توصیههایی برای پاسداشت روز حمایت از حقوق مصرفکننده
همیشه حق با مشتری است
البته فقط تا پایان امروز!
محمدرضا رضایی
از آنجایی که بالاخره هر چیزی یک روزی در تقویم دارد و از قضا امروز هم روز حمایت از حقوق مصرفکنندگان نامگذاری شده، برای حفظ ظاهر هم که شده، توصیههایی به تولیدکنندگان و فروشندگان محصولات ارائه میکنیم تا این روز را به بهترین شکل پاس بدارند تا مشتری هم احساس کند برای خودش کسی است.
1. اگر یک تولیدکننده خودرو هستید، استثنائاً امروز ماشینهایی تحویل مشتری دهید که ایربگهایش [حداقل یکی درمیان] باز شود، بدنهاش محکمتر از حلبی قوطی کنسرو لوبیا چیتی با قارچ باشد و حداقل تا 2سال بعد از خرید، نیازی به تعمیرگاه نداشته باشد.
برای رعایت بیشازپیش حقوق مصرفکنندگان، از بین خریداران، امروز به قید قرعه یک نفر را انتخاب کنید که بهعنوان هدیه زه بغل رایگان دریافت کند. نگران هزینههای امروز هم نباشید، در عوض روزهای دیگر در خودروها بهجای ایربگ، یک بسته چیپس ماست و ریحون میگذارید و جبران میشود.
2. حالا که حرف از چیپس شد، به تولیدکنندگان مواد غذایی توصیه میکنیم بستههای تولیدات امروزتان را تا خرخره پر کنید. مثلاً یک امروز بستههای چیپس را باد نکنید. اصلاً امروز دستگاه بادتان را خاموش کنید یا مثلاً برای تولید سوسیس و کالباس کمتر به شهرداری کمک کنید و با یک تیر دو نشان بزنید؛ هم از مصرفکننده حمایت کنید، هم از گربههای ولگرد.
البته ممکن است مشتری تفاوت کیفیت محصولات امروز را با قبلیها بفهمد و توقعش بالا برود که اصلاً جای نگرانی نیست. کافی است همین کیفیت خوب را ادامه دهید و درعوض قیمتها را بالا ببرید. بعد به مرور زمان کیفیت را به حالت قبل برگردانید؛ ولی قیمتها را بالا نگه دارید. به همین راحتی!
3. اگر تولیدکننده لوازم خانگی هستید، امروز تولیداتتان را به همان قیمتی که واقعاً میارزد، به مشتری ارائه کنید. البته حتماً باید حواستان باشد که روی این حرکتتان یک اسم انحرافی بگذارید. مثلاً «حراج آخر سال» یا طرح «عید تا عید» یا «کمک به تأمین جهیزیه عروس» و از اینجور عناوین که هم چند تا خدا بیامرزی برایتان بهارمغان بیاورد و هم مشتری بو نبرد که این قیمتها، قیمت واقعی تولیداتتان است. در غیر اینصورت مصرفکننده پررو شده و قیمتهای بالایتان را زیرسؤال میبرد.
4. اگر کارهای هستید! بله؛ میدانیم قرار بود فقط به تولیدکنندگان توصیه کنیم که یک پا کاره هستند برای خودشان؛ اما شما که برای خودتان و بقیه کارهای هستید، بیایید و مردانگی کنید همین امروز را از جیب مصرفکننده حمایت کنید. فراموش نکنید واژهای که از عنوان سازمانتان جا افتاده، همان جیب است. جیبی که در فرازوفرود قیمتها هیچوقت نمیتواند چتر نجاتی برای صاحبش باشد و در بهترین حالت، زمانی که مصرفکننده سوار ترن وحشتناک نوسانات قیمت شده؛ مانند پرچم بادنما، شدت و جهت وزش باد را نشان میدهد! پس همین امروز را سعی کنید حواستان باشد و حداقل برای 24 ساعت، دنبال حق مشتری باشید.
امین شفیعی
در جهان فانتزی من امروز آسمان صورتی است و خورشید با رنگ کرم روشنش با یک قلموی یال اسبی روی آسمان ابرهای آبی روشن میکشد.
در دنیای فانتزی من اقیانوسها به جای آب سرشار از گلبرگهای نسترن و یاسند و هر روز با یک سونامی بزرگ، شهرهای جهان را گلباران میکنند.
در دنیای فانتزی من درختان دست دارند؛ دستهایی از جنس برگ! و با آن دستهای نرم و لطیف، گونههای رهگذران را نوازش میکنند.
در دنیای فانتزی من «جمنا»، بدون اینکه نام تازهای روی خود بگذارد، برای انتخابات بعدی مجلس از هماکنون راه افتاده و شهر به شهر ایران را میگردد، کاندیداهای جدیدش را انتخاب میکند و بعد از یک انتخابات مردمی لیست دوره بعدش را مهیا میکند.
اما جهان فانتزیام هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که این کاندیداها برای قرار گرفتن در لیست، رأی مردم را به خود جذب و در اقناع افکارعمومی با هم رقابت کنند.
جهان فانتزی من هنوز خیلی کوچک است.
سوده سلامت
معضل روز بچهها چاقی ست
نگرانی اولیا چاقی ست
کرونا مشکلات خود را داشت
تنبلی اول، انتها چاقی ست
هر غذایی که تندتر بخوریم،
فودبلاگر شویم یا چاقی ست؟
دکتری توی اینستا میگفت
یک وجب بین مرگ تا چاقی ست
جای تعمیم نیست چون شاید
در ژن خوب اغنیا چاقی ست
این همه کسب و کار و رزق حلال
قرص و دمنوش و غیره با چاقی ست
طبق تحلیل اهل فن حتی
ورم اقتصاد ما چاقی ست
گرچه قاچاق ضد تولید است
زندگی این زمانه قاچاقی ست
از کجا تا کجا کش آمده شعر!
پس قرار من و شما چاقی ست
پای تبلت نشستهاند، چه خوب!
تپلیهایشان کجا چاقی ست؟
زهرا آراستهنیا
ماه رجب است و نطق من باز شده
«أََرجوهُ لِکُلِ خَیر» آغاز شده
دستی بکشم به ریش خود با لبخند
چون وقت دل و دلبری و ناز شده
ای داده به هر قلیل، خیرات کثیر!
کفگیر، ته دیگ، خَشانداز شده
کفگیر پلاستیکی من دیشب سوخت
این دفعه مقصرش فقط گاز شده
لطفاً بده مال تا که غازی بخریم
چون مرغک همسایه ما غاز شده
ای آنکه دهی آنچه که در ذهنم نیست!
پول است که از ذهن به پرواز شده
حَرِّم به من و شَیبَتِ من داغی نار
چون عادت من داغی اهواز شده
فرشته پناهی
ای رفته از فراق تو تاب و توان من
سوزانده است نرخ تو تا استخوان من
دانه بلند و نیمه؛ به هر شکل قانعیم
برگرد بی تو مثل کویر است خوان من
ماهی و مرغ و گوشت که دیگر توهم است!
بالا نرو تو هم ز خیال و گمان من
گرد سبوسهای تو وقت نبودنت
چون سرمه گشته روشنی دیدگان من
یک دم بیا به سفره من چون بدون تو
پایین نمیرود ز گلو تکه نان من
رفتی خوراک خوان ز ما بهتران شدی
یک لقمه هم بیا و بشو نوش جان من
مسئول وقت توصیه کرده گران نشو!!
پس گاز نده ندو! که بُریدی امان من
یک ذره هم به توصیهها گوش کن عزیز!
رویانده مو ز این همه گفتن زبان من
یک شب به خواب سفره من لااقل بیا
دانه بلند خوشمزه، اما گران من!
افشار جابری و حافظ شیرازی
«زان پیشتر که عالم فانی شود خراب»
یک لحظه کاش نوبت شفافیت رسد
دلایل کاملاً کارشناسی شده گرانی گوشت
بزک نمیر!
طوبی عظیمینژاد
دلایل افزایش قیمت گوشت از نقطه نظرات کارشناسان:
۱. میل به سفر خارجه در گوسفندان!
طی دو سه سال گذشته گوسفندان زیادی میل به مسافرت خارجه پیدا کردهاند. گوسفندان مولد به وعدههای علف تازه و مکان گرم و نرم و یا اقامت دائم در کشور ثالث فریب خورده و خود را به دست قاچاقچیان میسپارند که متأسفانه به دام قصابان خارجی میافتند.
۲. پشم خریدهاند به قیمت گوشت!
گوسفندان بهدلیل سرمای هوا هر چه علوفه میخورند تبدیل به دنبه یا پشم میکنند. گوسفندی که در کشتارگاه ذبح میشود تقریباً نیمی از آن پشم (حدود ۴۰درصد)، ۲۰ درصد سیراب شیردون، ۱۰درصد کله و پاچه، ۱۰ درصد دنبه و مابقی آن گوشت است. (یعنی تقریباً هیچ!)
۳. جلوی وانت گرانتر است!
دام زنده برای رسیدن به دست مشتری حداقل یک کورس کامیون و یک کورس وانت نیسان (آن هم عقب ماشین) سوار میشود تا به کشتارگاه برسد. بعد از آن حداقل یک کورس یخچالسواری لازم دارد تا به دست قصاب برسد. تازه این گوسفند داخلی است؛ گوسفند خارجی که با پرواز بیاید؛ واویلا!
۴. گوسفندان گرفتار در خشکی!
گوسفندان بهدلیل خشکی مراتع و خوردن حتی ریشههای علفها، حالا توی طویله نشسته، غذاهای قبلی را دوباره نشخوار میکنند و آروق میزنند. بنابراین نه تنها گوشتی اضافه نمیکنند بلکه بهخاطر بیتحرکی روز به روز به دنبهشان افزوده میشود.
۵. بزک نمیر بهار میاد!
دامداران دیدند که دامهایشان با هر شرایطی کنار میآیند. نان خشک سق میزنند و خود را حتی با مقوا سیر میکنند. حالا که نزدیک بهار و روییدن علف تازه شده دلشان نمیآید حیوانات زبان بسته را به کشتارگاه ببرند. البته اینکه دامها لاغر شده و شکمششان به کمرشان چسبیده هم بیتأثیر نبود. علی ایحال دامداران ترجیح میدهند دامشان چاق شود، چله شود، بعد بدهند ما بخوریم. آن وقت شاید خودشان هم با پولش بتوانند حداقل یک فرغون تازه بخرند.
۶. رابطه تنگاتنگ با دلار
بعضی از دامها از علوفههای وارداتی تغذیه میشوند. به همین دلیل گوشت تولید شده، نوعی گوشت خارجی محسوب شده و گرانتر است. پیشنهاد میشود این گوشتها در بورس عرضه شود، زیرا رابطه مستقیم با دلار دارد.
در پایان تنها راهکار مؤثر و مفید کارشناسان برای کاهش قیمت گوشت این است که مردم گوشت نخرند و نخورند.