تئاتر منزوی
علیرضا نراقی
منتقد
در نیمه دوم دهه هفتاد وام گرفته از رویکردهای کلان اقتصادی کشور که از انتهای دهه شصت آغاز شده بود، تصوری ناآزموده با همراهی بسیاری از خود اهالی تئاتر جان گرفت که مشکلات نهادی و ضعف عرضه و تقاضا در تئاتر آسیبپذیر ایران با شکل گرفتن تئاتر خصوصی حل خواهد شد. این در حالی بود که آن سالها بواسطه وضع اقتصادی بهتر دولت در مقایسه با گذشته، تئاتر دولتی تازه داشت آزموده و قالبگیری میشد و این هنر تا حدودی زیادی در مسیر رونق و جریانسازی بود. همان روزها برنامهای چهار ساعته در رادیو به نام «جمعهها با تئاتر» به تهیهکنندگی نادر برهانیمرند و اجرای زنده یاد صدرالدین شجره پخش میشد که بواسطه جامعیتی که داشت و اتفاقات خوبی که آن سالها در تئاتر میافتاد در بین اهالی و علاقه مندان این هنر بسیار پر طرفدار بود. یکی از جملههای تکرار شوندهای که در آن برنامه تبلیغ میشد، این بود که «ظرفیت تئاتر دولتی در ایران به پایان رسیده است»، جملهای غلط که حتی معنای روشنی نداشت و هیچ کس آنجا نمیپرسید که مگر تئاتر دولتی ایران قالب متداومی پیدا کرده است که حال از اتمام ظرفیت آن حرف بزنیم؟ این جنین تازه در حال متولد شدن بود.
بعدتر اشخاصی با تحصیلات تئاتر در اداره کل هنرهای نمایشی نفوذی خزنده یافتند و به سطح مدیریت رسیدند و تصور ناآزموده و صرفاً متوقف شده در کلمات «تئاتر خصوصی» را گسترش دادند. این مدیران را باید مدیران «دوران انتقال» نامید. بدیهی بود که در آن شرایط دولتها با هر دیدگاهی با این خواست همراهی کنند چرا که دیدگاه ناپخته اما مد شده درباره تئاتر خصوصی، تعهدات دولت را در نهادسازی و ایجاد زیرساخت مناسب برای توسعه تئاتر سبک میکرد، هزینههای جاری را به میزان قابل توجهی کم میکرد و در نهایت مرکز هنرهای نمایشی را به ستاد ارجاعی- نظارتی صرف تقلیل میداد.
حاصل این نگرش در نهایت ورود سالنهای خصوصی به ساز و کار تولید تئاتر بود. سالنها بیشتر شدند، اما همچنان ساز و کار عرضه و تقاضا مشخص نیست. مخاطب ثابت و متداوم ساخته نمیشود و در نتیجه رابطه ارگانیک تئاتر با جامعه، هنر و فرهنگ عمومی رخ نمیدهد. تئاتر ضعیفتر شده و حتی در سطح جریانسازی هنری و زیباشناسانه، عقبتر هم رفته است و در نتیجه بیش از پیش منزوی است. گویی این هنر با وجود اینکه خصوصی شد و در سالنهای بیشتری نمایشها به صحنه رفتند اما بیش از پیش در حالت جنینی فرو رفت و در عین کثرت، تنهاتر شد. تئاتر همچنان بهعنوان موجودی مستقل روی پاهای خود استوار نیست. در یادداشتهای آینده به علل این تناقض و راهکارهای پیشنهادی برای برون رفت از آن بیشتر خواهم پرداخت.
منتقد
در نیمه دوم دهه هفتاد وام گرفته از رویکردهای کلان اقتصادی کشور که از انتهای دهه شصت آغاز شده بود، تصوری ناآزموده با همراهی بسیاری از خود اهالی تئاتر جان گرفت که مشکلات نهادی و ضعف عرضه و تقاضا در تئاتر آسیبپذیر ایران با شکل گرفتن تئاتر خصوصی حل خواهد شد. این در حالی بود که آن سالها بواسطه وضع اقتصادی بهتر دولت در مقایسه با گذشته، تئاتر دولتی تازه داشت آزموده و قالبگیری میشد و این هنر تا حدودی زیادی در مسیر رونق و جریانسازی بود. همان روزها برنامهای چهار ساعته در رادیو به نام «جمعهها با تئاتر» به تهیهکنندگی نادر برهانیمرند و اجرای زنده یاد صدرالدین شجره پخش میشد که بواسطه جامعیتی که داشت و اتفاقات خوبی که آن سالها در تئاتر میافتاد در بین اهالی و علاقه مندان این هنر بسیار پر طرفدار بود. یکی از جملههای تکرار شوندهای که در آن برنامه تبلیغ میشد، این بود که «ظرفیت تئاتر دولتی در ایران به پایان رسیده است»، جملهای غلط که حتی معنای روشنی نداشت و هیچ کس آنجا نمیپرسید که مگر تئاتر دولتی ایران قالب متداومی پیدا کرده است که حال از اتمام ظرفیت آن حرف بزنیم؟ این جنین تازه در حال متولد شدن بود.
بعدتر اشخاصی با تحصیلات تئاتر در اداره کل هنرهای نمایشی نفوذی خزنده یافتند و به سطح مدیریت رسیدند و تصور ناآزموده و صرفاً متوقف شده در کلمات «تئاتر خصوصی» را گسترش دادند. این مدیران را باید مدیران «دوران انتقال» نامید. بدیهی بود که در آن شرایط دولتها با هر دیدگاهی با این خواست همراهی کنند چرا که دیدگاه ناپخته اما مد شده درباره تئاتر خصوصی، تعهدات دولت را در نهادسازی و ایجاد زیرساخت مناسب برای توسعه تئاتر سبک میکرد، هزینههای جاری را به میزان قابل توجهی کم میکرد و در نهایت مرکز هنرهای نمایشی را به ستاد ارجاعی- نظارتی صرف تقلیل میداد.
حاصل این نگرش در نهایت ورود سالنهای خصوصی به ساز و کار تولید تئاتر بود. سالنها بیشتر شدند، اما همچنان ساز و کار عرضه و تقاضا مشخص نیست. مخاطب ثابت و متداوم ساخته نمیشود و در نتیجه رابطه ارگانیک تئاتر با جامعه، هنر و فرهنگ عمومی رخ نمیدهد. تئاتر ضعیفتر شده و حتی در سطح جریانسازی هنری و زیباشناسانه، عقبتر هم رفته است و در نتیجه بیش از پیش منزوی است. گویی این هنر با وجود اینکه خصوصی شد و در سالنهای بیشتری نمایشها به صحنه رفتند اما بیش از پیش در حالت جنینی فرو رفت و در عین کثرت، تنهاتر شد. تئاتر همچنان بهعنوان موجودی مستقل روی پاهای خود استوار نیست. در یادداشتهای آینده به علل این تناقض و راهکارهای پیشنهادی برای برون رفت از آن بیشتر خواهم پرداخت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه