ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن مجتبی(ع): همانا کسی که تو را ـ در برابر عیبها و کمبودها ـ هشدار دهد تا آگاه و بیدار شوی، بهتر از کسی است که فقط تو را تعریف و تمجید کند تا بر عیبهایت افزوده شود.
إحقاق الحقّ، ج11، ص242، س2.
دعای روز پانزدهم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَة الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَة الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِک یا أَمَانَ الْخَائِفِینَ
خدایا در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن و سینه ام را برای انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن به امان دادنت، ای امان ده هراسندگان.
ایرج راد: بیکاری بازیگران پیر و جوان ندارد
وقتی موضوع حمایت از هنرمندان از کار افتاده به میان میآید ذهنها به سوی هنرمندان سالخورده سوق پیدا میکند. این در صورتی است که این موضوع پیر و جوان ندارد. بسیاری از هنرمندان هستند که نه با جایی قرارداد دارند و نه از دولت حقوق ماهانه میگیرند، وقتی پروژهای که مشغول آن هستند تمام میشود دیگر امکان انجام کار جدیدی برایشان پیش نمیآید و به قول معروف دستشان جایی بند نیست، جوانترها حقوق ایام بیکاری ندارند و کهنسالان نیز حقوق بازنشستگی نمیگیرند، بنابراین باید فکری اساسی برای دوران بیکاری هنرمندان بویژه بازیگران کرد، ضمن اینکه تأمین معیشت امروز هنرمندان از کار افتاده تنها بخشی از مشکل است و ما باید به فکر روزهای بعد از کرونای این قشر آسیبپذیر هم باشیم.
عضو هیأت مدیره خانه تئاتر از لزوم تأمین امکاناتی نظیر بیمه، حقوق بیکاری و بازنشستگی برای دوران بیکاری بازیگران گفت.
عضو هیأت مدیره خانه تئاتر از لزوم تأمین امکاناتی نظیر بیمه، حقوق بیکاری و بازنشستگی برای دوران بیکاری بازیگران گفت.
قهرمان فرهادی و فرهادی قهرمان
رضا صائمی
منتقد
درست در روزگاری که سینمای ایران بیش از یک سال است که دست بهگریبان بحران کرونا و بالطبع بحران تولید و اکران و مخاطب است و روزهای دشوار و تلخی را سپری میکند باز هم اصغر فرهادی قاصد خبرهای خوبی میشود و کمی کام تلخ سینمای ایران را شیرین میکند. حضور آخرین فیلم او در جشنواره کن که اولین نمایش آن خواهد بود بار دیگر نام ایران و سینمای ایران را در سطح جهانی مطرح میکند و بر اعتبار آن میافزاید. در واقع این نه فقط «قهرمان» فرهادی که فرهادی قهرمان است که بواسطه جایگاه و اعتباری که در سطح بینالمللی یافته به سینمای ایران در سطح جهانی اعتبار بخشیده و پرچم آن را بالا نگه میدارد. حضور سینما گران و فیلمهای ایرانی در جشنوارههای معتبر در شرایط کنونی یک امتیاز مضاعف محسوب میشود و کارکردی فرهنگی و اجتماعی دارد. در روزگاری که سینمای ایران بواسطه بلای کرونا دچار رخوت و رکود شده، اتفاقاتی از این دست همچون حضور فرهادی در جشنواره کن حتی میتواند یک اتفاق انگیزشی باشد و سینماگران ما را از افسردگی و ناامیدی نجات دهد. واقعیت این است که در جهان امروز فرهنگ برخلاف نظر مارکس، رو بنا، بازتاب و انعکاسی از نظام معیشتی و اقتصادی نیست. فرهنگ خود به زیربنای نظم نوین جهانی بدل شده که حتی اقتصاد و مناسبات آن را نیز طبق معادلات خود صورتبندی میکند، به طوری که آنچه بر جهان امروز استیلا یافته اقتصاد فرهنگ است نه فرهنگ اقتصادی! در میان ابزارهای گوناگون فرهنگی شاید هیچ چیز به اندازه سینما در جهان تصویری امروز قابلیت و ظرفیت تبدیل شدن به دیپلماسی فرهنگی را نداشته باشد. امروزه درعلوم سیاسی این مسأله بشدت مورد توجه قرار گرفته که افتخارات فرهنگی، هنری و ورزشی به قدرت سیاسی یک کشور در عرصه بینالمللی افزوده و وزن سیاسی آن را زیاد میکند. ضمن اینکه امروزه حتی در عرصه سیاسی نیز افکار عمومی و ذهنیت مردم جهان از هم بهعنوان بالاترین قدرت سیاسی شناخته میشود که میتواند تأثیر زیادی بر مناسبات بینالمللی بگذارد. پیش از فرهادی کسانی مثل کیارستمی و مجید مجیدی هم با درخشش در عرصههای بینالمللی موفق شدند فارغ از افتخارات سینمایی - هنری بر اعتبار سیاسی ایران در جهان بیفزایند. همین که نام ایران در رسانههای کشورهای مختلف دنیا با ارجاع به موفقیتها و افتخاراتش برده میشود یک سرمایه اجتماعی جهانی به وجود میآید که نمیتوان ارزش و قدرت آن را در مناسبات سیاسی بینالمللی دستکم گرفت. موفقیتها و موفقیت سینماگران و هنرمندان دیگر در جشنوارههای مختلف جهانی، واجد ظرفیتهای فراسینمایی است که باید متوجه آن بود و تلاش کرد از این ظرفیت بهعنوان یک دیپلماسی فرهنگی حسن استفاده را کرد. ممکن است در داخل یا از منظر نقد سینمایی به فیلمی اشکال وارد کرد یا آن را دوست نداشت، اما وقتی آن اثر درعرصه جهانی صاحب رتبه و مقامی میشود افتخار و اعتبار آن برای همه ملت ایران بوده و یک افتخار ملی به حساب میآید. حالا نه فقط شاهد حضور قهرمان فرهادی در جشنواره کن که شاهد حضور قهرمانانه او در سینمای جهانی هستیم که اعتبار سینمای ایران را تضمین میکند. ضمن اینکه با برانگیختن کنجکاوی و هیجان ایرانیان برای موفقیت آن، به نوعی به احیای دوباره مخاطب ایرانی و توجه او به سینما منجر میشود. قهرمان نهمین فیلم بلند فرهادی است که در شیراز و با حضور امیر جدیدی، محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سارینا فرهادی و جمعی دیگر از بازیگران فیلمبرداری شد. قهرمان یک فیلم با درونمایه معمایی است اما همانطور که در گزارش ورایتی هم بدان اشاره شده، هنوز کسی داستان این فیلم را نمیداند.
منتقد
درست در روزگاری که سینمای ایران بیش از یک سال است که دست بهگریبان بحران کرونا و بالطبع بحران تولید و اکران و مخاطب است و روزهای دشوار و تلخی را سپری میکند باز هم اصغر فرهادی قاصد خبرهای خوبی میشود و کمی کام تلخ سینمای ایران را شیرین میکند. حضور آخرین فیلم او در جشنواره کن که اولین نمایش آن خواهد بود بار دیگر نام ایران و سینمای ایران را در سطح جهانی مطرح میکند و بر اعتبار آن میافزاید. در واقع این نه فقط «قهرمان» فرهادی که فرهادی قهرمان است که بواسطه جایگاه و اعتباری که در سطح بینالمللی یافته به سینمای ایران در سطح جهانی اعتبار بخشیده و پرچم آن را بالا نگه میدارد. حضور سینما گران و فیلمهای ایرانی در جشنوارههای معتبر در شرایط کنونی یک امتیاز مضاعف محسوب میشود و کارکردی فرهنگی و اجتماعی دارد. در روزگاری که سینمای ایران بواسطه بلای کرونا دچار رخوت و رکود شده، اتفاقاتی از این دست همچون حضور فرهادی در جشنواره کن حتی میتواند یک اتفاق انگیزشی باشد و سینماگران ما را از افسردگی و ناامیدی نجات دهد. واقعیت این است که در جهان امروز فرهنگ برخلاف نظر مارکس، رو بنا، بازتاب و انعکاسی از نظام معیشتی و اقتصادی نیست. فرهنگ خود به زیربنای نظم نوین جهانی بدل شده که حتی اقتصاد و مناسبات آن را نیز طبق معادلات خود صورتبندی میکند، به طوری که آنچه بر جهان امروز استیلا یافته اقتصاد فرهنگ است نه فرهنگ اقتصادی! در میان ابزارهای گوناگون فرهنگی شاید هیچ چیز به اندازه سینما در جهان تصویری امروز قابلیت و ظرفیت تبدیل شدن به دیپلماسی فرهنگی را نداشته باشد. امروزه درعلوم سیاسی این مسأله بشدت مورد توجه قرار گرفته که افتخارات فرهنگی، هنری و ورزشی به قدرت سیاسی یک کشور در عرصه بینالمللی افزوده و وزن سیاسی آن را زیاد میکند. ضمن اینکه امروزه حتی در عرصه سیاسی نیز افکار عمومی و ذهنیت مردم جهان از هم بهعنوان بالاترین قدرت سیاسی شناخته میشود که میتواند تأثیر زیادی بر مناسبات بینالمللی بگذارد. پیش از فرهادی کسانی مثل کیارستمی و مجید مجیدی هم با درخشش در عرصههای بینالمللی موفق شدند فارغ از افتخارات سینمایی - هنری بر اعتبار سیاسی ایران در جهان بیفزایند. همین که نام ایران در رسانههای کشورهای مختلف دنیا با ارجاع به موفقیتها و افتخاراتش برده میشود یک سرمایه اجتماعی جهانی به وجود میآید که نمیتوان ارزش و قدرت آن را در مناسبات سیاسی بینالمللی دستکم گرفت. موفقیتها و موفقیت سینماگران و هنرمندان دیگر در جشنوارههای مختلف جهانی، واجد ظرفیتهای فراسینمایی است که باید متوجه آن بود و تلاش کرد از این ظرفیت بهعنوان یک دیپلماسی فرهنگی حسن استفاده را کرد. ممکن است در داخل یا از منظر نقد سینمایی به فیلمی اشکال وارد کرد یا آن را دوست نداشت، اما وقتی آن اثر درعرصه جهانی صاحب رتبه و مقامی میشود افتخار و اعتبار آن برای همه ملت ایران بوده و یک افتخار ملی به حساب میآید. حالا نه فقط شاهد حضور قهرمان فرهادی در جشنواره کن که شاهد حضور قهرمانانه او در سینمای جهانی هستیم که اعتبار سینمای ایران را تضمین میکند. ضمن اینکه با برانگیختن کنجکاوی و هیجان ایرانیان برای موفقیت آن، به نوعی به احیای دوباره مخاطب ایرانی و توجه او به سینما منجر میشود. قهرمان نهمین فیلم بلند فرهادی است که در شیراز و با حضور امیر جدیدی، محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سارینا فرهادی و جمعی دیگر از بازیگران فیلمبرداری شد. قهرمان یک فیلم با درونمایه معمایی است اما همانطور که در گزارش ورایتی هم بدان اشاره شده، هنوز کسی داستان این فیلم را نمیداند.
روز پانزدهم ماه رمضان
برای تولد امام حسن (ع)
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
صدای شادی گنجشکهای نیمه ماه رمضان به گوش میرسید؛ گلهای سرخ به تبسم مینشستند و دستی از غیب، پرده شب را کنار میزد. آنگاه تو زاده شدی.
... و تو آمدی از زلالترین سمت آسمان.
از سمت شکوفاترین گلهای صبر و صلح و سخاوت.
... و تو آمدی ای آن که در ضمیر نامت نوشتهاند: «کریم اهل بیت».
ای آیینه حُسن الهی ای حَسن!
چه سخت است برای کسی که در شجاعت سرآمد باشد، اما برای برقراری پرچم شیعه؛ پای صلحنامه را امضا کند.
حالا ای کسی که سکه کرامت و بزرگی را به نام تو زدهاند؛ امروز با زبانی روزه، کوچهها و خیابانهایمان را به نامت آذین بستهایم و از تو میخواهیم مهربانیات را از ما دریغ نفرمایی.
شاعر و پژوهشگر
صدای شادی گنجشکهای نیمه ماه رمضان به گوش میرسید؛ گلهای سرخ به تبسم مینشستند و دستی از غیب، پرده شب را کنار میزد. آنگاه تو زاده شدی.
... و تو آمدی از زلالترین سمت آسمان.
از سمت شکوفاترین گلهای صبر و صلح و سخاوت.
... و تو آمدی ای آن که در ضمیر نامت نوشتهاند: «کریم اهل بیت».
ای آیینه حُسن الهی ای حَسن!
چه سخت است برای کسی که در شجاعت سرآمد باشد، اما برای برقراری پرچم شیعه؛ پای صلحنامه را امضا کند.
حالا ای کسی که سکه کرامت و بزرگی را به نام تو زدهاند؛ امروز با زبانی روزه، کوچهها و خیابانهایمان را به نامت آذین بستهایم و از تو میخواهیم مهربانیات را از ما دریغ نفرمایی.
دانشنامه ای در کرامات مجتبوی
عبدالحسین طالعی
عضو هیأت علمی دانشگاه قم
غربت حضرت سبط اکبر، نخستین نواده گرامی پیامبر، امام مجتبی قصهای تلخ و جانسوز است، «کز هر کسی که میشنوی نامکرر است».
سفره دار مدینه که در میان همان مردم غریب ماند و چه میگویم؟ حتی در خانه اش طعم تلخ غربت را چشید؛ و با این همه صبورانه بر آرمان هایش پای فشرد و بر نگاهداری سنتهای صحیح نبوی در برابر تحریفها ایستاد و «جان بر سر آرمان نهاد و جاودانه شد».
این یادداشت مختصر را مجال ثبت آن همه لحظات شکوهمند نیست. بدین روی به نکتهای بسنده میکنیم و بس.
جان پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو
در این یادداشت میخواهم کتابی را به طور مختصر بشناسانم که برای مطالعات مرتبط با امام مجتبی علیه السلام پژوهشگران را به کار میآید و برایند تلاش دو پژوهشگر شیعی و سنی، یکی از قرن ششم و دیگری از قرن پانزدهم است.
«تاریخ مدینه دمشق» کتابی مفصل است که «ابن عساکر» (571 – 499 قمری) تاریخ نگار دمشقی شافعی مذهب نوشته و در طول 9 قرن گذشته همچنان به عنوان کتابی مرجع در خدمت پژوهشهای تاریخی بوده است؛ بخشهایی از این کتاب بهدلیل ارتباط پنج امام معصوم شیعه، امیرالمؤمنین تا امام باقر علیهم السلام با تاریخ شهر دمشق به این بزرگواران اختصاص دارد؛ تمام این مجلدات به تحقیق محقق فقید مرحوم شیخ محمد باقر محمودی منتشر شده است، اما در مورد دو بخش از آن تلاش دیگری از سوی علامه شیخ محمد رضا جعفری نجفی (1350 – 1431 قمری / 1310 – 1389 شمسی) انجام شده که شایان توجه است.
محقق فقید مرحوم جعفری نجفی از ستارگان درخشان حوزه کهنسال نجف بود که نیمه دوم عمر پربار خود را در تهران (و بخش اندکی در قم) گذراند؛ از آن دانشور کم نظیر که رسانه گریزی و پرکاری شاخص اصلی کارهای علمی اش بود، هزاران ساعت جلسات درس بر جای مانده است و بجز آن، برخی از کتابهایش که بر اساس یادداشت ها یا درسگفتارهایش تنظیم و تدوین شده، در زمینه تاریخ اسلام و علم کلام، نوآوریهای شگفت انگیز دارد؛ خوشبختانه در سالهای اخیر عمر، با تأسیس «بنیاد فرهنگ جعفری» در قم (سال 1383) امکانی برای نگاهداری بخشی از ثمرات علمی ایشان فراهم آمد. بدین روی، چندین کتاب از آثار ایشان توسط بنیاد یادشده منتشر شده است؛یکی از آثار علامه جعفری نجفی تعلیقات و استدراکات بر بخش امام حسن علیهالسلام از تاریخ دمشق ابن عساکر است. اصل کتاب تاریخ دمشق، 419 حدیث یا خبر در باره زندگی فردی، اجتماعی، عبادی، فرهنگی و فضایل والای آسمانی حضرتش در بر دارد که البته مانند هر کتاب تاریخی دیگر، باید با دیده نقادی خواند و دید، اما مرحوم جعفری با بهرهگیری از متون حدیثی، تاریخی، ادبی و دیگر منابع اهل تسنن که حدود 110 منبع کهن را شامل میشود، بیش از هزار حدیث و خبر دیگر به تناسب مطالب متن ابن عساکر به کتاب افزوده است. این افزودهها در پانویس درج شده تا متن با تعلیقات درنیامیزد و حیطه مسئولیت هر دو پژوهشگر مشخص شود؛ کثرت تتبع حیرت آور مرحوم جعفری تا آنجا است که گاهی برای تکمیل مطلب متن ابن عساکر، بیش از دویست خبر و گزارش تاریخی ذیل یک خبر او میافزاید.
بدین سان با دانشنامهای روبرو هستیم که دست توانمند دو محقق از اقالیم قبله در خلق آن سهیم بوده اند؛ ابن عساکر، تاریخ نگار شافعی مذهب قرن ششم از یک سوی و شیخ محمد رضا جعفری نجفی تاریخ پژوه شیعی قرن پانزدهم، از سوی دیگر.
جوانب مختلف این کتاب – که در واقع دو کتاب در کنار هم است – در این یادداشت مختصر نمیگنجد. تنها به بیان این مطلب بسنده میشود که: در وانفسای کمبود منابع ارزشمند مرتبط با تمام معصومان پاک، بویژه امام مجتبی علیه السلام (که دست سیاست اموی و عباسی هر چه توانست، در کتمان و تحریف حقایق مربوط به حضرتش کوشید) دستیابی به چنین دستاوردی فرصتی مغتنم برای اهل تحقیق است.
«ترجمه الامام الحسن بن علی من تاریخ مدینه دمشق» نوشته ابن عساکر با تصحیح و استدراک علامه شیخ محمد رضا جعفری در سال 1437 قمری / 1395 شمسی در 678 صفحه توسط بنیاد فرهنگ جعفری در قم منتشر شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه قم
غربت حضرت سبط اکبر، نخستین نواده گرامی پیامبر، امام مجتبی قصهای تلخ و جانسوز است، «کز هر کسی که میشنوی نامکرر است».
سفره دار مدینه که در میان همان مردم غریب ماند و چه میگویم؟ حتی در خانه اش طعم تلخ غربت را چشید؛ و با این همه صبورانه بر آرمان هایش پای فشرد و بر نگاهداری سنتهای صحیح نبوی در برابر تحریفها ایستاد و «جان بر سر آرمان نهاد و جاودانه شد».
این یادداشت مختصر را مجال ثبت آن همه لحظات شکوهمند نیست. بدین روی به نکتهای بسنده میکنیم و بس.
جان پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو
در این یادداشت میخواهم کتابی را به طور مختصر بشناسانم که برای مطالعات مرتبط با امام مجتبی علیه السلام پژوهشگران را به کار میآید و برایند تلاش دو پژوهشگر شیعی و سنی، یکی از قرن ششم و دیگری از قرن پانزدهم است.
«تاریخ مدینه دمشق» کتابی مفصل است که «ابن عساکر» (571 – 499 قمری) تاریخ نگار دمشقی شافعی مذهب نوشته و در طول 9 قرن گذشته همچنان به عنوان کتابی مرجع در خدمت پژوهشهای تاریخی بوده است؛ بخشهایی از این کتاب بهدلیل ارتباط پنج امام معصوم شیعه، امیرالمؤمنین تا امام باقر علیهم السلام با تاریخ شهر دمشق به این بزرگواران اختصاص دارد؛ تمام این مجلدات به تحقیق محقق فقید مرحوم شیخ محمد باقر محمودی منتشر شده است، اما در مورد دو بخش از آن تلاش دیگری از سوی علامه شیخ محمد رضا جعفری نجفی (1350 – 1431 قمری / 1310 – 1389 شمسی) انجام شده که شایان توجه است.
محقق فقید مرحوم جعفری نجفی از ستارگان درخشان حوزه کهنسال نجف بود که نیمه دوم عمر پربار خود را در تهران (و بخش اندکی در قم) گذراند؛ از آن دانشور کم نظیر که رسانه گریزی و پرکاری شاخص اصلی کارهای علمی اش بود، هزاران ساعت جلسات درس بر جای مانده است و بجز آن، برخی از کتابهایش که بر اساس یادداشت ها یا درسگفتارهایش تنظیم و تدوین شده، در زمینه تاریخ اسلام و علم کلام، نوآوریهای شگفت انگیز دارد؛ خوشبختانه در سالهای اخیر عمر، با تأسیس «بنیاد فرهنگ جعفری» در قم (سال 1383) امکانی برای نگاهداری بخشی از ثمرات علمی ایشان فراهم آمد. بدین روی، چندین کتاب از آثار ایشان توسط بنیاد یادشده منتشر شده است؛یکی از آثار علامه جعفری نجفی تعلیقات و استدراکات بر بخش امام حسن علیهالسلام از تاریخ دمشق ابن عساکر است. اصل کتاب تاریخ دمشق، 419 حدیث یا خبر در باره زندگی فردی، اجتماعی، عبادی، فرهنگی و فضایل والای آسمانی حضرتش در بر دارد که البته مانند هر کتاب تاریخی دیگر، باید با دیده نقادی خواند و دید، اما مرحوم جعفری با بهرهگیری از متون حدیثی، تاریخی، ادبی و دیگر منابع اهل تسنن که حدود 110 منبع کهن را شامل میشود، بیش از هزار حدیث و خبر دیگر به تناسب مطالب متن ابن عساکر به کتاب افزوده است. این افزودهها در پانویس درج شده تا متن با تعلیقات درنیامیزد و حیطه مسئولیت هر دو پژوهشگر مشخص شود؛ کثرت تتبع حیرت آور مرحوم جعفری تا آنجا است که گاهی برای تکمیل مطلب متن ابن عساکر، بیش از دویست خبر و گزارش تاریخی ذیل یک خبر او میافزاید.
بدین سان با دانشنامهای روبرو هستیم که دست توانمند دو محقق از اقالیم قبله در خلق آن سهیم بوده اند؛ ابن عساکر، تاریخ نگار شافعی مذهب قرن ششم از یک سوی و شیخ محمد رضا جعفری نجفی تاریخ پژوه شیعی قرن پانزدهم، از سوی دیگر.
جوانب مختلف این کتاب – که در واقع دو کتاب در کنار هم است – در این یادداشت مختصر نمیگنجد. تنها به بیان این مطلب بسنده میشود که: در وانفسای کمبود منابع ارزشمند مرتبط با تمام معصومان پاک، بویژه امام مجتبی علیه السلام (که دست سیاست اموی و عباسی هر چه توانست، در کتمان و تحریف حقایق مربوط به حضرتش کوشید) دستیابی به چنین دستاوردی فرصتی مغتنم برای اهل تحقیق است.
«ترجمه الامام الحسن بن علی من تاریخ مدینه دمشق» نوشته ابن عساکر با تصحیح و استدراک علامه شیخ محمد رضا جعفری در سال 1437 قمری / 1395 شمسی در 678 صفحه توسط بنیاد فرهنگ جعفری در قم منتشر شده است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# کرونای- هندی
وزیر بهداشت خبر داد که ۳ مورد ابتلا به کرونای آفریقای جنوبی در استانهای جنوبی کشور شناسایی شده و بلافاصله پس از آن هم خبر شناسایی ۵ مبتلا به کرونای هندی در بوشهر منتشر شد؛ خبرهایی که بازتاب زیادی داشتند و کاربران با نگرانی دربارهاش مینوشتند. هرچند که بعضی نوشتهها کمی هم با طنز همراه بود. البته طنز تلخ: «نمایندگی هر نوع کرونایی را پذیراییم، با نمونههای مختلف عملی و میزان شیوع و قدرت کشندگی. از چینی و انگلیسی تا هندی و آفریقایی و بلژیکی. خدمات لاکچری نیز داریم اگر کورنایی آزمایشگاهی دارین با ما تجربه کنید.»، «خب ویروس کرونای چینی و انگلیسی و برزیلی و احتمالاً ایرانی داشتیم، حالا هم خبر رسیده کرونای آفریقای جنوبی و هندی تازه رسیده.»، «خود خدا مگر فقط به داد ما برسد»، «چه روز خوبیه! کرونای هندی و آفریقای جنوبی با هم اومدند»، «واسه اینکه بدونید توی هند چه خبر. تا قبل این موج آخر کرونای هندی متوسط روزی ۱۰ هزار نفر مبتلا میشدن. اما دوشنبه، پنجمین روز متوالی بود که تعداد مبتلاهای هند ۳۵۰ هزار مورد بوده»، «کلکسیون کرونا در ایران کامل شد؛ سه مورد کرونای آفریقای جنوبی و 5 مورد کرونای هندی کشف شده، البته معلوم نیست خطرناکتر باشن ولی بههر حال ما کلکسیون رو تکمیل کردیم»، «میهمان داریم چه میهمانی... ورود کرونای هندی و آفریقایی رو خیر مقدم عرض میکنم...»، «دو نکته درباره کرونای هندی. اولاً این ویروس، نه قدرت ابتلا و نه قدرت کشندگیش نسبت به انواع قبلی، تفاوتی رو تا به امروز ثابت نکرده، پس بیجهت به خودتون استرس وارد نکنید؛ نکته دوم اینکه مراسم بسیار شلوغ اخیر هندیها هم در ابعاد عجیب این شیوع بیسابقه، بی تأثیر نبوده»، «خب کرونای هندی هم اومد. اجتناب ناپذیر بود، تا دیر نشده هم دیگه رو حلال کنیم»، «خدایی ما تو بوشهر خیلی مکافات داریم؛ دیگه جایی برای کرونای هندی نداریم به مولا»، «کرونای انگلیسی تو کشور کم بود، چشممون به جمال آفریقایی و هندی روشن شد.»، «کرونای انگلیسی تو کشور تأیید شد. کرونای آفریقای جنوبی تو کشور تأیید شد. کرونای هندی هم تو بوشهر تأیید شد. این مملکت به اندازه کافی خودش گل و بلبل هست، سرنوشت هم شوخیش گرفته مثل اینکه»، «۳ مورد کرونای آفریقای جنوبی تو یکی از استانهای جنوبی تشخیص داده شده و چند هندی مبتلا به کرونا تو یه شهرستان دیگه. برزیل هم برسه میریم واسه برگزاری تورنمنت قربانگاه جهانی کرونا. بازی از اونا قربانی از ما.»، «خب مثل اینکه غیر از کرونای هندی، چند نفر کرونای آفریقایی گرفتن توی ایران...ما کلاً تا همه کروناها رو امتحان نکنیم و جمعیتمون یک چهارم نشه ول کن نیستیما»، «موج سوم و چهارم با کرونای انگلیسی بود تعداد کشتهها تو موج سوم رسید به 450 تا. توی موج چهارم داره میرسه به 700 تا. هندی و آفریقایی بیان 1000 تا رو رد میکنیم احتمالاً»، «کرونای هندی ایز لودینگ...»، «حتی بین کرونای چینی و انگلیسی و هندی و آفریقایی هم حق انتخاب داریم»، «خب از قرار معلوم هم ویروس جهش یافته آفریقای جنوبی وارد کشور شده و هم نوع هندی اگه ویروس جهش یافته کرونای مریخی هم پیدا بشه چند روز بعد صددرصد میرسه به ایران.»
فیلتر کلابهاوس
اختلال در دسترسی به شبکه اجتماعی کلابهاوس و فیلترینگ آن از بحثهای روزمره کاربران ایرانی است. پس از اختلالی که در اپراتورهای تلفن همراه برای دسترسی به این شبکه اجتماعی ایجاد شد و پس از در نظر گرفتن جریمه برای این اختلال، دیروز کاربرانی از فیلتر شدن کلابهاوس با اینترنت ثابت خبر میدادند و اختلال در دسترسی به کلابهاوس با اینترنت ثابت بعضی ISPها، فرضیه فیلتر شدن این شبکه اجتماعی را تقویت کرد: «نه تنها بر اساس مصوبه دولت روزانه ۵۰ میلیارد تومان از همراه اول و ایرانسل دریافت نشد، بلکه سایر ISPها هم کلابهاوس را فیلتر کردند»، «هیأت وزیران تصمیم میگیرد اپراتورها را به خاطر ایجاد اختلال در کلابهاوس به پرداخت جریمه محکوم کند؛ اپراتورها نه تنها از این تهدید نمیترسند که در نهایت، حلقه فیلترینگ تنگتر هم میشود. اکنون کلابهاوس در ایران رسماً فیلتر شده است.»، «کلابهاوس فیلتر بشه پس این همه کارشناس ناسا و تحلیلگران ارشد اندیشکدههای مختلف جهان کجا سخنرانی کنن؟»، «همراه اول کلابهاوس رو مسدود کرده بود بعد اولتیماتوم رایتل هم مسدودش کرد!»، «کلابهاوس روی اینترنت شاتل و همراه اول فیلتر شده و فقط با وی پی ان باز میشه. چی بود میگفتین اگه کسی اختلال ایجاد کنه برای کلابهاوس روزانه 50 میلیارد جریمه میشه؟»، «در بیاطلاعی محض پشتیبانی شاتل متأسفانه کلابهاوس از امروز صبح روی سرویس adsl شاتل فیلتر شده و بدون vpn در دسترس نیست! خوشحال میشیم بدونیم به استناد کدوم بخشنامه اقدام به اینکار کردید؟!»، «کلابهاوس که با اینترنت همراه اول فیلتر بود، با وای فای خانه هم فیلتر شد»، «کی گفته کلابهاوس فیلتر نیست؟ والا که من تا فیلترشکن باز نکنم، اصلن نمیتونم بیام تو کلابهاوس»، «من واقعاً نمیفهمم وقتی سازمان تنظیم مقررات با کلابهاوس مشکل نداره چرا باید اپراتورها خود به خودی بیان کلابهاوس رو فیلتر کنن؟»، «کلابهاوس من اینجوریه که باید با فیلترشکن واردش بشم بعد فیلترشکنم را قطع کنم تا صدای روم بیاد بعد ۵ دقیقه دوباره قطع بشه صدا و مراحل قبل تکرار بشه»، «آقا خدایی با اندروید چه جوری میرید کلابهاوس؟! من باید با فیلترشکن وارد شم، بعد فیلترشکن رو خاموش کنم تا صدا وصل بشه. ظرف یک دقیقه هم صدا قطع میشه و دوباره از نو»، «کلابهاوس روی اینترنت مخابرات اصفهان هم یک هفته هست فیلتر است.»
رادیو از شنونده الهام میگیرد
بهروز رضوی
گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون
زمانی که رادیو در ایران آغاز به کار کرد در حقیقت کمک کرد تا مدرنیسمی که در ایران مطرح شده بود و تازه پا گرفته بود، نضج بگیرد و جدیتر شود. اساساً رسانه در هر جای دنیا این خاصیت را دارد. و در هر مقطعی از تاریخ که کارش را آغاز کرده در کنار مدرنیسم بوده است.
رادیو رسانهای با طراوت و گرم است. به این معنا که تبادل نظر با شنونده میکند، از شنونده الهام میگیرد و با او تعامل دارد، طبیعتاً صمیمیتر و دلچسبتر است و بخصوص اینکه آسان یاب هم هست برای مخاطب و دسترسی به آن زحمتی ندارد. مخاطبان همان گونه که کار میکنند میتوانند به رادیو هم گوش دهند و مانع کار نمیشود، بههمین دلیل معمولاً همه جا رادیو روشن است. رادیو با مخاطب همراه است؛ چه بانوانی که در خانه مشغول آشپزی هستند و چه افرادی که با ماشین تردد میکنند، بدون هیچ زحمتی رادیو گوش میکنند. به همین خاطر فراگیری گسترده و آسان بودن و حتی بدون هزینه بودن بین مردم همه گیر شد. البته اوایل که رادیو آمد به خاطر اینکه رادیو دستگاه بسیار بزرگی بود دسترسی به آن آسان نبود. نه تنها بزرگ بود بلکه با باتری کار میکرد و از سوی دیگر حملونقل آن آسان نبود. مردم پای رادیو مینشستند. حتی آنهایی که رادیو نداشتند به خانه همسایگان رادیو دار میرفتند و به رادیو گوش میکردند. وقتی تلویزیون آمد و آغاز به کار کرد، در ابتدا مردم فکر کردند که رادیو آخر وسایل ارتباط جمعی است اما وقتی تلویزیون به میان مردم آمد، رادیو همچنان به قوت خود باقی ماند و از محبوبیتش کم نشد، چراکه از طریق رادیو هم به اخبار، مسائل روز دسترسی داشتند و هم به مقدار کافی موسیقی در اختیارشان بود. موسیقی ایرانی و انواع موسیقیهای دیگر و این خود جذابیت بسیاری است که رادیو بهخوبی از آن استفاده میکند و در اختیار مخاطب قرار میدهد. رادیو در طی این سالها به کار خود ادامه داده است، اغراق نیست اگر بگویم که ارتباط مردم با رادیو بسیار نزدیکتر از تلویزیون است. گویی که مردم با تلویزیون کمی رودربایستی داشتند اما با رادیو بسیار خوب ارتباط برقرار کردند. در این سالها رادیو برقرار بوده و همچنان هم خواهد بود.
گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون
زمانی که رادیو در ایران آغاز به کار کرد در حقیقت کمک کرد تا مدرنیسمی که در ایران مطرح شده بود و تازه پا گرفته بود، نضج بگیرد و جدیتر شود. اساساً رسانه در هر جای دنیا این خاصیت را دارد. و در هر مقطعی از تاریخ که کارش را آغاز کرده در کنار مدرنیسم بوده است.
رادیو رسانهای با طراوت و گرم است. به این معنا که تبادل نظر با شنونده میکند، از شنونده الهام میگیرد و با او تعامل دارد، طبیعتاً صمیمیتر و دلچسبتر است و بخصوص اینکه آسان یاب هم هست برای مخاطب و دسترسی به آن زحمتی ندارد. مخاطبان همان گونه که کار میکنند میتوانند به رادیو هم گوش دهند و مانع کار نمیشود، بههمین دلیل معمولاً همه جا رادیو روشن است. رادیو با مخاطب همراه است؛ چه بانوانی که در خانه مشغول آشپزی هستند و چه افرادی که با ماشین تردد میکنند، بدون هیچ زحمتی رادیو گوش میکنند. به همین خاطر فراگیری گسترده و آسان بودن و حتی بدون هزینه بودن بین مردم همه گیر شد. البته اوایل که رادیو آمد به خاطر اینکه رادیو دستگاه بسیار بزرگی بود دسترسی به آن آسان نبود. نه تنها بزرگ بود بلکه با باتری کار میکرد و از سوی دیگر حملونقل آن آسان نبود. مردم پای رادیو مینشستند. حتی آنهایی که رادیو نداشتند به خانه همسایگان رادیو دار میرفتند و به رادیو گوش میکردند. وقتی تلویزیون آمد و آغاز به کار کرد، در ابتدا مردم فکر کردند که رادیو آخر وسایل ارتباط جمعی است اما وقتی تلویزیون به میان مردم آمد، رادیو همچنان به قوت خود باقی ماند و از محبوبیتش کم نشد، چراکه از طریق رادیو هم به اخبار، مسائل روز دسترسی داشتند و هم به مقدار کافی موسیقی در اختیارشان بود. موسیقی ایرانی و انواع موسیقیهای دیگر و این خود جذابیت بسیاری است که رادیو بهخوبی از آن استفاده میکند و در اختیار مخاطب قرار میدهد. رادیو در طی این سالها به کار خود ادامه داده است، اغراق نیست اگر بگویم که ارتباط مردم با رادیو بسیار نزدیکتر از تلویزیون است. گویی که مردم با تلویزیون کمی رودربایستی داشتند اما با رادیو بسیار خوب ارتباط برقرار کردند. در این سالها رادیو برقرار بوده و همچنان هم خواهد بود.
فضیلت یک روحانی، شنیدن است نه گفتن
وقتی خانم حنان معلوف، روزنامه نگار شاخص لبنانی به سال 1347 خورشیدی در برابر امام موسی صدر نشست تا با او درباب مسائل روز گفتوگو کند نتوانست در پایان مصاحبه خویشتنداری کند و اعجاب خود را در قالب یک شبه سؤال نگنجانَد: «احساس میکنم شما با دیگر روحانیان فرق دارید؛ میتوانم چیزی را که در ذهنم میگذرد بدون هیچ تردید و خجالتی بر زبان بیاورم.» انگار سؤال برزبان نیامدۀ خبرنگار کاردان و استخوان ترکاندۀ روزنامه النهار این بود که مایه تمایز شما از دیگر روحانیان چیست. امام جوان و چشم روشن که سؤال مستتر میهمانش را گرفته بود فرصت را مغتنم دانست تا به یکی دو نکته کوتاه اما به غایت مهم اشاره کند. او در پاسخ میگوید: «من تلاش کردم آنچه را درون مخاطب یا پرسشگر یا شنونده میگذرد، مثل شکها و سؤالها و اعتراضها بفهمم بدون آنکه مهابت وشأن خاص خود را بر او تحمیل کنم.» صدر، انگار از رده و ردیفی از روحانیان سراغ میگیرد که هنرشان نه «گفتن» بلکه «شنفتن» است. توگویی تشخیص داده است که مطالبه مردم دیندار، یافتن یک روحانی گشوده دل است تا محرمانه در گوشش از تردیدها و طغیانهای باطنی خود بگویند و از حشمت و هیبت اش ترسی نداشته باشند. امام موسی صدر به تأسی از سنت نبوی و علوی، نام این روش و رویه را گذاشته بود «دعوت». او دین را اساساً از جنس دعوت میدانست؛ دعوتی که در خدمت زندگی خوب و خوش و ارزشمند است.
«نای و نی» با عنوان فرعی «جستارهایی درباره اسلام، انسان، لبنان، مقاومت» کتابی خوشخوان از مجموعه منشورات سلیقهمند مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است. این مؤسسه شریف، مدتی است آثار بازمانده از امام را در قالبهایی چشم نواز و پیراسته بازآرایی و تدوین کرده است. تهیه، تنظیم و ترجمه «نای و نی» به اهتمام زنده یاد علی حجتی کرمانی بوده که خود از قائلان و مروّجان نظریه« اسلام بهعنوان یک دعوت »بود. این کتاب در سه فصل فراهم آمده که هرفصل متضمن مطالب و مقالات متنوع است. بداعتها و نوآوریهای یک روحانی نواندیش در تمام مقالات این اثرقابل تشخیص است، چه آنجا که فرقههای دینی را «دروازههای تمدن» مینامد؛ چه آنجا که با نهایت انصاف و حقگرایی، شأن شایان هانری کربن در بازآفرینی سنت حکمی شیعه را تحلیل میکند؛ و چه آنجا که از شادمانی بهعنوان شاخص نمایان زندگی مؤمنانه سخن میگوید.
امام موسی صدر به گواه آثار ارجمندش مصداق روشن و کامیاب و محبوبی برای نظریه «اسلام بهعنوان دعوت» است؛ نظریهای که دین را برای انسان و در خدمت زندگی میداند و بر سر هر انسان فارغ از فرقه و تبار و تیره وطایفهاش تاجی همیشگی از کرامت میبیند؛ لازمه چنین نگرشی به دین، گشودگی در برابر جهانهای موازی است؛ همنشینی و همراهی با اضطرابها و هراسهای مقدس و جاودانه آدمیان است؛ گوش سپردن به زوزه بادهای تردید و تزلزل در جان فرزندان آدم است.
نای و نی
تهیه وترجمه: علی حجتی کرمانی
مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
«نای و نی» با عنوان فرعی «جستارهایی درباره اسلام، انسان، لبنان، مقاومت» کتابی خوشخوان از مجموعه منشورات سلیقهمند مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است. این مؤسسه شریف، مدتی است آثار بازمانده از امام را در قالبهایی چشم نواز و پیراسته بازآرایی و تدوین کرده است. تهیه، تنظیم و ترجمه «نای و نی» به اهتمام زنده یاد علی حجتی کرمانی بوده که خود از قائلان و مروّجان نظریه« اسلام بهعنوان یک دعوت »بود. این کتاب در سه فصل فراهم آمده که هرفصل متضمن مطالب و مقالات متنوع است. بداعتها و نوآوریهای یک روحانی نواندیش در تمام مقالات این اثرقابل تشخیص است، چه آنجا که فرقههای دینی را «دروازههای تمدن» مینامد؛ چه آنجا که با نهایت انصاف و حقگرایی، شأن شایان هانری کربن در بازآفرینی سنت حکمی شیعه را تحلیل میکند؛ و چه آنجا که از شادمانی بهعنوان شاخص نمایان زندگی مؤمنانه سخن میگوید.
امام موسی صدر به گواه آثار ارجمندش مصداق روشن و کامیاب و محبوبی برای نظریه «اسلام بهعنوان دعوت» است؛ نظریهای که دین را برای انسان و در خدمت زندگی میداند و بر سر هر انسان فارغ از فرقه و تبار و تیره وطایفهاش تاجی همیشگی از کرامت میبیند؛ لازمه چنین نگرشی به دین، گشودگی در برابر جهانهای موازی است؛ همنشینی و همراهی با اضطرابها و هراسهای مقدس و جاودانه آدمیان است؛ گوش سپردن به زوزه بادهای تردید و تزلزل در جان فرزندان آدم است.
نای و نی
تهیه وترجمه: علی حجتی کرمانی
مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
عکس نوشت
این دوره از حراج ساتبیز به آثار هنرمندان زن اختصاص دارد که در طول قرنها نادیده گرفته شدهاند. این حراج از۲۰ تا ۲۷ مه (۳۰ اردیبهشت تا ۶ خرداد) بهصورت آنلاین و در لندن برگزار میشود و آثار هنرمندان قدیمی و معاصر مانند هنرمند هلندی ریچل رویش، دام لورا نایت انگلیسی و ریچل وایترید که برنده اولین جایزه زن ترنر شد به فروش گذاشته میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
ایرج راد: بیکاری بازیگران پیر و جوان ندارد
-
قهرمان فرهادی و فرهادی قهرمان
-
برای تولد امام حسن (ع)
-
دانشنامه ای در کرامات مجتبوی
-
شهروند مجـــازی
-
رادیو از شنونده الهام میگیرد
-
فضیلت یک روحانی، شنیدن است نه گفتن
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین