گفت و گویی پیرامون شفافیت
شفافیت را به پایان سال موکول نکنید
محمدامین میمندیان
در خدمت یکی از نمایندگان محترم خانه ملت هستیم. لطفاً بفرمایید که چه گامهایی توسط شما در راستای اجرای شفافیت برداشته شده؟
ببینید طی جلسات بیشماری که ما داشتیم به این نتیجه رسیدیم که قبل از هرچیز شفافیت باید از خود ما شروع بشود. از خانه ما شروع بشود. از خانواده ما شروع بشود.
احسنت!
احسنت نمیخوام. گوش کنید.
بله. خب در این راستا چه اقداماتی باید انجام بشه؟
از قدیم در سیاست گفته شده با دستمال کثیف نمیشود لکهها را زدود. یعنی چی؟
یعنی که قبل از شفافیت باید ابزارهای اعمال شفافیت فراهم باشه؟
درود بر شما. ابزارها باید فراهم و تمیز باشد.
-خب این کار پیچیدهای است. بیشتر توضیح میدین؟
نه آنقدرها هم پیچیده نیست. فوت و فن دارد. راز شفافیت درست، در چلاندن درست است. شما وقتی خوب شفاف میکنید که خوب بچلانید وگرنه هرچقدر هم زور بزنید بدتر کدر میشود.
-منظورتون اینه که باید با مخالفین شفافیت مقابله کرد؟
اصلاً هدف همین است.
-خب بفرمایید چه گروههایی مخالف شفافیت هستند؟
زیادند. میکروبها، ویروسها، لکهها، چرکها...
چه تعابیر تندی هم علیه گروههای مخالف شفافیت به کار بردید شما. پس درواقع این گروههای فشار هستند که جلوی اجرای شفافیت رو گرفتند.
نه آقا. گروه فشار که ما هستیم.
شمایید؟
بله. اصلاً اگر فشار ما نباشد شفافیت بخوبی ایجاد نمی شود. بدتر جایش هم می ماند.
خب با وجود فشار شما چرا به نتیجه نمیرسه؟
چون اینها ماندگار شدند. ما نباید شفافیت را موکول کنیم به پایان سال. باید به طور مستمر شفافیت جاری باشد. سخت است ولی ممکن است.
ماشاءالله شما خیلی پیچیده صحبت می کنید. البته حساسیتها رو بنده درک میکنم.
ما فکر حساسیتها را هم کردهایم.
چطور؟
با استفاده از دستکش.
منظورتون حکم حکومتی یا همچین چیزیه؟
حالا مارکش مهم نیست. به قول آقای ظریف هر دستکشی بهتر از بیدستکشی هست.
حقیقتش آقای دکتر خیلی گفتوگومون مرموز شد. من خواهش می کنم که شفافتر صحبت کنیم.
شفافتر از این؟ هرچه پرسیدید بنده رک و راست جواب دادم.
آقای دکتر یک نقدی وجود داره و میگن که چرا مجلس نزدیک یک ساله که شفافیت رو به هفته آینده موکول می کنه؟
بله این نقدی است که بنده هم دارم. عرض هم کردم؛ ما نباید شفافیت را به روزهای پایانی سال موکول کنیم. دوستان هی گفتند هفته بعد، هفته بعد، تا اسفند ماه برسد.
مگه به روزهای آخر سال موکول شده؟
بله متأسفانه. منتهی این اشکال از فرهنگ ماست. میخواهیم کلی کار را یکهو تا بیخ سال تحویل انجام بدهیم.
حالا همین قبل از سال هم انجام بشه میتونه یک عیدی باشه برای مردم. اینطور فکر نمیکنید؟
والا چه بگویم؟ خیلی متوجه ذوق شما نمیشوم. اما قضیه این است که آنقدر حجم کارها بالاست و سرعت عمل زیاد است که این وسط ممکن است شفافیت بهخوبی انجام نشود و خیلی جاها لکه باقی بماند.
دیگه چه کارهایی در دستورکار این هفتههای پایانی هست؟
خیلی کارها. الان من نمی دانم به شفافیت بپردازم یا به گردگیری؟ به قالیشویی بپردازم یا به خانه تکانی؟
اینهایی که گفتین اسامی طرحها و لوایح هست؟ طرح خونه تکونی چیه جناب نماینده؟
اهل کجایید که نمی دانید خانه تکانی چیه؟ خانه تکانی دیگر. خانه را تمیز میکنی. قالیها را میشوری. شیشهها را شفاف می کنی.
شیشه؟ من منظورم شفافیت آرای نمایندگان و حقوقها و قراردادهاست.
آها! آن که دستور کار هفته بعد مجلس است. وقت ما را هم گرفتی! خانم در خانه منتظر است بروم پردهها را باز کنم. بدرود
سیر بررسی یک طرح شفافیت
شفاف شو عمو ببینه
محمدرضا رضایی
قبل از انتخابات:
شفافیت حق مردم است. ننگ بر شما که خودتان را شفاف نمیکنید مردم ببینند.
نزدیکهای انتخابات:
انشاءالله بعد از تشکیل مجلس جدید اولین اقدام تصویب طرح شفافیت آرا است. شفافیت حق مردم است.
یک ماه بعد از تشکیل مجلس:
فعلاً معیشت مردم در تنگناست؛ گفتیم اول معیشت مردم رو سر و سامون بدیم، بعد سر صبر بریم سراغ شفافیت. تا اون موقع خود نمایندهها، خودجوش رأیهاشون رو در پیامرسان سروش منتشر میکنن که مردم در جریان باشن.
شش ماه بعد از تشکیل مجلس:
الآن که حرف شفافیت رو هم نزنید. فعلاً بررسی لایحه بودجه از نون شب هم واجبتره. خواسته اصلی مردم تعیین نرخ تسعیر ارز در بودجه سال آینده است.
نه ماه بعد از تشکیل مجلس:
باشه آقا، باشه! چیه این شفافیت که هی میگید؟ فردا بررسی میکنیم ببینیم دیگه مشکلتون با مجلس چیه؟
یک سال پس از تشکیل مجلس:
آقا بررسی کردیم، دیدیم همچین مالی هم نیست شفافیت. ما هم بهش رأی ندادیم. در همهجای دنیا رأی نمایندگان مثل مسواک یه چیز شخصیه. گول این رسانهها رو نخورید که معلوم نیست از کجا خط میگیرن!
یک سال و سه ماه پس از تشکیل مجلس:
ای بابا وقت گیر آوردید تو این هیر و ویری؟ نمیبینید تشکیل دولت جدید مونده رو هوا؟ حواسمون رو پرت نکنید، بذارید در آرامش رأی اعتماد بدیم؛ الآن یه دکمه رو اشتباه میزنیم، یهو میبینی یکی دیگه شد وزیر.
یک سال و شش ماه پس از تشکیل مجلس:
آقا مخمون رفت از بس گفتید شفافیت، شفافیت! اصلاً الآن طرح مهمتری در دستور کاره... این طرحِ... کجا بود؟ همینجاها افتاده بود یه طرحی... آها، پیدا شد... طرحِ... بذارید عینکم رو بزنم... بله، طرح صیانت.
یک سال و نه ماه بعد از تشکیل مجلس:
آقا نمیبینید مردم طفلک تو این فضای مجازی پر از گرگ و پلنگ، تنها و بیپناه ول شدن؟ باز میگی شفافیت؟ الآن از هر آدم عاقلی بپرسی چی اولویت داره، میگه طرح صیانت. وا بدین دیگه.
دو سال پس از تشکیل مجلس:
عه؟ آقا خونسرد باشید! تو انتخابات بعدی بهتون رأی نمیدیم دیگه چه صیغهایه؟ شما الآن عصبانی هستید؛ یه لیوان آب سرد بخورید، حالا ما اینهفته دوباره طرح شفافیت رو میاریم ببینیم میتونیم کارتون رو راه بندازیم؟
دو سال و یک ماه پس از تشکیل مجلس:
این هفته که جام جهانیه، جوونا تمرکزشون بههم میخوره. بذار تکلیف تیم ملیمون مشخص بشه، بعد طرح شفافیت رو بررسی میکنیم.
دو سال و دو ماه پس از تشکیل مجلس:
جون شما خیلی حالمون گرفته که تیم ملیمون نرفت مرحله بعد. فعلاً حس طرح شفافیت نیست. انشاءالله در یه فرصت بهتر.
دو سال و نیم پس از تشکیل مجلس:
به مردم مژده میدیم که طرح شفافیت بالاخره تایپ شد و بعد از صحافی و ویراستاری، مورد بررسی تخصصی در کمیسیون قرار میگیره.
سه سال پس از تشکیل مجلس:
با اینکه طرح شفافیت با مصالح ملی در تضاده؛ ولی ما بهخاطر شما مردم این تضادها رو به جان خریدیم و بالاخره تصمیم گرفتیم طرح شفافیت رو در صحن بررسی کنیم.
سه سال و نیم پس از تشکیل مجلس:
طرح شفافیت تو راه صحن مجلسه. فقط موقع چاپ، پرینتر مجلس خراب شد و طرح توش گیر کرد. بهمحض اینکه طرح از تو پرینتر رها بشه، در صحن بررسی میشه.
نزدیکهای انتخابات مجلس جدید:
با تلاشهای شبانهروزی، طرح شفافیت کاملاً آماده رأی نهایی در صحن هست. انشاءالله اولین طرحی که بعد از تشکیل مجلس تصویب خواهد شد، طرح شفافیت آرا است.
افشار جابری و حافظ شیرازی
«آبی به روزنامه اعمال ما فشان»
درگیر شیشه و غم خانه تکانیام
زهرا آراسته نیا
نکته روح فزا از دهن دوست بگو
نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار
ای صاحب فال شاد باش که بخت به تو روی کرده و تو را بند «پ» در حال تقویت است و به نامهای گره از مشکلاتت باز خواهد شد، بیالتماس و بی زیرمیزی!
چون نامهای از یک خررو (آنکه خرش در همه جا میرود) به دستت رسید فیالفور آن را به رئیس شرکتتان بده تا کراماتی شگرف را به چشم ببینی؛ اما چون دیدی دهان فرو بند که از دیرباز گفتهاند:
آنکه را اسرار رانت آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند
پس خودت بدوزی بهتر است!
مروری بر مطبوعات طنز ایران
مالیات از بوق
بهزاد توفیقفر
راننده سرویس اداره ما عقیده دارد که نباید از سلبریتیها مالیات بگیرند. او هرروز صبح که ما را به اداره میرساند، سرفصل دلایل خود را برای بیچاره و طفلکی بودن سلبریتیها و هنرپیشهها و اینفلوئنسرها، با صدای بلند میگوید و عصرها موقع برگشتن، درباره همان عناوین توضیح میدهد و در پایان هم پرسش و پاسخ در صندلی کنار و پشتی راننده، برگزار میشود. البته من اغلب در سرویس، خواب هستم. اما تا جایی که جسته و گریخته و در میان صدای اگزوز مینیبوس و ترافیک، به گوشم خورده، چکیده نظر ایشان (یعنی راننده سرویس ما) این است که: مثلاً همین هنرپیشههه که خیلی به چشم خواهری... من سگ هستم... پاکوتاه... فرش قرمز جشنواره فیلم فجر... بوووق... ابروکمون، چشم عسلی... سه بار طلاق موفق... رفت کانادا زایید... میخوام بیام... آقا رد شدی... وزارت ارشاد... پیاده... بوووق... میشم... لوازم آرایش و کلاهگیس... پول خون باباشون... میخام بشم دومادتون... سگ و گربه و تمساح... اشک میریزن و جیغ میزنن... مالیات که نباید بگیرن هیچ... نگو نمیشه، نگو نمیخوای... آقای راننده از ایستگاه رد شدی بابا!
در اینجا من پیاده شدم. خودتان، ترانه و صدای ترافیک و بوق را از وسط شنیدههای من حذف کنید، ببینید چیزی از توی آن درمیآید یا نه. این کارتون را هم ما از سالنامه نوروز 1344 توفیق درآوردیم.
علیرضا عبدی
آیا میدانستید طبق نظر ناظمها، مدیران و معلمان، برای دانشآموزان دهه شصتی، تنها سه شغل «دکتری، مهندسی و حمالی!» در آینده وجود خواهد داشت؟!
آیا میدانستید همان ناظمها، مدیران و معلمان، همواره به ما تأکید میکردند که مملکت به هر سه این مشاغل نیاز دارد؛ پس درستان را بخوانید بوقهای بوق؟!
آیا میدانستید از نظر پدران ومادران دهه شصت، نیمه دوم سال، زمان مناسبی برای به دنیا آمدن نبود؟!
آیا میدانستید تا وقتی نوزاد داغ بود و نمیفهمید که ماه اشتباهی به دنیا آمده، شناسنامهاش را شهریور میگرفتند؟!
آیا میدانستید شیرینکاریهای دهه شصتیها، کاملاً ابداعی بود و تا قبل از آن بشر بدان دست نیافته بود؟
آیا میدانستید عامل اصلی نقصعضو یا زهرهترک شدن بچههای دهه شصتی همان شیرینکاریها بود؟!
آیا میدانستید دلیل موفقیت تیم کبدی (همون زوی خودمون) فوتکردن بیامان در مزاحمت تلفنی بود؟!
آیا میدانستید گاز گرفتن روی مچ یک دهه شصتی و ساختن ساعت مچی، ایده اولیه برند ساعت مچی معروفی بوده است؟!
بیش از پنجاه شهید در انفجار تروریستی مسجد شیعیان در پیشاور پاکستان
سیدمحمدجواد طاهری
معرفی کتاب طنز وقایع اختلافیه
اخباری که همیشه نمیشنوید
فرزانه زینلی
تا حالا به اخبار دقت کردید؟
رسالت روزنامهها و رسانهها همین است که همه اتفاقات و مسائل دور و بر دنیا را، از کوچک تا بزرگ پوشش بدهند. این خبرها میتوانند مربوط به انتخابات ریاست جمهوری کشور اردن باشند؛ یا گزارشی درباره اثرات جایگزین کردن روبل به جای دلار. حالا یک کتاب را فرض کنید که همه این اخبار را در یک برهه زمانی معین در کنار هم بیاورد. چیزی شبیه به یک دایرةِالمعارف اخبار کامل خواهد بود که تاریخ و سیاست را به نمایش میگذارد، اما اگر چنین کتابی را با نگاه طنز به اخبار و حواشی بنویسیم چطور؟
این ایده دقیقاً کاری است که امید مهدینژاد در کتاب «وقایع اختلافیه» انجام داده است. او در این کتاب، از بیاهمیتترین تا مهمترین اخبار را در کنار هم آورده و بعضی را هم تحلیل کرده است. در کنار اخبار، گاهی گزارش یا مصاحبه هم آورده تا نگاه طنزش به جریان رسانه و اخبار را تکمیل کند.
مسائل مختلفی در حوزه سینما، سیاست، فرهنگ و جامعه و خلاصه هرچیزی که در اخبار پیدا میشود، سوژهای برای بخشهای مختلف این کتاب بودهاند؛ حتی نویسنده در بخشی به سراغ قالب زیارتنامه هم رفته و آن را در قالب اصلی کتاب، یعنی شرح اخبار قرار داده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«... یک شرکت سیاحتی - زیارتی اردنی، با موافقت دولت عراق اقدام به ساخت ضریح برای قبر صدام کرد. در پی انتشار این خبر، جمعی از شاعران، طنزپردازان و زیارتنامه سرایان ایرانی تهیه متن زیارتنامه مرقد صدام در تکریت را برعهده گرفتند. به گزارش صدام یزید نیوز، متن این زیارتنامه به شرح زیر میباشد: [از در وارد میشوی، پشت به قبله میایستی، دست راست را تحت بطن گرفته، رو به مرقد چنین میگویی:] السلام على القابیل القاتل أخیه، السلام على النرون خصمالله و خصم الناس، السلام على الآتیلا الجانی بالفطره، السلام على التموچین شر الخلق فی زمانه و کل الأزمنه، السلام على الهیتلر و الجرجیل و الاستالین، السلام على کل رؤساء الجمهور الأمریکیه، سیما الجرج البوش الأول و الثانی، السلام على القاتلین و الجانبین و الدیکتاتورین و الکثافتین کلهم و نقمهالله و درکائه...»
کتاب وقایع اختلافیه در سال 1393، توسط نشر سپیده باوران در 125 صفحه منتشر شده و قیمت آن هماکنون شش هزار تومان است.