ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق (ع):
کسی که برای دیگران ارزشی قائل نباشد، خودبین و خودرأی است.
معانی الاخبار: ج ۲، ص ۲۴۴
کسی که برای دیگران ارزشی قائل نباشد، خودبین و خودرأی است.
معانی الاخبار: ج ۲، ص ۲۴۴
جوانگرایی تلویزیون امیدوارکننده است
محمود پاکنیت: معتقدم جوانان فکر بازتری دارند و روشنتر هستند و بهتر میتوانند فضای کار را در تلویزیون حفظ کنند با این حال مدیران جوان، در تصمیمگیری باید مشورتهایی با قدیمیها داشته باشند و نخواهند که یکطرفه به قاضی بروند. مشارکت و همفکری با اعضایی که پختهتر هستند، میتواند برای جوانان کارساز باشد. پیشنهادم به مدیران جوان تلویزیون این است؛ با کسانی که خبرهتر هستند و تجربه بیشتری دارند مشورت کنند. از صدر تا ذیل مدیران تلویزیون میتوانند چنین هماندیشی و شورای مشورتی داشته باشند و این را بدانند که میتوانند و حتی باید، در هر سنی و هر کاری که انجام میدهند از با تجربهها مشورت بگیرند تا شرایط بهتر شود. جوانگرایی تلویزیون امیدوارکننده است اما اگر قرار است اتفاق خاصی بیفتد، باید ببینیم در گذشتهها چه کردند که موفق نبودند، ما آن کارها را تکرار نکنیم.
بخشی از صحبتهای این بازیگر در گفتوگو با ایسنا
بخشی از صحبتهای این بازیگر در گفتوگو با ایسنا
چند نکته در تفاوت «شورای حمایت» و «شورای ساخت» در تئاتر
وقتی اثر فرهنگی کالای فرهنگی میشود
ایوب آقاخانی
کارگردان تئاتر
بحث شورای حمایت و... بحث تازهای نیست. ما پیش از این شورای ساخت داشتهایم که متأسفانه چندسالی بیشتر عمر نکرد. این شورا کارش این بود که بر مبنای مختصات اثر مصوبی که آماده اجرا شده بود، بودجهای را برای کمک تخصیص میداد و این تخصیص بودجه به شکل کارشناسی شدهای به تولیدکننده اثر میرسید که متأسفانه این شورا سال 89 تبدیل شد به شورایی به نام شورای حمایت که دیگر کاری به مختصات فنی و... اثر نداشت بلکه سقف و کف مبلغی را بهعنوان بودجه برای آثار نمایشی در نظر میگرفت و در نهایت هر چقدر یک کارگردان برش داشت و چانهزنیاش خوب بود از این مبلغ سهم میبرد. این مبلغ هم عموماً نسبتی معقول با تولید نداشت و شورا تنها قطرهای در کام کسانی میچکاند که از نظر التزامات اقتصادی گیر و گرفتاریهایی داشتند و بیشک به کامشان گوارا میآمد. در کل نمیشود گفت این کار نابهجا و غلطی بود، نه. در جای خود اتفاقاً شایسته تقدیر هم شاید بود اما درغیاب بحث نگاه غیر تخصصی و کارشناسی به اثر تولیدی و پس از آن تخصیص بودجه، باعث شد که در این مسیر تصمیمات فلهای گرفته شود و همه چیز برگردد به همان قدرت چانهزنی کارگردان یا روابط و.... برخلاف این دوره، در دوره پیش از این شورای حمایت، شورای ساخت از من حتی میپرسید چه کسی قرار است بازیگر باشد و اگر بازیگر گمنام بود کمتر و اگر صاحبنام بود هم به نسبت احترام و جایگاهاش برای او دستمزد در نظر گرفته میشد. امروز این مسائل هیچ جایگاهی در تخصیص بودجه در این شورا ندارد از این نظر نه این شورا شورایی جدی است و نه حمایتاش. باید به این نکته هم اشاره کنم: سال پیش ما تورم شدیدی در همه حوزهها، از جمله تئاتر تجربه کردیم و بعد از بازگشایی سالنها به طور عمومی بودجهای که به آثار نمایشی اختصاص دادند چیزی بود حدود20 یا 30 میلیون تومان (همین حدود) طبیعی است که این مبلغ با مخارج امروزی تولید، کفاف هیچچیز را نمیدهد حتی طراحی یک دکور ساده و مینیمال اما حرفهای. اگر در این نسبتها حمایتها را بسنجیم متوجه میشویم که عملکرد و مبالغ و... با واقعیتهای بیرونی جامعه ناهمسان است. بهعقیده من اگر قرار است جراحی جدیای به نفع بهبود وضعیت تئاتر انجام شود باید دوباره برگردیم به ساز و کار شورای ساخت. شورایی متشکل از حرفهای هایی که آثار را با وجوه حرفهایش مورد بررسی قرار میدادند و برهمین اساس هم حمایت مالی میکردند. چیزی که امروز میبینیم آن است که تمامی این مشکلات باعث شده تئاتر ما به سمت تئاتر تجاری برود که تهیهکنندگان و سرمایهگذاران آن از بازار آمدهاند تا با کلی منت سر هنرمندان، پولی که قرار بوده در بازار خرج و سودش را صید کنند در تئاتر هزینه کنند و همین میشود که تئاتر عملکرد واقعی خود را از دست میدهد و به کالایی تجاری تبدیل میشود بیآنکه اعلام شود. تعریفی که ما از تئاتر داریم، هنری است که میتواند بر آحاد جامعه تأثیر مثبت بگذارد و افق پیش رویش را طراحی و ترسیم کند اما وقتی اثر فرهنگی کالای فرهنگی میشود چنین توقعاتی از آن منطقی است؟ یا وقتی آفرینشگر کاملاً به سرمایهگذار فکر کند چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ مسلماً خیر. متأسفانه برداشتن یارانه دولتی از تئاتر در گذشته بدترین و غیرکارشناسیترین اقدامی بود که صورت گرفت و دولتهای بعدی هم آن را تصحیح و جبران نکردند در صورتی که اصلاح و جبرانش اصلاً کار پیچیدهای نیست.
کارگردان تئاتر
بحث شورای حمایت و... بحث تازهای نیست. ما پیش از این شورای ساخت داشتهایم که متأسفانه چندسالی بیشتر عمر نکرد. این شورا کارش این بود که بر مبنای مختصات اثر مصوبی که آماده اجرا شده بود، بودجهای را برای کمک تخصیص میداد و این تخصیص بودجه به شکل کارشناسی شدهای به تولیدکننده اثر میرسید که متأسفانه این شورا سال 89 تبدیل شد به شورایی به نام شورای حمایت که دیگر کاری به مختصات فنی و... اثر نداشت بلکه سقف و کف مبلغی را بهعنوان بودجه برای آثار نمایشی در نظر میگرفت و در نهایت هر چقدر یک کارگردان برش داشت و چانهزنیاش خوب بود از این مبلغ سهم میبرد. این مبلغ هم عموماً نسبتی معقول با تولید نداشت و شورا تنها قطرهای در کام کسانی میچکاند که از نظر التزامات اقتصادی گیر و گرفتاریهایی داشتند و بیشک به کامشان گوارا میآمد. در کل نمیشود گفت این کار نابهجا و غلطی بود، نه. در جای خود اتفاقاً شایسته تقدیر هم شاید بود اما درغیاب بحث نگاه غیر تخصصی و کارشناسی به اثر تولیدی و پس از آن تخصیص بودجه، باعث شد که در این مسیر تصمیمات فلهای گرفته شود و همه چیز برگردد به همان قدرت چانهزنی کارگردان یا روابط و.... برخلاف این دوره، در دوره پیش از این شورای حمایت، شورای ساخت از من حتی میپرسید چه کسی قرار است بازیگر باشد و اگر بازیگر گمنام بود کمتر و اگر صاحبنام بود هم به نسبت احترام و جایگاهاش برای او دستمزد در نظر گرفته میشد. امروز این مسائل هیچ جایگاهی در تخصیص بودجه در این شورا ندارد از این نظر نه این شورا شورایی جدی است و نه حمایتاش. باید به این نکته هم اشاره کنم: سال پیش ما تورم شدیدی در همه حوزهها، از جمله تئاتر تجربه کردیم و بعد از بازگشایی سالنها به طور عمومی بودجهای که به آثار نمایشی اختصاص دادند چیزی بود حدود20 یا 30 میلیون تومان (همین حدود) طبیعی است که این مبلغ با مخارج امروزی تولید، کفاف هیچچیز را نمیدهد حتی طراحی یک دکور ساده و مینیمال اما حرفهای. اگر در این نسبتها حمایتها را بسنجیم متوجه میشویم که عملکرد و مبالغ و... با واقعیتهای بیرونی جامعه ناهمسان است. بهعقیده من اگر قرار است جراحی جدیای به نفع بهبود وضعیت تئاتر انجام شود باید دوباره برگردیم به ساز و کار شورای ساخت. شورایی متشکل از حرفهای هایی که آثار را با وجوه حرفهایش مورد بررسی قرار میدادند و برهمین اساس هم حمایت مالی میکردند. چیزی که امروز میبینیم آن است که تمامی این مشکلات باعث شده تئاتر ما به سمت تئاتر تجاری برود که تهیهکنندگان و سرمایهگذاران آن از بازار آمدهاند تا با کلی منت سر هنرمندان، پولی که قرار بوده در بازار خرج و سودش را صید کنند در تئاتر هزینه کنند و همین میشود که تئاتر عملکرد واقعی خود را از دست میدهد و به کالایی تجاری تبدیل میشود بیآنکه اعلام شود. تعریفی که ما از تئاتر داریم، هنری است که میتواند بر آحاد جامعه تأثیر مثبت بگذارد و افق پیش رویش را طراحی و ترسیم کند اما وقتی اثر فرهنگی کالای فرهنگی میشود چنین توقعاتی از آن منطقی است؟ یا وقتی آفرینشگر کاملاً به سرمایهگذار فکر کند چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ مسلماً خیر. متأسفانه برداشتن یارانه دولتی از تئاتر در گذشته بدترین و غیرکارشناسیترین اقدامی بود که صورت گرفت و دولتهای بعدی هم آن را تصحیح و جبران نکردند در صورتی که اصلاح و جبرانش اصلاً کار پیچیدهای نیست.
«سلام فرمانده» بازتولید گروه آباده در دهه۶۰
محسن قنبریان
کارشناس فرهنگی
دهه ۶۰ در اوج دفاع مقدس، در کنار تصنیفهای حماسیای از مثل آقای گلریز و قالبگیری مضامین دفاع مقدس در سبکی از نوحهخوانی توسط حاج صادق آهنگران، گروه سرود آباده پاسخ به یک نیاز در رفع تبعات روحی- روانی جنگ شد. آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب از کنار آن پدیده عادی نگذشتند! بار اول که آن را در برنامه کودک دیدند، گفتند: «دلم میخواهد اینها را ببینم.»
وقتی برای اعزام سپاهیان محمد(ص) در سفر شیراز بودند، آن گروه را از نزدیک دیدند اما به اجرایشان در مراسم اکتفا نکرده و گفتند: «اینگونه فایده ندارد اینها را به دفتر اقامت من بیاورید.» به آن هم بسنده نشد و آنها به دفتر ریاستجمهوری در تهران هم دعوت شدند و زمینه اجرای اولین سرود با اُرگ در جماران در حضور امام خمینی(ره) در عید مبعث را ایشان برای آن گروه فراهم کرد.توجه ویژه ایشان به این پدیده (که آن را ظرفیت کودکان برای حال خوب جامعه مینامم) وقتی معنادار میشود که ایشان در مضمون سرود جدید آنها تصرف کردند و گفتند: «شعر و آهنگش خوب است اما حزنش زیاد است. خانواده شهدا خودشان به اندازه کافی غم و غصه دارند، شما باید کاری کنید که برای اینها تسلی خاطر باشد. جنبههای حماسی این سرود کم است.»
این سطح از ورود به پدیده خودجوش فرهنگی از یک شهرستان، کاشف از یک راهبرد فرهنگی در حکمرانی فرهنگی برای تلطیف فضای آن روز جامعه، تسلیبخشی و امیدآفرینی در اوج تبعات طبیعی جنگ بود.اگر اثربخشی این ظرفیت را تئوریزه کنیم، میتوان گفت: چون نسل نو بطور طبیعی، نتایج نسل قدیم است؛ وقتی آنها را آیینه آرمانها، امیدها، آرزوها و اهدافی ببینیم که دنبال کردهایم، اثر تسلیبخشی، تحملپذیری و امیدآفرینی برایمان دارد.
چنانچه برعکس، اگر نسل جدید را تمثالی از شورش و سرکشی علیه هنجارهای پذیرفته پدران و مادران جامعه دیدند، ناامیدی و گلهمندی شکل میگیرد. والدین امریکایی بر همین اساس نگران هنجارهای موسیقی و حواشی خواننده نوجوان جاستین بیبر شدند و بیش از ۲۷۰ هزار امضا برای اخراج او جمع کردند. داوران عصر جدید هم به نمایندگی از حضار همین نکته را درباره گروه سرود رسا به زبان آوردند؛ بیخیال فرم و مسائل فنی، شیفته انرژی مثبت آن شدند.اگر همین مضمون را حرفهایتر و هنریتر یک استاد موسیقی اجرا میکرد چنین انرژی مثبتی نمیداشت. شاید یکی از علل اقبال عمومی به سرود سلام فرمانده همین نکته روانی - اجتماعی باشد. واقعاً ما خود را در آیینه فرزندانمان جستوجو میکنیم. اگر اهداف، آرمانها و آرزوهای مشترک خود - که حتی با هزینهها یا طولانی شدن بازه زمانی تحققش، خستهمان هم کرده - را به زبان هنر و ادبیات نو از فرزندان بشنویم، تسلیدهنده و انرژیبخش میشود! این نظریه ریشه قرآنی هم دارد! قرآن به دهان پدران و مادران مؤمن میگذارد که فرزندان و نتایج خود را هبه الهی دانسته و از خداوند قرةالعین شدن آنها را بخواهند. (۷۴ فرقان) انتخاب کلمه «قرة العین» حاوی بار مفهومی خاصی است که حال نسل قدیم را خوب میکند.به حسب لغت این کلمه یا جایی استعمال میشود که حرارت چشم بر اثر درد، خنک شود! یا موجب «قرار» و آرامش چشم نگران و پریشان شود! (ر.ک: تفسیرالمیزان ذیل آیه)
وقتی در نسل نو، بازتولید اهداف و آرزوها و هنجارهای نسل قدیم دیده شود، برای نسل قدیم تسلیبخشی و آرامش و نشاط میآفریند.
چند مراقبت این ظرفیت
1- مضمون اصلی، باور و آرمان و هنجار درصد بالاتری از جامعه باشد؛ تا مردم بیشتری خود را در آیینه آن ببینند! مضامین انتظار، عاشورا، وطندوستی، آرمانهای انقلاب۵۷ (آزادی، عدالت، جمهوریت، پیشرفت، استقلال) و... چنین هستند.
2- گریزهای احتمالی از مسائل جاری و سیاسی به مضمون اصلی، معقول و دارای مقبولیت نسبی باشد، نه شاذ و نادر و بحثانگیز؛ یا تطبیقهای محافظهکارانه و ایستا!
3- ورود حکمرانی به سرایت دادن و شیوع آن، فرهنگی باشد نه سیاسی و حاکمیتی و از بالا به پایین! تسهیل در عرضه برای تقاضای طبیعی جامعه را موجب شود نه بهشکل پروپاگاندا یا تسری دادنهای هژمونیک.
4- در سرایت و تسری به اکناف جامعه، آلوده کانونهای ثروت و جناحهای قدرت نشود! برندینگی برای اغراض دیگر نشود؛ تا کالایی سیاسی و جناحی را قالب کند و مصرف تبلیغاتی و پوششی شود!
5- استفاده ابزاری کودکان برای دنیای بزرگسالان نباشد به گونهای که به هنجارها و سطح دید و تلقی کودکان آسیب بزند! در همین سالها دیدهایم ترانههایی با مضامین و حتی ملودیهای دنیای بزرگسالان که در برخی برنامههای کودک از زبان بچهها بازتولید میشود.
کارشناس فرهنگی
دهه ۶۰ در اوج دفاع مقدس، در کنار تصنیفهای حماسیای از مثل آقای گلریز و قالبگیری مضامین دفاع مقدس در سبکی از نوحهخوانی توسط حاج صادق آهنگران، گروه سرود آباده پاسخ به یک نیاز در رفع تبعات روحی- روانی جنگ شد. آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب از کنار آن پدیده عادی نگذشتند! بار اول که آن را در برنامه کودک دیدند، گفتند: «دلم میخواهد اینها را ببینم.»
وقتی برای اعزام سپاهیان محمد(ص) در سفر شیراز بودند، آن گروه را از نزدیک دیدند اما به اجرایشان در مراسم اکتفا نکرده و گفتند: «اینگونه فایده ندارد اینها را به دفتر اقامت من بیاورید.» به آن هم بسنده نشد و آنها به دفتر ریاستجمهوری در تهران هم دعوت شدند و زمینه اجرای اولین سرود با اُرگ در جماران در حضور امام خمینی(ره) در عید مبعث را ایشان برای آن گروه فراهم کرد.توجه ویژه ایشان به این پدیده (که آن را ظرفیت کودکان برای حال خوب جامعه مینامم) وقتی معنادار میشود که ایشان در مضمون سرود جدید آنها تصرف کردند و گفتند: «شعر و آهنگش خوب است اما حزنش زیاد است. خانواده شهدا خودشان به اندازه کافی غم و غصه دارند، شما باید کاری کنید که برای اینها تسلی خاطر باشد. جنبههای حماسی این سرود کم است.»
