ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
خوشا به حال آنکه به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد.
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۵۹۵۵ .
خوشا به حال آنکه به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد.
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۵۹۵۵ .
«موقعیت مهدی» ارزشهایی مانند «عاشقانگی و سلحشوری» را بازسازی میکند
مسعود سخاوتدوست: وظیفه و تعهد، کلیدواژهای بود که من و هادی حجازیفر به آن رسیدیم. اینها مفاهیمی است که در موسیقی شکل دیگری پیدا میکند، اما من بهعنوان آهنگساز باید میدانستم که کدام جنبهها اولویت دارد و اینجا موسیقی جنبههای جدیتری پیدا میکرد. هادی حجازیفر بر این باور بود که موسیقی در کنار دیگر اجزای فیلم قرار بگیرد و همراستا با آنها باشد و من هم با او کاملاً موافق بودم...«موقعیت مهدی» برای ما ارزشهایی مانند «عاشقانگی و سلحشوری در هر شرایطی» را بازسازی میکند و نشان میدهد مردانی که برای ما اسطوره هستند خارج از جهان و حوزه ادراک ما نبودند بلکه در کنار ما و شبیه ما بودند و تنها به یکسری ارزشها بیشتر بها دادند. این موضوع باعث میشود صمیمیتی بین انسان و الگوهای خودش ایجاد شود.
بخشی از گفتوگوی آهنگساز این فیلم با ایسنا
بخشی از گفتوگوی آهنگساز این فیلم با ایسنا
تلویزیون و ضرورتِ پایبندی به «نقشه راه» روشن
عزیزالله حاجی مشهدی
منتقد فیلم و مدرس سینما
تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر و تأثیرگذار، با توجه به دسترسی آسان و کم هزینه آن- در مقایسه با دیگر رسانههای دیداری شنیداری- در صورت حرکت بر مداری سنجیده، به طور طبیعی میتواند مخاطبان گستردهای داشته باشد. مخاطبانی با ترکیبهای سنی و سطح سواد و سلیقههای متفاوت که به گروههای مختلف اجتماعی شهری یا روستایی تعلق دارند. در چند دهه اخیر، با وجود پیدایش و توسعه رسانههای نوین ارتباطی و بسترهایی مثل اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام، واتساپ و شبکههای اجتماعی دیگر همچون رادیوی اینترنتی، پادکستها، کلابهاوسها و هوش مصنوعی و... هنوز هم تلویزیون میتواند تأثیرگذارتر از همه این رسانههای نوپدید، در فرهنگسازی و ایجاد تغییرات رفتاری و انگارهسازیهای اخلاقی، موفقتر عمل کند.
با نگاهی به تنوع تولیدات و قالبهای متنوع برنامههای تلویزیونی (اعم از برنامههای زنده، ترکیبی، مستند، داستانی، ورزشی، آموزشی، مسابقات و سرگرمی و...) درمییابیم که از طریق این رسانه فراگیر برای انواع سلیقهها میتوان تولیدات مناسبی تدارک دید و برای همه گروههای سنی نیز برنامههای مناسب و جذاب و پرکششی آماده کرد. در این مسیر صد البته به نیروهای مجرب در بخشهای مختلف امور فنی و محتوایی تولید برنامه نیاز داریم که بخش عمدهای از این نیروهای با تجربه با کارنامههای درخشان و روشن در تولید مجموعههای پرمخاطب، هم اکنون در حاشیه قرار گرفته و بسیاری از آنان خانهنشین شدهاند. اگر قرار است که تلویزیون، با تکیه بر یک «نقشه راه» مشخص و با نگاهی آیندهنگرانه، حرکت کند، بی تردید باید ضمن استفاده از نیروهای جوان و خلاق، از نیروهای خبره و مجربِ به حاشیه رانده شده- به عنوان اصلیترین سرمایههای این سازمان- نیز بخوبی استفاده کند.
در حالی که هم اکنون بخش زیادی از وقت و توان بسیاری از مدیران و برنامهریزان در شبکههای مختلف سیما، صرف برگزاری نشستها، هماندیشیها و رایزنیهایی میشود که باید به تعیین خط مشیها، راهکارها و هدفگذاریها بینجامد، با این همه، به دلیل بیثباتی مدیریتها و اِعمال سلیقه فردی و بویژه در چند سال اخیر به بهانه شرایط دشوار اقتصادی و تنگناهای مالی، تلویزیون نیز دچار روزمرگی شده و گویی مخاطبان این رسانه پرنفوذ به این باور رسیدهاند که انگار در این رسانه ملی «نقشه راه» شفاف و مشخصی وجود ندارد! شکلگیری چنین باوری در ذهن مخاطبان این رسانه، بیتردید خطر از دست دادن مخاطبان را در پی خواهد داشت. به گونهای که حتی با ساختن برخی مجموعههای سرگرمکننده، مفرح و شادیآور و به ظاهر انتقادی- اجتماعی و گاهی با تکرار و پخش دوباره و چندباره برخی از مجموعههای خاطرهانگیز نیز به تنهایی نمیتوان از ریزش مخاطبان و گرایش روزافزون آنان به شبکههای خارجی جلوگیری کرد.
یکی از ضروریترین اقدامها در تلویزیون با هدف جلب اعتماد مخاطبان پرشمار، ضمن پرهیز از برخی مصلحتاندیشیهای کم فایده، باید در عرصه بهبودبخشی تولیدات تلویزیونی (به طور عام) و ساخت مجموعههای تلویزیونی (به طور خاص) انجام شود. در این راستا، هماندیشیها و رایزنیهای کارشناسانه با افراد صاحب تجربه باید در دستور کار برنامهریزان تلویزیون قرار گیرد تا بتوان با استفاده از دیدگاههای کارشناسانه و بیطرفانه، به چهارچوبهای عملی روشن و دقیقی رسید تا تحققِ هدفهایی چون حفظ کیفیت، جذابیت و تازگی آثار تولیدی نیز تضمین شود و در عین حال، مانع نوآوریها و خلاقیتهای هنرمندانهی فیلمنامهنویسان و سازندگان فیلمها و مجموعههای تلویزیونی نیز نشد. در شرایط کنونی، تنها با برداشتن موانعی که بر سر راه بسیاری از نویسندگان، کارگردانان و برنامهسازان وجود دارد، میتوان به این رسانه پرنفوذ، رونقی دوباره بخشید و به تولید مجموعههایی پرداخت که با پشتوانه پژوهشهایی روشمند و علمی بتواند نمایانگر شرایط اجتماعی و مسائل باورپذیر جامعهامروزمان باشد.
منتقد فیلم و مدرس سینما
تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر و تأثیرگذار، با توجه به دسترسی آسان و کم هزینه آن- در مقایسه با دیگر رسانههای دیداری شنیداری- در صورت حرکت بر مداری سنجیده، به طور طبیعی میتواند مخاطبان گستردهای داشته باشد. مخاطبانی با ترکیبهای سنی و سطح سواد و سلیقههای متفاوت که به گروههای مختلف اجتماعی شهری یا روستایی تعلق دارند. در چند دهه اخیر، با وجود پیدایش و توسعه رسانههای نوین ارتباطی و بسترهایی مثل اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام، واتساپ و شبکههای اجتماعی دیگر همچون رادیوی اینترنتی، پادکستها، کلابهاوسها و هوش مصنوعی و... هنوز هم تلویزیون میتواند تأثیرگذارتر از همه این رسانههای نوپدید، در فرهنگسازی و ایجاد تغییرات رفتاری و انگارهسازیهای اخلاقی، موفقتر عمل کند.
با نگاهی به تنوع تولیدات و قالبهای متنوع برنامههای تلویزیونی (اعم از برنامههای زنده، ترکیبی، مستند، داستانی، ورزشی، آموزشی، مسابقات و سرگرمی و...) درمییابیم که از طریق این رسانه فراگیر برای انواع سلیقهها میتوان تولیدات مناسبی تدارک دید و برای همه گروههای سنی نیز برنامههای مناسب و جذاب و پرکششی آماده کرد. در این مسیر صد البته به نیروهای مجرب در بخشهای مختلف امور فنی و محتوایی تولید برنامه نیاز داریم که بخش عمدهای از این نیروهای با تجربه با کارنامههای درخشان و روشن در تولید مجموعههای پرمخاطب، هم اکنون در حاشیه قرار گرفته و بسیاری از آنان خانهنشین شدهاند. اگر قرار است که تلویزیون، با تکیه بر یک «نقشه راه» مشخص و با نگاهی آیندهنگرانه، حرکت کند، بی تردید باید ضمن استفاده از نیروهای جوان و خلاق، از نیروهای خبره و مجربِ به حاشیه رانده شده- به عنوان اصلیترین سرمایههای این سازمان- نیز بخوبی استفاده کند.
در حالی که هم اکنون بخش زیادی از وقت و توان بسیاری از مدیران و برنامهریزان در شبکههای مختلف سیما، صرف برگزاری نشستها، هماندیشیها و رایزنیهایی میشود که باید به تعیین خط مشیها، راهکارها و هدفگذاریها بینجامد، با این همه، به دلیل بیثباتی مدیریتها و اِعمال سلیقه فردی و بویژه در چند سال اخیر به بهانه شرایط دشوار اقتصادی و تنگناهای مالی، تلویزیون نیز دچار روزمرگی شده و گویی مخاطبان این رسانه پرنفوذ به این باور رسیدهاند که انگار در این رسانه ملی «نقشه راه» شفاف و مشخصی وجود ندارد! شکلگیری چنین باوری در ذهن مخاطبان این رسانه، بیتردید خطر از دست دادن مخاطبان را در پی خواهد داشت. به گونهای که حتی با ساختن برخی مجموعههای سرگرمکننده، مفرح و شادیآور و به ظاهر انتقادی- اجتماعی و گاهی با تکرار و پخش دوباره و چندباره برخی از مجموعههای خاطرهانگیز نیز به تنهایی نمیتوان از ریزش مخاطبان و گرایش روزافزون آنان به شبکههای خارجی جلوگیری کرد.
یکی از ضروریترین اقدامها در تلویزیون با هدف جلب اعتماد مخاطبان پرشمار، ضمن پرهیز از برخی مصلحتاندیشیهای کم فایده، باید در عرصه بهبودبخشی تولیدات تلویزیونی (به طور عام) و ساخت مجموعههای تلویزیونی (به طور خاص) انجام شود. در این راستا، هماندیشیها و رایزنیهای کارشناسانه با افراد صاحب تجربه باید در دستور کار برنامهریزان تلویزیون قرار گیرد تا بتوان با استفاده از دیدگاههای کارشناسانه و بیطرفانه، به چهارچوبهای عملی روشن و دقیقی رسید تا تحققِ هدفهایی چون حفظ کیفیت، جذابیت و تازگی آثار تولیدی نیز تضمین شود و در عین حال، مانع نوآوریها و خلاقیتهای هنرمندانهی فیلمنامهنویسان و سازندگان فیلمها و مجموعههای تلویزیونی نیز نشد. در شرایط کنونی، تنها با برداشتن موانعی که بر سر راه بسیاری از نویسندگان، کارگردانان و برنامهسازان وجود دارد، میتوان به این رسانه پرنفوذ، رونقی دوباره بخشید و به تولید مجموعههایی پرداخت که با پشتوانه پژوهشهایی روشمند و علمی بتواند نمایانگر شرایط اجتماعی و مسائل باورپذیر جامعهامروزمان باشد.
عزت نفس «من»/2
عزت نفس خودپسندی نیست!
آزاده سهرابی
روانشناس
یکی از مهمترین موانع رسیدن به «عزت نفس» این است که آن را با دیگر مفاهیمی که این روزها زیاد دربارهاش میشنویم مثل اعتماد به نفس اشتباه بگیریم یا در مسیر رسیدن به عزت نفس به خودپسندی برسیم یا بخش خودشیفته وجودمان -اگر حضور دارد- پر رنگ شود. بله این اتفاق بسیار راحت رخ میدهد چون همان طور که در نوشته گذشته گفتیم، باید برای رسیدن به عزت نفس هزینه داد و آن جایگاه «من بی نقص» را یا «منی که دیگران باعث مشکلاتم شدهاند» یا «منی که نمیتوانم برای این چالشهایم کاری بکنم» را رها کرد.
برای شروع تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس را مرور کنیم. اعتماد به نفس در واقع با استعداد ما ربطی مستقیم دارد. در اعتماد به نفس، فرد به این باور میرسد که میتواند در کاری موفق شود؛ مثلاً فرد میگوید من میتوانم در این رشته تحصیلی به بهترین موفقیتها برسم یا میتوانم در این شغلی که انتخاب کردهام ترقی کنم. من میتوانم معلم خوبی باشم، من میتوانم هنرمند خوبی باشم، میتوانم نویسنده خوبی شوم و... داشتن اعتماد به نفس یکی از کلیدیترین عوامل مستقیم موفقیت در کارهاست، اما عزت نفس یک دید کلی نسبت به «خود» است. «آیا من میتوانم با خودم حال خوبی داشته باشم آنقدر که بتوانم زمانهایی در تنهایی بمانم و اسیر اینکه کسی نیست در اطرافم یا کسی مرا دوست ندارد و... نشوم، آیا میتوانم صدای «خودم» را بشنوم که دارد از احساسات و افکارم سخن میگوید؟ آیا آنقدر دارای «خودارزشمندی» هستم که مدام به دنبال تأیید آن از طرف دیگری نباشم؟ و از سوی دیگر آیا میتوانم با وجود اینها به دام خودپسندی یا خودشیفتگی نیفتم؟»
فرد خودپسند قادر به دیدن نیازها و احساسهای دیگران نیست و همیشه خودش را در اولویت قرار میدهد و قادر است حقوق دیگر افراد را نادیده بگیرد. فرد خودپسند میگوید مهم این است برنامه من اجرا شود، منافع من تأمین شود، حال من خوب باشد. متأسفانه این روزها بسیار با جملات انگیزشی افراد تشویق میشوند که به خودشان حق بدهند، به خودشان بها بدهند، خودشان را ببینند اما خروجی این موضوع افراد را به سمت خودپسندی میبرد تا عزت نفس. فردی با عزت نفس کافی میگوید همانقدر که من حق دارم دیگری هم حق دارد. همانقدر که منافع من باید تأمین شود، باید ضد منافع دیگری نباشد. همانقدر که حال من خوب است کمک میکنم حال دیگری هم خوب باشد. عزت نفس به خوبی در رفتار ما مشهود است. اگر شما حاضرید از همکار خود، همسر خود، دوست خود و... بدون اما و اگر تعریف کنید بدون اینکه نگران باشید با این کار ارزشمندی شما زیر سؤال میرود یا دارید به ضعف خودتان اشاره میکنید، اگر میتوانید با صدای بلند و بدون لرزش بگویید که فلان کس در فلان توانایی از من بهتر است، حاضر هستید از ضعفهایتان بگویید، از کلمه ببخشید استفاده کنید، میتوان گفت عزت نفس دارید. یک فرد خودشیفته امکان ندارد به چنین چیزهایی اعتراف کند چون در این صورت احساس میکند ارزش خودش را زیر سؤال میبرد! فرد با عزت نفس اشتباهات خود را براحتی میپذیرد اما فرد خودپسند و خودشیفته دهها دلیل برای نپذیرفتن اشتباه خود میآورد یا در نهایت هزار دلیل برای اینکه چرا مجبور شدم اشتباه کنم در فکر و زبان خود دارد. فرد با عزت نفس آنقدر احساس امنیت در درون خودش دارد که با کسی نه سر جنگ دارد و نه در رقابت است و پذیرفته است انسان بودن یعنی کامل نبودن، اشتباه کردن و سعی کردن برای اینکه هر روز بهتر شود.
در رفتار افرادی با عزت نفس بالا آرامش دیده میشود. این افراد اعتماد به نفس را نیز کسب کردهاند و نشانههای خودپسندی را بخوبی تشخیص میدهند. پرخاشگر نیستند، قادر به گفتوگو هستند و صحنههایی را که در آن کسی مایل به ایجاد فضای مسموم رقابت و جنگ است ترک میکنند. آنها برای اثبات خود به دیگران آرام و صبور تلاش میکنند و از آن دسته افرادی هستند که آهسته اما پیوسته میروند. صلح درونی یکی از مهمترین شاخصههای افرادی است که عزت نفس دارند و دومین ویژگی آنها این است که دارای خود ارزشمندی هستند که کسی قادر نیست آن را از آنها بگیرد.
روانشناس
یکی از مهمترین موانع رسیدن به «عزت نفس» این است که آن را با دیگر مفاهیمی که این روزها زیاد دربارهاش میشنویم مثل اعتماد به نفس اشتباه بگیریم یا در مسیر رسیدن به عزت نفس به خودپسندی برسیم یا بخش خودشیفته وجودمان -اگر حضور دارد- پر رنگ شود. بله این اتفاق بسیار راحت رخ میدهد چون همان طور که در نوشته گذشته گفتیم، باید برای رسیدن به عزت نفس هزینه داد و آن جایگاه «من بی نقص» را یا «منی که دیگران باعث مشکلاتم شدهاند» یا «منی که نمیتوانم برای این چالشهایم کاری بکنم» را رها کرد.
برای شروع تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس را مرور کنیم. اعتماد به نفس در واقع با استعداد ما ربطی مستقیم دارد. در اعتماد به نفس، فرد به این باور میرسد که میتواند در کاری موفق شود؛ مثلاً فرد میگوید من میتوانم در این رشته تحصیلی به بهترین موفقیتها برسم یا میتوانم در این شغلی که انتخاب کردهام ترقی کنم. من میتوانم معلم خوبی باشم، من میتوانم هنرمند خوبی باشم، میتوانم نویسنده خوبی شوم و... داشتن اعتماد به نفس یکی از کلیدیترین عوامل مستقیم موفقیت در کارهاست، اما عزت نفس یک دید کلی نسبت به «خود» است. «آیا من میتوانم با خودم حال خوبی داشته باشم آنقدر که بتوانم زمانهایی در تنهایی بمانم و اسیر اینکه کسی نیست در اطرافم یا کسی مرا دوست ندارد و... نشوم، آیا میتوانم صدای «خودم» را بشنوم که دارد از احساسات و افکارم سخن میگوید؟ آیا آنقدر دارای «خودارزشمندی» هستم که مدام به دنبال تأیید آن از طرف دیگری نباشم؟ و از سوی دیگر آیا میتوانم با وجود اینها به دام خودپسندی یا خودشیفتگی نیفتم؟»
فرد خودپسند قادر به دیدن نیازها و احساسهای دیگران نیست و همیشه خودش را در اولویت قرار میدهد و قادر است حقوق دیگر افراد را نادیده بگیرد. فرد خودپسند میگوید مهم این است برنامه من اجرا شود، منافع من تأمین شود، حال من خوب باشد. متأسفانه این روزها بسیار با جملات انگیزشی افراد تشویق میشوند که به خودشان حق بدهند، به خودشان بها بدهند، خودشان را ببینند اما خروجی این موضوع افراد را به سمت خودپسندی میبرد تا عزت نفس. فردی با عزت نفس کافی میگوید همانقدر که من حق دارم دیگری هم حق دارد. همانقدر که منافع من باید تأمین شود، باید ضد منافع دیگری نباشد. همانقدر که حال من خوب است کمک میکنم حال دیگری هم خوب باشد. عزت نفس به خوبی در رفتار ما مشهود است. اگر شما حاضرید از همکار خود، همسر خود، دوست خود و... بدون اما و اگر تعریف کنید بدون اینکه نگران باشید با این کار ارزشمندی شما زیر سؤال میرود یا دارید به ضعف خودتان اشاره میکنید، اگر میتوانید با صدای بلند و بدون لرزش بگویید که فلان کس در فلان توانایی از من بهتر است، حاضر هستید از ضعفهایتان بگویید، از کلمه ببخشید استفاده کنید، میتوان گفت عزت نفس دارید. یک فرد خودشیفته امکان ندارد به چنین چیزهایی اعتراف کند چون در این صورت احساس میکند ارزش خودش را زیر سؤال میبرد! فرد با عزت نفس اشتباهات خود را براحتی میپذیرد اما فرد خودپسند و خودشیفته دهها دلیل برای نپذیرفتن اشتباه خود میآورد یا در نهایت هزار دلیل برای اینکه چرا مجبور شدم اشتباه کنم در فکر و زبان خود دارد. فرد با عزت نفس آنقدر احساس امنیت در درون خودش دارد که با کسی نه سر جنگ دارد و نه در رقابت است و پذیرفته است انسان بودن یعنی کامل نبودن، اشتباه کردن و سعی کردن برای اینکه هر روز بهتر شود.
در رفتار افرادی با عزت نفس بالا آرامش دیده میشود. این افراد اعتماد به نفس را نیز کسب کردهاند و نشانههای خودپسندی را بخوبی تشخیص میدهند. پرخاشگر نیستند، قادر به گفتوگو هستند و صحنههایی را که در آن کسی مایل به ایجاد فضای مسموم رقابت و جنگ است ترک میکنند. آنها برای اثبات خود به دیگران آرام و صبور تلاش میکنند و از آن دسته افرادی هستند که آهسته اما پیوسته میروند. صلح درونی یکی از مهمترین شاخصههای افرادی است که عزت نفس دارند و دومین ویژگی آنها این است که دارای خود ارزشمندی هستند که کسی قادر نیست آن را از آنها بگیرد.
داستایوفسکی نامیرا
شاهپور عظیمی
منتقد سینما و ادبیات
دویست سال از تولد او میگذرد اما کتابهایش برای همیشه تازه است. برای خود من که چنین است. اگر قرار باشد پیشنهادی برای سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب داشته باشم نه تنها برای این دوره بلکه برای تمام ادوار پیشنهاد من مطالعه آثار اوست. خوشبختانه بسیاری از آثارش توسط مترجمان مختلفی مثل اصغر رستگار، مهری آهی، سروش حبیبی، حمیدرضا آتشبرآب و... به زبان فارسی ترجمه و توسط ناشرهای متفاوت از جمله نشر نیلوفر، نشر ماهی، نشر برج، نشر نگاه و... منتشر شده است.
بله، پیشنهاد یکه و درجه یک بنده مطالعه آثار فئودور داستایوفسکی کبیر است. حداقل 5 رمان سرشناساش «جنایت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «شیاطین» و «جوان خام» را در برنامه مطالعهتان قرار بدهید. حتی سراغ کار نیمه تمام او «نیه توچکا» که انتشارات نیلوفر چاپ کرده بروید. چندین ترجمه از «بیچارگان» یا «آزردگان» داریم، دیگر آثارش «تحقیر و توهین شدگان»،»«همزاد»، «یادداشتهای زیرزمینی»، «خاطرات»، «خانه اموات»، «قمار باز»، «همیشه شوهر» یا به قول نشر ماهی «شوهرباشی» و «شبهای روشن» -بویژه ترجمه استاد حبیبی- را برای یک بار هم که شده بخوانید. اصلاً به این فکر نکنید که دهها سال از انتشار هر کدام از این کتابها میگذرد، هر کدام را که به دست بگیرید و مطالعه کنید مثل این است که همین الان اتفاق افتاده است، شخصیتها هم درس عبرت اند برایمان و هم از آنها یاد میگیریم چطور زندگی کنیم، چطور فکر کنیم، چطور حرف بزنیم و چطور با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم. داستایوفسکی استاد بلامنازع درون کاوی و برون کاوی شخصیتهای قصه است.
خوشبختانه تعدد نشر آثارش نشان میدهد یکی از نویسندگانی است که در کشور ما با اقبال بسیار زیادی روبهرو شده مثل این است که خوانندهها قدر آثارش را میدانند. هیچ وقت کهنه نمیشود، همیشه با طراوت و تازه است و الی یوم القیامه میشود آن را پیشنهاد کرد. این اتفاق درباره برخی فیلمها هم میافتد؛ فیلمهایی دیدهاید که داستانش را میدانید و باز تماشایش میکنید یا کتابهایی را بارها خواندهاید اما با هر بار خوانش دریافت تازهای به دست میآورید. این ویژگی را برخی از نویسندگان دارند از جمله نویسندگان قرن نوزده روسیه _ که از قلههای دست نیافتنی ادبیات جهان است_ از گوگول و پوشکین تا چخوف و سرآمد همه آنها داستایوفسکی. هر چه از داستایوفسکی بخوانیم کم است. نه تنها خسته نمیشویم بلکه چیزهای جدیدی به دست میآوریم. نشان به آن نشان که داستایوفسکی روی بسیاری از نویسندگان، فیلمسازان، فلاسفه، متفکران و ... تأثیر گذاشته و همینها کفایت میکند برای اینکه هیچ وقت در سیر مطالعاتیمان داستایوفسکی را فراموش نکنیم.
منتقد سینما و ادبیات
دویست سال از تولد او میگذرد اما کتابهایش برای همیشه تازه است. برای خود من که چنین است. اگر قرار باشد پیشنهادی برای سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب داشته باشم نه تنها برای این دوره بلکه برای تمام ادوار پیشنهاد من مطالعه آثار اوست. خوشبختانه بسیاری از آثارش توسط مترجمان مختلفی مثل اصغر رستگار، مهری آهی، سروش حبیبی، حمیدرضا آتشبرآب و... به زبان فارسی ترجمه و توسط ناشرهای متفاوت از جمله نشر نیلوفر، نشر ماهی، نشر برج، نشر نگاه و... منتشر شده است.
بله، پیشنهاد یکه و درجه یک بنده مطالعه آثار فئودور داستایوفسکی کبیر است. حداقل 5 رمان سرشناساش «جنایت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «شیاطین» و «جوان خام» را در برنامه مطالعهتان قرار بدهید. حتی سراغ کار نیمه تمام او «نیه توچکا» که انتشارات نیلوفر چاپ کرده بروید. چندین ترجمه از «بیچارگان» یا «آزردگان» داریم، دیگر آثارش «تحقیر و توهین شدگان»،»«همزاد»، «یادداشتهای زیرزمینی»، «خاطرات»، «خانه اموات»، «قمار باز»، «همیشه شوهر» یا به قول نشر ماهی «شوهرباشی» و «شبهای روشن» -بویژه ترجمه استاد حبیبی- را برای یک بار هم که شده بخوانید. اصلاً به این فکر نکنید که دهها سال از انتشار هر کدام از این کتابها میگذرد، هر کدام را که به دست بگیرید و مطالعه کنید مثل این است که همین الان اتفاق افتاده است، شخصیتها هم درس عبرت اند برایمان و هم از آنها یاد میگیریم چطور زندگی کنیم، چطور فکر کنیم، چطور حرف بزنیم و چطور با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم. داستایوفسکی استاد بلامنازع درون کاوی و برون کاوی شخصیتهای قصه است.
خوشبختانه تعدد نشر آثارش نشان میدهد یکی از نویسندگانی است که در کشور ما با اقبال بسیار زیادی روبهرو شده مثل این است که خوانندهها قدر آثارش را میدانند. هیچ وقت کهنه نمیشود، همیشه با طراوت و تازه است و الی یوم القیامه میشود آن را پیشنهاد کرد. این اتفاق درباره برخی فیلمها هم میافتد؛ فیلمهایی دیدهاید که داستانش را میدانید و باز تماشایش میکنید یا کتابهایی را بارها خواندهاید اما با هر بار خوانش دریافت تازهای به دست میآورید. این ویژگی را برخی از نویسندگان دارند از جمله نویسندگان قرن نوزده روسیه _ که از قلههای دست نیافتنی ادبیات جهان است_ از گوگول و پوشکین تا چخوف و سرآمد همه آنها داستایوفسکی. هر چه از داستایوفسکی بخوانیم کم است. نه تنها خسته نمیشویم بلکه چیزهای جدیدی به دست میآوریم. نشان به آن نشان که داستایوفسکی روی بسیاری از نویسندگان، فیلمسازان، فلاسفه، متفکران و ... تأثیر گذاشته و همینها کفایت میکند برای اینکه هیچ وقت در سیر مطالعاتیمان داستایوفسکی را فراموش نکنیم.
او به آسمان نرفته است!
زهره نیلی
روزنامهنگار
بچهها، غم، شادی، خشم، قهر، مهربانی، آزار، خشم و از دست دادن را بهخوبی متوجه میشوند. کافی است مادر یا پدر کمی غمگین شوند یا با آنها با بیاعتنایی صحبت کنند، شک نکنید که حس آنها را بهراحتی درک میکنند و به آن واکنش نشان میدهند. تا وقتی هم که نمیتوانند صحبت کنند با خنده و گریه و رفتارهای عصبی واکنش نشان میدهند و زمانی هم که بتوانند صحبت کنند، درباره شرایط پیشآمده سؤال میکنند و منتظر هستند واقعیت را بدانند. اما چطور باید واقعیت را با آنها درمیان بگذاریم و با آنها از سوگ بگوییم؟
دکتر دَن شافر، بهعنوان یکی از نویسندگان کتاب «کلیدهای کمک به کودک برای برخورد با مرگ عزیزان» در برخوردهای متفاوتی که با خانوادههای داغدار داشته به این نتیجه رسیده که بزرگترها، به طور معمول بچهها را نادیده میگیرند و اطلاعات نادرستی در اختیارشان میگذارند. شاید نگرانانند که مبادا یک آسیب روانی جدی به کودکان وارد شود در حالیکه با برکنار نگاهداشتن بچهها از واقعه مرگ، آسیب بیشتری به آنها وارد میشود. پس لازم است کودکان را با صداقت و سادگی و به دور از جزئیات پیچیده و دشوار با واقعه مرگ و از دست رفتن عزیزانشان آشنا کنیم و برای این کار در درجه نخست باید بدانیم نگرش بچهها و اندیشه آنها نسبت به مرگ چگونه است؟
عامل مهم دیگری که باید به آن توجه شود، سن و سال بچههاست چون با بزرگتر شدن کودکان، توان پذیرش آنها هم افزایش پیدا میکند. وقتی فرزند شما کوچک است، پاسخهای سرراست و ساده را میپذیرد. اما با بزرگتر شدن او، سؤالها پیچیدهتر و کنجکاوی او بیشتر میشود. بنابراین به سن فرزند خود دقت کنید.
مسأله دیگری که بهتر است به آن توجه شود، دقت در انتخاب جملههاست. مثلاً به جای اینکه بگویید: «او به جای بهتری رفته» بگویید: «جایی که رفته، فوقالعاده است» یا به جای گفتن «او، ما را ترک کرده» بگویید:«او برای همیشه ما را ترک کرده» تا کودک منتظر بازگشت پدربزرگ یا مادربزرگ یا خدای نکرده پدر و مادر از دسترفتهاش نباشد. یا اینکه به فرزند خود نگویید: «او به سفر رفته یا خوابیده است»، بگویید: «او این شانس را داشته که به آرامش همیشگی برسد و برای ابد آرام بگیرد» به این ترتیب کودک از خواب و سفر نمیترسد.
کتاب «کلیدهای کمک به کودک برای برخورد با مرگ عزیزان»، نوشته دن شافر و کریستین لیونز را اکرم کرمی ترجمه و انتشارات صابرین منتشر کرده است. مخاطب این کتاب، پدر و مادرها و بزرگترهایی هستند که میخواهند با بچهها از مرگ و از سوگ بگویند.
روزنامهنگار
بچهها، غم، شادی، خشم، قهر، مهربانی، آزار، خشم و از دست دادن را بهخوبی متوجه میشوند. کافی است مادر یا پدر کمی غمگین شوند یا با آنها با بیاعتنایی صحبت کنند، شک نکنید که حس آنها را بهراحتی درک میکنند و به آن واکنش نشان میدهند. تا وقتی هم که نمیتوانند صحبت کنند با خنده و گریه و رفتارهای عصبی واکنش نشان میدهند و زمانی هم که بتوانند صحبت کنند، درباره شرایط پیشآمده سؤال میکنند و منتظر هستند واقعیت را بدانند. اما چطور باید واقعیت را با آنها درمیان بگذاریم و با آنها از سوگ بگوییم؟
دکتر دَن شافر، بهعنوان یکی از نویسندگان کتاب «کلیدهای کمک به کودک برای برخورد با مرگ عزیزان» در برخوردهای متفاوتی که با خانوادههای داغدار داشته به این نتیجه رسیده که بزرگترها، به طور معمول بچهها را نادیده میگیرند و اطلاعات نادرستی در اختیارشان میگذارند. شاید نگرانانند که مبادا یک آسیب روانی جدی به کودکان وارد شود در حالیکه با برکنار نگاهداشتن بچهها از واقعه مرگ، آسیب بیشتری به آنها وارد میشود. پس لازم است کودکان را با صداقت و سادگی و به دور از جزئیات پیچیده و دشوار با واقعه مرگ و از دست رفتن عزیزانشان آشنا کنیم و برای این کار در درجه نخست باید بدانیم نگرش بچهها و اندیشه آنها نسبت به مرگ چگونه است؟
عامل مهم دیگری که باید به آن توجه شود، سن و سال بچههاست چون با بزرگتر شدن کودکان، توان پذیرش آنها هم افزایش پیدا میکند. وقتی فرزند شما کوچک است، پاسخهای سرراست و ساده را میپذیرد. اما با بزرگتر شدن او، سؤالها پیچیدهتر و کنجکاوی او بیشتر میشود. بنابراین به سن فرزند خود دقت کنید.
مسأله دیگری که بهتر است به آن توجه شود، دقت در انتخاب جملههاست. مثلاً به جای اینکه بگویید: «او به جای بهتری رفته» بگویید: «جایی که رفته، فوقالعاده است» یا به جای گفتن «او، ما را ترک کرده» بگویید:«او برای همیشه ما را ترک کرده» تا کودک منتظر بازگشت پدربزرگ یا مادربزرگ یا خدای نکرده پدر و مادر از دسترفتهاش نباشد. یا اینکه به فرزند خود نگویید: «او به سفر رفته یا خوابیده است»، بگویید: «او این شانس را داشته که به آرامش همیشگی برسد و برای ابد آرام بگیرد» به این ترتیب کودک از خواب و سفر نمیترسد.
کتاب «کلیدهای کمک به کودک برای برخورد با مرگ عزیزان»، نوشته دن شافر و کریستین لیونز را اکرم کرمی ترجمه و انتشارات صابرین منتشر کرده است. مخاطب این کتاب، پدر و مادرها و بزرگترهایی هستند که میخواهند با بچهها از مرگ و از سوگ بگویند.
عکس نوشت
خبرگزاری تسنیم گزارشی تصویری ازحسینیه امینیها در قزوین منتشرکرده است. این ساختمان متعلق به حاج محمد رضا امینی است و در سال ۱۲۷۵ هجری قمری بنا شد و وقف حسینیه است. زیباترین قسمت خانه، از سه تالار تشکیل شده که به موازات یکدیگر قرار گرفته و بهوسیله ارسیهای زیبا ازهم جدا می شوند. . تالار جنوبی با 9 دهنه ارسی و شیشههای رنگی از شاهکارهای هنری است. سقف تالارها دارای نقاشی، آیینه کاری، رَفهای (طاقچه) کاسهای مزین، گچبری و گره بندی چوبی است. در زیر تالار سردابه، زیرزمین، شربتخانه و … قرار دارد.
هنرمندان در فضای مجازی
این روزها در سیوسومین نمایشگاه کتاب روزهای پرکار برای ناشران، نویسندگان و مترجمان است. اگر سری به صفحه اهالی نشر بزنید، حتماً خبرهای نمایشگاه را در صفحات آنها خواهید دید؛ خبرهایی از جنس معرفی کتابهای جدید و رونمایی با حضور نویسندگان در غرفههای نمایشگاه.
روزهای نمایشگاه کتاب
انتشارات آموت هر روز لیستی از کتابهای پرفروش خود منتشر میکند. یوسف علیخانی در این باره نوشت: «روز اول که به پایان میرسد، لیست پرمخاطبها را از سیستم میگیریم و اولین کار روز دوم این است که این لیست را مینویسیم و در غرفه به نمایش میگذاریم و این کار هر روز انجام میشود. خیلیها انتقاد دارند که خطم بد است و کاش با کلاس باشیم و این لیست را پرینت بگیریم اما شخصاً معتقدم این دستخطها روایت اول شخص است.»
برپایی جلسات آموزشی و کارگاهی در نمایشگاه کتاب، امری طبیعی است. حال اسماعیل امینی، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مدرس در صفحه خود خبر برگزاری کارگاه تخصصی شعر امروز را منتشر کرده است. در این کارگاه ابراهیم اسماعیلیاراضی، علی داوودی، احمد نادمی و محمدرضا سنگسری حضور دارند.
نشر ایرانبان که ناشر تخصصی کودک و نوجوان است در صفحه خود خبر برپایی جشن امضا و رونمایی چند کتاب را با حضور نویسندگان و مترجمان داده است. کتاب «سفر پررمز و راز کایوت سانرایز» با حضور نوشین دیانتی مترجم، کتاب «سلام روبی» با حضور رضوان خرمیان و وحید عامل مترجم، کتاب «هیولایی که نبود» با حضور مریم منتصرالدوله مترجم از جمله این برنامهها بوده است.
مجموعه پنج جلدى «دفتر خاطرات پسرِ لاغرو» را پروین علیپور در صفحه خود منتشر کرده است. او درباره این مجموعه نوشت: «نخستینبار در سال ١٣٩٠ و ١٣٩١، در نشر«چشمه» منتشر و تاکنون چند بار تجدید چاپ شده است. دفتر خاطرات پسر لاغرو»، مجموعهای است از تمام گونههاى ادبى با ساختى جذاب و... شوخطبعى بینظیر!!!»
چهرهها
کاظم بلوچی پس از سالها دوری با نمایش «شام آخر» روی صحنه میرود. این خبر را مسعود دلخواه در صفحه خود اعلام کرده است. او در نمایش، نقش پونتیوس پیلاتوس حاکم یهودی را ایفا میکند. این نمایش از ۲۶اردیبهشت تا ۳۰خردادماه در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد ناظرزاده کرمانی اجرا میشود.
نگار جواهریان عکسی از تمرین نمایش «مخاطب» گذاشته است. این نمایش به نویسندگی جابر رمضانی و کیوان سررشته براساس نمایشنامه «مؤلف» اثر تیم کراوچ است. این نمایش کاری از گروه تئاتر سوراخ تو دیوار است که در آن جابر رمضانی، علی باقری، لیلی رشیدی و نگار جواهریان بازی میکنند. نمایش «مخاطب» از 26اردیبهشت در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود.
رضا درمیشیان این روزها فیلم «مجبوریم» را روی پرده دارد. او در صفحه خود به کمبود سالن و سانس کم اشاره و اعلام کرد: «در دو روز نخست، نمایش مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته است.۱۰در صد از عواید فروش فیلم «مجبوریم» در سینماهای سراسر کشور زیرنظر «لیلا ارشد» برای زنان کارتنخواب، بیسرپرست و بدسرپرست هزینه خواهد شد.» این فیلم برنده پنج جایزه بینالمللی است که در این میان سه جایزه بینالمللی آن، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران است.
جایزه بینالمللی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره وزول فرانسه، جایزه بینالمللی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران «چینه چیتا» هلند، جایزه اصلی بهترین فیلم، جایزه بهترین فیلم تماشاگران و جایزه بهترین فیلم هیأت داوری نتپک (شبکه ارتقای سینمای آسیاوپاسیفیک) جشنواره آسیاتیکای رم از جوایز «مجبوریم» است.
عکس روز
محمدعلی طالبی کارگردان در صفحه خود عکسی قدیمی را با مخاطبان خود منتشر کرده است. او درباره این عکس نوشت: «پنج سال قبل جایزه بهترین فیلم بخش بینالملل برای فیلم مستند «ننه حسن» در جشنواره فیلم سینما حقیقت به پسرم آرش طالبی داده شد که روی صحنه مشغول بوسیدن او هستم. کمتر از دو ماه بعد آرش در یک تصادف اتومبیل بشدت مجروح شد و در بیمارستانی در شهر رشت به علت قصور پزشکی فوت کرد. حالا فقط میتوانم او را گاهی اوقات در خوابهایم ببینم، چه حال خوبی داشتم وقتی که در آغوشم بود. او رفته و علی معلم عزیز هم که مجری برنامه بود و در عکس هست، رفته است. من تنها ماندهام، بدجوری هم تنها ماندهام.»
روزهای نمایشگاه کتاب
انتشارات آموت هر روز لیستی از کتابهای پرفروش خود منتشر میکند. یوسف علیخانی در این باره نوشت: «روز اول که به پایان میرسد، لیست پرمخاطبها را از سیستم میگیریم و اولین کار روز دوم این است که این لیست را مینویسیم و در غرفه به نمایش میگذاریم و این کار هر روز انجام میشود. خیلیها انتقاد دارند که خطم بد است و کاش با کلاس باشیم و این لیست را پرینت بگیریم اما شخصاً معتقدم این دستخطها روایت اول شخص است.»
برپایی جلسات آموزشی و کارگاهی در نمایشگاه کتاب، امری طبیعی است. حال اسماعیل امینی، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مدرس در صفحه خود خبر برگزاری کارگاه تخصصی شعر امروز را منتشر کرده است. در این کارگاه ابراهیم اسماعیلیاراضی، علی داوودی، احمد نادمی و محمدرضا سنگسری حضور دارند.
نشر ایرانبان که ناشر تخصصی کودک و نوجوان است در صفحه خود خبر برپایی جشن امضا و رونمایی چند کتاب را با حضور نویسندگان و مترجمان داده است. کتاب «سفر پررمز و راز کایوت سانرایز» با حضور نوشین دیانتی مترجم، کتاب «سلام روبی» با حضور رضوان خرمیان و وحید عامل مترجم، کتاب «هیولایی که نبود» با حضور مریم منتصرالدوله مترجم از جمله این برنامهها بوده است.
مجموعه پنج جلدى «دفتر خاطرات پسرِ لاغرو» را پروین علیپور در صفحه خود منتشر کرده است. او درباره این مجموعه نوشت: «نخستینبار در سال ١٣٩٠ و ١٣٩١، در نشر«چشمه» منتشر و تاکنون چند بار تجدید چاپ شده است. دفتر خاطرات پسر لاغرو»، مجموعهای است از تمام گونههاى ادبى با ساختى جذاب و... شوخطبعى بینظیر!!!»
چهرهها
کاظم بلوچی پس از سالها دوری با نمایش «شام آخر» روی صحنه میرود. این خبر را مسعود دلخواه در صفحه خود اعلام کرده است. او در نمایش، نقش پونتیوس پیلاتوس حاکم یهودی را ایفا میکند. این نمایش از ۲۶اردیبهشت تا ۳۰خردادماه در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد ناظرزاده کرمانی اجرا میشود.
نگار جواهریان عکسی از تمرین نمایش «مخاطب» گذاشته است. این نمایش به نویسندگی جابر رمضانی و کیوان سررشته براساس نمایشنامه «مؤلف» اثر تیم کراوچ است. این نمایش کاری از گروه تئاتر سوراخ تو دیوار است که در آن جابر رمضانی، علی باقری، لیلی رشیدی و نگار جواهریان بازی میکنند. نمایش «مخاطب» از 26اردیبهشت در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود.
رضا درمیشیان این روزها فیلم «مجبوریم» را روی پرده دارد. او در صفحه خود به کمبود سالن و سانس کم اشاره و اعلام کرد: «در دو روز نخست، نمایش مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته است.۱۰در صد از عواید فروش فیلم «مجبوریم» در سینماهای سراسر کشور زیرنظر «لیلا ارشد» برای زنان کارتنخواب، بیسرپرست و بدسرپرست هزینه خواهد شد.» این فیلم برنده پنج جایزه بینالمللی است که در این میان سه جایزه بینالمللی آن، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران است.
جایزه بینالمللی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره وزول فرانسه، جایزه بینالمللی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران «چینه چیتا» هلند، جایزه اصلی بهترین فیلم، جایزه بهترین فیلم تماشاگران و جایزه بهترین فیلم هیأت داوری نتپک (شبکه ارتقای سینمای آسیاوپاسیفیک) جشنواره آسیاتیکای رم از جوایز «مجبوریم» است.
عکس روز
محمدعلی طالبی کارگردان در صفحه خود عکسی قدیمی را با مخاطبان خود منتشر کرده است. او درباره این عکس نوشت: «پنج سال قبل جایزه بهترین فیلم بخش بینالملل برای فیلم مستند «ننه حسن» در جشنواره فیلم سینما حقیقت به پسرم آرش طالبی داده شد که روی صحنه مشغول بوسیدن او هستم. کمتر از دو ماه بعد آرش در یک تصادف اتومبیل بشدت مجروح شد و در بیمارستانی در شهر رشت به علت قصور پزشکی فوت کرد. حالا فقط میتوانم او را گاهی اوقات در خوابهایم ببینم، چه حال خوبی داشتم وقتی که در آغوشم بود. او رفته و علی معلم عزیز هم که مجری برنامه بود و در عکس هست، رفته است. من تنها ماندهام، بدجوری هم تنها ماندهام.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
«موقعیت مهدی» ارزشهایی مانند «عاشقانگی و سلحشوری» را بازسازی میکند
-
تلویزیون و ضرورتِ پایبندی به «نقشه راه» روشن
-
عزت نفس خودپسندی نیست!
-
داستایوفسکی نامیرا
-
او به آسمان نرفته است!
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین