بانیان قلم به‌دست صلح


فرحناز دهقی / خبرنگار
او از نقش نویسندگان در برقراری صلح و گفت‌وگو  نوشته است

   دالایی لاما می‌گوید: «اجازه نده رفتار دیگران صلح درونی‌ات را از بین ببرد»؛ گزاره مسلمی که شاید نتوان در همه احوالات به آن پایبند ماند خصوصاً آنکه در زمانه‌ای که صبح را با خبر بمباران نقطه‌ای در جهان و شب را با خبر درگیری‌های کلامی سیاستمداران به پایان می‌رسانیم. اگر درگیری‌هایی را که طی روز در موقعیت‌های مختلف زندگی روزمره می‌بینیم هم کنار آنها بگذاریم با ملغمه‌ای از خصومت، خشم و عصیان روبه رو خواهیم شد که کاش دالایی لاما می‌گفت چگونه در برابر آن از صلح درونی‌مان نگهبانی کنیم. با  وجود این، در هزارتوی تهدید و درگیری، دمی آساییدن و دنیا را بر مدار صلح و دوستی دیدن لذتی دارد که اگر نخواهم گزافه‌گویی کنم، ارزش زندگی را صدچندان می‌کند. در میانه آشوب‌هایی که در تاریخ بشر همواره وجود داشته، انسان‌های بسیاری بودند که با خودشان در صلح بودند و آرامش درونی‌شان را به محیط اطرافشان هم بسط دادند. آنچه در ادامه می‌خوانید مرور مختصری بر  زندگی و شرح احوال و عقاید تعداد کمی از انسان‌هایی است که با دل و جان صلح و دوستی را قدر می‌دانستند و از هر روزنه‌ای که به چشم شان می‌آمد، نوری به سوی آن می‌افکندند:

دوروتی دی
چگونه می‌توان هم مسیحی کاتولیک بود و هم یک آنارشیست تمام عیار؟ به سبک و شیوه دوروتی دی، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی امریکایی. بدون شک او یکی از رادیکال‌ترین فعالان اجتماعی و سیاسی کلیسای کاتولیک بود که زندگی 80 ساله‌اش را به فعالیت‌های مدنی برای ترویج صلح اختصاص داد و در نهایت نامش در تاریخ به عنوان یکی از الگوهای اخلاقی به ثبت رسید. او بارها به دلیل حضور در اعتراضات نسبت به سیاست‌های امریکا دستگیر شد اما از آرمانش دست نکشید و هر بار که با بن‌بستی روبه‌رو می‌شد قلم در دستش را محکم‌تر می‌فشرد و سرسختانه‌تر می‌نوشت. دوروتی طی زندگی خود مدافع حقوق کارگران، بی‌خانمانان، جنگ‌زدگان و فقرا بود و تمامی داشته‌ها و درآمد خود را صرف بهبود شرایط آنها می‌کرد. پاپ فرانسیس نام او را به عنوان یکی از انسان‌های پیشرو که در پی ساخت آینده‌ای روشن برای بشر بود، بارها در سخنرانی‌های خود برده است و کلیسا او را به عنوان یکی از «خدمتگزاران پروردگار» می‌شناسد.

برتا سوتنر
برتا سوتنر نخستین زنی است که جایزه صلح نوبل را در دست گرفت اما چرا و چگونه؟ برتا در سال 1843 در پراگ در خانواده‌ای اشرافی متولد شد اما برخلاف آن، به دلیل قماربازی خانواده‌اش خیلی زود طعم فقر را چشید. در جوانی معلم سر خانه شد اما به دلیل آنکه پسر خانواده برخلاف میل خانواده‌اش دل به برتا باخته بود، عذر او را خواستند. برتا راه پاریس را در پیش گرفت و دستیار مهندس ثروتمندی شد به نام آلفرد نوبل که ثروتش را از طریق اختراع دینامیت به دست آورده بود اما به دلیل اینکه دینامیت اختراعی‌اش برای مقاصد جنگ‌طلبانه استفاده می‌شد، دچار عذاب وجدان شده بود. نوبل تمام زندگی و ثروت خود را وقف صلح‌طلبی کرد و مجموعه عقاید او بر برتا تأثیر بسیار زیادی گذاشت. در همین حال او موفق شده بود با پسری که از ابتدا دل باخته‌اش شده بود، ازدواج کند اما اوضاع مالی‌شان چندان تعریفی نداشت، به همین دلیل برتا تلاش کرد با نویسندگی در پرداخت مخارج خانه سهم بیشتری برعهده بگیرد.  ترکیب عقاید صلح‌طلبانه او، تأثیراتی که از نوبل گرفته بود و استعداد نویسندگی‌اش سبب شد کتابی به نام «اسلحه‌ات را زمین بگذار» بنویسد که باعث شد احساسات صلح‌طلبی و ضدجنگی بسیاری از خوانندگان دچار غلیان شود. او که در آن سال‌ها در قفقاز زندگی می‌کرد از نزدیک شاهد جنگ ترکیه و روسیه بود و مصائب جنگ و تأثیر آن بر انسان‌ها روحیه‌اش را بشدت مکدر کرده بود و هرچه بیشتر تجربه زندگی زیر سایه جنگ روانش را می‌آزرد، مصرانه‌تر در راه صلح و دوستی قلمفرسایی می‌کرد. او پس از مدتی آلفرد نوبل را متقاعد کرد که با ثروت عظیمش جایزه‌ای را برای مدافعان صلح در نظر بگیرد که سالانه به آنها اهدا شود؛ جایزه‌ای که به خود او هم تعلق گرفت.

لئو تولستوی
نویسنده بزرگ روسی که داستایوفسکی در تمجیدش می‌گفت او یک نویسنده چیره‌دست و یک روانشناس متبحر است، در زندگی شخصی‌اش فراز و فرود و تنش کم نداشت اما یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی تاریخ را در ستایش صلح نوشت. جنگ و صلح رمانی 1500 صفحه‌ای با 580 شخصیت است که یکی از غنی‌ترین منابع شناخت روسیه قرن نوزدهم نیز به شمار می‌رود. خدمت او در ارتش تزار و حضور در چندین میدان جنگ، تأثیر عمیقی بر او گذاشت تا طی سال‌های بعد برای ترمیم زخم‌هایی که جنگ بر روح او و دیگران گذاشته بود به کلمات پناه ببرد. او نه تنها در بزرگ‌ترین اثر خود، بلکه در بیشتر داستان‌ها و رمان‌هایش پرده تشریفات و تظاهر را از چهره جنگ کنار می‌زند تا واقعیت یکی از تلخ‌ترین ساخته‌های بشر را در برابر چشمان همه به نمایش بگذارد. تولستوی قلمی آغشته به فلسفه و آرمان‌گرایی داشت اما وقتی صحبت از جنگ و تبعات جبران‌ناپذیرش می‌شد تعارف‌ها را کنار می‌گذاشت و صریح و بی‌پروا واقعیت بهت‌انگیز آن را به مخاطبان خود در قالب کلمات نشان می‌داد. او کمی بعد از حضور در ارتش تزار، از سمت خود استعفا داد و مابقی عمر طولانی‌اش را به تلاش برای تغییر ساختار آموزش و پرورش، خلق رمان‌های تحسین برانگیز و مطالعه اختصاص داد. تجارب مختلفی که در زندگی از سر گذرانده بود، به علاوه فشارهای روحی و روانی تزار بر او و البته مسائل خانوادگی باعث شد در سال‌های پایانی عمرش در مرز فروپاشی روانی قرار بگیرد. به همین علت به توصیه پزشک راهی جنوب روسیه شد اما زندگی پس از این مهاجرت وفای چندانی به او نکرد و سرانجام پیکرش در زادگاهی که برای کودکانش تلاش بسیاری کرده بود، به خاک سپرده شد.
 







آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7660/13/580329/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها