ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام سجاد (ع): گناهانی که در نابودی [انسان] شتاب میکنند، [عبارتند از:] قطع رحم، سوگند دروغ، سخنان دروغ، زنا، سد کردن راه مسلمانان و به ناحق ادعا کردن امامت و رهبری.
معانی الاخبار، ص ۲۷۱
معانی الاخبار، ص ۲۷۱
محمد مسلمی: جنگ، جنگ رسانه است
تمام بزرگانمان از کارهای کودک کارشان را شروع کردند. آقای اکبر عبدی، آقای حمید جبلی، خانم مرضیه برومند، آقای آتیلا پسیانی و خیلیهای دیگر. در دنیا هم همینطور است؛ بهترین نویسندهها، کارگردانها و بازیگران شان همیشه برای بچهها برنامهسازی میکنند تا نسل را آماده کنند. در آموزش و پرورش شان هم همینطور است؛ آنهایی را که دکتری دارند برای تدریس در پایههای اول و دوم انتخاب میکنند زیرا بچههای کوچک خیلی مهم هستند. الان جنگ، جنگ رسانه است و تهاجم فرهنگی با همین گوشیها میآید. ما کار چندانی نکردیم؛ فقط صداوسیما را نمیگویم؛ تئاتر، کانون پرورش فکری و سینمای کودک هم همین است؛ خوراک در این زمینه نداریم. چند کار ویژه دختران داریم؟ چند کار ویژه خردسالان داریم؟ برنامههایی که تأثیرگذار و ماندگار باشند. این نیازمند اتاق فکری برای کودک است.
بخشی از صحبتهای این هنرمند در گفتوگو با ایسنا
بخشی از صحبتهای این هنرمند در گفتوگو با ایسنا
در همه دنیا شعر، هنری خاص اهل فکر است
اسماعیل امینی
نویسنده و شاعر
«شعر دیگر مخاطب ندارد»؛ این جمله آشنایی است که بارها و بارها دربارهاش گفتهاند و شنیدهایم. برخی هم با نگاه دیگری به این مسأله میپردازند، اینکه مشکل از شعر امروز است که مخاطب ندارد وگرنه دیوان بزرگانی همچون حافظ، سعدی و خیام همچنان خواننده دارند. البته هر دو ادعا قدری اغراقآمیز هستند. منکر این نیستم که شعر جایگاه سابقش را در زندگیمان از دست داده و اینکه دیگر نمیتوان آن را در جایگاه یک رسانه دید و... هرچند فراموش نکنیم که شعر هرگز هنر خاص عموم مردم نبوده و نیست. اغلب آنهایی اهل شعر و علاقهمند آن هستند که حداقل برخوردار از سواد مقدماتی هستند و از سویی اهل تفکر. البته نه به آن معنا که ادبیات خوانده باشند، بلکه آنهایی که اهل فرهنگ هستند. اما حتی در بین علاقهمندان شعر هم همه فعالان این عرصه شانس دیده شدن پیدا نمیکنند. حالا بگذریم که حتی همین افراد علاقهمند هم گاه بیآنکه واقعاً عرصه ادبیات را دنبال کنند تظاهر به شعرخواندن و صحبت درباره چند چهره معروف همچون حافظ، مشیری و سپهری میکنند. من که در بحث تدریس یا حتی محفلهای ادبی با برخی از اینها سر و کار دارم متوجه این مسأله میشوم. این در صورتی است که خواندن دیوان مشهوری همچون دیوان حافظ زمان چندانی نمیگیرد. با این حال در بین ادبیاتیها هم افراد بسیاری هستند که دیوان حافظ را یک مرتبه هم از ابتدا تا انتها نخواندهاند. اگر خوانده بودند که این همه شعر جعلی به اسم شاعران مطرح منتشر نمیشد! این بهدلیل شعر نخواندن حتی خود اهالی فرهنگ است. با این حال بحث تظاهر که به میان میآید همه از شاهنامه خوانیها و دیوان شعر فلان شاعر خواندنشان میگویند. برای نهادینه شدن هر چه بیشتر عادت کتابخوانی و از سویی اشتیاق مردم به ادبیات باید تلاش کرد، وگرنه نهایت آشنایی مردم با شعرمان به برخی چهرههای روز محدود میشود؛ تازه آن هم به شکلی خیلی سطحی و بدون مطالعه جدی. با این حال نمیتوان گفت چرا دیگر شعر نمیخوانیم. حتی در زمان حافظ و سعدی هم عامه مردم سر و کاری با شعر نداشتند؛ شعر فراتر از ایران، در همه دنیا هنر خواص است. منتهی بعد از آمدن مطبوعات و دوره مشروطه که امکان انتشار عمومی شعر فراهم شد، شعر قدری گسترش عمومی یافت، تا حدی در جایگاه رسانه ظاهر شد.
با این حال حتی در دوره فعلی هم میتوان علاقه مندانی به شعر در میان جوان ترها یافت، هرچند که اگر نگاهی به اسامی شاعران دوره معاصر هم داشته باشید بهنامهای آشنایی برمی خورید که همچنان طرفدارانی از نسلهای مختلف دارند. البته این مسأله فقط شامل شعر نمیشود و در دیگر حوزهها هم رایج است، به پوشش مردم نگاه کنید، شبیه یکدیگر لباس میپوشیم. هرچند به این همه نمیتوان نقد کرد چراکه ما در روزگار ارتباطات و رسانهها زندگی میکنیم. همه دنیا چنین وضعیتی دارند، رسانه در ابعاد کلی اش نه تنها ظاهر افراد را شبیه هم کرده بلکه حتی چیزی نمانده که حذف لهجهها و گویشها را شاهد باشیم. حتی در بحث خورد و خوراکمان هم اینگونه است؛ تنوع غذایی شهرهای مختلف در حال رنگ باختن است و در خانه جوانترها دیگر خبری از آن رنگارنگی نیست.
نویسنده و شاعر
«شعر دیگر مخاطب ندارد»؛ این جمله آشنایی است که بارها و بارها دربارهاش گفتهاند و شنیدهایم. برخی هم با نگاه دیگری به این مسأله میپردازند، اینکه مشکل از شعر امروز است که مخاطب ندارد وگرنه دیوان بزرگانی همچون حافظ، سعدی و خیام همچنان خواننده دارند. البته هر دو ادعا قدری اغراقآمیز هستند. منکر این نیستم که شعر جایگاه سابقش را در زندگیمان از دست داده و اینکه دیگر نمیتوان آن را در جایگاه یک رسانه دید و... هرچند فراموش نکنیم که شعر هرگز هنر خاص عموم مردم نبوده و نیست. اغلب آنهایی اهل شعر و علاقهمند آن هستند که حداقل برخوردار از سواد مقدماتی هستند و از سویی اهل تفکر. البته نه به آن معنا که ادبیات خوانده باشند، بلکه آنهایی که اهل فرهنگ هستند. اما حتی در بین علاقهمندان شعر هم همه فعالان این عرصه شانس دیده شدن پیدا نمیکنند. حالا بگذریم که حتی همین افراد علاقهمند هم گاه بیآنکه واقعاً عرصه ادبیات را دنبال کنند تظاهر به شعرخواندن و صحبت درباره چند چهره معروف همچون حافظ، مشیری و سپهری میکنند. من که در بحث تدریس یا حتی محفلهای ادبی با برخی از اینها سر و کار دارم متوجه این مسأله میشوم. این در صورتی است که خواندن دیوان مشهوری همچون دیوان حافظ زمان چندانی نمیگیرد. با این حال در بین ادبیاتیها هم افراد بسیاری هستند که دیوان حافظ را یک مرتبه هم از ابتدا تا انتها نخواندهاند. اگر خوانده بودند که این همه شعر جعلی به اسم شاعران مطرح منتشر نمیشد! این بهدلیل شعر نخواندن حتی خود اهالی فرهنگ است. با این حال بحث تظاهر که به میان میآید همه از شاهنامه خوانیها و دیوان شعر فلان شاعر خواندنشان میگویند. برای نهادینه شدن هر چه بیشتر عادت کتابخوانی و از سویی اشتیاق مردم به ادبیات باید تلاش کرد، وگرنه نهایت آشنایی مردم با شعرمان به برخی چهرههای روز محدود میشود؛ تازه آن هم به شکلی خیلی سطحی و بدون مطالعه جدی. با این حال نمیتوان گفت چرا دیگر شعر نمیخوانیم. حتی در زمان حافظ و سعدی هم عامه مردم سر و کاری با شعر نداشتند؛ شعر فراتر از ایران، در همه دنیا هنر خواص است. منتهی بعد از آمدن مطبوعات و دوره مشروطه که امکان انتشار عمومی شعر فراهم شد، شعر قدری گسترش عمومی یافت، تا حدی در جایگاه رسانه ظاهر شد.
با این حال حتی در دوره فعلی هم میتوان علاقه مندانی به شعر در میان جوان ترها یافت، هرچند که اگر نگاهی به اسامی شاعران دوره معاصر هم داشته باشید بهنامهای آشنایی برمی خورید که همچنان طرفدارانی از نسلهای مختلف دارند. البته این مسأله فقط شامل شعر نمیشود و در دیگر حوزهها هم رایج است، به پوشش مردم نگاه کنید، شبیه یکدیگر لباس میپوشیم. هرچند به این همه نمیتوان نقد کرد چراکه ما در روزگار ارتباطات و رسانهها زندگی میکنیم. همه دنیا چنین وضعیتی دارند، رسانه در ابعاد کلی اش نه تنها ظاهر افراد را شبیه هم کرده بلکه حتی چیزی نمانده که حذف لهجهها و گویشها را شاهد باشیم. حتی در بحث خورد و خوراکمان هم اینگونه است؛ تنوع غذایی شهرهای مختلف در حال رنگ باختن است و در خانه جوانترها دیگر خبری از آن رنگارنگی نیست.
به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
آیین چراغگردانی؛ سنتی معنوی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
آیینهای سنتی، یادگارماندههای ارزشمندی هستند که از نیاکانمان برای ما به ارث رسیدهاند و هریک بار مفهومی خاص خود را دارند. چراغگردانی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) یکی از این آیینهاست که از دیرباز در مناسبتهای مختلف برگزار شده و علاقهمندان بسیاری دارد. در این آیین معنوی که بهمنظور بزرگداشت امامزادگان مدفون در این حرم شریف برگزار میشود صاحبان نذوراتی که در گذشته حوائجشان را دریافت کردهاند بنا بر بضاعت خود و براساس نیتی که کردهاند، یک یا چند چراغ کوچک آورده و خادمان حرم از آنها بهخوبی نگهداری و در طول سال از آنها در مراسم چراغگردانی استفاده میکردند. مراسم چراغگردانی معمولاً با حضور مقامات معنوی و همراه با ذکرخوانی بوده و از شور و حال ویژهای برخوردار است.
حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) در جنوبیترین نقطه پایتخت، بخشی از زندگی معنوی مردم تهران است تا آنجا که اهالی تهران و ری در صورتی که به زیارت مکه یا عتبات عالیات و مشهد مشرف شوند در بازگشت خود را مقید به زیارت این حرم در اولین فرصت ممکن میدانند. جالب است بدانیم ماشین دودی مشهور، نخستین خط آهن ایران، بین تهران و شهرری احداث شد تا مردم تهران راحتتر به زیارت مراقد این حرم شریف بروند.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، ملقب به سیدالکریم، از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) در سال 173 (ه.ق) مقارن با دوران حیات امام موسی کاظم(ع)در مدینه متولد شد و با کسب معارف دینی یکی از عالمان برجسته دین به شمار میرود. آن حضرت با درک محضر امام رضا، امام محمد تقی و امام علیالنقی(ع) بر آگاهیهای دینی خود افزوده و یکی از منابع موثق نقل حدیث ازاهل بیت رسول خدا(ص) است. وی تا آنجا از معارف و احکام قرآن شناخت و آگاهی داشت که پس از ارائه عقاید خود به امام هادی(ع) آن حضرت فرمود: «تو از دوستان ما هستی.» این توصیف امام هادی(ع) نشانگر آن است که عبدالعظیم حسنی تا چه میزان دارای موقعیتی ارزشمند و با اهمیت بوده است.
او دارای تألیفاتی نیز میباشد که ازمهمترین آنها میتوان به دو کتاب «روز و شب» و «خطب امیرالمؤمنین علی(ع)» اشاره نمود. در سبب مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) از مدینه به ری، گفته شده است که متوکل عباسی شرایط را آنچنان بر وی ناامن و نامساعد ساخت که مجبور به هجرت به شهرری نمود. آن ایام مذهب امامیه در شهرری طرفداران بسیاری داشت و زمینه برای زندگی و تبلیغ فراهم بود. براساس برخی منابع شیعی حضرت عبدالعظیم حسنی در ری نمایندگی امام هادی(ع) را برعهده داشته است.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در زمان حضور خود در شهر ری بین مردم از محبوبیت زیادی برخوردار بود و مورد توجه دانشمندان و مردم عادی قرار داشت.
پس از وفات نیز علاقهمندان در محل دفنش بقعه و بارگاهی بنا کرده و مرقدش محل رجوع مؤمنان و ارادتمندان بوده و میباشد. حرم حضرت عبدالعظیم در دورههای مختلف توسعه یافته و همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. نخستینبار در نیمه دوم قرن سوم، توسط محمد پسر زید داعی علوی تعمیر اساسی شده و در زمان پادشاهان آلبویه تا این زمان بارها توسعه یافته و کامل شده است. در حال حاضر، بنای حرم مشتمل بر رواقها، مسجدها، ایوانها و صحنهای متعدد است. در دوره صفویه، بناهای اطراف به آن افزوده شده و در دوره قاجاریه، به دلیل آنکه توجه خاصی نسبت به این مکان قدسی بوده توسعه بیشتری یافته است.
از آثار تاریخی این مجموعه به سردر آجری دوران سلجوقی و صندوقی از چوب عود، فوفل و گردو و با کتیبههایی به خط نسخ و ثلث برجسته میتوان اشاره کرد که به سال ۷۲۵ ه.ق، تعلق دارند. مهمترین صحن و ایوان حرم متعلق به ایوان وسیع آستانه است که در شمال حرم واقع شده است. این ایوان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شده و ایوان جنوبی حرم نیز در سال ۹۴۴، به فرمان شاه تهماسب صفوی ساخته و در دوره قاجار آینهکاری و تزیین شده است. در غرب حرم مسجد و رواق بالاسر قرار دارد که از ساختههای دوران صفوی است. این مسجد دارای محراب بسیار زیبایی است که با کاشیهای معرق رنگارنگ تزیین شده است.
گورستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) با مقابر، صحنها و مجموعههای خصوصی اطراف حرم، اعتبار ویژهای دارد. احترام و تقدس ویژهای که مردم برای حضرت قائل بودهاند موجب خاکسپاری بسیاری از شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این گورستان شده است. ناصرالدین شاه، قاآنی شیرزای، خاندان قائم مقام فراهانی، بدیعالزمان فروزانفر، آیتالله کاشانی، علامه محمد قزوینی، حسین علی میرزا، نصرتالسلطنه، ستارخان، گروهی از دراویش نعمتاللهی، فرزندان آیتالله بهبهانی و جلال آل احمد در این گورستان آرمیدهاند.
دبیر گروه پایداری
آیینهای سنتی، یادگارماندههای ارزشمندی هستند که از نیاکانمان برای ما به ارث رسیدهاند و هریک بار مفهومی خاص خود را دارند. چراغگردانی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) یکی از این آیینهاست که از دیرباز در مناسبتهای مختلف برگزار شده و علاقهمندان بسیاری دارد. در این آیین معنوی که بهمنظور بزرگداشت امامزادگان مدفون در این حرم شریف برگزار میشود صاحبان نذوراتی که در گذشته حوائجشان را دریافت کردهاند بنا بر بضاعت خود و براساس نیتی که کردهاند، یک یا چند چراغ کوچک آورده و خادمان حرم از آنها بهخوبی نگهداری و در طول سال از آنها در مراسم چراغگردانی استفاده میکردند. مراسم چراغگردانی معمولاً با حضور مقامات معنوی و همراه با ذکرخوانی بوده و از شور و حال ویژهای برخوردار است.
حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) در جنوبیترین نقطه پایتخت، بخشی از زندگی معنوی مردم تهران است تا آنجا که اهالی تهران و ری در صورتی که به زیارت مکه یا عتبات عالیات و مشهد مشرف شوند در بازگشت خود را مقید به زیارت این حرم در اولین فرصت ممکن میدانند. جالب است بدانیم ماشین دودی مشهور، نخستین خط آهن ایران، بین تهران و شهرری احداث شد تا مردم تهران راحتتر به زیارت مراقد این حرم شریف بروند.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، ملقب به سیدالکریم، از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) در سال 173 (ه.ق) مقارن با دوران حیات امام موسی کاظم(ع)در مدینه متولد شد و با کسب معارف دینی یکی از عالمان برجسته دین به شمار میرود. آن حضرت با درک محضر امام رضا، امام محمد تقی و امام علیالنقی(ع) بر آگاهیهای دینی خود افزوده و یکی از منابع موثق نقل حدیث ازاهل بیت رسول خدا(ص) است. وی تا آنجا از معارف و احکام قرآن شناخت و آگاهی داشت که پس از ارائه عقاید خود به امام هادی(ع) آن حضرت فرمود: «تو از دوستان ما هستی.» این توصیف امام هادی(ع) نشانگر آن است که عبدالعظیم حسنی تا چه میزان دارای موقعیتی ارزشمند و با اهمیت بوده است.
او دارای تألیفاتی نیز میباشد که ازمهمترین آنها میتوان به دو کتاب «روز و شب» و «خطب امیرالمؤمنین علی(ع)» اشاره نمود. در سبب مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) از مدینه به ری، گفته شده است که متوکل عباسی شرایط را آنچنان بر وی ناامن و نامساعد ساخت که مجبور به هجرت به شهرری نمود. آن ایام مذهب امامیه در شهرری طرفداران بسیاری داشت و زمینه برای زندگی و تبلیغ فراهم بود. براساس برخی منابع شیعی حضرت عبدالعظیم حسنی در ری نمایندگی امام هادی(ع) را برعهده داشته است.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در زمان حضور خود در شهر ری بین مردم از محبوبیت زیادی برخوردار بود و مورد توجه دانشمندان و مردم عادی قرار داشت.
پس از وفات نیز علاقهمندان در محل دفنش بقعه و بارگاهی بنا کرده و مرقدش محل رجوع مؤمنان و ارادتمندان بوده و میباشد. حرم حضرت عبدالعظیم در دورههای مختلف توسعه یافته و همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. نخستینبار در نیمه دوم قرن سوم، توسط محمد پسر زید داعی علوی تعمیر اساسی شده و در زمان پادشاهان آلبویه تا این زمان بارها توسعه یافته و کامل شده است. در حال حاضر، بنای حرم مشتمل بر رواقها، مسجدها، ایوانها و صحنهای متعدد است. در دوره صفویه، بناهای اطراف به آن افزوده شده و در دوره قاجاریه، به دلیل آنکه توجه خاصی نسبت به این مکان قدسی بوده توسعه بیشتری یافته است.
از آثار تاریخی این مجموعه به سردر آجری دوران سلجوقی و صندوقی از چوب عود، فوفل و گردو و با کتیبههایی به خط نسخ و ثلث برجسته میتوان اشاره کرد که به سال ۷۲۵ ه.ق، تعلق دارند. مهمترین صحن و ایوان حرم متعلق به ایوان وسیع آستانه است که در شمال حرم واقع شده است. این ایوان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شده و ایوان جنوبی حرم نیز در سال ۹۴۴، به فرمان شاه تهماسب صفوی ساخته و در دوره قاجار آینهکاری و تزیین شده است. در غرب حرم مسجد و رواق بالاسر قرار دارد که از ساختههای دوران صفوی است. این مسجد دارای محراب بسیار زیبایی است که با کاشیهای معرق رنگارنگ تزیین شده است.
گورستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) با مقابر، صحنها و مجموعههای خصوصی اطراف حرم، اعتبار ویژهای دارد. احترام و تقدس ویژهای که مردم برای حضرت قائل بودهاند موجب خاکسپاری بسیاری از شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این گورستان شده است. ناصرالدین شاه، قاآنی شیرزای، خاندان قائم مقام فراهانی، بدیعالزمان فروزانفر، آیتالله کاشانی، علامه محمد قزوینی، حسین علی میرزا، نصرتالسلطنه، ستارخان، گروهی از دراویش نعمتاللهی، فرزندان آیتالله بهبهانی و جلال آل احمد در این گورستان آرمیدهاند.
جهان مطلوب کلمات
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
همان اول که کتاب را باز میکنید به شما میگوید جهان بدون قصه چطور دنیایی است؟ سؤال کتاب «جهان مکتوب» نوشته مارتین پوکنر این است و بعد میرود خودش را در جهان مکتوب غرق میکند و آنچه از مکتوبات از ابتدا وجود داشته بررسی میکند و دنیایی را جلوی چشم شما میگذارد که پیش از این به صورت یکجا با آن مواجه نبودهاید. این است که کتاب دنیایی عجیب از کلمهها را جلوی چشم آدم میگذارد که کلمه کلمه جاری در این جهان برای شما اهمیت پیدا میکند و میبینید چه آدمهای خوشبختی هستیم که در جهان کلمات زندگی میکنیم. روزی که این کتاب را شروع کردم و با پرسش جهان بدون قصه مواجه شدم یکهو خودم را در یک خلأ احساس کردم که انگار هیچ تعلقی و خاطرهای ندارم و بعد دیدم چطور است که آدمها با قصههایشان قشنگتر هستند.
این روزها با چند دانشجوی تئاتر سر و کله میزنم که بلدند قصه بنویسند. وقتی به تک تک آنها فکر میکنم و چهرهشان را میبینم و فکر میکنم این آدمیان بدون قصه چه شکلی هستند، چهرههایی یخزده، سرد و بیروح جلوی چشمم هویدا میشود و این است که از آنها میخواهم قصه بنویسند و آنها هم مشغول به نوشتن میشوند و من آنها را در حین نوشتن نگاه میکنم و از این نگاه کردن لذت میبرم. این است که کتاب جهان مکتوب را که میخوانم چهره این بچهها جلوی چشمم میآید که مشغول نوشتن هستند. یک تاریخ پشت سر داریم و یک تاریخ هم که ما هستیم و چطور است که این بچهها تاریخ ادبیات ما باشند. فکر میکنم باید بنشینم و به قول آن شاعر صبر پیش گیرم تا ببینم کدامیک از اینها خودشان تاریخ میشوند. تاریخ جهان شگفتانگیز کلمات.
این کتاب برای من دو سفر دارد. یکی به تکتک متونی که دارد معرفی میکند و تاریخ آنها را بررسی میکند و یکی هم سفر با همین دانشجوهاست که خودشان را در کلمات تکرار میکنند و به آنها میگویم هزار و یکشب را بخوانید. مدام بخوانید. اصلاً مگر شگفتآورتر از این متن جایی سراغ داریم؟ مثلاً همانجا که یک دیو و پری با هم جنگ میکنند. آن روز انیمیشنی دیدم امریکایی که در آن نیروی خیر و شر با هم وارد درگیری شدند و دیدم چطور این صحنه همان صحنه هزار و یکشب است. نویسندگان هالیوودی شب این کتاب شگفتانگیز را زیر سرشان میگذارند و میخوابند و صبح با خلق جهانی تازه به ما صبح به خیر میگویند. دلم میخواهد این مکتوبها را همه بچههایم بخوانند و خودشان را در این جهان غرق کنند. چنان عمیق در این جهان فرو بروند که ارمغانش برای من خوشحالی و لذت باشد.
«جهان مکتوب» را علی منصوری ترجمه کرده و نشر بیدگل آن را نشر داده و روی جلد اینطور نوشته که: «چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟» همین پرسش باعث شده تا مارتین پوکنر نویسنده کتاب به دل تاریخ و ادبیات سفر کند و دست به تحقیق بزند و برای خواندن و کشف این دنیا در جهان تحقیق میدانی کند و این چگونگی را برای خوانندگان مرور کند؛ چگونگیای که ادبیات چقدر برای جهان مفید است.
داستاننویس
همان اول که کتاب را باز میکنید به شما میگوید جهان بدون قصه چطور دنیایی است؟ سؤال کتاب «جهان مکتوب» نوشته مارتین پوکنر این است و بعد میرود خودش را در جهان مکتوب غرق میکند و آنچه از مکتوبات از ابتدا وجود داشته بررسی میکند و دنیایی را جلوی چشم شما میگذارد که پیش از این به صورت یکجا با آن مواجه نبودهاید. این است که کتاب دنیایی عجیب از کلمهها را جلوی چشم آدم میگذارد که کلمه کلمه جاری در این جهان برای شما اهمیت پیدا میکند و میبینید چه آدمهای خوشبختی هستیم که در جهان کلمات زندگی میکنیم. روزی که این کتاب را شروع کردم و با پرسش جهان بدون قصه مواجه شدم یکهو خودم را در یک خلأ احساس کردم که انگار هیچ تعلقی و خاطرهای ندارم و بعد دیدم چطور است که آدمها با قصههایشان قشنگتر هستند.
این روزها با چند دانشجوی تئاتر سر و کله میزنم که بلدند قصه بنویسند. وقتی به تک تک آنها فکر میکنم و چهرهشان را میبینم و فکر میکنم این آدمیان بدون قصه چه شکلی هستند، چهرههایی یخزده، سرد و بیروح جلوی چشمم هویدا میشود و این است که از آنها میخواهم قصه بنویسند و آنها هم مشغول به نوشتن میشوند و من آنها را در حین نوشتن نگاه میکنم و از این نگاه کردن لذت میبرم. این است که کتاب جهان مکتوب را که میخوانم چهره این بچهها جلوی چشمم میآید که مشغول نوشتن هستند. یک تاریخ پشت سر داریم و یک تاریخ هم که ما هستیم و چطور است که این بچهها تاریخ ادبیات ما باشند. فکر میکنم باید بنشینم و به قول آن شاعر صبر پیش گیرم تا ببینم کدامیک از اینها خودشان تاریخ میشوند. تاریخ جهان شگفتانگیز کلمات.
این کتاب برای من دو سفر دارد. یکی به تکتک متونی که دارد معرفی میکند و تاریخ آنها را بررسی میکند و یکی هم سفر با همین دانشجوهاست که خودشان را در کلمات تکرار میکنند و به آنها میگویم هزار و یکشب را بخوانید. مدام بخوانید. اصلاً مگر شگفتآورتر از این متن جایی سراغ داریم؟ مثلاً همانجا که یک دیو و پری با هم جنگ میکنند. آن روز انیمیشنی دیدم امریکایی که در آن نیروی خیر و شر با هم وارد درگیری شدند و دیدم چطور این صحنه همان صحنه هزار و یکشب است. نویسندگان هالیوودی شب این کتاب شگفتانگیز را زیر سرشان میگذارند و میخوابند و صبح با خلق جهانی تازه به ما صبح به خیر میگویند. دلم میخواهد این مکتوبها را همه بچههایم بخوانند و خودشان را در این جهان غرق کنند. چنان عمیق در این جهان فرو بروند که ارمغانش برای من خوشحالی و لذت باشد.
«جهان مکتوب» را علی منصوری ترجمه کرده و نشر بیدگل آن را نشر داده و روی جلد اینطور نوشته که: «چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟» همین پرسش باعث شده تا مارتین پوکنر نویسنده کتاب به دل تاریخ و ادبیات سفر کند و دست به تحقیق بزند و برای خواندن و کشف این دنیا در جهان تحقیق میدانی کند و این چگونگی را برای خوانندگان مرور کند؛ چگونگیای که ادبیات چقدر برای جهان مفید است.
انیمیشنی متفاوت با جریان سینما
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
چند روز پیش انیمیشن «لاکپشت قرمز» را دوباره دیدم. این انیمیشن، اثر خاصی است از این جهت که بر خلاف جریان غالب کارهای سینمایی، انیمیشن است.این اولین کار بلند مایکل دودوک است.دودوک که تا قبل از این کارهای شاخصی همچون «راهب و ماهی» و انیمیشن درخشان «پدر و دختر» را ساخته بود و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه، برای همین اثر شده بود، در سال ۲۰۱۶ به تهیه کنندگی استودیو ژاپنی جیبلی این اثر انیمیشنی بلند را روانه بازار کرد.لاکپشت قرمز فاقد دیالوگ است و داستان مردی را روایت میکند که در جزیره است و سعی دارد خودش را نجات دهد اما در این میان لاکپشت قرمزی روال داستان را به گونهای دیگر شکل میدهد.لاکپشت قرمز یک کار هنری است و ساختار فرمی و محتوایی آن با جریان اصلی سینما متفاوت است.
اثری هنری که در عین معمولیبودن، آنقدر جادویی و مبهوتکننده است که تماشاگر را درباره روزمرهترین اتفاقات و لحظات و تصاویر و مفاهیم زندگیاش به فکر فرو میبرد. این فیلم شاید فقط هشتاد دقیقه زمان داشته باشد و شاید درباره داستان ساده گرفتار شدن بازمانده قایق شکستهای در یک جزیره خالی از سکنه و تنها وسط اقیانوس باشد، اما همزمان فیلمی است با معانی بیانتها. فیلمی که شاید هیچ صفتی به جز «شاعرانه» به بهترین شکل ممکن نتواند عمق آن را توصیف کند. «لاکپشت قرمز» مثل یک مصراع شعر نو میماند که با استفاده از یک جزیره، یک مرد، چهارتا خرچنگ بامزه، آسمانی پرستاره، یک جنگل از درختان خیزران، ساحلی شنی و لاکپشتی قرمز تجربهای را میآفریند که همچون یک قاب عکس، چرخه عظیم و لایتناهی زندگی را در یک لحظه شکار کرده است.
کارگردان:مایکل دودوک دی ویت
تهیهکننده:توشیو سوزوکی
نویسنده:مایکل دودوک دی ویت - پاسکال فران
کاریکاتوریست
چند روز پیش انیمیشن «لاکپشت قرمز» را دوباره دیدم. این انیمیشن، اثر خاصی است از این جهت که بر خلاف جریان غالب کارهای سینمایی، انیمیشن است.این اولین کار بلند مایکل دودوک است.دودوک که تا قبل از این کارهای شاخصی همچون «راهب و ماهی» و انیمیشن درخشان «پدر و دختر» را ساخته بود و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه، برای همین اثر شده بود، در سال ۲۰۱۶ به تهیه کنندگی استودیو ژاپنی جیبلی این اثر انیمیشنی بلند را روانه بازار کرد.لاکپشت قرمز فاقد دیالوگ است و داستان مردی را روایت میکند که در جزیره است و سعی دارد خودش را نجات دهد اما در این میان لاکپشت قرمزی روال داستان را به گونهای دیگر شکل میدهد.لاکپشت قرمز یک کار هنری است و ساختار فرمی و محتوایی آن با جریان اصلی سینما متفاوت است.
اثری هنری که در عین معمولیبودن، آنقدر جادویی و مبهوتکننده است که تماشاگر را درباره روزمرهترین اتفاقات و لحظات و تصاویر و مفاهیم زندگیاش به فکر فرو میبرد. این فیلم شاید فقط هشتاد دقیقه زمان داشته باشد و شاید درباره داستان ساده گرفتار شدن بازمانده قایق شکستهای در یک جزیره خالی از سکنه و تنها وسط اقیانوس باشد، اما همزمان فیلمی است با معانی بیانتها. فیلمی که شاید هیچ صفتی به جز «شاعرانه» به بهترین شکل ممکن نتواند عمق آن را توصیف کند. «لاکپشت قرمز» مثل یک مصراع شعر نو میماند که با استفاده از یک جزیره، یک مرد، چهارتا خرچنگ بامزه، آسمانی پرستاره، یک جنگل از درختان خیزران، ساحلی شنی و لاکپشتی قرمز تجربهای را میآفریند که همچون یک قاب عکس، چرخه عظیم و لایتناهی زندگی را در یک لحظه شکار کرده است.
