ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون نخستوزیر چین: مذاکرات تجاری شکست نخورده است
ریحانه یاسینی
خبرنگار
شاخص «ترس و طمع» روی خط نارنجی قرار گرفته و عدد 44 را نشان میدهد، به این معنا که سرمایهگذاران در جهان احساس ترس میکنند و تمایلی برای سرمایهگذاری ندارند. شبکه خبری سیانان، این شاخص را هر روز بررسی میکند. هرچه عقربه به سمت سبز و عدد 100 نزدیکتر باشد، یعنی اوضاع بازارها و اقتصاد جهان بهتر است و هرچه عقربه به سمت قرمز و عدد صفر بچرخد، یعنی اوضاع بیثبات است و سرمایهگذاران میترسند که در بازارهای سهام، قدم از قدم بردارند. رفتار بازار به همین ترتیب روشن و شفاف وضعیت اقتصاد روز را بازنمایی میکند. در چند روز اخیر، بازارها تحت تأثیر جنگ تجاری دو قدرت بزرگ جهان قرار گرفتهاند. هفته گذشته، تحلیلگران بینالمللی نسبت به توافق تجاری میان امریکا و چین خوشبین بودند اما در دو روز اخیر، ورق برگشت و امریکا تهدید به وضع تعرفههای جدیدی کرد.
بر اساس گزارش بلومبرگ، در نهایت بعد از دو روز مذاکره کار به اینجا رسید:«دولت ترامپ به چین اعلام کرده است که برای رسیدن به توافق نهایی یک ماه وقت دارد، در غیر این صورت با تعرفههای امریکا روی تمام کالاهایش روبهرو خواهد شد. البته هر دو طرف برای جلوگیری از شکست عمومی مذاکرات تلاش کردند.»
چین به افزایش تعرفهها واکنش نشان میدهد
«چین و امریکا به توافق رسیدهاند که مذاکرات بیشتری در پکن داشته باشند. رئیس جمهوری دونالد ترامپ نیز به دستیار تجاری خود دستور داده است که روند وضع تعرفههای جدید روی تمام کالاهای چینی را آغاز کند.» رویترز چنین درباره نتیجه نهایی مذاکرات دو روز اخیر مینویسد.
بامداد روز جمعه واشنگتن تعرفه ۲۰۰ میلیارد دلار از واردات محصولات چینی را از ۱۰ به ۲۵ درصد افزایش داد. به همین خاطر شکست توافق تجاری بر سر زبانها افتاد اما در ادامه مذاکرات کار به جایی رسید که لیوهه معاون نخستوزیر چین در گفتوگو با شبکه تلویزیونی فوئنیکس - نزدیک به دولت چین- گفت: «مذاکرات شکست نخوردهاند. برعکس، من فکر میکنم عقبگردهای جزئی در طول مذاکرات برای دو طرف طبیعی و اجتنابناپذیر است. با نگاه به آینده ما همچنان به شکل محتاطانهای خوش بین هستیم.چین بشدت با اقدام اخیر امریکا مخالف است و بهعنوان یک ملت، به این مسأله واکنش نشان خواهد داد.»
واکنش بازارها به مذاکرات اخیر چیست؟
جنگ تجاری میان دو قدرت بزرگ اقتصادی در یک سال اخیر اوضاع بازارهای جهان را آشفته کرده است. در طول این مدت، تمام برآوردها از اقتصاد جهانی و پیشبینی اوضاع آینده تحت تأثیر این جنگی قرار گرفته است که دونالد ترامپ با وضع تعرفه روی کالاهای چینی و روی واردات برخی کالاها مانند آلومینیوم از تمام کشورها به امریکا وضع کرده است.
صندوق بینالمللی پول در آخرین به روزرسانی گزارش خود از پیشبینی اقتصاد جهان در سال 2019 مینویسد:«پس از دو سال متوالی رشد اقتصاد جهان، در نیمه دوم سال 2018 اوضاع تغییر کرد؛ به خاطر تنشهای تجاری و افزایش تعرفه بین چین و امریکا، کاهش اطمینان و ثبات تجاری، تنگ شدن شرایط مالی و سیاستهای ناپایدار و بیثبات در بسیاری ازاقتصادها. در سال 2019 رشد اقتصاد جهان به 3.3 درصد میرسد که ضعیفترین میزان رشد از زمان بحران مالی 2009 تاکنون است.»
در دو روز اخیر نیز بازارها واکنش منفی داشتند. بر اساس گزارش رویترز، ارزش دلار در آخرین روز از معاملات هفتگی در برابر بسیاری از ارزهای مهم کاهش یافت. هر یورو با ۰.۱۲ درصد افزایش به ۱.۱۲ دلار رسید. پوند نیز در برابر دلار تا ۱.۲۹ دلار رسید. بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله وزارت خزانهداری امریکا نیز به ۲.۴۷ درصد کاهش یافت. یوان چین تنها ارز مهمی بود که در برابر دلار کاهشی بود؛ بهگونهای که هر دلار به ۶.۸۲ یوان افزایش یافت.
شاخصهای مهم بورسهای امریکایی که در آخرین روز کاری هفته کاهش یافته بودند، بعد از آنکه ترامپ مذاکرات را «سازنده» توصیف کرد، اندکی بهبود یافتند. بورسهای اروپایی هم به این جنگ تعرفهای بیتفاوت بودند و شاخص «استوکس ۶۰۰» که در بردارنده نماد ۶۰۰ شرکت بزرگ اروپایی است با
۰.۴ درصد افزایش به کار خود خاتمه داد. اما بر اساس گزارش سیانان، این جنگ تجاری «دردسر بازار جهانی» است. در اروپا، آلمان بشدت در معرض خطر است. چرا که تولید صنعتی آن وابستگی زیادی به تقاضای چین دارد. خودروسازان این کشور در امریکا فعالیت میکنند و تجارت بزرگی هم داخل چین دارند. جنگ تجاری شرکتهای بزرگ امریکایی را هم تحت تأثیر قرار داده است. سیانان در این باره مینویسد:«اپل هشدار داده که جنگ تجاری باعث کاهش تقاضای آیفون در چین شده است.
بوئینگ نیز هنوز برای مشکلات ایمنی هواپیمای مکس 737 تحت فشار است و اگر چین هم از خرید هواپیماهای آن خودداری کند، به دردسر بزرگی خواهد افتاد. هارلی دیویدسون - شرکت بزرگ تولید موتورسیکلت امریکایی- نیز اعلام کرده است که تعرفهها در امریکا، چین و اروپا امسال برای شرکتش 120 میلیون دلار هزینه دارد.»
مهشید نونهالی، مترجم پیشکسوت ادبیات فرانسه:
حساسیت ممیزی آثار فرانسوی بیش از انگلیسی است
مهشید نونهالی، مترجم پیشکسوت ادبیات فرانسه که سابقه سالها تدریس و همچنین همکاری با استادان بنامی همچون احمد سمیعی گیلانی، ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی را دارد، با نقد وضعیت این روزهای ترجمه، تأکید میکند که سختگیریها در بحث ممیزی، ترجمههای چندباره، عرضه کارهای شتابزده و مملو از اشتباه از جمله آسیبهایی هستند که نه تنها متوجه آثار ادبی فرانسوی شده بلکه گریبان کل بازار ترجمه را گرفته است. در بخشی از گفتههای این مترجم پیشکسوت با ایسنا، او سختگیریها در ممیزی آثار را یکی از دلایل کاهش ترجمههای خوب عنوان کرده است. نونهالی در همین زمینه گفت: «به خاطر مسائل ممیزی انتخاب از ادبیات فرانسه بویژه ادبیات معاصر آن خیلی سخت شده چراکه موردهای ممیزی کتابهای فرانسوی خیلی زیادتر از کتابهای انگلیسی است. از همین بابت هم سخت است بتوان رمانی برای ترجمه انتخاب کرد که درگیر مسائل عجیب کتاب نباشد و چون سخت پیدا میشود دیر به دیر هم ترجمه میشود.» او تأکید دارد بخشی از آثار ترجمه شده که این روزها بهعنوان ادبیات فرانسه در بازار کتاب پیدا میشوند ارزش ادبی ندارند و تنها رمان صرف هستند. نونهالی تصریح کرد:«برخی به محض اینکه کتابی جایزه میبرد، سراغ ترجمه آن کتاب میروند و یک ترجمه مغلوط و مخدوش از رمان ارائه میکنند، یعنی هرجایی را که نمیتوانند بفهمند حذف میکنند یا چیز دیگری را جایش میگذارند. آنها کتاب و نویسنده را نابود میکنند. وقتی هم دنبالهاش را میگیرید میبینید معلوم نیست ناشر کیست یا کجاست. گاه فقط یک کتاب از نویسندهای که جایزه برده ترجمه میشود و دیگر خبری از نویسنده و کتابهایش نیست.» او یکی از دلایل این مسأله را بیتوجهی مسئولان فرهنگی به نظارت میداند. به گفته او وزارت فرهنگ نظارتی بر سطح کیفی آثار ندارد و این درصورتی است که میتواند جلوی انتشار کتابهایی با ترجمههای نازل را بگیرد. نونهالی ادامه داد:«در چنین شرایطی مترجم خوبی هم که میخواهد کتاب را ترجمه کند میبیند قبلاً ترجمه شده و میماند کتاب را مجدداً ترجمه کند یا نه. اینها مشکلاتی است که برای کتابهای فرانسوی وجود دارد.» او فراتر از بحث مشکلات و آسیبهایی که پیش روی ادبیات فرانسه است، منتقد انتشار رایگان کتابها در فضای مجازی هم هست:«این موضوع واقعاً کتاب را نابود خواهد کرد. برخی میگویند با این کار کتاب به دست مخاطبان میرسد اما نمیدانند با اینکار عنقریب مترجم و مؤلفی وجود نخواهد داشت که کتابی تولید کند، زیرا[در این روال] اندک چیزی هم که برای امرار معاش به مترجم و مؤلف میرسد، حذف میشود.»
آقای رایزن دو روز بعد از دعوت احمدینژاد از دیدار با عارف خبر داد
باهنر چه در سر دارد
حضور محمود احمدینژاد رئیس جمهوری پیشین کشور در مراسم افطاری جامعه اسلامی مهندسین به دبیرکلی محمدرضا باهنر، بازتاب برجستهای در رسانهها داشته است. سالها پیش نقل قولی از محمدرضا باهنر خطاب به وزیر کشور دولت اصلاحات منتشر شد که نشان میداد برخی چهرههای سیاسی اصولگرا روی محمود احمدینژاد برای آینده حساب ویژهای باز کردهاند. در بحبوحه انقلتهای وزارت کشور وقت برای امضای حکم شهرداری وقت تهران برای احمدینژاد به نقل از باهنر جملهای با این مضمون گفته شد که ما روی او حساب باز کردهایم و او رئیس جمهور آینده است.
بعدها البته رابطه باهنر با احمدینژاد هم همچون بسیاری دیگر از اصولگرایان شکرآب شد و حالا که مواضع رئیس دولتهای نهم و دهم از چارچوبهای مرسوم و عرف نظام سیاسی ایران فراتر رفته، فاصله حامیان سابق از او بیش از پیش شده است. در همین چارچوب است که کارت دعوت باهنر برای حضور احمدینژاد در مراسم افطاری جامعه اسلامی مهندسین قابل تأمل شده و برخی از آن به بازگشت جناح سنتی اصولگرا به احمدینژاد تعبیر کردند با این تحلیل که برای انتخابات پیش رو از ظرفیتهای پوپولیستی وی برای رأیآوری استفاده کنند. بخصوص که طیف سنتی در سالهای اخیر نتوانسته ارتباط مناسبی با بدنه اجتماع داشته باشد. میزان آرای مصطفی میرسلیم به عنوان چهره شاخص حزب مؤتلفه و جناح سنتی اصولگرا مؤید این ادعاست. با این حال آنچنان که یکی از اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین به «ایران» گفته، دعوت از احمدینژاد یک موضوع طبیعی و بی حاشیه است چرا که وی سابقاً عضو این تشکل سیاسی بوده است. این اما به نظر نمیرسد توجیه قابل قبولی برای افکار عمومی و کارشناسان فضای سیاسی باشد چرا که در چند سال گذشته هیچ تشکل اصولگرایی میزبان رئیس جمهوری اسبق نبوده است و تنها جایگاه حقوقی وی عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام است با پروندههایی که چند سال از باز شدن آنها میگذرد و تاکنون به نتیجه خاصی نرسیده است.
به نظر میرسد اقدام محمدرضا باهنر که به واسطه حضور چندین دورهایاش در مجلس شورای اسلامی به «مرد لابی» مشهور شده را باید در سپهری گستردهتر دید. جایی که اتفاقاً دو روز بعد از افطاری بحث برانگیز مواضع او درباره «گفتوگوی ملی» در خبرگزاری مهر منتشر شد.
در حقیت او دو روز بعد از دعوت احمدینژاد، خبر از آن داده که با محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس و رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم دیدارهایی داشته است.
او گفته است: «فکر میکنیم باید گاه گاهی با جریانات مختلف سیاسی بنشینیم، جلساتی داشته باشیم و مذاکراتی انجام دهیم. البته ممکن است نقدهایی هم به یکدیگر داشته باشیم و ذیل همین گفتوگوها نقدها را مطرح کنیم. باید تلاش کنیم که این نقدها تبدیل به پرخاشگری و توهین نشود. این صحبتها اگر رودررو باشد بهتر از این است که در رسانهها انجام شود. البته این جلسات تاکنون مرتب برگزار نشده ولی سعی میکنیم که هر از چندگاهی این جلسات را داشته باشیم.»
بنابر گفته باهنر در جلسات ذیل گفتوگوی ملی، عزتالله ضرغامی هم شرکت داشته است: «یک جلسه من هستم، یک جلسه آقای ضرغامی، یک جلسه هم ممکن است هر دو شرکت کنیم یا اصلاً ممکن است دوستان دیگر باشند. یعنی یک ساختار و جلسه تعریف شده نیست. نشستهایی است که امکان دارد به یکسری جلسات مشخص و روشن تبدیل شود و اگر منسجم و مرتب شود، یک نفر به عنوان سخنگو گزارشی را درخصوص آن اعلام خواهد کرد.»
فراز مواضع جدید باهنر درباره ضرورت گفتوگوی جریانهای سیاسی آنجاست که او به این سؤال پاسخ میدهد؛ «آیا جریان اصولگرا با آن طیف از اصلاحطلبهایی که امروز به نوعی حرف از مشارکت مشروط میزنند یا انتخابات را تهدید به تحریم میکنند هم حاضر به گفتوگو است؟ و آیا اصولاً میتواند حرف مشترکی با آنها داشته باشد؟» این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخی میدهد که چه بسا شامل حال احمدینژاد هم میشود: «مرزها سر جای خودش است. اما اینکه با هم هیچ مذاکرهای نداشته باشیم و قهر کنیم، این اصلاً در ترمینولوژی سیاسی خوانده نمیشود. این گفت وگوها باید انجام شود. حتی اگر یکی از این رقبا مواضعی اتخاذ کند که مواضع معمولی سیاسی نباشد یعنی مثلاً بخواهد هنجارشکنی کند یا اصل نظام را زیر سؤال ببرد، آنجا هم میتوان گفتوگو کرد اما اگر به عنادورزی تبدیل شد، شاید دیگر گفتوگو چاره کار نباشد.» باهنر در بخش دیگری از این گفتوگو تاکید میکند که «هدف ما این بود که این کار (گفتوگو با رقبای سیاسی) را شروع کنیم تا این کار توسعه یابد و بسیاری از مشکلات را حل کند.»
با این وصف اگر آن دعوت پر رمز و راز از احمدینژاد برای حضور در افطاری جامعه اسلامی مهندسین را در کنار این دفاع جانانه باهنر از گفتوگوی ملی گذاشت، شاید معنادارتر باشد و زوایای جدیدی برای تحلیل پیدا کرد و پرسید که آقای لابی چه در سر دارد؟ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام آیا مأموریتی ویژه دارد؟ این کنشگری آیا محدود به دایره و جبهه درونی اصولگرایان است یا فراتر از آن مصلحتی ملی را مد نظر دارد؟
گفتوگوی «ایران» با 2 بازیکن تیم بسکتبال دختران
بسرعت درحال پیشرفت هستیم
محمد محمدی سدهی / تیم بسکتبال ۳ نفره دختران دانشگاه آزاد اسلامی که به نمایندگی از فدراسیون ملی ورزشهای دانشگاهی در پنجمین دوره رقابتهای قهرمانی دانشجویان آسیا در چین تایپه شرکت کرده بود با شکست 15- 6 مقابل چین تایپه A نایب قهرمان این دوره از رقابتها شد و برای نخستین بار جواز حضور در رقابتهای لیگ جهانی بسکتبال دانشجویان را کسب کرد. تیم دانشجویان ایران با ترکیب کیمیا یزدیان طهرانی، شیدا شجاعی، سمیه ثابت زاده و سمانه ثابت زاده در این رقابتها شرکت کرده بود. خبرنگار «ایران» با کیمیا یزدان طهرانی و سمیه ثابت زاده گفتوگو کرد و نظر آنها را در این خصوص جویا شد.
یزدیان طهرانی: گام بزرگی برداشتیم
کیمیا یزدیان طهرانی، بازیکن تیم بسکتبال 3 نفره دانشگاه آزاد اسلامی گفت: «برای اولین بار بود که دختران ایرانی توانستند در این مسابقات به مقام دومی برسند و با این نتیجه جواز حضور در مسابقات جهانی را هم گرفتیم. امیدوارم که در مسابقات جهانی هم موفق شویم.» او ادامه داد: «سطح بازیها بسیار بالا بود و تیمهای چین، چین تایپه و هنگ کنگ تیمهای قدرتمندی بودند اما بچههای ما خیلی خوب کار کردند. ما با نایب قهرمانی در این مسابقات گام بزرگی در این رشته برداشتیم.» یزدیان طهرانی بیان داشت: «ثابت کردیم که بانوان ایرانی میتوانند در آسیا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. شرایط بسکتبال بانوان خیلی خوب است و ما به سرعت در حال پیشرفت هستیم.» بازیکن تیم بسکتبال دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به این موضوع که اگر ما از سالهای گذشته میتوانستیم در مسابقات شرکت کنیم قطعاً موفقتر بودیم و در حال حاضر هم خیلی خوب خودمان را به کشورهایی همچون چین، چین تایپه، مغولستان و هنگ کنگ رساندیم و این باعث خوشحالی است. با این روند قطعا در سالهای آینده موفق تر خواهیم بود.»
ثابتزاده: کشورهای آسیایی از ما میترسند
سمیه ثابتزاده، دیگر بازیکن این تیم درخصوص نایب قهرمانی گفت: «سطح مسابقات خیلی بالا بود و تیم بسکتبال 3 در 3 ما پیشرفت خیلی خوبی داشته و این پیشرفت را همه در اینجا دیدند. ما امسال دوم شدیم اما تیمی که اول شد (چین تایپه A) دو دوره قهرمان شده بود. ما با نایب قهرمانی در مسابقات جواز حضور در مسابقات جهانی را گرفتیم، مسابقاتی که تیرماه در ایتالیا برگزار میشود.» او بیان داشت: «از کسب این مقام بسیار خوشحالیم چرا که باعث ایجاد انگیزه در بسکتبال بانوان میشود و مطمئنم که در آینده نه چندان دور شاهد اتفاقات خیلی خوبی در بسکتبال بانوان خواهیم بود. این پنجمین دوره مسابقات دانشجویان جهان است و ما برای اولین بار است که توانستیم جواز حضور در مسابقات جهانی را کسب کنیم.» ثابت زاده تصریح کرد: «خیلی خوشحالم به جایی رسیدیم که کشورهای آسیایی از ما میترسند و این ترس را در تمام بازیها دیدیم. تا کی باید تیم ایران را دست کم میگرفتند و ما با این مقام نشان دادیم که حرفی برای گفتن داریم و امیدواریم که این پیشرفتمان روز به روز بیشتر شود. ما خواستیم و توانستیم این نتیجه را بگیریم و این خیلی مهم است.»
یزدیان طهرانی: گام بزرگی برداشتیم
کیمیا یزدیان طهرانی، بازیکن تیم بسکتبال 3 نفره دانشگاه آزاد اسلامی گفت: «برای اولین بار بود که دختران ایرانی توانستند در این مسابقات به مقام دومی برسند و با این نتیجه جواز حضور در مسابقات جهانی را هم گرفتیم. امیدوارم که در مسابقات جهانی هم موفق شویم.» او ادامه داد: «سطح بازیها بسیار بالا بود و تیمهای چین، چین تایپه و هنگ کنگ تیمهای قدرتمندی بودند اما بچههای ما خیلی خوب کار کردند. ما با نایب قهرمانی در این مسابقات گام بزرگی در این رشته برداشتیم.» یزدیان طهرانی بیان داشت: «ثابت کردیم که بانوان ایرانی میتوانند در آسیا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. شرایط بسکتبال بانوان خیلی خوب است و ما به سرعت در حال پیشرفت هستیم.» بازیکن تیم بسکتبال دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به این موضوع که اگر ما از سالهای گذشته میتوانستیم در مسابقات شرکت کنیم قطعاً موفقتر بودیم و در حال حاضر هم خیلی خوب خودمان را به کشورهایی همچون چین، چین تایپه، مغولستان و هنگ کنگ رساندیم و این باعث خوشحالی است. با این روند قطعا در سالهای آینده موفق تر خواهیم بود.»
ثابتزاده: کشورهای آسیایی از ما میترسند
سمیه ثابتزاده، دیگر بازیکن این تیم درخصوص نایب قهرمانی گفت: «سطح مسابقات خیلی بالا بود و تیم بسکتبال 3 در 3 ما پیشرفت خیلی خوبی داشته و این پیشرفت را همه در اینجا دیدند. ما امسال دوم شدیم اما تیمی که اول شد (چین تایپه A) دو دوره قهرمان شده بود. ما با نایب قهرمانی در مسابقات جواز حضور در مسابقات جهانی را گرفتیم، مسابقاتی که تیرماه در ایتالیا برگزار میشود.» او بیان داشت: «از کسب این مقام بسیار خوشحالیم چرا که باعث ایجاد انگیزه در بسکتبال بانوان میشود و مطمئنم که در آینده نه چندان دور شاهد اتفاقات خیلی خوبی در بسکتبال بانوان خواهیم بود. این پنجمین دوره مسابقات دانشجویان جهان است و ما برای اولین بار است که توانستیم جواز حضور در مسابقات جهانی را کسب کنیم.» ثابت زاده تصریح کرد: «خیلی خوشحالم به جایی رسیدیم که کشورهای آسیایی از ما میترسند و این ترس را در تمام بازیها دیدیم. تا کی باید تیم ایران را دست کم میگرفتند و ما با این مقام نشان دادیم که حرفی برای گفتن داریم و امیدواریم که این پیشرفتمان روز به روز بیشتر شود. ما خواستیم و توانستیم این نتیجه را بگیریم و این خیلی مهم است.»
روحانی در دیدارجمعی از فعالان سیاسی:
مردم را راضی نگه داریم
باید در حد توان و در حوزه اختیارات رئیس جمهور از دولت مطالبه داشت
هیچ تفکر و جناحی را نمیتوان حذف کرد
همه نیروهای انقلاب متحد باشند و دست در دست یکدیگر بدهند
مشکلات مردم تنها اقتصادی نیست
فشارهای سیاسی و اقتصادی دشمنان یک جنگ تمام عیار و بی سابقه
در تاریخ انقلاب اسلامی است
انتخابات امسال باید به نماد وحدت و اتحاد در کشور تبدیل شود
چهره های سیاسی از جناحهای مختلف در دیدار با روحانی:
بهزاد نبوی ، غلامعلی حداد عادل ، محمد سلامتی ، علی شکوری راد ، احمد توکلی ،الیاس حضرتی، قدرت الله علیخانی ، محمد رضا باهنر ، محمد علی ابطحی، اسدالله بادامچیان ، محمد عطریانفر، سیدرضا تقوی، غلامرضا مصباحی مقدم ، حمید رضا جلاییپور،محسن هاشمی ،حسین مرعشی،مرتضی بانک
رئیس جمهوری افطار میزبان فعالان سیاسی کشور بود. نمایندگانی از احزاب و گروههای سیاسی با گرایشهای مختلف شب گذشته میهمان حسن روحانی بودند و نقطه نظرات و دیدگاههای خود درباره شرایط کشور را بیان کردند. رئیس جمهوری هم در این دیدار بر ضرورت اتحاد بیشتر در کشور تأکید کرد. در این نشست به مانند جلسات دیگر روحانی با گروههای مرجع علی ربیعی، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری و علی یونسی مشاور رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتها حضور داشتند. از چهرههای اصلاحطلب میتوان به حضور بهزاد نبوی، علی شکوری راد، محمد عطریانفر، حسین مرعشی، جواد امام، فیضالله عرب سرخی، محمد سلامتی، حمیدرضا جلایی پور، الیاس حضرتی، محمد علی ابطحی، ابراهیم اصغرزاده، محسن هاشمی، قدرتالله علیخانی و فیاض زاهد اشاره کرد. از اصولگرایان هم چهرههایی همچون غلامعلی حداد عادل، محمدرضا باهنر، احمد توکلی، غلامرضا مصباحی مقدم، سید رضا تقوی، شهابالدین صدر، حسین مظفر، عبدالحسین روحالامینی، حسن غفوری فرد و اسدالله بادامچیان، حضور داشتند. از حزب اعتدال و توسعه هم علاوه بر محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، مرتضی بانک و رمضانعلی سبحانی فر شرکت داشتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در دیدار صمیمی با جمعی از فعالان سیاسی اظهار داشت: امروز نمیتوان گفت که شرایط از دوران جنگ تحمیلی بهتر یا بدتر است اما ما در زمان جنگ مشکل بانک، فروش نفت و واردات و صادرات نداشتیم و تنها تحریم ما، تحریم خرید سلاح بود.رئیس جمهور با اشاره به محدودیتهایی که دشمنان برای فعالیتهای بانکی کشور ایجاد کردهاند و هزینههای اضافی که این تحریمهای بانکی بر نقل و انتقالات مالی کشور تحمیل کرده است، گفت: این مشکلات در حوزههای فروش نفت، محصولات پتروشیمی، فولاد و کشاورزی نیز اثرگذار است. روحانی خطاب به فعالان سیاسی حاضر در این نشست و با ارائه یک گزارش آماری از وضعیت جاری در عرصههای مختلف اقتصادی، افزود: شما که شخصیتهای سیاسی هستید و در مجلس و پستهای دیگر بوده و با مسایل سیاسی کشور آشنایید، باید واقعیتهای امروز را بدانید و برای رسیدن به بهترین و کم هزینهترین راه حلها همفکری کنید.
رئیس جمهور اظهار داشت: در جنگ تحمیلی تقریباً مردم اتفاق نظر داشتند که دولت مقصر مشکلات نیست، بلکه صدام به کشور تجاوز و جنگ را آغاز کرده بود و چون مردم در این زمینه اتفاق نظر داشتند، شرایط نه ایدهآل بلکه نسبتاً خوب بود و مردم برای حل مشکلات کمک میکردند. امروز هم باید با همان اتفاق نظر و ایجاد همدلی و وفاق شرایط را اداره کنیم و تسلیم نشویم.
روحانی تصریح کرد: تسلیم شدن با فرهنگ و دین ما سازگار نیست و مردم آن را نمیپذیرند، لذا نباید تسلیم بشویم و باید راهحلها را پیدا کنیم و در این زمینه البته مهم است که چه مقدار از راهحلها در اختیار دولت قرار دارد. رئیس جمهور گفت: وقتی از دولت سؤال و مطالبهای میشود باید از طرف دیگر بررسی شود که دولت چه مقدار در حوزههای مورد سؤال دارای اختیار بوده است به طور مثال اگر درخصوص سیاست خارجی، فرهنگ و یا فضای مجازی از دولت سؤال و مطالبهای میشود، باید ببینیم که دولت چقدر در این حوزهها اختیار دارد. باید در حد توان و در حوزه اختیارات رئیس جمهور از دولت مطالبه داشت.
وی با تأکید بر اینکه مردم اساس انقلاب بوده و همه پیروزیهای ما به خاطر حضور مردم است، تصریح کرد: بدون حضور مردم حتی یک روز هم امکان اداره کشور وجود ندارد، لذا باید شرایط را برای حضور فعالتر مردم فراهم آوریم و مردم را راضی نگه داریم.
رئیس جمهور با اشاره به سخن یکی از فعالان سیاسی که مشکل مردم را صرفاً اقتصادی توصیف کرد، گفت: مردم مشکل اقتصادی هم دارند، اما تنها مشکل آنها اقتصادی نیست؛ لذا همه جوانب را باید مورد توجه قرار دهیم.روحانی خاطر نشان کرد: در جلساتی که بین احزاب و گروههای مختلف تشکیل میشود، مهم این است که بتوان به تصمیمی رسید که مردم از شنیدن آن خوشحال شوند و احساس کنند که در این جلسه یک گام مهم به پیش برداشته شده است.
رئیس جمهوری افزود: اگر مردم احساس کنند که گروهها و دستگاههای مختلف به هم نزدیک شده و با هم همدلی و همافزایی دارند، خوشحال و امیدوارتر خواهند بود اما زمانی که میبینند به طور مثال دولت برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی اقدامی انجام داده و مجلس آن را رد میکند، بیتردید مردم دچار نگرانی میشوند.روحانی خاطر نشان کرد: مردم از اینکه بین دستگاهها و قوای مختلف فاصله وجود داشته باشد به هیچ عنوان خوشحال نمیشوند.
رئیس جمهور گفت: وقتی به عنوان دولت لایحهای را با قید فوریت در خصوص ایجاد وزارت بازرگانی به مجلس ارائه میکنیم و از مجلس تقاضا میکنیم که وزارتی به عنوان وزارت بازرگانی تشکیل شود انتظار این است که مجلس نیز با آن همراهی کند، چرا که در شرایط امروز کشور با توجه به ادغام غیراصولی که در تجمیع چندین وزارتخانه در وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام شد، بدون وزارت بازرگانی نمیشود اوضاع تجاری کشور را سر و سامان داد.
وی تصریح کرد: امروز در شرایط سختی قرار داریم، اما در عین حال ناامید نیستم و به آینده بسیار امیدوارم و معتقدم میتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم به شرط آنکه با هم باشیم و دست در دست یکدیگر بگذاریم.
رئیس جمهور اظهار داشت: انتخاباتی که در پایان امسال برگزار خواهد شد، میتواند نماد وحدت و اتحاد باشد، اگر چنانچه با هم مهربان بوده و با همدلی و روحیه برادری در کنار یکدیگر گام برداریم و چنانچه یک دستگاه و اتاق برای انتخابات تصمیم نگیرد، میتوانیم شرایط خوبی را داشته باشیم. روحانی تأکید کرد: اگر در کنار هم بودیم و به این موضوع رسیدیم که هیچ تفکر و جناحی را نمیتوان حذف کرد، میتوانیم از مشکلات عبور کنیم. رئیس جمهوری همچنین نسبت به تداوم برگزاری چنین نشستهایی در آینده، اظهار امیدواری کرد.
پیش از سخنان رئیس جمهور، تعدادی از فعالان سیاسی حاضر در نشست صمیمی با رئیس جمهور به بیان دیدگاهها و نظرات خود در رابطه با مسائل و مشکلات کشور پرداخته و پیشنهادهای خود را برای مقابله با مشکلات و بحران اقتصادی بیان کردند. ضرورت اتحاد، همدلی و وفاق و استفاده از همه ظرفیتهای نظام برای حل مشکلات کشور، ضرورت کاهش وابستگی به نفت در اقتصاد، تقویت اصول انقلاب و استفاده از ظرفیت همدلی مردم برای حل مشکلات کشور، رعایت ارزشهای دینی، تقویت ارتباط دولت با احزاب و گروههای سیاسی، انعکاس خدمات دولت به جامعه با تقویت حوزه رسانهای دولت، مهار نقدینگی به عنوان مشکل اصلی اقتصاد کشور، اصلاح نظام بانکی، ضرورت اصلاح قیمتهای انرژی، تقویت رابطه مجلس و دولت، مهار تورم و بهبود وضعیت معیشت مردم از جمله محورهای مورد اشاره از سوی فعالان سیاسی بود.
هیچ تفکر و جناحی را نمیتوان حذف کرد
همه نیروهای انقلاب متحد باشند و دست در دست یکدیگر بدهند
مشکلات مردم تنها اقتصادی نیست
فشارهای سیاسی و اقتصادی دشمنان یک جنگ تمام عیار و بی سابقه
در تاریخ انقلاب اسلامی است
انتخابات امسال باید به نماد وحدت و اتحاد در کشور تبدیل شود
چهره های سیاسی از جناحهای مختلف در دیدار با روحانی:
بهزاد نبوی ، غلامعلی حداد عادل ، محمد سلامتی ، علی شکوری راد ، احمد توکلی ،الیاس حضرتی، قدرت الله علیخانی ، محمد رضا باهنر ، محمد علی ابطحی، اسدالله بادامچیان ، محمد عطریانفر، سیدرضا تقوی، غلامرضا مصباحی مقدم ، حمید رضا جلاییپور،محسن هاشمی ،حسین مرعشی،مرتضی بانک
رئیس جمهوری افطار میزبان فعالان سیاسی کشور بود. نمایندگانی از احزاب و گروههای سیاسی با گرایشهای مختلف شب گذشته میهمان حسن روحانی بودند و نقطه نظرات و دیدگاههای خود درباره شرایط کشور را بیان کردند. رئیس جمهوری هم در این دیدار بر ضرورت اتحاد بیشتر در کشور تأکید کرد. در این نشست به مانند جلسات دیگر روحانی با گروههای مرجع علی ربیعی، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری و علی یونسی مشاور رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتها حضور داشتند. از چهرههای اصلاحطلب میتوان به حضور بهزاد نبوی، علی شکوری راد، محمد عطریانفر، حسین مرعشی، جواد امام، فیضالله عرب سرخی، محمد سلامتی، حمیدرضا جلایی پور، الیاس حضرتی، محمد علی ابطحی، ابراهیم اصغرزاده، محسن هاشمی، قدرتالله علیخانی و فیاض زاهد اشاره کرد. از اصولگرایان هم چهرههایی همچون غلامعلی حداد عادل، محمدرضا باهنر، احمد توکلی، غلامرضا مصباحی مقدم، سید رضا تقوی، شهابالدین صدر، حسین مظفر، عبدالحسین روحالامینی، حسن غفوری فرد و اسدالله بادامچیان، حضور داشتند. از حزب اعتدال و توسعه هم علاوه بر محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، مرتضی بانک و رمضانعلی سبحانی فر شرکت داشتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در دیدار صمیمی با جمعی از فعالان سیاسی اظهار داشت: امروز نمیتوان گفت که شرایط از دوران جنگ تحمیلی بهتر یا بدتر است اما ما در زمان جنگ مشکل بانک، فروش نفت و واردات و صادرات نداشتیم و تنها تحریم ما، تحریم خرید سلاح بود.رئیس جمهور با اشاره به محدودیتهایی که دشمنان برای فعالیتهای بانکی کشور ایجاد کردهاند و هزینههای اضافی که این تحریمهای بانکی بر نقل و انتقالات مالی کشور تحمیل کرده است، گفت: این مشکلات در حوزههای فروش نفت، محصولات پتروشیمی، فولاد و کشاورزی نیز اثرگذار است. روحانی خطاب به فعالان سیاسی حاضر در این نشست و با ارائه یک گزارش آماری از وضعیت جاری در عرصههای مختلف اقتصادی، افزود: شما که شخصیتهای سیاسی هستید و در مجلس و پستهای دیگر بوده و با مسایل سیاسی کشور آشنایید، باید واقعیتهای امروز را بدانید و برای رسیدن به بهترین و کم هزینهترین راه حلها همفکری کنید.
رئیس جمهور اظهار داشت: در جنگ تحمیلی تقریباً مردم اتفاق نظر داشتند که دولت مقصر مشکلات نیست، بلکه صدام به کشور تجاوز و جنگ را آغاز کرده بود و چون مردم در این زمینه اتفاق نظر داشتند، شرایط نه ایدهآل بلکه نسبتاً خوب بود و مردم برای حل مشکلات کمک میکردند. امروز هم باید با همان اتفاق نظر و ایجاد همدلی و وفاق شرایط را اداره کنیم و تسلیم نشویم.
روحانی تصریح کرد: تسلیم شدن با فرهنگ و دین ما سازگار نیست و مردم آن را نمیپذیرند، لذا نباید تسلیم بشویم و باید راهحلها را پیدا کنیم و در این زمینه البته مهم است که چه مقدار از راهحلها در اختیار دولت قرار دارد. رئیس جمهور گفت: وقتی از دولت سؤال و مطالبهای میشود باید از طرف دیگر بررسی شود که دولت چه مقدار در حوزههای مورد سؤال دارای اختیار بوده است به طور مثال اگر درخصوص سیاست خارجی، فرهنگ و یا فضای مجازی از دولت سؤال و مطالبهای میشود، باید ببینیم که دولت چقدر در این حوزهها اختیار دارد. باید در حد توان و در حوزه اختیارات رئیس جمهور از دولت مطالبه داشت.
وی با تأکید بر اینکه مردم اساس انقلاب بوده و همه پیروزیهای ما به خاطر حضور مردم است، تصریح کرد: بدون حضور مردم حتی یک روز هم امکان اداره کشور وجود ندارد، لذا باید شرایط را برای حضور فعالتر مردم فراهم آوریم و مردم را راضی نگه داریم.
رئیس جمهور با اشاره به سخن یکی از فعالان سیاسی که مشکل مردم را صرفاً اقتصادی توصیف کرد، گفت: مردم مشکل اقتصادی هم دارند، اما تنها مشکل آنها اقتصادی نیست؛ لذا همه جوانب را باید مورد توجه قرار دهیم.روحانی خاطر نشان کرد: در جلساتی که بین احزاب و گروههای مختلف تشکیل میشود، مهم این است که بتوان به تصمیمی رسید که مردم از شنیدن آن خوشحال شوند و احساس کنند که در این جلسه یک گام مهم به پیش برداشته شده است.
رئیس جمهوری افزود: اگر مردم احساس کنند که گروهها و دستگاههای مختلف به هم نزدیک شده و با هم همدلی و همافزایی دارند، خوشحال و امیدوارتر خواهند بود اما زمانی که میبینند به طور مثال دولت برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی اقدامی انجام داده و مجلس آن را رد میکند، بیتردید مردم دچار نگرانی میشوند.روحانی خاطر نشان کرد: مردم از اینکه بین دستگاهها و قوای مختلف فاصله وجود داشته باشد به هیچ عنوان خوشحال نمیشوند.
رئیس جمهور گفت: وقتی به عنوان دولت لایحهای را با قید فوریت در خصوص ایجاد وزارت بازرگانی به مجلس ارائه میکنیم و از مجلس تقاضا میکنیم که وزارتی به عنوان وزارت بازرگانی تشکیل شود انتظار این است که مجلس نیز با آن همراهی کند، چرا که در شرایط امروز کشور با توجه به ادغام غیراصولی که در تجمیع چندین وزارتخانه در وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام شد، بدون وزارت بازرگانی نمیشود اوضاع تجاری کشور را سر و سامان داد.
وی تصریح کرد: امروز در شرایط سختی قرار داریم، اما در عین حال ناامید نیستم و به آینده بسیار امیدوارم و معتقدم میتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم به شرط آنکه با هم باشیم و دست در دست یکدیگر بگذاریم.
رئیس جمهور اظهار داشت: انتخاباتی که در پایان امسال برگزار خواهد شد، میتواند نماد وحدت و اتحاد باشد، اگر چنانچه با هم مهربان بوده و با همدلی و روحیه برادری در کنار یکدیگر گام برداریم و چنانچه یک دستگاه و اتاق برای انتخابات تصمیم نگیرد، میتوانیم شرایط خوبی را داشته باشیم. روحانی تأکید کرد: اگر در کنار هم بودیم و به این موضوع رسیدیم که هیچ تفکر و جناحی را نمیتوان حذف کرد، میتوانیم از مشکلات عبور کنیم. رئیس جمهوری همچنین نسبت به تداوم برگزاری چنین نشستهایی در آینده، اظهار امیدواری کرد.
پیش از سخنان رئیس جمهور، تعدادی از فعالان سیاسی حاضر در نشست صمیمی با رئیس جمهور به بیان دیدگاهها و نظرات خود در رابطه با مسائل و مشکلات کشور پرداخته و پیشنهادهای خود را برای مقابله با مشکلات و بحران اقتصادی بیان کردند. ضرورت اتحاد، همدلی و وفاق و استفاده از همه ظرفیتهای نظام برای حل مشکلات کشور، ضرورت کاهش وابستگی به نفت در اقتصاد، تقویت اصول انقلاب و استفاده از ظرفیت همدلی مردم برای حل مشکلات کشور، رعایت ارزشهای دینی، تقویت ارتباط دولت با احزاب و گروههای سیاسی، انعکاس خدمات دولت به جامعه با تقویت حوزه رسانهای دولت، مهار نقدینگی به عنوان مشکل اصلی اقتصاد کشور، اصلاح نظام بانکی، ضرورت اصلاح قیمتهای انرژی، تقویت رابطه مجلس و دولت، مهار تورم و بهبود وضعیت معیشت مردم از جمله محورهای مورد اشاره از سوی فعالان سیاسی بود.
سید محمد صدر در گفتوگو با «ایران» تشریح کرد
تجزیه ایران؛ مأموریت گروه ب
ایران مقتدر به نفع امریکا است
ابراهیم بهشتی
دبیر سرویس سیاسی
سید محمد صدر، دیپلمات پیشین و کارشناس روابط بینالملل با دفاع از اقدام مقابلهای ایران در برابر کوتاهیهای طرف برجام از اهمیت این توافق بینالمللی برای ایران و جهان بخصوص اروپاییها میگوید. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است اگر چه فشارهای اقتصادی امریکا تا مدتی ممکن است ادامه یابد اما جنگی بین دو کشور در نمیگیرد. او در تحلیل گروه ب یعنی جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بن سلمان ولیعهد عربستان و بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی با محمدجواد ظریف همنواست که اعضای این گروه تلاش دارند رئیس جمهور امریکا را به سمت تشدید تنش با ایران سوق دهند.
٭٭٭
رئیس جمهوری اعلام کرد که کاهش تعهدات برجامی ایران، اتفاقاً ذیل برجام است و فرصت دو ماهه به اروپا، در چارچوب همین توافق چندجانبه ارائه شده است. برای آغاز بحث، بفرمایید چرا برجام همچنان برای ایران اهمیت دارد؟
برای پی بردن به اهمیت برجام، باید شرایط قبل از برجام را بررسی کنیم. پیش از برجام، تحریمهای بینالمللی به صورت کامل همه اقتصاد و همه موقعیت و ظرفیت جهانی ایران را هدف گرفته بود و آن روند، میرفت تا مشکلات بسیار جدی را بر سر ایران آوار کند.نکته مهم در آن شرایط این واقعیت بود که تحریمها، جنبه بینالمللی داشت، یعنی با استفاده از قطعنامههای سازمان ملل بر ایران تحمیل شده بود و به همین دلیل مطابق منشور ملل متحد، همه کشورها از آن تبعیت میکردند. اما تحریمهای فعلی امریکا، بینالمللی نیست و تنها امریکا است که با نقض قوانین بینالمللی سیاستهای خود را بر کشورهای دیگر تحمیل میکند. به همین دلیل هم بود که پس از دستیابی به توافق برجام، غیر از حل نسبی مشکلات اقتصادی، ما به یک موقعیت بینالمللی بسیار عالی هم دست پیدا کردیم، موقعیتی که باعث پیشرفت چشمگیر روابط ایران با اکثر کشورها بویژه کشورهای اروپایی شد. مطابق این، میتوان گفت ریاست جمهوری ترامپ، بدشانسی برجام بود.
واقعاً جای تأسف دارد کسانی که اقدامات منفی ترامپ برای خروج از برجام را به حساب مذاکره کنندگان داخلی میگذارند و میگویند «دیدید! ما نگفتیم برجام اشکال دارد؟» درحالی که برجام اشکالی ندارد و اگر اشکال داشت، توافق حاصل نمیشد. واقعیت این است که یک فرد افراطی، تند و ناهنجار در امریکا روی کار آمد که زیر میز زد و توافق را کنار گذاشت. بنابراین اشکال از طرف مقابل است و این درست نیست که اشتباهات ترامپ را به حساب طرف ایرانی بگذاریم.
پس از خروج امریکا از برجام، اروپاییها قولهایی داده بودند، اما در عمل کاری نکردند. البته مواضع سیاسی و موضعگیریهای دیگر آنان بد نبود، اما انجام ندادند و این بی تحرکی، ایران را به جایی رساند که ادامه برجام منافعش را تأمین نمیکند. به عبارت دیگر، همان طور که آقای روحانی گفت، صبر استراتژیک یک ساله ایران بود که برجام را نگه داشت و حالا هم به اروپاییها اولتیماتوم داده شده که اگر این روند ادامه پیدا کند، ایران استفادهای از برجام نخواهد برد و در این صورت طبیعی است که مقدمات خروج از این توافق فراهم شود. اما در پاسخ به بخش نخست سؤال شما که چرا اینقدر به برجام تأکید میشود، به این دلیل که ما بار دیگر با تحریمهای بینالمللی مواجه نشویم و اعتبار بینالمللی که در اثر برجام برای ایران به وجود آمد، از بین نرود.
پس از خروج ترامپ از برجام، بسیاری در داخل معتقد بودند ما هم باید از برجام خارج شویم. همان طور که آقای روحانی گفت، این انتظاری بود که ترامپ هم داشت، به این معنی که در واکنش به اقدام او، ایران نیز در عملی تقابلی از توافق خارج شود. با توجه به صحبتهای شما احتمالاً ترامپ هم میخواست شرایط به گونهای فراهم شود تا به دست خودمان، بار دیگر پرونده را به شورای امنیت بازگردانیم تا اقدامات او مشروعیت بینالمللی پیدا کند.
به واقع تحلیل ترامپ این گونه بود که به محض خروج آنان از برجام، ایران هم بلافاصله خارج میشود. این نه فقط تحلیل ترامپ بود، بلکه حتی خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیگر سران اروپایی نیز نگران بودند، به همین دلیل خانم موگرینی برای ایران پیام فرستاد که به محض اعلام خروج ترامپ از برجام، شما صریحاً و به فوریت موضعگیری نکنید، بلکه ابتدا صبرکنید، موضع اتحادیه اروپا را ببینید و بعد از آن موضع خود را اعلام کنید. این نشان میدهد که حتی اروپاییها هم فکر میکردند ایران از برجام خارج میشود که خوشبختانه با برخورد عاقلانهای که شد، این امتیاز و هدیه به ترامپ داده نشد، چرا که ترامپ، هنوز که هنوز است، میداند اقدامات او، خلاف قوانین بینالمللی، خلاف پیمان مودت ایران و امریکا و حتی خلاف قرار صادره از سوی دیوان بینالمللی دادگستری است. به همین دلیل برای اینکه ضعفهای حقوقی و بینالمللی اقدامات خود را از بین ببرد، تلاش میکند ایران را از برجام خارج کند تا به قطعنامههای قبلی مراجعه شده و بازگشت به شرایط قبل از برجام، ایران را در انزوای بینالمللی قرار بدهد.
ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی هم بر ضدیت با برجام تأکید کرده بود. با وجود این، برخی مانند آقای مطهری معتقدند مواضع داخلی برخی جریانها نیز در خروج امریکا از برجام مؤثر بوده است. به نظر شما مخالفتهای داخلی با برجام با رویکرد امریکا همافزایی داشت یا خیر؟
من این طور فکر نمیکنم. نکته بسیار مهم این است که ترامپ هم به لحاظ روانی ناهنجار است و هم به لحاظ فکری نژادپرست. شعار انتخاباتی او یعنی «اول امریکا» خود بهترین نشانه نژادپرستی او است. این شعار یعنی اینکه ما دو شهروند جهانی داریم؛ شهروند درجه یک، امریکایی است و شهروند درجه دو، بقیه کشورهای دنیا. این تفکر نژادپرستی در داخل امریکا هم واقعیت دارد، به این معنی که 70 درصد مردم امریکا سفیدپوست و 30 درصد مهاجران یا رنگین پوست یا دورگه هستند. ترامپ هم هدف خود را این جمعیت 70 درصدی قرار داد. به همین دلیل با اوبامایی که سیاهپوست است، مخالف است و تلاش میکند تا تمام دستاوردهای اوباما را از بین ببرد. یکی از این دستاوردها، برجام است. به همین دلیل ترامپ سیاست خارجی اوباما یعنی چندجانبهگرایی و حضور در سازمانهای بینالمللی را کنار میگذارد، از معاهدات بینالمللی خارج میشود و تلاش میکند تا دیگر آثاری از اوبامای سیاهپوست در امریکا باقی نماند. مسأله برجام هم در همین چارچوب قابل فهم است.
در این میان آیا شرایط بینالمللی هم برای ترویج یکجانبهگرایی امریکا مهیا بوده است؟ یعنی به نظر میرسد جامعه بینالمللی هم آنگونه که شایسته بود در برابر مواضع ترامپ ایستادگی نکرده است.
اصلاً چنین چیزی نیست که جامعه جهانی شرایطی فراهم کرده باشد تا ترامپ از برجام خارج شود. با مثالی این مسأله روشن میشود. امریکای ترامپ تا حد زیادی شبیه امریکا در زمان جورج بوش پسر است. در 8 سالی که بوش پسر حکومت کرد، موقعیت امریکا در دنیا، حتی نسبت به اروپا که متحد دائمی آن بود، بسیار افول کرد. اوباما تا حدی این وضعیت را جبران کرد، اما ترامپ نه تنها دارد آثار داخلی اوباما را از بین میبرد، بلکه دستاوردهای دیگر اوباما از جمله بهبود جایگاه جهانی امریکا را نیز خراب میکند. برخورد ترامپ با خانم مرکل یا با مکرون، رئیس جمهوری فرانسه که بسیار توهین آمیز بود، برخوردها با چین، برخورد با قرارداد نفتا و کشورهای کانادا و مکزیک، همه همین را تأیید میکنند. برخوردهای ترامپ با عربهایی که به قول خودش شیرشان را میدوشد هم بسیار توهینآمیز است. نتیجه این برخوردها از بین رفتن احترام بینالمللی ترامپ و امریکا است، هرچند کسانی هم هستند که از امریکا تبعیت میکنند که حال، این تبعیت میتواند از روی ترس باشد یا نگرانی از فشارهای اقتصادی.
ترامپ از ابتدای خروج از برجام، هرچند از یک طرف تحریمها را اضافه میکرد، اما از طرف دیگر خواستار مذاکره میشد. جمعه هم این رویکرد را تکرار کرد. منتها در سخنان اخیر او اشارهای به 12 شرطی که پیش از این وزارت خارجه امریکا برای ایران گذاشته بود نیست و تنها به این جمله بسنده شده که میخواهیم ایران هستهای نباشد. برخی از این سخنان تعبیر به عقبنشینی کردند. آیا میتوان گفت که این موضع اخیر ناشی از تحمیل برخی واقعیات در طول یکسال گذشته بر ترامپ است؟
این قسمت را بیشتر میتوان جنگ روانی تلقی کرد، برای اینکه احتمالاً به او گزارش دادند اقدامات ضدایرانی او، علیه دولت و ملت ایران، با استقبال مواجه نشد. احتمالاً گزارش شده که نه تنها دولت ایران، بلکه کل ملت ایران نیز با این اقدامات مخالف هستند. چه بسا با اظهارات تازه خود، میخواهد نظر مردم را جلب کند. درحالی که این اظهارات، پاسخ بسیار سادهای دارد. ترامپ گفت ما فقط میخواهیم ایران هستهای نباشد که منظورش بمب و سلاح هستهای است. اولاً طبق فتوای رهبری تولید و کاربرد سلاح هستهای حرام است. اوباما به خاطر اطلاعاتی که نسبت به اسلام و شیعه و اهمیت فتوا داشت، این مسأله را دریافت، اما گویا ترامپ هنوز درک نکرده که به لحاظ عقیدتی موضع ایران چیست. دوم اینکه پس از برجام، همه فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و آژانس هم در 14 گزارش تأکید کرد که چنین چیزی وجود ندارد.
پس اگر آقای ترامپ راست میگوید و خواستهاش فقط این است که ایران به طرف سلاح هستهای نرود، این خواسته همین حالا حاصل است و تأیید هم شده است. بنابراین اگر در ادعای خود صادق است، باید به برجام بازگردد، ضمن اینکه ایران هم آمادگی دارد در چارچوب برجام با امریکا مذاکره کند. بنابراین همین حالا نیز همه خواستههای ترامپ عملی شده است. اما واقعیت این است که خواسته ترامپ فقط این نیست، آنان دنبال اهداف دیگری هستند و به همین دلیل حاضر نیستند به برجام بازگردند.
خب این اهداف دیگر چیست. پیش از این آقای طریف گفت که ترامپ تمایلی به جنگ ندارد اما گروه ب شامل بولتون، بنیامین نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید او را تحریک میکنند. مضاف بر اینکه روایتهای مختلفی هم درباره شکاف در هیأت حاکمه امریکا بر سر نحوه مواجهه با ایران وجود دارد. از جمله اینکه گفته میشود ترامپ به دنبال فشار حداکثری برای تسلیم ایران و استفاده تبلیغاتی در انتخابات پیش رو است اما بولتون و پمپئو به دنبال فروپاشی ایران هستند.
آنچه که قطعی میتوان درباره آن گفت، این است که اسرائیل از بدو پیروزی انقلاب اسلامی همواره نه فقط دنبال فروپاشی نظام، بلکه دنبال تجزیه ایران بوده است، به همین دلیل همواره یک رابطه تاریخی میان مسأله استقلال کردستان و اسرائیل وجود داشت.
یعنی مشکل اسرائیل، فقط یک حکومت اسلامی نیست، بلکه اساساً نمیخواهد کشوری به نام ایران یکپارچه و مقتدر در منطقه باشد؟
بله، متأسفانه این گرایش اسرائیل در برخی کشورهای عربی هم دیده میشود. با کمال تأسف، یکی از وزرای خارجه عرب در یک جلسه خصوصی گفت که ایران بسیار بزرگ است، بزرگی ایران برای ما مشکلساز است و باید کوچک شود. از آن طرف دارودسته بولتون که مرتبط با سازمان مجاهدین خلق هستند، طبیعی است که آنان هم حداقل در فروپاشی نظام جمهوری اسلامی با این بخش هماهنگ باشند. مجموعه اینها به علاوه لابی صهیونیستی فعال در امریکا چنین خطی را دنبال میکنند؛ یعنی اول فروپاشی، و دوم تجزیه ایران.
بنابراین شما معتقدید مأموریت گروه B تجزیه ایران است؟
بله، اما اینکه آقای ترامپ کجای این سناریو است، به صورت قاطع نمیتوان اظهار نظر کرد، اما مسلم این است که ترامپ دنبال فروپاشی اقتصادی ایران است و به همین دلیل به قول خودشان تحریمهای فلج کننده را بر اقتصاد ایران تحمیل کردند. البته گوشه و کنار پیام میدهد که ما نه میخواهیم بجنگیم و نه دنبال تغییر نظام هستیم.
در برخی گزارشها آمده است که در راهبرد کلان امریکا، ایران ضعیف جایگاهی ندارد و آنان ایران را قوی میخواهند تا توازن منطقه بهم نخورد. شما هم این دیدگاه را میپذیرید؟
باید دید منظور آنان کدام امریکا است؟ اگر به موضع عقلای امریکا نگاه کنیم، باید بفهمند که ایران قوی به نفع آنان است، چنان که اگر ایران با داعش مقابله نمیکرد، معلوم نبود چه بلایی سر منطقه، اروپا و خود امریکا میآمد. به عبارت دیگر، اگر ایران نبود، گروهک تروریستی داعش در عراق و سوریه، درست مانند القاعده و طالبان در افغانستان، حکومت تشکیل میداد. سؤال این است که چرا عقلای امریکایی این را نمیفهمند که ایران قوی، بزرگترین دشمن تروریسم و نابودکننده تروریسم بینالمللی است؟ خندهدار این است که امریکا ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند.
میتوان گفت فقدان کانالهای ارتباطی میان طیفهای معقول در دو کشور، حتی در قالب دیپلماسی عمومی و فقدان ارتباطات اندیشمندان و روشنفکران باعث شده است درک شرایط ایران برای آنان سخت شده باشد؟
کمبود ارتباط فرهنگی نخبگان و استفاده نکردن از امکاناتی که ایران در امریکا دارد، البته مسأله قابل توجهی است. ایرانیان در امریکا بسیار مجتمعهای قوی، خوب و تحصیلکرده دارند که به لحاظ اقتصادی هم سطح بالایی دارند. طبعاً باید از اینها استفاده کرد، اما از آن طرف لابی اسرائیل، عربها، منافقین و دارو دسته جان بولتون بسیار قوی عمل کردند، ضمن اینکه گرایشهای ترامپ و بخش افراطی حزب جمهوریخواه باعث شده اینها شناخت دقیقی از ایران نداشته باشند.
ایران در برابر درخواست مذاکره با ترامپ آن را رد کرده چرا که معتقد است به ترامپ اعتباری نیست و او از مذاکره تنها برد سیاسی - تبلیغاتی را طلب میکند. مشخصاً چند بار آقای ظریف گفته است که ترامپ فقط به دنبال یک عکس تبلیغاتی از مذاکره برای انتخابات این کشور است. اگر چه این نظر منطقی است اما به هر حال برخی عمدتاً در فضای مجازی میگویند چه اشکالی دارد ترامپ عکس یادگاری خود را بگیرد و در ازای آن ما هم از تأثیرات روانی مثبت آن بر بازار ایران و کاهش فشارها بهره ببریم. شما برای این دسته از افراد چه پاسخی دارید؟
اولاً اینکه ما در چارچوب برجام با امریکا مذاکرات طولانی داشتیم، کما اینکه آقایان ظریف و کری دو سال با هم مذاکره کردند. چگونه میشود با کسی که از تعهد دولت امریکا که حاصل دو سال مذاکره بوده، بدون دلیل خاصی خارج شد و زیر میز زد، آن هم با خصوصیات اخلاقی و حقوقی مذاکره کرد؟ مذاکره با این فرد به چه دردی میخورد؟ با کسی وارد مذاکره میشوید که بدانید اراده سیاسی برای حل یک مسأله را دارد، وگرنه حرف زدن خالی فایده ندارد. ترامپ نشان داد که به هیچ چیز پایبند نیست. کسی که به هیچ چیز پایبند نیست، حتی اگر مذاکره با او به نتیجه برسد هم ممکن است روز دیگر آن را لغو کند. برای برطرف شدن این نقطه ضعف ترامپ و نیز آمادگی ایران برای مذاکره، ترامپ باید به برجام بازگردد و بگوید برجام قبول است، حالا سر مسائل دیگر گفتوگو کنیم.
یعنی گفتوگو ذیل برجام قابل حصول است؟
در همین چارچوب قابل دستیابی است، چنان که گفتوگوهای گذشته هم در همین چارچوب انجام شده است. بنابراین کسی که پایبند به مذاکره قبلی نیست، قابل مذاکره هم نیست.
مخاطب اصلی کاهش تعهدات برجامی ایران اروپاییها بودند. آقای روحانی در خلال صحبتهای خود چند هشدار به اروپا دادند، یکی نقش ایران در امنیت منطقه و مبازه با تروریسم و دیگری مبارزه با مواد مخدر و کنترل مهاجران. معنای هشدارهای آقای روحانی چیست؟
آقای روحانی میخواهد به اروپاییها بگوید که ما در ایران هزینههایی میپردازیم که منافعش را شما میبرید. مثالی بزنم. در مقطعی البته در گذشته قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر، به دولت ایران پیشنهاد دادند که شما با ما کاری نداشته باشید، اجازه بدهید این مواد را به طرف اروپا ترانزیت کنیم، در مقابل هم قول میدهیم حتی یک گرم آن در داخل ایران توزیع نشود و همه را به اروپا میفرستیم و هم اینکه بخشی از سود آن را به شما میدهیم. اما ایران قبول نکرد، چرا که حاضر نبود مردم اروپا را فدای منافع اقتصادی و تا حدی امنیتی خود بکند. بنابراین ایران هم در این رابطه هزینه مالی و جانی داده، هم هزینه اقتصادی تا با قاچاق مواد مخدر مبارزه کند، اما اروپاییها قدر ایران را ندانستند. نکته بعدی تروریسم است که به آن اشاره کردم. همین حالا چند عضو داعش اروپایی هستند که هنوز برخی از آنان در ادلب سوریه حضور دارند، برخی از آنان که میخواهند به کشور خود بازگردند، اروپاییها نمیدانند با آنان چه کار باید بکنند. حال فرض کنیم این گروه تروریستی حکومت تشکیل داده بودند، در این صورت چه بلایی سر اروپاییها میآمد؟ ایران باعث شد این اتفاق نیفتد، اما اروپاییها قدر این را هم ندانستند. مسأله بعدی خود برجام است. خانم موگرینی و همچنین سران اروپا مصاحبه کردند که برجام بهترین معاهدهای است که باعث کنترل ایران در دستیابی به سلاح هستهای شده و غیر از آن باعث کنترل هستهای منطقه شده است. اینها استفادههای اروپا از برجام است. چرا قدر نمیدانند و با کارهای خلاف حقوق بینالملل و خلاف انسانی ترامپ هیچ مخالفتی نمیکنند و مقابل آن نمیایستند؟ بنابراین هشدار آقای روحانی به اروپا، در این چارچوب بود که شما از ایران و سیاستها و اقداماتش، این همه منافع میبرید، اما حاضر نیستید منافع ایران را در نظر بگیرید.
فکر میکنید این هشدارها در مهلت دو ماهه کارگر بیفتد؟
من امیدوارم کارگر بیفتد.
میگویند چالشها و بحرانهای بینالمللی به هر حال یا منجر به جنگ میشود یا مذاکره و مصالحه. شما انتهای این ماجرا بین ایران و امریکا و اروپا را چگونه پیشبینی میکنید؟
درگیری نظامی قابل پیشبینی نیست، حتی خود ترامپ هم گفته ما نه میخواهیم بجنگیم و نه دنبال تغییر نظام هستیم. بنابراین، دستکم در تبلیغات این گونه است، هرچند شاید در ذهنشان چیز دیگری باشد. لذا برخورد نظامی پیشبینی نمیشود، اما فشارهای اقتصادی و تحریمها ادامه مییابد. این مسأله نیز به عملکرد بقیه کشورها بستگی دارد، یعنی اروپا یا سایر طرفهای برجام یعنی چین و روسیه و البته همسایهها. این وضع یک مدت ادامه دارد، اما امیدواریم ترامپ به این نتیجه برسد که روشهای او اشتباه است و خود را اصلاح کند.
نیم نگاه
ایرانیان در امریکا بسیار مجتمعهای قوی، خوب و تحصیلکرده دارند که به لحاظ اقتصادی هم سطح بالایی دارند. طبعاً باید از اینها استفاده کرد
در مقطعی البته در گذشته قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر، به دولت ایران پیشنهاد دادند که شما با ما کاری نداشته باشید، اجازه بدهید این مواد را به طرف اروپا ترانزیت کنیم، در مقابل هم قول میدهیم حتی یک گرم آن در داخل ایران توزیع نشود و همه را به اروپا میفرستیم و هم اینکه بخشی از سود آن را به شما میدهیم. اما ایران قبول نکرد، چرا که حاضر نبود مردم اروپا را فدای منافع اقتصادی و تا حدی امنیتی خود بکند
یکی از وزرای خارجه عرب در یک جلسه خصوصی گفت که ایران بسیار بزرگ است، بزرگی ایران برای ما مشکلساز است و باید کوچک شود
طبق فتوای رهبری تولید و کاربرد سلاح هستهای حرام است. اوباما به خاطر اطلاعاتی که نسبت به اسلام و شیعه و اهمیت فتوا داشت، این مسأله را دریافت، اما گویا ترامپ هنوز درک نکرده که به لحاظ عقیدتی موضع ایران چیست
دبیر سرویس سیاسی
سید محمد صدر، دیپلمات پیشین و کارشناس روابط بینالملل با دفاع از اقدام مقابلهای ایران در برابر کوتاهیهای طرف برجام از اهمیت این توافق بینالمللی برای ایران و جهان بخصوص اروپاییها میگوید. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است اگر چه فشارهای اقتصادی امریکا تا مدتی ممکن است ادامه یابد اما جنگی بین دو کشور در نمیگیرد. او در تحلیل گروه ب یعنی جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بن سلمان ولیعهد عربستان و بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی با محمدجواد ظریف همنواست که اعضای این گروه تلاش دارند رئیس جمهور امریکا را به سمت تشدید تنش با ایران سوق دهند.
٭٭٭
رئیس جمهوری اعلام کرد که کاهش تعهدات برجامی ایران، اتفاقاً ذیل برجام است و فرصت دو ماهه به اروپا، در چارچوب همین توافق چندجانبه ارائه شده است. برای آغاز بحث، بفرمایید چرا برجام همچنان برای ایران اهمیت دارد؟
برای پی بردن به اهمیت برجام، باید شرایط قبل از برجام را بررسی کنیم. پیش از برجام، تحریمهای بینالمللی به صورت کامل همه اقتصاد و همه موقعیت و ظرفیت جهانی ایران را هدف گرفته بود و آن روند، میرفت تا مشکلات بسیار جدی را بر سر ایران آوار کند.نکته مهم در آن شرایط این واقعیت بود که تحریمها، جنبه بینالمللی داشت، یعنی با استفاده از قطعنامههای سازمان ملل بر ایران تحمیل شده بود و به همین دلیل مطابق منشور ملل متحد، همه کشورها از آن تبعیت میکردند. اما تحریمهای فعلی امریکا، بینالمللی نیست و تنها امریکا است که با نقض قوانین بینالمللی سیاستهای خود را بر کشورهای دیگر تحمیل میکند. به همین دلیل هم بود که پس از دستیابی به توافق برجام، غیر از حل نسبی مشکلات اقتصادی، ما به یک موقعیت بینالمللی بسیار عالی هم دست پیدا کردیم، موقعیتی که باعث پیشرفت چشمگیر روابط ایران با اکثر کشورها بویژه کشورهای اروپایی شد. مطابق این، میتوان گفت ریاست جمهوری ترامپ، بدشانسی برجام بود.
واقعاً جای تأسف دارد کسانی که اقدامات منفی ترامپ برای خروج از برجام را به حساب مذاکره کنندگان داخلی میگذارند و میگویند «دیدید! ما نگفتیم برجام اشکال دارد؟» درحالی که برجام اشکالی ندارد و اگر اشکال داشت، توافق حاصل نمیشد. واقعیت این است که یک فرد افراطی، تند و ناهنجار در امریکا روی کار آمد که زیر میز زد و توافق را کنار گذاشت. بنابراین اشکال از طرف مقابل است و این درست نیست که اشتباهات ترامپ را به حساب طرف ایرانی بگذاریم.
پس از خروج امریکا از برجام، اروپاییها قولهایی داده بودند، اما در عمل کاری نکردند. البته مواضع سیاسی و موضعگیریهای دیگر آنان بد نبود، اما انجام ندادند و این بی تحرکی، ایران را به جایی رساند که ادامه برجام منافعش را تأمین نمیکند. به عبارت دیگر، همان طور که آقای روحانی گفت، صبر استراتژیک یک ساله ایران بود که برجام را نگه داشت و حالا هم به اروپاییها اولتیماتوم داده شده که اگر این روند ادامه پیدا کند، ایران استفادهای از برجام نخواهد برد و در این صورت طبیعی است که مقدمات خروج از این توافق فراهم شود. اما در پاسخ به بخش نخست سؤال شما که چرا اینقدر به برجام تأکید میشود، به این دلیل که ما بار دیگر با تحریمهای بینالمللی مواجه نشویم و اعتبار بینالمللی که در اثر برجام برای ایران به وجود آمد، از بین نرود.
پس از خروج ترامپ از برجام، بسیاری در داخل معتقد بودند ما هم باید از برجام خارج شویم. همان طور که آقای روحانی گفت، این انتظاری بود که ترامپ هم داشت، به این معنی که در واکنش به اقدام او، ایران نیز در عملی تقابلی از توافق خارج شود. با توجه به صحبتهای شما احتمالاً ترامپ هم میخواست شرایط به گونهای فراهم شود تا به دست خودمان، بار دیگر پرونده را به شورای امنیت بازگردانیم تا اقدامات او مشروعیت بینالمللی پیدا کند.
به واقع تحلیل ترامپ این گونه بود که به محض خروج آنان از برجام، ایران هم بلافاصله خارج میشود. این نه فقط تحلیل ترامپ بود، بلکه حتی خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیگر سران اروپایی نیز نگران بودند، به همین دلیل خانم موگرینی برای ایران پیام فرستاد که به محض اعلام خروج ترامپ از برجام، شما صریحاً و به فوریت موضعگیری نکنید، بلکه ابتدا صبرکنید، موضع اتحادیه اروپا را ببینید و بعد از آن موضع خود را اعلام کنید. این نشان میدهد که حتی اروپاییها هم فکر میکردند ایران از برجام خارج میشود که خوشبختانه با برخورد عاقلانهای که شد، این امتیاز و هدیه به ترامپ داده نشد، چرا که ترامپ، هنوز که هنوز است، میداند اقدامات او، خلاف قوانین بینالمللی، خلاف پیمان مودت ایران و امریکا و حتی خلاف قرار صادره از سوی دیوان بینالمللی دادگستری است. به همین دلیل برای اینکه ضعفهای حقوقی و بینالمللی اقدامات خود را از بین ببرد، تلاش میکند ایران را از برجام خارج کند تا به قطعنامههای قبلی مراجعه شده و بازگشت به شرایط قبل از برجام، ایران را در انزوای بینالمللی قرار بدهد.
ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی هم بر ضدیت با برجام تأکید کرده بود. با وجود این، برخی مانند آقای مطهری معتقدند مواضع داخلی برخی جریانها نیز در خروج امریکا از برجام مؤثر بوده است. به نظر شما مخالفتهای داخلی با برجام با رویکرد امریکا همافزایی داشت یا خیر؟
من این طور فکر نمیکنم. نکته بسیار مهم این است که ترامپ هم به لحاظ روانی ناهنجار است و هم به لحاظ فکری نژادپرست. شعار انتخاباتی او یعنی «اول امریکا» خود بهترین نشانه نژادپرستی او است. این شعار یعنی اینکه ما دو شهروند جهانی داریم؛ شهروند درجه یک، امریکایی است و شهروند درجه دو، بقیه کشورهای دنیا. این تفکر نژادپرستی در داخل امریکا هم واقعیت دارد، به این معنی که 70 درصد مردم امریکا سفیدپوست و 30 درصد مهاجران یا رنگین پوست یا دورگه هستند. ترامپ هم هدف خود را این جمعیت 70 درصدی قرار داد. به همین دلیل با اوبامایی که سیاهپوست است، مخالف است و تلاش میکند تا تمام دستاوردهای اوباما را از بین ببرد. یکی از این دستاوردها، برجام است. به همین دلیل ترامپ سیاست خارجی اوباما یعنی چندجانبهگرایی و حضور در سازمانهای بینالمللی را کنار میگذارد، از معاهدات بینالمللی خارج میشود و تلاش میکند تا دیگر آثاری از اوبامای سیاهپوست در امریکا باقی نماند. مسأله برجام هم در همین چارچوب قابل فهم است.
در این میان آیا شرایط بینالمللی هم برای ترویج یکجانبهگرایی امریکا مهیا بوده است؟ یعنی به نظر میرسد جامعه بینالمللی هم آنگونه که شایسته بود در برابر مواضع ترامپ ایستادگی نکرده است.
اصلاً چنین چیزی نیست که جامعه جهانی شرایطی فراهم کرده باشد تا ترامپ از برجام خارج شود. با مثالی این مسأله روشن میشود. امریکای ترامپ تا حد زیادی شبیه امریکا در زمان جورج بوش پسر است. در 8 سالی که بوش پسر حکومت کرد، موقعیت امریکا در دنیا، حتی نسبت به اروپا که متحد دائمی آن بود، بسیار افول کرد. اوباما تا حدی این وضعیت را جبران کرد، اما ترامپ نه تنها دارد آثار داخلی اوباما را از بین میبرد، بلکه دستاوردهای دیگر اوباما از جمله بهبود جایگاه جهانی امریکا را نیز خراب میکند. برخورد ترامپ با خانم مرکل یا با مکرون، رئیس جمهوری فرانسه که بسیار توهین آمیز بود، برخوردها با چین، برخورد با قرارداد نفتا و کشورهای کانادا و مکزیک، همه همین را تأیید میکنند. برخوردهای ترامپ با عربهایی که به قول خودش شیرشان را میدوشد هم بسیار توهینآمیز است. نتیجه این برخوردها از بین رفتن احترام بینالمللی ترامپ و امریکا است، هرچند کسانی هم هستند که از امریکا تبعیت میکنند که حال، این تبعیت میتواند از روی ترس باشد یا نگرانی از فشارهای اقتصادی.
ترامپ از ابتدای خروج از برجام، هرچند از یک طرف تحریمها را اضافه میکرد، اما از طرف دیگر خواستار مذاکره میشد. جمعه هم این رویکرد را تکرار کرد. منتها در سخنان اخیر او اشارهای به 12 شرطی که پیش از این وزارت خارجه امریکا برای ایران گذاشته بود نیست و تنها به این جمله بسنده شده که میخواهیم ایران هستهای نباشد. برخی از این سخنان تعبیر به عقبنشینی کردند. آیا میتوان گفت که این موضع اخیر ناشی از تحمیل برخی واقعیات در طول یکسال گذشته بر ترامپ است؟
این قسمت را بیشتر میتوان جنگ روانی تلقی کرد، برای اینکه احتمالاً به او گزارش دادند اقدامات ضدایرانی او، علیه دولت و ملت ایران، با استقبال مواجه نشد. احتمالاً گزارش شده که نه تنها دولت ایران، بلکه کل ملت ایران نیز با این اقدامات مخالف هستند. چه بسا با اظهارات تازه خود، میخواهد نظر مردم را جلب کند. درحالی که این اظهارات، پاسخ بسیار سادهای دارد. ترامپ گفت ما فقط میخواهیم ایران هستهای نباشد که منظورش بمب و سلاح هستهای است. اولاً طبق فتوای رهبری تولید و کاربرد سلاح هستهای حرام است. اوباما به خاطر اطلاعاتی که نسبت به اسلام و شیعه و اهمیت فتوا داشت، این مسأله را دریافت، اما گویا ترامپ هنوز درک نکرده که به لحاظ عقیدتی موضع ایران چیست. دوم اینکه پس از برجام، همه فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و آژانس هم در 14 گزارش تأکید کرد که چنین چیزی وجود ندارد.
پس اگر آقای ترامپ راست میگوید و خواستهاش فقط این است که ایران به طرف سلاح هستهای نرود، این خواسته همین حالا حاصل است و تأیید هم شده است. بنابراین اگر در ادعای خود صادق است، باید به برجام بازگردد، ضمن اینکه ایران هم آمادگی دارد در چارچوب برجام با امریکا مذاکره کند. بنابراین همین حالا نیز همه خواستههای ترامپ عملی شده است. اما واقعیت این است که خواسته ترامپ فقط این نیست، آنان دنبال اهداف دیگری هستند و به همین دلیل حاضر نیستند به برجام بازگردند.
خب این اهداف دیگر چیست. پیش از این آقای طریف گفت که ترامپ تمایلی به جنگ ندارد اما گروه ب شامل بولتون، بنیامین نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید او را تحریک میکنند. مضاف بر اینکه روایتهای مختلفی هم درباره شکاف در هیأت حاکمه امریکا بر سر نحوه مواجهه با ایران وجود دارد. از جمله اینکه گفته میشود ترامپ به دنبال فشار حداکثری برای تسلیم ایران و استفاده تبلیغاتی در انتخابات پیش رو است اما بولتون و پمپئو به دنبال فروپاشی ایران هستند.
آنچه که قطعی میتوان درباره آن گفت، این است که اسرائیل از بدو پیروزی انقلاب اسلامی همواره نه فقط دنبال فروپاشی نظام، بلکه دنبال تجزیه ایران بوده است، به همین دلیل همواره یک رابطه تاریخی میان مسأله استقلال کردستان و اسرائیل وجود داشت.
یعنی مشکل اسرائیل، فقط یک حکومت اسلامی نیست، بلکه اساساً نمیخواهد کشوری به نام ایران یکپارچه و مقتدر در منطقه باشد؟
بله، متأسفانه این گرایش اسرائیل در برخی کشورهای عربی هم دیده میشود. با کمال تأسف، یکی از وزرای خارجه عرب در یک جلسه خصوصی گفت که ایران بسیار بزرگ است، بزرگی ایران برای ما مشکلساز است و باید کوچک شود. از آن طرف دارودسته بولتون که مرتبط با سازمان مجاهدین خلق هستند، طبیعی است که آنان هم حداقل در فروپاشی نظام جمهوری اسلامی با این بخش هماهنگ باشند. مجموعه اینها به علاوه لابی صهیونیستی فعال در امریکا چنین خطی را دنبال میکنند؛ یعنی اول فروپاشی، و دوم تجزیه ایران.
بنابراین شما معتقدید مأموریت گروه B تجزیه ایران است؟
بله، اما اینکه آقای ترامپ کجای این سناریو است، به صورت قاطع نمیتوان اظهار نظر کرد، اما مسلم این است که ترامپ دنبال فروپاشی اقتصادی ایران است و به همین دلیل به قول خودشان تحریمهای فلج کننده را بر اقتصاد ایران تحمیل کردند. البته گوشه و کنار پیام میدهد که ما نه میخواهیم بجنگیم و نه دنبال تغییر نظام هستیم.
در برخی گزارشها آمده است که در راهبرد کلان امریکا، ایران ضعیف جایگاهی ندارد و آنان ایران را قوی میخواهند تا توازن منطقه بهم نخورد. شما هم این دیدگاه را میپذیرید؟
باید دید منظور آنان کدام امریکا است؟ اگر به موضع عقلای امریکا نگاه کنیم، باید بفهمند که ایران قوی به نفع آنان است، چنان که اگر ایران با داعش مقابله نمیکرد، معلوم نبود چه بلایی سر منطقه، اروپا و خود امریکا میآمد. به عبارت دیگر، اگر ایران نبود، گروهک تروریستی داعش در عراق و سوریه، درست مانند القاعده و طالبان در افغانستان، حکومت تشکیل میداد. سؤال این است که چرا عقلای امریکایی این را نمیفهمند که ایران قوی، بزرگترین دشمن تروریسم و نابودکننده تروریسم بینالمللی است؟ خندهدار این است که امریکا ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند.
میتوان گفت فقدان کانالهای ارتباطی میان طیفهای معقول در دو کشور، حتی در قالب دیپلماسی عمومی و فقدان ارتباطات اندیشمندان و روشنفکران باعث شده است درک شرایط ایران برای آنان سخت شده باشد؟
کمبود ارتباط فرهنگی نخبگان و استفاده نکردن از امکاناتی که ایران در امریکا دارد، البته مسأله قابل توجهی است. ایرانیان در امریکا بسیار مجتمعهای قوی، خوب و تحصیلکرده دارند که به لحاظ اقتصادی هم سطح بالایی دارند. طبعاً باید از اینها استفاده کرد، اما از آن طرف لابی اسرائیل، عربها، منافقین و دارو دسته جان بولتون بسیار قوی عمل کردند، ضمن اینکه گرایشهای ترامپ و بخش افراطی حزب جمهوریخواه باعث شده اینها شناخت دقیقی از ایران نداشته باشند.
ایران در برابر درخواست مذاکره با ترامپ آن را رد کرده چرا که معتقد است به ترامپ اعتباری نیست و او از مذاکره تنها برد سیاسی - تبلیغاتی را طلب میکند. مشخصاً چند بار آقای ظریف گفته است که ترامپ فقط به دنبال یک عکس تبلیغاتی از مذاکره برای انتخابات این کشور است. اگر چه این نظر منطقی است اما به هر حال برخی عمدتاً در فضای مجازی میگویند چه اشکالی دارد ترامپ عکس یادگاری خود را بگیرد و در ازای آن ما هم از تأثیرات روانی مثبت آن بر بازار ایران و کاهش فشارها بهره ببریم. شما برای این دسته از افراد چه پاسخی دارید؟
اولاً اینکه ما در چارچوب برجام با امریکا مذاکرات طولانی داشتیم، کما اینکه آقایان ظریف و کری دو سال با هم مذاکره کردند. چگونه میشود با کسی که از تعهد دولت امریکا که حاصل دو سال مذاکره بوده، بدون دلیل خاصی خارج شد و زیر میز زد، آن هم با خصوصیات اخلاقی و حقوقی مذاکره کرد؟ مذاکره با این فرد به چه دردی میخورد؟ با کسی وارد مذاکره میشوید که بدانید اراده سیاسی برای حل یک مسأله را دارد، وگرنه حرف زدن خالی فایده ندارد. ترامپ نشان داد که به هیچ چیز پایبند نیست. کسی که به هیچ چیز پایبند نیست، حتی اگر مذاکره با او به نتیجه برسد هم ممکن است روز دیگر آن را لغو کند. برای برطرف شدن این نقطه ضعف ترامپ و نیز آمادگی ایران برای مذاکره، ترامپ باید به برجام بازگردد و بگوید برجام قبول است، حالا سر مسائل دیگر گفتوگو کنیم.
یعنی گفتوگو ذیل برجام قابل حصول است؟
در همین چارچوب قابل دستیابی است، چنان که گفتوگوهای گذشته هم در همین چارچوب انجام شده است. بنابراین کسی که پایبند به مذاکره قبلی نیست، قابل مذاکره هم نیست.
مخاطب اصلی کاهش تعهدات برجامی ایران اروپاییها بودند. آقای روحانی در خلال صحبتهای خود چند هشدار به اروپا دادند، یکی نقش ایران در امنیت منطقه و مبازه با تروریسم و دیگری مبارزه با مواد مخدر و کنترل مهاجران. معنای هشدارهای آقای روحانی چیست؟
آقای روحانی میخواهد به اروپاییها بگوید که ما در ایران هزینههایی میپردازیم که منافعش را شما میبرید. مثالی بزنم. در مقطعی البته در گذشته قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر، به دولت ایران پیشنهاد دادند که شما با ما کاری نداشته باشید، اجازه بدهید این مواد را به طرف اروپا ترانزیت کنیم، در مقابل هم قول میدهیم حتی یک گرم آن در داخل ایران توزیع نشود و همه را به اروپا میفرستیم و هم اینکه بخشی از سود آن را به شما میدهیم. اما ایران قبول نکرد، چرا که حاضر نبود مردم اروپا را فدای منافع اقتصادی و تا حدی امنیتی خود بکند. بنابراین ایران هم در این رابطه هزینه مالی و جانی داده، هم هزینه اقتصادی تا با قاچاق مواد مخدر مبارزه کند، اما اروپاییها قدر ایران را ندانستند. نکته بعدی تروریسم است که به آن اشاره کردم. همین حالا چند عضو داعش اروپایی هستند که هنوز برخی از آنان در ادلب سوریه حضور دارند، برخی از آنان که میخواهند به کشور خود بازگردند، اروپاییها نمیدانند با آنان چه کار باید بکنند. حال فرض کنیم این گروه تروریستی حکومت تشکیل داده بودند، در این صورت چه بلایی سر اروپاییها میآمد؟ ایران باعث شد این اتفاق نیفتد، اما اروپاییها قدر این را هم ندانستند. مسأله بعدی خود برجام است. خانم موگرینی و همچنین سران اروپا مصاحبه کردند که برجام بهترین معاهدهای است که باعث کنترل ایران در دستیابی به سلاح هستهای شده و غیر از آن باعث کنترل هستهای منطقه شده است. اینها استفادههای اروپا از برجام است. چرا قدر نمیدانند و با کارهای خلاف حقوق بینالملل و خلاف انسانی ترامپ هیچ مخالفتی نمیکنند و مقابل آن نمیایستند؟ بنابراین هشدار آقای روحانی به اروپا، در این چارچوب بود که شما از ایران و سیاستها و اقداماتش، این همه منافع میبرید، اما حاضر نیستید منافع ایران را در نظر بگیرید.
فکر میکنید این هشدارها در مهلت دو ماهه کارگر بیفتد؟
من امیدوارم کارگر بیفتد.
میگویند چالشها و بحرانهای بینالمللی به هر حال یا منجر به جنگ میشود یا مذاکره و مصالحه. شما انتهای این ماجرا بین ایران و امریکا و اروپا را چگونه پیشبینی میکنید؟
درگیری نظامی قابل پیشبینی نیست، حتی خود ترامپ هم گفته ما نه میخواهیم بجنگیم و نه دنبال تغییر نظام هستیم. بنابراین، دستکم در تبلیغات این گونه است، هرچند شاید در ذهنشان چیز دیگری باشد. لذا برخورد نظامی پیشبینی نمیشود، اما فشارهای اقتصادی و تحریمها ادامه مییابد. این مسأله نیز به عملکرد بقیه کشورها بستگی دارد، یعنی اروپا یا سایر طرفهای برجام یعنی چین و روسیه و البته همسایهها. این وضع یک مدت ادامه دارد، اما امیدواریم ترامپ به این نتیجه برسد که روشهای او اشتباه است و خود را اصلاح کند.
نیم نگاه
ایرانیان در امریکا بسیار مجتمعهای قوی، خوب و تحصیلکرده دارند که به لحاظ اقتصادی هم سطح بالایی دارند. طبعاً باید از اینها استفاده کرد
در مقطعی البته در گذشته قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر، به دولت ایران پیشنهاد دادند که شما با ما کاری نداشته باشید، اجازه بدهید این مواد را به طرف اروپا ترانزیت کنیم، در مقابل هم قول میدهیم حتی یک گرم آن در داخل ایران توزیع نشود و همه را به اروپا میفرستیم و هم اینکه بخشی از سود آن را به شما میدهیم. اما ایران قبول نکرد، چرا که حاضر نبود مردم اروپا را فدای منافع اقتصادی و تا حدی امنیتی خود بکند
یکی از وزرای خارجه عرب در یک جلسه خصوصی گفت که ایران بسیار بزرگ است، بزرگی ایران برای ما مشکلساز است و باید کوچک شود
طبق فتوای رهبری تولید و کاربرد سلاح هستهای حرام است. اوباما به خاطر اطلاعاتی که نسبت به اسلام و شیعه و اهمیت فتوا داشت، این مسأله را دریافت، اما گویا ترامپ هنوز درک نکرده که به لحاظ عقیدتی موضع ایران چیست
آخرین خبر نتایج هفته 29 لیگ برتر
پرسپولیس 1 - ماشین سازی 1
سپاهان 1 - پدیده 1
تراکتورسازی 1 - پارس جنوبی جم 1
ذوب آهن 3 - فولاد 1
سپید رود رشت 1 - نساجی 3
صنعت نفت آبادان 0 - استقلال 0
استقلال خوزستان 1 - سایپا 2
پیکان 1 - نفت مسجد سلیمان 0
سپاهان 1 - پدیده 1
تراکتورسازی 1 - پارس جنوبی جم 1
ذوب آهن 3 - فولاد 1
سپید رود رشت 1 - نساجی 3
صنعت نفت آبادان 0 - استقلال 0
استقلال خوزستان 1 - سایپا 2
پیکان 1 - نفت مسجد سلیمان 0
با تصویب لایحه اعطای تابعیت از مادر ایرانی به فرزندان
48 هزار کودک بیشناسنامه تابعیت ایرانی میگیرند
مهسا قویقلب
خبرنگار
لایحه «اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی» امروز در صحن مجلس شورای اسلامی به رأی گذاشته خواهد شد، این در حالی است که روز گذشته نیز170 نفر از استادان و پژوهشگران علوم اجتماعی در نامهای به نمایندگان مجلس شورای اسلامی از تصویب این لایحه که در جهت انتقال تابعیت از طریق مادر به فرزند است، حمایت کردند. آنچه که نباید فراموش شود این است که، اولین و اساسیترین حق هر فرد، حق بر هویت است. همه افراد حق دارند هویت داشته باشند و به تبع آن بتوانند به حقوق قانونی خود دست پیدا کنند.مظفر الوندی فعال حوزه کودک، در این باره میگوید بحث لایحه و اقداماتی که درباره به رسمیت شناختن هویت کسانی که در سرزمین ما متولد میشوند، موضوع چنان مهمی است که به دنبال آن لایحهای در این خصوص تنظیم و تدوین شد، او در گفتوگو با «ایران» میگوید: مشکلات در این حوزه به اندازهای پررنگ بود که فعالان حوزه کودک را بر آن داشت که از نقطه نظر حقوقی مشکلات را سروسامان دهند. البته توقع اولیه اعطای تابعیت نبود بلکه اعتقاد کلی بر این است که فردی که در کشور ما متولد میشود مهم نیست که از پدر یا مادر غیر ایرانی باشد، بلکه ایده و دیدگاه اساسی این است که هر کودکی باید هویت داشته باشد تا بتوان خدمات مربوط را به آنها ارائه داد.
الوندی در ادامه میافزاید: در حوزه کودک برخی از حقوق، ذاتی هستند و صرفنظر از سرزمین و مکان محل تولد باید این حقوق را دریافت کنند، در همه دنیا هم همین منوال وجود دارد. اما در سالهای اخیر با توجه به حضور پررنگ اتباع افغانستانی، مشکلات در این حوزه در کشور بیشتر شدند. در قوانین مربوط به اعطای تابعیت در کشور ما فرد باید تا 18 سالگی منتظر بماند و پس از آن خود درخواست تابعیت بدهد و همین امر مشکلات فراوانی را برای کودک و خانواده و به دنبال آن جامعه به وجود میآورد. قطعاً نمیتوان منکر مشکلاتی شد که نداشتن شناسنامه به وجود میآورد، در کوتاهترین زمان ممکن این افراد باید تعیین تکلیف شوند.
در بیشتر کشورها اعطای تابعیت از طریق مادر هم انجام میشود
مونیکا نادی فعال اجتماعی نیز با اشاره به اینکه حقوق شهروندی، حق تحصیل، حق آموزش، حق برخورداری از خدمات اجتماعی، حق استفاده از خدمات درمانی و بیمه و اشتغال از جمله حقوقی هستند که لازمه برخورداری از آنها داشتن هویت است، به «ایران» توضیح میدهد: هر فردی که از این حق محروم باشد تمام حقوق شهروندی، قانونی و انسانی خود را نیز از دست میدهد و یا دسترسی به این خدمات و امکانات را پیدا نمیکند. بهرهمند نشدن از بسیاری از این خدمات فقط به خود فرد آسیب نمیزند بلکه رگههایی از آسیبها به دیگر افراد جامعه نیز لطمه وارد میکند. در نتیجه نه تنها خود فردی که بیشناسنامه است، آسیب پذیر میشود و در معرض انواع مخاطرات قرار میگیرد، دیگران را نیز ممکن است با مخاطراتی مواجه کند. این فرد در صورت ازدواج نمیتواند ازدواجش را ثبت کند و با فرزندآوری نیز این پروسه معیوب ادامه مییابد.
به گفته وی، به دلیل اینکه افراد بیشناسنامه در پیدا کردن کار هم مشکل دارند، احتمال اینکه سراغ کارهای خلاف بروند بیشتر خواهد شد و در این صورت هم سبب تهدید خود و هم جامعه میشوند. در مورد کودکان نیز باید توجه داشته باشیم که در پیمان نامه حقوق کودک، حق برخورداری از هویت را جزو اولین و اساسیترین حقوق کودک میدانند. در بیشتر کشورهای دنیا اعطای تابعیت از طریق مادر هم انجام میشود و افراد میتوانند از حقوق طبیعی و قانونی خود برخوردار باشند.وی ادامه میدهد: این طرح که در دستور بررسی مجلس قرار دارد، باعث میشود تعداد زیادی از کودکان که شناسنامه ندارند بتوانند از این شرایط تبعیض آمیز، رها شده و به حق هویت به عنوان اصلیترین و اساسیترین حقوق خود دست پیدا کنند.
گروه سنی فرزندان بی شناسنامه
به گفته طیبه سیاوشی، هیچ آمار دقیق و مشخصی در مورد این ازدواجها، تعداد فرزندان حاصل از آنها و ویژگیهای خانوادههای این چنینی وجود ندارد. تنها دادههایی که در این سالیان تولید شده است مربوط به سرشماری معاونت رفاه وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی است. این سرشماری در شهریور ماه سال 1396 با هدف تعیین آمار مربوط به افراد تحت تأثیر این نوع ازدواج صورت گرفت. در دادههای بدست آمده از سوی معاونت مذکور که توسط تماس تلفنی بدست آمده است 15278 خانوار از خانوارهای زنان ایرانی دارای همسر خارجی میباشند که مجموعاً شامل 79697 نفر میشوند. تعداد کل فرزندان 48130 نفر میباشد. طبق نتایج بدست آمده اکثریت فرزندان در گروههای سنی (19-0سال) قرار دارند، در مجموع 69 درصد فرزندان در این بازه سنی هستند.این نماینده مجلس در ادامه بیان میکند: لایحه «تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی مصوب 2/7/1385» به تصویب کمیسیون لوایح مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ 2/10/1397در صحن اعلام وصول شد. این لایحه در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به تصویب رسید و اکنون در نوبت صحن میباشد تا انشاءالله امروز در صحن مورد بررسی قرار گیرد.
جولان دلالان در بازار برنج
مسئولان دولتی و خصوصی: کمبود برنج نداریم
سهیلا یادگاری
خبرنگار
برنج از اقلامی است که با افزایش قیمت ارز از سال گذشته، ثبات قیمتی داشت اما چند هفتهای است که نرخ این کالا روند صعودی دارد و به گفته قاسمعلی حسنی، رئیس اتحادیه بنکداران، متوسط قیمت برنج تولید داخل در عمده فروشیها بین 17 تا 22 هزار تومان است. با توجه به افزایش قیمت اقلام پرمصرفی مانند ماکارونی و تن ماهی، انتظار افزایش تقاضا برای برنج دور از ذهن نبود علت افزایش قیمت ماکارونی تأمین گندم مصرفی کارخانجات با قیمت آزاد بود، تن ماهی نیز به علت قطع ارز دولتی افزایش قیمت یافت اما با توجه به تأکید مسئولان بر اینکه «ذخایربرنج و در بازارهیچ کمبودی نداریم» بالا رفتن تورم عمومی، تفاوت قیمتی ریال و دلار، جو روانی و تأثیر افزایش قیمت سایر کالاها، علتهای اصلی افزایش قیمت برنج داخلی در بازار عنوان میشود.
افزایش انگیزه تجار برای بالا بردن قیمت ها
مسعود بصیری، مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار و ذخایر راهبردی وزارت جهاد کشاورزی در گفتوگو با «ایران» میگوید برنجی که در بازار به فروش میرسد موجودی انبارها و برنج سال قبل است، ما شاهد افزایش قیمت برنج تولیدی هستیم اما نرخ برنج وارداتی افزایش ندارد. بصیری میافزاید: برنج جدید از مردادماه وارد بازار میشود بنابراین با توجه به نرخ تورم، افزایش قیمت سایر کالاها و تحت تأثیر جو روانی تجار قیمت برنج انبارها را افزایش دادهاند. به عقیده بصیری شرایط بازار انگیزه فروشندگان را برای بالا بردن قیمتها بیشتر کرده است. او در پاسخ به این سؤال که افزایش صادرات با توجه به سودآوری بیشتر علت افزایش برنج در داخل نیست میگوید: کل صادرات کشور 1300 تن است که با توجه به تولید 2.100 میلیون تن برنج و واردات بیش از یک میلیون تن، عدد صادرات عددی قابل توجه نیست که افزایش قیمت در بازار ناشی از آن باشد. در مقابل این پاسخ مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار اما رئیس اتحادیه بنکداران میگوید برنج ایرانی در خارج طرفدار زیادی دارد و بخشی از برنج همراه مسافر و بخشی هم در مرزها صادر میشود همچنین با توجه به اختلاف ارزش ریال و دلار صادرات برنج مانند بسیاری از کالاهای تولیدی سودآوری دارد. بهگفته حسنی برنج تولیدی در داخل نیز متقاضی زیادی دارد و چون مشتری هست پس فروشنده هم قیمت را بالا برده است. حسنی تأکید میکند افزایش قیمت برنج مربوط به برنجی است که سال گذشته از کشاورزان خریداری شده پس تولیدکنندگان نقشی در گرانی آن ندارند بلکه سودجویی عده ای باعث بالا رفتن قیمت بدون دلیل منطقی شده است.
کمبود نداریم
رئیس اتحادیه بنکداران با تأکید بر تأمین بازار میگوید: اتحادیه توان تأمین یک تا 10 هزار تن برنج را دارد و هیچ کمبودی برای توزیع و فروش نداریم اما سودجویی عده ای باعث افزایش قیمت شده و برنج در حال حاضر به طور متوسط با قیمت 17 تا 22 هزار تومان در عمده فروشیها موجود است و با توجه به شرایط بازار احتمال افزایش دوباره قیمتها وجود دارد. کمبود برنج تولیدی بهخاطر سیل موضوعی است که برخی آن را دلیل افزایش قیمتها میدانند اما فرامک عزیز کریمی مدیرکل دفتر غلات وزارت جهاد کشاورزی در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند که تولید برنج بهخاطر افزایش بارشها بیشتر خواهد شد و با توجه به شروع کشت از اردیبهشت، سیل تأثیری بر میزان برداشت این محصول ندارد. به گفته کریمی در دو استان مازندران و گیلان حدود 450 هزار هکتار شالی زیر کشت برنج میرود و با توجه به شرایط پر آبی و حل مشکل کمبود آب شرق مازندران انتظار این است که 1.5میلیون تن برنج در این دو استان تولید شود. پیشبینی میکنیم با توجه به بهبود وضعیت بارندگی در شمال کشور تولید برنج ۱۰ تا ۲۰ درصد در سالجاری افزایش پیدا کند.
با توجه به خشکسالیهای چند سال گذشته کارگروه ملی سازگاری با کم آبی سال گذشته مصوب کرد که کشت برنج بجز در دو استان شمالی در استانهای دیگر ممنوع است اما آنطور که مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار به «ایران» گفت افزایش بارشها باعث شده امسال مجوز کشت برنج در برخی استانها صادر شود. مدیرکل دفتر غلات وزارت جهاد کشاورزی نیز با اشاره به افزایش بارشها میگوید قطعاً میزان تولید برنج امسال از سال گذشته بیشتر است و با کشت برنج در استانهای دیگر انتظار ما افزایش تولید است.
جمیل علیزاده شایق، دبیر انجمن برنج کشور نیز در خصوص دلایل افزایش قیمت برنج در بازار میگوید: هیچ دلیل علمی و منطقی برای افزایش قیمت برنج وجود ندارد، تولید برنج در سال ۹۷ برابر ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن بود که یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن هم وارد شده است. در حالی که کل نیاز کشور به برنج
۳ میلیون تن است. دلیلی که امروز قیمت برنج را افزایش داده مسائل فنی نیست بلکه دلالی و واسطهگری علت افزایش قیمتها در بازار است.
وضعیت ذخایر راهبردی
مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین ،توزیع و تنظیم بازار و ذخایر راهبردی وزارت جهاد کشاورزی با تأکید بر تأمین برنج در بازار به میزان ذخایر راهبردی اشاره کرده و میگوید: ذخایر راهبردی و ذخیره برنج وضعیت مناسبی دارد و ذخیره راهبردی برنج در حال حاضر بیش از برنامه اعلام شده است. به گفته بصیری برنج وارداتی با متوسط قیمت 7500 تا 7900 تومان به فروش میرسد و این برنج در بازار افزایش قیمت ندارد و قیمت آن بر اساس قیمتهایی است که سازمان حمایت و کارگروه تنظیم بازار تعیین کرده است. نیاز سالانه کشور به برنج 3.100 میلیون تن است. این درحالی است که سال گذشته تولید برنج کشور 2.100میلیون تن بود و حدود یک میلیون و ۶۵۰ هزار تن هم برنج وارد کشور شده است؛ بنابراین سال گذشته بیش از ۷۰۰ هزار تن مازاد نیاز کشور وجود داشته است. بنابراین هیچ دلیلی برای افزایش قیمت وجود ندارد تنها ریشههای این افزایش را باید تحت تأثیر شرایط بازار جستوجو کرد.
خبرنگار
برنج از اقلامی است که با افزایش قیمت ارز از سال گذشته، ثبات قیمتی داشت اما چند هفتهای است که نرخ این کالا روند صعودی دارد و به گفته قاسمعلی حسنی، رئیس اتحادیه بنکداران، متوسط قیمت برنج تولید داخل در عمده فروشیها بین 17 تا 22 هزار تومان است. با توجه به افزایش قیمت اقلام پرمصرفی مانند ماکارونی و تن ماهی، انتظار افزایش تقاضا برای برنج دور از ذهن نبود علت افزایش قیمت ماکارونی تأمین گندم مصرفی کارخانجات با قیمت آزاد بود، تن ماهی نیز به علت قطع ارز دولتی افزایش قیمت یافت اما با توجه به تأکید مسئولان بر اینکه «ذخایربرنج و در بازارهیچ کمبودی نداریم» بالا رفتن تورم عمومی، تفاوت قیمتی ریال و دلار، جو روانی و تأثیر افزایش قیمت سایر کالاها، علتهای اصلی افزایش قیمت برنج داخلی در بازار عنوان میشود.
افزایش انگیزه تجار برای بالا بردن قیمت ها
مسعود بصیری، مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار و ذخایر راهبردی وزارت جهاد کشاورزی در گفتوگو با «ایران» میگوید برنجی که در بازار به فروش میرسد موجودی انبارها و برنج سال قبل است، ما شاهد افزایش قیمت برنج تولیدی هستیم اما نرخ برنج وارداتی افزایش ندارد. بصیری میافزاید: برنج جدید از مردادماه وارد بازار میشود بنابراین با توجه به نرخ تورم، افزایش قیمت سایر کالاها و تحت تأثیر جو روانی تجار قیمت برنج انبارها را افزایش دادهاند. به عقیده بصیری شرایط بازار انگیزه فروشندگان را برای بالا بردن قیمتها بیشتر کرده است. او در پاسخ به این سؤال که افزایش صادرات با توجه به سودآوری بیشتر علت افزایش برنج در داخل نیست میگوید: کل صادرات کشور 1300 تن است که با توجه به تولید 2.100 میلیون تن برنج و واردات بیش از یک میلیون تن، عدد صادرات عددی قابل توجه نیست که افزایش قیمت در بازار ناشی از آن باشد. در مقابل این پاسخ مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار اما رئیس اتحادیه بنکداران میگوید برنج ایرانی در خارج طرفدار زیادی دارد و بخشی از برنج همراه مسافر و بخشی هم در مرزها صادر میشود همچنین با توجه به اختلاف ارزش ریال و دلار صادرات برنج مانند بسیاری از کالاهای تولیدی سودآوری دارد. بهگفته حسنی برنج تولیدی در داخل نیز متقاضی زیادی دارد و چون مشتری هست پس فروشنده هم قیمت را بالا برده است. حسنی تأکید میکند افزایش قیمت برنج مربوط به برنجی است که سال گذشته از کشاورزان خریداری شده پس تولیدکنندگان نقشی در گرانی آن ندارند بلکه سودجویی عده ای باعث بالا رفتن قیمت بدون دلیل منطقی شده است.
کمبود نداریم
رئیس اتحادیه بنکداران با تأکید بر تأمین بازار میگوید: اتحادیه توان تأمین یک تا 10 هزار تن برنج را دارد و هیچ کمبودی برای توزیع و فروش نداریم اما سودجویی عده ای باعث افزایش قیمت شده و برنج در حال حاضر به طور متوسط با قیمت 17 تا 22 هزار تومان در عمده فروشیها موجود است و با توجه به شرایط بازار احتمال افزایش دوباره قیمتها وجود دارد. کمبود برنج تولیدی بهخاطر سیل موضوعی است که برخی آن را دلیل افزایش قیمتها میدانند اما فرامک عزیز کریمی مدیرکل دفتر غلات وزارت جهاد کشاورزی در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند که تولید برنج بهخاطر افزایش بارشها بیشتر خواهد شد و با توجه به شروع کشت از اردیبهشت، سیل تأثیری بر میزان برداشت این محصول ندارد. به گفته کریمی در دو استان مازندران و گیلان حدود 450 هزار هکتار شالی زیر کشت برنج میرود و با توجه به شرایط پر آبی و حل مشکل کمبود آب شرق مازندران انتظار این است که 1.5میلیون تن برنج در این دو استان تولید شود. پیشبینی میکنیم با توجه به بهبود وضعیت بارندگی در شمال کشور تولید برنج ۱۰ تا ۲۰ درصد در سالجاری افزایش پیدا کند.
با توجه به خشکسالیهای چند سال گذشته کارگروه ملی سازگاری با کم آبی سال گذشته مصوب کرد که کشت برنج بجز در دو استان شمالی در استانهای دیگر ممنوع است اما آنطور که مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین تنظیم بازار به «ایران» گفت افزایش بارشها باعث شده امسال مجوز کشت برنج در برخی استانها صادر شود. مدیرکل دفتر غلات وزارت جهاد کشاورزی نیز با اشاره به افزایش بارشها میگوید قطعاً میزان تولید برنج امسال از سال گذشته بیشتر است و با کشت برنج در استانهای دیگر انتظار ما افزایش تولید است.
جمیل علیزاده شایق، دبیر انجمن برنج کشور نیز در خصوص دلایل افزایش قیمت برنج در بازار میگوید: هیچ دلیل علمی و منطقی برای افزایش قیمت برنج وجود ندارد، تولید برنج در سال ۹۷ برابر ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن بود که یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن هم وارد شده است. در حالی که کل نیاز کشور به برنج
۳ میلیون تن است. دلیلی که امروز قیمت برنج را افزایش داده مسائل فنی نیست بلکه دلالی و واسطهگری علت افزایش قیمتها در بازار است.
وضعیت ذخایر راهبردی
مدیرکل دفتر برنامهریزی تأمین ،توزیع و تنظیم بازار و ذخایر راهبردی وزارت جهاد کشاورزی با تأکید بر تأمین برنج در بازار به میزان ذخایر راهبردی اشاره کرده و میگوید: ذخایر راهبردی و ذخیره برنج وضعیت مناسبی دارد و ذخیره راهبردی برنج در حال حاضر بیش از برنامه اعلام شده است. به گفته بصیری برنج وارداتی با متوسط قیمت 7500 تا 7900 تومان به فروش میرسد و این برنج در بازار افزایش قیمت ندارد و قیمت آن بر اساس قیمتهایی است که سازمان حمایت و کارگروه تنظیم بازار تعیین کرده است. نیاز سالانه کشور به برنج 3.100 میلیون تن است. این درحالی است که سال گذشته تولید برنج کشور 2.100میلیون تن بود و حدود یک میلیون و ۶۵۰ هزار تن هم برنج وارد کشور شده است؛ بنابراین سال گذشته بیش از ۷۰۰ هزار تن مازاد نیاز کشور وجود داشته است. بنابراین هیچ دلیلی برای افزایش قیمت وجود ندارد تنها ریشههای این افزایش را باید تحت تأثیر شرایط بازار جستوجو کرد.
دو اقتصاددان از جناحهای متفاوت در گفتوگو با «ایران» بررسی کردند
راه نجات اقتصاد از کدام جناح میگذرد؟
- امرالله امینی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی: راهی جز اقتصاد متمرکز نداریم
- علینقی مشایخی، عضو هیأت علمی دانشگاه شریف: چنبره دولت بر اقتصاد منجر به شکست می شود
نسیم بنایی
خبرنگار
یکی به نهادگرایان نزدیک است و دیگری مدافع اقتصاد آزاد است. امرالله امینی استاد اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی و علینقی مشایخی استاد دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با «ایران» از راههای اقتصادی در شرایط فعلی سخن میگویند. امینی معتقد است اقتصاد دولتی تنها راهی است که به عدالت نزدیک است. از نگاه او در حال حاضر اقتصاد ایران ملغمهای از همهچیز است، دولتی و خصوصی. اما آنچه اکنون باید در پیش گرفت و در درازمدت دنبال کرد، اقتصاد دولتی است. مشایخی از سوی دیگر به اقتصاد آزاد باور دارد. او در پاسخ به آنها که میگویند برای اقتصاد آزاد باید بستری بدون رانت و فساد مهیا کرد، میگوید نباید به جای مبارزه با رانت و فساد با اقتصاد آزاد جنگید. این اقتصاددان بر این باور است که دولت باید نقش نظارتکننده داشته باشد اما نباید در درازمدت در امور اقتصادی مداخله کند چرا که این مداخله میتواند فرآیند تولید را مختل کند.
امرالله امینی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی:
راهی جز اقتصاد متمرکز نداریم
تاکنون اقتصاد کشور وضعیتی میانه داشته، از نگاه عدهای بیشتر در دست دولت است و از نگاه عدهای دیگر هم بخش خصوصی توانسته بخش زیادی از آن را در دست بگیرد. اما با توجه به صحبتهای مسئولان به نظر میرسد که حالا زمان انتخاب است. به نظر شما کدام گزینه میتواند در شرایط فعلی پاسخگوی نیازهای اقتصادی کشور باشد؟
اقتصاد باز با شروطی میتواند خوب باشد اما در شرایط فعلی که هم مشکلات اقتصادی داخلی داریم و هم تحریم هستیم، دولت این امکان را ندارد. به این ترتیب دولت در حال حاضر چارهای جز اقتصاد دولتی ندارد.
چرا چنین امکانی برای دولت وجود ندارد؟
دلیل اصلیاش این است که در حال حاضر کل صادرکنندگان، کالا صادر کردند اما ارزشان را به داخل کشور نمیآورند. دولت هم نمیتواند در این زمینه اقدامی داشتهباشد. دولت همین حالا هم ادعا میکند که صادرکنندگان حدود ۱۶میلیارد را نیاوردهاند. این یک نوع اقتصاد آزاد است. در این شرایط دولت باید مانند زمان جنگ، مراکز تهیه و توزیع کالا راه بیندازد. در این شرایط دولت خودش مشخص میکند که چه کسانی کالایی را صادر کنند. همانطور که میدانید دولت در حال حاضر میزان زیادی ارز دولتی به افراد داده و اکثر آنها نیز این ارز را در بازار آزاد فروختهاند. به این ترتیب دولت چارهای جز کنترل شدید واردات آن هم به شکل تشکیلاتی که مشابه آن را در زمان جنگ و بعد از جنگ داشتیم، ندارد. برای مثال باید مراکز تهیه و توزیع کاغذ یا مراکز تهیه و توزیع فلزات و امثال آن ایجاد کند. در گذشته تعدادی از این مراکز وجود داشت. دولت دوباره باید اینها را راهاندازی کند، سپس براساس برنامه و همچنین ارزی که دارد، میزان مشخصی از ارز را به این مراکز تخصیص بدهد. این افراد حق فروش برای خودشان ندارند بلکه باید تابع دولت باشند. هرجا که دولت دستور داد، همانجا باید کالاها به فروش برسد. دولت راهی غیر از این ندارد.
شما گفتید که اقتصاد باز خوب است اما در شرایط فعلی جواب نمیدهد. به چه دلیل اقتصاد آزاد پاسخگوی شرایط فعلی نیست؟
اقتصاد باز، شرایطی میخواهد؛ اولین شرط آن هم این است که اقتصاد باید حالت رقابتی پیدا کند. در حال حاضر اقتصاد ما رقابتی نیست. در اقتصاد آزاد، بخش خصوصی باید خیلی قوی باشد اما در اقتصاد ما بخش خصوصی قوی نیست. در اقتصاد آزاد باید رانتخواری و فساد کم باشد، در امور مختلف اقتصادی نیز باید شفافسازی صورت بگیرد اما ما این شرط را هم نداریم. وقتی این شرایط مهیا نیست، مجبور میشوید که به اقتصاد متمرکز یا نیمه متمرکز روی بیاورید و کارهای اقتصادی را به این صورت پیش ببرید. هیچ راه دیگری هم ندارید.
اما طرفداران اقتصاد آزاد معتقدند که بالاخره باید از جایی این رویه را شروع کرد.
واقعیت این است که این افراد نمیدانند. آنها نمیدانند که چنین چیزی عملی نیست. اقتصاد آزاد به کشوری مربوط میشود که سیاست خارجی آزادی داشتهباشد. به قول معروف، کشوری میتواند اقتصاد آزاد داشته باشد که بتواند براحتی سایر کشورها را به چالش بکشد و در عینحال داد و ستد کند. اما در کشور ما شرایط فرق دارد، وقتی امریکا ما را تحریم کرده، نمیتوانیم با بانکهای جهانی ارتباط داشتهباشیم. کسی که معتقد است باید از یکجا شروع کرد، بیاید و بگوید چطور میتوان با بانکهای خارجی ارتباط برقرار کرد و از آنها درخواست کرد که پول ما را بدهند. الان فرستادن پول فقط بواسطه صرافیها انجام میشود که هزینه زیادی به همراه دارد. به این ترتیب شاید در یک شرایط خاص بتوان به سوی اقتصاد آزاد قدم برداشت اما در حال حاضر ما چنین شرایطی را نداریم.
اصول اقتصاد دولتی را چه چیزهایی تشکیل میدهد؟ در چه شرایطی میتوان گفت که اقتصاد دولتی شدهاست؟
اصول اقتصاد دولتی این است که دولت به خاطر محدودیتهایی که دارد، ارز را به کالاهایی تخصیص بدهد که خودش میخواهد. یعنی دولت نیازها را اولویتبندی میکند. وقتی اولویتبندی کرد، براساس آن، ارز را تخصیص میدهد. دلیلش هم این است که عدهای از افراد در این بازار آزاد اقدام به سوءاستفاده از ارز میکنند. تا دو سال پیش تنها ۱۴ واردکننده گوشت داشتیم اما اکنون بیش از ۱۴۷شرکت در این زمینه به ثبت رسیدهاست. بهنظر میرسد که خیلی از اینها میخواهند ارز دولتی را بگیرند و در اموری غیر از واردات از آن استفاده کنند. پس در شرایط فعلی، تنها راهی که به عدالت هم نزدیک است، مداخله مستقیم دولت است.
پس دولت باید خودش دست به کار شود.
بله، البته دولت خودش هم باید خودش را جمعوجور کند. دولت باید قوی، کارا و متخصص باشد. پس خودِ دولت هم باید هزینههایش را کم کند و کمی کوچکتر شود.
به نظر شما در حال حاضر اقتصاد ما به کدامسو نزدیکتر است؟ اقتصاد آزاد یا دولتی؟
اقتصاد ما ملغمهای است از همهچیز، دولتی و خصوصی.
بسیاری از طرفداران جبهه راست بر این باورند که در حال حاضر بخش زیادی از اقتصاد در دست دولت است. حتی برخی میگویند ۸۰درصد از اقتصاد در شرایط فعلی، اقتصاد دولتی است.
وقتی میگویند ۸۰درصد دولت حضور دارد به این معنا نیست که اقتصاد دولتی شدهاست. در نظر داشتهباشید که وزنها فرق میکند. برای مثال در واردات کالاهای بخش خصوصی، صرفاً خودِ بخش خصوصی حضور دارد. اما در زمینه پتروشیمی و نفت دولت حضور پررنگتری دارد. به همین خاطر است که برخی میگویند وزن دولت در تولید ناخالص داخلی بالاست. این حرف درست است اما در همه کالاها بهصورت متعادل توزیع نشدهاست. بازرگانی داخلی را بیشتر مردم و بخش خصوصی تشکیل میدهد اما صادرات نفت و پتروشیمی در اختیار بخش دولتی است. به این ترتیب دولت همهجا حضور ندارد.
موفقترین اقتصادهای دولتی که میتوانند الگوی ما باشند در دنیا کدام کشورها هستند؟
در برخی از نقاط دنیا، اقتصاد دولتی قوی است. برای مثال دولت در چین در زمینه قانونگذاری دستش باز است و بسیار قوی عمل میکند. این دولت، دست بخش خصوصی را هم باز گذاشته اما این بخش خصوصی کاملاً کنترلشده است. ژاپن هم بخش خصوصی دارد اما این بخش کاملاً کنترلشده است. در کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل نروژ و فنلاند هم اقتصادهایی داریم که ظاهرشان آزاد است اما در حقیقت مختلط هستند. یعنی هم دولت دخالت دارد هم بخش خصوصی. اصولاً وضع مطلوب آنجایی است که دولت بتواند کالاهای عمومی را داشتهباشد. یعنی دولت باید از بازار گرفته تا بهداشت و آموزش را کنترل کند ولی خرید و فروش و کارخانهداری را باید بتدریج به مردم بسپارد. تأکید میکنم که این اتفاق باید بتدریج رخ بدهد. نکته مهم این است که در این کشورها دولت نظارت بسیار قوی دارد. دولت باید ساختاری داشتهباشد که نظارت بیشتری کند و بتدریج بخشهایی را به بخش خصوصی بسپارد. اما این اتفاق باید در شرایط عادی رخ بدهد. در شرایط فعلی کشور ایران، چنین امکانی وجود ندارد.
به این ترتیب ما در حال حاضر اقتصاد تقریباً مختلط داریم و تنها راهمان این است که به سمت اقتصاد دولتی حرکت کنیم.
بله، اقتصاد ما در حال حاضر مختلط است اما به خاطر شرایط خاصی که داریم بهصورت کاملاً اجتنابناپذیر، دولت باید دخالت بیشتری داشتهباشد. دولت نمیتواند اقتصاد را آزاد بگذارد چرا که آزادیها امتحان خود را پس دادهاند. نمونهاش افرادی که ارزهایشان را به ایران نمیآورند. وقتی افراد موجه ارزشان را نمیآورند، دولت راهی ندارد جز اینکه خودش اقتصاد را در دست بگیرد.
در درازمدت چطور؟ آیا باید به سمت اقتصاد آزاد حرکت کنیم یا خیر؟
خیر. ما در نهایت هم نباید به سمت اقتصاد آزاد حرکت کنیم. وقتی میگویم اقتصاد آزاد، این اقتصاد تعریفی دارد. وقتی از اقتصاد آزاد سخن میگوییم یعنی اقتصاد باید مردمی باشد، هم مردم دخالت داشته باشند هم بخش خصوصی. قرار نیست وقتی آزاد شد، همه آزادانه بتوانند در اقتصاد شرکت کنند. هر کسی که ورود پیدا میکند باید اهلیتِ تولید داشته باشد. کسی که میخواهد کارخانهداری کند باید سررشته این کار را داشته باشد. در غیر این صورت کارخانهها به فروش میرود و خبری از بخش خصوصی نخواهد بود. نباید شرکتها و کارخانهها در دست افراد رانتخوار بیفتد. این بدترین شکل عدالت خواهد بود و ما نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم
علینقی مشایخی، عضو هیأت علمی دانشگاه شریف:
چنبره دولت بر اقتصاد منجر به شکست می شود
اقتصاد آزاد یا دولتی، این پرسشی است که مدتهاست در مورد ایران پرسیده میشود. چندی پیش آقای جهانگیری در حاشیه نمایشگاه کتاب اعلام کردند که دولت در وضعیتی قرار گرفته که باید یکی از این دو راه را انتخاب کند. آیا دولت باید مانند زمان جنگ امور را در دست بگیرد یا اینکه باید اقتصاد را رها کند؟ کدام گزینه در شرایط فعلی پاسخگو است؟
طبعاً وقتی زمانِ جنگ است و شرایط متعارف نیست، ممکن است که دولت حوزههایی را در دست خودش بگیرد. این امر ایرادی ندارد. در همهجای دنیا وقتی کشوری در شرایط اضطراری قرار میگیرد، دولت مداخله میکند اما دو سؤال مطرح میشود؛ نخست اینکه حوزه مداخله دولت چقدر گسترده باشد؟ مثلاً آیا دولت در بازار خودرو هم مداخله کند یا بازار خودرو عملکرد آزادانهای مستقل از دولت داشته باشد. به نظر نمیرسد که چنین ضرورتی وجود داشته باشد. اما وقتی پای مایحتاج عمومی مردم به میان میآید، مثلاً اگر التهابات منجر به این شود که معیشت بخشی از جامعه مختل شود، دولت ناگزیر از دخالت است. وقتی شرایط اضطراری است، دولتها در همه نقاط دنیا دخالت میکنند.
در واقع مداخله دولت در این شرایط به امری موجه بدل میشود.
البته مسأله این است که آیا دولت اجازه دخالت در همه حوزهها را دارد یا محدودیت خواهد داشت؟ بهنظر من دولت میتواند فقط در حوزههای محدودی دخالت کند.
مثلاً در چه حوزههایی اجازه دخالت وجود دارد؟
برای مثال در حوزههای مربوط به اقلام اساسی مورد نیاز مردم. باید در این راستا، سهمیهبندی صورت بگیرد. مثل زمان جنگ که سهمیهبندی میکردند تا کالای اساسی به دست مردم برسد. اما دخالت در برخی دیگر از کالاها که اقلام اساسی نیستند مثل خودرو یا تلویزیون یا امثال آنها، صرفاً تولید را مختل خواهد کرد. سؤال دوم این است که آیا این تفکر دولتی در شرایطی که اضطرار رفع شد باز هم میتواند ادامه پیدا کند؟ پاسخ خیلی ساده است، خیر! نباید ادامه پیدا کند چرا که اقتصاد دولتی در هیچ نقطهای از دنیا جواب ندادهاست. باید بازار را داشته باشیم و دولت نقش رگولاتوری ایفا کند. یعنی دولت مقررات و قواعدی میگذارد که همه بتوانند بهطور یکسان در فعالیتهای اقتصادی حضور پیدا کنند. این مقررات باید کمک کند تا در اقتصاد رانت نباشد. یعنی دولت نظارت میکند تا شرایط یکسان برای همه در اقتصاد فراهم باشد. پس این خطر وجود دارد که تفکر دولتی شدن بعد از رفع شرایط اضطرار همچنان ادامه پیدا کند.
پس ما از یک طرف در شرایط فعلی نیاز داریم که دولت را در امور اقتصادی دخالت بدهیم و از طرف دیگر باید مسائل را طوری پیش ببریم که این طرز فکر در درازمدت بر سیستم اقتصادی کشور حاکم نشود. چطور میتوان مسأله را مدیریت کرد تا این اتفاق رخ بدهد؟ یعنی چطور میتوان مانع از چنبره زدنِ دولت برای اقتصاد شد؟
در قدم اول، مسأله به ذهنیت دولت مربوط میشود. یعنی دولت باید آگاه باشد و باور داشته باشد که اگر وضعیت را ادامه بدهد و بر اقتصاد چنبره بزند، منجر به شکست و عدم پیشرفت اقتصاد خواهد شد. علاوه بر آن تولید هم مختل شده و در نتیجه شاهد بیکاری و فقر مردم خواهیم بود. دولت باید به این مسأله باور داشته باشد اما ظاهراً شدنی نیست. برای مثال، در همین بازار خودرو شاهد هستیم که چقدر دخالت میکنند. این مداخله خودروسازان را با دردسر مواجه میکند. البته که خودروسازان هم به افزایش بهرهوری نیاز دارند اما با این دخالتها، میزان بهرهوری آنها افزایش پیدا نمیکند.
بعضی از مدافعان اندیشه چپ و برخی از نهادگرایان بر این باورند که برای شکل گرفتن اقتصاد آزاد، باید بستری فراهم شود؛ برای مثال در اقتصاد نباید شاهد رانت یا فساد باشیم اما ما هنوز در اقتصادمان با این مسائل مواجه هستیم. از طرف دیگر مدافعان بازار آزاد میگویند که باید از یک جا این مسأله را شروع کرد. نظر شما چیست؟
به نظر من اگر اقتصاد بازار را عملیاتی نکنیم و اقتصاد دولتی باقی بماند همیشه رانت هم خواهد بود، چرا که تخصیص منابع در اختیار دولت است، این امر میتواند منجر به بروز رانت شود. به این ترتیب باید اقتصاد را آزاد کرد و بعد به مبارزه با رانت رفت. اینکه میگویند باید شرایطی بدون رانت و سایر فسادها فراهم شود، درست است اما این شرایط چطور ایجاد میشود؟ اگر همهچیز دولتی باشد، رانت ریشه میدواند و خروج از شرایط رانتی شروع عملیاتی کردن اقتصاد بازار را مرتب عقب میاندازد. واقعیت این است که با این بهانه در چرخهای میافتیم که نمیتوانیم از آن خارج شویم. سؤال مهم دیگری که علاوه بر دو سؤال بالا مطرح است این است که دولت چطور باید دخالت کند؟ در مورد این چگونگی دخالت دولت در شرایط فعلی میتوان به مسأله کوپن اشاره کرد. فرض کنیم که مردم با کوپن مواد غذایی را دریافت کنند، در این حالت دولت دخالت کرده تا مردم به کالای ضروری دست پیدا کنند اما در قیمت مواد غذایی اختلال ایجاد نکردهاست. قیمت را عرضه و تقاضا معلوم میکند و تولیدکنندگان هم تشویق میشوند که تولید کالاهایی را که دچار کمبود میشوند و قیمتشان افزایش پیدا میکند، افزایش دهند. پس این یک شیوه دخالت دولت است، اما اگر دخالت دولت بهصورت تعیین قیمت کالا باشد و قیمت تعیین شده برای تولیدکنندگان مقرون به صرفه نباشد، نتیجه این دخالت چه خواهد شد؟
طبیعی است که تولیدکننده دیگر تمایلی به تولید نداشتهباشد.
بله. تولیدکننده دیگر تولید نمیکند و حتی اگر او را وادار به تولید کنند از سرمایهگذاری فرار میکند. این امر باعث میشود که کمبود مواد اساسی بیشتر از گذشته شود. بنابراین نوع دخالت دولت بسیار مهم است. به چه شیوهای دخالت کند که تا جای ممکن مکانیزم عرضه و تقاضا به هم نخورد، ضمن اینکه آن دخالتها بتواند نیازهای اضطراری مردم را رفع کند؟ این پرسش مهم دیگری است که باید از خودمان بپرسیم.
اصول اقتصاد آزاد چه چیزهایی است که فکر میکنید در این شرایط پاسخگوست؟
اقتصاد آزاد به این معناست که شما شرایطی را ایجاد میکنید که در آن فعالان اقتصادی در شرایط مساوی مشغول فعالیت میشوند. در این شرایط، عرضه و تقاضا قیمتها را معلوم میکند. اگر تقاضا برای کالایی زیاد شد و عرضهای کم بود، قیمت آن کالا بالا میرود و منابع اقتصادی به سمت تولید بیشتر آن کالا هدایت میشود تا تولیدش را زیاد کند. اگر هم عرضه زیاد و قیمتها کم شد، تولید بهصرفه نخواهد بود و منابع اقتصادی از تولید آن خارج میشوند به طوری که تولید به مرحلهای از سود مناسب برسد و افراد سود عادلانه ببرند ولی لازمه اقتصاد آزاد این است که رانت وجود نداشته باشد. رانت فرصت مناسبی را برای تولیدکنندگان از بین میبرد. کسانی که رانت دارند، کسانی را که رانت ندارند از میدان به در میکنند و افرادی با بهرهوری پایینتر که از رانت استفاده میکنند تولید را در دست میگیرند. در نتیجه بهرهوری در کل اقتصاد کاهش مییابد. در این بین نباید فراموش کرد که به جای مبارزه با رانت و فساد نباید با اقتصاد آزاد جنگید. اگر در این دام بیفتیم، وارد تله اقتصاد دولتی میشویم و هر بار نیاز به دخالت دولت را بیشتر میکنیم. حاصل آن نیز اقتصاد فقیر و مفلوک با مردمی بیکار و تحت فشار خواهد بود.
یکی از مسائلی که مطرح شده، همین کوپنی شدن است. راهکار شما برای حفظ قدرت خرید مردم در این شرایط چیست؟
کوپن دادن در شرایط اضطرار برای کالاهای اساسی امری نسبتاً ضروری است که نمیتوان آن را منتفی کرد. به این ترتیب در حالت اضطرار، کوپن دادن ایرادی ندارد اما باید بتوان خیلی سریع آن شرایط اضطرار را رفع کرد. حوزه آن نیز باید محدود باشد، یعنی کالاهای اساسی نظیر امور مربوط به تغذیه، تحصیل و بهداشت باشد.
حالا هم شرایط نسبتاً اضطراری است و ما باید یک راه را انتخاب کنیم.
در شرایط اضطرار ممکن است که دولت در حوزههایی مشخص دخالت کند. انتخاب این حوزهها خیلی مهم است، این حوزهها باید به نیازهای اساسی مردم مربوط باشد. نوع دخالت هم بهتر است طوری باشد که کارکرد مکانیزم عرضه و تقاضا و وضعیت قیمتها را به هم نزند. ضمن اینکه کالای اساسی مورد نیاز مردم تأمین شود اما نیازی نیست که دولت در همه زمینهها دخالت کند.
خبرنگار
یکی به نهادگرایان نزدیک است و دیگری مدافع اقتصاد آزاد است. امرالله امینی استاد اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی و علینقی مشایخی استاد دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با «ایران» از راههای اقتصادی در شرایط فعلی سخن میگویند. امینی معتقد است اقتصاد دولتی تنها راهی است که به عدالت نزدیک است. از نگاه او در حال حاضر اقتصاد ایران ملغمهای از همهچیز است، دولتی و خصوصی. اما آنچه اکنون باید در پیش گرفت و در درازمدت دنبال کرد، اقتصاد دولتی است. مشایخی از سوی دیگر به اقتصاد آزاد باور دارد. او در پاسخ به آنها که میگویند برای اقتصاد آزاد باید بستری بدون رانت و فساد مهیا کرد، میگوید نباید به جای مبارزه با رانت و فساد با اقتصاد آزاد جنگید. این اقتصاددان بر این باور است که دولت باید نقش نظارتکننده داشته باشد اما نباید در درازمدت در امور اقتصادی مداخله کند چرا که این مداخله میتواند فرآیند تولید را مختل کند.
امرالله امینی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی:
راهی جز اقتصاد متمرکز نداریم
تاکنون اقتصاد کشور وضعیتی میانه داشته، از نگاه عدهای بیشتر در دست دولت است و از نگاه عدهای دیگر هم بخش خصوصی توانسته بخش زیادی از آن را در دست بگیرد. اما با توجه به صحبتهای مسئولان به نظر میرسد که حالا زمان انتخاب است. به نظر شما کدام گزینه میتواند در شرایط فعلی پاسخگوی نیازهای اقتصادی کشور باشد؟
اقتصاد باز با شروطی میتواند خوب باشد اما در شرایط فعلی که هم مشکلات اقتصادی داخلی داریم و هم تحریم هستیم، دولت این امکان را ندارد. به این ترتیب دولت در حال حاضر چارهای جز اقتصاد دولتی ندارد.
چرا چنین امکانی برای دولت وجود ندارد؟
دلیل اصلیاش این است که در حال حاضر کل صادرکنندگان، کالا صادر کردند اما ارزشان را به داخل کشور نمیآورند. دولت هم نمیتواند در این زمینه اقدامی داشتهباشد. دولت همین حالا هم ادعا میکند که صادرکنندگان حدود ۱۶میلیارد را نیاوردهاند. این یک نوع اقتصاد آزاد است. در این شرایط دولت باید مانند زمان جنگ، مراکز تهیه و توزیع کالا راه بیندازد. در این شرایط دولت خودش مشخص میکند که چه کسانی کالایی را صادر کنند. همانطور که میدانید دولت در حال حاضر میزان زیادی ارز دولتی به افراد داده و اکثر آنها نیز این ارز را در بازار آزاد فروختهاند. به این ترتیب دولت چارهای جز کنترل شدید واردات آن هم به شکل تشکیلاتی که مشابه آن را در زمان جنگ و بعد از جنگ داشتیم، ندارد. برای مثال باید مراکز تهیه و توزیع کاغذ یا مراکز تهیه و توزیع فلزات و امثال آن ایجاد کند. در گذشته تعدادی از این مراکز وجود داشت. دولت دوباره باید اینها را راهاندازی کند، سپس براساس برنامه و همچنین ارزی که دارد، میزان مشخصی از ارز را به این مراکز تخصیص بدهد. این افراد حق فروش برای خودشان ندارند بلکه باید تابع دولت باشند. هرجا که دولت دستور داد، همانجا باید کالاها به فروش برسد. دولت راهی غیر از این ندارد.
شما گفتید که اقتصاد باز خوب است اما در شرایط فعلی جواب نمیدهد. به چه دلیل اقتصاد آزاد پاسخگوی شرایط فعلی نیست؟
اقتصاد باز، شرایطی میخواهد؛ اولین شرط آن هم این است که اقتصاد باید حالت رقابتی پیدا کند. در حال حاضر اقتصاد ما رقابتی نیست. در اقتصاد آزاد، بخش خصوصی باید خیلی قوی باشد اما در اقتصاد ما بخش خصوصی قوی نیست. در اقتصاد آزاد باید رانتخواری و فساد کم باشد، در امور مختلف اقتصادی نیز باید شفافسازی صورت بگیرد اما ما این شرط را هم نداریم. وقتی این شرایط مهیا نیست، مجبور میشوید که به اقتصاد متمرکز یا نیمه متمرکز روی بیاورید و کارهای اقتصادی را به این صورت پیش ببرید. هیچ راه دیگری هم ندارید.
اما طرفداران اقتصاد آزاد معتقدند که بالاخره باید از جایی این رویه را شروع کرد.
واقعیت این است که این افراد نمیدانند. آنها نمیدانند که چنین چیزی عملی نیست. اقتصاد آزاد به کشوری مربوط میشود که سیاست خارجی آزادی داشتهباشد. به قول معروف، کشوری میتواند اقتصاد آزاد داشته باشد که بتواند براحتی سایر کشورها را به چالش بکشد و در عینحال داد و ستد کند. اما در کشور ما شرایط فرق دارد، وقتی امریکا ما را تحریم کرده، نمیتوانیم با بانکهای جهانی ارتباط داشتهباشیم. کسی که معتقد است باید از یکجا شروع کرد، بیاید و بگوید چطور میتوان با بانکهای خارجی ارتباط برقرار کرد و از آنها درخواست کرد که پول ما را بدهند. الان فرستادن پول فقط بواسطه صرافیها انجام میشود که هزینه زیادی به همراه دارد. به این ترتیب شاید در یک شرایط خاص بتوان به سوی اقتصاد آزاد قدم برداشت اما در حال حاضر ما چنین شرایطی را نداریم.
اصول اقتصاد دولتی را چه چیزهایی تشکیل میدهد؟ در چه شرایطی میتوان گفت که اقتصاد دولتی شدهاست؟
اصول اقتصاد دولتی این است که دولت به خاطر محدودیتهایی که دارد، ارز را به کالاهایی تخصیص بدهد که خودش میخواهد. یعنی دولت نیازها را اولویتبندی میکند. وقتی اولویتبندی کرد، براساس آن، ارز را تخصیص میدهد. دلیلش هم این است که عدهای از افراد در این بازار آزاد اقدام به سوءاستفاده از ارز میکنند. تا دو سال پیش تنها ۱۴ واردکننده گوشت داشتیم اما اکنون بیش از ۱۴۷شرکت در این زمینه به ثبت رسیدهاست. بهنظر میرسد که خیلی از اینها میخواهند ارز دولتی را بگیرند و در اموری غیر از واردات از آن استفاده کنند. پس در شرایط فعلی، تنها راهی که به عدالت هم نزدیک است، مداخله مستقیم دولت است.
پس دولت باید خودش دست به کار شود.
بله، البته دولت خودش هم باید خودش را جمعوجور کند. دولت باید قوی، کارا و متخصص باشد. پس خودِ دولت هم باید هزینههایش را کم کند و کمی کوچکتر شود.
به نظر شما در حال حاضر اقتصاد ما به کدامسو نزدیکتر است؟ اقتصاد آزاد یا دولتی؟
اقتصاد ما ملغمهای است از همهچیز، دولتی و خصوصی.
بسیاری از طرفداران جبهه راست بر این باورند که در حال حاضر بخش زیادی از اقتصاد در دست دولت است. حتی برخی میگویند ۸۰درصد از اقتصاد در شرایط فعلی، اقتصاد دولتی است.
وقتی میگویند ۸۰درصد دولت حضور دارد به این معنا نیست که اقتصاد دولتی شدهاست. در نظر داشتهباشید که وزنها فرق میکند. برای مثال در واردات کالاهای بخش خصوصی، صرفاً خودِ بخش خصوصی حضور دارد. اما در زمینه پتروشیمی و نفت دولت حضور پررنگتری دارد. به همین خاطر است که برخی میگویند وزن دولت در تولید ناخالص داخلی بالاست. این حرف درست است اما در همه کالاها بهصورت متعادل توزیع نشدهاست. بازرگانی داخلی را بیشتر مردم و بخش خصوصی تشکیل میدهد اما صادرات نفت و پتروشیمی در اختیار بخش دولتی است. به این ترتیب دولت همهجا حضور ندارد.
موفقترین اقتصادهای دولتی که میتوانند الگوی ما باشند در دنیا کدام کشورها هستند؟
در برخی از نقاط دنیا، اقتصاد دولتی قوی است. برای مثال دولت در چین در زمینه قانونگذاری دستش باز است و بسیار قوی عمل میکند. این دولت، دست بخش خصوصی را هم باز گذاشته اما این بخش خصوصی کاملاً کنترلشده است. ژاپن هم بخش خصوصی دارد اما این بخش کاملاً کنترلشده است. در کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل نروژ و فنلاند هم اقتصادهایی داریم که ظاهرشان آزاد است اما در حقیقت مختلط هستند. یعنی هم دولت دخالت دارد هم بخش خصوصی. اصولاً وضع مطلوب آنجایی است که دولت بتواند کالاهای عمومی را داشتهباشد. یعنی دولت باید از بازار گرفته تا بهداشت و آموزش را کنترل کند ولی خرید و فروش و کارخانهداری را باید بتدریج به مردم بسپارد. تأکید میکنم که این اتفاق باید بتدریج رخ بدهد. نکته مهم این است که در این کشورها دولت نظارت بسیار قوی دارد. دولت باید ساختاری داشتهباشد که نظارت بیشتری کند و بتدریج بخشهایی را به بخش خصوصی بسپارد. اما این اتفاق باید در شرایط عادی رخ بدهد. در شرایط فعلی کشور ایران، چنین امکانی وجود ندارد.
به این ترتیب ما در حال حاضر اقتصاد تقریباً مختلط داریم و تنها راهمان این است که به سمت اقتصاد دولتی حرکت کنیم.
بله، اقتصاد ما در حال حاضر مختلط است اما به خاطر شرایط خاصی که داریم بهصورت کاملاً اجتنابناپذیر، دولت باید دخالت بیشتری داشتهباشد. دولت نمیتواند اقتصاد را آزاد بگذارد چرا که آزادیها امتحان خود را پس دادهاند. نمونهاش افرادی که ارزهایشان را به ایران نمیآورند. وقتی افراد موجه ارزشان را نمیآورند، دولت راهی ندارد جز اینکه خودش اقتصاد را در دست بگیرد.
در درازمدت چطور؟ آیا باید به سمت اقتصاد آزاد حرکت کنیم یا خیر؟
خیر. ما در نهایت هم نباید به سمت اقتصاد آزاد حرکت کنیم. وقتی میگویم اقتصاد آزاد، این اقتصاد تعریفی دارد. وقتی از اقتصاد آزاد سخن میگوییم یعنی اقتصاد باید مردمی باشد، هم مردم دخالت داشته باشند هم بخش خصوصی. قرار نیست وقتی آزاد شد، همه آزادانه بتوانند در اقتصاد شرکت کنند. هر کسی که ورود پیدا میکند باید اهلیتِ تولید داشته باشد. کسی که میخواهد کارخانهداری کند باید سررشته این کار را داشته باشد. در غیر این صورت کارخانهها به فروش میرود و خبری از بخش خصوصی نخواهد بود. نباید شرکتها و کارخانهها در دست افراد رانتخوار بیفتد. این بدترین شکل عدالت خواهد بود و ما نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم
علینقی مشایخی، عضو هیأت علمی دانشگاه شریف:
چنبره دولت بر اقتصاد منجر به شکست می شود
اقتصاد آزاد یا دولتی، این پرسشی است که مدتهاست در مورد ایران پرسیده میشود. چندی پیش آقای جهانگیری در حاشیه نمایشگاه کتاب اعلام کردند که دولت در وضعیتی قرار گرفته که باید یکی از این دو راه را انتخاب کند. آیا دولت باید مانند زمان جنگ امور را در دست بگیرد یا اینکه باید اقتصاد را رها کند؟ کدام گزینه در شرایط فعلی پاسخگو است؟
طبعاً وقتی زمانِ جنگ است و شرایط متعارف نیست، ممکن است که دولت حوزههایی را در دست خودش بگیرد. این امر ایرادی ندارد. در همهجای دنیا وقتی کشوری در شرایط اضطراری قرار میگیرد، دولت مداخله میکند اما دو سؤال مطرح میشود؛ نخست اینکه حوزه مداخله دولت چقدر گسترده باشد؟ مثلاً آیا دولت در بازار خودرو هم مداخله کند یا بازار خودرو عملکرد آزادانهای مستقل از دولت داشته باشد. به نظر نمیرسد که چنین ضرورتی وجود داشته باشد. اما وقتی پای مایحتاج عمومی مردم به میان میآید، مثلاً اگر التهابات منجر به این شود که معیشت بخشی از جامعه مختل شود، دولت ناگزیر از دخالت است. وقتی شرایط اضطراری است، دولتها در همه نقاط دنیا دخالت میکنند.
در واقع مداخله دولت در این شرایط به امری موجه بدل میشود.
البته مسأله این است که آیا دولت اجازه دخالت در همه حوزهها را دارد یا محدودیت خواهد داشت؟ بهنظر من دولت میتواند فقط در حوزههای محدودی دخالت کند.
مثلاً در چه حوزههایی اجازه دخالت وجود دارد؟
برای مثال در حوزههای مربوط به اقلام اساسی مورد نیاز مردم. باید در این راستا، سهمیهبندی صورت بگیرد. مثل زمان جنگ که سهمیهبندی میکردند تا کالای اساسی به دست مردم برسد. اما دخالت در برخی دیگر از کالاها که اقلام اساسی نیستند مثل خودرو یا تلویزیون یا امثال آنها، صرفاً تولید را مختل خواهد کرد. سؤال دوم این است که آیا این تفکر دولتی در شرایطی که اضطرار رفع شد باز هم میتواند ادامه پیدا کند؟ پاسخ خیلی ساده است، خیر! نباید ادامه پیدا کند چرا که اقتصاد دولتی در هیچ نقطهای از دنیا جواب ندادهاست. باید بازار را داشته باشیم و دولت نقش رگولاتوری ایفا کند. یعنی دولت مقررات و قواعدی میگذارد که همه بتوانند بهطور یکسان در فعالیتهای اقتصادی حضور پیدا کنند. این مقررات باید کمک کند تا در اقتصاد رانت نباشد. یعنی دولت نظارت میکند تا شرایط یکسان برای همه در اقتصاد فراهم باشد. پس این خطر وجود دارد که تفکر دولتی شدن بعد از رفع شرایط اضطرار همچنان ادامه پیدا کند.
پس ما از یک طرف در شرایط فعلی نیاز داریم که دولت را در امور اقتصادی دخالت بدهیم و از طرف دیگر باید مسائل را طوری پیش ببریم که این طرز فکر در درازمدت بر سیستم اقتصادی کشور حاکم نشود. چطور میتوان مسأله را مدیریت کرد تا این اتفاق رخ بدهد؟ یعنی چطور میتوان مانع از چنبره زدنِ دولت برای اقتصاد شد؟
در قدم اول، مسأله به ذهنیت دولت مربوط میشود. یعنی دولت باید آگاه باشد و باور داشته باشد که اگر وضعیت را ادامه بدهد و بر اقتصاد چنبره بزند، منجر به شکست و عدم پیشرفت اقتصاد خواهد شد. علاوه بر آن تولید هم مختل شده و در نتیجه شاهد بیکاری و فقر مردم خواهیم بود. دولت باید به این مسأله باور داشته باشد اما ظاهراً شدنی نیست. برای مثال، در همین بازار خودرو شاهد هستیم که چقدر دخالت میکنند. این مداخله خودروسازان را با دردسر مواجه میکند. البته که خودروسازان هم به افزایش بهرهوری نیاز دارند اما با این دخالتها، میزان بهرهوری آنها افزایش پیدا نمیکند.
بعضی از مدافعان اندیشه چپ و برخی از نهادگرایان بر این باورند که برای شکل گرفتن اقتصاد آزاد، باید بستری فراهم شود؛ برای مثال در اقتصاد نباید شاهد رانت یا فساد باشیم اما ما هنوز در اقتصادمان با این مسائل مواجه هستیم. از طرف دیگر مدافعان بازار آزاد میگویند که باید از یک جا این مسأله را شروع کرد. نظر شما چیست؟
به نظر من اگر اقتصاد بازار را عملیاتی نکنیم و اقتصاد دولتی باقی بماند همیشه رانت هم خواهد بود، چرا که تخصیص منابع در اختیار دولت است، این امر میتواند منجر به بروز رانت شود. به این ترتیب باید اقتصاد را آزاد کرد و بعد به مبارزه با رانت رفت. اینکه میگویند باید شرایطی بدون رانت و سایر فسادها فراهم شود، درست است اما این شرایط چطور ایجاد میشود؟ اگر همهچیز دولتی باشد، رانت ریشه میدواند و خروج از شرایط رانتی شروع عملیاتی کردن اقتصاد بازار را مرتب عقب میاندازد. واقعیت این است که با این بهانه در چرخهای میافتیم که نمیتوانیم از آن خارج شویم. سؤال مهم دیگری که علاوه بر دو سؤال بالا مطرح است این است که دولت چطور باید دخالت کند؟ در مورد این چگونگی دخالت دولت در شرایط فعلی میتوان به مسأله کوپن اشاره کرد. فرض کنیم که مردم با کوپن مواد غذایی را دریافت کنند، در این حالت دولت دخالت کرده تا مردم به کالای ضروری دست پیدا کنند اما در قیمت مواد غذایی اختلال ایجاد نکردهاست. قیمت را عرضه و تقاضا معلوم میکند و تولیدکنندگان هم تشویق میشوند که تولید کالاهایی را که دچار کمبود میشوند و قیمتشان افزایش پیدا میکند، افزایش دهند. پس این یک شیوه دخالت دولت است، اما اگر دخالت دولت بهصورت تعیین قیمت کالا باشد و قیمت تعیین شده برای تولیدکنندگان مقرون به صرفه نباشد، نتیجه این دخالت چه خواهد شد؟
طبیعی است که تولیدکننده دیگر تمایلی به تولید نداشتهباشد.
بله. تولیدکننده دیگر تولید نمیکند و حتی اگر او را وادار به تولید کنند از سرمایهگذاری فرار میکند. این امر باعث میشود که کمبود مواد اساسی بیشتر از گذشته شود. بنابراین نوع دخالت دولت بسیار مهم است. به چه شیوهای دخالت کند که تا جای ممکن مکانیزم عرضه و تقاضا به هم نخورد، ضمن اینکه آن دخالتها بتواند نیازهای اضطراری مردم را رفع کند؟ این پرسش مهم دیگری است که باید از خودمان بپرسیم.
اصول اقتصاد آزاد چه چیزهایی است که فکر میکنید در این شرایط پاسخگوست؟
اقتصاد آزاد به این معناست که شما شرایطی را ایجاد میکنید که در آن فعالان اقتصادی در شرایط مساوی مشغول فعالیت میشوند. در این شرایط، عرضه و تقاضا قیمتها را معلوم میکند. اگر تقاضا برای کالایی زیاد شد و عرضهای کم بود، قیمت آن کالا بالا میرود و منابع اقتصادی به سمت تولید بیشتر آن کالا هدایت میشود تا تولیدش را زیاد کند. اگر هم عرضه زیاد و قیمتها کم شد، تولید بهصرفه نخواهد بود و منابع اقتصادی از تولید آن خارج میشوند به طوری که تولید به مرحلهای از سود مناسب برسد و افراد سود عادلانه ببرند ولی لازمه اقتصاد آزاد این است که رانت وجود نداشته باشد. رانت فرصت مناسبی را برای تولیدکنندگان از بین میبرد. کسانی که رانت دارند، کسانی را که رانت ندارند از میدان به در میکنند و افرادی با بهرهوری پایینتر که از رانت استفاده میکنند تولید را در دست میگیرند. در نتیجه بهرهوری در کل اقتصاد کاهش مییابد. در این بین نباید فراموش کرد که به جای مبارزه با رانت و فساد نباید با اقتصاد آزاد جنگید. اگر در این دام بیفتیم، وارد تله اقتصاد دولتی میشویم و هر بار نیاز به دخالت دولت را بیشتر میکنیم. حاصل آن نیز اقتصاد فقیر و مفلوک با مردمی بیکار و تحت فشار خواهد بود.
یکی از مسائلی که مطرح شده، همین کوپنی شدن است. راهکار شما برای حفظ قدرت خرید مردم در این شرایط چیست؟
کوپن دادن در شرایط اضطرار برای کالاهای اساسی امری نسبتاً ضروری است که نمیتوان آن را منتفی کرد. به این ترتیب در حالت اضطرار، کوپن دادن ایرادی ندارد اما باید بتوان خیلی سریع آن شرایط اضطرار را رفع کرد. حوزه آن نیز باید محدود باشد، یعنی کالاهای اساسی نظیر امور مربوط به تغذیه، تحصیل و بهداشت باشد.
حالا هم شرایط نسبتاً اضطراری است و ما باید یک راه را انتخاب کنیم.
در شرایط اضطرار ممکن است که دولت در حوزههایی مشخص دخالت کند. انتخاب این حوزهها خیلی مهم است، این حوزهها باید به نیازهای اساسی مردم مربوط باشد. نوع دخالت هم بهتر است طوری باشد که کارکرد مکانیزم عرضه و تقاضا و وضعیت قیمتها را به هم نزند. ضمن اینکه کالای اساسی مورد نیاز مردم تأمین شود اما نیازی نیست که دولت در همه زمینهها دخالت کند.
گزارشی از مشکلات متقاضیان مسکن مهر پردیس
خانهای در طبقه هیچ
مریم طالشی
گزارشنویس
قرار بوده ساکن واحدی در طبقه پنجم ساختمان شود. سال 90 ثبت نام کرده و امسال قرار است صاحب آپارتمان طبقه آخر شود و بالاخره بعد از سالها خودش را صاحبخانه ببیند. در این سالها تمام مبالغ را به موقع پرداخت کرده و حالا موعد واگذاری واحدهاست. خوشحال است؟ نمیداند. بالاخره آدمها در اینجور مواقع احساس شادمانی دارند، هرچند گذر زمان، رگههای شعف تو را زدوده باشد. بله، با تمام این احوال میشود گفت خوشحال است، تا وقتی که خبر مثل پتک توی سرش کوبیده میشود؛ طبقه پنجمی اصلاً وجود ندارد: «یعنی تمام این مدت فقط پول هوا دادهام؟!»
زن، یکی از همانهایی است که به امید خانهدار شدن، متقاضی مسکن مهر شده و حالا مثل خیلیهای دیگر کارش این است که در سالن کارگزاری شرکت عمران شهر پردیس، عصبی و پریشان این طرف و آن طرف برود و دنبال چاره باشد. پیمانکار پروژه جای ساختمان 5 طبقه، 4طبقه ساخته. لابد یادش رفته بوده؛ حالا یک اشتباهی است که پیش میآید به هرحال. این اشتباه یعنی حاصل 8سال ذره ذره پرداخت زن، همهاش شده حیرانی او میان سالن شلوغ؛ خانهای در طبقه هیچ.
«بهم گفتهاند کارمندان شرکت دارند تلاش میکنند تا جای دیگری را با همان متراژ در فاز یا پروژه دیگری برایت مهیا کنند. خب مگر آن واحدها خودشان صاحب ندارند؟! آن کسی که جای دیگر واحد خریده، یک بدبختی است مثل خود من. حالا من که فکر میکنم اینها دارند من را سر میدوانند. به خدا ماهم مستأجریم و بیچاره. دیگر توان اجاره دادن نداریم.»
زنی بچه بغل از دیگر کسانی است که برای گرفتن جوابی قانع کننده مراجعه کرده اما انگار امروز هم قرار نیست در این آشفته بازار پاسخی دریافت کند. پروندهای را که دستش گرفته نشان میدهد و میگوید: «من دنبال راهی میگردم که از شوهرم شکایت کنم. ما با هم برای خرید مسکن مهر اقدام کردیم. حالا از هم جدا شدهایم و شوهرم خودش رفته خانه را بدون اینکه من بدانم فروخته و سهم من را نداده. حالا من ماندهام دست خالی و نمیدانم باید حقم را چطور بگیرم.»
سالن کارگزاری بیشتر شبیه میدان جنگ است. چهرهها عصبی و آدمها در آستانه پرخاش. یکی داد میزند: «لطفا به آن آقایی که روی ویلچر است برسید، دارد از حال میرود. مرد، همان که خواستار رسیدگی به ویلچرنشین است، میگوید: «هفت سال است ثبت نام کردهام و الان لنگ گرفتن یک برگ از قراردادم با پیمانکار هستم. اما هیچ جواب درستی نمیدهند. برای گرفتن یک برگه، دائم باید بیایم و بروم. اگر میدانستم این مسکن مهر اینطور برایم دردسر میشود، اصلاً از اول بیخیالش میشدم اما چه کنم که گرفتارم. اینجا همه گرفتارند. به قیافه این آدمها نگاه کنید، کدامشان از سرِ خوشی اینجا آمدهاند؟ آدمهایی را دیدهام که اینجا از سر کلافگی جیغ و داد راه میاندازند. یک صندلی نیست که آدم سالمند رویش بنشیند. اینجا هم که پر است از آدم مسن و بازنشسته.»
مدیر اجرایی به یکی از کارمندها میگوید اسم مرد را یادداشت کند تا هفته بعد مراجعه کند و ببیند چه کار میتوانند برایش بکنند. مرد درحالی که سرش را تکان میدهد، با شانههای آویزان از سالن بیرون میرود. صدای عصای پیرزنی خمیده در همهمه سالن گم میشود. مادر جان شما هم برای مسکن ثبت نام کردهای؟ می گوید: «9 سال است دنبال اینم که خانهام را تحویل بگیرم. حالا هم میگویند هیچ حقی ندارم. من با این سن و سال چرا باید به این وضع بیایم اینجا؟ آخرش میدانم میمیرم و آرزوی خانهدار شدن را به گور میبرم.»
مسئول دفتر رئیس که معلوم است پیرزن را میشناسد، نزدیک میآید و میگوید: «مادرجان چند بار بهتان گفتهام که شما طی این سالها واریزی نداشتهاید. اصلاً برگه قرارداد هم ندارید و فقط در همان سالهای ابتدایی در مسکن مهر پردیس ثبت نام کردهاید.»
خطوط چهره پیرزن بیشتر درهم کشیده میشود: «یعنی چه که واریز نکردهام؟ من پول دادهام. پس برای چه اینجا میآیم؟!» و بعد انگار که از گرفتن جواب ناامید شده باشد، راهش را میگیرد و همانطور عصازنان میرود.
صدای داد و فریاد زنی میانسال، سرها را به سمت او برمیگرداند: «چرا کسی جواب درستی به من نمیدهد؟» کسی برای آرام کردنش پیشقدم نمیشود. همه خودشان آنقدر گرفتار هستند که حوصله گوش دادن به حرفهای دیگری را نداشته باشند. زن اما دلش میخواهد بگوید: «من این واحد را از یکی خریدهام اما حالا اینجا به من میگویند سند جعلی است و من صاحب خانه به حساب نمیآیم. خیلی هم پرس و جو کردهام اما نه فروشنده را پیدا کردم نه دلال. واسطهها با چرب زبانی خانه را به مشتریهای بخت برگشتهای مثل من میفروشند و بعد که پول را تمام و کمال پرداخت کردیم، غیبشان میزند. میگویند اینها باند هستند و کارشان همین است. دنبال کسانی میگردند که راحت بتوانند سرشان کلاه بگذارند، کسانی مثل من؛ زنان تنها و آدمهای بیسر و زبان، اما کور خواندهاند. آمدهام کاری کنم خانه را پلمب کنند چون معلوم نیست این از خدا بیخبران همین واحد را به چند نفر دیگر بفروشند. توی بنگاههای پردیس چندین نفر هستند که هرکدام یک مُهر مخصوص خودشان را دارند و با همان فعالیت میکنند. مراجعه هم بکنید میگویند فلانی اینجا مستقل کار میکرد و حالا رفته و به ما هم هیچ ارتباطی ندارد. بنگاهها شدهاند مثل سلمانیهایی که صندلی کرایه میدهند.»
مرد مسن که حال و روزش به آدمهای بیمار میمانَد، ناله گونه میگوید: «من برای مسکن پردیس ثبت نام کردهام، همه واریزهایم هم سر موقع بوده، اما الان میگویند توی پردیس دیگر خانه نداریم به تو بدهیم، شاید رباط کریم و پرند، بشود. آخر این چه کاری است؟ من بومهن کار میکنم و الان هم همانجا مستأجرم. اگر قرار باشد بروم پرند، کارم را چه بکنم؟ در این سن مگر میتوانم کار جدید پیدا کنم؟ بیمار سرطانی هم هستم.»
یکی از کارمندان شرکت که نمیخواهد اسمش فاش شود، از دلایل نابسامانی در پاسخگویی به متقاضیان این طور میگوید: «حقوق شهروندی و کارمندی در این شرکت باهم نقض میشود. مردم مشکلات زیادی دارند و به همین دلیل هم مراجعه میکنند و درحالی که همه کارها باید سیستماتیک باشد، باز هم باید ساعتها در صفهای طولانی بایستند و منتظر پاسخ باشند. ما به ارباب رجوع احترام میگذاریم اما متأسفانه فشار کار زیاد است و نیروی انسانی اندکی داریم. قراردادهای کوتاه مدت و حقوق ناچیز هم دیگر رمق کارمندان را گرفته.»
چندی پیش بود که مهدی هدایت، مدیرعامل شهر جدید پردیس در حاشیه نمایشگاه مسکن، شهرسازی و بازآفرینی شهری به متقاضیان مسکن مهر پردیس نوید داد که با تصویب لوایح بودجه 98 مربوط به شهر پردیس، سال خوبی پیش روی این شهر جدید خواهد بود.
متقاضیان جا مانده از مسکن مهر، اصطلاحی بود که هدایت از آن استفاده کرد و به متقاضیانی اطلاق شد که در مسکن مهر پردیس ثبتنام کرده و اقساط خود را واریز کردهاند اما برای آنها واحد مسکونی ساخته نشده است.
هدایت البته وعده داده بود که چهار هزار مسکن مهر برای این متقاضیان جا مانده در فاز هشت پردیس ساخته میشود و آنها میتوانند به شهر هشتگرد یا پرند هم که واحدهای مسکونی آماده دارند مراجعه کنند و واحد تحویل بگیرند اما برخی از متقاضیان جا مانده این موضوع را نمیپذیرند و اصرار دارند در شهر پردیس واحد مسکن مهر دریافت کنند.
جاماندگان حالا کارشان این است که پرونده به دست به شرکت مراجعه کنند و امید داشته باشند که هنوز هم ممکن است صاحب خانه شوند، خانهای که اگرچه شباهتی به خانه رؤیاهایشان ندارد اما سقفی است برای سری که بی سامان مانده است.
کارشناسان حوزه فاوا در گفت و گو با «ایران»:
جذب کاربران به پیامرسانهای داخلی دستوری نیست
سوسن صادقی
خبرنگار
شورای عالی فضای مجازی سه پیامرسان برتر داخلی را معرفی کرد و از نهادها و مؤسسات دولتی، عمومی و غیردولتی خواست تنها از این سه پیامرسان برای مکاتبات و ارائه خدمات اداری خود استفاده کنند. این اتفاق بعد از انتقاد دادستان کل کشور به وزیر ارتباطات مبنی بر اینکه این وزارتخانه به وظایف خود در زمینه حمایت و تقویت پیام رسانهای داخلی عمل نمیکند و باید دست به اصلاحات بزند، افتاد. در میان این جنجال خبری شاید این ابلاغیه آبی بر آتش بود که وزارت ارتباطات طبق سند حمایت از پیامرسانهای داخلی شورای عالی فضای مجازی تا جایی که برایش امکان داشته در تقویت پیامرسانهای داخلی کوشیده و نتیجه آن گزینش این سه پیام رسان است. اما این در حالی است که پیش از این نیز چنین دستوری مبنی بر خروج دستگاههای دولتی از شبکه اجتماعی خارجی تلگرام صادر شده بود. سال گذشته در اردیبهشت ماه وقتی تلگرام فیلتر شد با صدور بخشنامه دستوری، دستگاهها و شخصیتهای دولتی موظف شدند تا از این شبکه اجتماعی خارجی خارج شوند. اما چندی نگذشت که بسیاری از دستگاههای دولتی و عمومی اعم از صدا و سیما و خبرگزاری فارس و تسنیم که بر طبل کوچ به پیام رسانهای داخلی میکوبیدند خود بیسر و صدا به تلگرام بازگشتند. حال این سؤال مطرح میشود که آیا ابلاغیهها و دستورات میتواند عاملی برای استفاده از پیامرسانهای داخلی باشد؟ روزنامه ایران برای دریافت پاسخ این سؤالات به سراغ نمایندگان مجلس و کارشناسان حوزه فضای مجازی و فناوری رفت که میخوانید.
تقویت بخش فنی پیام رسانها
«این ابلاغیهها و بخشنامهها مشکلی از پیام رسانهای داخلی حل نمیکند چرا که در سالهای گذشته فقط به همین ابلاغیهها تکیه کردهایم.» محمد اسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز در مجلس اضافه کرد: پیش از این نیز با فیلتر تلگرام بسیاری از کاربران بخصوص کاربران دولتی به سمت پیام رسانهای داخلی رفتند اما حتی دولتیها نیز به شبکههای اجتماعی خارجی بازگشتند. وقتی کاربر در آن محیط وجود نداشته باشد و مهمتر اینکه سرویس دهی مناسب نباشد و اطلاعات ارسالی از سوی کاربر با تأخیر به دست مخاطب برسد، از پیام رسانهای داخلی استقبال نمیشود. وی افزود: وقتی تلگرام فیلتر شد به شخصه به پیام رسانهای داخلی مهاجرت کردم ولی مطالب و عکسهای ارسالی بسیار دیر به دست مخاطبانم میرسید به طوری که باید از طرق دیگر از دریافت اطلاعات اطمینان حاصل میکردم. نماینده مردم تبریز گفت: تنها حسن استفاده اجباری کاربران دولتی از پیام رسانهای داخلی میتواند بازخورد آن را منعکس کند تا پیامرسانهای داخلی نواقص خود را شناخته و برای رفع آن اقدام کنند.
نماینده مردم تبریز با اشاره به اینکه برای سوق دادن کاربران به سمت پیام رسانهای داخلی نیازی به ابلاغیه نیست، گفت: اگر توقعات و انتظارات کاربران در پیام رسانهای داخلی برآورده شود، خود به خود به سمت آنها جذب میشوند.
تشویق به جای دستور
«برای جذب کاربران چه دولتی و غیردولتی به پیام رسانهای داخلی فیلترینگ و ابلاغیه پاسخگو نخواهد بود.» عباس منصورنژاد کارشناس فضای مجازی افزود: آمارها بعد از فیلتر تلگرام نشان میدهد که درصد بسیار کمی از این شبکه خارجی خارج شدند و کماکان با استفاده از فیلترشکن در حال استفاده از آن هستند. از سوی دیگر نه تنها دولتیها هم به این شبکه خارجی بازگشتند، بلکه استفاده از فیلترشکن نیز همگانی شد که تبعات منفی آن در آینده بیشتر خود را نشان خواهد داد. این کارشناس فضای مجازی با اشاره به اینکه برای تشویق مردم به استفاده از پیام رسانهای بومی باید از دو منظر فرهنگی و فنی به مسأله نگاه کرد، گفت: مسئولان تصمیم گیر در حوزههای فضای مجازی باید از فضای ابلاغی فاصله گرفته و این مسأله را موضوع فرهنگی تلقی کنند که حل آن نیازمند زمان و تدبیر است؛ تدبیری که باید بزرگان فرهنگ و رسانه برای آن راهکارهای فرهنگی اندیشیده و به مجریان اعلام کنند. وی افزود: از سوی دیگر پیام رسانهای بومی نیز باید ابعاد فنی خود را تقویت کرده و استانداردهای لازم را رعایت کنند تا وقتی مخاطبان از پیام رسانهای داخلی استفاده میکنند، پشیمان نشوند. چرا که وقتی کاربر یکبار در استفاده از پیام رسان داخلی با مشکل مواجه شود و تجربه خوبی نداشته باشد، بازگشت مجدد به پیام رسان سخت خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه تمام کشورها بهدنبال استفاده از پیام رسان بومی بخصوص برای مکاتبات اداری و ایمیلهای خود هستند، گفت: هدایت کاربران دولتی به استفاده از پیامرسانهای داخلی از سوی مسئولان دولتی بهدلیل حفظ دادهها در کشور و امنیت بالا بسیار خوب است ولی راهحل آن ابلاغیه و فیلترینگ نیست.
مـرتـضـی بـرجـی کــارشنـــاس شبکههای اجتماعی نیز با بیان اینکه فضای مجازی یک فضای دستوری نیست، گفت: کاربران باید با میل و اختیار قلبی به این نتیجه برسند که پیامرسانهای خوب ایرانی از نظر کارایی و محرمانگی قابل اطمینان هستند تا از آن استفاده کنند.
این کارشناس شبکههای اجتماعی درباره خروجی این ابلاغیه نیز گفت: در نهایت خروجی این دستور این است که فعالیتهای شخصی و اداری کانالیزه میشود. به عبارتی شبکه اجتماعی کاری در بستر نرم افزارهای مجازی داخلی و شبکه اجتماعی شخصی در بستر شبکههای اجتماعی خارجی شکل میگیرد که این اتفاق برای نظام و کاربران خوب نیست.
وی با اشاره به اینکه بررسی مداوم پیام رسانهای داخلی از سوی مراجع قانونی و حاکمیتی اقدام مثبتی است، افزود: ولی موج حمایت مجدد از نرمافزارهای داخلی باید به نوع دیگری دنبال شود. بهعنوان مثال مضرات استفاده از شبکههای خارجی با اشاره بر سوءاستفادهها، کلاهبرداریها،
عدم امکان پیگیری موارد قضایی و... به کاربران با تهیه تیزرهای کوتاه آموزش داده شود تا کاربران با تهدیدات این شبکهها آشنا شوند ولی به طور کلی باید گفت مهاجرت به شبکههای اجتماعی داخلی باید خودخواسته باشد، چرا که دستوری بودن واکنش منفی کاربران را درپی خواهد داشت.
برجی در ادامه گفت: از سوی دیگر راه جذب کاربران به شبکههای اجتماعی داخلی، ایجاد قابلیتهای اختصاصی و بومی است. یکی از این راهها نیز تخصیص پیشنهادهای تشویقی اعم از ارائه اینترنت رایگان یا بستههای ترجیحی اینترنت است. امکان ارسال فایلهای صوتی و تصویری از قابلیتهایی است که کاربران از آن استقبال میکنند به همین دلیل در صورت ارائه اینترنت رایگان برای کاربران بسیار جذاب خواهد بود.
از سوی دیگر سهیل تقوی کارشناس فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی نیز با بیان اینکه ابلاغیه شورای عالی فضای مجازی روی بحث مکاتبات اداری در بخشهای دولتی و غیردولتی مانند شهرداریها تأکید دارد تا اطلاعات و دادههای دولتی در کشور بیگانه ذخیره نشده و به دست آنها نیفتدگفت: بحث استفاده از پیام رسان و ایمیلهای خاص دولتها، در تمام دنیا مرسوم است و مسئولان و دستگاههای دولتی اجازه ندارند خارج از آنچه از سوی حاکمیت اعلام میشود مکاتبات اداری را در دیگر شبکهها و ایمیلها انجام دهند.وی با بیان اینکه این ابلاغیه برای استفاده عموم مردم تأکید نمیکند، گفت: اما پیام رسانهای داخلی ما نیز باید با توجه به نیازهای کاربران بخشهایی از قابلیتهای خود را تقویت کنند. در همین راستا اگر مردم بدانند نیاز آنها برطرف میشود، خود به خود جذب پیام رسانهای داخلی میشوند. اگر پیام رسانها تخصصی شوند، کاربران نیز آهسته آهسته جذب میشوند.
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا از دلایل پا نگرفتن گفتوگوی ملی میگوید
از گفتوگو در هر سطحی باید استقبال کرد
رضوانه رضاییپور
خبرنگار
در این چند ساله کم از گفتوگوی ملی نشنیدیم؛ پروژهای که هر چند وقت یکبار در کلام سیاسیون مینشیند اما هیچ گاه نتیجهای از آن حاصل نمیشود. اینبار هم محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از گفتوگوهایی گفته که با پسوند ملی در جریان است. اگرچه به گفته این چهره اصولگرا این جلسات شکل منسجمی به خود نگرفته و هنوز به شکل گعده در جریان است اما آیا اینبار میتواند به نتیجه برسد؟ ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا اساساً گفتوگو را در فرهنگ ایرانی نهادینه نمیداند چه رسد به اینکه بخواهیم در بین دو جریان سیاسی آن را شکل بدهیم. این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است بهترین موضوعی که میشود در مورد آن گفتوگوی ملی را به جریان انداخت، «منافع ملی» است. چرا که هیچ گاه این واژه در ادبیات طرفین به تعریف مشترکی نرسیده است. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
باز هم گفتوگوی ملی از سوی یکی از چهرههای مطرح اصولگرا مطرح شده، این برای چندمین بار است که این موضوع عنوان میشود اما در ادامه به نتیجه خاصی نمیرسد. مشکل اساسی سیاسیون با گفتوگوی ملی چیست که سرنوشت نافرجامی برای آن رقم میخورد؟
دلایل متعددی میتواند برای این ناکامی وجود داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل این است که فرهنگ گفتوگو در کشور ما ضعیف است و اساساً این ربطی به جریانهای سیاسی کشور هم ندارد. فرهنگ گفتوگو و تفاهم و تنازل در کشور ما در همه عرصهها خیلی ضعیف است. حتی ممکن است در سطح یک خانواده هم این معضل وجود داشته باشد چرا که فرهنگ گفتوگو در خیلی از خانوارهای ایرانی محلی از اعراب ندارد. این مشکل در عرصه سیاسی هم این گونه است. جریانهای سیاسی که در کشور وجود دارند در این 40 سال پس از پیروزی انقلاب در هیچ برههای از زمان حتی در سختترین مواقع حاضر نشدند با هم گفتوگو کنند. هیچ گاه ندیدیم که از دو طرف جریان سیاسی ایران تمایل داشته باشند که با هم به گفتوگو بنشینند. یک پرده بزرگ و ضخیمی از ابهامات و شکهایی وجود دارد که جریانهای سیاسی به همدیگر و به نیات طرف مقابل دارند. اگر بخواهیم یکی از دلایل گفتوگو نکردن جریانهای سیاسی را نام ببریم این است که هیچ موقع فهم مشترکی نسبت به منافع ملی کشور نداشته و ندارند. سخت میتوانند کنار هم بنشینند و حداقل در این مورد با هم تفاهم کنند. چون هنوز خیلی تعریف و تصویر ذهنی روشنی از منافع ملی وجود ندارد. بنابراین افراد از هر دو طرف دلیلی نمیبینند که بنشینند و گفتوگویی با هم داشته و در این مورد با هم اشتراک نظر داشته باشند. در برهههای سخت زمانی این موضوعها کم پیش میآید حتی در مسائل غیرسیاسی. مثلاً جریانهای سیاسی ما نسبت به حوادث طبیعی هم که در کشور به وجود میآید، نمیتوانند بنشینند و یک تفاهم مشترکی داشته باشند. این یک آسیب جدی است. این موضوع در حوزه سیاست خارجی هم پیش آمده است. در برابر فشارهای خارجی باز هم دو طرف یک موضع مناسب با منافع ملی نمیگیرند. به عنوان یک موضوع قابل مطالعه به همین تصمیم ایالات متحده امریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بین گروههای تروریستی اشاره میکنم. یک جریان سیاسی ما با اکراه و نقدهای مختلفی که داشت امریکا را محکوم کرد.
ولی در این زمینه جریانهای سیاسی که همصدا عمل کردند.
نه؛ نسبی است. موقعی ما میخواهیم در مورد عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل کشور حرف بزنیم و ممکن است جریانی در کشور نقدهایی به آن داشته باشد. این به جای خود محترم است. اما زمانی است که یک دشمن خارجی این تشکیلات نظامی را به بدترین شکل ممکن جزو سازمانهای تروریستی میداند. آن وقت میبینید صدایی که از یک جریان شنیده میشود این است: «ما البته نقدهایی هم داریم، خیلی هم حرف برای گفتن داریم» و در ادامه یکسری حرفهایی را هم بزنند و بگویند که عملکرد این سازمان در فلان جا این گونه است اما چون حالا امریکا چنین اقدامی را انجام داده، ما فعلاً آن را محکوم میکنیم. ممکن است که این جریان در جای خود به نقد عملکرد سپاه بخواهد بپردازد؛ آن به جای خود. نمیگویم که نقدهایشان ناصحیح و حتی صحیح بوده. وارد این موضوع نمیشوم. اما وقتی که دشمن خارجی چنین اقدامی را علیه کشور ما میکند به طور طبیعی باید به شکل قاطع و بدون تبصره و نق زدن همه جریانهای سیاسی آن کار را محکوم کنند. اما میبینیم که نمیشود. منافع ملی از این روشنتر که نمیشود. وقتی یک کشور خارجی میآید و یکی از نهادهای نظامی ما را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند بدون هیچ اما و اگری باید محکوم شود. در حالی که این گونه نمیشود. این نشان دهنده این است که هر دو جریان سیاسی ما شاید خیلی فهم مشترکی نسبت به موضوع منافع ملی ندارند. اینها باعث میشود که گفتوگوها هم کمتر صورت بگیرد و همواره یک دیوار بلندی از تردیدها و ابهامات و شکها نسبت به طرف مقابل وجود داشته باشد. برای همین ما هم سخت توانستیم بنشینیم و یک راهکارهایی را برای یک زمانهای خاص و حداقل در چارچوب منافع ملی داشته باشیم.
در بحث گفتوگوی ملی دو مورد را میتوان مهمتر از همه دانست. نخست اینکه گفتوگو باید با چه طیفی صورت بگیرد و دوم اینکه بر سر چه موضوعاتی انجام شود. بحث حضور افراد موضوعی بود که آقای باهنر در پاسخ به آن عنوان کردند که فعلاً با آقای عارف و تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت این گفتوگو انجام شده است و از آقای ضرغامی هم نام بردند. مبنای این گفتوگو باید با حضور چهرههای معتدل دو جریان سیاسی کشور باشد؟ تکلیف تندروهای این دو جریان چه میشود؟
در این زمینه آنقدر کمبود داریم که در هر سطحی و با هر فردی چنین جلساتی انجام بگیرد مفید خواهد بود. باید از هرگونه ارتباط و کنار هم نشستنی استقبال کرد.
ولی در هر دو جریان افراد تندرویی هم هستند....
ببینید اصلاً کار به آنجاها نمیرسد. چون اگر بخواهیم بحث تندروها را مطرح کنیم در بین اصلاحطلبان هم تندرو زیاد داریم. تندروهایی داریم که به اساس این انقلاب هم تردید دارند. آنها تندرو فکری هستند و طرف مقابل شان که اصولگرایان باشند تندرو عملی. الان به نظر من باید در هر سطحی و با هر شکلی و سر هر موضوعی و در حد یک چای خوردن و افطار کردن از این ارتباطات استقبال کرد. البته این جلسات چندماهی است که برگزار میشود. شاید عمرش به یکسال هم نرسد. به نظر من الان نباید با تردیدافکنی در این مورد که با چه کسانی به گفتوگو بنشینیم جلوی همین آب باریکه را هم بگیریم. البته به طور طبیعی تندروها در این گونه جلسات شرکت نمیکنند. و برای همین هم نباید از اول بپرسیم چه کسانی در آن شرکت کنند. آن وقت بر سر کسانی که در جلسه شرکت میکنند هم بحث میشود و همین نیم بندی هم که وجود دارد از دست خواهیم داد. باید اجازه دهیم که این سری ارتباطات که یکسری افرادی از این جریان به یکسری افرادی از آن جریان اعتماد کردند که بنشینند و با هم گفتوگو داشته باشند ولو در حد گعده ادامه یابد. باید همین حد را مغتنم بشماریم و بگذاریم ارتباطات برقرار شود. فعلاً این ارتباطات مفید است.
موضوعاتی که در قالب گفتوگوی ملی مطرح میشوند، چه مواردی هستند؟
نفس این جلسات مفید است. یک چای خوردن هم نشان میدهد که افراد میتوانند همدیگر را تحمل کنند و پشت یک میز بنشینند. این خود خیلی مهم است و موضوعیت دارد. اما اینکه درخصوص چه موضوعاتی باشد باید گفت که در مورد موضوعات ملی تفاهم کنند. بنشینند و بگویند که چه چیز منافع ملی است. تعریف آن مهم است. یعنی مصداق مفاهیم ملی را پیدا کنند و بگویند که چه چیزهایی منافع ملی است و به نفع عموم مردم است. بنایی میشود تا در آینده هم بتوانیم درخصوص موارد دیگری هم بحث کنیم.
آقای باهنر دو روز قبل از دفاع از گفتوگوی ملی و خبر دیدار با آقای عارف از محمود احمدینژاد رئیس جمهور پیشین هم در افطاری جامعه اسلامی مهندسین دعوت کرد. به نظر شما این دو موضوع میتواند به هم ارتباط داشته باشد؟
اصلاً این گونه نیست. این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند. آن بحث دیگری است. شخص آقای باهنر که رئیس جمهور سابق را به مراسم افطاری دعوت نکردهاند. همان جامعه اسلامی مهندسین این دعوت را انجام دادند. رئیس جمهور سابق نیز از قدیم در آن عضو بودند. دعوت عمومی از همه اعضای جامعه بود. شاید حالا آقای باهنر نظر خاصی در مورد بعضی از افرادی که دعوت میشوند داشته باشند اما این دعوت از سوی انجمن انجام گرفت و ربطی به ایشان ندارد. این نتیجهگیری ناصحیح است.
ورود انجمن مجسمهسازان ایران به حاشیههای سردیس جمشید مشایخی
صورتهای سنگی بدون شباهت
گروه فرهنگی - ساختن سردیس و مجسمه مشاهیر ایرانی، همیشه یک مسأله بغرنج بوده و حاصل کار مجسمهسازان ما خیلی وقتها به خنده و استهزای مخاطبان و تماشاچیهای این سردیسها رسیده از بس که در بیشباهتترین شکل ممکن به سوژه اصلی ساخته و ارائه شدهاند. هربار که یکی از این مجسمهها رونمایی میشود این سؤال ایجاد میشود که آیا ما در این کشور مجسمهساز که پرتره هنرمندان و مشاهیر را به شبیهترین شکل ممکن دربیاورد نداریم؟ اگر داریم چرا اینقدر سوژه دست رسانهها و مردم میدهیم و بحق هم باید این انتقادها را جدی گرفت و کاری کرد. کاری که حداقل سالهاست انجام نشده و یکی دو روز همه چیز به خنده و مسخرهکردن گذشته تا سردیس بعدی و یک مجسمه بیشباهت و البته خندهدار دیگر. از نمونه این مجسمهها تا بخواهید وجود دارد و یک مراجعه ساده به ذهن، مصادیق آن را نشان میدهد. اگر بخواهیم راه دوری نرویم و مسأله را در روزهای اخیر جستوجو کنیم باید دوباره یادی کنیم از جمشید مشایخی هنرمند بزرگ کشور که به تازگی بار سفر به دیاری دیگر بست. بعد از تصویب ثبت خیابانی بهنام جمشید مشایخی سردیس او هم بسرعت آماده شد و در مراسم نصب تابلو خیابانی بهنام ایشان چند متر آنطرفتر از این سردیس رونمایی شد. پرده که افتاد، حاضرین بهزور خنده خود را نگه داشتند و چند دقیقه بعد فضاهای مجازی پر شد از این تصویر و واکنشهای صدرصد مخالف و منتقد به این مجسمه و بیشباهت بودنش به جمشید مشایخی. مسلماً یکی از شاخصههای توجه و گرامی داشتن یاد مشاهیر، ساخت سردیس برای آنها است؛ اما نه چنین سردیسها و مجسمههای پرتی که انگار مدیران ذیربط آن را به آماتورترین مجسمهساز دادهاند یا خیلی سریع و به قید فوریت از مجسمهسازی خواستهاند آن را تحویل دهد. بعد از واکنشها به مجسمه جمشید مشایخی، این مجسمه برای ترمیم و شبیهسازی به کارگاه رفت و دیروز هم عباس مجیدی، رئیس انجمن مجسمهسازان ایران تلویحاً شهرداری را مسئول آمادهسازی و نصب مجسمه دانست و پیشنهاد داد که این انجمن یک هنرمند مجسمهساز را به شهرداری معرفی کند تا دیگر چنین اتفاقی نیفتد. مجیدی روی یک نکته مهم دست میگذارد که میتوان به آن صحه گذاشت و دلیل این بیشباهتی را به این موضوع مربوط دانست. او میگوید: «مسئولینی که برای ساخت سردیس از مشاهیر اقدام میکنند، عموماً باید از پروسه ساخت آن اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که در ساخت یک سردیس خوب و ماندگار باید زمان کافی در اختیار مجسمهساز قرار گیرد. البته هنرمندان هم نباید زیربار چنین فوریتهای زمانی بروند و چنین کارهایی را قبول کنند.» رئیس انجمن مجسمهسازان ایران با بیان اینکه انجمن مجسمهسازان میتواند افراد توانا و آشنا با حوزه مجسمهسازی شهری را برای ساخت سردیس به شهرداری معرفی کند، اضافه میکند: «انجمن مجسمهسازان همیشه این آمادگی را داشته و دارد که بتواند افراد توانا در هر حوزهای را با توجه به سابقه کاریشان برای پروژههای شهری معرفی کند؛ مثلاً گاهی مجسمهسازانی هستند که آشنایی جدی با شهر دارند یا اینکه با شخصیت و ویژگیهای خیلی از مشاهیر آشنا هستند و میتوانند در ساخت مجسمه آنها بخوبی عمل کنند.»
مجسمهها و سردیسهای برنزی و سنگی زیبایی از مشاهیر فرهنگ و هنر این مملکت در مکانهای فرهنگی از جمله در خانه هنرمندان و برخی موزهها وجود دارد؛ پس این احتمال که مجسمهسازان ما در پرترهسازی دستی برآتش ندارند را رد میکند و فوریت زمان و سفارشهای فوری و فوتی را تقویت میکند.
تجربه گرانقدر غلبه بر سیل
مهدی قمشی
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
لفظ سیل همیشه با خسارت و آوارگی و تلفات جانی همراه است. سیل اخیر گرچه در استانهای فارس و گلستان و لرستان خاطره بدی در ذهنها باقی گذاشت اما به نظر نگارنده در استان خوزستان در کنار وجود بعضی نواقص، روی هم رفته کار قابل قبولی انجام شد و بدین جهت باید نمره قبولی برای دستاندرکاران ثبت شود و به همه آنان دست مریزاد گفت. هر چند
ریز فعالیتهای انجام شده و نقاط قوت و ضعف باید به عنوان تجربه برای استفاده در آینده توسط مدیریت بحران کشور ثبت و ضبط شود اما اگر بخواهم به صورت تیتروار موارد مثبت و منفی را از دیدگاه خودم بیان کنم، میتوانم موارد زیر را مطرح نمایم. موارد مثبتی که میتوان ذکر کرد به قرار زیر است:
مدیریت خروجی سدها بر اساس مسائل فنی و علمی و پذیرش ریسک به نفع کاهش خسارات مردم عادی.
در این خصوص میتوان به افزایش آبگیری مخزن سد کرخه به بیش از 6 میلیارد مترمکعب (در حالی که طبق ارزیابیهای قبلی حجم مطمئن برای آن 5.6 میلیارد در نظر گرفته شده بود) اشاره کرد. همچنین آبگیری و تخلیه بموقع مخازن سدها در زمان وقوع سیل.
اعلام وضعیت فوقالعاده از طرف استاندار محترم و هیأت دولت.
اعلام وضعیت فوقالعاده، توجه همه بخشهای حاکمیت را به مسأله سیل در خوزستان جلب کرد و همین مسأله باعث شد تا امکانات و نیروها به سمت خوزستان روانه شوند.
ورود جدی دولت در این حادثه و تعیین استانهای معین.
حضور و رسیدگی مستقیم وزیران دولت در منطقه و حضور جدی استاندار محترم در صحنه.
استفاده از خرد جمعی نیروهای متخصص و کارشناسان خبره در تصمیمگیریهای مهم کنترل و هدایت سیل.
حضور مؤثر ارتش و سپاه و بسیج جهت کمک به سیل زدگان.
حضور سردار سلیمانی و سردار جعفری از سپاه و سرلشکر موسوی فرمانده ارتش، در منطقه و بسیج کردن نیرویهای تحت امر یگانهای نظامی، حجم بسیار زیادی از امکانات را برای کنترل سیل و کمک به سیلزدگان فراهم کرد.
حضور مؤثر و مفید و سازماندهی خوب اسکان و رسیدگی به سیلزدگان توسط هلال احمر جمهوری اسلامی ایران.در این واقعه نقش مؤثر و هماهنگ هلال احمر جمهوری اسلامی ایران بسیار چشمگیر بود. قطعاً یکی از ارگانهایی که کاملاً منسجم و خوب وارد عرصه کمکرسانی به حادثه دیدگان شد، همین ارگان بود که اعتماد عمومی آحاد کشور را نیز به همراه داشت.
حضور گسترده سایر دستگاههای دولتی در کمکرسانی.
اکثر شهرداریها و فرمانداریها و دستگاههای دولتی مرتبط با سیل و پرسنل آنها، تلاشهای قابل قبول و خوبی را در زمان سیل از خود نشان دادند.
حضور آحاد مردم از دانشجویان و بسیجیان و روحانیت و مردم عادی در کنار هم برای کمک به سیل زدگان.نیروهای داوطلب از اقشار مختلف در کنار هم، صحنههای بسیار زیبایی را از همدلی و نوع دوستی و حمیت ملی رقم زدند.
حداقل ماندن خسارات به مردم و کشاورزان ونداشتن تلفات جانی.
گرچه در این واقعه حدود 270 روستا به صورت کلی یا جزئی تخلیه شدند و نزدیک به 100 هزار هکتار زمین کشاورزی در آب فرو رفت اما با وجوداین و با توجه به گستردگی و بی نظیر بودن شدت سیل، این حجم از صدمات و همچنین نداشتن تلفات انسانی میتواند خسارت حداقلی محسوب شده و از نقاط قوت این واقعه به شمار آید. و اما موارد منفی که باید برای آینده در ذهن داشته باشیم، به شرح ذیل خلاصه می شود.
تخلیه نشدن کافی مخازن سدها قبل از ورود سیل با توجه به پیشبینیهای هواشناسی بر مبنای نگرش خوشبینانه بر وقوع بارشها و تسلط نگرانیهای خشکسالیهای گذشته بر ذهن متولیان.
آمادگی نداشتن دستگاههای آب و فاضلاب و برق برای مواجهه با چنین بحرانهایی با وجود تجربه واقعه گرد و غبار بهمن ماه سال 95 خوزستان.
آمادگی نداشتن تأسیسات اکتشاف نفت در هورالعظیم (افزایش ارتفاع سایتهای مرتبط با اکتشاف در مخازن 3 و 4 و 5 هور) با وجود قولهای دو ساله گذشته مبنی بر انجام تطبیق شرایط توسط دستگاههای متولی امر.
نبود سیستم اطلاعرسانی واحد و قابل اعتماد در مورد سیل و مسائل پیرامونی آن.
دامنگیر شدن شایعههای غیر واقعی و هراس انگیز در بین مردم ونبود سیستم اطلاعرسانی صحیح و قابل اعتماد و بموقع یکی از نواقص مهم سیل اخیر بود. به نظر اینجانب صدا و سیمای کشور یا حداقل صدا و سیمای استانهای درگیر میتوانستند مانند بخش هواشناسی اخبار، بخشی را به اطلاعرسانی و رصد سیل و مسائل پیرامونی آن اختصاص دهند و در روز حداقل دو بار اطلاعات صحیح و قابل اعتمادی را در اختیار عموم خصوصاً مردم درگیر سیل قرار میدهند. در این زمینه استفاده از استادان فن در دانشگاههای کشور و کارشناسان خبره میتوانست بسیار مؤثر باشد. مسائلی مانند تردید در پایداری سدها و مسائل مربوط به هورالعظیم یا پهنهبندی سیل و مناطق در خطر میتوانست از این طریق به شکل بهتری به مردم انتقال داده شود.
مشاهده نشدن اثرات دستگاه مدیریت بحران و سازمان پدافند غیرعامل کشور در صحنه بحران آن طور که باید و شاید.
گرچه مدیریت بحران استانداری خوزستان از نظر کار و تلاش بی وقفه بسیار خوب ظاهر شد اما انتظار این بود که با وجود این دو دستگاه که سالیان سال است در کشور برای چنین مواقعی ایجاد شدهاند بدون بحرانزدگی به برنامهریزی مدون و تقسیم کار صحیح برای مدیریت بهتر و حضور امکانات و ادوات بروز در شرایط بحران در منطقه بپردازند اما متأسفانه نوع امکانات و مدیریتی که انتظار میرفت، مشاهده نشد.
نبود فرهنگ مقابله با حوادث در بین مردم.
در این واقعه شاهد این بودیم که متأسفانه فرهنگ مقابله با حوادث و بحران در کشور ضعیف است و لذا میطلبد که آموزش چگونگی مواجهه با بحرانها در سیستم آموزشی رسمی و غیررسمی کشور به صورت جدی پیگیری شود.
مشکل سیستم دفع رواناب و فاضلاب شهری خصوصاً در شهر اهواز.
این مشکل در یادداشت جداگانهای از طرف نگارنده به تفصیل بیان شده است.
ناهماهنگی در مدیریت واحد سیلاب در منطقه.
قاعدتاً مدیریت سیلاب و مسیلها در استان به عهده سازمان آب و برق استان است و همه کارها باید با هماهنگی این دستگاه انجام شود اما مشاهده شد که متأسفانه دستگاههای متعددی در مورد سیلاب و هدایت آن به مسیلها به صورت مجزا تصمیم میگرفتند. و این ناهماهنگیها ورود آب به معبرهایی که هماهنگی نشده بود و صحیح نبود را در چند مورد سبب شد.
نبود امنیت در مناطق سیلزده.
متأسفانه بیشتر مردمی که باید مناطق سیلزده را بموقع ترک میکردند و با وجود هشدارها صرفاً به جهت نبود امنیت حاضر به ترک محل زندگی خود نبودند و تا لحظه آخر سعی در ماندن در محل سکونت خود داشتند. این مسأله که حتی در زمان سیل مردم احساس امنیت برای خود و اموال خود ندارند، مسألهای جدی است و متأسفانه نشانهای از وضعیت امنیت در روزهای عادی هم هست و باید برای دستگاههای متولی امنیت حائز اهمیت و توجه ویژه باشد.
تعدد مراکز تصمیمگیری.
گرچه ورود دستگاههای متعدد و غیر مرتبط در مواقع بحران، طبیعی و معمول است اما در این مواقع نباید شیرازه تصمیمگیری و مدیریت به هم ریخته شود. دستگاه مدیریت بحران برای چنین مواقعی ایجاد شده است و باید بتواند در هنگامه بحران سیستم مدیریت یکپارچه خود را بدون تعلل پیگیری نماید. متأسفانه بارها مشاهده شد که در مورد یک موضوع خاص دستگاههای متعددی بدنبال راهکار و ارائه طریق هستند و لذا این مسأله سبب هرز رفتن نیروها و امکانات میشود.
نکته آخر اینکه اکنون که نقطه بحرانی واقعه فروکش کرده است، مسائل دیگری رفته رفته سر باز میکند. اکثر مردم صدمه دیده در وضعیت نامناسبی قرار دارند و مسائل بهداشتی، معیشتی و روحی و روانی رفته رفته پدیدار میشوند و ممکن است مقاومت آنها را درهم بشکند. یادمان باشد که اکثر هموطنان گرفتار در سیل همانهایی هستند که در بحبوحه جنگ تحمیلی نیز صدمات زیادی را متحمل شدند و از بد حادثه روی خوش زندگی را کمتر لمس کردهاند. لذا اکنون وقت آن نیست که هموطنان خود را به حال خود رها کنیم وبا وجود انتقادات جدی به عملکرد حاکمیت و دولت در مدیریت مطلوب کشور و در این وانفسای تنهایی مردم ایران و گستاخی دشمنان قسم خورده، باید دستها را همچنان بالا نگاه داریم و با وحدت و همدلی، سیل زدگان و مصیبت دیدگان را یاری دهیم تا زندگی عادی خود را بازیابی کنند و تألمات روحی آنان کاسته شود. باید بپذیریم که همچون دوران دفاع مقدس، ملت ایران میتواند و باید به تنهایی از پس ناملایمات و فشارهای روزگار برآید و همچنان بالنده در صحنه باقی بماند.
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
لفظ سیل همیشه با خسارت و آوارگی و تلفات جانی همراه است. سیل اخیر گرچه در استانهای فارس و گلستان و لرستان خاطره بدی در ذهنها باقی گذاشت اما به نظر نگارنده در استان خوزستان در کنار وجود بعضی نواقص، روی هم رفته کار قابل قبولی انجام شد و بدین جهت باید نمره قبولی برای دستاندرکاران ثبت شود و به همه آنان دست مریزاد گفت. هر چند
ریز فعالیتهای انجام شده و نقاط قوت و ضعف باید به عنوان تجربه برای استفاده در آینده توسط مدیریت بحران کشور ثبت و ضبط شود اما اگر بخواهم به صورت تیتروار موارد مثبت و منفی را از دیدگاه خودم بیان کنم، میتوانم موارد زیر را مطرح نمایم. موارد مثبتی که میتوان ذکر کرد به قرار زیر است:
مدیریت خروجی سدها بر اساس مسائل فنی و علمی و پذیرش ریسک به نفع کاهش خسارات مردم عادی.
در این خصوص میتوان به افزایش آبگیری مخزن سد کرخه به بیش از 6 میلیارد مترمکعب (در حالی که طبق ارزیابیهای قبلی حجم مطمئن برای آن 5.6 میلیارد در نظر گرفته شده بود) اشاره کرد. همچنین آبگیری و تخلیه بموقع مخازن سدها در زمان وقوع سیل.
اعلام وضعیت فوقالعاده از طرف استاندار محترم و هیأت دولت.
اعلام وضعیت فوقالعاده، توجه همه بخشهای حاکمیت را به مسأله سیل در خوزستان جلب کرد و همین مسأله باعث شد تا امکانات و نیروها به سمت خوزستان روانه شوند.
ورود جدی دولت در این حادثه و تعیین استانهای معین.
حضور و رسیدگی مستقیم وزیران دولت در منطقه و حضور جدی استاندار محترم در صحنه.
استفاده از خرد جمعی نیروهای متخصص و کارشناسان خبره در تصمیمگیریهای مهم کنترل و هدایت سیل.
حضور مؤثر ارتش و سپاه و بسیج جهت کمک به سیل زدگان.
حضور سردار سلیمانی و سردار جعفری از سپاه و سرلشکر موسوی فرمانده ارتش، در منطقه و بسیج کردن نیرویهای تحت امر یگانهای نظامی، حجم بسیار زیادی از امکانات را برای کنترل سیل و کمک به سیلزدگان فراهم کرد.
حضور مؤثر و مفید و سازماندهی خوب اسکان و رسیدگی به سیلزدگان توسط هلال احمر جمهوری اسلامی ایران.در این واقعه نقش مؤثر و هماهنگ هلال احمر جمهوری اسلامی ایران بسیار چشمگیر بود. قطعاً یکی از ارگانهایی که کاملاً منسجم و خوب وارد عرصه کمکرسانی به حادثه دیدگان شد، همین ارگان بود که اعتماد عمومی آحاد کشور را نیز به همراه داشت.
حضور گسترده سایر دستگاههای دولتی در کمکرسانی.
اکثر شهرداریها و فرمانداریها و دستگاههای دولتی مرتبط با سیل و پرسنل آنها، تلاشهای قابل قبول و خوبی را در زمان سیل از خود نشان دادند.
حضور آحاد مردم از دانشجویان و بسیجیان و روحانیت و مردم عادی در کنار هم برای کمک به سیل زدگان.نیروهای داوطلب از اقشار مختلف در کنار هم، صحنههای بسیار زیبایی را از همدلی و نوع دوستی و حمیت ملی رقم زدند.
حداقل ماندن خسارات به مردم و کشاورزان ونداشتن تلفات جانی.
گرچه در این واقعه حدود 270 روستا به صورت کلی یا جزئی تخلیه شدند و نزدیک به 100 هزار هکتار زمین کشاورزی در آب فرو رفت اما با وجوداین و با توجه به گستردگی و بی نظیر بودن شدت سیل، این حجم از صدمات و همچنین نداشتن تلفات انسانی میتواند خسارت حداقلی محسوب شده و از نقاط قوت این واقعه به شمار آید. و اما موارد منفی که باید برای آینده در ذهن داشته باشیم، به شرح ذیل خلاصه می شود.
تخلیه نشدن کافی مخازن سدها قبل از ورود سیل با توجه به پیشبینیهای هواشناسی بر مبنای نگرش خوشبینانه بر وقوع بارشها و تسلط نگرانیهای خشکسالیهای گذشته بر ذهن متولیان.
آمادگی نداشتن دستگاههای آب و فاضلاب و برق برای مواجهه با چنین بحرانهایی با وجود تجربه واقعه گرد و غبار بهمن ماه سال 95 خوزستان.
آمادگی نداشتن تأسیسات اکتشاف نفت در هورالعظیم (افزایش ارتفاع سایتهای مرتبط با اکتشاف در مخازن 3 و 4 و 5 هور) با وجود قولهای دو ساله گذشته مبنی بر انجام تطبیق شرایط توسط دستگاههای متولی امر.
نبود سیستم اطلاعرسانی واحد و قابل اعتماد در مورد سیل و مسائل پیرامونی آن.
دامنگیر شدن شایعههای غیر واقعی و هراس انگیز در بین مردم ونبود سیستم اطلاعرسانی صحیح و قابل اعتماد و بموقع یکی از نواقص مهم سیل اخیر بود. به نظر اینجانب صدا و سیمای کشور یا حداقل صدا و سیمای استانهای درگیر میتوانستند مانند بخش هواشناسی اخبار، بخشی را به اطلاعرسانی و رصد سیل و مسائل پیرامونی آن اختصاص دهند و در روز حداقل دو بار اطلاعات صحیح و قابل اعتمادی را در اختیار عموم خصوصاً مردم درگیر سیل قرار میدهند. در این زمینه استفاده از استادان فن در دانشگاههای کشور و کارشناسان خبره میتوانست بسیار مؤثر باشد. مسائلی مانند تردید در پایداری سدها و مسائل مربوط به هورالعظیم یا پهنهبندی سیل و مناطق در خطر میتوانست از این طریق به شکل بهتری به مردم انتقال داده شود.
مشاهده نشدن اثرات دستگاه مدیریت بحران و سازمان پدافند غیرعامل کشور در صحنه بحران آن طور که باید و شاید.
گرچه مدیریت بحران استانداری خوزستان از نظر کار و تلاش بی وقفه بسیار خوب ظاهر شد اما انتظار این بود که با وجود این دو دستگاه که سالیان سال است در کشور برای چنین مواقعی ایجاد شدهاند بدون بحرانزدگی به برنامهریزی مدون و تقسیم کار صحیح برای مدیریت بهتر و حضور امکانات و ادوات بروز در شرایط بحران در منطقه بپردازند اما متأسفانه نوع امکانات و مدیریتی که انتظار میرفت، مشاهده نشد.
نبود فرهنگ مقابله با حوادث در بین مردم.
در این واقعه شاهد این بودیم که متأسفانه فرهنگ مقابله با حوادث و بحران در کشور ضعیف است و لذا میطلبد که آموزش چگونگی مواجهه با بحرانها در سیستم آموزشی رسمی و غیررسمی کشور به صورت جدی پیگیری شود.
مشکل سیستم دفع رواناب و فاضلاب شهری خصوصاً در شهر اهواز.
این مشکل در یادداشت جداگانهای از طرف نگارنده به تفصیل بیان شده است.
ناهماهنگی در مدیریت واحد سیلاب در منطقه.
قاعدتاً مدیریت سیلاب و مسیلها در استان به عهده سازمان آب و برق استان است و همه کارها باید با هماهنگی این دستگاه انجام شود اما مشاهده شد که متأسفانه دستگاههای متعددی در مورد سیلاب و هدایت آن به مسیلها به صورت مجزا تصمیم میگرفتند. و این ناهماهنگیها ورود آب به معبرهایی که هماهنگی نشده بود و صحیح نبود را در چند مورد سبب شد.
نبود امنیت در مناطق سیلزده.
متأسفانه بیشتر مردمی که باید مناطق سیلزده را بموقع ترک میکردند و با وجود هشدارها صرفاً به جهت نبود امنیت حاضر به ترک محل زندگی خود نبودند و تا لحظه آخر سعی در ماندن در محل سکونت خود داشتند. این مسأله که حتی در زمان سیل مردم احساس امنیت برای خود و اموال خود ندارند، مسألهای جدی است و متأسفانه نشانهای از وضعیت امنیت در روزهای عادی هم هست و باید برای دستگاههای متولی امنیت حائز اهمیت و توجه ویژه باشد.
تعدد مراکز تصمیمگیری.
گرچه ورود دستگاههای متعدد و غیر مرتبط در مواقع بحران، طبیعی و معمول است اما در این مواقع نباید شیرازه تصمیمگیری و مدیریت به هم ریخته شود. دستگاه مدیریت بحران برای چنین مواقعی ایجاد شده است و باید بتواند در هنگامه بحران سیستم مدیریت یکپارچه خود را بدون تعلل پیگیری نماید. متأسفانه بارها مشاهده شد که در مورد یک موضوع خاص دستگاههای متعددی بدنبال راهکار و ارائه طریق هستند و لذا این مسأله سبب هرز رفتن نیروها و امکانات میشود.
نکته آخر اینکه اکنون که نقطه بحرانی واقعه فروکش کرده است، مسائل دیگری رفته رفته سر باز میکند. اکثر مردم صدمه دیده در وضعیت نامناسبی قرار دارند و مسائل بهداشتی، معیشتی و روحی و روانی رفته رفته پدیدار میشوند و ممکن است مقاومت آنها را درهم بشکند. یادمان باشد که اکثر هموطنان گرفتار در سیل همانهایی هستند که در بحبوحه جنگ تحمیلی نیز صدمات زیادی را متحمل شدند و از بد حادثه روی خوش زندگی را کمتر لمس کردهاند. لذا اکنون وقت آن نیست که هموطنان خود را به حال خود رها کنیم وبا وجود انتقادات جدی به عملکرد حاکمیت و دولت در مدیریت مطلوب کشور و در این وانفسای تنهایی مردم ایران و گستاخی دشمنان قسم خورده، باید دستها را همچنان بالا نگاه داریم و با وحدت و همدلی، سیل زدگان و مصیبت دیدگان را یاری دهیم تا زندگی عادی خود را بازیابی کنند و تألمات روحی آنان کاسته شود. باید بپذیریم که همچون دوران دفاع مقدس، ملت ایران میتواند و باید به تنهایی از پس ناملایمات و فشارهای روزگار برآید و همچنان بالنده در صحنه باقی بماند.
سخنی با خوانندگان عزیز
مهدی شفیعی
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی «ایران»
بنابر این داشتیم دراین روزهای عزیز و پربرکت با خوانندگان فهیم و وفادار و مخاطبان همراه و همیشگی«ایران» درباره طرحها و ایدههای تازه مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی «ایران» برای گسترش فعالیتهای خود و ارائه محصولات تازه و نیز حضور جدیتر در فضای آنلاین سخن بگوییم اما شرایط بهگونهای دیگر رقم خورد و تشریح آن را به روزهای آتی موکول میکنیم. و اما سخن امروز؛ در پشت فعالیتهای انتشار روزنامه از تهیه محتوا تا چاپ و توزیع روزنامه فعالیتهای طاقتفرسایی از سوی همکاران ما انجام میگیرد تا یک نسخه باکیفیت به دست شما خوانندگان عزیز برسد، دراین مسیر این روزها مدیران رسانهای علاوه بر پیگیری تمام مشکلات مالی و مسائل دائمی و روزمره نشریات با مشکلات دیگری نیز درگیرند. واقعیت آن است که مشکلات کنونی مطبوعات را جدا از مسائل جاری کشور نمیتوان ارزیابی کرد. در زمینه مصرف کاغذ، روزنامه وابسته به واردات کاغذ است و نوسانات ارزی در یک سال گذشته قیمت کاغذ مطبوعات را چند برابر کرده است. مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی ایران بهعنوان ناشر روزنامههای ایران، ایران ورزشی، الوفاق (به زبان عربی)، ایران دیلی (به زبان انگلیسی) و ایران سپید (ویژه نابینایان)، ازجمله مؤسسات مطبوعاتی است که توانمندی بیشتری نسبت به دیگر مطبوعات کشور دارد، ولی از آنجا که کم و بیش مصرفکننده اصلی کاغذ مطبوعات است، برای تهیه کاغذ با توجه به کمبود آن در بازار داخلی با تنگناهای زیادی مواجه شده است. برای رفع این مشکل بزرگ و نیز تا به نتیجه رسیدن تأکیدات رهبر معظم انقلاب برای حل بحران کاغذ و تدابیر دولت در این زمینه که میدانیم تلاشهای زیادی در حال انجام است، راههای متفاوتی را دنبال و بررسی کردهایم که از بین تمام آنها و برای جلوگیری از تعطیلی، ناگزیر به اتخاذ تصمیم دشوار کاهش صفحات روزنامه حداقل برای یک ماه آتی شدهایم، شاید راههای دیگری هم بود همانند کاهش شمارگان روزنامه که با توجه به استقبال مخاطبان از روزنامه، امروز این راه منطقی نیست یا افزایش قیمت روزنامه هرچند جزو برنامههای آتی خواهد بود اما در این مقطع دردی را دوا نخواهد کرد. ادامه مسیر گذشته با همان صفحات هم یک راه است که نتیجهاش قطعاً توقف انتشار خواهد بود، از اینرو برای جبران مشکلات بهجامانده از گذشته و پیشگیری از مشکلات آینده، بیآنکه بخواهیم از طرحها و تصمیمهای خود عقبنشینی کنیم یا آن را به تعویق بیندازیم، ناگزیر به کاهش صفحات از 24 صفحه به 16صفحه تا پایان ماه مبارک رمضان هستیم که از امروز اعمال میشود. هدف ما در شرایط امروز که مشکلاتی گریبانگیر کشورمان شده و همه از آن اطلاع داریم، این است که به وظایف خود عمل کرده تا فرصتی پیش نیاید که افراد سودجو و فرصتطلب از این بحران کیسه دوخته و بهره ببرند. در روزهای آتی درباره طرحها و تصمیمهای محتوایی خود برای گسترش دایره فعالیت مؤسسه «ایران» و حضور جدی و مثمرثمر در فضای آنلاین و نیز شبکههای اجتماعی و همچنین ارائه محصولات تازه با شما سخن خواهیم گفت. از خوانندگان فهیم درخواست میکنیم علاوه بر آنکه نظرات و دیدگاههای خود را با ما در میان میگذارند، با درک این شرایط به حیات و بقای ما کمک کنند و در گذر از موقعیت دشوار کنونی یاریگر ما باشند. امیدوارم بتوانیم در کنار حفظ صفحات موجود، به افزایش کیفیت روزنامه چه در شکل و چه محتوا اهتمام ورزیم و بدیهی است از هیچ تلاش مضاعفی برای ارتقای سطح کیفی روزنامه دریغ نخواهیم کرد تا همچنان درمیان شما بمانیم.
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی «ایران»
بنابر این داشتیم دراین روزهای عزیز و پربرکت با خوانندگان فهیم و وفادار و مخاطبان همراه و همیشگی«ایران» درباره طرحها و ایدههای تازه مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی «ایران» برای گسترش فعالیتهای خود و ارائه محصولات تازه و نیز حضور جدیتر در فضای آنلاین سخن بگوییم اما شرایط بهگونهای دیگر رقم خورد و تشریح آن را به روزهای آتی موکول میکنیم. و اما سخن امروز؛ در پشت فعالیتهای انتشار روزنامه از تهیه محتوا تا چاپ و توزیع روزنامه فعالیتهای طاقتفرسایی از سوی همکاران ما انجام میگیرد تا یک نسخه باکیفیت به دست شما خوانندگان عزیز برسد، دراین مسیر این روزها مدیران رسانهای علاوه بر پیگیری تمام مشکلات مالی و مسائل دائمی و روزمره نشریات با مشکلات دیگری نیز درگیرند. واقعیت آن است که مشکلات کنونی مطبوعات را جدا از مسائل جاری کشور نمیتوان ارزیابی کرد. در زمینه مصرف کاغذ، روزنامه وابسته به واردات کاغذ است و نوسانات ارزی در یک سال گذشته قیمت کاغذ مطبوعات را چند برابر کرده است. مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی ایران بهعنوان ناشر روزنامههای ایران، ایران ورزشی، الوفاق (به زبان عربی)، ایران دیلی (به زبان انگلیسی) و ایران سپید (ویژه نابینایان)، ازجمله مؤسسات مطبوعاتی است که توانمندی بیشتری نسبت به دیگر مطبوعات کشور دارد، ولی از آنجا که کم و بیش مصرفکننده اصلی کاغذ مطبوعات است، برای تهیه کاغذ با توجه به کمبود آن در بازار داخلی با تنگناهای زیادی مواجه شده است. برای رفع این مشکل بزرگ و نیز تا به نتیجه رسیدن تأکیدات رهبر معظم انقلاب برای حل بحران کاغذ و تدابیر دولت در این زمینه که میدانیم تلاشهای زیادی در حال انجام است، راههای متفاوتی را دنبال و بررسی کردهایم که از بین تمام آنها و برای جلوگیری از تعطیلی، ناگزیر به اتخاذ تصمیم دشوار کاهش صفحات روزنامه حداقل برای یک ماه آتی شدهایم، شاید راههای دیگری هم بود همانند کاهش شمارگان روزنامه که با توجه به استقبال مخاطبان از روزنامه، امروز این راه منطقی نیست یا افزایش قیمت روزنامه هرچند جزو برنامههای آتی خواهد بود اما در این مقطع دردی را دوا نخواهد کرد. ادامه مسیر گذشته با همان صفحات هم یک راه است که نتیجهاش قطعاً توقف انتشار خواهد بود، از اینرو برای جبران مشکلات بهجامانده از گذشته و پیشگیری از مشکلات آینده، بیآنکه بخواهیم از طرحها و تصمیمهای خود عقبنشینی کنیم یا آن را به تعویق بیندازیم، ناگزیر به کاهش صفحات از 24 صفحه به 16صفحه تا پایان ماه مبارک رمضان هستیم که از امروز اعمال میشود. هدف ما در شرایط امروز که مشکلاتی گریبانگیر کشورمان شده و همه از آن اطلاع داریم، این است که به وظایف خود عمل کرده تا فرصتی پیش نیاید که افراد سودجو و فرصتطلب از این بحران کیسه دوخته و بهره ببرند. در روزهای آتی درباره طرحها و تصمیمهای محتوایی خود برای گسترش دایره فعالیت مؤسسه «ایران» و حضور جدی و مثمرثمر در فضای آنلاین و نیز شبکههای اجتماعی و همچنین ارائه محصولات تازه با شما سخن خواهیم گفت. از خوانندگان فهیم درخواست میکنیم علاوه بر آنکه نظرات و دیدگاههای خود را با ما در میان میگذارند، با درک این شرایط به حیات و بقای ما کمک کنند و در گذر از موقعیت دشوار کنونی یاریگر ما باشند. امیدوارم بتوانیم در کنار حفظ صفحات موجود، به افزایش کیفیت روزنامه چه در شکل و چه محتوا اهتمام ورزیم و بدیهی است از هیچ تلاش مضاعفی برای ارتقای سطح کیفی روزنامه دریغ نخواهیم کرد تا همچنان درمیان شما بمانیم.
پوشش حمله به دولت
این روزها هر کس که از راه میرسد و میخواهد خودی نشان دهد یک حملهای به دستگاههای دولتی میکند. این حرف بدان معنا نیست که نباید از دولت انتقاد کرد یا آن عیب و ایرادی ندارند. ولی اگر دیوار دولت کوتاه است و هر کسی میتواند براحتی از روی آن پرش کند دلیل موجهی برای این کار نیست. متأسفانه این دیوار آنقدر کوتاه است که بدون پریدن هم میتوان مرزها و حریم دولت را نقض و عبور کرد. نمونه آن شادی دانشآموزان با موسیقی زیرزمینی در برخی از مدارس کشور و نیز اظهارات آقای عراقچی درخصوص مهاجران افغانستانی در ایران است. به جای آنکه مشکلات جامعه را فرصتی بدانیم برای تجدید نظر در رفتارهایی که منجر به وضع کنونی شده است، همچنان بر ادامه سیاستبازیهای گذشته و شیوههایی اصرار داریم که نتیجه آن همین وضعی است که اکنون شاهد آن هستیم.
درخصوص آقای عراقچی همان طور که در توضیحات بعدی متذکر شده، برخی جملات منتسب به ایشان به کلی دروغ و ساختگی است. متأسفانه هنوز یاد نگرفتهایم که از منابع خبری معتبر استفاده کنیم نه آن که هر راست و دروغی را از شبکههای مجازی غیر معتبر میبینیم، آن را قطعی فرض کرده و مبنای داوری و تحلیل و محکوم کردن این و آن قرار دهیم. از سوی دیگر کسی که یک بار متن کامل سخنان آقای عراقچی را ببیند، متوجه میشود که منظور ایشان اخراج مهاجرین نیست، بلکه این اتفاق نتیجه منطقی تداوم تحریمها است. همچنان که در سال 1397 بدون اینکه هیچگونه فشاری علیه آنان باشد بخش قابل توجهی از مهاجران از ایران رفتند. هدف آقای عراقچی توجه دادن اروپاییان به تبعات طبیعی این فشارها بود و نه آنکه ایران در این زمینه قصدی برای اخراج آنان دارد. اروپا و غرب باید در برابر نتایج تصمیمات خود مسئول باشند. البته این موضوع حساسی است و آقای عراقچی یا هر مقام دیگری که در این باره سخن میگوید باید تمام جوانب را رعایت کند، بویژه در هنگام سخن گفتن حتی جابجایی ناخواسته برخی از کلمات، امکان سوء تعبیر را فراهم میکند. بویژه در شرایط کنونی ایران که هر نوع اظهار نظری میتواند علیه گوینده به کار گرفته شود.
و اما واکنش به فیلم حرکات موزون دختران یک دبستان جالبتر بود. کسی زحمت این را به خود نداد تا بپرسد که چرا و چگونه این تعداد دانشآموز همگی آنان میتوانند یک ترانهای را بخوانند که در ایران مجوز انتشار ندارد؟ ترانهای که بعید است جز کوچکی از پدران و مادران آنان از آن مطلع باشند. آیا اینها را در مدرسه یاد گرفتهاند؟ قطعاً پاسخ منفی است. اگرچه مدرسه باید از ضوابط روشن تبعیت کند ولی اگر این رفتار در مدرسه بروز نمییافت، آیا به منزله آن است که چنین رفتاری وجود ندارد؟ آنان که حملات خود را به فضای مجازی معطوف کردند، آیا جز این است که فضای مجازی مجرای نمایش این واقعیت بوده است؟ آنها با چه چیزی مخالفت میکنند؟ به جای طرح مشکل به محل بروز مشکل پرداختهاند. گویی که اگر چنین رفتاری در خانه و مکان غیرعمومی باشد یا در مکان عمومی انجام دهند ولی منتشر نشود، ایرادی ندارد! اگر با دولت مخالف هستند، خب این را صریح و روشن بگویند، نیازی نیست پشت مهاجران افغانستانی یا پشت دستهجمعی خواندن یک ترانه لسآنجلسی از سوی دانشآموزان پنهان شوند.
از عجایب است که برخی از معترضین به سخنان معاون وزیر امور خارجه از جمله کسانی هستند که کمترین حقوق و حق را برای شهروندان ایرانی خود قائل نیستند ولی حالا وکیل مدافع مهاجران شدهاند و خواهان عذرخواهی معاون وزارت خارجه شدهاند!
متأسفانه مخالفان دولت لحظهای تأمل نمیکنند که چرا در رژیم گذشته که همه ابزارها برای تقویت فرهنگ غیر دینی بسیج شده بود، ولی در نهایت جوانان آن دوران به فرهنگ اسلامی و دینی روی آوردند، ولی اکنون که همه ابزارها جهت تقویت فرهنگ دینی به کار میرود در حیاط خلوت این نظام آموزشی، به یکباره با خواندن دستهجمعی یک ترانه آن طرف آب مواجه میشویم؟ پاسخ روشن است.
دین و ارزشهای دینی را نمیتوان به جوانان و مردم تزریق کرد. نظامهای رسمی این را تزریق میکنند، ولی نهادهای دینی و غیر رسمی که با وجدان مردم سر و کار دارند، به شیوه درستی دین را ترویج میکنند. ضعف فرهنگ دینداری ناشی از ضعف نهادهای رسمی و دولتی نیست، بلکه به دلیل دخالت اینها و ضعف نهادهای دینی غیر وابسته است. اگر این نهادها مجال حضور و ایفای نقش پیدا کنند شاهد چنین مشکلاتی نخواهیم بود.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
ë گران فروشی گوشت در مشهد/ آقای ارشدی: ایام عید در مشهد موردی را شاهد بودم که در فروشگاهها قیمت گوشت را کیلویی 75 هزار تومان اعلام کردند ولی بعد از خرید متوجه شدم که گوشت را کیلویی 120 هزار تومان محاسبه میکنند. وقتی اعتراض کردیم پاسخ قانعکنندهای دریافت نکردیم. از مسئولان محترم تعزیرات مشهد درخواست پیگیری موضوع را داریم.
ë بالا بودن میزان اجاره غرفههای شهرداری/ یک شهروند: یکی از بستگان جهت اجاره غرفه برای عرضه گلاب و عرقیجات به پارک احداثی در محل سابق زندان قصر مراجعه کرده است که مسئولان شهرداری برای اجاره یک روز غرفه 200 هزار تومان مطالبه کردهاند. عرضه عرقیجات در یک روز چه میزان سود دارد؟ از مسئولان شهرداری درخواست پاسخگویی در این خصوص را دارم.
ë اعتراض به تبعیض حقوق بازنشستگان در مناطق جنگی/ آقای کریمی بازنشسته شهرستان کرمانشاه: زمان جنگ در مناطق جنگی خدمت میکردیم، آن موقع هیچگونه تسهیلات افزایش حقوق مناطق جنگی را دریافت نمیکردیم و الآن هم که بازنشسته هستیم باز هم هیچگونه افزایش حقوق جداگانهای شامل ما نشده است، اخیراً برای شاغلین در مناطق مرزی و غربی مبلغی را بهعنوان افزایش حقوق جداگانه در نظر گرفتهاند. چرا بین افراد شاغل و بازنشسته تبعیض قائل میشوند؟
ë نپرداختن عیدی و سبدکالای مددجوی بهزیستی/ آقای صفایی: مسئولان سازمان بهزیستی در اسفندماه گذشته اعلام کردند که به معلولان یک ماه عیدی و سبد کالا پرداخت میشود ولی فقط 53 هزار تومان عیدی پرداخت کردند. همچنین از افزایش 20 درصد حقوق کارگری هم که قرار بود برای معلولان پرداخت شود هنوز هیچ خبری نیست. لطفاً مسئولان موضوع را بررسی کنند و پاسخگو باشند.
ë احکام جدید فرهنگیان استان گیلان/ آقای شهیدی: از فرهنگیان آموزش و پرورش استان گیلان هستم. در حال حاضر که 17 اردیبهشت ماه سال 98 است؛ احکام سال 98 را دریافت نکردهایم. از مسئولین آموزش و پرورش درخواست داریم که احکام جدید سال 98 را صادر کنند تا بتوانیم از حقوق جدید بهره ببریم. چون با این اوضاع تورم و گرانی، ما فرهنگیان با مشکل مواجه شدهایم.
ë عدم دریافت سبدکالا به مددجویان کمیته امداد/ یک شهروند: تحت پوشش کمیته امداد هستیم. میخواستم بگویم قبل از عید به ما سبد کالا نداده و تا حالا هم چیزی ندادهاند. در حال حاضر هم ماه رمضان رسیده و هیچگونه اقلامی را به ما ندادهاند. با این اوضاع گرانی چطور باید زندگی کنیم؟
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
ë گران فروشی گوشت در مشهد/ آقای ارشدی: ایام عید در مشهد موردی را شاهد بودم که در فروشگاهها قیمت گوشت را کیلویی 75 هزار تومان اعلام کردند ولی بعد از خرید متوجه شدم که گوشت را کیلویی 120 هزار تومان محاسبه میکنند. وقتی اعتراض کردیم پاسخ قانعکنندهای دریافت نکردیم. از مسئولان محترم تعزیرات مشهد درخواست پیگیری موضوع را داریم.
ë بالا بودن میزان اجاره غرفههای شهرداری/ یک شهروند: یکی از بستگان جهت اجاره غرفه برای عرضه گلاب و عرقیجات به پارک احداثی در محل سابق زندان قصر مراجعه کرده است که مسئولان شهرداری برای اجاره یک روز غرفه 200 هزار تومان مطالبه کردهاند. عرضه عرقیجات در یک روز چه میزان سود دارد؟ از مسئولان شهرداری درخواست پاسخگویی در این خصوص را دارم.
ë اعتراض به تبعیض حقوق بازنشستگان در مناطق جنگی/ آقای کریمی بازنشسته شهرستان کرمانشاه: زمان جنگ در مناطق جنگی خدمت میکردیم، آن موقع هیچگونه تسهیلات افزایش حقوق مناطق جنگی را دریافت نمیکردیم و الآن هم که بازنشسته هستیم باز هم هیچگونه افزایش حقوق جداگانهای شامل ما نشده است، اخیراً برای شاغلین در مناطق مرزی و غربی مبلغی را بهعنوان افزایش حقوق جداگانه در نظر گرفتهاند. چرا بین افراد شاغل و بازنشسته تبعیض قائل میشوند؟
ë نپرداختن عیدی و سبدکالای مددجوی بهزیستی/ آقای صفایی: مسئولان سازمان بهزیستی در اسفندماه گذشته اعلام کردند که به معلولان یک ماه عیدی و سبد کالا پرداخت میشود ولی فقط 53 هزار تومان عیدی پرداخت کردند. همچنین از افزایش 20 درصد حقوق کارگری هم که قرار بود برای معلولان پرداخت شود هنوز هیچ خبری نیست. لطفاً مسئولان موضوع را بررسی کنند و پاسخگو باشند.
ë احکام جدید فرهنگیان استان گیلان/ آقای شهیدی: از فرهنگیان آموزش و پرورش استان گیلان هستم. در حال حاضر که 17 اردیبهشت ماه سال 98 است؛ احکام سال 98 را دریافت نکردهایم. از مسئولین آموزش و پرورش درخواست داریم که احکام جدید سال 98 را صادر کنند تا بتوانیم از حقوق جدید بهره ببریم. چون با این اوضاع تورم و گرانی، ما فرهنگیان با مشکل مواجه شدهایم.
ë عدم دریافت سبدکالا به مددجویان کمیته امداد/ یک شهروند: تحت پوشش کمیته امداد هستیم. میخواستم بگویم قبل از عید به ما سبد کالا نداده و تا حالا هم چیزی ندادهاند. در حال حاضر هم ماه رمضان رسیده و هیچگونه اقلامی را به ما ندادهاند. با این اوضاع گرانی چطور باید زندگی کنیم؟
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
معاون نخستوزیر چین: مذاکرات تجاری شکست نخورده است
-
حساسیت ممیزی آثار فرانسوی بیش از انگلیسی است
-
باهنر چه در سر دارد
-
بسرعت درحال پیشرفت هستیم
-
مردم را راضی نگه داریم
-
تجزیه ایران؛ مأموریت گروه ب
-
آخرین خبر نتایج هفته 29 لیگ برتر
-
48 هزار کودک بیشناسنامه تابعیت ایرانی میگیرند
-
مسئولان دولتی و خصوصی: کمبود برنج نداریم
-
راه نجات اقتصاد از کدام جناح میگذرد؟
-
خانهای در طبقه هیچ
-
جذب کاربران به پیامرسانهای داخلی دستوری نیست
-
از گفتوگو در هر سطحی باید استقبال کرد
-
صورتهای سنگی بدون شباهت
-
تجربه گرانقدر غلبه بر سیل
-
سخنی با خوانندگان عزیز
-
پوشش حمله به دولت
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین