بررسی اهداف رژیم صهیونیستی از جذب آوارگان جنگ اوکراین
ملتسازی جعلی!
فائزه سادات یوسفی
روزنامهنگار
وقوع جنگ بین اوکراین و روسیه و به تبع آن وضعیت نابسامان و درمانده آوارگان و آسیبدیدگان یهودی، فرصتی استثنایی برای رژیم صهیونیستی فراهم آورده تا بتواند با ورود آنها به سرزمین اشغالی، روند مهاجرت یهودیان را به سرزمین اشغالی تشدید کند، چرا که در شرایط معمول چنین تمایلی از سوی یهودیان این منطقه وجود نداشته است. هر چند که رژیم تلاش میکند از این مبادی به اهداف خود جامه عمل بپوشاند اما با گذر زمان و عیان شدن واقعیتهای سرزمین اشغالی بر آوارگان، این هدفگذاری عقیم خواهد شد. بر همین اساس، سازمان ملل هشدار داده که حدود 90 درصد آوارگان اوکراینی با فقر شدید روبهرو خواهند شد و آنها از کوچکترین خدمات اولیه زندگی محروم هستند. از این رو، دفاتر آژانس مهاجرت یهود برای تشویق یهودیان اوکراین و روسیه و حتی کشورهای شرق اروپا جهت مهاجرت به سرزمینهای اشغالی فعال شدهاند. مقامات اسرائیلی مدعی هستند، تعداد آوارگانی که تاکنون وارد فلسطین اشغالی شدهاند، از مرز ۳۰ هزار پناهجو گذشته است و انتظار میرود هزاران نفر دیگر از یهودیان اوکراینی، به اراضی اشغالی منتقل شوند. آنچه که در وهله اول دیده میشود، برخورد نژادپرستانه رژیم با آوارگان جنگی و اثبات رویکرد آپارتایدی آن در عرصه بینالملل است. برخورد گزینشی با آوارگانی که با مشکلات و معضلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند بر اساس ویژگی یهودیت و رها کردن و نادیده گرفتن بخش عظیمی از آنها، برآمده از بنیان تبعیض نژادی رژیم صهیونیستی است. اینکه در معادلات بحرانی جهانی تنها به زنده نگاه داشتن یهودیت پرداخته شود نشان میدهد که آپارتاید رژیم، تنها به فلسطینیان محدود نیست و به تمام مردم جهان تعمیم داده میشود که این خود خطری ضمنی برای جهانیان محسوب میگردد. اهدافی که رژیم برای این اقدام منظور داشته، نشأت گرفته از چالشهای متعدد درونی، تلاش برای رفع ظواهر آن و فرصتی برای عرض اندام در بین جامعه یهودیان جهان بهعنوان تنها مأمن و پناهگاه و همچنین معتبرسازی سرزمین موعود افسانهای است. از طرفی، سعی دارد با انکار وضعیت بحرانی موجود در داخل، جلوه و تصویری نمادین از خود به دنیا مخابره کند.
اهداف رژیم صهیونیستی از انتقال آوارگان
یکی از اهداف رژیم صهیونیستی از انتقال آوارگان، ایجاد مشروعیتبخشی و ماهیتبخشی از طریق اسکان دادن یهودیان جنگزده است. بهطور کلی رژیم دچار معضل عدم مشروعیت در جهان و بخصوص منطقه است. ارکان تشکیلدهنده رژیم صهیونیستی اشغالگری، تصاحب، جنایت و ویرانگری است که در نهایت شاکله وجودی آن از راه نامشروع به دست آمده است. پیمان ابراهیم و عادیسازی با کشورهای منطقه و همچنین راهحل تصنعی دو دولتی در سرزمین اشغالی، راهی برای غلبه بر این معضل و تلاش برای هویتیابی در منطقه است. اما عدم همراهی مطلوب برخی کشورها چون عراق، اردن، مصر و امارات با سیاستگذاریهای اسرائیل و تعامل کجدار و مریز دیگر کشورها در عرصه بینالملل با آن، توصیفی از عدم تحقق مشروعیت در جهان است. این در حالی است که تاکنون تمام نقشآفرینیهای رژیم صهیونیستی بهعنوان بازیگر منطقهای به پشتوانه و حمایت ایالات متحده بوده و ابتکار عمل بهطور منحصر در ساختار سیاست خارجه آن معنایی ندارد.
دیگر هدف رژیم، رفع بحران جمعیت و غلبه جمعیتی بر فلسطینیان ساکن سرزمین است که از مهمترین موضوعات داخلی برای مقامات رژیم محسوب میگردد. بحران جمعیت از چالشهای مهم در اراضی اشغالی است که تحت تأثیر مهاجرت معکوس، کاهش آمار مهاجرت، زیست فلسطینیان و فقدان جامعهای واحد رو به زوال رفته و در آینده تهدیدی جدی را برای این رژیم رقم خواهد زد. وجود 2 میلیون جمعیت فلسطینی در مقابل 7 میلیون نفر یهودی ساکن اراضی اشغالی برای ساختار جمعیتی اسرائیل مخاطرهآمیز است، خصوصاً که آمار از غلبه رشد جمعیتی فلسطینیان بر یهودیان خبر میدهد.
ساختار اجتماعی یهودیان بهدلیل مهاجرت اقوام و زبانهای مختلف، فراگیر و واحد نیست و آنها بهصورت جزیرهای زندگی میکنند و نمیتوان نام یک ملت را بر آن نهاد. یکی از دلایل شهرکسازی و اقامت قبیلهای در آن همین موضوع است. از طرفی آمار جذب یهودیان نیز با کاهش مواجه شده و در زمانی حتی مهاجرت معکوس بر آمار آن غلبه پیدا کرده است. بهطوری که طبق آمار 40 درصد به مهاجرت به خارج از سرزمین اشغالی فکر میکنند.
رفاه، امنیت و آینده تأمینشده سه مقوله تعیین کنندهای است که یهودیان اراضی اشغالی را بهرغم تفاوتهای قومی در کنار یکدیگر قرار داده است. از این رو، اگر یکی از این مؤلفهها بهتنهایی دستخوش تغییر گردد، دیگر انگیزهای برای ماندن آنها در این سرزمین باقی نخواهد ماند.
در چند سال اخیر، اقتصاد این رژیم متأثر از کرونا، جنگ اوکراین و عوامل داخلی دچار افول گشته و در ماههای گذشته شهرهای مختلف اراضی اشغالی شاهد اعتصابات و تظاهرات معیشتی در اعتراض به افزایش شدید قیمت کالا، مسکن و اجارهبها بوده است.
افزون بر آن، امنیت سرزمین اشغالی از زمان جنگ 33 روزه و در پی حملات موشکی مقاومت حزبالله و ناتوانی رژیم در مقابله و دفع آن، بهطور عینی زیر سؤال رفت. پس از آن و با تشدید تحرکات گروههای مقاومت تا به امروز، امنیت سیر نزولی پیدا کرده و هر روزه از آن کاسته میشود. اکنون رویکرد عملیاتی جدید و شکلگیری گردانهای مبارزاتی جدید، پوشش کامل موشکی و پهپادی سرزمین توسط گروههای مقاومت، حملات سایبری به مرکز حساس و به مخاطره افتادن اطلاعات مهم نظامی و امنیتی و ناتوانی رژیم در حفاظت و مقابله جدی با آنها، از عواملی هستند که نشان میدهد که امنیت مورد ادعای رژیم بسیار شکننده شده است. تا جایی که بنی گانتس وزیر جنگ اسرائیل صریحاً اعلام کرد که بهدلیل افزایش عملیات میدانی فلسطینیها و تشدید ناامنیها حرکت در خیابانهای تلآویو دشوار شده است. علاوه بر آن، عدم پایداری دولتها و تعمیق شکاف سیاسی به مشکلات داخلی رژیم افزوده و در مجموع نشان میدهد که هیچ چشمانداز روشنی برای آینده تأمین شده یهودیان این خطه وجود ندارد. این عوامل سبب شده که اسرائیل از دید یهودیان مکان مناسبی برای زندگی نباشد و در نتیجه پدیده مهاجرت معکوس را رقم بزنند. بنابراین ورود جمعیت یهودی جدید بر تعداد یهودیان سرزمین اشغالی خواهد افزود و میتواند بهطور مقطعی مرهمی بر بحران جمعیتی باشد. توسعه جغرافیایی و افزایش شهرکسازی به بهانه اسکان دادن جمعیت یهودی جدید یکی دیگر از اهداف رژیم است. همچنین در لوای آن، سران رژیم صهیونیستی تربیت نسل جدید اشغالگران را در دستور کار خود قرار دادهاند. این مسأله در آینده بر میزان جنایت و کشتار در سرزمین اشغالی خواهد افزود، زیرا اولاً زیرساخت چنین فضایی نیاز به اعمال زور و خشونت جهت تخریب بیشتر منازل فلسطینیان و رویارویی با آنها دارد و ثانیاً در روزهای اخیر مسلح شدن تدریجی شهرکنشینان به بهانه مقابله با عملیاتهای مقاومتی قانونی شده است. بنابراین میتوان گفت که برای آوارگان به دست آوردن زندگی مطلوب نیاز به همسویی با مقامات صهیونیست دارد که نهایتاً تبعیت از این امر، آنها را در صف متجاوزان این رژیم قرار خواهد داد و بر تعداد جنایتکاران آن خواهد افزود.
سایه معضلات درونی رژیم صهیونیستی بر آینده آوارگان انتقالی
موضوع مهم دیگر، وجود تبعیض قومی بهدلیل طبقهبندی جامعه رژیم به دو گروه اشکنازیمها و سفاردیمها است. گروه اشکنازیمها که اغلب از اروپا و امریکا مهاجرت کردند دارای مرتبه علمی و اجتماعی بالاتر و به تبع آن رفاه بهتر نسبت به سفاردیمهایی که از نقاط دیگر چون آسیای مرکزی آمدهاند، هستند. بنابراین ورود آوارگان جنگ اوکراین به طبقه سفاردیمها و رویارویی با معضلات اقتصادی چون فقر و بیکاری، موجب نارضایتی و ناکامی در آنها میگردد. از سویی دیگر عدم هضم آنها در بدنه جامعه، بهدلیل ساختار اجتماعی غیر واحد اسرائیل، نمیتواند جایگاه شهروندی مطلوبی را برای آنها میسر کند و آنها در میان شکافهای اجتماعی رژیم سرخورده خواهند شد و با دامن زدن به شکاف اجتماعی بر معضلات درونی رژیم خواهند افزود.
از طرفی، مسأله عدم امنیت و در تیررس بودن اراضی با موشکها و پهپادهای نیروهای مقاومت، در کنار تمام معضلات درونی و مضافاً سرنوشت مبهم و نامحتوم بر انتخاب آوارگان سایه افکنده و تمایل را در آنها از بین برده است. در همین راستا یک مقام ارشد اسرائیلی اذعان کرد اغلب یهودیان اوکراین که نزدیک به 200 هزار نفر هستند از مهاجرت به اراضی اشغالی فلسطین خودداری کرده و ترجیح دادهاند در کشور بحرانزده خود بمانند و یا به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. با توجه به بازتابی که امروزه از سرزمین اشغالی با وجود مهندسی رسانههای عبری، وجود دارد، تمام موضوع فوق از دید آوارگان نیز پنهان نمانده است. بهطور کلی تصویر دقیقی از یهودیانی که به اسرائیل گسیل شدهاند وجود ندارد و مشخص نیست از کدام طبقه اجتماعی و بر اساس کدام نیاز و اضطرار وارد اراضی اشغالی شدهاند. اما آنچه مشهود است با توجه به وضعیت وخیم درونی اسرائیل چندان نمیتوانند در آنجا دوام بیاورند.
جمعبندی
با وجود ترغیب رژیم صهیونیستی و بهرهکشی از وضعیت بغرنج آوارگان یهودی برای انتقال به سرزمین اشغالی، شاید بهطور مقطعی نرخ جمعیتی در اراضی اشغالی افزایش یافته و رژیم با سرپوش گذاشتن به مشکلات به اهداف خود بهطور نسبی دست یابد، اما در دراز مدت و روبهرو شدن عینی آوارگان با آینده مبهم در سرزمین اشغالی و مشکلات و بحرانهای متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و امنیتی به روند مهاجرت معکوس خواهند پیوست و به بحرانهای داخلی خواهند افزود.