در سینهام هزار خراسان نهفته است
چرا تأسیس متقابل کنسولگری ایران و تاجیکستان در خُجند و مشهد ضرورت دارد؟
علی امینی
کارشناس ارشد مطالعات غرب آسیا
فرهنگ ایران، این سرای امید و به طور خاص زبان فارسی، قرنها و قرنها است که از بازارهای قدیمی استانبول تا کاخ فعلی رئیسجمهوری هند نمایان است. دشمنان کوشیدهاند که پیوند فرهنگی دوستداران فرهنگ ایران را با تحمیل تغییر زبان مشترک فرهنگی یا رسمالخط آن با این تمدن زنده و کهن، قطع کنند. دوستان هم کوشیدهاند مشعل میراث عظیم مشترک این منطقه را در تندبادهای تهاجم فرهنگی روشن بدارند. تاریخ مشترک، اساطیر مشترک، آداب و رسوم مشترک، غذاهای مشترک و حتی ارزشهای شرقی مشترک باعث ایجاد «هویت مشترک شرقی» در این اقلیم فرهنگی شده است. این ریشههای تاریخی میتواند و میبایست در میان ملل این منطقه وحدتبخش باشد. یکی از مهمترین مناطقی که هنوز عاشقان فرهنگ و ادب فارسی در آن برای این «میراث مشترک فرهنگی» مبارزه میکنند، خوارزم باستان و تاجیکستان امروز است. این «میراث مشترک فرهنگی» فراتر از مرزهای سیاسی متعلق به همه عاشقان و وارثان آن است. اخیراً آواز هنرمند تاجیکی، دولتمند خلف برای امام رضا که «شاه خراسانیم، رستم دستانیم، دست مرا رد مکن، بر در شاه آمدم» در فضای مجازی ایران همرسانی و جاودان شده است که نشانی از واکنش مثبت مردم ایران و نسل جوانش به این پیوند فرهنگی است. آواز زلال هنرمند تاجیک، پرتوی کوچکی از عشق مردم تاجیکستان به فرهنگ ایران و امام رضا و مشهد است. تاجیکستان کشوری است که مفتخر است مؤسس آن امیراسماعیل سامانی، پادشاه مسلمان و فرهنگدوست ایرانی است؛ نماد پایتخت این کشور در شهر دوشنبه، مجسمه این شخصیت مشترک تاجیکی و ایرانی است.در حقیقت، پیوندهای عمیق فرهنگی خراسان با خوارزم به دنیای مدرن امروز نیز رسیده است. تنها پرواز مستقیم به تاجیکستان از مشهد میرود که نمادی از نزدیکی فرهنگی خراسان به تاجیکستان و نشانی از تعداد بالای زائران تاجیک به مشهد، دومین شهر ایران است.
از سوی دیگر، خجند دومین شهر تاجیکستان و مرکز استان «سغد» است که نمادهای فرهنگی زیادی از ایران در خود دارد. برخی معتقدند خجند شکل تغییریافته «خورجند» به معنی شهر خورشید است. (خراسان هم از خورآسان به معنای جایی که خورشید در آن آسان دیده میشود آمده است.) در زمان کوروش هخامنشی، خُجند یکی از شانزده مملکت امپراطوری بزرگ ایران با نام «سغد» بوده که نامش در کتیبههای باستان مثل نقش برجسته بیستون آمده است. در دوران اسلامی نیز این شهر یکی از مراکز مهم علمی بوده و هنوز هم دارای دانشگاهها و مدارس اسلامی فراوانی است. همچنین این شهر تاریخی که در کنار جاده ابریشم واقع شده بوده هنوز نقش مهم اقتصادی خود را بهعنوان یکی از کانونهای خوش آبوهوا برای گردشگری و جذب سرمایهگذاران خارجی حفظ کرده است. موزه تاریخ باستان سغد خصوصاً در تالار امپراطوری هخامنشیان گنجینهای از تاریخ ایران است؛ مجسمه تیمور ملک، قهرمان ملی تاجیکستان که از ایران در مقابل هجوم مغول دفاع کرد در ابتدای باستانیترین موزه تاجیکستان است. شیخ کمال خجندی عارف و شاعر پارسیگویی است که در این شهر متولد شد و بعداً به تبریز آمد و امروز آرامگاهش در تبریز است. حدود هفت سال پیش گروهی از اهالی فرهنگ تاجیکستان به همراهی عبدالرحمن قادری، استاندار وقت سغد به ایران سفر کردند و به تبریز رفتند و مشتی از خاک مزار این عارف پارسیگوی را برداشتند و به آرامگاه نمادینش در خجند بردند که نشان دیگری از یک پیکر فرهنگی بودن خجند و خراسان است.
اکنون در آستانه سفر امام علی رحمان به ایران هستیم که (اولین سفر رسمی یک ریاستجمهور به ایران در دولت جدید.) برای پاسداشت فرهنگ ایران اسلامی، سهولت کارهای زائرین تاجیکی امام رضا -که سلام بیکران براو باد- و برای تسهیل سفرهای فرهنگی ایرانیان به خجند، وزارت امور خارجه میتواند در اقدامی مؤثر ذیل گفتمان «سیاست همسایگی» امکان بازگشایی متقابل کنسولگری تاجیکستان در مشهد و متقابلاً کنسولگری ایران در خجند را فراهم کند. این اقدام با استقبال دولت و مردم تاجیکستان که عاشق فرهنگ ایران و زیارت امام رضا هستند روبهرو خواهد شد و اهالی فرهنگ ایران و مسافران ایرانی به خجند را هم خرسند خواهد کرد. بازگشایی کنسولگریها در دومین شهرهای دو کشور که هر دو پایتختهای فرهنگی خراسان و خوارزم هستند، میتواند مژدهای باشد از گسترش فرهنگ ایرانی. چه بسا روزی مرزهای فرهنگی آنچنان مهم شوند که لغو روادید هم در میان کشورهای حوزه نوروز صورت بگیرد و شاهد اتحادیه فرهنگی بین این کشورها باشیم. تلاشهای مکرر برای فارسیزدایی و نابودی فرهنگ مشترک مردم منطقه از جغرافیای خوارزم هنوز میتواند با اقدامات هوشمند فرهنگی کمثمر شود. افتتاح کنسولگریها میتواند توسط اساتید محبوب و ممتاز فرهنگی زبان فارسی در دو کشور صورت بگیرد؛ استاد مهمانبختی در مشهد و استاد شفیعیکدکنی در خُجند.
برگ هایی از خاطرات منیر شفیق (اندیشمند و استراتژیست فلسطینی و عرب)
منیر شفیق
ترجمه: حسین جابری انصاری
کتاب «من جمر الی جمر: صفحات من ذکریات منیر شفیق» (به فارسی: از اخگری به اخگری دیگر: برگه هایی از خاطرات منیر شفیق) نوشته منیر شفیق است. این کتاب توسط نافذ ابوحسنه تدوین شده و مطابق برنامه، بخشهایی از ترجمه فارسی آن در روزهای زوج در این ستون منتشر میشود. متن حاضر، مقدمه منیر شفیق برای نسخه فارسی کتاب است.
پیش از هر چیز، مفتخرم که کتاب «آتش به گریبان»، برگههایی از خاطرات من، به زبان فارسی ترجمه میشود، تا خوانندگان گرانقدر فارسی زبان و مردم ایران از محتوای آن آگاه شوند. مردمی که دوستشان دارم و قدردان آنها هستم. مردم ایران، از همان هنگام که نخستین «الله اکبر» و «مرگ بر شاه» خود را در سال ۱۹۷۹ سر دادند، اعجاب مرا نسبت به خود برانگیخته و انقلابی را با ویژگیهای یگانه به نتیجه رساندند. ویژگیهایی که این انقلاب را از دیگر انقلابهایی متمایز میکند که جهان در قرن بیستم به خود دید. این برجستگی، با ورود متمایز انقلاب ایران در طلیعه انقلاب جهانی ملتهای مستضعف بر ضد نظام استعماری و در رأس آن، امریکا و صهیونیسم جهانی، خود را نشان داد.این خاطرات، در یک مرحله تاریخی ویژه، به زیور زبان فارسی آراسته میشود که ایران، بهخاطر موضع شرافتمندانهاش درباره «مسأله فلسطین» با محاصرهای ستمگرانه و سختیهایی غیر قابل شمارش روبهرو است. از اینرو، دلخوشم که کتاب حاضر، در چهارچوب اصول بنیادین انقلاب مستضعفان در ایران و زبان حال آن خطاب به مردم ایران این است که شما در ایمان، میهن دوستی، انقلابی بودن و توجه به اصول متعالی و ارزشهای بلند انسانی، بر حق بوده و پیشاهنگ ملتهای جهان هستید. پیام این کتاب به ملت ایران این است:
