گروه حوادث/ کشف جسد سوخته مرد جوان در حریق عمدی آپارتمان طبقه هفتم، دو فرضیه را پیش روی بازپرس جنایی قرار داد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۴:۳۷ بامداد شنبه 7 آبان گزارش آتشسوزی یک ساختمان 7 طبقه در خیابان اشرفی اصفهانی، خیابان خجستهپور به آتشنشانی اعلام شد. با حضور سه ایستگاه آتشنشانی، امدادگران دریافتند واحد طبقه هفتم در حال سوختن است و شعله از پنجرههای شکسته به بیرون زبانه میکشد.
جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران گفت: در طبقه هفتم این ساختمان یک واحد ۹۰ متری بود که آتشسوزی در آن رخ داده بود، با توجه به شکستن شیشهها احتمال میرفت انفجار کوچکی نیز رخ داده باشد. پس از اطفای حریق با جسد مردی حدوداً 45 ساله مواجه شدیم که موضوع به پلیس و اورژانس اعلام شد.
با گزارش کشف جسد سوخته از سوی مأموران کلانتری 140 باغ فیض به بازپرس محمدرضا صاحبجمعی تحقیقات تیم جنایی شروع شد. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت مرد جوان روی تختی در اتاق نشیمن بوده که بر اثر آتشسوزی جان خود را از دست داده است.همسایهها در تحقیقات مدعی شدند مرد جوان با برادرش اختلاف شدیدی داشته و بارها صدای درگیری آنها را شنیدهاند. این در حالی بود که متوفی سابقه خودکشی نیز در پرونده خود داشت.
باتوجه به اینکه کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند که حریق عمدی بوده است، دو فرضیه از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران مطرح شد؛ نخستین فرضیه قتل مرد جوان و حریق عمدی بوده و دومین فرضیه خودکشی است.بنابراین تحقیقات برای برملایی راز مرگ مرموز مرد تنها به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
تلاش خانواده یک زندانی برای آزادی هم سلولی
گروه حوادث- مرجان همایونی/ دانشجوی دکترا که به اتهام قتل دوستش به زندان افتاده بود زمانی که متوجه شد هم سلولیاش میتواند با پرداخت 233 میلیون تومان از زندان آزاد شود، از مادرش خواست تا با تهیه این پول مقدمات آزادی او را فراهم کند.
به گزارش «ایران»، زن جوانی هفته گذشته در حالی که برگهای بهدست داشت وارد شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران شد و در مقابل دادیار حسین گودرزی قرار گرفت. این اولین باری نبود که به دادسرا میآمد، اما این بار با دفعات قبل فرق داشت. آمده بود تا با پرداخت دیه هم سلولی پسرش را آزاد کند. پسرش سامان، دانشجوی نخبه مقطع دکترای یکی از دانشگاههای دولتی ایران بوده که خرداد سال 99 به اتهام قتل دوستش بازداشت شد. پسر جوان به بازپرس جنایی گفته بود از دوران دبیرستان زیاد به آزمایشگاه میرفته و محلولهای شیمیایی را با هم ترکیب میکرده بعد از مدتها با ترکیب مواد به یک محلول شیمیایی رسیده که اعتیادآور بود و خودش از آن استفاده میکرد. آخرینبار هم آن را با آبمیوه مخلوط کرده و در یخچال خانه گذاشته بود اما دوستش شهاب که مهمان خانهاش بوده ناغافل آن را سر کشیده و حالش بد شده و سپس فوت کرده است.
سامان به اتهام قتل عمدی محاکمه شد اما قضات دادگاه با توجه به مدارک موجود در پرونده او را از اتهام قتل عمدی تبرئه و بهدلیل قتل شبهعمد به پرداخت دیه محکوم کردند.
با صدور رأی از سوی دادگاه کیفری یک استان تهران، اولیای دم به حکم اعتراض داده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد. قضات دیوان عالی با اعتراض اولیای دم، با اعلام نقص در حکم پرونده را برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگرداندند. در ادامه بررسیها، این بار قضات دادگاه حکم بر قتل عمد سامان دادند. اما او به رأی اعتراض کرد و پرونده باردیگر به دیوان عالی کشور رفت. در این مدت، سامان که در زندان رجایی شهر به سر میبرد با مرد 51 سالهای به نام خسرو که چوپان بود آشنا شد. خسرو هم سلولی سامان بود که از 9 دی سال 89 به زندان افتاده است. خسرو تعریف کرده بود که دخترش به خاطر اختلاف با همسرش به خانه وی رفته بود اما از سویی داماد خسرو به نام میثم و خانوادهاش مدام او را تهدید میکردند که باید دخترش را به خانه آنها برگرداند و جواب خسرو این بود که از راه قانونی وارد عمل شوید.
