دیلی صباح (ترکیه)
مولود چاووش اوغلو مذاکرات با امارات و همچنین مصر را مثبت ارزیابی کرده و آنها را نشانههایی برای پایان دادن به اختلافات چند ساله با این دو کشور دانسته است. او با این حال تأکید کرده که این روابط در صورتی که اقدامات متقابل باشند، به سمت عادی شدن پیش خواهند رفت. این آشتیها میتواند بر منطقه تأثیر مثبت داشته باشد.
کویت تایمز (کویت)
درست مانند جنگ داخلی سالهای 1975 تا 1990 که هزاران لبنانی برای فرار از مصائب جنگ که منجر به ویرانی کشور شده بود، به سمت قبرس روانه شدند، این روزها هم در حالی که لبنان با کمبود نخستین مایحتاجهای زندگی روبهرو است، شاهد مهاجرت گسترده شهروندان این کشور به قبرس برای خلاصی از شرایط سخت کشورشان هستیم.
او استادو د سائوپائولو (برزیل)
بولسونارو با نادیده گرفتن درخواستهای مخالفان بی شمارش برای کنارهگیری، آنها را به چالش کشیده است و با به راه انداختن تظاهرات گسترده حامیانش، مقابل درخواستها برای استیضاحش مقاومت میکند. این در حالی است که این درخواستها پررنگتر شده و اکنون رئیس دادگستری برزیل هم سخت در پی اجرای آن است.
دولت 2021 طالبان، نسخه شماره 2 دولت دهه 90
زهره صفاری/ طالبان پس از امروز و فردا کردنهای پی در پی برای تشکیل دولت جدید افغانستان، سرانجام با اوج گرفتن اعتراضات داخلی، فهرستی را که مقامات ارشد طالبان پستهای اول آن را داشتند، به عنوان دولت موقت یا به عبارتی کابینه سرپرست اعلام کرد.
به گزارش «نیویورک تایمز»، فهرست اعلام شده نشان میدهد دولت جدید طالبان به وعده فراگیر بودن کابینه عمل نکرده و تشابهات بسیاری به حکومت 20 سال قبل خود دارد. موضوعی که به باور تحلیلگران میتواند مشروعیتپذیری امارت اسلامی طالبان را در جهان با اما و اگر همراه کند. در عین حال فارغ از اینکه همه اعضای کابینه جدید از قوم پشتون هستند، بسیاری در لیست تروریسم جهانی و تحریم سازمان ملل و امریکا قرار داشته و هیچ جایگاهی برای زنان در آن در نظر گرفته نشده است. «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان، کابینه 33 نفره جدید را موقت خواند اما زمانی برای تعیین دولت دایمی اعلام نکرد. تحلیلگران رادیو امریکا معتقدند بررسی موشکافانه بیانیه دولت جدید از عزم طالبان برای هراسزدایی از همسایگان و کشورهای دیگر مناطق جهان حکایت دارد. در این بیانیه بار دیگر از کشورها برای بازگشایی سفارتخانهها، کنسولگریها و سازمانهای حقوق بشری نیز دعوت شده است. «ملا هبتالله آخوندزاده» رهبر طالبان که فرمانده کل امارت اسلامی نیز لقب گرفته است، در بیانیهای اعلام کرد: «من به مردم قول میدهم که این مقامات در چارچوب قوانین شریعت و اسلام سخت کار خواهند کرد. امارت اسلامی نیازمند تداوم حمایت مردم است.» اما جایگاه نخستوزیر مکلف افغانستان که گفته میشد در چند روز گذشته در میان مقامات طالبان اختلافاتی ایجاد کرده بود، به «ملا محمد حسن آخوند» رسید تا او که در سالهای اخیر ریاست شورای رهبری طالبان و معاون نخستوزیر را برعهده داشت با وظایفی مشابه رئیس دولت شود. در همین حال «ملا عبدالغنی برادر»، کاندیدای مطرح این روزهای نخستوزیری دولت طالبان به همراه «عبدالسلام حنفی» از ازبکهای ارشد تیم مذاکرهکننده صلح شبهنظامیان، در جایگاه معاونت نخستوزیر قرار گرفتند.
سرپرست های وزارت دفاع و داخله دولت طالبان تنها اعضای جوان این کابینه و همزمان جنجالیترینهایشان به شمار میروند. «سراجالدین حقانی» 48 ساله سرپرست وزارت داخله پسر بنیانگذار شبکه حقانی است که در فهرست مجرمان تحت تعقیب افبیآی قرار دارد و به اتهام ربودن دستکم یک امریکایی و هدایت بمبگذاریهای مرگبار منتسب به این شبکه برای سر او 10 میلیون دلار جایزه تعیین شده است. «مولوی محمد یعقوب» 30 ساله نیز که سرپرست وزارت دفاع شده است پسر بزرگ رهبر و مؤسس طالبان است. «امیرخان متقی»، سرپرست جدید وزارت خارجه از شخصیتهای مهم طالبان و مسئول اداره امور در شورای وزیران بوده و در حکومت قبلی طالبان وزارت اطلاعات و فرهنگ را ریاست میکرد. او نقش مهمی در تحکیم قدرت نظامی و سیاسی طالبان در سراسر افغانستان داشته و مدتی نیز رئیس ارشاد و تبلیغ این گروه بوده است. «محمد استانکزی» از اعضای تیم مذاکره کننده طالبان در دوحه و در مقطعی رئیس این هیأت بود که در دولت جدید به عنوان معاون سرپرست وزارت خارجه منصوب شده است.
به نوشته «الجزیره»، «عبیدالله بهیر» از اساتید دانشگاه امریکایی افغانستان معتقد است: «به نظر میرسد طالبان با وقتکشی قصد تقسیم درست قدرت میان نیروهای خود را داشت و حتی به تشکیل دولت فراگیر و یا تقسیم قدرت میان احزاب سیاسی فکر هم نکرده است.» این در حالی است که تحلیلگران بیبیسی معتقدند طالبان مدتها در سایه برای این کار تلاش کرده است و به نظر میرسد اینکه به جای دولت دایمی، کابینه سرپرست معرفی کرده فرصتی خریده تا بتواند آرام آرام از ذات جنگطلبی خارج و به دولت بدل شود. اما آنچه مسلم است آنها هرگز برای زنان در جایگاه وزارتخانهای پستی قائل نخواهند شد.
به نوشته «گاردین»، همزمان با تحولات جدید طالبان در افغانستان، نشست مجازی با حضور بیش از 20 کشور جهان با میزبانی وزرای خارجه آلمان و امریکا در موضوع افغانستان تشکیل و در آن بر ایجاد دولتی فراگیر تأکید شد.
مأمور سابق افبیآی: امریکا سال 2002 به طالبان باخت
بنفشه غلامی
مترجم
استیلای توفانی طالبان بر افغانستان و حوادث پس از آن از جمله مسائل جهانی است که تا سالها میتوان از آن نوشت و به تحلیل جوانب مختلف آن بر جهان پرداخت. مجله آلمانی «اشپیگل» در جدیدترین شماره خود برای تحلیل این رویداد به سراغ «علی صوفان»، مأمور سابق افبیآی رفته است. کسی که سال 2001 زمانی که 30 ساله بود، اولین کسی بود که توانست در بازجوییهای همراه با شکنجه اطلاعات مهمی را درباره افراد پشت پرده حملات 11 سپتامبر به دست آورد و اکنون به عنوان مشاور و نویسنده زندگی آرامتری را سپری میکند. بخشهایی از این مصاحبه را میخوانید:
*****
اشپیگل: شرایط این روزهای افغانستان را چگونه میبینید؟
صوفان: ما (امریکا) بعد از 20 سال به نقطه اول دایرهای که در حال ترسیم آن بودیم بازگشتهایم. طالبان دیگربار بر افغانستان چیره شده و علاوه بر آن خروج امریکا از افغانستان، نه فقط یک پیروزی برای طالبان که یک منبع الهام بخش برای تمامی گروهها و جنبشهایی است که با امریکا میستیزند. این نخستین پیامد جدی است که امریکا با آن مواجه خواهد شد.
جو بایدن در سخنرانی خود گفت هیچ جایگزینی برای خروج از افغانستان وجود ندارد. آیا موافق او هستید؟
بگذارید شفاف بگویم. امریکا پاییز سال 2002 زمانی که جورج بوش برای حمله به عراق خیز برداشت، به طالبان و القاعده که در حال تجدید قوای خود بودند، باخت. علاوه بر آن هر دولتی که در امریکا بر سر کار آمد، به این فکر کرد که افغانستان باید چگونه باشد. هیچ کس فکر نکرد که این کشور چگونه هست؟ این بزرگترین دلیل شکست امریکا بود. امریکا تلاشی برای شناختن دشمن خود نکرد. افغانستان کشوری قبیلهای است. مردم آن بهدلیل فساد موجود در طبقه حاکمیت هرگز اعتمادی به دولت نداشتهاند و در زمان بروز هر مشکلی به جای مراجعه به دولت به جرگه که تشکیل شده از بزرگان اقوام هستند، رفتهاند. امریکا در افغانستان نیازمند فرهنگ کابل، مزارشریف و هرات بود، نه فرهنگ واشنگتن.
جنگ افغانستان در دوره 4 رئیس جمهوری امریکا جریان داشت. سهم هر کدام را از این جنگ چگونه میبینید؟
این جنگ یک شکست ملی بود که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها در آن سهیم بودند و به نوبه خود اشتباههایی در آن داشتهاند. دولت بوش اشتباه کرد چون جنگ را به عراق کشید. اوباما حتی نیروهای بیشتری به آنجا اعزام کرد و هشت سال امیدوار بود اتفاق معجزهآسایی رخ دهد. ترامپ هم بدون اینکه درک درستی از وضعیت داشته باشد، به سراغ مذاکره با طالبان رفت و دولت کابل را رها کرد که 5 هزار زندانی طالبان را بدون اینکه چیزی در ازای آن بخواهد، آزاد کرد. واقعاً باورنکردنی بود!
جو بایدن همیشه مخالف این جنگ بود.
بله و بخاطر همین نمیتوان او را مسئول تمام اتفاقات قبلی دانست. ترامپ یک توافق بد برای او به جا گذاشت و البته او اصلاً مجبور نبود آن را بپذیرد. او وقت داشت توافق بین دولت کابل و طالبان را از طریق مذاکرات دوحه پی بگیرد. البته من مخالف خروج امریکا از افغانستان نیستم و از اساس معتقدم امریکا باید سال 2003 که مشخص بود جنگ را باخته، افغانستان را ترک میکرد.
پیشبینی میکنید اوضاع افغانستان چگونه پیش برود؟
من فکر میکنم طالبان قرار نیست حداقل در ظاهر مثل گذشته رفتار کند. به نظر من آنها در 20 سال گذشته چیزهای زیادی آموختهاند و بنابراین روشی متفاوت در پیش خواهند گرفت. آنها اکنون دیگر میدانند که چگونه باید بیشتر از عملگرا بودن، سیاسی باشند و میخواهند بخشی از بازی بزرگی که بین امریکا و چین وجود دارد، باشند. آنها با پاکستان مراوده دارند، به ایران سفر کردهاند و راههای ارتباطی اقتصادی با چین گشودهاند. با این حال اینها نمای کار هستند و ماهیت آنها تغییر نکرده است.
و این برای غرب چه معنایی دارد؟
غرب نیازمند یک «پلن بی» است. یک استراتژی جدید که مانع عملیات احتمالی تندروها در غرب شود. و به عقیده من جایی که میتوانیم برای پیشبرد این طرح وارد عمل شویم، قطر است که امریکا بزرگترین پایگاه نظامی خود را در آن دارد. البته من طرفدار حملات پهپادی نیستم. امریکا در سالهای گذشته حملات پهپادی بیشماری در افغانستان انجام داد اما در نهایت شکست خورد.
اما بایدن میگوید امریکا در جنگ با تروریسم برنده شد.
شاید او این طور ببیند. اما من نه. در سپتامبر 2001 تنها با 500،400 نیروی القاعده در افغانستان مواجه بودیم. اما امروز میبینیم که القاعده هزاران نیرو در نقاط مختلف خاورمیانه دارد. داعش از دل همینها آمد.
قبل از 11 سپتامبر ما در لیبی، سوریه و یمن سفارتخانه و دفتر دیپلماتیک داشتیم اما اکنون دیگر این سفارتخانهها و دفاتر دیپلماتیک که از طریق آنها نفوذ خود را اعمال میکردیم، وجود ندارند. این یک فاجعه است. این برد نیست آن هم در حالی که چینی ها با طالبان درمورد پروژههای خط لوله مذاکره میکنند.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
پایان سفر به ایران و حرکت به سمت ژنو
رفسنجانی در دیدار با اسد از روابط صدام رئیس جمهوری عراق با وی و از نامههایی که پیش از تهاجم به کویت و در هنگام آن برایش فرستاده سخن گفت و نسخهای از نامههای متبادله میان خود و صدام را به من داد تا پس از بازگشت به دمشق گزارشی از آنها به رئیس جمهوری بدهم. صدام در پاره نخست این نامههای امضا شده و ترجمه شده از عربی به فارسی و از فارسی به عربی و دارای تاریخ هجری و میلادی، سرکشانه و گردن فرازانه از ایرانیها میخواست به مکان مشخصی که گفته بود و با هیأتی که او تعیین کرده بود مرکب از [آیتالله] خامنهای [ولی] فقیه و رفسنجانی رئیس جمهور بیایند و با او درباره مرزهای بلند زمینی و دریایی ایران و عراق مذاکره کنند که بلندی آن را نیز تعیین کرده بود؛ «حدود ۱۲۰۰ کیلومتر مرزهای زمینی و حدود ۸۰۰ کیلومتر مرزهای دریایی.» من و رئیس جمهور اسد این جملات را به معنای آن میدانستیم که صدام خواهان مذاکره از موضع قدرت با ایرانیها و درباره مرزهای آبی جدیدی بوده که تا تنگه هرمز میرسیده است. به عبارت دیگر صدام در نظر داشته کل امارات و سرزمینهای میان کویت تا تنگه هرمز در همجواری عمان را به عراق پیوست کند. اما صدام در واپسین نامه خود - بعد از تجمع گسترده نیروهای بیگانه در پیرامون کویت - بسیار فروتنانه و دوستدارانه ظاهر شده و در پی جلب موافقت ایران برای ایستادگی در کنار عراق در برابر «اشرار و توطئهگران علیه عراق و ایران و امت اسلامی» شده بود.
دیدار اسد و بوش پدر
دیدار میان حافظ اسد و جرج بوش پدر در تاریخ ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰، در ژنو و پس از تکمیل پروسه تجمع نیروهای نظامی امریکا پیرامون کویت و در مرزهای سعودی انجام شد. از این رو رئیس جمهور امریکا زیاد از کویت سخن نگفت و تنها تأکید کرد کشورش و ائتلاف بینالمللی تصمیم به بیرون کردن ارتش عراق از کویت دارد و گفت تعداد نیروهای امریکایی اعزامی تا آن تاریخ به ۴۰۰ هزار نیرو رسیده است. رئیس جمهوری امریکا موضع ایالات متحده را درباره اشغال کویت، به این شکل چکیده کرد که عقبنشینی جزئی عراق و هرگونه ارتباط عقبنشینی عراق از کویت را با عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی نمیپذیرد. بوش سپس با اشاره به توجه حکومت امریکا به صلح خاورمیانه گفت: به رغم اصرار اسرائیل به اینکه کنفرانس صلح خاورمیانه منطقهای باشد، او در اندیشه برگزاری کنفرانسی بینالمللی است. بوش همچنین تأکید کرد با مداخله اسحاق شامیر در رویارویی جاری علیه عراق و تداوم حفظ جولان اشغالی سوریه توسط او مخالف است و برای اجرای دو قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت به عنوان بنیان سازش، کوشش خواهد کرد اما امکانی برای برگزاری کنفرانس صلح پیش از آزادی کویت نمیبیند. رئیس جمهور اسد از ایده برگزاری کنفرانس بینالمللی با مشارکت اتحاد شوروی و زیر نظر سازمان ملل متحد استقبال و تأکید کرد راه حل بحران خاورمیانه باید فراگیر باشد. اسد همچنین گفت نباید راه حلهای جداگانه را تکرار کنیم، زیرا همه واقعیتهای پیرامون ما نشان میدهد معاهدات کمپ دیوید و توافق ۱۷ مه که از سوی ایالات متحده طراحی شد به ثبات در منطقه نینجامیده است. اینجا بحثی درازدامن و تا اندازهای تنشآلود میان دو رئیس جمهور درگرفت. رئیسجمهور بوش از تروریسم سخن گفت و اینکه به آن در سوریه و لبنان پناهگاه داده شده است. وی به انفجار هواپیمای امریکایی بر فراز لاکربی اسکاتلند اشاره و فلسطینیها و بویژه احمد جبریل را متهم به انجام آن کرد، اما رئیس جمهوری اسد پیشنهاد کرد کمیتهای بی طرف برای تحقیق درباره این موضوع تشکیل شده و جلسات خود را در هر مکان مورد اتفاقی برگزار کند، زیرا این اتهامات مستند به هیچ دلیلی نیست.