست. ضمن اینکه تفاوت بین گیشه سینما و تئاتر را میتوان مصداقی از یک نوع نابرابری اجتماعی نسبت به مقوله فرهنگ و هنر محسوب کرد که نیازمند تمهیدات و برنامهریزی و استراتژیهای راهگشایی است که هنر در این جامعه طبقاتی نشده و صرفاً متعلق به طبقه مرفه جامعه نشود. بویژه طبقه متوسط و فرهنگی و دانشجویان این حوزه که علاقهمند تماشای هنر و رفتن به کنسرت هستند اما از پس هزینه آن برنمیآیند، گیشهها نیازمند رهایی از کلیشهها هستند.
منتقد سینما
از جمله دلایل کسادی گیشههای سینما و افت مخاطب و فروش فیلمهای سینمایی، گران شدن بهای بلیت عنوان میشود که البته تحلیل غلطی هم نیست، بویژه اینکه سینما رفتن صرفاً فیلم دیدن نیست که با قیمت بلیت سنجیده شود. بلکه یک آیین است که در آن هزینههای دیگری هم باید لحاظ شود. از جمله هزینه رفت و برگشت سینما در کنار هزینه خوراک احتمالی که ممکن است خریده شود. این هزینهها در پردیسهای سینمایی به واسطه همسایگی با مراکز خرید ممکن است بیشتر هم باشد، اما از آن سو هم شاهدیم که با وجود گران شدن نجومی برخی تئاترها و نمایشنامهها که حالا چندسالی است که به تئاترهای لاکچری مشهور شده باز هم با صندلیهای پر مواجه میشود یا استقبال از کنسرتهای موسیقی با بلیت های بالا همچنان شلوغ است یا دست کم خلوت نیست. این در حالی است که تفاوت بین بلیت 45 هزارتومانی سینما با مثلاً بلیت 700 هزار تومانی یک تئاتر لاکچری بسیار زیاد است و به نظر میرسد در این شرایط نباید در سینما شاهد کاهش تماشاگر باشیم. تفاوت مواجهه مخاطبان سینما و تئاتر یا موسیقی از حیث بودجه و هزینه مصرف این کالاهای فرهنگی، پارادوکسی عجیب را شکل میدهد که درک آن نیازمند رمزگشایی و تحلیل جامعهشناختی است و در واقع به نقدی فرامتنی محتاج است.
به نظر میرسد آنچه در گیشه سینما در حال رخ دادن است، با مؤلفههای اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم ارتباط بیشتری دارد تا آنچه در تئاتر و موسیقی و مخاطبان کلیشهای آن میبینیم. به این معنا که سینما هنر عام تری است که طیفهای بیشتری از طبقات اجتماعی را به خود جلب میکند و اکنون با توجه به بحرانهای اقتصادی و مشکلات معیشتی آن قشر از طبقه متوسط و فرودست جامعه که یکی از مهمترین تفریحاتش انتخاب سینما بود مجبور شده تا هزینه سینما رفتن را به عنوان یک کالای فرهنگی و فانتزی از سبد هزینه خانوار حذف کند اما تئاتر و موسیقی به دلیل اینکه اغلب به طبقه ثروتمند و به اصطلاح بورژوازی جامعه تعلق داشت همچنان بازار خود را حفظ کرده است. برای طبقه پولدار خرید بلیت 700هزار تومانی و حتی بیشتر چندان هزینه گزافی نیست ضمن اینکه آنها برای حفظ پرستیژ روشنفکری و هنردوستی خود هم که شده هزینه میکنند. گرچه این به معنای تقلیل مخاطبان تئاتر و موسیقی به مرفهان اهل تفاخر و تظاهر نیست و چه بسیار از همین قشر که آگاهانه و از سر دغدغههای هنری به تماشای تئاتر یا رفتن به کنسرت موسیقی همت میکنند اما به هر حال حضور در این محافل برای بسیاری از اقشار مرفه جنبه فرهنگی و اجتماعی داشته و به تمایزگذاری طبقاتی آنها به عنوان طبقه بالای جامعه کمک میکند. شاید گزافه نباشد که بگوییم در شرایط کنونی حفظ گیشه تئاتر و موسیقی از نیاز به حفظ پرستیژ طبقاتی اقشار مرفه جامعه صورت میگیرد و این لزوماً به معنای رشد و اعتلای هنری در سطح جامعه و مصرف کنندگان کالاهای هنری نیست. ضمن اینکه تفاوت بین گیشه سینما و تئاتر را میتوان مصداقی از یک نوع نابرابری اجتماعی نسبت به مقوله فرهنگ و هنر محسوب کرد که نیازمند تمهیدات و برنامهریزی و استراتژیهای راهگشایی است که هنر در این جامعه طبقاتی نشده و صرفاً متعلق به طبقه مرفه جامعه نشود. بویژه طبقه متوسط و فرهنگی و دانشجویان این حوزه که علاقهمند تماشای هنر و رفتن به کنسرت هستند اما از پس هزینه آن برنمیآیند، گیشهها نیازمند رهایی از کلیشهها هستند.
عکس نوشت
زیباییهای طبیعت در روزهای آغازین تابستان به اوج میرسد. با فاکتور گرفتن از درجه دمای بالا و گرما، سراسر ایران این روزها دیدنی است. «بره سر» در فاصله ۵۵ کیلومتری مرکز شهرستان رودبار از جمله مناطق دیدنی و خنک در این فصل سال است. ایسنا گزارش تصویری از زیباییهای این منطقه منتشر کرده که تماشایی است.
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی اهالی فرهنگ و هنر این روزها به انتشار آثارشان اختصاص دارد. به فیلمهایی که قرار است روی پرده سینما بیاید و یا از شبکه نمایش خانگی پخش شود. انتشار قطعه موسیقی و روایت یک کتاب و حتی خاطرات مربوط به احداث بنای یک کتابخانه در روستا، دغدغه روزمره اصحاب فرهنگ وهنر است که با هم میخوانیم.
چهرهها
پیمان معادی شامگاه جمعه در گفتوگوی زنده اینستاگرامی با کیوان کثیریان درباره جشنواره فیلم کن توضیحاتی را مطرح کرد. او در رابطه با فیلم «عنکبوت مقدس» گفت: « فقط صحنههایی از فیلم را دیدم به لحاظ ساخت و دکوپاژ و میزانسن فیلم بسیار دم دستی است و تاثیرگذاری نخواهد داشت. به خاطر موضوع ملتهبش جشنواره کن انتخابش کرد. کن عاشق این چیزهاست. من این فیلم را کامل ندیدم، اما کسانی که دیدند میگویند توهینآمیز بوده است. اگر اینطور باشد بسیار متأسفم. هیچ کس حق توهین کردن به باورهای اینقدر قوی مردم را ندارد. آن هم مردم سرزمین خودش. اگر این فیلم توهین کرده باشد به هیچ وجه مورد تایید من نیست. من یک در میلیارد کنار این فیلم نمیایستم حتی نگاهش نمیکنم.»
محسن چاوشی خواننده، قطعه «پستچی» را برای سریال شبکه نمایش خانگی «عقرب عاشق» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و تهیهکنندگی سیدرضا محقق خوانده و در صفحه مجازی خود با انتشار کلیپی آن را به مخاطبانش تقدیم کرده است. این سریال از روز جمعه سوم تیرماه در شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمده است.
محمد معتمدی خواننده هم با انتشار کلیپی قطعه پروا را به دوستداران موسیقی تقدیم کرده است. شاعر این قطعه محمد مهدی سیار و آهنگسازش حبیبخزاییفر است.
رضا خرم هم در صفحه خود با انتشار پوستر مراسم رونمایی از آلبوم جدیدش با عنوان «در عشق زنده باید» از برگزاری این مراسم در فرهنگسرای سرو در روز جمعه 10 تیرماه ساعت 18 خبر داده است.
جمال رحمتی کاریکاتوریست در صفحه خود با انتشار اثرش مردم وهنرمندان را تشویق به کارکردن و بیکار نبودن کرده و نوشته: «این کار را با انگیزه چالش تیرگان کار کردم که شیدا سردشتی به راه انداخته و انگیزه خوبیه برای کار کردن و بیکار ننشستن».
عبدالکریم بهار مروج کتابخوانی در صفحه خود با انتشار تصویری از کتابخانه رمین ابراز خرسندی کرده است که بعد از 17 سال همچنان نفس میکشد. او نوشته: «هفده، هجده سال پیش، وقتی به سرم زد کتابخانهای برای بچههای روستایم راه بیندازم، تنها امکانات کتابخانهای که در اختیارم بود همین یک قفسه کتاب بود و تعدادی کتاب که از زمان نوجوانی خودم تا آن روز نگه داشته بودم.کتابخانه اکتیو شد. پاتوقی برای بچهها ایجاد شد. کتابخانه رشد کرد. با کمک مسعود ناصری و علی گلشن عزیز و دوستانم در شورای کتاب کودک تعداد کتابهایش زیاد شد. کتابخانه همزمان با رشد بچهها بزرگتر میشد و رشد میکرد.کم کم از خانه به کانکس منتقل شد. 9 سال با بچهها توی کانکس خیلی کتاب خواندیم، خیلی نویسنده دعوت کردیم، خیلی توی جشنوارهها شرکت کردیم و به قول معروف خیلی سر و صدا راه انداختیم. بچههای آن روزها همه بزرگ شدند.»
دیگه چه خبر
آناهیتا همتی در صفحه خود با انتشار ویدیویی از مردم خواسته تا فرزندانشان را به دیدن فیلم شاد و مفرح والدین امانتی به سینما ببرند. او در صفحه خود نوشته: «هموطنان عزیزم از اینکه بچه هاتون رو به سینما میبرید تا فیلم مناسب سنشون رو ببینن، بهتون افتخار می کنم و ممنونتونم که عکس هاتون رو با پوستر فیلم مون برام می فرستید سعی می کنم همه رو استوری کنم.والدین امانتی فیلمی شاد و مفرح از حسین قناعتی برای همه سنین است.»
سازمان هنری رسانهای اوج با انتشار تصویر دیوار نگاره میدان ولیعصر با نام «عاشق شوید»، نوشته: «رونمایی از تازهترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با تصویری از شهید بهشتی و یارانش توسط خانه طراحان انقلاب اسلامی انجام شد.»
دنیای نشر
شهرستان ادب در صفحه خود با انتشار تصویری از کتاب «برج ناز» اثر هادی حکیمیان به یادداشت آزاده جهان احمدی منتقد اشاره کرده و بخشی از آن را منتشر کرده و نوشته: «حکیمیان سراغ داستانی خانوادگی در فضایی واقعی (رئال) رفته است و البته اصلاً نتوانسته آن سویه علاقه و دغدغه جدی به تاریخ را در این داستان معاصر هم مخفی یا فراموش کند. یعنی باز هم تاریخ هست و تاریخ داریم اما نه در متن و روایت اصلی، بلکه در حاشیه کار و از زبان برخی شخصیتها یا ضمن مرور خاطرات افراد. برج ناز داستان زندگی نویسندهای بهنام جودت است که کلاف زندگیاش بدجور به هم پیچیده شده است. جودت مردی نویسنده است اما به واسطه اخراج از اداره، درگیر فقر و بیپولی میشود و همسرش که اتفاقاً خیلی هم خوشاخلاق نیست، او و پسرشان را ترک میکند.» برای خرید این کتاب با 10 درصد تخفیف به فروشگاه اینترنتی ادب بوک مراجعه کنید.
چهرهها
پیمان معادی شامگاه جمعه در گفتوگوی زنده اینستاگرامی با کیوان کثیریان درباره جشنواره فیلم کن توضیحاتی را مطرح کرد. او در رابطه با فیلم «عنکبوت مقدس» گفت: « فقط صحنههایی از فیلم را دیدم به لحاظ ساخت و دکوپاژ و میزانسن فیلم بسیار دم دستی است و تاثیرگذاری نخواهد داشت. به خاطر موضوع ملتهبش جشنواره کن انتخابش کرد. کن عاشق این چیزهاست. من این فیلم را کامل ندیدم، اما کسانی که دیدند میگویند توهینآمیز بوده است. اگر اینطور باشد بسیار متأسفم. هیچ کس حق توهین کردن به باورهای اینقدر قوی مردم را ندارد. آن هم مردم سرزمین خودش. اگر این فیلم توهین کرده باشد به هیچ وجه مورد تایید من نیست. من یک در میلیارد کنار این فیلم نمیایستم حتی نگاهش نمیکنم.»
محسن چاوشی خواننده، قطعه «پستچی» را برای سریال شبکه نمایش خانگی «عقرب عاشق» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و تهیهکنندگی سیدرضا محقق خوانده و در صفحه مجازی خود با انتشار کلیپی آن را به مخاطبانش تقدیم کرده است. این سریال از روز جمعه سوم تیرماه در شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمده است.
محمد معتمدی خواننده هم با انتشار کلیپی قطعه پروا را به دوستداران موسیقی تقدیم کرده است. شاعر این قطعه محمد مهدی سیار و آهنگسازش حبیبخزاییفر است.
رضا خرم هم در صفحه خود با انتشار پوستر مراسم رونمایی از آلبوم جدیدش با عنوان «در عشق زنده باید» از برگزاری این مراسم در فرهنگسرای سرو در روز جمعه 10 تیرماه ساعت 18 خبر داده است.
جمال رحمتی کاریکاتوریست در صفحه خود با انتشار اثرش مردم وهنرمندان را تشویق به کارکردن و بیکار نبودن کرده و نوشته: «این کار را با انگیزه چالش تیرگان کار کردم که شیدا سردشتی به راه انداخته و انگیزه خوبیه برای کار کردن و بیکار ننشستن».
عبدالکریم بهار مروج کتابخوانی در صفحه خود با انتشار تصویری از کتابخانه رمین ابراز خرسندی کرده است که بعد از 17 سال همچنان نفس میکشد. او نوشته: «هفده، هجده سال پیش، وقتی به سرم زد کتابخانهای برای بچههای روستایم راه بیندازم، تنها امکانات کتابخانهای که در اختیارم بود همین یک قفسه کتاب بود و تعدادی کتاب که از زمان نوجوانی خودم تا آن روز نگه داشته بودم.کتابخانه اکتیو شد. پاتوقی برای بچهها ایجاد شد. کتابخانه رشد کرد. با کمک مسعود ناصری و علی گلشن عزیز و دوستانم در شورای کتاب کودک تعداد کتابهایش زیاد شد. کتابخانه همزمان با رشد بچهها بزرگتر میشد و رشد میکرد.کم کم از خانه به کانکس منتقل شد. 9 سال با بچهها توی کانکس خیلی کتاب خواندیم، خیلی نویسنده دعوت کردیم، خیلی توی جشنوارهها شرکت کردیم و به قول معروف خیلی سر و صدا راه انداختیم. بچههای آن روزها همه بزرگ شدند.»
دیگه چه خبر
آناهیتا همتی در صفحه خود با انتشار ویدیویی از مردم خواسته تا فرزندانشان را به دیدن فیلم شاد و مفرح والدین امانتی به سینما ببرند. او در صفحه خود نوشته: «هموطنان عزیزم از اینکه بچه هاتون رو به سینما میبرید تا فیلم مناسب سنشون رو ببینن، بهتون افتخار می کنم و ممنونتونم که عکس هاتون رو با پوستر فیلم مون برام می فرستید سعی می کنم همه رو استوری کنم.والدین امانتی فیلمی شاد و مفرح از حسین قناعتی برای همه سنین است.»
سازمان هنری رسانهای اوج با انتشار تصویر دیوار نگاره میدان ولیعصر با نام «عاشق شوید»، نوشته: «رونمایی از تازهترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با تصویری از شهید بهشتی و یارانش توسط خانه طراحان انقلاب اسلامی انجام شد.»
دنیای نشر
شهرستان ادب در صفحه خود با انتشار تصویری از کتاب «برج ناز» اثر هادی حکیمیان به یادداشت آزاده جهان احمدی منتقد اشاره کرده و بخشی از آن را منتشر کرده و نوشته: «حکیمیان سراغ داستانی خانوادگی در فضایی واقعی (رئال) رفته است و البته اصلاً نتوانسته آن سویه علاقه و دغدغه جدی به تاریخ را در این داستان معاصر هم مخفی یا فراموش کند. یعنی باز هم تاریخ هست و تاریخ داریم اما نه در متن و روایت اصلی، بلکه در حاشیه کار و از زبان برخی شخصیتها یا ضمن مرور خاطرات افراد. برج ناز داستان زندگی نویسندهای بهنام جودت است که کلاف زندگیاش بدجور به هم پیچیده شده است. جودت مردی نویسنده است اما به واسطه اخراج از اداره، درگیر فقر و بیپولی میشود و همسرش که اتفاقاً خیلی هم خوشاخلاق نیست، او و پسرشان را ترک میکند.» برای خرید این کتاب با 10 درصد تخفیف به فروشگاه اینترنتی ادب بوک مراجعه کنید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
نگاه نکردن به مسائل پیرامون، مشکل جدی سینماست
-
درخشان، اما بیحاشیه
-
از وابستگی تا دلبستگی
-
نمایشگاهی با تکنیکهای متنوع
-
یک بام و دو هوا
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین