ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
کامل الزیارات، ص 269
کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
کامل الزیارات، ص 269
شورای هنر، اندیشکده ای علمی جهت توسعه فرهنگ و هنر کشور
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی : باید ساز و کاری مشخص فراهم شود تا از نقطه نظرات و دیدگاههای اعضای شورای هنر درخصوص ظرفیت عظیم «پیوست فرهنگی» در مصوبات دولت بهرهمند شویم. وزارت فرهنگ از منظر حمایت از توسعه فضاهای فرهنگی و اصالت فرهنگی در ساخت و سازها، عضو شورای عالی شهرسازی شده است که متأسفانه در دورههای قبل در این خصوص غفلت شده بود ،اما وزارت فرهنگ در دوره جدید به دنبال تقویت نقش آفرینی در راستای رویکرد حمایتی از اصالت فرهنگی بناها است. اعضای این جلسه با توجه به جایگاه حقوقی و شخصیت حقیقی که در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری برخوردار هستند، مجموعه ارزشمندی برای توسعه حوزه فرهنگ و هنر به شمار میروند که این شورا در کنار تمامی وظایف تعیین شده، میتواند به عنوان اندیشکده علمی جهت توسعه فرهنگ و هنر کشور نقشآفرینی کند.
بخشی ازصحبتهای محمد مهدی اسماعیلی در جلسه شورای هنرکه روز گذشته برگزار شد
هنرمندان در فضای مجازی
چهرهها
شبنم مقدمی، بازیگر سینما و تلویزیون فیلم کوتاهی از حضور خود در برنامه «مهمونی» به کارگردانی ایرج طهماسب را منتشر کرده و در توضیح آن نوشته: «این تصاویر سبز و پرلبخند، تکهای از برنامه مهمونیه که من دوستش دارم. اینها را دوست نادیدهام به سلیقه خودش سرهم کرده ، یک کلیپ بامزه درست کرده است. دوستش دارم چون پر از کودکی و خنده است.»
محمدرضا ترکی، شاعر و استاد دانشگاه هم تصویری را که در آن شعری در مدح امام حسین (ع) نقش بسته با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است که در آن آمده: «سرحلقه عاشقان حسین است حسین/ شاهنشه انس و جان حسین است حسین» در پایان این سروده هم آمده: «خوبان که خدایگان حسن و نازند/ جمعند تمام و جان حسین است حسین»
پژمان حدادی، نوازنده سازهای کوبهای خبری درباره برگزاری یک کنسرت سهنوازی را منتشر کرده، این کنسرت قرار شده به میزبانی کانون ایرانیان سندیگو برگزار شود. پژمان حدادی، کوروش تقوی و امیر نوجان نوازندههای این کنسرت هستند، برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید سری به صفحه این هنرمند بزنید.
حامد کمیلی، بازیگر سینما و تلویزیون ویدئوی کوتاهی را با دنبالکنندگان صفحه خود به اشتراک گذاشته است. مضمون این ویدئو، تبلیغی برای کتاب و کتابخوانی است. در آن گزیدهای از فیلمها و انیمیشنهایی قرار گرفته که شخصیتهای حاضر در آن غرق مطالعه هستند. جالب این که همه گونه تیپ و سنی از افراد جامعه در میان آنها دیده میشود.
مرضیه برومند، بازیگر و هنرمند فیلمساز هم فیلمی از پشت صحنه کار عروسکگردانی را منتشر کرده است، در این پشت صحنه مردم میتوانند تنها بخشی از دشواریهای کار عروسکگردانی را مشاهده کنند. در کامنتهایی که مردم گذاشتهاند اغلب از اینکه چقدر عروسک گردانی کار دشواری است ابراز شگفتی کردهاند.
عبدالحکیم بهار، مروج کتابخوانی مطلبی با عنوان سفرنامه تابستانی 1401 منتشر کرده، در بخشی از این مطلب آمده است: «در ادامه سفر بیست روزه تابستانی، پس از گذشتن از شهرها و روستاهای شرق و شمال و مرکز و جنوب ایران، دهم مرداد ماه گذرمان به بوشهر افتاد و توفیق این را پیدا کردیم تا یکی از روستاهای دوستدار کتاب ایران و فعالیتهایش را از نزدیک ببینیم. با هماهنگیهای انجام شده وارد «چهار روستایی» بندر گناوه شدیم. کتابخانه شلوغ بود و حضور مراجعهکنندگان از کودکان و نوجوانان بگیر تا بزرگسالان، زیبایی خاصی به آنجا داده بود.» وی در ادامه مختصری از گفتوشنودهای خود با حاضران در کتابخانهای که به آن اشاره کرده را هم آورده، برخی گلایهها و همچنین ابراز خرسندیها بابت شرایط فرهنگی- آموزشی روستای مورد نظر. از طرف دیگر توصیفی از برخی شرایط کتابخانه را هم پیش روی دنبالکنندگان صفحه خود گذاشته است. برای مطالعه کامل این نوشته میتوانید سری به صفحه این مروج کتابخوانی اهل سیستان و بلوچستان بزنید.
دیگه چه خبر...
صفحه انتشارات مجمع ناشران انقلاب اسلامی خبر از برگزاری مسابقهای متناسب با این ایام منتشر کرده است، مسابقهای با عنوان «مسابقه کتابخوانی کتاب قهرمان» که از دیروز برابر با دهم مردادماه آغاز شده است. این رویداد ادبی درباره یک کتاب است، کتاب «داستان بُریده بُریده». آنطور که در توضیحات این نوشته آمده، این مسابقه هشتمین پویشی به شمار میآید که در همراهی مشترک مرکز رسانهای شیرازه و انتشارات کتابستان معرفت برگزار میشود. هشتمین دوره از این پویش با اهدای جوایزی همراه خواهد بود و کتابی که برای مسابقه اعلام شده هم نوشته «علیرضا نظری خرم»، در بردارنده داستانی پژوهشی از حادثه کربلا است. برای کسب اطلاعات بیشتر سری به صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی بزنید.
در صفحه انتشارات شهرستان ادب هم مطالب مختلفی با علاقهمندان به اشتراک گذاشته شده که یکی از آنها درباره کتاب «پس از 20 سال»، داستانی تحسین شده از سلمان کدیور نویسنده جوان شیرازی، درباره قیام عاشورا است. در بخشی از معرفی این کتاب که به قلم یکی از خوانندگان آن است آمده: «پس از بیست سال، جزو معدود رمانهای تاریخی و دینی است. در سالهای اخیر، خیلیها تلاش کردهاند که تاریخ اسلام را در قالب داستان روایت کنند اما اغلب ناکام بودهاند و تاریخ را بازنویسی کردهاند.» در بخشی دیگری از این مطلب آمده: «پس از 20 سال اما مختصات یک رمان تاریخی دارد. سلمان کدیور، ماجراهای جامعه اسلامی را از زمان رحلت پیامبر (ص) تا عاشورا به تصویر کشیده و در این بین از چاشنی عشق هم استفاده کرده است.»
شبنم مقدمی، بازیگر سینما و تلویزیون فیلم کوتاهی از حضور خود در برنامه «مهمونی» به کارگردانی ایرج طهماسب را منتشر کرده و در توضیح آن نوشته: «این تصاویر سبز و پرلبخند، تکهای از برنامه مهمونیه که من دوستش دارم. اینها را دوست نادیدهام به سلیقه خودش سرهم کرده ، یک کلیپ بامزه درست کرده است. دوستش دارم چون پر از کودکی و خنده است.»
محمدرضا ترکی، شاعر و استاد دانشگاه هم تصویری را که در آن شعری در مدح امام حسین (ع) نقش بسته با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است که در آن آمده: «سرحلقه عاشقان حسین است حسین/ شاهنشه انس و جان حسین است حسین» در پایان این سروده هم آمده: «خوبان که خدایگان حسن و نازند/ جمعند تمام و جان حسین است حسین»
پژمان حدادی، نوازنده سازهای کوبهای خبری درباره برگزاری یک کنسرت سهنوازی را منتشر کرده، این کنسرت قرار شده به میزبانی کانون ایرانیان سندیگو برگزار شود. پژمان حدادی، کوروش تقوی و امیر نوجان نوازندههای این کنسرت هستند، برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید سری به صفحه این هنرمند بزنید.
حامد کمیلی، بازیگر سینما و تلویزیون ویدئوی کوتاهی را با دنبالکنندگان صفحه خود به اشتراک گذاشته است. مضمون این ویدئو، تبلیغی برای کتاب و کتابخوانی است. در آن گزیدهای از فیلمها و انیمیشنهایی قرار گرفته که شخصیتهای حاضر در آن غرق مطالعه هستند. جالب این که همه گونه تیپ و سنی از افراد جامعه در میان آنها دیده میشود.
مرضیه برومند، بازیگر و هنرمند فیلمساز هم فیلمی از پشت صحنه کار عروسکگردانی را منتشر کرده است، در این پشت صحنه مردم میتوانند تنها بخشی از دشواریهای کار عروسکگردانی را مشاهده کنند. در کامنتهایی که مردم گذاشتهاند اغلب از اینکه چقدر عروسک گردانی کار دشواری است ابراز شگفتی کردهاند.
عبدالحکیم بهار، مروج کتابخوانی مطلبی با عنوان سفرنامه تابستانی 1401 منتشر کرده، در بخشی از این مطلب آمده است: «در ادامه سفر بیست روزه تابستانی، پس از گذشتن از شهرها و روستاهای شرق و شمال و مرکز و جنوب ایران، دهم مرداد ماه گذرمان به بوشهر افتاد و توفیق این را پیدا کردیم تا یکی از روستاهای دوستدار کتاب ایران و فعالیتهایش را از نزدیک ببینیم. با هماهنگیهای انجام شده وارد «چهار روستایی» بندر گناوه شدیم. کتابخانه شلوغ بود و حضور مراجعهکنندگان از کودکان و نوجوانان بگیر تا بزرگسالان، زیبایی خاصی به آنجا داده بود.» وی در ادامه مختصری از گفتوشنودهای خود با حاضران در کتابخانهای که به آن اشاره کرده را هم آورده، برخی گلایهها و همچنین ابراز خرسندیها بابت شرایط فرهنگی- آموزشی روستای مورد نظر. از طرف دیگر توصیفی از برخی شرایط کتابخانه را هم پیش روی دنبالکنندگان صفحه خود گذاشته است. برای مطالعه کامل این نوشته میتوانید سری به صفحه این مروج کتابخوانی اهل سیستان و بلوچستان بزنید.
دیگه چه خبر...
صفحه انتشارات مجمع ناشران انقلاب اسلامی خبر از برگزاری مسابقهای متناسب با این ایام منتشر کرده است، مسابقهای با عنوان «مسابقه کتابخوانی کتاب قهرمان» که از دیروز برابر با دهم مردادماه آغاز شده است. این رویداد ادبی درباره یک کتاب است، کتاب «داستان بُریده بُریده». آنطور که در توضیحات این نوشته آمده، این مسابقه هشتمین پویشی به شمار میآید که در همراهی مشترک مرکز رسانهای شیرازه و انتشارات کتابستان معرفت برگزار میشود. هشتمین دوره از این پویش با اهدای جوایزی همراه خواهد بود و کتابی که برای مسابقه اعلام شده هم نوشته «علیرضا نظری خرم»، در بردارنده داستانی پژوهشی از حادثه کربلا است. برای کسب اطلاعات بیشتر سری به صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی بزنید.
در صفحه انتشارات شهرستان ادب هم مطالب مختلفی با علاقهمندان به اشتراک گذاشته شده که یکی از آنها درباره کتاب «پس از 20 سال»، داستانی تحسین شده از سلمان کدیور نویسنده جوان شیرازی، درباره قیام عاشورا است. در بخشی از معرفی این کتاب که به قلم یکی از خوانندگان آن است آمده: «پس از بیست سال، جزو معدود رمانهای تاریخی و دینی است. در سالهای اخیر، خیلیها تلاش کردهاند که تاریخ اسلام را در قالب داستان روایت کنند اما اغلب ناکام بودهاند و تاریخ را بازنویسی کردهاند.» در بخشی دیگری از این مطلب آمده: «پس از 20 سال اما مختصات یک رمان تاریخی دارد. سلمان کدیور، ماجراهای جامعه اسلامی را از زمان رحلت پیامبر (ص) تا عاشورا به تصویر کشیده و در این بین از چاشنی عشق هم استفاده کرده است.»
موسیقی، کمالی است برای رساندن به کمال مطلق
محسن نفر
نوازنده و آهنگساز
احساسات، مولد نیات هستند. خواستها و آرزوهای نیک هنر میتواند بر اراده اثر بگذارد و آن را تحریک نماید. با هنر، میتوان عزم بر انجام کاری داشت و نسبت به آن تصمیم گرفت.
اینها همه کارهایی است که مثلاً با پزشکی نمیتوان! حال هنر بهتر است یا پزشکی؟ آیا آن خیر کثیر و عامی که صحبتش رفت، در هنر هست یا در پزشکی یا هر موضوع دیگر؟ صحبت از صفت تفضیلی بود!
از هنر بهتر چیست؟ آیا هنر بهترین است؟ چرا هنرخوب است؟ مثلاً موسیقی! چرا خوب است؟ برای تجدید قوای روحی؟ برای تمددّ اعصاب؟ خب این کارها را بعضی داروهای گیاهی هم انجام میدهند! برای سرگرمی؟ تفریحات سالم؟ برای آنها هم موارد بی زیان دیگری نیز هست! برای حال خوب؟ با موضوعات دیگر هم حال خوب، به دست میآید! پس برای چه؟ برای ایجاد عالمی مطبوع و شخصی؟! مواد مخدر و گیاهان روانگردان هم چنان میکنند! پس موسیقی برای چه است و باید باشد؟
همه موارد مزبور، جزو فواید موسیقی و از آثار و نتایج آن هست اما... اما چه؟ اما اینکه موسیقی صوت خوش است. صوت مطبوع مصنوع! صوت دل انگیزی که انسان خالقش است. انسان به صدای خوش و مطبوع، بسیار متمایل است. مگر در طبیعت صداهای خوش و مطبوع کم است یا مگر نیست؟ آری هست. اما درکنار صداهای ناخوش و مهیب و گوشخراش. طبیعت، معدن و منبعی است که درآن همه چیز هست. مثلاً گیاهان شفابخش و گیاهان مهلک، ازهر نوعی در طبیعت هست. برای گیاهان شفابخش، باید بشر همت کند و آنها را تهیه و جمع آوری نماید. سپس با عملیات و اقداماتی که بر آنها انجام میدهد، آنها را قابل بهرهبرداری کند.
صداها هم همین طورند. بشر، صداهای دلنشین و مطبوع طبیعت را شناسایی وجمع آوری میکند و با تقلید و تولید آنها به وسیله آلات، آنها را به کار میگیرد و میبرد و موسیقی همین است. این بدین صورت در طبیعت نیست! موسیقی، فرآوری اصوات خوش و دل انگیز طبیعت است. فعالیتی است که آدمی بر اصوات طبیعی، انجام میدهد! این پدیده بدین صورت در طبیعت نیست و این صدای دلانگیز محصول بشر، مخلوق خودش است. انسان به مخلوق خود عشق میورزد. آنچنان که خالق متعال به مخلوقات خود عشق میورزد.
اولاً، موسیقی از جنس صدا است و بشر به صدای خوش متمایل است و جایگزین آن چیزی دیگر نیست ولو با همان خواص و تأثیرات! ثانیاً، موسیقی، مخلوق بشر است و بشر مخلوق خود را هر چه باشد، دوست دارد! اینها دلایل وجود موسیقی و بودن آن است!
اگرتوجه شود، بشر برای یافتن صداهای خوش (و هرچیز دیگر) در طبیعت، جست وجو میکند.این جست وجو و تحرک، درنهایت او را به مطلوبش میرساند. به تعبیر دیگر بشر موجودی کمالجو و تکاملگرا است. برای بهترینها حرکت میکند و برای نیل به آنها کوشش و تلاش مینماید. همان طور که از صداهای طبیعی به موسیقی میرسد و موسیقی، کمال اصوات طبیعت است، خود موسیقی هم باید کمال انسان را تأمین کند. زیر اصلاً انسان برای کمال و تکامل، هر جهش و جنبشی را انجام میدهد. پس موسیقی باید وسیله و زمینه کمال انسان باشد. اگر هر چیزی که نتیجه جنبش و جهش انسان است برای کمال او نباشد، سیر قهقرایی و نقض غرض است. غرض از جنبش و حرکت انسان تکامل و کمال اوست. حال اگر نتیجه این تحرک، کمال نباشد، نقض غرض و رفتن به قهقرا است. موسیقی (و هر چیز) که کمال اصوات طبیعی است، خود باید کمال انسان را تأمین کند.اگر نکند، نقض غرض انسان و سیر حیات اوست! کمال انسان چیست؟ رسیدن به کمال مطلق. آیا موسیقی میتواند وسیله نیل انسان به کمال مطلق باشد، آری. همان طور که موسیقی خود کمال اصوات طبیعت است، حاصل کمالجویی انسان است. رسیدن به کمال جز به دلیل خوی کمالجویی ممکن نیست! پس انسان اگر موسیقی را اختراع کرده، برای ارضای حس کمالجوییاش بوده و خود موسیقی پایان سیر کمالجویی بشر نیست. بلکه کمالی است برای رساندن به کمال مطلق! بعضی موسیقی را علاوه برمواردی که پیشتر گفته شد، برای لذت میخواهند. مانند اینکه عسل را برای شیرینیاش بخواهند درست است. عسل شیرین است و شیرینی، مطلوب و دلچسب انسان است. اما شیرینی عسل از عوارض آن است نه نتایجش. نتیجه عسل، عافیت بخشی و خاصیت سلامت افزایی است که در آن است اگرچه بسیار شیرین و لذتبخش است.
نوازنده و آهنگساز
احساسات، مولد نیات هستند. خواستها و آرزوهای نیک هنر میتواند بر اراده اثر بگذارد و آن را تحریک نماید. با هنر، میتوان عزم بر انجام کاری داشت و نسبت به آن تصمیم گرفت.
اینها همه کارهایی است که مثلاً با پزشکی نمیتوان! حال هنر بهتر است یا پزشکی؟ آیا آن خیر کثیر و عامی که صحبتش رفت، در هنر هست یا در پزشکی یا هر موضوع دیگر؟ صحبت از صفت تفضیلی بود!
از هنر بهتر چیست؟ آیا هنر بهترین است؟ چرا هنرخوب است؟ مثلاً موسیقی! چرا خوب است؟ برای تجدید قوای روحی؟ برای تمددّ اعصاب؟ خب این کارها را بعضی داروهای گیاهی هم انجام میدهند! برای سرگرمی؟ تفریحات سالم؟ برای آنها هم موارد بی زیان دیگری نیز هست! برای حال خوب؟ با موضوعات دیگر هم حال خوب، به دست میآید! پس برای چه؟ برای ایجاد عالمی مطبوع و شخصی؟! مواد مخدر و گیاهان روانگردان هم چنان میکنند! پس موسیقی برای چه است و باید باشد؟
همه موارد مزبور، جزو فواید موسیقی و از آثار و نتایج آن هست اما... اما چه؟ اما اینکه موسیقی صوت خوش است. صوت مطبوع مصنوع! صوت دل انگیزی که انسان خالقش است. انسان به صدای خوش و مطبوع، بسیار متمایل است. مگر در طبیعت صداهای خوش و مطبوع کم است یا مگر نیست؟ آری هست. اما درکنار صداهای ناخوش و مهیب و گوشخراش. طبیعت، معدن و منبعی است که درآن همه چیز هست. مثلاً گیاهان شفابخش و گیاهان مهلک، ازهر نوعی در طبیعت هست. برای گیاهان شفابخش، باید بشر همت کند و آنها را تهیه و جمع آوری نماید. سپس با عملیات و اقداماتی که بر آنها انجام میدهد، آنها را قابل بهرهبرداری کند.
صداها هم همین طورند. بشر، صداهای دلنشین و مطبوع طبیعت را شناسایی وجمع آوری میکند و با تقلید و تولید آنها به وسیله آلات، آنها را به کار میگیرد و میبرد و موسیقی همین است. این بدین صورت در طبیعت نیست! موسیقی، فرآوری اصوات خوش و دل انگیز طبیعت است. فعالیتی است که آدمی بر اصوات طبیعی، انجام میدهد! این پدیده بدین صورت در طبیعت نیست و این صدای دلانگیز محصول بشر، مخلوق خودش است. انسان به مخلوق خود عشق میورزد. آنچنان که خالق متعال به مخلوقات خود عشق میورزد.
اولاً، موسیقی از جنس صدا است و بشر به صدای خوش متمایل است و جایگزین آن چیزی دیگر نیست ولو با همان خواص و تأثیرات! ثانیاً، موسیقی، مخلوق بشر است و بشر مخلوق خود را هر چه باشد، دوست دارد! اینها دلایل وجود موسیقی و بودن آن است!
اگرتوجه شود، بشر برای یافتن صداهای خوش (و هرچیز دیگر) در طبیعت، جست وجو میکند.این جست وجو و تحرک، درنهایت او را به مطلوبش میرساند. به تعبیر دیگر بشر موجودی کمالجو و تکاملگرا است. برای بهترینها حرکت میکند و برای نیل به آنها کوشش و تلاش مینماید. همان طور که از صداهای طبیعی به موسیقی میرسد و موسیقی، کمال اصوات طبیعت است، خود موسیقی هم باید کمال انسان را تأمین کند. زیر اصلاً انسان برای کمال و تکامل، هر جهش و جنبشی را انجام میدهد. پس موسیقی باید وسیله و زمینه کمال انسان باشد. اگر هر چیزی که نتیجه جنبش و جهش انسان است برای کمال او نباشد، سیر قهقرایی و نقض غرض است. غرض از جنبش و حرکت انسان تکامل و کمال اوست. حال اگر نتیجه این تحرک، کمال نباشد، نقض غرض و رفتن به قهقرا است. موسیقی (و هر چیز) که کمال اصوات طبیعی است، خود باید کمال انسان را تأمین کند.اگر نکند، نقض غرض انسان و سیر حیات اوست! کمال انسان چیست؟ رسیدن به کمال مطلق. آیا موسیقی میتواند وسیله نیل انسان به کمال مطلق باشد، آری. همان طور که موسیقی خود کمال اصوات طبیعت است، حاصل کمالجویی انسان است. رسیدن به کمال جز به دلیل خوی کمالجویی ممکن نیست! پس انسان اگر موسیقی را اختراع کرده، برای ارضای حس کمالجوییاش بوده و خود موسیقی پایان سیر کمالجویی بشر نیست. بلکه کمالی است برای رساندن به کمال مطلق! بعضی موسیقی را علاوه برمواردی که پیشتر گفته شد، برای لذت میخواهند. مانند اینکه عسل را برای شیرینیاش بخواهند درست است. عسل شیرین است و شیرینی، مطلوب و دلچسب انسان است. اما شیرینی عسل از عوارض آن است نه نتایجش. نتیجه عسل، عافیت بخشی و خاصیت سلامت افزایی است که در آن است اگرچه بسیار شیرین و لذتبخش است.
سطحینگری؛ حاصل فراوانی اطلاعات
دکترحجت عرفانیانپور
مدرس سواد رسانه
یکی از پیامدهای حضور مداوم در شبکههای اجتماعی و در اینترنت، سطحینگری و سطحیاندیشی است؛ اما چگونه میشود فضایی که دائماً در حال دادن اطلاعات به ماست، ما را به سمت سطحینگری و سطحیاندیشی و در ادامه فاصله گرفتن از شناخت میبرد و فراتر از آن به بیمعنایی و پوچی میرساند و به نوعی درک نادرست را در وجود ما رقم میزند. در واقع همه افراد در طول زندگی خود دارای یک توانایی به نام هوش هستند. این هوش باعث میشود که ما به روابط عادی بین اشیا و موجودات و قوانین حاکم بر روابط پی ببریم. درجه هوش در افراد مختلف متفاوت است؛ از اینرو برداشتهایی که افراد از اتفاقات و رخدادهای پیرامون خود دارند، نیز متفاوت است. برای همه گروهها در ابتدا مسائل در سطح است؛ اما بهتدریج که میزان و درجه سواد، آگاهی و خردمندی و دانایی افزایش مییابد، نگرش افراد عمیق میگردد. این مسأله را میشود با یک مثال ساده ملموس شرح داد. یک سلام و علیک ساده بین دو نفر را در نظر بگیرید. ظاهر و سطح ماجرا برای یک فرد سادهاندیش این است که پاسخ سلام داده شده؛ ولی وقتی نفر سومی شاهد باشد که کمی عمیقتر به ماجرا مینگرد، ممکن است در این سلام سردی و بیتوجهی ببیند یا گرمی و صمیمیت؛ در واقع این سواد رسانه است که ما را به کنه روابط افراد و اشیا میرساند و سبب میشود که از سطحینگری خارج شویم؛ اما پرسش این است که چگونه حضور در شبکههای اجتماعی سبب بروز آسیب سطحینگری میشود؟ باید بگویم که فراوانی و سرعت، همواره دو فاکتوری است که ما را از چرایی موضوعات دور میکند و در سطح نگه میدارد و سبب میشود که هدف واقعی صاحبان رسانه و آنچه در پس ماجرا است، بر ما در جایگاه کاربران رسانه، آشکار نشود و از واقعیت رخدادها فاصله بگیریم و جدا بیفتیم. اگر میخواهیم چنین نشود، باید سواد رسانهای خود را ارتقا بخشیم.
با یاری گرفتن از مهارت تفکر نقاد میتوان کمی در مسائل عمیق شد. نخست آنکه به صدق و کذب خبری که برای ما فرستاده شده، از نگاه منطقی بیندیشیم و با ابزارهایی که در دست داریم و بررسی منع خبر، آن را راستیآزمایی کنیم. دیگر اینکه از خود بپرسیم که فرستنده خبر کیست؟ آیا ممکن است غرض یا نفعی در میان باشد؟ چه کسی یا کسانی از انتشار چنین اخباری ممکن است سود ببرند؟ آیا ارسال این خبر به دیگران یا اقدام درباره محتوای خبر ممکن است برای من تبعاتی به دنبال داشته باشد؟ یا برای جامعه زیانبار باشد؟ دستکم اینکه با سیاهنمایی حال مردم را بد کند؟ سواد رسانه، همواره ما را به انتخاب بهتر رهنمود میکند.
مدرس سواد رسانه
یکی از پیامدهای حضور مداوم در شبکههای اجتماعی و در اینترنت، سطحینگری و سطحیاندیشی است؛ اما چگونه میشود فضایی که دائماً در حال دادن اطلاعات به ماست، ما را به سمت سطحینگری و سطحیاندیشی و در ادامه فاصله گرفتن از شناخت میبرد و فراتر از آن به بیمعنایی و پوچی میرساند و به نوعی درک نادرست را در وجود ما رقم میزند. در واقع همه افراد در طول زندگی خود دارای یک توانایی به نام هوش هستند. این هوش باعث میشود که ما به روابط عادی بین اشیا و موجودات و قوانین حاکم بر روابط پی ببریم. درجه هوش در افراد مختلف متفاوت است؛ از اینرو برداشتهایی که افراد از اتفاقات و رخدادهای پیرامون خود دارند، نیز متفاوت است. برای همه گروهها در ابتدا مسائل در سطح است؛ اما بهتدریج که میزان و درجه سواد، آگاهی و خردمندی و دانایی افزایش مییابد، نگرش افراد عمیق میگردد. این مسأله را میشود با یک مثال ساده ملموس شرح داد. یک سلام و علیک ساده بین دو نفر را در نظر بگیرید. ظاهر و سطح ماجرا برای یک فرد سادهاندیش این است که پاسخ سلام داده شده؛ ولی وقتی نفر سومی شاهد باشد که کمی عمیقتر به ماجرا مینگرد، ممکن است در این سلام سردی و بیتوجهی ببیند یا گرمی و صمیمیت؛ در واقع این سواد رسانه است که ما را به کنه روابط افراد و اشیا میرساند و سبب میشود که از سطحینگری خارج شویم؛ اما پرسش این است که چگونه حضور در شبکههای اجتماعی سبب بروز آسیب سطحینگری میشود؟ باید بگویم که فراوانی و سرعت، همواره دو فاکتوری است که ما را از چرایی موضوعات دور میکند و در سطح نگه میدارد و سبب میشود که هدف واقعی صاحبان رسانه و آنچه در پس ماجرا است، بر ما در جایگاه کاربران رسانه، آشکار نشود و از واقعیت رخدادها فاصله بگیریم و جدا بیفتیم. اگر میخواهیم چنین نشود، باید سواد رسانهای خود را ارتقا بخشیم.
با یاری گرفتن از مهارت تفکر نقاد میتوان کمی در مسائل عمیق شد. نخست آنکه به صدق و کذب خبری که برای ما فرستاده شده، از نگاه منطقی بیندیشیم و با ابزارهایی که در دست داریم و بررسی منع خبر، آن را راستیآزمایی کنیم. دیگر اینکه از خود بپرسیم که فرستنده خبر کیست؟ آیا ممکن است غرض یا نفعی در میان باشد؟ چه کسی یا کسانی از انتشار چنین اخباری ممکن است سود ببرند؟ آیا ارسال این خبر به دیگران یا اقدام درباره محتوای خبر ممکن است برای من تبعاتی به دنبال داشته باشد؟ یا برای جامعه زیانبار باشد؟ دستکم اینکه با سیاهنمایی حال مردم را بد کند؟ سواد رسانه، همواره ما را به انتخاب بهتر رهنمود میکند.
عشق و عقل در مکتب عاشورا
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
استاد فلسفهاسلامی
1. عشق و عقل از ویژگیهای انسان است. عشق والاترین درجه محبت است و تنها انسان است که در این عالم عاشق میشود. کلمه عشق در قرآن کریم به کار نرفته است و خداوند هم نه عاشق که «محب» معرفی و توصیف شده است. در طول تاریخ همواره عرفا و شاعران میپنداشتند که بین عقل و عشق تنازع وجود دارد. اما واقعیت این است که آن عقلی که با عشق در تنازع است «عقل دنیوی» و عقل کاسبکارانه است. در حالی که «عقل رحمانی» با عشق در اتحاد است، چرا که مبدأ عشق و عقل یک چیز و آن «قوه ناطقه انسان» است. در واقع، نفس ناطقه در عین وحدت و یگانگی، در پدیده «عقل» و «عشق» دو جلوه مشعشع و عالی دارد. بنابراین، نمیتوان از تنازع و بیگانگی عقل و عشق سخن گفت و اگر گاهی از تنازع میان این دو سخنی به میان میآید، مقصود اختلاف و تنازع عشق با «عقل دنیوی» است که فقط به منافع این دنیایی میاندیشد.
2. جمع عقل و عشق در مکتب امام حسین(ع) متجلی میشود. حضرت امام حسین(ع) در برابر دشمنانش با عقل و عشق ایستادگی کرد و در این راه، نه تنها خود که همه اصحاب و یارانش شهید شدند. این واقعه، اوج فداکاری امام حسین(ع) را گواهی میدهد. ایشان عاشقانه جهاد کردند و عشق ایشان عین عقل ایشان بود. در واقع در سیره و سیاست حسینی، همراهی و اتحاد عقل و عشق به کمال رسید. از آنجایی که امام حسین(ع) از اولیای خداوند است و اولیا، انسانهای کاملی هستند که صفات جمالی و کمالی در آنان به فعلیت رسیده است. تکامل عشق و عقل مخصوص انبیا و اولیا است که در کمتر انسانی تحقق مییابد. تکامل و همراهی عشق و عقل را به عینه میتوان در مکتب عاشورا دید.
رویارویی حق و باطل از دیگر منازعات این عالم است و از برجستهترین شواهد این مدعا، منازعات بین انبیا و مخالفان آنان در طول تاریخ بوده است. تنازع میان حق و باطل در صحرای کربلا به تمامه و در کمال خود به ظهور میرسد.
3. اما افعال حضرت امام حسین(ع) را چگونه میتوان با ارجاع به حکمت فهم کرد؟ در مقام پاسخ به این پرسش باید گفت وقتی معتقدیم که حضرت امام حسین(ع) صاحب «کمال عقل» است و کمال عقل، عین حکمت است بنابراین «حکیم» کسی است که عقلانی عمل میکند و «حکمت» اجرای احکام عقل است. به این اعتبار، حضرت امام حسین(ع) با عقل کامل در برابر باطل ایستاد و مجرای تجلی حکمت همان صحرای کربلا است. حکمت همیشه در جستوجوی حقیقت است و حکیم کسی است که در جستوجوی حقیقت برمیآید. بر این اساس است که واقعه عاشورا را در اوج حکمت و زیبایی معنوی میدانیم. «زیبایی معنوی» همان حقیقت است و همان فعلی است که حضرت امام حسین(ع) در واقعه کربلا رقم زد.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «عشق و عقل در مکتب عاشورا» است که در سلسله نشستهای «حسینیه حکمت» در محل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به صورت مجازی ارائه شد.
استاد فلسفهاسلامی
1. عشق و عقل از ویژگیهای انسان است. عشق والاترین درجه محبت است و تنها انسان است که در این عالم عاشق میشود. کلمه عشق در قرآن کریم به کار نرفته است و خداوند هم نه عاشق که «محب» معرفی و توصیف شده است. در طول تاریخ همواره عرفا و شاعران میپنداشتند که بین عقل و عشق تنازع وجود دارد. اما واقعیت این است که آن عقلی که با عشق در تنازع است «عقل دنیوی» و عقل کاسبکارانه است. در حالی که «عقل رحمانی» با عشق در اتحاد است، چرا که مبدأ عشق و عقل یک چیز و آن «قوه ناطقه انسان» است. در واقع، نفس ناطقه در عین وحدت و یگانگی، در پدیده «عقل» و «عشق» دو جلوه مشعشع و عالی دارد. بنابراین، نمیتوان از تنازع و بیگانگی عقل و عشق سخن گفت و اگر گاهی از تنازع میان این دو سخنی به میان میآید، مقصود اختلاف و تنازع عشق با «عقل دنیوی» است که فقط به منافع این دنیایی میاندیشد.
2. جمع عقل و عشق در مکتب امام حسین(ع) متجلی میشود. حضرت امام حسین(ع) در برابر دشمنانش با عقل و عشق ایستادگی کرد و در این راه، نه تنها خود که همه اصحاب و یارانش شهید شدند. این واقعه، اوج فداکاری امام حسین(ع) را گواهی میدهد. ایشان عاشقانه جهاد کردند و عشق ایشان عین عقل ایشان بود. در واقع در سیره و سیاست حسینی، همراهی و اتحاد عقل و عشق به کمال رسید. از آنجایی که امام حسین(ع) از اولیای خداوند است و اولیا، انسانهای کاملی هستند که صفات جمالی و کمالی در آنان به فعلیت رسیده است. تکامل عشق و عقل مخصوص انبیا و اولیا است که در کمتر انسانی تحقق مییابد. تکامل و همراهی عشق و عقل را به عینه میتوان در مکتب عاشورا دید.
رویارویی حق و باطل از دیگر منازعات این عالم است و از برجستهترین شواهد این مدعا، منازعات بین انبیا و مخالفان آنان در طول تاریخ بوده است. تنازع میان حق و باطل در صحرای کربلا به تمامه و در کمال خود به ظهور میرسد.
3. اما افعال حضرت امام حسین(ع) را چگونه میتوان با ارجاع به حکمت فهم کرد؟ در مقام پاسخ به این پرسش باید گفت وقتی معتقدیم که حضرت امام حسین(ع) صاحب «کمال عقل» است و کمال عقل، عین حکمت است بنابراین «حکیم» کسی است که عقلانی عمل میکند و «حکمت» اجرای احکام عقل است. به این اعتبار، حضرت امام حسین(ع) با عقل کامل در برابر باطل ایستاد و مجرای تجلی حکمت همان صحرای کربلا است. حکمت همیشه در جستوجوی حقیقت است و حکیم کسی است که در جستوجوی حقیقت برمیآید. بر این اساس است که واقعه عاشورا را در اوج حکمت و زیبایی معنوی میدانیم. «زیبایی معنوی» همان حقیقت است و همان فعلی است که حضرت امام حسین(ع) در واقعه کربلا رقم زد.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «عشق و عقل در مکتب عاشورا» است که در سلسله نشستهای «حسینیه حکمت» در محل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به صورت مجازی ارائه شد.
عکس نوشت
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همزمان با ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، اقدام به برگزاری نمایشگاه نقاشی عاشورایی، با عنوان «ماه سرخ» کرده است. در این نمایشگاه منتخبی از آثار نقاشی (شامل ۳۳ اثر)، مربوط به اعضای مراکز فرهنگیهنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در چند سال گذشته، از استانهای مختلف کشور گردآوری شده است. نمایشگاه نقاشی عاشورایی «ماه سرخ» از ۱۰ تا پایان مرداد ۱۴۰۱ در گالری شهید محمد طاها مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب تهران برگزار میشود. /ایرنا
عاشورا حرکتی در امتداد «بعثت»و«غدیر» و چالشی جهت تبیین«فلسفه انتظار»
اصلاح و احیای دین هدف نهضت حسینی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
اگر بپذیریم اسلام دارای فلسفه اجتماعی بوده و در ارتباط با زندگی جمعی از دیدگاهی کمالگرا برخوردار است، میتوان ارتباط محکمی میان «سعادت فرد» و «صلاح جامعه» برقرار نموده و مدعی شد بذر کمال انسان در متن اجتماعی سالم امکان رشد دارد. براین مبنا جز با برپایی جامعه صالح نمیتوان به حیات طیبه جمعی دست یافت. جامعه صالح نیز به نوبه خود جز با قیادت و رهبری فردی همسنگ پیامبران و برخوردار از تقوای الهی در سطح عصمت امکان شکلگیری ندارد. این جوهره پیام غدیر است که پیشتر از آن بر لسان وحی نیز جاری شده است. تعالیم اسلام در ابعاد اجتماعی بر این مدار تعیین شده است که عدالت محور جامعه باشد و جز فردی عادل، مصون از خطا و الهی، چه کسی میتواند مدعی برپایی چنین جامعهای باشد! اساساً اسلام، هدف کلی ادیان آسمانی را برقراری «عدالت» میداند.«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط... (سوره حدید، آیه 25) بی گمان پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و مقیاس حق نازل کردیم برای اینکه مردم به عدالت قیام کنند.» بنابراین عدالت اساس جامعه اسلامی و پایه و مبنای زندگی جمعی است که از طریق حاکمان عدل گستر امکان تحقق دارد. همان چیزی که اساس و فلسفه انتظار موعود را شکل میدهد. از نظر اسلام عدالت قاموس الهی بوده و در متن آفرینش نیز ساری و جاری است. از این رو در تنظیم روابط اجتماعی نقش اساسی داشته و لازمه قوام واستحکام جوامع است.
منطقاً فقدان عدالت اجتماعی، در ایمان و اخلاق مردم، حتی در افکار و عقاید آنان نیز تأثیر دارد. ملکات نفسانی که رمز حیات یک جامعه به شمار میرود بر محور عدالت قرار دارد و اگر جامعهای متعادل و بر مبنای عدل نباشد، فضیلتهای اخلاقی کمرنگ نیز از آن جامعه رخت برمیبندند، هرچند مردمش به ظاهر مسلمان باشند. این بود که سیدالشهدا(ع) خودش و اصحاب و انصار را فدا کرد تا جامعه اصلاح شده و نشانههای عدالت بدان برگردد.
لازمه این کار احیای ارزشهای دینی از طریق معرفی اهداف رسالت و پیگیری اهداف غدیر بود. اساساً ماهیت احیاگری زنده نگه داشتن مفاهیم ارجمند و دارای ارزش و جلوگیری از مرگ آنهاست. به گونهای که نشاط و طراوت و فعالیت و بالندگی و دیگر ویژگیهای حیات و زندگی را به جامعه بازگرداند. ویژگیای که امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف دوستان خود به کار میبرد و میفرمود: «...آنها که سنت پیامبر را زنده کردند و بدعت را میراندند.» علی (ع)، «عمار»، «ابن تیهان» و «ذوالشهادتین» و امثال اینان را محیی سنت پیامبر میخواند. احیای دین بر نوعی آسیبشناسی تکیه دارد. براین اساس محیی میکوشد تا زنگار از چهره دین بزداید تا حقیقت و هویت واقعی آن هویدا گردد. امام حسین(ع) با قیام خود آهنگ درمان بیماری جامعه را نمود. بیماریای که در نتیجه فراموشی فلسفه بعثت و غدیر به وجود آمده بود.
از هنگامی که اباعبدالله الحسین(ع) از بیعت با یزید امتناع ورزیده و از مدینه خارج شد، در منازل و مواقف متعدد، سخنانی بر زبان جاری ساخت که ماهیت قیام را بخوبی نشان میدهد. احیای معیارهای حق و برگرداندن مدار جامعه از سمت باطل، آشکارا در بیانات حضرت دیده میشود. امام (ع) هنگام خروج از مدینه فرمود: «هر کس مرا متابعت کند و سخن حق من بپذیرد، سعادت و سلامت یابد و هر کس که خودداری کند و از دایره اطاعت من بیرون رود، صبر کنم تا آن وقتی که خدای تعالی میان من و او حکم کند.»
همچنین در مطالبی که خطاب به مروان در مدینه فرمود آشکارا به این امر اشاره دارد: «ای مروان! یزید کیست که تو مرا به بیعت با او میخوانی؟ حال اینکه میدانی یزید مردی شرابخوار و فاسق است. سخنی نا اندیشیده و قبیح گفتی... ای دشمن خدای، نمیدانی که ما اهل بیت رسول خداییم و همیشه حق بر زبان ما رفته است؟ من از جد خویش محمد رسولالله(ص) شنیدم که گفت... خلافت حرام است بر آل ابی سفیان و بر طلقا». همچنین با تأکید بر احیای سنت و سیره نبوی و علوی در نامهای خطاب به رؤسای بصره مینویسد: «من میخواهم بدعت را از بین ببرم. سنت را احیا کنم. زیرا سنت را میرانده، بدعت را زنده کردهاند.» حضرت تعبیرهای دیگری هم دارند که آشکارا احیای سیره پیامبر(ص) وعلی (ع) را بیان مینماید. آن حضرت(ع) هنگام عزیمت از مدینه به جانب مکه در وصیت به برادر خود محمد حنفیه فرموده است: «من نه از روی خودخواهی یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من امر به معروف و نهی از منکر و خواستهام از این حرکت اصلاح مفاسد و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابی طالب (ع) است.» امام در این کلام خود اشاره میکند که من به قصد ظلم و فساد (که فساد ناشی از ظلم است) قیام نکردهام بلکه به نیت اصلاح امت جدم پیامبر اسلام و احیای سیره نبوی و علوی دست به نهضت زدم. آیا سنت و سیره نبوی و علوی چیزی جز حرکت بر مدار عدل و احقاق حق در بین مسلمین بود؟
دبیر گروه پایداری
اگر بپذیریم اسلام دارای فلسفه اجتماعی بوده و در ارتباط با زندگی جمعی از دیدگاهی کمالگرا برخوردار است، میتوان ارتباط محکمی میان «سعادت فرد» و «صلاح جامعه» برقرار نموده و مدعی شد بذر کمال انسان در متن اجتماعی سالم امکان رشد دارد. براین مبنا جز با برپایی جامعه صالح نمیتوان به حیات طیبه جمعی دست یافت. جامعه صالح نیز به نوبه خود جز با قیادت و رهبری فردی همسنگ پیامبران و برخوردار از تقوای الهی در سطح عصمت امکان شکلگیری ندارد. این جوهره پیام غدیر است که پیشتر از آن بر لسان وحی نیز جاری شده است. تعالیم اسلام در ابعاد اجتماعی بر این مدار تعیین شده است که عدالت محور جامعه باشد و جز فردی عادل، مصون از خطا و الهی، چه کسی میتواند مدعی برپایی چنین جامعهای باشد! اساساً اسلام، هدف کلی ادیان آسمانی را برقراری «عدالت» میداند.«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط... (سوره حدید، آیه 25) بی گمان پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و مقیاس حق نازل کردیم برای اینکه مردم به عدالت قیام کنند.» بنابراین عدالت اساس جامعه اسلامی و پایه و مبنای زندگی جمعی است که از طریق حاکمان عدل گستر امکان تحقق دارد. همان چیزی که اساس و فلسفه انتظار موعود را شکل میدهد. از نظر اسلام عدالت قاموس الهی بوده و در متن آفرینش نیز ساری و جاری است. از این رو در تنظیم روابط اجتماعی نقش اساسی داشته و لازمه قوام واستحکام جوامع است.
منطقاً فقدان عدالت اجتماعی، در ایمان و اخلاق مردم، حتی در افکار و عقاید آنان نیز تأثیر دارد. ملکات نفسانی که رمز حیات یک جامعه به شمار میرود بر محور عدالت قرار دارد و اگر جامعهای متعادل و بر مبنای عدل نباشد، فضیلتهای اخلاقی کمرنگ نیز از آن جامعه رخت برمیبندند، هرچند مردمش به ظاهر مسلمان باشند. این بود که سیدالشهدا(ع) خودش و اصحاب و انصار را فدا کرد تا جامعه اصلاح شده و نشانههای عدالت بدان برگردد.
لازمه این کار احیای ارزشهای دینی از طریق معرفی اهداف رسالت و پیگیری اهداف غدیر بود. اساساً ماهیت احیاگری زنده نگه داشتن مفاهیم ارجمند و دارای ارزش و جلوگیری از مرگ آنهاست. به گونهای که نشاط و طراوت و فعالیت و بالندگی و دیگر ویژگیهای حیات و زندگی را به جامعه بازگرداند. ویژگیای که امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف دوستان خود به کار میبرد و میفرمود: «...آنها که سنت پیامبر را زنده کردند و بدعت را میراندند.» علی (ع)، «عمار»، «ابن تیهان» و «ذوالشهادتین» و امثال اینان را محیی سنت پیامبر میخواند. احیای دین بر نوعی آسیبشناسی تکیه دارد. براین اساس محیی میکوشد تا زنگار از چهره دین بزداید تا حقیقت و هویت واقعی آن هویدا گردد. امام حسین(ع) با قیام خود آهنگ درمان بیماری جامعه را نمود. بیماریای که در نتیجه فراموشی فلسفه بعثت و غدیر به وجود آمده بود.
از هنگامی که اباعبدالله الحسین(ع) از بیعت با یزید امتناع ورزیده و از مدینه خارج شد، در منازل و مواقف متعدد، سخنانی بر زبان جاری ساخت که ماهیت قیام را بخوبی نشان میدهد. احیای معیارهای حق و برگرداندن مدار جامعه از سمت باطل، آشکارا در بیانات حضرت دیده میشود. امام (ع) هنگام خروج از مدینه فرمود: «هر کس مرا متابعت کند و سخن حق من بپذیرد، سعادت و سلامت یابد و هر کس که خودداری کند و از دایره اطاعت من بیرون رود، صبر کنم تا آن وقتی که خدای تعالی میان من و او حکم کند.»
همچنین در مطالبی که خطاب به مروان در مدینه فرمود آشکارا به این امر اشاره دارد: «ای مروان! یزید کیست که تو مرا به بیعت با او میخوانی؟ حال اینکه میدانی یزید مردی شرابخوار و فاسق است. سخنی نا اندیشیده و قبیح گفتی... ای دشمن خدای، نمیدانی که ما اهل بیت رسول خداییم و همیشه حق بر زبان ما رفته است؟ من از جد خویش محمد رسولالله(ص) شنیدم که گفت... خلافت حرام است بر آل ابی سفیان و بر طلقا». همچنین با تأکید بر احیای سنت و سیره نبوی و علوی در نامهای خطاب به رؤسای بصره مینویسد: «من میخواهم بدعت را از بین ببرم. سنت را احیا کنم. زیرا سنت را میرانده، بدعت را زنده کردهاند.» حضرت تعبیرهای دیگری هم دارند که آشکارا احیای سیره پیامبر(ص) وعلی (ع) را بیان مینماید. آن حضرت(ع) هنگام عزیمت از مدینه به جانب مکه در وصیت به برادر خود محمد حنفیه فرموده است: «من نه از روی خودخواهی یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من امر به معروف و نهی از منکر و خواستهام از این حرکت اصلاح مفاسد و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابی طالب (ع) است.» امام در این کلام خود اشاره میکند که من به قصد ظلم و فساد (که فساد ناشی از ظلم است) قیام نکردهام بلکه به نیت اصلاح امت جدم پیامبر اسلام و احیای سیره نبوی و علوی دست به نهضت زدم. آیا سنت و سیره نبوی و علوی چیزی جز حرکت بر مدار عدل و احقاق حق در بین مسلمین بود؟
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
شورای هنر، اندیشکده ای علمی جهت توسعه فرهنگ و هنر کشور
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
موسیقی، کمالی است برای رساندن به کمال مطلق
-
سطحینگری؛ حاصل فراوانی اطلاعات
-
عشق و عقل در مکتب عاشورا
-
عکس نوشت
-
اصلاح و احیای دین هدف نهضت حسینی
اخبارایران آنلاین