ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عفاف و حجاب از دغدغههای اصلی جامعه ایمانی است
محمدمهدی اسماعیلی:قرآن و آموزههای این کتاب آسمانی و نقش بیبدیل آن بهعنوان چراغ راه هدایت آحاد مردم است و موضوع عفاف و حجاب، نیز یکی از دغدغههای اصلی جامعه ایمانی ما است. باید تلاش کنیم پوشاک را مناسب، ارزان و فراوان در اختیار مردم قرار دهیم. یکی از برنامههای اصلی ما این است که بتوانیم این موضوع را حمایت و گسترش دهیم. پوشش عفاف و حجاب، مسألهای است که با مسائل دینی و علقههای دینی پیوند دارد و ماه مبارک رمضان که بهار معنویت است میتواند مردم جامعه را به سمت قرآن و عترت رهنمون سازد.
بخشی ازصحبتهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازید از بیست و نهمین نمایشگاه قرآن کریم/ایرنا
بخشی ازصحبتهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازید از بیست و نهمین نمایشگاه قرآن کریم/ایرنا
دعای روز بیست و چهارم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک وَ أَعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک وَ أَسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَک وَ لا أَعْصِیک یا جَوَادَ السَّائِلِینَ
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم، و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم، و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
روزبیست و چهارم ماه رمضان
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای یگانهای که همتایی ندارد
با اینکه از همه کهکشانها بالاتر نشستهای اما از رگ گردن به ما نزدیکتری.
تو آن خدای مقتدری هستی که برای بقای دریاها باران را هدیه میدهی. برای خوشبختی ابرها باد را میفرستی. برای شکوفههای درختان لبخند تقدیم میکنی و در قلب ما آدمها عشق را به ودیعه گذاشتهای تا به هم مهر بورزیم و همین عشق است که ما را نسبت به کوهها و دریاها و درختها برتری داده است، چون میتوانیم فکر کنیم و با تو حرف بزنیم.
در ایستگاه بیستوچهارم ماه مبارک رمضان، کمک کن تا وجودم را از گناهان بزرگ و کوچک بتکانم. همین
شاعر و پژوهشگر
ای یگانهای که همتایی ندارد
با اینکه از همه کهکشانها بالاتر نشستهای اما از رگ گردن به ما نزدیکتری.
تو آن خدای مقتدری هستی که برای بقای دریاها باران را هدیه میدهی. برای خوشبختی ابرها باد را میفرستی. برای شکوفههای درختان لبخند تقدیم میکنی و در قلب ما آدمها عشق را به ودیعه گذاشتهای تا به هم مهر بورزیم و همین عشق است که ما را نسبت به کوهها و دریاها و درختها برتری داده است، چون میتوانیم فکر کنیم و با تو حرف بزنیم.
در ایستگاه بیستوچهارم ماه مبارک رمضان، کمک کن تا وجودم را از گناهان بزرگ و کوچک بتکانم. همین
دوبلور و مدیر دوبلاژ پیشکسوت
محمود قنبری
دوبلور و مدیر دوبلاژ پیشکسوت
شهلا ناظریان هنرمند دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون، روز دوشنبه 5 اردیبهشت ماه در سن ۷۵ سالگی بر اثر ایست قلبی به دیار حق شتافت. این هنرمند در زمره نسل متقدم صداپیشگی در ایران بود. او در سال 1326 در تهران متولد شد و از سال 1341 با نقشهای کوتاه زیر نظر مرحوم عطاءالله کاملی وارد عرصه دوبله شد و پس از آن به خاطر استعدادش به جای بازیگران مطرح جهان حرف زد.
خانم شهلا ناظریان گویندهای سرحال و قبراق و درجه یک بود. من با او قریب 50 سال در عرصه دوبله کشور کار کردم. تا این اواخر یعنی دو سه سال پیش هم سری اول سریال «رودخانه برفی» را دوبله کردیم و پس از سکته او در سری دوم این سریال خانم زهره شکوفنده به جای ایشان دوبله کردند.
اگر به لیست تعداد فیلمهایی که با هم دوبله کردیم نگاه کنید حرف از یک عمر کار است. آن هم با فیلمهایی عالی و درخشان که دیگر تکرار نشدنی است. فیلمهایی با بازی بازیگران ستاره سینمای دنیا. یادم است ایشان در نقش بازیگران مطرحی حرف زدند از جمله اینگرید برگمن در فیلم مشهور کازابلانکا در کنار همسر مرحومش حسین عرفانی درخشانترین دوبله را به یادگار گذاشتند.
او زن متشخصی بود و گویندگیاش درجه یک بود. او جزو 5 نفر اول زن گوینده در ایران بود. بسیار هم در کارش منضبط بود. تاکنون از او خاطره بدی نداشته ام. او هم برای من به عنوان مدیر دوبلاژ و هم برای مخاطبانش آثاری به یادماندنی و لذت بخش از خود به جا گذاشت.
یادم است از همان سالهای 41، 42 وارد عرصه دوبله شد. بسیار باهوش و فهمیده بود. کارش را خیلی دوست داشت و خیلی هم زود سوار کار شد و به تعبیری کار را قاپید. طوری که مدام دعوت میشد. ایشان صدای تیز و خاص و برندهای داشت. تقریباً در تمام برنامههای سینما و تلویزیون آن زمان حضور داشت و با تمام مدیردوبلاژهای آن زمان هم کار کرد. آقای زرندی، شرافت، دوستدار و رسولزاده مدیران دوبلاژ اول و بزرگان دوبله در ایران بودند که او با هر چهار نفر کار کرد. من از سال 42 در استودیو کاسپین مدیر دوبلاژ بودم و او با من و آقای خسرو شاهی، مظفری، مقامی و طهماسب که همه مدیر دوبلاژ بودیم هم کار کرد تا اکنون که به سن کهولت و پیری رسیدیم و کرونا هم مزید بر علت شد و ما دیگر از عرصه دوبله کنار رفتیم.
دلتنگم برای او و برای تمام بزرگان دوبله که در این دو سال کرونا آنها را از دست دادیم. برای صداهای ماندگاری که دیگر در میان ما نیستند. روحش شاد و یادش گرامی.
دوبلور و مدیر دوبلاژ پیشکسوت
شهلا ناظریان هنرمند دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون، روز دوشنبه 5 اردیبهشت ماه در سن ۷۵ سالگی بر اثر ایست قلبی به دیار حق شتافت. این هنرمند در زمره نسل متقدم صداپیشگی در ایران بود. او در سال 1326 در تهران متولد شد و از سال 1341 با نقشهای کوتاه زیر نظر مرحوم عطاءالله کاملی وارد عرصه دوبله شد و پس از آن به خاطر استعدادش به جای بازیگران مطرح جهان حرف زد.
خانم شهلا ناظریان گویندهای سرحال و قبراق و درجه یک بود. من با او قریب 50 سال در عرصه دوبله کشور کار کردم. تا این اواخر یعنی دو سه سال پیش هم سری اول سریال «رودخانه برفی» را دوبله کردیم و پس از سکته او در سری دوم این سریال خانم زهره شکوفنده به جای ایشان دوبله کردند.
اگر به لیست تعداد فیلمهایی که با هم دوبله کردیم نگاه کنید حرف از یک عمر کار است. آن هم با فیلمهایی عالی و درخشان که دیگر تکرار نشدنی است. فیلمهایی با بازی بازیگران ستاره سینمای دنیا. یادم است ایشان در نقش بازیگران مطرحی حرف زدند از جمله اینگرید برگمن در فیلم مشهور کازابلانکا در کنار همسر مرحومش حسین عرفانی درخشانترین دوبله را به یادگار گذاشتند.
او زن متشخصی بود و گویندگیاش درجه یک بود. او جزو 5 نفر اول زن گوینده در ایران بود. بسیار هم در کارش منضبط بود. تاکنون از او خاطره بدی نداشته ام. او هم برای من به عنوان مدیر دوبلاژ و هم برای مخاطبانش آثاری به یادماندنی و لذت بخش از خود به جا گذاشت.
یادم است از همان سالهای 41، 42 وارد عرصه دوبله شد. بسیار باهوش و فهمیده بود. کارش را خیلی دوست داشت و خیلی هم زود سوار کار شد و به تعبیری کار را قاپید. طوری که مدام دعوت میشد. ایشان صدای تیز و خاص و برندهای داشت. تقریباً در تمام برنامههای سینما و تلویزیون آن زمان حضور داشت و با تمام مدیردوبلاژهای آن زمان هم کار کرد. آقای زرندی، شرافت، دوستدار و رسولزاده مدیران دوبلاژ اول و بزرگان دوبله در ایران بودند که او با هر چهار نفر کار کرد. من از سال 42 در استودیو کاسپین مدیر دوبلاژ بودم و او با من و آقای خسرو شاهی، مظفری، مقامی و طهماسب که همه مدیر دوبلاژ بودیم هم کار کرد تا اکنون که به سن کهولت و پیری رسیدیم و کرونا هم مزید بر علت شد و ما دیگر از عرصه دوبله کنار رفتیم.
دلتنگم برای او و برای تمام بزرگان دوبله که در این دو سال کرونا آنها را از دست دادیم. برای صداهای ماندگاری که دیگر در میان ما نیستند. روحش شاد و یادش گرامی.
شجاعت آقای مدیر
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
پذیرفتن خطا یا نقاط ضعف و کاستیها، بخش مهمی از «مدیریت» است که در کشور ما معمولاً فراموش میشود. نه تنها مدیران میانی، مدیران مؤسسات و نهادهای کوچک، که مدیران بزرگتر و وزیران، اغلب از ترکیب «معذرت خواهی» استفاده نکرده و درباره مشکلات و ضعفهای سیستم تحت مدیریتشان فرافکنی میکنند. پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در دیدار با هنرمندان شجاعت به خرج داده و آشکارا از ریزش مخاطبان تلویزیون صحبت کرده است. جبلی، معضلی را پذیرفته که پیشتر یا کتمان و انکار میشد یا با اعلام آمارهای مختلف از سوی روابط عمومی سازمان، طوری دیگر مطرح میشد. در هر حال نتیجه یکی بود: منتقدان و مردم از ریزش مخاطب بهعنوان یک بحران و شکاف صحبت میکردند و مدیران سازمان صدا و سیما، تأکید و اصرار داشتند که وضعیت تغییر نکرده است.اینکه آقای جبلی، بهعنوان رئیس یکی از مهمترین سازمانهای کشور، ضعف بزرگ رسانهاش را پذیرفته، اتفاق بزرگی است. شاید بشود برای این معضل، راه حلی پیدا کرد. به نظر میرسد وقتی مدیری در آن سطح و با توجه به حساسیتهایی که درباره سازمان وجود دارد، تن به پذیرفتن این بحران میدهد، احتمالاً هوش و استراتژی حل آن مشکل را هم دارد. آقای جبلی میتواند سریالهای نوروز 1401 و سریالهای رمضان امسال را با سریالهایی که یک دهه پیش در تلویزیون ساخته میشد، مقایسه کند. قرار نیست از چهرهها بت بسازیم، هر کارگردانی در کارنامهاش اثر ضعیف و قوی دارد، اما از حسن فتحی و رضا عطاران، از علیرضا افخمی و سیروس مقدم رسیدهایم به علی غفاری، علیرضا نجفزاده یا محمدرضا خردمندان. تلویزیون، زمانی محل کشف استعداد بود، سیروس مقدم ضعیفترین سریالهایش را در شبکه سه ساخت تا به «پایتخت»، «چک برگشتی» یا «زیر هشت» و «مدینه» رسید. فتحی در اوج، از تلویزیون رفت. در حالی که سریالهای رمضانیاش «میوه ممنوعه» و «در مسیر زایندهرود» هنوز تماشایی هستند. آقای جبلی، با کمی بررسی متوجه خواهد شد که ادامه ساخت سریالهایی از جنس «بچه مهندس» که بدون جذابیت و بسیار کلیشهای هستند، تماشاگر را از تلویزیون دور میکند. مردم، هنوز دوست دارند در تلویزیون سریالهای مناسبتی ببینند، هر چقدر سلیقهشان عوض شده باشد، ترجیح میدهند محصول کشور خودشان کیفیتی را داشته باشد که پای آن بنشینند. سریالسازی در همه جای جهان وجود دارد و عمده مخاطبان نیز در غیبت سریالهای خوب تلویزیون، در شبکه نمایش خانگی، سریال میبینند. اما چند سال است که تلویزیون زمان افطار، چیزی در چنته ندارد. مردم، فراموش نکردهاند که گاهی تماشای سریالهای ماه رمضان، بخشی از شیرینیهایی بود که ایرانیان در این ماه مبارک، تجربه میکردند. اما حالا با سری دوزی و کیفیت نازل سریالها، با کارگردانهای درجه سه و بازیگرانی که مقابل دوربین دست و پا میزنند تا جذاب به نظر برسند، مردم علاقهای به دیدن سریال ایرانی ندارند. این مسیر، که آقای جبلی به آن اشاره کرده، یک شبه به وجود نیامده است. متأسفانه کمکاری، سهلانگاری، حذف چهرههای بااستعداد و توجه خاص به استعدادهای تمام شده یا فیلمسازان درجه سه، لوگوی تلویزیون را سوزانده است. مردم، دیگر برای تماشای سریال، تلویزیون را روشن نمیکنند یا حتی در میان آنچه به اسم سریال تولید میشود دنبال پدیده نمیگردند. آقای جبلی با بررسی آمار تماشای سریالهای قدیمی در شبکه آی فیلم، قطعاً نتایج تازهای از این بحران کشف خواهد کرد.
روزنامهنگار
پذیرفتن خطا یا نقاط ضعف و کاستیها، بخش مهمی از «مدیریت» است که در کشور ما معمولاً فراموش میشود. نه تنها مدیران میانی، مدیران مؤسسات و نهادهای کوچک، که مدیران بزرگتر و وزیران، اغلب از ترکیب «معذرت خواهی» استفاده نکرده و درباره مشکلات و ضعفهای سیستم تحت مدیریتشان فرافکنی میکنند. پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در دیدار با هنرمندان شجاعت به خرج داده و آشکارا از ریزش مخاطبان تلویزیون صحبت کرده است. جبلی، معضلی را پذیرفته که پیشتر یا کتمان و انکار میشد یا با اعلام آمارهای مختلف از سوی روابط عمومی سازمان، طوری دیگر مطرح میشد. در هر حال نتیجه یکی بود: منتقدان و مردم از ریزش مخاطب بهعنوان یک بحران و شکاف صحبت میکردند و مدیران سازمان صدا و سیما، تأکید و اصرار داشتند که وضعیت تغییر نکرده است.اینکه آقای جبلی، بهعنوان رئیس یکی از مهمترین سازمانهای کشور، ضعف بزرگ رسانهاش را پذیرفته، اتفاق بزرگی است. شاید بشود برای این معضل، راه حلی پیدا کرد. به نظر میرسد وقتی مدیری در آن سطح و با توجه به حساسیتهایی که درباره سازمان وجود دارد، تن به پذیرفتن این بحران میدهد، احتمالاً هوش و استراتژی حل آن مشکل را هم دارد. آقای جبلی میتواند سریالهای نوروز 1401 و سریالهای رمضان امسال را با سریالهایی که یک دهه پیش در تلویزیون ساخته میشد، مقایسه کند. قرار نیست از چهرهها بت بسازیم، هر کارگردانی در کارنامهاش اثر ضعیف و قوی دارد، اما از حسن فتحی و رضا عطاران، از علیرضا افخمی و سیروس مقدم رسیدهایم به علی غفاری، علیرضا نجفزاده یا محمدرضا خردمندان. تلویزیون، زمانی محل کشف استعداد بود، سیروس مقدم ضعیفترین سریالهایش را در شبکه سه ساخت تا به «پایتخت»، «چک برگشتی» یا «زیر هشت» و «مدینه» رسید. فتحی در اوج، از تلویزیون رفت. در حالی که سریالهای رمضانیاش «میوه ممنوعه» و «در مسیر زایندهرود» هنوز تماشایی هستند. آقای جبلی، با کمی بررسی متوجه خواهد شد که ادامه ساخت سریالهایی از جنس «بچه مهندس» که بدون جذابیت و بسیار کلیشهای هستند، تماشاگر را از تلویزیون دور میکند. مردم، هنوز دوست دارند در تلویزیون سریالهای مناسبتی ببینند، هر چقدر سلیقهشان عوض شده باشد، ترجیح میدهند محصول کشور خودشان کیفیتی را داشته باشد که پای آن بنشینند. سریالسازی در همه جای جهان وجود دارد و عمده مخاطبان نیز در غیبت سریالهای خوب تلویزیون، در شبکه نمایش خانگی، سریال میبینند. اما چند سال است که تلویزیون زمان افطار، چیزی در چنته ندارد. مردم، فراموش نکردهاند که گاهی تماشای سریالهای ماه رمضان، بخشی از شیرینیهایی بود که ایرانیان در این ماه مبارک، تجربه میکردند. اما حالا با سری دوزی و کیفیت نازل سریالها، با کارگردانهای درجه سه و بازیگرانی که مقابل دوربین دست و پا میزنند تا جذاب به نظر برسند، مردم علاقهای به دیدن سریال ایرانی ندارند. این مسیر، که آقای جبلی به آن اشاره کرده، یک شبه به وجود نیامده است. متأسفانه کمکاری، سهلانگاری، حذف چهرههای بااستعداد و توجه خاص به استعدادهای تمام شده یا فیلمسازان درجه سه، لوگوی تلویزیون را سوزانده است. مردم، دیگر برای تماشای سریال، تلویزیون را روشن نمیکنند یا حتی در میان آنچه به اسم سریال تولید میشود دنبال پدیده نمیگردند. آقای جبلی با بررسی آمار تماشای سریالهای قدیمی در شبکه آی فیلم، قطعاً نتایج تازهای از این بحران کشف خواهد کرد.
درباره اهمیت خودآگاهی/3
مکانیسمهای دفاعی چیست؟
آزاده سهرابی
روانشناس
مکانیسمهای دفاعی داستانی پیچیده در سیستم روانی انسان ما است. فرایندی ناخودآگاه که آگاه شدن به آن چندان کار راحتی نیست، ولی در مسیر خودآگاهی حتماً باید از دل این مکانیسمهای دفاعی عبور کنیم، مقاومت در برابر شناخت آنها را کناری بزنیم تا بتوانیم به صداقت با احساسات خود برسیم. اگر بدانیم مکانیسمهای دفاعی چه کارکرد مهمی در سیستم روانی ما دارند فکر آگاهی نسبت به آنها نیز سطحی از اضطراب را تولید میکند، اما باید بدانیم این اضطراب تولید شده یکی از نشانههای مقاومت ناهشیار برای برملا شدن رازهایش است. رازهایی که گمان میکند سالها فرد را در برابر اضطرابها محافظت کرده و با تغییر در ادراک فرد از موقعیت از راه مکانیسمهای دفاعی چون انکار، جابهجایی، سرکوبی، فرافکنی و... او را به سلامت از مسیر زندگی عبور داده است، اما غافل از اینکه مکانیسمهای دفاعی خود دردسرساز شدهاند. واقعیت این است که قوانین اخلاقی درونی و بیرونی و قوانین اجتماعی و فرهنگی زیادی راه خود را در هر لحظه درون ما طی میکند که عمدتاً در سطح ناهشیار است. این قوانین برای خواستههای ما در بسیاری مواقع مانع هستند و همین شروع یک کشمکش درونی و ناهشیارانه است که فرد تنها وقتی متوجه آن میشود که رفتاری از او سر میزند که با واقعیت بیرونی چندان سازگار نیست. مادری را تصور کنید که در یک روز بخصوص پرخاشگریاش نسبت به فرزندش بیشتر میشود. اگر این مادر خوب نگاه کند میبیند فرزندش امروز بیشتر از روزهای قبل حرف نمیزند یا خرابکاری خاصی نکرده یا مثل همیشه در نوشتن تکالیفش طفره میرود... اما چگونه است که این مادر نسبت به یک رفتار فرزندش که روزهای قبل صبورتر بود، امروز پرخاشگرتر شده است؟ مادری که در مسیر خودآگاهی است این را از خودش میپرسد. احتمالاً او خشم خود از منبع دیگری را به فرزندش منتقل کرده است؛ منبعی که نمیتواند بروز خشمش را نسبت به آن ببیند. مثلاً خشمی نسبت به همکارش یا مدیرش! معیارهای اخلاقی یا قوانین محیط کار به او میگویند: تو از پس گرفتن حقت بر نمیآیی یا نباید جو را متشنج کرد یا الان وقت اینکه بحثی را به راه بیندازی نیست. آرزو و خواسته این زن چیست؟ اینکه طرف مقابل بداند او از رفتار یا گفتاری که در معرضش بوده چه میزان عصبانی شده است. این کشمکش در ناخودآگاه در جریان است و چون فرد ناتوان از پیدا کردن راهی سالم برای بیان احساسش است از مکانیسم دفاعی جابهجایی استفاده میکند و خشمش را با پرخاشگری نسبت به فرزندش بروز میدهد و اضطرابش نسبت به این آشوب پنهان درونی، کاهش مییابد. در واقع ذهن برای رسیدن به یک آرامش نسبی به مکانیسمهای دفاعی متوسل میشود. آسیبهای روانی ارتباط بسیار مؤثری با این مسأله دارند که انسان به شکل ناسالمی از مکانیسمهای دفاعی استفاده کند. افرادی که بهصورت خودکار تنها روی مکانیسمهای دفاعی رفتار میکنند و دنبال حل مسأله نیستند یا توانایی دیدن هیجانات خود را در جای درست خود ندارند بیشتر در معرض آسیب روانی مثل اضطراب، افسردگی و وسواس هستند. هرچه افراد از مکانیسمهای دفاعی ناپختهتر مثل انکار، تحریف، فرافکنی، واپسروی یا حتی خود بیمارانگاری استفاده کنند احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمی در آنها بیشتر میشود. نکته این است که استفاده از مکانیسم دفاعی به طور کلی طبیعی است و قرار نیست کسی در مقابل استفاده از آنها خلع سلاح شود بلکه موضوع استفاده مکرر از آنها یا استفاده مداوم از یک دفاع ناپخته است.
روانشناس
مکانیسمهای دفاعی داستانی پیچیده در سیستم روانی انسان ما است. فرایندی ناخودآگاه که آگاه شدن به آن چندان کار راحتی نیست، ولی در مسیر خودآگاهی حتماً باید از دل این مکانیسمهای دفاعی عبور کنیم، مقاومت در برابر شناخت آنها را کناری بزنیم تا بتوانیم به صداقت با احساسات خود برسیم. اگر بدانیم مکانیسمهای دفاعی چه کارکرد مهمی در سیستم روانی ما دارند فکر آگاهی نسبت به آنها نیز سطحی از اضطراب را تولید میکند، اما باید بدانیم این اضطراب تولید شده یکی از نشانههای مقاومت ناهشیار برای برملا شدن رازهایش است. رازهایی که گمان میکند سالها فرد را در برابر اضطرابها محافظت کرده و با تغییر در ادراک فرد از موقعیت از راه مکانیسمهای دفاعی چون انکار، جابهجایی، سرکوبی، فرافکنی و... او را به سلامت از مسیر زندگی عبور داده است، اما غافل از اینکه مکانیسمهای دفاعی خود دردسرساز شدهاند. واقعیت این است که قوانین اخلاقی درونی و بیرونی و قوانین اجتماعی و فرهنگی زیادی راه خود را در هر لحظه درون ما طی میکند که عمدتاً در سطح ناهشیار است. این قوانین برای خواستههای ما در بسیاری مواقع مانع هستند و همین شروع یک کشمکش درونی و ناهشیارانه است که فرد تنها وقتی متوجه آن میشود که رفتاری از او سر میزند که با واقعیت بیرونی چندان سازگار نیست. مادری را تصور کنید که در یک روز بخصوص پرخاشگریاش نسبت به فرزندش بیشتر میشود. اگر این مادر خوب نگاه کند میبیند فرزندش امروز بیشتر از روزهای قبل حرف نمیزند یا خرابکاری خاصی نکرده یا مثل همیشه در نوشتن تکالیفش طفره میرود... اما چگونه است که این مادر نسبت به یک رفتار فرزندش که روزهای قبل صبورتر بود، امروز پرخاشگرتر شده است؟ مادری که در مسیر خودآگاهی است این را از خودش میپرسد. احتمالاً او خشم خود از منبع دیگری را به فرزندش منتقل کرده است؛ منبعی که نمیتواند بروز خشمش را نسبت به آن ببیند. مثلاً خشمی نسبت به همکارش یا مدیرش! معیارهای اخلاقی یا قوانین محیط کار به او میگویند: تو از پس گرفتن حقت بر نمیآیی یا نباید جو را متشنج کرد یا الان وقت اینکه بحثی را به راه بیندازی نیست. آرزو و خواسته این زن چیست؟ اینکه طرف مقابل بداند او از رفتار یا گفتاری که در معرضش بوده چه میزان عصبانی شده است. این کشمکش در ناخودآگاه در جریان است و چون فرد ناتوان از پیدا کردن راهی سالم برای بیان احساسش است از مکانیسم دفاعی جابهجایی استفاده میکند و خشمش را با پرخاشگری نسبت به فرزندش بروز میدهد و اضطرابش نسبت به این آشوب پنهان درونی، کاهش مییابد. در واقع ذهن برای رسیدن به یک آرامش نسبی به مکانیسمهای دفاعی متوسل میشود. آسیبهای روانی ارتباط بسیار مؤثری با این مسأله دارند که انسان به شکل ناسالمی از مکانیسمهای دفاعی استفاده کند. افرادی که بهصورت خودکار تنها روی مکانیسمهای دفاعی رفتار میکنند و دنبال حل مسأله نیستند یا توانایی دیدن هیجانات خود را در جای درست خود ندارند بیشتر در معرض آسیب روانی مثل اضطراب، افسردگی و وسواس هستند. هرچه افراد از مکانیسمهای دفاعی ناپختهتر مثل انکار، تحریف، فرافکنی، واپسروی یا حتی خود بیمارانگاری استفاده کنند احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمی در آنها بیشتر میشود. نکته این است که استفاده از مکانیسم دفاعی به طور کلی طبیعی است و قرار نیست کسی در مقابل استفاده از آنها خلع سلاح شود بلکه موضوع استفاده مکرر از آنها یا استفاده مداوم از یک دفاع ناپخته است.
چند نکته درباره کتابی با موضوع «کرونا»
طوفان آمد و ما را با خود برد
رعنا مهدوی
منتقد ادبی
راستش را بخواهید خواندن از ویروس منحوس کرونا در این روزها که زندگی همهمان را دگرگون کرده جانکاه است، با این حال همه ما هنوز سؤالات و ابهامات زیادی دربارهاش داریم. کرونا همان قدر که معضل شده به همان میزان دراماتیک است. یعنی در سایه نحساش حرفهای نگفته زیاد است. بیشک چه در ادبیات جهان و چه در ادبیات ایران بعد از این تأثیر و حضورش حس خواهد شد و تصور من این است که در دنیای ادبیات، صف اول مواجهه «روایت» است و بعد از آن داستان و رمان. دو اصل مهم در انتقال گزارش و خلق روایت فرم روایی و زبان حاصل از آن است. در کتاب «طوفان آمد و ما را با خود برد» اثر فردین آریش، مخاطب در چرخه میان نویسنده، پدیده یا کرونا، سوژهها و زبان روایی، ایستاده است. زبان روایت را به این دلیل مهم و نقطه قوت اثر میدانم چون حاصل تلفیق تجربه و معنا است. با اینکه مشخصاً نویسنده قصد ندارد به حیطه معنا وارد شود اما زبان میتواند رسانای معنا باشد، زیرا در سادهترین و تازهترین حالت ممکن قرار دارد. واژهها پویا و زنده هستند و زبان در سالمترین حالت ممکن انتقال قرار دارد. نکته دیگری که در خصوص این روایت وجود دارد این است که نویسنده توانسته نسبت زمانی مناسبی میان نگارش و هیجانهای اولیه پدیده کرونا به لحاظ زمانی ایجاد کند. وقتی فاصله زمانی مناسبی با نقطه جوش حادثه برقرار شود، خبر و تحلیل از هم جدا میشوند و میتوان هم در مورد خبر و هم تحلیل خودآگاه و حساب شده حرف زد؛ نه اینکه به خیال خلق روایت دست اول یک مخلوط ناهمگن از خبر و تحلیل و هیجان را به خورد مخاطب داد. از دیگر ویژگیهایی که این روایت دارد و میتواند به آن اصالت ببخشد، مفهوم مشاهده و دیدن است. نکته سومی که در روایت «طوفان آمد و ما را با خود برد» انتخاب سوژهها است که باز هم میتواند متأثر از دیدن و در عین حال بدیع بودن آن باشد ؛ انتخاب سوژهها در این روایت به گونهای است که تعادل ذهنی مخاطب را هر بار بههم میزند و برای مخاطب ایجاد انگیزه میکند. پس در مسیر خواندن، ضرباهنگ قلم و نگارش از ریتم نمیافتد. تصور میکنم یافتن سوژهها مسیر سختی دارد که فردین آریش بخوبی از عهده انجام آن برآمده است.
طوفان آمد و ما را با خود برد (بیست روایت از بیست اقدام جهادی در کرونا)
نویسنده: فردین آریش
ناشر: سوره مهر
1401
منتقد ادبی
راستش را بخواهید خواندن از ویروس منحوس کرونا در این روزها که زندگی همهمان را دگرگون کرده جانکاه است، با این حال همه ما هنوز سؤالات و ابهامات زیادی دربارهاش داریم. کرونا همان قدر که معضل شده به همان میزان دراماتیک است. یعنی در سایه نحساش حرفهای نگفته زیاد است. بیشک چه در ادبیات جهان و چه در ادبیات ایران بعد از این تأثیر و حضورش حس خواهد شد و تصور من این است که در دنیای ادبیات، صف اول مواجهه «روایت» است و بعد از آن داستان و رمان. دو اصل مهم در انتقال گزارش و خلق روایت فرم روایی و زبان حاصل از آن است. در کتاب «طوفان آمد و ما را با خود برد» اثر فردین آریش، مخاطب در چرخه میان نویسنده، پدیده یا کرونا، سوژهها و زبان روایی، ایستاده است. زبان روایت را به این دلیل مهم و نقطه قوت اثر میدانم چون حاصل تلفیق تجربه و معنا است. با اینکه مشخصاً نویسنده قصد ندارد به حیطه معنا وارد شود اما زبان میتواند رسانای معنا باشد، زیرا در سادهترین و تازهترین حالت ممکن قرار دارد. واژهها پویا و زنده هستند و زبان در سالمترین حالت ممکن انتقال قرار دارد. نکته دیگری که در خصوص این روایت وجود دارد این است که نویسنده توانسته نسبت زمانی مناسبی میان نگارش و هیجانهای اولیه پدیده کرونا به لحاظ زمانی ایجاد کند. وقتی فاصله زمانی مناسبی با نقطه جوش حادثه برقرار شود، خبر و تحلیل از هم جدا میشوند و میتوان هم در مورد خبر و هم تحلیل خودآگاه و حساب شده حرف زد؛ نه اینکه به خیال خلق روایت دست اول یک مخلوط ناهمگن از خبر و تحلیل و هیجان را به خورد مخاطب داد. از دیگر ویژگیهایی که این روایت دارد و میتواند به آن اصالت ببخشد، مفهوم مشاهده و دیدن است. نکته سومی که در روایت «طوفان آمد و ما را با خود برد» انتخاب سوژهها است که باز هم میتواند متأثر از دیدن و در عین حال بدیع بودن آن باشد ؛ انتخاب سوژهها در این روایت به گونهای است که تعادل ذهنی مخاطب را هر بار بههم میزند و برای مخاطب ایجاد انگیزه میکند. پس در مسیر خواندن، ضرباهنگ قلم و نگارش از ریتم نمیافتد. تصور میکنم یافتن سوژهها مسیر سختی دارد که فردین آریش بخوبی از عهده انجام آن برآمده است.
طوفان آمد و ما را با خود برد (بیست روایت از بیست اقدام جهادی در کرونا)
نویسنده: فردین آریش
ناشر: سوره مهر
1401
عکس نوشت
کیهان کلهرنوازنده کمانچه به دیدارهوشنگ ابتهاج رفت. یلدا ابتهاج در روایت این دیدار نوشت: «همین روزها بود که پدرم دراحوال این روزهایشان، همچون همیشه که موسیقی جای ویژهای برای ایشان دارد، اجرایی از کیهان کلهررا از جاده ابریشم میدیدند، لحظات لابلای نوای سازها وکمانچه دردمند کیهان کلهر پیچیده بود. یکی، دو روز بعد کیهان عزیز پیامی نوشت که آمستردام است وسراغ سایه را گرفت، تا دراین روزهای سخت سایه دمی همدمش باشد. در غیاب یاران رفته چه بجا بود این همت و صمیمیت او، آنهم در روزگار امروز که نه از همت و نه صمیمیت نشانی نمییابی. به سرعت گفتوگویشان درباره موسیقی درگرفت. از امروز موسیقی»/ موسیقی ما
هنرمندان در فضای مجازی
فعالیت اهالی فرهنگ و هنر این روزها شکلی جدیتر پیدا کرده، از اهالی سینما که خبر از کارهای تازه خود میدهند تا گالریهایی که به میزبانی آثار هنرمندان بخش هنرهای تجسمی برگزار میشود و همچنین نمایشها، آلبومها و کتابهای تازه.
یاد
درگذشت تنی چند از هنرمندان خانواده فرهنگ و هنر کشورمان را داغدار کرده، کیخسرو پورناظری آهنگساز و نوازنده تصویری از زندهیاد جواد کریمی منتشر کرده است. در بخشی به یاد کریمی نوشته:«دکتر کریمی در خانوادهای اهل معنا، شعر و ادب و موسیقی پرورش یافته، برادران همه اهل ذوق، شاعر، ادیب، موسیقی شناس و اهل آواز بودند. ایشان در چنین کانون ادبی و هنری بزرگ شدند و با صدای بسیار دلانگیز و رسا و شش دانگ که داشتند، فراگیری آواز را جدی گرفته و از مکتب آواز استاد بزرگ کرمانشاه، استاد «شیخ حسین داوودی»، «درویش حسن خراباتی» و دیگر خوانندگان بهرهمند شدند و خود یکی از جامعترین و بهترین خوانندگان شد.» متن کامل این نوشته در صفحه پورناظری آمده. صفحه «خانه سینما» هم از درگذشت آرمین بشرویه خبر داده و نوشته: «آرمین بشرویه، مرد نقرهای تئاتر ایران درگذشت.» آنطور که در این اطلاعیه آمده، زندهیاد بشرویه مبتلا به سرطان مغز استخوان بوده است. در کارنامه کاری این هنرمند عنوانهایی همچون عنوان بازیگر سوم مرد جشنواره تئاتر فجر ایران ثبت شده است. رضا کیانیان هم تصویری از داوود امیری، فیلمبردار سینمای کشورمان منتشر کرده و نوشته: «امشب ساعت 15/12 دقیقه پرواز کرد. رفت که رفت که رفت...»
چهرهها
ارسلان فصیحی، مترجم ادبیات ترکی استانبولی خبر از برگزاری یک کارگاه آموزش ترجمه برای علاقهمندان ادبیات ترکی استانبولی داده است. او در همین رابطه نوشته: «کالج بیلین که زیرمجموعه دانشگاه علامه طباطبایی است دورههایآموزشی گوناگونی برگزار میکند از جمله «کارگاه ترجمه ادبی» که مدرس آن من هستم.» علاقهمندان شرکت در این دوره آموزشی میتوانند با مراجعه به صفحه این مترجم در اینستاگرام اطلاعات کاملتری کسب کنند.
ابراهیم گلهدارزاده، استاد دانشگاه، بازیگر و کارگردان تئاتر بخشی از مجموعه تلویزیونی نجلا 2 را به اشتراک گذاشته و در توضیح آن نوشته: «یکی از خوابهای مکرر کودکی من تصویر هواپیماهای جنگده عراق بود که به شهر ما حمله میکنند ،بعد سربازان اجنبی مثل آدمهای بی چهره کوچکی که از قیر ساخته شده باشند درست مانند لشکری از مورچگان، سقف خانه کاغذی ما را از هم پاره میکردند.» گلهدار زاده خودش نیز در بخشی از سریال نجلا 2 به کارگردانی خیرالله تقیانیپور به ایفای نقش پرداخته است.
مرتضی جلیلیدوست، کارگردان و طراح تئاتر، عکسی از نمایش «بودن» که خودش کارگردانی آن را به عهده داشته به اشتراک گذاشته است. در بخشی از توضیحاتی که به همین منظور ضمیمه تصویر این نمایش کرده آمده:« پیش فروش هفته چهارم «بودن» با تخفیف گروهی و همچنین 35 درصد تخفیف دانشجویی در تیوال شروع شده است.» صبا نجاتی و مصطفی امیری نویسندگان این کار و مصطفی امیری، سارا شاهرودیان، کیوان محمدی و صبا نجاتی هم بازیگران آن هستند.
احمد مهرانفر هنرمند بازیگر هم پوستری از فیلم سینمایی «انفرادی» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی را منتشر کرده و نوشته: «انفرادی از هفتم اردیبهشت در سینماهای سراسر کشور اکران میشود. پیشفروش این فیلم سینمایی که پخش آن را خانه فیلم برعهده دارد توسط سامانههای بلیتفروشی آغاز شده است.»
دیگه چه خبر
تصویری از مرضیه محبوب به همراه چند سطر برای تقدیر وی در اینستاگرام منتشر شده، در این تصویر که هوتن شکیبا بازیگر و صداپیشه آن را استوری کرده، از این عروسک گردان بابت سالها فعالیت هنری و تأثیری که بر حوزههایی همچون سینما و تلویزیون گذاشته تشکر شده، شکیبا نوشته: «و فراموش نکنیم این دستان توانا رو. خالق بسیاری از عروسکهای پرخاطره ما، استاد مرضیه محبوب... و واقعاً محبوب.» او عروسک ساز مجموعه «مهمونی»، «کلاه قرمزی»، «خاله قورباغه» است.
یاد
درگذشت تنی چند از هنرمندان خانواده فرهنگ و هنر کشورمان را داغدار کرده، کیخسرو پورناظری آهنگساز و نوازنده تصویری از زندهیاد جواد کریمی منتشر کرده است. در بخشی به یاد کریمی نوشته:«دکتر کریمی در خانوادهای اهل معنا، شعر و ادب و موسیقی پرورش یافته، برادران همه اهل ذوق، شاعر، ادیب، موسیقی شناس و اهل آواز بودند. ایشان در چنین کانون ادبی و هنری بزرگ شدند و با صدای بسیار دلانگیز و رسا و شش دانگ که داشتند، فراگیری آواز را جدی گرفته و از مکتب آواز استاد بزرگ کرمانشاه، استاد «شیخ حسین داوودی»، «درویش حسن خراباتی» و دیگر خوانندگان بهرهمند شدند و خود یکی از جامعترین و بهترین خوانندگان شد.» متن کامل این نوشته در صفحه پورناظری آمده. صفحه «خانه سینما» هم از درگذشت آرمین بشرویه خبر داده و نوشته: «آرمین بشرویه، مرد نقرهای تئاتر ایران درگذشت.» آنطور که در این اطلاعیه آمده، زندهیاد بشرویه مبتلا به سرطان مغز استخوان بوده است. در کارنامه کاری این هنرمند عنوانهایی همچون عنوان بازیگر سوم مرد جشنواره تئاتر فجر ایران ثبت شده است. رضا کیانیان هم تصویری از داوود امیری، فیلمبردار سینمای کشورمان منتشر کرده و نوشته: «امشب ساعت 15/12 دقیقه پرواز کرد. رفت که رفت که رفت...»
چهرهها
ارسلان فصیحی، مترجم ادبیات ترکی استانبولی خبر از برگزاری یک کارگاه آموزش ترجمه برای علاقهمندان ادبیات ترکی استانبولی داده است. او در همین رابطه نوشته: «کالج بیلین که زیرمجموعه دانشگاه علامه طباطبایی است دورههایآموزشی گوناگونی برگزار میکند از جمله «کارگاه ترجمه ادبی» که مدرس آن من هستم.» علاقهمندان شرکت در این دوره آموزشی میتوانند با مراجعه به صفحه این مترجم در اینستاگرام اطلاعات کاملتری کسب کنند.
ابراهیم گلهدارزاده، استاد دانشگاه، بازیگر و کارگردان تئاتر بخشی از مجموعه تلویزیونی نجلا 2 را به اشتراک گذاشته و در توضیح آن نوشته: «یکی از خوابهای مکرر کودکی من تصویر هواپیماهای جنگده عراق بود که به شهر ما حمله میکنند ،بعد سربازان اجنبی مثل آدمهای بی چهره کوچکی که از قیر ساخته شده باشند درست مانند لشکری از مورچگان، سقف خانه کاغذی ما را از هم پاره میکردند.» گلهدار زاده خودش نیز در بخشی از سریال نجلا 2 به کارگردانی خیرالله تقیانیپور به ایفای نقش پرداخته است.
مرتضی جلیلیدوست، کارگردان و طراح تئاتر، عکسی از نمایش «بودن» که خودش کارگردانی آن را به عهده داشته به اشتراک گذاشته است. در بخشی از توضیحاتی که به همین منظور ضمیمه تصویر این نمایش کرده آمده:« پیش فروش هفته چهارم «بودن» با تخفیف گروهی و همچنین 35 درصد تخفیف دانشجویی در تیوال شروع شده است.» صبا نجاتی و مصطفی امیری نویسندگان این کار و مصطفی امیری، سارا شاهرودیان، کیوان محمدی و صبا نجاتی هم بازیگران آن هستند.
احمد مهرانفر هنرمند بازیگر هم پوستری از فیلم سینمایی «انفرادی» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی را منتشر کرده و نوشته: «انفرادی از هفتم اردیبهشت در سینماهای سراسر کشور اکران میشود. پیشفروش این فیلم سینمایی که پخش آن را خانه فیلم برعهده دارد توسط سامانههای بلیتفروشی آغاز شده است.»
دیگه چه خبر
تصویری از مرضیه محبوب به همراه چند سطر برای تقدیر وی در اینستاگرام منتشر شده، در این تصویر که هوتن شکیبا بازیگر و صداپیشه آن را استوری کرده، از این عروسک گردان بابت سالها فعالیت هنری و تأثیری که بر حوزههایی همچون سینما و تلویزیون گذاشته تشکر شده، شکیبا نوشته: «و فراموش نکنیم این دستان توانا رو. خالق بسیاری از عروسکهای پرخاطره ما، استاد مرضیه محبوب... و واقعاً محبوب.» او عروسک ساز مجموعه «مهمونی»، «کلاه قرمزی»، «خاله قورباغه» است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
عفاف و حجاب از دغدغههای اصلی جامعه ایمانی است
-
دعای روز بیست و چهارم
-
یک دقیقه با خدا
-
دوبلور و مدیر دوبلاژ پیشکسوت
-
شجاعت آقای مدیر
-
مکانیسمهای دفاعی چیست؟
-
طوفان آمد و ما را با خود برد
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین