ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زمـــزمه
پروردگارا! برمحمد، امین وحی و پسندیده آفریدگان و گزیده بندگانت، پیشوای مهربانی و پیشاهنگ نیکی و کلید خجستگی درود فرست.
که او جان خویش را به کار تو برگماشت.
و در راه تو، تن به سختیها سپرد.
و در فراخواندن مردم به سوی تو با خویشاوندان خود آشکارا به دشمنی پرداخت.
و برای رضای تو با قبیله خویش کارزار کرد.
و در راه زنده کردن دین تو، از خویشاوند برید.
و نزدیکان را به خاطر انکارشان، دور کرد.
و بیگانگان را چون دین تو را پذیرفتند، نزدیک گردانید.
دورترینها را در راه تو دوست گرفت.
و نزدیکترینها را، در راه تو دشمن داشت.
و در رساندن پیامت خود را به سختی افکند.
و در راه فراخواندن به آیینات، جان را زنجه کرد و آن را به کار خیرخواهی برای پذیرندگان دعوتت، برگماشت.
و به دیار غربت در جایی دور از جایگاه اقامت و نشو و نما و زادگاه و آرامگاه خویش، کوچ کرد تا به دین تو عزت بخشد و بر آنان که تو را انکار میکردند، پیروز گردد.
صحیفه سجادیه نیایش دوم، ترجمه سید علی موسوی گرمارودی، ص 51
که او جان خویش را به کار تو برگماشت.
و در راه تو، تن به سختیها سپرد.
و در فراخواندن مردم به سوی تو با خویشاوندان خود آشکارا به دشمنی پرداخت.
و برای رضای تو با قبیله خویش کارزار کرد.
و در راه زنده کردن دین تو، از خویشاوند برید.
و نزدیکان را به خاطر انکارشان، دور کرد.
و بیگانگان را چون دین تو را پذیرفتند، نزدیک گردانید.
دورترینها را در راه تو دوست گرفت.
و نزدیکترینها را، در راه تو دشمن داشت.
و در رساندن پیامت خود را به سختی افکند.
و در راه فراخواندن به آیینات، جان را زنجه کرد و آن را به کار خیرخواهی برای پذیرندگان دعوتت، برگماشت.
و به دیار غربت در جایی دور از جایگاه اقامت و نشو و نما و زادگاه و آرامگاه خویش، کوچ کرد تا به دین تو عزت بخشد و بر آنان که تو را انکار میکردند، پیروز گردد.
صحیفه سجادیه نیایش دوم، ترجمه سید علی موسوی گرمارودی، ص 51
فــــانوس
فاطمه علوی/قرآن یعنی خواندنی. خب؟ «اقرا» هم که یعنی بخوان! حالا «فاقراو ماتیسر من القرآن» یعنی چه؟ یعنی خواندنیات را بخوان، هر قدر برایت میسر است! بعضیها آمدهاند گفتهاند «ماتیسر»ش یعنی تا میتوانی بخوان! انگار بخواهد بگوید تا جان داری بخوان! اما اینطور که من سر درمیآورم، «یسر» درش اراده آسانی دارد. اصلاً شما ترکیب کلمات جمله را ببینید! خواندن برای خواندنی آسانترین فعل است، جای دیگری به یحیی گفته «خذ الکتاب بالقوه»، سادهترین برگردان فارسیاش میشود کتاب را محکم بگیر! معنای دقیقش را نمیدانم! منظورش را خیلی متوجه نمیشوم. یا جای دیگری به کسان دیگری میگوید بخوان و بالا برو! اما با ما خیلی آسان حرف زده! گفته خواندنیات را بخوان. همین! بعد انگار بخواهد خیالش راحت بشود آخرش هم گفته هر طور راحتی بخوان، هر طور برایت مقدور و میسر است! آدمها «ماتیسر»شان با هم فرق دارد، حتی یک آدم در موقعیتهای مختلف «ماتیسر»ش متغیر است. یک وقتی توی مترو و اتوبوس داریم میرویم، توی شلوغیها خودمان را برسانیم به جایی. آسانیمان در این است که هندزفری توی گوشمان بخواند، یک وقتی نشستهایم یک لیوان چایی بخوریم برایمان آسان است که خواندنی را باز کنیم چند کلمه را با چشمهایمان دنبال کنیم، شاید یک وقتی هم میسر شد زیر آسمان خدا وقتی خورشید دارد کمکم بالا میآید و پرندهها بالای سرمان بالهایشان را باز میکنند و میبندند خواندنیمان را باز کنیم و دست بکشیم روی کلمههایش و صدایمان را بلند کنیم و برای خودمان بخوانیم، «اولم یروا الی الطیر فوقهم صافات و یقبضن؟ ما یمسکهن الّاالرحمن! انه بکل شی بصیر». (آیه 19 سوره ملک) بعد پر بشویم از کلمات، لبریز بشویم، سر برویم، شبیه پرندهها مست بشویم، با «صافات» دستهایمان را باز کنیم و با «یقبضن» ببندیم! سرخوش که خدا دارد میبیند! همه چیز را میبیند!
رفقا بیایید خواندنیمان را بخوانیم. سختش نکنیم هرطور برایمان میسر بود بخوانیم. مخصوصاً حالا که در دو قدمی بهار قرآن هستیم.
معنی آیه آیا مرغان هوا را نمینگرند که بالای سرشان پرگشوده گاه با حرکت و گاه بیحرکت بال، پرواز میکنند؟ کسی جز خدای مهربان آنها را نگاه نمیدارد، که او به احوال همه موجودات آگاه است. و چه قرینه معناداری وقتی از اعمال این ماه خواندن سوره ملک، یعنی همین آیات است!
رفقا بیایید خواندنیمان را بخوانیم. سختش نکنیم هرطور برایمان میسر بود بخوانیم. مخصوصاً حالا که در دو قدمی بهار قرآن هستیم.
معنی آیه آیا مرغان هوا را نمینگرند که بالای سرشان پرگشوده گاه با حرکت و گاه بیحرکت بال، پرواز میکنند؟ کسی جز خدای مهربان آنها را نگاه نمیدارد، که او به احوال همه موجودات آگاه است. و چه قرینه معناداری وقتی از اعمال این ماه خواندن سوره ملک، یعنی همین آیات است!
بـــاران
به نام خداوندی که مؤمنان را دلدار، دوستان را وفادار، مریدان را مهر دار و گناهکاران را آمرزگار است! به نام پروردگاری که در ذات بینظیر، در صفات بیمانند، فضلش بسیار و کرمش بیشمار، زیبا صنع و شیرین گفتار، عالم اسرار و معیوبان را خریدار، خداوندی که باز راز او دلهای دوستان را شکار کرد و آنچه از همه مخلوقات پوشیده برآب و خاک آشکار کرد. «الهیکم التّکاثر» خطاب تنبیه و تقریر است، میگوید: «ای فرزند آدم، به نسبی که بزودی بریده میشود (بواسطه مرگ) چه فخر آری؟ و بر بسیاری مال و جاه و خویشان چه سر میفرازی؟ و بدان که تو را مهلت دادهاند، غره شدهای! تا به چهار دیوار گور نرسی هیچ باز نگردی و عذری نخواهی! بیحذری از آنکه بیخبری! و هیچ راه به صلاح و فلاح خود نَبَری!زیرا که مست حرص و شهوت شدهای!
«کلّا سَوف تَعلمُون»آری، خواهی دانست و در کار خود خواهی دید! آن روزی را که دانستن و دیدن سودی ندارد و توبه و عذر به کار ناید!
«کلّا لَو تَعلمُون عِلم الیقین» اگر تو را علمِ یقین و عینِ یقین بودی که عقبه مرگ را میباید گذاشت و ساز سفر قیامت میباید ساخت! همانا تفاخر و تکاثر در مال و عدد خویشان تو را کمتر بودی و رغبت به طاعت و عبادات بیشتر داشتی!
«لَتروّنَ الجَحیم، ثّم لَتروّنها عین الیقین» این لام قَسم است که خداوند یاد میکند و میگوید: «حقا که شما بندگان همه دوزخ خواهید دید، به عینِ یقین، دیدنی بیشکیت و تردید، مؤمن دوزخ را بر گذرگاه بیند و کافر دوزخ را بر جایگاه بیند!
بهترین تخم که در سینه مؤمن کاشتند تخم یقین است وهمگی ایمانِ یقین است و مؤمن را حبلی متین و حصنی حصین است، خداوند با کمال لطف و کرم به فضلِ بیمیل و به عدل بیستم و به لطف بیعلت، هرچه روح و راحت و امن و فراغت و شادی و طرب بود همه را در یمین یقین و روضه رضا تعبیه کرد و آنچه اندوه و نکبت و رنج و محنت بود، همه را در شک و عدم رضا درآورد!
کشف الاسرار اثر خواجه عبدالله انصاری جلد 2/ ص 635
«کلّا سَوف تَعلمُون»آری، خواهی دانست و در کار خود خواهی دید! آن روزی را که دانستن و دیدن سودی ندارد و توبه و عذر به کار ناید!
«کلّا لَو تَعلمُون عِلم الیقین» اگر تو را علمِ یقین و عینِ یقین بودی که عقبه مرگ را میباید گذاشت و ساز سفر قیامت میباید ساخت! همانا تفاخر و تکاثر در مال و عدد خویشان تو را کمتر بودی و رغبت به طاعت و عبادات بیشتر داشتی!
«لَتروّنَ الجَحیم، ثّم لَتروّنها عین الیقین» این لام قَسم است که خداوند یاد میکند و میگوید: «حقا که شما بندگان همه دوزخ خواهید دید، به عینِ یقین، دیدنی بیشکیت و تردید، مؤمن دوزخ را بر گذرگاه بیند و کافر دوزخ را بر جایگاه بیند!
بهترین تخم که در سینه مؤمن کاشتند تخم یقین است وهمگی ایمانِ یقین است و مؤمن را حبلی متین و حصنی حصین است، خداوند با کمال لطف و کرم به فضلِ بیمیل و به عدل بیستم و به لطف بیعلت، هرچه روح و راحت و امن و فراغت و شادی و طرب بود همه را در یمین یقین و روضه رضا تعبیه کرد و آنچه اندوه و نکبت و رنج و محنت بود، همه را در شک و عدم رضا درآورد!
کشف الاسرار اثر خواجه عبدالله انصاری جلد 2/ ص 635
در طول تاریخ مرقد امامان شیعه محل حضور و تجمع محبین اهل بیت بوده است
جایگاه زیارت در تعالیم مکتب اسلام
محمد فرمیهنی فراهانی
نویسنده
در معارف شیعی زیارت قبور مطهر امامان شیعه علیهم السلام، از نشانهها و علائم وفاداری به آرمانهای ایشان و به جای آوردن حق ولایت آنها است. بنا بر روایتی این کار وفای به عهدی است که میان شیعیان و ائمه او وجود دارد.امام رضا علیه السلام میفرماید: «هر امامی پیمانی بر گردن اولیا و شیعیانش دارد، وفای به این پیمان وقتی تمام و کامل است که قبرهایشان زیارت شود. پس کسی که امامان را مشتاقانه زیارت کند و به آن چه مورد خواست و رغبت آنان بوده تصدیق داشته باشد، امامانش در روز رستاخیز شفیع او خواهند بود.»1
از دیرباز نیز ائمه اطهار(ع) و به تبع آنان، علمای شیعه و شیعیان به زیارت مبادرت ورزیده و به آن اهمیت میدهند، به گونهای که در طول تاریخ مرقد امامان شیعه محل حضور و تجمع محبین اهل بیت(ع) در طول تاریخ گشته و قلوب آنان در مناسبتها و مناسک مختلف به سوی این قبور مطهر سرازیر شده و در آنجا اجتماع میکنند.
در روایات فراوان دیده میشود که ائمه اطهار(ع) برای زائران قبور مطهر امامان شیعه دعا کرده و از خداوند متعال میخواهند تا وجوه (صورتهای) سوخته از آفتاب آنان را از آتش جهنم مصون داشته و عاقبت کار آنان را به خیر و نیکی گرداند.2
در طول تاریخ نیز افرادی بودند که از روی بغض، کینه و بد فهمی از آیات و روایات دینی، مخالف این عبادت دینی بوده و برای از بین بردن و جلوگیری از آن تمام سعی و تلاش خویش را کردهاند. از تخریب قبور بزرگان دین گرفته تا قتل و جنایت نسبت به زائران این قبور مطهر.
امام صادق(ع) نیز در دعای خویش برای زائران امام حسین(ع)، این مشکلات را در نظر گرفته و میفرماید:
«بار خدایا دشمنان ما به واسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت اعدا ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما،
پس تو این صورتهایى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبت ما تغییر داده مورد ترحم خودت قرار بده!
و نیز صورتهایى را که روى قبر ابى عبدالله الحسین علیه السلام مىگذارند و بر مىدارند، مشمول لطف و رحمتت قرار بده!
و همچنین به چشمهایى که از باب ترحم بر ما اشک ریختهاند نظر عنایت فرما!
و دلهایى که براى ما به جزع آمده و به خاطر ما سوختهاند را ترحم فرما!
بار خدایا به فریادهایى که به خاطر ما بلند شده برس، خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مىشوند آنها را سیراب نمایى!»3
جایگاه زیارت از نگاه امام هادی(ع)
عصر امامت امام هادی(ع) (۲۲۰ تا ۲۵۴ق) مصادف است با 6 تن از سفاکترین و جنایتکارترین خلفای عباسی، که متوکل عباسی (حکومت ۲۳۲-۲۴۷ ق) از این 6 تن از همه تندخوتر و سفاکتر بود.
وی بسیار تندخو و بىرحم بود و همگان را با تندى از خود مى راند، تا اندازهاى که هرگز محبت وی به کسى دیده نشد. او مىگفت: «حیا موجب نرسیدن به مقصود است و مهربانى، زبونى و سخاوت، احمقى است.» از اینرو همواره همگان از وی به بدى و بدنامى یاد مى کردند.متوکل در دوران خلافت خود جنایتهاى بسیارى انجام داد. این دوران، سختترین روزگار براى شیعیان و علویان در دوره عباسى، بلکه در سراسر تاریخ تشیع به شمار مى رود. او کینه وصفناپذیرى از خاندان رسول خدا(ص) در دل داشت.4 که این کینه سبب تجاوز و ستم به شیعیان نیز شد؛ به گونه اى که همگى با به قدرت رسیدن او آواره و بىخانمان شدند.
در دوران متوکل، امام هادى(ع) به سامرا تبعید شد. یکى از اعمال ننگین متوکل، ویران کردن مزار مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) در سال 236ق بود که خشم شیعیان را به شدت برانگیخت به گونه اى که مردم بغداد، در و دیوار و مساجد را از شعار علیه وی آکندند و شاعران در هجو وی شعرها سرودند.5
در این سال به دستور وی حرم مطهر سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و بناهاى اطراف آن ویران و زمین پیرامون آن کشت شد و نیز در اطراف آن پاسگاههایى برقرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیرى کند. گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین(ع) نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصى بنام «دیزج» انجام داد که یهودىالاصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن على ممنوع است و اگر کسى به زیارت او برود، مجازات خواهد شد.6
وی از این کار خویش دست بر نداشت و بعد از تخریب اول، که قبر مطهر امام حسین(ع) دوباره بنا شد و محبین اهل بیت(ع) به سوی آن سرازیر شدند، دستور تخریب آن قبر مطهر را در سال 247 ق صادر کرد.7
سیره عملی امامان شیعه در ارتباط با زیارت
در این دوران که شیعیان در سختترین حالات میزیستند، امام هادی(ع) در ترویج فرهنگ زیارت و زنده نگه داشتن آن اقدامات مهم و برجستهای انجام دادند که نشان دهنده جایگاه زیارت در معارف شیعی میباشد که در هر صورت این فریضه عبادی نباید تعطیل یا کمرنگ شود.ابوهاشم جعفرى مىگوید: امام هادی(ع) در حالی که بیمار بودند و به سختی میتوانستند حرکتی کرده یا صحبت کنند، من را خواسته و فرمودند: شخصى را به حائر حسینى(ع) بفرستید تا براى من دعا کند تا شفا یابم.ابوهاشم جعفرى مىگوید: این فرموده امام(ع) را به على بن بلال گفتم و به وى رساندم که حضرت مىفرمودند کسى را به حائر فرستاده تا براى من دعا کند.
على بن بلال گفت: حضرت چه کارى با حائر داشتند؟ خودشان حائر هستند! من نیز کلام على بن بلال را خدمت امام(ع) رساندم.
حضرت فرمودند: رسول خدا(ص) در اطراف خانه خدا طواف مى کردند و حجرالاسود را مىبوسیدند در حالى که ایشان از حجر افضل و بالاتر بودند، خداوند بقعههایی دارد که دوست دارد در آن بقعهها خوانده شود و او نیز حوائج بندگانش را برآورده کند و حائر حسینی(ع) از بهترین این مکانهاست.8
یا اینکه ایشان در اهمیت زیارت جد غریبشان السلطان ابالحسن علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: «هر کس حاجتی داشته باشد و به زیارت ایشان رفته درحالی که غسل زیارت کرده است و بعد از زیارت قبر شریف ایشان به بالای سر رفته و دو رکعت نماز بخواند و در قنوت خود حوائج خویش را بخواهد به شرط اینکه ظلم و قطع رحم نباشد، خداوند متعال آنها را برآورده میکند.» و در ادامه میفرمایند: «این بقعه، بقعهای از بقاع بهشتی است و هیچ مؤمنی نیست که آن را زیارت کند، مگر اینکه خداوند او را از آتش جهنم نجات دهد.»9
امام هادی(ع) با این دو توصیه گهربار، اهمیت زیارت قبور ائمه اطهار(ع) و حضور در کنار قبر آنان را به شیعیان گوشزد میکند، امامی که خود در چنگال متوکل عباسی محصور است و میداند که جنایتکاری مانند او بر زائران و محبان آل الله(ع) چگونه سخت میگیرد و آزار و اذیت میرساند.
زمانی که معتصم خلیفه عباسی، امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا فرا خواند. در روز عید غدیر خم، امام به نجف رسیده و امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کردند که متن آن به زیارت غدیریه مشهور است. همه راویان این زیارت از بزرگان شیعه هستند و در وثاقت هیچیک از آنان تردید نشده است.
محدث قمی به معتبر بودن سند این زیارتنامه اشاره و نوشته است: «کمتر حدیثی به قوت سند این زیارتنامه میرسد.»10 محتوای اصلی این زیارت بیان فضایل امیرالمؤمنین(ع) است. در این زیارت به پنجاه آیه شریفه قرآن اشاره شده است که همگی از فضائل امیرالمؤمنین(ع) میباشند و ریشه در روایات اعتقادی شیعه داشته که اهل سنت نیز به بیان آنها پرداختهاند.در این زیارت به رکن دیگر اعتقادات شیعه که عبارت است از برائت و دوری از دشمنان خداوند متعال و اهل بیت(ع) پرداخته شده است.
امام هادی(ع) فرمود: «هر زمانی که به آستان (امامی رسیدی) در آنجا بایست و شهادتین را درحال غسل و طهارت بر زبان جاری کن، وقتی نگاهت به قبر افتاد نخست سی مرتبه الله اکبر بگو و چند قدم راه برو، البته با کمال وقار و آرامش بسیار، گامهای خود را کوتاه بردار و بار دیگر بایست و سی مرتبه تکبیر را بر زبان جاری کن، سپس نزدیک قبر شو و این بار چهل مرتبه تکبیر بگو تا یکصد مرتبه کامل شود، آنگاه او را با جملاتی که در زیارتها آمده، زیارت کن....»
1- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۲۲.
2- کلینی، الکافی، ج۴، ص ۵۸۲.
3- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص 513.
4- همان.
5- شیخ عباس قمی، تتمه المنتهى فى وقایع ایام خلفاء، ج 2، ص 352.
6 - ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، ص 395
7- علامه محمد باقر مجلسی ره، بحارالانوار، ج 45، ص 397.
8- ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 247.
9- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص 569.
10- مفاتیح الجنان.
نویسنده
در معارف شیعی زیارت قبور مطهر امامان شیعه علیهم السلام، از نشانهها و علائم وفاداری به آرمانهای ایشان و به جای آوردن حق ولایت آنها است. بنا بر روایتی این کار وفای به عهدی است که میان شیعیان و ائمه او وجود دارد.امام رضا علیه السلام میفرماید: «هر امامی پیمانی بر گردن اولیا و شیعیانش دارد، وفای به این پیمان وقتی تمام و کامل است که قبرهایشان زیارت شود. پس کسی که امامان را مشتاقانه زیارت کند و به آن چه مورد خواست و رغبت آنان بوده تصدیق داشته باشد، امامانش در روز رستاخیز شفیع او خواهند بود.»1
از دیرباز نیز ائمه اطهار(ع) و به تبع آنان، علمای شیعه و شیعیان به زیارت مبادرت ورزیده و به آن اهمیت میدهند، به گونهای که در طول تاریخ مرقد امامان شیعه محل حضور و تجمع محبین اهل بیت(ع) در طول تاریخ گشته و قلوب آنان در مناسبتها و مناسک مختلف به سوی این قبور مطهر سرازیر شده و در آنجا اجتماع میکنند.
در روایات فراوان دیده میشود که ائمه اطهار(ع) برای زائران قبور مطهر امامان شیعه دعا کرده و از خداوند متعال میخواهند تا وجوه (صورتهای) سوخته از آفتاب آنان را از آتش جهنم مصون داشته و عاقبت کار آنان را به خیر و نیکی گرداند.2
در طول تاریخ نیز افرادی بودند که از روی بغض، کینه و بد فهمی از آیات و روایات دینی، مخالف این عبادت دینی بوده و برای از بین بردن و جلوگیری از آن تمام سعی و تلاش خویش را کردهاند. از تخریب قبور بزرگان دین گرفته تا قتل و جنایت نسبت به زائران این قبور مطهر.
امام صادق(ع) نیز در دعای خویش برای زائران امام حسین(ع)، این مشکلات را در نظر گرفته و میفرماید:
«بار خدایا دشمنان ما به واسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت اعدا ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما،
پس تو این صورتهایى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبت ما تغییر داده مورد ترحم خودت قرار بده!
و نیز صورتهایى را که روى قبر ابى عبدالله الحسین علیه السلام مىگذارند و بر مىدارند، مشمول لطف و رحمتت قرار بده!
و همچنین به چشمهایى که از باب ترحم بر ما اشک ریختهاند نظر عنایت فرما!
و دلهایى که براى ما به جزع آمده و به خاطر ما سوختهاند را ترحم فرما!
بار خدایا به فریادهایى که به خاطر ما بلند شده برس، خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مىشوند آنها را سیراب نمایى!»3
جایگاه زیارت از نگاه امام هادی(ع)
عصر امامت امام هادی(ع) (۲۲۰ تا ۲۵۴ق) مصادف است با 6 تن از سفاکترین و جنایتکارترین خلفای عباسی، که متوکل عباسی (حکومت ۲۳۲-۲۴۷ ق) از این 6 تن از همه تندخوتر و سفاکتر بود.
وی بسیار تندخو و بىرحم بود و همگان را با تندى از خود مى راند، تا اندازهاى که هرگز محبت وی به کسى دیده نشد. او مىگفت: «حیا موجب نرسیدن به مقصود است و مهربانى، زبونى و سخاوت، احمقى است.» از اینرو همواره همگان از وی به بدى و بدنامى یاد مى کردند.متوکل در دوران خلافت خود جنایتهاى بسیارى انجام داد. این دوران، سختترین روزگار براى شیعیان و علویان در دوره عباسى، بلکه در سراسر تاریخ تشیع به شمار مى رود. او کینه وصفناپذیرى از خاندان رسول خدا(ص) در دل داشت.4 که این کینه سبب تجاوز و ستم به شیعیان نیز شد؛ به گونه اى که همگى با به قدرت رسیدن او آواره و بىخانمان شدند.
در دوران متوکل، امام هادى(ع) به سامرا تبعید شد. یکى از اعمال ننگین متوکل، ویران کردن مزار مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) در سال 236ق بود که خشم شیعیان را به شدت برانگیخت به گونه اى که مردم بغداد، در و دیوار و مساجد را از شعار علیه وی آکندند و شاعران در هجو وی شعرها سرودند.5
در این سال به دستور وی حرم مطهر سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و بناهاى اطراف آن ویران و زمین پیرامون آن کشت شد و نیز در اطراف آن پاسگاههایى برقرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیرى کند. گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین(ع) نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصى بنام «دیزج» انجام داد که یهودىالاصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن على ممنوع است و اگر کسى به زیارت او برود، مجازات خواهد شد.6
وی از این کار خویش دست بر نداشت و بعد از تخریب اول، که قبر مطهر امام حسین(ع) دوباره بنا شد و محبین اهل بیت(ع) به سوی آن سرازیر شدند، دستور تخریب آن قبر مطهر را در سال 247 ق صادر کرد.7
سیره عملی امامان شیعه در ارتباط با زیارت
در این دوران که شیعیان در سختترین حالات میزیستند، امام هادی(ع) در ترویج فرهنگ زیارت و زنده نگه داشتن آن اقدامات مهم و برجستهای انجام دادند که نشان دهنده جایگاه زیارت در معارف شیعی میباشد که در هر صورت این فریضه عبادی نباید تعطیل یا کمرنگ شود.ابوهاشم جعفرى مىگوید: امام هادی(ع) در حالی که بیمار بودند و به سختی میتوانستند حرکتی کرده یا صحبت کنند، من را خواسته و فرمودند: شخصى را به حائر حسینى(ع) بفرستید تا براى من دعا کند تا شفا یابم.ابوهاشم جعفرى مىگوید: این فرموده امام(ع) را به على بن بلال گفتم و به وى رساندم که حضرت مىفرمودند کسى را به حائر فرستاده تا براى من دعا کند.
على بن بلال گفت: حضرت چه کارى با حائر داشتند؟ خودشان حائر هستند! من نیز کلام على بن بلال را خدمت امام(ع) رساندم.
حضرت فرمودند: رسول خدا(ص) در اطراف خانه خدا طواف مى کردند و حجرالاسود را مىبوسیدند در حالى که ایشان از حجر افضل و بالاتر بودند، خداوند بقعههایی دارد که دوست دارد در آن بقعهها خوانده شود و او نیز حوائج بندگانش را برآورده کند و حائر حسینی(ع) از بهترین این مکانهاست.8
یا اینکه ایشان در اهمیت زیارت جد غریبشان السلطان ابالحسن علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: «هر کس حاجتی داشته باشد و به زیارت ایشان رفته درحالی که غسل زیارت کرده است و بعد از زیارت قبر شریف ایشان به بالای سر رفته و دو رکعت نماز بخواند و در قنوت خود حوائج خویش را بخواهد به شرط اینکه ظلم و قطع رحم نباشد، خداوند متعال آنها را برآورده میکند.» و در ادامه میفرمایند: «این بقعه، بقعهای از بقاع بهشتی است و هیچ مؤمنی نیست که آن را زیارت کند، مگر اینکه خداوند او را از آتش جهنم نجات دهد.»9
امام هادی(ع) با این دو توصیه گهربار، اهمیت زیارت قبور ائمه اطهار(ع) و حضور در کنار قبر آنان را به شیعیان گوشزد میکند، امامی که خود در چنگال متوکل عباسی محصور است و میداند که جنایتکاری مانند او بر زائران و محبان آل الله(ع) چگونه سخت میگیرد و آزار و اذیت میرساند.
زمانی که معتصم خلیفه عباسی، امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا فرا خواند. در روز عید غدیر خم، امام به نجف رسیده و امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کردند که متن آن به زیارت غدیریه مشهور است. همه راویان این زیارت از بزرگان شیعه هستند و در وثاقت هیچیک از آنان تردید نشده است.
محدث قمی به معتبر بودن سند این زیارتنامه اشاره و نوشته است: «کمتر حدیثی به قوت سند این زیارتنامه میرسد.»10 محتوای اصلی این زیارت بیان فضایل امیرالمؤمنین(ع) است. در این زیارت به پنجاه آیه شریفه قرآن اشاره شده است که همگی از فضائل امیرالمؤمنین(ع) میباشند و ریشه در روایات اعتقادی شیعه داشته که اهل سنت نیز به بیان آنها پرداختهاند.در این زیارت به رکن دیگر اعتقادات شیعه که عبارت است از برائت و دوری از دشمنان خداوند متعال و اهل بیت(ع) پرداخته شده است.
امام هادی(ع) فرمود: «هر زمانی که به آستان (امامی رسیدی) در آنجا بایست و شهادتین را درحال غسل و طهارت بر زبان جاری کن، وقتی نگاهت به قبر افتاد نخست سی مرتبه الله اکبر بگو و چند قدم راه برو، البته با کمال وقار و آرامش بسیار، گامهای خود را کوتاه بردار و بار دیگر بایست و سی مرتبه تکبیر را بر زبان جاری کن، سپس نزدیک قبر شو و این بار چهل مرتبه تکبیر بگو تا یکصد مرتبه کامل شود، آنگاه او را با جملاتی که در زیارتها آمده، زیارت کن....»
1- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۲۲.
2- کلینی، الکافی، ج۴، ص ۵۸۲.
3- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص 513.
4- همان.
5- شیخ عباس قمی، تتمه المنتهى فى وقایع ایام خلفاء، ج 2، ص 352.
6 - ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، ص 395
7- علامه محمد باقر مجلسی ره، بحارالانوار، ج 45، ص 397.
8- ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 247.
9- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص 569.
10- مفاتیح الجنان.
چه میزان عدالت پیشه و منصف هستیم؟
دکتر سید مسعود راد
نویسنده
گویند: ذوالقرنین در یکی از مسافرتهای خود با مردمی فهمیده و باشعور رو به رو شد که زندگی همه مردم آن شهر توأم با عدالت، انصاف، اعتماد به نفس و درستکاری بود.
خطاب به آنان گفت: ای مردم مرا از جریان زندگی خود آگاه سازید. من سراسر زمین را گشتهام شرق و غربش را، صحرا و دریایش را، جلگه و کوهش را، محیط نور و ظلمتش را؛ ولی هیچ کجا مردمی مانند شما را نیافتم. به من بگویید! چرا مردگان خود را در حیاط خانههای خود دفن کردهاید؟! گفتند: برای آن که مرگ را فراموش نکنیم و یاد مرگ از قلبمان خارج نشود.
پرسید: چرا خانههای شما در ندارد؟ گفتند: به خاطر اینکه در میان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستکار و مورد اطمینان یکدیگریم. پرسید: چرا حاکم و فرمانروا ندارید؟ (منظور از حاکم در اینجا شاید داروغه، پلیس یا دربان باشد) گفتند: چون به یکدیگر ظلم و ستم نمیکنیم تا برای جلوگیری از ظلم، نیازی به حکومت و فرمانروا داشته باشیم... ذوالقرنین پرسید: که آیا پدرانتان نیز همانند شما رفتار میکردند؟ آنها در پاسخ، پدرانشان را چنین توصیف کردند؛ آنان به تهیدستان ترحم داشتند و با فقرا همکاری مینمودند. به کسی ظلم نمیکردند و اگر از کسی هم ستم میدیدند؛ ابتدا او را مورد عفو و گذشت قرار میدادند و از خداوند برای وی آمرزش میخواستند، صله رحم را رعایت میکردند. امانت را به صاحبانشان برمیگرداندند و خداوند نیز در اثر این رفتارهای پسندیده کارهای آنها را اصلاح مینمود. ذوالقرنین به آن مردم علاقهمند شد و در آن سرزمین ماند و با کمک خودشان تمدن عظیمی براساس عدل و داد در جهان بنا کرد و سرانجام، در همان جا از دنیا رفت.
چند وقت پیش در روزنامه خواندم که صاحب تنها مغازه یک روستا، کلید مغازه خود را در اختیار تمام ۹۰ خانوار ساکن در روستای خود قرار داده است. صاحب مغازه گفته بود: چون من اکثر اوقات در مغازه نیستم، بهدلیل اعتمادی که به مردم روستا دارم، با هزینه شخصی، نود کلید از مغازه خود تهیه کرده و در اختیار تمام ساکنان روستا، قرار دادم تا هرکسی، هر زمان، چیزی نیاز داشت، بتواند بدون حضور من، موارد مورد نیاز خود را از مغازه بردارد و هزینه آن را در صندوق بگذارد و البته کسانی که پول به همراه نداشته باشند، میتوانند لیست کالاهای خریداری شده خود را بنویسند و پس از چند روز، هزینه آن را بپردازند و نکته دیگر این که حتی اگر افرادی به پول نیاز داشته باشند، میتوانند از صندوق مغازه مبلغ مورد نیاز خود را برداشته و پس از برطرف کردن نیاز خود، آن را پس بدهند.
دهیار این روستا نیز گفته بود: در این روستا که 11 هزار نفر جمعیت دارد، تاکنون هیچ سرقت یا خلافی اتفاق نیفتاده و هیچ پرونده قضایی تشکیل نشده است.
روزی امام باقر(ع) از یکی از دوستدارانشان که به دیدارشان آمده بود، سؤال کرد: «آیا شما نزد برادرتان میروید و دست در جیب او میبرید و به اندازه نیاز برمی دارید و او مانع شما نمیگردد؟ راوی میگوید: گفتم این رسم در میان ما نیست. امام(ع) فرمود: پس قابل توجه نیست. آن فرد گفت: آیا هلاکت در پیش است؟ حضرت فرمودند: این مردم هنوز به رشد عقلانی نرسیدهاند.»[1]
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى کند بى آنکه او را ببیند همانا خداوند، قوى و شکست ناپذیر است!»[2]
ما در این شرایط سخت اقتصادی چه میزان توانستهایم عدالت پیشه و منصف باشیم؟ در هر شغلی که هستیم آیا رعایت حال هموطنان خود را میکنیم؟ تمامی رسولان الهی آمدهاند تا ما انسانها را به اقامه عدالت و انصاف روی زمین دعوت و رشد دهند. تا زندگی ما صمیمانه و عاشقانه باشد. آیا ما توانستهایم حداقل مانند مردم این روستا زندگی کنیم؟ عدالت خواهان باید عدالت پیشه باشند.
اصبغبننباته از نامدارترین و استوارترین یاران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام گوید: خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام آمدم و دیدم آن حضرت متفکر است و با سر عصا یا انگشت به طورى که جاى آن می ماند به زمین میکوبد، [3] عرض کردم: اى امیرمؤمنان! چرا شما را متفکر می بینم و به زمین میکوبی، آیا به خلافت در روى زمین رغبت کردهاى؟ فرمود: نه، بخدا، هرگز روزى نبوده که به خلافت یا دنیا رغبت کنم. درباره مولودى که فرزند یازدهم من است، فکر می کردم. او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند، همچنان که از جور و ستم پر شده باشد.[4]
امروز جهان آکنده از ظلم و ستم، جنگ و بیماری است. بیماریهای مختلف و از جمله انواع ویروسهای کرونا تمامی انسانهای کره زمین را محاصره کرده است. امروز قطب عالم هستی امام عصر (علیه السلام) از ما عدالت و انصاف میخواهند که این روش ما را بسرعت از این محاصره خارج کرده و زمینه ظهور ایشان را فراهم میسازد.
کسانی که عدالت خواه هستند باید عادل باشند و بدانند که در عصر ظهور نیز عدالتخواه خواهند شد و کسانی که ظالمند و با ظلم و ستم خو کردهاند تاب تحمل عصر و زمان ظهور عدالت و انصاف مطلق را نخواهند داشت و شاید....
بیایید سبک زندگی خود را تغییر دهیم و عدالت محور شویم. ابتدا از خانواده آغاز کنیم و بعد خویشان و دوستان و همسایگان و همه مردم. گذشت را چاشنی زندگی خود کنیم و دوستی و صمیمیت را در بین خود حاکم کنیم تا مولایمان مهدی (علیه السلام) همچون ذوالقرنین تمایل به زندگی در کنار ما داشته باشند نه این که از ما بیزار و فراری شوند.
شیخ شهابالدین سهروردی در اثبات وجود حضرت ولی عصر(ع) از طریق قاعده لطف میگوید: در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت باشد و نشانههای خداوند نیز در او باشد، خالی نبوده است. این چنین کسی خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود... پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایی و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روی زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانی خالی نخواهد بود... اینکه میگوییم ریاست با اوست، مقصود الزام حکومت ظاهری او نیست؛ بلکه گاه امامِخدائی، حکومت تشکیل میدهد و آشکار است و مبسوط الید وگاه در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد. این امام همان کسی است که مردم او را قطب زمان «ولی عصر» مینامند. ریاست جامعه با این انسان است؛ اگرچه نشانی از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در رأس حکومت قرار گیرد، زمان نورانی خواهد شد.[5]
و البته خدا و رسول خدا و امام هر عصر بر اعمال ما ناظر و شاهدند چنانکه خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَیالله عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهادَه فَینَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُون[6] عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد.
به عبارت دیگر: آنچه از خیر و شر انجام دهید حقیقتش در دنیا برای خدای عالم غیب و شهادت و همچنین برای رسول او و مؤمنین مشهود است، پس وقتی به قیامت آمدید برای خودتان هم مشهود خواهد گشت.«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده داده است که قطعا آن ها را روی زمین جانشین ( خود) کند و (حکومت بخشد) همان گونه که کسانی را که پیش از آن ها بودند، جانشین ساخت...»
1- اصول کافی، ج 2، ص 178
2- سوره حدید- آیه 25
3 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۴، ص: ۴۲
4- الکافی (ط - الإسلامیه)، ج۱، ص: ۳۳۸
5 - مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 2، ص 21و22
6 - توبه، 105
نویسنده
گویند: ذوالقرنین در یکی از مسافرتهای خود با مردمی فهمیده و باشعور رو به رو شد که زندگی همه مردم آن شهر توأم با عدالت، انصاف، اعتماد به نفس و درستکاری بود.
خطاب به آنان گفت: ای مردم مرا از جریان زندگی خود آگاه سازید. من سراسر زمین را گشتهام شرق و غربش را، صحرا و دریایش را، جلگه و کوهش را، محیط نور و ظلمتش را؛ ولی هیچ کجا مردمی مانند شما را نیافتم. به من بگویید! چرا مردگان خود را در حیاط خانههای خود دفن کردهاید؟! گفتند: برای آن که مرگ را فراموش نکنیم و یاد مرگ از قلبمان خارج نشود.
پرسید: چرا خانههای شما در ندارد؟ گفتند: به خاطر اینکه در میان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستکار و مورد اطمینان یکدیگریم. پرسید: چرا حاکم و فرمانروا ندارید؟ (منظور از حاکم در اینجا شاید داروغه، پلیس یا دربان باشد) گفتند: چون به یکدیگر ظلم و ستم نمیکنیم تا برای جلوگیری از ظلم، نیازی به حکومت و فرمانروا داشته باشیم... ذوالقرنین پرسید: که آیا پدرانتان نیز همانند شما رفتار میکردند؟ آنها در پاسخ، پدرانشان را چنین توصیف کردند؛ آنان به تهیدستان ترحم داشتند و با فقرا همکاری مینمودند. به کسی ظلم نمیکردند و اگر از کسی هم ستم میدیدند؛ ابتدا او را مورد عفو و گذشت قرار میدادند و از خداوند برای وی آمرزش میخواستند، صله رحم را رعایت میکردند. امانت را به صاحبانشان برمیگرداندند و خداوند نیز در اثر این رفتارهای پسندیده کارهای آنها را اصلاح مینمود. ذوالقرنین به آن مردم علاقهمند شد و در آن سرزمین ماند و با کمک خودشان تمدن عظیمی براساس عدل و داد در جهان بنا کرد و سرانجام، در همان جا از دنیا رفت.
چند وقت پیش در روزنامه خواندم که صاحب تنها مغازه یک روستا، کلید مغازه خود را در اختیار تمام ۹۰ خانوار ساکن در روستای خود قرار داده است. صاحب مغازه گفته بود: چون من اکثر اوقات در مغازه نیستم، بهدلیل اعتمادی که به مردم روستا دارم، با هزینه شخصی، نود کلید از مغازه خود تهیه کرده و در اختیار تمام ساکنان روستا، قرار دادم تا هرکسی، هر زمان، چیزی نیاز داشت، بتواند بدون حضور من، موارد مورد نیاز خود را از مغازه بردارد و هزینه آن را در صندوق بگذارد و البته کسانی که پول به همراه نداشته باشند، میتوانند لیست کالاهای خریداری شده خود را بنویسند و پس از چند روز، هزینه آن را بپردازند و نکته دیگر این که حتی اگر افرادی به پول نیاز داشته باشند، میتوانند از صندوق مغازه مبلغ مورد نیاز خود را برداشته و پس از برطرف کردن نیاز خود، آن را پس بدهند.
دهیار این روستا نیز گفته بود: در این روستا که 11 هزار نفر جمعیت دارد، تاکنون هیچ سرقت یا خلافی اتفاق نیفتاده و هیچ پرونده قضایی تشکیل نشده است.
روزی امام باقر(ع) از یکی از دوستدارانشان که به دیدارشان آمده بود، سؤال کرد: «آیا شما نزد برادرتان میروید و دست در جیب او میبرید و به اندازه نیاز برمی دارید و او مانع شما نمیگردد؟ راوی میگوید: گفتم این رسم در میان ما نیست. امام(ع) فرمود: پس قابل توجه نیست. آن فرد گفت: آیا هلاکت در پیش است؟ حضرت فرمودند: این مردم هنوز به رشد عقلانی نرسیدهاند.»[1]
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى کند بى آنکه او را ببیند همانا خداوند، قوى و شکست ناپذیر است!»[2]
ما در این شرایط سخت اقتصادی چه میزان توانستهایم عدالت پیشه و منصف باشیم؟ در هر شغلی که هستیم آیا رعایت حال هموطنان خود را میکنیم؟ تمامی رسولان الهی آمدهاند تا ما انسانها را به اقامه عدالت و انصاف روی زمین دعوت و رشد دهند. تا زندگی ما صمیمانه و عاشقانه باشد. آیا ما توانستهایم حداقل مانند مردم این روستا زندگی کنیم؟ عدالت خواهان باید عدالت پیشه باشند.
اصبغبننباته از نامدارترین و استوارترین یاران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام گوید: خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام آمدم و دیدم آن حضرت متفکر است و با سر عصا یا انگشت به طورى که جاى آن می ماند به زمین میکوبد، [3] عرض کردم: اى امیرمؤمنان! چرا شما را متفکر می بینم و به زمین میکوبی، آیا به خلافت در روى زمین رغبت کردهاى؟ فرمود: نه، بخدا، هرگز روزى نبوده که به خلافت یا دنیا رغبت کنم. درباره مولودى که فرزند یازدهم من است، فکر می کردم. او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند، همچنان که از جور و ستم پر شده باشد.[4]
امروز جهان آکنده از ظلم و ستم، جنگ و بیماری است. بیماریهای مختلف و از جمله انواع ویروسهای کرونا تمامی انسانهای کره زمین را محاصره کرده است. امروز قطب عالم هستی امام عصر (علیه السلام) از ما عدالت و انصاف میخواهند که این روش ما را بسرعت از این محاصره خارج کرده و زمینه ظهور ایشان را فراهم میسازد.
کسانی که عدالت خواه هستند باید عادل باشند و بدانند که در عصر ظهور نیز عدالتخواه خواهند شد و کسانی که ظالمند و با ظلم و ستم خو کردهاند تاب تحمل عصر و زمان ظهور عدالت و انصاف مطلق را نخواهند داشت و شاید....
بیایید سبک زندگی خود را تغییر دهیم و عدالت محور شویم. ابتدا از خانواده آغاز کنیم و بعد خویشان و دوستان و همسایگان و همه مردم. گذشت را چاشنی زندگی خود کنیم و دوستی و صمیمیت را در بین خود حاکم کنیم تا مولایمان مهدی (علیه السلام) همچون ذوالقرنین تمایل به زندگی در کنار ما داشته باشند نه این که از ما بیزار و فراری شوند.
شیخ شهابالدین سهروردی در اثبات وجود حضرت ولی عصر(ع) از طریق قاعده لطف میگوید: در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت باشد و نشانههای خداوند نیز در او باشد، خالی نبوده است. این چنین کسی خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود... پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایی و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روی زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانی خالی نخواهد بود... اینکه میگوییم ریاست با اوست، مقصود الزام حکومت ظاهری او نیست؛ بلکه گاه امامِخدائی، حکومت تشکیل میدهد و آشکار است و مبسوط الید وگاه در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد. این امام همان کسی است که مردم او را قطب زمان «ولی عصر» مینامند. ریاست جامعه با این انسان است؛ اگرچه نشانی از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در رأس حکومت قرار گیرد، زمان نورانی خواهد شد.[5]
و البته خدا و رسول خدا و امام هر عصر بر اعمال ما ناظر و شاهدند چنانکه خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَیالله عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهادَه فَینَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُون[6] عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد.
به عبارت دیگر: آنچه از خیر و شر انجام دهید حقیقتش در دنیا برای خدای عالم غیب و شهادت و همچنین برای رسول او و مؤمنین مشهود است، پس وقتی به قیامت آمدید برای خودتان هم مشهود خواهد گشت.«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده داده است که قطعا آن ها را روی زمین جانشین ( خود) کند و (حکومت بخشد) همان گونه که کسانی را که پیش از آن ها بودند، جانشین ساخت...»
1- اصول کافی، ج 2، ص 178
2- سوره حدید- آیه 25
3 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۴، ص: ۴۲
4- الکافی (ط - الإسلامیه)، ج۱، ص: ۳۳۸
5 - مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 2، ص 21و22
6 - توبه، 105
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
زمـــزمه
-
فــــانوس
-
بـــاران
-
جایگاه زیارت در تعالیم مکتب اسلام
-
چه میزان عدالت پیشه و منصف هستیم؟
اخبارایران آنلاین