کارگردان:مایکل دودوک دی ویت
تهیهکننده:توشیو سوزوکی
نویسنده:مایکل دودوک دی ویت - پاسکال فران
هنرمندان در فضای مجازی
طی ماههای اخیر که روند واکسیناسیون سرعت بیشتری گرفته دیگر کمتر مطلبی در باب نگرانی اهالی فرهنگ و هنر در این خصوص منتشر میشود و تا حدی آسودگی خاطر بر روح جمعی جامعهمان جاری شده است. از همین رو بخش عمده نوشتههای هنرمندان در شبکههای اجتماعی به تازههای تولیدات فرهنگی- هنری اختصاص دارد. از صحبت درباره وضعیت ساخت سریالهای تازه گرفته تا حتی انتشار کتابهای جدید، آلبومهای موسیقی و...
وداع اهالی فرهنگ با هنرمندی دیگر
روز گذشته خبر درگذشت پورنگ پورشیرازی، نوازنده و مدرس موسیقی برای مرتبهای دیگر خانواده فرهنگ را داغدار کرد؛ این نوازنده سرشناس «ساز کنترباس» که سابقه عضویت در چندین ارکستر بزرگ کشورمان را دارد در سن 47 سالگی بعد از چندین سال مبارزه با بیماری سرطان درگذشت. عضویت در ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر زهی جوانان، ارکستر مجلسی صداوسیما، ارکستر موسیقی ملی ایران، ارکستر فیلارمونیک تهران و نوازندگی در چندین آلبوم موسیقی، بخشی از کارنامه هنری پورشیرازی است. انتشار خبر درگذشت این هنرمند با واکنش اهالی فرهنگ و هنر همراه شده، مهیار علیزاده، آهنگساز نوشته:«پورنگ عزیز یادت همیشه با ما میمونه.»، کیوان ساکت، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی هم به خانواده این هنرمند و همچنین اهالی موسیقی درگذشت پورشیرازی را تسلیت گفته است. محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی هم نوشته:«درگذشت غم انگیز هنرمند مهربان، نوازنده کنترباس ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک ایران را به جامعه موسیقی تسلیت میگویم. روحش در آرامش ابدی.» سامان احتشامی، نوازنده و آهنگساز هم پستی در در این رابطه منتشر کرده که هنوز درگذشت پورشیرازی را باور نکرده و...
چهرهها
علـــــی داودی، شـــــاعر و پژوهشگر در استوری خود خبر از برپایی جلسهای ادبی داده که روز گذشته به میزبانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری برگزار شده است. این جلسه نقد کتاب درباره جدیدترین نوشته عبدالله گودرزی با عنوان «فاتحه عاشقی» بوده، سخنرانان این مراسم که مشروح آن در فضای مجازی در دسترس علاقه مندان قرار دارد سعید بیابانکی و محمدرضا تقی دخت بودهاند.
علی ضیاء، مجری تلویزیون چندین مطلب با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته، تبریک زادروز امیرآقایی، بازیگر سینما و تلویزیون و البته مطلبی درباره محمد صالح علاء از آن جمله هستند. ضیاء درباره این شاعر و مجری پیشکسوت کشورمان نوشته:«عشق رو من در صدا و کلام شما حس کردم. نسل من مدیون قلم و حس شماست.»
گلاب آدینه، بازیگر تئاتر و سینما هم تصویری از اتمام بلیتهای روز نخست نمایش «بانوی محبوب من» خبر داده، گویا نخستین روز این نمایش از بیستم آبان ماه جاری آغاز میشود. آدینه در همین رابطه نوشته:«جالب اینکه هیچ کسی از اعضای گروه 100 نفر ما بلیت نخریدهاند.» آدینه کارگردانی این نمایش را برعهده دارد. آن طور که پیشتر اعلام شده جلیل فرجاد، امیر غفارمنش، نورا هاشمی، رضا عمرانی، گلشید بحیرایی، مرتضی امینیتبار بازیگران این اثر نمایشی هستند.
پرویز پرستویی، هنرمند سینما و تئاتر هم مطلبی درباره فیلم سینمایی «بی همه چیز» منتشر کرده که شاید بتوان آن را آغاز شمارش معکوس برای اکران این ساخته سینمایی که محسن قرایی کارگردانی آن را برعهده داشته دانست. این فیلم با اقتباسی آزاد از نمایشنامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته «فردریش دورنمات» ساخته شده، آن طور که در خبرها آمده اکران این فیلم از حدود یک ماه دیگر آغاز میشود.
علیالله سلیمی، نویسنده و منتقد ادبی هم خبر از رونمایی کتاب «دور دست» با حضور هادی خورشاهیان، محسن حکیم معانی و میثم نبی داده، این نشست پنجشنبه بیستم آبان ماه، ساعت 16 در فضای مؤسسه فرهنگی هنری هفت اقلیم برگزار میشود. حضور در این جلسه برای عموم علاقه مندان با رعایت پروتکلهای بهداشتی آزاد است. او در ادامه از برگزاری نشست دیگری هم نوشته، این محفل ادبی هم به نقد کتاب تعلق دارد، کتاب «کرگدنهای روی دیوار» کاری از زهره میرعیسی خانی است؛ افزون بر نویسنده کتاب، مردعلی مرادی و پوریا فلاح نیز بهعنوان منتقد ادبی در این جلسه شرکت خواهند کرد.
گلاره عباسی، بازیگر و نویسنده کتاب درباره جشن امضای رمان خود، «مرلین مونرو سر جردن» نوشته، این مراسم اینترنتی همزمان با چاپ دوم کتاب برپا میشود. امضاء کتابها به اسم سفارش دهنده انجام میشود و مهلت سفارش هم تا بیست و دوم همین ماه اعلام شده است. موعد ارسال کتابها بین 3 تا 7 روز کاری خواهد بود. علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت نیوار سفارش خود را ثبت کنند.
وداع اهالی فرهنگ با هنرمندی دیگر
روز گذشته خبر درگذشت پورنگ پورشیرازی، نوازنده و مدرس موسیقی برای مرتبهای دیگر خانواده فرهنگ را داغدار کرد؛ این نوازنده سرشناس «ساز کنترباس» که سابقه عضویت در چندین ارکستر بزرگ کشورمان را دارد در سن 47 سالگی بعد از چندین سال مبارزه با بیماری سرطان درگذشت. عضویت در ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر زهی جوانان، ارکستر مجلسی صداوسیما، ارکستر موسیقی ملی ایران، ارکستر فیلارمونیک تهران و نوازندگی در چندین آلبوم موسیقی، بخشی از کارنامه هنری پورشیرازی است. انتشار خبر درگذشت این هنرمند با واکنش اهالی فرهنگ و هنر همراه شده، مهیار علیزاده، آهنگساز نوشته:«پورنگ عزیز یادت همیشه با ما میمونه.»، کیوان ساکت، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی هم به خانواده این هنرمند و همچنین اهالی موسیقی درگذشت پورشیرازی را تسلیت گفته است. محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی هم نوشته:«درگذشت غم انگیز هنرمند مهربان، نوازنده کنترباس ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک ایران را به جامعه موسیقی تسلیت میگویم. روحش در آرامش ابدی.» سامان احتشامی، نوازنده و آهنگساز هم پستی در در این رابطه منتشر کرده که هنوز درگذشت پورشیرازی را باور نکرده و...
چهرهها
علـــــی داودی، شـــــاعر و پژوهشگر در استوری خود خبر از برپایی جلسهای ادبی داده که روز گذشته به میزبانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری برگزار شده است. این جلسه نقد کتاب درباره جدیدترین نوشته عبدالله گودرزی با عنوان «فاتحه عاشقی» بوده، سخنرانان این مراسم که مشروح آن در فضای مجازی در دسترس علاقه مندان قرار دارد سعید بیابانکی و محمدرضا تقی دخت بودهاند.
علی ضیاء، مجری تلویزیون چندین مطلب با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته، تبریک زادروز امیرآقایی، بازیگر سینما و تلویزیون و البته مطلبی درباره محمد صالح علاء از آن جمله هستند. ضیاء درباره این شاعر و مجری پیشکسوت کشورمان نوشته:«عشق رو من در صدا و کلام شما حس کردم. نسل من مدیون قلم و حس شماست.»
گلاب آدینه، بازیگر تئاتر و سینما هم تصویری از اتمام بلیتهای روز نخست نمایش «بانوی محبوب من» خبر داده، گویا نخستین روز این نمایش از بیستم آبان ماه جاری آغاز میشود. آدینه در همین رابطه نوشته:«جالب اینکه هیچ کسی از اعضای گروه 100 نفر ما بلیت نخریدهاند.» آدینه کارگردانی این نمایش را برعهده دارد. آن طور که پیشتر اعلام شده جلیل فرجاد، امیر غفارمنش، نورا هاشمی، رضا عمرانی، گلشید بحیرایی، مرتضی امینیتبار بازیگران این اثر نمایشی هستند.
پرویز پرستویی، هنرمند سینما و تئاتر هم مطلبی درباره فیلم سینمایی «بی همه چیز» منتشر کرده که شاید بتوان آن را آغاز شمارش معکوس برای اکران این ساخته سینمایی که محسن قرایی کارگردانی آن را برعهده داشته دانست. این فیلم با اقتباسی آزاد از نمایشنامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته «فردریش دورنمات» ساخته شده، آن طور که در خبرها آمده اکران این فیلم از حدود یک ماه دیگر آغاز میشود.
علیالله سلیمی، نویسنده و منتقد ادبی هم خبر از رونمایی کتاب «دور دست» با حضور هادی خورشاهیان، محسن حکیم معانی و میثم نبی داده، این نشست پنجشنبه بیستم آبان ماه، ساعت 16 در فضای مؤسسه فرهنگی هنری هفت اقلیم برگزار میشود. حضور در این جلسه برای عموم علاقه مندان با رعایت پروتکلهای بهداشتی آزاد است. او در ادامه از برگزاری نشست دیگری هم نوشته، این محفل ادبی هم به نقد کتاب تعلق دارد، کتاب «کرگدنهای روی دیوار» کاری از زهره میرعیسی خانی است؛ افزون بر نویسنده کتاب، مردعلی مرادی و پوریا فلاح نیز بهعنوان منتقد ادبی در این جلسه شرکت خواهند کرد.
گلاره عباسی، بازیگر و نویسنده کتاب درباره جشن امضای رمان خود، «مرلین مونرو سر جردن» نوشته، این مراسم اینترنتی همزمان با چاپ دوم کتاب برپا میشود. امضاء کتابها به اسم سفارش دهنده انجام میشود و مهلت سفارش هم تا بیست و دوم همین ماه اعلام شده است. موعد ارسال کتابها بین 3 تا 7 روز کاری خواهد بود. علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت نیوار سفارش خود را ثبت کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمد مسلمی: جنگ، جنگ رسانه است
-
در همه دنیا شعر، هنری خاص اهل فکر است
-
آیین چراغگردانی؛ سنتی معنوی
-
جهان مطلوب کلمات
-
انیمیشنی متفاوت با جریان سینما
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین