کاظم دانشی در گفتوگو با «ایران»:
انتخاب «علفزار» در جشنواره فیلم فجر شجاعت میخواست
فروغ گشتیل
خبرنگار
کاظم دانشی کارگردان و فیلمنامهنویسی است که پیشتر با ساخت آثار کوتاه و مستند شناخته میشد که از جمله آنها میتوان به فیلمهای کوتاه «راحانا»، «پرتقال»، «بادکنکهای رنگی»، «مثل تو و محدوده یک درجه» اشاره کرد. او در اولین تجربه کارگردانی فیلم بلندش، فیلم سینمایی «علفزار» به تهیهکنندگی بهرام رادان را برای حضور در چهلمین جشنواره فیلم فجر دارد. فیلم سینمایی «علفزار» با موضوعی حساس و در ژانر جنایی برای حضور در این رویداد ملی آماده شده است. به همین مناسبت با کاظم دانشی گفتوگویی درباره فیلم و موضوع آن داشتهایم که در ادامه میخوانید.
«عــلـفــــزار» بـــــه موضوع حساس تجاوز میپردازد آن هم تجاوز گروهی که به اعضای یک خانواده آسیب میرساند، موضوعی که حرف زدن درباره آن در جامعه ما به نوعی تابو شناخته میشود، چگونه به فیلمنامه این فیلم رسیدید؟
«علفزار» ابتدا از خبری درباره خانوادهای از حومه شهر آمد که ذهن من را به خود درگیر کرد. در ادامه سعی کردم در موقعیتهای مختلف درباره پروندههای مربوط به تجاوزهای گروهی و بلایی که بر سر یک خانواده میآید، تحقیق کنم، حتی با سوژههای برخی از این پروندهها روبهرو شدم و مستندهایی نیز ساختم. به همین ترتیب سالهایی از زندگی من به بررسی و مطالعه پروندههای مشابه در این حوزه سپری شد. آرام آرام به نوشتن فیلمنامه «علفزار» پرداختم و بیش از 10 بار آن را بازنویسی کردم چرا که قوه قضائیه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن مقطع زمانی نقطه نظراتی داشتند که باعث شد دریافت مجوز ساخت این فیلم، یک سال به طول انجامد.
شروع فیلم با تلنگری همراه است و مخاطب را مجبور به دیدن آن میکند، این آغاز چگونه به ذهنتان رسید؟
این خصلت فیلم جنایی است. این ژانر از سینما مخاطب را غافلگیر میکند، باعث ترس او میشود و حس تعلیق و هیجان را به مخاطب وارد میکند. با این شروع میخواستم فیلمی هیجانانگیز داشته باشیم که آدمها را به وجد آورد. البته برای بودن این سکانس در فیلم بسیار تلاش کردم و بهدلیل حجم خشونت و بچهکشیای که در ابتدا با آن مواجه میشویم، اتفاق نظرهایی برای حذف سکانس اولیه فیلم وجود داشت که خوشبختانه رخ نداد. فیلم جنایی از یک جنایت یعنی قتل، تجاوز، گروگانگیری و... میآید که خواه یا ناخواه تلخ هستند. متأسفانه در کشور ما این نگاه وجود دارد که نباید فیلم تلخی ساخته شود اما باید گفت در سینما ژانرهایی مانند ژانر جنایی وجود دارند که فیلم تلخی از دل آن بیرون میآید و به شخصه به این ژانر علاقهمند هستم. باید سطح فکریمان را بالا ببریم تا ابعاد آموزشی فیلمهای جنایی مثل بُعد جامعهشناسی، روانشناسی و... را هم در فیلم ببینیم.
گرفتن مجوز برای ساخت فیلمی که درباره تجاوز، مسائل جنسی و... صحبت میکند، بسیار سخت است اما در گفتوگو خیلی چیزها حل شد. وقتی ابعاد کارمان را برای مدیران مطرح کردیم، همراهی بسیاری صورت گرفت. همچنین مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از دیدن فیلم با ما همراهی کردند تا این اثر در جشنواره حضور داشته باشد. با توجه به موضوع فیلم و مسألهای که مطرح میکند به نظر من هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر و شورای پروانه نمایش، برای نمایش این فیلم شجاعت بسیاری به خرج دادند.
فکر میکنید «علفزار» با تمام تلخیهایی که دارد، میتواند بر مخاطب تأثیر مثبتی داشته باشد؟
برای من بسیار مهم است که ابعاد آموزشی را در فیلمم لحاظ کنم. هنگام نگارش فیلمنامه نیز با خود فکر میکردم اگر من باعث شوم که یک نفر هم با دیدن این فیلم، از فکر تجاوز و جنایتی که در سر میپروراند، بیرون آید، کافی است. به نظر من «علفزار» میتواند این تأثیر را روی افراد جامعه بگذارد.
فیلمنامه «علفزار» بسیار تلخ است اما در کنار تلخیهایش به روشنایی میرسیم. جاهایی از فیلم نیز روابط انسانی مانند رابطه مادر با پسرانش را که جرم سنگینی هم داشتند، به نمایش درآوردیم که به نظر من تلاش او برای نجات فرزندان، اوج سینماست؛ تلاشی در دل تلخی.
به چه دلیل نام فیلم را «علفزار» گذاشتهاید؟
«علفزار» را میتوان به دو حالت معنا کرد؛ علفهای هرزی که میان چمنهای سبز میرویند و آدمهایی که میتوانند میان این علفزار، سبز بمانند. برای من امیرحسین اشراقی آدمی است که قرار است عدالت را در میان علفزار اجرا کند. اینگونه آدمها در تاریخ گم میشوند و دربارهشان حرفی نمیزنند.
شروع فیلم، ما را با دنیایی روبهرو میکند که به اصطلاح آن را پایین شهر میخوانیم. منطقهای با آدمهای متفاوت، گریم و طراحی لباسی که مختص به خودشان است. چرا برای ساخت «علفزار» این منطقه و این گریم و طراحی صحنه را در نظر گرفتید؟
واقعیت این است که جرم و جنایت در قشر متوسط رو به پایین جامعه، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر مالی، بیشتر رخ میدهد. طی مراحل پژوهشی فیلم، وقتی ابعاد جرمشناسی را بررسی میکردیم، اختلاف طبقاتی را عامل این مسأله یافتیم که آمار کیفقاپی و دزدی گویای آن است.
از طرف دیگر بازپرسی که بخواهد در طول روز به چند پرونده مختلف رسیدگی کند در تهران وجود ندارد. چند سالی است که در تهران پروندهها تخصصی شدهاند و یک بازپرس نمیتواند چند پرونده مختلف را حل کند به همین دلیل ما قصه را به خارج از تهران بردیم. کاراکتر شهردار حاضر در «علفزار» نیز باعث شد که ما نخواهیم نام شهر را در فیلم بیاوریم تا در نهایت کسی معترض نشود.
بازپرس فیلم «علفزار» نقش اصلی داستان است و باید برای بهوجود آوردن این کاراکتر تلاش بسیار کرد، برای به نمایش درآوردن واقعی بازپرس در فیلم چه کارهایی انجام دادید؟ فکر میکنید، توانستهاید تصویر یک بازپرس را به درستی به نمایش درآورید؟
احساس میکنم که بازپرس «علفزار» بسیار به واقعیت نزدیک است اما مخاطب باید درباره درست یا غلط بودن آن نظر دهد. برای ساخت این فیلم سالها تحقیق کردم و در مرحله پیشتولید نیز همه بازیگران و عوامل را به دادسرا و محیطهای فیلم بردهایم تا بتوانیم کاراکترها را به خوبی به نمایش درآوریم.
چگونه برای کنار هم قرار دادن بازیگران فیلم به نتیجه رسیدید؟ این ترکیب از کجا آمده است؟ فکر میکنید انتخاب پژمان جمشیدی که اغلب با بازی در فیلمهای طنز شناخته میشود، صدمهای به فیلم نمیزد؟
از ابتدای نوشتن فیلمنامه به خیلی از بازیگران حاضر در فیلم، فکر میکردم و از انتخاب آنها اصلاً پشیمان نیستم. با اینکه «علفزار» فیلم پر بازیگری بود اما از نظر بازی درخشان شده است.
انتخاب پژمان جمشیدی برای بازی در نقش بازپرس، ریسک بود اما بعد از صحبت با او متوجه شدم که بازیگر باهوش و باانگیزهای است و تمام توانش را برای فیلم میگذارد که همین اتفاق هم افتاد. بهطور کلی همکاری بازیگران با فیلم بسیار خوب بود و روزهای خوبی را با یکدیگر سپری کردیم.
از میان کاراکترهای فیلم چرا تنها ستاره پسیانی که نقش شبنم را بازی میکند، جای زخمهایی گوشه لبش یا روی انگشتانش دارد؟
پیش از ساخت فیلم با همه بازیگران درباره شب حادثه و اتفاقهایی که در باغ میافتد، صحبت کردیم. با توجه به اتفاقاتی که شبنم قصه گذرانده است، به نظر میآید او تنها زن فیلم باشد که باغ را خوب بلد است و میتواند فرار کند چرا که دلبستگیای برای ایستادن ندارد در نتیجه امکان آسیب دیدن او نیز بیشتر است پس سعی کردهایم از نظر ظاهری هم این آسیبها را به نمایش درآوریم.
در فیلم با دو کاراکتر دیگر مواجه میشویم که برای گرفتن شناسنامه دخترشان به دادگاه مراجعه میکنند و در جایی با یکی از نقشهای داستان اصلی مواجه میشوند. حضور آنها در فیلم چه اهمیتی دارد؟
ابتدا باید بگویم که در «علفزار» یک روز کاری بازپرسی را به نمایش درمیآوریم که در طول روز پروندههای بسیاری را حل میکند و در نظر گرفتن دو پرونده برای او، زیاد نبود. اگر مدت زمان فیلم بیشتر بود، میتوانستم پروندههای بیشتری به آن اضافه کنم. بررسی پرونده مورد نظر که ارتباط مضمونی با قصه اصلی داستان داشت، دو علت را دربرمیگرفت؛ ابتدا میخواستم قهرمان بودن یک بازپرس را نشان دهم. از طرف دیگر سکانسی که دو بچه به یکدیگر میرسند حرفهای بسیاری در بر دارد؛ آنها خارج از فضای دعوا و تنشهای موجود در فیلم برای لحظاتی خوشحالتر میشوند، بچههایی که اتفاقات خاصی را پشت سر گذاشتهاند و از جهانهای مختلف آمدهاند و حال روبهروی یکدیگر ایستادهاند. به نظر من این لحظه، خود زندگی است.
چگونه برای پایان فیلم به نتیجه رسیدید؟ فکر میکنید اگر پایانی متفاوت داشت، تأثیر بیشتری بر مخاطب نمیگذاشت؟
خود من با این پایان موافق نبودم اما مجبور به پذیرش آن شدم. پایان موجود نیز این حس را به مخاطب منتقل میکند که متجاوزان به نتیجه اعمالشان میرسند و بازپرس پای پرونده ایستاده است.
در فیلمهایتان از نمادهای بسیاری استفاده میکنید، علت این مسأله چیست؟ فکر میکنید چقدر میتواند بر مخاطب تأثیر بگذارد؟
بخشی از این مسأله از نشانهشناسی من میآید. به نظر من باید کاری کرد که مخاطب با فیلم همذاتپنداری کند. دوست دارم آدمها لحظاتی را داشته باشند که حس کنند جای دیگری هستند، کارکرد نماد نیز اینگونه است. نماد باعث میشود که ما در فیلم کاشتها و برداشتهایی داشته باشیم که مخاطب با آن همراه شود. در «علفزار» نیز اشتراکات میان پروندههای مختلف را گرفتم و سعی کردم با نمادهای آنها، مخاطب را با خود همراه کنم.
همکاری با بهرام رادان برای شما چگونه پیش آمد؟ این همکاری را چگونه میبینید؟
همکاری با بهرام رادان بسیار اتفاقی پیش آمد؛ فیلمنامه را از طریق یکی از دوستانم برای او ارسال کردم تا ابتدا بهعنوان بازیگر در فیلم حضور داشته باشد اما درنهایت به این نتیجه رسیدیم که تهیهکنندگی اثر را برعهده بگیرد. همکاری با او فوقالعاده بود. این تهیهکننده مانند کوه پشت فیلم ایستاد و خم به ابرو نیاورد.
بهعنوان سؤال آخر؛ نظرتان درباره چهلمین جشنواره فیلم فجر و حضور فیلمتان در آن چیست؟
جشنواره فیلم فجر مهمترین اتفاق سینمای ایران است و به نظر من فیلمسازان بزرگ از این جشنواره به رشد رسیدهاند. همه فیلمسازان جوان علاقه دارند که فیلمشان در این رویداد حضور داشته باشد تا دیده شوند. همیشه آرزو داشتم که در این جشنواره فیلمی داشته باشم که درنهایت به آن رسیدم. ما در بلیتفروشی نیز خوب ظاهر شدیم. برای من بسیار هیجانانگیز است تا در کنار مخاطبان بسیاری به تماشای فیلم بنشینم.
به بهانه حضور پژمان جمشیدی در «علفزار» و «بیمادر»
حرفهای
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
حالا دیگر سختگیرترین مخالفان حضور بازیکن سابق پرسپولیس در سینما، حضورش را پذیرفتهاند. مهم نیست گاهی بعضی اظهار نظرهای مغرضانه و غیرحرفهای تمام تلاش 10 ساله او را زیر سؤال میبرد، مهم این است که پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر در سینمای امروز چند ویژگی مهم دارد. فیلمهای تجاریاش فارغ از آنکه آثاری عامهپسند باشند یا کمدیهایی سرحال و مفرح، پرمخاطب است و تماشاگر عام دوست دارد او را روی پرده ببیند. سریال «زیر خاکی» (جلیل سامان) به خاطر شخصیت فریبرز باغمیشه و بازی جمشیدی، محبوب و پربیننده بود و تاک شوی «پیشگو» به خاطر او دیده میشد، او در قالب مجری هم عملکردی قابل قبول داشت. در کنار اینها، حضور در سینمای تجاری باعث نشده جمشیدی از فیلمهای متفاوت و نقشهای خاص غافل بماند، تجربه کردن را از یاد نبرده است.
پژمان جمشیدی، کشف دیرهنگام سینمای ایران، فوتبالیستی که سالها میشد او را در سالنهای تئاتر و به عنوان تماشاگر پر و پاقرص نمایشهای روی صحنه دید، در یک دهه اخیر بازیگری پرکار بوده، ستارهای که شهرتش را از مستطیل سبز به قاب تلویزیون و پرده سینما برد، اما حالا بیش از آنکه به عنوان فوتبالیست سابق شهره باشد، به عنوان بازیگر محبوب است. جمشیدی، چند نقش متفاوت در کارنامهاش دارد که متعلق به سینمای کمدی و تجاری نیست. حضورش در یکی از نقشهای مکمل فیلم ستایش شده سروش صحت، یکی از آنهاست. در میان انبوهی بازیگر حرفهای و شخصیت جذاب، جمشیدی در «جهان با من برقص» بازی دلنشین و شیرین دارد. تلاشش در «دوزیست» (برزو نیکنژاد) برای ارائه یک بازی متفاوت، فراتر از اندازههای فیلم بود و در «خط فرضی» (فرنوش صمدی) قابل قبول و پذیرفتنی. پژمان جمشیدی به واسطه شهرتی که از ورزش به سینما آورد، خیلی زود به عنوان بازیگر مطرح شد و این ویژگی، معایب و محاسنی داشت. دشنامهای بسیاری نثارش شد که به خاطر پول و شهرت بازیگر شده، مخالفان ندیدند که برای شروع بازیگری از تئاتر شروع کرد و حتی در نخستین تجربههایش روی صحنه (بادی که تو را خشک کرد مرا برد) به کارگردانی علی نرگسنژاد مسلط و مستعد به نظر میرسید. مخالفانش ندیدند که در نمایش «فرانکنشتاین» (ایمان افشاریان) تلاش کرد تا پوسته ظاهریاش را بشکند و از پرسونای همیشگی فاصله بگیرد.
جمشیدی، انتقادها را شنید اما کوشید با انتخاب نقشهای متفاوت و گریمهای دور از هم، در قالب بازیگر و نه لزوماً یک چهره مشهور و پولساز پذیرفته شود. امسال و در چهلمین جشنواره فیلم فجر او دو فیلم متفاوت در بخش مسابقه دارد. «بی مادر» (مرتضی فاطمی) و «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی، هر دو فیلم متعلق به فیلمسازان جوان و کمتر شناخته شده است. جمشیدی حضوری متفاوت در «علفزار» دارد و این بازی میتواند برایش نامزدی سیمرغ بلورین را به همراه بیاورد. در گمانهزنیهای پیش از شروع جشنواره، آنهایی که فیلمهای این دوره را دیدهاند معتقدند یکی از بازیهای خوب امسال متعلق به جمشیدی است و او بخت بالایی برای تصاحب سیمرغ بلورین دارد. این اظهار نظرها، نشان میدهد که جمشیدی در مسیری که طراحی کرده، موفق بوده است. او بازیگری با عیار بالای حرفهای است، سال گذشته وقتی در نشست خبری، با پرسشی تند و نقدی غیرمنصفانه روبهرو شد، همچون بازیگری باهوش و شش دانگ ترجیح داد خودش را در موضع پاسخگویی قرار ندهد و با آرامش از ورطهای که مقابلش بود، عبور کند. یک سال بعد، او با دو فیلم به جشنواره چهلم فجر آمده و از بختهای دریافت سیمرغ بلورین است، این اگر حرفهای گری نیست، چیست؟
فردین انصاری
کارگردان فیلم کوتاه «ماجان»
پروسه ایده و ساخت «ماجان» با همه فیلمهای قــــبـــلــی مـــــن متفاوت بود. در واقـــــع سـاخت «ماجان» با موضوعــی حـــدوداً مشخص از طرف تهیهکننده به من پیشنهاد شد اما در ایده، داستان و روایت دستم باز بود و سعی کردم همچنان دنیای فیلمهای قبلی و سلیقه شخصی خودم را حفظ کنم، به همین جهت ایده «ماجان» با همکاری دوست فیلمنامهنویسم بهصورت کاملاً تخیلی به ذهنمان رسید و فیلمنامهاش رو نوشتیم. در فرم کار هم سعی کردم سادگی دنیای کودکانه و کاراکتر اصلی را لحاظ کنم. بنابراین با استفاده از پلانهای ثابت و ایستا اما در عین حال متکی به زبان تصویر و ترکیببندی با میزانسنهای مضمونی به یک فرم درست نسبت به فیلمنامه برسم.
فکر میکنم بیش از اینکه حضور فیلم کوتاه «ماجان» در جشنواره فجر اهمیت داشته باشد این حضور فیلم کوتاه در جشنواره فجر است که اهمیت دارد. «ماجان» و سایر فیلمهای کوتاه فجر در واقع نماینده فیلم کوتاه هستند و امیدوارم توجه جشنواره فجر به فیلم کوتاه بیش از شرایط موجود باشد و البته سازوکار درستتری در انتخاب فیلمهای کوتاه در نظر گرفته شود. فیلم کوتاه بیش از بودجه و بیش از جذب سرمایه نیاز به توجه جدی دارد؛ توجه فرهنگی و مدیریتی. توجه به زیرساختها و ایجاد بستری مناسب جهت آموزش، ساخت و فرهنگسازی پخش (اکران در سینماها و آنلاین، اکرانهای جشنوارهای و پخش تلویزیونی). فیلم کوتاه علاوه بر اینکه هویتی مستقل و اعتبار هنری بالایی دارد نیاز آینده سینمای هر کشوری است. پول و سرمایه وارد هر جریانی بشود با خود فساد میآورد. قاطعانه میگویم که فیلم کوتاه نباید ثروتمند باشد اما فقیر هم نباید باشد. فیلم کوتاه ثروت، خلاقیت و سرمایه اصلیاش را از محدودیتها میگیرد، از آموزش صحیح و فیلمنامه قوی. بنابراین موانع و مشکلاتش هم از نبود همینهاست. لطفاً این موانع و مشکلات را حل کنید یا حل کنیم.
گاه شمار جشنواره
ششمین دوره بهمن 1366
باز هم ایام دهه فجر و جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب و جشنواره فیلم فجر به جزء لاینفک روزهای جشن پیروزی انقلاب بدل شده بود، آن هم در بهمن ماه 1366، آخرین بهمن ماه دوره هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.
جشنواره فیلم فجر با ترکیبی از اعضای هیأت داوران کار خود را در دوره ششم آغاز میکرد که برخی از این افراد دیگر به پای ثابت هیأت داوران فیلم فجر تبدیل شده بودند! افرادی چون: سید محمد بهشتی، محمد خزاعی، کریم زرگر، محمدباقر کریمیان و محمدعلی نجفی.
در این دوره 238 فیلم به نمایش درآمد اما هیأت داوران هیچ یک از آثار را حائز شرایط و امتیاز کافی برای دریافت عنوان بهترین فیلم ندانست اما در مقابل، لوح زرین بهترین کارگردانی را به «کیانوش عیاری» برای اثر «آن سوی آتش» اهدا کرد. همچنین متفاوت با دوره پیشین که هیچ یک از بازیگران زن موفق به دریافت عنوان بهترین نشدند، به ترتیب لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول زن به «پروانه معصومی» به خاطر فیلمهای «شکوه زندگی» و «جهیزیهای برای رباب» و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم زن به «آنیک شفرازیان» به خاطر فیلم «سرزمین آرزوها» اهدا شد. همچنین «فرامرز قریبیان» به خاطر فیلم «ترن» عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد و «سعید پورصمیمی» به خاطر فیلم «تحفه ها» عنوان بهترین بازیگر دوم مرد را از آن خود کردند.
ضمن تقدیر از فیلمهای «پرنده کوچک خوشبختی»، «ترنگ»، «وکیل اول» و «سرزمین آرزوها»، هیچ یک از این آثار برگزیده موفق به دریافت لوح زرین بهترین فیلمنامه از سوی هیأت داوران نشدند.
همچنین فرهاد فخرالدینی موفق شد تا برای دومین سال پیاپی لوح زرین بهترین موسیقی متن را برای فیلم «پرستار شب» از آن خود
کند.
فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» ساخته «پوران درخشنده» توانست به طور مشترک با فیلم «کانی مانگا» ساخته «سیفالله داد» جایزه ویژه هیأت داوران را از آن خود کند.
در این دوره 238 فیلم و آنونس در 11 روز به نمایش درآمد و در مجموع تا روز نهم جشنواره، 233 هزار و 304 نفر تماشاگر از آثار دیدن کردند.
رونمایی از پوستر «مرد بازنده»
روز گذشته در آستانه رونمایی از فیلم «مرد بازنده» در خانه جشنواره از پوستر تازهترین ساخته سینمایی محمدحسین مهدویان با طراحی میثم میرزایی رونمایی شد. «مرد بازنده» داستان مردی است به نام احمد خسروی که در گیرودار زندگی شخصی پرمسألهاش، مسئول رسیدگی به پروندهای رازآلود میشود، پروندهای که روند کشف آن با شکها و نگرانیهای احمد در میآمیزد و زندگیاش را تحت تأثیر قرار میدهد . جواد عزتی، رعنا آزادیور، بابک کریمی، آناهیتا درگاهی، مهدی زمین پرداز و... بازیگران این فیلم هستند.
سیمرغ در منزل چهلم
از امروز چهلمین جشنواره فیلم فجر در سینماهای مردمی در حالی آغاز میشود که روز گذشته جشنواره با نمایش فیلم «بیرو» به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی در خانه جشنواره به صورت رسمی افتتاح شد. امسال جشنواره آیین افتتاحیه نداشت و با پخش قرآن، سرود ملی و سرودهای انقلابی و کلیپ به صورت رسمی آغاز شد. در این روز همچنین از پوستر جشنواره فیلم فجر با طراحی محمد اسحاقیان رونمایی شد.
از یک ایل هستیم
حسین بیرانوند: من و آقای بیرانوند از یک ایل هستیم اما نسبت خونی نداریم. یک نفر از پروژه عکس من را در لباس ورزشی دیده بود و در نهایت من را در این نقش پذیرفتند. الگوی من در فوتبال علیرضا بیرانوند بود و برای من بسیار سخت بود که نقش الگوی خود را بازی کنم.
صحبتهای این بازیگر در نشست خبری «بیرو»
بیرانوند قهرمان روز جامعه است
علی عباس میرزایی: میخواستم که درباره یک قهرمان دیگر فیلم بسازم اما پیشنهاد شد این فیلم را بسازم و علیرضا بیرانوند قهرمان روز جامعه است که بدون پول و پارتی و با تلاش خود به جایگاه فعلی رسیده است.
از صحبتهای این کارگردان در نشست خبری «بیرو»