ابو جبریل خود سمبل پیروزی و اسوه صبر است. او رفیق قلم و تفنگ است، رزمنده ای جسور مسلح به کلمه و فریاد. حکیمی اندیشمند و ماجراجویی سرسخت. او محبوب مردم و مغضوب دشمنان مردم است. عبدالملک که پیروزمند و شکست ناپذیر بهنظر میرسد از نظر دوستدارانش، رحمتی است که از آسمان نازل شده است؛ متخصص در شگفتیآفرینی است… او جمع اضداد است. هم درد است و هم درمان، هم سؤال است و هم پاسخ، هم گلوله است و هم گل، هم لبخند است و هم اشک. او رمز تخریب سنگرهای دشمن است و راز آبادانی خانههای مردم، بهشت آرزویهای مردم و جهنم سوزان برای آزهای دشمنان مردم، سرخ و سبز، هم ترس است و هم آرامش، هم بیم است و هم امید؛ یک کلام او ابوجبریل است. حماسه و اسطورهای که واقعیت دارد. شاید خودش نداند، اوست که مؤلفههای این حماسه را می سازد و شاید خودش متوجه اهمیت و عظمت آنچه که می سازد نیست. گرفتاری مداوم و مستمر او در جنگ و درگیری سبب شده است خود و همرزمانش وقت کافی برای فکر کردن به کاری که می کنند را نداشته باشند… درست است که این انسانها جدا از جهان و به دور از هیاهوی رسانهها در یمن؛ جایی که بهوسیله رسانهها به فراموشی سپرده شده و در صعده؛ جایی که زیر آوار تاریخ مدفون شده، هستند اما عبدالملک الحوثی مهمترین شخصیت جهان است که یک تنه در برابر غرور و تکبر و خودسری ابرقدرت جهان، آمریکا ایستاده است… او از عدم، از هیچ آمده است و چیزی نداشت جز اندیشهای برگرفته از رهبر شهید بنیانگذار. او هیچ نداشت جز مردانی که دربرابر پروردگار سر تسلیم در پیش افکندهاند و در مقابل اهریمنان سینه سپر کردهاند، هزاران هواداری که او را بیش از خود و فرزندانشان دوست دارند. حال همین یک نکته جزئی، مستلزم درک و درنگ بسیار است.