ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نـما
گلوب اند میل (کانادا):
یکی از وعدههای انتخاباتی جاستین ترودو، جلوگیری از خرید و فروش بی رویه سلاح بود. اما اکنون حزب او این وعدهها را فراموش و اعلام کرده که مردم میتوانند اسلحه داشته باشند، اما نباید از آن استفاده کنند. اما چه تضمینی وجود دارد که آنها از این سلاحها استفاده نکنند.
نشنال (امارات):
به گفته ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو، وزرای خارجه این سازمان توافق کردهاند با توجه به افزایش حملات در عراق، بر شمار نیروهای خود در این کشور بیفزایند. در حال حاضر 500 نظامی ناتو، (به جز امریکا) در عراق هستند که شمار آنها به 4 تا 5 هزار نفر افزایش خواهد یافت.
بانکوک پست (تایلند):
محاکمه آنگ سان سوچی، رهبر مردمی میانمار آغاز شد. روند محاکمه سوچی به صورت پنهانی انجام میشود. کودتاچیان او را متهم کردهاند که اقدام به واردات غیر قانونی بی سیم و استفاده از آنها بدون دریافت مجوزهای لازم کرده است. اتهامی که واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است.
امریکا مسیر جدید دیپلماسی با سعودی ها را اعلام کرد
«بن سلمان» نه ، فقط «ملک سلمان»
بنفشه غلامی/ رئیس جمهوری جدید امریکا، عزم خود را جزم کرده است تا روابط ایالات متحده با عربستان را بازنگری کند. برهمین اساس، ساعتی پس از اعلام رسمی خروج حوثیهای یمن از فهرست تروریسم، سخنگوی کاخ سفید تأکید کرد که «جو بایدن»، از این پس، دیپلماسی با عربستان را فقط از کانال ارتباط با «ملک سلمان»، دنبال خواهد کرد و نه «بن سلمان»، پیام آشکار این موضع علنی و کم نظیر امریکا، «نه» قاطع بایدن به رؤیاهای بلندپروازانه ولیعهدی است که سالها است کوشیده تا قدرت اول کشورش و سکاندار سیاست خارجی سعودیها باشد.
بهگزارش خبرگزاری «رویترز»، «جن ساکی»، سخنگوی کاخ سفید با انتشار این بیانیه تأکید کرد: «ما از ابتدا هم روشن کرده بودیم که قصد داریم روابط با عربستان را بازسازی کنیم.» بیانیهای که از سوی او منتشر شده حاکی از تغییری ناگهانی و بزرگ در سیاستهای امریکای «جو بایدن» نسبت به «دونالد ترامپ» است که نه تنها خود که «جارد کوشنر»، داماد او نیز روابط ثابت و خوبی را با «محمد بن سلمان» برقرار کرده بودند.
موضعگیری کاخ سفیدی که دموکراتها کلید آن را در دست داشته باشند، در قبال «بن سلمان» چندان دور از انتظار نبود. زیرا از پاییز سال 2018 که ترکیه انگشت اتهامها را به سوی ولیعهد عربستان نشانه رفت و او را متهم به ایفای نقش در قتل «جمال خاشقجی»، منتقد خاندان پادشاهی عربستان کرد، دموکراتها همواره خواهان آن شده بودند که باید نتایج تحقیقات در خصوص چنین مشارکتی منتشر شود و آشکارا از مواضع خود بر ضد «بن سلمان» بویژه در غائله جنگ یمن سخن گفته بودند و او را متهم کرده بودند که با به راه انداختن این جنگ موجب بهوجود آمدن شرایط انسانی در همسایه جنوبیاش شده است. از همین رو کاملاً قابل انتظار بود که «جو بایدن» نیز بخواهد مانع از فروش سلاح به عربستان شده و برای پایان جنگ یمن خیز بردارد و روابطی متفاوت از «ترامپ» نسبت به «بن سلمان» داشته باشد. اما حذف ولیعهد عربستان از دیپلماسی امریکا چیزی بود که کمتر کسی انتظار آن را داشت. با این حال اکنون سؤال این است: آیا با توجه به دامنه اختیارات ولیعهد جوان و بلند پرواز عربستان در این کشور، میتوان او را از دیپلماسی امریکا و عربستان حذف کرد؟ تحلیلگران میگویند: آری.
در نقش کلیدی «بن سلمان» در عرصه سیاسی و نظامی عربستان هیچ تردیدی وجود ندارد. همان طور که سایت خبری تحلیلی «پولیتیکو» نوشته است، نمیتوان کتمان کرد که «بن سلمان» دارای نفوذ زیادی در عربستان است و قدرتی موازی قدرت پدرش بهشمار میرود. او نه تنها ولیعهد که وزیر دفاع هم هست. «دونالد ترامپ» نقش مهم «بن سلمان» در عربستان را پذیرفته بود و با چشم پوشی از خطاهای آشکار او در کشتار مردم یمن و قتل «خاشقجی»، با او بیش از «ملک سلمان» در تماس بود. البته در این مسأله نباید از نظر دور داشت که «ترامپ» اگر نقش «بن سلمان» در قتل «خاشقجی» را رد کرد و بر فجایع انسانی یمن که ناشی از حمله عربستان به این کشور بودند، سرپوش گذاشت، بهخاطر اهداف شخص وی در فروش سلاح به عربستان و رویارویی با ایران بود. روابط «جارد کوشنر» با «بن سلمان» نیز در آن ایام بسیار زبانزد بود. آنها پیامهای واتساپی مبادله میکردند و روابط اقتصادی هم داشتند.
اقدامات ضد عربستانی بایدن
اما برای رئیس جمهوری جدید امریکا قضیه فرق میکند. ولیعهد عربستان معضلی بزرگ برای «بایدن» و کادر دیپلماسی او است. زیرا ادامه روابط با او به معنای فراموش کردن وعدههایی است که این رئیس جمهوری دموکرات در کمپینهای انتخاباتی خود از آنها گفته بود. وعدهای که بیش از مردم امریکا برای جهان جذاب بود. بویژه برای فعالان حقوق بشری که خواهان به محاکمه کشیده شدن ولیعهد بلندپرواز عربستان هستند. به نوشته سایت شبکه خبری «بلومبرگ»، «بایدن» از همین رو از 20 ژانویه که وارد کاخ سفید شد، در سیاستگذاریهای مختلفش نشان داد قصد دارد رویهای متفاوت از «ترامپ» در قبال عربستان داشته باشد. او نخست فروش سلاح به عربستان را متوقف کرد، پس از آن از عربستان خواست سابقه حقوق بشری خود را اصلاح کند. سپس انصارالله یمن را از فهرست تروریسم خارج کرد و با بیانیه سهشنبه شب نیز آخرین لگد را نثار «بن سلمان» کرد. هرچند که در کنار آن و برای اینکه تأکید کند موضعگیری او شامل «ملک سلمان» نمیشود، اعلام داشت که «عربستان نیازهای دفاعی مهمی دارد و ایالات متحده در این زمینه با این کشور همکاری خواهد کرد.» همچنین تأکید شد که «بن سلمان همتای بایدن نیست و مناسبترین همتای او در امریکا تنها میتواند لوید آستین باشد.»بهگفته «آرون دیوید میلر»، از تحلیلگران «بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی»، «این تغییرات نشان میدهد که روابط امریکا و عربستان در حال بازگشت به کانالهای منظم و درست است. هرچند که این ضربهای محکم بر پیکر بن سلمان محسوب میشود.
واکنش عربستان
تا عصر دیروز پادشاهی عربستان هیچ واکنشی نسبت به بیانیه کاخ سفید و کنار گذاشته شدن «بن سلمان» از دیپلماسی ریاض و امریکا، نشان نداد. اما محافل داخلی عربستان و فضای مجازی این کشور واکنشهای زیادی نسبت به این خبر داشتند. سؤال همه آنها نیز این بود که چگونه میتوان به سمت بهبود روابط با امریکا رفت؟ «مارتین ایندایک»، دیپلمات پیشین امریکا معتقد است: «بایدن با این کار قصد دارد، بن سلمان را مجاب سازد تا در برخی سیاستهای خود تغییراتی اعمال کند. مثلاً به جنگ یمن پایان دهد یا مسائل حقوق بشری داخل عربستان را فیصله دهد.» البته «بن سلمان» پیشاپیش تلاش کرده با آزادی «لجین هذلول»، فعال حقوق زنان در عربستان مدعی شود در حال انجام آن است. اما بعید به نظر میرسد برای «بایدن» و وعدههای حقوق بشریاش، آزادی یک نفر کافی باشد.
چیزی که فقط در امریکا میتوانید پیدا کنید؛
سوسیالیسم برای ثروتمندان، کاپیتالیسم برای بقیه مردم
توماس ال فریدمن؛ تحلیلگر سیاسی نیویورک تایمز
مترجم: وصال روحانی
دونالد ترامپ در سه سال نخست زمامداریاش در امریکا با کسر بودجهای مواجه شد که نظایر آن فقط در جریان بحرانهای بزرگ اقتصادی و یا جنگهای جهانی مشاهده شده است. او حتی این بهانه را نداشت که کرونا سببساز این نقصان شده است زیرا در آن زمان هنوز این بیماری مهلک راه خود را به جهان نگشوده بود. ولی امروز که جو بایدن جانشین ترامپ تمرکز خود را روی چیدن بالهای کرونا گذاشته، او و سایر دموکراتها میپرسند با کسر بودجهای از این دست و بسط اجباری آن به ایام فعلی چگونه میتوان به اقتصادی پویاتر و اجرای اهداف اجتماعی و سیاسی نایل آمد. بر اثر جولان «کووید19» اضافه بر مرگ و میرهای گسترده، شمار زیادی از امریکاییها شغل و درآمد خود را هم از دست داده و حتی صنایع سنگین و کارخانههای تولید انبوه به حالت نیمه تعطیلی درآمدهاند. اگر بایدن این واحدهای کارگری را تا حدی احیا کند و مهاری نصف و نیمه هم بر کرونا بزند، اولین و مهمترین سؤال پیش روی او در اواسط و اواخر 2021 احیای صنایع و تجارتهایی خواهد بود که تأثیرات منفی کرونا در 14 ماه اخیر چیز زیادی از آنها باقی نگذاشته است.
تردیدهای اساسی
دموکراتها مدعیاند بسیار بهتر از جمهوریخواهان میتوانند کرونا را کمتأثیر سازند اما در اینکه بتوانند در ترمیم صنایع بیمار امریکا همانقدر موفق باشند، تردید اساسی وجود دارد. واقعیت امر این است که بر اثر سیاستهای ترامپ و اسلاف وی جامعه امریکا از ثروتمندانی شکل گرفته که هر روز میتوانند بر سرمایههای خود بیفزایند و همچنین از مردم متوسط و کمی مرفه که هرچه میکوشند راهی به چرخههای زندگی پررونق کاپیتالیستها بیابند، آن را پیدا نمیکنند. اینک با کشوری روبهرو هستیم که 10 درصد از مردم آنچنان ثروتمند هستند که 80 درصد از اوراق بهادار و سایر ثروتهای شخصی امریکا را در اختیار خویش دارند و هر سال هم بر حجم آن افزودهاند ولی طبقه متوسط چنان به زندگیهای روزمره و معمولی خود تکیه دارند که هر معامله کوچکشان نیز لزوماً چیز زیادی را بر دارایی اندکشان نمیافزاید. شاید در بازار آزاد و عرصههای تجاری متعدد آن با هر میزان ریسکپذیری بتوانید به سطحی بالا برسید اما اینها فقط ظاهر امر است زیرا سرمایهگذاریهای آنان به سبب گستره کوچک آن و نداشتن پشتوانههایی که فقط در کارخانههای بزرگ میتوان آن را یافت، معمولاً راه به جایی نمیبرد و شبیه به کارهای کمثمری است که از تاجران سوسیالیست در شرق اروپا سرمیزد و بیشتر یک دلخوشی و دکور بود تا کاری که ویرانهها را آباد کند.
ارقام عجیبی که همچنان بالا میروند
بایدن باید این ابهام و سؤال بزرگ را هم ریشهیابی و پاسخگویی کند که چگونه و چرا در هنگامه تأثیرگذاری عظیم کرونا بر مردم و مشخصههای اقتصادی امریکا، بهای اوراق بهادار و معاهدههای تجاری کلان همچنان در حال بالا رفتن است.برخی میگویند اینگونه اوجگیریها و گران شدنها و رونقها فقط ظاهری است و به مثابه فیل هوا کردن است که طبعاً آخر و عاقبتی جز سقوط و ویرانی ندارد. ولی روچیرو شارما، کارشناس ارشد اقتصادی شرکت مورگان استنلی در دومین ماه از سال 2021 میگوید: «اینکه پولها با حجمی فراوان صرف سرمایهگذاری در حرفههایی شدند که به خودی خود خاموشاند، یک کار ریسکی و بسیار نامطمئن است. شما میتوانید پولهایتان را بسیار آسان به حساب شرکتها و صنایعی بریزید که پیشتر پررونق بودهاند اما چون اینک زمانه بیثباتیها است، احتمال دارد این معامله به ظاهر مطمئن فرجام بسیار تلخی داشته باشد و نه تنها پول اضافهای را به شما پس ندهد، بلکه اصل پولتان را هم به هدر بدهد. از نظر کارشناسان اینگونه شرکتها و صنایع فقط در ظاهر وضعیت مطمئنی دارند و از درون پوک شدهاند و پیش از آنکه متوجه شوید، محل سرمایهگذاریتان به یکی از کمپانیهای راکد مانده امریکا اضافه شود.»
اشتباه بزرگ ترامپ
دولت ترامپ در سالهای قبل از کرونا به بسیاری از شرکتهای خصوصی علاقهمند به سرمایهگذاری در فعالیتهای دولتی وام داد و این در دورهای بود که اقتصاد امریکا واقعاً دوران خوبی را پشتسر میگذاشت و نرخ بیکاری کاهش یافته و تخصص ترامپ در مسائل تجاری و شغلزایی جوانان بسیاری را به صحنههای تجاری وارد کرده بود. مشکل ترامپ نه رها کردن پروسههای این فرآیند بلکه کوچک انگاشتن «کووید19» و داشتن این باور نادرست بود که هرچقدر هم که قربانیان این بیماری زیاد شوند، بر صنایع رونق گرفته در دوره او تأثیر منفی چندانی نخواهند داشت. وزارت اقتصاد امریکا حتی در به راهاندازی استارتاپها و کمک به کمپانیهای نیمهتعطیلی که میخواستند از کمکهای دولتی برای احیای خویش بهره گیرند، موفق عمل میکرد اما هرچه از عمر نفوذ کرونا بیشتر گذشت و آسیبها فزونتر شد، کمک به اینگونه شرکتها و رونق استارتاپها هم کاهش یافت تا امریکا به بنبست فعلی رسید، جایی که شمار شرکتهای فعال و موفق در امور اقتصادی در امریکا به نصف ارقام چهار سال پیش رسیده است و شرکتهای تعطیل نشده هم حیاتی صوری دارند و خدمه خود را گاه تا یکچهارم گذشته کاهش دادهاند.
با مونوپولی شدن کاری از پیش نمیرود
در تضاد با ایدههای شارما شاید برخی کمپانیها و صنایع بزرگ امریکا هنوز هم بارور و شکوفا باشند اما این ابتدا به سبب کمبود رقابت بین شرکتها و تعطیلی و ورشکست شدن بسیاری از آنها است و یک اقتصاد سالم محتاج رقابت بین شرکتها و کارگاههای متعدد است و نه با مونوپولی شدن چند کارخانه و صنایع خاص و دومی فقط یک شکوفایی صوری تلقی میشود.
امروز اقتصاد موفق چین و بازارهای پررونق مالزی، سنگاپورو حتی تایوان محصول رقابت نزدیک تولیدیها و کارخانههایی در این کشورها است که به تولید انبوه وسایل خانگی و صنایع سبک مشغولاند و اگر قرار بود مثل امریکا به صنایع و کارخانههای کمشماری متکی باشند که بر اثر تعطیلی سایر کمپانیها اوج گرفتهاند، رونقی برایشان متصور نبود و اینگونه امریکا را در منگنه فشار خود قرار نداده و ترامپ و بایدن را به اتخاذ سیاستهای ضد چینی در صحنههای اقتصادی وادار نکرده بودند. هنر شرق آسیاییها تمرکز درست روی نقاط قوتشان و تولید انبوه وسایل و متاعهایی است که با کرونا و بیکرونا در سطح جهان پولسازند و لباسهای شیک و ضروریات خانه و مواد شوینده و نرمافزارهای الکترونیکی چیزهایی است که مارکهای چینی، تایوانی و تایلندی آنها در بازارهای امریکا بسیار ارزانتر و البته بهتر از مشابههای امریکایی آن است و به همین سبب در فضای کابوسآمیز کرونایی فعلی امریکا بیشتر و بهتر از هر چیزی به فروش میروند.
شبیهسازیهای غیرممکن
کارشناسان اقتصادی دولت بایدن مدعیاند میتوانند یک شبیهسازی موفق از روی سیستمهای کاری شرق آسیاییها صورت بدهند و بازار عرضه و تقاضای امریکا را از استیلای شرق آسیاییها رها سازند اما مسأله این است که صنایع سنگین زمین خورده در امریکا، کسر بودجههای به ارث رسیده از دوران سیاه ترامپ و البته اختصاص یافتن اکثر سرمایههای دولتی به امر مهار کرونا اجرای موفقیتآمیز اهداف تیم اقتصادی رئیس جمهوری جدید امریکا را بسیار سخت و نزدیک به غیرممکن کرده است.
* منبع: New York Times
تصویب قانون منع اسلام سیاسی در پارلمان فرانسه
گروه جهان/ مجمع ملی فرانسه کلیات لایحه پیشنهادی «امانوئل مکرون» برای مبارزه با افراطگرایی اسلامی را با 347 رأی موافق، 151 رأی مخالف و 65 رأی ممتنع پذیرفت تا برای تصویب و قانونی شدن ظرف چند ماه آینده در سنا مورد بررسی قرار گیرد.
به گزارش «وال استریت ژورنال»، این لایحه 50 مادهای که با انتقادات بسیاری همراه بود و بر حذف هر گونه گرایش و نشان مذهبی در خدمات عمومی، مبارزه با نفرت پراکنی آنلاین، قانونمندی آموزش در خانه، شفافیت در نحوه عملکرد و تأمین منابع مالی خارجی نهادهای مذهبی، مبارزه با چند همسری، منع حجاب برای دختران زیر 18 سال در اماکن عمومی و... تأکید دارد، از نگاه جریانهای سیاسی و فعالان اجتماعی فرانسه علاوه بر اتهام زنی و تحقیر مسلمانان، آزادی مذاهب را سلب خواهد کرد و شاید همین امر نیز سبب شد تا قانونگذاران پس از بررسی پیشنویس نام آن را از جدایی طلبی به «تقویت ارزشهای جمهوری» تغییر دهند.به نوشته الجزیره، «ژرارلد دارمینین» وزیر کشور فرانسه پس از این رأیگیری به «رادیو اروپا» گفت: «این متن حامی سکولاریسم و بشدت سختگیرانه است اما حکومت جمهوری نیازمند آن است.»
بسیاری از تحلیلگران معتقدند اینکه «امانوئل مکرون» سالها برای تصویب این قانون تلاش کرده و یک سال مانده تا انتخابات آن را به قانونی شدن نزدیک کرده است، نگرانی از ائتلاف بزرگ جامعه فرانسه بوده که میتواند به زیان مکرون در انتخابات تمام شود. از سوی دیگر به نوشته «اسپکتیتور» نیز این زمان بهصورت تصادفی برای مکرون ایجاد نشده است بلکه این امر جزئی از مانیفست انتخاباتی او بوده تا بتواند تأثیر حضور «مارین لوپن» سیاستمدار راست افراطی و رهبر جبهه ملی فرانسه را خنثی کند. با وجودی که مکرون این قانون سختگیرانه را برای تفکیک مسلمانان از افراطیها و جلوگیری از جنایات گروههای تکفیری میداند اما در نگاه بسیاری از تحلیلگران تصویب آن اهرم فشاری بر جامعه مسلمان فرانسه خواهد بود. به همین دلیل نیز اوایل هفته جاری شماری از معترضان در تجمعی عظیم به این فرایند اعتراض کردند. در صورت تصویب این قانون در سنا، مفاد آن تا تابستان سالجاری به اجرا درمی آید.
بیانیه ترامپ علیه مک کانل
رئیس جمهوری سابق امریکا در بیانیهای با انتقاد از سناتور میچ مککانل رهبر اقلیت سنای امریکا، افزایش اختلاف بین دو صدای مهم در حزب جمهوریخواه را نشان داد و گفت نمیتوانند اجازه دهند با استفاده از «رهبران درجه سه»، آینده به آنها دیکته شود.
بهگزارش ایرنا، دونالد ترامپ در بیانیهای مطبوعاتی با توجه به اتمام دادرسی استیضاح دوم در سنای امریکا افزود: میچ لجوج، عبوس و ناخندان است و اگر سناتورهای جمهوریخواه قصد داشته باشند با او بمانند، آنها دیگر پیروز نخواهند شد. او هرگز آنچه را که باید انجام شود یا آنچه برای کشور ما مناسب است، انجام نخواهد داد.
رئیس جمهوری سابق امریکا همچنین متعهد شد که در انتخابات آینده از رقبای اصلی حمایت کند و ادامه داد: در صورت لزوم و مناسب، من از رقبای اصلی که طرفدار «بار دیگر به امریکا عظمت میبخشیم» و سیاست ما در مورد «امریکا اول» هستند، حمایت خواهم کرد. ما رهبری درخشان، قوی، متفکر و دلسوزانه میخواهیم.
ترامپ و مک کانل هفتهها پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳ آبان از هم جدا شدند و ترامپ ابراز ناراحتی کرد که مککانل، جو بایدن دموکرات را بهعنوان برنده به رسمیت شناخته است. هنگامی که مک کانل روز شنبه در صحن سنا اعلام کرد ترامپ «از نظر عملی و اخلاقی مسئول» حمله طوفانی به کنگره در ۱۷ دیماه است، فاصله میان آنها بیشتر شد.
این دو تلاش میکنند تا حزب را در جهت مخالف سوق دهند، مککانل به سمت ریشههای یک حزب حامی تجارت با بودجه متمرکز شد، در حالی که ترامپ که هنوز هم توسط بخش بزرگی از پایگاه رأی دهندگان جمهوریخواه پشتیبانی میشود، از یک رویکرد عوامگرایانهتر حمایت میکند.
بهگزارش ایرنا، دونالد ترامپ در بیانیهای مطبوعاتی با توجه به اتمام دادرسی استیضاح دوم در سنای امریکا افزود: میچ لجوج، عبوس و ناخندان است و اگر سناتورهای جمهوریخواه قصد داشته باشند با او بمانند، آنها دیگر پیروز نخواهند شد. او هرگز آنچه را که باید انجام شود یا آنچه برای کشور ما مناسب است، انجام نخواهد داد.
رئیس جمهوری سابق امریکا همچنین متعهد شد که در انتخابات آینده از رقبای اصلی حمایت کند و ادامه داد: در صورت لزوم و مناسب، من از رقبای اصلی که طرفدار «بار دیگر به امریکا عظمت میبخشیم» و سیاست ما در مورد «امریکا اول» هستند، حمایت خواهم کرد. ما رهبری درخشان، قوی، متفکر و دلسوزانه میخواهیم.
ترامپ و مک کانل هفتهها پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳ آبان از هم جدا شدند و ترامپ ابراز ناراحتی کرد که مککانل، جو بایدن دموکرات را بهعنوان برنده به رسمیت شناخته است. هنگامی که مک کانل روز شنبه در صحن سنا اعلام کرد ترامپ «از نظر عملی و اخلاقی مسئول» حمله طوفانی به کنگره در ۱۷ دیماه است، فاصله میان آنها بیشتر شد.
این دو تلاش میکنند تا حزب را در جهت مخالف سوق دهند، مککانل به سمت ریشههای یک حزب حامی تجارت با بودجه متمرکز شد، در حالی که ترامپ که هنوز هم توسط بخش بزرگی از پایگاه رأی دهندگان جمهوریخواه پشتیبانی میشود، از یک رویکرد عوامگرایانهتر حمایت میکند.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گم شده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
3 موضوع مهم در دیپلماسی حافظ اسد
بخش دوم پیشگفتار، مجالی برای پرداختن تفصیلی به این موضوع نیست، اما از باب «ما لا یدرک کله، لا یترک کله» و «مشت نمونه خروار»، به نحوه سیاست ورزی و تعامل «حافظ اسد» با سه موضوع مهم فراروی سیاست خارجی سوریه در دوران حکومتش، میپردازیم. روابط ویژه با لبنان، تعامل با ایران پسا انقلاب اسلامی و برخورد با گفتوگوهای صلح اعراب با رژیم صهیونیستی.
دو موضوع لبنان و ایران، اگر با عنایت به حاکمیت دو شاخه از یک حزب واحد (بعث) بر سوریه و عراق، از زاویه مطالعه تطبیقی سیاست خارجی این دو کشور واکاویده شود، واجد نتایج مهم و مفیدی خواهد بود. در موضوع لبنان، نگاه تاریخی و راهبردی سوریه به لبنان، با نگاه عراق به کویت در دوران معاصر، مشابهتهای آشکاری دارد، اما کافی است نحوه تعامل سوریه «اسد» با لبنان را با نحوه تعامل عراق «صدام» با کویت مقایسه کنیم تا تفاوتی «از زمین تا آسمان» در برابر ما خودنمایی کند. «اسد» با زیرکی و فرصت شناسی و ترکیب موفقی از راهبرد و راهکارهای متنوع، برای چند دهه کشورش را به بازیگر مؤثر درجه اول عرصه لبنان تبدیل میکند و «صدام» بر سر قمار سیطره بر کویت، آتش جنگی جدید را بر میافروزد که با سلسله پیامدهای بعدی اش، به پایان خود و شرارت ورزیهایش میانجامد.
مقایسه تعامل سوریه «اسد» و عراق «صدام»، با ایران پسا انقلاب اسلامی نیز بسیار عبرت آموز است. «اسد» که با پیمان کمپ دیوید و خروج مصر از عرصه منازعه اعراب و اسرائیل، موازنه منطقهای را بهصورتی فاحش به سود رژیم صهیونیستی و به ضرر سوریه میدید، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را همچون مائدهای آسمانی پذیرا شد و کوشید تا با استفاده از ظرفیتهای این انقلاب بزرگ مردمی و اسلامی، موازنه به هم ریخته با اسرائیل را جبران کند. سیاست هوشمندانهای که نه تنها به ترمیم موازنه به هم خورده پیش گفته و امکان تداوم سیاست مستقل و خاص سوریه در برابر اسرائیل کمک کرد، بلکه در درازمدت هم پیمانی برای سوریه آفرید، که تا به امروز کارکرد راهبردی خود را در سختترین شرایط یک دهه اخیر، نشان داده است.
این هوشمندی و نگاه راهبردی درازمدت به تحولات منطقهای را با نگاه صرفاً تاکتیکی و کوته نظرانه «صدام»، به ایران پسا انقلاب اسلامی و آنچه ضعف دولت و ارتش ایران در شرایط انقلابی میپنداشت، مقایسه کنید که منجر به تحمیل یک جنگ بزرگ خانمانسوز علیه ایران شد و اضافه بر تضعیف هر دو کشور به سود اسرائیل، عراق را در شرایطی قرار داد که در میان مدت به تمهید مقدمات فروپاشی نظام این کشور، انجامید. باز تشخیص «تفاوت از زمین تا آسمان» سخت نیست.
در موضوع سوم، یعنی گفتوگوهای صلح نیز مقایسه تطبیقی سیاست سوریه «اسد» با دیگر کشورهای عربی؛ و بویژه سازمان آزادیبخش فلسطین و «عرفات» پندآموز است. با فروپاشی اتحاد شوروی و آغاز روند مذاکرات سازش با راهبری ایالات متحده امریکا، سوریه «اسد» که خود را در معادلات جهانی مربوط به فلسطین، یکه و تنها میدید، بیآنکه بهصورت مستقیم با امریکا رو در رو شود، پذیرفت که در کنار دیگر اعراب، در کنفرانس صلح مادرید مشارکت کند. «اسد» در مرحله بعد نیز که اسرائیل موفق شد، گفتوگوهای دوجانبه با طرفهای عربی را بر فلسطینیان و اعراب تحمیل کند؛ به مذاکرات صلح سوری - اسرائیلی با میانجیگری امریکا، نه نگفت اما راهبردی را برای خود تنظیم کرد؛ که صلح را منوط به عقب نشینی کامل اسرائیل از اراضی اشغالی جولان سوریه تا خط ۴ ژوئن ۱۹۶۷ میکرد. مقایسه این نحوه تعامل راهبردی «حافظ اسد» با تعامل تاکتیکی «یاسرعرفات» با گفتوگوهای صلح، یک بار دیگر تفاوتهای آشکار«از زمین تا آسمان» را باز مینماید.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
وقت کشی در وزارت خارجه امریکا
متأسفانه وزارت خارجه همچنان با هیجان و نگرانی در پیگرفتن تضمینهایی از مادورو درباره سلامت پرسنل دیپلماتیک ما در آن کشور بود. این نگرانی بر سر اصل تضمینی که دولت ونزوئلا باید درباره حفاظت کافی از این افراد میداد، نبود بلکه به چگونگی تبادل «یادداشتهای دیپلماتیک» مربوط میشد که بهنظر من این بحثهای پیش پا افتاده در آن شرایط، بیتوجهی و بیاعتنایی کامل به فضای سیاسی گسترده تری بود که اتفاقات مهمی در آن جریان داشت. وزارت خارجه همچنین در اطلاعرسانی به بانک مرکزی درباره اینکه ما دولت جدیدی را در کاراکاس به رسمیت شناختهایم، تعلل کرده بود که این خود باعث تعجب بود.
تا روز دوشنبه اداره نیمکره غربی وزارت خارجه از پذیرش تحریمهای نفتی خودداری میکرد و همان طور که من نگران بودم، چنین استدلال میکرد که این اقدام امنیت پرسنل ما را در سفارت امریکا در کاراکاس به خطر میاندازد. «کیم برایر» دستیار وزیر خارجه در این اداره خواستار تأخیری 30 روزه در تحریمها بود که آشکارا بی ارزش بود. ابتدا آن را جدی نگرفتم ولی به نظر میرسید استدلال «برایر» بتدریج با جزئیات بیشتری مطرح میشود و اساساً هر اقدامی را که ما برای تحت فشار قرار دادن رژیم مادورو انجام داده بودیم، بهعنوان اقدامی که ممکن است باعث به خطر افتادن جان دیپلماتهای ما شود، توصیف میکرد (در آن ایام بیشتر پرسنل مستقر ما در سفارتخانه نیروهای امنیتی بودند و نه «دیپلمات»). اگر من یک کودک بدبین بودم شاید نتیجه میگرفتم که برایر و اداره متبوع وی در حقیقت با اقدامات خود تلاش میکردند سیاست اولیه ما را نابود کنند.
پمپئو بعد از ظهر شنبه در حالی که مطمئن نبود در برابر این مقاومت بوروکراتیک و اداری چه اقدامی باید انجام دهد، با من تماس گرفت. او را متقاعد کردم که اداره نیمکره غربی وزارت خارجه فقط در حال وقت کشی است؛ هر چقدر که او با این تأخیر انداختن موافقت کند زمینه برای درخواست تأخیرهای بیشتر فراهم خواهد شد. پمپئو در نهایت موافقت کرد که اگر ما «از همین فردا کار روی تحریمها را آغاز کنیم» از نظر او اشکالی ندارد. ما هم این کار را انجام دادیم. بیتردید کارشکنی اداره مربوطه در وزارت خارجه نشانه خوبی نبود. چه کسی میدانست که نظام اداری ما با این کارهای خود چه پیامی را به دولتهای دیگر، اندیشکده قدرتمند و چپگرای امریکای لاتین، لابیها و گروههای فشار حاضر در واشنگتن و رسانهها ارسال میکند؟
من و منوچین روز دوشنبه، چند بار با هم صحبت کردیم. او تمام آخر هفته را با مدیران شرکتهای نفتی مذاکره کرده بود و تحریمها در واقع بسیار شدیدتر از آن چیزی بود که ابتدا انتظار داشت و این خبر خوبی بود. معلوم شد پیشبینیها درباره این که ما نمیتوانیم بهدلیل تأثیرات منفی تحریمها بر پالایشگاههای ساحلی امریکا در خلیج مکزیک، علیه شرکت ملی نفت ونزوئلا اقدام کنیم؛ اغراقآمیز بوده است. این پالایشگاهها با توجه به سالها انتظار برای اعمال چنین تحریمهای نفتی، به گفته منوچین برای یافتن منبع دیگری برای جایگزین کردن واردت نفت از ونزوئلا «در موقعیت خوبی قرار داشتند»؛ واردات نفت این شرکتها از ونزوئلا اکنون کمتر از 10 درصد مجموعه واردات آنها را تشکیل میداد.
وقت کشی در وزارت خارجه امریکا
متأسفانه وزارت خارجه همچنان با هیجان و نگرانی در پیگرفتن تضمینهایی از مادورو درباره سلامت پرسنل دیپلماتیک ما در آن کشور بود. این نگرانی بر سر اصل تضمینی که دولت ونزوئلا باید درباره حفاظت کافی از این افراد میداد، نبود بلکه به چگونگی تبادل «یادداشتهای دیپلماتیک» مربوط میشد که بهنظر من این بحثهای پیش پا افتاده در آن شرایط، بیتوجهی و بیاعتنایی کامل به فضای سیاسی گسترده تری بود که اتفاقات مهمی در آن جریان داشت. وزارت خارجه همچنین در اطلاعرسانی به بانک مرکزی درباره اینکه ما دولت جدیدی را در کاراکاس به رسمیت شناختهایم، تعلل کرده بود که این خود باعث تعجب بود.
تا روز دوشنبه اداره نیمکره غربی وزارت خارجه از پذیرش تحریمهای نفتی خودداری میکرد و همان طور که من نگران بودم، چنین استدلال میکرد که این اقدام امنیت پرسنل ما را در سفارت امریکا در کاراکاس به خطر میاندازد. «کیم برایر» دستیار وزیر خارجه در این اداره خواستار تأخیری 30 روزه در تحریمها بود که آشکارا بی ارزش بود. ابتدا آن را جدی نگرفتم ولی به نظر میرسید استدلال «برایر» بتدریج با جزئیات بیشتری مطرح میشود و اساساً هر اقدامی را که ما برای تحت فشار قرار دادن رژیم مادورو انجام داده بودیم، بهعنوان اقدامی که ممکن است باعث به خطر افتادن جان دیپلماتهای ما شود، توصیف میکرد (در آن ایام بیشتر پرسنل مستقر ما در سفارتخانه نیروهای امنیتی بودند و نه «دیپلمات»). اگر من یک کودک بدبین بودم شاید نتیجه میگرفتم که برایر و اداره متبوع وی در حقیقت با اقدامات خود تلاش میکردند سیاست اولیه ما را نابود کنند.
پمپئو بعد از ظهر شنبه در حالی که مطمئن نبود در برابر این مقاومت بوروکراتیک و اداری چه اقدامی باید انجام دهد، با من تماس گرفت. او را متقاعد کردم که اداره نیمکره غربی وزارت خارجه فقط در حال وقت کشی است؛ هر چقدر که او با این تأخیر انداختن موافقت کند زمینه برای درخواست تأخیرهای بیشتر فراهم خواهد شد. پمپئو در نهایت موافقت کرد که اگر ما «از همین فردا کار روی تحریمها را آغاز کنیم» از نظر او اشکالی ندارد. ما هم این کار را انجام دادیم. بیتردید کارشکنی اداره مربوطه در وزارت خارجه نشانه خوبی نبود. چه کسی میدانست که نظام اداری ما با این کارهای خود چه پیامی را به دولتهای دیگر، اندیشکده قدرتمند و چپگرای امریکای لاتین، لابیها و گروههای فشار حاضر در واشنگتن و رسانهها ارسال میکند؟
من و منوچین روز دوشنبه، چند بار با هم صحبت کردیم. او تمام آخر هفته را با مدیران شرکتهای نفتی مذاکره کرده بود و تحریمها در واقع بسیار شدیدتر از آن چیزی بود که ابتدا انتظار داشت و این خبر خوبی بود. معلوم شد پیشبینیها درباره این که ما نمیتوانیم بهدلیل تأثیرات منفی تحریمها بر پالایشگاههای ساحلی امریکا در خلیج مکزیک، علیه شرکت ملی نفت ونزوئلا اقدام کنیم؛ اغراقآمیز بوده است. این پالایشگاهها با توجه به سالها انتظار برای اعمال چنین تحریمهای نفتی، به گفته منوچین برای یافتن منبع دیگری برای جایگزین کردن واردت نفت از ونزوئلا «در موقعیت خوبی قرار داشتند»؛ واردات نفت این شرکتها از ونزوئلا اکنون کمتر از 10 درصد مجموعه واردات آنها را تشکیل میداد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نـما
-
«بن سلمان» نه ، فقط «ملک سلمان»
-
سوسیالیسم برای ثروتمندان، کاپیتالیسم برای بقیه مردم
-
تصویب قانون منع اسلام سیاسی در پارلمان فرانسه
-
بیانیه ترامپ علیه مک کانل
-
روایت گم شده
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
اخبارایران آنلاین