ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن عسکری (ع):
تداوم دوستی و معاشرت با کسی که احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از کسی که محتمل است شرّ جانی، مالی، دینی و… برایت داشته باشد.
مستدرک الوسائل، ج. ۸، ص. ۳۵۱، ح. ۵
تداوم دوستی و معاشرت با کسی که احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از کسی که محتمل است شرّ جانی، مالی، دینی و… برایت داشته باشد.
مستدرک الوسائل، ج. ۸، ص. ۳۵۱، ح. ۵
به تصمیم کیمیایی احترام میگذاریم
علی اوجی: به تصمیم استاد کیمیایی برای انصراف از داوری شدن در جشنواره چهلم فجر احترام میگذاریم. البته فیلم در جشنواره فیلم فجر باقی خواهد ماند. نام این کارگردان بزرگ فراتر از قضاوت شدن در جشنواره است. نام کیمیایی در آسمان سینمای ایران میدرخشد و او جزو بزرگان سینمای ماست. ما بهعنوان علاقهمندان به سینمای ایران و همکاران این فیلمساز بزرگ در فیلم خائن کشی به تصمیم ایشان احترام میگذاریم؛ به تصمیم آقای کیمیایی بزرگ و دوستداشتنی بهعنوان یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای ایران. با توجه به سابقه سینمایی آقای کیمیایی و اینکه جشنواره فجر امسال، جشنواره جوانهاست باید به نظر ایشان مبنی بر قضاوت نشدن در حضور جوانترها احترام گذاشت.
گفتوگوی تهیهکننده فیلم «خائنکشی» با ایرنا
گفتوگوی تهیهکننده فیلم «خائنکشی» با ایرنا
نیازمندی تئاتر شهرستان یا پیشرفتی حقیقی
رضا آشفته
منتقد
تئاتر شهرستانها همچنان نیازمند حمایت جدی است و در قیاس با تئاتر پایتخت بسیار عقبتر است و اینکه هرازگاهی در تئاتر مشهد، کرمانشاه، بابل، بجنورد، شیراز، اهواز و... نمونههایی پیش آمده، از سر اتفاق بوده و در این بازی استثنا غالب است و هیچ قاعده کارآمدی برای شکل گرفتن، پابرجایی و پیشرفت تئاتر شهرستان وضع نشده و این هرازگاهی بودن چندان خوشایند مردمان ایران زمین نیست، چنان که مردم ایران فرهنگ و ادب را ارزشگذاری میکنند و بودن و گسترش تئاتر یک امر فرهنگی است و میتوانیم آن را در ایجاد فضای سالم و بهنجار جامعه مد نظر قرار دهیم.
این نظرگاه به دنبال ارائه آماری است که به انگیزه برگزاری جشنواره تئاتر فجر اعلام همگانی شده که در دو سال اخیر تعداد و درصد حضور تئاترهای شهرستانی پیشرفت کرده و برابری با تئاتر تهران ایجاد شده است اما در واقع این طور نیست و بارها دیدهایم که وقتی تئاتر تهران فلج و غیرفعال شده، تئاتر شهرستان به ظاهر فعالتر شده است ،در حالی که اصلاً پیشرفتی در میان نبوده... چنانچه در دهه ۶۰ و زمان جنگ تحمیلی، تئاتر تهران بهدلیل خانه نشینی کارگردانان تهران و با تبعید و کوچ آنان به خارج از کشور امکان فعالیت بیشتر کارگردانان شهرستانی را فراهم کرد و به ظاهر ما شاهد ظهور و پیشرفت هنرمندانی شهرستانی بودیم و بعدها و پس از باز شدن تئاترها و بازگشت هنرمندان تهرانی و آمدن چهرههای تئاتری دانشگاهی بستر اتفاقات بزرگ و ماندگاری در نیمه دوم دهه ۷۰ و نیمه اول دهه ۸۰ شکل گرفت که در قیاس با این برهه بر ما معلوم شد که هیچ نویسنده و کارگردان قابل استنادی در دهه ۶۰ در شهرستانها شکل نگرفتهاند و همان تعداد انگشت شمار در قیاس با همین نسل تازه دهه ۷۰ و ۸۰ هیچ نکته بارزی نداشتهاند و همان کارهای قابل استناد دهه ۶۰ نیز پر از اشکال و ایراد بارز است.
تنها دلیل این گسست تبعیض در فضای فرهنگی است و اینکه داشتههای اندک تئاتری ما فقط در تهران پابرجاست و با استناد به داشتههای کمرنگ شهرستانها نمیشود گفت این دو با هم قابل قیاس است. در حالی که ضرورت و نیاز فرهنگی در هر جایی از ایران باید یک اصل و اساس باشد. یعنی مردم باید برخوردار از دیدن تئاتر در کل ایران باشند و تئاتر بهدلیل زنده بودنش ماهیت مؤثری برای بسترسازیهای درست و درمان جامعه دارد اما دریغ شدن این حقیقت و ضرورت، آسیبهایی را بهدنبال دارد. به سادگی میشود فهمید که در نبودن تئاتر و بسترهای فرهنگی و بهنجار شاهد رشد بزهکاری و ناهنجاری در جامعه هستیم که سرمایه گذاریها و هزینه کردنها صرف زندان و امثال این خواهد شد.
به هر روی، تئاتر شهرستان اگر فعالیت کند و پویا باشد بسیاری از این هنرمندان شهرستانی که پایتخت نشین شدهاند، میتوانند به شهرهای خود برگردند و هنرشان را در اختیار همشهریانشان قرار دهند و برگزیده همین تولیدات از سراسر ایران به انگیزههای مختلف پا به تهران نیز بگذارند. بنابراین تئاتر شهرستانها را باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، شورای شهر و شهرداریها و نهادهای ذیربط مورد توجه قرار دهند و با برنامهریزی و سیاستهای درست در شکل گرفتن، جریان یافتن و پیشرفت تئاتر ایران در گستره دقیق جغرافیایی بکوشند.شاید همین روال فرهنگی و حمایت جدی روش مؤثری برای داشتن تئاتر غنی و باشکوه در سراسر ایران باشد و این خود جلوه حقیقی از یک امر فرهنگی برای سلامت جامعه تلقی خواهد شد.
منتقد
تئاتر شهرستانها همچنان نیازمند حمایت جدی است و در قیاس با تئاتر پایتخت بسیار عقبتر است و اینکه هرازگاهی در تئاتر مشهد، کرمانشاه، بابل، بجنورد، شیراز، اهواز و... نمونههایی پیش آمده، از سر اتفاق بوده و در این بازی استثنا غالب است و هیچ قاعده کارآمدی برای شکل گرفتن، پابرجایی و پیشرفت تئاتر شهرستان وضع نشده و این هرازگاهی بودن چندان خوشایند مردمان ایران زمین نیست، چنان که مردم ایران فرهنگ و ادب را ارزشگذاری میکنند و بودن و گسترش تئاتر یک امر فرهنگی است و میتوانیم آن را در ایجاد فضای سالم و بهنجار جامعه مد نظر قرار دهیم.
این نظرگاه به دنبال ارائه آماری است که به انگیزه برگزاری جشنواره تئاتر فجر اعلام همگانی شده که در دو سال اخیر تعداد و درصد حضور تئاترهای شهرستانی پیشرفت کرده و برابری با تئاتر تهران ایجاد شده است اما در واقع این طور نیست و بارها دیدهایم که وقتی تئاتر تهران فلج و غیرفعال شده، تئاتر شهرستان به ظاهر فعالتر شده است ،در حالی که اصلاً پیشرفتی در میان نبوده... چنانچه در دهه ۶۰ و زمان جنگ تحمیلی، تئاتر تهران بهدلیل خانه نشینی کارگردانان تهران و با تبعید و کوچ آنان به خارج از کشور امکان فعالیت بیشتر کارگردانان شهرستانی را فراهم کرد و به ظاهر ما شاهد ظهور و پیشرفت هنرمندانی شهرستانی بودیم و بعدها و پس از باز شدن تئاترها و بازگشت هنرمندان تهرانی و آمدن چهرههای تئاتری دانشگاهی بستر اتفاقات بزرگ و ماندگاری در نیمه دوم دهه ۷۰ و نیمه اول دهه ۸۰ شکل گرفت که در قیاس با این برهه بر ما معلوم شد که هیچ نویسنده و کارگردان قابل استنادی در دهه ۶۰ در شهرستانها شکل نگرفتهاند و همان تعداد انگشت شمار در قیاس با همین نسل تازه دهه ۷۰ و ۸۰ هیچ نکته بارزی نداشتهاند و همان کارهای قابل استناد دهه ۶۰ نیز پر از اشکال و ایراد بارز است.
تنها دلیل این گسست تبعیض در فضای فرهنگی است و اینکه داشتههای اندک تئاتری ما فقط در تهران پابرجاست و با استناد به داشتههای کمرنگ شهرستانها نمیشود گفت این دو با هم قابل قیاس است. در حالی که ضرورت و نیاز فرهنگی در هر جایی از ایران باید یک اصل و اساس باشد. یعنی مردم باید برخوردار از دیدن تئاتر در کل ایران باشند و تئاتر بهدلیل زنده بودنش ماهیت مؤثری برای بسترسازیهای درست و درمان جامعه دارد اما دریغ شدن این حقیقت و ضرورت، آسیبهایی را بهدنبال دارد. به سادگی میشود فهمید که در نبودن تئاتر و بسترهای فرهنگی و بهنجار شاهد رشد بزهکاری و ناهنجاری در جامعه هستیم که سرمایه گذاریها و هزینه کردنها صرف زندان و امثال این خواهد شد.
به هر روی، تئاتر شهرستان اگر فعالیت کند و پویا باشد بسیاری از این هنرمندان شهرستانی که پایتخت نشین شدهاند، میتوانند به شهرهای خود برگردند و هنرشان را در اختیار همشهریانشان قرار دهند و برگزیده همین تولیدات از سراسر ایران به انگیزههای مختلف پا به تهران نیز بگذارند. بنابراین تئاتر شهرستانها را باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، شورای شهر و شهرداریها و نهادهای ذیربط مورد توجه قرار دهند و با برنامهریزی و سیاستهای درست در شکل گرفتن، جریان یافتن و پیشرفت تئاتر ایران در گستره دقیق جغرافیایی بکوشند.شاید همین روال فرهنگی و حمایت جدی روش مؤثری برای داشتن تئاتر غنی و باشکوه در سراسر ایران باشد و این خود جلوه حقیقی از یک امر فرهنگی برای سلامت جامعه تلقی خواهد شد.
رویکردهای حل مسأله/2
راهحل باید سازگارانه باشد!
آزاده سهرابی
روانشناس
1/میگفت از وقتی فرزندم در این روزگار کرونا به دنیا آمده دچار پرخوری شدهام و 6 کیلو اضافه وزن پیدا کردهام و حالا این اضافه وزن استرس برایم ایجاد کرده است.
