نگاهی به روایت سازی های متناقض برخی رسانه ها علیه دولت سیزدهم
به دولت حمله می کنم پس هستم!
ایلیا داوودی
روزنامهنگار
تفاوتی نمیکند که واقعیت چه باشد؛ در هرحال رسانهها به دنبال تسویه حسابهای سیاسی خود هستند؛ دیگر خود اخباری که منتشر میشود اهمیتی ندارد و گویی کسی اصلاً بنا ندارد تا ابتدا واقعیت مسائل را بداند و بشنود و بعد شروع به نتیجهگیری کند. بررسی اجمالی تیتر اخبار منتشره در رسانههای سیاستزده داخلی در همین چند ماه اخیر به وضوح نشان میدهد که آنچه اهمیت دارد نه تلاش برای موفقیت دولت که تلاش برای زمینگیر کردن آن است. محور اصلی تمام خبرها، تحلیلها و تیترها هم یک چیز است؛ هجمه به دولت! ارائه روایتهای نادرست از اخبار و رویدادها، تحریف سخنان مقامات مسئول در دولت، دروغپراکنی پیرامون رویدادهای اقتصادی و ذهنیتسازی نادرست از آنچه اتفاق افتاده از جمله مسائلی هستند که در همین مدت کم در دستور کار رسانههای داخلی بودهاند. نمیتوان نام این رسانهها را منتقد نامید و نمیتوان آنچه طرح میکنند را انتقاد نام نهاد؛ زیرا انتقاد با هدف اصلاح صورت میگیرد اما زمانی که رنگ انتقامجویی و تخریب به خود بگیرد، دیگر از موضوعیتی که داشته خارج میشود.
روایتسازی دروغین از انتصابات دولت سیزدهم، شایعهسازی درخصوص اختلافات میان بدنه دولت و دروغپراکنی درباره استعفای برخی مقامات، حمله به تیم مذاکرهکننده برای رفع تحریمها، تمسخر شخص رئیسجمهور به بهانههای مختلف و زیر سؤال بردن برخی اقدامات مثبت و سازنده همچون سفرهای استانی از جمله روندهای پررنگی بودهاند که در همین مدت زمان کم که از آغاز به کار دولت گذشته، در رسانهها علیه دولت نمود داشتهاند.
در تازهترین اظهارنظرهای اعجاببرانگیز روزنامه جمهوری اسلامی که در تمام مدت اخیر همواره سویه پیکان هجمه خود را به سمت دولت گرفته است، در سرمقالهای به قلم مدیرمسئول این روزنامه، موضوع استعفای رئیسجمهور را طرح کرده است. البته مخاطب آگاه با خواندن این سرمقاله که از ابتدا تا انتهای آن هیچ نکته مشخصی وجود ندارد و تنها به دلنوشته میماند، خواهد دریافت که طرح چنین مباحثی در چنین زمانی بدون ارائه دلیل و منطقی متقن تا چه اندازه بیپایه و مفرح است، اما موضوع کلانتری که باید به آن پرداخت، مواجهه سطحی و مبتذل افرادی نظیر نویسندگان مقاله در وهله اول با سیاست و در وهله بعد با مسائل اجرایی دولت است؛ این دلنوشته البته چندان عمیق نیست که لازم باشد به آن پاسخی داده شود، بنابراین تنها به ذکر یکی از استدلالهای بیپایه آن برای تفریح خوانندگان و برای تکمیل این نوشته اکتفا میشود. نویسنده مقاله مدعی شده که علت ناکارآمدی دولت سیزدهم افرادی هستند که در دولتهای نهم و دهم مشغول به کار بودهاند و احتمالاً این افراد نفوذی هستند و قصد خرابکاری دارند! این ادعا از دو جنبه قابل تأمل است؛ اول آنکه در ماههای اخیر همواره چنین رسانههایی سعی در القای این روند داشتهاند که بخشی از بدنه دولت دربردارنده بقایای دولتهای یازدهم و دوازدهم است و حالا در اظهاراتی متناقض اظهار میکنند که بخشی از بدنه دولت را افرادی از دولتهای نهم و دهم تشکیل دادهاند! همین تناقض بهخوبی گویای باطل بودن استدلال نویسنده مقاله مذکور است. اما نکته دیگری که درباره این ادعای عجیب میتوان مطرح کرد، آن است که نویسنده چگونه چشم بر روی تمام موجودیت دولتهای یازدهم و دوازدهم بسته و از دولتهای نهم و دهم به دولت سیزدهم پرش کرده است!
نکته جالب آن است که این روزنامه در سال گذشته در سرمقالهای اعلام کرده بود که کاملاً بیطرف است و از هیچ دولتی حمایت نمیکند اما در همان سرمقاله هم به دفاع از دولتهای مطبوع خویش پرداخته و دولتهای یازدهم و دوازهم را دولتهایی موفق ارزیابی کرده است! پاسخ به چنین مسائلی در اینجا البته چندان ضرورتی ندارد؛ زیرا افکار عمومی بهخوبی و از نزدیک در جریان واقعیتهای موجود بوده و هست و عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم به اندازهای غیرقابل دفاع است که تا سالهای آینده نیز هیچگاه از یاد ملت ایران نخواهد رفت، اما برای آگاهی مخاطبان از پیشینه کسانی که علیه دولت کنونی هجمه میکنند، تنها چند جمله از سرمقاله منتشر شده روز سهشنبه 18 خردادماه 1400 روزنامه جمهوری اسلامی در روزهای پایانی دولت روحانی آورده میشود؛
«مغالطهای که حداقل چهار سال است به راه افتاده، تخریب دولت کنونی با این شگرد است که تمام مشکلات کشور که در این چهار سال پیش آمده نتیجه ضعف و ناکارآمدی رئیسجمهور و اعضای دولت او است... مخالفان [دولت دوازدهم] توانستند بر امور مثبت و نقاط قوت سرپوش بگذارند و با بزرگ جلوه دادن امور منفی، مجموعهای را عرضه کنند که جنبه منفی آن جلوهگری بیشتری داشته باشد و در نهایت افکار عمومی را به این نتیجه برسانند که این دولت، سرتاسر ضعف و ناکارآمدی است... کاری که عاری از فتوت و صداقت است... ضعف بزرگ دولت دوازدهم این است که دستهای پشتپرده را رو نمیکند و به اصحاب مغالطه میدان میدهد هرطور میخواهند افکار عمومی را شکل بدهند. این، ضعف کمی نیست هرچند گذشت زمان پردهها را کنار خواهد زد.» قطعاً مطالعه این جملات میتواند ذهن خواننده را نسبت به روزنامه جمهوری اسلامی و شیوه مواجهه دوگانه و متناقض آن با دولتهای مطبوع و غیرمطبوعش روشن سازد؛ تأکید بر این نکته لازم است که این جملات نه در ابتدای کار دولت روحانی که در واپسین روزهای این دولت نوشته شده است؛ گویی نگارنده سطور فوقالذکر اصلاً اطلاعی از عملکرد فاجعهبار دولتی که روی کار بوده ندارد و در فضای خلأ دارد تنفس میکند! حال آن روزنامه با چنین سابقهای در مواضع خود در حالی که تنها چند ماه از روی کارآمدن دولت جدید گذشته، موضوع استعفا را طرح کرده است! پرسش قابل تأمل آن است که چگونه گردانندگان این روزنامه مشکلات چهار ساله موجود در دولت قبل را نمیخواهند به پای آن دولت بنویسند اما تمام مشکلات کنونی را میخواهند به کارنامه دولت سیزدهم ارتباط دهند؟! یا اینکه چگونه این روزنامه از رئیسجمهور سابق و مطبوع خود، خواسته که دستهای پشت پرده را رو کند اما در دوره فعلی اساساً به چیزی به نام پشت پرده اعتقاد نداشته و آن را انکار میکند؟! پاسخ این سؤالها البته روشن است؛ پیشفرض چنین رسانههایی آن است که هرزمان دولت باب میل ما روی کار باشد، باید تنها از آن تعریف کنیم و هر زمان دولتی بیاید که ما آن را نپسندیم، باید کمر به تخریب آن ببندیم؛ استراتژی نخنما شدهای که البته دیگر مشتری ندارد و کسی آن را باور نمیکند.