شانزدهمین طرح کاشف پلیس اجرا شد
از دستگیری خفاشان شب های تهران تا سارقان میلیاردی مس
گروه حوادث / مرجان همایونی
شانزدهمین مرحله از طرح کاشف پلیس آگاهی و امنیت اقتصادی تهران، با دستگیری ۲۵۸سارق حرفهای که در قالب ۶۰باند فعالیت میکردند و برای برخورد با قاتلان، جاعلان، سارقان، کلاهبرداران، مفسدان و... به اجرا درآمد. در این طرح متهمانی دستگیر شدند که هر کدام با نقشهای عجیب و با انگیزههای متفاوت، دست به ارتکاب جرم زده بودند اما فکر نمیکردند دستبند پلیس به این زودی بر دستانشان بخورد.
سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت صبح دیروز در حاشیه این مراسم گفت: در این طرح 16 دلال ارزی که اقدام به تعیین نرخهای کاذب در بازار ارز می کردند از سوی مأموران پلیس امنیت اقتصادی دستگیر شدند و مقدار زیادی دلار، یورو ، لیر و دینار از آنها کشف شد.
سرقت ناکام از طلافروشی
تازه ازدواج کرده اما از 6سال قبل با دختری آشنا شده که همین دوستی سرنخ دستگیریاش شد و نقشه او برای سرقت از طلافروشی را نقش برآب کرد.
از کدام طلافروشی میخواستی سرقت کنی؟
قرار بود صبح چهارشنبه گذشته با دو ماشین که یکی از آنها اسلحه کلاشینکف و فشنگها را حمل میکرد، از شهرستانمان در غرب کشور به شادآباد تهران بیاییم و قبل از تعطیل شدن مغازه از آن سرقت کنیم.
طلافروشی را چطور شناسایی کردی؟
قبلاً مدتی برای کار به شادآباد آمده بودم و به همین دلیل آشنایی کامل با آن منطقه داشتم.
چطور دستگیر شدی؟
شب که به تهران رسیدیم، زمانی که به سراغ طلافروشی رفتیم، متوجه شدیم که تمام طلافروشیهای آن محدوده زودتر تعطیل کردهاند. آن موقع تصور کردیم تعطیلی زودهنگام به خاطر ماه رمضان بوده، اما وقتی دستگیر شدیم فهمیدیم که پلیس ما را از مدتی قبل رصد میکرده و برای اینکه نتوانیم سرقت را انجام دهیم، به طلافروشیهای آن منطقه دستور تعطیلی زودهنگام مغازهها را داده بود. بعد از اینکه با دربهای بسته طلافروشی مواجه شدیم، به خانه ویلایی که در اطراف تهران اجاره کرده بودیم رفتیم تا سرقت را پنجشنبه شب انجام دهیم، اما نیمه شب توسط مأموران اداره یکم پلیس آگاهی، بازداشت شدیم.
نقشهتان چطور لو رفته بود؟
من از 6سال قبل با دختری به نام فتانه دوست بودم اما خانواده او با ازدواج ما موافقت نمیکردند. از طرفی خانوادهام اصرار میکردند که باید با دختر یکی از اقوام ازدواج کنم. اصرارهای آنها از یک طرف و مخالفت خانواده فتانه از طرف دیگر باعث شد تن به این ازدواج بدهم و 8فروردین امسال ازدواج کردم؛ اما برای ازدواج نیاز به پول داشتم و از فتانه 20میلیون تومان قرض گرفتم و وقتی فهمید برای ازدواج با دختر دیگری این پول را گرفتهام گفت باید پولش را پس بدهم، من هم که چارهای جز سرقت نداشتم به فکر سرقت از طلافروشی افتادم و به دوستانم گفتم و با هم نقشه را کشیدیم. چند روز قبل از اجرای نقشه سرقت، تلفنی با فتانه صحبت کردم و به او گفتم میخواهم به یک طلافروشی دستبرد بزنم و پولش را پس بدهم اما از شانس بدم یک نفر شنید و مرا به پلیس لو داد.
2 قتل در پرونده خفاشهای شب
6مرد تبهکار که بهعنوان بیمار و همراهان بیمار، خودروهای عبوری را دربست میگرفتند و با دادن آبمیوه و شیرموز مسموم اقدام به سرقت میکردند، درحالیکه 2نفر را به قتل رساندهاند از سوی کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شدند. هاشم، سردسته باند در گفتوگو با «ایران» از ماجرای سرقتهایشان گفت.
سابقه داری؟
نه، من لیسانس دارم و در عسلویه کار خوب و با آبرویی داشتم، اما از آنجایی که مدام باید از شهر محل زندگیام به عسلویه میرفتم و خانوادهام را نمیدیدم و از طرفی شرایط کاری هم خیلی خوب نبود، خودم را بازخرید کردم و راهی تهران شدم. در 4سالی هم که در تهران هستم، یا با پرایدم مسافرکشی میکنم یا کارگری میکردم.
چرا باید دست به چنین سرقتهایی بزنی؟
وقتی به تهران آمدم، در خانهای در دروازه غار ساکن شدم. تا پارسال، صاحبخانه خیلی رفاقتی با من کار میکرد و پول زیادی نمیگرفت، اما از پارسال اجاره را گران کرد و ماهی یک میلیون و پانصد هزار تومان باید اجاره میدادیم. صاحبخانه خودش از خلافکارها بود.
پیشنهاد بیهوشی از چه کسی بود؟
چند سال قبل یکی از دوستانم به خانهام آمد و داخل آبمیوه من دارو ریخت. آن زمان 4روز خوابیدم و وقتی به هوش آمدم متوجه شدم که از خانهام سرقت کرده است. چون خودم یکبار به همین شگرد طعمه شده و زنده مانده بودم، تصور میکردم برای دیگران هم اتفاقی نیفتد.
با خودروهای سرقتی چه میکردی؟
دو خودرو را در یکی از شهرهای شمالی فروختم. دو خودروی دیگر را هم به یکی از شهرستانها بردیم تا بفروشیم، اما مالخرها که به محل قرار آمدند، شروع به داد و فریاد کردند که پلیس آمد و ما هم از ترسمان فرار کردیم غافل از اینکه شگردشان این بود تا خودروها را از ما سرقت کنند. دو تا از خودروها را هم در فضای مجازی فروختیم. خودروی مقتول را 65 میلیون تومان فروختیم.
چه زمانهایی سرقت میکردید؟
ما خفاش شبهای تهران هستیم. البته یک زمانهایی هم در روز میرفتیم، اما کلاً شبها سرقت میکردیم.
می دانی دو نفر را کشتهاید؟
بله ما 6مورد سرقت داشتیم که فهمیدیم دو راننده به خاطر داروی بیهوشی که به آنها دادیم، فوت کردهاند.
سناریوی دروغین برای سرقت مس
گرچه مرد میانسال و برادرزادهاش میخواستند بار 7میلیارد تومانی شمش مس را تصاحب کنند اما زیرکی مأموران دست آنها را رو کرد و متهمانی که با پای خود به اداره آگاهی رفته بودند، به اتهام سرقت 25تن شمش بازداشت شدند.
نقشهتان برای سرقت چه بود؟
25تن شمش مس، به ارزش 7میلیارد تومان پول خیلی زیادی بود و اگر نقشهمان میگرفت، میتوانستیم زندگی ایدهآلی برای خودمان رقم بزنیم. من و برادرزادهام از کرمان شمشهای مس را بار زدیم و قرار بود که آنها را به کارخانهداری در تهران تحویل دهیم. چند روز قبل به دروغ با پلیس تماس گرفتیم و از سرقت خودرویمان خبر دادیم. ما مدعی شدیم که پس از عبور از عوارضی تهران، سرنشینان خودرویی که در کنار بزرگراه پارک کرده بودند، از ما خواستند در کنار جاده توقف کنیم. با این تصور که آنها مأمور هستند خودرو را نگه داشتیم، اما مأمورنماها با تهدید، خودروی بار را سرقت کردند. بعد از این شکایت، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند و دستمان رو شد. شمشها را به سولهای در شمالغربی کشور انتقال دادیم و قرار بود به خارج از کشور بفرستیم اما دستگیر شدیم.
نقض حکم قصاص قاتل شهید رنجبر
گروه حوادث / حکم قصاص عامل قتل ستوان شهید علیاکبر رنجبر در حالی از سوی دیوانعالی کشور نقض شد که قرار است سلامت روان متهم از سوی هیأت تخصصی پزشکی قانونی بررسی شود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران» رسیدگی به این پرونده از شامگاه چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ در حالی آغاز شد که ستوانیکم علیاکبر رنجبر؛ جانشین پاسگاه بیدزرد از سوی مردی جوان مقابل یک رستوران به شهادت رسید.
پس از دستگیری قاتل در روز ۱۵ بهمن، پرونده با قید فوریت مورد رسیدگی قرار گرفت که در نهایت روز ۱۴ اسفند، دادگستری کل استان فارس از صدور حکم قصاص، شلاق و حبس برای قاتل خبر داد.
اما وکیل قاتل به رأی اعتراض کرد و پرونده برای اعلام نظر به شعبه نهم دیوانعالی کشور ارجاع داده شد. این مرجع قضایی در نهایت با بررسی پرونده، رأی قصاص صادره از سوی شعبه دادگاه کیفری را نقض کرد و دستور به بررسی مجدد این پرونده داد.
در حکم دیوانعالی آمده است: هنگام بررسی مددکاری برای تشکیل پرونده شخصیت متهم، عنوان شده وی نیاز به معاینه روانی از سوی پزشکی قانونی دارد و از آنجا که به نظریه پزشکی قانونی اعتراض شده اما به هیأت تخصصی مربوطه ارجاع نشده است و هیچ انگیزهای اعم از سیاسی یا شخصی در پرونده مطرح نشده و اینکه گزارش شده اختلال روانی در خانواده آنها مسبوق به سابقه بوده و بعضی از افراد خانواده وی اقدام به خودکشی کردهاند، اعتراض وکیل محکومعلیه در این موارد موجه است و حکم صادره نقض میشود تا دستور داده شود کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی با معاینه متهم و ملاحظه پاسخهایی که در دفاع از خود ارائه داده نسبت به اعلام پاسخ درباره اینکه آیا متهم جنون حتی از نوع ادواری دارد یا خیر و اینکه آیا فعل وی از روی اراده و اختیار صادر شده است یا خیر، اعلام نظر کند.
درآمد 2 میلیارد تومانی رمال اینستاگرامی
گروه حوادث / مرد شیاد که با فالگیری و رمالی در کمتر از یک سال بیش از 2 میلیارد تومان بهدست آورده بود در حالی دستگیر شد که برای تبلیغ صفحه خود در اینستاگرام 2 هزار دلار به یک بلاگر خارجی پول میداد.
به گزارش روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب قم، حجتالاسلاموالمسلمین حسن غریب، دادستان عمومی و انقلاب قم درخصوص این پرونده گفت: بررسی صفحه این رمال که ادمین آن زنی 30 ساله در کرج بود، نشان میداد وی با تبلیغ فالگیری، رمالی و طلسم، دعانویسی برای رزق و روزی، کارگشایی، بختگشایی، ازدواج، جذب و مطیع شدن افراد، بازگشت عشق، فروش مهرهمار، انگشتر و حرز بیش از 330 هزار دنبالکننده داشت و درآمد و تراکنش مالی صفحه فالگیری این متهم در بازه ۹ ماهه، مبلغی حدود ۲ میلیارد و ۲۴۵ میلیون تومان بوده است.
وی در ادامه افزود: با شناسایی و رصد این صفحه، پیج مربوطه مسدود و ادمین آن که خانمی زیر ۳۰ سال بود با نیابت قضایی از شهر کرج احضار و بازداشت شد. این مدعی دعانویسی و فالگیری با سفارش تبلیغات صفحه خود به بلاگر معروف در خارج از کشور، برای هر بار تبلیغ در صفحه این بلاگر مبلغ ۲ هزار دلار به حساب وی واریز کرده است.
شوهر شیشه ای همسرش را داخل خودرو آتش زد
گروه حوادث / مرد شیشهای بهدنبال اختلاف خانوادگی، همسرش را در خودروی پراید حبس کرد و با ریختن بنزین روی خودرو آن را به آتش کشید.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 3:۲۷ بامداد یکم اردیبهشت، در پی تماس شهروندان با سامانه ۱۲۵ گزارش آتش گرفتن چند دستگاه خودرو در پارکینگ یک ساختمان مسکونی واقع در خیابان اشتراکی شمالی کرج نیروهای آتشنشانی خیلی زود در محل حضور یافتند.
محمد جمشیدی رئیس سازمان آتشنشانی کرج در این باره گفت: این حریق در پارکینگ ساختمان ۲طبقه، اتفاق افتاد و آتش و دود به طبقات بالا سرایت کرده و بر اثر دود زیاد در راه پلهها ۳۸نفر از ساکنین طبقات با کمک آتشنشانان از محل خارج و به محل ایمن منتقل شدند. برای خاموش کردن و امدادرسانی به این عملیات ۱۶نفر آتشنشان به همراه پنج دستگاه خودرو به محل حادثه اعزام شدند.
امدادگران پس از خاموش کردن آتش خودروها ناگهان متوجه حضور زن جوانی داخل یکی از خودروها شدند که دچار سوختگی شده بود و وقتی اقدامهای لازم برای بیرون کشیدن زن جوان از داخل خودرو شروع شد، متوجه شدیم دربهای خودرو با سیم بسته شده و همین موضوع باعث شده بود زن جوان نتواند خود را نجات دهد. این زن 43ساله که فریده نام دارد با تلاش همسایهها و نیروهای آتشنشانی از خودرو بیرون کشیده شد و خیلی زود به خاطر سوختگی شدید به بیمارستان مدنی کرج منتقل شد.
بهدنبال شکایت اهالی ساختمان درباره علت وقوع آتشسوزی که عمدی تشخیص داده شد، کارآگاهان جنایی پلیس البرز در محل حضور یافتند و در تحقیقات میدانی دریافتند عامل آتشسوزی، مرد جوان همسایه به نام فرید بوده است.
زن جوان که بشدت دچار سوختگی شده بود، گفت: شوهرم من را در خودرو حبس کرد و با ریختن بنزین مرا آتش زد. در ادامه بلافاصله دستور بازداشت مرد جوان صادر شد. مرد که ظاهراً اعتیاد به شیشه دارد، ضمن اعتراف به این اقدام هولناک گفت: همسرم 10سال از من بزرگتر است، اوایل زندگی خوبی داشتیم اما بعد از مدتی اختلافها شروع شد. ما با هم یک خودروی پراید بهصورت شراکتی خریده بودیم اما بعد از مدتی میخواستم خودرو را بفروشم چون به پولش نیاز داشتم و وقتی به همسرم گفتم او مخالفت کرد و همین موضوع اختلافمان را بیشتر کرد تا اینکه شب حادثه بعد از یک دعوای شدید او را داخل خودرو حبس کردم و دربها را با سیم بستم تا نتواند بیرون بیاید بعد هم بنزین ریختم و همسرم را با خودرو آتش زدم، اما خودروهای دیگر هم آتش گرفت و همسایهها فهمیدند و به آتشنشانی خبر دادند.
سرهنگ محمد نادربیگی با بیان این خبر به «ایران» گفت: درحالیکه مرد شیشهای با قرار وثیقه آزاد شده بود اما صبح دیروز بهدنبال تکمیل تحقیقات کارآگاهان جنایی و با توجه به وخامت حال زن جوان به دستور بازپرس پرونده بازداشت و روانه زندان شد.
گروه حوادث / آتش گرفتن باطری یکی از خودروهای شست و شوی زمین در حرم مطهر رضوی منجر به آتشسوزی در این مکان شد. به گزارش روابط عمومی آستان قدس رضوی، شامگاه جمعه در ورودی رواق حضرت زهرا(س) حرم مطهر رضوی ناگهان یکی از خودروهای مخصوص شستوشوی زمین که در محل خود پارک بود دچار آتشسوزی شد. مصطفی فیضی، مدیر عالی حرم مطهر رضوی در تشریح این حادثه گفت: یکی از خودروهای کفشوی حرم مطهر در محل خود پارک بوده که باطری این خودرو بهدلیل نقص ایجاد شده، جرقه زده و چون در فاصله اندکی از این خودرو چند بنر و مقداری مواد آتشزا وجود داشت آنها نیز دچار حریق شدند و به تبع آن چند تخته فرش هم آتش گرفت اما در همان دقایق اولیه، همه فرشهای دیگر جمعآوری و این حریق بهطور کامل مهار شد. وی ادامه داد: از آنجا که با بروز این حادثه بلافاصله نیروهای اطفای حریق حرم مطهر وارد عمل شدند و آتش مهار و شرایط کنترل شد هیچ آسیبی متوجه زائران نشده و در کمترین زمان حادثه کنترل و مدیریت شد.
معمای مرگ هولناک دختر 5 ساله
گروه حوادث / اظهارات ضد و نقیض زوج جوانی که دختر 5 سالهشان بر اثر آزار و اذیت و شکنجه به قتل رسیده است، معمای پیچیدهای مقابل بازپرس جنایی تهران گشود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز جمعه 9 اردیبهشت امسال، مأموران بیمارستان امام حسین(ع) تهران، در تماس با بازپرس محمد وهابی از مرگ مشکوک دختری 5 ساله در بیمارستان خبر دادند.
با اعلام این خبر، بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی بیمارستان شدند. با حضور در بیمارستان آنها با جسد دختر 5 ساله در حالی مواجه شدند که آثار کبودی و سوختگی روی دست و پایش به چشم میخورد، همچنین معاینات اولیه نشان میداد دخترک قربانی آزار و اذیت شده است.
بررسیها نشان میداد که دخترک شب قبل از مرگ به خاطر ضربه مغزی به بیمارستان منتقل شده و بعد از حدود 12 ساعت جان خود را از دست داده است.
در تحقیقات، مادر دخترک گفت: با همسرم اختلاف داشتم و بعد از مدتی تصمیم گرفتیم جدا از هم زندگی کنیم. مدتی به شهرستان رفتم و بعد هم به پردیس آمده و خانهای در آنجا اجاره کردم. چهارشنبه گذشته همسرم مقابل خانهمان آمد و با التماس به من گفت دلش برای دخترمان تنگ شده و از من خواست اجازه بدهم بچه را ببیند، من هم بچه را به همسرم دادم و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه فردای آن شب که برای گذاشتن زباله از خانه خارج شدم از دیدن بدن نیمه جان دخترم که کنار زبالهها افتاده بود شوکه شدم. دخترم بیهوش و خونین روی زمین افتاده بود، فورا او را به بیمارستان منتقل کردیم اما بیمارستان پردیس گفت حالش وخیم است و بچه را به تهران منتقل کردیم.
با توجه به اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت پدر دخترک را صادر کرد. با دستگیری مرد جوان، او منکر ماجرا شد و گفت: مدتی است که از همسرم جدا زندگی میکنم و در این مدت متوجه شدم که همسرم با پسر جوانی ارتباط دارد آن مرد به همسرم پیشنهاد داده بود دخترمان را به بهزیستی تحویل دهد تا با هم زندگی جدیدی آغاز کنند. آنها بچهام را کشتهاند و برای من پاپوش درست کردهاند.
به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، مرد جوان بهعنوان نخستین مظنون پرونده در اختیار کارآگاهان آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.