انقلاب شما به رهبری امام خمینی عظیمالشأن، در لحظهای تاریخی و سرنوشتساز برای حیات امت عربی و آینده «مسأله فلسطین» روی داد و برای ما تأثیری بر جای گذاشت که شاید حتی تعیینکنندهتر از اثری باشد که برای ایران در پی داشت. در سال ۱۹۷۹ با امضای «معاهده مصر و اسرائیل» از سوی «انور سادات»، فاجعهای هولناک در موازنه قوا میان ملتهای عرب و «رژیم صهیونیستی» روی داد. معاهدهای که «مصر»، بزرگترین کشور عربی را از روند رویارویی با این رژیم، خارج کرده، ستون خیمه نظام عربی را واژگون و پشت مقاومت و «مسأله فلسطین» و مردم آن را خالی کرد.در چنین شرایطی، انقلاب مردم ایران به صحنه آمد، تا نه تنها این وضعیت فاجعهآمیز را در موازنه قوا به سود «امریکا» و «رژیم صهیونیستی»، جبران کند، بلکه آغازگر روندی جدید در مبارزه برای مسأله فلسطین و پشتیبانی مقاومت باشد، تا بتواند به اندازهای از موازنه قوا برسد که مانع عقبگرد وحشتناکی شود که «توافق اسلو»، ترجمان آن بود. ایران امروز، به مرحله یأس آلودی پایان داده است که «مسأله فلسطین» در بیش از صد سال گذشته و بویژه از سال ۱۹۴۸ تا پایان قرن بیستم میلادی به خود دید. دورانی که «رژیم صهیونیستی» با عربده کشی، جنگها را آغاز کرده و همگام با سرعت تانکهای جنگی خود، در سرزمینهای ما پیشروی میکرد. امروز دیگر، آن زمان، سپری شده است که «رژیم صهیونیستی»، جنگهایی با نتایج تضمین شده، به راه میانداخت، یورش میآورد و بدون بازدارندگی، ما را گلوله باران میکرد. [«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت»].
از همینرو، ملتهای عربی و اسلامی و آزادگان جهان، قدردان رنجها و سختیها و قربانیانی هستند که ملت ایران تقدیم میکند. شما تنها کشور جهان هستید که شناسایی «رژیم صهیونیستی» را نپذیرفته و حق موجودیت آن را بر سرزمین «فلسطین» به رسمیت نشناخته است. شما تنها کشوری هستید که موازنه قوایی را به هم ریخت که منطقه ما را همواره در بلندای دهها سال، به ذلت و خواری کشانده بود. شما اینک تکیه گاه مطمئن و با ثبات مقاومت و ملت «فلسطین» هستید که به سطحی از توانایی رسیده است که میتواند با اعلام «نبرد شمشیر قدس» و شعله ور ساختن انتفاضهها و خیزشهای مردمی، با قدرت از «مسجدالاقصی» دفاع کند.
هیچ یک از اینها، بدون انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران و رهبری «امام خمینی»، شدنی نبود. رهبری که تکلیف «امریکا» را به عنوان «شیطان بزرگ» و «رژیم صهیونیستی» را به عنوان «سرطانی در جسم امت اسلامی»، روشن کرد. همچنان که اگر رهبری انقلابی، درست و یگانهای نبود که «امام خامنهای» در سختترین و پیچیدهترین مراحل منطقه عربی و اسلامی و جهان، از خود نشان داد، چنین شرایط جدیدی پدید نمیآمد. طرفه اینکه، همه این موفقیتها، با «شنا در برابر جریان آب» به دست آمد. همینجا میبایست، از ابتکار عمل و نقش میدانی برجسته فرمانده شهید، «قاسم سلیمانی» در حمایت استثنایی و گسترده از مقاومت فلسطین، یاد کرده و آن را فراموش نکنیم.
امیدوارم، ترجمه این کتاب به زبان فارسی، ادای دینی هرچند اندک در حمایت از اصول و ارزشها و راهبردها و سیاستهایی باشد که در راه آزادی «فلسطین» - همه «فلسطین» از «رود اردن» تا «دریای مدیترانه» - در پیش گرفته شده است. در پایان لازم میدانم از برادر گرانقدر و دوست عزیزم، آقای جابری انصاری بهخاطر تلاشهایش در ترجمه این کتاب به زبان شیرین فارسی، تشکر کرده، به جبران این کوششها، از خداوند برای او طول عمر و صلاح و سلامت و همه خوبیها را طلب کنم. «توفیق، از آن او است.»
بیروت، پنجم مارس ۲۰۲۲ میلادی