«پرترهها و اشخاص» ما را به معنای چهره افراد دقیقتر میکند
حمید شانس
استاد مجسمه ساز و پژوهشگر
خواندن کتاب «پرترهها و اشخاص» اثر سینتیا فریلند و ترجمه حسین عظیمی را که توسط انتشارات چشمه به بازار کتاب آمده پیشنهاد میکنم. کتابی است که هم به درد هنرمندان میخورد و هم برای مردم خوب است.
جستار نسبتاً فلسفی است که بین چهره آدمی و درونیات آدم چه ارتباطی وجود دارد؟ در حقیقت ظاهر انسان به چه نحو بیان کننده قابلیتهای شخصیتی، بعضاً روان شناسی و اجتماعی و خصوصیات طبیعی انسان است. و این برای افراد جذاب است. شما از طریق بستهبندی چهره حالات و عواطف انسانی منعکس شده میتوانید به درونیات آدمها پی ببرید.
در این کتاب مجموعه سؤالاتی مطرح میشود. اینکه چقدر شخصیت آدمی در وجودش به ودیعه گذاشته شده است؟ و در طول زندگیمان چه بخشهایی از آن را یاد میگیریم؟ و از طرفی کدام بخشها در طول تاریخ تکامل و تحول انسانی شکل گرفتند؟ هنرمندان به خصوصیات ثابت چهره انسان در طی تاریخ به آرامی دست پیدا کردند. آنها کلیات یک چهره را بیانگر شخصیت و تغییرات رویه چهره را مبین حالات و عواطف انسانی میدانستند و در نتیجه این تحقیق جالبی است و میتواند آخر هفته متفاوتی برای مردم ایجاد کند.
امروزه معلوم شده ساختار فرم و فضا بیمعنا نیست. و همیشه حاوی اطلاعات است. و پدیدههایی که بهدنبال تغییرات ژنتیک آنها میگشتیم، باید در شیوه فرم وفضای ساختار مثلاً DNA جست وجو کرد. مثالی در این باره میزنم همیشه سؤال این بوده که چگونه سلولهای بنیادین به سلولهای مختلف تغییر جهت میدهند؟ مثلاً سلول کبد یا مغز و... میشود. اینها همه بنیانشان یکی است. تحقیق مفصلی هم در این باره شد اما جواب پیدا نشد. اما در این اواخر جوابی ساده و در عین حال عجیب و کارا پیدا شد.
ساختارهای DNA درون سلول بنیادی میتوانند در وضعیتهای مختلفی قرار بگیرند. DNA میتواند بخشی از آن به سمت محیط بیرون باشد و بخشی هم به داخل سلول باشد. آنهایی که به سمت داخل هستند و کنار همند منفعلند وآنهایی که به سمت بخش بیرونی غشاء سلولی هستند فعال میشوند. و تفاوت در بخش بیرونی است. در حقیقت موقعیت قرارگیری فضایی DNA هم بخشی از تحولات ما را شکل میدهد. این از لحاظ تاریخی شکل جمجمه ما و پرتره ماست که با این خصوصیات شکل گرفته و این امکان برایش فراهم شده تا بستهبندی عضلانی رویه مبین اتفاقات درون ما باشد و بنابراین میتوان بخشی از پازل روان شناختی را از روی دریافت خصوصیات پرترهها بررسی کرد. ما در هنر مجسمهسازی و تجسمی از طریق دستهبندی شکل بیرونی یا حجم کلی پرترهها برایشان شخصیت مختلفی را قائلیم. خواندن این کتاب این حسن را دارد که آدم میتواند به معنای چهره افراد دقیقتر شود. صرفنظر از درستی یا اشتباهش. و از سویی به تأثیری که کیفیت بصری یک چهره روی هنرمند گذاشته و تبدیل به اثر هنری شده ما را نزدیکتر میکند و رابطه عمیق تری را با درک پرترههای کشیده شده در هنر تجسمی دارد.
استاد مجسمه ساز و پژوهشگر
خواندن کتاب «پرترهها و اشخاص» اثر سینتیا فریلند و ترجمه حسین عظیمی را که توسط انتشارات چشمه به بازار کتاب آمده پیشنهاد میکنم. کتابی است که هم به درد هنرمندان میخورد و هم برای مردم خوب است.
جستار نسبتاً فلسفی است که بین چهره آدمی و درونیات آدم چه ارتباطی وجود دارد؟ در حقیقت ظاهر انسان به چه نحو بیان کننده قابلیتهای شخصیتی، بعضاً روان شناسی و اجتماعی و خصوصیات طبیعی انسان است. و این برای افراد جذاب است. شما از طریق بستهبندی چهره حالات و عواطف انسانی منعکس شده میتوانید به درونیات آدمها پی ببرید.
در این کتاب مجموعه سؤالاتی مطرح میشود. اینکه چقدر شخصیت آدمی در وجودش به ودیعه گذاشته شده است؟ و در طول زندگیمان چه بخشهایی از آن را یاد میگیریم؟ و از طرفی کدام بخشها در طول تاریخ تکامل و تحول انسانی شکل گرفتند؟ هنرمندان به خصوصیات ثابت چهره انسان در طی تاریخ به آرامی دست پیدا کردند. آنها کلیات یک چهره را بیانگر شخصیت و تغییرات رویه چهره را مبین حالات و عواطف انسانی میدانستند و در نتیجه این تحقیق جالبی است و میتواند آخر هفته متفاوتی برای مردم ایجاد کند.
امروزه معلوم شده ساختار فرم و فضا بیمعنا نیست. و همیشه حاوی اطلاعات است. و پدیدههایی که بهدنبال تغییرات ژنتیک آنها میگشتیم، باید در شیوه فرم وفضای ساختار مثلاً DNA جست وجو کرد. مثالی در این باره میزنم همیشه سؤال این بوده که چگونه سلولهای بنیادین به سلولهای مختلف تغییر جهت میدهند؟ مثلاً سلول کبد یا مغز و... میشود. اینها همه بنیانشان یکی است. تحقیق مفصلی هم در این باره شد اما جواب پیدا نشد. اما در این اواخر جوابی ساده و در عین حال عجیب و کارا پیدا شد.
ساختارهای DNA درون سلول بنیادی میتوانند در وضعیتهای مختلفی قرار بگیرند. DNA میتواند بخشی از آن به سمت محیط بیرون باشد و بخشی هم به داخل سلول باشد. آنهایی که به سمت داخل هستند و کنار همند منفعلند وآنهایی که به سمت بخش بیرونی غشاء سلولی هستند فعال میشوند. و تفاوت در بخش بیرونی است. در حقیقت موقعیت قرارگیری فضایی DNA هم بخشی از تحولات ما را شکل میدهد. این از لحاظ تاریخی شکل جمجمه ما و پرتره ماست که با این خصوصیات شکل گرفته و این امکان برایش فراهم شده تا بستهبندی عضلانی رویه مبین اتفاقات درون ما باشد و بنابراین میتوان بخشی از پازل روان شناختی را از روی دریافت خصوصیات پرترهها بررسی کرد. ما در هنر مجسمهسازی و تجسمی از طریق دستهبندی شکل بیرونی یا حجم کلی پرترهها برایشان شخصیت مختلفی را قائلیم. خواندن این کتاب این حسن را دارد که آدم میتواند به معنای چهره افراد دقیقتر شود. صرفنظر از درستی یا اشتباهش. و از سویی به تأثیری که کیفیت بصری یک چهره روی هنرمند گذاشته و تبدیل به اثر هنری شده ما را نزدیکتر میکند و رابطه عمیق تری را با درک پرترههای کشیده شده در هنر تجسمی دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه