گپوگفتی با اعضای پویش طرح اهدای کتاب با شعار توسعه پایدار
از قفس اندیشه تا قفسه کتاب
ترانه بنییعقوب
گزارشنویس
از سال 93 با شعار «کتاب آگاهی است، آگاهی را در خانه حصر نکنید» کتابهای اهدایی مردم را به مناطق مختلف کشور میفرستند. 45 داوطلب طرح اهدای کتاب دورهم جمع شدهاند تا کتابخانههای سراسر کشور را تجهیز کنند.
دراین طرح همه کارها داوطلبانه انجام میشود؛ چه کسانی که کتاب میفرستند چه آنهایی که کتابها را پالایش، تفکیک و براساس موضوعات مختلف و تعداد آنها مرتب میکنند و به مناطق مختلف کشور میفرستند؛ حتی پارکینگ محل تفکیک کتابها هم توسط داوطلبان عضو طرح اجاره شده است.
وقتی به محل اجرای طرح میرسم، ظهر است و کتابهای بستهبندی شده بار وانت میشوند تا به سراوان در استان سیستانوبلوچستان ارسال شوند. در بخشهای دیگر جعبههای رنگی تفکیک کتاب چیده شده است؛ از کتابهای دانشگاهی و کنکور گرفته تا رمان، شعر و هرعنوان دیگری. داوطلبان مشغول کار هستند. محل طرح تفکیک تا چندی پیش مکانی نامرتب بود اما 45 داوطلب بعد از اجاره، تمیز و مرتبش کردند و هر کدام شغل خودشان را دارند اما روزهایی در هفته را هم داوطلبانه به انجام این کار اختصاص دادهاند، چون معتقدند با گسترش کتابخوانی میتوان به توسعه پایدار اندیشید. یک نفر کتابها را پالایش میکند و دیگری آنها را در جعبههای مجزا به تفکیک موضوع میچیند. عدهای هم کتابها را شمارش و داخل جعبههای ارسال میگذارند. تعدادی هم پای دستگاه تسمه، کتابها را تسمهکشی میکنند و چند نفر ضایعات را جمعآوری و بستهبندی میکنند؛ ضایعاتی که عواید حاصل از فروش آن خرج خرید کتاب میشود. علی گلمحمدی از راهاندازان طرح اهدای کتاب در فضای مجازی میگوید: «این همه استقبال از طرح در شروع کار برایم غیرمنتظره بود؛ داوطلبان ما باانگیزه هستند و با شعار «کتاب آگاهی است، آگاهی را در خانه حصر نکنید» شروع به کار کردند. تبلیغ این طرح در فضای مجازی صورت گرفت و الان هم علاقهمندان صفحه ما را در اینستاگرام میبینند و با ما ارتباط میگیرند. کتابهای اهدایی مردم توسط داوطلبان پالایش میشود. کتابهای دورریز میرود برای بازیافت و یکسری موارد خاص برای آرشیو کتابخانه ملی فرستاده میشود، ولی آنچه مفید است انتخاب میشود برای ارسال. ما جامعه هدف را شناسایی میکنیم یا خود جامعه هدف در فضای مجازی سراغ ما میآید. خیلی اوقات کتابخانههای روستایی سراغ ما میآیند و فرمی داریم که آن را در اختیارعلاقهمندان قرار میدهیم و اطلاعات جمعیتی و تحصیلی روستا را میگیریم و برمبنای این اطلاعات کتاب میفرستیم، اما در این مرحله آنها را رها نمیکنیم و برای این علاقهمندان جلسات تسهیلگری برگزار میکنیم و اگر روستاییها قفسه و تجهیزات نداشته باشند تا حد امکان این امکانات را هم برایشان میفرستیم. جلسات اسکایپی میگذاریم و پیگیر کار میشویم.
شرط ما داشتن یک اتاق و اتصال به اینترنت است، حتی بعضیها در خانه، کتابخانه راهاندازی میکنند. در ماه رمضان هم برنامه از افطار تا سحر را داریم و داوطلبان ما تا سحر کار میکنند. معمولاً در این طرح حجم ورودی کتابها بعد از کنکور یعنی بعد از اعلام نتایج زیاد میشود. طرح کتابتکانی هم داریم که مثل خانهتکانی از بهمنماه شروع میشود و مردم همانطور که در بهمن و اسفند خانهتکانی میکنند، کتابهایشان را هم برای ما میفرستند و در این مدت حجم کتابهای اهدایی زیاد میشود. بقیه هم به تبلیغات بستگی دارد. الان نسبت به قبل کیفیتر کار میکنیم. این روزها تعداد کتابهایی که کنار میگذاریم بیشتر شده و کتابهای مفیدتر را انتخاب میکنیم.»
اما «چرا طرح کتاب و نه کار داوطلبانه دیگری؟» که گلمحمدی در پاسخ به این سؤال هم میگوید: «علاقه شخصیام کتاب بود، اما مفهوم توسعه پایدار در بحث کتابخوانی نهفته است. با مطالعه کتاب، تغییر و بازدهی را سریع میبینی. گاهی دو سه سال کتاب و کتابخوانی در برخی مناطق تغییراتی ایجاد میکند که باورکردنی نیست، مثل روستاهایی که بعد از صاحب کتابخانه شدن، عاری از پلاستیک یا تبدیل به روستای طبیعت شدند. یعنی در کنار ترویج کتاب و کتابخوانی همیشه فرهنگسازی هم انجام میشود. مثلاً در مسأله محیطزیستِ روستا بسیار اثرگذار بوده است. در یکی ازروستاهایی که کتابخانه درست شد تا قبل از آن بچهها پرنده شکار میکردند اما الان تبدیل به جایی شده که بعدازظهرها بچهها برای پرندهها دانه میگذارند و وسایل شکار در روستا نابود شده و کتابخانه به مکانی برای صادرات محصولات روستایی تبدیل شده است. کتابخانه روستای وشنام در چابهار هم نمونهای از کتابخانه موفقی است که ما در تجهیزش نقش داشتیم. کتابخانه فاطمهها در کهنوج هم نمونه دیگری است که میتوانم به آن اشاره کنم. البته باید بگویم ما فقط کتابخانه راهاندازی و بقیه کار را به خود افراد واگذار میکنیم و صرفاً قبل از شروع کار جلساتی میگذاریم و به کتابدارها انگیزه میدهیم. تغییر نگرش حتی بر معماری روستا تأثیر میگذارد برای همین از توسعه پایدار یاد کردم. وقتی به این روستاها میروی در همان ابتدای ورود میفهمی با جاهای دیگر متفاوت است، اینها تأثیر اندیشه و کتاب است.»
سپیده ایرانپاک، وکیل و یکی از داوطلبان این طرح است. او کتابها را داخل جعبه میگذارد و بستهبندی میکند. سپیده میگوید: «با این کار میتوانیم قدمی هر چند کوچک برای جامعه برداریم. این قدم میتواند در حوزه کتاب یا هر حوزه دیگری باشد، اما چون من به حوزه فرهنگ علاقه داشتم این بخش را انتخاب کردم و طی چهار پنج سالی که با اینجا آشنا شدهام وقفهای در کارم نبوده و با جمعی کار میکنم که همه هدف مشخصی دارند و این هدف ترویج کتابخوانی در جامعه است. ما در این طرح بچههای زیادی را دیدهایم که در مناطق کمبرخوردار تشنه کتابخوانی هستند، اینها امیددهنده است. خیلیها میپرسند چرا با این همه محرومیت، حوزه کتاب را انتخاب کردهاید و شاید مردم در این مناطق نیازهای مهمتری داشته باشند که آنها اولویت باشد، اما من معتقدم اینها همدیگر را نفی نمیکنند.»
سپیده موثق، مهندس پزشکی هم یکی دیگر از داوطلبان این طرح است. او میگوید: «من در کنار همه دغدغههایم مسأله محیطزیست هم دارم؛ اینکه کتابها دوباره استفاده شود و کتابهایی که به خاطرشان کلی درخت بریده شده در اختیار همه قرار گیرد. کلی هزینه میشود و جای افسوس دارد که مردم در برخی مناطق کمبرخوردار بجز کتابهای درسی، کتاب دیگری نبینند. کتاب خوب میتواند امید و پیشرفت ایجاد کند و سطح فرهنگی مردم را تغییر دهد. الان بچههایی هستند که با گوشی والدینشان با ما تماس میگیرند و درخواست کتاب میکنند و ما راهنماییشان میکنیم. برخی کتابخانههای شهر و روستایشان را به ما معرفی میکنند تا برایشان کتاب بفرستیم. البته اهدای تکتک و شخص به شخص امکانپذیر نیست. در این شرایط آنها را تشویق میکنیم کتابخانه راه بیندازند.
بعضی از کتابهایی که به ما اهدا میشود برای 50 سال قبل است. چند روز پیش یک نفر همه کتابخانهاش را اهدا کرد و گفت پدرم کتابخوان بود اما من علاقهای به کتاب ندارم و این کتابها سالها است که گوشه خانه ما مانده و خوشحال میشوم اگر دوباره استفاده شوند. خیلی از ما هم درخانهمان از همین کتابها داریم؛ کتابهایی که سالها بیاستفاده ماندهاند. طی سالها نوع کتابهایی که میخوانیم تغییر میکند و کتابهای قدیمی در گوشهای از خانه خاک میخورند. اگر کتابخانه را خالی نکنید، کتاب جدید جایش را نمیگیرد. زمان هم میگذرد و بسیاری از کتابها غیر قابل استفاده میشوند، مثل کتابهای حوزه تکنولوژی و تخصصی که باید در زمان خودش مورد استفاده قرار بگیرد.»
بعضی کتابهای اهدایی کتابهایی هستند که تبدیل به ضایعات میشوند و با فروششان کتاب کودک تهیه میشود، چون کتاب کودک کمتر از دیگر کتابها اهدا میشود و متقاضی کتاب کودک هم در بیشتر مناطق کشور زیاد است. تعدادی از کتابها هم به زندانها فرستاده میشود.
خلاصه یادمان باشد کتابهای قدیمی در قفسههای کتابخانه خاک میخورند و گاه ما نمیدانیم باید با آنها چه کنیم. گاهی اندیشه نو با رفتن کتابهای قدیمی و آمدن کتاب جدید به کتابخانه امکانپذیر است.