‌امام صادق عليه السلام : مؤمن ناسپاسى مى شود، زيرا خوبى او به درگاه خداى تعالى بالا مى رود و در ميان مردم شايع نمى شود، اما خوبى هاى كافر شايع مى شود چون براى مردم است و به درگاه الهى بالا نمى رود.                                                       علل الشرايع ج2، ص560، ح1

«ایران تنها تهران نیست» شعار سازمان سینمایی است. مدیران در سال‌جاری جهت‌گیری خود را بدین سمت بردند‌. رقم حمایتی یک میلیاردی از فیلمسازان جوان در سال ۹۸ به ۵ میلیارد رسید.
بخشی از صحبت‌های رئیس سازمان سینمایی در اختتامیه جشنواره آسوریک‌

هر گاه نام سردار سلیمانی را می‌شنیدم احساس غرور می‌کردم. در این ۴۰ سال پس از انقلاب همواره دشمنی امریکا با ما اینچنین بوده که تلاش می‌کردند افراد نافذ را حذف کنند. این اولین بار نیست و آخرین بار نیز نخواهد بود؛ چراکه ذات دشمنی استکبار اینچنین است.
بخشی از صحبت‌های کارگردان
در ویدئوی شخصی‌اش

‌‌گروه فرهنگی/ دو روز بعد از شهادت سردار شهید ایرانی حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس از فرماندهان مقاومت همچنان واکنش‌های اهالی فرهنگ و هنر در داخل و خارج از ایران به ترور این دو بزرگمرد منطقه ادامه دارد. مایکل مور «مستندساز» امریکایی در دو پست جداگانه اینستاگرامی به شرح ظلم تاریخی امریکا علیه ملت ایران پرداخت. او در بخش‌هایی از یادداشت جدید خود همراه با انتشار عکسی از سردار شهید سلیمانی دوباره به طعنه و کنایه سیاست‌های امریکا را در قبال ترور سردار به سخره گرفت و نوشت: «سلام بر همشهریان امریکایی. این مرد را می‌شناسید؟ آیا می‌دانستید که او دشمن شماست؟ چی؟ هرگز از او نشنیده‌اید؟ تا پایان امروز به شما آموزش داده می‌شود که از او متنفر باشید. خوشحال خواهید شد که ترامپ او را ترور کرد. شما همان‌طور که گفته شد انجام خواهید داد. بنشین رفتن و آوردن! پرش! آماده شوید تا در تعطیلات به خانه خود در هواپیما سوار شوید. آماده شوید تا پسران و دختران خود را برای مرگ در یک جنگ جدید بفرستید. جنگ، ثروتمندان را ثروتمندتر می‌کند. جنگ خوب است. جنگ یک حواس‌پرتی ضروری است. جنگ صلح است. ترامپ فرمانده ما است! دهه جدید مبارک.» بعد از انتشار این پست ریکی مارتین خواننده امریکایی راک با 13 میلیون فالوور پست مایکل مور را استوری کرد. دیروز هم عوامل سریال «سلمان فارسی» با انتشار متنی حکایت اندوه خود را از شهادت سردار قاسم سلیمانی ابراز و خطاب به او نوشتند: «پرچمی را که در دستان این سردار بزرگ بود، بر زمین نخواهند گذاشت.» در بخش‌هایی از این نامه آمده است: «سردار شجاعت‌ها، سلیمانی بزرگ، اینجا کویر کرمان خطه تست؛ خانه تو، و سرزمین شکوهمندی که تو را زاد و در خود پروراند و به تاریخ سپرد تا راه حقیقت بی‌رهرو نماند. ما اینجا در اندوه از دست دادن تو و در غربت نبودنت، با پرداختن به زندگی سلمان بزرگ، خود را روایتگر حیات درخشان همه سلمان‌هایی می‌دانیم که به حقیقت زمانه خویش دل بستند و در پای آن جان دادند. سلیمانی بزرگ، تو سلمان زمانه‌ات بودی و در جست‌و‌جوی حقیقت، سرزمین‌های بسیار را مکرر پیمودی.» سیروس مقدم کارگردان سریال «پایتخت» هم در گفت‌وگویی تلفنی با مجری برنامه شبکه یک سیما خاطراتی از جلسات خود با سردار سلیمانی در زمان ساخت «پایتخت۵» نقل کرد. مقدم ضمن تسلیت به همه آحاد ملت ایران و خانواده این سردار بزرگ به جلسه ملاقات و نظرخواهی از سردار درباره ساخت فصل پنجم «پایتخت» که با موضوع مقابله با داعش ساخته شده بود اشاره کرد و گفت: «وقتی ما خواستیم «پایتخت ۵» را شروع کنیم قرار ملاقاتی از طرف مؤسسه اوج ترتیب داده شد و من توانستم سردار سلیمانی را زیارت کنم. او در نهایت سادگی، عطوفت و تأثیرگذاری صحبت‌هایی مثبت و سازنده درباره «پایتخت» بیان کرد؛ صحبت‌هایی برای مراحل مختلف فیلمنامه و ساخت سریال که این صحبت‌ها جزو لحظات فراموش نشدنی زندگی من بود.» مقدم در بخش‌هایی از این گفت‌وگو هم درباره حس و حال شخصی‌اش، لحظه شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی گفت: «شب این اتفاق تا دیروقت مشغول کار بودیم و دیرتر از خواب بیدار شدیم و اولین خبری که روز جمعه از اخبار شنیدم همین بود و واقعیت این است که شوکه شدم. در سریال امام علی(ع) زمانی که خبر شهادت مالک اشتر را می‌دهند در دیالوگی پاسخ می‌دهند که «با مرگ مالک باورم می‌شود که مرگ هم وجود دارد» خبر شهادت سردار سلیمانی هم برای من همین قدر باورنکردنی، نابهنگام و متأثرکننده بود. تأثیر خیلی عجیب و غریبی در ما گذاشت و هنوز نمی‌توان این خبر را باور کرد.»
به روایت زبان و قلم
حسین مسافرآستانه با بیان این‌که حاج قاسم سلیمانی یک قهرمان بزرگ بود، تأکید کرد امریکا باید بداند از سوی مردم و حاکمیت ایران جواب دندان شکنی را در قبال ترور سردار سلیمانی خواهد دید. حسین مسافرآستانه کارگردان باسابقه و مدیر تئاتر درباره شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و جنایت امریکا در ترور این سردار در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر از سردار سلیمانی به‌عنوان یک قهرمان محبوب ملی یاد کرد که برای همه آحاد جامعه اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارد و ملت ایران اجازه نمی‌دهد خون به ناحق ریخته شده او پایمال شود.» مسافرآستانه در بخش‌هایی از این گفت‌وگو به این نکته اشاره می‌کند که «دست جنایتکار امریکا مرتکب این جنایت هولناک شده که دنیا آن را فراموش نمی‌کند. امریکای جنایتکار چنان سرخورده شده که با دست و زبان خود به این جنایت هولناک اقرار کرده است.» مسافرآستانه با بیان این‌که حاج قاسم سلیمانی فقط سردار جنگ نبود بلکه یک قهرمان بزرگ ملی است، تأکید کرد: «امریکا باید بداند که توسط مردم و حاکمیت ایران جواب دندان‌شکنی در قبال این جنایت هولناک خواهد دید که من امیدوارم این جواب دندان‌شکن هر چه سریع‌تر انجام شود.» سید مهدی شجاعی نویسنده نام‌آشنا و نویسنده کتاب «کشتی پهلو گرفته» به مناسبت شهادت این سردار محبوب با نگارش یادداشتی به تجلیل از او پرداخت. شجاعی در بخش‌هایی از این یادداشت می‌نویسد:‌ «مردی با بال‌های شهادت به ملأ اعلی عروج کرد که زمین، سنگینی قدم‌هایش را بر گرده خود می‌فهمید و آسمان به سایه‌اش بر سر او می‌بالید. او اقیانوسی عمیق و کتوم بود که علیرغم غرائب نهفته در اعماق، بر ساحل نگاهش امواجی نرم و آرام داشت. او کوهی استوار و شامخ‌ بود که هیچ طوفانی توان لرزاندنش را نداشت. سردار قاسم سلیمانی مصداق تمام و کمال مردی و مردانگی و تعین مجاهد فی سبیل‌الله در عصر ما بود. شخصیتی منحصر به فرد که مشابه و نظیر نداشت و قرن‌ها بود که مادر گیتی کسی چون او را به بشریت اهدا نکرده بود. وجودش چنان از عظمت خدا لبریز بود که هرچه جز او را کم و کوچک می‌دید. ترس را نمی‌شناخت و با خستگی و نومیدی بیگانه بود. پرداختن به کارهای بزرگ، هیچگاه از توجهش نسبت به امور کوچک نمی‌کاست.» شجاعی به این نکته اشاره می‌کند که «او با دست‌های اعجازگرش، عقل و عشق را به هم پیوند زده بود و با نگاه آسمانی‌اش مهر و رقّت و عطوفت را با اقتدار و سلحشوری و صلابت آشتی داده بود.»
هالیوودی‌ها و تقبیح ترامپ
از طرف دیگر شماری از چهره‌های مطرح هالیوودی در اعتراض به عمل ترامپ در به شهادت رساندن فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در توئیت‌هایی سیاست‌های امریکا و علی‌الخصوص ترامپ را در این زمینه نکوهش کردند. راب راینر کارگردان امریکایی نوشت: «احساس وحشتناکی است که فرمانده کل کشورت، فقط دروغ بگوید و سعی کند هدف گرفتن قلب ارتش ایران را توجیه کند.» آلک بالدوین بازیگر هم در صفحه توئیتر خود با کنایه به شرایط نابسامان ترامپ در فضای سیاسی داخل امریکا نوشت: شروع یک جنگ برای تحت‌ الشعاع قرار دادن استیضاح؟» پاتریشا آرکت بازیگر برنده اسکار هم در توئیتی به این نکته اشاره کرد که «امنیت ملی ما را خطری جدی تهدید می‌کند. باید ترامپ را بیرون کنیم. تمامی جمهوریخواهان حامی او را با رأی خود از مقامشان عزل کنید.» جان لگیزامو بازیگر و استند-آپ کمدین مطرح امریکایی هم با عروسک خیمه‌شب‌بازی دانستن ترامپ نوشت: «ترامپ عروسک خیمه‌شب بازی است که می‌خواهد با این اقدام کاری کند استیضاحش فراموش شود!» رزانا آرکت، بازیگر و تهیه‌کننده در صفحه توئیتر خود ترامپ را جنایتکار جنگی دانست و نوشت: او جنایتکار جنگی است و با این کارش انسان‌های زیادی را به کشتن می‌دهد. می‌خواهد ما را وارد جنگ کند تا استیضاحش را متوقف کند. امروز دست همه جمهوریخواهان به خون آلوده است.» دبورا مسینگ بازیگر سریال «ویل و گریس» هم نوشته است: ترامپ تهدیدی برای امنیت ملی امریکاست. راب دلنی کمدین امریکایی در مورد احتمال وقوع جنگ می‌نویسد: بیش از ۸۰ میلیون نفر در ایران زندگی می‌کنند. ایرانی‌های زیادی  را می‌شناسم و دوست ندارم یک جوان ۲۰ ساله امریکایی به آنجا برود و کودکان و شهروندانش را به قتل برساند و سپس خودش هم کشته شود. جنگ شیطانی‌ترین عمل است.» بردلی ویتفورد بازیگر امریکایی هم ترامپ را یک‌ بیمار روانی دانست و نوشت: «ترامپ یک خودشیفته است. دچار دردسر شده و برای همین می‌خواهد جنگی آغاز کند.» در کنار همه این‌ها مجله هالیوود ریپورتر هالیوود که یک مجله شناخته شده سینمایی است و کمتر در مسائل سیاسی و امنیتی دخالت می‌کند، در مطلبی به شهادت سردار قاسم سلیمانی به دستور ترامپ واکنش نشان داد. در این مطلب که به عنوان مطلب اصلی و تیتر یک هالیوود ریپورتر و به قلم الیزابت وارن (سناتور دموکرات) منتشر شده، آمده است: «دونالد ترامپ «با حمله هدفمند به ژنرال ارشد ایران در یک حمله هوایی در فرودگاه بین‌المللی بغداد» دینامیت را به انبار باروت انداخته است و این حمله می‌تواند ایالات متحده را در آستانه درگیری بزرگ در خاورمیانه قرار بدهد. انتظار می‌رود این حمله با تلافی شدید ایران علیه اسرائیل و منافع امریکا همراه باشد.»‌

محمدرضا شمس
نویسنده و مترجم
سی و یکمین فهرست کتاب‌های «لاک‌پشت پرنده» متعلق به کتاب‌های برتر فصل پاییز در همکاری مشترک مؤسسه شهر کتاب و فصلنامه تخصصی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان منتشر شد. این کتاب‌ها در حقیقت راهنمای والدینی است که خواهان خرید کتاب‌های تأیید شده منتقدان و کارشناسان ادبی برای فرزندانشان هستند. محمدرضا شمس، نویسنده و مترجم کودک و نوجوان، یکی از افرادی است که نام او با داستان «چاه و ماه» در این فهرست درج شده است.
«چاه و ماه» روایتگر ماجرای به چاه افتادن حضرت یوسف از سوی برادرانش است، از آنجایی که بارها درباره این داستان گفته‌اند و نوشته‌اند تلاش کردم به شیوه‌ای متفاوت دست به بازنویسی آن بزنم. از همین رو به سراغ فانتزی و استفاده از ساختارهایی رفتم که شاید در ادبیات دینی‌مان چندان مرسوم نیست.
از جمله این‌که خواننده کودک در این داستان با گرگ‌هایی روبه‌رو می‌شود که نزد یعقوب، پدر حضرت یوسف می‌روند و گلایه می‌کنند که متهم به کشتن یوسف شده‌اند، در صورتی که کار آنها نبوده است. حتی در جای دیگری وقتی بالاخره یوسف را پیدا می‌کنند و از چاه بیرون می‌آورند، چاه از دلتنگی به دنبال او می‌رود و سر راه خود مسافران را سیراب می‌کند. اینها را گفتم که بگویم همان‌قدر که دوره زمانه عوض شده، کودکان و نوجوانان هم تغییر کرده‌اند.
در شرایطی که مخاطبان کم سن و سال با انواع و اقسام تکنولوژی‌های دنیای مدرن احاطه شده‌اند، دیگر انتشار مستقیم یک پیام با داستانی ساده برای آنان جذاب نیست.
این در حالی‌ است که ادبیات دینی ما از نظر شیوه تألیف و پرداخت، دچار تکرار عجیب شده است. کافی‌ است به داستان‌های این حوزه در چهل سال گذشته سر بزنید و ببینید که فقط به چند عنوان اثر شاخص می‌رسیم! نویسندگان این گروه سنی هنوز گمان می‌کنند که باید به همان سبک و سیاق گذشته و با استفاده از همان الگوهای قدیمی دست به انتقال مضمون‌های مورد نظر خود به مخاطبان بزنند و نمی‌دانم چرا توجهی به جهان ادبیات و تحولات رخ داده در آن ندارند. کافی‌ است نگاهی به آثاری همچون سه‌گانه «نیروی اهریمنی‌اش» از فیلیپ پولمن بیندازید تا ببینید چطور ادبیات پست مدرن را به دنیای نوجوانان کشانده است، اینها همه درس‌هایی است که از آنها غفلت کرده‌ایم.
دنیای ادبیات به سمت و سویی حرکت کرده که شاهد استفاده از ابزارها و ساختارهای خاص ادبیات بزرگسال برای این گروه سنی هستیم. من نمی‌گویم خودم را نماینده استفاده از این ادبیات می‌دانم، اما می‌خواهم بگویم نه تنها در ادبیات داستانی دینی، بلکه در کلیت ادبیات کودک و نوجوان وقت آن شده که خودمان را از ترس‌ها و کلیشه‌ها رها کنیم. اتفاقی که هنوز در کشور ما قابل درک نیست و معتقدم که از این نظر فاصله بسیاری با دیگر کشورها داریم.
دیگر وقت آن شده که در کتاب‌های این گروه سنی، به وجهه ادبی داستان‌ها هم توجه کنیم و بدانیم که می‌توان از ساختارها و عناصر داستانی کتاب‌های بزرگسال برای مخاطبان کم سن و سال استفاده کرد. این مسأله‌ای است که تنها شامل کتاب‌های ادبی دینی نمی‌شود و باید آن را در ارتباط با همه کتاب‌ها و موضوعات درج شده در این گروه رعایت کرد. باید بدانیم که کودکان و نوجوانان امروز شباهتی به تصورات ما ندارند و برای آن که از آنان عقب نمانیم نیازمند به روز‌رسانی خود و تفکراتمان هستیم.

احمد مسجدجامعی
عضو شورای شهر تهران
امسال صدمین سال تولد مرحوم عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر، بزرگ‌ترین و از تأثیرگذارترین نشرهای کشور است. از سوی دیگر هفتادمین سال تأسیس انتشارات امیرکبیر را شاهد هستیم. آن‌چه پیش روی شماست، سخنان من با عنوان «تهران از نگاه جعفری» است.

برای جعفری چگونگی بهره‌برداری از آب، در خانه‌ها هم اهمیت دارد و از آن گزارش دقیقی ارائه می‌دهد. «آب قنات را هر شب به نوبت در جوی‌های یک محله سرازیر می‌کردند و از جوی‌ها به درون آب انباری که در هر خانه وجود داشت، می‌ریختند. آب انبار زیرزمینی بود شبیه خزینه حمام که به فراخور بزرگی و کوچکی‌اش، چند پله آجری پشت دیوار آن تعبیه می‌شد که معمولاً تا عمق چندین متر از سطح حیاط پایین‌تر می‌رفت و به فضایی به عرض و طول سه، چهار متر می‌رسید. در پشت دیوار آب انبار یک گودال کوچک به ابعاد چهل، پنجاه سانتیمتر بود که در بالای آن شیری برنجی نصب بود که آب را از آب انبار بیرون می‌کشید. این فضا را «پاشیر» می‌گفتند که چون از سطح زمین پایین‌تر بود، تابستان‌ها خنک‌ترین جای خانه بود و حکم سردخانه را برای نگهداری خوراکی‌های فاسد شدنی داشت.» (ص33)
اما نکته خواندنی نوع رفتار مردم در قبال آبی بود که به محل آنها می‌رسید. این رفتار حاکی از نگاه مردم به آب است؛ «نوبت آب محله‌ها را میراب تعیین می‌کرد و شب نوبتِ محل، مردم کنار جوی‌ها جمع می‌شدند و به استقبال آب می‌رفتند.» (ص33)
8ـ وسایل حمل و نقل عمومی
پیش از این به شغل رانندگی اتوبوس‌های خط واحد، که جعفری از آن یاد کرده بود پرداختیم. اما سفرهای درون شهری با وسایل دیگری هم انجام می‌شد. در کتاب «در جست‌و‌جوی صبح» از آن جا که شیوه زندگی مردم در تهران قدیم، بخش عمده‌ای را به خود اختصاص می‌دهد، طبیعتاً وسایل حمل و نقل عمومی هم اهمیت پیدا می‌کند. واگن اسبی یکی از وسایل مهم در مسیرهای اصلی شهر بود. جعفری مشخصات این مسیرها را به تفصیل بیان می‌کند. «از کودکی واگن اسبی را دیده بودم که یکی از خطوط آن از امیریه به میدان توپخانه و سپس به سبزه میدان می‌آمد. خود خیابان امیریه یکی از خیابان‌های مسیر واگن اسبی بود.» (ص25) در ادامه، وی از مسیرهای دیگری چون اول بازار تا آخر لاله‌زار، بازار به خیابان چراغ برق (امیرکبیر فعلی) و خیابان ری، بازار به باغشاه، بازار به میدان توپخانه و چهارراه حسن‌آباد و از آن جا به میدان شاهپور یاد می‌کند.
این مسیرهای پنجگانه، بازار را به نقاط مختلف تهران پیوند می‌داد. اما موضوع مهم، محوریت بازار در همه این مسیرهاست. این امر به این معناست که برای مردم، دسترسی به بازار مهم بوده است. به عبارت دیگر بازار و به قولی اقتصاد، رکن اساسی حمل‌ونقل شهری تهران را تشکیل می‌داد.

یگانه خدامی

هشتـگ
#قاسم-سلیمانی

هیچ خبر و اتفاقی این روزها مهمتر از شهادت سردار قاسم سلیمانی و اتفاقات بعد از آن برای مردم ایران نبوده است. همچنان در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ قاسم سلیمانی درباره ترور، حرف‌های ترامپ در کنفرانس خبری‌اش و تشییع پیکر شهید سلیمانی می‌نویسند. تصاویر و فیلم‌های تشییع در عراق بارها بازنشر شد و اهوازی‌ها که مشخص شد اولین میزبان پیکر قاسم سلیمانی در ایران خواهند بود از برنامه‌هایشان برای این مراسم می‌نویسند. فیلمی از عزاداری پرشور مردم اهواز هم توسط بسیاری از کاربران به اشتراک گذاشته شد.
البته همچنان دعواها با کسانی که از ترور شهید سلیمانی ابراز خوشحالی می‌کردند ادامه دارد و بازار بلاک کردن این کاربران حسابی داغ است: «در این تابوت پیکر سیاووش و آرش و عباس میرزا زمان است، پیکر بهترین فرمانده ایران ما در صد سال اخیر. پیکر اسطوره دوران ما در این تابوت است. حتم دارم مردم ایران از همه سلایق و ورای هر اختلاف داخلی، تشییع پیکر سردار ایران را تاریخی برگزار خواهند کرد.»، «قربانی ترور بودن خود نشانه حقانیت است. از گاندی و احمدشاه‌مسعود تا قاسم سلیمانی. راستی، چه گوارا، قهرمان ملت‌ها، در کشورِ خودش ‌کشته شد یا در بیرون مرزهاش و در حال مبارزه؟!»، «به جمعیت حاضر در تشییع جنازه در شهر‌های کربلا نگاه کنید تا ارادت قلبی را ببینید آنها مردم واقعی هستند نه فیک‌های مجازی توئیتر و اینستاگرام»، «پمپئو کلیپ منتشر کرد و به دروغ ادعا کرده عراق از شهادت حاج قاسم خوشحاله! این دروغ بزرگ رو فقط حضور گسترده مردم تو تشییع پیکر سردار و بقیه همراهانش خنثی می‌کرد. به برکت خون شهدای اخیر چه اتحاد و پیوندی بین ایران و عراق رقم خورد.»، «ما مردم خوزستان در شهر اهواز می‌خواهیم میزبان پیکر مطهر بزرگمردی باشیم که در جنگ و بعد از جنگ کنارمان تلاش و کوشش و مجاهدت کرد.»، «ترامپ دیوانه با ترور قاسم سلیمانی خودش را با ملت بزرگ و متحد ایران درانداخت. سوگواری بزرگ مردم اهواز از هر قوم و زبان و یزله عرب‌های اهواز به یاد سرداری که هشت سال دوشادوش آنها از خوزستان برابر صدام دفاع کرد و سال‌ها جانش را سپر جان آنها برابر داعش کرد.»، «تو کنفرانس مطبوعاتی ترامپ، پریشونی، لرزش صدا و نداشتن تمرکز کاملاً مشهوده... ترامپ مثل همیشه جسور و بی‌باک نبود، فکر کنم تازه فهمیده چه اتفاقی افتاده...»، «نفس زدن‌های مدام و لرزش ترامپ هنگام توجیه علت حمله تروریستی امریکا در صحبت‌هایش مشهود بود.»‌‌‌

ماجرا
تاریخ فراموش نخواهد کرد

محمود دولت آبادی نویسنده نام آشنا که همیشه نسبت به اتفاقات و حوادث مختلف ایران و مردمش واکنش نشان داده است، دیروز یادداشتی در روزنامه ایران در رثای سردار قاسم سلیمانی نوشته بود که بازتاب زیادی داشت. بسیاری از چهره‌های سیاسی و فرهنگی این یادداشت را منتشر کردند و آن را سوگ نوشتی عاشقانه دانستند؛ کسانی مانند آذر منصوری عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران و الهام فخاری عضو شورای شهر تهران.
در شبکه‌های اجتماعی هم این یادداشت بارها بازنشر شد اما در کنار کسانی که آن را ستودند کسانی هم بودند که با دولت آبادی و واکنشش نسبت به این ترور مخالف بودند و از او انتقاد می‌کردند. در مقابل این انتقادها احسان محمدی روزنامه نگار در کانال تلگرامی اش درباره یادداشت محمود دولت‌آبادی و واکنش‌ها به آن نوشت: «جنگ شروع شده. نه میان ایران و امریکا که میان برادر و خواهر، پدر و پسر، رفیق و رفیق... توهین می‌کنند به هم. پرخاش. فحش می‌پرانند و آش آنقدر شور شده که صبح دیدم دختر جوانی زیر پستی نوشته: «این پیرمرد سبیل‌زرده هم معلومه جیره‌خور نظامه!» منظورش محمود دولت‌آبادی است. یکی از ستون‌های داستان‌نویسی در ایران که در همین کشور به بعضی کتاب‌هایش مجوز نمی‌دهند، بارها احضار و بازخواست شده و در رسانه‌های رسمی نیمی از عزت و احترامی که یک استندآپ کمدین می‌بیند را ندیده.»
میلاد عظیمی پژوهشگر هم درباره همین موضوع یادداشتی در کانال تلگرامی اش منتشر کرد: «امروز دوباره نوبت محمود دولت‌آبادی است. نویسنده بزرگ سپیدموی در موضوعی عقیده‌اش را نوشت و عده‌ای «آزادیخواه» در فضای مجازی به راه افتاده‌اند که [...]. شرمم می‌آید بنویسم آنچه را نوشته‌اند... آثار تو اعتبار ادبیات معاصر ایران است. تاریخ فراموش نخواهد کرد که تو به پوپولیسم مهارگسیخته بنجل بازاری پشت کردی و منافع ملی را در نظر گرفتی و آزادوار و فروتنانه عقیده‌ات را گفتی و نوشتی. نترسیدی و آبرویت را به مسلخ هتاکان آوردی. تو نویسنده مردم و هنرمند مردمی هستی. سرد و گرم دهر چشیده‌ای. نه برای نام و نه برای نان است آنچه می‌گویی. کدام اعتبار و افتخار است که به آن نرسیدی. فقط عقیده‌ات را گفتی. همین. صرفاً نظرت را گفتی و آن را فروتنانه در معرض نقد مستدل و محترم گذاشتی. همین. وای بر کشور ما اگر چون تو مردی نتواند بی‌واهمه از سیل دشنام‌ها سخن بگوید.» محمود رضوی تهیه‌کننده سینما هم در توئیتر نوشت: «فرزند شایسته ایران، یادداشتی که محمود دولت آبادی برای حاج قاسم سلیمانی نوشت و در انتها گفت برای او سوگوارم».‌

در این عکس سردار سلیمانی جوان را می‌بینید و جمع رفقا... رفقایی که یکی‌یکی رفتند. سردار مانده بود و جای خالی رفقایش. تنها سرداری که نرفت و ماند تا کنار ایران و ایرانی بماند و مأموریت رفقایش را تمام کند. ماند تا خاورمیانه امروز را نه از صدام، که از لوث صدامیان امروزی، از داعش و داعشی‌ها پاک کند، تا فرزندان این آب و خاک فارغ از هر عقیده و گرایش سیاسی ته قلبشان هنوز امیدوار باشند که اگر زین‌الدین، کاظمی، همت، باکری، کاوه و دیگر حاضران در این عکس نیستند، حاج قاسم محبوب هست با همان عِرق اسلامی- ایرانی‌اش. حالا این جمع شهدای پرافتخار و وطن‌پرست ایرانی، آغوش‌شان را برای استقبال از همرزم قدیم و میهمان جدیدشان باز کرده‌اند... تصویر کامل شد... حاج‌ قاسم سلیمانی، سردار غیور، محبوب و باصلابت وطن با شهادتش این عکس را کامل کرد... حالا همه شهیدند... شهدایی که رفتند تا ایران بماند.‌