زندگی 3 روزه نوجوان هفده ساله در محاصره دشمن

گروه فرهنگی: «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته «حبیب احمدزاده» اثری داستانی با نگاهی اجتماعی- فلسفی است؛ ماجرای این کتاب روایتگر 3 روز از زندگی یک رزمنده 17 ساله در شهری است که از سوی عراقی‌ها محاصره شده. نوجوان این رمان دیده بان توپخانه است، برخلاف میل باطنی‌اش به او مسئولیت پخش غذا داده‌اند، آن هم نه فقط به رزمندگان. او باید به چند نفر از آدم‌های عجیب ساکن شهر که هنوز آنجا را ترک نکرده‌اند هم غذا برساند و این کاری است که به جای دوست مجروحش به عهده گرفته است، البته در کنار مسئولیت نه چندان خوشایندی که به او  سپرده‌اند، دنبال سیستم رادار پیشرفته عراقی‌ها هم هست.  این رادار همان طور که در توضیحات پشت جلد کتاب هم آمده، همان ماشین قیامتی است که حبیب احمدزاده در نام رمان به آن اشاره کرده است. در بخشی از این رمان آمده: «از سر شب که این بالا دراز کشیده بودم تا به حال، محل چند توپخانه‌ دشمن را پیدا کرده بودم؟ پشت نخلستانِ آن دستِ رودخانه، میان صدها خاکریز، لوله‌ای ‌بالا می‌آمد و شلیک می‌کرد و من در سکوت کامل چشم‌هایم را در این تاریکی به یاری می‌گرفتم تا به محضِ دیدنِ کم‌ترین نورِ ناشی از شلیکِ یکی از آن لوله‌ها، فشار انگشت سبابه‌ام را به کلیدِ کرونومتر منتقل کنم و بعد هر دو گوشم را در جهت صدا نگه‌ دارم.» این نوشته حبیب احمدزاده تا به امروز به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، عربی و فرانسه ترجمه شده و از طرفی نمایشی به اقتباس از آن در کانادا هم  روی صحنه رفته است. «پال اسپراکمن» نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه «راتجرز» امریکا، این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است.
 این رمان نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله جنگ دارد و بیانگر این است که دفاع مقدس زمینه‌های رشد یک نسل را به وجود آورده است. این نوشته احمدزاده که در برخی از دانشگاه‌های امریکا تدریس می‌شود در عرصه داخلی هم موفق به کسب عنوان‌های مختلفی از جمله تقدیر کتاب سال دفاع مقدس، برنده جایزه ادبی اصفهان، نامزد کتاب سال انجمن نویسندگان و منتقدان مطبوعات کشور، قلم زرین و کتاب سال جمهوری اسلامی شده است.