این سطح از ورود به پدیده خودجوش فرهنگی از یک شهرستان، کاشف از یک راهبرد فرهنگی در حکمرانی فرهنگی برای تلطیف فضای آن روز جامعه، تسلیبخشی و امیدآفرینی در اوج تبعات طبیعی جنگ بود.اگر اثربخشی این ظرفیت را تئوریزه کنیم، میتوان گفت: چون نسل نو بطور طبیعی، نتایج نسل قدیم است؛ وقتی آنها را آیینه آرمانها، امیدها، آرزوها و اهدافی ببینیم که دنبال کردهایم، اثر تسلیبخشی، تحملپذیری و امیدآفرینی برایمان دارد.
چنانچه برعکس، اگر نسل جدید را تمثالی از شورش و سرکشی علیه هنجارهای پذیرفته پدران و مادران جامعه دیدند، ناامیدی و گلهمندی شکل میگیرد. والدین امریکایی بر همین اساس نگران هنجارهای موسیقی و حواشی خواننده نوجوان جاستین بیبر شدند و بیش از ۲۷۰ هزار امضا برای اخراج او جمع کردند. داوران عصر جدید هم به نمایندگی از حضار همین نکته را درباره گروه سرود رسا به زبان آوردند؛ بیخیال فرم و مسائل فنی، شیفته انرژی مثبت آن شدند.اگر همین مضمون را حرفهایتر و هنریتر یک استاد موسیقی اجرا میکرد چنین انرژی مثبتی نمیداشت. شاید یکی از علل اقبال عمومی به سرود سلام فرمانده همین نکته روانی - اجتماعی باشد. واقعاً ما خود را در آیینه فرزندانمان جستوجو میکنیم. اگر اهداف، آرمانها و آرزوهای مشترک خود - که حتی با هزینهها یا طولانی شدن بازه زمانی تحققش، خستهمان هم کرده - را به زبان هنر و ادبیات نو از فرزندان بشنویم، تسلیدهنده و انرژیبخش میشود! این نظریه ریشه قرآنی هم دارد! قرآن به دهان پدران و مادران مؤمن میگذارد که فرزندان و نتایج خود را هبه الهی دانسته و از خداوند قرةالعین شدن آنها را بخواهند. (۷۴ فرقان) انتخاب کلمه «قرة العین» حاوی بار مفهومی خاصی است که حال نسل قدیم را خوب میکند.به حسب لغت این کلمه یا جایی استعمال میشود که حرارت چشم بر اثر درد، خنک شود! یا موجب «قرار» و آرامش چشم نگران و پریشان شود! (ر.ک: تفسیرالمیزان ذیل آیه)
وقتی در نسل نو، بازتولید اهداف و آرزوها و هنجارهای نسل قدیم دیده شود، برای نسل قدیم تسلیبخشی و آرامش و نشاط میآفریند.
چند مراقبت این ظرفیت
1- مضمون اصلی، باور و آرمان و هنجار درصد بالاتری از جامعه باشد؛ تا مردم بیشتری خود را در آیینه آن ببینند! مضامین انتظار، عاشورا، وطندوستی، آرمانهای انقلاب۵۷ (آزادی، عدالت، جمهوریت، پیشرفت، استقلال) و... چنین هستند.
2- گریزهای احتمالی از مسائل جاری و سیاسی به مضمون اصلی، معقول و دارای مقبولیت نسبی باشد، نه شاذ و نادر و بحثانگیز؛ یا تطبیقهای محافظهکارانه و ایستا!
3- ورود حکمرانی به سرایت دادن و شیوع آن، فرهنگی باشد نه سیاسی و حاکمیتی و از بالا به پایین! تسهیل در عرضه برای تقاضای طبیعی جامعه را موجب شود نه بهشکل پروپاگاندا یا تسری دادنهای هژمونیک.
4- در سرایت و تسری به اکناف جامعه، آلوده کانونهای ثروت و جناحهای قدرت نشود! برندینگی برای اغراض دیگر نشود؛ تا کالایی سیاسی و جناحی را قالب کند و مصرف تبلیغاتی و پوششی شود!
5- استفاده ابزاری کودکان برای دنیای بزرگسالان نباشد به گونهای که به هنجارها و سطح دید و تلقی کودکان آسیب بزند! در همین سالها دیدهایم ترانههایی با مضامین و حتی ملودیهای دنیای بزرگسالان که در برخی برنامههای کودک از زبان بچهها بازتولید میشود.
بهار و فن موسیقا
رضا مهدوی
موسیقی پژوه و نوازنده سنتور
هوشنگ جاوید از زمره پژوهشگران میدانی در حیطه موسیقی نواحی و اقوام ایرانی است که با دقت تمام زوایای مختلف هرخطّه و اقلیم را تاکنون به تفکیک موضوعی مورد بررسی چندجانبه و کتابخانهای هم قرار داده است. بعد از انقلاب اسلامی شاید از اولینهایی باشد که در ادامه کاوش و تحقیق و گردآوری از شخصیتهایی چون روبین گریگوریان (نخستین کسی که بخشی از ترانههای محلی ایران را جمعآوری و چهارصدایی تنظیم کرد)، امین شهمیری (استاد فیزیک موسیقی دانشگاه که دورههایی برای ضبط نغمههای موسیقی محلی مأموریت داشت)، فوزیه مجد(مدیرگروه گردآوری و شناخت موسیقی نواحی ایران در رادیو تلویزیون وقت دهه پنجاه که توانست در سفرهایی به خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر بپردازد)، محمد تقی مسعودیه (آوانگاری بخشی از موسیقی نواحی ایران از جمله بوشهر و سیستان و بلوچستان و...اهتمام ورزد) و دیگرانی که هر یک سهمی در معرفی هرچه بهتر موسیقی نواحی و اقوام ایران را به طُرق مختلف ایفا کردند. اما جدیت و پشتکار هوشنگ جاوید در گردآوری و تحقیق و به روزآوری گونههای کم نظیر و بینظیر تمامی موسیقیهای بومی ایران زمین شاکلهای در نمادسازی حضور متنوع رفتارها و آیینهای فرهنگی و هنری اجتماعی موسیقایی را به اشکال گوناگون ثبت و ضبط کرد و با حمایتهای مرکز موسیقی حوزه هنری بهعنوان مرکزی مهم در حفظ و نگهداشت آثار گردآوری شده در مجموعههای نفیس شنیداری و مکتوب و اجراهای صحنهای نقش ایفا کرد. مجموعه دوساعته «نوروز بهاری ایرانی» شامل بهاریههایی است که برخی از مناطق ایران داشته و دارند. ترانهها و اشعار متناسب با فصل بهار که به هرشکل مرتبط با رستاخیر بهار و فرهنگ و هنر در جوامع فارسی زبانان است بهدرستی در این مجموعه نفیس با کلام و بیکلام به همراه انگارههای موسیقایی هر منطقه بهصورت بکر و دست نخورده ثبت و ضبط در1390 انتشار یافته که خوشبختانه سال1401 مجدد منتشر میشود. گفتنی است منابع مهمی از انواع ترانهها و اشعار و ملودیها از اقصی نقاط ایران درباره مفاهیم معتبر نو شدن با انگارههای ماههای فصل بهار در این مجموعه یافت میشود که در نوع خود جذاب و بیسابقه است. اصالت اینگونه فرهنگها و خرده فرهنگها از دیرباز شفاهی و شنیداری بوده و نشان از اعتباری درخور توجه دارد که تاکنون رگههایی از آن در بین جوانان اقوام و نواحی ایران امروزه هم در قامتی دیگر دانش ورزانه دنبال میشود. موسیقی بهار و بهاریهها حکایت از زنده شدن طبیعت است که با زبانی دیگر ستایشگری میکند ذات هستی بخش را...
در مجموعه «نوروز بهار ایرانی» میتوانید روایتهای عاشقانه، نقلها، آیینهای رقص، آوازی و حماسی بهارانهها را در کنار نوروزخوانیها و ترانههای فصل بهار که در موسیقی ملی ایرانی هم بهاریه خوانی همچنان مرسوم و جاری است، بشنوید و لذت ببرید.
نوروز و بهار ایرانی
گردآورنده: هوشنگ جاوید
ناشر: مرکز موسیقی حوزه هنری
سال: ۱۳۹۰. مجدد۱۴۰۰
موسیقی پژوه و نوازنده سنتور
هوشنگ جاوید از زمره پژوهشگران میدانی در حیطه موسیقی نواحی و اقوام ایرانی است که با دقت تمام زوایای مختلف هرخطّه و اقلیم را تاکنون به تفکیک موضوعی مورد بررسی چندجانبه و کتابخانهای هم قرار داده است. بعد از انقلاب اسلامی شاید از اولینهایی باشد که در ادامه کاوش و تحقیق و گردآوری از شخصیتهایی چون روبین گریگوریان (نخستین کسی که بخشی از ترانههای محلی ایران را جمعآوری و چهارصدایی تنظیم کرد)، امین شهمیری (استاد فیزیک موسیقی دانشگاه که دورههایی برای ضبط نغمههای موسیقی محلی مأموریت داشت)، فوزیه مجد(مدیرگروه گردآوری و شناخت موسیقی نواحی ایران در رادیو تلویزیون وقت دهه پنجاه که توانست در سفرهایی به خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر بپردازد)، محمد تقی مسعودیه (آوانگاری بخشی از موسیقی نواحی ایران از جمله بوشهر و سیستان و بلوچستان و...اهتمام ورزد) و دیگرانی که هر یک سهمی در معرفی هرچه بهتر موسیقی نواحی و اقوام ایران را به طُرق مختلف ایفا کردند. اما جدیت و پشتکار هوشنگ جاوید در گردآوری و تحقیق و به روزآوری گونههای کم نظیر و بینظیر تمامی موسیقیهای بومی ایران زمین شاکلهای در نمادسازی حضور متنوع رفتارها و آیینهای فرهنگی و هنری اجتماعی موسیقایی را به اشکال گوناگون ثبت و ضبط کرد و با حمایتهای مرکز موسیقی حوزه هنری بهعنوان مرکزی مهم در حفظ و نگهداشت آثار گردآوری شده در مجموعههای نفیس شنیداری و مکتوب و اجراهای صحنهای نقش ایفا کرد. مجموعه دوساعته «نوروز بهاری ایرانی» شامل بهاریههایی است که برخی از مناطق ایران داشته و دارند. ترانهها و اشعار متناسب با فصل بهار که به هرشکل مرتبط با رستاخیر بهار و فرهنگ و هنر در جوامع فارسی زبانان است بهدرستی در این مجموعه نفیس با کلام و بیکلام به همراه انگارههای موسیقایی هر منطقه بهصورت بکر و دست نخورده ثبت و ضبط در1390 انتشار یافته که خوشبختانه سال1401 مجدد منتشر میشود. گفتنی است منابع مهمی از انواع ترانهها و اشعار و ملودیها از اقصی نقاط ایران درباره مفاهیم معتبر نو شدن با انگارههای ماههای فصل بهار در این مجموعه یافت میشود که در نوع خود جذاب و بیسابقه است. اصالت اینگونه فرهنگها و خرده فرهنگها از دیرباز شفاهی و شنیداری بوده و نشان از اعتباری درخور توجه دارد که تاکنون رگههایی از آن در بین جوانان اقوام و نواحی ایران امروزه هم در قامتی دیگر دانش ورزانه دنبال میشود. موسیقی بهار و بهاریهها حکایت از زنده شدن طبیعت است که با زبانی دیگر ستایشگری میکند ذات هستی بخش را...
در مجموعه «نوروز بهار ایرانی» میتوانید روایتهای عاشقانه، نقلها، آیینهای رقص، آوازی و حماسی بهارانهها را در کنار نوروزخوانیها و ترانههای فصل بهار که در موسیقی ملی ایرانی هم بهاریه خوانی همچنان مرسوم و جاری است، بشنوید و لذت ببرید.
نوروز و بهار ایرانی
گردآورنده: هوشنگ جاوید
ناشر: مرکز موسیقی حوزه هنری
سال: ۱۳۹۰. مجدد۱۴۰۰
خوش باش دمی
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
همین امروز را که داریم پشت سر میگذاریم، روز بزرگداشت خیام است و آدم دلش میرود برای شعرهایی که گفته و میتوانی خودت را در رباعیهایش غرق کنی. اصلاً فکر میکنم رباعی ساخته شده است که آدم کوتاهی عمر را در آن ببیند و فکر کند که خب زندگی اندازه همین دو خط رباعی است و بنابراین باید عمر را غنیمت شمرد و خوش بود. همین آقای خیام هم این اندیشه را در شعرهایش میگوید و سعی میکند همین راه و رسم خوش بودن را ترویج کند و البته که این کار را هم میکند. او شعر نمیگوید و به گمان من تفکرش را منتشر میکند. شعر راهی است برای بیان اندیشهای که دارد و برای همین دست به کار شده است. تفکر خیامی از آن دست تفکرها است که بهراحتی به دست نمیآید. مثلاً کدامیک از ما فقط به امروز فکر میکنیم و غم جهان گذران را نمیخوریم. یا کدامیک از ما بر آمده و گذشته مدام به مدام فکر نمیکنیم. اصلاً این روزها مگر میشود به گذشته یا آینده فکر نکرد؟ زندگی و مشغلههای روزمره آدمیان آنقدر هست که زندگی را عجیب و پیچیده کند. پس کدامیک از ما فقط حال خودمان را میبینیم و امروزمان برایمان مهم است؟ بیایید همین امروز و فقط یک امروز را به خیام و تفکر او فکر کنیم و به خودمان بگوییم امروز حق دارم اینطور زندگی کنم و از فردا راه زندگی روزمره را در پیش بگیریم. اصلاً به گمان من باید یک هفته را هفته خیام نامگذاری کنند. هفته خیام برای خیامی که چندین و چند وجه زندگی دارد. جهانهای زیادی زیسته است و در نجوم، ریاضی، شعر و... دست داشته است و از دست هم بیشتر بوده است. اینطور است که باید بزرگداشت این شاعر و حکیم و فیلسوف را جهانی برگزار کرد و مدام به آن پرداخت. او را خواند و مدام هم خواند و آن را زمزمه کرد و به خود هم یادآوری کرد که این درست همان زندگی است که ارزش زیستن دارد. برای همین است که امروز قرار است اندیشه این شاعر نیشابوری در شهرکتاب ایرانشهر بررسی شود. این برنامه را شرکت راوش هنر برگزار میکند و قرار است در آن هرمز علیپور، شاعر درباره خیام حرف بزند. در ادامه برنامه هم محسن بوالحسنی و سعید رضادوست از خیام خواهند گفت و مژگان حسینی، مسعود آذین و کیارش بکتاشیان هم موسیقی اجرا خواهند کرد.
در این همهگیری ویروس کرونا و بسته شدن فضاهای فرهنگی عمومی راههای بسیاری هم برای ارتباط باز شده و این است که اگر علاقه به شرکت در این برنامه دارید میتوانید از صفحات اینستاگرام شهرکتاب ایرانشهر، شرکت راوش هنر و صفحه شخصی هرمز علیپور، این برنامه را دنبال کنید. این برنامه، امروز 28 اردیبهشت، از ساعت 19 تا 20:30 هم بهصورت آنلاین و هم حضوری برقرار است و منتظر علاقهمندان این شاعر نیشابوری است که وقتی به نیشابور میروید مقبرهاش هم شما را متحیر میکند و زیباییاش چشمنواز است و فکر میکنید چنین شاعری حتماً باید چنین جایگاهی داشته باشد که مقبرهاش هم زیارتگاه اهل دل باشد. آن شکل و شمایلی که در این مقبره هست چنان آرامشی در شما ایجاد میکند که دلتان میخواهد ساعتها و ساعتها در کنار او بنشینید و به موسیقیهای خوب گوش کنید.
داستاننویس
همین امروز را که داریم پشت سر میگذاریم، روز بزرگداشت خیام است و آدم دلش میرود برای شعرهایی که گفته و میتوانی خودت را در رباعیهایش غرق کنی. اصلاً فکر میکنم رباعی ساخته شده است که آدم کوتاهی عمر را در آن ببیند و فکر کند که خب زندگی اندازه همین دو خط رباعی است و بنابراین باید عمر را غنیمت شمرد و خوش بود. همین آقای خیام هم این اندیشه را در شعرهایش میگوید و سعی میکند همین راه و رسم خوش بودن را ترویج کند و البته که این کار را هم میکند. او شعر نمیگوید و به گمان من تفکرش را منتشر میکند. شعر راهی است برای بیان اندیشهای که دارد و برای همین دست به کار شده است. تفکر خیامی از آن دست تفکرها است که بهراحتی به دست نمیآید. مثلاً کدامیک از ما فقط به امروز فکر میکنیم و غم جهان گذران را نمیخوریم. یا کدامیک از ما بر آمده و گذشته مدام به مدام فکر نمیکنیم. اصلاً این روزها مگر میشود به گذشته یا آینده فکر نکرد؟ زندگی و مشغلههای روزمره آدمیان آنقدر هست که زندگی را عجیب و پیچیده کند. پس کدامیک از ما فقط حال خودمان را میبینیم و امروزمان برایمان مهم است؟ بیایید همین امروز و فقط یک امروز را به خیام و تفکر او فکر کنیم و به خودمان بگوییم امروز حق دارم اینطور زندگی کنم و از فردا راه زندگی روزمره را در پیش بگیریم. اصلاً به گمان من باید یک هفته را هفته خیام نامگذاری کنند. هفته خیام برای خیامی که چندین و چند وجه زندگی دارد. جهانهای زیادی زیسته است و در نجوم، ریاضی، شعر و... دست داشته است و از دست هم بیشتر بوده است. اینطور است که باید بزرگداشت این شاعر و حکیم و فیلسوف را جهانی برگزار کرد و مدام به آن پرداخت. او را خواند و مدام هم خواند و آن را زمزمه کرد و به خود هم یادآوری کرد که این درست همان زندگی است که ارزش زیستن دارد. برای همین است که امروز قرار است اندیشه این شاعر نیشابوری در شهرکتاب ایرانشهر بررسی شود. این برنامه را شرکت راوش هنر برگزار میکند و قرار است در آن هرمز علیپور، شاعر درباره خیام حرف بزند. در ادامه برنامه هم محسن بوالحسنی و سعید رضادوست از خیام خواهند گفت و مژگان حسینی، مسعود آذین و کیارش بکتاشیان هم موسیقی اجرا خواهند کرد.
در این همهگیری ویروس کرونا و بسته شدن فضاهای فرهنگی عمومی راههای بسیاری هم برای ارتباط باز شده و این است که اگر علاقه به شرکت در این برنامه دارید میتوانید از صفحات اینستاگرام شهرکتاب ایرانشهر، شرکت راوش هنر و صفحه شخصی هرمز علیپور، این برنامه را دنبال کنید. این برنامه، امروز 28 اردیبهشت، از ساعت 19 تا 20:30 هم بهصورت آنلاین و هم حضوری برقرار است و منتظر علاقهمندان این شاعر نیشابوری است که وقتی به نیشابور میروید مقبرهاش هم شما را متحیر میکند و زیباییاش چشمنواز است و فکر میکنید چنین شاعری حتماً باید چنین جایگاهی داشته باشد که مقبرهاش هم زیارتگاه اهل دل باشد. آن شکل و شمایلی که در این مقبره هست چنان آرامشی در شما ایجاد میکند که دلتان میخواهد ساعتها و ساعتها در کنار او بنشینید و به موسیقیهای خوب گوش کنید.
عکس نوشت
در حاشیه جشنواره ملی فرهنگی گُلوَنی که در موزه ملی ایران برگزار شد. گُلوَنی گونهای سربند و روسری زنان منطقه زاگرس با نوعی پارچه ابریشمی است و قدمتی 3هزار ساله دارد./ایرنا
هنرمندان در فضای مجازی
با آنکه این روزها خبرهای مرتبط با برپایی نمایشگاه کتاب تهران بخش عمده مطالب منتشر شده در فضای مجازی را تشکیل میدهند اما دیگر تولیدات فرهنگی- هنری هم جایگاه خود را دارد و همچنان شاهد صحبت درباره فیلمهایی که تا چندی دیگر به روی پرده میروند یا تئاترها و گالریهایی هستیم که میزبانی علاقهمندان را برعهده دارند.
گذری بر نمایشگاه کتاب
صفحه خبری نشر «گمان» در اینستاگرام گزارشی از ششمین روز حضور غرفه این مؤسسه در نمایشگاه کتاب تهران منتشر و از علاقهمندان کتاب و کتابخوانی برای استقبال زیادشان تشکر کرده و نوشت: «دست مریزاد. دوستان عاشق، کتاب درجه یکی پیدا کردهایم این روزها. عاشقان کتاب و کلمه در اولین دیدار هم حرف کتاب که میشود دوستان قدیمی از آب درمیآیند.»در ادامه هم در این رابطه نوشتهاند که برخی مراجعهکنندگان در رفت و آمد به نمایشگاه حس خوب خود از مطالعه برخی کتابها را با آنان درمیان گذاشتهاند و اینکه گفتهاند خواندن فلان کتاب چقدر بر زندگیشان اثر داشته و توانسته حال آنان را خوب کند.»
* نشر «احسان» آنطور که در توضیحات صفحهاش در فضای مجازی درج شده بزرگترین ناشر کتاب اهل سنت با بیشتر از 35 سال سابقه است. این مؤسسه انتشاراتی در روزهایی که شاهد برپایی سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب تهران هستیم گزارشهایی روزانه از روند عرضه کتاب و مراجعه علاقهمندان منتشر میکند. در یکی از مطالب مندرج در این صفحه چند پیشنهاد کتاب به نقل از« فرشاد طاهربانه» نویسنده کتاب آمده، «تفسیر نور»، «رحیق المختوم» و «الاذکار النوویه» عنوان این کتابهای پیشنهادی است.
* نشر ثالث با انتشار یک پست چند پیشنهاد مطالعه پیش روی علاقهمندان گذاشته است. این کتابها را «مهدی غبرایی» از مترجمان باسابقه کشورمان به خریداران کتاب پیشنهاد کرده، کتابهایی که همگی از آثار شناخته شده هستند. «زندگی در پیش رو» نوشته «رومن گاری» به ترجمه «لیلی گلستان»، دو جلدی «دنکیشوت» نوشته «سروانتس» به ترجمه محمدقاضی و مجموعه داستان «زن در پیادهرو راه میرود» نوشته قاسم کشکولی عنوان این کتابهاست.
چهرهها
محمدرضا غفاری بازیگر سینما با انتشار تصویری از پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیرهمکف» خبر داده است. بر اساس اطلاعاتی که این هنرمند در صفحهاش منتشر کرده، غفاری، مرجان اتفاقیان، مهدی رکنی و مرجان قمری بازیگران این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مهدی کریمی هستند.
هوشنگ گلمکانی منتقد سینما و کارگردان با انتشار تصویری از آزیتا حاجیان و افسر اسدی و ذکر این نکته که هر دو آنان مدتهاست بازیگر هستند نوشت: «یادم نمیآید که آیا با هم در فیلم یا سریال و نمایشی بازی کردهاند یا نه، اما این عکس دونفرهشان را که مربوط به مراسم همین چند شب است دیدم، پرتاب شدم به چهل و پنج سال پیش، دانشکده دراماتیک، چهارراه آبسردار. ما ورودی 55 بودیم و آنها یک سال بعد. با هم دوست بودند و همیشه کنار هم.» در ادامه نوشت: «این دو بعد از اتمام دانشکده هر کدام مسیر متفاوتی رفتند. مسیر آزیتا حاجیان واضحتر است ولی افسر اسدی را سالهاست نمیدانم چه میکند. عکس مشترک آنها در شب بازیگر مثل بعضی چیزهای دیگر به یادم آورد که طوفان زمان، جوانیمان را با خود برد. همین.»
سیدجواد رضویان بازیگر سینما و تلویزیون تنها به انتشار چند خط اکتفا کرده و بیت«هرچه تبر زدی مرا/ زخم نشد جوانه شد» را نوشت و در ادامهاش هم گفت:«سلامتی، برکت و آرامش روزی هر روزمون.» او در این پست، تصویری از گریم خودش در سریال جادوگر را هم منتشر کرده است.
سارا بهرامی بازیگر سینما و تئاتر تصویری از ایفای نقش خودش در فیلم «درمانگر» را منتشر کرده است. سریال درمانگر به کارگردانی امین حسینپور هم اکنون در مرحله فیلمبرداری است که قرار شده در پنج قسمت کوتاه تولید شود.بعد از پایان فیلمبرداری و آمادهسازی نهایی، قرار است این ۵ قسمت در یک روز بهصورت همزمان در یکی از پلتفرمها پخش شود.
گذری بر نمایشگاه کتاب
صفحه خبری نشر «گمان» در اینستاگرام گزارشی از ششمین روز حضور غرفه این مؤسسه در نمایشگاه کتاب تهران منتشر و از علاقهمندان کتاب و کتابخوانی برای استقبال زیادشان تشکر کرده و نوشت: «دست مریزاد. دوستان عاشق، کتاب درجه یکی پیدا کردهایم این روزها. عاشقان کتاب و کلمه در اولین دیدار هم حرف کتاب که میشود دوستان قدیمی از آب درمیآیند.»در ادامه هم در این رابطه نوشتهاند که برخی مراجعهکنندگان در رفت و آمد به نمایشگاه حس خوب خود از مطالعه برخی کتابها را با آنان درمیان گذاشتهاند و اینکه گفتهاند خواندن فلان کتاب چقدر بر زندگیشان اثر داشته و توانسته حال آنان را خوب کند.»
* نشر «احسان» آنطور که در توضیحات صفحهاش در فضای مجازی درج شده بزرگترین ناشر کتاب اهل سنت با بیشتر از 35 سال سابقه است. این مؤسسه انتشاراتی در روزهایی که شاهد برپایی سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب تهران هستیم گزارشهایی روزانه از روند عرضه کتاب و مراجعه علاقهمندان منتشر میکند. در یکی از مطالب مندرج در این صفحه چند پیشنهاد کتاب به نقل از« فرشاد طاهربانه» نویسنده کتاب آمده، «تفسیر نور»، «رحیق المختوم» و «الاذکار النوویه» عنوان این کتابهای پیشنهادی است.
* نشر ثالث با انتشار یک پست چند پیشنهاد مطالعه پیش روی علاقهمندان گذاشته است. این کتابها را «مهدی غبرایی» از مترجمان باسابقه کشورمان به خریداران کتاب پیشنهاد کرده، کتابهایی که همگی از آثار شناخته شده هستند. «زندگی در پیش رو» نوشته «رومن گاری» به ترجمه «لیلی گلستان»، دو جلدی «دنکیشوت» نوشته «سروانتس» به ترجمه محمدقاضی و مجموعه داستان «زن در پیادهرو راه میرود» نوشته قاسم کشکولی عنوان این کتابهاست.
چهرهها
محمدرضا غفاری بازیگر سینما با انتشار تصویری از پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیرهمکف» خبر داده است. بر اساس اطلاعاتی که این هنرمند در صفحهاش منتشر کرده، غفاری، مرجان اتفاقیان، مهدی رکنی و مرجان قمری بازیگران این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مهدی کریمی هستند.
هوشنگ گلمکانی منتقد سینما و کارگردان با انتشار تصویری از آزیتا حاجیان و افسر اسدی و ذکر این نکته که هر دو آنان مدتهاست بازیگر هستند نوشت: «یادم نمیآید که آیا با هم در فیلم یا سریال و نمایشی بازی کردهاند یا نه، اما این عکس دونفرهشان را که مربوط به مراسم همین چند شب است دیدم، پرتاب شدم به چهل و پنج سال پیش، دانشکده دراماتیک، چهارراه آبسردار. ما ورودی 55 بودیم و آنها یک سال بعد. با هم دوست بودند و همیشه کنار هم.» در ادامه نوشت: «این دو بعد از اتمام دانشکده هر کدام مسیر متفاوتی رفتند. مسیر آزیتا حاجیان واضحتر است ولی افسر اسدی را سالهاست نمیدانم چه میکند. عکس مشترک آنها در شب بازیگر مثل بعضی چیزهای دیگر به یادم آورد که طوفان زمان، جوانیمان را با خود برد. همین.»
سیدجواد رضویان بازیگر سینما و تلویزیون تنها به انتشار چند خط اکتفا کرده و بیت«هرچه تبر زدی مرا/ زخم نشد جوانه شد» را نوشت و در ادامهاش هم گفت:«سلامتی، برکت و آرامش روزی هر روزمون.» او در این پست، تصویری از گریم خودش در سریال جادوگر را هم منتشر کرده است.
سارا بهرامی بازیگر سینما و تئاتر تصویری از ایفای نقش خودش در فیلم «درمانگر» را منتشر کرده است. سریال درمانگر به کارگردانی امین حسینپور هم اکنون در مرحله فیلمبرداری است که قرار شده در پنج قسمت کوتاه تولید شود.بعد از پایان فیلمبرداری و آمادهسازی نهایی، قرار است این ۵ قسمت در یک روز بهصورت همزمان در یکی از پلتفرمها پخش شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
جوانگرایی تلویزیون امیدوارکننده است
-
وقتی اثر فرهنگی کالای فرهنگی میشود
-
«سلام فرمانده» بازتولید گروه آباده در دهه۶۰
-
بهار و فن موسیقا
-
خوش باش دمی
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین