ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
۲ هزار بخشنامه اداری با تنقیح قوانین به ۴۰ بخشنامه رسید
مصطفی سالاری، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی با تأکید بر ضرورت مقرراتزدایی بخشنامههای متعدد گفت: یکی از جاهایی که در کشور ما نیاز به اصلاح و تنقیح قوانین دارد، تأمین اجتماعی است و در یک سال گذشته تلاش فشردهای در این زمینه انجام شد. با توجه به انباشت قوانین و مقرراتی که تا کنون وجود داشت لزوم تجمیع، اصلاح و تنقیح قوانین احساس میشد. بنابراین ۲۰۰۰ بخشنامه در سنوات گذشته وجود داشت که در سال ۱۳۹۵ استارت این کار زده شد اما متوقف شد و ما آن را دوباره اجرا کردیم و تعداد آنها هماکنون به ۴۰ بخشنامه رسیده است.
تبلیغات نامزدها ایجابی یا سلبی
محمد رضا باهنر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
پیش از این در ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران نوشتم که مهمترین رویداد سیاسی پیش روی مردم کشورمان در سال جاری انتخابات ریاست جمهوری است. باز در اکثر گفتوگوهای خود تأکید کردهام که رقابت لازمه انتخابات است اما از بین بردن آرامش جامعه به بهانه شور انتخاباتی برای کشور و مردم مضر است. اسامی نامزدهای انتخاباتی، حداکثر تا چهارم خرداد بهصورت رسمی اعلام میشود و مرحله آخر رقابت سیاسی بین گروههای سیاسی و نامزدهای آنها شروع میشود. یعنی دوره تبلیغات 20روزه انتخاباتی. با توجه به شرایط کرونایی به نظر میرسد مهمترین آوردگاه تبلیغاتی هم مناظرههای انتخاباتی در صداو سیما باشد که انتظار میرود نامزدها از این فرصت برای معرفی بیشتر و بهتر خود و برنامههایشان بهره ببرند. در این میان به نظر میرسد دو رویکرد برای تبلیغات نامزدها و البته مجموعههای طرفدار آنها را میشود متصور بود؛ اینکه رویکرد ایجابی را انتخاب میکنند یا سلبی.
در رویکرد اول، اهتمام بر سر معرفی برنامهها و در حقیقت داشتههای خود است. یعنی نامزدها ماحصل مطالعات و تحقیقات خود در راستای احصای مشکلات موجود و راهکارهای خود برای برون رفت از آنها را تشریح میکنند. نقاط ضعفها و نقاط قوت را بیان میکنند و از افتادن در وادی وعدههای غیر کارشناسی و غیر عملیاتی پرهیز میکنند چرا که کوبیدن بر طبل وعدههای غیرقابل اجرا هم از سوی افکار عمومی با توجه به وضعیت کشور مورد استقبال قرار نمیگیرد و هم در نهایت منجر به سرخوردگی مردم خواهد شد.
در رویکرد سلبی اما بر خلاف نگاه ایجابی، اهتمام بیشتر ناظر بر نقطه ضعفهای رقیبان است. یعنی بیشتر تلاش میشود عیبها و ناتواناییهای رقیب برجسته و اثبات شود که او توان اداره کشور را ندارد یا برنامههایش در نهایت گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند. البته ناگفته نماند که نقد برنامههای نامزدها از سوی رقبا طبیعی و چه بسا لازم هم باشد اما اینکه تمرکز عمده به جای تشریح و معرفی داشتههای خود بر نداشتههای رقیب استوار شود، چندان قابل دفاع نیست. چرا که مردم انتظار دارند در این فرصت 20 روزه بیشتر شاهد برنامههای متنوع نامزدها باشند و بعد از ارزیابیهای خود، آن را که مفید به حال خود و کشور میدانند برگزینند. تمرکز صرف به برنامههای رقیب و نپرداختن به راهکارهای خود، حتماً این فرصت را از افکار عمومی خواهد گرفت که ارزیابی دقیق و روشنی از برنامههای انتخاباتی نامزدها داشته باشند. مضاف بر اینکه برجسته کردن رویکردهای سلبی، چه بسا فضای انتخابات را وارد تنشهای احتمالی بیهوده کند و هیجانات کاذب را جایگزین شور انتخاباتی نماید. این اتفاق مانع از شفافیت خواهد شد و دقت انتخاب مردم را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد. شاید نیاز به یادآوری نباشد که در میدان رقابت سیاسی، توسل جستن به برخی رفتارهای خارج از عرف و قانون که زمینه ساز احتمالی برخی بیاخلاقیها شود هم مشکل ساز خواهد بود. این بیاخلاقیهای احتمالی چه بسا تأثیرات سوء خود در بعد از پایان رقابت سیاسی را نیز بهدنبال داشته باشد و انتظار همکاری نهادهای مختلف بعد از انتخابات را تحتالشعاع قرار دهد. به هر روی فردای انتخابات یعنی 29 خرداد، رقابت پایان یافته است و بعد از آن چه بسا همین نامزدها در جایگاهها و مسئولیتهای متفاوت کنار یکدیگر بنشینند و برای پیشبرد امور کشور حتماً نیاز به همکاریهای آنها خواهد بود. بنابر این نامزدها، رسانهها و طرفداران در کنار مجریان و ناظران انتخاباتی، شایسته است که ملزومات یک رقابت سالم و اخلاقی را مراعات کنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
پیش از این در ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران نوشتم که مهمترین رویداد سیاسی پیش روی مردم کشورمان در سال جاری انتخابات ریاست جمهوری است. باز در اکثر گفتوگوهای خود تأکید کردهام که رقابت لازمه انتخابات است اما از بین بردن آرامش جامعه به بهانه شور انتخاباتی برای کشور و مردم مضر است. اسامی نامزدهای انتخاباتی، حداکثر تا چهارم خرداد بهصورت رسمی اعلام میشود و مرحله آخر رقابت سیاسی بین گروههای سیاسی و نامزدهای آنها شروع میشود. یعنی دوره تبلیغات 20روزه انتخاباتی. با توجه به شرایط کرونایی به نظر میرسد مهمترین آوردگاه تبلیغاتی هم مناظرههای انتخاباتی در صداو سیما باشد که انتظار میرود نامزدها از این فرصت برای معرفی بیشتر و بهتر خود و برنامههایشان بهره ببرند. در این میان به نظر میرسد دو رویکرد برای تبلیغات نامزدها و البته مجموعههای طرفدار آنها را میشود متصور بود؛ اینکه رویکرد ایجابی را انتخاب میکنند یا سلبی.
در رویکرد اول، اهتمام بر سر معرفی برنامهها و در حقیقت داشتههای خود است. یعنی نامزدها ماحصل مطالعات و تحقیقات خود در راستای احصای مشکلات موجود و راهکارهای خود برای برون رفت از آنها را تشریح میکنند. نقاط ضعفها و نقاط قوت را بیان میکنند و از افتادن در وادی وعدههای غیر کارشناسی و غیر عملیاتی پرهیز میکنند چرا که کوبیدن بر طبل وعدههای غیرقابل اجرا هم از سوی افکار عمومی با توجه به وضعیت کشور مورد استقبال قرار نمیگیرد و هم در نهایت منجر به سرخوردگی مردم خواهد شد.
در رویکرد سلبی اما بر خلاف نگاه ایجابی، اهتمام بیشتر ناظر بر نقطه ضعفهای رقیبان است. یعنی بیشتر تلاش میشود عیبها و ناتواناییهای رقیب برجسته و اثبات شود که او توان اداره کشور را ندارد یا برنامههایش در نهایت گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند. البته ناگفته نماند که نقد برنامههای نامزدها از سوی رقبا طبیعی و چه بسا لازم هم باشد اما اینکه تمرکز عمده به جای تشریح و معرفی داشتههای خود بر نداشتههای رقیب استوار شود، چندان قابل دفاع نیست. چرا که مردم انتظار دارند در این فرصت 20 روزه بیشتر شاهد برنامههای متنوع نامزدها باشند و بعد از ارزیابیهای خود، آن را که مفید به حال خود و کشور میدانند برگزینند. تمرکز صرف به برنامههای رقیب و نپرداختن به راهکارهای خود، حتماً این فرصت را از افکار عمومی خواهد گرفت که ارزیابی دقیق و روشنی از برنامههای انتخاباتی نامزدها داشته باشند. مضاف بر اینکه برجسته کردن رویکردهای سلبی، چه بسا فضای انتخابات را وارد تنشهای احتمالی بیهوده کند و هیجانات کاذب را جایگزین شور انتخاباتی نماید. این اتفاق مانع از شفافیت خواهد شد و دقت انتخاب مردم را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد. شاید نیاز به یادآوری نباشد که در میدان رقابت سیاسی، توسل جستن به برخی رفتارهای خارج از عرف و قانون که زمینه ساز احتمالی برخی بیاخلاقیها شود هم مشکل ساز خواهد بود. این بیاخلاقیهای احتمالی چه بسا تأثیرات سوء خود در بعد از پایان رقابت سیاسی را نیز بهدنبال داشته باشد و انتظار همکاری نهادهای مختلف بعد از انتخابات را تحتالشعاع قرار دهد. به هر روی فردای انتخابات یعنی 29 خرداد، رقابت پایان یافته است و بعد از آن چه بسا همین نامزدها در جایگاهها و مسئولیتهای متفاوت کنار یکدیگر بنشینند و برای پیشبرد امور کشور حتماً نیاز به همکاریهای آنها خواهد بود. بنابر این نامزدها، رسانهها و طرفداران در کنار مجریان و ناظران انتخاباتی، شایسته است که ملزومات یک رقابت سالم و اخلاقی را مراعات کنند.
صندوقهای رأی و مخالفانش
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
انتخابات ریاستجمهوری در این ایام زمینهساز طرح یکی از مبرمترین مسائل و یک اصل بنیــــادین اســـــت که همچون نخ تسبیح یا عنصر پیونددهنده، ثبات و آینده ایران را تضمین میکند. فارغ از هیاهوی رقابتها و به قدرت نشستن کدام فرد یا جریان، مسأله مهم برای تفکرات دلسوز و درازمدت نگر میتواند نسبت بین امروز و آینده ایران با اصل صندوقهای رأی باشد. از چند ماه قبل جسته و گریخته میشنویم که میگویند این بار باید بهسمت یک «انتخاب بهتر» حرکت کرد تا «انتخابات بهتر» و برخی حتی انتخاب بهتر را در عدم تحقق انتخابات بهتر جستوجو میکنند. این نوع نگاهها نگرانیهای زیادی پدید میآورد. فضای انتخابات با این استدلالها و همراه شدن آن با آثار تحریم بر زندگی و معیشت و خستگی ناشی از کرونا و تسری نوعی ناامیدی به اینکه چشماندازی برای آینده نیست، مسائل نگرانکنندهای است تا جایی که میشنویم برخی حتی از کاهش مشارکت گسترده مردمی ابراز نگرانی نمیکنند.
2- از زمان شکلگیری دولت مدرن در ایران درباره صندوقهای رأی بهعنوان منبع اداره جامعه دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. پیش از انقلاب اسلامی، میانجی بهنام صندوق در نسبت بین حکومت و مردم بیمعنا بود و تکیه بر نوعی باستانگرایی بنیادگرایانه و ناسیونالیسم متورم شده در شعار اما در عمل کشور بدون مردم، فلسفه ساخت قدرت را تشکیل میداد. در هیچ یک از ارکان قدرت، صندوقها نه معنا و نه تأثیری در اداره امور داشتند و این بیمعنایی از سطح کلان سیاسی حتی در صندوقهای صنفی هم تجلی یافته بود. در تاریخ سیاسی ایران با این نوع نگرش، صندوقها عامل برهمزننده نظم شناخته شده بود و بدون نقش مردم، قدرت ملی بیشتر معطوف به نقشآفرینی در زنجیره امنیت جهانی بود.
رویکرد اصیل انقلاب پس از پیروزی، تعریفی ناب از میانجیگری ملت - دولت را به ارمغان آورد. اما از همان دوره نیز با نحلههای فکری متفاوت و حتی متعارض روبهرو شد که حتی تا امروز نیز این فراز و نشیبها از منظرهای مختلف ادامه یافته است.
این انقلاب یک تعریف مشخص از مفهوم ملیت ایرانی و هویت ملی را به عرصه تاریخ آورد که کاملاً بیسابقه و مردمسالارانه بود. مرحوم امام خمینی(ره) در مقابل تعریف شاهانه و آریامهری از ایران که به ایران باستان و به ملت باستان و غیرموجود در لحظه حاضر تکیه داشت و مشروعیت خود را بهطور ناشیانهای به یک تاریخ باستانی گره میزند، از خود ایران واقعاً موجود و از خود ایرانیان به صحنه آمده سخن گفت و در مقابل رویکرد شاهانه «ایران منهای ایرانیان» از هستی نسلی نسلهای حاضر دفاع کرد و گفت ایران یعنی همین نسل حاضر، یعنی همین ایرانیان که به صحنه تاریخ وارد شدهاند و حق تعیین سرنوشت خود را میطلبند نه آن «ایران تاریخی» و ایران انتزاعی و خیالی که در مخیله شاه به نحو منتزع و مجرد از ایرانیان ساخته شده است.
3- اولین عناد و تضاد با صندوق رأی به جریانات اسلحه بهدست که خود را انقلابی حرفهای میدانستند بازمیگردد. اگر به سالهای نخست انقلاب اسلامی برگردیم، حساسیت ضد انتخاباتی جریانات التقاطی مثل سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق و برخی جریانهای برانداز مارکسیستی شکل کاملاً متفاوتی داشت.
منافقین در آن سالها به بیانی پیچیده و پوشیده علیه انتخابات موضعگیری میکردند. آنها در برابر اصرار و تأکید فوقالعاده امام خمینی در ضرورت مشارکت گسترده و در تمهید لوازم عملی آن (از جمله حضور همه سلایق و همه طیفهای سیاسی چه در سطح نامزدی و کاندیداتوری و چه در سطح مشارکتی و رأیدهی) سعی در فرعیسازی امر انتخابات داشتند. به زبانی نفاقآلود میگفتند اگرچه انتخابات خوب است اما در مقایسه با انقلاب از اولویت برخوردار نیست. آنها براساس برداشت خاص خود از «انقلاب» به یک نوع دوگانهسازی میان «انقلاب» و «انتخابات» قائل بودند. یعنی میگفتند لحظه پیروزی انقلاب بسی مهمتر از آن است که صرف انتخابات بشود، باید ابتدا انقلاب را تعمیق کرد و سپس در انتهای فرایند درازمدت «تعمیق انقلاب» به انتخابات پرداخت.
وقتی این کلام را خوب میشکافتی در پسِ شعر و شعارهای به ظاهر حماسی و انقلاب ستایانه آن جریانهای نفاق آلود، میتوانستی بخوبی نوعی بیباوری عمیق و یک نوع هراس عمیق از مردم و از انتخابات مردمی را ببینی. آنها خیلی صریح و روشن میگفتند جامعه هنوز «ذات شرک آلود» دارد و به اندازه کافی «توحیدی» نشده بنابراین به جای انتخابات باید اولویت را به «تعمیق انقلاب» داد تا عناصر شرک آلود جامعه در طی یک فرایند درازمدت تصفیه و پاکسازی شوند و به حد رشد انتخاباتی برسند.
امام خمینی به این دوگانه «یا انقلاب یا انتخابات» قائل نبودند و از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب با همان دقت و جدیت انقلابی امر انتخابات را در آزادترین سطح و ترازی که تا آن روز منطقه و کل این گستره جغرافیای وسیع جهان اسلام تا شمال آفریقا به خود ندیده بود، پیگیری میکردند. منافقین در پاسخ میگفتند «مگر نه این است که در فضای موجود هنوز هم بقایای نظام وابسته آریامهری با انحای مختلف موج میزند؟» و نتیجهگیری میکردند در شرایط رسوب «تفکـــــرات شرک آلــــــود و استــــثماری» در سطــــــح جامعــــه نمیتوان از اولویت انتخابات سخن گفت. (روزنامه «مجاهد»، آبان ۵۸)
آنها خیلی خوب میدانستند (و گاه حتی به وضوح این را مینوشتند) که در فضای انتخابات آزاد و رقابتی که امام خمینی(ره) پیگیر مستمر آن بودند، شانس پیروزی ندارند بنابراین سعی میکردند انتخابات هراسی و سوءظن عمیق خود به انتخاب جامعه را در یک پوشش به ظاهر «انقلابی» پنهان کنند.
۴-مخالفت دیگر از منظری متفاوت و با نیتی مصلحانه این بار به نام یک رویکرد و برداشت خاص بروز پیدا کرده است.
این جریان نسبت به اصالت انتخابات تردید کردهاند و نوعی دوگانه را پیش بردهاند. نظریه اینان نهایتاً همانند تز «ایران منهای ایرانیان»، به «جمهوریت منهای جمهور مردم» منتهی میشود. اینان به انتخابات به شکل یک «بلای ناگزیر» نگاه میکنند که به نحوی باید «بلاگردانی» شود. موسم انتخابات که میآید دچار تعارضی دل آزار میشوند، یعنی دچار یک نوع انتخابات هراسی هستند.
آنها تعابیر سنتی را برای بیان هراس خود انتخاب کردهاند و به زبانی متفاوت هراس خود را فرافکنی میکنند: چه خواهد شد اگر مردم در سطح گسترده مشارکت کنند؟ چگونه میتوان میل عظیم ملی به تعیین سرنوشت را بیمعنا، نارس و ناقص کرد؟ اینها سؤالاتی است که بر زمین و زمینه مردم هراسی میروید و درست در نقطه مقابل آن شیوه «مردم درمانی» و «انتخابات درمانی» است که مشی غالب و مسلط مرحوم امام خمینی بود و امروزه در قالب بیانی دیگر و گفتمان مشارکت حداکثری توسط رهبر معظم انقلاب پیگیری میشود.
امام خمینی به انتخابات و به مردم و شوق مردمی برای تعیین سرنوشت، به شکل یک «مسأله» نگاه نمیکردند، برعکس، به دیده «حل مسأله» مینگریستند. امروز هم مسائل و چالشهای پیش روی کشور کمتر از آن دوران نیست، بلکه شکل پیچیدهتری یافته و به همین دلیل نیاز به حضور مردمی و نیاز به انتخابات واقعاً رقابتی که بتواند همه طیفهای سیاسی و همه گوناگونیهای فرهنگی را در سیمای نامزدهای متفاوت تجسد بخشد بیشتر است.
از اینرو پس از چهل وچند سال تمرین انتخاباتی، باید به سوی انتخاباتی با درجه فراگیری وشمول بیشتر رفت و نه برعکس.
سخنانی نیز با هموطنانم دارم. اگر کسی فکر کند بدون صندوق کشور قابل ثبات خواهد بود تفکری اشتباه است. صندوقها تنها راه بیبدیل پیوند دادن خواستههای نسلهای جدید در دل جمهوری اسلامی ایران است و این امری است که در مسیری باثبات، خواستها، نیازها، آمال و آرزوها را میتواند متجلی سازد. صندوقها جلوی عبورها را خواهند گرفت و انرژی انسانی جامعه را تبدیل به پویایی و پیشرفت امور میکنند.
فارغ از هرگونه آزرده شدنهای سالهای اخیر، سختیهای متحمل شده و نگرانی و دلشورههای عمومی باید هویت صندوقها را پاس بداریم و تلاش کنیم که صندوقها کارکردی بهتر از گذشته داشته باشند. جریانات ناامیدساز از مشارکت و صندوقها بهدنبال ماجراجویی هستند.
هیچ جامعهای با این نوع تفکرات ماجراجویانه به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. تفکراتی مانند «نه به انتخابات» و «عدم مشارکت» تحلیل درستی از شرایط ایران و جهان که بتواند با ثبات، تغییرات را در خود جای دهد، ندارند. باید به این باور و اجماع رسید که صندوقها مسیر درست کشور هستند.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
انتخابات ریاستجمهوری در این ایام زمینهساز طرح یکی از مبرمترین مسائل و یک اصل بنیــــادین اســـــت که همچون نخ تسبیح یا عنصر پیونددهنده، ثبات و آینده ایران را تضمین میکند. فارغ از هیاهوی رقابتها و به قدرت نشستن کدام فرد یا جریان، مسأله مهم برای تفکرات دلسوز و درازمدت نگر میتواند نسبت بین امروز و آینده ایران با اصل صندوقهای رأی باشد. از چند ماه قبل جسته و گریخته میشنویم که میگویند این بار باید بهسمت یک «انتخاب بهتر» حرکت کرد تا «انتخابات بهتر» و برخی حتی انتخاب بهتر را در عدم تحقق انتخابات بهتر جستوجو میکنند. این نوع نگاهها نگرانیهای زیادی پدید میآورد. فضای انتخابات با این استدلالها و همراه شدن آن با آثار تحریم بر زندگی و معیشت و خستگی ناشی از کرونا و تسری نوعی ناامیدی به اینکه چشماندازی برای آینده نیست، مسائل نگرانکنندهای است تا جایی که میشنویم برخی حتی از کاهش مشارکت گسترده مردمی ابراز نگرانی نمیکنند.
2- از زمان شکلگیری دولت مدرن در ایران درباره صندوقهای رأی بهعنوان منبع اداره جامعه دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. پیش از انقلاب اسلامی، میانجی بهنام صندوق در نسبت بین حکومت و مردم بیمعنا بود و تکیه بر نوعی باستانگرایی بنیادگرایانه و ناسیونالیسم متورم شده در شعار اما در عمل کشور بدون مردم، فلسفه ساخت قدرت را تشکیل میداد. در هیچ یک از ارکان قدرت، صندوقها نه معنا و نه تأثیری در اداره امور داشتند و این بیمعنایی از سطح کلان سیاسی حتی در صندوقهای صنفی هم تجلی یافته بود. در تاریخ سیاسی ایران با این نوع نگرش، صندوقها عامل برهمزننده نظم شناخته شده بود و بدون نقش مردم، قدرت ملی بیشتر معطوف به نقشآفرینی در زنجیره امنیت جهانی بود.
رویکرد اصیل انقلاب پس از پیروزی، تعریفی ناب از میانجیگری ملت - دولت را به ارمغان آورد. اما از همان دوره نیز با نحلههای فکری متفاوت و حتی متعارض روبهرو شد که حتی تا امروز نیز این فراز و نشیبها از منظرهای مختلف ادامه یافته است.
این انقلاب یک تعریف مشخص از مفهوم ملیت ایرانی و هویت ملی را به عرصه تاریخ آورد که کاملاً بیسابقه و مردمسالارانه بود. مرحوم امام خمینی(ره) در مقابل تعریف شاهانه و آریامهری از ایران که به ایران باستان و به ملت باستان و غیرموجود در لحظه حاضر تکیه داشت و مشروعیت خود را بهطور ناشیانهای به یک تاریخ باستانی گره میزند، از خود ایران واقعاً موجود و از خود ایرانیان به صحنه آمده سخن گفت و در مقابل رویکرد شاهانه «ایران منهای ایرانیان» از هستی نسلی نسلهای حاضر دفاع کرد و گفت ایران یعنی همین نسل حاضر، یعنی همین ایرانیان که به صحنه تاریخ وارد شدهاند و حق تعیین سرنوشت خود را میطلبند نه آن «ایران تاریخی» و ایران انتزاعی و خیالی که در مخیله شاه به نحو منتزع و مجرد از ایرانیان ساخته شده است.
3- اولین عناد و تضاد با صندوق رأی به جریانات اسلحه بهدست که خود را انقلابی حرفهای میدانستند بازمیگردد. اگر به سالهای نخست انقلاب اسلامی برگردیم، حساسیت ضد انتخاباتی جریانات التقاطی مثل سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق و برخی جریانهای برانداز مارکسیستی شکل کاملاً متفاوتی داشت.
منافقین در آن سالها به بیانی پیچیده و پوشیده علیه انتخابات موضعگیری میکردند. آنها در برابر اصرار و تأکید فوقالعاده امام خمینی در ضرورت مشارکت گسترده و در تمهید لوازم عملی آن (از جمله حضور همه سلایق و همه طیفهای سیاسی چه در سطح نامزدی و کاندیداتوری و چه در سطح مشارکتی و رأیدهی) سعی در فرعیسازی امر انتخابات داشتند. به زبانی نفاقآلود میگفتند اگرچه انتخابات خوب است اما در مقایسه با انقلاب از اولویت برخوردار نیست. آنها براساس برداشت خاص خود از «انقلاب» به یک نوع دوگانهسازی میان «انقلاب» و «انتخابات» قائل بودند. یعنی میگفتند لحظه پیروزی انقلاب بسی مهمتر از آن است که صرف انتخابات بشود، باید ابتدا انقلاب را تعمیق کرد و سپس در انتهای فرایند درازمدت «تعمیق انقلاب» به انتخابات پرداخت.
وقتی این کلام را خوب میشکافتی در پسِ شعر و شعارهای به ظاهر حماسی و انقلاب ستایانه آن جریانهای نفاق آلود، میتوانستی بخوبی نوعی بیباوری عمیق و یک نوع هراس عمیق از مردم و از انتخابات مردمی را ببینی. آنها خیلی صریح و روشن میگفتند جامعه هنوز «ذات شرک آلود» دارد و به اندازه کافی «توحیدی» نشده بنابراین به جای انتخابات باید اولویت را به «تعمیق انقلاب» داد تا عناصر شرک آلود جامعه در طی یک فرایند درازمدت تصفیه و پاکسازی شوند و به حد رشد انتخاباتی برسند.
امام خمینی به این دوگانه «یا انقلاب یا انتخابات» قائل نبودند و از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب با همان دقت و جدیت انقلابی امر انتخابات را در آزادترین سطح و ترازی که تا آن روز منطقه و کل این گستره جغرافیای وسیع جهان اسلام تا شمال آفریقا به خود ندیده بود، پیگیری میکردند. منافقین در پاسخ میگفتند «مگر نه این است که در فضای موجود هنوز هم بقایای نظام وابسته آریامهری با انحای مختلف موج میزند؟» و نتیجهگیری میکردند در شرایط رسوب «تفکـــــرات شرک آلــــــود و استــــثماری» در سطــــــح جامعــــه نمیتوان از اولویت انتخابات سخن گفت. (روزنامه «مجاهد»، آبان ۵۸)
آنها خیلی خوب میدانستند (و گاه حتی به وضوح این را مینوشتند) که در فضای انتخابات آزاد و رقابتی که امام خمینی(ره) پیگیر مستمر آن بودند، شانس پیروزی ندارند بنابراین سعی میکردند انتخابات هراسی و سوءظن عمیق خود به انتخاب جامعه را در یک پوشش به ظاهر «انقلابی» پنهان کنند.
۴-مخالفت دیگر از منظری متفاوت و با نیتی مصلحانه این بار به نام یک رویکرد و برداشت خاص بروز پیدا کرده است.
این جریان نسبت به اصالت انتخابات تردید کردهاند و نوعی دوگانه را پیش بردهاند. نظریه اینان نهایتاً همانند تز «ایران منهای ایرانیان»، به «جمهوریت منهای جمهور مردم» منتهی میشود. اینان به انتخابات به شکل یک «بلای ناگزیر» نگاه میکنند که به نحوی باید «بلاگردانی» شود. موسم انتخابات که میآید دچار تعارضی دل آزار میشوند، یعنی دچار یک نوع انتخابات هراسی هستند.
آنها تعابیر سنتی را برای بیان هراس خود انتخاب کردهاند و به زبانی متفاوت هراس خود را فرافکنی میکنند: چه خواهد شد اگر مردم در سطح گسترده مشارکت کنند؟ چگونه میتوان میل عظیم ملی به تعیین سرنوشت را بیمعنا، نارس و ناقص کرد؟ اینها سؤالاتی است که بر زمین و زمینه مردم هراسی میروید و درست در نقطه مقابل آن شیوه «مردم درمانی» و «انتخابات درمانی» است که مشی غالب و مسلط مرحوم امام خمینی بود و امروزه در قالب بیانی دیگر و گفتمان مشارکت حداکثری توسط رهبر معظم انقلاب پیگیری میشود.
امام خمینی به انتخابات و به مردم و شوق مردمی برای تعیین سرنوشت، به شکل یک «مسأله» نگاه نمیکردند، برعکس، به دیده «حل مسأله» مینگریستند. امروز هم مسائل و چالشهای پیش روی کشور کمتر از آن دوران نیست، بلکه شکل پیچیدهتری یافته و به همین دلیل نیاز به حضور مردمی و نیاز به انتخابات واقعاً رقابتی که بتواند همه طیفهای سیاسی و همه گوناگونیهای فرهنگی را در سیمای نامزدهای متفاوت تجسد بخشد بیشتر است.
از اینرو پس از چهل وچند سال تمرین انتخاباتی، باید به سوی انتخاباتی با درجه فراگیری وشمول بیشتر رفت و نه برعکس.
سخنانی نیز با هموطنانم دارم. اگر کسی فکر کند بدون صندوق کشور قابل ثبات خواهد بود تفکری اشتباه است. صندوقها تنها راه بیبدیل پیوند دادن خواستههای نسلهای جدید در دل جمهوری اسلامی ایران است و این امری است که در مسیری باثبات، خواستها، نیازها، آمال و آرزوها را میتواند متجلی سازد. صندوقها جلوی عبورها را خواهند گرفت و انرژی انسانی جامعه را تبدیل به پویایی و پیشرفت امور میکنند.
فارغ از هرگونه آزرده شدنهای سالهای اخیر، سختیهای متحمل شده و نگرانی و دلشورههای عمومی باید هویت صندوقها را پاس بداریم و تلاش کنیم که صندوقها کارکردی بهتر از گذشته داشته باشند. جریانات ناامیدساز از مشارکت و صندوقها بهدنبال ماجراجویی هستند.
هیچ جامعهای با این نوع تفکرات ماجراجویانه به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. تفکراتی مانند «نه به انتخابات» و «عدم مشارکت» تحلیل درستی از شرایط ایران و جهان که بتواند با ثبات، تغییرات را در خود جای دهد، ندارند. باید به این باور و اجماع رسید که صندوقها مسیر درست کشور هستند.
با حضور فرمانده کل سپاه صورت گرفت
رونمایی از پهپاد پهنپیکر «غزه» و سامانه موشکی «9دی»
سه دستاورد مهم و راهبردی سپاه در حوزههای پهپادی و پدافندی با حضور فرمانده کل سپاه رونمایی شد. به گزارش سپاه نیوز، در آستانه فرارسیدن سوم خرداد روز «مقاومت، ایثار و پیروزی»، در مراسمی با حضور سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار سرتیپ پاسدار «امیرعلی حاجیزاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه، از سه دستاورد مهم و راهبردی دفاعی و نظامی سپاه در حوزههای پهپادی و پدافندی رونمایی شد. هواپیمای بدون سرنشین فوق سنگین و پهن پیکر «غزه» با تنوع مأموریت در حوزههای مراقبتی، رزمی و شناسایی و مداومت پروازی ۳۵ ساعت نخستین دستاورد دفاعی سپاه بود که سرلشکر سلامی از مراحل ساخت آن بازدید کرد.
این پهپاد سنگین در مأموریت رزمی قادر به حمل ۱۳ بمب تا شعاع عملیاتی دو هزار کیلومتری و نیز حمل ۵۰۰ کیلوگرم انواع تجهیزات جمعآوری اطلاعات و سیگنالی است. با اضافه شدن این پهپاد به ناوگان پهپادی نیروی هوافضای سپاه، قابلیت اشراف اطلاعاتی و عملیات مقابله با تهدیدات دشمنان توسعه و ارتقا مییابد. بنابراین گزارش؛ پهپاد غزه علاوه بر کاربرد نظامی و دفاعی، در پایش جنگلها، عملیات امداد و نجات و کمکرسانی در حوادث و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله میتواند به اجرای مأموریت بپردازد. رونمایی از سامانه موشکی زمین به هوای تمام ایرانی «۹دی» که توانایی درگیری با انواع تهدیدات در فاصله نزدیک مانند کروز، بمب هواپیما و انواع پهپادها و انهدام آنها را دارد و نیز سامانه راداری «قدس» با قابلیت استقرار در موضع و جابهجایی سریع از دیگر دستاوردهای رونمایی شده توسط فرمانده کل سپاه بود.
فرمانده سپاه در حاشیه این مراسم، گفت: پهپاد سنگین و پهنپیکر «غزه» که توسط نیروی هوافضای سپاه توسعه یافته و ما را در قلمرو نبردهای هوایی به تراز جدیدی از قدرت و قابلیت میرساند، جایگزین پرندههای با سرنشین در نبردهای هوایی میشود و قادر است در ارتفاع بیش از ۳۵ هزار پا از سطح زمین پرواز کرده و با سرعتی حدود ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت و مداومت پروازی ۲۰ ساعت اهداف هوایی را در اعماق طولانی هدف قرار دهد.
سلامی با بیان اینکه پهپاد غزه پیشرفته توانایی حمل ۱۳ بمب همزمان را داشته و میتواند علیه اهداف زمینی به اجرای عملیات بپردازد، اظهار داشت: این پهپاد قادر است در پروازهای شناسایی و جمعآوریهای الکترونیک مشارکت داشته باشد و سال آینده به توان عملیاتی سپاه وارد خواهد شد و توانمندی ما را در نبردهای هوایی بهبود خواهد بخشید.
وی با تأکید بر اینکه استراتژی و سیاست عملیاتی ما توسعه قلمرو دفاعی در اعماق وسیع و در ارتفاع بالا است، افزود: سامانههایی که امروز از آنها بازدید کردیم بخشی از این نیازهای ما را پاسخ میدهند؛ نیازمند به دست آوردن قابلیت جنگ از راه دور هستیم که به فضل الهی به این قابلیت دست یافتهایم و سامانههایی که توسعه پیدا میکنند در تکمیل این هدف راهبردی یاریگر ما هستند و به امید خدا در آینده نزدیک از دستاوردهای بزرگتری برای مردم صحبت خواهیم کرد.
فرمانده سپاه با اشاره به تقارن ایام سالگرد فتح خرمشهر به عنوان نماد مقاومت ملت ایران با ایام مقاومت مردم فلسطین برابر رژیم غاصب صهیونیستی عنوان کرد: تقارن این ایام با رونمایی از دستاوردهای دفاعی ما را بر آن داشت تا پهپاد پهنپیکر نیروی هوافضای سپاه را با نام غزه نامگذاری کنیم تا افتخاری جاودان باشد برای کسانی که در آن سرزمین امروز در مقابل تهاجم و تجاوز صهیونیستها ایستادگی و غیرتمندانه و جوانمردانه از شرف و حیثیت خود دفاع میکنند.
این پهپاد سنگین در مأموریت رزمی قادر به حمل ۱۳ بمب تا شعاع عملیاتی دو هزار کیلومتری و نیز حمل ۵۰۰ کیلوگرم انواع تجهیزات جمعآوری اطلاعات و سیگنالی است. با اضافه شدن این پهپاد به ناوگان پهپادی نیروی هوافضای سپاه، قابلیت اشراف اطلاعاتی و عملیات مقابله با تهدیدات دشمنان توسعه و ارتقا مییابد. بنابراین گزارش؛ پهپاد غزه علاوه بر کاربرد نظامی و دفاعی، در پایش جنگلها، عملیات امداد و نجات و کمکرسانی در حوادث و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله میتواند به اجرای مأموریت بپردازد. رونمایی از سامانه موشکی زمین به هوای تمام ایرانی «۹دی» که توانایی درگیری با انواع تهدیدات در فاصله نزدیک مانند کروز، بمب هواپیما و انواع پهپادها و انهدام آنها را دارد و نیز سامانه راداری «قدس» با قابلیت استقرار در موضع و جابهجایی سریع از دیگر دستاوردهای رونمایی شده توسط فرمانده کل سپاه بود.
فرمانده سپاه در حاشیه این مراسم، گفت: پهپاد سنگین و پهنپیکر «غزه» که توسط نیروی هوافضای سپاه توسعه یافته و ما را در قلمرو نبردهای هوایی به تراز جدیدی از قدرت و قابلیت میرساند، جایگزین پرندههای با سرنشین در نبردهای هوایی میشود و قادر است در ارتفاع بیش از ۳۵ هزار پا از سطح زمین پرواز کرده و با سرعتی حدود ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت و مداومت پروازی ۲۰ ساعت اهداف هوایی را در اعماق طولانی هدف قرار دهد.
سلامی با بیان اینکه پهپاد غزه پیشرفته توانایی حمل ۱۳ بمب همزمان را داشته و میتواند علیه اهداف زمینی به اجرای عملیات بپردازد، اظهار داشت: این پهپاد قادر است در پروازهای شناسایی و جمعآوریهای الکترونیک مشارکت داشته باشد و سال آینده به توان عملیاتی سپاه وارد خواهد شد و توانمندی ما را در نبردهای هوایی بهبود خواهد بخشید.
وی با تأکید بر اینکه استراتژی و سیاست عملیاتی ما توسعه قلمرو دفاعی در اعماق وسیع و در ارتفاع بالا است، افزود: سامانههایی که امروز از آنها بازدید کردیم بخشی از این نیازهای ما را پاسخ میدهند؛ نیازمند به دست آوردن قابلیت جنگ از راه دور هستیم که به فضل الهی به این قابلیت دست یافتهایم و سامانههایی که توسعه پیدا میکنند در تکمیل این هدف راهبردی یاریگر ما هستند و به امید خدا در آینده نزدیک از دستاوردهای بزرگتری برای مردم صحبت خواهیم کرد.
فرمانده سپاه با اشاره به تقارن ایام سالگرد فتح خرمشهر به عنوان نماد مقاومت ملت ایران با ایام مقاومت مردم فلسطین برابر رژیم غاصب صهیونیستی عنوان کرد: تقارن این ایام با رونمایی از دستاوردهای دفاعی ما را بر آن داشت تا پهپاد پهنپیکر نیروی هوافضای سپاه را با نام غزه نامگذاری کنیم تا افتخاری جاودان باشد برای کسانی که در آن سرزمین امروز در مقابل تهاجم و تجاوز صهیونیستها ایستادگی و غیرتمندانه و جوانمردانه از شرف و حیثیت خود دفاع میکنند.
قطار مذاکرات وین در ایستگاه پنجم
- جوزپ بورل بعد از گفت وگو با ظریف :مذاکره کنندگان در وین به پیشرفت های خوبی رسیده اند
- وزیران خارجه روسیه و امریکا درباره ادامه همکاری بر سر برجام رایزنی کردند
گروه سیاسی/ نه فقط نور امید در افق مذاکرات وین پدیدار شده که حالا همه طرفها میگویند با وجود برخی اما و اگرهای باقی مانده باید منتظر احیای برجام طی روزهای آینده هم بود. بهعبارتی براساس مجموع تحولات و اظهارنظرها اینطور بهنظر میرسد که «احیای برجام» دیگر یک رؤیای دور نیست. چه اینکه همین دیروز جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از تماس تلفنی با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در یک پیام توئیتری از «پیشرفت خوب» در مذاکرات وین خبر داد. این اما تنها پیام مثبت در این زمینه نبود. تقریباً همه طرفهای مذاکره و از جمله مقامات مذاکره کننده کشورمان همین ارزیابی را از موقعیت فعلی مذاکرات دارند.
نمایان شدن چشمانداز مثبت
روز چهارشنبه بود که سه کشور اروپایی در بیانیه مشترکی اعلام کردند که «در مذاکرات وین به پیشرفتهای ملموسی رسیدهایم.» این اولین نشانه رسمی از ادامه موفقیتها در دور اخیر مذاکرات بود. چرا که همزمان با همین اظهارنظر، عباس عراقچی مسئول تیم مذاکره کننده کشورمان هم اعلام کرد که طرفهای مذاکره کننده به چارچوب توافق دست پیدا کردهاند.
وی با بیان این که در مورد موضوعات باقیمانده، هیأتها برای انجام آخرین مشورتها به پایتختهای خود مراجعه میکنند، ادامه داد: ما موفق شدیم در طول این دو هفته به مقدار زیادی کار را پیش ببریم و الان میتوانیم بگوییم که به چارچوب یک توافق رسیدهایم.
به ساختار توافق دست پیدا کردهایم و متن اصلی توافق و ضمیمههایی که خواهد داشت مشخص شده است. البته مذاکرات در مورد متن به پایان نرسیده و در مورد بسیاری از بندهای توافق، هنوز در حال مذاکره هستیم. بهگزارش ایرنا، عراقچی تصریح کرد: برخی از موضوعات کلیدی کماکان مورد اختلاف است و در مورد آن توافق حاصل نشده است. بههمین دلیل هیأتها تصمیم گرفتند که چند روزی تنفس بدهند و برای انجام مشورتهای لازم به پایتختها مراجعه کنند. این دیپلمات ارشد ایران با بیان اینکه در مجموع میتوانیم بگوییم که پیشرفتهای خوبی داشتیم ولی هنوز نمیتوانیم بگوییم کار تمام شده است، ادامه داد: امیدوارم در هفته آینده که مجدداً گفتوگوها آغاز میشود هیأتها که میآیند تصمیمات خود را برای رسیدن به یک توافق گرفته باشند.
روایت چین و روسیه از پیشرفت مذاکرات
نکته مهم اینکه این دست خبرها در روزهای پنجشنبه و جمعه هم ادامه یافت. وزارت خارجه روسیه بامداد پنجشنبه با انتشار بیانیهای مستقل رسیدن به این «پیشرفتهای چشمگیر» را تأیید کرد. اما روز جمعه رایزنی ظریف و بورل درباره آنچه «پیشرفتهای قابل توجه» در مذاکرات وین خوانده شده تأیید محکمتری بر چشمانداز امیدبخش روزهای آتی است. روزهایی که هیأتهای دیپلماتیک دوباره به وین برمیگردند تا در هفته جاری این گفتوگوها ادامه یابد. در همین حال چین هم بر افزایش تلاشها برای پیشبرد روند مذاکرات وین تأکید کرده است. بهگزارش خبرگزاری شینهوا، نماینده چین در سازمانهای بینالمللی از تمام طرفهای برجام خواست تا تلاشهای خود را برای پیشبرد مذاکرات وین جهت احیای توافق هستهای دو چندان کنند. «وانگ چون» نماینده چین نزد سازمانهای بینالمللی در وین پس از برگزاری نشست روز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام با تأکید بر لزوم افزایش تلاشهای طرفهای برجام برای پیشبرد روند مذاکرات وین، درباره این رایزنیها گفته است: «بهطور کلی پیشرفتهایی در مذاکرات حاصل شده است اما هنوز تا هدف رسیدن به توافق فاصله داریم.» همچنین روز چهارشنبه انریکه مورا دبیر سیاسی اتحادیه اروپا نیز پس از پایان چهارمین دور گفتوگوهای وین درخصوص احیای برجام اظهار کرد که توافقی در حال شکلگیری است. وی در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «به پیشرفت خوبی رسیدهایم. توافقی در حال شکل گرفتن است. حال آنچه همچنان نیاز است، حصول تفاهم مشترک در خصوص بازگشت امریکا به برجام و رفع تحریمهای مربوطه و ازسرگیری تعهدات هستهای توسط ایران است.»
تماس ظریف و بورل
شامگاه پنجشنبه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تماسی تلفنی با وزیر امور خارجه کشورمان آخرین وضعیت پیرامون مذاکرات احیای برجام در وین را مورد بررسی قرار دادند. به گزارش ایسنا، آنچه در این گفتوگو مورد توجه طرفین بوده بررسی آخرین وضعیت مذاکرات و پیشرفتهای قابل توجه آن و همچنین بحث بر سر موضوعات باقی مانده، بوده است. ظریف در این گفتوگو ضمن تقدیر از تلاشهای بورل و همکارانش در سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا، از تداوم تروریسم اقتصادی امریکا طی ۵ ماه گذشته و نقض ادامه دار تعهدات این کشور انتقاد و تأکید کرد تداوم تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی ترامپ بهعنوان اهرم مذاکره توسط دولت بایدن قابل قبول نیست و تغییر بنیادین این رویکرد بهعنوان شرط لازم برای موفقیت گفتوگوها در وین، تصمیم سیاسی است که رئیس جمهوری امریکا باید اتخاذ کند.جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم پس از این تماس در صفحه توئیترش نوشت: «با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران درباره برجام گفتوگو کردم. تیمهای [مذاکره کننده] مستقر در وین، پیشرفت خوبی در هفتههای اخیر داشتهاند. همه طرفها اکنون باید تصمیمات سیاسی لازم را اتخاذ کنند تا بتوانیم مذاکرات را به نتیجه برسانیم و به اجرایی شدن کامل [توافق هسته ای] بازگردیم. برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مهم است که فعالیتهای راستی آزماییاش را ادامه دهد.»
در انتظار تصمیمات سخت امریکا
اما این «پیشرفتهای خوب» همه ماجرا نیستند. هر چند تأکید میشود که مذاکره کنندگان تا الان بخوبی پیش آمدهاند اما هیچ چیزی آینده را کاملاً تضمین نمیکند. این هم مسألهای است که طرفین درگیر مذاکره به آن اشاره کردهاند. مسأله اصلی آنطور که عباس عراقچی، مسئول تیم مذاکره کننده کشورمان در این مذاکرات گفته این است که «امریکا اکنون باید تصمیمات سخت خود را بگیرد.»
او پس از پایان دور چهارم این رایزنیها، تأکید کرد: «اکنون زمان آن است که امریکا تصمیمات سخت خود را درخصوص بازگشت به برجام و ازسرگیری اجرای کامل تعهداتش بگیرد و تمام تحریمها را لغو کند.» عراقچی که با شبکه ان.اچ.کی گفتوگو میکرد در ادامه اظهار داشت: «ما وین را با این امید ترک کردیم که هفته آینده کار خود را در اینجا از سر بگیریم و بتوانیم به نتیجه برسیم.» ان.اچ.کی گزارش داد که دیپلمات ارشد کشورمان در پاسخ به سؤالی درباره تمدید توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص بازرسیها که پیشتر در ماه فوریه حاصل شده بود، گفت که تهران بعداً در این باره تصمیمگیری خواهد کرد. عراقچی ابراز امیدواری کرده که در هفته جاری وقتی که مذاکرات مجدداً آغاز میشود «هیأتها که میآیند تصمیمهای خود را برای رسیدن به یک توافق گرفته باشند.»
توافق ایران و آژانس چه خواهد شد؟
هر چند عراقچی در این گفتوگو درباره توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیحات بیشتری نداد اما آژانس اعلام کرده که در حال رایزنی با ایران برای تمدید مهلت توافق است. توافقی که ٣١ اردیبهشت به پایان میرسد و معنای پایان یافتنش آن است که ایران فیلم دوربینهای نظارتی آژانس طی سه ماه گذشته را پاک خواهد کرد. روز چهارشنبه نمایندگان چین و روسیه و همینطور کشورهای اروپایی پس از دور چهار مذاکرات در وین همگی ابراز امیدواری کردند که توافق بین ایران و آژانس تمدید شود تا این مسأله مشکلی در فرایند مذاکرات ایجاد نکند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم روز پنجشنبه طی بیانیهای با اعلام این خبر که در حال رایزنی با ایران برای تمدید توافق با این کشور است، تصریح کرد که بزودی در این زمینه اطلاعرسانی خواهد کرد. در این بیانیه آمده است: ایران و آژانس در حال حاضر درباره ادامه تفاهمات کنونی رایزنی میکنند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این بیانیه افزود: مدیرکل آژانس طی روزهای آینده، به روزرسانیهایی را در اختیار شورای حکام قرار خواهد داد. این در حالی است که همزمان میخائیل اولیانوف نماینده روسیه نزد سازمانهای بینالمللی در وین در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: اکنون واضح است که مذاکرات وین درباره برجام تا 21 مه (31 اردیبهشت) همان طور که شرکت کنندگان امیدوار بودند، به پایان نخواهد رسید. وی در ادامه نوشت: قابل تأسف است اما دراماتیک نیست. 21 مه یک ضرب الاجل نبود، اما یک تاریخ هدف بود. دیپلماتهای ارشد سه کشور اروپایی هم در بیانیه مشترک خود بههمین موضوع اشاره و تأکید کردند که «حیاتی است ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی راهی برای تداوم نظارت آژانس بر فعالیتهای ایران پیدا کنند.» در این بخش از بیانیه کشورهای اروپایی آمده است: دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای تلاشهایمان جهت احیای برجام ضروری است چراکه بدون آن توافق نمیتواند اجرا شود. هرچند هنوز خبر بیشتری درباره تمدید این توافق مخابره نشده اما گمانهزنیها بر اساس فضای موجود از این موضوع حکایت دارد که احتمال زیاد تمدید این توافق انجام خواهد شد. چرا که عملاً عدم تمدید آن میتواند به شکست مذاکراتی منجر شود که تا کنون همه طرفها از «پیشرفتهای چشمگیر» در آن خبر میدهند.
نگاه امریکا به وین
حتی بهنظر میرسد امریکاییها هم امیدوارانه مشغول تلاش در راستای این مذاکرات هستند. چه اینکه وزارت خارجه این کشور اعلام کرده که هیأت مذاکره کننده امریکا برای شرکت در رایزنیهای هفته آینده درباره برجام به وین بازمیگردد. به گزارش ایسنا، «جالینا پورتر» سخنگوی وزارت خارجه امریکا درباره روند مذاکرات وین پس از برگزاری نشست روز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام گفته است: «دولت امریکا بر این باور است که این گفتوگوها به شفافسازی گامهایی که ایران و ایالات متحده باید برای بازگشت به توافق بردارند، کمک میکند.» در تحولی دیگر هم وزیران خارجه روسیه و امریکا درباره ادامه همکاری بر سر برجام رایزنی کردند. این اولین دیدار و گفتوگوی لاوروف و بلینکن بوده که در آن بر سر مسأله برجام، شبه جزیره کره و افغانستان مذاکره شده است. آنطور که ایسنا به نقل از خبرگزاری تاس گزارش داده دو وزیر خارجه برجام را یکی از موضوعاتی دانستهاند که برای کشورهایشان منافع مشترک به همراه دارد.
واعظی: مذاکرات وین پیشرفتهای مناسبی داشته است
رئیس دفتر ریاست جمهوری هم تأکید کرد که مذاکرات وین برای احیای برجام پیشرفتهای مناسبی داشته است. «محمود واعظی» عصر دیروز در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «مذاکرات وین برای احیای برجام پیشرفتهای مناسبی داشته است. تلاش تیم مذاکرهکننده با نگاه معطوف به منافع ملی تا حصول نتیجه و احقاق حقوق ملت بزرگ ایران ادامه خواهد داشت. در این مسیر تلاشهای دشمنان خارجی و برخی خبرسازیهای منفی مخالفان داخلی برجام بر اراده و تلاش مسئولان و دولت در وادار کردن طرف مقابل به اجرای تعهدات و برداشتن تحریمها تأثیری ندارد.»
دور چهارم نشست کمیسیون مشترک برجام روز چهارشنبه (۳۰ خرداد) در محل گراند هتل وین پایان یافت. در این دور از نشستها با حضور هیأتهای ایران و کشورهای عضو برجام، رؤسای هیأتها با مروری بر پیشرفتهای حاصله در دور چهارم و آخرین وضعیت متنها، به تبادل نظر درخصوص مسیر پیش رو پرداختند. قرار است دور دیگر گفتوگوها این هفته از سر گرفته شود.
نمایان شدن چشمانداز مثبت
روز چهارشنبه بود که سه کشور اروپایی در بیانیه مشترکی اعلام کردند که «در مذاکرات وین به پیشرفتهای ملموسی رسیدهایم.» این اولین نشانه رسمی از ادامه موفقیتها در دور اخیر مذاکرات بود. چرا که همزمان با همین اظهارنظر، عباس عراقچی مسئول تیم مذاکره کننده کشورمان هم اعلام کرد که طرفهای مذاکره کننده به چارچوب توافق دست پیدا کردهاند.
وی با بیان این که در مورد موضوعات باقیمانده، هیأتها برای انجام آخرین مشورتها به پایتختهای خود مراجعه میکنند، ادامه داد: ما موفق شدیم در طول این دو هفته به مقدار زیادی کار را پیش ببریم و الان میتوانیم بگوییم که به چارچوب یک توافق رسیدهایم.
به ساختار توافق دست پیدا کردهایم و متن اصلی توافق و ضمیمههایی که خواهد داشت مشخص شده است. البته مذاکرات در مورد متن به پایان نرسیده و در مورد بسیاری از بندهای توافق، هنوز در حال مذاکره هستیم. بهگزارش ایرنا، عراقچی تصریح کرد: برخی از موضوعات کلیدی کماکان مورد اختلاف است و در مورد آن توافق حاصل نشده است. بههمین دلیل هیأتها تصمیم گرفتند که چند روزی تنفس بدهند و برای انجام مشورتهای لازم به پایتختها مراجعه کنند. این دیپلمات ارشد ایران با بیان اینکه در مجموع میتوانیم بگوییم که پیشرفتهای خوبی داشتیم ولی هنوز نمیتوانیم بگوییم کار تمام شده است، ادامه داد: امیدوارم در هفته آینده که مجدداً گفتوگوها آغاز میشود هیأتها که میآیند تصمیمات خود را برای رسیدن به یک توافق گرفته باشند.
روایت چین و روسیه از پیشرفت مذاکرات
نکته مهم اینکه این دست خبرها در روزهای پنجشنبه و جمعه هم ادامه یافت. وزارت خارجه روسیه بامداد پنجشنبه با انتشار بیانیهای مستقل رسیدن به این «پیشرفتهای چشمگیر» را تأیید کرد. اما روز جمعه رایزنی ظریف و بورل درباره آنچه «پیشرفتهای قابل توجه» در مذاکرات وین خوانده شده تأیید محکمتری بر چشمانداز امیدبخش روزهای آتی است. روزهایی که هیأتهای دیپلماتیک دوباره به وین برمیگردند تا در هفته جاری این گفتوگوها ادامه یابد. در همین حال چین هم بر افزایش تلاشها برای پیشبرد روند مذاکرات وین تأکید کرده است. بهگزارش خبرگزاری شینهوا، نماینده چین در سازمانهای بینالمللی از تمام طرفهای برجام خواست تا تلاشهای خود را برای پیشبرد مذاکرات وین جهت احیای توافق هستهای دو چندان کنند. «وانگ چون» نماینده چین نزد سازمانهای بینالمللی در وین پس از برگزاری نشست روز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام با تأکید بر لزوم افزایش تلاشهای طرفهای برجام برای پیشبرد روند مذاکرات وین، درباره این رایزنیها گفته است: «بهطور کلی پیشرفتهایی در مذاکرات حاصل شده است اما هنوز تا هدف رسیدن به توافق فاصله داریم.» همچنین روز چهارشنبه انریکه مورا دبیر سیاسی اتحادیه اروپا نیز پس از پایان چهارمین دور گفتوگوهای وین درخصوص احیای برجام اظهار کرد که توافقی در حال شکلگیری است. وی در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «به پیشرفت خوبی رسیدهایم. توافقی در حال شکل گرفتن است. حال آنچه همچنان نیاز است، حصول تفاهم مشترک در خصوص بازگشت امریکا به برجام و رفع تحریمهای مربوطه و ازسرگیری تعهدات هستهای توسط ایران است.»
تماس ظریف و بورل
شامگاه پنجشنبه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تماسی تلفنی با وزیر امور خارجه کشورمان آخرین وضعیت پیرامون مذاکرات احیای برجام در وین را مورد بررسی قرار دادند. به گزارش ایسنا، آنچه در این گفتوگو مورد توجه طرفین بوده بررسی آخرین وضعیت مذاکرات و پیشرفتهای قابل توجه آن و همچنین بحث بر سر موضوعات باقی مانده، بوده است. ظریف در این گفتوگو ضمن تقدیر از تلاشهای بورل و همکارانش در سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا، از تداوم تروریسم اقتصادی امریکا طی ۵ ماه گذشته و نقض ادامه دار تعهدات این کشور انتقاد و تأکید کرد تداوم تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی ترامپ بهعنوان اهرم مذاکره توسط دولت بایدن قابل قبول نیست و تغییر بنیادین این رویکرد بهعنوان شرط لازم برای موفقیت گفتوگوها در وین، تصمیم سیاسی است که رئیس جمهوری امریکا باید اتخاذ کند.جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم پس از این تماس در صفحه توئیترش نوشت: «با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران درباره برجام گفتوگو کردم. تیمهای [مذاکره کننده] مستقر در وین، پیشرفت خوبی در هفتههای اخیر داشتهاند. همه طرفها اکنون باید تصمیمات سیاسی لازم را اتخاذ کنند تا بتوانیم مذاکرات را به نتیجه برسانیم و به اجرایی شدن کامل [توافق هسته ای] بازگردیم. برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مهم است که فعالیتهای راستی آزماییاش را ادامه دهد.»
در انتظار تصمیمات سخت امریکا
اما این «پیشرفتهای خوب» همه ماجرا نیستند. هر چند تأکید میشود که مذاکره کنندگان تا الان بخوبی پیش آمدهاند اما هیچ چیزی آینده را کاملاً تضمین نمیکند. این هم مسألهای است که طرفین درگیر مذاکره به آن اشاره کردهاند. مسأله اصلی آنطور که عباس عراقچی، مسئول تیم مذاکره کننده کشورمان در این مذاکرات گفته این است که «امریکا اکنون باید تصمیمات سخت خود را بگیرد.»
او پس از پایان دور چهارم این رایزنیها، تأکید کرد: «اکنون زمان آن است که امریکا تصمیمات سخت خود را درخصوص بازگشت به برجام و ازسرگیری اجرای کامل تعهداتش بگیرد و تمام تحریمها را لغو کند.» عراقچی که با شبکه ان.اچ.کی گفتوگو میکرد در ادامه اظهار داشت: «ما وین را با این امید ترک کردیم که هفته آینده کار خود را در اینجا از سر بگیریم و بتوانیم به نتیجه برسیم.» ان.اچ.کی گزارش داد که دیپلمات ارشد کشورمان در پاسخ به سؤالی درباره تمدید توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص بازرسیها که پیشتر در ماه فوریه حاصل شده بود، گفت که تهران بعداً در این باره تصمیمگیری خواهد کرد. عراقچی ابراز امیدواری کرده که در هفته جاری وقتی که مذاکرات مجدداً آغاز میشود «هیأتها که میآیند تصمیمهای خود را برای رسیدن به یک توافق گرفته باشند.»
توافق ایران و آژانس چه خواهد شد؟
هر چند عراقچی در این گفتوگو درباره توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیحات بیشتری نداد اما آژانس اعلام کرده که در حال رایزنی با ایران برای تمدید مهلت توافق است. توافقی که ٣١ اردیبهشت به پایان میرسد و معنای پایان یافتنش آن است که ایران فیلم دوربینهای نظارتی آژانس طی سه ماه گذشته را پاک خواهد کرد. روز چهارشنبه نمایندگان چین و روسیه و همینطور کشورهای اروپایی پس از دور چهار مذاکرات در وین همگی ابراز امیدواری کردند که توافق بین ایران و آژانس تمدید شود تا این مسأله مشکلی در فرایند مذاکرات ایجاد نکند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم روز پنجشنبه طی بیانیهای با اعلام این خبر که در حال رایزنی با ایران برای تمدید توافق با این کشور است، تصریح کرد که بزودی در این زمینه اطلاعرسانی خواهد کرد. در این بیانیه آمده است: ایران و آژانس در حال حاضر درباره ادامه تفاهمات کنونی رایزنی میکنند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این بیانیه افزود: مدیرکل آژانس طی روزهای آینده، به روزرسانیهایی را در اختیار شورای حکام قرار خواهد داد. این در حالی است که همزمان میخائیل اولیانوف نماینده روسیه نزد سازمانهای بینالمللی در وین در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: اکنون واضح است که مذاکرات وین درباره برجام تا 21 مه (31 اردیبهشت) همان طور که شرکت کنندگان امیدوار بودند، به پایان نخواهد رسید. وی در ادامه نوشت: قابل تأسف است اما دراماتیک نیست. 21 مه یک ضرب الاجل نبود، اما یک تاریخ هدف بود. دیپلماتهای ارشد سه کشور اروپایی هم در بیانیه مشترک خود بههمین موضوع اشاره و تأکید کردند که «حیاتی است ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی راهی برای تداوم نظارت آژانس بر فعالیتهای ایران پیدا کنند.» در این بخش از بیانیه کشورهای اروپایی آمده است: دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای تلاشهایمان جهت احیای برجام ضروری است چراکه بدون آن توافق نمیتواند اجرا شود. هرچند هنوز خبر بیشتری درباره تمدید این توافق مخابره نشده اما گمانهزنیها بر اساس فضای موجود از این موضوع حکایت دارد که احتمال زیاد تمدید این توافق انجام خواهد شد. چرا که عملاً عدم تمدید آن میتواند به شکست مذاکراتی منجر شود که تا کنون همه طرفها از «پیشرفتهای چشمگیر» در آن خبر میدهند.
نگاه امریکا به وین
حتی بهنظر میرسد امریکاییها هم امیدوارانه مشغول تلاش در راستای این مذاکرات هستند. چه اینکه وزارت خارجه این کشور اعلام کرده که هیأت مذاکره کننده امریکا برای شرکت در رایزنیهای هفته آینده درباره برجام به وین بازمیگردد. به گزارش ایسنا، «جالینا پورتر» سخنگوی وزارت خارجه امریکا درباره روند مذاکرات وین پس از برگزاری نشست روز چهارشنبه کمیسیون مشترک برجام گفته است: «دولت امریکا بر این باور است که این گفتوگوها به شفافسازی گامهایی که ایران و ایالات متحده باید برای بازگشت به توافق بردارند، کمک میکند.» در تحولی دیگر هم وزیران خارجه روسیه و امریکا درباره ادامه همکاری بر سر برجام رایزنی کردند. این اولین دیدار و گفتوگوی لاوروف و بلینکن بوده که در آن بر سر مسأله برجام، شبه جزیره کره و افغانستان مذاکره شده است. آنطور که ایسنا به نقل از خبرگزاری تاس گزارش داده دو وزیر خارجه برجام را یکی از موضوعاتی دانستهاند که برای کشورهایشان منافع مشترک به همراه دارد.
واعظی: مذاکرات وین پیشرفتهای مناسبی داشته است
رئیس دفتر ریاست جمهوری هم تأکید کرد که مذاکرات وین برای احیای برجام پیشرفتهای مناسبی داشته است. «محمود واعظی» عصر دیروز در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «مذاکرات وین برای احیای برجام پیشرفتهای مناسبی داشته است. تلاش تیم مذاکرهکننده با نگاه معطوف به منافع ملی تا حصول نتیجه و احقاق حقوق ملت بزرگ ایران ادامه خواهد داشت. در این مسیر تلاشهای دشمنان خارجی و برخی خبرسازیهای منفی مخالفان داخلی برجام بر اراده و تلاش مسئولان و دولت در وادار کردن طرف مقابل به اجرای تعهدات و برداشتن تحریمها تأثیری ندارد.»
دور چهارم نشست کمیسیون مشترک برجام روز چهارشنبه (۳۰ خرداد) در محل گراند هتل وین پایان یافت. در این دور از نشستها با حضور هیأتهای ایران و کشورهای عضو برجام، رؤسای هیأتها با مروری بر پیشرفتهای حاصله در دور چهارم و آخرین وضعیت متنها، به تبادل نظر درخصوص مسیر پیش رو پرداختند. قرار است دور دیگر گفتوگوها این هفته از سر گرفته شود.
پس از آتشبس و پیروزی مقاومت اسلامی فلسطین علیه رژیم اشغالگر صورت گرفت
شادمانی مقاومت غزه
زهره صفاری/ «بنیامین نتانیاهو» و همپیمانانش پس از 11 روز کشتار بیرحمانه غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه، در برابر آتشباران مقاومت سر تسلیم فرود آورده و پیشنهاد مصر را برای آتشبس بدون قید و شرط با حماس پذیرفتند.
به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، این آتشبس که از ساعت 2 بامداد دیروز برقرار شد، برای نخستین بار در دو هفته گذشته خیابانهای غزه، قدس و کرانه باختری را به صحنه جشن و شادی فلسطینیها تا نزدیک صبح بدل کرد. در قدس اشغالی، در حالی که طنین الله اکبر در منطقه پیچیده بود، مردم به صورت خودجوش به خیابانها آمدند و پایکوبی کردند. این تجمعات در رامالله، الخلیل، جنین، طولکرم و قلقیلیه نیز برقرار شد و فلسطینیها در میان شعارهای الله اکبر و هلهله زنان، سرودهای حماسی نیز سر داده بودند.
دفتر نخست وزیر اسرائیل در حالی در بیانیهای از توافق کامل کابینه امنیتی این رژیم با شرایط آتشبس مصر خبر داد که حماس و جهاد اسلامی با تأکید بر پذیرش این صلح موقت هشدار دادند که دست به ماشه، تحرکات صهیونیستها را زیر نظر خواهند داشت. نیروهای مقاومت فلسطین در درگیریهای 11 روز گذشته که با شهادت 243 فلسطینی از جمله 65 کودک، آوارگی دستکم 75 هزار نفر از ساکنان نوار غزه و حمله به 33 مؤسسه رسانهای در غزه همراه شده است، به اذعان اسرائیلیها، با شلیک بیش از 4 هزار موشک و راکت به اراضی اشغالی، تقابلی بیسابقه در سالهای اخیر را در ذهن صهیونیستها حک کردند. تقابلی که اسرائیل را به رغم حمایت قدرتهای بزرگی مانند امریکا مجبور به عقبنشینی کرد تا اعضای پارلمان این رژیم نیز آن را محکوم کرده و تصمیم کابینه امنیتی «نتانیاهو» برای توقف بی قید و شرط جنگ با غزه بدون دستیابی به اهداف اسرائیل را شرمآور بدانند. در همین حال به نوشته «العالم»، تحلیلگران اسرائیلی مخالف «نتانیاهو» نیز روند درگیریها را از منظر سیاسی و استراتژیک به نفع مقاومت دانستند، به طوری که اسرائیل در این مقطع چارهای جز پذیرش آتشبس نداشته و اقدام «نتانیاهو» در اعلام آتشبس یکطرفه به وضوح پرده از شکست و بی سر و سامانی در این رژیم برداشته است. از سوی دیگر دست بالای مقاومت در پذیرش این آتشبس تحولی استراتژیک به شمار میآید که شکست همه برنامهها و نقشههای صهیونیستی-امریکایی را درخصوص معامله قرن و پروژه سازش برهم زده است.
استقبال جهان از آتشبس غزه
«آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل با استقبال از برقراری آتش بس از مصر و قطر به دلیل تلاشهایشان برای پایان دادن به درگیریها تقدیر و از طرح دو ملتی براساس توافق1967 حمایت و از تعیین قدس به عنوان پایتخت فلسطین حمایت کرد. به گزارش «فرانس پرس»، «جو بایدن»، رئیس جمهوری امریکا نیز با تأیید مذاکرات تلفنی با «نتانیاهو» و «عبدالفتاح سیسی»، رئیس جمهوری مصر این آتش بس را فرصتی برای صلح اعلام کرد: «امریکا همچنان از حق مشروع دفاع اسرائیل از خود در برابر حملات مقاومت دفاع می کند. در این درگیری ها شمار زیادی از غیرنظامیان از جمله کودکان جان خود را از دست دادند و ویرانیهای بسیاری نیز به وجود آمده است. ما همکاری کامل خود با دولت فلسطین و نه حماس برای بازسازی ویرانی ها را اعلام می کنیم. به عقیده من فلسطین و اسرائیل به یک میزان حق حیات در امنیت را دارند تا از زندگی آزاد و دموکراتیک لذت ببرند.»
رئیس جمهوری امریکا نیز در حالی از حق حیات فلسطینی ها گفت که به نوشته العالم با اذعان به شکست گنبد آهنین اسرائیل در برابر حملات مقاومت، بر لزوم تقویت سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی تأکید کرد. قرار است «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه دولت بایدن نیز در چند روز آینده برای نخستین بار به فلسطین اشغالی، کرانه باختری، مصر و اردن با هدف تقویت آتشبس سفر کند.
روسیه، سوریه، حزبالله لبنان، اتحادیه اروپا و... نیز از این طرح حمایت کردند. رئیس جمهوری ترکیه نیز با موضعی در قبال اسرائیل گفت: «نتانیاهو هرگز دوست ما نبوده و نخواهد بود و ما به مبارزه با او ادامه میدهیم.» قرار است هیأت امنیتی مصر در روزهای آینده در دیدارهای حضوری با سران درگیر در منطقه بر روند آتش بس نظارت کند.
به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، این آتشبس که از ساعت 2 بامداد دیروز برقرار شد، برای نخستین بار در دو هفته گذشته خیابانهای غزه، قدس و کرانه باختری را به صحنه جشن و شادی فلسطینیها تا نزدیک صبح بدل کرد. در قدس اشغالی، در حالی که طنین الله اکبر در منطقه پیچیده بود، مردم به صورت خودجوش به خیابانها آمدند و پایکوبی کردند. این تجمعات در رامالله، الخلیل، جنین، طولکرم و قلقیلیه نیز برقرار شد و فلسطینیها در میان شعارهای الله اکبر و هلهله زنان، سرودهای حماسی نیز سر داده بودند.
دفتر نخست وزیر اسرائیل در حالی در بیانیهای از توافق کامل کابینه امنیتی این رژیم با شرایط آتشبس مصر خبر داد که حماس و جهاد اسلامی با تأکید بر پذیرش این صلح موقت هشدار دادند که دست به ماشه، تحرکات صهیونیستها را زیر نظر خواهند داشت. نیروهای مقاومت فلسطین در درگیریهای 11 روز گذشته که با شهادت 243 فلسطینی از جمله 65 کودک، آوارگی دستکم 75 هزار نفر از ساکنان نوار غزه و حمله به 33 مؤسسه رسانهای در غزه همراه شده است، به اذعان اسرائیلیها، با شلیک بیش از 4 هزار موشک و راکت به اراضی اشغالی، تقابلی بیسابقه در سالهای اخیر را در ذهن صهیونیستها حک کردند. تقابلی که اسرائیل را به رغم حمایت قدرتهای بزرگی مانند امریکا مجبور به عقبنشینی کرد تا اعضای پارلمان این رژیم نیز آن را محکوم کرده و تصمیم کابینه امنیتی «نتانیاهو» برای توقف بی قید و شرط جنگ با غزه بدون دستیابی به اهداف اسرائیل را شرمآور بدانند. در همین حال به نوشته «العالم»، تحلیلگران اسرائیلی مخالف «نتانیاهو» نیز روند درگیریها را از منظر سیاسی و استراتژیک به نفع مقاومت دانستند، به طوری که اسرائیل در این مقطع چارهای جز پذیرش آتشبس نداشته و اقدام «نتانیاهو» در اعلام آتشبس یکطرفه به وضوح پرده از شکست و بی سر و سامانی در این رژیم برداشته است. از سوی دیگر دست بالای مقاومت در پذیرش این آتشبس تحولی استراتژیک به شمار میآید که شکست همه برنامهها و نقشههای صهیونیستی-امریکایی را درخصوص معامله قرن و پروژه سازش برهم زده است.
استقبال جهان از آتشبس غزه
«آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل با استقبال از برقراری آتش بس از مصر و قطر به دلیل تلاشهایشان برای پایان دادن به درگیریها تقدیر و از طرح دو ملتی براساس توافق1967 حمایت و از تعیین قدس به عنوان پایتخت فلسطین حمایت کرد. به گزارش «فرانس پرس»، «جو بایدن»، رئیس جمهوری امریکا نیز با تأیید مذاکرات تلفنی با «نتانیاهو» و «عبدالفتاح سیسی»، رئیس جمهوری مصر این آتش بس را فرصتی برای صلح اعلام کرد: «امریکا همچنان از حق مشروع دفاع اسرائیل از خود در برابر حملات مقاومت دفاع می کند. در این درگیری ها شمار زیادی از غیرنظامیان از جمله کودکان جان خود را از دست دادند و ویرانیهای بسیاری نیز به وجود آمده است. ما همکاری کامل خود با دولت فلسطین و نه حماس برای بازسازی ویرانی ها را اعلام می کنیم. به عقیده من فلسطین و اسرائیل به یک میزان حق حیات در امنیت را دارند تا از زندگی آزاد و دموکراتیک لذت ببرند.»
رئیس جمهوری امریکا نیز در حالی از حق حیات فلسطینی ها گفت که به نوشته العالم با اذعان به شکست گنبد آهنین اسرائیل در برابر حملات مقاومت، بر لزوم تقویت سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی تأکید کرد. قرار است «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه دولت بایدن نیز در چند روز آینده برای نخستین بار به فلسطین اشغالی، کرانه باختری، مصر و اردن با هدف تقویت آتشبس سفر کند.
روسیه، سوریه، حزبالله لبنان، اتحادیه اروپا و... نیز از این طرح حمایت کردند. رئیس جمهوری ترکیه نیز با موضعی در قبال اسرائیل گفت: «نتانیاهو هرگز دوست ما نبوده و نخواهد بود و ما به مبارزه با او ادامه میدهیم.» قرار است هیأت امنیتی مصر در روزهای آینده در دیدارهای حضوری با سران درگیر در منطقه بر روند آتش بس نظارت کند.
44 صاحبنظر و اقتصاددان در نامهای 18 سؤال از نامزدان انتخابات پرسیدند
پرسشهای اقتصادی از نامزدان ریاست جمهوری
گروه اقتصادی - 44 اقتصاددان ایرانی در بیانیهای مفصل از نامزدان ریاست جمهوری خواستهاند که به 18 سؤال اقتصادی- سیاسی پاسخ شفاف دهند تا آینده اقتصاد ایران مشخص شود. در میان این 44 اقتصاددان، استادان دانشگاه از اقصی نقاط کشور و نیز خارج از کشور مانند دکتر خیرخواهان، دکتر اندایش، دکتر بخشی، دکتر شیرازی، دکتر صالح نیا، دکتر امام وردی و دکتر درخشنده و دکتر عباس امینی فرد از دانشگاه استراسبورگ فرانسه قرار دارند.
این 44 اقتصاددان بیانیه خود را پویش «اقتصاد برای آینده ایران» نام نهادهاند.
در این بیانیه آمده است که پویش «اقتصاد برای آینده ایران» مستقل از هرجناح سیاسی و کاندیدای خاصی بوده و صرفاً نظرات برخی اقتصاددانان را برای بهبود شرایط اقتصادی کشور منعکس میکند. بنا به مسئولیت اجتماعی اقتصاددانان، هدف این پویش شفافتر شدن برنامه کاندیداهای ریاست جمهوری و افزایش آگاهی مردم برای انتخاب بهتر است و از کاندیداهای ریاست جمهوری میپرسد: «چه اقدام کاربردی مشخصی برای رفع هر یک از معضلات و مسائل اقتصادی مهم کشور انجام خواهند داد؟» این بیانیه با اشاره به این نکته که همیشه بین اهداف اقتصادی یک بده-بستان وجود دارد و سیاستمدار باید بتواند با قید محدودیت منابع، تصمیم بهینه بگیرد، آمده است: هدف این پویش شفافسازی انواع بده-بستانها است و پرسیدن از سیاستمدار که برای تحقق وعده خود کدام متغیر اقتصادی را میخواهد فدای آن کند؟ ممکن است اجرای یک سیاست در کوتاه مدت باعث فشار بیشتر بر مردم شود، اما در میان مدت و بلند مدت موجب افزایش رفاه پایدار شود. معمولاً کاندیداها تلاشمیکنند توجه مردم را به سمت بهبود رفاه زودگذر با شعارهای عامهپسند جلب کنند، تا موفق شوند رأی عده بیشتری را به خود اختصاص دهند. لذا باید مردم را هوشیار کرد که هنگام انتخاب خود عوامفریبان را تشخیص دهند.
در ادامه این بیانیه آمده است که کشور ما و رئیسجمهوری به لحاظ اقتصادی، برای سالهای آینده باید در مسیر زیر گام بردارد:
۱- افزایش رشد اقتصادی و اشتغال پایدار. ۲- کاهش نرخ تورم به تک رقمی و سپس تورم زیر ۵ درصد. ۳- کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد. ۴- حفظ ارزش پول ملی. ۵- افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان. ۶- کاهش فساد و ایجاد شفافیت. ۷- ایجاد امنیت اقتصادی و کاهش ریسک و هزینه مبادله. ۸- ایجاد و تقویت بسترها و ساختار رقابتی اقتصاد و بهبود رقابتپذیری اقتصاد ایران در زنجیره تولید ارزش جهانی ۹- انضباط مالی و پولی. ۱۰- تعامل سازنده با دنیا، دیپلماسی قوی و رفع تحریم. ۱۱- تنظیم اقدامات سیاسی در جهت اهداف اقتصادی و حداکثرسازی رفاه اجتماعی. ۱۲- استفاده بهینه و پایدار از منابع طبیعی و سرمایهای. ۱۳- هماهنگسازی همه اجزای قدرت کشور در جهت اهداف بهینه اقتصادی. ۱۴- قانع کردن مردم برای اندیشیدن به عواقب بلندمدت برنامههای رفاه زودگذر و پذیرش سختی برنامههایی که رفاه بلندمدت دارند. ۱۵- تقویت عدالت در تصویب و اجرای قوانین و مقررات. ۱۶- زدودن سیطره سنتگرایی تجدد ستیز از نظام اقتصاد سیاسی کشور. ۱۷- تقویت جایگاه قوه مجریه،
جهت صراحت و شفافیت برنامه و اقدام عملی نامزدهای محترم، پرسشهایی مطرح میشود که برای گام نهادن در این مسیر بهعنوان رئیسجمهوری چگونه میخواهید اقدام کنید؟ پرسشهای 18 گانه عبارتند از:
۱- در بین اهداف عمده اقتصادی (رشد اقتصادی، اشتغال کامل، کاهش تورم به تک رقمی و ثبات قیمتها، بهبود توزیع درآمد و کاهش فقر و توسعه پایدار زیست محیطی)، کدام یک از اولویت بیشتری برای شما برخوردار است؟ یا کدام ترکیب را انتخاب میکنید؟
2- برای ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال، به جز به کارگیری سیاست های متعارف اقتصادی، اجرا، هماهنگی، کاهش زمینه های فساد و رانت، شناسایی و مدیریت تعارض منافع، کاهش ریسک های اقتصادی و سیاسی، تشویق انگیزه های تولید، شایسته سالاری، اصلاحات در نظام بانکی و نظام مالیاتی، بهبود فضای کسب و کار، کاهش مداخلات قیمتی و آزادی اقتصادی، تعامل با دنیا و مقررات زدایی از تولید، و ... مهم هستند. شما چه برنامهی اجرایی برای حل این موارد و حصول به رشد های اقتصادی ۶ درصدی و بالاتر دارید؟ یا حل کدام یک از موارد فوق را جزو اولویت کاری خود می دانید؟
۳- میدانیم چاپ پول برای تأمین کسری بودجههای مداوم و تسهیلات و اعتبارات تکلیفی به بانکها، نبود قدرت قانونی کافی بانک مرکزی برای نظارت قوی بر بانکها و در کل سلطه عام مالی، موجب تورم است؛ در عمل چگونه میخواهید بر این مشکل فائق شوید، در حالیکه نیازمند انضباط و شفافیت مالی و پولی، خرج نکردن از خلق پول، دادن قدرت قانونی کافی به مقام پولی و در افتادن با هسته سخت قدرت و جلوگیری از کژمنشیها و فساد نهادهای مختلف پولی و مالی است؟
۴- در حال حاضر اکثر منابع تأمین بودجه و تکالیفی که دولت به بانکها برای تأمین اعتبار خارج از ارقام سند بودجه میکند، از جیب طبقه متوسط و کم درآمد (مالیات و مالیات تورمی) و نه ثروتمندان، تأمین میشود. شما چگونه میخواهید نظام مالیاتی را اصلاح کنید؟ که: اولاً از ثروتمندان مالیات بیشتری گرفته شود؛ و ثانیاً مالیات منبع اصلی این خرجها باشد و نه خلق پول.
۵- آیا میتوانید اصلاحات ساختاری را در بودجه با توجه به فشارها و تضاد منافعی که وجود دارد، انجام دهید که کسری بودجه و تورم کاهش و بودجه کارآمدتر شود؟ آیا میتوانید نظام سنجش بهرهوری عوامل تولید که در اختیار دولت و شرکتهای دولتی است، را برای اصلاح بودجه مستقر کنید؟
6- برای به اتمام رساندن طرحهای نیمه تمام چه برنامهای دارید؟ و چه مکانیزمی میخواهید پی بگیرید که طرحهای جدید بموقع به پایان رسند؟
۷- ثبات اقتصاد کلان یک مؤلفه مهم و تعیین کننده در سرمایه گذاری، تولید و کلاً برنامه فعالین اقتصادی است. چگونه میتوانید شرایطی را فراهم کنید که قیمتها و نرخ ارز (که با چرخههای تکراری شوک ارزی مواجه بودهایم) بر اساس مکانیزم بازار تعیین شود و بدون دخالت مستقیم دولت، نوسانات شدید آن گرفته شود؟
۸- میدانیم قسمتی از تورم سالهای اخیر ناشی از تحریم است؛ چگونه میخواهید تحریم را از میان بردارید؟ یا اقتصاد را از نو در معرض تحریمهای جدید قرار ندهید؟ تحریم غیر از اثر بر تورم، روی تولید ملی و ثبات اقتصادی، انتقال فناوری، سلامت و درمان، فقر و رفاه و... هم آثار عمیق گذاشته است.
۹- ایران دارای یکی از پایینترین نرخهای مشارکت اقتصادی زنان(۱۴درصد) است، که خود موجب فقر است. چه راهکاری برای افزایش نرخ مشارکت زنان دارید؟ اولویت شما اشتغال کدام گروه هدف است؟
۱۰- میدانیم که نبود امنیت اقتصادی و سیاسی و ریسکهای بالا موجب کاهش سرمایهگذاری است، (به طوریکه که طی سالهای قبل نرخ سرمایهگذاری خالص منفی شده است) چگونه میخواهید امنیت اقتصادی ایجاد کنید و ریسک را کاهش دهید که هم امکان رشد سرمایهگذاری بیشتر فراهم شود و هم از فرار سرمایه به خارج جلوگیری شود؟
۱۱- عموم مردم بهدنبال کنترل و دخالت بیشتر دولت هستند، در حالیکه این دخالتها هم جنبههای رقابتی اقتصاد را خدشه دار میکند و هم سبب بزرگتر شدن هزینههای دولت و کسری بودجه و تورم و ناکارایی و سردرگمی فعالان اقتصادی است. چگونه میتوانید آنها راضی کنید که با دخالت و پولپاشی اوضاع بدتر میشود و دولت باید فقط با سیاستگذاری و تنظیم قواعد بازی و توزیع مجدد طی نظام مالیاتی و یارانه، بازارها را با ثبات کنید؟
۱۲- آیا برنامهای برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی دارید؟ چگونه عمل میکنید که منافع آن بیشتر از عوارض آن باشد؟
۱۳- برای اصلاح ساختار بانکها و صندوقهای بازنشستگی چه برنامهای دارید؟
14- برای مدیریت منابع آبی کشور، در سطح فضای منطقهای و در سطح فعالیتهای اقتصادی، خصوصاً برای پروژههای اقتصادی جدید، چه برنامه عملی دارید؟
۱5- عوامل غیر اقتصادی متعددی (مانند سیاست خارجی و نحوه بازی در منطقه و دنیا، نظام قضایی، نظام انگیزشی و پاداش و تنبیه، تضاد و جنگ قدرت باندها و جناحهای مختلف، مشارکت ندادن احزاب و اندیشمندان مختلف در تصمیم گیریها، ناهماهنگی بین نهادهای مختلف حاکمیت، دخالتها، مصوبات مختلف و لحظهای سر در گم کننده و احیاناً متناقض، حکمرانی ضعیف، انحصارات، مجوزها و امضاهای طلایی، تفکر غالب در اولویت نبودن اقتصاد، سیطره سنتگرایی تجدد ستیز، ترجیح منافع باندی و گروهی بر منافع اجتماعی مردم در بین مسئولان و گسترش فساد) بر اقتصاد کشور سایه افکندهاند؛ شما بهعنوان رئیسجمهوری چگونه میتوانید آنها را در جهت بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه مردم همسو کنید؟
۱6- برای اینکه بتوان رفتار فعالان اقتصادی را در یک اقتصاد نوین و پیچیده، کنترل و هدایت نمود، باید انگیزههای فردی را رسمیت شناخت؛ که آن هم بیشتر بر منفعت شخصی استوار است. سپس با همین مکانیزم (مشوقها و تنبیهاتی که بر نفع شخصی آنها اثر میگذارد) رفتار آنها را به سمت بهینه اجتماعی و هدفمند هدایت کرد. دولت شما چقدر به این مقوله واقف است؟ و چگونه در بخشهای مختلف میخواهد آن را اجرایی کند تا کمتر به توصیههای اخلاقی و ارزشی در کنترل فساد، سرپیچیها و کژمنشیها بپردازد؟ این مورد میتواند مبنای علمی برای کاهش فساد، قاچاق کالا و ارز و هر نوع رفتار انحرافی از قوانین و مقررات باشد.
۱7- برای عملکرد مطلوب اقتصادی نیازمند یک تیم اقتصادی قوی، هماهنگ و با استراتژی توسعهای مشخص علمی است. چه شاخصهایی برای انتخاب تیم اقتصادی خود (رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد، وزیر صمت، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دیپلماسی اقتصادی) در نظر دارید؟ این تیم را معرفی کنید. چه مکانیزمی برای استفاده پیوسته از پتانسیل کارشناسی موجود در سطح کشور دارید؟
۱8- در پایان برای متعهد ماندن بر وعدههای خود و پاسخگویی به مردم، چه مکانیزمی را برای رصد و پایش این وعدهها توسط رسانهها و اقتصاددانان مستقل پیشنهاد میدهید؟
این 44 اقتصاددان بیانیه خود را پویش «اقتصاد برای آینده ایران» نام نهادهاند.
در این بیانیه آمده است که پویش «اقتصاد برای آینده ایران» مستقل از هرجناح سیاسی و کاندیدای خاصی بوده و صرفاً نظرات برخی اقتصاددانان را برای بهبود شرایط اقتصادی کشور منعکس میکند. بنا به مسئولیت اجتماعی اقتصاددانان، هدف این پویش شفافتر شدن برنامه کاندیداهای ریاست جمهوری و افزایش آگاهی مردم برای انتخاب بهتر است و از کاندیداهای ریاست جمهوری میپرسد: «چه اقدام کاربردی مشخصی برای رفع هر یک از معضلات و مسائل اقتصادی مهم کشور انجام خواهند داد؟» این بیانیه با اشاره به این نکته که همیشه بین اهداف اقتصادی یک بده-بستان وجود دارد و سیاستمدار باید بتواند با قید محدودیت منابع، تصمیم بهینه بگیرد، آمده است: هدف این پویش شفافسازی انواع بده-بستانها است و پرسیدن از سیاستمدار که برای تحقق وعده خود کدام متغیر اقتصادی را میخواهد فدای آن کند؟ ممکن است اجرای یک سیاست در کوتاه مدت باعث فشار بیشتر بر مردم شود، اما در میان مدت و بلند مدت موجب افزایش رفاه پایدار شود. معمولاً کاندیداها تلاشمیکنند توجه مردم را به سمت بهبود رفاه زودگذر با شعارهای عامهپسند جلب کنند، تا موفق شوند رأی عده بیشتری را به خود اختصاص دهند. لذا باید مردم را هوشیار کرد که هنگام انتخاب خود عوامفریبان را تشخیص دهند.
در ادامه این بیانیه آمده است که کشور ما و رئیسجمهوری به لحاظ اقتصادی، برای سالهای آینده باید در مسیر زیر گام بردارد:
۱- افزایش رشد اقتصادی و اشتغال پایدار. ۲- کاهش نرخ تورم به تک رقمی و سپس تورم زیر ۵ درصد. ۳- کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد. ۴- حفظ ارزش پول ملی. ۵- افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان. ۶- کاهش فساد و ایجاد شفافیت. ۷- ایجاد امنیت اقتصادی و کاهش ریسک و هزینه مبادله. ۸- ایجاد و تقویت بسترها و ساختار رقابتی اقتصاد و بهبود رقابتپذیری اقتصاد ایران در زنجیره تولید ارزش جهانی ۹- انضباط مالی و پولی. ۱۰- تعامل سازنده با دنیا، دیپلماسی قوی و رفع تحریم. ۱۱- تنظیم اقدامات سیاسی در جهت اهداف اقتصادی و حداکثرسازی رفاه اجتماعی. ۱۲- استفاده بهینه و پایدار از منابع طبیعی و سرمایهای. ۱۳- هماهنگسازی همه اجزای قدرت کشور در جهت اهداف بهینه اقتصادی. ۱۴- قانع کردن مردم برای اندیشیدن به عواقب بلندمدت برنامههای رفاه زودگذر و پذیرش سختی برنامههایی که رفاه بلندمدت دارند. ۱۵- تقویت عدالت در تصویب و اجرای قوانین و مقررات. ۱۶- زدودن سیطره سنتگرایی تجدد ستیز از نظام اقتصاد سیاسی کشور. ۱۷- تقویت جایگاه قوه مجریه،
جهت صراحت و شفافیت برنامه و اقدام عملی نامزدهای محترم، پرسشهایی مطرح میشود که برای گام نهادن در این مسیر بهعنوان رئیسجمهوری چگونه میخواهید اقدام کنید؟ پرسشهای 18 گانه عبارتند از:
۱- در بین اهداف عمده اقتصادی (رشد اقتصادی، اشتغال کامل، کاهش تورم به تک رقمی و ثبات قیمتها، بهبود توزیع درآمد و کاهش فقر و توسعه پایدار زیست محیطی)، کدام یک از اولویت بیشتری برای شما برخوردار است؟ یا کدام ترکیب را انتخاب میکنید؟
2- برای ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال، به جز به کارگیری سیاست های متعارف اقتصادی، اجرا، هماهنگی، کاهش زمینه های فساد و رانت، شناسایی و مدیریت تعارض منافع، کاهش ریسک های اقتصادی و سیاسی، تشویق انگیزه های تولید، شایسته سالاری، اصلاحات در نظام بانکی و نظام مالیاتی، بهبود فضای کسب و کار، کاهش مداخلات قیمتی و آزادی اقتصادی، تعامل با دنیا و مقررات زدایی از تولید، و ... مهم هستند. شما چه برنامهی اجرایی برای حل این موارد و حصول به رشد های اقتصادی ۶ درصدی و بالاتر دارید؟ یا حل کدام یک از موارد فوق را جزو اولویت کاری خود می دانید؟
۳- میدانیم چاپ پول برای تأمین کسری بودجههای مداوم و تسهیلات و اعتبارات تکلیفی به بانکها، نبود قدرت قانونی کافی بانک مرکزی برای نظارت قوی بر بانکها و در کل سلطه عام مالی، موجب تورم است؛ در عمل چگونه میخواهید بر این مشکل فائق شوید، در حالیکه نیازمند انضباط و شفافیت مالی و پولی، خرج نکردن از خلق پول، دادن قدرت قانونی کافی به مقام پولی و در افتادن با هسته سخت قدرت و جلوگیری از کژمنشیها و فساد نهادهای مختلف پولی و مالی است؟
۴- در حال حاضر اکثر منابع تأمین بودجه و تکالیفی که دولت به بانکها برای تأمین اعتبار خارج از ارقام سند بودجه میکند، از جیب طبقه متوسط و کم درآمد (مالیات و مالیات تورمی) و نه ثروتمندان، تأمین میشود. شما چگونه میخواهید نظام مالیاتی را اصلاح کنید؟ که: اولاً از ثروتمندان مالیات بیشتری گرفته شود؛ و ثانیاً مالیات منبع اصلی این خرجها باشد و نه خلق پول.
۵- آیا میتوانید اصلاحات ساختاری را در بودجه با توجه به فشارها و تضاد منافعی که وجود دارد، انجام دهید که کسری بودجه و تورم کاهش و بودجه کارآمدتر شود؟ آیا میتوانید نظام سنجش بهرهوری عوامل تولید که در اختیار دولت و شرکتهای دولتی است، را برای اصلاح بودجه مستقر کنید؟
6- برای به اتمام رساندن طرحهای نیمه تمام چه برنامهای دارید؟ و چه مکانیزمی میخواهید پی بگیرید که طرحهای جدید بموقع به پایان رسند؟
۷- ثبات اقتصاد کلان یک مؤلفه مهم و تعیین کننده در سرمایه گذاری، تولید و کلاً برنامه فعالین اقتصادی است. چگونه میتوانید شرایطی را فراهم کنید که قیمتها و نرخ ارز (که با چرخههای تکراری شوک ارزی مواجه بودهایم) بر اساس مکانیزم بازار تعیین شود و بدون دخالت مستقیم دولت، نوسانات شدید آن گرفته شود؟
۸- میدانیم قسمتی از تورم سالهای اخیر ناشی از تحریم است؛ چگونه میخواهید تحریم را از میان بردارید؟ یا اقتصاد را از نو در معرض تحریمهای جدید قرار ندهید؟ تحریم غیر از اثر بر تورم، روی تولید ملی و ثبات اقتصادی، انتقال فناوری، سلامت و درمان، فقر و رفاه و... هم آثار عمیق گذاشته است.
۹- ایران دارای یکی از پایینترین نرخهای مشارکت اقتصادی زنان(۱۴درصد) است، که خود موجب فقر است. چه راهکاری برای افزایش نرخ مشارکت زنان دارید؟ اولویت شما اشتغال کدام گروه هدف است؟
۱۰- میدانیم که نبود امنیت اقتصادی و سیاسی و ریسکهای بالا موجب کاهش سرمایهگذاری است، (به طوریکه که طی سالهای قبل نرخ سرمایهگذاری خالص منفی شده است) چگونه میخواهید امنیت اقتصادی ایجاد کنید و ریسک را کاهش دهید که هم امکان رشد سرمایهگذاری بیشتر فراهم شود و هم از فرار سرمایه به خارج جلوگیری شود؟
۱۱- عموم مردم بهدنبال کنترل و دخالت بیشتر دولت هستند، در حالیکه این دخالتها هم جنبههای رقابتی اقتصاد را خدشه دار میکند و هم سبب بزرگتر شدن هزینههای دولت و کسری بودجه و تورم و ناکارایی و سردرگمی فعالان اقتصادی است. چگونه میتوانید آنها راضی کنید که با دخالت و پولپاشی اوضاع بدتر میشود و دولت باید فقط با سیاستگذاری و تنظیم قواعد بازی و توزیع مجدد طی نظام مالیاتی و یارانه، بازارها را با ثبات کنید؟
۱۲- آیا برنامهای برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی دارید؟ چگونه عمل میکنید که منافع آن بیشتر از عوارض آن باشد؟
۱۳- برای اصلاح ساختار بانکها و صندوقهای بازنشستگی چه برنامهای دارید؟
14- برای مدیریت منابع آبی کشور، در سطح فضای منطقهای و در سطح فعالیتهای اقتصادی، خصوصاً برای پروژههای اقتصادی جدید، چه برنامه عملی دارید؟
۱5- عوامل غیر اقتصادی متعددی (مانند سیاست خارجی و نحوه بازی در منطقه و دنیا، نظام قضایی، نظام انگیزشی و پاداش و تنبیه، تضاد و جنگ قدرت باندها و جناحهای مختلف، مشارکت ندادن احزاب و اندیشمندان مختلف در تصمیم گیریها، ناهماهنگی بین نهادهای مختلف حاکمیت، دخالتها، مصوبات مختلف و لحظهای سر در گم کننده و احیاناً متناقض، حکمرانی ضعیف، انحصارات، مجوزها و امضاهای طلایی، تفکر غالب در اولویت نبودن اقتصاد، سیطره سنتگرایی تجدد ستیز، ترجیح منافع باندی و گروهی بر منافع اجتماعی مردم در بین مسئولان و گسترش فساد) بر اقتصاد کشور سایه افکندهاند؛ شما بهعنوان رئیسجمهوری چگونه میتوانید آنها را در جهت بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه مردم همسو کنید؟
۱6- برای اینکه بتوان رفتار فعالان اقتصادی را در یک اقتصاد نوین و پیچیده، کنترل و هدایت نمود، باید انگیزههای فردی را رسمیت شناخت؛ که آن هم بیشتر بر منفعت شخصی استوار است. سپس با همین مکانیزم (مشوقها و تنبیهاتی که بر نفع شخصی آنها اثر میگذارد) رفتار آنها را به سمت بهینه اجتماعی و هدفمند هدایت کرد. دولت شما چقدر به این مقوله واقف است؟ و چگونه در بخشهای مختلف میخواهد آن را اجرایی کند تا کمتر به توصیههای اخلاقی و ارزشی در کنترل فساد، سرپیچیها و کژمنشیها بپردازد؟ این مورد میتواند مبنای علمی برای کاهش فساد، قاچاق کالا و ارز و هر نوع رفتار انحرافی از قوانین و مقررات باشد.
۱7- برای عملکرد مطلوب اقتصادی نیازمند یک تیم اقتصادی قوی، هماهنگ و با استراتژی توسعهای مشخص علمی است. چه شاخصهایی برای انتخاب تیم اقتصادی خود (رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد، وزیر صمت، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دیپلماسی اقتصادی) در نظر دارید؟ این تیم را معرفی کنید. چه مکانیزمی برای استفاده پیوسته از پتانسیل کارشناسی موجود در سطح کشور دارید؟
۱8- در پایان برای متعهد ماندن بر وعدههای خود و پاسخگویی به مردم، چه مکانیزمی را برای رصد و پایش این وعدهها توسط رسانهها و اقتصاددانان مستقل پیشنهاد میدهید؟
رئیس جمهوری در آیین افتتاح طرحهای ملی صنعت پتروشیمی وزارت نفت اعلام کرد
افزایش 130 میلیارد دلاری صادرات غیر نفتی در 8 سال گذشته
گروه اقتصادی/ سه طرح ملی پتروشیمی روز پنجشنبه در استانهای خوزستان و بوشهر افتتاح شد و به این ترتیب قول افتتاح 17 طرح پتروشیمی در طول یک سال از ابتدای سال 99 تاکنون عملی شده است. آیین افتتاح این طرحهای مهم صنعت پتروشیمی کشور در شصت و هشتمین پویش تدبیر و امید برای جهش تولید، با حضور و با دستور رئیس جمهوری انجام شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی در این مراسم که از طریق ویدئوکنفرانس برگزار شد، گفت: «این دولت با وجود جنگ اقتصادی بیسابقه و پاندمی کرونا، در سختترین شرایط با هدایت رهبر معظم انقلاب و مقاومت، حضور و صبر مردم، کشور را اداره کرد.» روحانی تأکید کرد: «افتتاح پنجشنبهها بخوبی نشان داد که ملت ایران مقاوم است و تحریم و فشار اقتصادی نمیتواند مانع آنها برای توسعه و پیشرفت کشور شود.»
روحانی با بیان اینکه باور افتتاح 17 طرح عظیم پتروشیمی در طول یک سال برای بسیاری سخت بوده اما اکنون این قول عملی شده است، افزود:« اینکه دولت قادر بوده در یک سال طلایی جهش تولید در صنعت پتروشیمی را به معنای واقعی عملی کرده و ظرفیت پتروشیمی کشور را طی 8 سال نزدیک به دوبرابر -از 56 میلیون تن به 100 میلیون تن- افزایش دهد، افتخارآمیز و ارزشمند است.» رئیس جمهوری سرمایهگذاری سالانه 3 میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی را نشانه تلاش و کوشش وزارت نفت، بخش خصوصی و همه مهندسان، کارگران و دست اندرکاران این بخش دانست. روحانی با ابراز خوشحالی از اینکه امروز در کشور درمورد ضرورت و نیاز به توسعه و رونق تولید اتفاق نظر به وجود آمده است، تأکید کرد:« امروز ملت ایران به این نتیجه رسیده که توسعه و تولید اصل است و گفتمان اصلی در کشور رشد و توسعه است.» رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه ملت ایران در طول 42 سال گذشته از همه سیاسیون، احزاب و جناحها جلوتر بوده است، اظهار داشت: «ملت ایران حتی در گفتمان، نحوه تعامل با جهان و همچنین چگونگی رابطه با کشورهای منطقه و جذب سرمایه، امور را بهتر میفهمد.» روحانی همچنین گفت: «رشد و توسعه بدون جذب سرمایه، اقتصاد دانش بنیان و اراده دولت و ارکان نظام برای تعامل سازنده با دنیا امکانپذیر نیست و همه بخشها باید در کنار هم قرار بگیرند تا کشور در مسیر رشد قرار بگیرد.»
جانشینان نفت در تحریم
تحریم کنندگان در 3.5 سال اخیر در صادرات نفت موانع فراوانی ایجاد کردند اما در این مدت ایران فوراً به جای صادرات نفت و درآمد آن، صادرات غیرنفتی را جایگزین کرد. حالا رئیس جمهوری با اشاره به اینکه وزارت نفت از آغاز دولت یازدهم از پیشتازان توسعه در کشور بوده است، میگوید: قبل از دولت یازدهم در بخشهایی مانند بنزین و گازوئیل واردکننده بودیم و امروز در این حوزهها خودکفا و صادرکننده هستیم و اگر پتروشیمی نبود شاید در سه و نیم سال جنگ اقتصادی به زحمت میافتادیم و امروز 34 درصد صادرات غیرنفتی متعلق به پتروشیمی، فولاد و دیگر صادرات غیرنفتی است که جایگزین نفت شدهاند. روحانی افزود: این که ترامپ، بولتون و پمپئو شکست خورده و دنیا به حیرت افتاد به خاطر این بود که ملت ایران با همه توان به صحنه آمده و مقاومت کرد.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: در هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم حدود 130 میلیارد دلار و تقریباً 59 درصد به صادرات غیرنفتی کشور اضافه شده است و بواسطه افتتاحهای بزرگ در طول این سالها و در پنجشنبهها بود که طرفهای مقابل امروز به وین آمدهاند و قبول دارند که باید همه تحریمهای اصلی از جمله تحریم نفت، پتروشیمی، کشتیرانی، بیمه، بانک مرکزی و بانکها را بردارند که در این راستا توافق اصلی انجام شده و مواردی را در حال گفتوگو هستیم تا به توافق نهایی برسیم. الان بحثهایی که میکنیم روی جزئیات ریز و موارد جزئی است. گام اصلی و بزرگ را برداشتهایم و کار را دولت انجام داد.
روحانی در پایان با اشاره به اینکه طی 3 ماه اخیر بهدنبال دو بیل، یکی برای شکستن کمر تحریم و دیگری برای شکستن کمر کرونا بودیم، گفت: این دو بیل را پیدا کردیم و به کمر هر دو زدیم. دولت بهدنبال شکست کرونا و تحریم بوده و هست؛ با واکسنهای خریداری شده و تولیدات داخلی امیدواریم در پایان دولت اطمینان نسبی در موضوع کرونا حاصل شود ، تا پایان دولت همچنین تحریم را خواهیم شکست که این افتخاری برای صبوری مردم است، ما هرچه داریم از مقاومت ملت ایران و هدایتهای رهبر معظم انقلاب است.
تحریم نبود، سرمایهگذاری در پتروشیمی ۲ برابر وضع فعلی میشد
وزیر نفت نیز در این مراسم با بیان اینکه در شرایط تحریم سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی از سوی بخش غیردولتی سرمایهگذاری شده است، گفت: اگر تحریمها را نداشتیم و میتوانستیم از فاینانس، منابع مالی و سرمایهگذاری خارجی استفاده کنیم، بیشک این مقدار سرمایهگذاری بیش از 2 برابر میشد.
بهگزارش شانا، بیژن زنگنه پنجشنبه، ۳۰ اردیبهشتماه اظهار کرد:« استفاده از فاینانس، منابع مالی و سرمایهگذاری خارجی به آن معنا نیست که به مسائل داخلی توجه نمیکنیم بلکه به آن معناست که افزون بر منابع داخلی از منابع خارجی هم استفاده کنیم.»
به قولمان عمل کردیم
وزیر نفت با بیان اینکه با افتتاح سه طرح امروز پتروشیمی، به قولی که درباره بهرهبرداری از ۱۷ طرح پتروشیمی دادیم عمل کردیم، تصریح کرد: «در دولت یازدهم و دوازدهم ۳۲ طرح پتروشیمی با ظرفیت ۳۴ میلیون تن به بهرهبرداری رسیده است و ظرفیت پتروشیمی از ۵۶ میلیون تن به بیش از ۹۰ میلیون تن رسیده است. در طول یک سال اخیر ظرفیت پتروشیمی ۳۸ درصد رشد داشته است که بیسابقهترین رشد در تاریخ صنعت پتروشیمی در طول یک سال به شمار میرود.»
زنگنه ارزش طرحهای پتروشیمی را که تاکنون به بهرهبرداری رسیده است ۱۷ میلیارد دلار عنوان کرد و گفت: «مجموع سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی در هشت سال گذشته بیش از ۲۵ میلیارد دلار بوده که بخشی از آن افتتاح شده و بخشی دیگر از طرحهای جهش دوم امسال یا اوایل سال آینده افتتاح میشود.» وی به طرح پتروشیمی مسجدسلیمان بهعنوان یکی از طرحهای بهرهبرداری شده در روز پنجشنبه اشاره کرد و افزود: بسیار خوشحالم در مسجدسلیمان طرحی با ظرفیت تولید سالانه یک میلیون و ۷۶۰ هزار تن اوره و آمونیاک با سرمایهگذاری ۸۵۰ میلیون دلار افتتاح شد. صندوق بازنشستگی کشوری در این طرح سرمایهگذاری کرده است. وزیر نفت گفت: «ما همچنین اجازه و موافقت ایجاد یک پتروپالایش در این منطقه را متکی بر گازهای همراه نفت دادهایم و امیدواریم این طرح هم اجرا شود تا در این منطقه که محل تولد صنعت نفت ایران است سرمایهگذاری بیشتری انجام شود.» وی تصریح کرد: «با بهرهبرداری از این طرح، ظرفیت تولید متانول کشور به ۱۴ میلیون تن در سال رسیده که با برنامهریزیهای انجام شده ۵ میلیون تن از این میزان وارد زنجیره تولید پروپیلن و طرحهای پاییندستی میشود تا هم نیاز داخل تأمین و هم بازار خارجی متانول متعادل شود.»
تحول در غرب کشور
با افتتاح طرحهای روز پنجشنبه، تنها ۱۰ طرح از بسته جهش دوم باقی میماند که بر اساس برنامه، تا پایان ۱۴۰۰ و اوایل ۱۴۰۱ به نتیجه و تولید پتروشیمی به ۱۰۰ میلیون تن در سال میرسد.
زنگنه در این خصوص افزود:« ۴۰ طرح جهش سوم پتروشیمی نیز فعال است که با بهرهبرداری از آنها تولید محصولات پتروشیمی به ۱۳۳ میلیون تن در سال به ارزش ۳۷ میلیارد دلار بر مبنای قیمتهای پایه سال ۹۵ خواهد رسید؛ میانگین پیشرفت این طرحها حدود ۳۰ درصد است.»
وزیر نفت از آغاز عملیات مگاپروژههای خوراک ترکیبی در هفتههای آتی خبر داد و توضیح داد: «مگاپروژه هرمز با ظرفیت ۵.۸ میلیون تن و نفت و گاز آریا با ظرفیت ۴.۸ میلیون تن از جمله آنها هستند که قرار است محصولات جدید تولید کنند. این طرحها که به طرحهای جهش سوم اضافه شده، قرار است تا سال ۱۴۰۶ به بهرهبرداری برسند.» زنگنه ادامه داد: «قرار است مجموعهای از طرحهای جمعآوری گازهای همراه نفت، توسعه میدانهای گازی، پالایشگاه گاز، پتروشیمی و پاییندستی نیز در غرب کشور با مجموع سرمایهگذاری ۲.۵ میلیارد دلار در خردادماه آغاز شود که معتقدم تحولی در غرب کشور ایجاد خواهد کرد.»
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی در این مراسم که از طریق ویدئوکنفرانس برگزار شد، گفت: «این دولت با وجود جنگ اقتصادی بیسابقه و پاندمی کرونا، در سختترین شرایط با هدایت رهبر معظم انقلاب و مقاومت، حضور و صبر مردم، کشور را اداره کرد.» روحانی تأکید کرد: «افتتاح پنجشنبهها بخوبی نشان داد که ملت ایران مقاوم است و تحریم و فشار اقتصادی نمیتواند مانع آنها برای توسعه و پیشرفت کشور شود.»
روحانی با بیان اینکه باور افتتاح 17 طرح عظیم پتروشیمی در طول یک سال برای بسیاری سخت بوده اما اکنون این قول عملی شده است، افزود:« اینکه دولت قادر بوده در یک سال طلایی جهش تولید در صنعت پتروشیمی را به معنای واقعی عملی کرده و ظرفیت پتروشیمی کشور را طی 8 سال نزدیک به دوبرابر -از 56 میلیون تن به 100 میلیون تن- افزایش دهد، افتخارآمیز و ارزشمند است.» رئیس جمهوری سرمایهگذاری سالانه 3 میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی را نشانه تلاش و کوشش وزارت نفت، بخش خصوصی و همه مهندسان، کارگران و دست اندرکاران این بخش دانست. روحانی با ابراز خوشحالی از اینکه امروز در کشور درمورد ضرورت و نیاز به توسعه و رونق تولید اتفاق نظر به وجود آمده است، تأکید کرد:« امروز ملت ایران به این نتیجه رسیده که توسعه و تولید اصل است و گفتمان اصلی در کشور رشد و توسعه است.» رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه ملت ایران در طول 42 سال گذشته از همه سیاسیون، احزاب و جناحها جلوتر بوده است، اظهار داشت: «ملت ایران حتی در گفتمان، نحوه تعامل با جهان و همچنین چگونگی رابطه با کشورهای منطقه و جذب سرمایه، امور را بهتر میفهمد.» روحانی همچنین گفت: «رشد و توسعه بدون جذب سرمایه، اقتصاد دانش بنیان و اراده دولت و ارکان نظام برای تعامل سازنده با دنیا امکانپذیر نیست و همه بخشها باید در کنار هم قرار بگیرند تا کشور در مسیر رشد قرار بگیرد.»
جانشینان نفت در تحریم
تحریم کنندگان در 3.5 سال اخیر در صادرات نفت موانع فراوانی ایجاد کردند اما در این مدت ایران فوراً به جای صادرات نفت و درآمد آن، صادرات غیرنفتی را جایگزین کرد. حالا رئیس جمهوری با اشاره به اینکه وزارت نفت از آغاز دولت یازدهم از پیشتازان توسعه در کشور بوده است، میگوید: قبل از دولت یازدهم در بخشهایی مانند بنزین و گازوئیل واردکننده بودیم و امروز در این حوزهها خودکفا و صادرکننده هستیم و اگر پتروشیمی نبود شاید در سه و نیم سال جنگ اقتصادی به زحمت میافتادیم و امروز 34 درصد صادرات غیرنفتی متعلق به پتروشیمی، فولاد و دیگر صادرات غیرنفتی است که جایگزین نفت شدهاند. روحانی افزود: این که ترامپ، بولتون و پمپئو شکست خورده و دنیا به حیرت افتاد به خاطر این بود که ملت ایران با همه توان به صحنه آمده و مقاومت کرد.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: در هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم حدود 130 میلیارد دلار و تقریباً 59 درصد به صادرات غیرنفتی کشور اضافه شده است و بواسطه افتتاحهای بزرگ در طول این سالها و در پنجشنبهها بود که طرفهای مقابل امروز به وین آمدهاند و قبول دارند که باید همه تحریمهای اصلی از جمله تحریم نفت، پتروشیمی، کشتیرانی، بیمه، بانک مرکزی و بانکها را بردارند که در این راستا توافق اصلی انجام شده و مواردی را در حال گفتوگو هستیم تا به توافق نهایی برسیم. الان بحثهایی که میکنیم روی جزئیات ریز و موارد جزئی است. گام اصلی و بزرگ را برداشتهایم و کار را دولت انجام داد.
روحانی در پایان با اشاره به اینکه طی 3 ماه اخیر بهدنبال دو بیل، یکی برای شکستن کمر تحریم و دیگری برای شکستن کمر کرونا بودیم، گفت: این دو بیل را پیدا کردیم و به کمر هر دو زدیم. دولت بهدنبال شکست کرونا و تحریم بوده و هست؛ با واکسنهای خریداری شده و تولیدات داخلی امیدواریم در پایان دولت اطمینان نسبی در موضوع کرونا حاصل شود ، تا پایان دولت همچنین تحریم را خواهیم شکست که این افتخاری برای صبوری مردم است، ما هرچه داریم از مقاومت ملت ایران و هدایتهای رهبر معظم انقلاب است.
تحریم نبود، سرمایهگذاری در پتروشیمی ۲ برابر وضع فعلی میشد
وزیر نفت نیز در این مراسم با بیان اینکه در شرایط تحریم سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی از سوی بخش غیردولتی سرمایهگذاری شده است، گفت: اگر تحریمها را نداشتیم و میتوانستیم از فاینانس، منابع مالی و سرمایهگذاری خارجی استفاده کنیم، بیشک این مقدار سرمایهگذاری بیش از 2 برابر میشد.
بهگزارش شانا، بیژن زنگنه پنجشنبه، ۳۰ اردیبهشتماه اظهار کرد:« استفاده از فاینانس، منابع مالی و سرمایهگذاری خارجی به آن معنا نیست که به مسائل داخلی توجه نمیکنیم بلکه به آن معناست که افزون بر منابع داخلی از منابع خارجی هم استفاده کنیم.»
به قولمان عمل کردیم
وزیر نفت با بیان اینکه با افتتاح سه طرح امروز پتروشیمی، به قولی که درباره بهرهبرداری از ۱۷ طرح پتروشیمی دادیم عمل کردیم، تصریح کرد: «در دولت یازدهم و دوازدهم ۳۲ طرح پتروشیمی با ظرفیت ۳۴ میلیون تن به بهرهبرداری رسیده است و ظرفیت پتروشیمی از ۵۶ میلیون تن به بیش از ۹۰ میلیون تن رسیده است. در طول یک سال اخیر ظرفیت پتروشیمی ۳۸ درصد رشد داشته است که بیسابقهترین رشد در تاریخ صنعت پتروشیمی در طول یک سال به شمار میرود.»
زنگنه ارزش طرحهای پتروشیمی را که تاکنون به بهرهبرداری رسیده است ۱۷ میلیارد دلار عنوان کرد و گفت: «مجموع سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی در هشت سال گذشته بیش از ۲۵ میلیارد دلار بوده که بخشی از آن افتتاح شده و بخشی دیگر از طرحهای جهش دوم امسال یا اوایل سال آینده افتتاح میشود.» وی به طرح پتروشیمی مسجدسلیمان بهعنوان یکی از طرحهای بهرهبرداری شده در روز پنجشنبه اشاره کرد و افزود: بسیار خوشحالم در مسجدسلیمان طرحی با ظرفیت تولید سالانه یک میلیون و ۷۶۰ هزار تن اوره و آمونیاک با سرمایهگذاری ۸۵۰ میلیون دلار افتتاح شد. صندوق بازنشستگی کشوری در این طرح سرمایهگذاری کرده است. وزیر نفت گفت: «ما همچنین اجازه و موافقت ایجاد یک پتروپالایش در این منطقه را متکی بر گازهای همراه نفت دادهایم و امیدواریم این طرح هم اجرا شود تا در این منطقه که محل تولد صنعت نفت ایران است سرمایهگذاری بیشتری انجام شود.» وی تصریح کرد: «با بهرهبرداری از این طرح، ظرفیت تولید متانول کشور به ۱۴ میلیون تن در سال رسیده که با برنامهریزیهای انجام شده ۵ میلیون تن از این میزان وارد زنجیره تولید پروپیلن و طرحهای پاییندستی میشود تا هم نیاز داخل تأمین و هم بازار خارجی متانول متعادل شود.»
تحول در غرب کشور
با افتتاح طرحهای روز پنجشنبه، تنها ۱۰ طرح از بسته جهش دوم باقی میماند که بر اساس برنامه، تا پایان ۱۴۰۰ و اوایل ۱۴۰۱ به نتیجه و تولید پتروشیمی به ۱۰۰ میلیون تن در سال میرسد.
زنگنه در این خصوص افزود:« ۴۰ طرح جهش سوم پتروشیمی نیز فعال است که با بهرهبرداری از آنها تولید محصولات پتروشیمی به ۱۳۳ میلیون تن در سال به ارزش ۳۷ میلیارد دلار بر مبنای قیمتهای پایه سال ۹۵ خواهد رسید؛ میانگین پیشرفت این طرحها حدود ۳۰ درصد است.»
وزیر نفت از آغاز عملیات مگاپروژههای خوراک ترکیبی در هفتههای آتی خبر داد و توضیح داد: «مگاپروژه هرمز با ظرفیت ۵.۸ میلیون تن و نفت و گاز آریا با ظرفیت ۴.۸ میلیون تن از جمله آنها هستند که قرار است محصولات جدید تولید کنند. این طرحها که به طرحهای جهش سوم اضافه شده، قرار است تا سال ۱۴۰۶ به بهرهبرداری برسند.» زنگنه ادامه داد: «قرار است مجموعهای از طرحهای جمعآوری گازهای همراه نفت، توسعه میدانهای گازی، پالایشگاه گاز، پتروشیمی و پاییندستی نیز در غرب کشور با مجموع سرمایهگذاری ۲.۵ میلیارد دلار در خردادماه آغاز شود که معتقدم تحولی در غرب کشور ایجاد خواهد کرد.»
پیام رهبر معظم انقلاب به ملت فلسطین در پی پیروزی مقاومت در جنگ دوازده روزه بر رژیم صهیونیستی
آزمون این چند روز ملت فلسطین را سرافراز کرد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی پیروزی مقاومت ملت فلسطین بر رژیم صهیونیستی را تبریک گفتند.
متن این پیام بدین شرح است
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام بر فلسطین مقتدر و مظلوم؛ سلام بر جوانان شجاع و غیور فلسطین، سلام بر غزه قهرمان و مقاوم، سلام بر حماس و جهاد و همه گروه های جهادی و سیاسی فلسطین .
خداوند عزیز و قدیر را برای نصرت و عزتی که به مجاهدان فلسطینی عطا کرد سپاس می گویم، و نزول سکینه و طمأنینه بر دل های مجروح شهید دادگان، و رحمت و بشارت برای شهیدان، و شفای کامل برای آسیبدیدگان را از خداوند منان مسألت می کنم، و پیروزی بر رژیم جنایتکار صهیونیست را تبریک می گویم.
آزمون این چند روز، ملت فلسطین را سرافراز کرد. دشمن وحشی و گرگ صفت به درستی تشخیص داد که در برابر قیام یکپارچه فلسطین ناتوان است. آزمون همکاری قدس و کرانهی باختری با غزه و اراضی ۴۸ و اردوگاهها، راهکار آینده فلسطینی ها را نشان داد. در این ۱۲ روز رژیم جابر، جنایات بزرگی عمدتاً در غزه مرتکب شد و عملاً ثابت کرد که بر اثر ناتوانی در مقابله با قیام یکپارچه فلسطین، رفتارهایی آنچنان ننگین و دیوانهوار مرتکب می شود که افکار عمومیِ همه عالم را بر ضد خود برمیانگیزد و خود و دولت های غربی پشتیبان خود بویژه امریکای جنایتکار را از گذشته باز هم منفورتر می کند. ادامه جنایت ها و درخواست آتشبس هر دو شکست او بود. او ناچار شد شکست را بپذیرد.
رژیم خبیث از این هم ضعیفتر خواهد شد. آمادگی جوانان فلسطینی و قدرتنمایی مجموعههای ارزشمند جهادی، و اعداد قوّه به صورت مستمر، فلسطین را روزبروز قدرتمندتر و دشمن غاصب را روزبروز ناتوانتر و زبونتر خواهد کرد.
زمان آغاز و توقف درگیری ها بسته به تشخیص بزرگان جهادی و سیاسی فلسطینی است، ولی آمادهسازی و حضور قدرتمندانه در صحنه، تعطیلبردار نیست. تجربه «شیخ جراح» در ایستادگی در برابر زورگویی رژیم و شهرکنشینانِ مزدور، باید دستورالعمل همیشگی مردم غیور فلسطین باشد. به جوانمردان «شیخ جراح» درود می فرستم. دنیای اسلام یکسره در برابر قضیه فلسطین، مسئول و دارای تکلیف دینی است. عقل سیاسی و تجربههای حکمرانی هم این حکم شرعی را تأیید و بر آن تأکید می کند. دولت های مسلمان باید در پشتیبانی از ملت فلسطین صادقانه وارد میدان شوند، چه در تقویت نظامی، چه در پشتیبانی مالی که امروز بیش از گذشته مورد نیاز است، و چه در بازسازی زیرساخت ها و ویرانی ها در غزه. مطالبه و پیگیری ملت ها، پشتوانه این خواسته دینی و سیاسی است. ملت های مسلمان، باید انجام این وظیفه را از دولت های خود مطالبه کنند، خود ملت ها نیز در حدّ توان موظف به پشتیبانی مالی و سیاسیاند.
وظیفه مهم دیگر، پیگیری مجازات حکومت تروریست و سفاک صهیونیست است. همه وجدان های بیدار تصدیق می کنند که جنایت گسترده کشتار کودکان و زنان فلسطینی در این ۱۲ روز نباید بیمجازات بماند.
همه عوامل مؤثر رژیم و شخص جنایتکار نتانیاهو باید تحت پیگردِ دادگاه های بینالمللی و مستقل قرار گیرند و مجازات شوند؛ و این به حول قوه الهی تحقق خواهد یافت، والله غالبٌ علی امره.
جمعه ۹ شوال ۱۴۴۲/ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
سید علی خامنهای
متن این پیام بدین شرح است
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام بر فلسطین مقتدر و مظلوم؛ سلام بر جوانان شجاع و غیور فلسطین، سلام بر غزه قهرمان و مقاوم، سلام بر حماس و جهاد و همه گروه های جهادی و سیاسی فلسطین .
خداوند عزیز و قدیر را برای نصرت و عزتی که به مجاهدان فلسطینی عطا کرد سپاس می گویم، و نزول سکینه و طمأنینه بر دل های مجروح شهید دادگان، و رحمت و بشارت برای شهیدان، و شفای کامل برای آسیبدیدگان را از خداوند منان مسألت می کنم، و پیروزی بر رژیم جنایتکار صهیونیست را تبریک می گویم.
آزمون این چند روز، ملت فلسطین را سرافراز کرد. دشمن وحشی و گرگ صفت به درستی تشخیص داد که در برابر قیام یکپارچه فلسطین ناتوان است. آزمون همکاری قدس و کرانهی باختری با غزه و اراضی ۴۸ و اردوگاهها، راهکار آینده فلسطینی ها را نشان داد. در این ۱۲ روز رژیم جابر، جنایات بزرگی عمدتاً در غزه مرتکب شد و عملاً ثابت کرد که بر اثر ناتوانی در مقابله با قیام یکپارچه فلسطین، رفتارهایی آنچنان ننگین و دیوانهوار مرتکب می شود که افکار عمومیِ همه عالم را بر ضد خود برمیانگیزد و خود و دولت های غربی پشتیبان خود بویژه امریکای جنایتکار را از گذشته باز هم منفورتر می کند. ادامه جنایت ها و درخواست آتشبس هر دو شکست او بود. او ناچار شد شکست را بپذیرد.
رژیم خبیث از این هم ضعیفتر خواهد شد. آمادگی جوانان فلسطینی و قدرتنمایی مجموعههای ارزشمند جهادی، و اعداد قوّه به صورت مستمر، فلسطین را روزبروز قدرتمندتر و دشمن غاصب را روزبروز ناتوانتر و زبونتر خواهد کرد.
زمان آغاز و توقف درگیری ها بسته به تشخیص بزرگان جهادی و سیاسی فلسطینی است، ولی آمادهسازی و حضور قدرتمندانه در صحنه، تعطیلبردار نیست. تجربه «شیخ جراح» در ایستادگی در برابر زورگویی رژیم و شهرکنشینانِ مزدور، باید دستورالعمل همیشگی مردم غیور فلسطین باشد. به جوانمردان «شیخ جراح» درود می فرستم. دنیای اسلام یکسره در برابر قضیه فلسطین، مسئول و دارای تکلیف دینی است. عقل سیاسی و تجربههای حکمرانی هم این حکم شرعی را تأیید و بر آن تأکید می کند. دولت های مسلمان باید در پشتیبانی از ملت فلسطین صادقانه وارد میدان شوند، چه در تقویت نظامی، چه در پشتیبانی مالی که امروز بیش از گذشته مورد نیاز است، و چه در بازسازی زیرساخت ها و ویرانی ها در غزه. مطالبه و پیگیری ملت ها، پشتوانه این خواسته دینی و سیاسی است. ملت های مسلمان، باید انجام این وظیفه را از دولت های خود مطالبه کنند، خود ملت ها نیز در حدّ توان موظف به پشتیبانی مالی و سیاسیاند.
وظیفه مهم دیگر، پیگیری مجازات حکومت تروریست و سفاک صهیونیست است. همه وجدان های بیدار تصدیق می کنند که جنایت گسترده کشتار کودکان و زنان فلسطینی در این ۱۲ روز نباید بیمجازات بماند.
همه عوامل مؤثر رژیم و شخص جنایتکار نتانیاهو باید تحت پیگردِ دادگاه های بینالمللی و مستقل قرار گیرند و مجازات شوند؛ و این به حول قوه الهی تحقق خواهد یافت، والله غالبٌ علی امره.
جمعه ۹ شوال ۱۴۴۲/ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
سید علی خامنهای
پشت پرده فیلم فرورفتن گوسفندها در باتلاق قیر
دود رها کردن پسماندهای صنعتی در ماهدشت بهچشم دامداران میرود
شیما جهانبخش
خبرنگار
تصاویر فرو رفتن گوسفندان در داخل حوضچههای قیر در محدوده ماهدشت کرج، حوالی فرودگاه پیام بار دیگر نشان داد نامهربانی با محیط زیست و بیتوجهی به طبیعت در نهایت بعد از سالها دامنگیر خودمان میشود.
حدود ۲۰ سال پیش پسماندهای صنعتی از نوع لجن و ضایعات اسیدی توسط افرادی بیتوجه به عواقب آن در طبیعت رها شدند و امروز جواب کار آنها را باید دامدارانی بدهند که از همه جا بیخبرند. هرچند مسئولان استان البرز بعداز اطلاع از موضوع با تشکیل جلسهای فوری نسبت به پیگیری این اتفاق اقدام کردند اما آنطور که کارشناسان میگویند بر اساس بررسیها و تحقیقات بهعمل آمده، حدود ۲۰ سال از تخلیه این لجنها که هم اکنون به حالت قیر درآمده، میگذرد و مشخص نیست دقیقاً کدام واحد صنعتی این لجنها را در این نقطه رها کرده است.«فردین حکیمی»، مدیرکل حفاظت محیط زیست البرز در این خصوص به «ایران» میگوید: این منطقه که بین فرودگاه پیام و مسکن مهر ماهدشت قرار دارد قبلاً مرکز دفن زباله شهری بوده و گویا در گذشته یکی از واحدهایی که در زمینه تصفیه دوم روغن فعالیت میکرد لجنها و ضایعات اسیدی را بهصورت غیرمجاز تخلیه و با خاک پوشانده بود، امروز بعد از گذشت حدود ۲۰ سال این لجنها به حالت قیر درآمده و سبب این اتفاق شدهاند.
حکیمی با اشاره به اینکه این منطقه در حال حاضر در اختیار یکی از بهرهبرداران فعالیت معدنی قرار دارد، میافزاید: متأسفانه هیچ تابلو و علائم هشداری نسبت به محل تخلیه لجنها در منطقه نصب نشده و دامداران بیاطلاع گرفتار این قیرها شدهاند. در جلسهای که در استانداری تشکیل شد تصمیم بر این شد تا تعیین تکلیف موضوع و پاکسازی خاکهای آلوده، سازمان صمت بهره بردار را موظف به نصب علائم هشدار کند.
این مقام مسئول تصریح میکند: ما به محض اطلاع از تلفات گوسفندان در این لجنهای اسیدی، یک اکیپ کارشناسی بررسی موضوع اعزام کردیم. جلسهای در استانداری البرز با حضور مدیرکل مدیریت بحران، دفتر فنی، سازمان صمت، منابع طبیعی، راه و شهرسازی و شهرداریهای مرتبط و همچنین شرکت پخش فرآوردههای نفتی برگزار و متعاقب آن بازدیدهای میدانی هم انجام شد و یکی از موارد مهم موضوع امکان بازیافت لجنها و پاکسازی این لجنها بود که مورد بررسی قرار گرفت. این محدوده در حریم شهری بین شهرداری کرج و شهرداری ماهدشت قرار دارد.
شناسایی و برخورد با واحدهای آلودهکننده
مدیرکل حفاظت محیط زیست البرز در خصوص میزان تلفات این حادثه میافزاید: آنطور که گفته میشود حدود 20 رأس دام از بین رفتهاند و این موضوع تحت پیگیری است.
حکیمی با اشاره به اینکه از خاک آلوده نمونهبرداری انجام و نمونهها جهت سنجش نوع موارد آلاینده به آزمایشگاه ارسال شده است، میگوید: با توجه به اینکه هرگونه تخلیه مواد آلاینده به خاک طبق ماده ۱۴ قانون حفاظت خاک جرم تلقی و متخلفان مکلف به پاکسازی خاک از مواد آلاینده خواهند بود لذا موضوع شناسایی دقیق واحد متخلف در دستور کار بوده و قطعاً پس از شناسایی واحد آلوده کننده، اقدامات حقوقی صورت خواهد گرفت.
تمام دستگاه های ذیربط موظف به پیگیری موضوع شدند
«محمد رضا فلاح نژاد» مدیر کل مدیریت بحران استانداری البرز نیز در این خصوص به«ایران» میگوید: با اطلاع از موضوع، رسیدگی به آن بسرعت در دستور کار قرار گرفت و در جلسهای فوری تمام دستگاهای ذیربط موظف به پیگیری موضوع شدند.
وی با اشاره به اینکه محدوده مورد نظر در اختیار پیمانکار بخش خصوصی بوده است، میافزاید: در این منطقه از معادن خام بهرهبرداری میشود و در اصل یک منطقه صنعتی است. البته بهره بردار موظف بوده علائم هشدار را در محدودههای آلوده و پر خطر نصب کند تا شاهد این اتفاقات نباشیم. در این مورد بخصوص نیز سازمان صمت موظف شده علائم هشدار از سوی بهرهبردار را در منطقه نصب کند.
فلاحنژاد با انتقاد از رهاسازی زبالههای صنعتی در طبیعت میگوید: تمام دستگاههای ذیربط در استان موظف به جمعآوری این زبالهها و دفن اصولی آن هستند. همچنین این سازمان موظف شد نسبت به بررسی دقیق سوابق فعالیت و پیگیریهای لازم برای شناسایی واحد صنعتی متخلف با توجه به محدود بودن واحدهای تولید کننده لجن اسیدی دراستان و سابقه تخلیه مواد آلاینده در سنوات گذشته و اعلام نتیجه به محیط زیست را اقدام کند.
بررسی نحوه بازیافت لجن و ضایعات اسیدی
مدیرکل مدیریت بحران استانداری البرز خاطرنشان میکند: با توجه به اینکه پسماندهای مشتقات نفتی در سالهای اخیر در منطقه رها شده مقرر شده با همکاری مشاورین محیطزیست و شرکت پخش فرآوردههای نفتی بازیافت یا نحوه پاکسازی این مشتقات مورد بررسی قرار بگیرد. در این راستا اداره کل محیط زیست نمونهبرداری و آنالیزخاک آلوده را برای تشخیص دقیق نوع ترکیبات مواد آلاینده در دستور کار خود قرار داده است. همچنین سازمان جهادکشاورزی استان موظف شده تا اطلاعات کامل در خصوص محدودههای آلوده به مشتقات نفتی را در اختیار دامداران قرار دهد. اداره کل منابع طبیعی استان نیز موظف شده تاریخ واگذاری، صدور مجوز و مشخصات بهره برداران عرصههای معدنی را در اختیار دفترفنی استانداری و اداره کل محیط زیست قرار دهد.
خبرنگار
تصاویر فرو رفتن گوسفندان در داخل حوضچههای قیر در محدوده ماهدشت کرج، حوالی فرودگاه پیام بار دیگر نشان داد نامهربانی با محیط زیست و بیتوجهی به طبیعت در نهایت بعد از سالها دامنگیر خودمان میشود.
حدود ۲۰ سال پیش پسماندهای صنعتی از نوع لجن و ضایعات اسیدی توسط افرادی بیتوجه به عواقب آن در طبیعت رها شدند و امروز جواب کار آنها را باید دامدارانی بدهند که از همه جا بیخبرند. هرچند مسئولان استان البرز بعداز اطلاع از موضوع با تشکیل جلسهای فوری نسبت به پیگیری این اتفاق اقدام کردند اما آنطور که کارشناسان میگویند بر اساس بررسیها و تحقیقات بهعمل آمده، حدود ۲۰ سال از تخلیه این لجنها که هم اکنون به حالت قیر درآمده، میگذرد و مشخص نیست دقیقاً کدام واحد صنعتی این لجنها را در این نقطه رها کرده است.«فردین حکیمی»، مدیرکل حفاظت محیط زیست البرز در این خصوص به «ایران» میگوید: این منطقه که بین فرودگاه پیام و مسکن مهر ماهدشت قرار دارد قبلاً مرکز دفن زباله شهری بوده و گویا در گذشته یکی از واحدهایی که در زمینه تصفیه دوم روغن فعالیت میکرد لجنها و ضایعات اسیدی را بهصورت غیرمجاز تخلیه و با خاک پوشانده بود، امروز بعد از گذشت حدود ۲۰ سال این لجنها به حالت قیر درآمده و سبب این اتفاق شدهاند.
حکیمی با اشاره به اینکه این منطقه در حال حاضر در اختیار یکی از بهرهبرداران فعالیت معدنی قرار دارد، میافزاید: متأسفانه هیچ تابلو و علائم هشداری نسبت به محل تخلیه لجنها در منطقه نصب نشده و دامداران بیاطلاع گرفتار این قیرها شدهاند. در جلسهای که در استانداری تشکیل شد تصمیم بر این شد تا تعیین تکلیف موضوع و پاکسازی خاکهای آلوده، سازمان صمت بهره بردار را موظف به نصب علائم هشدار کند.
این مقام مسئول تصریح میکند: ما به محض اطلاع از تلفات گوسفندان در این لجنهای اسیدی، یک اکیپ کارشناسی بررسی موضوع اعزام کردیم. جلسهای در استانداری البرز با حضور مدیرکل مدیریت بحران، دفتر فنی، سازمان صمت، منابع طبیعی، راه و شهرسازی و شهرداریهای مرتبط و همچنین شرکت پخش فرآوردههای نفتی برگزار و متعاقب آن بازدیدهای میدانی هم انجام شد و یکی از موارد مهم موضوع امکان بازیافت لجنها و پاکسازی این لجنها بود که مورد بررسی قرار گرفت. این محدوده در حریم شهری بین شهرداری کرج و شهرداری ماهدشت قرار دارد.
شناسایی و برخورد با واحدهای آلودهکننده
مدیرکل حفاظت محیط زیست البرز در خصوص میزان تلفات این حادثه میافزاید: آنطور که گفته میشود حدود 20 رأس دام از بین رفتهاند و این موضوع تحت پیگیری است.
حکیمی با اشاره به اینکه از خاک آلوده نمونهبرداری انجام و نمونهها جهت سنجش نوع موارد آلاینده به آزمایشگاه ارسال شده است، میگوید: با توجه به اینکه هرگونه تخلیه مواد آلاینده به خاک طبق ماده ۱۴ قانون حفاظت خاک جرم تلقی و متخلفان مکلف به پاکسازی خاک از مواد آلاینده خواهند بود لذا موضوع شناسایی دقیق واحد متخلف در دستور کار بوده و قطعاً پس از شناسایی واحد آلوده کننده، اقدامات حقوقی صورت خواهد گرفت.
تمام دستگاه های ذیربط موظف به پیگیری موضوع شدند
«محمد رضا فلاح نژاد» مدیر کل مدیریت بحران استانداری البرز نیز در این خصوص به«ایران» میگوید: با اطلاع از موضوع، رسیدگی به آن بسرعت در دستور کار قرار گرفت و در جلسهای فوری تمام دستگاهای ذیربط موظف به پیگیری موضوع شدند.
وی با اشاره به اینکه محدوده مورد نظر در اختیار پیمانکار بخش خصوصی بوده است، میافزاید: در این منطقه از معادن خام بهرهبرداری میشود و در اصل یک منطقه صنعتی است. البته بهره بردار موظف بوده علائم هشدار را در محدودههای آلوده و پر خطر نصب کند تا شاهد این اتفاقات نباشیم. در این مورد بخصوص نیز سازمان صمت موظف شده علائم هشدار از سوی بهرهبردار را در منطقه نصب کند.
فلاحنژاد با انتقاد از رهاسازی زبالههای صنعتی در طبیعت میگوید: تمام دستگاههای ذیربط در استان موظف به جمعآوری این زبالهها و دفن اصولی آن هستند. همچنین این سازمان موظف شد نسبت به بررسی دقیق سوابق فعالیت و پیگیریهای لازم برای شناسایی واحد صنعتی متخلف با توجه به محدود بودن واحدهای تولید کننده لجن اسیدی دراستان و سابقه تخلیه مواد آلاینده در سنوات گذشته و اعلام نتیجه به محیط زیست را اقدام کند.
بررسی نحوه بازیافت لجن و ضایعات اسیدی
مدیرکل مدیریت بحران استانداری البرز خاطرنشان میکند: با توجه به اینکه پسماندهای مشتقات نفتی در سالهای اخیر در منطقه رها شده مقرر شده با همکاری مشاورین محیطزیست و شرکت پخش فرآوردههای نفتی بازیافت یا نحوه پاکسازی این مشتقات مورد بررسی قرار بگیرد. در این راستا اداره کل محیط زیست نمونهبرداری و آنالیزخاک آلوده را برای تشخیص دقیق نوع ترکیبات مواد آلاینده در دستور کار خود قرار داده است. همچنین سازمان جهادکشاورزی استان موظف شده تا اطلاعات کامل در خصوص محدودههای آلوده به مشتقات نفتی را در اختیار دامداران قرار دهد. اداره کل منابع طبیعی استان نیز موظف شده تاریخ واگذاری، صدور مجوز و مشخصات بهره برداران عرصههای معدنی را در اختیار دفترفنی استانداری و اداره کل محیط زیست قرار دهد.
رفع توقیف دارایی بانک مرکزی در لوکزامبورگ
رئیس کل بانک مرکزی: دیوان عالی لوکزامبورگ، حکم دادگاه این کشور در رفع توقیف دارایی بانک مرکزی را تأیید کرد. بهگزارش روابط عمومی بانک مرکزی، عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی گفت: دیوان عالی لوکزامبورگ در مرحله فرجام با رد اعتراض خواهانهای دعاوی به اصطلاح ضدتروریستی مطرح شده در امریکا، رفع توقیف از دارایی بانک مرکزی در لوکزامبورگ را تأیید کرد. همتی در این باره گفت: براساس اعلام مرکز امور حقوقی بینالمللی شعبه لاهه، متعاقب رأی مطلوب دادگاه استیناف کشور لوکزامبورگ، دیوان عالی آن کشور در مرحله فرجام نیز با رد اعتراض خواهانهای دعاوی به اصطلاح ضد تروریستی مطرح شده در امریکا، رفع توقیف از دارایی بانک مرکزی در لوکزامبورگ را مورد تأیید قرار داد. رئیس کل بانک مرکزی افزود: با صدور این رأی، زمینه رفع توقیف از دارایی بانک مرکزی در آن کشور در سایر پروندههای مشابه نیز فراهم خواهد شد و سایر دادگاهها هم مکلف به تبعیت از آن خواهند بود.
احکام کمیته انضباطی درباره دربی95 و بازی سپاهان- پرسپولیس صادر شد
سرخابیها محروم شدند
آدرینا ورشینگر / 2 بازی حساس و 2 جنجال در دقایق پایانی. دیدارهایی که اتفاقات آن چند روز محل بحث و سر تیتر اخبار ورزشی بود. بالاخره کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال تشکیل جلسه داد و عصر پنجشنبه آرای خود در خصوص تخلفات دربی 95 و دیدار سپاهان- پرسپولیس را اعلام کرد. در این جلسه مهدی ترابی و فرشاد فرجی بازیکنان پرسپولیس همراه با ایمان حسینپور شرفشاد معاون حقوقی این باشگاه شرکت کرده بودند و از استقلال هم بهزاد غلامپور و محمد نادری حاضر بودند ولی نماینده حقوقی استقلال در این جلسه شرکت نکرد. حاضران در این جلسه بابت تخلفاتی که در دربی داشتند از هم عذرخواهی کردند، فرجی و ترابی هم با غلامپور شوخی کردند و حتی فرجی گفت: «در نشست خبری سرمربی تیم بهزاد غلامپور هستیم. البته پس از صحبتهای این مربی ما بهعنوان بازیکن پاسخگوی رسانهها خواهیم بود.» در زمان خروج اعضای کمیته انضباطی از جلسه دفاعیات طرفین و قبل از تشکیل جلسه نهایی بین آنها، نادری لحظاتی با ابوالفضل حسنزاده رئیس کمیته انضباطی به شکل خصوصی گفتوگو کرد. غلامپور در صحبتهایی کوتاه گفت: «در دربی یک لحظه عصبانی شدم ولی کارم درست نبود و به خاطر آن صحنه عذرخواهی میکنم. کار ما کاملاً اشتباه بود و آن را رد میکنیم. اعضای کمیته انضباطی بسیار دوستانه و صمیمانه با ما رفتار کردند و مباحث خوبی با بچههای تیم پرسپولیس داشتیم. هر رأیی صادر کنند ما آن را میپذیریم و مشکلی با آن نداریم.» فرجی هم به خبرنگاران گفت: «جلسه جامع و کاملی بود. صحبتهایی شد که به ما نشان دهند فوتبال ایران هنوز زیبایی خودش را دارد و برخوردهای ما شاید زشت باشد. از این بابت شرمنده هستم که الان در اینجا حضور دارم. اگر مردم از رفتار ما آزرده خاطر شدند از آنها عذرخواهی میکنم. از آقای بهزاد غلامپور هم در اول جلسه عذرخواهی کردم.از رفتارهای دربی هم ناراحتم و هم عذرخواهی میکنم. امیدوارم چنین صحنههایی دیگر در فوتبال خودمان شاهد نباشیم.»
سید جلال: تا آخرین لحظه از حقم دفاع میکنم
با اعلام آرای کمیته انضباطی، تیمها، مربیان و بازیکنان و اطرافیان پرسپولیس، استقلال و سپاهان مبالغ مختلفی را جریمه و محروم شدند. احکامی که سید جلال حسینی کاپیتان پرسپولیس به آن و محرومیت یک جلسهای خود اعتراض داشت و به فارس گفت:«چرا کمیته انضباطی باید بدون احضار کردن افراد رأی صادر کند؟ با چه دلیل محکمی این رأی را علیه من داده اند؟ مگر میشود یک نفر را بدون اینکه دفاعیاتش را بشنوند محروم کنند؟ این چه عدالتی است؟ در بازی با سپاهان این همه برای تیم ما مشکل ایجاد کردند اما فقط منتظر هستند دعوایی شود و بدون احضار افراد رأی صادر کنند. در این سالهای اخیر رفتارهای نامناسب با ما شده اما با کسی برخورد نشده است و فقط زورشان به ما میرسد. چطور ممکن است کمیته انضباطی از روی فیلم تشخیص دهد که بازیکنی خطاکار است؟ یعنی فقط فیلم و عکس ملاک قضاوت است؟ من تا آخرین لحظه از حقم بابت این رأی دفاع و این موضوع را پیگیری میکنم.» او در مورد اینکه بابت جدال لفظی با مأموران ضد دوپینگ ظاهراً محروم شده گفت:«اصلاً مگر از من پرسیدند که ماجرا چیست؟ آن شخص مأمور دوپینگ نبود، بلکه نماینده فدراسیون بود که تهدید میکرد و به او گفتم کسی با شما کاری ندارد. کاش با ادله درست بگویند من بابت چه کاری باید محروم شوم.» یحیی گل محمدی سرمربی سرخها که پیشتر مدعی شده بود خوابهای بدی برای این تیم دیدهاند، بعد از اعلام آرا در استوری اینستاگرامی خود نوشت:«خوابهای بد یادتونه؟ دارن تعبیرش میکنن.» در ادامه حمید مطهری مربی قرمزها و دیگر بازیکنان پرسپولیس هم در صفحات خود به محرومیت سیدجلال و فرجی واکنش نشان دادند و شرکت پیشکسوتان پرسپولیس با انتشار بیانیهای، حکم کمیته انضباطی را نقد و از کمیته استیناف خواست نسبت به اصلاح و تصحیح احکامی که سختگیرانه علیه پرسپولیس است، در چارچوب قانون اقدام کند. در ادامه این اعتراضها کاپیتان پرسپولیس در اینستاگرامش نوشت: «همانا عدالت بالاترین ارزشها است. سکوت در برابر ظلم کمک به ظالم است مکتب پرسپولیس نماد عدالت خواهی مردم است ما نیز شاگرد همان مکتبیم حتی اگر بهای آن محرومیت باشد.» غلامپور هم در واکنش به محرومیت دو جلسهای اش گفت:«در دربی برای یک لحظه تصور کردم به فرهاد مجیدی حملهور شدهاند، به خاطر همین وارد درگیری شدم. اگر امکانش باشد، به این رأی اعتراض خواهم کرد تا به کمیته استیناف برود. من کاری نکردم که 2 جلسه محروم شوم، با این همه جریمه نقدی. من و بقیه کاری نکردیم که مستحق جریمه سنگین باشیم. امیدوارم شرایطی به وجود بیاورند که بتوانیم از خودمان دفاع کنیم.» در ادامه این واکنشها دیروز باشگاه پرسپولیس در نامهای رسمی به کمیته استیناف خواهان تجدیدنظر در آرای صادره درباره دیدار با سپاهان و استقلال شد و باشگاه استقلال هم اعلام کرد شنبه (امروز) جهت اعتراض به احکام صادر شده در دربی اقدام خواهد کرد.
درآمد میلیاردی فدراسیون از جرایم انضباطی
مجموع درآمدی که فدراسیون فوتبال از جریمه این 3 تیم به دست میآورد، یک میلیارد و ۲۳۰ میلیون تومان خواهد بود که عدد قابل توجهی است. این جریمه در شرایطی در نظر گرفته شده که بدهیهای تمام نشدنی فدراسیون فوتبال به مارک ویلموتس و دستیارانش، افطاری و هدیههای حاشیه ساز به تعدادی از رسانههای ورزشی، ماجرای شستا و مصادره ساختمان فدراسیون، ساختمان نیمه کاره و جدید فدراسیون فوتبال، هزینه اردوهای تیم ملی و هزینههای دیگر احتمالاً باعث شده تا سئول نشینان جریمهها مالی سنگینی را برای خاطیان لیگ برتر در نظر بگیرند تا بتوانند کمی از این هزینهها را جبران کنند. موضوعی که واکنش علی کریمی را هم در پی داشت و جادوگر استوری را در صفحه شخصی خود منتشر کرده و با اسکرین شات گرفتن از آیین نامه کمیته انضباطی که در ماده 15 آن آرای قابل تجدید نظر آمده نوشت: «حداقل به آیین نامه انضباطی خودتان احترام بذارید، این همه جریمه نقدی؟ خادم فوتبال چه راه درآمدزایی با بدهکار کردن باشگاهها پیدا کرده است.»
بــــرش
اعلام رأی خاطیان 2 بازی جنجالی لیگ
کمیته انضباطی پنجشنبه آرای دو بازی سپاهان - پرسپولیس و پرسپولیس - استقلال را اعلام کرد. درخصوص اتفاقهای رخ داده در دربی بهزاد غلامپور مربی استقلال و فرشاد فرجی بازیکن پرسپولیس هرکدام به 2 جلسه محرومیت قطعی در مسابقات رسمی و یک جلسه محرومیت تعلیقی، مهدی ترابی و محمد نادری هم هر کدام به یک جلسه محرومیت تعلیقی تا ابتدای شروع فصل جدید محکوم شدند. تمامی این افراد و همچنین سید احمد موسوی بازیکن استقلال 75 میلیون تومان جریمه شدند. همچنین باشگاه پرسپولیس به پرداخت 150 میلیون تومان و باشگاه استقلال نیز به پرداخت 100 میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شدند. رأی صادره قابل اجرا و از حیث محرومیتهای یک جلسه تعلیقی قطعی و نسبت به سایر موارد ظرف مدت 7 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در کمیته استیناف است. درخصوص اتفاقهای دیدار سپاهان- پرسپولیس هم سید جلال حسینی بازیکن پرسپولیس و عزتالله پورقاز بازیکن سپاهان یک جلسه قطعی از همراهی تیمهای خود در مسابقات رسمی محروم شدند و سعید آقایی بازیکن پرسپولیس و محمدرضا حسینی بازیکن سپاهان به یک جلسه محرومیت تعلیقی که مدت تعلیق تا پایان فصل جاری ادامه خواهد داشت، محکوم شدند. تمام این افراد و همچنین محمد حسین کنعانیزادگان نیز هر یک مبلغ 75 میلیون تومان و باشگاههای سپاهان و پرسپولیس نیز هر کدام 100 میلیون جریمه نقدی شدند. همچنین احسان کوراهیه و یاسر جمال بافقی نیز هر یک به ترتیب 6 و 3 ماه از ورود به ورزشگاههای فوتبال کشور محروم و 20 و 10 میلیون تومان جریمه نقدی شدند. ضمناً با توجه به وقوع حوادث تلخ در چند بازی متعدد در مسابقات گذشته پرسپولیس و سپاهان، به تشخیص سازمان لیگ بازیهای رفت و برگشت دو تیم مقابل هم (فصل آینده) در شهر و استان بیطرف برگزار میشود. ضمناً از رفتار جوانمردانه کریم باقری مربی پرسپولیس در دو بازی اخیر این تیم که از بروز حوادث تلختر ممانعت کرد، تقدیر و تشکر شد.
سید جلال: تا آخرین لحظه از حقم دفاع میکنم
با اعلام آرای کمیته انضباطی، تیمها، مربیان و بازیکنان و اطرافیان پرسپولیس، استقلال و سپاهان مبالغ مختلفی را جریمه و محروم شدند. احکامی که سید جلال حسینی کاپیتان پرسپولیس به آن و محرومیت یک جلسهای خود اعتراض داشت و به فارس گفت:«چرا کمیته انضباطی باید بدون احضار کردن افراد رأی صادر کند؟ با چه دلیل محکمی این رأی را علیه من داده اند؟ مگر میشود یک نفر را بدون اینکه دفاعیاتش را بشنوند محروم کنند؟ این چه عدالتی است؟ در بازی با سپاهان این همه برای تیم ما مشکل ایجاد کردند اما فقط منتظر هستند دعوایی شود و بدون احضار افراد رأی صادر کنند. در این سالهای اخیر رفتارهای نامناسب با ما شده اما با کسی برخورد نشده است و فقط زورشان به ما میرسد. چطور ممکن است کمیته انضباطی از روی فیلم تشخیص دهد که بازیکنی خطاکار است؟ یعنی فقط فیلم و عکس ملاک قضاوت است؟ من تا آخرین لحظه از حقم بابت این رأی دفاع و این موضوع را پیگیری میکنم.» او در مورد اینکه بابت جدال لفظی با مأموران ضد دوپینگ ظاهراً محروم شده گفت:«اصلاً مگر از من پرسیدند که ماجرا چیست؟ آن شخص مأمور دوپینگ نبود، بلکه نماینده فدراسیون بود که تهدید میکرد و به او گفتم کسی با شما کاری ندارد. کاش با ادله درست بگویند من بابت چه کاری باید محروم شوم.» یحیی گل محمدی سرمربی سرخها که پیشتر مدعی شده بود خوابهای بدی برای این تیم دیدهاند، بعد از اعلام آرا در استوری اینستاگرامی خود نوشت:«خوابهای بد یادتونه؟ دارن تعبیرش میکنن.» در ادامه حمید مطهری مربی قرمزها و دیگر بازیکنان پرسپولیس هم در صفحات خود به محرومیت سیدجلال و فرجی واکنش نشان دادند و شرکت پیشکسوتان پرسپولیس با انتشار بیانیهای، حکم کمیته انضباطی را نقد و از کمیته استیناف خواست نسبت به اصلاح و تصحیح احکامی که سختگیرانه علیه پرسپولیس است، در چارچوب قانون اقدام کند. در ادامه این اعتراضها کاپیتان پرسپولیس در اینستاگرامش نوشت: «همانا عدالت بالاترین ارزشها است. سکوت در برابر ظلم کمک به ظالم است مکتب پرسپولیس نماد عدالت خواهی مردم است ما نیز شاگرد همان مکتبیم حتی اگر بهای آن محرومیت باشد.» غلامپور هم در واکنش به محرومیت دو جلسهای اش گفت:«در دربی برای یک لحظه تصور کردم به فرهاد مجیدی حملهور شدهاند، به خاطر همین وارد درگیری شدم. اگر امکانش باشد، به این رأی اعتراض خواهم کرد تا به کمیته استیناف برود. من کاری نکردم که 2 جلسه محروم شوم، با این همه جریمه نقدی. من و بقیه کاری نکردیم که مستحق جریمه سنگین باشیم. امیدوارم شرایطی به وجود بیاورند که بتوانیم از خودمان دفاع کنیم.» در ادامه این واکنشها دیروز باشگاه پرسپولیس در نامهای رسمی به کمیته استیناف خواهان تجدیدنظر در آرای صادره درباره دیدار با سپاهان و استقلال شد و باشگاه استقلال هم اعلام کرد شنبه (امروز) جهت اعتراض به احکام صادر شده در دربی اقدام خواهد کرد.
درآمد میلیاردی فدراسیون از جرایم انضباطی
مجموع درآمدی که فدراسیون فوتبال از جریمه این 3 تیم به دست میآورد، یک میلیارد و ۲۳۰ میلیون تومان خواهد بود که عدد قابل توجهی است. این جریمه در شرایطی در نظر گرفته شده که بدهیهای تمام نشدنی فدراسیون فوتبال به مارک ویلموتس و دستیارانش، افطاری و هدیههای حاشیه ساز به تعدادی از رسانههای ورزشی، ماجرای شستا و مصادره ساختمان فدراسیون، ساختمان نیمه کاره و جدید فدراسیون فوتبال، هزینه اردوهای تیم ملی و هزینههای دیگر احتمالاً باعث شده تا سئول نشینان جریمهها مالی سنگینی را برای خاطیان لیگ برتر در نظر بگیرند تا بتوانند کمی از این هزینهها را جبران کنند. موضوعی که واکنش علی کریمی را هم در پی داشت و جادوگر استوری را در صفحه شخصی خود منتشر کرده و با اسکرین شات گرفتن از آیین نامه کمیته انضباطی که در ماده 15 آن آرای قابل تجدید نظر آمده نوشت: «حداقل به آیین نامه انضباطی خودتان احترام بذارید، این همه جریمه نقدی؟ خادم فوتبال چه راه درآمدزایی با بدهکار کردن باشگاهها پیدا کرده است.»
بــــرش
اعلام رأی خاطیان 2 بازی جنجالی لیگ
کمیته انضباطی پنجشنبه آرای دو بازی سپاهان - پرسپولیس و پرسپولیس - استقلال را اعلام کرد. درخصوص اتفاقهای رخ داده در دربی بهزاد غلامپور مربی استقلال و فرشاد فرجی بازیکن پرسپولیس هرکدام به 2 جلسه محرومیت قطعی در مسابقات رسمی و یک جلسه محرومیت تعلیقی، مهدی ترابی و محمد نادری هم هر کدام به یک جلسه محرومیت تعلیقی تا ابتدای شروع فصل جدید محکوم شدند. تمامی این افراد و همچنین سید احمد موسوی بازیکن استقلال 75 میلیون تومان جریمه شدند. همچنین باشگاه پرسپولیس به پرداخت 150 میلیون تومان و باشگاه استقلال نیز به پرداخت 100 میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شدند. رأی صادره قابل اجرا و از حیث محرومیتهای یک جلسه تعلیقی قطعی و نسبت به سایر موارد ظرف مدت 7 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در کمیته استیناف است. درخصوص اتفاقهای دیدار سپاهان- پرسپولیس هم سید جلال حسینی بازیکن پرسپولیس و عزتالله پورقاز بازیکن سپاهان یک جلسه قطعی از همراهی تیمهای خود در مسابقات رسمی محروم شدند و سعید آقایی بازیکن پرسپولیس و محمدرضا حسینی بازیکن سپاهان به یک جلسه محرومیت تعلیقی که مدت تعلیق تا پایان فصل جاری ادامه خواهد داشت، محکوم شدند. تمام این افراد و همچنین محمد حسین کنعانیزادگان نیز هر یک مبلغ 75 میلیون تومان و باشگاههای سپاهان و پرسپولیس نیز هر کدام 100 میلیون جریمه نقدی شدند. همچنین احسان کوراهیه و یاسر جمال بافقی نیز هر یک به ترتیب 6 و 3 ماه از ورود به ورزشگاههای فوتبال کشور محروم و 20 و 10 میلیون تومان جریمه نقدی شدند. ضمناً با توجه به وقوع حوادث تلخ در چند بازی متعدد در مسابقات گذشته پرسپولیس و سپاهان، به تشخیص سازمان لیگ بازیهای رفت و برگشت دو تیم مقابل هم (فصل آینده) در شهر و استان بیطرف برگزار میشود. ضمناً از رفتار جوانمردانه کریم باقری مربی پرسپولیس در دو بازی اخیر این تیم که از بروز حوادث تلختر ممانعت کرد، تقدیر و تشکر شد.
چرا مربیان نهضت سوادآموزی پس از سالها تلاش کنار گذاشته شدند؟
الف قامتشان دال شد
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
«با تلاش و همت ما آمار بیسوادی در کشور کم شده اما در حق ما که برای نابودی بیسوادی این همه تلاش کردهایم ظلم شده. اصلاً انگار کسی ما و تلاش ما را نمیبیند.» این درد دل تعدادی از معلمان نهضت سواد آموزی است که سالها در مسیر مبارزه با بیسوادی قدم برداشتهاند اما معتقدند خودشان هیچ حق و حقوقی ندارند و این روزها عملاً از چرخه آموزشی کشور کنار گذاشته شدهاند. آنها میپرسند حالا که به باسواد شدن جمعیت کشور کمک کردهاند و بسیاری از مسئولان کشور هم این دستاورد را موفقیتی بزرگ میدانند آیا دیگر ارزشی ندارند؟ آیا مسئولان فکر نمیکنند که آنها چه سالهای سختی را برای باسواد کردن دیگران گذراندهاند. بزرگسالانی که باسواد کردنشان بسیار دشوارتر از باسواد کردن کودکان بوده است.
طی چندسال اخیر به یاری آموزگاران سازمان نهضت سوادآموزی، آمار بیسوادی در ایران بسیار کم شده. شاید برخی از شما آن سالهایی را که نهضتی جدی برای مبارزه با بی سوادی آغاز شده بود به یاد بیاورید. مربیان نهضت به خانههای تک تک مردم میرفتند و با پرسوجو خواهان آن بودند که بزرگسالان بیسواد را به چرخه آموزش بیاورند. مساجد و مدارس در شیفت دوم بهجایی برای سواد آموزی تبدیل شده بود و معلمان نهضت با حقوق اندک و کمترین مزایا تلاش میکردند پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها را با سواد کنند اما این روزها خودشان حال و روز خوبی ندارند و عملاً از چرخه کار کنار گذاشته شدهاند.
88 هزار معلم غیر رسمی در سالهای گذشته تعیین تکلیف شدهاند و برخی اکنون در دانشگاه فرهنگیان فعالیت میکنند اما تعدادی دیگرهمچنان امیدوارند تعیین تکلیف شوند و دستکم بتوانند در آزمون استخدامی نهضت سواد آموزی شرکت کنند اما جواب میشنوند که دیگر به شما نیازی نداریم.
«ما مشمولان قانون سال 95 هستیم که شامل همه مربیان نهضت سواد آموزی است. ما میخواهیم در آزمون استخدامی نهضت شرکت کنیم اما متأسفانه با اضافه کردن چند بند ما را کنار گذاشتند. ما با سختی فراوان سواد آموز معرفی میکردیم و آموزش میدادیم اما درحالی ما را کنار گذاشتند که بعد از ما تعداد دیگری جذب این کار شدند.»
این مربیان چند باری مقابل مجلس شورای اسلامی، آموزش و پرورش و سازمان نهضت سواد آموزی تجمع کرده و خواستار رسیدگی به مشکلاتشان شدند. یکی از مشکلات اصلی آنها غیرفعال شدنشان در سیستم سازمان است که این امکان را از آنها میگیرد که در آزمون استخدامی معلمان نهضت سواد آموزی شرکت کنند. آنها همچنین مغایرت مصوبه مجلس با تبصره سازمان را از دیگر مشکلات خود عنوان میکنند. در سال 95 مجلس مصوبهای صادر کرد تا کسانی که قبل از سال 92 با نهضت همکاری داشتهاند تعیین تکلیف شوند. این به معنای آن بود که مربیان باید بیش از دو شاگرد داشته باشند و براساس آن در آزمون استخدامی شرکت کنند و تعیین تکلیف شوند. بعد از این مصوبه سازمان نهضت سواد آموزی تبصرهای اضافه کرد که بر اساس آن دیگر این مربیان نمیتوانستند پرونده استخدامی تشکیل دهند. این موضوع موجب سرگردانی پنج ، شش هزار مربی این سازمان شد. آنها بارها و بارها مقابل مجلس شورای اسلامی و سازمان نهضت سوادآموزی تجمع کردند اما آن طور که میگویند تاکنون جواب روشنی نشنیدهاند و کسی نیست تا حرفهایشان را بشنود.
یکی از این مربیان می گوید: «من آموزشیار نهضت قبل از سال 92 هستم که مشمول مصوبه سال 95 مجلس میشود اما سازمان برای ما بندی اضافه کرد که عملاً از سیستم حذف شدیم و آن بند غیرفعالی است. ما با این بند حتی سواد آموز جدید هم نمیتوانیم معرفی کنیم. اگر این بند حذف شود ما هم شامل آزمون استخدامی میشویم. اگر ما همین طور سرگردان باشیم نه معلم حق التدریس میشویم و نه اجازه شرکت در آزمون استخدامی را داریم. ما مشمولان مصوبه سال 95 تا سال 1400 امکان استفاده از این مصوبه را داریم.»
او از سال 91 در یکی از روستاهای کرمان مربی نهضت سواد آموزی بوده اما الان در سیستم استخدامی و کار غیر فعال شده: «میگویند شما پیرزنها را باسواد کردهاید و این مهم نیست، اما این طوری نیست .من خیلیها را در سن 14 سالگی باسواد کردهام؛ آنهایی که نتوانسته بودند مدرسه بروند. من همیشه این شغل را دوست داشتم و همیشه پیگیر بودم اما الان هیچکس نیست که از حق ما دفاع کند. ما برای شغلمان زحمت کشیدیم، به روستاهای دورافتاده رفتیم و سواد آموز جذب کردیم و سختی زیادی کشیدیم. الان نباید جواب زحمات ما کنار گذاشتن ما باشد. ما چند سال کار نکردیم درحالی که خودشان ما را در سیستم غیر فعال کردند و نتوانستیم سواد آموزهایمان را در سیستم ثبت کنیم.»
مربی دیگری میگوید: «من در شهرستان خرم آباد استان لرستان زندگی میکنم. ما توانستیم آمار بیسوادی را در کشور بسیار پایین بیاوریم اما متأسفانه مسئولان نهضت با غیرفعال کردن و کنار گذاشتن ما و با بیان اینکه دیگر بیسوادی باقی نمانده، ما را از چرخه استخدام خارج کردند و اجازه شرکت در آزمون استخدامی را به ما نمیدهند. من همین الان یک سواد آموز ۲۹ ساله دارم و بارها به سازمان مراجعه کردم که کتاب و امکانات آموزشی در اختیارم بگذارند تا من این شخص را باسواد کنم اما میگویند بهعلت غیر فعال بودن، اجازه ثبتنام کردن این خانم را درسامانه ندارم.»
او میپرسد «در هرکشوری اگر آمار بیسوادی کم شود آیا چنین برخوردی با قشر زحمتکش معلمانش میشود؟ من فکر میکنم حتماً یک طوری از این افراد تشکر میکنند. افرادی که با سختی و مشقت بیسوادی را از بین بردهاند تا همه بتوانند این روزها از تکنولوژی استفاده کنند.»
مربی دیگری میگوید: «من از استان کردستان شهرستان بانه هستم. در روستا زندگی میکنم و الان هم بیکارم. مدرک لیسانس و گواهی جهاد دانشگاهی نهضت با نمره قبولی دارم. از سال ۹۴ هر ساله چندین بار چند سواد آموز را از روستای خودم و اطراف معرفی کردم اما به خاطر غیرفعال شدنم نتوانستم سواد آموز ثبتنام و کلاس برگزار کنم. من دوست دارم این شغل را ادامه بدهم اما نمیدانم چرا مسئولان نمیخواهند ما کار کنیم. اگر این شغل را دوست نداشتم دنبال شغل دیگری میرفتم. ما مگر چه خطایی کردهایم؟ امروز اگر مادرها و مادربزرگهای ما در شرایط کرونایی توانستند به فرزندان خودشان در فضای مجازی کمک و با معلمها ارتباط برقرار کنند تا فرزندانشان از آموزش عقب نمانند مدیون زحمات همکاران من هستند اما به ما میگویند همه این خدمات را فراموش کنید.»
دیگر مربی سواد آموزی هم میگوید: «من تعداد یازده نفر سوادآموز داشتم و مشمول قانون مصوبه 95 میشدم اما در سال 97 تغییراتی در قانون داده شد و یک بند به آن اضافه شد که طبق آن آموزشدهنده باید همکاری اش را بعد از سال 92 ادامه داده باشد تا مشمول استخدام شود. به این ترتیب تعدادی از ما از گردونه استخدام خارج شدیم. خود سازمان سواد آموزی ما را در سامانه غیر فعال کرد و از سال 97 به ما اجازه کار نداد. بنابراین تعدادی از ما از گردونه استخدام خارج شدیم.»
مربیان نهضت سواد آموزی در نقاط مختلف ایران اکنون سرگردانند. سؤال اصلیشان این است که حاصل سالها کار و تلاششان چه میشود و آیا این ظلم در حق کسانی نیست که روزی شمعی روشن کردهاند و سالها این شمع را فروزان نگاه داشتهاند و اکنون هم برای هر گونه تلاشی در جهت سواد آموزی در کشور آمادهاند، اما براحتی از گردونه کنار گذاشته میشوند؟ آیا با باسواد شدن دانشآموز یا سوادآموزی، کار معلم و مربی او هم تمام میشود و باید او را کنار گذاشت؟ آیا بیسوادی به تمام معنا در کشور ریشه کن شده و دیگر نیازی به وجود مربیان نهضت نیست؟
گزارش نویس
«با تلاش و همت ما آمار بیسوادی در کشور کم شده اما در حق ما که برای نابودی بیسوادی این همه تلاش کردهایم ظلم شده. اصلاً انگار کسی ما و تلاش ما را نمیبیند.» این درد دل تعدادی از معلمان نهضت سواد آموزی است که سالها در مسیر مبارزه با بیسوادی قدم برداشتهاند اما معتقدند خودشان هیچ حق و حقوقی ندارند و این روزها عملاً از چرخه آموزشی کشور کنار گذاشته شدهاند. آنها میپرسند حالا که به باسواد شدن جمعیت کشور کمک کردهاند و بسیاری از مسئولان کشور هم این دستاورد را موفقیتی بزرگ میدانند آیا دیگر ارزشی ندارند؟ آیا مسئولان فکر نمیکنند که آنها چه سالهای سختی را برای باسواد کردن دیگران گذراندهاند. بزرگسالانی که باسواد کردنشان بسیار دشوارتر از باسواد کردن کودکان بوده است.
طی چندسال اخیر به یاری آموزگاران سازمان نهضت سوادآموزی، آمار بیسوادی در ایران بسیار کم شده. شاید برخی از شما آن سالهایی را که نهضتی جدی برای مبارزه با بی سوادی آغاز شده بود به یاد بیاورید. مربیان نهضت به خانههای تک تک مردم میرفتند و با پرسوجو خواهان آن بودند که بزرگسالان بیسواد را به چرخه آموزش بیاورند. مساجد و مدارس در شیفت دوم بهجایی برای سواد آموزی تبدیل شده بود و معلمان نهضت با حقوق اندک و کمترین مزایا تلاش میکردند پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها را با سواد کنند اما این روزها خودشان حال و روز خوبی ندارند و عملاً از چرخه کار کنار گذاشته شدهاند.
88 هزار معلم غیر رسمی در سالهای گذشته تعیین تکلیف شدهاند و برخی اکنون در دانشگاه فرهنگیان فعالیت میکنند اما تعدادی دیگرهمچنان امیدوارند تعیین تکلیف شوند و دستکم بتوانند در آزمون استخدامی نهضت سواد آموزی شرکت کنند اما جواب میشنوند که دیگر به شما نیازی نداریم.
«ما مشمولان قانون سال 95 هستیم که شامل همه مربیان نهضت سواد آموزی است. ما میخواهیم در آزمون استخدامی نهضت شرکت کنیم اما متأسفانه با اضافه کردن چند بند ما را کنار گذاشتند. ما با سختی فراوان سواد آموز معرفی میکردیم و آموزش میدادیم اما درحالی ما را کنار گذاشتند که بعد از ما تعداد دیگری جذب این کار شدند.»
این مربیان چند باری مقابل مجلس شورای اسلامی، آموزش و پرورش و سازمان نهضت سواد آموزی تجمع کرده و خواستار رسیدگی به مشکلاتشان شدند. یکی از مشکلات اصلی آنها غیرفعال شدنشان در سیستم سازمان است که این امکان را از آنها میگیرد که در آزمون استخدامی معلمان نهضت سواد آموزی شرکت کنند. آنها همچنین مغایرت مصوبه مجلس با تبصره سازمان را از دیگر مشکلات خود عنوان میکنند. در سال 95 مجلس مصوبهای صادر کرد تا کسانی که قبل از سال 92 با نهضت همکاری داشتهاند تعیین تکلیف شوند. این به معنای آن بود که مربیان باید بیش از دو شاگرد داشته باشند و براساس آن در آزمون استخدامی شرکت کنند و تعیین تکلیف شوند. بعد از این مصوبه سازمان نهضت سواد آموزی تبصرهای اضافه کرد که بر اساس آن دیگر این مربیان نمیتوانستند پرونده استخدامی تشکیل دهند. این موضوع موجب سرگردانی پنج ، شش هزار مربی این سازمان شد. آنها بارها و بارها مقابل مجلس شورای اسلامی و سازمان نهضت سوادآموزی تجمع کردند اما آن طور که میگویند تاکنون جواب روشنی نشنیدهاند و کسی نیست تا حرفهایشان را بشنود.
یکی از این مربیان می گوید: «من آموزشیار نهضت قبل از سال 92 هستم که مشمول مصوبه سال 95 مجلس میشود اما سازمان برای ما بندی اضافه کرد که عملاً از سیستم حذف شدیم و آن بند غیرفعالی است. ما با این بند حتی سواد آموز جدید هم نمیتوانیم معرفی کنیم. اگر این بند حذف شود ما هم شامل آزمون استخدامی میشویم. اگر ما همین طور سرگردان باشیم نه معلم حق التدریس میشویم و نه اجازه شرکت در آزمون استخدامی را داریم. ما مشمولان مصوبه سال 95 تا سال 1400 امکان استفاده از این مصوبه را داریم.»
او از سال 91 در یکی از روستاهای کرمان مربی نهضت سواد آموزی بوده اما الان در سیستم استخدامی و کار غیر فعال شده: «میگویند شما پیرزنها را باسواد کردهاید و این مهم نیست، اما این طوری نیست .من خیلیها را در سن 14 سالگی باسواد کردهام؛ آنهایی که نتوانسته بودند مدرسه بروند. من همیشه این شغل را دوست داشتم و همیشه پیگیر بودم اما الان هیچکس نیست که از حق ما دفاع کند. ما برای شغلمان زحمت کشیدیم، به روستاهای دورافتاده رفتیم و سواد آموز جذب کردیم و سختی زیادی کشیدیم. الان نباید جواب زحمات ما کنار گذاشتن ما باشد. ما چند سال کار نکردیم درحالی که خودشان ما را در سیستم غیر فعال کردند و نتوانستیم سواد آموزهایمان را در سیستم ثبت کنیم.»
مربی دیگری میگوید: «من در شهرستان خرم آباد استان لرستان زندگی میکنم. ما توانستیم آمار بیسوادی را در کشور بسیار پایین بیاوریم اما متأسفانه مسئولان نهضت با غیرفعال کردن و کنار گذاشتن ما و با بیان اینکه دیگر بیسوادی باقی نمانده، ما را از چرخه استخدام خارج کردند و اجازه شرکت در آزمون استخدامی را به ما نمیدهند. من همین الان یک سواد آموز ۲۹ ساله دارم و بارها به سازمان مراجعه کردم که کتاب و امکانات آموزشی در اختیارم بگذارند تا من این شخص را باسواد کنم اما میگویند بهعلت غیر فعال بودن، اجازه ثبتنام کردن این خانم را درسامانه ندارم.»
او میپرسد «در هرکشوری اگر آمار بیسوادی کم شود آیا چنین برخوردی با قشر زحمتکش معلمانش میشود؟ من فکر میکنم حتماً یک طوری از این افراد تشکر میکنند. افرادی که با سختی و مشقت بیسوادی را از بین بردهاند تا همه بتوانند این روزها از تکنولوژی استفاده کنند.»
مربی دیگری میگوید: «من از استان کردستان شهرستان بانه هستم. در روستا زندگی میکنم و الان هم بیکارم. مدرک لیسانس و گواهی جهاد دانشگاهی نهضت با نمره قبولی دارم. از سال ۹۴ هر ساله چندین بار چند سواد آموز را از روستای خودم و اطراف معرفی کردم اما به خاطر غیرفعال شدنم نتوانستم سواد آموز ثبتنام و کلاس برگزار کنم. من دوست دارم این شغل را ادامه بدهم اما نمیدانم چرا مسئولان نمیخواهند ما کار کنیم. اگر این شغل را دوست نداشتم دنبال شغل دیگری میرفتم. ما مگر چه خطایی کردهایم؟ امروز اگر مادرها و مادربزرگهای ما در شرایط کرونایی توانستند به فرزندان خودشان در فضای مجازی کمک و با معلمها ارتباط برقرار کنند تا فرزندانشان از آموزش عقب نمانند مدیون زحمات همکاران من هستند اما به ما میگویند همه این خدمات را فراموش کنید.»
دیگر مربی سواد آموزی هم میگوید: «من تعداد یازده نفر سوادآموز داشتم و مشمول قانون مصوبه 95 میشدم اما در سال 97 تغییراتی در قانون داده شد و یک بند به آن اضافه شد که طبق آن آموزشدهنده باید همکاری اش را بعد از سال 92 ادامه داده باشد تا مشمول استخدام شود. به این ترتیب تعدادی از ما از گردونه استخدام خارج شدیم. خود سازمان سواد آموزی ما را در سامانه غیر فعال کرد و از سال 97 به ما اجازه کار نداد. بنابراین تعدادی از ما از گردونه استخدام خارج شدیم.»
مربیان نهضت سواد آموزی در نقاط مختلف ایران اکنون سرگردانند. سؤال اصلیشان این است که حاصل سالها کار و تلاششان چه میشود و آیا این ظلم در حق کسانی نیست که روزی شمعی روشن کردهاند و سالها این شمع را فروزان نگاه داشتهاند و اکنون هم برای هر گونه تلاشی در جهت سواد آموزی در کشور آمادهاند، اما براحتی از گردونه کنار گذاشته میشوند؟ آیا با باسواد شدن دانشآموز یا سوادآموزی، کار معلم و مربی او هم تمام میشود و باید او را کنار گذاشت؟ آیا بیسوادی به تمام معنا در کشور ریشه کن شده و دیگر نیازی به وجود مربیان نهضت نیست؟
گفتوگوی «ایران» با نعمتالله فاضلی جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره مدیریت اجتماعی کرونا و تکالیف مردم و دولت
نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران کرونا
گفت وگو: پرستو رفیعی
خبرنگار
شمار مبتلایان به بیماری کرونا در جهان از مرز 154 میلیون نفر گذشته و مرگ بیش از سه میلیون نفر نیز بر اساس ابتلا به این بیماری به تأیید رسیده است. سهم ایران اما از این آمار دلخراش بیش از دو میلیون نفر مبتلا و بیش از 78 هزار نفر جانباخته است. آماری که از فروردین ماه سال جاری در پی شیوع خیز چهارم بیماری به ناگه افزایش یافت و خانوادههای بسیاری را عزادار کرد. شهرهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی قرار گرفتند و به اعتقاد مسئولان حوزه درمان وبهداشت کشور، تنها راه رهایی از این بحران رعایت هرچه دقیقتر پروتکلهای بهداشتی است. در این میان برخی انگشت اتهام را به سوی شهروندانی میگیرند که محدودیتها را جدی نمیگیرند و شیوهنامههای بهداشتی را بدرستی رعایت نمیکنند،اما از سوی دیگر بسیاری از افراد جامعه مسئولان و مدیران را مقصر بی چون و چرای وضعیت کنونی میدانند. در این زمینه با دکتر نعمتالله فاضلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه گفتوگو کردیم که میخوانید:
در ماههای ابتدایی شیوع بیماری کرونا در کشور با وجود ابهامهای بسیار در زمینه تکثیر و انتقال و راههای درمان این بیماری، دستورالعملها و پروتکلها از سوی مردم بیشتر رعایت میشد و میتوان گفت عملکرد قابل قبولتری در مقابله با بیماری وجود داشت، اما حالا پس از گذشت بیش از 14 ماه از پاندمی و متأسفانه شیوع گونههای جهش یافته این بیماری، با کاهش رعایت پروتکلها و همچنین افزایش تعداد مرگ و میرها و قرمز شدن وضعیت شهرها مواجه هستیم. از نظر شما دلایل بروز این وضعیت چیست؟
شیوع بیماری کرونا از اواخر بهمن ماه سال 98 تاکنون کشور را با بحرانی جدی مواجه کرده است. طی ماههای اول ظهور کرونا، جامعه واکنش نسبتاً سنجیدهتر و دفاع کارآمدتری ارائه کرد اما با گذشت مدت زمانی طولانی از ظهور ویروس کووید 19 وضعیت روحی، روانی و ذهنیت اجتماعی جامعه تغییر کرد به گونه ای که در شرایط فعلی با رفتاری کاملاً متفاوت مواجه هستیم.
علل واکنش قابل قبولتر جامعه در موجهای اول و دوم در چند نکته خلاصه میشود. نخست اینکه در موج اول جامعه با شوک و ضربهای ناگهانی مواجه شد و خود را در وضعیت جدیدی یافت، اما چون به طور همزمان کشورهای دیگری نظیر چین هم با این بیماری دست به گریبان بودند، مردم و ذهنیت اجتماعی، نظام سیاسی را مقصر نمیدانست و این بحران فراگیر را حمله عامل ناشناخته تلقی میکرد. همین باعث شد جامعه با انسجام اجتماعی و اعتماد بیشتری به سیاستگذاران و حکمرانان و همچنین اتکای بیشتر به ظرفیتهای درونی خود تصمیم بگیرد و رفتار کند. از این رو با رعایت بهتر و جدیتر پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم و مشارکت گروههای مدنی مواجه بودیم. از سوی دیگر در ماههای ابتدایی شیوع بیماری این احساس جمعی نیز وجود داشت که شیوع ویروس امری موقتی و گذرا است و بزودی به طور طبیعی از میان میرود یا واکسن و داروی آن ساخته میشود. همین نگاه امیدوارانه این امکان را فراهم میکرد تا شهروندان راحتتر واکنشهای دفاعی خود را شکل دهند.
نکته بعدی این بود که تصویر ذهنی که رسانههای جهانی و شبکههای اجتماعی از ویروس کرونا ارائه میدادند هنوز مبتنی بر این ایده بود که این ویروس پدیدهای جدید است که انسانها، نظامهای حکمرانی و تکنولوژی توانایی دفاع در مقابل آن را دارند. نسخه اول کووید 19 در مقایسه با نسخههای بعدی یعنی انگلیسی، برزیلی، هندی و آفریقایی از نظر قدرت تخریب و میزان مرگ و میر ضعیف تر بود. از این رو در موجهای ابتدایی کووید19 ضمن این که جامعه را با شوک مواجه کرده بود اما در عین حال این ذهنیت را هم به همراه داشت که افراد میتوانند با رعایت پروتکلهای بهداشتی از آن گذر کنند و از پس آن برآیند.
مجموعه این عوامل باعث شد در موجهای نخستین بیماری و بحران با وجود مشکلات بسیار به عملکرد نسبتاً قابل قبولی در مقایسه با کشورهای دیگر دست یابیم. اما مشکلات در موجهای سوم و بخصوص چهارم بیشتر خودنمایی کرد. کم توانی و بنیه پایین اقتصادی کشور (که نتیجه تحریمهای بینالمللی سالهای اخیر است) مانع قرنطینه سراسری شد. دولت ایران نمیتوانست همانند کشورهای توسعه یافته قرنطینه عمومی اعلام کند و معاش حداقلی همه شهروندان را بپذیرد. در واقع حکومت ناگزیر بود تا حدودی درهای جامعه را باز بگذارد تا اقشار ضعیف جامعه دچار بحران بقا نشوند. موضوع مهم دیگر، برخی ضعفهای سیستم بهداشت و درمان ایران است. این سیستم همواره مبتنی بر درمان بوده و موضوع آموزشها و مراقبتهای بهداشتی و در یک کلام فرهنگ بهداشت به اندازه درمان مورد توجه قرار نگرفته است. سطح فرهنگ و آموزشهای بهداشتی در هر جامعهای نقش تعیین کنندهای در رویارویی شهروندان با بحرانی مانند کرونا ایفا میکند. کمرنگ بودن آموزشهای بهداشت شهروندان ایرانی باعث شد آمادگی لازم برای رعایت همهجانبه پروتکلهای بهداشتی را نداشته باشند. نابرابری در سیستم سلامت در ایران نیز یکی دیگر از این ضعفهای ساختاری است. واگذاری بخش بزرگی از نظام سلامت به بخش خصوصی و افزایش هزینههای درمان باعث میشود گروه بزرگی از جامعه که اقشار فرودست هستند دسترسی کمتری به امکانات درمانی داشته باشند. مجموعه این عوامل باعث شد جامعه با فرسودگی روحی، روانی و فرسایش ذهن جمعی مواجه شود.
بسیاری از کارشناسان حوزه سلامت دلیل بروز پیک چهارم کرونا را نقض پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم میبینند و افراد جامعه را مقصر بروز بحران میدانند. در مقابل مردم نیز ناهماهنگی در سیاستگذاریهای بهداشتی را عامل وضعیت نامطلوب فعلی و همچنین افزایش تعداد مبتلایان و مرگ و میرها میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
تحلیل برای اینکه مشخص کنیم مقصر کیست، تحلیل واقع بینانهای نیست. ما باید به مطالعه و تحلیل این موضوع بپردازیم که چگونه این بحران با وجود موفقیتها در ابتدای راه، امروز به این وضعیت رسیده است. پاسخ این است که شیوه چینش گفتمانها، سیاستها و دانشها به گونهای نبوده که بتواند بحران را به طور مطلوب مدیریت کند. از این رو طبیعتاً هنگامی که دانشهای علوم انسانی و اجتماعی که معمار جامعه هستند از بحث ساماندهی جامعه و مدیریت بحران تقریباً حذف میشوند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم مردم بازیگران خوبی باشند، یا هنگامی که در نظام مدرسهای و دانشگاهی فعالیتهای داوطلبانه تمرین نمیشود، طبیعی است که شهروندان نمیتوانند شخصیت مدنی و داوطلب جدی برای مقابله با بحران از خود نشان دهند. یا وقتی اعتماد اجتماعی و سیاسی میان شهروندان و حکومت، اعتماد مؤثر و کارسازی نیست طبیعی است که شهروندان نمیتوانند بازیگران خودانگیخته، خودجوش و کارآمدی باشند، اما در عین حال ما میتوانیم از گروههایی از مردم انتظارات بیشتری داشته باشیم. قریب به 84 میلیون نفر جمعیت ایران وضعیت یکسانی از نظر تحصیلی و شرایط اقتصادی و فرهنگی ندارند. همان طور که نظام حکمرانی در کیفیت عملکردش قابل نقد است، گروهی از جامعه که توانمندتر هستند و از سرمایههای معرفتی و اقتصادی کافی و قابل توجهی برخوردارند هم از حیث نحوه درگیری و رویارویی با بحران قابل نقد هستند. در این زمینه ما نیازمند استیضاح اجتماعی برای این گروههای جامعه هستیم اما برای گروههای فرودست و کم توان نمیتوانیم موعظهگرانه، مطالبه جدی داشته باشیم. این گروهها به دلایل گوناگون امکان زیادی برای توجه به نصیحت دانشگاهیان و حکومت ندارند.
خستگی مردم از شرایط فعلی و نبود نگرشی روشن نسبت به آینده آنها را به سوی عادی انگاری و تقدیرگرایی سوق داده است. در حالی که در این شرایط چنین طرز تفکری بسیار خطرناک خواهد بود. شما این وضعیت را چگونه ارزیابی و تحلیل میکنید؟
درواقع هنگامی که شهروندان ناگزیرند برای معاش خود در حوزه عمومی و فضاهای شغلی و کاری حضور پیدا کنند و از سویی شاهد وضعیتی هستند که نظام حکمرانی نمیتواند از آنها به صورت همه جانبه حمایت کند، به طور اجتناب ناپذیری ذهن جمعی به این سمت سوق مییابد که این وضعیت تقدیر ماست و باید ادامه مسیر را به قضا و قدر و سرنوشت واگذار کنیم. حداقل گروههای پرشماری از مردم با این ذهنیت روبهرو شدهاند که نظام حکمرانی نمیتواند از همه مردم حمایت مؤثر و همه جانبه داشته باشد، برای این بیماری هم که داروی مناسبی ساخته نشده و اگر ساخته شده در دسترس ما قرار ندارد. در چنین شرایطی آنها به سمت تقدیرگرایی و عادیانگاری سوق مییابند و جز سازش با ویروس کووید 19 گزینه دیگری ندارند. پس در رعایت پروتکلهای بهداشتی آنطور که باید عمل نمیکنند، البته تعداد زیادی از شهروندان پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند و همچنان هم شیوهنامهها را جدی میگیرند اما از آنجا که زنجیره انتقال ویروس تا رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی از سوی همه مردم قطع نخواهد شد، طبیعتاً جمعیتی که مراعات میکنند نمیتوانند مانع بروز خیزهای جدید بیماری شوند.
نبود نهادهای مدنی و تشکلهای مردم نهاد درجامعه، برای آمادهسازی مردم هنگام مواجهه با بحران کرونا، مشکلات و چالشهای زیادی برای دولت و نظام سلامت کشور ایجاد کرده است. به نظر شما برای مشارکت بیشتر نهادهای مدنی و همراهی آنها با دولت چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
باز اگر به تجربه موجهای نخستین بیماری بازگردیم میبینیم که در آن زمان گروههای پرشماری از افراد در قالب شبکههای مجازی یا گروههای سازمان یافته مردم نهاد با حمایت حکومت برای مواجهه با کرونا جنبشهای همگانی ایجاد کردند، که البته تا حدودی هم موفق و کارگشا بودند اما در موج چهارم کرونا این مشارکت همگانی کمتر شده است.
واقعیت این است که بنیه جامعه مدنی در ایران ضعیف است. در دهههای اخیر اگرچه شکلگیری نهادهای مدنی در ایران فراز و نشیبهای بسیار داشت اما در مجموع گفتمان رسمی کشور در مسیر توسعه و ارتقای فعالیتهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد نبوده است. طبیعی است که با چنین گفتمانی در بحرانهای بزرگی مانند کرونا، حکومت از پشتیبانی کافی برای رویارویی با مشکلات عظیم برخوردار نخواهد بود. از سوی دیگر انجام فعالیتهای داوطلبانه در سالهای اخیر از سوی مدارس و دانشگاهها و حتی رسانهها تبلیغ، ترویج و آموزش داده نشده است. جای خالی آموزش باعث میشود انرژیهای عاطفی، شور و شوق مدنی موجود در جامعه هنگام بروز بحران، انسجام و کارآمدی لازم را نیابد و نتواند به نظام حکمرانی و مدیریت بحران کمک کند، به گونهای که مشاهده میکنیم بسیاری از مردم از طریق فضای مجازی تلاش و تقلا میکنند در مدیریت بحران مشارکت کنند، اما این تقلاها در عرصه میدان اجتماع سازمان نمییابد و اثربخشی وسیعی در مدیریت بحران ندارد.
جامعه ما از حیث عاطفی و انگیزشی برای کار خیر، فعالیت داوطلبانه و انجام نیکوکاری آمادگیهای چشمگیری دارد. از اینرو سرمایه عاطفی مدنی در ایران اگر بیشتر از سایر جوامع نباشد کمتر نیست، اما این سرمایههای عاطفی مدنی هنگام بروز بحرانهای بزرگ امکان سازمان یافتن و عمل کردن به شیوه منطقی، کارآمد و گسترده را پیدا نمیکنند. به این معنا که تکتک شهروندان ایرانی از نظر روحی واخلاقی و از لحاظ نظام شناختی میل به دگرخواهی و کمک و عمل خیر را در خود دارند. نشان آن هم میزان چشمگیر صدقات و موقوفاتی است که از سوی مردم پرداخت میشود؛ اما جامعه ما فقط آموخته پول نقد خود را به صدقات یا نذورات اختصاص دهد. فعالیت مدنی به صورت گروههای سازمان یافته مانند سمنها با موانع حقوقی و قانونی روبهرو میشود. این مسأله باعث شده در بحرانهایی نظیر کرونا با چالشهای جدی کمبود نهادهای مدنی مواجه باشیم.
یکی از درسهای واقعی کرونا برای حکومت ایران این است که حکومت باید در زمینه سیاست مدنی خود تصمیم جدیدی اتخاذ و جامعه مدنی را به عنوان پشتیبان و بخش درونی برای ساماندهی امور تلقی کند. عبور از بحرانهای بزرگی نظیر کرونا نیازمند جامعهای توانمند است. جامعه توانمند نیز زمانی شکل میگیرد که برای فعالیتهای داوطلبانه، نهادهای مدنی و سمنها امکان شکلگیری و فعالیت گسترده و مؤثر آن هم به شیوهای آسان و همگانی فراهم شود.
پاندمی کرونا و پیامدهای آن در جامعههایی بیشترین و شدیدترین ضربه را میزند که شکاف بین دولت و ملت عمیقتر باشد. ایجاد اعتماد اجتماعی فراگیر میان حکومت و نظام حکمرانی با مردم و شهروندان از وظایف نهادهای مدنی هر جامعهای است. در بحران کرونا فقر اعتماد اجتماعی میان شهروندان و مسئولان و نظامهای تخصصی آشکار بود. از اینرو گفتمان سیاسی نیازمند بازاندیشی جدی در زمینه رویارویی اجتماعی با توسعه نهادهای مدنی در جامعه ایران است. این تجدیدنظر بایسته است که در تغییر قوانین سیاسی و بروکراتیک برای گسترش نهادهای مدنی و حمایت همهجانبه از آنها انجام شود. همچنین حکومت ناگزیر است به فعالیتها و نهادهای مدنی عمیقاً اعتماد کند. در عین حال نیازمند آموزش و ترویج فرهنگ مدنی و داوطلبانگی در رسانهها و نظامهای آموزشی هستیم.
بیش از یکسال از شیوع بیماری در کشور میگذرد، تجربیات بهدست آمده از بحران بزرگ کرونا نشان میدهد ستاد ملی مقابله با کرونا باید در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای مقابله با این بیماری متناسب با شرایط اجتماعی مناطق مختلف کشور تصمیمگیری کند تا بتواند در مهار و کنترل بیماری موفقتر عمل کند. شما چقدر به بومیگرایی به عنوان راهحلی برای عبور از بحران اعتقاد دارید؟
رویارویی با کرونا مستلزم درنظر گرفتن این واقعیت است که کرونا بحران صرفاً پزشکی نیست. رویارویی با این بحران زمانی کارآمد است که سه سطح این بحران را باهم درنظر بگیریم. سطح نخست، سطح جهانی است و همه فعالیتها از شیوع تا شیوههای رویارویی با آن را در سطح جهانی شامل میشود. سطح دوم این بحران پدیدهای ملی است. به این معنا که دولتها و حکومتها بازیگر اصلی هستند و با تصمیماتی که اتخاذ میکنند و همچنین نوع رابطهای که با شهروندان خود دارند، نقشآفرینان مهار این بیماری در کشور هستند. سطح سوم این بحران، محلی است. به این معنا که این ویروس تنها در میان انسانها شیوع نمییابد بلکه در میان قومیتها، مذاهب، گویشها و تمام هویتهای جمعی شیوع پیدا میکند. بنابراین رویکرد رویارویی با این بحران باید جهانی - ملی - محلی باشد. در حال حاضر در جامعه ما تنها در دوسطح جهانی و ملی بحث میشود و در سطح محلی کم توجه رفتار کردهایم. درحالی که چه از حیث آموزش برای رعایت پروتکلها و چه از حیث بسیج مدنی مردم و سازمانهای مردم نهاد برای کمک و پشتیبانی و چه از حیث زبان گفتمانی، نیازمند این هستیم که حساسیتهای محلی در زمینه مفاهیم بیماری و اشکال پیچیده مواجهه با آن را بخوبی بشناسیم. از ابتدای شیوع بیماری تاکنون جنبههای محلی بدرستی شناخته نشده است. در نتیجه این کم توجهی، سیاستهای جهانی و ملی نتوانستند با لایههای محلی سازگار، همراه و هماهنگ شوند. بخشی از ناکامی ما به همین کم توجهی به لایههای محلی بازمیگردد.
نظام سیاستگذاری برای مبارزه با بحران از متخصصان علوم اجتماعی و علوم انسانی به نحو مناسب استفاده نکرده است. در حالی که فهم لایههای محلی از عهده این گروه از جامعه برآمدنی است. پزشک و نیروی فنی قادر نیست عوامل پیچیده تاریخی، روانشناختی و فرهنگی را که در سطح محلی وجود دارد بدرستی درک کرده و از آن برای عبور از این شرایط استفاده کند. از اینرو متخصصان فنی، مهندسی و پزشکی باید در کنار متخصصان مردمشناسی، جامعهشناسی، تاریخ، زبانشناسی، روانشناسی، فلسفه و اقتصاد قرار بگیرند تا با گفتوگو، برنامهریزیها و استراتژیها شکل بگیرد. در بحران کرونا دانشگاهیان در تمام رشتههای علوم انسانی و اجتماعی به میدان آمدند و با حضور فعال، دانش اجتماعی و فرهنگی گستردهای را خلق کردند اما این دانشها به نحوی مؤثر در مدیریت بحران بهکار گرفته نشد.
از نظر شما واکسن و اقداماتی که در حال حاضر در جامعه انجام میشود، چقدر در کاهش اضطراب اجتماعی و امیدافزایی مؤثر است؟
گزارشهای جهانی منتشر شده درباره واکسن و تأثیر آن در کسب ایمنی و بازگشت به زندگی عادی، کمک میکند مردم آرامش بیشتری داشته باشند. اخبار و اطلاعات تأثیر واکسن در کاهش ابتلا و مرگومیر در کشورها، مردم را به این درک میرساند که واکسن میتواند برای گذر از بحران راهگشا باشد. این یعنی احساس امیدواری و کاهش اضطراب اجتماعی.
اما ما با تأخیر دو ماهه در واکسیناسیون مواجه هستیم. این تأخیر روح و روان مردم را آزرده کرده است. بنابراین اگر نسخههای تازهای از ویروس کرونا ظاهر شود با توجه به فرسایش روحی و روانی که در جامعه پیش آمده، کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش امید اجتماعی به سختی امکانپذیر خواهد بود. از اینرو لازم است واکسیناسیون با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد تا در بلند مدت پیامدهای مثبت آن وضعیت روحی و روانی جامعه را بهبود ببخشد.
نیم نگاه
کمرنگ بودن آموزشهای بهداشت شهروندان ایرانی باعث شد آمادگی لازم برای رعایت همهجانبه پروتکلهای بهداشتی را نداشته باشند
یکی از درسهای واقعی کرونا برای حکومت ایران این است که حکومت باید در زمینه سیاست مدنی خود تصمیم جدیدی اتخاذ و جامعه مدنی را به عنوان پشتیبان و بخش درونی برای ساماندهی امور تلقی کند
لازم است واکسیناسیون با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد تا در بلند مدت پیامدهای مثبت آن وضعیت روحی و روانی جامعه را بهبود ببخشد
خبرنگار
شمار مبتلایان به بیماری کرونا در جهان از مرز 154 میلیون نفر گذشته و مرگ بیش از سه میلیون نفر نیز بر اساس ابتلا به این بیماری به تأیید رسیده است. سهم ایران اما از این آمار دلخراش بیش از دو میلیون نفر مبتلا و بیش از 78 هزار نفر جانباخته است. آماری که از فروردین ماه سال جاری در پی شیوع خیز چهارم بیماری به ناگه افزایش یافت و خانوادههای بسیاری را عزادار کرد. شهرهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی قرار گرفتند و به اعتقاد مسئولان حوزه درمان وبهداشت کشور، تنها راه رهایی از این بحران رعایت هرچه دقیقتر پروتکلهای بهداشتی است. در این میان برخی انگشت اتهام را به سوی شهروندانی میگیرند که محدودیتها را جدی نمیگیرند و شیوهنامههای بهداشتی را بدرستی رعایت نمیکنند،اما از سوی دیگر بسیاری از افراد جامعه مسئولان و مدیران را مقصر بی چون و چرای وضعیت کنونی میدانند. در این زمینه با دکتر نعمتالله فاضلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه گفتوگو کردیم که میخوانید:
در ماههای ابتدایی شیوع بیماری کرونا در کشور با وجود ابهامهای بسیار در زمینه تکثیر و انتقال و راههای درمان این بیماری، دستورالعملها و پروتکلها از سوی مردم بیشتر رعایت میشد و میتوان گفت عملکرد قابل قبولتری در مقابله با بیماری وجود داشت، اما حالا پس از گذشت بیش از 14 ماه از پاندمی و متأسفانه شیوع گونههای جهش یافته این بیماری، با کاهش رعایت پروتکلها و همچنین افزایش تعداد مرگ و میرها و قرمز شدن وضعیت شهرها مواجه هستیم. از نظر شما دلایل بروز این وضعیت چیست؟
شیوع بیماری کرونا از اواخر بهمن ماه سال 98 تاکنون کشور را با بحرانی جدی مواجه کرده است. طی ماههای اول ظهور کرونا، جامعه واکنش نسبتاً سنجیدهتر و دفاع کارآمدتری ارائه کرد اما با گذشت مدت زمانی طولانی از ظهور ویروس کووید 19 وضعیت روحی، روانی و ذهنیت اجتماعی جامعه تغییر کرد به گونه ای که در شرایط فعلی با رفتاری کاملاً متفاوت مواجه هستیم.
علل واکنش قابل قبولتر جامعه در موجهای اول و دوم در چند نکته خلاصه میشود. نخست اینکه در موج اول جامعه با شوک و ضربهای ناگهانی مواجه شد و خود را در وضعیت جدیدی یافت، اما چون به طور همزمان کشورهای دیگری نظیر چین هم با این بیماری دست به گریبان بودند، مردم و ذهنیت اجتماعی، نظام سیاسی را مقصر نمیدانست و این بحران فراگیر را حمله عامل ناشناخته تلقی میکرد. همین باعث شد جامعه با انسجام اجتماعی و اعتماد بیشتری به سیاستگذاران و حکمرانان و همچنین اتکای بیشتر به ظرفیتهای درونی خود تصمیم بگیرد و رفتار کند. از این رو با رعایت بهتر و جدیتر پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم و مشارکت گروههای مدنی مواجه بودیم. از سوی دیگر در ماههای ابتدایی شیوع بیماری این احساس جمعی نیز وجود داشت که شیوع ویروس امری موقتی و گذرا است و بزودی به طور طبیعی از میان میرود یا واکسن و داروی آن ساخته میشود. همین نگاه امیدوارانه این امکان را فراهم میکرد تا شهروندان راحتتر واکنشهای دفاعی خود را شکل دهند.
نکته بعدی این بود که تصویر ذهنی که رسانههای جهانی و شبکههای اجتماعی از ویروس کرونا ارائه میدادند هنوز مبتنی بر این ایده بود که این ویروس پدیدهای جدید است که انسانها، نظامهای حکمرانی و تکنولوژی توانایی دفاع در مقابل آن را دارند. نسخه اول کووید 19 در مقایسه با نسخههای بعدی یعنی انگلیسی، برزیلی، هندی و آفریقایی از نظر قدرت تخریب و میزان مرگ و میر ضعیف تر بود. از این رو در موجهای ابتدایی کووید19 ضمن این که جامعه را با شوک مواجه کرده بود اما در عین حال این ذهنیت را هم به همراه داشت که افراد میتوانند با رعایت پروتکلهای بهداشتی از آن گذر کنند و از پس آن برآیند.
مجموعه این عوامل باعث شد در موجهای نخستین بیماری و بحران با وجود مشکلات بسیار به عملکرد نسبتاً قابل قبولی در مقایسه با کشورهای دیگر دست یابیم. اما مشکلات در موجهای سوم و بخصوص چهارم بیشتر خودنمایی کرد. کم توانی و بنیه پایین اقتصادی کشور (که نتیجه تحریمهای بینالمللی سالهای اخیر است) مانع قرنطینه سراسری شد. دولت ایران نمیتوانست همانند کشورهای توسعه یافته قرنطینه عمومی اعلام کند و معاش حداقلی همه شهروندان را بپذیرد. در واقع حکومت ناگزیر بود تا حدودی درهای جامعه را باز بگذارد تا اقشار ضعیف جامعه دچار بحران بقا نشوند. موضوع مهم دیگر، برخی ضعفهای سیستم بهداشت و درمان ایران است. این سیستم همواره مبتنی بر درمان بوده و موضوع آموزشها و مراقبتهای بهداشتی و در یک کلام فرهنگ بهداشت به اندازه درمان مورد توجه قرار نگرفته است. سطح فرهنگ و آموزشهای بهداشتی در هر جامعهای نقش تعیین کنندهای در رویارویی شهروندان با بحرانی مانند کرونا ایفا میکند. کمرنگ بودن آموزشهای بهداشت شهروندان ایرانی باعث شد آمادگی لازم برای رعایت همهجانبه پروتکلهای بهداشتی را نداشته باشند. نابرابری در سیستم سلامت در ایران نیز یکی دیگر از این ضعفهای ساختاری است. واگذاری بخش بزرگی از نظام سلامت به بخش خصوصی و افزایش هزینههای درمان باعث میشود گروه بزرگی از جامعه که اقشار فرودست هستند دسترسی کمتری به امکانات درمانی داشته باشند. مجموعه این عوامل باعث شد جامعه با فرسودگی روحی، روانی و فرسایش ذهن جمعی مواجه شود.
بسیاری از کارشناسان حوزه سلامت دلیل بروز پیک چهارم کرونا را نقض پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم میبینند و افراد جامعه را مقصر بروز بحران میدانند. در مقابل مردم نیز ناهماهنگی در سیاستگذاریهای بهداشتی را عامل وضعیت نامطلوب فعلی و همچنین افزایش تعداد مبتلایان و مرگ و میرها میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
تحلیل برای اینکه مشخص کنیم مقصر کیست، تحلیل واقع بینانهای نیست. ما باید به مطالعه و تحلیل این موضوع بپردازیم که چگونه این بحران با وجود موفقیتها در ابتدای راه، امروز به این وضعیت رسیده است. پاسخ این است که شیوه چینش گفتمانها، سیاستها و دانشها به گونهای نبوده که بتواند بحران را به طور مطلوب مدیریت کند. از این رو طبیعتاً هنگامی که دانشهای علوم انسانی و اجتماعی که معمار جامعه هستند از بحث ساماندهی جامعه و مدیریت بحران تقریباً حذف میشوند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم مردم بازیگران خوبی باشند، یا هنگامی که در نظام مدرسهای و دانشگاهی فعالیتهای داوطلبانه تمرین نمیشود، طبیعی است که شهروندان نمیتوانند شخصیت مدنی و داوطلب جدی برای مقابله با بحران از خود نشان دهند. یا وقتی اعتماد اجتماعی و سیاسی میان شهروندان و حکومت، اعتماد مؤثر و کارسازی نیست طبیعی است که شهروندان نمیتوانند بازیگران خودانگیخته، خودجوش و کارآمدی باشند، اما در عین حال ما میتوانیم از گروههایی از مردم انتظارات بیشتری داشته باشیم. قریب به 84 میلیون نفر جمعیت ایران وضعیت یکسانی از نظر تحصیلی و شرایط اقتصادی و فرهنگی ندارند. همان طور که نظام حکمرانی در کیفیت عملکردش قابل نقد است، گروهی از جامعه که توانمندتر هستند و از سرمایههای معرفتی و اقتصادی کافی و قابل توجهی برخوردارند هم از حیث نحوه درگیری و رویارویی با بحران قابل نقد هستند. در این زمینه ما نیازمند استیضاح اجتماعی برای این گروههای جامعه هستیم اما برای گروههای فرودست و کم توان نمیتوانیم موعظهگرانه، مطالبه جدی داشته باشیم. این گروهها به دلایل گوناگون امکان زیادی برای توجه به نصیحت دانشگاهیان و حکومت ندارند.
خستگی مردم از شرایط فعلی و نبود نگرشی روشن نسبت به آینده آنها را به سوی عادی انگاری و تقدیرگرایی سوق داده است. در حالی که در این شرایط چنین طرز تفکری بسیار خطرناک خواهد بود. شما این وضعیت را چگونه ارزیابی و تحلیل میکنید؟
درواقع هنگامی که شهروندان ناگزیرند برای معاش خود در حوزه عمومی و فضاهای شغلی و کاری حضور پیدا کنند و از سویی شاهد وضعیتی هستند که نظام حکمرانی نمیتواند از آنها به صورت همه جانبه حمایت کند، به طور اجتناب ناپذیری ذهن جمعی به این سمت سوق مییابد که این وضعیت تقدیر ماست و باید ادامه مسیر را به قضا و قدر و سرنوشت واگذار کنیم. حداقل گروههای پرشماری از مردم با این ذهنیت روبهرو شدهاند که نظام حکمرانی نمیتواند از همه مردم حمایت مؤثر و همه جانبه داشته باشد، برای این بیماری هم که داروی مناسبی ساخته نشده و اگر ساخته شده در دسترس ما قرار ندارد. در چنین شرایطی آنها به سمت تقدیرگرایی و عادیانگاری سوق مییابند و جز سازش با ویروس کووید 19 گزینه دیگری ندارند. پس در رعایت پروتکلهای بهداشتی آنطور که باید عمل نمیکنند، البته تعداد زیادی از شهروندان پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند و همچنان هم شیوهنامهها را جدی میگیرند اما از آنجا که زنجیره انتقال ویروس تا رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی از سوی همه مردم قطع نخواهد شد، طبیعتاً جمعیتی که مراعات میکنند نمیتوانند مانع بروز خیزهای جدید بیماری شوند.
نبود نهادهای مدنی و تشکلهای مردم نهاد درجامعه، برای آمادهسازی مردم هنگام مواجهه با بحران کرونا، مشکلات و چالشهای زیادی برای دولت و نظام سلامت کشور ایجاد کرده است. به نظر شما برای مشارکت بیشتر نهادهای مدنی و همراهی آنها با دولت چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
باز اگر به تجربه موجهای نخستین بیماری بازگردیم میبینیم که در آن زمان گروههای پرشماری از افراد در قالب شبکههای مجازی یا گروههای سازمان یافته مردم نهاد با حمایت حکومت برای مواجهه با کرونا جنبشهای همگانی ایجاد کردند، که البته تا حدودی هم موفق و کارگشا بودند اما در موج چهارم کرونا این مشارکت همگانی کمتر شده است.
واقعیت این است که بنیه جامعه مدنی در ایران ضعیف است. در دهههای اخیر اگرچه شکلگیری نهادهای مدنی در ایران فراز و نشیبهای بسیار داشت اما در مجموع گفتمان رسمی کشور در مسیر توسعه و ارتقای فعالیتهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد نبوده است. طبیعی است که با چنین گفتمانی در بحرانهای بزرگی مانند کرونا، حکومت از پشتیبانی کافی برای رویارویی با مشکلات عظیم برخوردار نخواهد بود. از سوی دیگر انجام فعالیتهای داوطلبانه در سالهای اخیر از سوی مدارس و دانشگاهها و حتی رسانهها تبلیغ، ترویج و آموزش داده نشده است. جای خالی آموزش باعث میشود انرژیهای عاطفی، شور و شوق مدنی موجود در جامعه هنگام بروز بحران، انسجام و کارآمدی لازم را نیابد و نتواند به نظام حکمرانی و مدیریت بحران کمک کند، به گونهای که مشاهده میکنیم بسیاری از مردم از طریق فضای مجازی تلاش و تقلا میکنند در مدیریت بحران مشارکت کنند، اما این تقلاها در عرصه میدان اجتماع سازمان نمییابد و اثربخشی وسیعی در مدیریت بحران ندارد.
جامعه ما از حیث عاطفی و انگیزشی برای کار خیر، فعالیت داوطلبانه و انجام نیکوکاری آمادگیهای چشمگیری دارد. از اینرو سرمایه عاطفی مدنی در ایران اگر بیشتر از سایر جوامع نباشد کمتر نیست، اما این سرمایههای عاطفی مدنی هنگام بروز بحرانهای بزرگ امکان سازمان یافتن و عمل کردن به شیوه منطقی، کارآمد و گسترده را پیدا نمیکنند. به این معنا که تکتک شهروندان ایرانی از نظر روحی واخلاقی و از لحاظ نظام شناختی میل به دگرخواهی و کمک و عمل خیر را در خود دارند. نشان آن هم میزان چشمگیر صدقات و موقوفاتی است که از سوی مردم پرداخت میشود؛ اما جامعه ما فقط آموخته پول نقد خود را به صدقات یا نذورات اختصاص دهد. فعالیت مدنی به صورت گروههای سازمان یافته مانند سمنها با موانع حقوقی و قانونی روبهرو میشود. این مسأله باعث شده در بحرانهایی نظیر کرونا با چالشهای جدی کمبود نهادهای مدنی مواجه باشیم.
یکی از درسهای واقعی کرونا برای حکومت ایران این است که حکومت باید در زمینه سیاست مدنی خود تصمیم جدیدی اتخاذ و جامعه مدنی را به عنوان پشتیبان و بخش درونی برای ساماندهی امور تلقی کند. عبور از بحرانهای بزرگی نظیر کرونا نیازمند جامعهای توانمند است. جامعه توانمند نیز زمانی شکل میگیرد که برای فعالیتهای داوطلبانه، نهادهای مدنی و سمنها امکان شکلگیری و فعالیت گسترده و مؤثر آن هم به شیوهای آسان و همگانی فراهم شود.
پاندمی کرونا و پیامدهای آن در جامعههایی بیشترین و شدیدترین ضربه را میزند که شکاف بین دولت و ملت عمیقتر باشد. ایجاد اعتماد اجتماعی فراگیر میان حکومت و نظام حکمرانی با مردم و شهروندان از وظایف نهادهای مدنی هر جامعهای است. در بحران کرونا فقر اعتماد اجتماعی میان شهروندان و مسئولان و نظامهای تخصصی آشکار بود. از اینرو گفتمان سیاسی نیازمند بازاندیشی جدی در زمینه رویارویی اجتماعی با توسعه نهادهای مدنی در جامعه ایران است. این تجدیدنظر بایسته است که در تغییر قوانین سیاسی و بروکراتیک برای گسترش نهادهای مدنی و حمایت همهجانبه از آنها انجام شود. همچنین حکومت ناگزیر است به فعالیتها و نهادهای مدنی عمیقاً اعتماد کند. در عین حال نیازمند آموزش و ترویج فرهنگ مدنی و داوطلبانگی در رسانهها و نظامهای آموزشی هستیم.
بیش از یکسال از شیوع بیماری در کشور میگذرد، تجربیات بهدست آمده از بحران بزرگ کرونا نشان میدهد ستاد ملی مقابله با کرونا باید در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای مقابله با این بیماری متناسب با شرایط اجتماعی مناطق مختلف کشور تصمیمگیری کند تا بتواند در مهار و کنترل بیماری موفقتر عمل کند. شما چقدر به بومیگرایی به عنوان راهحلی برای عبور از بحران اعتقاد دارید؟
رویارویی با کرونا مستلزم درنظر گرفتن این واقعیت است که کرونا بحران صرفاً پزشکی نیست. رویارویی با این بحران زمانی کارآمد است که سه سطح این بحران را باهم درنظر بگیریم. سطح نخست، سطح جهانی است و همه فعالیتها از شیوع تا شیوههای رویارویی با آن را در سطح جهانی شامل میشود. سطح دوم این بحران پدیدهای ملی است. به این معنا که دولتها و حکومتها بازیگر اصلی هستند و با تصمیماتی که اتخاذ میکنند و همچنین نوع رابطهای که با شهروندان خود دارند، نقشآفرینان مهار این بیماری در کشور هستند. سطح سوم این بحران، محلی است. به این معنا که این ویروس تنها در میان انسانها شیوع نمییابد بلکه در میان قومیتها، مذاهب، گویشها و تمام هویتهای جمعی شیوع پیدا میکند. بنابراین رویکرد رویارویی با این بحران باید جهانی - ملی - محلی باشد. در حال حاضر در جامعه ما تنها در دوسطح جهانی و ملی بحث میشود و در سطح محلی کم توجه رفتار کردهایم. درحالی که چه از حیث آموزش برای رعایت پروتکلها و چه از حیث بسیج مدنی مردم و سازمانهای مردم نهاد برای کمک و پشتیبانی و چه از حیث زبان گفتمانی، نیازمند این هستیم که حساسیتهای محلی در زمینه مفاهیم بیماری و اشکال پیچیده مواجهه با آن را بخوبی بشناسیم. از ابتدای شیوع بیماری تاکنون جنبههای محلی بدرستی شناخته نشده است. در نتیجه این کم توجهی، سیاستهای جهانی و ملی نتوانستند با لایههای محلی سازگار، همراه و هماهنگ شوند. بخشی از ناکامی ما به همین کم توجهی به لایههای محلی بازمیگردد.
نظام سیاستگذاری برای مبارزه با بحران از متخصصان علوم اجتماعی و علوم انسانی به نحو مناسب استفاده نکرده است. در حالی که فهم لایههای محلی از عهده این گروه از جامعه برآمدنی است. پزشک و نیروی فنی قادر نیست عوامل پیچیده تاریخی، روانشناختی و فرهنگی را که در سطح محلی وجود دارد بدرستی درک کرده و از آن برای عبور از این شرایط استفاده کند. از اینرو متخصصان فنی، مهندسی و پزشکی باید در کنار متخصصان مردمشناسی، جامعهشناسی، تاریخ، زبانشناسی، روانشناسی، فلسفه و اقتصاد قرار بگیرند تا با گفتوگو، برنامهریزیها و استراتژیها شکل بگیرد. در بحران کرونا دانشگاهیان در تمام رشتههای علوم انسانی و اجتماعی به میدان آمدند و با حضور فعال، دانش اجتماعی و فرهنگی گستردهای را خلق کردند اما این دانشها به نحوی مؤثر در مدیریت بحران بهکار گرفته نشد.
از نظر شما واکسن و اقداماتی که در حال حاضر در جامعه انجام میشود، چقدر در کاهش اضطراب اجتماعی و امیدافزایی مؤثر است؟
گزارشهای جهانی منتشر شده درباره واکسن و تأثیر آن در کسب ایمنی و بازگشت به زندگی عادی، کمک میکند مردم آرامش بیشتری داشته باشند. اخبار و اطلاعات تأثیر واکسن در کاهش ابتلا و مرگومیر در کشورها، مردم را به این درک میرساند که واکسن میتواند برای گذر از بحران راهگشا باشد. این یعنی احساس امیدواری و کاهش اضطراب اجتماعی.
اما ما با تأخیر دو ماهه در واکسیناسیون مواجه هستیم. این تأخیر روح و روان مردم را آزرده کرده است. بنابراین اگر نسخههای تازهای از ویروس کرونا ظاهر شود با توجه به فرسایش روحی و روانی که در جامعه پیش آمده، کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش امید اجتماعی به سختی امکانپذیر خواهد بود. از اینرو لازم است واکسیناسیون با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد تا در بلند مدت پیامدهای مثبت آن وضعیت روحی و روانی جامعه را بهبود ببخشد.
نیم نگاه
کمرنگ بودن آموزشهای بهداشت شهروندان ایرانی باعث شد آمادگی لازم برای رعایت همهجانبه پروتکلهای بهداشتی را نداشته باشند
یکی از درسهای واقعی کرونا برای حکومت ایران این است که حکومت باید در زمینه سیاست مدنی خود تصمیم جدیدی اتخاذ و جامعه مدنی را به عنوان پشتیبان و بخش درونی برای ساماندهی امور تلقی کند
لازم است واکسیناسیون با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد تا در بلند مدت پیامدهای مثبت آن وضعیت روحی و روانی جامعه را بهبود ببخشد
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
۲ هزار بخشنامه اداری با تنقیح قوانین به ۴۰ بخشنامه رسید
-
تبلیغات نامزدها ایجابی یا سلبی
-
صندوقهای رأی و مخالفانش
-
رونمایی از پهپاد پهنپیکر «غزه» و سامانه موشکی «9دی»
-
قطار مذاکرات وین در ایستگاه پنجم
-
شادمانی مقاومت غزه
-
پرسشهای اقتصادی از نامزدان ریاست جمهوری
-
افزایش 130 میلیارد دلاری صادرات غیر نفتی در 8 سال گذشته
-
آزمون این چند روز ملت فلسطین را سرافراز کرد
-
دود رها کردن پسماندهای صنعتی در ماهدشت بهچشم دامداران میرود
-
رفع توقیف دارایی بانک مرکزی در لوکزامبورگ
-
سرخابیها محروم شدند
-
الف قامتشان دال شد
-
نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران کرونا
اخبارایران آنلاین