فقط با اختصاص پول یک سد در طول 5 سال
آبخیزداری سد سیل میشود
بودجه سال 1400 آبخیزداری کشور، 1403 وصول میشود!
زهرا کشوری
خبرنگار
آمارهای سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور آژیر قرمز را به صدا در آورد؛ 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و طغیانی قرار دارند. سیل 98 و خسارت جانی و مالی که از گلستان تا فارس و از لرستان تا خوزستان به کشور تحمیل شد، بسیاری را به این نتیجه رسانده که آبخیزداری در صدر تصمیمگیری دولتمردان برای مدیریت سرزمین قرار میگیرد. اما همزمان با سیل خسارت بار زمستان امسال در هشت استان کشور، «هوشنگ جزی» مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلهای کشور به «ایران» میگوید: «بودجه اختصاص یافته سال 1400 آبخیزداری کشور، سال1403 وصول میشود.» همین مسأله باعث شد تا پیمانکاران قید فعالیتهای آبخیزداری در کشور را بزنند. بودجه آبخیزداری کشور در حالی با اعتبار اسنادی بسته شده که ۴۱۱ پروژه فاقد مجوز محیط زیست در بودجه ۱۴۰۱ اعتبار گرفتهاند! جزی در گفتوگو با «ایران» از دولت و مجلس میخواهد تا اعتبار [تنها یک] یک سد را به آبخیزداری اختصاص بدهند تا در طول 5 سال، 10میلیون هکتار از اراضی بحرانی را آبخیزداری کند. به گفته او، تخلیه رسوب سدها در زمان سیل، خسارتها را تا 6 برابر افزایش میدهد که باید با آبخیزداری جبران شود.
در سیل جدید چقدر توانستید با آبخیزداری، روانآبها را مدیریت کنید و خسارتها را کاهش دهید؟
سیل اخیر در 8 استان اتفاق افتاد. آورد روان آبها 4.9 میلیارد متر مکعب روان آب بود که نزدیک به 2.7 میلیارد متر مکعب آن را مدیریت کردیم. برای مثال در شهر «هشتبندی» در هرمزگان ما 2.2 میلیون متر مکعب پخش سیلاب داشتیم. اگر آبخیزداری انجام نمیگرفت قطعاً خسارت بسیار زیادی میزد. خورموج، دیر و کنگان در استان بوشهر در سیل قبل خسارت دیدند اما مردم در این سیل دیدند که آبخیزداری چطور جلوی سیل را گرفت. ما در روستای «هودیان» در سیستان و بلوچستان آبخیزداری داشتیم که سیل خسارتی نزد اما شهر دلگان در نزدیک هودیان از سیل خسارت زیادی دید. فیلم آن موجود است، وقتی غذا برای مردم میبرند نمیگیرند و میگویند برای ما آبخیزداری کنید و سیل بند بسازید. با آبخیزداری 40 درصد خسارت در منوجان کاهش یافت. 8 هزار هکتار زمین در چابهار را پخش سیلاب کردیم و از ایجاد خسارت جلوگیری شد. حالا در آنجا هم حفظ مرتع داریم و هم مردم علوفه و کشت دیم انجام میدهند.
چقدر از آورد سیلاب پشت سدها جمع شد و چقدر از طریق آبخیزداری، سیلاب به سفرههای زیرزمینی تزریق گردید؟
قابل مقایسه نیست. چون ما مخزن ایجاد نمیکنیم. هدف آبخیزداری نگهداری آب در دل زمین است. کاری میکنیم که سرریز آب با رسوب کمتر انجام گیرد. از طرفی برای ساخت یک سد 20 هزار میلیارد تومان هزینه لازم است اما آبخیزداری با مبلغ بسیار اندکی اتفاق میافتد.
البته سدسازی در کشور ما بدون توجه به شبکهسازی در بالا دست و پایین دست اتفاق میافتد. مثلاً در همین هرمزگان سد استقلال با نابود شدن دشت میناب، از بین رفتن نخیلات و ایجاد فروچالههای بزرگ بسیار ساخته شد!
بله. در زمان سیل هم مجبور شدند دریچهها را باز کنند. همین مسأله باعث شد خسارت بسیار زیادی به مردم پایین دست سد استقلال وارد شود. یعنی یک دفعه با سدسازی اراضی خشک شدند و بعد هم با باز کردن دریچهها به مردم محلی خسارت وارد شد.
رسوب جمع شده پشت سدها هم از جمله مرغوبترین خاکهای کشاورزی است. اما دریچه را باز کردند و حجم بسیاری از خاک سوار بر سیلاب از بین رفت!
بله. در همین سیل دیدیم که باز کردن سد جیرفت چقدر فرسایش خاک را در پی داشت تا به آب خالص برسد. چون سدها بعد از یک مدت پر از رسوب میشوند. مطالعات نشان میدهد وقتی دریچههای سد باز میشود، خالی کردن رسوبات باعث میشود تا حجم خسارت 6 برابر افزایش بیابد. وقتی رسوب زیادی در مخزن سد گیر میکند هم شدت تخلیه بالا میرود و هم رسوب همراه، وزن سیلاب را افزایش میدهد که در نتیجه به خسارتی که دیدیم منجر میشود.
حجم بالای خسارت 98 باعث شده تا دوباره بحث آبخیزداری در میان صحبت مسئولان بالا بگیرد، آیا این امر به افزایش اعتبار برای این حوزه منجر شد؟
نه متأسفانه صندوق توسعه در سال 98 تا 99 اعتبارات را نقدی داد. چیزی نزدیک به چهار میلیون هکتار در کل کشور آبخیزداری و آبخوانداری انجام گرفت اما سال 1400 اعتبار اسنادی دادند. موعد پرداخت اعتبار اسناد تخصیص یافته هم معلوم نیست. بنابراین چون پیمانکارهای طرحهای آبخیزداری کوچک هستند، تمایلی برای انجام کار ندادند. حق هم دارند ما امسال قرارداد میبندیم، سررسید اسناد مهرماه 1403 است. پیمانکاری هم که قبول کند سال 1403 تسویه حساب کند، 60 درصد روی دریافتی خود میکشد. یعنی اگر ما هر هکتار را هزار تومان حساب کنیم، پیمانکار سه سال دیگر هر هکتار را 1600 تومان تحویل میدهد.
اعتراض نکردید؟
به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، مجلس و... نامه دادیم. امسال تازه 13 درصد از اعتبار تخصیص یافته را به ما دادند در حالی که دو ماه دیگر سال تمام میشود و سال مالی هم تیرماه به اتمام میرسد. یعنی فرصتی برای انجام کار اندک با همین اعتبار را هم نداریم.
رئیس جمهور در سفر به جنوب کرمان خیلی روی آبخیزداری تأکید کرد. عجیب است که اعتبارات را اسنادی کردهاند؟
بله چون مطالبه مردم در بازدید رئیسجمهور از مناطق سیلزده آبخیزداری بود. متأسفانه امسال تصمیم گرفتند اعتبار پروژههای عمرانی را از صندوق ملی توسعه پرداخت نکنند. امسال اولین سال پرداخت اعتبار اسنادی در قانون بودجه است.
براساس آمارهای سازمان جنگلها 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و بسیار شدید قرار دارند. با توجه به لزوم انجام آبخیزداری برای کاهش خسارت جانی و مالی چطور چنین تصمیمی گرفته شده است؟
موافقان این طرح بهدنبال انجام طرحهای آبخیزداری از سوی بخش خصوصی هستند. در حالی که حفظ منابع زیستی کشور، پروژهای حاکمیتی است و اصلاً نمیشود بهصورت خصوصی یا با کمک خیرین انجام داد. شاید در بعضی از جاها خیرین فعالیتهایی را انجام بدهند اما اصلاً قابل مقایسه با حجم کار نیست. ولی متأسفانه دارند برنامه را به سمتی میبرند که آبخیزداری چشم انتظار یک خیر باشد!
حجم کاری که باید آبخیزداری شود، چقدر است؟
نزدیک به 125 میلیون هکتار فرسایش آبی داریم که باید برای حفاظت از خاک در آنها عملیات آبخیزداری انجام بدهیم. الان 35 میلیون مطالعه آبخیزداری انجام دادهایم. سالانه 10 میلیون هکتار مطالعه آماده به اجرا داریم که قیمت روز آن هر هکتار 2 میلیون تومان میشود. 20 هزار میلیارد تومان عدد کوچکی نیست. اگر پول یک سد را به ما بدهند، ما 10 میلیون هکتار کار آبخیزداری را در پنج سال انجام میدهیم. برای امسال از ردیفهای معلوم آبخیزداری کلاً 420 میلیارد تومان مصوب کردند اما به ما گفتند به حدود 200 میلیارد تومان آن فکر کنید. در نهایت گفتند که 1600 میلیارد تومان اعتبار دارید که این عدد اسناد خزانه است و تخصیص آن اصلاً معلوم نیست. الان پیمانکاران اصلاً جرأت نمیکنند کار را به دست بگیرند. این وضعیت آبخیزداری است، آن هم در حالی که 59 میلیون ایرانی در معرض سیلاب هستند.
واقعاً انتظار دارند خیرین 125 میلیون هکتار فرسایش خاک را آبخیزداری کنند؟
چرا انتظار داریم سرمایهگذار خصوصی وارد بخشی شود که درآمدزایی ندارد؟ بخش خصوصی وارد پروژهای میشود که قابل فروش باشد. مثلاً در سدسازی آب و برق و چاه را میفروشد. ما اینجا محصول قابل فروشی نداریم که بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری در آن پیدا کند. این راهکار یک شعار بدون منطق است.
چه استانهایی بیشتر در معرض خسارت سیلاب هستند؟
هر سال باید منتظر سیلاب در لرستان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، یزد، سمنان و... بود.
نمایندگان مجلس بارها خواستار انجام پروژههای آبخیزداری در استانهای خود شدهاند. با توجه به واقف بودن به اهمیت آبخیزداری چرا بودجه را با اسناد بستهاند؟
جمعبندی ما از درخواستهای رسیده از سوی مجلسیها برای انجام آبخیزداری در شهرهایشان 1800 میلیارد تومان است. ما به نمایندگان گفتیم که تمام هزینهای که به آبخیزداری اختصاص مییابد، 1200 میلیارد تومان است؛ آن هم بهصورت اسنادی. در حالی که براساس برنامه ششم توسعه قرار بود در طول 5 سال با هزینهای 2 هزار میلیارد تومانی 10 میلیون هکتار آبخیزداری انجام شود اما بودجه نرسید و تنها 30 درصد کار انجام گرفت. برای ما هم چنین بودجهبندی جای سؤال است!
مهمترین برنامه ما برای مدیریت آبی سدسازی است. تجربه چند سال اخیر نشان داد سدها نه در خشکسالی کارآمدی لازم را دارند نه در سیلاب و ترسالی. چرا همچنان بودجه به سمت سدسازی میرود؟
مسأله دیگری هم وجود دارد. اصلاً تعادلی در مدیریت آب در وزارت نیرو وجود ندارد. 98 درصد فعالیتهای وزارت نیرو روی آبهای سطحی است یعنی سدسازی. فقط دو درصد شامل حفظ آبهای زیرزمینی میشود. برای همین است که الان ما با معضل بزرگی مثل فرونشست رو به رو هستیم. سازمان برنامه و بودجه اهمیتی برای نگهداشت آبهای زیرزمینی قائل نیست و بودجه به جایی داده میشود که درآمدزایی داشته باشد. بنابراین سازمان باید از حالت سنتی خارج شود.
وزارت نیرو با فروش آب و برق درآمدزایی میکند اما یکی از دلایل خسارت بار بودن سیلابها ساخت سدهای برقابی است. علت ایجاد کانونهای ریزگرد در تالابها سدسازی و عدم پرداخت حقابه است. آیا برنامه و بودجه نباید سود و زیان را ببیند؟
دقیقاً. سد استقلال را روی رودخانه میناب زدند. جلگه میناب هم از مرغوبیت زمینهای کشاورزی، باغهای مرکبات و نخیلات برخوردار بود اما با این کار رودخانه میناب خشک شد، دشت فرونشست کرد چون سدسازی کردند و آب را به بندرعباس بردند. بعد از آن هم آنقدر پمپاژ آب را ادامه دادند که الان شتر در چالههای ایجاد شده در جلگه میناب گم میشود.
گزارشهای تحقیقی روزنامه ایران هم نشان میدهد بسیاری از نخلداران میناب حاشیهنشین بندرعباس شدند یا به سمت قاچاق سوخت رفتند.
نخلستانها و باغهای انبه میناب درآمد بسیار خوبی داشت اما آنها نیز از دست رفت. وقتی برنامهریزی وجود ندارد و نظارت دقیقی اتفاق نمیافتد به بحرانی مثل دشت میناب میانجامد. الان آبخوانهای کشور بیش از 11 میلیارد متر مکعب بیلان منفی دارند. چرا سازمان برنامه و بودجه هیچ برنامهریزیای روی آبهای زیرزمینی ندارد؟ این همه سد ساختیم. حدود 52 میلیارد متر مکعب مخزن آب در پشت سدها ایجاد کردیم. چقدر آب در آنها جمع میشود؟ وقتی هم که سیل میآید دریچهها را باز میکنیم که باز هم خسارتش را پایین دست میبیند.
چرا هیچ محدودیتی برای سدسازی وجود ندارد؟ نگهداشت آب در پشت سدها در یک کشور خشک با حداقل 300 روز آفتابی اصولی است؟
نه. سدسازی هم یک اصول بینالمللی دارد. نباید بیش از 40 درصد بارشها و آبهای قابل دسترس را در پشت مخازن نگه داریم. الان برای 52 میلیارد مترمکعب آب سد ساختیم و همچنان در حال سدسازی هستیم. کل آب قابل دسترس در ایران حداکثر 92 میلیارد متر مکعب است.
سد ساختیم اما نه بالا دست سد را حفاظت کردیم نه پایین دست. خاک بالا دست در سدها رسوب میشود و پایین دست هم بدون آب میماند.
بله. سد ساختیم بدون اینکه بخواهیم شبکه آبرسانی ایجاد و آب را تقسیم کنیم. برای ساخت سد «کارون 4» 65روستا زیر آب رفت و مردم مجبور شدند به حاشیه شهرهایی مثل اهواز بروند. الان هم روستاهای اطراف سد آب آشامیدنی ندارند. ما بزرگترین سدها را در حوزه کارون و کرخه ساختیم اما مردم اطراف آن آب ندارند. چرا؟
بله مردم ایذه و دهدز بین سد کارون سه و چهار سالها است که تشنهاند. در سیل 98 جنگلهای لرستان دچار فرونشستهای وحشتناکی شد، آیا بودجهای برای استحکام بخشی جنگلها اختصاص یافت؟
نه متأسفانه. ما بعد از سیل فقط فرونشست نداریم. زمین لغزش و حرکت تودهای زمین هم اتفاق میافتد. در سیل 98، فقط در گلستان هزار زمین لغزش فعال شد. چون بهدلیل تغییر کاربریها و ساخت و سازها پوشش گیاهی از بین رفته بود. ما در گلستان و همدان هم توسعه خندقی داشتیم. قبل از سیل، خندقهای دشت یاری در سیستان و بلوچستان را برای عملیات آبخیزداری بررسی کردیم. محاسبات مالی را نیز انجام دادیم. اما سیل الان شکل فرسایشها را تغییر داده است و ما باید بودجه دوبارهای برای بررسی خندقها بگذاریم. اگر خندقهای دشت یاری به رودخانه کاجو متصل شود، رودخانه از حیز انتفاع میافتد. این نقطه، منطقه استراتژیک ماست. اینها منابع سرمایهای کشور هستند. هیچ اعتباری هم برای درمان زمین لغزشها به ما نمیدهند. اصلاً هیچ کس متولی زمین لغزشها که دارند زیر پایمان را خالی میکنند، نیست. سازمان برنامه و بودجه باید به سازمان جنگلها اعتبار نقدی بدهد تا بتوانیم از مخاطرات سیل و رانش زمین و زمین لغزش و گرد و غبار جلوگیری کنیم.
سیلاب دشتیاری را به خندق بلا انداخت
عبدالله بامری
معاون آبخیزداری اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان
وقتی در استانی زندگی میکنید که متوسط بارندگی آن یک سوم میانگین کشور است و همین بارندگی اندک هم پراکنش زمانی و مکانی مناسبی ندارد بهنحوی که ستاد مدیریت بحران استان برای خشکسالی و سیل در آن گاهاً همزمان برقرار است. آبخیزداری در آن فقط علم یا فن و مدل مدیریت منابع آب و خاک و گیاه نیست، بلکه یک روش و سبک زندگی قدیمی شناخته شده، همواره استفاده شده است. آبخیزداری در سیستان و بلوچستان یعنی گسترانیدن دامن محرم برای ضجههای آسمان یعنی آرام کردن و آرامش بخشیدن به رگبارهای یکباره و پر انرژی از ابتدای فرو چکیدن از ابر با عملیاتهای بیولوژیک و بیومکانیک، تا هدایت و فرصت دادن آن برای ذخیره شدن در بهترین و طبیعیترین مکان ممکن، تا از گزند بادهای وحشتناک و مردافکن و گرمای شدید خورشید دور بماند. یعنی هدایت آن به زیر زمین، در واقع در سیستان و بلوچستان آبخیزداری تلاش میکند تا تعادلی بین قوای اصلی یک اکوسیستم یعنی آب، باد، خورشید، خاک و گیاه فراهم آورد، تا هرگاه یکی از این قوا به مدد دخالتهای بجا و نابجای انسان سر دیگر عوامل فائق آمد و سعی در تخریب آن کرد، یاریرسانی باشد تا شرایط از آنچه هست بدتر نشود. چه قرار باشد با پخش سیلاب و افزایش پوشش گیاهی جلوی اثرات مخرب بادهای با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت و 120روزه سیستان را بگیرد و خاک را حفاظت کند و چه در شهرستان دشتیاری به مدد سازههای مکانیکی و بیولوژیکی و حرکت خانه برانداز و بنیانبرافکن روان آبهای سیلابی و فرسایش خندقی وحشتناک را کنترل کند. فرسایش خندقی با آبکندی در شهرستان دشتیاری صرفاً یک پدیده طبیعی و نرمال فرسایش خاک نیست؛ بلکه فاجعهای است که همچون یک اژدهای چند سر در مسیر حرکت خود همه چیز را میبلعد، نه خاک، جاده، مدرسه میگذارد و نه لولههای انتقال آب، در حقیقت کلیه زیرساختها را در منطقهای که پیشانی توسعه در استان و حتی کشور است از بین میبرد. پدیدهای که در آینده نزدیک نه تنها امکان توسعه را از منطقه خواهد گرفت بلکه امکان تردد و حرکت در این عرصه را نیز غیرممکن خواهد کرد. این نوع از فرسایش که در اصطلاح محلی به آن «گرگرو» گفته میشود در محدوده دشتیاری در سیستان و بلوچستان، وسعتی بالغ بر 130هزارهکتار را تحت تأثیر خود قرارداده است. گرگرو، چالههای عظیمی است که متعاقب بارش و سیلاب «فرسایش خندقی» را رقم میزنند. در شرایط خشکسالی در استانهای خشک مانند این استان برای جبران کمبود آب شاید بتوان آن را به طرق مختلف تولید کرد؛ مثلاً آن را بین حوزهها جابهجا کرد. ابر را وادار به باریدن کرد. آب را با چاههای ژرف از زیرزمین بیرون کشید یا آب دریا را شیرین کرد (تقریباً تمام موارد گفته شده درسیستان و بلوچستان درحال اجرا است.) اما برای تولید خاکی که طبیعت تمام توان خود را از آب و باد و باران و خورشید در صدها سال بکار گرفته تا یک گرم از آن را تولید کند تقریباً هیچ راهی وجود ندارد و هدررفت این خاک ارزشمند بخصوص در شهرستان دشتیاری و بواسطه فرسایش خندقی و سیلاب، بهطور وحشتناکی درحال اتفاق افتادن است. این نوع از فرسایش که از اشکال حاد و پیشرفته فرسایش آبی است در این شهرستان نه تنها خاک را از بین میبرد بلکه بواسطه تخریب و پاره پاره شدن اراضی تولید را به کلی متوقف میکند.
نرخ فرسایش آبی برای شهرستان دشتیاری بیش از100تن در هکتار در سال است که این رقم بیش از 5 برابر متوسط کشوری است. رشد طولی سرشاخههای گالی و آبگیرها از چند سانتیمتر تا یک کیلومتر در یک رخداد میرسد.
به همین دلیل سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور و به نمایندگی از آن اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان بهدلیل وظایف ذاتی خود در حفاظت خاک اقدام به مطالعه کرد. سپس با اولویتبندی پروژهها از سال 1397، اقدام به اجرای عملیاتهای کنترلی در20هزار هکتار از این اراضی نمود. در نهایت با انعقاد قراردادهایی به ارزش 270میلیارد تومان سعی درکاهش اثرات منفی ناشی از این رخداد کرد. اگرچه حتی با اتمام این قراردادها صرفاً بخش کوچکی از پروژه کنترل گرگرو انجام پذیرفته و سه پروژه انجام گرفته یا در حال اجرا در حوضههای نلینت، کالدان و عورکی، تنها میتواند گسترش این پدیده را در بخشی از منطقه متوقف کرده یا از اتصال رودخانه کاجو به گرگرو جلوگیری کند. در انتقال وصل رودخانه کاجو بهعنوان یکی از اصلیترین رودخانههای منطقه به سرپنجههای گرگرو نه تنها کل محدوده دشتیاری در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت بلکه کل رودخانه کاجو بهدلیل تغییر مسیر از دست خواهد رفت. برای کنترل نسبی و مدیریت این پدیده به اعتباری بالغ بر 1700 میلیارد تومان نیاز داریم که تأمین آن - به نوبه خود- نیازمند عزم ملی و ایجاد یک ردیف اعتباری مستقل و تشکیل کارگروهی متشکل از همه دستگاههای درگیر خواهد بود.