دفاع مشروع
در این میان اما یک شب دو برادر میثم در حالی که چوب و چاقو بهدست داشتند راهی خانه خسرو در آبسرد دماوند شدند. آنها قبل از ورود به خانه برق را قطع کردند و با خسرو درگیر شدند. مرد میانسال هم در این درگیری برای دفاع از خود و خانوادهاش دست به چاقو شد. این درگیری با مرگ یکی از برادران میثم و قطع نخاع برادر دیگرش پایان یافت.
مرد چوپان بلافاصله بازداشت شد اما قضات دادگاه کیفری باتوجه به مدارک موجود در صحنه؛ قطع شدن برق توسط مقتول و برادرش، دفاع خسرو از خانوادهاش، حکم را دفاع مشروع اعلام کردند. بدین ترتیب مرد میانسال به پرداخت دیه مقتول و 10 سال حبس و به یک میلیارد و 300 میلیون تومان (به مبلغ دیه امسال) و 5 سال حبس در حق برادر میثم که قطع نخاع شده بود، محکوم شد.
کمک برای نجات هم سلولی
پس از چند سال همسر و دختر مقتول از سهم دیه خود گذشت کردند اما مادر مقتول همچنان خواهان دریافت سهم دیه خود بود. سهمی که طبق محاسبات سالانه 133 میلیون تومان بود. از طرفی خسرو در مورد پرداخت دیه مردی که دچار قطع نخاع شده بود درخواست اعسار داد و دادگاه این مبلغ را تقسیط کرده اما خسرو باید 100 میلیون تومان در ابتدا پرداخت میکرد. بدین ترتیب با گذشت بیش از 10 سال از جنایت و تحمل سالهای حبسی که دادگاه برای خسرو در نظر گرفته بود، مرد میانسال باید از زندان آزاد میشد. اما چون توانایی پرداخت 233 میلیون تومان، مبلغ دیه مادرمقتول و مردی را که قطع نخاع شده بود نداشت، همچنان در زندان به سر میبرد.سامان وقتی از داستان زندگی هم سلولیاش با خبر شد و شرط آزادی او از زندان پس از 12 سال را 233 میلیون تومان میدید، ماجرا را با مادرش در میان گذاشت تا برای مرد زندانی کاری انجام دهد. زن میانسال نیز با کمک نیکوکاران، این مبلغ را فراهم کرده و با پرداخت آن، مقدمات آزادی هم سلولی پسرش را فراهم کرد.
آزادی بعد از 12 سال
زن میانسال به خبرنگار «ایران» گفت: زمانی که پسرم با من تماس گرفت و از من خواست اگر میتوانم این مبلغ را فراهم کنم، ماجرا را به دوست و آشنا گفتم. من دو پسر دارم و پسر دیگرم هم مثل سامان نخبه است و در یک شرکت کار میکند. با کمک او این مبلغ را فراهم کردیم و حالا اینجا آمدهام تا فیشهای واریزی را بدهم تا خسرو آزاد شود.
او ادامه داد: فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم و امیدوارم خداوند به پسر خودم هم کمک کند تا آزاد شود. به من اجازه دیدن خسرو را نمیدهند، اما دوست دارم بعد از آزادی او را ببینم. دوست دارم خوشحالی را در چهره انسانها ببینم. ما بعد از آزادی هم خسرو را رها نمیکنیم. چون مدت زیادی است که در زندان بوده است، پولی د ر اختیارش قرار میدهیم تا کمک خرجش باشد. شوهرم نیز قرار است او را به شرکتش ببرد تا در آنجا مشغول به کار شود. امیدوارم خداوند دل مرا هم شاد کند و پسرم آزاد شود.بدین ترتیب با پرداخت دیه از سوی زن میانسال، خسرو بعد از 12 سال حبس روز پنجشنبه گذشته از زندان آزاد شد.
مرد جنایتکار در دادگاه منکر قتل شد
گروه حوادث/ مرد جوان که متهم است به دنبال ارتباط پنهانی با زنی میانسال شوهر وی را به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواسط فروردین سال 97 زنی در تماس با پلیس خبر ناپدید شدن همسرش را اعلام کرد.
مریم 51 ساله در حالی که چهرهای نگران داشت با حضور در اداره پلیس مدعی شد: همسرم هر روز صبح به سرکار میرفت و عصر هم برمی گشت در طول روز هم چند بار با من تماس میگرفت اما امروز تماس نگرفت. من فکر کردم که شاید درگیر کار شده و نتوانسته با من تماس بگیرد عصر منتظر برگشتش بودم ولی به منزل نیامد هرچه با تلفن محل کارش تماس گرفتم کسی پاسخ نداد و تلفن همراهش هم خاموش بود. با هر کسی که فکر میکردم ممکن است از او خبری داشته باشد تماس گرفتم اما به نتیجه نرسیدم و در نهایت تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم.
پس از اظهارات این زن مأموران تحقیقات خود را برای یافتن مرد ناپدید شده آغاز کردند و چند روز بعد گزارش کشف یک جسد در نخالههای اطراف شهر پردیس به مأموران گزارش شد که مشخصات آن با مرد ناپدید شده شباهت زیادی داشت از این رو همسر وی با مشاهده جسد هویت همسرش محمود را تأیید کرد.
مأموران در گزارش کشف جسد اعلام کرده بودند که مقتول لباسی بر تن نداشته و به نظر میرسد در محل دیگری به قتل رسیده و سپس به درون نخالهها انداخته شده است.در ادامه تحقیقات برای کشف راز این جنایت مأموران به رفتارهای همسر محمود مشکوک شده و با بررسی تلفن همراهش متوجه شدند که وی از چند ماه قبل با مرد غریبهای به نام بهنام 36 ساله ارتباط پنهانی داشته است. با روشن شدن این ارتباط مریم و بهنام بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. بهنام وقتی در برابر مستندات قرار گرفت علاوه بر پذیرش ارتباط پنهانی با مریم به قتل محمود هم اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و مریم قبل از ازدواج او با محمود باهم آشنا بودیم تا اینکه هر دو ازدواج کردیم و بعد از آن دوباره همدیگر را دیدیم و ارتباط ما به صورت خانوادگی و همراه با همسرانمان ادامه پیدا کرد. در این میان من و مریم به خاطر علاقهای که از قبل به هم داشتیم ارتباطمان بیشتر شد تا اینکه محمود متوجه ماجرا شد.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: آن روز من و محمود همدیگر را در خیابان دیدیم و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و من با مشت ضربهای به قفسه سینه او زدم و محمود حالش بد شد و روی زمین افتاد به سرعت او را سوار خودروام کردم تا به بیمارستان برسانم اما چون او بیماری قلبی داشت در میانه راه فوت کرد و من هم از ترسم جنازهاش را به پردیس بردم و همانجا رها کردم.
پس از اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات برای بهنام کیفرخواست اتهام قتل عمد و برای مریم اتهام معاونت در قتل عمد صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه خواهر و برادرهای مقتول به عنوان اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند.
در ادامه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: ما معتقدیم که این جنایت با برنامهریزی قبلی صورت گرفته چرا که جسد مقتول بدون لباس کشف شده و این موضوع نشان میدهد که آنها مقتول را در خانهاش به قتل رساندهاند و بعد با قصه پردازی چنین اعترافاتی را مطرح کردهاند و موکلهای من به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستند.
سپس دو متهم که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک به جایگاه رفتند.
در ابتدا بهنام در دفاع از خودش گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. محمود بیماری قلبی داشت و در جریان درگیری خیابانی حالش بد شد. آن روز از ترس اینکه کسی من را از روی اثر انگشتم شناسایی کند لباس هایش را درآوردم.
قاضی از متهم سؤال کرد: چرا در بازجوییهای اولیه سعی داشتی موضوع را پنهان کنی؟
متهم جواب داد: مریم به من گفته بود جسد شوهرش در حالی که چاقو خورده در حاشیه تهران پیدا شده است. من هم فکر کردم فرد دیگری محمود را کشته چون من به او چاقو نزدم به همین خاطر در ابتدا قضیه را پنهان میکردم. شما گزارش پزشکی قانونی را هم ببینید مشخص است که او سالهای زیادی بود که از بیماری قلبی رنج میبرد و او سکته کرد.
پس از متهم ردیف اول مریم به جایگاه رفت و گفت: من دخالتی در مرگ شوهرم نداشتم و نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است. از این رو اتهامم را قبول ندارم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
2 سانحه رانندگی مرگبار برای خانم دکتر و پرستار جوان
گروه حوادث/همزمان با فوت خانم دکتر متخصص جراحی عمومی و یک خانم پرستار در 2 پرونده جداگانه در حالی که رسانه های معاند علت فوت آنها را کشته شدن در اغتشاشات اعلام کرده بودند اما بررسی ها نشان داد آنها در سانحه رانندگی جان باخته اند.
مرگ خانم دکتر در تصادف
همزمان با مرگ یک خانم پزشک، مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور علت مرگ را سانحه رانندگی اعلام کرد.
دکتر رضا لاری پور، مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور در این باره گفت: دکتر پریسا بهمنی متخصص جراحی عمومی بر اثر تصادف جان باخته است و خبر کشته شدن وی توسط مأموران امنیتی صحت ندارد. دکتر بهمنی عضو سازمان نظام پزشکی زنجان بود و بر اساس اظهارات سازمان نظام پزشکی شعبه زنجان، وی در سانحه رانندگی جان خود را از دست داده و مراسم خاکسپاری این مرحومه نیز برگزار شد.
وی تأکید کرد: البته پزشکی قانونی در حال بررسی مرگ دکتر بهمنی است و بزودی نتیجه آن در رسانهها نیز اعلام میشود.
لاریپور، برخی شایعات در مورد اینکه دکتر بهمنی روز چهارم آبان در تجمع پزشکان در مقابل ساختمان نظام پزشکی تهران و در حمله مأموران حکومت تیر خورده و در نتیجه کشته شده است، کذب دانست و آن را تأیید نکرد.
علت فوت پرستار گیلانی
از سوی دیگر دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان علت مرگ پرستار گیلانی را تصادف رانندگی اعلام کرد.
سید مهدی فلاح میری، دادستان عمومی وانقلاب مرکز استان گیلان درمورد فوت مائده جوانفر در شهرستان رشت، اظهار کرد: این خانم پرستار شاغل در گیلان بوده که در اثر تصادف در اتوبان رشت به قزوین جان خود را از دست داده است و فوت وی هیچ ارتباطی با تجمعات و اغتشاشات اخیر ندارد و شایعه کشته شدن وی مانور دشمن برای انحراف اذهان عمومی و فضاسازی منفی است.همچنین، طبق گزارش پلیس راهور افسر کارشناس علت فوت را ناتوانی در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه برابر ماده ۱۲۹ آیین نامه راهور تشخیص داده که مصدوم پس از انتقال به بیمارستان شهید رجایی قزوین به علت شدت جراحات وارده فوت کرد.
این در حالی است که رسانههای ضد انقلاب مدعی شدهاند، دختر پرستاری به نام مائده جوانفر در اغتشاشات کشته شده است.
اسماعیل جوانفر پدر مائده نیز گفت: دخترم در حادثه رانندگی جان باخت نه در اغتشاشات اخیر رشت که رسانههای بیگانه آن را اعلام میکنند. او پرستار بیمارستانی در رشت بود و بهصورت اورژانسی کار میکرد و قبل از این اتفاق حتی به شهر لاهیجان برای احیای بیماری رفته بود و روز حادثه در گردنه کوهین استان قزوین به رشت بهدلیل خستگی تصادف کرد که بعد از انتقال وی به بیمارستان قزوین فوت شد.
وی خبرهای فضای مجازی که مرگ او را به خاطر درگیری با مأموران در رشت بیان میکنند تکذیب کرد و گفت: دخترم مائده در درگیریهای اخیر به هیچ عنوان حاضر نشد و ایشان جزو پرستارانی محسوب میشد که در دوران کرونا فعالیتهای فداکارانهای داشتند.
پدر مائده در ادامه گفت: حتی در مراسم خاکسپاری دخترم، یک جوان ناشناس عکسی از ایشان را که شخصی و درشأن دخترم نبود از رشت به همراه خود آورده بود و بهدنبال برهم زدن مراسم بود که همسرم، (مادر مائده) با ناراحتی عکس دخترم را از ایشان گرفت.
وی تصریح کرد: در مراسم خاکسپاری دخترم یک دختر جوان ناشناس نیزشروع به دادن شعار کرد که با برخورد از سوی خانواده، محل خاکسپاری را ترک کرد.
بازداشت عاملان حمله به کانکس پلیس
گروه حوادث /عاملان حمله به کانکس پلیس راهور لوشان در کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ حسین حسنپور، جانشین فرمانده انتظامی استان گیلان در تشریح این خبر گفت: در پی اقدام نافرجام عدهای مبنی بر به آتش کشیدن کانکس پلیس راهنمایی و رانندگی لوشان، شناسایی و دستگیری عاملان این اقدام در دستورکار پلیس شهرستان رودبار قرار گرفت و پلیس با اشراف اطلاعاتی موفق شد عاملان تعرض به کانکس پلیس راهنمایی و رانندگی لوشان را در کمتر از ۴۸ ساعت شناسایی و دستگیر کند.
۴ متهم این پرونده پس از اعتراف به اعمال مجرمانه و ابراز ندامت و پشیمانی از اقدامات خود تحت تأثیر شبکههای معاند با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شدند.
وی میانگین سنی افراد دستگیر شده را ۱۶ سال اعلام و بیان کرد: خانوادهها باید پیامدهای قانونی و بلندمدت دستگیری و محکومیت را برای فرزندانشان تشریح کرده و نظارت بیشتری بر فرزندانشان داشته باشند.
سرهنگ حسنپور در پایان از شهروندان خواست هرگونه اطلاعات و اخبار در خصوص فعالیت مخلان نظم و امنیت را از طریق مرکز فوریتهای ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند.
انهــــدام 2 باند قاچاق اسلحه در مرز
گروه حوادث / مرزبانان در دو عملیات جداگانه در استانهای کرمانشاه و ایلام 43 قبضه سلاح جنگی و مقدار زیادی مهمات کشف کردند.
سردار «احمدعلی گودرزی» فرمانده مرزبانی انتظامی کشور در تشریح این خبر اظهار داشت: مرزبانان هنگ مرزی قصرشیرین با انجام گشت و کمین هدفمند و با استفاده از تجهیزات اپتیکی در نوار مرزی، توانستند یک باند سلاح و مهمات را حین ورود به خاک کشور شناسایی کنند و در عملیاتی مقتدرانه و با استفاده از چتر اطلاعاتی 38 قبضه سلاح جنگی کلت، 76 تیغه خشاب مربوطه، یک قبضه شمشیر و یک عدد سر نیزه سلاح کلاشنیکف را کشف کردند.
فرمانده مرزبانی انتظامی با بیان اینکه در این رابطه دو قاچاقچی دستگیر شدند، اظهار کرد: از قاچاقچیان دو دستگاه خودرو که قصد جابهجایی اسلحه با آنها را داشتند نیز توقیف شده است.
سردار گودرزی همچنین از موفقیت مرزبانان هنگ مرزی دهلران در کشف سلاح و مهمات جنگی خبر داد و گفت: مرزبانان هنگ مرزی دهلران با همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) با اشراف و تسلط اطلاعاتی از قصد قاچاقچیان مبنی بر قاچاق سلاح جنگی به داخل کشور مطلع شدند و بلافاصله با تشدید اقدامات کنترلی توانستند ضمن ناکام کردن قاچاقچیان، 5 قبضه سلاح جنگی از نوع کلاشنیکف و کلت به همراه مقادیر قابل توجهی مهمات مربوطه را از آنان کشف کنند.
خودســوزی پسر جان مادرش و یک کارگر را گرفت
گروه حوادث: مرد جوانی که بعد از درگیری با برادرش اقدام به خودسوزی کرده بود باعث مرگ مادرش و یک کارگر گچکار شد.
به گزارش ایلنا، حدود یک هفته قبل مردی ۳۷ ساله در تالش که با برادرش اختلاف خانوادگی داشت با او درگیر شد و سپس در اقدامی هولناک وارد حمام خانه شد و با ریختن بنزین خودسوزی کرد.
در همین هنگام مادرش که شاهد ماجرا بود شروع به داد و فریاد کرد و در حالی که از کارگری ۳۱ ساله که در منزلشان گچکاری میکرد کمک میخواست، همراه کارگر برای کمک به پسرش وارد حمام شدند اما ناگهان آبگرمکنی که در حمام بود منفجر شد و مادر و کارگر گچکار هم دچار سوختگی شدید شدند.
با اعلام موضوع به آتشنشانی و اورژانس هر ۳ نفر به سرعت با آمبولانس بخش اورژانس بیمارستان نورانی تالش به بیمارستان تخصصی سوانح و سوختگی ولایت رشت منتقل شدند تا تحت درمان قرار بگیرند اما مرد جوان که اقدام به خودسوزی کرده بود صبح روز بعد از حادثه جان خود را از دست داد. مادر وی و مرد گچکار نیز که دچار سوختگی ۹۲ درصدی شده بودند با وجود تلاش پزشکان یک هفته بعد از حادثه جان خود را از دست دادند.
کارگر گچکار، پدر یک دختر۹ ساله و یک پسر ۱۴ ساله بود که برای کمک به این خانواده جان خود را از دست داد.