گروه حوادث/  دو زندانی متهم به قتل که در آستانه اجرای حکم قرار داشتند با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران از مرگ رهایی یافتند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، نخستین پرونده بخشش مربوط به مرد جوانی بود که 8 تیر سال 91 به‌دنبال نزاع بین دو راننده لودر و کامیون در یکی از خیابان‌های پایتخت مرتکب قتل شده بود. وی در دفاع از برادرش که به‌خاطر تخلیه بار با راننده لودر درگیر شده بود برای میانجیگری وارد درگیری شد اما با  پیچ‌گوشتی وی را به قتل رساند.پس از صدور حکم قصاص و با گذشت 9 سال از این جنایت پرونده  به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی ارجاع شد، اما با تلاش حسین گودرزی، قاضی شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت اولیای دم بدون هیچ چشمداشتی از قصاص گذشت کردند.
بخشش بدون قید و شرط
روز 7 آبان سال 92 زمانی که پسر 16 ساله‌ای از مدرسه به خانه برگشت با جسد مادرش مواجه می شود و گزارش این جنایت را به پلیس خبر می دهد؛در بررسی‌های اولیه مشخص شد قربانی این جنایت به نام شیما با همسرش بهروز اختلاف داشته است. باتوجه به اینکه درهای ورودی خانه سالم بود و احتمال دست داشتن یک آشنا در این قتل مطرح شده بود، همسر شیما به‌عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد.
مرد جوان ابتدا منکر جنایت بود اما درنهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: من راننده بودم و حقوقم ماهی یک میلیون تومان بود، اما همسرم می‌گفت این حقوق کم است و باید ماهی سه میلیون تومان درآمد داشته باشی. او با اینکه آرایشگر بود و درآمد خوبی داشت، اما از من پول می‌خواست. شب حادثه دعوایمان شد و گفت پول رهن اجاره‌خانه برای او است و باید خانه را ترک کنم. خیلی ناراحت شدم و صبح تصمیم به قتل همسرم گرفتم؛ زمانی که او از خواب بیدار شد و قصد گذاشتن رختخواب در کمد داشت او را خفه کردم.با اعتراف مرد جوان به جنایت و با درخواست اولیای دم برای قصاص، قضات دادگاه کیفری حکم او را برای قصاص صادر کردند. بدین‌ترتیب پرونده برای اجرای حکم به شعبه سوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی ارسال شد، اما درحالی که قرار بود وی برای دومین بار پای چوبه دار برود با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران موفق به جلب رضایت بدون قید و شرط اولیای دم  شد.

گروه حوادث/  آهنگساز جوان درحالی به اتهام‌ قتل همسرش بازداشت شده که مدعی است او به‌خاطر مصرف قرص جان باخته است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مأموران کلانتری در جنوب تهران در تماس با بازپرس ساسان غلامی از مرگ مشکوک زن جوانی در خانه‌اش خبر دادند.
شوهر وی در تحقیقات گفت: شب گذشته مهناز حالش بد شد و بعد از خوردن قرص خوابید. صبح که از خواب بیدار شدم، متوجه شدم نفس نمی‌کشد.درحالی که هرمز چنین ادعایی داشت، اما کبودی دور گردن زن جوان از چشم بازپرس جنایی مخفی نماند و همین مسأله احتمال یک جنایت را مطرح کرد.
بدین‌ترتیب بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد و متخصصان پزشکی قانونی، علت مرگ را خفگی اعلام کردند و به دستور بازپرس جنایی، هرمز بازداشت شد و برای تحقیق و بازجویی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد.
گفت‌وگو با متهم
چطور با همسرت آشنا شدی؟
حدود ۱۷سال قبل خواهر مهناز با برادر من دوست بود، اما چک ۱۸ میلیون تومانی برادرم را که سهم‌الارثش بود مخفیانه برداشت و برادرم از او شکایت کرد. یک روز که مهناز برای جلب رضایت برادرم به خانه ما آمده بود او را دیدم و عاشقش شدم.
شب حادثه چه اتفاقی رخ داد؟
مهناز به‌خاطر مصرف مواد مخدر مشکل اعصاب و روان داشت. من آهنگساز بودم و در مراسم ارگ و گیتار می‌زدم اما مهناز این کارم را دوست نداشت. من هم آن را کنار گذاشتم و با موتور کار می‌کردم. مهناز یک دختر ۱۸ ساله از شوهر اولش داشت و یک پسر ۵ ساله هم  از من دارد.  شب حادثه به‌خاطر یکی از دوستانش که من از او خوشم نمی‌آمد دعوایمان شد. من از خانه بیرون رفتم اما دخترش زنگ زد گفت حال مادرم خوب نیست. به خانه رفتم و با دادن قرص‌هایش او را آرام کردم و خوابید اما صبح دیدم نفس نمی‌کشد.

گروه حوادث /    حکم قصاص مرد جوانی که با ادعای خیانت همسرش مرتکب قتل شده بود، از سوی دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده دوباره مورد رسیدگی قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از بهمن سال 94 به دنبال جراحت مرد جوانی به نام شاهرخ در قرچک ورامین آغاز شد. پس از حضور مأموران در بیمارستان و تحقیقات اولیه مشخص شد که وی توسط مردی به نام سینا با چاقو مجروح شده است.
متهم پس از دستگیری در اعترافاتش مدعی شد که شاهرخ را به دلیل ارتباط پنهانی با همسرش با چاقو مجروح کرده است. وی در توضیح بیشتر ماجرا گفت: شاهرخ مخفیانه به خانه‌ام آمده بود وقتی متوجه شدم فرار کرد اما همسرم را به خاطر خیانت کشتم روز بعد هم به سراغ شاهرخ رفتم تا او را بکشم، با چاقو او را زدم اما زنده ماند.
به دنبال اظهارات این مرد، مأموران به خانه وی رفتند و با جسد خونین همسرش روبه‌رو شدند که میان فرش پیچیده شده بود.به‌دنبال اعتراف‌های مرد جوان وی در  شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در جلسه دادگاه مادرزن متهم درخواست قصاص کرد و گفت: سینا مرد بدبینی است. او گمان می‌کرد دخترم با مردان غریبه ارتباط دارد  به همین خاطر دخترم را  کشت.
پس از آن دختر 10 ساله قربانی با اعلام گذشت از پدرش عنوان کرد که دیه می‌خواهد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند؛ اما این حکم در دیوان عالی کشور تأیید نشد. قضات دیوان عالی کشور خواستند تا بار دیگر تحقیق درباره این پرونده از سرگرفته شود و شاهدان به دادگاه احضار شوند.
با تکمیل تحقیقات؛ متهم بار دیگر در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

گروه حوادث/ زن جوان که به اتهام قتل شوهرش بازداشت شده است پس از یک هفته تحقیق و بازجویی به خوراندن داروهای بیهوشی به شوهرش اعتراف کرد.
به‌ گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند ماه قبل خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به نام میثم در بیمارستان به پلیس اعلام شد.
وقتی تیم جنایی راهی بیمارستان شدند شقایق همسر میثم مدعی شد شوهرش بیمار بوده و دارو مصرف می‌کرده است. روز حادثه هم پس از خوردن داروهایش دچار مشکل شده و او را به بیمارستان برده‌اند.
بدین‌ترتیب جسد او برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به دستور
حبیب الله صادقی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد اما با انجام آزمایشات سم‌شناسی و آزمایشات تکمیلی پزشکی قانونی علت مرگ مصرف مواد مخدر صنعتی اعلام شد.با مشخص شدن این موضوع برادر میثم منکر اعتیاد و بیماری برادرش شد و گفت: برادرم سالم بود ما سالها در یک کارگاه حوالی جاجرود کار می‌کردیم ، هر روز صبح به محل کار می‌رفتیم و شب برمی‌گشتیم پنجشنبه و جمعه‌ها هم تعطیل بودیم. فقط یک موضوعی برایم خیلی عجیب بود چند وقتی بود صبح شنبه‌ها که می‌خواستیم به محل کار برویم برادرم حالش مناسب نبود و تعادل نداشت.
با توجه به این موضوع تحقیقات از همسر میثم ادامه یافت اما او منکر این ماجرا بود تا اینکه با گذشت چند ماه از مرگ میثم، دختر او به اداره پلیس رفت و رازی را فاش کرد که فرضیه قتل پدرش را پررنگ‌تر کرد. وی گفت: مادرم مدتی بود که در یک فلافل‌فروشی کار پیدا کرده بود اما پدرم با این موضوع مخالف بود. با این حال مادرم اصرار داشت که به سر کار برود تا کمک خرجی برای خانواده باشد. به همین خاطر بدون اطلاع پدرم به سر کار می‌رفت و ساعت برگشت از کارش را هم طوری تنظیم کرده بود که قبل از رسیدن پدرم در خانه باشد ولی مشکل اصلی روزهای پنجشنبه و جمعه بود که پدرم تعطیل بود و سر کار نمی‌رفت. مادرم برای حل این مشکل داخل غذا یا چای پدرم داروی خواب‌آور می‌ریخت، اما ظاهراً آخرین بار مقدارش زیاد بود و باعث مرگ پدرم شد.به‌دنبال اظهارات دختر جوان،  مادرش بازداشت شد.
وی ابتدا منکر ماجرا بود اما سرانجام بعد از یک هفته لب به اعتراف گشود و گفت: وقتی در رستوران کار پیدا کردم شوهرم مخالفت کرد من هم برای اینکه بتوانم به سرکار بروم روزهایی که در خانه بود در غذایش داروی بیهوشی می‌ریختم تا بخوابد و من بتوانم به محل کار بروم ولی قصدم کشتن شوهرم نبود.بدین‌ترتیب با اعترافات متهم وی برای تحقیقات بیشتر دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس پایتخت قرار گرفت.