یادداشتهای سفر به کرهجنوبی و ژاپن-9
کیوتو!
نوشته عطا صادقی
روز نهم سفر پس از خوردن صبحانه از هتل خارج شدیم. طبق فهرست اولویتبندی شده که از دوستانمان گرفته بودیم اولین مقصد ما معبد کینکاکوجی ملقب به معبد طلایی بود. تاریخ این معبد به قرن چهاردهم میلادی برمیگردد که ابتدا خانه و باغی بزرگ بوده که توسط شوگون آشیکاگا یوشیمیتسو از خانوادهای اصیل خریداری شده و سپس توسعه یافته است. پس از مرگ این شوگون، پسرش محل اقامت پدر را بنا به وصیتش به معبد بودایی زن تبدیل می کند. (برای درک بهتر مفهوم شوگون نوشته فرهاد را بخوانید.) این معبد در باغی زیبا واقع شده بود. باغ های ژاپنی با سبک منحصر به فردشان از زیباترین باغ ها به شمار می روند. توی این معبد و در کل در کیوتو گردشگران خارجی زیادی دیده میشدند که نشاندهنده آن بود که صنعت توریسم در ژاپن رونق فراوانی دارد. پس از بازدید از معبد طلایی با اتوبوس به سمت منطقه آراشییاما رفتیم. اتوبوسرانی کیوتو از چند جنبه قابل توجه بود. در هر ایستگاه، فهرست خطوطی که وارد آن می شدند مشخص بود و یک تابلو نیز وضعیت اتوبوس های هرخط را نشان می داد که مثلاً اتوبوس فلان خط در حال ورود به ایستگاه است یا چند دقیقه دیگر وارد ایستگاه می شود. این زمان ها کاملاً دقیق بود. کرایه اتوبوس را می شد نقد یا با کارت اعتباری پرداخت. پرداخت نقدی نیز از طریق خودپرداز کنار راننده انجام می شد و درصورتی که اسکناس به دستگاه می دادیم، مابقی پول بهصورت سکه از دستگاه بیرون داده می شد. همچنین کارت های تردد یک روزه ای وجود داشت که با آن می شد در کل روز از سیستم اتوبوسرانی و مترو استفاده کرد. قیمت این کارتها 500 ین یعنی چیزی حدود چهار و نیم دلار یا 60 هزار تومان ما بود که نسبت به کره کاملاً گرانتر بود. سیستم اعلام نام ایستگاه نیز در داخل اتوبوس هم به صورت نمایشگر و هم به صورت صوتی وجود داشت. نکته دیگری که در اتوبوس جلب توجه می کرد این بود که میکروفونی جلوی دهان راننده قرار داشت و وی قبل از توقف در ایستگاه ویا در هنگام رانندگی، کلماتی را دائماً تکرار می کرد. به نظر می رسید که راننده نیز در مورد نحوه رانندگی وظیفه دارد به مسافران اطلاع رسانی کند، چراکه قبل از ترمز زدن یا پیچیدن عباراتی را بیان می کرد. جالب اینکه بعضی از رانندههای اتوبوس زن بودند و به طور کلی مشارکت زنان در مشاغل در ژاپن همپای مردان و حتی شاید بیشتر از آنها بود. این موضوع در روزهای بعدی نیز برای ما کاملاً مشخص شد. منطقه آراشییاما از یک خیابان باریک و سرشار از گردشگر تشکیل شده است که دو طرف خیابان را رستوران و مغازه های سوغاتی فروشی احاطه کرده اند. از مکان هایی در کیوتو که می شد زنان و مردان کیمونوپوش را مشاهده کرد همین منطقه بود. دختران و پسران کیمونوپوش در این منطقه برای تفریح گرد هم می آمدند که البته سوژه جذابی برای گردشگران نیز بودند و دائماً از آنها عکاسی می شد. البته اشتیاق عکاسی در خود این جوانان نیز به شدت دیده می شد و دائماً درحال سلفی گرفتن از خود بودند.
نوشته و عکس فرهاد ابوالقاسمی
برای درک بهتر مفهوم شوگون نیاز است تا مختصری از تاریخ ژاپن دانسته شود. در ژاپن بهصورت سنتی، امپراطور قدرت خود را از خدای خورشید دریافت می کرده است. اما با گذشت زمان، از قدرت امپراطور بتدریج کاسته شده و بیشتر به یک مقام تشریفاتی تبدیل شده است. قدرت واقعی در دست فرماندهان نظامی بوده است. فرماندهان از افراد سرشناس خاندان های پرنفوذ بوده اند که با زور شمشیر قدرت را دراختیار می گرفتند و همواره سعی می کردند برای مشروعیت خود، نظر مساعد امپراطور را جلب کنند چراکه امپراطور همواره در بین مردم عادی از احترام زیادی برخوردار بوده است. نخستین طایفه (در اصطلاح محلی یوجی) قدرتمندی که مقام فرماندهی را از آن خود کرد، قبیله سوگا بود که از حدود 530 میلادی بر دشت یاماتو واقع در جنوب جزیره هونشو فرمان می راند. از آن پس این دشت بهدلیل حاصلخیزی همواره مرکز طایفه های حکمران در طول تاریخ بوده است. میراث اصلی طایفه سوگا معرفی آیین بودا به ژاپن بود که این آیین را با دین سنتی ژاپن یعنی شینتو (پرستش خدایان باستانی و ارواح طبیعت) درهم آمیخت.
پس از یک قرن مقام فرماندهی به طایفه فوجیوارا منتقل شد که حدود چهار قرن طول کشید. طایفه فوجیوارا نخستین پایتخت و شهر واقعی را در اوایل قرن هشتم در دشت یاماتو بنا نهادند و آخر همان قرن پایتخت خود را به کیوتو منتقل نمودند. کیوتو تا قرن نوزدهم پایتخت فرماندهان باقی ماند. در اواخر قرن دوازدهم طایفه میناموتو قدرت را در دست گرفت. رئیس این طایفه بهعنوان فرمانده کل قوا لقب شوگون (به معنی سپهسالار در زبان محلی) را برای خود برگزید. ویژگی طایفه میناموتو ظهور نظامیگری و فئودالیسم بود. اربابان قدرتمند محلی با سوگند وفاداری به شوگون، سهمی از نعمت های زمین را برای خود دریافت می کردند. هر ارباب نیز سپاه خصوصی از جنگجویان برای خود داشت که سامورایی نامیده می شدند. سامورایی ها نیز با سوگند وفاداری به ارباب، از بخشی از مزایای زمین برخوردار می شدند. طایفه های بعدی که مقام شوگونی را از آن خود کردند، هوجو و آشیکاگا بودند. در دوره فرمانروایی شوگون های آشیکاگا از اواخر قرن چهاردهم تا اواخر قرن شانزدهم از تمرکز فئودالیسم و قدرت شوگون کاسته شد و با قدرت گرفتن اربابان محلی، کشور دچار درگیری های داخلی و آشوب سیاسی شد تا اینکه در ابتدای قرن هفدهم (سال 1603) سلسله شوگونی توکوگاوا تأسیس شد. توکوگاوا به مدت دو قرن و نیم کنترل کامل ژاپن را در اختیار داشت. این سلسله نگران از نفوذ خارجی، درهای کشور را به روی دنیا بست و به مدت دو قرن و نیم، مردم ژاپن از تحولات دنیای بیرون بی اطلاع بودند تا اینکه در سال 1853 ژنرال پِری امریکایی با زور کشتی های جنگی، وارد خلیج اِدو (توکیوی امروزی) شد. ژنرال پری در ملاقات خود با شوگون خواستار این شد که ژاپن بنادر خود را به روی تجارت با امریکایی ها بگشاید و تهدید کرد که اگر با این خواسته موافقت نشود، او سال بعد با نیروی بیشتری، این کار را به زور انجام خواهد داد. ژاپن بهدلیل جدا ماندن از قافله صنعت و مدرنیسم توانایی مبارزه با این تهدید را نداشت. به همین دلیل تسلیم این خواسته شد. پس از امضای موافقتنامه کاناگاوا، انتقادات از شوگون توکوگاوا افزایش یافت و در سال 1867 شورش اربابان محلی منجر به سرنگونی توکوگاوا شد. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به کتاب ژاپن امروز نوشته دان ناردو، انتشارات ققنوس مراجعه کنید.