مرگ 13 مسافر اتوبوس پاکستانی
گروه حوادث: واژگونی یک دستگاه اتوبوس مسافربری در ایالت سند پاکستان 13 کشته و 32 زخمی برجا گذاشت. بهگزارش خبرگزاری آناتولی، روز پنجشنبه در اثر واژگونی یک دستگاه اتوبوس مسافربری که از مبدأ مولتان بهسمت کراچی در ایالت سند پاکستان در حال حرکت بود، 13 نفر جان باختند و 32 نفر مجروح شدند. بهگفته مسئولان علت این حادثه سرعت بیش از حد اتوبوس بوده و راننده کنترل وسیله نقلیه را از دست داده است ضمن اینکه در زمان حادثه اغلب مسافران در خواب بودهاند. براین اساس، تحقیقات قضایی در این زمینه آغاز شده است.
۱۲۲ کشته و 26 میلیون آواره در طوفان هند
گروه حوادث: طوفان موسوم به «تائوکتا» در شش ایالت هند تاکنون ۱۲۲ کشته داشته و بیش از 26 میلیون نفر را آواره کرده است. بهگزارش روزنامه گاردین، این طوفان بسیار شدید که از چهار روز پیش شروع شده است تاکنون در شش ایالت هند ۱۲۲ کشته برجا گذاشته و موجب شده است ۲۶ میلیون نفر از مردم این ایالتها مجبور به تخلیه اجباری خانههای خود شوند. نیروی دریایی هند در حال جست وجوی ۴۹ نفر دیگری هستند که پس از غرق شدن کشتی باربریشان ناپدید شدهاند. وزارت دفاع هند نیز چهارشنبه شب اعلام کرد که کشتیهای نیروی دریایی، هواپیماها و بالگردها بیش از ۶۰۰ نفر را که بهدلیل وقوع طوفان دچار حادثه شده بودند، نجات دادهاند. به گزارش خبرگزاری دهلی، ۲۶ جسد دیگر قربانیان این حادثه درحالی کشف شد که هواپیماها و بالگردها هنوز در جست وجوی ۴۹ کارگر مفقود شده در دریا هستند.
گروه حوادث: پسر عصبانی که در یک درگیری شدید مادرش را مقابل چشمان پدر پیرش به قتل رسانده از سوی پلیس دستگیر شد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه چهارشنبه 29 اردیبهشت مأموران کلانتری 126 فرجام در تماس با بازپرس حبیبالله صادقی از قتل زنی 75 ساله در خانهاش خبر دادند.
جسدی در پذیرایی
با اعلام این خبر بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی طبقه دوم یک ساختمان سه طبقه شدند. با حضور در محل آنها با جسد زن سالخورده در حالی مواجه شدند که در چند قدمی او همسر مجروحش قرار داشت و پسرش که عامل این جنایت بود نیز داخل سالن پذیرایی بود.
آثار ضرب و شتم و ضربات چاقو روی بدن زن میانسال دیده میشد و به دستور بازپرس جنایی جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. در تحقیقات دختر مقتول که موضوع را به پلیس گزارش کرده بود، گفت: یکی از همسایهها با من تماس گرفت و گفت صدای درگیری از خانهمان میآید، بعد هم خودم را بلافاصله به خانه رساندم. با کلیدی که داشتم در را باز کردم و با جسد خونین مادر و بدن نیمه جان پدرم روبهرو شدم.
شاهدی برای جنایت
مرد سالخورده که توسط پسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، در تحقیقات گفت: نمیدانم چرا پسرم بهنام ناگهان شروع به داد و فریاد کرد و مادرش را زیر مشت و لگد گرفت. من برای حمایت از همسرم جلو آمدم اما او مرا هم کتک زد. در این میان حالم بد شد و در گوشهای افتادم اما بهنام همچنان همسرم را کتک میزد و بعد هم یک چاقو برداشت و چند ضربه به مادرش زد.
در ادامه بررسیها و به گفته خانواده بهنام، او دچار بیماری دوقطبی است اما برای بررسی این موضوع بهنام به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد تا صحت روانی اش بررسی شود.
متهم 36 ساله در تحقیقات اولیه به قتل مادر اعتراف کرد اما انگیزهای از این درگیری و قتل بیان نکرده است. تحقیقات برای رازگشایی از انگیزه این جنایت ادامه دارد.
کشف 4 انگشت انسان در موتور خودرو
گروه حوادث: کشف چهار انگشت دست یک انسان در قسمت موتور خودروی سوزوکی؛ تیم جنایی را در مقابل معمای عجیبی قرار داد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11 صبح چهارشنبه 29 اردیبهشت، مأموران پلیس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از کشف چهار انگشت در قسمت موتور یک خودرو خبر دادند. با اعلام این خبر تحقیقات به دستور بازپرس حبیبالله صادقی آغاز شد. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد صبح همان روز راننده یک شرکت، خودروی سوزوکی را برای تعمیر به یکی از نمایندگیهای خودرو در خیابان شریعتی برده بود اما زمانی که تعمیرکاران در حال بررسی خودرو بودند ناگهان بین دو قطعه در قسمت موتور خودرو چهار انگشت انسان پیدا میکنند. انگشتهایی که باتوجه به حرارت بالای موتور بهصورت مومیایی درآمده بود و امکان تشخیص اینکه متعلق به زن است یا مرد و اینکه چه زمانی از قطع شدن آن میگذرد در معاینات اولیه نبود. بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت دو انگشت را به پزشکی قانونی و دو انگشت را به تشخیص هویت ارسال کرد. در ادامه بررسیها مشخص شد که خودرو متعلق به یک شرکت مهندسی است که دو راننده بهصورت شیفتی از آن استفاده میکنند. رانندگان در خصوص انگشتها اظهار بیاطلاعی کردند و بررسیهای بیشتر به دستور بازپرس جنایی در این خصوص ادامه دارد.
مادر، جان 2 کودکش را گرفت
گروه حوادث: زنی که 2 کودک خود را با خوراندن قرص برنج به قتل رسانده بود توسط پلیس دستگیر شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در پی اعلام خبری مبنی بر وقوع یک مورد گازگرفتگی در یکی از مناطق حاشیه شهر اسفراین، عوامل گشت انتظامی به همراه نیروهای امدادی و اورژانس به محل مورد نظر اعزام شدند که پس از بررسیهای اولیه مشخص شد 2 کودک خانواده که دچار مسمومیت شده بودند، توسط اهالی محل به اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) اسفراین انتقال داده شدهاند اما به علت شدت مسمومیت فوت کردهاند. همچنین مادر خانواده نیز که نیمه جان بود به بیمارستان منتقل و در ادامه مشخص شد موضوع گازگرفتگی نبوده است.
سرهنگ سجاد نامور معاون اجتماعی فرمانده انتظامی خراسان شمالی در این باره گفت: مأموران انتظامی در حین بازدید از صحنه، متوجه تعدادی قرص برنج که روی زمین ریخته بود شدند و با وجود مستنداتی که در صحنه مشاهده و کشف شد، ظن مأموران به اینکه احتمال قتل در این رابطه وجود داشته باشد بیشتر شد.
وی افزود: در ادامه رسیدگی به این پرونده مشخص شد 2 کودک از سوی مادرشان به قتل رسیدهاند و مادر آنها نیز اقدام به بلعیدن مقدار زیادی شیره تریاک به قصد خودکشی کرده بود که برای انجام اقدامات پزشکی به بیمارستان انتقال پیدا کرد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.
سرقت های مسلحانه دانشجوی پزشکی
گروه حوادث: دانشجوی پزشکی که با همدستی یک زن و مرد باند سرقت مسلحانه تشکیل داده و مردان پولدار را به دام میانداختند از سوی پلیس البرز دستگیر شدند. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، از چند روز قبل شکایتهای متعددی مبنی بر سرقت مسلحانه خودرو به پلیس گزارش شد. شاکیها مدعی بودند پس از اینکه زن جوانی را کنار خیابان سوار خودروشان میکردند ناگهان دو مرد با اسلحه مقابل خودرو را گرفته و به این بهانه که از بستگان زن جوان هستند پس از تهدید راننده پول نقد و خودرو او را سرقت میکردند. سرهنگ محمد نادربیگی رئیس پلیس آگاهی البرز گفت: پس از این شکایتها خیلی زود تیم ویژهای در دایره مبارزه با جرایم جنایی استان البرز تشکیل شد و در ادامه دو مرد و یک زن دستگیر شدند.
گفتوگو با سردسته باند
چه شد که باند سرقت تشکیل دادی؟ من دانشجوی پزشکی هستم لیسانس معماری هم دارم مادرم هم پزشک است اما از 10 سال پیش وقتی به شیشه اعتیاد پیدا کردم انگار عقلم را از دست دادم در دورهمی با دوستانم نقشه سرقت را طراحی کردیم. یک اسلحه خریدم و دوستم مرجان سوار خودروهای مدل بالا میشد و بعد هم من و حمید راهشان را سد میکردیم و به بهانه اینکه چرا همسرم را سوار کردهای از او اخاذی و خودرواش را سرقت میکردیم.
نیاز مالی داشتی؟ وقتی شیشه میکشیدم دوست داشتم دست به کارهای هیجانی بزنم. دوستانم هم وسوسهام میکردند وگرنه من نیاز مالی نداشتم.
چرا ترک نمیکردی؟ شش بار ترک کردم اما نتوانستم و دوباره شروع به مصرف میکردم.
متهم در دادگاه: « سران فرقه مرا مجبور به قتل کردند»
گروه حوادث: مرد جوان که 18 سال قبل بهخاطر عضویت در یک فرقه انحرافی به یک زوج جوان شلیک کرده بود در دادگاه کیفری محاکمه شد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواخر بهار سال 82 یک زوج جوان در خودروشان در یکی از خیابانهای شمال تهران هدف شلیک گلولههای سه مرد ناشناس قرار گرفتند. در این حادثه مرد جوان به خاطر اصابت گلوله به سرش جان باخت اما همسرش زنده ماند. در نخستین بررسیها مشخص شد این زوج قبلاً عضو یک فرقه انحرافی بودند و برادر زن جوان از سران آن فرقه بود. اما چون این زوج از فرقه جدا شده بودند دستور قتل آنها صادر شده
بود. در ادامه تحقیقات نیز تیم جنایی دریافتند سران این فرقه همان شب قتل از مرز خارج شده و به امریکا گریختهاند.
زن جوان به مأموران گفت: برادرم یکی از سران فرقه انحرافی است. دفتر اصلی آنها در امریکاست و آنها در پوشش این فرقه اقدام به پولشویی میکنند. من و همسرم به عضویت این فرقه در آمدیم. اما پس از مدتی وقتی متوجه فساد آنها شدیم تصمیم به جدایی از آنها گرفتیم. سرانجام پس از ردیابیهای زیاد یکی از متهمان دستگیر و مشخص شد وی کسی است که به زن جوان شلیک کرده بود. وقتی پلیس نتوانست ردی از سایر متهمان به دست بیاورد با گذشت 18 سال از این ماجرا مهرداد به اتهام شروع به قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. ابتدا زن جوان برای متهم و برادرش و سایر سران فرقه درخواست اشد مجازات کرد و دختر او نیز برای قاتل پدرش درخواست قصاص کرد. مهرداد در دفاع از خود گفت: من آن زمان سن کمی داشتم و تحت تأثیر حر ف های این فرقه اغفال شدم اما الان خیلی پشیمانم. آن موقع برادر این زن از من خواست او و شوهرش را بکشم و من و دو نفر از دوستانم را اجیر کرد تا شبانه به آنها حمله کنیم.اما من طوری به این زن شلیک کردم که نمیرد.
زن میانسال بعد از شنیدن حرفهای این متهم در دادگاه اعلام گذشت کرد و گفت: نسبت به مهرداد شکایتی ندارم ولی برای سایر متهمان اشد مجازات میخواهم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا برای مهرداد و برادر شاکی پرونده و دو عضو دیگر این شبکه که اقدام به تیراندازی کرده بودند غیابی حکم صادر کنند.
نجات از اعدام با رضایت بدون قید و شرط
گروه حوادث: پسر جوان که 10 سال قبل به اتهام قتل محاکمه و به قصاص محکوم شده بود با تلاش واحد صلح و سازش اداره کل سازمان زندانهای استان البرز و رضایت بدون قید و شرط خانواده مقتول از چوبه دار نجات یافت.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران» دوم خرداد سال 90 بهدنبال درگیری خونین بین چند جوان دریکی از محلههای نظر آباد پسر 22 سالهای بهنام حسین به قتل رسید. وقتی تیم جنایی به محل حادثه رسیدند مشخص شد حسین با ضربههای چاقو به قتل رسیده است و عامل جنایت که پسری 18 ساله بهنام وحید بود از محل گریخته است. پس از آنکه وحید تحت تعقیب پلیس قرار گرفت چند روز بعد در قزوین دستگیر شد. وی در تشریح جزئیات روز حادثه به کارآگاهان جنایی گفت: من ودوستانم به خاطر یک موضوع پیش پا افتاده با هم درگیر شدیم و کار به فحاشی کشید من قصد کشتن کسی را نداشتم فقط با چاقویی که همراهم بود می خواستم حسین را بترسانم که ناگهان چاقو به بدن او اصابت کرد. وقتی او را غرق در خون روی زمین دیدم از ترس پا به فرار گذاشتم. پس از اعترافات متهم پرونده وی برای رسیدگی به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز رفت تا تحت محاکمه قرار گیرد. دادرسان دادگاه پس از بررسی پرونده وشنیدن اظهارات متهم و شاهدان ماجرا و همچنین درخواست اولیای دم برای قصاص، متهم را به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند. وحید پس از تأیید حکم صادره توسط قضات دیوانعالی کشور به زندان رفت و در نوبت اعدام قرار گرفت. اما پس از مدتی با توجه به اینکه وی در زندان رفتار مناسبی داشت و توبه کرده و متنبه شده بود همین موضوع باعث شد تا کمیته صلح وسازش سازمان زندان های استان البرز تلاش خود را برای نجات او از قصاص شروع کنند. اسماعیل جمع یاری مدیر کل سازمان زندانهای استان البرز دراین باره به خبرنگار «ایران» گفت: متهم به خاطر رفتارهای شایستهای که در زندان از خود نشان داد و اظهار ندامت و پشیمانی، مورد توجه قرار گرفت. برهمین اساس این پرونده برای گرفتن رضایت از اولیای دم ونجات متهم از قصاص در اختیار مددکار زندان قرار گرفت. اولیای دم نیز پس از ماه ها تلاش مددکاران برای جلب رضایت آنها در نهایت به خاطر رضای خدا تصمیم گرفتند قاتل را بدون هیچ قید و شرطی ببخشند.
پدر مقتول در جلسه صلح وسازش در حالی که اشک میریخت، گفت: ما جگر گوشه خود را از دست دادیم و 10 سال است که زندگیمان در این غم بزرگ سیاه شده است اما به خاطر رضای خداوند و جوانی متهم اورا میبخشیم. مادر حسین نیز گفت: پسرم دو روز مانده به تولد 22 سالگی اش جان باخت و الان که دارم رضایت خود را به قاتلش اعلام میکنم در سالگرد همین حادثه تلخ است اما به خاطر رضای خدا و آرامش روح پسرم رضایت میدهم. والدین حسین درباره گذشت بیقید شرط خود مدعی شدند ما متهم را فقط به خاطر خدا بخشیدیم و شرطی هم نداریم. متهم که مقابل پای والدین مقتول زانو زده و از آنها طلب بخشش میکرد، گفت: خیلی پشیمانم در این 10 سال زندان توبه کردم. هر شب با کابوس مرگ بیدار شدم و از خدا خواستم مرا ببخشد و اجازه دهد یک بار دیگر به زندگی سالم و درست برگردم.
محسن اکبرپور مددکار سازمان زندانهای استان البرز گفت: متأسفانه در تعداد قابل توجهی از پروندههای نزاع دسته جمعی که منجر به قتل میشود قتلها بدون انگیزه خاصی رخ میدهد و فقط در یک لحظه عصبانیت و به خاطر همراه داشتن سلاح سرد نزاع تبدیل به قتل میشود. در این پروندهها همراه داشتن سلاح سرد و کنترل نکردن خشم و عصبانیت باعث یک عمر پشیمانی و داغدار شدن خانوادهها و افزایش آمار قتل میشود.
محمد بلوری
روزنامهنگار پیشکسوت
با گذر زمان، هر روز افشای جزئیات حقایقی درباره زنجیره جنایات هولناک خانواده «خرمدین» با روشنی بیشتر چهره شیطانی هیولای پنهان در روان زوج جنایتکار نه تنها افکار عمومی را در بهت و حیرت بیشتری فرو میبرد، بلکه روانشناسان را هم در شناسایی شخصیت زن و شوهر بیشتر به اعجاب وا میدارد.
زن و شوهری با چهرههایی آرام و رفتاری خونسردانه در برابر یک قاضی متعجب و خبرنگارانی در هیجان پرسش ظاهر میشوند و جزئیات جنایات هولناکشان، از جمله کشتن و قطعهقطعه کردن جسد پسر شان را بهعنوان آخرین قربانی چنان با خونسردی و بیتفاوتی تعریف میکنند که گویی آن شب سرگرم ساطوری کردن سبزی آش برای میهمانان فردا بودهاند. اما در روند انتخاب قربانیان، خانواده برای سلاخی شدن در آن مسلخ خانوادگی تا رسیدن به نوبت کشتار چه واکنشی داشتهاند؟ پرسش برخی خوانندگان روزنامه این است!
وقتی یکی از فرزندان با قرعه مرگ روبهرو میشد آیا تا مثلهکردن و انتقال جسد قطعهقطعه شدهاش، آثاری از این جنایت باقی نمیماند تا دیگر اعضای خانواده پی به راز جنایت موحش والدین و غیبت قربانی ببرند؟
جواب زن و شوهر برای هر شنوندهای چندان قانع کننده نیست. پاسخ این دو در جریان بازجویی و پرسش خبرنگاران این است: زن میگوید: طوری میکشتیم که دیگر بچهها نفهمند، بهانه میآوردیم که به سفر رفته...!
مرد: شاید یکیشان میفهمید اما فکر نمیکرد که نوبت به او هم برسد و یا حتماً راز قتل را پنهان میکردند که گرفتار نشوند. اما توضیحات این زن و شوهر قانعکننده نیست و به گفته یکی از روانشناسان حتماً بابک خرمدین به راز جنایات مشترک پدر و مادرش پی برده بود اما عجیب اینکه چرا پنهانشان میکرد. بهگفته یکی از روانپزشکان اینگونه جنایات پیوسته و زنجیروار زاییده باورهای غلط و بیمارگونه ذهنی است که به یقین با شکار و مثلهکردن اجساد قربانیان دیگری ادامه مییافت و پس از کشتن افراد خانواده و وابسته فامیلی نوبت به افراد دیگر میرسید. چنین افرادی که سخت پایبند اینگونه باورهای غلط پنداری خود هستند معمولاً شخصیتی آرام و متواضع دارند و در معاشرت با دیگران مهربان و فروتن بهنظر میرسند. من حدود 60 سال پیش که خبرنگار بخش حوادث روزنامه کیهان بودم یک روز در کاخ دادگستری با چنین شخصیتی روبهرو شدم. در شعبه یک جنایی دادگاهی قدیم پرونده اتهام قاتل را خواندم و به جزئیات جنایات هولناک این متهم قسیالقلب پی بردم.
این مرد 50 ساله کشاورز با داشتن گلهای گوسفند و چند جریب زمین در رفاه زندگی میکرد تا اینکه پس از ازدواج با زن نسبتاً جوانی، ماجرا آغاز شد. وی پنج مرد را به تصور ارتباط با همسر جوانش در حال بیهوشی به قتل رسانده و سپس اجساد قصابی شده آنها را در بیابان انداخته است.
او ابتدا مرد جوانی را از روستایی دور و نزدیک برای میهمانی شام به خانهاش دعوت میکرد و هنگام صرف غذا زنش را وا میداشت که به میهمان جوان شربت آلوده به سم تعارف کند. پس از آنکه میهمان بیخبر از توطئه با خوردن شربت نیمهجان میشد مرد صاحبخانه قربانیاش را با ساطور و قمه قطعهقطعه میکرد و تکههای جسدش را در بیابانهای اطراف میانداخت تا طعمه جانوران شود.
با کشف اجساد پنج مرد قربانی، ملاک جنایتکار دستگیر شد و در مراحل بازجویی مدعی شد که قربانیانش را بهخاطر تعرض به زنش کشته است. با ارجاع پرونده به دادگاه جنایی در تهران و درخواست مجازات اعدام برای متهم، بین پزشک قانونی و گروه روانپزشکان انتخابی در مورد محاکمهاش اختلاف نظر بهوجود آمد. پزشکقانونی اصرار داشت که قاتل با سبق تصمیم و سلامت عقل مرتکب قتل قربانیان شده اما روانپزشکها معتقد بودند قاتل هرچند از سلامت عقل برخوردار بوده اما در لحظات بحران روانی ناشی از هجوم خاطرات دردناک گذشته اقدام به چنین قتلهایی کرده است. اما دادرسان دادگاه جنایات این مرد را براساس سلامت عقل تشخیص دادند و به اعدام محکومش کردند.
اما در سلسله جنایات هولناکی که در «خانه وحشت» خرمدینها اتفاق افتاده آخرین قربانی، بابک، یک استاد دانشگاه در رشته سینما است که دانشجویان و اهالی سینما به وقار اجتماعی و پاکی اخلاقش جملگی گواهی میدهند اما پدر، در بازجوییها و مصاحبه با خبرنگاران مدام این چهره دانشگاهی و سینمایی را فرزندی منحرف معرفی میکند. به تعبیر دیگری، انگار گناهکار، عکس از صحنه جرم سنگینی را که مرتکب شده تکهتکه میکند تا با نگاهی به آن، وجدان خفتهاش بیدار نشود. براساس اوراق بازجویی میبینیم در مورد قتل دیگر قربانیان از جمله دختر و شوهر او به انحرافات جنسی متوسل شده که خود را در کشتن این قربانیان محق جلوه دهد تا به تسکین روانی برسد.
طی 60 سال روزنامهنگاری با تجاربی که در برخورد با حوادثی چون «جنایات خانهوحشت» داشتهام فهمیدهام متعصبان باورهای ناشی از جهل میتوانند بیرحمانهترین واکنشها را از خود نشان بدهند!