2/ میگفت برای اینکه جواب طلبکارهایم را بدهم هیچ راهی نداشتم جز اینکه امیدوارشان کنم که بزودی پولی دستم میرسد ولی الان استرس دارم برای اینکه میدانم هیچ پولی در کار نیست و نگرانم دیگر چه بهانهای میتوانم برای طلبکارها جور کنم!
هر دوی این افراد مقابل یک مشکل ایستادهاند و راه حلی را انتخاب کردهاند که این راه حلها به دردسر بیشتر انجامیده است. زنی که از پرخوری گلایه دارد در واقع مسأله اصلی زندگیاش استرس به دنیا آمدن فرزندش در روزگار کرونا و روبهرو شدن با مسئولیتهای سنگین بچهداری است. از وقتی فرزندش دنیا آمده به اندازه کافی نتوانسته با دوستانش در ارتباط باشد یا کارش را پاره وقت کرده است. در واقع احساسهای او در آن مقطع ایجاد شده؛ احساسهایی مثل خشم، ترس یا حتی غم اما بدون آنکه به آنها نگاه کند حل مسأله برای مقابله با رویارویی با هیجانهایش را در «خوردن» دیده است. او یک مقابله هیجانمدار با مسأله اصلیاش که استرسهای بچهداری است کرده. حالا اما «اضافه وزن» را میتواند بهعنوان مسأله واضح مطرح کند و دنبال راهحل باشد! دیدن احساسات شرم یا خشم به خود نسبت به مسأله اضافه وزن به مراتب راحتتر از دیدن احساسهای متناقض دیدن موقعیت جدید پرچالش بچهدار شدن است.
مردی که امید واهی به طلبکارهایش داده هم بهدنبال حل مسألهاش که «طلبکار شدن» بوده گشته و یک مقابله مسألهمحور را انتخاب کرده است: تا جایی که میشود زمان تسویه حساب را عقب بیندازد! حالا اما انگار در همان نقطهای ایستاده که چند ماه قبل ایستاده بود. هر دوی این افراد برای حل مسأله خود از راهکار مقابلهای استفاده کردهاند؛ یکی هیجانمدار و دیگری مسألهمدار! هیچ کدام از این دو راه حل که عموماً در مقابل با مسائل و چالشهای استرسزای زندگی انتخاب میکنیم ایراد ندارد بلکه ایراد اصلی آنجاست که هر دوی اینها ناسازگار هستند. دو نوع راهکار مقابله با حل مسأله –هیجانمدار و مسألهمدار- شکلهای سالم و ناسالم دارند و اتفاقاً این میزان که انتخاب راه سازگار هر کدام از آنها مهم هست، انتخاب کدام شیوه مهم نیست. به هر صورت هر زمان که ما مسألهای را شناسایی میکنیم باید راهحلی را تولید کنیم و تولید این راهحل به عوامل بسیاری مربوط است. از ویژگیهای شخصیتی فرد و عوامل درونی تا عوامل بیرونی و ابزاری که فرد در اختیار دارد. راهبردهای هیجانمدار و مسألهمدار هر دو خوب هستند. تعاریف متفاوتی دارند و از مسیرهای درون روانی و رفتاری متفاوتی عبور میکنند اما هر دو میتوانند مفید باشند.
مقابلههای هیجانمدار به انسان کمک میکند تا احساس و هیجانی را که در اثر مواجهه با استرس ایجاد شده است درک کند و از درون همان احساسات راهحلی را پیدا کند؛ در واقع راه حل از جنس هیجان است. مثلاً اگر زنی که دربارهاش سخن گفتیم بدرستی درک میکرد که احساسهای متناقض و گاه پر استرسی را در مواجهه با بچهدار شدنش در شرایط کرونا دارد تجربه میکند و دوری از دوستان و محیط کار و... برای او دردناک است، ناخودآگاه به سمت پرخوری که رفتاری هیجانی اما ناسالم است نمیرفت بلکه شروع میکرد به صحبت کردن با یک فرد امن درباره احساسهایش. خیلی وقتها تنها صحبت از احساسها و به رسمیت شناختن آنها و فرار نکردن و بلوکه نکردن آنها خود راه حل هستند. اما این فرد با انتخاب یک راهحل رفتاری هیجانی در واقع خود را به دام استرس مضاعف انداخته است که حالا باید از دو مسأله عبور کند!
صحبت کردن درباره این دو مقابله برای حل مسأله نیازمند تأمل بیشتر است و شاید اگر فردا هم همین ستون را دنبال کنید بیشتر از آنها بدانید.
روانشناس
1/میگفت از وقتی فرزندم در این روزگار کرونا به دنیا آمده دچار پرخوری شدهام و 6 کیلو اضافه وزن پیدا کردهام و حالا این اضافه وزن استرس برایم ایجاد کرده است.
2/ میگفت برای اینکه جواب طلبکارهایم را بدهم هیچ راهی نداشتم جز اینکه امیدوارشان کنم که بزودی پولی دستم میرسد ولی الان استرس دارم برای اینکه میدانم هیچ پولی در کار نیست و نگرانم دیگر چه بهانهای میتوانم برای طلبکارها جور کنم!
هر دوی این افراد مقابل یک مشکل ایستادهاند و راه حلی را انتخاب کردهاند که این راه حلها به دردسر بیشتر انجامیده است. زنی که از پرخوری گلایه دارد در واقع مسأله اصلی زندگیاش استرس به دنیا آمدن فرزندش در روزگار کرونا و روبهرو شدن با مسئولیتهای سنگین بچهداری است. از وقتی فرزندش دنیا آمده به اندازه کافی نتوانسته با دوستانش در ارتباط باشد یا کارش را پاره وقت کرده است. در واقع احساسهای او در آن مقطع ایجاد شده؛ احساسهایی مثل خشم، ترس یا حتی غم اما بدون آنکه به آنها نگاه کند حل مسأله برای مقابله با رویارویی با هیجانهایش را در «خوردن» دیده است. او یک مقابله هیجانمدار با مسأله اصلیاش که استرسهای بچهداری است کرده. حالا اما «اضافه وزن» را میتواند بهعنوان مسأله واضح مطرح کند و دنبال راهحل باشد! دیدن احساسات شرم یا خشم به خود نسبت به مسأله اضافه وزن به مراتب راحتتر از دیدن احساسهای متناقض دیدن موقعیت جدید پرچالش بچهدار شدن است.
مردی که امید واهی به طلبکارهایش داده هم بهدنبال حل مسألهاش که «طلبکار شدن» بوده گشته و یک مقابله مسألهمحور را انتخاب کرده است: تا جایی که میشود زمان تسویه حساب را عقب بیندازد! حالا اما انگار در همان نقطهای ایستاده که چند ماه قبل ایستاده بود. هر دوی این افراد برای حل مسأله خود از راهکار مقابلهای استفاده کردهاند؛ یکی هیجانمدار و دیگری مسألهمدار! هیچ کدام از این دو راه حل که عموماً در مقابل با مسائل و چالشهای استرسزای زندگی انتخاب میکنیم ایراد ندارد بلکه ایراد اصلی آنجاست که هر دوی اینها ناسازگار هستند. دو نوع راهکار مقابله با حل مسأله –هیجانمدار و مسألهمدار- شکلهای سالم و ناسالم دارند و اتفاقاً این میزان که انتخاب راه سازگار هر کدام از آنها مهم هست، انتخاب کدام شیوه مهم نیست. به هر صورت هر زمان که ما مسألهای را شناسایی میکنیم باید راهحلی را تولید کنیم و تولید این راهحل به عوامل بسیاری مربوط است. از ویژگیهای شخصیتی فرد و عوامل درونی تا عوامل بیرونی و ابزاری که فرد در اختیار دارد. راهبردهای هیجانمدار و مسألهمدار هر دو خوب هستند. تعاریف متفاوتی دارند و از مسیرهای درون روانی و رفتاری متفاوتی عبور میکنند اما هر دو میتوانند مفید باشند.
مقابلههای هیجانمدار به انسان کمک میکند تا احساس و هیجانی را که در اثر مواجهه با استرس ایجاد شده است درک کند و از درون همان احساسات راهحلی را پیدا کند؛ در واقع راه حل از جنس هیجان است. مثلاً اگر زنی که دربارهاش سخن گفتیم بدرستی درک میکرد که احساسهای متناقض و گاه پر استرسی را در مواجهه با بچهدار شدنش در شرایط کرونا دارد تجربه میکند و دوری از دوستان و محیط کار و... برای او دردناک است، ناخودآگاه به سمت پرخوری که رفتاری هیجانی اما ناسالم است نمیرفت بلکه شروع میکرد به صحبت کردن با یک فرد امن درباره احساسهایش. خیلی وقتها تنها صحبت از احساسها و به رسمیت شناختن آنها و فرار نکردن و بلوکه نکردن آنها خود راه حل هستند. اما این فرد با انتخاب یک راهحل رفتاری هیجانی در واقع خود را به دام استرس مضاعف انداخته است که حالا باید از دو مسأله عبور کند!
صحبت کردن درباره این دو مقابله برای حل مسأله نیازمند تأمل بیشتر است و شاید اگر فردا هم همین ستون را دنبال کنید بیشتر از آنها بدانید.
«ناشناس» بهتر است
پژند سلیمانی
نویسنده
مجموعه را که جمع کردم تازه به صرافت چاپش افتادم. قبلش حتی بهش فکر هم نکرده بودم. اسمش را همنام داستانی از مجموعه به نام «فوری فروشی» گذاشتم. چند تا از داستانهایش جایزه برده بودند، حتی به زبانهای دیگر ترجمه شده و در مجلات ادبی خارج از کشور بهچاپ رسیده بودند. از آنجایی که دوست داشتم از فیلتر انتخاب اثر توسط ناشر عبور کنم، نمیخواستم با انتشارات خودم بهچاپ برسانم. یادم است که دو سال پیش با نشر نیماژ صحبت کردم و قرار شد کتاب را برایشان بفرستم. خوشبختانه مجموعه را پسندیدند و زود کار به قرارداد کشید. مثل همیشه و همین الان در ویرایش آنقدر وسواس داشتم که تا روزهای آخر هم باز داستانی را از مجموعه بیرون کشیدم و انداختم آنطرف. حس میکردم هنوز جای کار دارد. این وسواس وقتی بیشتر سراغ آدم میآید که مهر تأیید ناشر پای کار میخورد و دیگر مطمئن میشوی که کتابت بزودی در دست مخاطب قرار خواهد گرفت. نیماژ واقعاً همراهیام کرد. در هیچکدام از مراحل، پشتم را خالی نکرد. اسم را هم با هم بهتوافق رسیدیم. من «فوری فروشی» را دوست داشتم اما حالا که فکر میکنم چه خوب شد نام داستان «ناشناس» را روی مجموعه گذاشتم. بهتر است. پرمعناتر و عمیقتر. چیزی که در ذهنم مدام زنگ میزد و حساسیتم را بیشتر میکرد: «بهترین خودم» بود. در تمام مراحل ویرایش که در چند مرحله انجام شد، از خودم میپرسیدم: «آیا این مجموعه بهترین امروز من است؟» و این بیشتر برآشفتهام میکرد.
حالا میتوانم بگویم مجموعه داستان «ناشناس» بهترین داستانکوتاههای این چند سال من است و با عشق منتظر بمانم که دوستداران ادبیات بخوانند و نظرشان را روی چشم بگذارم.
ناشناس
پژند سلیمانی
نیماژ
نویسنده
مجموعه را که جمع کردم تازه به صرافت چاپش افتادم. قبلش حتی بهش فکر هم نکرده بودم. اسمش را همنام داستانی از مجموعه به نام «فوری فروشی» گذاشتم. چند تا از داستانهایش جایزه برده بودند، حتی به زبانهای دیگر ترجمه شده و در مجلات ادبی خارج از کشور بهچاپ رسیده بودند. از آنجایی که دوست داشتم از فیلتر انتخاب اثر توسط ناشر عبور کنم، نمیخواستم با انتشارات خودم بهچاپ برسانم. یادم است که دو سال پیش با نشر نیماژ صحبت کردم و قرار شد کتاب را برایشان بفرستم. خوشبختانه مجموعه را پسندیدند و زود کار به قرارداد کشید. مثل همیشه و همین الان در ویرایش آنقدر وسواس داشتم که تا روزهای آخر هم باز داستانی را از مجموعه بیرون کشیدم و انداختم آنطرف. حس میکردم هنوز جای کار دارد. این وسواس وقتی بیشتر سراغ آدم میآید که مهر تأیید ناشر پای کار میخورد و دیگر مطمئن میشوی که کتابت بزودی در دست مخاطب قرار خواهد گرفت. نیماژ واقعاً همراهیام کرد. در هیچکدام از مراحل، پشتم را خالی نکرد. اسم را هم با هم بهتوافق رسیدیم. من «فوری فروشی» را دوست داشتم اما حالا که فکر میکنم چه خوب شد نام داستان «ناشناس» را روی مجموعه گذاشتم. بهتر است. پرمعناتر و عمیقتر. چیزی که در ذهنم مدام زنگ میزد و حساسیتم را بیشتر میکرد: «بهترین خودم» بود. در تمام مراحل ویرایش که در چند مرحله انجام شد، از خودم میپرسیدم: «آیا این مجموعه بهترین امروز من است؟» و این بیشتر برآشفتهام میکرد.
حالا میتوانم بگویم مجموعه داستان «ناشناس» بهترین داستانکوتاههای این چند سال من است و با عشق منتظر بمانم که دوستداران ادبیات بخوانند و نظرشان را روی چشم بگذارم.
ناشناس
پژند سلیمانی
نیماژ
نگاهی به دفتر شعر فقط او بخواند،سروده هادی محمدحسنی
عقل، سرگردان دل شد،دل نمیدانم چه شد
مهرداد نصرتی
شاعر
مجموعه شعر «فقط او بخواند»، در بردارنده 50غزل از هادی محمدحسنی و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. شاعری که اتفاقاً چندان هم اصرار به دیده شدن ندارد و افراط در گمنامیاش، به نفع شعر و مخاطب شعر نیست. در ویژگیهای برجسته سبکی شعر در شعر هادی محمد حسنی چند نکته بارز میتوان یافت:
ـ خلق مضامین بدیع توسط شاعر نخستین ویژگی است. تعلق خاطر شاعر به شعر سبک هندی و در رأس آنها بیدل دهلوی و از معاصران فاضل نظری و گاهی حسین منزوی، حتی اگر بر کسی روشن نباشد با خواندن غزلیات هادی محمد حسنی، مشخص میشود. البته شاعر گاه اشارات مستقیمی هم به این شاعران دارد:
«هرچه دام افکندم آهوها گریزانتر شدند»
در مقام صیدِ مضمون، «فاضلی» پیدا نشد(ص51)
یا
غزل حیرت به مطلع:
عشق، سِحری کرد و ناغافل، نمیدانم چه شد
عقل، سرگردان دل شد، دل نمیدانم چه شد(ص59)
که در ابتدای غزل اشاره ای به بیتی از یکی از غزلیات بیدل دهلوی دارد:
حاصلم زین مزرع بیبر، نمیدانم چه شد
خاک بودم، خون شدم، دیگر نمیدانم چه شد
یا بیت:
پشیمانیم اگر دور از تو با خود آشنا بودیم
کمی با گوشه چشم خطاپوشات ببین ما را(ص11)
ـ ویژگی دیگر به قاعده و استادانه برآمدن از پس قافیههای نه چندان معمول و یا دستکم قوافی نه چندان دم دست است. قافیههایی که در ابتدای امر اگر مقابل خود ردیف کرده باشیم، نمیتوانیم تصور کنیم میتوانند محمل پدید آوردن مضامینی شوند که در این دفتر شعر با آنها مواجهیم. هنر دو چندان شده شاعر نیز در این زمینه این است که توجهش به برآمدن از پس این گونه قوافی، او را از توجه به معانی بکر باز نداشته است.
به یمن دختر رز، کوچه میخانه صف دارد
مرید تاک پر بارم که فرزندی خلف دارد(ص9)
یا
کو ساغری که مست شراب جنون شوم
تا فارغ از محاسبه چند و چون شوم(47)
ـ استفاده از قافیههای مشترک در چند شعر، نوعی دیگر از التزام و اشراف بر مبانی شعر سبک هندی نزد شاعر و از دیگر ویژگیهای سبکی است. تکرار قافیه در شعر سبک هندی، عیب محسوب نمیشود. چون هنر شاعر را در برآوردن مضامینی متفاوت نشان میدهد. همچنین است سرودن چند غزل مختلف با یک نوع قافیه که در شعر هادی محمد حسنی این نوع دوم بسامد بالایی دارد و باز هم نشان از تخیل بالای وی و هنرش در مضمون آفرینیهای متعدد دارد:
نه دل دستی گرفت از ما، نه یاری داد دین ما را
رها کردند در حیرانی شک و یقین ما را....(11)
و
برای فتح تو، ترفند من یقینی نیست
که ناشناختهتر از تو، سرزمینی نیست(75)
و
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم
از رجز خوانی تردید و یقین خسته شدم(87)
یا
دلم ای مرگ، مجال نفسی تازه ندارد
بیقرار توام آنقدر که اندازه ندارد
سرخوش آن تشنه که از دست اجل، جام بگیرد
که فقط مستی مرگ است که خمیازه ندارد(55)
و
لب جام است و میگویند بد خمیازهای دارد
ولی با من شراب کهنه، حرف تازهای دارد
شب مستی، پر از دلشوره صبح پشیمانیست
لب جام است و میگویند بد خمیازهای دارد(81)
شاعر
مجموعه شعر «فقط او بخواند»، در بردارنده 50غزل از هادی محمدحسنی و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. شاعری که اتفاقاً چندان هم اصرار به دیده شدن ندارد و افراط در گمنامیاش، به نفع شعر و مخاطب شعر نیست. در ویژگیهای برجسته سبکی شعر در شعر هادی محمد حسنی چند نکته بارز میتوان یافت:
ـ خلق مضامین بدیع توسط شاعر نخستین ویژگی است. تعلق خاطر شاعر به شعر سبک هندی و در رأس آنها بیدل دهلوی و از معاصران فاضل نظری و گاهی حسین منزوی، حتی اگر بر کسی روشن نباشد با خواندن غزلیات هادی محمد حسنی، مشخص میشود. البته شاعر گاه اشارات مستقیمی هم به این شاعران دارد:
«هرچه دام افکندم آهوها گریزانتر شدند»
در مقام صیدِ مضمون، «فاضلی» پیدا نشد(ص51)
یا
غزل حیرت به مطلع:
عشق، سِحری کرد و ناغافل، نمیدانم چه شد
عقل، سرگردان دل شد، دل نمیدانم چه شد(ص59)
که در ابتدای غزل اشاره ای به بیتی از یکی از غزلیات بیدل دهلوی دارد:
حاصلم زین مزرع بیبر، نمیدانم چه شد
خاک بودم، خون شدم، دیگر نمیدانم چه شد
یا بیت:
پشیمانیم اگر دور از تو با خود آشنا بودیم
کمی با گوشه چشم خطاپوشات ببین ما را(ص11)
ـ ویژگی دیگر به قاعده و استادانه برآمدن از پس قافیههای نه چندان معمول و یا دستکم قوافی نه چندان دم دست است. قافیههایی که در ابتدای امر اگر مقابل خود ردیف کرده باشیم، نمیتوانیم تصور کنیم میتوانند محمل پدید آوردن مضامینی شوند که در این دفتر شعر با آنها مواجهیم. هنر دو چندان شده شاعر نیز در این زمینه این است که توجهش به برآمدن از پس این گونه قوافی، او را از توجه به معانی بکر باز نداشته است.
به یمن دختر رز، کوچه میخانه صف دارد
مرید تاک پر بارم که فرزندی خلف دارد(ص9)
یا
کو ساغری که مست شراب جنون شوم
تا فارغ از محاسبه چند و چون شوم(47)
ـ استفاده از قافیههای مشترک در چند شعر، نوعی دیگر از التزام و اشراف بر مبانی شعر سبک هندی نزد شاعر و از دیگر ویژگیهای سبکی است. تکرار قافیه در شعر سبک هندی، عیب محسوب نمیشود. چون هنر شاعر را در برآوردن مضامینی متفاوت نشان میدهد. همچنین است سرودن چند غزل مختلف با یک نوع قافیه که در شعر هادی محمد حسنی این نوع دوم بسامد بالایی دارد و باز هم نشان از تخیل بالای وی و هنرش در مضمون آفرینیهای متعدد دارد:
نه دل دستی گرفت از ما، نه یاری داد دین ما را
رها کردند در حیرانی شک و یقین ما را....(11)
و
برای فتح تو، ترفند من یقینی نیست
که ناشناختهتر از تو، سرزمینی نیست(75)
و
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم
از رجز خوانی تردید و یقین خسته شدم(87)
یا
دلم ای مرگ، مجال نفسی تازه ندارد
بیقرار توام آنقدر که اندازه ندارد
سرخوش آن تشنه که از دست اجل، جام بگیرد
که فقط مستی مرگ است که خمیازه ندارد(55)
و
لب جام است و میگویند بد خمیازهای دارد
ولی با من شراب کهنه، حرف تازهای دارد
شب مستی، پر از دلشوره صبح پشیمانیست
لب جام است و میگویند بد خمیازهای دارد(81)
عکس نوشت
صفحه «محمدرضا شفیعیکدکنی» عکس تازهای از این شاعر و پژوهشگر سرشناس ایرانی در روزهای کرونایی منتشر و شعری از حسین منزوی را ضمیمهاش کرده است./ عکس: محمدرضا قیداری
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی هنرمندان چند روز مانده به آغاز جشنوارههای فیلم و تئاتر فجر بیشتر به اخبار این جشنواره و آثار حاضر در آن گرایش پیدا کرده است. تقریباً میشود گفت بیشتر هنرمندان حاضر در اینستاگرام که اثری در این جشنوارهها دارند پستهای اخیرشان را با عکس و خبری از این حضور رنگ و لعاب دادهاند.
چهره ها
رویا تیموریان بازیگر در اینستاگرام خود از فیلم ملاقات خصوصی نوشت: «آغاز پیش فروش بلیت اکرانهای مردمی فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» در چهلمین جشنواره فیلم فجر. خرید و رزرو بلیت نخستین ساخته سینمایی امید شمس هم اکنون در سایت سینماتیکت، ایران تیک و گیشه ۷»
حسین نمازی هم که امسال در جشنواره، فیلم «شادروان» را دارد با انتشار ویدیویی در اینستاگرامش نوشت: «در آستانه جشنواره فجر چهلم، نخستین عکس از بهرنگ علوی که با شمایل و بازی متفاوتی در فیلم سینمایی شادروان ایفای نقش میکند، رونمایی شد. دومین ساخته سینمایی من از ترکیب تازهای از بازیگران شامل سینا مهراد، گلاره عباسی، نازنین بیاتی، بهرنگ علوی با هنرمندی رویا تیموریان بهره میبرد. رزرو بلیت این فیلم هماکنون در سامانه گیشه ۷، سینماتیکت و ایرانتیک»
مصطفی جلالی فخر نویسنده و منتقد هم درباره اعلام انصراف مسعود کیمیایی از جشنواره فیلم فجر نوشت: «بیشتر شبیه ژست اعتراضی بیهزینه است و پیش کشیدن واژههای پرطمطراقی چون عدالت و حقیقت و آزادی و مردم قدرندیده در حالی که علت اصلی کنارهگیریشان اسامی داوران بوده؛ رفتار صادقانهای نیست. چون اتفاق جدیدی نیفتاده که باعث یادآوری ناگهانی مردم و عدالت شده باشد و اگر مبنا این بود، از ابتدا نباید در جشنواره شرکت میکردند و چه بسا فیلم نمیساختند. منتِ انصراف بهدلیل دلخوری از داوران را نباید بر سر مردم گذاشت. و چرا گمان کردهاند که مردم در این حد زودباورند که نپرسند چرا پیش از اعلام اسامی داوران، به یاد مردم نبودید؟!»
یکتا ناصر، بازیگر در اینستاگرامش تولد علی رضا خمسه را تبریک گفت و نوشت: «شما یکی از بهترین و بزرگترین بازیگرانی هستید که من افتخار همکاری با ایشان را داشتم به تمام معنا هنرمند، اندیشمند، آزاد و صبور چقدر خوشحالم شغلی دارم که انسانهای شریف و بزرگواری مانند شما در آن راهی طولانی را طی کردهاند. برقرار و سلامت باشید.»
سجاد افشاریان هم که امسال با نمایش «بکتوبلک» در جشنواره تئاتر فجر حضور دارد در اینستاگرامش عکسی منتشر کرد و نوشت: «قبلنا مىخوابیدُم که بِبینُمت، حالا که خوابِ خوابُ هم نمىبینُم، دِلوم مى خواست سِفت خوشى کنیمها؛ نِشُد/ نویسنده، طراح و کارگردان: سجاد افشاریان / پیش فروش روزهای اسفند به زودى در سایت تیوال»
فرزین محدث بازیگر تئاتر هم با انتشار عکسی از بازیاش در نمایش «احتمالات» نوشت: «این صحنه از نمایش برای ما شاید لحظهای است که با تمام وجود فریاد میزنیم اما صدایمان را در نهادمان خفه کردهایم فریادی که برای هر کدام از ما دلیلی دارد و برهانی. نمایش «احتمالات» کمکم دارد به یک خاطره محتمل تبدیل میشود.»
دنیای نشر
حرفه هنرمند هم در صفحه اینستاگرامیاش جستاری درباره نقاشی مهدی قانبیگی؛ به قلم غلامرضا سماوی و محمدحسن جواهری منتشر کرده: «قانبیگی بهصورت هفتگی و منظم هنرجویان را به طبیعت میبرد تا بهصورت مستقیم از طبیعت نقاشی کنند. به گفته او در این تمرینات هیچگاه کپیبرداری از طبیعت هدف نبوده و همواره هنرجویان را تشویق میکرد که برداشتی حسی و شخصی از فضای پیرامونی داشته باشند. او معتقد است «هر هنرجویی میبایست با توجه به آثارش هدایت و راهنمایی میشد نه چیز دیگری.»
نشر مرکز هم در صفحه اینستاگرامی خود کتاب «آواشناسی و سهم ایرانیان» را معرفی کرده و نوشته: «نویسنده سعی کرده داور عادلی باشد و سهم واقعی دانشمندان ایرانی را در آواشناسی مشخص کند نه آنکه دانشمندان هموطنش را از سر احساس در بهترین جای یک قصه علمی تخیلی قرار دهد. در این کتاب آثار و بقایای آواشناسی از خرابههای هند و یونان و روم و سرزمینهای اسلامی جمع شده و در بافت اجتماعی دیاری که دانشمندان در آن به بررسی این علم پرداختهاند عرضه شده است.»
چهره ها
رویا تیموریان بازیگر در اینستاگرام خود از فیلم ملاقات خصوصی نوشت: «آغاز پیش فروش بلیت اکرانهای مردمی فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» در چهلمین جشنواره فیلم فجر. خرید و رزرو بلیت نخستین ساخته سینمایی امید شمس هم اکنون در سایت سینماتیکت، ایران تیک و گیشه ۷»
حسین نمازی هم که امسال در جشنواره، فیلم «شادروان» را دارد با انتشار ویدیویی در اینستاگرامش نوشت: «در آستانه جشنواره فجر چهلم، نخستین عکس از بهرنگ علوی که با شمایل و بازی متفاوتی در فیلم سینمایی شادروان ایفای نقش میکند، رونمایی شد. دومین ساخته سینمایی من از ترکیب تازهای از بازیگران شامل سینا مهراد، گلاره عباسی، نازنین بیاتی، بهرنگ علوی با هنرمندی رویا تیموریان بهره میبرد. رزرو بلیت این فیلم هماکنون در سامانه گیشه ۷، سینماتیکت و ایرانتیک»
مصطفی جلالی فخر نویسنده و منتقد هم درباره اعلام انصراف مسعود کیمیایی از جشنواره فیلم فجر نوشت: «بیشتر شبیه ژست اعتراضی بیهزینه است و پیش کشیدن واژههای پرطمطراقی چون عدالت و حقیقت و آزادی و مردم قدرندیده در حالی که علت اصلی کنارهگیریشان اسامی داوران بوده؛ رفتار صادقانهای نیست. چون اتفاق جدیدی نیفتاده که باعث یادآوری ناگهانی مردم و عدالت شده باشد و اگر مبنا این بود، از ابتدا نباید در جشنواره شرکت میکردند و چه بسا فیلم نمیساختند. منتِ انصراف بهدلیل دلخوری از داوران را نباید بر سر مردم گذاشت. و چرا گمان کردهاند که مردم در این حد زودباورند که نپرسند چرا پیش از اعلام اسامی داوران، به یاد مردم نبودید؟!»
یکتا ناصر، بازیگر در اینستاگرامش تولد علی رضا خمسه را تبریک گفت و نوشت: «شما یکی از بهترین و بزرگترین بازیگرانی هستید که من افتخار همکاری با ایشان را داشتم به تمام معنا هنرمند، اندیشمند، آزاد و صبور چقدر خوشحالم شغلی دارم که انسانهای شریف و بزرگواری مانند شما در آن راهی طولانی را طی کردهاند. برقرار و سلامت باشید.»
سجاد افشاریان هم که امسال با نمایش «بکتوبلک» در جشنواره تئاتر فجر حضور دارد در اینستاگرامش عکسی منتشر کرد و نوشت: «قبلنا مىخوابیدُم که بِبینُمت، حالا که خوابِ خوابُ هم نمىبینُم، دِلوم مى خواست سِفت خوشى کنیمها؛ نِشُد/ نویسنده، طراح و کارگردان: سجاد افشاریان / پیش فروش روزهای اسفند به زودى در سایت تیوال»
فرزین محدث بازیگر تئاتر هم با انتشار عکسی از بازیاش در نمایش «احتمالات» نوشت: «این صحنه از نمایش برای ما شاید لحظهای است که با تمام وجود فریاد میزنیم اما صدایمان را در نهادمان خفه کردهایم فریادی که برای هر کدام از ما دلیلی دارد و برهانی. نمایش «احتمالات» کمکم دارد به یک خاطره محتمل تبدیل میشود.»
دنیای نشر
حرفه هنرمند هم در صفحه اینستاگرامیاش جستاری درباره نقاشی مهدی قانبیگی؛ به قلم غلامرضا سماوی و محمدحسن جواهری منتشر کرده: «قانبیگی بهصورت هفتگی و منظم هنرجویان را به طبیعت میبرد تا بهصورت مستقیم از طبیعت نقاشی کنند. به گفته او در این تمرینات هیچگاه کپیبرداری از طبیعت هدف نبوده و همواره هنرجویان را تشویق میکرد که برداشتی حسی و شخصی از فضای پیرامونی داشته باشند. او معتقد است «هر هنرجویی میبایست با توجه به آثارش هدایت و راهنمایی میشد نه چیز دیگری.»
نشر مرکز هم در صفحه اینستاگرامی خود کتاب «آواشناسی و سهم ایرانیان» را معرفی کرده و نوشته: «نویسنده سعی کرده داور عادلی باشد و سهم واقعی دانشمندان ایرانی را در آواشناسی مشخص کند نه آنکه دانشمندان هموطنش را از سر احساس در بهترین جای یک قصه علمی تخیلی قرار دهد. در این کتاب آثار و بقایای آواشناسی از خرابههای هند و یونان و روم و سرزمینهای اسلامی جمع شده و در بافت اجتماعی دیاری که دانشمندان در آن به بررسی این علم پرداختهاند عرضه شده است.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
به تصمیم کیمیایی احترام میگذاریم
-
نیازمندی تئاتر شهرستان یا پیشرفتی حقیقی
-
راهحل باید سازگارانه باشد!
-
«ناشناس» بهتر است
-
عقل، سرگردان دل شد،دل نمیدانم چه شد
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین