1. پرونده یک موضوع: موسیقی در زمان جنگ

در بزمگاه جنگ




نوشته علی‌اکبر شکارچی

یک- بی‌شک در هر دوره‌ای کلام و ریتم در موسیقی می‌تواند برانگیزاننده باشد و این مسأله در هنگامه‌هایی مانند جنگ باعث تهییج و تشویق انسان‌ها برای دفاع، حفظ و حراست از سرزمین و وطن‌شان خواهد شد. پس هم ریتم و هم اشعار و مضمون آنها در این مسأله می‌تواند نقش بسزایی داشته باشد ضمن آنکه خود ملودی و اندیشه و احساسی که از آن سرچشمه می‌گیرد می‌تواند بهترین پناهگاه برای کسانی باشد که در کارزار جنگ حضور دارند. در واقع می‌تواند قوت قلبی باشد برای کسانی که از نزدیک درگیر جنگ هستند و یا در جبهه‌ها می‌جنگند و با چشم خود شاهد کشته و زخمی شدن هم‌رزمانشان و ویرانی‌ها هستند و موسیقی است که به عمق وجود انسان راه پیدا می‌کند و تأثیر می‌گذارد و می‌تواند تسلی بخش باشد.
برای عموم مردمی که درگیر جنگ هستند هم بی‌شک نقشی آرامش‌بخش خواهد داشت و آنها را دل‌قوی می‌کند تا با مسائل پیش‌رو با روحیه بیشتر و بهتری روبه‌رو شوند و در مقابل دشمن کوتاه نیایند. در برهه جنگ تحمیلی ایران و عراق هم (که امیدوارم هرگز تکرار نشود) آلبومی تهیه و آهنگسازی کردم به خوانندگی ایرج رحمانپور و سُرنانوازی زنده‌یاد شاه‌میرزا مرادی که برای تکخوان و گروه کر تنظیم شده بود. مضمون و معنی شعر آن اینطور بود که «عراق حمله کرده و مثل روز مشخص است که دست امریکا در کار است» در آن آلبوم شعر دیگری بود که می‌گفت «مردم دست به دست هم بدهیم و ایران را برایشان قبرستان کنیم. مردم این جنگ جان است و می‌خواهم جان بی‌استقلال هرگز زنده نماند.» این شعر و موسیقی برای آن زمان و آن برهه و هدفش حفظ و حراست از سرزمین‌مان بود. از سربازان و فرماندهان جنگی می‌شنیدم وقتی این آهنگ‌ها و شعرها از بلندگوهای جبهه‌ها پخش می‌شد رزمنده‌ها روحیه می‌گرفتند. در شهرها هم همین‌طور بود و مردم با شنیدن این آثار حس وطن‌دوستی و دشمن‌ستیزی‌شان تقویت می‌شد و از طرفی روحیه می‌گرفتند. پس همه مردم به کمک این موسیقی، به جنگ و مقابله با دشمن رفتند و هر کسی در هر حوزه‌ای خدمتی به سرزمین خود کرد. هنرمند بسیار عزیزی مانند محمد میرزاوندی هم در استان لرستان کارهایی انجام داد که بسیار شهره شد و نام و صدای خوشش را به هر کوی و برزنی برد. هیچ‌کس در این میدان و میان بی‌تفاوت نبود. هرکس موسیقی می‌دانست موسیقی می‌ساخت و هر کس خوش‌صدا بود می‌خواند و همه این‌ها در کنار هم مجموعه‌ای می‌شد و کسی مثل میرزاوندی و دیگر هنرمندان اهل لرستان و کلاً غرب کشور در این وادی نقشی بسزا داشتند.

دو- ملودی «دایه‌دایه» را من سال‌های سال پیش در موسیقی بختیاری شنیدم و بعد در منطقه لرستان با هنرمندان خوش ذوق آن را به دایه دایه معروف تبدیل کردیم. تمام ملودی‌های نواحی این خصلت را دارند که در بزنگاه‌های مختلف می‌توانند شعرهایی حماسی و مطابق با اتفاقات روز را به شنونده منتقل کنند. در واقع این ذات موسیقی بومی است که رنگ و لحن آنها بسیار تأثیرگذار است و در هر زمانی می‌تواند این تأثیرگذاری را حفظ کند. از دوره رضاشاه تا امروز این قاعده وجود دارد و همان ملودی‌ها را باز هم می‌توان استفاده کرد و آن را در خدمت اهداف والا به کار برد چون مضامین آن درباره حماسه و اسطوره و میهن‌پرستی است. دایه‌دایه را هم من اولین بار اگر اشتباه نکنم از رشیدی شنیدم و بعد از او فکر می‌کنم رضا سقایی آن را خواند. در زمان انقلاب در آلبوم «خلق لر» اشعاری خواندم که تا پیش از آن به‌طور رسمی منتشر نشده بود.‌‌‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7290/14/537313/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها