اخبار
افشای راز مرگ دختر 6 ساله بروجردی
گروه حوادث / راز مرگ مشکوک دختر 6 ساله بروجردی که جسدش داخل گونی مقابل خانه شان پیدا شده بود با اعترافات یک پدر و پسر فاش شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رضا شیراوژن، معاون اجتماعی فرمانده انتظامی لرستان با بیان جزئیات این ماجرا به «ایران»گفت: ساعت 13 روز شنبه خانواده این دختربچه 6 ساله در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی استان اعلام کردند که دخترشان پس از خروج از خانه ناپدید شده است که بلافاصله مأموران در محل حاضر شدند و به بررسی موضوع پرداختند تا اینکه حدود ساعت 16 همان روز جنازه این دختربچه در حالی که داخل یک گونی بود در مقابل خانهشان کشف شد. در حالی که گمانه زنیهای زیادی درباره مرگ این بچه وجود داشت سرانجام مأموران با بررسی و تحقیقات بیشتر متوجه شدند که وی بر اثر تصادف با خودرو فوت کرده است. در ادامه مأموران انتظامی موفق شدند خودرویی که این کودک را زیر گرفته شناسایی و صاحب آن را که مرد میانسالی بود بههمراه پسرش بازداشت کنند. در بازجوییها پسر 18 ساله این مرد عنوان کرد که روز حادثه پدرش با این دختربچه تصادف کرده سپس در حالی که کودک را سوار خودرو کردیم و متوجه مرگ او شدیم بهخاطر ترس زیاد ساعاتی سردرگم بوده و در نهایت تصمیم گرفتیم دختربچه را داخل گونی گذاشته و آن را در مقابل خانهاش رها کنیم. سرهنگ شیر اوژن در ادامه گفت: برای پلیس محرز شد که حادثه فقط تصادف بوده. راننده متخلف بهجای اینکه با پلیس تماس بگیرد یا کودک را به بیمارستان برساند باعث بروز گمانههایی شد که بیشتر خود او را متضرر کرد. بهطور قطع اقدام او پس از مرگ دختر 6 ساله بهلحاظ قضایی او را با مجازات شدیدتری روبهرو خواهد کرد.
قصاص، مجازات مدیر قهوه خانه
گروه حوادث / مرد قهوه خانه دار که به خاطر اختلاف با دوستش وی را به قتل رسانده بود به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این مرد 60 ساله که صاحب قهوه خانه معروفی در تجریش است حدود یک سال قبل در جریان درگیری با شریکش او را با ضربه چاقو به قتل رساند و تسلیم پلیس شد. وی در بازجوییها گفت: من و مقتول حدود 30 سال با هم شریک بودیم تا اینکه قرار شد سهمش را به من واگذار کند اما اینکار را نمیکرد و مدام با هم درگیر بودیم. تا اینکه روز حادثه به مغازه آمد آنجا جرو بحث کردیم من که نتوانستم عصبانیت خودم را کنترل کنم یک ضربه چاقو به او زدم. اما آنقدر ناراحت و پشیمان شدم که اصلاً نمیدانستم باید چه کنم بلافاصله با کمک کارگرها و مردم دوستم را به بیمارستان رساندیم و بعد خودم با پلیس تماس گرفتم و در قهوه خانه منتظر نشستم تا دستگیرم کنند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. اولیای دم مقتول که همسر و فرزندش بودند درخواست قصاص کردند.
متهم نیز ضمن ابراز پشیمانی از این حادثه گفت: هرچه اولیای دم بگویند قبول دارم فقط درخواست دارم من را حلال کنند و ببخشند. خودم هم باورم نمیشود صمیمیترین دوستم را که مثل برادرم بود کشته باشم. بچههای مقتول به من عمو یحیی میگفتند. اصلاً همه اهالی با زبان این بچهها به من عمو یحیی میگفتند و من خیلی پشیمان هستم.
بعد از گفتههای طرفین پرونده، قضات وارد شور شدند و در نهایت متهم را به قصاص محکوم کردند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه