فلسفه بعثت و آغاز رسالت پیامبر رحمت(ص) بر گستره جهان
شناخت فرهنگ وحیانی
دکتر محمدمهدی تسخیری
معاون بینالملل و ارتباطات دانشگاه ادیان و مذاهب قم
اى مردم، در حقیقت براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده است و ما به سوى شما نورى تابناک فرو فرستادهایم.(۱۷۴-نساء)
٢٧ ماه رجب، یادآور یکى از روزهاى تاریخى کمنظیراست و بحق، نقطه عطف تاریخ بشری است. بدون شک اصل وجود پیامبر خدا(ص) رحمتی برای جهان بشریت در همه دوران است. خاتمالاولیا والاوصیا حضرت امام مهدی(عج) مىفرماید: «خداوند محمد را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند.» (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص۱۹۴).
1 جامعههاى بشرى معاصر تشنه مبادى اخلاق عملى است و نبود آن آسیبهاى غیرقابل جبرانى را تحمیل کرده است. درک مبعث نبوی، دریافت اخلاق متعالی انسان وحیانی است که خود پیامبر(ص) فرموده است: «من مبعوث شدم تا بزرگواریهای اخلاقی را کامل کنم.» (بحارالأنوار، ج ۱۶، ص۲۱۰)
در اینجا کافی است، به توصیف شرایط زمانه بعثت نبوی از زبان امیرمؤمنان گوش فرا دهیم تا جایگاه تأثیرگذار این بعثت نبوی هویدا شود. حضرت علی(ع) زمانه پیامبر را اینگونه به نمایش گذارد: «خداوند، پیامبر را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود و مردم در خوابی طولانی بسر میبردند و فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود و آتش جنگها شعله میکشید و دنیا بیفروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.» (نهجالبلاغه، خطبه ۸۹)
از این رو، پرداختن به چرایی گرامیداشت این روز به معنای آن است که میتوان بشریت معاصر را با آموزههای وحیانی از فساد و ظلم روزافزون امروز نجات داد، همانگونه که انسانهای زمان بعثت با پیامهای رسول خدا(ص) از بتپرستی و جهل و ظلم زمانهای دور رهایی یافتند.اهداف بعثت انبیا و خاتم پیامبران الهی یکتاپرستی، رویگردانی از طاغوت، تبیین آیات و خواندن پیامهای الهی بر مردم، پاکسازی و تزکیه مردم، آموزش، دعوت مردم بخوبیها، بازداشتن آنان از بدیها، آزادسازی نعمتهای پاکیزه و مطبوع و تحریم هر چیز پلید و منفور، برداشتن زنجیر از گردن مردم مستضعف و ستمدیده است.
«و در حقیقت، در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم [تا بگوید:] «خدا را بپرستید و از طاغوت [فریبگر] بپرهیزید.» پس، از ایشان کسى است که خدا [او را] هدایت کرده و از ایشان کسى است که گمراهى بر او سزاوار است. بنا بر این در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است.» (۳۶-نحل)
امیرمؤمنان، حضرت علی(ع)، در نخستین خطبه نهجالبلاغه، هدف از بعثت انبیا را چنین عنوان میکند:خداوند سبحان پیامبرانى از فرزندان آدم برگزید که در برنامه وحى و امانتدارى در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، آن زمان که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده و به حق او جهل ورزیدند و براى او از بتان همتا گرفتند و شیاطین آنان را از معرفت به خداوند بازداشتند و رابطه بندگى ایشان را با حق بریدند. پس خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را بهدنبال هم به سوى آنان گسیل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آرند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند و نیروهاى پنهان عقول آنان را برانگیزانند و نشانههاى الهى را به آنان بنمایانند: از این بلند آسمان که بر بالاى سرشان افراشته و زمین که گهواره زیرپایشان نهاده و معیشتهایى که آنان را زنده مىدارد و اجلهایى که ایشان را به دست مرگ مىسپارد و ناگواریهایى که آنان را به پیرى مىنشاند و حوادثى که بهدنبال هم بر آنان هجوم مى آورد. خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر، یا کتاب آسمانى، یا حجتى لازم، یا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پیامبرانى که کمى عددشان و کثرت تکذیبکنندگانشان آنان را از تبلیغ بازنداشت، از پیامبر گذشتهاى که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند و پیامبر آیندهاى که پیامبر گذشته او را معرفى کرد.
2شاید ارزش این روز به این باشد که ما را به روز تولد اسلام پیوند میدهد، زیرا اسلام بهعنوان یک پیام، یک درخواست درونی، یک حرکت و یک روش، در واقعیت مردم، در این روز متولد شد. یادآوری مبعث برای ما فقط یادآوری تاریخ نیست، بلکه بیدارکردن مسئولیتی است که بر عهده هر زن و مرد مسلمان و جامعهای است که در آن زندگی میکند، تا اسلام را با تمام وجود باور کند و در تمام لحظهها با او زندگی کند و خدا را در اندیشه و گفتار و کردار خود به یاد داشته باشد. همان راه خدا را طی کند، که رسول خدا(ص) پیمود و مسلمانان مؤمن از آنجا گذر کردند، انسانهای مسلمان، قرآن را آنگونه که رسول خدا(ص) بیان کرده به کار گیرند و به اسلام ایمان آورند. رسول خدا(ص)، اسلام را وابستگی اندیشهای، عاطفی، روحی و حرکتی میدانست، زیرا تلاش وجدانی فرد مسلمان با باور اسلام در شخصیت او مرتبط است.
بنابراین، زندگینامه پاک نبوی، به ما یادآور میشود که هر مسلمانی که به اسلام روی میآورد، الگو بودن برای سایر انسانها در زندگی را برای خود انتخاب کرده است، یعنی خود، پیامبر زمانه خود است و در برابر خداوند و همه انسانها پاسخگو خواهد بود. بزرگداشت این روز به معنای آن است که هر مسلمان وظیفه پیامرسانی از سوی فرستاده خدا دارد. مهمترین پیام مبعث این است که خودمان، الگوی کرداری پیامهای وحیانی باشیم، همانگونه که در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «ای مفضل به شیعیان ما بگو: با پرهیز از گناهان و نافرمانی خدا و پیروی از رضای او، دعوتکننده ما باشند، اگر آنان چنین بودند، مردم به سوی ما میشتابند»مرد و زن در این تکلیف یکسانند، هر کدام در جایگاه خود، در جامعه بشری یک پیامرسان مسلمان هستند. معنای حقیقی مبعث همین است که همه احساس پیامبرگونه داشته باشند؛ خواسته قرآن همین است: «قطعاً براى شما در الگوگیری از رسول خدا(ص) سرمشقى نیکو است: براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مىکند.» (۲۱-احزاب)
و این همان چیزی است که ما باید بدانیم و فلسفه حقیقی بقای اسلام در بیش از چهارده قرن، وجود انسانهای پیامبرگونه مسلمان و تجلیبخش حقیقت وحیانی و نمایانگر زندگی سعادتمند دنیوی و اخروی انسانی است.
و نیز باید بدانیم که مسئولیت در حال حاضر بر عهده ماست، ما مسلمانانی که در یکی از سختترین مراحل تاریخ اسلام زندگی میکنیم، زیرا چالشهای عمدهای که امروزه مسلمانان با آن مواجه هستند، چالشهای «ضعف فرهنگ وحیانی» است که در بیشتر مراکز علمی جهانی ریشه دوانده است.
3 شاید بتوان گفت در طول تاریخ گذشته و نیز معاصر، مهمترین چالش فراروی انسان، هجمههای فرهنگی (اتحاد، استکبار و انحراف نظام سلطه) برای سرکوب اندیشههای فرهنگی وحیانی در پرتو پوشش مفاهیم ظریف و جذاب است؛ مفاهیم و واژههایی که بهطور عمده برگرفته از تعالیم آسمانی است. واژههای آزادی، حقوق بشر، کرامت انسانی، حقوق بشردوستانه، سیادت و استقلال، برابری و برادری، انساندوستی، ظلمستیزی، عدالتخواهی و گسترش عدالت، نوعدوستی، مبارزه با افراط گری و خشونت و نژادپرستی و زندگی طبقاتی و دهها واژه و مفهوم دیگر، که همه برگرفته از روح پیامهای آسمانی است، اما متأسفانه این واژهها، با رندی و به ظاهر اهداف اصلاحخواهانه مورد تعدی اندیشههای استکبارخواهی قرار گرفته است. روز مبعث روز رهایی این واژهها و بازگشت به جایگاه وحیانی و انسانی خود و روز رهایی انسان است. «ای پیامبر! ما تو را گواه و نوید دهنده و هشدار دهنده فرستادیم که به فرمان خدا به سوی او دعوت کنی و چراغی روشنیبخش باشی.» (احزاب، آیه ۴۶ - ۴۵).
«تکریم کرامت انسانی» در دیپلماسی پیامبر(ص)
اخلاق دیپلماتیک
دکتر محمد ملکزاده
هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
«دیپلماسی» مهمترین عنصر در سیاست خارجی و روابط بینالملل است. این عنصر در روابط بینالملل به گونهای حائزاهمیت است که برخی مفهوم «دیپلماسی» را مترادف با «سیاست خارجی» دانسته و برخی دیگر آن را بهعنوان ابزار تأمین سیاست خارجی تعریف نمودهاند. بدین ترتیب دیپلماسی دارای مفهومی گسترده و تعاریف مختلف خواهد بود. در مجموع، این اصطلاح شامل گسترهای از فعالیتها است که تصمیمگیران یک کشور بر اساس منافع ملی خود در برابر کشورهای دیگر یا نهادهای بینالمللی انجام میدهند. به بهانه عید مبعث سالروز آغاز رسالت نبی مکرم اسلام که مقدمه توحید و برچیده شدن بتپرستی از جهان هستی است، در این مقال مروری بر «الگوی دیپلماسی در سیره سیاسی رسول خدا(ص)» خواهیم داشت؛ الگویی که با دعوت به هدایت آغاز و با تأکید بر حفظ کرامت انسانی سفرا و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف ادامه یافت.
دعوت به هدایت
«دعوت» در اسلام به معنای رساندن یا ابلاغ پیام وحی و فرامین الهی به همه افراد بشر جهت هدایت آنها است؛ این اصل از جایگاهی مهم در دیپلماسی و سیاست خارجی نظام اسلامی و ارتقای جایگاه آن در نظام بینالملل برخوردار است. قرآن کریم دین اسلام را آخرین دین آسمانی برای بشر و پیامبر اسلام(ص) را آخرین فرستاده خداوند برای هدایت انسانها قرار داده و همه انسانها را به سوی آن دعوت نموده است.در قرآن کریم «دعوت» بهعنوان وظیفه اصلی رسولخدا(ص) در هدایت انسانها تلقی شده است: «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الیالله باذنه و سراجا منیرا» (احزاب، 45-46). اجرای این اصل را میتوان در ارتباط پیامبر(ص) با حاکمان خارجی آن عصر جستوجو کرد. ارتباطی که پیامبر خدا(ص) با قدرتهای خارجی و امپراتوریهای بزرگ عصر خویش مانند دو امپراتوری ایران و روم یا دولتهای کوچک و بزرگ منطقه مانند دولتهای یمن، حبشه، مصر، حیره و... برقرار کرد و آنان را به اسلام دعوت نمود، در این چهارچوب قرار دارد.دیپلماسی رسول خدا(ص) بر محور نیازهای مادی و معنوی بشر قرار داشت؛ از این رو، با ارسال نامه و سفیر به حاکمان کشورهای همعصر خویش از یکسو، آنان را به پذیرش اسلام و حرکت در این مسیر دعوت میکرد و از سوی دیگر، مانع از تسلط کفار و بیگانگان بر سرزمینهای اسلامی میگردید. رهبر معظم انقلاب با الگو قرار دادن این اصل در دیپلماسی رسول خدا(ص)، پیام انقلاب اسلامی را پیام رهایی ملتها از بدبختی و فلاکت با دعوت به معنویت و توجه به اخلاق الهی در عین پرداختن به نیازهای بشری میداند. (بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1390)
دیپلماسی در خدمت صلح
دیپلماسی در اندیشه اسلامی همواره بهعنوان راهکاری برای پیشگیری از جنگ و برقراری صلح عادلانه و پایدار بوده است. حضرت علی(ع) در اجرای یکی از مأموریتهایی که رسول خدا(ص) بر عهده ایشان نهاده بود میفرماید: «پیامبر مرا به یمن فرستاد و فرمود یا علی، با هیچکس جنگ نکن مگر اینکه اول او را به اسلام دعوت کرده باشی.» رسول خدا(ص) حتی در اوج قدرت، دعوت ابوسفیان به اسلام را که از سختترین دشمنان بود نیز قطع نکرد؛ گفتوگوی آن حضرت با قبیله غطفان در جنگ احزاب، مذاکره با یهودیان بنیقریظه جهت جلوگیری از جنگ و خونریزی و تداوم مذاکرات هنگام فتح مکه که باعث فتح مسالمتآمیز این سرزمین شد، از نمونههای بارز توجه پیامبر اکرم(ص) به دیپلماسی سیاسی و اولویت دادن گفتوگو بر جنگ و خشونت است. در ماجرای صلح حدیبیه، پیامبر اسلام(ص) پس از صلح با مشرکان مکه، زمینه تسریع گسترش ندای اسلام در سراسر جهان را فراهم نمود و در نهایت نیز با همین روش مسالمتآمیز مشرکان مکه را به تسلیم واداشت.
حفظ عزت مسلمین
بر اساس قاعده «الاسلام یعلو و لایعلى علیه» که رسول خدا(ص) فرمودند: «اسلام علو دارد و هرگز چیزی بر آن برتری پیدا نمیکند.»(وسائل الشیعه، ج 26، ص 125) حفظ عزت مسلمین خط قرمز در دیپلماسی است و دولت اسلامی در روابط خارجی خود هرگز نباید به گونهای عمل کند که به عزت نظام اسلامی خدشهای وارد شود. برای حفظ عزت، رعایت اصل احترام متقابل در روابط خارجی بهعنوان یک اصل پذیرفته شده در روابط بینالملل حائزاهمیت است. رسول خدا(ص) از همان ابتدای تشکیل حکومت، بر اساس همین اصل بهدنبال ایجاد ارتباط مسالمتآمیز با دولتها و ملتهای سرزمینهای مختلف با هدف پدید آوردن دنیایى به دور از شرک، ظلم و بیعدالتی برآمد. رعایت این اصل بهویژه در ارتباط کشور اسلامی با دولتها و کشورهای غیرمسلمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. در عین حال، قرآن کریم میفرماید: «خدا شما را از نیکى کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمىدارد. خدا کسانى را که به عدالت رفتار مىکنند دوست دارد.» (ممتحنه، 8)
در آیه 9 سوره نساء نیز آمده است: «فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و القوا الیکم السلم فما جعلالله لکم علیهم سبیلاً؛ پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما پیکار ننمودند (بلکه) درخواست صلح دادند خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرض آنان شوید.» مفسران این آیه را درباره طایفه بنی مدلج میدانند که خدمت پیامبر(ص) در مدینه رسیدند و اظهار داشتند که ما نه با شما همصدا هستیم و نه بر ضد شما گام برمیداریم و پیامبر اکرم(ص) با آنها پیمان ترک مخاصمه بست.(تفسیر نمونه، ج 4، ص 54). شاید مهمترین دلیل قطع رابطه جمهوری اسلامی ایران با امریکا را در چهارچوب همین اصل بتوان تحلیل کرد، زیرا امریکا هیچگاه از ظلم و دشمنی علیه ملت ایران رویگردان نبوده و بهدنبال برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل نیست.
مقاومت در برابر استکبار
اصل مقاومت در برابر استکبار، از آشکارترین اصول در سیره سیاسی پیشوایان معصوم(ع) و در رأس آنان پیامبر اسلام(ص) به شمار میرود. رمز موفقیت و پیروزی اسلام در جزیرةالعرب و سپس گسترش آن به مناطق دیگر، مقاومت سرسختانه رسول خدا(ص) در برابر کفار قریش و دشمنان اسلام بود. از این رو، این اصل را باید از مهمترین اصول در سیاست خارجی نظام اسلامی به شمار آورد. قرآن کریم تنها راه مواجهه با پیشوایان پیمانشکن کفر را که بر هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند، ایستادگی و مبارزه با آنان تا زمان دست کشیدنشان از خصومت میداند (توبه، 12)؛ ضرورت مقاومت نظام جمهوری اسلامی در برابر استکبار به رهبری امریکا را میتوان از همین اصل استنباط نمود. تجربه نیز نشان میدهد دولتهایی که تسلیم زیادهخواهیهای امریکا شدهاند، متحمل خسارات بیشتری شدهاند و در واقع به تعبیر مقام معظم رهبری، هزینه سازش بسیار سنگینتر از مقاومت است.
حفظ منافع و مصالح امت اسلامی
در اسلام رعایت مصالح مسلمین از اهمیت فراوانی برخوردار است. لذا یکی از اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی، حفظ مصالح و منافع امت اسلامی است. آرمان نهایی اسلام دربارۀ مناسبات انسانی، رسیدن به «امّت واحد بشری» است اما پیش از تحقق این آرمان، مسلمانان در هر نقطه از جهان عضوی از امت اسلامی تلقی میشوند. از این رو، منافع نظام اسلامی منطبق بر مصالح امت اسلامی خواهد بود.سیره سیاسی پیشوایان معصوم(ع) بر اساس توجه به مصالح امت اسلامی شکل گرفته و این مهمترین هدفی است که در تمام مراحل زندگی سیاسی آن بزرگواران مشاهده میشود. اقدام به جنگ یا صلح، انعقاد قراردادها و پیمانها با دشمنان اسلام از سوی پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و... همه در راه حفظ مصلحت امت اسلامی انجام میگرفت. عقد قرارداد صلح رسولخدا(ص) با طوایف بنی ضمره و بنی اشجع، صلح حدیبیه با کفار مکه، همچنین پذیرش صلح با معاویه از سوی حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) همگی در راستای حفظ منافع و مصالح جامعه و نظام اسلامی بود. بر این اساس، میتوان معیار حق بودن سیاستها و جهتگیریهای جهانی نظام اسلامی را دیپلماسی در راستای منافع و مصالح امت اسلامی توصیف کرد.
حفظ کرامت انسانی
با توجه به تأکید اسلام بر کرامت انسانی، حق مصونیت سفرا از نخستین اصول دیپلماتیک در اسلام است که مورد سفارش رسولخدا(ص) بود؛ ایشان هرگز اجازه نمیداد امنیت سفرای سیاسی و گروگانها به خطر افتد. آن حضرت نه تنها برای سفرای سیاسی مصونیت قائل بود که با آنان برخورد اخلاقی مناسب داشت و سفرا را مورد تکریم و احترام خاص قرار میداد و هنگام بازگشت، هدایایی نیز برای ایشان در نظر میگرفت.
توصیه به رعایت اخلاق دیپلماتیک در منطق اسلام، همه مخاطبان نظام اسلامی حتی کافران و دشمنان اسلام را نیز شامل میشود؛ چنانکه خداوند وقتی به موسی و هارون فرمان میدهد به سوی فرعون طغیانگر بروند و او را به راه حق فراخوانند، به آنان سفارش میکند با زبان نرم و محترمانه با فرعون سخن بگویند: «اذهبا الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی.» (طه، 43-44) علامه طباطبایی ذیل تفسیر این آیه رعایت این اصل را از ضروریترین آداب اخلاق دیپلماتیک در دعوت دشمنان به اسلام میداند.(المیزان، ج 14، ص 154)